عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

بز (گفت و شنود)

گفت: یکی از عوامل سرشناس فتنه 88 در مرخصی از زندان به چند تن از دوستان و خانواده خود گفته است؛ نظام برای وابستگی جنبش سبز(!) به آمریکا و انگلیس دهها سند ارائه می کند ولی ما برای تقلب در انتخابات هیچ سند و نشانه ای نداریم.
گفتم: پس چرا به بهانه تقلب در انتخابات با آمریکا و اسرائیل و انگلیس همدست شدند و علیه اسلام و انقلاب و مردم دست به جنایت و خیانت زدند؟
گفت: به دوستانش گفته است وقتی تاجزاده گفت که تقلب امکان پذیر نبوده است، با همه وجود او را لعنت کردم و اگر در دسترسم بود سیلی محکمی بیخ گوشش می زدم و می گفتم مردک... پس چرا به بهانه تقلب زندگی ما را به باد دادید؟
گفتم: حالا چرا همین حرفها را به طور علنی نمی زند؟ و از فتنه 88 اعلام برائت نمی کند؟
گفت: از کجا معلوم که ابراز ندامت و برائت نخواهد کرد؟! گفته است بزودی نشان می دهم که خاتمی و موسوی و کروبی بویی از جوانمردی و انسانیت نبرده اند و نمی دانند انسانیت را با «سین» می نویسند یا با «صاد»!
گفتم: یارو به مطب پزشک متخصص پوست مراجعه کرد و گفت؛ ببخشید، شما متخصص پوست هستید؟ و پزشک جواب داد؛ بله! بفرمایید. و یارو گفت؛ می خواستم بدونم مظنه پوست بز چنده؟!

یک معادله بی مجهول !

 بسمه تعالی 

 قذافی کشته شد و جسد بی جان او در مقابل ده ها دوربین تلویزیونی به نمایش درآمد. در این واقعیت کمترین تردیدی نیست که دیکتاتور لیبی بعد از کشف محل اختفای وی با شلیک چند گلوله به قتل رسیده است. این صحنه را بسیاری از نزدیک شاهد بوده اند و یا از دریچه دوربین های تلویزیونی دیده اند. اما سؤال دیگری هم در میان است که پاسخ آن می تواند پرده دیگری از ماجرای قتل قذافی را به نمایش بگذارد. پرده ای که تماشای آن درس آموز و عبرت انگیز است. سؤال این است که قذافی را چه کسی و یا چه کسانی کشته اند؟ انقلابیون لیبی؟ یا ماموران نفوذی ناتو؟! شواهد موجود که به تصویر نیز کشیده شده حاکی از آن است که قذافی بعد از کشف محل اختفای خویش، تسلیم شده و حتی دست های خود را به نشانه تسلیم بالا برده بود. بنابراین چه کسانی اصرار داشته اند که قذافی در دم کشته شود؟ انقلابیون لیبی به دلیل خشم برخاسته از جنایات بی شمار قذافی و یا حامیان غربی دیکتاتور لیبی- ناتو- از ترس اسرار ناگفته ای که قذافی زنده می تواند بر زبان آورد و با جسد بی جان او برای همیشه به خاک سپرده می شود؟! در این باره گفتنی هایی هست و درس ها و عبرت هایی هم.
1- تصاویر تلویزیونی پخش شده از آخرین دقایق عمر دیکتاتور لیبی به وضوح نشان می دهد که قذافی با دست هایی که به نشانه تسلیم بالا برده است از مخفیگاه خود خارج می شود و سخنی چند ثانیه ای- و البته نامفهوم- نیز بر زبان دارد. بنابراین تردیدی نیست دیکتاتور لیبی در جریان درگیری با انقلابیون به قتل نرسیده بلکه بعد از تسلیم خود، کشته شده است. چرا؟!
2- در جسد عریان قذافی که از چند زاویه فیلمبرداری و عکسبرداری شده است، جای چند گلوله در سمت چپ سینه و اطراف قلب وی دیده می شود و یک تک گلوله نیز به مغز او شلیک شده است و این به وضوح نشان می دهد که قاتل دیکتاتور لیبی یک نفر بوده است زیرا چنانچه قذافی با شلیک گلوله انقلابیون به قتل رسیده بود، بایستی گلوله های پی درپی که از ده ها اسلحه شلیک شده است به تمامی بدن وی اصابت کرده باشد، بنابراین می توان نتیجه گرفت ده ها تن از انقلابیون مسلح لیبی که در صحنه حاضر بوده و قذافی را به دام انداخته بودند از شلیک به دیکتاتور تسلیم شده خودداری ورزیده و خواستار قذافی زنده برای محاکمه و کشف اسرار جنایات بی شمار وی بوده اند.
3- قاتل قذافی دقیقا سمت چپ سینه او و اطراف قلب را نشانه رفته است و این دقت عمل حاکی از آن است که قاتل بیرون از هیجان حاکم بر انقلابیون- که طبیعی نیز بوده است- دست به قتل دیکتاتور لیبی زده است و ماموریت خود را با خونسردی و بدون هیجان زدگی انجام داده است.
از سوی دیگر، در ناحیه سر جسد قذافی فقط جای یک گلوله دیده می شود و این نشانه آن است که قاتل قذافی بعد از شلیک چند گلوله به ناحیه حساس قلب و ریه دیکتاتور لیبی، برای اطمینان از مرگ وی، سر قذافی را هدف گرفته و تیر خلاص شلیک کرده است.
4- در فیلمی که از صحنه تسلیم و سپس قتل قذافی تهیه و پخش شده است دو صحنه «تسلیم» و قتل وی با فاصله نشان داده می شود. توضیح آن که در چند ثانیه از فیلم- کمتر از یک دقیقه- صحنه تسلیم دیکتاتور لیبی دیده می شود و در صحنه بعدی جسد خون آلود و عریان قذافی به نمایش درآمده است و در این میان صحنه تیراندازی به وی حذف شده است. این در حالی است که نمایش صحنه شلیک به قذافی می توانست گویای چگونگی قتل وی باشد و نشان می داد که دیکتاتور لیبی فقط از سوی یک نفر- و نه تعداد زیادی از انقلابیون- به قتل رسیده است.
5- در یکی از کلیپ های به نمایش درآمده از کشته شدن قذافی، صدای انقلابیون لیبی شنیده می شود که یکصدا فریاد می زنند «او- قذافی- را زنده می خواهیم»- نریده حیاً- این فریاد یکپارچه با شلیک چند تک گلوله قطع می شود و پس از آن جسد قذافی با محل اصابت گلوله هایی که به آن اشاره شد، دیده می شود.
شواهد یاد شده کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که نه فقط قذافی را انقلابیون دستگیرکننده وی به قتل نرسانده اند بلکه آنها خواستار زنده ماندن وی برای محاکمه و پرده برداری از اسرار چنددهه جنایت و خونریزی دیکتاتور لیبی بوده اند.
6- اکنون باید دید زنده ماندن قذافی که به یقین، بازجویی، محاکمه و مجازات وی را در پی داشت برای چه کسانی نگران کننده بوده و از اعترافات دیکتاتور لیبی وحشت داشته اند؟ انقلابیون لیبی که از مدت ها قبل بر بازداشت و سپس بازجویی و محاکمه و نهایتا اعدام قذافی تاکید داشته و این خواسته خود را بارها- و از جمله هنگام دستگیری وی- اعلام کرده بودند و از سوی دیگر شواهدی که به آن اشاره شد، نشان می دهد کشته شدن دیکتاتور لیبی در محل دستگیری وی خواست انقلابیون نبوده است. بنابراین چه کسانی نگران زنده ماندن قذافی و اعترافات بعدی او بوده اند؟!
7- سرهنگ قذافی اگرچه از آغاز حاکمیت خود بر لیبی، به دیکتاتوری روی آورد ولی تقریبا از سال 2001 که متهم اصلی انفجار هواپیمای حامل 189 آمریکایی بر فراز لاکربی- اسکاتلند- را به غرب تحویل داد، آشکارا به اردوگاه آمریکا و متحدانش وارد شد. وی مدتی بعد به درخواست آمریکا تمامی تجهیزات هسته ای لیبی را با کشتی به آمریکا فرستاد و در تمامی تحولات و رخدادهای منطقه مواضع و عملکردی همسو با غرب داشت. قذافی در جریان جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و اسرائیل به هیچیک از رسانه های لیبی اجازه حمایت از حزب الله لبنان را نداد. در جنگ 22 روزه غزه، مرزهای خود را به روی مبارزان فلسطینی بست و از پذیرش آنان در خاک لیبی خودداری کرد. در جنگ جنوب سودان از تجزیه طلبان مورد حمایت آمریکا و اسرائیل تحت رهبری «جان کارانگ» حمایت کرد. در جریان جنگ میان چاد و سودان که بر سر منطقه نفت خیز «دارفور» صورت گرفته بود، همراه با آمریکا و اسرائیل و فرانسه در کنار شورشیان تحت رهبری «حسن هابره» قرار گرفت. قذافی - حداقل- در تمامی ده سال گذشته از طریق فرزندش «سیف الاسلام» با سازمان «سیا» و دولتمردان کاخ سفید در تماس و هماهنگی نزدیک بود. وی مبالغ کلانی به سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و به تونی بلر برای پیروزی او در انتخابات انگلیس کمک کرد. «موسی کوسه» که 16 سال در رأس دستگاه امنیتی- استخبارات- لیبی قرار داشت به اعتراف اخیر مقامات انگلیسی، در هماهنگی کامل با MI6 انگلیس- بخش امنیت خارجی انگلستان- عمل می کرد و....
8- اسناد و شواهد غیرقابل انکار که به چند نمونه از آن اشاره شد به وضوح نشان می دهد که قذافی- حداقل- طی ده سال گذشته در نقش یکی از عوامل گوش به فرمان آمریکا و متحدانش در صحنه بوده است بنابراین در صورت بازداشت و محاکمه می توانست اعترافات تکان دهنده و رسواکننده ای علیه قدرت های غربی داشته باشد و این در حالی است که آمریکا و متحدانش با بهره گیری از حمله ناتو به لیبی در پی آنند که خود را فرشته نجات مردم لیبی جلوه داده و از این طریق اگر موفق به مصادره انقلاب اسلامی لیبی نشوند، دستکم زمینه ای برای نفوذ در ساختار نظام آینده لیبی داشته و به انتظار استحاله تدریجی و درازمدت انقلاب اسلامی لیبی بنشینند. بدیهی است که قذافی برکنار شده و از قدرت افتاده نه فقط کمترین سودی برای آمریکا و متحدانش نداشت، بلکه اعترافات وی می توانست کابوس وحشتناک دیگری برای متحدان غربی رژیم سابق لیبی و مدعیان کنونی نظام پیش روی مردم این کشور باشد.
9- سرانجام شوم قذافی می تواند درس عبرتی برای تمامی رژیم ها و احزاب و گروه های وابسته به غرب باشد. آمریکایی ها بعد از فرو غلتیدن قذافی از حاکمیت لیبی، نه فقط دست از حمایت پیشین وی برداشتند، بلکه مرده متحد سابق و گوش به فرمان خود را بر زنده ماندن وی ترجیح دادند و این ماجرای همه کسانی است که با شیطان دست می دهند. مگر سرنوشت فلاکت بار سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پیش رویمان نیست؟ خدای سبحان درباره اینگونه افراد و جریانات می فرماید:
«کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر، فلمّا کفر قال ا نّی بری منک انی اخاف الله رب العالمین ؛ مانند شیطان که به انسان گفت
کفر بورز و هنگامی که کفر ورزید، به او گفت؛ من از تو بیزارم،
من از خدای عالمیان بیم دارم».
حسین شریعتمداری

خیزش دوباره‌ شیعیان عربستان و برخورد وحشیانه‌ نیروهای آل سعود+عک

بسمه تعالی 
 
خبرگزاری فارس: ده‌ها تن از شیعیان عربستان در شهر "قطیف" برای دومین بار در طول یک ماه‌ تظاهرات اعتراض آمیزی برگزار کردند.

خبرگزاری فارس: خیزش دوباره‌ شیعیان عربستان و برخورد وحشیانه‌ نیروهای آل سعود+عکس

به‌ گزارش خبرگزاری فارس ، شیعیان عربستان در تظاهرات دیشب آزادی زندانیانی را خواستار شدند که برای مدت طولانی بدون محاکمه در زندان های آل سعود بسر برده‌ و تاکنون اجازه‌ ملاقات حضور به‌ آنها هم داده‌ نشده‌ است.
بر اساس این گزارش، این تظاهرات در خیابان "بنود خالد" با واکنش شدید نیروهای امنیتی عربستان مواجه‌ شده‌ است.
نیروهای امنیتی این کشور با استفاده‌ از باتوم تظاهر کنندگان را متفرق کردند.
فشار نیروهای سرکوب‌گر آل سعود بر شیعیان این کشور به‌ گونه‌ای است که‌ بسیاری از مردم تظاهر کننده‌ دیشب با سر و صورتی پوشیده‌ خواست های مشروع خود را فریاد می زدند.
شهر قَطیف یکی از شهرهای تاریخی کرانه‌ای عربستان سعودی  است و شیعیان اکثریت مطلق این شهر 500 هزار نفری را تشکیل می دهند.

زندگی نامه مرحوم آیت الله سید مرتضی نجومی

بسمه تعالی  

   زندگی نامه مرحوم آیت الله سید مرتضی نجومی به قلم خودش  

 

 

                            آیه الله نجومی

   زندگی ، خاندان و سیادت    

  بنده سید مرتضی نجومی فرزند مرحوم آیت الله آقا سید محمد جواد نجومی فرزند مرحوم آیت الله سید میرزا اسماعیل نجومی طبق شجره نامه ای که بخط جد سوم بنده در پشت نسخه بسیار نفیس  نهج البلاغه خطی سلسله سیادت بدین قرار است. بنده سید مرتضی فرزند سید محمد جواد فرزند سید اسماعیل فرزند سید حسن فرزند اسماعیل فرزند محمد رضا فرزند عبدالرزاق فرزند محمد اسماعیل فرزند محمد صالح فرزند موسی فرزند عیسی فرزند احمد فرزند محمد فرزند علی فرزند محمد فرزند یحیی فرزند یحیی فرزند حسین ذی الدمعه فرزند والا و گرانقدر زید شهید فرزند امام همام سید الساجدین و زین العابدین حضرت علی بن الحسین علیهما الصلاه و السلام . در این شجره نامه ظاهراً چند نفری ثبت نشده و از قلم افتاده است . آثار و علائمی که ما در خاندان خود دیده و از ذکر آن ها معذوریم شک و شبهه ای در سیادت این شجره طیبه نیست از زمان صفویه در کتب وقفی خاندان بدین سیادت اشاره شده است . پشت بعضی کتب وقفی که وقف بر اولاد است چنین ثبت شده است .

   وقف نمود عالیحضرت سیادت منقبت قدوه الحکماء الالهیین و اسوه العرفاء المتألهین شیخ المشایخ و السالکین  رئیس العلماء و المرشدین الواصل الی رحمه ربه العلی میر محمد تقی الرضوی عامله الله بلطفه الخفی و الجلی ، که در این وقف نامه و انواع دیگر همه تصریح به کلمه سیادت شده است .

   و همان طور که اشاره شد ، این شجره مبارکه به حسین ذی الدمعه و برادرش عیسی و اولاد ایشان می رسد . حسین بقدری در عبادات و نماز هایش گریه می کرد که معروف شد به ذی الدمعه ، صاحب اشک و عیسی بسیار شجاع بود ؛ آن سان که وقتی شیری مزاحم مردم بود ، کشت و ملقب شد به موتم الاشبال یعنی یتیم کننده شیر بچگان . در هر صورت چون اولاد حسین و عیسی و جمعی دیگر از سادات در قریه اقساس که نزدیک کوفه بوده است ، ساکن گشتند ، معروف به سادات اقساسیین شدند . یاقوت در کلمه اقساس می گوید ، اقساس قریه یا شهری به کوفه بوده است که او را اقساس مالک می نامیده اند و با این موضع منسوب است ابو محمد یحیی بن محمد بن الحسن بن محمد بن علی بن محمد بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب اقساسی . در سال چهار صد و هفتاد و خورده ای در کوفه وفات کرد و جماعتی از علویین نیز منسوب به این اقساسند .

   اشاراتی در راز و رمز سیادت بنی زهرا (ع)

   به مناسبت سیادت و انتساب به حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها نکته ای را به فرزندان عزیزم و همه ذریه طیبه و مبارکه آن حضرت عرض می نمایم . عزیزانم آن قدر این انتساب را که عنایت حضرت متعال به موهبت خودش بدون اکتسابی به شما ارزانی داشته بدانید . درست است که سیادت خود احکام خاصه فقهی دارد که در کتب فقه مذکور است و سیادت یعنی انتساب از طرف پدر به هاشم سلام الله علیه جد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و لذا ما سادات از غیر حضرت زهرا هم داریم ... ولی بخصوص اولاد و ذریه زهرای اطهر بودن شرف و کرامتی دیگر است و چه کرامتی و چه نعمتی بالا تر از آنکه اینان محرم آن حضرتند و چه شرف و فضیلتی برتر و بالاتر از اینکه روز محشر نه اینکه به اینان می گویند ؛ چشمتان را پائین بیندازید ؛ زیرا فاطمه دختر رسول خدا ( ص ) می گذرد ، بلکه می گویند ؛ سر بردارید و مادر کریمه و مظلومه خود را بنگرید . حتی اولاد های دختری آن مخدره گرچه سید نیستند ، اما تا روز قیامت نوه دختری و محرم آن مخدره اند و براستی هیچ فکر کرده اید که این همه خلائق در کشور های اسلامی بویژه کشور های شیعی یکی از مادرانشان از الآن تا 14 قرن قبل سیده و علویه و اولاد زهرا نبوده است و آیا این همه خلائق که سر از خاک قیامت بر می آورند ، فرزندان پسری و دختری او نیستند و با تصور این معنی معنای خیر کثیر را در یابید .

   گرچه نمی خواهم خیلی از حرف ها را در این نوشتار بازگو کنم ؛ اما بمناسبت سیادت این خاندان قصه عجیبی را از مرحوم والدم نقل کنم ؛ آن مرحوم از سادات بسیار جلیل القدر و از اتقیای زمان خود بود ؛ بطوری که خیلی ها در باره ایشان اعتقادی فوق عادی داشتند . ان شاء الله در ترجمه حال ایشان به این امور اشاره ای می کنم .

   شبی با ایشان بعد از نماز مغرب و عشاء از مسجد بیرون آمده رو به منزل می رفتیم . ایشان جلو بنده و عصا در دست مبارکشان بود . در تاریکی کوچه سگی پشمالو کنار دیوار نشسته بود که به محض رسیدن ما به آن محل به مرحوم پدرم حمله کرد که ایشان با عصا و بنده هم کمک نموده سگ را از خود راندیم و از محل گذشته به منزل آمدیم . شب دیگر باز هم از مسجد بیرون آمده از همان مسیر دیشب رو به منزل می آمدیم ؛ گذرمان به همان محل و همان سگ افتاد و عجیب آن بود که بیشتر پشم سگ ریخته پوست بدنش بطور زشتی نمایان و بسیار ناتوان در کنار دیوار نشسته بود . با رسیدن ما ناله بسیار ضعیفی نمود و هیچ حرکتی نکرد و من فوراً متوجه مطلبی و روایتی شدم و خیلی تعجب نموده اما به روی پدرم نیاوردم . دیدم مرحوم پدرم هم که به آرامش و وقار در حرکت بودند ؛ از جلو سگ که گذشتیم تکانی خوردند ، آهسته و بسیار متعجبانه زیر لب عبارتی که ظاهراً چنین یادم می آید ، فرمودند : لا اله الا الله ، حیوان بیچاره گر شد و بیش از این چیزی نگفتند . من فوراً فهمیدم . اشاره می کنند به آنچه من نیز فوراً متوجه گردیده بودم یعنی اصالت سیادت ما به مقتضای روایت زید شهید که : ما عاوانا کَلْبُ اِلّا وَقَدْ جَرِبَ . هیچ سگی بر ما پارس و هجوم نکرد مگر آن که گر شد .

   این حدیث شریف پنجمین حدیثی است که مرحوم علامه بی نظیر روزگار ، سید علی خان مدنی شیرازی در اول شرح صحیفه خود از آباء کرام و شریف خود نقل می فرماید و خصوصیت این پنج حدیث آن است که با سلسله متبرکه منفرده ابناء از آباء که در سلسله آن بیست و هفت تن پسر و پدر از اعاظم و هر فرزند از پدر خود از جد بزرگوار خود زید شهید نقل می فرماید .

   ... حدیث پنجم چنین است و حدیث کرد ما را والدم قدس سره به سند مذکور و متصل به زید شهید که می فرماید : شنیدم برادرم باقر علیه السلام می فرمود : شنیدم پدرم زین العابدین می فرمود : شنیدم پدرم حسین را می فرمود : شنیدم پدرم علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) می فرمود : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود : نَحْنُ بَنُو عَبْدِ الْمُطَلِّبِ ما عادانا بَیْتُ اِلّا وَقَدْ خَرِبَ وَ لا عاوانا کَلْبُ اِلّا وَقَدْ جَرِبَ وَ مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ قَلْیُجَرِّبْ . ( ریاض السالکین ص 38 ) هیچ خانه ای با ما فرزندان عبدالمطلب دشمنی نکرد ، مگر آنکه خراب گردید و هیچ سگی بر ما بانگ و پارس نکرد مگر آنکه گر شد و هر که باور ندارد ، آزمایش کند . البته جمله ما عاوانا کَلْبُ اِلّا وَقَدْ جَرِبَ ، معنای خیلی بالاتر از این حرف ها دارد . از این آثار و علائم خیلی دارم و مجال گفتن و نوشتن نیست ؛ بگذریم .

   اجداد پدری و مادری حقیر تا متجاوز از سیصد و پنجاه سال پیش که آثار آنان به دست ماست ، همگی روحانی بوده اند و بنده همیشه این نعمت عظمای حضرت حق متعال را سپاسگذار و شاکرم . مرحوم پدرم از علماء اتقیاء و افاضل نادره شهرستان کرمانشاه بودند که بعداً شرح حال ایشان را مفصلا به عرض می رسانم .

رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم مردم کنگاور:

 بسمه تعالی 

نگرانی دشمن از الگو شدن ایران در بیداری‌اسلامی/ مبادا کسی به خواست دشمن در سیاه‌نمایی اوضاع کمک کند

رهبر معظم انقلاب اسلامی در هشتمین روز از سفر به استان کرمانشاه در جمع بسیار پُر شور "مردم کنگاور و شهرهای اطراف" با استناد به پیشرفت‌های ملت بزرگ ایران در سه دهه اخیر تأکید کردند: ملت عزیز ما که بخش‌های بسیار دشوار راه منتخب خود را، با افتخار و قدرت پشت سر گذشته، ضمن قانع نشدن به دستاوردهای خود، از این پس نیز با "وحدت و امید و استقامت"، همه مراحل پیش رو را با موفقیت طی خواهد کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای با تجلیل از حضور بسیار گرم و محبت آمیز جوانان و مردان و زنان مؤمن کنگاور و شهرهای صحنه، سنقر، هرسین در ورزشگاه شهید  قلی‌وند کنگاور، اینگونه اجتماعات عظیم را مخصوص ایران و نشان‌دهنده مهر و محبت متقابل مردم و مسئولان خواندند.

ایشان روحیه شاداب، اعتماد به نفس، آمادگی برای کار و وفاداری به انقلاب را از ویژگی‌های بارز مردم این منطقه و سراسر کشوردانستند و افزودند: همین خصوصیات عزت آفرین، عبور انقلاب و نظام را از مراحل بسیار دشوار و پیچ های خطرناک تضمین کرده و خواهد کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای با تاکید بر استقامت ملی و استمرار حرکت عمومی ملت بزرگوار ایران، قانع شدن به دستاوردهای میانی راه و از سوی دیگر نا امیدی از تحقق اهداف نهایی را دو آفت بزرگ توقف زا در این مسیر برشمردند و افزودند: ملت عظیم الشأن ایران، در وسط راه "تعالی و پیشرفت و افتخار" توقف نمی کنند و با اطاعت از فرمان پروردگار کریم در قرآن مجید، با قدم‌های استوار و محکم راه خود را تا رسیدن به جامعه اسلامی و برخوردار از عدالت، طراوت، آگاهی و مردم سالاری حقیقی ادامه خواهد داد.

رهبر انقلاب اسلامی، یکپارچگی ملی را شرط دیگر استمرار موفقیت های نظام دانستند و افزودند: خوشبختانه میان قشرهای مختلف مردم و میان مردم و مسئولان وحدت خوبی برقرار است که باید عمیق تر و گسترده تر شود و محبت و حسن ظنّ متقابل افزایش یابد.

حضرت آیت الله خامنه ای نسل جوان، تحصیلکرده، آگاه و برخوردار از خصوصیات مثبت انقلاب را، مایه امید نظام و ملت دانستند و خاطر نشان کردند: دشمن در صدد است با انواع روشها از جمله سیاه نمایی، در سد مستحکم و حرکت امیدوارانه و مستمر ملت، اخلال ایجاد کند.

رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به بی غیرتی سردمداران رژیم طاغوت و تبعیت آنها از دستورات و سیاست‌های آمریکا و انگلیس، افزودند: دشمن از این می سوزد که ایران در پرتو انقلاب اسلامی از پایگاه مطیع و رام آنان، به کشور و ملتی تبدیل شده که سینه خود را در مقابل سلطه گران سپر کرده است و با عزت و استقلال کامل، با زیاده خواهی و زورگویی مقابله می کند.

ایشان در ریشه یابی علت خشم و عصبانیت آمریکایی‌ها از ملت ایران، به اعتراف مقامات آمریکایی درباره تأثیر ایران اسلامی در ناکام ماندن سیاست‌های آمریکا به‌ویژه در خاورمیانه اشاره کردند و افزودند: شیاطین می دانند که چشم ملت‌های بیدار شده منطقه، به کشور عزیزِ ما دوخته شده است به همین دلیل تمام روش‌ها و امکانات را به کار گرفته اند تا "ایران و ایرانی" الگوی حرکت عظیم بیداری اسلامی نشوند و خط ایستادگی ملت ایران در میان دیگر ملت‌ها رواج نیابد.

حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به تلاش دشمنان برای سیاه نمایی اوضاع کشور از طریق بزرگ کردن ضعف ها و کم‌رنگ کردن پیشرفت‌ها، همگان به‌ویژه اهل قلم، اصحاب مطبوعات و صاحبان تریبون و رسانه را به مراقبت و هوشیاری در این زمینه فرا خواندند و افزودند: مبادا کسی دانسته یا ندانسته با اظهار نظر، حرف و یا نوشته خود به این خواست دشمن کمک کند.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه همین بحث، مسئولان سطوح مختلف کشور را نیز به گسترش تلاش برای رفع مشکلات مردم واز بین بردن کاستی ها توصیه موکد کردند.

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با تحسین دوباره خصوصیات مردم سراسر استان کرمانشاه افزودند: مردم منطقه کنگاور علاوه بر آن خصوصیات، از دیرباز، میزبان راهیان کربلای معلی و منزلگاه عاشقان حسینی بوده اند و با علاقه عمیق به دین و روحانیت، در دفاع مقدس و دیگر امتحانات الهی، کارنامه درخشانی داشته اند و همین خصوصیات آینده روشن تر آنها را به ارمغان خواهد آورد.

در ابتدای این دیدار امام جمعه شهرستان کنگاور ضمن خیر مقدم به رهبر معظم انقلاب اسلامی به رشادت‌ها و جان‌فشانی مردم منطقه در زمان دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: این مردم ولایت‌مدار همچنان استوار در راه آرمانهای انقلاب، امام راحل و شهدا گام بر می دارند و توقع دارند مسئولان اجرایی به مشکلات این منطقه خصوصاً اشتغال توجه ویژه ای داشته باشند.

حضرت آیت الله خامنه ای در بدو ورود به شهرستان کنگاور، با حضور در گلزار شهدا ، و قرائت فاتحه، یاد و خاطره‌ی رشادتهای رزمندگان و شهدای این منطقه را گرامی داشتند.

فرازی از سخنان رهبری در مورد استان کرمانشاه

   ویژگی برجسته آن مردم شریف، نجیب و وفادار فرمودند: «برخی از خصوصیات مثبت، بین مردم سراسر کشور مشترک است، ولی بعضی از خصوصیات در برخی از استان ها برجسته تر و پررنگ تر است. مردم کرمانشاه را از دیرباز به جوانمردی و سلحشوری و وفاداری و مهربانی شناختیم، مردمی غریب نواز، مردمی مهمان نواز و به طور خلاصه، دارای صفات نیک پهلوانی. این جزو خصوصیاتی است که در کرمانشاه می درخشد، از دور و نزدیک، همه این را می دانند و احساس        می کنند.»

«سپاه قدس» اسم رمز چیست؟

زدن زیر میزبازی و به هم ریختن آن در شرایط کیش و مات، شگرد دم دستی است که حتی خشایار مستوفی سریال زیر آسمان شهر هم بلد بود چه رسد به باراک اوباما که حداقل 16دستگاه اطلاعاتی به وی سرویس می دهند. اما اینکه «ورشکسته ترین» و «سرشکسته ترین» رئیس جمهور تاریخ آمریکا بتواند زیر میزبازی دموکراسی و حقوق بشر و عدالت- هر وقت که خواست- بزند، محل تردید است. اینکه آمریکا دوست دارد در آستانه دهمین ماه از بیداری اسلامی و انقلاب ملت های خاورمیانه، و در آغاز دومین ماه جنبش «وال استریت را تسخیر کنید»، زیر میز بزند و بازی را دوباره آن گونه که دوست دارد بچیند، یک خبر کاملاً موثق است اما اینکه بتواند، موضوع دیگری است. سازمان سیا نبوغ به خرج داده و یک فرد میگسار را که از شدت اعتیاد به الکل، نام خود را به نام مشروب مورد علاقه (جک) تغییر داده! پیدا می کند و در جایگاه متهم ترور یک عیاش و خوشگذران علاف دیگر می گذارد (این دومی آدمی را یاد شب نشینی های اردشیر زاهدی سفیر محمدرضا پهلوی در آمریکا در شرایط به هم ریختن اوضاع رژیم می اندازد)؛ یک خیمه شب بازی کامل وسط یک کاباره و البته جناب پترائوس که همین اول کار می خواهد ثابت کند اگر در عراق و افغانستان بی عرضگی نشان داده اما در سازمان جاسوسی می تواند فرد مفیدی باشد. خب! تا اینجای قصه ظاهراً از دست پترائوس و کلینتون و اوباما می آید اما... همه قصه که این نیست و همه جا که نمی شود زیر میز زد.
زیر میز زدن شرایطی دارد و همه جا اقتضائات آن فراهم نیست. همان قصه معروف است که در یک مهمانی، صدای نابهنگامی از مهمانی پرخور بلند شد و او در یک واکنش تعجب برانگیز، شروع به کف زدن و کل کشیدن کرد. همان جا رندی در گوش او گفت صدا را پوشاندی درست، اما فکری هم به حال مشام مهمانان کن! آقای اوباما که گویا در سوابق میگساری کم از «ارباب سیار» و «عادل الجبیر» (سفیرسعودی) نداشته، خوب در این قصه چند خطی تأمل کند که همه جا نمی شود زیر میز زد و بازی را به هم ریخت. اما اگر این قصه را نفهمید قصه معروف دیگری را که توماس فریدمن همین چند روز پیش در نیویورک تایمز- روزنامه نزدیک به دموکرات ها- روایت کرده، مرور کند تا یقین نماید بدشانس ترین و بخت برگشته ترین زمامدار تاریخ آمریکاست. جامه فریبی که از زرق و برق دموکراسی و دولت رفاهی در طول دهه ها بافته بودند، اکنون لاجرم بر تن آقای اوباما -مرد تغییر!- کرده اند و دور می گردانند. فریدمن در همین آشفته بازار وال استریت که ریخت و فیگور آمریکا را به هم ریخت، می نویسد «نظام اقتصادی سرمایه داری و نظام دموکراتیک ناکارآمد ما در حال از بین بردن خود است. جنبش وال استریت را اشغال کنید همانند کودک داستان های افسانه ای است، حرفی را می زند که همه می دانستند ولی می ترسیدند به زبان بیاورند. این کودک می گوید پادشاه برهنه است. نظام سرمایه داری و دموکراسی ما در هم شکسته است.»
داستان اصلی این است؛ نظم کاپیتالیستی و ظاهراً لیبرال- دموکراتیک غرب که قبله آن آمریکاست، بر دو اصل «تحریف» و «لذت و رضایت» بنا گشت. به جرأت می توان گفت در هیچ فصلی از تاریخ بشر به اندازه فصل مدرنیته و اومانیسم، «کلمه» و معنا تحریف نشده و دروغ گفته نشده است. آمریکا و غرب در عین حال رفاه و رضایت و بهشت این جهانی را به مردمان خود وعده داده اند. اما آنچه امروز دیده می شود جهنمی تمام عیار است که تحریف و دروغ در آن به حد اشباع رسیده است. آمریکا دهه ها، دلار و اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرده اما امروز این دروغ و ترفند بزرگ، نه قادر است کسری بودجه 15هزار میلیارد دلاری دولت آمریکا را به عنوان بدهکارترین دولت روی زمین بپوشاند و نه می تواند شکم آن 48میلیون گرسنه ای را که برای هر وعده باید کوپن غذایی بگیرند، سیر کند. نه بر بحران بیکاری فزاینده فائق می آید، نه مانع از مصادره خانه میلیون ها شهروند آمریکایی به دست شرکت های کلاهبردار می شود و نه راه ورشکستگی وال استریت- قلب بیمار اقتصاد غرب- را می بندد. چک های حاکمیت آمریکا در عرصه اقتصاد همان قدر برگشتی دارد و نامعتبر شده که در صحنه سیاست جهانی و در منظر ملت های انقلابی ایران و مصر و لبنان و فلسطین و یمن و بحرین، یا در ازای اشغال عراق و افغانستان. حاکمیت آمریکا بتواند میز بازی را به هم بریزد؟
آنها آن قدر بیچاره بودند که نتوانستند از آوردن تحقیرآمیز فرعون قسّی القلب مصر- متحد استراتژیک واشنگتن و تل آویو- پشت میله های قفس جلوگیری کنند. اگر می توانستند همان جا میز بازی را به هم می ریختند. اولین بار بود که زبان زمامداران آمریکا پیش اعتراض آل سعود و آل خلیفه کوتاه شد. کدخدا پیش نوکران خود چنین «ورشکسته» و «سرشکسته»؟! تمام هیبت آقای برهنه- مرد تغییر!- نه فقط نزد پادشاهان عربی که نزد شبه روشنفکران جادو شده ایرانی و ژاپنی و فرنگی فرو ریخته است. شما تصور می کنید فتنه گرانی که به پشتوانه- بی پشتوانه- دلارها و شبکه های غربی و عربی و عبری جوگیر شدند و برای لیبرال- دموکراسی یا کاپیتالیسم یقه چاک زدند و جامه کندند تا شبیه آقای تغییر داستان ما شوند، خوش احوال تر از ملک عبدالله ناخوش احوال هستند؟! قلم این قدرت را ندارد تا «ریشتر» ارتعاش و زلزله ای را که به جان «کدخدایان قرن جدید آمریکایی» و همه نوکران سنجاق شده به آنان افتاده نشان دهد. می فرمایید این روزها و هفته ها، خیلی سروصدا می کنند که بگویند اتفاقی نیفتاده و نظم و آرامش در غرب اعاده می شود؟ گوش مردم را شاید بشود بست اما چشم و مشام آنها را که نمی شود!
فهم ما از آخرالزمان- آغاز حقیقی تاریخ بشر- باید دگرگون شود. 20 سال پیش بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی( به وسعت یک قاره) درحالی فرو ریخت که بر نیمی از جهان حکومت می کرد. مگر باور کردنی بود؟ یا همین در خاورمیانه خودمان غیر از مؤمنان به غیب، چند نفر تصور می کردند جبار خودکامه ای به نام ژنرال حسنی مبارک، خلع سلاح شده و بهت زده، به زیر کشیده شود؟ نه، آسان از این ماجرا عبور نکنید! اینها تفسیر نو به نو آیات الهی است که به دست ملت ها جاری می شود. 20 سال پس از صاعقه ای که بر سر کاخ کرملین فرود آمد و 9 ماه بعد از شب 22 بهمن 1389 که فرعون مصر فرو ریخت، از اطراف کاخ سفید صدای صاعقه به گوش می رسد. همین که در ایالات متحده تحمیق شده و لذت اندود، شهر آشوبانی عاصی روی پلاکارد اعتراض خود بنویسند «انقلاب، همین جاست» و «اینجا التحریر است»، تا آخر قصه را روایت می کند. یک سال و اندی پس از آن که وزیر خارجه پرگوی آمریکا از تحریم های گزنده و فلج کننده علیه ملت ایران خبر داد، آثار فلجی در هیئت حاکمه کاخ سفید دیده می شود، گرچه از نگاه تحلیل گران بسیاری، این آغاز فرآیند قبض روح است.
اینکه در چنین وضعیت بغرنجی، خروجی تمام عرض و طول سیاست آمریکا، ایراد اتهام ترور سفیر عربستان به ایران باشد، خود دلالت دیگری بر همان بی حسی و فلجی رو به تزاید رژیم آمریکاست. غربی ها مدعی اند- مردادماه در گاردین نوشتند- که دولت آمریکا از جنگ نرم سپاه قدس و فرمانده لاغراندام و جوگندمی آن (ژنرال قاسم سلیمانی) در عراق و لبنان شکست خورده است. نیرویی چنین قدرتمند که قادر است با ملت ها بده بستانی عاطفی (قدرتمندتر از بمب هسته ای) برقرار کند، مطلقا در ا شل و کلاس کار خود نمی بیند که پادشاهان کاخ سفید و سعودی را سقط کند تا چه رسد به مشابه سعودی اردشیر زاهدی که ضرب المثل دیپلمات های خارجی در واشنگتن است. اگر کسی دنبال معنای «سپاه قدس» در دایره المعارف سیاسی می گردد، بداند این عنوان یعنی بیداری و بصیرت و مقاومت اسلامی، یعنی وحدت امت اسلامی در برابر فراعنه ای که بزرگترین شگرد سیطره شان گروه گروه کردن و معارض هم قرار دادن ملت هاست. سپاه قدس تجلی و اسم رمز جویبارهای باریکی است که از سرچشمه ها جاری می شوند و در یک بستر بزرگ به هم می رسند و به دریا می پیوندند. سپاه قدس اسم مستعاری است که طواغیت به ابراهیم(ع) دادند و همان کابوس استعاری است که فرعون مصر در خواب خوش خود دید. موسی(ع) نه در خانه به استضعاف کشیده شدگان، که در خانه فرعون بالید. و فرعون را نه موسی که دریای نیل به امر خدا از پا درآورد. چند هزار سال بعد، دوباره نیل طغیان کرده است. اما کنار رودخانه های راین و تایمز و می سی سی پی نیز خبرهایی است. طوفان نوح از جایی برخاست که در خیال نمی گنجید و دریا از تنور خشکی جوشید که به باور نمی آمد. سیل هنگامی آمد که منکران، نوح را به استهزاء گرفته بودند و می گفتند طوفان و سیلاب در بیابانی خشک!؟ اما این وعده لایتحلف خداوند است که سرکشان و جباران را به زیر کشد و آیت ذلت آنان را در همین دنیا به مردمان نشان دهد.
فرمود «عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم.» دشمنان ملت ایران در همین جنجال اخیر بی آن که بفهمند تریبون ذی قیمتی در اختیار ما قرار داده اند. درباره اتهام طراحی ترور سفیر عربستان در واشنگتن، خیلی بدسلیقگی و قدرنشناسی است اگر دیپلمات های ما بخواهند صرفا از ایران در برابر اتهام دفاع کنند. اکنون نوبت محاکمه ورشکسته ترین و سرشکسته ترین دولت آمریکاست. اکنون نوبت احیای کلمات و عباراتی است که در سایه سرمایه سالاری و فریب سالاری غرب به مسخ کشیده شده اند. خیلی حرف های ناگفته و شنیدنی هست که باید با ملت آمریکا و دیگر ملت های دنیا بازگفت. ما در چالش هسته ای تجربه کردیم تک تک چالش ها و پرسش هایی که جبهه استکبار علیه نقاط قوت و اقتدار ما برمی انگیزد، فرصت هایی به غایت پرارزش است و سرقفلی بسیار بالایی دارد. مکر آنها در برابر مکر الهی و مکر مؤمنان به غیب، قصه چشم بندی سحره فرعون در برابر عصای موسی است. روزی نه چندان دور- اما مستلزم مجاهدت- برسد که همان ساحران رسانه ای غرب در برابر عظمت معجزه امامت و ولایت، سر به سجده بگذارند و از سوی طواغیت متهم شوند که با مهدی موعود(عج) دست به یکی کرده اند. «... و انت تأمّ الملاء و قد ملأت الارض عدلاً و اذقت اعدائک هواناً و عقاباً... و قطعت دابر المتکبرین و اجتثثت اصول الظالمین و نحن نقول الحمدلله رب العالمین.»
طلیعه آن بهار همین روزها در کرمانشاه و گیلان غرب و پاوه پیداست. آنجا که مردمانی روشن ضمیر با حلقه زدن به گرد امام خامنه ای، مردم سالاری تراز ولایت و امامت را به ملت های مشتاق دنیا معرفی می کنند. سپاه قدسی که مستکبران از آن می هراسند، یعنی این.
محمد ایمانی

آمریکا در پی چیست ؟

بسمه تعالی 


از روز چهارشنبه گذشته، یعنی زمانی که رییس اف بی آی و وزیر دادگستری آمریکا ناگهان در صفحات تلویزیون های غربی ظاهر شدند و با سرهم کردن داستانی که هنوز هم چیزی از غرابت آن کاسته نشده، ایران را متهم به تلاش برای ترور سفیر عربستان در واشینگتن کردند، دو سوال به طور جدی مطرح شده است: سوال اول این است که آمریکا به دنبال چیست و سوال دوم هم این است که آیا برای رسیدن به آنچه دنبال آن است، راه مناسبی را انتخاب کرده است؟این نوشته به سوال اول می پردازد. برای اینکه بفهمیم هدف آمریکایی ها چیست، سرراست ترین راه این است که ببینیم اکنون نیازهای آمریکا چیست. وقتی دانستیم آمریکا به چه چیزی نیاز دارد آن وقت دیگر دشوار نخواهد بود که دریابیم هدف از خیمه شب بازی سر به نیست کردن عادل الجبیر چه بوده است. فهرست نیازهای راهبردی آمریکا را می توان به شکل زیر خلاصه کرد:
1- نخستین نیاز آمریکا و به طور مشخص باراک اوباما رییس جمهور این کشور آن است که خود را هر چه سریع تر و به شکلی آبرومندانه از بحران داخلی که در آن گرفتار شده و روز به روز در حال گسترش بیشتر است، خلاص کند. راه منطقی این بود که اوباما برای حل این بحران از طریق علاج مشکلات اقتصادی و اجتماعی که برانگیزاننده آن است اقدام کند. اما این روش امکان پذیر نیست چرا که اولا جمهوری خواهان که اکنون به گفته مایکل مک کانل رهبر اکثریت جمهوری خواه سنا «مهم ترین اولویت» خود را عدم تکرار دولت اوباما اعلام کرده اند حاضر به هیچگونه همکاری در پروژه افزایش کمک های تامین اجتماعی به مردم آمریکا نیستند؛ ضمن اینکه اگر هم بودند معلوم نبود بحران فعلی قابل علاج باشد. بنابراین، طبعا بهترین راه برای اوباما این است که هر چه سریع تر به الگوی سنتی «تمرکز بر تهدید خارجی، امنیتی کردن فضا و ترساندن مردم» آمریکا متوسل شود. این تنها راه باقی مانده برای دولت و رییس جمهوری است که می گوید خبر اعتراض مردم به گرسنگی و بی کاری شان را از تلویزیون شنیده است. اوباما تصور می کند متهم کردن ایران به طراحی پروژه ای که بنا بوده 150 نفر در آن کشته شوند مجددا فضای ذهنی مردم آمریکا را به سمت جبهه گیری در مقابل تهدید خارجی سوق می دهد و معضلات اقتصادی و اجتماعی تبدیل به مسئله دست دوم خواهد شد.
2- دومین مسئله برای آمریکا که می توان آن را یک معضل دو حزبی خواند که ضرورتا اختصاصی به دموکرات ها و اوباما هم ندارد، این است که روند تحولات در منطقه خاورمیانه دقیقا بر خلاف پیش بینی های آنها هر چه بیشتر به سمت روی کار آمدن اسلام گرایان در نقاط مختلف در حال حرکت است. آمریکایی ها در ماه های اول تصور می کردند می توانند قیام های منطقه را با الگوهای سکولار و بر مبنای نیازهای اقتصادی مردم تحلیل و مثلا از طریق کمک های اقتصادی آن را علاج کنند. علاوه بر این، نگاه آمریکا این بود که خواهد توانست با جمع کردن حرکت های مردمی از کف خیابان و شیره مالیدن بر سر مردم با وعده اصلاحات، از سرنگون شدن بقیه دیکتاتورهایی که در واقع تنها تکیه گاه های راهبرد منطقه ای آمریکا محسوب می شوند جلوگیری کند. اکنون آمریکایی ها در حال دریافتن این نکته هستند که قیام های منطقه اگر مستقیما ایران را تقویت نکرده باشد از طریق باز کردن راه برای روی کار آمدن اسلام گراترین نیروهای منطقه، قدرت هژمونیک آمریکا و امنیت اسراییل را به طور جدی کاهش داده است و در حالی که بهار عربی در آستانه یک سالگی است هیچ آینده ای جز اسلام گرایی ضد آمریکایی برای آن متصور نیست. لازم نیست کسی در واشینگتن اعتراف نامه بنویسد که ایران بازی را برده است. همین که آمریکایی ها به صراحت اعلام می کنند جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک الگو برای آینده منطقه مهمترین اولویت امنیت ملی آنهاست کافی است که بشود فهمید از چه چیزی و چقدر نگرانند. بدون شک، اکنون برای آمریکا هیچ چیز مهمتر از این نیست که الگوی ایران - به معنای ضدیت پیگیر با آمریکا و اسراییل- در منطقه تکثیر نشود. از بیش از 6 ماه پیش همه تلاش آمریکایی ها این است که به مردم منطقه بگویند ایران الگوی خوبی برای تقلید نیست. علت اصلی تشدید ناگهانی فشارها بر ایران و پرونده سازی های پی در پی هم چیزی غیر از این نیست که مردم منطقه که اکنون در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار گرفته اند به این نتیجه برسند که الگوی ایران چیزی غیر از دردسر ندارد و بنابراین بهتر است فکر تبدیل شدن به ایرانی دیگر را از سر خود بیرون کنند. اکنون آمریکا ایران را به یک عملیات تروریستی مستقیم درون خاک خود متهم کرده است. از سوی دیگر اعلام شده که یوکیا آمانو مدیر کل گوش به فرمان آژانس بناست در گزارش آینده خود به نشست شورای حکام ادعاهای تاریخی آمریکا درباره وجود یک جنبه نظامی در برنامه هسته ای ایران را بدون اینکه هیچ شاهد و مدرکی در دست داشته باشد تایید کند. احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران هم که بنا بود در ماه سپتامبر علیه ایران گزارش بدهد، تازه روز یکشنبه متن گزارش خود را منتشرکرده است. همزمانی سوق دادن 3 پرونده حقوق بشر، تروریسم و هسته ای به «وضعیت مرزی» بدون شک اتفاقی نیست. اما بر خلاف آنچه برخی تصور کرده اند هدف آن مطلقا این نیست که آمریکایی ها می خواهند خود را برای درگیری با ایران آماده کنند بلکه کاملا برعکس آنچه آمریکا اکنون در پی آن است فقط این است که از تبدیل شدن بهار عربی به بهار ایرانی جلوگیری کند.
3- سومین هدف مشخصا مربوط به اسراییل است. اسراییلی ها بدون شک خود را بزرگترین بازنده تحولات اخیر منطقه می دانند. اگر تهدید بیداری اسلامی برای آمریکا تهدید راهبردی باشد، این تهدید برای اسراییل موجودیتی است. وجود یک تیم به شدت عصبانی و بی تدبیر حاکم بر تل آویو هم مزید بر علت شده تا به قول مئیر داگان اسراییل با بدترین دولت وارد بدترین دوران تاریخ خود شود. با یک تحلیل کاملا ساده و فاقد پیچیدگی می توان دریافت که اسراییل اصلی ترین طرفی است که از متهم شدن ایران در این پرونده سود می برد، لااقل به 3 دلیل:
دلیل اول این است که صهیونیست ها احساس می کنند طرح این موضوع می تواند آنها را از تقابل بسیار شدیدی که اخیرا با اعراب و بقیه جامعه جهانی در مورد موضوع فلسطین پیدا کرده اند نجات بدهد و مجددا ایران را به عنوان «تهدید شماره یک» احیا کند.
دومین دلیل این است که برای اسراییلی ها وادار کردن اعراب به ورود به فاز مقابله عملی با ایران و تبدیل کردن منازعه عربی- ایرانی به یک معضل غیر قابل حل، دارای ارزش استراتژیک است چرا که به خیال خام و ابلهانه آنها- یک نیروی منطقه ای، به نیروهای فرامنطقه ای موجود که هدف مهار ایران را تعقیب می کنند اضافه می کند.
سومین و مهم ترین دلیل اما مربوط به برنامه هسته ای ایران است. اخیرا اسراییلی ها بوضوح به این تحلیل رسیده اند که غرب از تداوم بخشیدن به استراتژی تحریم در مقابل ایران ناامید شده و این احتمال جدی است که در چارچوب برخی ابتکارات دیپلماتیک به سمت پذیرش غنی سازی در ایران حرکت کند. برای اسراییل حقیقتا کابوسی بزرگتر از این وجود ندارد که غرب زندگی در کنار یک ایران هسته ای را بپذیرد و با آن کنار بیاید. چرا که غرب در این حالت، آشکارا به شکست خود در برابر ایران اعتراف کرده است و این برای رژیم صهیونیستی پیامی شکننده و کابوس گونه در پی دارد.
این بحث واقعا ناقص است و می توان و باید آن را ادامه داد. از جمله لازم است به دقت در این باره بحث شود که ارتباط این پرونده سازی ها با تحولات داخلی ایران چیست و غرب در پی بیرون کشیدن کدام نتیجه خاص از فرایندهای سیاست داخلی در ایران است. با این حال، یک نکته روشن است و آن هم اینکه آمریکایی ها شاید بتوانند سر و صدا بکنند- و می کنند- اما از حیث توانایی و اعتماد به نفس برای اقدام علیه ایران و از نظر توان متقاعد سازی جامعه جهانی علیه ایران در بدترین وضعیت ممکن قرار دارند. بنابراین، این بار هم احتمالا اقدام آمریکا تناسبی با ادعاهایش نخواهد داشت چرا که ادعاهایش تناسبی با توانایی هایش نداشته است.
مهدی محمدی

مادر شهیدان امینی: آقا فرمودند«شهدا نور و مایه برکت خانواده‌اند»

 

 

مادر شهیدان امینی گفت:‌ حضرت آقا بعد از تشریف‌فرمایی درباره فرزندان شهیدم از بنده سؤالاتی کردند و بعد دعا فرمودند و از خداوند خواستند بتوانیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم؛ ایشان فرمودند "شهدا نور و مایه برکت خانواده هستند".

ایران حقیقت، مادر شهیدان «محسن و داریوش امینی» در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص دیدار سرزده مقام معظم رهبری با خانواده شهیدان امینی اظهار داشت: در دیدار خانواده شهدا با مقام معظم رهبری که یک روز قبل از تشریف فرمایی ایشان به منزل ما صورت گرفته بود، حضور یافتم و موفق شدم ایشان را از نزدیک ببینم اما هیچ وقت این فکر به ذهنم خطور نمی‌کرد که روز بعد از آن دیدار، ایشان به منزل ما تشریف بیاورند.

وی با اشاره به اینکه هنگام ورود مقام معظم رهبری به منزل شهیدان امینی، خانواده مشغول صرف شام بودند، گفت: طبق روزهای جمعه هر هفته، فرزندانم به منزل ما آمده بودند و مشغول خوردن شام بودیم که حضرت آقا به همراه محافظان‌شان به منزل ما آمدند؛ ما که انتظار حضور ایشان را نداشتیم، با دیدن آقا شوکه شده بودیم و بلافاصله به داخل حیات رفتیم و مات و مبهوت گریه می‌کردیم.

مادر شهیدان امینی در ادامه افزود: آقا مدتی در منزل ما نشستند در حالی که گریه امان ما را بریده بود و نمی‌دانستیم چه بگوییم، چرا که این اتفاق ما را بسیار خوشحال و ذوق زده کرده بود،‌ بعد از اینکه ایشان با صحبت‌هایشان ما را دلداری دادند آرامشی به جان ما نشست.

وی با بیان اینکه مقام معظم رهبری مدت نیم ساعت در منزل شهیدان امینی حضور داشتند، تصریح کرد: حضرت آقا درباره فرزندان شهیدم از بنده سؤال کردند که من هم با اینکه خیلی قادر به صحبت کردن نبودم درباره شهیدان «محسن و داریوش امینی» به ایشان نکاتی را عرض کردم؛ ایشان از نحوه حضور فرزندانم در جبهه و شهادتشان هم سوالاتی پرسیدند که پاسخ‌شان را دادم.

مادر شهیدان امینی با بیان اینکه اصلاً فکر نمی‌کردم مقام معظم رهبری به منزل ما تشریف بیاورند، افزود: ایشان پس از شنیدن توضیحات من درباره فرزندان شهیدم ما را دعا کردند و از خداوند خواستند بتوانیم رهرو راه شهیدانمان باشیم؛ آقا فرمودند "شهداء نور و مایه برکت خانواده هستند".

وی خاطر نشان کرد: از خداوند همیشه خواستار این بودم که بتوانم ادامه دهنده حقیقی راه شهدایم باشم و آرمان‌های آنها را حفظ کنیم.

به گزارش «توانا»، خانواده شهیدان امینی دو شهید و یک جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده‌ است؛ «داریوش امینی» با داشتن 17 سال و گذراندن 9 ماه از دوره خدمت سربازی در نخستین روزهای جنگ در «نفت شهر» مفقود شد. «محسن امینی» دیگر شهید این خانواده است که در 24 سالگی و در عملیات «مرصاد» به درجه رفیع شهادت نائل شده است.

تجلیل رهبر انقلاب از شیرزن کرمانشاهی

بسمه تعالی 
 
خبرگزاری فارس: رهبر انقلاب اسلامی در جمع مردم گیلانغرب از بانوی مسلمان و شجاع گیلانغربی که در آن دوران تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند، تجلیل کردند.

خبرگزاری فارس: رهبر انقلاب از کدام شیرزن کرمانشاهی تجلیل کردند

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، رهبر معظم انقلاب صبح امروز در بیایانات خود در جمع مردم گیلانغرب حفظ خاطرات پر معنای دفاع مقدس را از عوامل موثر در حفظ هویت ملی برشمردند و با تجلیل از بانوی مسلمان و شجاع گیلان غربی که در آن دوران تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند و اسیر کرد، افزودند: حفظ خاطرات پایداری مردم گیلان غرب، قصر شیرین و اسلام‌آباد، سرپل ذهاب و دیگر مناطق کشور در حفظ هویت ملی، دارای چنان اهمیتی است که شخصیت‌های برجسته، دانشمندان و عناصر فعال و متفکر باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند.
گیلانغرب در دوران هشت سال دفاع مقدس، شاهد حماسه‌آفرینی مردان و زنان مقاوم این شهر بوده است به همین دلیل گیلانغرب را دومین شهر مقاوم کشور بعد از خرمشهر نامیدند؛ این شهر سرشار از دلاورمردان و شیرزنانی است که سرسختانه بدون هراس از دشمن ایستادگی کردند و نگذاشتند حتی ذره‌ای از خاک وطن به دست دشمنان رسد.
کسانی که به کرمانشاه سفر کرده‌اند ‌قطعا مجسمه زن تبر به دست را که در یکی از میادین این شهر قرار دارد، دیده‌اند.
فرنگیس حیدرپور متولد سال 41 از یکی از روستاهای گیلانغربی است که در جریان جنگ تحمیلی با رشادت و شجاعت خود حماسه‌ای را آفرید که بر اثر آن به شیرزن ایران شهرت یافت.
فرنگیس حیدرپور در گفت‌گو با فارس می‌گوید: سال 59 بود و من 18سال داشتم که آنها به روستای ما حمله کردند و ما خیلی شهید دادیم.
وی ادامه می‌دهد: مردم مبارزه کردند، عده‌ای مجروح و عده‌ای شهید شدند؛ آتش جنگ به قدری سنگین بود که مردم فرار کردند و در دره مخفی شدند.
حیدرپور در خصوص حادثه آن روز اظهار می‌دارد: همان روز که به دره رفتیم، نزدیکی‌‌های غروب بود که تشنه و گرسنه شدیم؛ من با پدر و برادرم به روستا آمدیم تا غذا بیاوریم. آخر چیزی پیدا نمی‌شد. نزدیک رودخانه دو سربازی آمدند که آب بردارند؛ ما از دست آنها خشمگین بودیم و به آنها حمله کردیم؛ من تبر به دست به سمت آنها حمله‌ور شدم که یکی از آنها کشته و دیگری تسلیم شد. 

دکتر محمد مکری، جریان فراماسونری در ایران و میرحسین موسوی

 

اخیراً رضا گلپور، یکی از محققان در حوزه تاریخ معاصر، طی تحقیقاتش به بخشی از نوشته‌های دکتر مکری در مورد جریان فراماسونری و بخشی از زندگی میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد، برخورد کرده که می‌تواند برای کارشناسان سیاسی حائز اهمیت باشد.

مقدمه:

دکتر «محمد مُکری» متولد 1305 در کرمانشاه، نویسنده، شاعر، مورخ، محقق و زبان‌شناس معاصر ایرانی، استاد دانشگاه سوربُن پاریس بود که در سال ۱۳۴۴ به پاس سال‌ها خدمات علمی، موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه شد. وی مؤلف بیش از یکصد جلد کتاب و پژوهش‌نامه علمی و صدها عنوان مقاله در زمینه‌های تخصصی علوم مختلف انسانی بوده است و از همکاران علی‌اکبر دهخدا در لغتنامه به حساب می‌آمد. او شدیداً به حضور و سیطره فراماسون‌ها در نهادهای فرهنگی بعد از روی کارآمدن رضاشاه معترض بود و افشاگری‌های زیادی را در این رابطه انجام داده بود و به همین خاطر به دلیل فشار جریان‌های وابسته به فراماسونری مجبور شد ایران را به قصد فرانسه ترک کند. کتاب‌های وی اغلب به دست خوانندگان داخل کشور نمی‌رسید و محافل شوونیستی خارج از کشور نیز در نشریات و سایت‌های خود، او را بایکوت کرده بودند.

وی پس از کودتای 28 مرداد 1332 و تبعید به پاریس، در دانشگاه سوربن مشغول به تدریس شد و پس از بیست و چهار سال مهاجرت اجباری، موفق به اجاره هواپیمایی از ایرفرانس شد و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با حدود بیست تن از اطرافیان «امام» و عده زیادی از خبرنگاران خارجی به تهران بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی به امر «امام» و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقت و با توشیح و امضای «امام» به سِمَت نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو منصوب شد.

مکری دو دهه آخر عمر خود را در پاریس گذرانید و ضمن تدریس در دانشگاه سوربن پاریس، ریاست بخش تحقیقات زبان‌شناسی این دانشگاه را نیز بر عهده داشت. وی از جمله محققانی بود که در زمینه نفوذ جریان‌های فراماسونری در ایران تحقیق کرده و هشدار داده بود و به همین خاطر، همواره مورد غضب عناصر وابسته به این جریان بود. اطلاعاتی که وی در زمینه فعالیت‌های فراماسون‌ها در دوران پهلوی ارائه می‌دهد، همچون آثار اسماعیل رائین، اطلاعات ناب و مفیدی برای شناخت این جریان وابسته به صهیونیسم بین‌الملل است و می‌تواند زوایای پنهانی از جریان‌های فرهنگی - سیاسی دوران پهلوی را آشکار سازد.

اخیراً رضا گلپور، یکی از محققان در حوزه تاریخ معاصر، طی تحقیقاتش به بخشی از نوشته‌های دکتر مکری در مورد جریان فراماسونری و بخشی از زندگی میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، برخورد کرده که می‌تواند برای کارشناسان سیاسی حائز اهمیت باشد. گلپور در این زمینه می‌نویسد: «جمع‌بندی اینجانب این است که مرحوم دکتر مکری از دهه 40 شمسی به دلیل دسترسی به اسناد محرمانه کتابخانه و مرکز اسناد کاخ الیزه و نظایر آن، به اسناد و صورت‌جلسه‌های لُژهای فراماسونری دسترسی داشته و با زیرکی تمام، قسمت‌های مهم آن‌ها را در پاره‌ای از مکتوبات فارسی منتشر کرد.»

اظهار نظر دقیق در مورد صحت و سقم اظهارات مرحوم دکتر مکری نیازمند بررسی‌های بیشتری است که از حوصله این نوشتار خارج است؛ اما مرور آن‌ها می‌تواند زمینه‌هایی را برای تحقیق و بررسی بیشتر کارشناسان و هادیان سیاسی در این‌باره فراهم کند.

نقل قول‌های زیر از کتاب دیوان استاد محمد مکری که توسط نشر زیگفرید - اوری، در پاریس و در سال 1370 به چاپ رسیده، انتخاب شده است.

جریان فراماسونری در ایران

... آیا من جز دفاع از ستمدیدگان گناهی داشتم که قریب نیم قرن برای خفه کردن صدای حق و کسی که در حفظ این مآثر می‌کوشد، تقی‌زاده‌ها و حکمت‌ها و پادوهای «محفل» آن‌ها با توطئه و نیرنگ و شایعه‌سازی و دروغ‌پردازی برای آنکه مشتش باز نشود، آن‌همه خباثت‌ها مرتکب شوند و چراغ دانش و معرفت را در ایران خاموش سازند. این پادوهای بوجار لنجان که به زنان مطرب و رامشگران دوره‌گرد و سوزمانی‌ها و قره‌چی‌های قدیم بیشتر شباهت دارند تا به انسان‌ها، در همه انقلابات و برگشتگی‌های سیاسی و اجتماعی جامه عوض کرده و با بلوف، خود را در پچ پچ‌های بیخ گوشی و در محافل در بسته، آفریننده‌ انقلاب‌ها و رهبری‌ها و آورنده و برنده دولت‌ها و قدرت‌ها معرفی می‌کنند و علیه هر فرد دانش‌دوست بی‌زور بی‌ثروت که زور او، ایمان او و ثروت او، دانش‌دوستی و طلبگی او و عقل و احساس او در شناختن و کشف نیرنگ‌های آنان است، توطئه و آشوب برپا کنند و نگذارند تکلیف این مملکت روشن شود و همیشه با وقاحت و بی‌شرمی، خود را در همه احوال، ناظر و حاضر و طلبکار بدانند و به ریش مردم و مسئولان بخندند و به داخل و خارج دروغ بگویند وحتی دانشمندان خارجی و دوستداران ایران را سرگردان و حیران سازند ...

دیر یا زود نسل جوان و زیرک به کُنه دلال‌بازی‌ها و بداندیشی‌ها و بی‌مایگی‌های آن‌ها پی خواهد بُرد و آن‌ها را بیشتر خواهند شناسانید؛ چنانکه مرحوم اسماعیل رائین هم این کار را کرد و اگرچه عملش کامل نبود و ناتمام ماند، مع‌ذلک مفید بود و از همان آغاز کار، او را تشویق کردم و موادی در اختیارش گذاشتم؛ ولی او جاهای دیگر مدارک و اسناد گرانبهای بسیاری یافت که همه سودمند واقع شدند.

مرحوم اسماعیل رائین باز هم به جاهای حساس‌تر جرئت نکرد نزدیک شود و یا آگاهی نیافت و هیچ‌گاه حتی یکی از گزارش‌های جلسات آن‌ها را (جز صورت حضور و غیاب اعضای محافل آن‌ها) منتشر نکرد و از متدها و روش‌های آن‌ها بحث ممتعی به‌عمل نیاورد. تا‌کنون کوشش من در به‌وجود آمدن راهی بوده است که خوشبختانه بدان توفیق یافته‌ام و ادامه توطئه‌ها و خباثت‌های مجریان تسلیم (چه قبل و چه بعد از انقلاب) زاده همین موفقیت‌ها و کوشش‌های پیگیر و ناگسسته سال‌های 1320 تاکنون(1370) است که دشمنان فرهنگ ایران، واپسین نفس قبل از مرگ خود را می‌کشند...

اگر هم از نشر نوشته‌هایی که برای مردم وطن خودم نوشته‌ام جلوگیری کنند، بالاخره روزی فرصتی پیدا خواهد شد یا در زمان حیاتم و یا پس از مرگم، کل این آثار ناقابل ترجمه شود و انتشار یابد و بدانند که من... در جهت‌یابی مطالعات علمی، خدمات ناچیز ولی پیگیرانه‌ای انجام داده‌ام وآن دُرها را در پای خوکان نریخته‌ام و در بازی‌های آن‌ها داخل نشده‌ام و در جشن‌های شاهنشاهی و کنگره‌های تبلیغاتی سلطنتی در تمام عمرم شرکتی نکرده‌ام. در سراسر آثار و تحقیقات خود چنانکه بعضی از دانشمندان نوشته‌اند، هرگز کوچک‌ترین ارجاع و مراجعه‌ای با آثار نویسندگان و مؤلفان و قلم‌فروشان وابسته به مکتب سری نکرده‌‌ام و این عمل هم کار ساده‌ای نبوده است. مع‌ذلک مطلبی هم از آن‌ها به نام خودم نقل نکرده‌ام ...

پس چه بگویم درباره ایرج افشار یزدی، پادو تقی‌زاده، سردمدار همه تفتین‌ها و پاد این پادو یعنی باستانی پاریزی. (در آن زمان که هنوز در تهران بودم؛ یعنی تا سال 1333 هنوز این آقای مبلغ اصلاحات ارضی و سپاه دانش و کارمند مجله خواندنی‌های امیرانی از زیر بوته‌ها سر به‌در نیاورده بود که با او دشمنی و کینه داشته باشم. او فعلاً به ندای فطرت و «جنسیت» خود به «هم محفلی‌ها» و «همجنسان» خود کمک می‌کند؛ با آنکه هنوز در «صف نِعال» کسانی است که دل و جان آنان به سمت معبود دیگری غیر از ایران است. در پایان عمر هم قادر نیست تغییر جهت دهد و از دنیای دربسته و خیالی خود قدمی فراتر نهد.)

یا چه بگویم درباره آن بهایی‌زاده مازندرانی، آقای ع.ن که به‌مناسبت احترام زایدالوصفم به مرحوم استاد علامه عباس اقبال که از نوادر زمان ما بودند؛ قلمم از نوشتن باز می‌ماندی (سخن در پرده گفتم با حریفان) که او هم دم در آورده است و به این دسته مبتذل‌نگار قائم به غیر پیوسته است و مقدمه‌نویسی هم می‌کند و با القای سفسطه‌ها، نوشته‌های حقیر و دیگران را هم به ربودن می‌دهد تا محملی برای خود بتراشد....

دو نمونه از روشنفکران فراماسون

1- تقی‌زاده: در زمان ما سر دسته این گروه، سیدحسن تقی‌زاده بود. وی یکی از ایرانیان خودفروخته‌ای بود که از همان صدر مشروطیت دری به عقب باز کرده و آزادی‌خواهان را به دام می‌افکند و خود در همه دسته‌ها و احزاب جای پای خود را برای توطئه باز می‌کرد. راهِ او راه میرزا ملکم‌خان ارمنی (ناظم‌الدوله و «عقل کل»)؛ کلنل روسی میرزا فتحعلی آخوندف (مبلغ جدایی آذربایجان از ایران و مانند ملکم و تقی‌زاده طرفدار تغییر خط فارسی به لاتین یا هر خط دیگر جهت قطع رابطه ایرانیان و مسلمانان با هم و با گذشته درخشان خود و محو کلیه آثار علمی و فرهنگی سیزده قرن تاریخ زنده بعد از اسلام و به فراموشی سپردن همه آن‌ها ) برادران آقایوف‌ها (آقازاده‌های خوی عمال دم پایی روس و انگلیس در آذربایجان و ایران) فروغی و جُز آن‌ها بود.

خیانت‌هایی که او(تقی‌زاده) در به باد دادن معادن و ذخایر زیرزمینی (از قبیل تجدید قرارداد اسارت‌آور نفت در سال 1933(1313 ه.ش) که بعدها در مجلس شورا به «آلت فعلی» خود اقرار کرد) در مقایسه با آسیب‌های فراوان دیگر او در جهت اسارت فرهنگی و انحطاط و انحراف تمدن و معارف حقیقی و سوق دادن افکار به جهت معینی که مورد نظر او و منطبق با نقشه‌های شیطنت‌آمیز او و مکتب سری اوست، اندکی است از بسیار و قطره‌ای است از بحار و ذره‌ای است از خروار... او بنیان‌گذار فوجی از دشمنان فرهنگ ایران و اسلام است که کار عمده آنان مانند اسلاف ویرانگر خود، همسویی با برنامه‌های برنامه‌ریزان و طراحان مکاتب سری ضدفرهنگی و کشتن استعدادها در نطفه‌ها و توطئه علیه کسانی است که از آخور سیاسی آن‌ها تغذیه نشده‌اند و نیز از مأموریت‌های آن‌ها زشت کردن زیبایان و زیبا کردن و وسمه کشیدن به ابروی سیاهکاران «هم‌محفلی» خود است که دست آن‌ها را برای اجرای هر جنایتی باز گذارند و همچنین سوق دادن مخلوقات خود و بی‌خبران به جلافت و بی‌بندوباری و ربودن آثار دیگران و آن‌ها را در قالب‌های خود ریختن و کج کردن راه‌های مستقیم و راستین نیز از امور تخصصی آن‌هاست ...

2- خاندان افشار یزدی: پدر یکی از پادوهای تقی‌زاده دکتر(!) محمود افشار یزدی است و او همان کسی است که با الهام از اهریمن جاده‌صاف‌کن رضاخان و از دوستان و مأموران اردشیر جی پدر شاپور ریپورتر جی در دستگاه او در هند بود. در زمان طرح تحمیل رضاخان بر مردم ایران وی در مجلات آن روزی (کاوه) می‌نوشت:ایرانیان که فر کیان آرزو کنند / باید نخست کاوه خود جست‌وجو کنند

... او هم مانند پسرش ایرج، در وابستگی‌های عملی و لفظی گستاخ بود. پسر محترم او در تمام دوران شاه و پادوی برای جشن‌های شاهنشاهی و «تقی‌زاده نویسی» و خط دادن به ساواک و جعل اسناد به کمک ساواک و به همراهی دو تن از «هم‌محفلی»‌های خود علیه بسیاری از دبیران و استادان و مردان وطن‌خواه خودداری نکرد... پس از انقلاب هم چون نمی‌توانست با آن سوابق به روحانیون نزدیک شود، برای آنکه بهانه‌ای بیابد و سوابق شاه‌پرستی و ماسونی و ساواکی و پادوی خود را کم‌رنگ کند و با دوستان ما نزدیک شود، یک‌شبه طرفدار مصدق هم شد... او ... با کمک عناصر هم‌محفل خود موجی از مغالطه و سفسطه و خیانت و سرقت ادبی و خرابکاری را در امور انتشاراتی در سالیانی که برای دیگران پرونده‌سازی می‌کرده است تا خود یکه‌تاز میدان شود، به راه انداخته است... این است نمونه پرورش‌یافتگان محافل سری که در همه انقلابات و دگرگشتگی‌ها با تعویض لباس و گریم و چهره‌آرایی جدید و زیرابرو برداشتن و چون آن بت عیار هر لحظه به شکل و به‌رنگی درآمدن، وارد صحنه‌ها می‌شوند.. این گروه مکتب سری همه استعدادها را کور می‌کنند و با خلق آدمک‌ها و ادبیات‌چی‌ها و نیز عالِمِ قلابی‌تراشی‌ها به‌تدریج علمای واقعی را طرد و از گردونه بیرون می‌رانند و با اشغال پایگاه‌های علمی از رشد و فرهنگ و علوم در ایران جلوگیری می‌کنند... همه را پایین می‌کشند تا خود عقب‌مانده‌شان در بالا قرار گیرند. جلوی دویدن دیگران را می‌گیرند در حالی که خود هم قادر به دویدن و حتی راه رفتن صحیح نیستند.

به طور خلاصه باید گفت که از زمان میرزا صالح شیرازی و میرزا ملکم خان الی یومنا هذا که خوشبختانه دوران رقاصی پادوهای تقی‌زاده به پایان رسیده است، همیشه به مردم دروغ گفته‌اند. یک اقلیت از خود راضی و سبکسر با پیوند به سرنخ‌های برون‌مرزی، مجال رشد فکری و فرهنگی را به دیگران نداده‌اند و خود نیز به جایی نرسیده‌اند... ما مجال نیافتیم که خود را جمع‌وجور کنیم و کوشش‌های علمی چند قرن گذشته خود را رها نکنیم. اگر هنوز هم چیزی مانده است، از تصدق سرِ فرهنگ اسلامی ماست که هر چند بر آن کلنگ و تیشه زنند، استحکامات آن فرو نخواهد ریخت و به کلی ویران نمی‌شود.

برنامه‌های درازمدت موریانه‌وار آرام‌آرام و غیرمرئی «محافل سری» به کار خود ادامه می‌دهند ولی آن طور نیست که هرچه بخواهند، همان‌طور شود.خوشبختانه هنوز مردمی و جوانانی و عقلایی در گوشه و کنار وجود دارند که از منبع این بی‌حاصلی‌های فرهنگی و وابستگی‌های طولانی اطلاع داشته باشند و دُم خروس‌ها را که از جیب این پادوهای سرگردان وامانده و به انتهای خط رسیده که همه مهره‌های سوخته استعمارند بیرون آمده است، مشاهده کنند و در دام تلبیس‌ها نیفتند. دیر یا زود یک خانه‌تکانی فکری و فرهنگی به دویست سال نیرنگ و معرکه‌گیری‌های شبه‌تنویری و روشنفکری معلولان مغزی پایان خواهد داد.

آشنایی با امام، ماجراهای نوفل لوشاتو و پرواز انقلاب
همین که آیت‌الله‌العظمی خمینی از تبعید ترکیه به نجف اشرف آمد، به دیدنش رفتم و پس از چندین بار ملاقات بسیار امیدوار شدم که دنباله رهاجویی‌ها از سر گرفته خواهد شد و این چراغ فروزان افروخته خواهد ماند. در هنگام اقامت ایشان هم در پاریس نظر به ارادت من و محبت معظم‌له، کارهای دانشگاهی را موقتاً تعطیل کرده و تمام وقت ... در نوفل لوشاتو آنچه در استطاعت [داشتم]... برای به ثمر رسیدن انقلاب انجام [دادم]... که تفصیل آن را در جزوه‌ «خاطرات نوفل لوشاتو» نوشته‌ام.

بنی‌صدر به‌ندرت روزها در آنجا آفتابی می‌شد و بعضی شب‌ها دیروقت خدمت امام می‌رسید به‌طوری که دوستان دیگر ما هیچ‌وقت در روز او را نمی‌دیدند و رابطه هم زیاد نبود. پس از بیست‌وچهار سال مهاجرت و تبعید اجباری با همکاری قطب‌زاده (که مرحوم مهدی عراقی را هم برای ترتیب امور مالی آن با خود بردیم ) به کمک دو تن از وکلای فرانسوی پس از مأیوس شدن از موافقت هواپیمای سوئیس اِر که قبلاً شخصاً اقدام کرده بودم، بالاخره هواپیمایی را از ایرفرانس اجاره کردیم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با «پرواز انقلاب» با قریب بیست تن از دوستان و یاران آیت‌الله و عده زیادی از خبرنگاران و روزنامه‌نویسان خارجی به تهران آمدیم. در درون هواپیما هنگامی که از فراز کشورهای اروپایی پرواز می‌کردیم، به قسمت جایگاه خبرنگاران که چند نفر آنان را ترس برداشته بود و تصور می‌کردند که ممکن است هواپیما را در هوا بزنند، به دستور امام، رفته و آن‌ها را تقویت روحی کردم. فردای آن روز فیگارو و بعضی دیگر از جراید غربی مطالب مرا در جراید خود منتشر کرده بودند.

یکی از خبرنگاران از آیت‌الله سؤال کرده بود در حالی که به تهران مراجعت می‌کنید، «چه احساسی دارید؟» آیت‌الله‌العظمی که به روحیه ایشان آشنایی داشتم که نه در شادی‌ها و پیروزی‌ها و نه در غم‌ها و شکست‌ها خود را نمی‌باخت، در پاسخ گفت: «هیچ»؛ یعنی من خود را گم نکرده‌ام و اظهار شادمانی هم برای پیروزی خود نمی‌کنم و از خطرات احتمالی فرود آمدن هواپیما در تهران هم بیمی‌ ندارم. این بود خلاصه پس و پیش و مفهوم سخن ایشان... ولی بعدها عده‌ای اشتباهاً این کلمه را که در حکم یک جمله بود، به نوع دیگر تعبیر کردند که با حقیقت وفق نمی‌داد. به نظر آن‌ها گویا مقصود این بوده است که من اهمیتی به ایران و مردم نمی‌دهم؛ در صورتی که این تعبیر و تفسیر غریب و مغرضانه، خطای صرف و اشتباه محض است و هیچ عاقلی نمی‌تواند تصور کند که پس از آن‌همه خون جگر خوردن‌ها و فعالیت‌ها کسی چنین مطلبی را ادا کند.

من حتی اگر در حقانیت و اصالت مردمی آن انقلاب تردید داشتم و نیز این کلمه را از زبان شخص دیگری شنیده بودم که برای مقاصد دیگر به ایران می‌رفت، باز هم باور نمی‌کردم که آن شخص علناً خود را نفی کند و بگوید که هیچ احساسی برای وطنم یا امتم ندارم. گویا در آن موقع و بعدها این مطلب از طرف رسانه‌های گروهی توجیه نشد و به مناسبت کثرت مطالب و موضوعات دیگر، درباره آن سکوت شد ...

چون در میان آنان که در معیت آیت‌الله‌العظمی با هواپیما به ایران مراجعت می‌کردند، از لحاظ طول سال‌های مهاجرت و تبعید من قدیم‌تر و مقدم‌تر بودم... و هواپیما را من اجاره کرده بودم، شخص امام و دیگران به من محبت فراوان داشتند. آیت‌الله روزی در نجف به من اظهار کرده بودند که خیال نمی‌کردم هنوز کسی باقی مانده باشد که زبان فارسی را به درستی و خوبی شما بنویسد. بعد گفتند که کتا‌ب‌های شما را به کتابخانه نجف و کربلا ... دادم ... آقای شهاب اشراقی ... با آنکه اهل مجامله و زبان‌بازی نبود، در نوفل لوشاتو به اغلب دوستان گفته بود که فلانی استاد و شخصیت علمی جهانی و دانشگاهی ماست؛ به‌خصوص آنکه قسمتی از مقالات و کتاب‌های علمی او درباره اسلام که به زبان‌های خارجی نوشته است، شهرت دارد... آقای اشراقی می‌گفت آیت‌الله گزارش‌های روزانه شما را در باب تفسیر اوضاع و سیاست جهانی و اظهارنظر‌های سیاستمداران درباره جنبش ما با دقت و علاقه نگاه می‌اندازند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و انتخاب نخستین سفیرکبیر ایران در مسکو

با آنکه از آیت‌الله تقاضا کرده بودم که اینجانب را از کارهای اجرایی معاف بدارد، مع‌ذلک به امر وی و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقت به‌عنوان نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو و کشور مغولستان مأموریت یافتم و رهبر انقلاب هم حکم را توشیح و امضا کرد... نه‌تنها نخستین سفیر ایران در مسکو بلکه نخستین سفیر منتخب انقلاب بودم. قریب سه سال هم در آنجا ماندم که ماجراهای آن و شرح اقداماتم به تفصیل نگاشته شده است. جلد اول ... در 700 صفحه در سال 1362 در انتشارات امیرکبیر به طبع رسید. در نتیجه اقدامات قریب به موفقیتی که در مورد استفاده از کل دریای خزر که جز بخش اندکی از آن، بقیه عملاً نصیب دولت روسیه شده بود و من مصراً مشغول استرداد آن و طالب بهره‌برداری کامل و عملی کشتیرانی ایران در بحر خزر شده بودم و نیز به مناسبت بلاموضوع گذاشتن (و در حقیقت لغو) دو ماده از قرارداد 1921 ایران و شوروی که به زیان ایران بود ... و همچنین به مناسبت تعطیل قنسولگری یا خانه جاسوسی شوروی در رشت و جاهای دیگر و ده‌ها اقدام وطن‌خواهانه و آگاهانه، روس‌ها علیه من به سم‌پاشی دست زدند و هنگامی که در کرملین با حضور هیئت نمایندگی ایران (دکتر شریعتمداری، دکتر سروش و جلال‌الدین فارسی) از مجهز و مسلح شدن عراقی‌ها به دست روس‌ها و عدم تعهدات روس‌ها نسبت به ایران اظهار نارضایتی کردم، معاون برژنف و همراهان او به من اعتراض کردند که شما تحت‌تأثیر تبلیغات سیاسی آمریکایید و این مطالبی که می‌گویید، تکرار ساخته‌های آمریکا و دنیای غرب علیه ماست (که آقای فارسی در پایان کتاب خود موسوم به «جامعه هشت طبقه تولید» چاپ کرده است.)

میرحسین موسوی

این امور سبب حسادت و تحریکات میرحسین موسوی، نخست‌وزیر نالایق ایران، شد که در آن روزها تصور می‌کرد که من نخست‌وزیر خواهم شد و این خبر را یکی از کارمندان بیت امام به او رسانده بود؛ در صورتی که من به فرزند امام خمینی گفته بودم که نه‌تنها قصد پذیرفتن هیچ مسئولیتی را ندارم؛ بلکه به‌زودی هم از سفارت استعفا می‌دهم که به کارهای علمی مورد علاقه خود بپردازم و سه بار هم استعفا دادم و آیت‌الله قبول نفرمودند و گفتند: «نه بمانید.»

دوباره همان تحریکات همان تفتینات و همان صحنه‌سازی‌های قبل از انقلاب تجدید شد و اگر در طول 24 سال گذشته ناکسانی چون پادوهای تقی‌زاده که سانسورچی دستگاه سلطنتی و محافل خود بودند، به شایعه‌پراکنی‌ها و پرونده‌سازی‌های ساواکی می‌پرداختند، این‌بار جانوران خلق‌الساعه دیگری نظیر میرحسین‌ها ... بر عده کفن دزدان نخستین افزوده گشته بودند و یک مرد عقده‌ای کم‌سواد (متظاهر به مارکسیستی اسلامی و در باطن همه‌جا فروخته شده) که سرعملگی جهت آسفالت خیابان‌ها هم برای او زیاد بود، از مرگ بهشتی و رجایی که لابد و به دلایلی که در موقع خود خواهند گفت، بی‌دخالت نبوده است و گویی پشت در ایستاده و منتظر این حوادث بود، استفاده کرد و نظیر هویدا که سیزده سال بر سر کار ماند، او نیز هشت سال در ایران پر‌آشوب و جنگ‌زده با ریا و موش‌مردگی و آب‌زیرکاهی و گردن‌کجی و چون مادرمردگان در آخر صف روحانیان، خدمتکارانه و چاپلوسانه ایستادن باقی ماند و هر که یک سانتیمتر قدش از او بلندتر و یک ذره شعور و سابقه و اخلاص در عمل و دانشش بیشتر بود، به نحوی از انحا، همه درها و حتی در خانه و بیت امام خمینی را به روی او بست و با یک اکیپ امنیتی ساواکی قدیم توده‌ای و متخصص در پرونده‌سازی ... آنانی را که احتمال می‌داد یک‌روز رقیب او یا منشأ خدمتی شوند... نابود ساخت. هویدا اگر چه خائن بود، مع‌ذلک سواد داشت؛ ولی این یکی جهالت و دنائت و خیانت را با هم در وجود پرعقده‌اش سرشته و انباشته بودند.

از قبل از انقلاب، ساواک او(میرحسین موسوی) و همسرش را (خانم درباری زهره کاظمی[حداقل با نام‌های مستعار زهرا رهنورد و زینب بروجردی]) همکار خانم لیلی امیر ارجمند و آماده کننده دختران شایسته و ملکه‌های زیبایی در آب نمک گذاشته بود و توانست او را به روحانیون قالب کند و زنش را به بیت امام بفرستد و با آن‌ها رفت‌وآمد کند. این خانم محترمه با نوشتن شرح حال‌های کاذبانه‌ قلابی بی‌امضا و در حقیقت به قلم خود در جراید که در شب انقلاب بر خود نام زهرا رهنورد نهاده بود، شوهرش را به وزارت رسانید و تبدیل به یک شاعره سبک جدید (باشعر بی‌وزن و بی‌قافیه و بی‌معنی در مورد او) گردید.

«حسین رهجو» یا همان میرحسین موسوی با جهالت و بی‌کفایتی و فرصت‌طلبی به مناسبت آنکه مرد حقیر و وابسته‌ای بود، آن‌همه ظلم‌ها کرد و خانواده‌ها را پریشید و لابد کسانی که آن روزها شاهد ماجراها بودند، روزی فرصت خواهند یافت که همه مشهودات خود را منتشر کنند؛ چنانکه در زندان اوین مردان آگاه و فاضلی را دیدم که بدین امر توجه کرده بودند. طومار «رهجویی و رهنوردی» درهم نوردیده شد ولی سایه‌ای از بدبختی و ابتذال و جهالت و کذب به جای ماند و این، نتیجه سپردن کارهای بزرگ به افراد کوچک است و همه دست‌اندرکاران معتقد بودند که این کار برای میرحسین موسوی زیاد است و او ظرفیت و استعداد و آگاهی چنین کاری را ندارد. میرحسین یک مرد مقاطعه‌چی پول‌جمع‌کن و مدیر شرکت مقاطعه‌کاری سمرقند و نیز یک مؤسسه تجارتی دیگر به نام انتشارات قلم (منشعب از انجمن قلم درباریان برای ایز به گربه گم کردن) آن‌هم با نام مستعار حسین رهجو بود. او فرزند یک چای‌فروش است که بعدها چای‌های بازار را با تردستی و به‌نام کارشناس چای در انحصار خود و یاران و شرکای خود قرار داد و به او لقب سلطان چای در ایران دادند. او توانست به کمک همان محافل سری، خود را به روحانیون بچسباند و در درون آن‌ها رخنه کند و منشأ آن همه خیانت‌ها شود ... و در پایان هم جام زهر را به ولی‌نعمت خود (امام خمینی که قطعاً به او ایمانی هم نداشته است) بنوشاند.

دوباره کارخانه‌ها را{اشاره به صنایع سنگین}بستند و دکان خرده‌فروشی باز کردند و خدا می‌داند که اگر روزی پرده از کارهای میرحسین بردارند، چه حقایق تلخی روشن شود که روی شاه و همه نابکاران تاریخ را سپید خواهد کرد... مسئولان فعلی (لطفاً در تاریخ نگارش متن که 1370 ه.ش است دقت شود.) پس از اصلاح قوانین و حذف پست نخست‌وزیری توانستند این انگل را که چون کَنه به میز نخست‌وزیری چسبانده شده بود، از جای بکنند و از سر خود وا کنند. در نامه‌ای که به عنوان «میگ و میخ» درباره خیانت‌های او جهت اطلاع آیت‌الله‌العظمی خمینی و فرزند او و سایر مسئولان فرستادم و نیز در تلگرام‌هایی که راجع به سیاست غلط اقتصاد دولتی او که کپی از سیستم کمونیست‌های شوروی بود، برای آن‌ها فرستادم، باعث شد که میرحسین به وسیله تیم اراذل و اوباش خود در هنگامی که کاندیدای ریاست‌جمهوری (آن‌هم برای ایجاد امکان بیان مظالم در تلویزیون و نه واقعاً ریاست‌جمهوری) شدم، مرا تهدید به استعفا کند و چون پیشنهاد کاندیداتوری را پس نگرفتم، به اکیپ امنیتی و اطلاعاتی خود در نخست‌وزیری مأموریت داده بود که مرا در حادثه اتومبیل‌رانی نابود کنند. ماشین پیکانی که در آن سوار بودم، داغان و قطعه قطعه شد ولی من جان به سلامت بردم و تنها یک هفته بستری شدم و چون نمردم، بدون هیچ‌گونه علتی، پس از آنهمه خدمات مأموران میرحسین با چند کامیون پر نفر به شهرک اکباتان برای دستگیریم آمدند که اگر مقاومتی شود تیراندازی هم بکنند. یعنی یک قشون آورده بودند که پشه‌ای را اعدام کنند. ولی من هیچ مقاومتی نکردم و مرا به زندان ویژه نخست‌وزیری بردند که نه ماه در آنجا با شرایط غیرانسانی در زیر بند و شکنجه و 23 ماه در زندان اوین (که جز شش ماه آخر آن 26 ماه در زندان اوین به‌سر بردم) نگه داشتند و در آخر هم نادم شدند و پس از یک معذرت‌خواهی تشریفاتی آزادم کردند و کلیه حقوق سفارتم را هم تا شاهی آخر پرداختند. پس از چند سال سرگردانی با تقاضای بازنشستگی و موافقت وزارت خارجه و چندین ماه تلاش برای خروج از کشور به صورت قانونی و با گذرنامه ملی خودم دوباره در سال 1367 به تبعیدگاه نخستین خود، به پاریس برگشتم که قریب 24 سال در آنجا به کار تحقیق و علم پرداخته بودم و مجدداً به تحقیقات علمی سابق ادامه می‌دهم.

آیت‌الله العظمی خمینی هم معلوم شد که ... از زندانی شدن من اطلاعی نداشته است و به آقای احمد خمینی هم، صادق خلخالی و میرحسین اطلاعات کاذبانه داده بودند... (بعدها با اطلاع‌رسانی به امام) ...حجه‌الاسلام موسوی زنجانی و نماینده امام (حجه‌الاسلام انصاری که ضمناً هم دوست میرحسین بود) به زندان روحانیت که در آنجا در بند بودم، به عیادتم فرستاد و قول دادند که پوزش‌خواهی و جبران شود...

سروده ای ازامام خامنه ای با صدای دلنشین معظم له

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم


چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم


در بزم وصال تو نگویم زکم و بیش


چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم


لب باز نکردم به خروشی و فغانی


من محرم راز دل طوفانی خویشم


یک چند پشیمان شدم از رندی مستی


عمریست پشیمان زپشیمانی خویشم


از شوق شکر خند لبش جان نسپردم


شرمنده جانان زگران جانی خویشم


بشکسته‌تر ازخویش ندیدم به همه عمر


افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم


هر چند امین، بسته دنیا نیم اما


دلبسته یاران خراسانی خویشم

اخبار ویژه برخی روزنامه های سه شنبه 19 مهر 1390

 

وطن امروز

ایران تحریم‌ها را دور می‌زند


روزنامه صهیونیستی جروزالیم‌پست نوشت: «به‌رغم تحریم‌های اتحادیه اروپایی علیه ایران روابط تجاری آلمان با ایران در سال‌های اخیر رو به رشد بوده است». به گزارش جام‌نیوز، روزنامه صهیونیستی جروزالیم‌پست روز گذشته با اشاره به افزایش روابط تجاری ایران و آلمان افزود: «با وجود تحریم‌ها علیه ایران، صادرات آلمان به ایران افزایش یافته است».به نوشته این روزنامه، صادرات آلمان به ایران از حدود 2/2 میلیارد یورو در نیمه نخست سال 2010 به 7/1 میلیارد یورو در نیمه نخست سال 2011 کاهش یافت اما واردات آلمان از ایران در این مدت از 382 به 453 میلیون یورو افزایش یافت. بر پایه این گزارش، حزب چپ ضداسرائیلی آلمان در ‌ماه سپتامبر نماینده‌ای به ایران فرستاد و خواستار مذاکرات درباره انرژی خورشیدی و لغو تحریم‌ کالاهایی با کاربرد دوگانه در تکنولوژی و زیرساخت‌های انرژی ایران شد. بر اساس این گزارش، اتحادیه اروپایی مهم‌ترین شریک تجاری ایران باقی مانده و ارزش کل مبادلات این اتحادیه با ایران در سال 2010 بیش از 25 میلیارد یورو گزارش شده است. تقریبا 90 درصد واردات اروپا از ایران، انرژی است که این کشور را به ششمین صادرکننده بزرگ انرژی به اروپا تبدیل کرده است.

عصبانیت آمریکا

فارس: آمریکا از لغو محدودیت سفر 3 مقام ارشد ایرانی ناراضی است و به این تصمیم واکنش شدید نشان داده است. پایگاه اطلاع‌رسانی جام‌نیوز نوشت: سایت صدای آمریکا به نقل از روزنامه «گاردین» نوشت: «اتحادیه اروپایی از اینکه محدودیت‌های مسافرتی را درباره 3 مقام ارشد ایرانی که‌ترفیع شغلی گرفته‌اند، لغو کرده با انتقاد روبه‌رو شده است». «علی‌اکبر صالحی» (وزیر امور خارجه)، «فریدون عباسی» (رئیس سازمان انرژی اتمی) و «رستم قاسمی» (وزیر نفت) که هر سه پیش‌تر مشمول محدودیت‌های سفر به کشور‌های اتحادیه اروپایی بودند، اکنون محدودیت‌های مسافرتی‌شان به کلی یا موقتا لغو شده است و در هفته‌های اخیر وسایل ارتباط جمعی در ایران گفته‌اند نام «قاسمی» از فهرست مشمول منع مسافرت‌ها حذف شده است اما سخنگوی خانم «اشتون» با رد این ادعا می‌گوید: «قاسمی فقط می‌تواند برای شرکت در جلسه اوپک سفر کند». «کاترین اشتون» (رئیس سیاست خار‌جی اتحادیه اروپایی) به امید توافق با ایران بر سر برنامه‌های اتمی‌اش خیلی زود علامت داد که منع سفر صالحی می‌تواند لغو شود. اتحادیه اروپایی در‌ ماه مه منع سفر وی را تعلیق کرد تا او بتواند به نقش خود به عنوان یک مبادله‌کننده عقاید و نظرات با کشورهای دیگر عمل کند. فعالان سیاسی و رسانه‌ای معتقدند اتحادیه اروپایی در تصمیمات اخیرش راجع به محدودیت‌های مسافرتی مربوط به ایران به قدر کافی شفاف نبوده است و می‌گویند در داخل اتحادیه اروپایی نیز درباره این تصمیم‌ها یکنواختی دیده نمی‌شود. گفته می‌شود آمریکا از لغو این محدودیت‌ها ناراضی است و به این تصمیم واکنش شدید نشان داده است.

توسط حراست دانشگاه تهران


دانشجویان دانشگاه تهران در حالی که شنبه‌شب قصد داشتند پرچم رژیم صهیونیستی را روی زمین در ورودی دانشکده حقوق و علوم سیاسی طراحی کنند از سوی مسؤولان دانشگاه منع شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. به گزارش خبرگزاری دانشجو، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران که از 2 ماه پیش قصد داشتند پرچم رژیم صهیونیستی را روی زمین در مقابل ورودی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران طراحی کنند، شب یکشنبه با ممانعت از سوی حراست دانشگاه مواجه شده و از سوی نیروهای حراست مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. براین اساس دانشجویان این دانشگاه از 2 ماه قبل در پی این اقدام بودند که برخی مسؤولان دانشگاه عنوان کردند برای این کار باید مجوز کسب شود اما به‌رغم پیگیری‌های دانشجویان از 2 ماه پیش برای اخذ مجوز ترسیم پرچم رژیم صهیونیستی تا ابتدای آغاز سال تحصیلی جدید، صدور مجوز در این مدت به تاخیر افتاد. این گزارش می‌افزاید در نهایت دانشجویان دانشگاه تهران شنبه‌شب اقدام به طراحی پرچم کردند اما از سوی مسؤولان حراست دانشگاه منع شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.


شیرزاد: تفکرات اصلاح‌طلبان


یک عضو حزب منحله مشارکت اعلام کرد تفکرات اصلاح‌طلبان به هاشمی نزدیک است. به گزارش فارس، یک‌ روز پس از اعلام نظر علی لاریجانی که گفته بود «یک زمانی دوم خردادی‌ها به «عالیجناب سرخ‌پوش» انتقاد می‌کردند اما امروز با او رفاقت پیدا کرده‌اند»، احمد شیرزاد از عناصر دوم‌خردادی تندرو در گفت‌وگویی با روزنامه شرق خاطرنشان کرد: «بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان در گذشته اختلافاتی را با آقای هاشمی داشتند اما به هر حال زمان گذشت و به مرور تفکرات آنها به هم نزدیک شد؛ همه نسبت به گذشته خود تغییر می‌کنند، برخی رشد می‌کنند و برخی هم عقب می‌روند». این عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت که سابقه تحصن در مجلس ششم و نطق علیه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان را در کارنامه دارد در ادامه گفت: «نقش آقای هاشمی قطعا می‌تواند بیشتر از این مساله باشد اما متاسفانه امکانات از ایشان سلب شده است؛ در مجموع همین که گهگاه صحبتی می‌کنند و می‌خواهند در عرصه بمانند و فعال باشند جای تقدیر دارد».


جمهوری اسلامی


* امام جمعه ابرکوه از پخش مستند ساخته شده از حادثه‌ای اتفاقی که با جنون آنی یک فرد به واسطه مشاجره خانوادگی چند سال پیش در این شهرستان رخ داده بود انتقاد کرد. وی پخش این مستند از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی را اقدامی در ترویج منکر دانست و گفت: طبعاً در هر شهری جرمی صورت می‌گیرد، اگر بناست وجهه سلامت دینی و اخلاقی شهر به واسطه جرم یک نفر توسط شبکه سراسری مخدوش شود دیگر ما به چه امید باشیم؟ مردم شهرستان ابرکوه در ایمان، دیانت، علم و ادب و شعر و فضیلت و سازگاری و قناعت زبانزد خاص و عام می‌باشند.


* ناصر صفاریان که به جرم همکاری با تلویزیون بی‌بی سی در اواخر شهریور ماه بازداشت شده بود، پس از 23 روز بازداشت روز گذشته از زندان اوین آزاد شد. به گزارش مشرق، سازنده مستند "خواب خورشید" با تودیع وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شده است. براساس این گزارش، "محسن شهنازدار" یکی دیگر از مستندسازان بازداشتی همزمان با آزادی صفاریان از زندان آزاد شده است.


* انحطاط اخلاقی در غرب به اوج رسید. یک زن آمریکایی پس از چهار بار تجربه زندگی ناموفق با برگزاری مراسم ازدواج در میان دوستان و آشنایان خود، سگش را به عنوان همسری برگزید. به گزارش آتی نیوز به نقل از پایگاه خبری النسیج، یکی از سرشناسان منطقه نیز در این مراسم حضور داشت و به دو زوج گفت: برای هر یک از شما آرزوی خوشبختی می‌کنم! در شب عروسی، زن با لباس عروس و آرایش کامل و سگ با یک دست کت و شلوار حضور پیدا کردند. این زن درباره علت ازدواجش با یک سگ گفت: "این سگ از همسران سابق من باوفاتر است."


کیهان


روزی که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟!

محمد خاتمی به تناقض گویی درباره جمهوری اسلامی و قانون اساسی و دفاع از نظام ادامه می دهد.

به گزارش دفتر خاتمی، وی در ملاقات با «جمعی از جوانان اصلاح طلب کرمان» مدعی شد بخشی از نخبگان سرخورده و ناامید شده می پندارند راه حل مشکل از میان برخاستن نظام و جمهوری اسلامی است، امری که مورد قبول دلسوزان و انقلاب و کشور نیست.

وی همچنین گفته است: خیلی جالب است که امام از میان همه شکل های سنتی و غیرسنتی حکومت، «جمهوری اسلامی» را پیشنهاد کرد و جمهوری اسلامی یعنی اینکه مردم ارباب اند و حکومت ناشی از اراده مردم و پاسخگو در برابر آن است و آزادی اندیشه و بیان و انتقاد از حاکمان و حتی اعتراض نه تنها حق بلکه یک وظیفه است و اسلامی یعنی در این نظام مردمی ارزش های الهی نیز جایگاه مهم و محوری دارد. متأسفانه بعضی ارزش های الهی را در ظواهر صرف خلاصه می کنند و از محتوا غافل می مانند و در نتیجه روح دین در عرصه اجتماعی یعنی عدالت، اخلاق و احترام به کرامت انسان از جمله محتواهایی است که دین آن را می خواهد و به آن می خواند. طبعاً اسلامی پسوند «جمهوری اسلامی» است که با جمهوری و جمهوریت سازگار باشد و اگر پدیده اسلامی ناسازگار با جمهوری مطرح و میدان دار می شود و رای مردم بی ارزش و حداکثر زینتی به حساب می آید و... باید بدانیم که انحراف در انقلاب اسلامی مردم پدید آمده است و باید خواستار اصلاح آن بشویم.

وی درباره انتخابات مجلس گفت: بنده مطالبی و شرایطی را عرض کردم که حداقل شرایط یک انتخابات مطلوب است. طبعاً اگر باشد همه می توانند و باید در انتخابات شرکت داشته باشند. کسی نباید حق مسلم را برای رای و انتخاب محدود کند. صحبت بر سر این نیست که من با شما بیاییم به مجلس، صحبت از این است که شرایط حضور همه جریانها و گروه ها فراهم شود و تعیین کننده رای واقعی مردم باشد. به نظرم هر کس که در چارچوب قانون اساسی رفتار می کند و عملاً ملتزم به آن است حق شرکت در انتخابات را دارد و حتی اگر نظراً نسبت به قانون اساسی و بعضی اصول آن ایراد داشته باشد، آنچه مهم است التزام عملی به قانون است.

بازی خاتمی با الفاظ «جمهوری» و «اسلامی» و ادعای دلسوزی برای جمهوری اسلامی در حالی است که جریان آمریکایی- اسرائیلی فتنه و آشوب 88 علناً هم به جنگ جمهوریت (رای اکثریت) و هم اسلامیت نظام رفت و تحریک شدگان دست اندرکار فتنه حتی علناً روی شعار جمهوری اسلامی خط کشیدند اما با کمترین اعتراض خاتمی و تشکل متبوع وی (مجمع روحانیون) روبرو نشدند. بدتر اینکه فتنه گران پناه گرفته پشت نقاب اصلاح طلبی، مورد حمایت صریح گروهک های برانداز معارض جمهوری اسلامی قرار گرفتند اما با این وجود به دلایل کاملاً روشن حاضر نشدند با این گروهک های گوناگون کمترین مرزبندی داشته باشند. علت ماجرا را باید در امید و طمع کسانی چون خاتمی و موسوی به حمایت ضد انقلاب دانست حال آنکه همان محافل بعد از مدتی به ناسزاگویی علیه اصلاح طلبان و خاتمی روی آوردند. همان طیف اکنون نیز طیف خاتمی را به خاطر تقلا برای فرار از مجازات و امکان حضور در صحنه انتخابات به خیانت، فرصت طلبی و دم دمی مزاجی متهم می کنند.

بنابراین کمترین توقع از عناصر دورگه! و دو تابعیتی در جبهه اصلاحات آن است که ادعای التزام به قانون اساسی را، با اعلام توبه و پشیمانی نسبت به همکاری با جریان های برانداز ثابت کنند هرچند که بعد از این توبه، مسئولیت مجازات فتنه گران محفوظ است.

یادآور می شود سایت ضدانقلابی «کلمه» که از لندن آن لاین می شود، در خبری از دیدار «جمعی از زندانیان آزاده شده از بند 350 اوین» با خاتمی خبر داده و از جمله تصریح کرده که در بین ملاقات کنندگان، فردی که روز 25 بهمن بالای جرثقیل رفته بود، دیده می شود.


گفته می شود خاتمی این ملاقات را تحت فشار افراطیون و برای فرار از زیر بار این پرسش انجام می دهد که «اگر خاتمی از ماست چرا او را بازداشت نمی کنند.»


آروغ زن ها خفه شوند تا ما کمی فکر کنیم


شبکه صهیونیستی بالاترین پس از چند ماه- به اصطلاح- آسیب شناسی جنبش سبز، قاطی کرده و از همه محافل ضدانقلاب خواست مدتی خفه شوند تا بشود فکری به حال آن کرد.

این شبکه ضدانقلابی در تحلیلی که به سردرگمی محافل ضدانقلاب فعال در فتنه سبز می پردازد، نوشت: به خاطر سکوت مردگان که به جنبش سبز سایه افکنده، اکنون نان بسیاری از تحلیل گران اپوزیسیون نه از نوشتن تحلیل های کاربردی برای یافتن راه های نوین بلکه از مسیر «آسیب شناسی جنبش» درمی آید اما آیا اصلا می شود آسیب شناسی هم کرد؟ آسیب شناسی معنای خاصی دارد که متاسفانه هیچ کس توجهی به آن نمی کند. زمانی که شما ماشینی (دستگاهی) دارید که بسیاری از قطعات آن به تنهایی درست کار می کنند ولی می بینید که ماشین به عنوان یک سیستم کار نمی کند؛ یافتن بخش های معیوب ماشین و یا یافتن ایراد در «ارتباطات» میان قطعات آن می تواند بسیار کارگشا باشد و آن را به معنی درست کلمه «آسیب شناسی» می نامند. معمولا کار «تعمیرکارها» همین است. اما اگر شما دستگاهی داشته باشید که هم منبع انرژی؛ و هم (Starter) و هم «دینام» و هم موتور و «گیرباکس» و میل لنگ و شاتون و... آن همگی معیوب هستند؛ دیگر «آسیب شناسی» را به [...] هم نمی خرند. چی...؟ چی گفتی؟... میگی که می خرند؟! ببخشید اشتباه کردم؛ حق با شماست. در رادیو بی بی سی و رادیو فردا و صدای آمریکا می خرند. (ممنون از تذکر شما).

بالاترین می افزاید: راستی این جنبش کجاست؟ (معلوم نیست)؛ کدامین گروههای اجتماعی در آن شرکت دارند؟ (همه و هیچ کس)؛ سران طیف های جنبش کیانند؟ (هرکسی خودش هم رئیس است و هم خبرنگار و هم بازیگر و هم فیلمبردار و هم سرباز و هم تئوریسین و هم استراتژیست یعنی بگو آش شله قلم کار)؛ آیا این جنبش فراگیر است؟ (خواب دیدی خیر باشه).

نویسنده این تحلیل تاکید می کند: راستی ما چند تا پرچم داریم؟ یکی می گوید شیر و خورشید بدون شمشیر؛ اون یکی میگه اگه شمشیر نباشه من خودمو حلق آویز می کنم؛ اون یکی میگه اصلا توی تظاهرات پرچم شیر و خورشید را چه با شمشیر و یا بی شمشیر بیرون نیارید. این یکی میگه برای اینکه نشون بدیم متمدن شده ایم؛ اصلا گور پدر شیر و خورشید؛ وسطش با الفبای «انگلو» بنویسیم (IRAN) تا انگلوها هم آن را «آیرن» تلفظ بکنند. راستی «درفش کاویانی» را کسی می شناسد؟ آنهایی هم که می شناسند از آن وحشت دارند.


بالاترین در پایان به طعنه می نویسد: خوب... خبرهای جنبش مردگان چیست؟ موسوی عطسه کرد...؛ کروبی دو کیلو لاغر شده است...؛ ما شرکت می کنیم...؛ ما شرکت نمی کنیم...؛ بیایید دولت موقت تشکیل دهیم...؛ اصلا بیایید روز اول مهر ماه همه مون بپریم بیرون و کار رو تموم کنیم...؛ نه؛ اصلا بیایید کنگره ملی تشکیل بدیم... من می گویم؛ میشه یک دقیقه خفه بشید؛ تا بشینیم فکر کنیم؟!


یکی از کاربران بالاترین در کامنتی ذیل همین مطلب تاکید کرد: آخ دمت گرم خیلی عالی بود مخصوصا آخرین خط!! آیا میشه که این آروغ زنهای سیاسی خفه شن تا ما کمی فکر کنیم؟


ناتو از عواقب مداخله در سوریه می ترسد


«نیروهای ناتو به دلیل خطرهای فراوان به هیچ وجه حاضر نیستند ریسک درگیری و مداخله نظامی در سوریه را مانند لیبی بپذیرند.

این ارزیابی را خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس ضمن گزارشی منتشر کرد و نوشت: آندریاس فوگ راسموسن دبیرکل ناتو در بروکسل صراحتا اعلام کرد ناتو به هیچ وجه میل ندارد در سوریه دخالت کند. دلیل این امر پیچیدگی های سیاسی بین المللی و نگرانی و خطرهای فراوان وقوع درگیری گسترده تر در خاورمیانه با حضور اسرائیل و ایران است. علاوه بر این، سوریه دوستان قدرتمندتر و کارت های بیشتری در مقایسه با لیبی دارد.

شادی حمید، رئیس بخش تحقیقاتی موسسه بروکینگز، در مرکز دوحه قطر در این مورد گفت: سوریه با همکاری متحدانش توانایی دردسرسازی در منطقه را دارد. خطر شدید سرایت درگیری به دیگر کشورها هم هست. اهداف اولیه مهم در مرزهای سوریه وجود دارند. سوریه و مهمترین حامی اش در خاورمیانه (ایران) می توانند حملات تلافی جویانه ای را علیه اسرائیل یا با استفاده از نیروهای حزب الله در لبنان و مبارزان حماس در فلسطین در برابر اهداف تل آویو در اراضی اشغالی صورت دهند.

آسوشیتدپرس از قول مئیر جاودان فر تحلیلگر صهیونیست نوشت: ایران در صورت تنش در سوریه می تواند از فرصت استفاده کرده و به اسرائیل ضربه بزند ضمن اینکه روسیه و چین نیز از ثبات در سوریه حمایت می کنند.

خبرگزاری آمریکایی تصریح می کند: سوریه با لیبی قابل مقایسه نیست اما در لیبی نیروهای حکومتی 6 ماه مقابل ناتو مقاومت کردند در حالی که هواپیماهای جنگی میگ و سامانه های دفاع هوایی در زرادخانه سوریه وجود دارد. از سوی دیگر هر نوع تعرض به سوریه می تواند عکس العمل جدی جهان عرب را به دنبال داشته باشد.


ایران می داند تازه اول کار است...

یک روزنامه نگار اسراییلی گفت: آنچه بهار عربی نامیده می شود در واقع مرحله ای از تسلط ایران بر جهان است.


زیروهن دوویر در مقاله ای که پایگاه اینترنتی لوپست فرانسه از وی منتشر کرده می نویسد: این بیداری که غرب اصرار دارد آن را بهار عربی بنامد بخشی از طرح عقیدتی ایران است که آن را نوک پیکان انقلاب جهانی می داند که نتیجه آن تسلط اسلام بر جهان خواهد بود.این روزنامه نگار اسراییلی در ادامه با اظهارخشم و عصبانیت از حمله مسلمانان مصری به سفارت اسراییل در قاهره و حمایت ایران از این اقدام گفته است ایران در حال نشان دادن این نکته است که اسراییل را چیزی غیر از ثمره توطئه آمریکا و انگلیس نمی داند.


این صهیونیست دو آتشه در انتهای مقاله خود می گوید تحولات منطقه ایران را امیدوار کرده است که فتح نهایی جهان توسط اسلام رخ خواهد داد و آنچه اکنون در حال اتفاق افتادن است تنها مرحله ای آغازین از یک پیروزی بزرگ است. گفتنی است همزمان با بیداری اسلامی در جهان عرب ناآرامی های اجتماعی وسیعی در اروپا و آمریکا آغاز شده است.


کار از کار گذشته است!


یک استراتژیست شناخته شده اسراییلی که سال های طولانی درباره امور راهبردی به دولت های متعدد این کشور جعلی مشورت داده تاکید کرد عقیده دارد توان راهبردی عملیاتی و اطلاعاتی اسراییل و آمریکا برای مقابله با برنامه هسته ای ایران در حال نابودی است.

پروفسور اونرکوهن که با روزنامه جروزالم پست گفت وگو کرده، در این باره گفته است: «با پیشرفت ایران توانایی اسرائیل برای حمله موثر بر این کشور کاهش می یابد».

وی ادامه داده است: «همانطور که تهران به تولید و پراکنده کردن اورانیوم غنی شده و تکنولوژی ادامه می دهد، شانس یک حمله نظامی برای متوقف کردن حرکت ایران کاهش می یابد.»

کوهن در ادامه با اشاره به اینکه «برنامه هسته ای ایران گسترش یافته است» گفت: «زمان برای رسیدن به توانایی هسته ای برای ایران کمتر شده است و این کشور می تواند مواد هسته ای خود را به سرعت از یک مکان به مکان دیگر منتقل کند به طوری که ردیابی آنها نیاز به قابلیت اطلاعاتی بسیار پویایی دارد.»


کوهن در ادامه اظهار داشت: «به علاوه، حتی اگر اسرائیل از این قابلیت اطلاعاتی برخوردار باشد، بازهم غیرممکن خواهد بود که از همه مسائل مهم باخبر باشد زیرا نمی داند که از چه چیزهایی بی اطلاع است. اسرائیل و کشورهای غربی دیگر در گذشته اظهار نگرانی کرده اند که ایران ممکن است تاسیسات هسته ای اعلام نشده دیگری نیز داشته باشد.»

به نوشته جروزالم پست، کوهن تاکید کرد که در حال حاضر از عملیات نظامی برضد ایران حمایت نمی کند.

وی گفت: «رویکرد ایران یعنی پخش اورانیوم غنی شده در تاسیساتش و همچنین توانایی ثابت شده اش در غنی سازی اورانیوم تا سطح 20 درصد نشان داد که مسیر دست یابی به فناوری هسته ای را کامل کرده است.»


کوهن تاکید کرد: «برخی از آمریکایی ها با در اختیار داشتن اطلاعات جاسوسی معتقدند که دریچه گزینه حمله نظامی در حال بسته شدن است.»

این استراتژیست اسراییلی در پایان گفت: «ایران مانند اسرائیل یک سیاست ابهام هسته ای را دنبال می کند و مانند اسرائیل وضعیت هسته ای خود را نه تایید می کند و نه انکار. سفر هفته گذشته لئون پنتا، وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل احتمالا بخشی از تلاش آمریکا برای اطمینان از این امر بود که اسرائیل برنامه عملیات نظامی یکجانبه ای بدون هماهنگی با آمریکا ندارد. آمریکا می خواهد خودش و اسرائیل ایران را مهار کنند همانطوری که اتحاد جماهیر شوروی در طی جنگ سرد مهار شد و این بدان معناست که آمریکا و اسرائیل برای تمام اهداف عملی و شرایط بسیار ویژه مجبور خواهند بود گزینه نظامی را کنار بگذارند.»


این اعتراف کوهن در حالی است که دیروز هم هفته نامه تایم در مقاله ای تاکید کرده بود که همه حرف ها و تهدیدهای آمریکا و اسراییل در مقابل ایران بلوف است و ایران همه خط قرمزهای غرب را بی اعتبار کرده است.


خراسان


جهان

عماد افروغ که از چهره های اصولگرای منتقد دولت محسوب می شود به این سایت گفت: من بارها گفته ام که چیزی به اسم هیئت دولت نمی بینم. من رئیس دولت می بینم که هیئت دولت دور آن در حال طواف است. وی افزود: در دوره فعلی شاهد آن هستیم که با انقلاب سر انقلاب را می برند .وی گفت: زمانی که رئیس جمهور در خانه نشست به کسی گفتم که فرد موردنظر فکر کرده که زمان،زمان مصدق است و طرف مقابل وی هم شاه است و انقلاب اسلامی هم جنبش نفت است که مردم به خیابان آیند و بگویند یا مرگ یا مصدق. افروغ گفت: رئیس جمهور در خانه نشست و دید که هیچ کس نمی گوید یا مرگ یا مصدق و این نشان داد که ایشان منهای برخی حمایت ها چقدر پشتوانه دارد.


جهان مدعی شد

برخی از مسئولان دانشگاه آزاد در اظهارنظرهای خود از برگزاری اولین جلسه هیئت امنای دانشگاه آزاد در نیمه دوم اسفند سال جاری خبر دادند.


فردا مدعی شد

جریان انحرافی با تمرکز بر حوزه‌های انتخابیه کوچک و تک نماینده می‌کوشد هم از رصد دقیق نهاد‌های نظارتی بگریزد و هم با بهره گیری از ویژگی‌های قومی آن مناطق با هزینه‌های فراوان مقدمات به انحراف کشیدن انتخابات را فراهم کند. در این راستا لیدر جریان انحرافی با ترتیب دادن جلسات متعدد خود راسا به توجیه افراد می‌پردازد و سفرهایی به استان‌های خراسان رضوی و اصفهان داشته است.


تابناک نوشت

شریعتی رییس دانشگاه علامه طباطبایی ادغام این دانشگاه و موسسه امام خمینی (ره) را تکذیب کرد.


جهان نوشت


کرمی رادنماینده کرمانشاه با یادآوری سابقه عملکردی مدیرعامل مستعفی بانک ملی، تصریح کرد: ‌ بعید است ایشان در دام حیله گری‌های غرب بیفتد و در پازل آن‌ها علیه ملت و کشور ایران بازی کند.


اعتدال نوشت 


بادامچیان درباره محتوای جلسه اخیر حزب موتلفه با سید حسن خمینی با بیان اینکه محتویات جلسه را قابل عرض نمی دانم گفت: اطلاعات قابل انتشاری از این جلسه ندارم ، جز اینکه پنج نفر بودیم ، که تصویرشان در عکس ها موجود است ، نهار میل شد و زیارت خانه امام(ره) و حسینیه جماران هم انجام شد.


بی بی سی

وزرای خارجه اتحادیه اروپا در نشست روزگذشته خود در لوکزامبورگ نام ۲۹ مقام دیگر ایرانی را به خاطر نقض حقوق بشر به فهرست سیاه کسانی اضافه کردند که دارایی آنها توقیف می شود و برای آنها روادید سفر به کشورهای عضو این بلوک سیاسی اقتصادی صادر نمی شود.هنوز اسامی تحریم شدگان منتشر نشده است. انتظار می رود نام آنها روز سه شنبه منتشر شود.


واشنگتن پست

دولت عراق، تنها از سال ۲۰۰۳ به این سو هشت میلیارد دلار از آمریکا کمک مالی دریافت کرده است، با این حال، از دولت بشار اسد حمایت کرده است. این روزنامه می نویسد بغداد در سیاست منطقه ای بر خلاف دیگر کشورهای عرب، همسو با رقیب اصلی واشنگتن یعنی تهران گام برداشته و دولت آقای اوباما را نگران کرده است که عراق نوری المالکی به یکی از اقمار ایران تبدیل شود. مشاوران وزارت خارجه آمریکا تنها عامل حمایت المالکی از بشار اسد را نفوذ ایران می دانند؛ چون منافع جمهوری اسلامی - و نه عراق - ایجاب می کند که بشار اسد در قدرت بماند.


بی بی سی

یاتا، انجمن بین المللی حمل ونقل هوایی، از چهارشنبه هفته پیش تمامی خدمات تسویه حساب های شرکت های هواپیمایی را با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به حالت تعلیق درآورده است. آنتونی کانسیل،مدیر روابط عمومی یاتا گفت: تعلیق این خدمات، در راستای تحریم های آمریکا علیه ایران ایر است.


تهران امروز

شنیده شده که دیوان عدالت اداری حکم 4 سال انفصال از خدمت یکی از اعضای برجسته جریان انحرافی و دولت را تائید کرده است. جریان انحرافی طی ماه ها و هفته های گذشته بسیار کوشید تا با جنجال سازی مانع از اجرای عدالت و پی گیری پرونده فرد یاد شده شود که قاطعیت قضایی مانع از تحقق خواسته های این جریان شد.  


رسالت

تسریع جریان انحرافی در راه اندازی دو روزنامه جدید علاوه بر اهداف انتخاباتی،‌ می تواند درصدد بیرون کشیدن پای این جریان از جمع متهمان فساد اخیر هم باشد. مقرر شده است که این دو روزنامه را دو عضو دفتر راس جریان انحرافی مدیریت و منتشر کنند. یکی از این دو روزنامه پیش از این هم منتشر می شده است.

سکوت سیدحسن خمینی در برابر یک سؤال انتخاباتی

حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی در پاسخ به سؤال خبرنگاری در این‌باره که شما در انتخابات آینده مجلس، سر لیست اصلاح‌طلبان خواهید بود یا خیر، گفت: خود شما هم می‌دانید که چه می‌گویید.
وی در پاسخ به اصرار خبرنگار مذکور مبنی بر جواب دادن به این سؤال تنها سکوت کرد.
سید‌یاسر خمینی، برادر کوچک سیدحسن خمینی نیز در پاسخ به این سؤال که گفته می‌شود برادر شما در رأس لیست اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده قرار دارد، گفت: این داستان‌ها خیلی با حقیقت کاری ندارد.
برخی اخبار حکایت از آن دارد که بخشی از اصلاح‌طلبان با تشکیل گروهی تحت عنوان ۱+۷ درصدد شرکت در انتخابات مجلس نهم با محوریت سیدحسن خمینی هستند.
این گروه تحت عنوان ۱+۷ که متشکل از سیدحسن خمینی، سیدهادی خامنه‌ای، محتشمی‌پور، مجید انصاری، رسول منتجب‌نیا، محمدرضا عارف، محسن هاشمی و صادق خرازی است، درصددند با محوریت سیدحسن خمینی در انتخابات مجلس نهم شرکت کنند.
تشکل مزبور که محوریت اصلی در آن با بنیاد باران و سپس کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز، مجمع پیروان خط امام و حزب اعتمادملی است، معتقدند افرادی که این گروه از آن‌ها حمایت می‌کند، از صافی شورای نگهبان عبور می‌کنند؛ از این‌رو نباید نقش محوری را به خاتمی داد.

اخبار روزنامه های یکشنبه 17 مهر 90

 بسمه تعالی 

***محیط بان دنا اعدام نمی شود

اولین خبر اینکه در شریطی که در طول سالهای گذشته همواره خبرهایی از قتل محیط بانان به دست شکارچیان داشتیم و در اخرین خبر نیز قتل مرموز چند محیط بان را خواندیم , خبرهای رسیده حاکی از ان است که دادگاه برای محیط بانی که به اشتباه یک شکارچی راهدف قرارداده حکم اعدام صادر کرده است.

این در حالی استکه علی سمیعی سرپرست دفتر حقوقی سازمان محیط زیست درباره برخی اخبار مبنی بر اینکه تا 2 هفته دیگر اسد تقی زاده؛ محیط بان منطقه حفاظت شده دنا که در حین انجام مأموریت یک شکارچی را کشته است، اعدام می شود، تصریح کرد: اصلاً این حرف مضحک است، اجرای حکم اعدام به این راحتی نیست و نیاز به استیذان رئیس قوه قضائیه دارد و این سیر، حداقل یک سال طول می کشد.وی در ادامه افزود: این مشکل حل می شود و ما حتماً رضایت خانواده شکارچی که به قتل رسیده است را خواهیم گرفت. مشکلی از بابت پرداخت دیه هم وجود ندارد.

ماجرا اینگونه بوده است که اسد تقی زاده؛ محیط بان اداره کل محیط زیست کهگیلویه و بویر احمد است که شهریور 1386 در پی درگیری با 5 شکارچی غیرمجاز و حرفه ای به سمت یکی از شکارچیان تیراندازی می کند و با کشته شدن یک شکارچی، وی تاکنون در زندان به سر می برد. جستجوی خبرنگار ما نشان داد که طبق آمارها تا به حال 105 نفر از محیط بانان توسط شکارچیان کشته شده اند که خانواده های آنها نه تنها از حقوق خانواده شهدا بهره مند نشده اند بلکه حتی شاهد مجازات قاتلان هم نبوده اند

 ***دلیل جالب صداوسیما

و اما خبر فرهنگی اینکه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بعد از گذشت 7روز از «دومین نمایشگاه کتاب دانش‌آموزی» نامه پخش «تیزر تلویزیونی» به سازمان صدا و سیما ارائه کرد اما یک برچسب «تجاری» هم به ان چسباند , این در حالی است که اگهی دهندگان به اندازه تجار و بازرگانان وارد کننده کالاهای خارجی و چیپس وپفک پول نداشتند بنابراین از خیر پخش ان گذشتند.

خبرهای حاکی است که دومین نمایشگاه «کتاب دانش‌آموزی» با عرضه مستقیم محصولات فرهنگی از 8 مهر ماه به همت انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان در محل سالن حجاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان در حال برگزاری است.ولی این نمایشگاه با گذشت 7 روز از بازگشایی هنوز با رکود بازدیدکننده مواجه است که این مسئله موجب اعتراض ناشران و گله آنها از نحوه تبلیغات و اطلاع‌رسانی نمایشگاه شده است.در همین راستا شنیدیم که ‌حدود 10 شهریور تیزر تلویزیونی «دومین نمایشگاه کتاب دانش‌آموزی» از سوی انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان آماده شده بود و طبق وعده «معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» قرار بر این بوده تا نامه این تیزر تلویزیونی هر چه سریع‌تر امضاء و به سازمان صدا و سیما ارائه شود که این وعده بعد از گذشت 4 روز از بازگشایی این نمایشگاه توسط این وزارتخانه تحقق یافت.به گفته یکی از مسئولان دومین نمایشگاه کتاب دانش‌آموزی، سازمان صدا و سیما وقتی نامه موافقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در پخش تیزر تبلیغاتی این نمایشگاه دریافت کرده با چسباندن واژه «تبلیغاتی» از پخش این تیزر خودداری کرده است که این امر نشانگر آن است که نمایشگاه کتاب دانش‌آموزی برای فرزندان این مرز و بوم از «چیپس و پفک» که یک کالای فوق‌العاده تبلیغاتی و مضر سلامت کودکان و نوجوانان است، کم‌ارزش‌تر و کم‌محتواتر است.

***12درصد از قیمت فروش خودروی داخلی درجیب بانکها

وقتی بانکها اختلاس میکنند , صدای همه کس از همه جا در میاید , حالا ببینید , همین خودرو سازها که تاکنون با استفاده از رانت محدودیت ورادات خودروهای بی کیفیت خودر ا با قیمتهایی فراتر از هر معادله ای بفروش میرساندند و هیچ کس هم از کیفیت خودروهای عصر حجر و از رده خارجشان و هم از قیمت نجومی انها راضی نیست و هم با جسارت تمام فریاد برمی آورند  و می گویند " حدود 12 درصد قیمت فروش خودرو‌های داخلی به عنوان هزینه‌های تامین مالی شرکت‌های خودروساز به بانک‌ها پرداخت می‌شود."

احمد نعمت‌بخش - دبیر انجمن خودروسازان، میگوید:به عنوان مثال اگر قیمت فروش خودرویی 20 میلیون تومان است، حدود 2 میلیون و 400 هزار تومان آن به بانک تسهیلات دهنده پرداخت می‌شود.او با بیان این‌که هزینه‌ تمام شده تولید خودروهای داخلی به دلیل بالا ‌بودن هزینه‌ تسهیلات بانکی و دیگر هزینه‌های تولید بالاست، افزود: به عنوان مثال در حال حاضر سه درصد قیمت فروش هر خودرو صرف پرداخت هزینه‌های شماره‌گذاری، چهار درصد به عنوان مالیات بر ارزش افزوده، حدود سه درصد هزینه بیمه خودرو و چهار درصد نیز به عنوان تخفیف فروش به شرکت‌های لیزینگ‌کننده پرداخت می‌شود.نعمت‌بخش تصریح کرد: در مجموع می‌توان گفت حدود30 درصد قیمت فروش هر خودرو به طور مستقیم از حساب تولید‌کننده خارج و 70 درصد باقی‌مانده نیز صرف هزینه‌هایی همچون خرید قطعات و هزینه‌های مونتاژ می‌شود.

به نظر میرسد با این حسابی که این اقای نعمت بخش کرده , مردم باید دست به جیب شوند و بابت هر خودرویی که میخرند پولی هم به حساب شرکتهای خودروساز داخلی بابت ضررو زیانشان واریز کنند . فقط ما ماندیم که با این همه ضرر چرا هنگامی که سهام این شرکتها عرضه میشود همان مدیران ضررده برای به دست اوردن ان به هر ترفندی دست میزنند و از تعاونی گرفته تا شرکتهای قطعه ساز را برای خرید سهام بسیج میکنند.

***یارگیری‌های مشترک جریان فتنه و انحرافی و یک کامیون اسلحه برای دوربینها

بالاخره رسیدیم به یک خبر سیاسی , انگار گریزی از پشت صحنه این جرینانات سیاسی نیست , انهم در شرایطی که یارگیری جریانات سیاسی برای انتخابات مجلس نهم وارد فازهای تازه , جدید و البته پیچیده ای شده است .در همین راستا شنیدیم که یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته  درحال حاضر پول‌های کلانی توزیع می‌شود و یارگیری‌های مشترک بین جریان فتنه و انحرافی صورت می‌گیرد که باید بیش از گذشته هوشیار بود.

حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی یک خبر ویژه دیگر هم در خلال اظهارتش داد و گفت که طی روزهای اخیر کامیونی حامل تفنگ ساچمه‌ای وارد کشور شد که با هوشیاری عوامل امنیتی کشف و نقشه دشمن خنثی شد.

وی افزود: بررسی‌ها حکایت از این دارد که این محموله قرار بوده در شهرهای بزرگ بویژه تهران توزیع شود تا دوربین‌های نصب شده در شهرها را هدف قرار دهد و از کار بیندازند.رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در فتنه 88 و حوادث انتخابات بسیاری از نقشه‌ها با همین دوربین‌ها شناسایی و خنثی شدند، گفت: دشمن برای اینکه در انتخابات پیش‌رو نیز دست به ناامنی بزند و از چشم ماموران پنهان بمانند اقدام به ورود تفنگ ساچمه‌ای کرده تا دوربین‌های کلان‌شهرها به ویژه تهران را از کار بیندازند.ابراهیمی با بیان اینکه انتخابات آینده مجلس یکی از خطرناک‌ترین انتخابات‌ها است، یادآور شد: در این دوره جریان فتنه و انحرافی با هم شده‌اند تا اهداف خود را عملی کنند.

***حذف بخش فارسی از سایت AFC

عجب نامردی است این کنفدراسیون فوتبال اسیا , از وقتی فهمیده مدیران تیمهای ایرانی , حتی در سطح ملی , از وضعیت بازیکنان اخطاری واخراجی خود خبر ندارند ,و چند دقیقه قبل از هربازی یک سری به سایت afcمی زنند تا اطلاعات کسب کنند , دست به کار شده  و بخش فارسی این سایت را حذف کرده تا به خیال خود به ورزش ما ضربه بزند , اما حالا خودمانیم باید یک بررسی کنیم ببینیم چند نفر از سرپرستهای تیمهای ما حداقل با انگلیسی اشنایی دارند , تسلط که بماند.

البته ما که خوب می دانیم مشکل را تیمهای ما خیلی زود حل می کنند , پسری , دختری , برادر زاده ی , خواهرزاده ای وبالاخره قوم و خویشی هست که انگلیسی بداند و خدا برایش این شغل را درست کرده باشد و صد البته از این به بعد میشود تمام مشکلات را گردن او انداخت و...شنیدیم که کار انقدر بالاگرفته که حتی آیکون بخش فارسی نیز از روی سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا برداشته شده است

*** میلیونرهای آمریکا دنبال من بودند

سفرهای رییس جمهوری از هرنوع چه خارجی و چه داخلی همواره خبر ساز بوده است , حالایا خود سفر یا دیدارها یا اظهارات او بالاخره خبرهایی از این سفر میرسد که جالب است .

در همین راستا , شنیدیم که احمدی نژاد در جریان سفر به همدان به یکی از دیدارهای خود در سفر به نیویورک اشاره کرد و گفت: در نیویورک ما جلسه ای با بیست و چهار پنج نفر از سرمایه داران و اقصاددانان آمریکایی داشیم که هر کدام در حدود 100 مییون دلار سرمایه داشتند و مجموعه های جهانی را در اخیار داشتند. در این دیدار ما یک ساعت و نیم با آنها صحبت کردیم و من با همه وجود حس می کردم که اینها دنبال من و یا مکتبی هستند که به آن تکیه کنند. آنها حس می کردند روی آب هستند و هیچ نقطه اطمینانی برایشان نیست. در حقیقت کسانی که روزی با حرارت از نظام سرمایه داری دفاع می کردند امروز به دنبال این هستند که نقطه اتکایی داشته باشند تا به آن بچسبند

***احمدی نژاد در دانشگاه فردوسی مشهد

امروز محمود احمدی نژاد به مشهد میاید , اما خبردارشدیم که داوود برادر بزرگتر رییس جمهور هم قرار است به مشهد بیاید .

داوود که این روزها بخاطر مخالفت با برادرش و افکار اطرافیان او حسابی بازارش داغ شده و تمام پستهایش را هم از دست داده احتمالا پس از حضور برادرش به مشهد میاید تا بازهم علیه اطرافیان محمود در جمع دانشجویان سخنرانی کند.

در همین راستا شنیدیم که مرتضی سید رضوی، دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد گفته: برنامه «ولایت و بصیرت» با حضور داوود احمدی نژاد در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار می شود.وی هدف از این برنامه را تبیین ولایت و بصیرت در فضای کنونی کشور بیان کرد و اظهار داشت: این برنامه دوشنبه، 18 مهرماه به همراه تریبون آزاد دانشجویی در این دانشگاه برگزار خواهدشد.

***هشدار لاریجانی به راهنمایی و رانندگی

شش ماهی از اجرای قانون جدید اخذ جرایم رانندگی می گذرد. پلیس آمارهای مثبتی از نتایج اجرای قانون می دهد، اما رییس مجلس به پلیس هشدار می دهد که این قانون نباید موجب نارضایتی مردم شود.

غلی لاریجانی که سفری به قم، حوزه انتخابیه خود در مجلس هشتم رفته بود. او در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی انتظامی گفت: "نفس قانون جدید راهنمایی و رانندگی بازدارنده است و در این رستا باید دستورالعمل‌های اجرای آن هر چه زودتر ابلاغ شود گر چه در برخی موارد نیازمند دستورالعمل نیست. این قانون نباید موجب ناراضایتی مردم شود و باید مأموران این نیرو تنها به مُر قانون عمل کنند."

***همه از اختلاس اطلاع داشتند اما...

وقتی ماجرای اختلاس رو شد عده ای زیادی کریستف کلمب اختلاس شدند و مدعی شدند ما کاشف اختلاس بودیم .از برخی مسسولان عالی بگیرید تا ریس برکنار شده بانک صادرات که این اختلاس در زیر مجموعه وی اتفاق افتاده بود .حالا پرده دیگری از ماجرا به اجرا درآمده و عده ای مدعی اند ما قبلا تذکر داده بودیم.در هیمن راستا علاوه بر ریس بازرسی که مستنداتی در این ارتباط ارایه داده یکی از نمایند گان مجلس مدعی شده من 14 ماه پیش گوشزد کرده بودم

او گفته متاسفانه درجریان اخیر سیستم بانکی بنده 14 ماه قبل در صدا و سیما و مطبوعات گفتم که سیستم بانکی کشور در جهت خدمات رسانی به مردم نیست و در خدمت عده ای خاص است ،بنابراین در این سیستم بانکی ما باید منتظر همه گونه اتفاقات باشیم.حالا باید از این اقایان مسوول و نمایندگان معزز پرسید شما که از این مسائل خبر داشتید چرا حالا این سخنان را برزبان می رانید ؟به نظر شما وقتی کسی از وقوع جرمی خبر داشته باشد ایا در ماجرا مقصر نیست ؟

***نفری 20 هزار تومان برای ازمون استخدامی

سازمان تا مین اجتماعی گوی سبقت را از سازمان سنجش ربوده و برای برنامه استخدامی در پیش رو ی خود از متقاضیان استخدامی، برای ثبت نام از هر نفر مبلغ 20 هزار تومان دریافت می کند.حال برای یک ثبت نام که آن هم معلوم نیست ایا فرد واجد شرایط باشد یا از خوان های متعدد این سازمان بگذرد یا خیر،اخذ چنین مبلغی آیا منصفانه است؟دریافت چنین مبلغی برای یک ازمون ساده چه توجیهی دارد ؟

برخی از خوانندگان قدس انلاین نیز با انتقاد از اخذ این مبلغ می گویند فردی که شغلی و درامدی ندارد چطور می تواند چنین مبلغی را پرداخت کند ؟

 ***خیمه قرارگاه خاتم الانبیا در وزارت نفت

رستم قاسمی که با نمایندگان مجلس عهد بسته بود هیچ مدیری خارج از مجموعه وزارت نفت را بکار نگیرد عهدش را شکست و با صدور حکمی ولی‌الله احمدوند معاون حقوقی و امور قراردادها قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) را به عنوان مشاور وزیر نفت در امور حقوقی و بین الملل منصوب کرد.این در حالی بود که وی پیش از این نیز علیرضا نیکزاد رهبر جانشین معاونت صنعت و معدن قرارگاه سازندگی خاتم‌ الانبیاء (ص) را به عنوان مشاور جدید وزیر نفت و مدیر کل جدید حوزه وزارتی نفت منصوب کرده بود.

***خرید کالای خارجی در حرف ممنوع شد

در حالیکه مقام معظم رهبری خواستار ممنوعیت خرید کالاهای خارجی که مشابه داخلی دارد , از سوی دولت شده بودند , طی روزهای گذشته رییس دولت ومعاون اول وی به تکرار این نکته بدون هیچ مصوبه یا ابلاغیه رسمی اقدام کردند .

رحیمی که خبرش بازتاب زیادی از سوی سایتهای طرفدار دولت پیدا کرد گفته است :خرید هر نوع کالای خارجی برای تجهیز دستگاه های دولتی در همه قوا ممنوع است.او در نشست خبری در همدان افزود: این تصمیم در راستای منویات رهبرمعظم انقلاب مبنی بر استفاده از توانمندی های داخلی و تکیه بر ظرفیت های کشور گرفته شد.

در عین حال خبرنگار ما کسب اطلاع کرد که تمام شرکتها و ادارات دولتی تنها زمانی از خرید کالاهای خارجی خودداری خواهند کرد که مصوبه هیات دولت و ابلاغیه ان به دستشان برسد و تا ان زمان هیچ منع قانونی نخواهند داشت .به نظر میرسد با توجه به بیانات مقام معظم رهبری و خواست مردم و تولید کنندگان , مسوولان دولتی صرفا برای رفع تکلیف این اظهارات را بیان داشته وبیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.

***حضور پر رنگ مجری زن بی بی سی فارسی پس از تجاوز

وبلاگ پرشین بی بی سی گزارش می دهد: بی بی سی؛ شبکه ی خبری دولت انگلیس؛ دو دنیا را می گردد و سوژه های خبری پیدا می کند و در راستای اهداف دولت انگلیس حول آن صحبت می کند. بخش فارسی زبان آن در مدریت "صادق صبا" است. شخصی بهائی که اکنون خود عاملی شده برای خبر. با تجاوز به مجری این شبکه "پونه قدوسی" سوژه ای خبری برای دیگر رسانه ها فراهم کرده.

"پونه قدوسی" همیشه صحبت های حاشیه ای زیادی داشته. هرگاه بحث هایی از قبیل "داشتن نسبت فامیلی اش با شهید محراب آیت الله قدوسی" پیش آمده، اغلب سکوت تنها واکنش وی بوده و احتمالا غایب شدن چند روزه از تلویزیون و ترک موفتی مجری گری.چند روزی از تجاوز "صادق صبا" ( مدیر بی بی سی فارسی) به "پونه قدوسی" می گذرد و این بار هم حاشیه و صحبت در مورد این مجری بالا گرفته. همچون روال گذشته چند روزی از چشم بینندگان دور ماند تا به اصطلاح آب ها از آسیاب بیافتد. حالا برای بازگشت به روی صحنه و مجری گری از برنامه های کم بیننده آغاز کرده تا با حجمه ی زیاد انتقادات بینندگان روبرو نشود. در این مدت که "پونه قدوسی" بازگشته، اگر بیننده ای از همان موضوع "با خودش صحبتی به میان آورد، بی درنگ صدایش قطع شد و جوابی سربالا توأمان با دستپاچگی پونه قدوسی شنید. وی که چند هفته ای در بی بی سی غیبت داشت، با اجرای سه برنامه ی کم بیننده و پشت سر هم، هم بصورت چراغ خاموش به مجری گری بازگشت و هم سعی کرد تا چند روز کم کاری خود را جبران کند.

***سران موتلفه در جماران

یک خبر کوتاه و آن هم اینکه شنیدیم دبیر کل وجمعی از اعضای حزب موتلفه، روز جمعه با سید حسن خمینی دیدار و گفت‌وگو کردند. بنا بر شنیده ها در این دیدار که در جماران برگزار شد ،محمد نبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه اسلامی ، اسدالله بادامچیان قائم مقام و نیز جمعی از اعضای دفتر سیاسی حزب موتلفه حضور داشتند.

*** آنجلینا جولی مشکل"بدنامی مهری"را حل می کند!

این ماجرای سفر انجلینا به ایران هم خودش شده حکایتی از مسوولانی که تکذیب میکنند , سینما گرانی که تهدید میکنند و برخی که یا میخواهند تبلیغ کنند و برخی که با رویا پردازی میخواهند مشکلاتشان را با حصور این خانم هالیوودی حل کنند , در اخرین دست از این اظهارات شنیدیم که قرار است خانم جولی مشکلا ت یک فیلم ایرانی را با حضور خود حل کند , مشکلی که البته هنوز در اداره ارزشیابی حل نشده است .

شنیدیم جدیدترین فیلم ابراهیم مختاری با مشکلاتی برای تولید روبرو شده. ظاهرا اداره نظارات و ارزشیابی تمدید پروانه ساخت این فیلم را منوط به انجام اصلاحاتی در فیلمنامه دانسته و همین امر ساخته شدن این فیلم را در هاله ای از ابهام فرو برده. سید جمال ساداتیان (تهیه کننده بدنامی مهری) ضمن تکذیب خبر تاکید اداره نظارت و ارزشیابی بر حذف شخصیتی که شهاب حسینی قرار است بازی کند درباره مشکلات این فیلم گفت: اصلاحاتی وارد شده که برای دریافت پروانه ساخت باید انجام شود ساداتیان در ادامه گفت: فکر کنم اگر ما هم بتوانیم آنجلینا جولی را برای بازی در فیلممان بیاوریم مشکل فیلم حل بشود!

***علیرضا پسرسیاوش قمیشی است یا نه!

سیاوش قمیشی خواننده لس آنجلسی به اظهارات یک خواننده داخلی که خود را پسر وی خوانده است، واکنش نشان داد.

قمیشی که 30سپتامبر (8 مهر) با صدای آمریکا مصاحبه می کرد، به اظهارات مجری شبکه درباره اینکه علیرضا قمیشی خود را پسر او خوانده، اینطور واکنش نشان داد: «نمی دونم اطلاع درستی ندارم، سعی کردم یک تحقیقی بکنم و البته به نتیجه ای نرسیدم!»مجری برنامه که از جواب عجیب و غریب وی قانع نشده بود، در ادامه با تاکید بیشتری سوال خود را تکرار کرده و گفت: «بالاخره ایشان پسر شما هست یا نه؟»

که این خواننده لس آنجلسی باز هم به طفره رفتن پرداخته و پاسخ داد: «من ایشان را 40 سال پیش یک دفعه در ایران دیدم که این دیدار ده دقیقه بیشتر طول نکشید، بار دوم هم که او را دیدم بیست و اندی سال قبل در همین لس آنجلس بود که به مدت چند ساعت همدیگر را ملاقات کردیم و دیدار آخر هم بر می گردد به دبی، راستش در نتیجه نمی دانم!»گفتنی است علیرضا قمیشی در مصاحبه خود از نداشتن رابطه با پدرش نیز سخن به میان آورده بود.

 ***سی.ان.جی ارزان میشود

شنیدیم رویانیان که این روزها حسابی سرگرم تیم پرسپولیس است در یک اظهار نظر عچیب گفته که باید بهای گاز سی ان جی برای خودروهای عمومی کاهش یابد , او اظهار داشته که : در حال حاضر قیمت سوخت سی.ان.جی که توسط اتوبوسها و وسائط حمل ونقل عمومی مورد استفاده قرار می گیرد مقداری بالااست و بصورت تک نرخی است که باید این قیمت معادل قیمت گازوییل شود و کاهش یابد و هم اکنون تمام سوخت های مصرفی ناوگان حمل ونقل عمومی درون شهری و برون شهری بصورت حمایتی پرداخت می شود و این ناوگان از سوخت یارانه های استفاده می کنند.

رییس ستاد حمل ونقل سوخت خاطر نشان کرد: جایگاههای که برای ناوگان حمل ونقل عمومی ساخته می شود بهره برداریش در اختیار شهرداری ها قراردارد و سازمان اتوبوسرانی از این جایگاهها در حال بهره برداری است.

***گفتند 40کارخانه اما دریغ از حتی یک کارخانه

این روزها وعده های عمل نشده دولت حسابی گریبان دولت دهم را گرفته و حتی دولت را به گونه ای حساس شده که انتخاب شهرهای هدف سفرهای استانی با توجه به میزان انجام پروژه ها انتخاب و تغیین میشوند , در اخرین از این دست اظهار نظر ها حسینعلی شهریاری نماینده مردم زاهدان و عضو کمیسیون بهداشت و درمان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به مصوبات اجرا نشده سفرهای استانی رئیس جمهور به استان سیستان و بلوچستان گفت: ما انتظار داشتیم که وعده های آقای رئیس جمهور در در سومین سفر استانی ایشان به این استان محقق شود. ایشان وعده دادند که تا پایان سال تعداد 40 کارخانه در این استان افتتاح خواهد شد در حالیکه تا امروز حتی یک کارخانه هم احداث نشده است و من عملی شدن این وعده آقای رئیس جمهور را غیر ممکن می دانم. مگر اینکه منظور ایشان از کارخانه همان کارگاه های کوچک باشد.

***حاشیه های سردار هور

اما بخوانید از درد دل یک خانم اهل دل , سمیه همت پور در یادداشتی که برای قدس انلاین ارسال کرده نوشته : فیلم سینمایی «مرغابی دشت سرخ» با روایت زندگی سردار شهید علی هاشمی با حضور معاون سینمایی وزیر ارشاد، در سینما ساحل اهواز کلید خورد.مراسم کلید زنی نمادین فیلم سردار هور که با بزرگداشت روز سینما هم زمان شده بود، حاشیه هایی تأسف برانگیزی به هم راه داشت: بیش از نیمی از دعوت شده گان به این مراسم با لباس های فُرم مخصوص کلاس های بازیگری و البته وضعیت پوشش بسیار نامناسب در این مراسم که به نام شهید علی هاشمی مزین شده بود حضور داشتند. در ابتدای این مراسم که در فضای بیرونی سینما ساحل اهواز برگزار شد، چفیه هایی به بهانه تداعی حال و هوای دفاع مقدس بین حاضرین توزیع شد که چند تن از دختران بدحجاب در اقدامی وقیحانه و با سُخره گرفتن این نماد ارزش مند، از آن برای پاک کردن کفش های خود استفاده کردند. اختلاط دختر و پسرهای جوان _با همان لباس های فرم بازیگری_ شوخی های زننده و ممانعت از ایجاد جو معنوی در این مراسم توسط عده ای مشخص از دیگر حاشیه های این مراسم به شمار می آمد. همچنین هنگامی که یکی از سینماگران خوزستانی در کلیپی که به مناسبت روز سینما تهیه و در سالن به نمایش گذاشته شد جمله «آی لاویو سینما» را بیان کرد؛ بخش عمده ای از جمعیت به تشویق و سوت زدن پرداختن به طوری که صدای کف زدن آهنگین آن ها تا دقایقی ادامه داشت. یکی از جالب انگیزترین! حاشیه هایی که در این مراسم به چشم می خورد هم صحبت های جناب آقای مجری بود! ایشان در یک اقدام متحیرالعقول از حسین هاشمی پسر رشید شهید هاشمی که در این مراسم حضور داشت خواست که از جا بلند شود تا حاضرین برای تقدیر از او و حتماً شادی روح شهید هاشمی(!) کفِ مرتب بزنند!سپاس از معاون سینمایی وزیر ارشاد، جناب دکتر استاندار و مدیرکل ارشاد خوزستان! که سعی کردند این مراسم در معنویت کامل برگزار شود و دیگر هیچ ...

و در آخر ضمن تبریک فرارسیدن میلاد باسعادت ولی نعمتمان حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف و التحیته و الثناء و از جوار بارگاه ملکوتی آن امام همام بهترین ها را برایتان آرزومندیم و ان شاالله نایب الزیاره همه عاشقان ودوستداران حضرتش خواهیم بود

جمهوری اسلامی
* احمدی نژاد می‌گوید: خدا مزدی به مشائی می‌دهد که همه متحیر شوند. به گزارش عصر ایران به نقل از مشرق، دکتر احمدی نژاد در اجلاس استانداران سراسر کشور با انتقاد شدید از منتقدان جریان انحرافی گفت: 25 سال است که مشایی را می‌شناسم و در این مدت نماز شبش ترک نشده، او همچون شهید بهشتی مظلوم است و شک ندارم خداوند مزد مظلومیت او را طوری خواهد داد که همه متحیر خواهند شد.
* رئیس‌جمهور آمریکا دستور قتل دو تن دیگر از سران القاعده را صادر کرد. هفته گذشته نیز "انور العولقی" از عناصر کلیدی القاعده به دستور اوباما در یمن کشته شد. عولقی به دست داشتن در تیراندازی آبانماه سال 1388 در پایگاه نظامی آمریکایی "فورد هود" و حمله نافرجام کریسمس همان سال، در یک هواپیمای آمریکایی متهم شده بود. در حمله به پایگاه نظامی فورد هود، 13 سرباز آمریکایی کشته شدند. انورالعولقی در سال 1350 در یک خانواده ثروتمند یمنی الاصل در شهر "نیومکزیکو" آمریکا به دنیا آمد و شهروند آمریکائی محسوب می‌شد. پدر وی وزیر کشاورزی یمن و رئیس دانشگاه صنعا بود. هدف اوباما از قتل سران القاعده اینست که خود را قهرمان مبارزه با تروریسم جا بزند تا بتواند در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بار دیگر به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شود.
کیهان
مشاور موسوی: کیهان نباید رابطه ما را با منافقین فاش می کرد! (خبر ویژه)
سایت کلمه وابسته به اردشیر امیرارجمند، ارتباط با گروهک های نفاق و ملاقات نامبرده با مقامات آمریکایی را تکذیب کرد. اخیرا شبکه ضدانقلابی بالاترین که طی 2 سال گذشته حمایت کاملی از فتنه سبز انجام داده، به نقل از سایت «آفتابکاران» از ملاقات امیرارجمند با مقامات آمریکایی خبر داده بود. کلمه در واکنش به این خبر، کیهان را متهم به همدستی و ائتلاف با منافقین علیه اصلاح طلبان و جنبش سبز کرد. سایت مذکور همچنین منافقین را همدستان صدام معرفی کرده و از کیهان پرسیده که چرا به خبرهای آنها اعتماد می کند. این پایگاه اینترنتی وابسته به امیرارجمند همچنین مدعی است: جنبش سبز نسبت به آمریکا استقلال کامل دارد و سلطه خارجی را نفی می کند.ظاهرا گردانندگان سایت کلمه فراموش کرده اند که در همایش تبلیغاتی موج سومی ها در برج میلاد - با حضور خاتمی و موسوی- در سال 88، از سرود «آفتابکاران»! استفاده کردند و کسی هم در آن هیاهو و غوغا نپرسید که این آفتابکاران، مال منافقین است و اخ است و... از این حرف ها!
نکته دوم این است که برخی دستگیر شدگان در آشوب های خیابانی سال 88، دست بر قضا سبزهای شاخه منافقین بودند و امثال آقای امیرارجمند- که باز هم به طور تصادفی- ارتباط نسبی و خانوادگی با سازمان منافقین دارند!- نه تنها متعرض این میدان داری گروهک های نفاق نشدند بلکه آنها را مردمان خداجو هم خواندند و آن روز نگفتند که اینها همدستان صدام بوده اند و سوم اینکه احتمالا اجنه سبز بودند که مورد تمجیدهای مکرر رئیس جمهور و وزیر خارجه و وزیر دفاع و رئیس سازمان جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل قرار گرفتند و الهام بخش توصیف شدند و احتمالا قصد شیاطین روزگار از این ستایش ها، نفی سلطه بر ایران و صرفا برای رضای خدا بوده است!همچنین باید پرسید آیا تلاش برای جمع کردن سلطنت طلب ها و بهایی ها و مارکسیست های سرگردان و ملی-مذهبی ها و انواع طیف های نفاق در خارج کشور، برای زدن زیرآب جریان های نفاق است یا در راستای خدمت به دشمن؟ مگر اینکه گمانه مطرح در محافل ضدانقلاب درباره شخص امیرارجمند را بپذیریم که او نفوذی و خبرچین وزارت اطلاعات است؛ در این صورت حمله او به کیهان قابل درک است!
خودم کردم که لعنت بر خودم باد! (خبر ویژه)
یک زن ضدانقلاب که به ترکیه گریخته بود می گوید فریب همسرش را خورده و واقعیت های زندگی در آنجا برخلاف توصیف های توریستی و تفریحی است.
رادیو زمانه به نقل از این زن نوشت: همسرم به من گفت تو الان در خطر هستی، از ایران برو و من به همراه بچه ها پس از مدتی به ترکیه می آییم. پس از رسیدن به ترکیه، هنگامی که به دفتر سازمان ملل معرفی شدم به من گفتند که دو ماه بعد برای مصاحبه باید به آنکارا بروی و قبل از آن باید به شهری به نام کوتاهیه معرفی شوی... پس از اجاره منزل در ترکیه با همسرم تماس گرفتم و خواستم که برایم مقداری پول بفرستد اما او بعد از معذرت خواهی گفت که تو کار سیاسی کرده ای و وجود تو ممکن است برای من و بچه ها خطرساز شود. من نه خودم به ترکیه می آیم و نه بچه ها را به آنجا می فرستم. شوهرم گفت: آن روز که دنبال کارهای سیاسی رفتی باید یادت می آمد که متاهل هستی و بچه داری؟ پس از مدتی به جای این که برای من هزینه زندگی ام را بفرستد، یا خودش بیاید برای من مدرک طلاق فرستاد. به هر طریقی هم که خواستم جلوی این اتفاق را بگیرم، دستم به جایی بند نبود، چون از منظر قانونی زنی بودم که پس از کارهای سیاسی ترک منزل کرده است، به همین دلیل به سرعت کارهای طلاق ما انجام شد.

این ضدانقلاب فراری با بیان این که بسیاری از نزدیکانش معتقدند وی برای عشق و حال(!) به ترکیه رفته، می نویسد: این در حالی است که من به چشم کالای جنسی نگریسته می شدم... کسی که در ترکیه زندگی می کند، باید در زمستان یک سطل پنج، شش کیلویی را پر از ذغال سنگ کند، روشن کند تا از سرما یخ نزند. کسی که در ترکیه زندگی می کند باید با موش های بزرگی که در خانه های قدیمی هستند، دست و پنجه نرم کند. کسی که در ترکیه زندگی می کند با نزدیک شدن به پایان تاریخ دفترچه اقامت، اضطراب این را دارد که هر روز باید به دفتر پلیس برود و التماس کند که 300 دلار لازم برای پرداخت پول خاک و دریافت دفترچه مجدد اقامت را ندارد. کسی که در ترکیه زندگی می کند، در سرما و بیماری، حتی با تب چهل درجه باید به دفتر پلیس برود و مراحل اداری را طی کند تا بتواند به درمانگاهی برود و دارو دریافت کند. به دلیل گران بودن هزینه اتوبوس و تاکسی باید تمام این مسیرهای طولانی را پیاده طی کند. تعریف زندگی پناهندگی در ترکیه، تعریفی نیست که تورهای توریستی و تفریحی به تصویر می کشند.»
نیویورک تایمز: ملت های مسلمان اسلام را می خواهند نه سکولاریزم را (خبر ویژه)
«محمد نادی دانشجوی 26ساله مصری که در تظاهرات قاهره شرکت کرده می پرسد آیا دموکراسی صدای اکثریت مردم نیست؟ ما اسلام گراها اکثریت را تشکیل می دهیم. چرا غرب می خواهد دیدگاه های اقلیت یعنی سکولارها و لیبرال ها را به ما تحمیل کند؟ این کل مطلبی است که من مایلم بدانم».
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز این گزارش را در تحلیل روند بیداری اسلامی منطقه خاورمیانه منتشر کرد و نوشت: تعداد اندک از تحلیل گران در پیروزی انتخاباتی نیروهای مذهبی در کشورهای دستخوش انقلاب تردید دارند. در ترکیه و تونس احزاب سنتی براساس اصول اسلامی تاسیس شده اند اما از کاربرد واژه اسلامگرا خودداری می کنند... پیش از این اردوغان نخست وزیر ترکیه اظهار امیدواری کرد که «یک دولت سکولار در مصر» بر سر کار آید. اما رهبران اخوان المسلمین بلافاصله پاسخ داده و اعلام کردند که آقای اردوغان ترکیه هیچگونه مدلی برای مصر و اسلام گرایان این کشور نیست. محمود گزلان، سخنگوی اخوان المسلمین ترکیه را متهم کرد که قوانین اسلامی را زیر پا گذاشته است.
نیویورک تایمز تاکید کرده است که جریان هایی نظیر اخوان المسلمین مصر در مقابل نوع اسلام سکولارها به شدت مقاومت می کنند.

تنها مشکل ما این است که ایران زیر بار نمی رود! (خبر ویژه)

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید تحریم ها علیه ایران زمان بر است و خم رنگرزی نیست که بلافاصله جواب دهد!

آلن ایر که به جای دفاع منطقی و قانع کننده از سیاست های ناکارآمد آمریکا سعی می کند ضرب المثل های فارسی را شکسته و بسته استفاده کند تا مثلا با مخاطب ایرانی ارتباط بگیرد، در مصاحبه با ردلیوف گفته است: هدف از تحریم ها این است که ایران به پای میز مذاکره برگردد تا بتوانیم با همدیگر با جدیت و حسن نیت درباره موضوعات مهم از جمله برنامه هسته ای مذاکره کنیم ولی شاهد بوده ایم که مذاکرات چندان هم نتیجه بخش نبود.

اما وی درباره این سوال که «هیچ تمایلی از سوی ایران برای بازگشت به میز مذاکرات دیده نمی شود و این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟» گفت: بله. این کار خم رنگرزی نیست. قطعا زمان بر است. ان شاءالله [!!] امیدواریم ایران تصمیم بگیرد این خط مشی را عوض کند.

خبرنگار مجددا از آلن ایر پرسید «اگر در نهایت خط مشی جمهوری اسلامی ایران و محاسبات اش تغییر نکند، و همین طور که شاهدیم هر روز مواضع آن تندتر از گذشته شود، آیا آمریکا حاضر می شود که با یک جمهوری اسلامی هسته ای کنار بیاید و زندگی کند؟» وی در جواب می گوید: اگر را با مگر تزویج کردند، از ایشان کودکی شد کاشکی نام... من مایل نیستم درباره فرضیات و اینکه اگر این بشود یا اگر آن نشود، گمانه زنی کنم. ولی خب! خودتان هم شاهد هستید که این سیاست ها موثر نبوده است. یعنی این تحریم ها به ایران فشار وارد می کند ولی ما شاهد نیستیم که ایران بپذیرد به مذاکره برگردد یا اینکه غنی سازی اورانیوم را متوقف کند.

این سخنگوی آمریکایی همچنین درباره فشار علیه جمهوری اسلامی به بهانه حقوق بشر گفت: امروز مراسم خاکسپاری و تشییع جنازه آقای «فایلو دیبل» بود که یکی از بلندپایه ترین مقامات وزارت امور خارجه آمریکا بود- روانش شاد- در امور ایران هم کار کرده بود و ایشان واقعا یک قهرمان در مورد مسئله حقوق بشر در ایران بود. او خیلی تلاش کرد که موضوع حقوق بشر در ایران را مطرح کند.

وی درباره اینکه چرا آمریکا از نقض حقوق بشر در ایران سخن می گوید اما به سرکوب مردم در بحرین و عربستان نمی پردازد، گفت: اگر بیشتر در مورد ایران صحبت می کنیم به این دلیل است که وضعیت حقوق بشر در آن کشور وخیم تر است. خیلی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اظهارنظر می کنیم، چون وضع حقوق بشر در ایران خیلی وخیم است(!)

آلن ایر این را هم گفته که رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی خیلی برای ارتباط با مخالفان در ایران به درد آمریکا می خورند.

کروبی در جشن 75 سالگی خود شرکت کرد (خبر ویژه)

مهدی کروبی هفتاد و پنج سالگی خود را در جمع خانواده و نزدیکان خود جشن گرفت.

نقش آفرینی در فتنه آمریکایی و ناکام 25 بهمن باعث شد تا ارتباطات کروبی با تحریک کنندگان فتنه قطع شود. اما کروبی جمعه شب با حضور در جمع خانواده و نزدیکان در جشن تولد خود شرکت کرد.

پسر کروبی در این باره نوشته است: شب گذشته (جمعه شب) در منزل من همزمان با شب تولد پدرم به مناسبت ورود دخترم به دانشگاه با حضور مادر و برادرانم مهمانی گرفته بودیم. اتفاق جالب اینکه هنگام صرف شام زنگ منزل به صدا درآمد و ماموری از آن سوی آیفون گفت «آقای کروبی رو آوردیم». عملا باورکردنی نبود و خوشحال شدیم که پدر را سرزده آورده بودند.

وی سلامت پدرش را «خیلی خوب» توصیف کرده و نوشته است: از حال ایشان پرسیدیم و گفتند چند شب قبل مرا به یک مرکز درمانی برای چکاپ بردند و تقریبا یک چکاپ کامل صورت گرفته است.

مهدی کروبی ماه گذشته هم با اعضای خانواده اش دیدار کرده بود.

پسر کروبی این را هم عنوان کرده که «مسئولین جدید امنیتی که به تازگی منصوب و پدرم به اینها تحویل داده شده است، قول دادند که وضعیت پدرم بهتر شود و طی 10 روز آینده ایشان را به منزلی در منطقه شمیران منتقل کنند. همچنین قول دادند که اعضای خانواده به صورت چرخشی با پدر ملاقات نمایند.»

صدای آمریکا احمد باطبی را اخراج کرد (خبر ویژه)

صدای آمریکا از چند روز پیش احمد باطبی را اخراج کرده است.

پلیس فدرال آمریکا ضمن بازجویی از همسر سابق باطبی(تارا نیازی)، به باطبی درباره تماس با ایران و لو دادن برخی عناصر مخالف ظنین شده بود. امیرعباس فخرآور که ظاهرا ارتباطات بیشتری با اف بی آی دارد، در این باره نوشت: احمد باطبی و کورش صحتی از صدای آمریکا اخراج شدند. به دنبال افشای پرونده همکاری باطبی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و تشکیل پرونده از سوی پلیس فدرال آمریکا برای وی در این خصوص، باطبی که از پاییز سال 2008 در بخش فارسی صدای آمریکا به کار مشغول بوده و به عنوان کارمند قراردادی دولت آمریکا حقوق دریافت می کرد، به همراه تعدادی از دوستانش اخراج شدند.

فخرآور اضافه کرد: پرونده همکاری باطبی با وزارت اطلاعات، در پی انتشار نامه ای از ارژنگ داوودی از درون زندان اوین که آشکارا مدارکی را در خصوص همکاری باطبی با وزارت اطلاعات به دست می داد، به رسانه ها کشیده شد. ورود نامزد سابق باطبی به ماجرا و افشای بخشی دیگر از جزئیات این همکاری هم بر صحت ماجرا تاکید داشت. نامه های معروف به 102 نفر هم که با هدف تغییر صورت مسئله از سوی همپیمانان باطبی یعنی سازگارا و افشاری منتشر شده بود، کمکی به وی نکرد و ارسال دومین نامه، که نقض آشکار قوانین در آمریکا بود، موجب سرعت بخشیدن به پرونده اخراج وی شد.

خراسان

خبرآنلاین نوشت

حسین کروبی در صفحه فیس بوک خود نوشت: در منزل من همزمان با شب تولد پدرم به مناسبت ورود دخترم به دانشگاه با حضور مادر و برادرانم مهمانی گرفته بودیم. اتفاق جالب اینکه هنگام صرف شام زنگ منزل به صدا در آمد و ماموری از آن سوی آیفون گفت "آقای کروبی رو آوردیم". عملا باورکردنی نبود و خوشحال شدیم که پدر را سر زده آورده بودند. ایشان به همراه 6 مامور امنیتی وارد منزل شدند. پدرم خیلی از روحیه و حال خوبی برخوردار و البته مقداری لاغر شده بود. از حال ایشان پرسیدیم و گفتند چند شب قبل مرا به یک مرکز درمانی برای چکاپ بردند و تقریبا یک چکاپ کامل صورت گرفته است.در انتهای این دیدار یک ساعته ماموران امنیتی اجازه دادند عکسی یادگاری با پدر داشته باشیم.لازم به توضیح می دانم که بگویم مسئولین جدید امنیتی که به تازگی منصوب و پدرم به اینها تحویل داده شده است، قول دادند که وضعیت پدرم بهتر شود و طی 10 روز آینده ایشان را به منزلی در منطقه شمیران منتقل کنند ودرباره درخواست کتاب و روزنامه گفتند باید از مسئولان اجازه بگیریم.

مشرق مدعی شد

محمد رضا عارف اخیرا دیداری با خاتمی داشته و درباره وضعیت اصلاح طلبان و نحوه حضور در انتخابات مجلس نهم به بحث و تبادل نظر پرداخته است. عارف با اعلام شروطی قبول کرده سرلیست اصلاح طلبان در تهران شود.

جهان نوشت

احمدی نژاد در دیدار با منتخبان استان همدان به حضور مسلمانان در آندلس اشاره کرد و افزود: من از علما عذر می خواهم چون من اعتقاد ندارم که در آندلس تمدن اسلامی برپا شده است، زیرا اگر تمدن اسلامی برپا شده بود دیگر این تمدن از بین نمی رفت. مگر می شود کسی طعم واقعی تمدن اسلامی را با روح خود بچشد سپس سراغ چیزهای دیگر برود.

مشرق نوشت

برخی منابع از سفر احتمالی هاشمی رفسنجانی به حج تمتع امسال خبر می دهند. این در حالی است که نزدیکان هاشمی از قطعی نبودن این سفر می گویند و اعلام می کنند که هنوز در این زمینه تصمیمی اتخاذ نشده است.

مشرق نوشت

دکتر احمدی نژاد در اجلاس استانداران سراسر کشور با انتقاد شدید از منتقدان جریان انحرافی گفته است؛ 25 سال است که مشایی را می شناسم و در این مدت نماز شبش ترک نشده، او همچون شهید بهشتی مظلوم است و شک ندارم خداوند مزد مظلومیت او را طوری خواهد داد که همه متحیر خواهند شد.

خبرگزاری فرانسه

یک شهروند آمریکایی که پیشتر از سوی وزارت دادگستری آمریکا به صادرات غیرقانونی کامپیوتر به ایران متهم شده بود، روز جمعه ضمن اعتراف به جرم خود با پرداخت «۱.۲۵ میلیون دلار» جریمه موافقت کرد.

رادیو آمریکا

خروج رئیس سابق بانک ملی موجب نگرانی برخی مقام ها در تهران شده است. محمد دهقان، عضو هیئت رئیسه مجلس و اسماعیل کوثری ، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، اعلام کرده اند ، رئیس سابق بانک ملی «با کوله باری از اطلاعات محرمانه و سری» از ایران خارج شده است.آقای خاوری دارای تابعیت دوگانه ایران و کاناداست و همین مساله ، چالش جدید مقام های اقتصادی دولت شده است. همزمان گروهی از شهروندان کانادایی با امضای یک دادخواست اینترنتی از وزیرمهاجرت و شهروندی دولت فدرال خواسته اند در مورد ورود و فعالیت عوامل جمهوری اسلامی ایران در کانادا تحقیق کند.

رادیو فرانسه

سفیرجمهوری اسلامی ایران درهلند دردیداری با نمایندگان حزب اتحاد مسیحیان این کشوراعلام کرده است که حکم نهایی یوسف ندرخانی به تعویق افتاده است.

شرق

حسینی وکیل رحیم مشایی در گفتگو با این روزنامه گفت: حاج منصور ارضی هفته آینده راهی دادگاه است تا از خود در برابر شکایت مشایی دفاع کند

مردمسالاری

پس از برکناری مدیرعامل و ریاست هیئت مدیره بانک گردشگری توسط رئیس بانک مرکزی، لیدر جریان انحرافی طی تماس تلفنی با بانک مرکزی با تخطئه بانک مرکزی خواهان بازگشت دو فرد مذکور به پست خود می شود و از بهمنی می خواهد که به این حوزه وارد نشود.

گونه شناسی تحولات مصر

 بسمه تعالی 

«مصر» در کانون جنبش بیداری اسلامی در منطقه قرار دارد و بدون تردید فعل و انفعالات و روند آینده این جنبش ارتباط مستقیمی با وضعیت مصر خواهد داشت. با این وصف اگر تحولات مصر عمیق شود و به یک نظام معین سیاسی بیانجامد قطعاً تحولات در کشورهای پیرامونی و حتی تا دور دست ها عمیق شده و به نظام هایی مشابه مصر می انجامد. دقیقاً به همین دلیل است که در کشاکش تحولات شمال آفریقا و آسیای جنوب غربی چشم های موافقین و مخالفین «بیداری اسلامی» به مصر دوخته شده است.
مصر از آغاز انقلاب خود- پنجم بهمن ماه گذشته- تاکنون یک مسیر تکاملی را طی کرده و روند حرکت آن «پرشتاب و رو به جلو» بوده است. روزی که حرکت آغاز شد گروهی از مردم- و بطور خاص جوانان- در شهر قاهره دست به تجمعاتی زدند. به زودی هدف گذاری به سوی اسقاط نظام سیاسی رفت. پس از آن نیروهای جدیدی به جمع جوانان اضافه شده و احزاب و گروه های سیاسی به آنان پیوستند و دامنه تظاهرات از پایتخت به شهرهای مختلف کشیده شد. بعداً در خواسته های آنان تجدیدنظر در قرارداد ننگین کمپ دیوید مطرح گردید و در ادامه به مطالبه تجدیدنظر جدی در روابط مصر با غرب رسید. بنابراین آنچه تاکنون در «عرصه عمل» اتفاق افتاده، تنها بخش کمی از آن چیزی است که تحقق آن قطعی به نظر می رسد. در بررسی روند فعلی و چشم انداز آینده مصر- و به تبع آن خیزش بیداری اسلامی در منطقه- نکات زیر اهمیت دارند:
1- نیروهای فعال در صحنه تحولات مصر بسیار متنوع و متکثر هستند و هر کدام بخشی از شهروندان مصری را می توانند جذب کنند و براساس میزان جذب آراء شهروندان، می توان گروه های محوری را از گروه های حاشیه ای باز شناخت. از این رو نیروهای فعال در صحنه تحولات مصر به چهار گروه تقسیم می شوند؛ «احزاب باسابقه اسلام گرا»، «جوانان»، «احزاب قدیمی و جدید غرب گرا» و «نیروهای مستقل که فاقد تشکل سیاسی می باشند». احزاب باسابقه دینی به دو گروه کلی سلفی ها و غیر سلفی ها تقسیم بندی می شوند. اخوان المسلمین- در درون خود حداقل به 3 دسته- سنتی ها، غرب گراها و انقلابی ها- تقسیم می شوند و اگرچه در پاره ای از موارد قرابت هایی با تفکر سلفی دارند ولی باتوجه به رویکردهای آنان در دو دهه اخیر، می توان گفت اخوان در نقطه مقابل نیروهای سلفی قرار دارند. اخوانی ها در جامعه مصر پرقدرت ترین گروه به حساب می آیند ولی درعین حال برآوردها می گوید توانایی جذب آراء آنان نهایتاً بیش از 30درصد نیست که البته این بزرگترین عدد سیاسی به حساب می آید. مهمترین گروه های سلفی مصر «جهادی» و بقایای «التکفیر والهجره» می باشند که پایگاه اصلی آنان شهر اسکندریه است این ها بطور طبیعی و در شرایطی که اهداف خود را با صراحت بیان کنند قادر نیستند بیش از 5درصد سرنوشت انتخابات و موقعیت هایی از این قبیل را تعیین کنند. دسته دوم جوانان اولین نیروهای انقلاب مصر- می باشند که با سه عنوان «گروه6 آوریل»- اشاره به اعتراض کارگران مصری در بهار1389-، «گروه خالد سعید» و «جنبش الکفایه» شناخته می شوند. این جوانان دارای سیستم رهبری جمعی هستند و درعین حال درمورد راهبردها- مثلاً مدارا با ارتش یا عقب راندن آن از صحنه سیاسی- اختلافاتی دارند. از آنجا که جنبش جوانان در میان قشر جوان و تحصیلکرده مصر نفوذ زیادی دارد و در نگاه مردم جریانی فاقد آلودگی مالی دیده می شوند، توانایی جذب حداقل 25درصد آراء شهروندان را دارند و می توانند در این سطح مردم را به میدان بیاورند. دسته سوم گروه های غرب گرای قدیم و جدید- نظیر حزب الوفد، حزب الغد، حزب تغییر و چندین نام و عنوان دیگر- می شود. براساس برآوردهای کارشناسی مجموعه گروههای این دسته قادرند حدود 15درصد آراء را بدست آورده و تقریباً همین درصد را هم به صحنه بیاورند. در کنار این دسته بندی گروه های کوچک دیگری نظیر ناصریست ها- هواداران عبدالناصر- قرار می گیرند که تأثیری کمتر از دو درصد در عرصه تحولات مصر دارند. در این میان چند نکته حائز اهمیت است. نکته اول این است که «جوانان» حلقه میانی دو گروه اسلام گرا و غرب گرا می باشد و از این رو موقعیت آینده این گروه در نظام آینده مصر از دیگران برجسته تر خواهد بود اما از آنجا که جوانان در طول دوره مبارزه پایبندی عمیق خود را به فرایض دینی به اثبات رساندند، طبعاً جوانان را در نهایت باید در دسته اسلام گراها قرار داد.
2- غرب وانمود می کند که با اسلام گراها مشکلی نداشته و درحال تفاهم با آنان است اما واقعاً این یک ترفند سیاسی است چرا که در معادله مصر، غرب حتماً از گروه سوم یعنی غرب گراها حمایت می کند و مطلوب آنان این گروه است ولی از آنجا که تکیه صرف به آنان مشکلی از غرب را حل نمی کند ناچار به مراجعه به دیگران است- چراکه غرب گراها قادر نیستند بیش از 15درصد جمعیت فعال مصر را جذب نمایند- بنابراین غربی ها که به تجربه دریافته اند، نمی توانند با جوانان انقلابی که روحیه بالای ضدصهیونیستی دارند، به توافق برسند، توجه خود را به سوی طیف اسلام گرا معطوف کرده اند. غرب در میان اسلام گراها نمی تواند با مهره های سلفی بازی کند چرا که احزاب سلفی بیش از 5درصد جمعیت را همراه خود ندارند، پس به ناچار روی اخوان المسلمین تمرکز کرده و مرتب از توافق با رهبران اخوان و نزدیک کردن مواضع محمد بدیع- دبیرکل اخوان- ایمن نور رهبر شاخه جدیدالتاسیس انشعابی از الوفد و محمد البرادعی به یکدیگر حرف می زند و وانمود می کند که کار را به نتیجه رسانده است در حالی که این یک نمای ظاهری بیش نیست. اخوان المسلمین در متن خود به سه گروه سنتی ها، غرب گراها و اسلام گراها تقسیم می شود که ساختار سیاسی- با توجه به ساز و کار انتخاب- در اختیار افرادی نظیر محمد بدیع است ولی حدود 70درصد نیروهای اخوان با اسلام گراها و عمدتا همان جوانان اخوان می باشند. این جوانان نمی توانند به منصب دبیرکلی برسند ولی می توانند تصمیم گیری های اخوان و بیانیه های آن را تحت تاثیر جدی قرار دهند از این رو سخنرانی اردوغان نخست وزیر اخوانی ترکیه درباره حکومتی مبتنی بر لائیزم با واکنش خشمگینانه حضار اخوانی روبرو شد و متعاقب آن رهبری سنتی و غیرانقلابی اخوان ناچار شد در بیانیه ای رسمی اظهارات اردوغان را محکوم کرده و او را متهم به دخالت در امور داخلی مصر نماید.
بنابراین، این که گفته می شود غرب با اخوان بسته و یا توانسته زلف اخوان را با غرب گراها گره بزند و از این طریق به یک «انتخابات با نتایج قابل قبول» برسد تا آنجا که به بدنه مربوط می شود، دروغی بیش نیست.
3-خبرهای متعدد از توزیع مقادیر زیادی پول و مایحتاج میان مردم از طریق جریانات غرب گرا و سلفی حکایت می کنند. آمریکا و اروپا میلیون ها دلار به میدان آورده اند تا گروههای غرب گرا بتوانند نمایندگان بیشتری در مجلس داشته باشند و عربستان سعودی نیز برای بالا بردن موقعیت سیاسی احزاب سلفی میلیون ها دلار هزینه کرده است. این در حالی است که اسلام گراهای غیرسلفی و جوانان با فقر زیادی مواجه می باشند. سرازیر شدن پولهای غرب و عربستان به مصر نگرانی هایی را به وجود آورده است چرا که مصر جامعه ای فقیر دارد. براساس آمارهای موجود بیش از 40درصد مردم این کشور در فقر مطلق به سر می برند و جمعیتی کمتر از 5درصد دارای وضعیت مناسبی هستند. بر این اساس از منظر اروپا و عربستان، فقر، تحفه ای است که می توان با کمک آن بر مصر غلبه کرد ولی واقعیت این است که مردم مصر، غرب و رژیم های عربی را همراه 30ساله حسنی مبارک و فلاکت ناشی از حکومت او می دانند و این مهمترین نقطه ضعف غرب و عربستان در پوشاندن چهره و وارونه نمایی است.
سلفی ها که علیرغم تلاش های فراوان هیچگاه نتوانسته اند بر محیط مصر حاکم شوند، اینک با مخفی نگه داشتن سابقه و تفکرات خود- که گناه را مساوی کفر دانسته و فقر را وضعیتی خدا خواسته و ارتباط با گناهکار و کافر را حرام می دانند- اینک به توزیع پول روی آورده و از دمکراسی و پذیرش آراء مردم حرف می زنند خود این مسئله ضمن مخاطراتی که برای مصر دارد در عین حال نشان دهنده آن است که مصر با سلیقه و به تبع آن با رژیم های مدافع سلفی گری- نظیر عربستان- میانه ای ندارد.
4-نظامیان از مواجهه جدی با مردم پرهیز می کنند و در مواجهه با فشار عقب می نشینند این عقب نشینی و خویشتنداری از برخورد اگر در فاصله 5 تا 22بهمن یک تاکتیک بود، اینکه به یک وضعیت پایدار تبدیل شده است. این در حالی است که سران کنونی نظامی و امنیتی مصر همان افراد منصوب دوره مبارک هستند. این روند نشان می دهد که نیروهای نظامی و امنیتی خود را ناگزیر از همراهی با نیروهای انقلاب می دانند. آنان در عین حال در آینده به عنوان مهمترین «نهاد باثبات» به ایفای نقش های خاص خود می پردازد و به احتمال زیاد ارتش مصر با مردم مقابله نخواهد کرد نباید فراموش کرد که اسلام گراها در ارتش مصر نفوذ جدی دارند. در دهه 1340 بیش از صدهزار نفر از اعضای ارتش این کشور هوادار اخوان المسلمین بودند.
5- تردیدی وجود ندارد که مصر هر روز از رژیم صهیونیستی دورتر شده و به نقطه مقابل آن تبدیل خواهد شد. بنابراین، هیچ بعید نیست که حتی اگر سیستم آینده نیز مایل نباشد، از متن مردم یک جریان شدیدا ضداسرائیلی- نظیر حزب الله لبنان- بجوشد و کل سیستم را در مقابله با رژیم غاصب به دنبال خود بکشاند. این موضوعی است که قطعا روابط مصر و غرب را با چالش جدی مواجه می کند چرا که غرب پاشنه آشیل روابط خود با کشورهای این منطقه را رژیم صهیونیستی قرار داده است با این وصف دو نتیجه کلی از این روند به دست می آید، رابطه غرب و مصر روز به روز تیره تر می شود و موقعیت امنیتی و موجودیت رژیم صهیونیستی با یک چالش فراگیر مواجه می گردد.
6-رابطه ایران و مصر تابع روند تحولات انقلاب مصر است و به میزانی هم تابع نحوه درک ما از شرایط مصر و تلاش ما برای ارتباط با نیروهای مختلف مصر به خصوص دو گروه عمده جوانان و اسلام گراها- است. ولی در یک نمای کلی باید گفت از آنجا که موقعیت آینده رقبای منطقه ای و بین المللی ایران در مصر قطعا سیر نزولی خواهد داشت، ایران فرصت های تاریخی فراوانی را پیش رو دارد.
سعدالله زارعی

تهران را نگاه می کنند !

بسمه تعالی 


اگر در تاریخ نه چندان بلند انقلاب های منطقه -که آمریکایی ها دوست دارند آن را بهار عربی بنامند- دقیق شویم، می توان دید که راهبرد آمریکا برای اثرگذاری بر مناسبات ایران و خاورمیانه انقلابی، 3 فاز متفاوت را پشت سر گذاشته است. اینکه در زمانی چنین کوتاه (حدود 10 ماه) آمریکا چندین بار استراتژی خود درباره «نحوه حضور ایران در محیط انقلابی خاورمیانه»را تغییر داده نشان دهنده آن است که آمریکایی ها قادر به فهم دقیق نسبت ایران و این تحولات نیستند و هر بار هم که تصمیم می گیرند درک خود از مسئله را دقیق تر کنند، از دامن یک اشتباه به دامن اشتباهی دیگر می افتند. این نوشته تلاش می کند روند اشتباهات محاسباتی آمریکا برای تاثیر بر مناسبات ایران و انقلاب های منطقه را با حداکثر اجمال تحلیل کند و نهایتا نتیجه بگیرد که تحلیل تروریست پیری مانند مئیر داگان که دیروز گفته ایران در «مسئله سازترین و اثرگذارترین» دوران تاریخ خود به سر می برد، به چه دلیل و به چه معنایی درست است.
پس از آغاز انقلاب های منطقه و کاهش شدت سرگیجه اولیه ای که به کاخ سفید دست داد، نخستین راهبردی که برای اثرگذاری بر نسبت میان ایران و تحولات منطقه در پیش گرفته شد، تبدیل کردن فرصت به تهدید از طریق سرایت دادن ناآرامی ها به ایران بود. آنچه آمریکایی ها را وادار کرد که روی این مسئله به طور ویژه وقت بگذارند این بود که حس می کردند فرصتی در اختیار دارند تا در کالبد بی جان فتنه سبز در ایران دوباره روحی بدمند و ناآرامی هایی را که در سال 88 قادر به تبدیل آن به یک پروژه براندازی نشده بودند، دوباره احیا کنند.
در این فاز، دو پروژه اجرا شد؛ نخست، در 25 بهمن 1389 آمریکایی ها به واسطه سرویس های اروپایی که در واقع مرتبطان مستقیم موسوی و کروبی محسوب می شدند به آنها پیغام دادند که هر طور شده باید یک درگیری جدید در تهران راه بیندازند و این دو هم که مامور بودند و معذور؛ لذا ماجرای ناکام ولی عبرت آموز 25 بهمن شکل گرفت که در وقت خود به تحلیل آن پرداخته ایم.
پروژه دوم، کشاندن ناآرامی ها به سوریه و تلاش برای رادیکال کردن آن از طریق مسلح سازی مخالفان با هدف حذف سوریه از محور مقاومت بود که تحلیل اصلی خفته در پس آن باز هم ایران را نشانه می گرفت. استراتژیست های آمریکایی و اسراییلی در آن ایام معتقد بودند تنها کشوری که سقوط دولت در آن می تواند به آغاز آشوب ها در ایران منجر شود سوریه است و لذا محاسبه راهبردی آمریکا این بود که با تضعیف یا حذف اسد یک حلقه موثر از زنجیره مقاومت را حذف می کند.
اشتباه محاسبه اصلی که باعث شد راهبرد آمریکا در فاز اول شکست بخورد این بود طراحان واشینگتن این نکته را در نظر نگرفته بودند که فتنه گران در تهران برخلاف آنها که تلاش می کردند ماهیت اسلامی این تحولات را انکار کنند، این انقلاب ها را کاملا اسلامگرایانه می دانند و بنابراین نه فقط حاضر نیستند از آن الگو بگیرند بلکه خواهان توقف هر چه سریع تر آن هستند!
فاز دوم، بلافاصله پس از شکست پروژه 25 بهمن آغاز شد. در این فاز هدف اصلی آمریکا این بود که ایران را در مقابل تحولات منطقه به انفعال بکشاند و آن را از نقش آفرینی موثر در این تحولات باز بدارد. در اینجا 3 پروژه مهم اجرا شد. اولا، آمریکایی ها با مشارکت سعودی فتیله بحران در سوریه را بالا کشیدند تا ایران در حمایت از مطالبات انقلابی مردم منطقه به زعم آنها دچار پارادوکس شود و دیگر نتواند به آسانی از «جنبش های مردمی در خاورمیانه» حمایت کند. ثانیا، برخی محافل خاص در داخل ایران به یکباره و بی آنکه حتی یک استدلال به درد بخور در اختیار داشته باشند این نغمه را ساز کردند که کل تحولات منطقه پروژه آمریکاست و بنابراین نه فقط ایران نباید در این آتش بدمد بلکه باید برای ایجاد ثبات در منطقه به حاکمان فعلی کمک کند. این خط مشکوک که آشکارا دست های مرتبط با محافل بیرونی را می شد در پس آن دید، البته خیلی دوام نیاورد ولی توانست در مقطعی انرژی نظام را صرف بحث بی حاصلی بکند که نتیجه آن از ابتدا روشن بود. اما پروژه سوم از همه خطرناک تر بود. درست در وضعیتی که ایران اسلامی می بایست همه ظرفیت و توان و نیروی خود را صرف جهت دهی به انقلاب های منطقه کند همان تیمی که ابتدا گفته بود تحولات منطقه کار آمریکاست، بحرانی دیگر درون دولت بوجود آورد و زمانی بیش از 10 روز تمام توان سیاسی کشور را صرف بازی کرد که باز هم برنده و بازنده آن از همان ابتدا روشن بود. در پایان فاز دوم بود که برخی از تحلیلگران در داخل به این فکر افتادند که پروژه ای از پیش برنامه ریزی شده برای جلوگیری از متمرکز شدن انرژی نظام بر تحولات منطقه وجود دارد که باید در مقابل آن سخت هشیار بود.
فاز سوم که دارای نوعی هم پوشانی زمانی با فاز دوم است، در همین ایام طراحی شد و تا امروز ادامه دارد. آمریکایی ها در این فاز تمام نیروی خود را به میدان آورده اند تا از تبدیل شدن ایران به یک الگو در خاورمیانه پسا انقلابی جلوگیری کنند. در واقع تحلیل آمریکایی ها اکنون این است که منطقه در نوعی وضعیت گذار تاریخی قرار گرفته که اگر این فرایند آنگونه که مدنظر آمریکاست مدیریت نشود، نه فقط خاورمیانه برای همیشه از دست غرب خارج خواهد شد بلکه ممکن است آتشی که در اینجا برافروخته شده تا عمق نهانخانه های امن کشورهای غربی هم نفوذ کند بی آنکه بتوان راه چاره ای برای آن یافت. مسئله اصلی برای آمریکا در این فاز این است: اکنون که منطقه در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار گرفته و با انهدام مدل های قبلی به دنبال مدلی جدید می گردد، چه باید کرد که ایران تبدیل به الگوی کشورهای منطقه نشود؟ کابوس آمریکایی ها این است که مدل ایران بسط پیدا کند و صدای امام خمینی که نتانیاهو چند ماه قبل هراسان گفت از بیخ گوشش رد می شود، هر روز بلندتر شود. بدون تردید، و بر مبنای مجموعه ای استدلال های بسیار مهم که اینجا جای بحث از آنها نیست اکنون برای آمریکا هیچ هدفی مهم تر از این نیست که از تبدیل بهار عربی به بستری برای بسط الگوی ایران جلوگیری کند.
راهبردهای زیر دقیقا با این هدف تدوین شده و در حال اجراست.
در گام اول آمریکایی ها در تلاشند تا ترکیه را تبدیل به یک الگوی جایگزین در عرض ایران بکنند. آنگونه که از رفتار ترک ها پیداست خود آنها هم چندان به این موضوع بی میل نیستند و گویی در معامله ای پنهان با آمریکا پذیرفته اند که با افکندن خود به میانه معرکه انقلاب های منطقه، به رقابت با مدل انقلاب اسلامی ایران برخیزند. مدل ترکیه دو مشکل اساسی دارد. اول اینکه این مدل فاقد هرگونه ظرفیت و توان ایدئولوژیک است در حالی که تحولات منطقه ماهیتی عمیقا ایدئولوژیک دارد که قبل از هر چیز با لائیسیته از آن نوعی که در ترکیه جریان دارد، درگیر است. دوم، ترکیه همواره یک متحد کامل برای غرب بوده و به همین دلیل هرگز برای ارتباط گیری با آن دسته از گروه های انقلابی در منطقه که سرگرم مبارزه سازمان یافته با غرب بوده اند تلاش نکرده است. بنابراین، ترکیه هر گز نمی تواند یک مدل باشد بلکه نهایتا تنها یک بازیگر است که بازی آن هم از تناقض های درونی علاج ناپذیری رنج می برد.
گام دوم آمریکا برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به مدلی برای آینده منطقه شکست خورده نشان دادن مدل جمهوری اسلامی بوده است. این شاید اصلی ترین راهبردی است که اکنون آمریکایی ها در قبال تمام تحولات منطقه در پیش گرفته اند. اکنون همه سعی آمریکا این است که به مردم منطقه بگوید مدل ایران ارزش تقلید ندارد. بهترین و موثرترین کمک به آمریکا در این مسیر آن است که کسانی در داخل ایران خود پیشگام بحرانی و سیاه جلوه دادن فضا، بی دستاورد نشان دادن تلاش های نظام در مسیر خدمت به مردم و هزینه زا قلمداد کردن راهبردهای سیاست خارجی کشور شوند. ابعاد خیانت آن دسته از خواص که در این مقطع حساس وظیفه خود را نفهمیده و بی توجه به حساسیت بی نظیر آنچه در منطقه می گذرد، صرفا در پی آتش افروزی در داخل و تزریق مستمر بحران به فضای سیاسی و رسانه ای کشور هستند این بار قابل مقایسه با گذشته نیست. آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 88 بصیرت نامید زمانی به معنای مرزبندی صریح با دشمن بود، زمانی دیگر معنای در نیامیختن مرز دوست و دشمن به خود گرفت و اکنون به معنای آن است که مددکار دشمن شکست خورده و رو به اضمحلال نشویم. کالای انقلاب اسلامی و تجربه عظیم جمهوری اسلامی گرانبهاتر از آن است که بشود آن را پیش پای این فساد و آن ناکارآمدی قربانی کرد، بویژه حالا که مردم کف خیابان های خاورمیانه ایستاده اند و به تهران نگاه می کنند.
مهدی محمدی

چرت و پرت !

گفت: بالاخره مدیرعامل بانک ملی فرار کرده یا بعضی ها او را فراری داده اند؟!
گفتم: کدام بعضی ها؟!
گفت: مثلا، همان ها که به فلان وزیر نامه می نوشتند و به او دستور می دادند هوای فلان مفسد اقتصادی را داشته باشد!
گفتم: روابط عمومی بانک ملی اعلام کرده بود که وی برای یک ماموریت به انگلیس رفته و پنج شنبه برمی گردد و البته، هنوز برنگشته است.
گفت: کسی که به خاطر پرونده 3هزار میلیارد تومانی چند بار احضار شده و مورد بازپرسی قرار گرفته است، چگونه اجازه یافته که به ماموریت خارج از کشور برود؟!
گفتم: ولی هنوز اتهام وی ثابت نشده و معلوم نیست مقصر است یا قاصر . شاید هم بازگشت وی به خاطر سرکشی به خانواده اش که ساکن کانادا هستند به تاخیر افتاده است.
گفت: این که عذر بدتر از گناه است! براساس کدام منطق به کسی که خانواده اش ساکن خارج کشور است پست به این مهمی می دهند؟!
گفتم: ای عوام!! بعضی ها در کیش به «پانته آ فیوضی» که خودش هم ساکن آمریکاست یک پروژه 450 میلیارد تومانی داده بودند.
گفت: چه عرض کنم؟! یعنی سرانجام این پرونده به کجا می رسد؟!
گفتم: یارو می گفت؛ از قلبم پرسیدم فرق عشق و دوستی چیه؟! جواب داد؛ کار من رساندن خون به رگ هاست، از من سؤالات چرت و پرت نکن!

رهبر معظم انقلاب اسلامی : رئیس‌جمهور دستور ممنوعیت خرید کالای خا

 در جمع صدها نخبه جوان
رئیس‌جمهور دستور ممنوعیت خرید کالای خارجی مشابه ایرانی را صادر کند

خبرگزاری فارس: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از نخبگان و فرهیختگان جوان کشور با اشاره به محصولات کیفی تولید داخل در برخی عرصه ها، خودداری دستگاههای دولتی از خرید تولیدات خارجی را، کاملاً الزامی دانستند و افزودند: رئیس جمهور به دستگاههای دولتی دستور دهد که در این موارد، مطلقاً کالای خارجی خرید نکنند.

خبرگزاری فارس: رئیس‌جمهور دستور ممنوعیت خرید کالای خارجی مشابه ایرانی را صادر کند
-------------------------------


گزارش تصویری مرتبط

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری در این دیدار، ابتدا 12 نخبه دانشگاهی، حدود یک ساعت و 45 دقیقه دیدگاه های جامعه نخبگانی را درباره مسائل دانشگاهی، علمی ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای پس از شنیدن و یادداشت برخی نکاتِ سخنان نخبگان، این نکته اساسی را خطاب به جامعه نخبگانی کشور، چه سیاسی و چه علمی ـ‌ فرهنگی، خاطرنشان کردند که: نخبه باید با احساس دلبستگی معنوی به کشور و ملت، در عرصه کاری خود، تلاش و فداکاری کند چرا کهبدون عشق به سرنوشت کشور و ملت، نخبه نمی تواند در جامعه خود، تأثیری واقعی و راهگشا داشته باشد. 

رهبر انقلاب با اشاره به برخی تجربیات تاریخی و معاصر، "قدرت بدون اتکا به دین" را منجر به ظلم و وحشیگری دانستند و بر این واقعیت تأکید کردند که اگر ملتی می خواهد در دنیای پُرتلاطم کنونی، خود را حفظ کند و مانع از ”هجوم نظامی ـ امنیتی" و "هجوم نرم افزاری، فرهنگی و اخلاقی مراکز قدرت جهانی" شود، احتیاج به نخبگانی دارد که "همّ و غمّ" اصلی آنها، "پیشرفت و عزت و افتخار" کشور و ملتشان باشد و ایمان، مهمترین عاملی است که می‌تواند این احساس درونی را، عمیقاً ایجاد کند.

ایشان، پیشرفتهای ملت ایران را در سی و سه سال اخیر، ناشی از ایمان و احساس دلبستگی نخبگان به کشور بر شمردند و خاطر نشان کردند: با وجود فشارهای همه جانبه بیگانگان، صدها شخصیت و نخبه برجسته نظیر شهید شهریاری در رشته های مختلف، به تلاش فداکارانه و کارهای برجسته و ماندگار مشغولند.
رهبر انقلاب اسلامی، بیگانه ستیزی را در مباحث علمی مردود خواندند و افزودند همانگونه که بارها گفته ایم حاضریم برای دستیابی به دانش، شاگردی کنیم اما نباید همیشه شاگرد بمانیم بلکه می خواهیم ملت ایران به جایی برسد که دیگران، شاگردی او را بکنند.

حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به احساس حقارت و خود باختگی سیاستمداران و عناصر حکومت پهلوی در مقابل غرب افزودند: آنها، ایران را با این سابقه درخشان و ذخایر عظیم فکری و فرهنگی، در مقابل غرب به هیچ می انگاشتند اما انقلاب، این تفکر ارتجاعی را از بین برد و کشور ضمن برخورداری از پیشرفتهای چشم گیر، در پرتو احساس مسئولیت و عزم و اراده جامعه نخبگانی و عموم مردم، انشاءالله به پیشرفتهای بیشتری دست خواهد یافت.

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، دولتمردان را به سرمایه گذاری هر چه بیشتر در تولید علم و نوآوری علمی فرا خواندند و خاطر نشان کردند: این کارِ بسیار ضروری، باید با ارتقای مدیریتی در دانشگاهها و مراکز و نهادهای علمی همراه شود تا آثار درخشان خود را به بار آورد.

ایشان همچنین در بحث ارتباط دانشگاه و صنعت، بر برنامه ریزی دولت برای ایجاد و گسترش پژوهشگاهها و مراکز علمی ـ تحقیقاتی تأکید و خاطر نشان کردند: این گونه مراکز می توانند نیاز بخش صنعت را به نوآوری و افزایش کیفیت تأمین کنند ضمن اینکه اینکار متقابلاً به افزایش شور و نشاط علمی در دانشگاهها، کمک خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به محصولات کیفی تولید داخل در برخی عرصه ها، خودداری دستگاههای دولتی از خرید تولیدات خارجی را، کاملاً الزامی دانستند و افزودند: رئیس جمهور به دستگاههای دولتی دستور دهد که در این موارد، مطلقاً کالای خارجی خرید نکنند.

اقدام دولت برای وادار کردن دستگاهها و بانکها به حمایت از تولید کنندگان و صنعتگران داخلی و حمایت بیشتر دولت از بخش کشاورزی از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب، آنرا بسیار ضروری خواندند.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین از رشد کمّی و گاه کیفی مقالات علمی ابراز خرسندی کردند، اما افزودند: نباید رشد کمّی مقالات هدف قرار داده شود بلکه کیفیت مقالات و مهمتر از آن جهت گیری مقالات در تأمین نیازهای کشور، باید اصل قرار گیرد.

رهبر انقلاب اسلامی جوانان پُر طراوت ، با ایمان و آماده بکار ایران را سرمایه ای ارزشمند و گرانبها برای پیشرفت خواندند و با استقبال از بیان ایرادها در سخنان نخبگان خاطر نشان کردند: ملت ایران و مسئولین راه دشواری را بسوی هدفی بزرگ آغاز کرده اند که وجود نقاط ضعف و یا بروز اشکال در این مسیر، طبیعی است ولی هیچگاه نباید به خاطر این گونه مسائل در مسیر حرکت به سمت هدف و ادامه پیشرفت، متزلزل شد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به سخنان یکی از نخبگان جوان در خصوص نبود مجال برای نقش آفرینی نخبگان جوان در مراکز تصمیم گیر و تأثیرگذار فرهنگی، تأکید کردند: این درخواست، منطقی است و حضور جوانان در بخشهایی، قطعاً بسیار پیش برنده است اما مهمتر از حضور اجرایی جوانان، تأثیرگذاری فکری و گفتمان سازی جوانان است چرا که این کار مسئولان و مدیران را هم به همان جهت مورد نظر جوانان، سوق خواهد داد.

ایشان ضمن انتقاد از عدم اهتمام لازم به مسئله کرسی های آزاد اندیشی با وجود تأکیدهای مکرر، خاطرنشان کردند: جوانان باید با فکر کردن، نوشتن و انعکاس ایده های خود در کرسی‌های آزاد اندیشی فضای گفتمانی بوجود آوردند.

رهبر انقلاب تأکید کردند: حرکت علمی سالهای اخیر و تبدیل تولید علم به یک ارزش، نتیجه شکل گیری گفتمان علمی در بیش از یک دهه گذشته است.

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود، با قدردانی از تلاشها و اقدامات خوبی که در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان انجام گرفته بویژه انجام مراحل تدوین سند ملی نخبگان، افزودند: تهیه سند ملی نخبگان یکی از اقدامات بسیار ضروری و مهم است زیرا مسیر شناسائی استعدادها، پرورش استعدادها برای تربیت نخبگان، و مراحل بعد از احراز عنوان نخبه را، مشخص خواهد کرد.

ایشان اظهار امیدواری کردند: این سند هر چه زودتر تصویب و اجرایی شود.

در ابتدای این دیدار، سخنگویان کمیسیونهای پنجگانه اجلاس نخبگان جوان، نتایج بحثهای فشرده صدها دانشجوی نخبه و استادان دانشگاهها را بیان کردند. اسامی این 5 نخبه دانشگاهی عبارت است از :
دکتر نیما رضایی: عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران ـ سخنگوی کمیسیون سلامت
سید سعید سرافراز : دارنده مدال طلای المپیاد 86 ـ سخنگوی کمیسیون انرژی
حسن نیک آئین: دارنده مدال نقره المپیاد کامپیوتر ـ سخنگوی کمیسیون صنعت
دکتر علیرضا شایسته: دارنده مدال طلای المپیاد جهانی شیمی ـ سخنگوی کمیسیون علوم انسانی
و  سعید صالحی پور: دارنده مدال طلای المپیاد دانشجویی ریاضی ـ سخنگوی کمیسیون علوم پایه
شناسایی، جذب، پرورش نخبگان در رده های مختلف مدیریتی و مدیریت تحول در کشور از نکات اصلی مطرح شده در این بخش از دیدار بود.

سخنگویان کمیسیون های اجلاس نخبگان جوان، یک انتقاد صریح و یک نکته مثبت مدیریتی هم مطرح کردند: انتقاد از مدیرانی که سیستم مدیریت فردی را دنبال می کنند و به نخبگان اهمیت لازم را نمی دهند و استقبال از دیدگاه مدیران و مسئولینی که خرد جمعی و استفاده از نخبگان را مبنای سیستم مدیریتی خود قرار داده اند. 

نیاز کشور به تدوین نقشه جامع در عرصه های مختلف، نکته مشترک دیگری بود که سخنگویان کمیسیون های سلامت، انرژی، صنعت، علوم انسانی و علوم پایه بیان کردند.

اهمیت کار فرهنگی بر روی نخبگان با توجه به تاثیرگذاری و الگوسازی آنها در جامعه، ضرورت توجه همزمان نخبگان به کلان نگری و درک درست شرایط کشور، حل مشکلات شرکتهای دانش بنیان، ایجاد ارتباط میان نخبگان ایده پرداز و مراکز اجرایی و صنعتی، ضرورت توجه بیشتر به علوم پایه بعنوان مبنای توسعه و تکنولوژی برتر، فراهم شدن امکانات لازم برای ارتقای علمی استعدادهای برتر در داخل کشور، انتقاد از برخی نواقص بنیاد علمی نخبگان از جمله در زمینه پرورش نخبگان و اهمیت تولید الگوهای صحیح بومی در حوزه های هنری از جمله سینما از دیگر نکاتی بود که به عنوان جمع بندی اجلاس نخبگان مطرح شد.

پس از بیان این جمع بندی، هفت نفر دیگر از نخبگان به بیان دیدگاههای مختلف خود پرداختند. این افراد به انتخاب خودِ نخبگان، از میان صد نفر که خواستار بیان نظراتشان در این دیدار بودند انتخاب شده بودند. اسامی این نخبگان جوان:
* مهتاب ترک بیات: نفر سوم کنکور هنر ـ دانشجوی کارشناسی دانشکده هنر 
* سید محمد امین آقامیر: نفر سوم المپیاد فیزیک ـ کارشناسی ارشد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف 
* جعفر حسنی: رتبه اول دکترای دانشگاه تربیت مدرس
* آزیتا بلالی اسکویی: برگزیده جشنواره های خوارزمی و فارابی ـ عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز
* میرهادی رهگشایی: طلای المپیاد فیزیک ـ دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
* خدیجه مظفری: رتبه سوم المپیاد حقوق ـ دانشجوی دانشگاه تهران
و ناصر صباغ نیا: دارنده رتبه اول مهندسی کشاورزی 
نکاتی که نخبگان در این بخش از دیدار مطرح کردند طیف وسیعی از مسائل دانشگاهی، علمی ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی و اقتصادی را شامل می شد. 

انتقاد از درسهای قدیمی و عمدتاً غربی رشته های هنری، لزوم استفاده از جوانان نخبه در مراکز مدیریت فرهنگی بویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی و ضرورت توجه به معماری اسلامی ـ ایرانی در آرایش عمومی شهرها مهمترین نکاتی بود که چند نفر از نخبگان جوان در زمینه مسائل فرهنگی ـ اجتماعی مطرح کردند. نخبگان جوان همچنین از کمبود فضای تعامل حوزه و دانشگاه ـ حاکم شدن نگاه کمّی در حوزه پژوهشی و مقالات علمی ـ ضعف ارتباط دانشگاه و صنعت ـ و کمبود حمایت های اجرایی، فرهنگی و اقتصادی از تولیدات داخلی سخن گفتند و خواستار ایجاد کرسی های پژوهشی اصلاح نظام قضایی با هدف سرعت یافتن روند رسیدگی به پرونده ها و توجه بیشتر دولت به بخش کشاورزی شدند.

خانم دکتر سلطانخواه معاون علمی و فناوری رئیس جمهور نیز در این دیدار اعلام کرد: تهیه و تصویب آئین نامه تسهیلات جذب و نگهداری نیروهای نخبه در دستگاههای اجرایی، تشکیل هیأت های جذب نخبگان، بستر سازی برای ورود نخبگان به کسب و کار دانش بنیان، ایجاد زمینه ادامه تحصیل نخبگان در کشور، و تصویب آئین نامه اعطای بورس دکترا به نخبگان از جمله اقدامات بنیاد ملی نخبگان است.

رئیس بنیاد ملی نخبگان همچنین از در دست تدوین بودن سند راهبردی کشور در امور نخبگان خبر داد و افزود: تدوین این سند ملی در مراحل نهایی است که پس از آماده شدن، به شورایعالی انقلاب فرهنگی ارائه خواهد شد.

بیانات رهبری در دیدار کارگزاران حج‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز؛ هم خدمتگزاران پرافتخار حجاج، مسئولان کاروانها، دست‌اندرکاران کاروانها و غیر آنها، و هم مدیران ارشد حج در بعثه و در سازمان حج و زیارت. از خداوند متعال مسئلت میکنیم که توفیق بدهد، هدایت کند، دستگیرى کند، تا شما با این همتهاى بلندتان، با این انگیزه‌هاى پرشور و عمیقتان، ان‌شاءالله بتوانید براى حجاج عزیز ما امسال یک حج معنوى، پرشکوه و مقبول عندالله فراهم کنید.

این حادثه‌ى بزرگ - یعنى حادثه‌ى حج - که هر سال از سوى امت اسلامى تکرار میشود، یکى از آن رموز اساسى اسلام است. در روایت است که حق حج این است که شما بدانید «انّه وفادة الى ربّک»؛(1) وارد شدن بر خدا، میهمان شدن براى خداست. خب، معلوم است که میهمانىِ مرکز عظمت و مرکز قدرت و مرکز جمال و مرکز کرم چقدر اهمیت و ارزش دارد. همه‌ى ملتهاى مسلمان از دور و نزدیک همت میکنند، تلاش میکنند تا هر سال خود را به این میهمانى بزرگ برسانند. عده‌اى این سعادت را، این توفیق را پیدا میکنند. خب، ما هم جزئى از امت اسلامى هستیم و گوشه‌اى از کار را برعهده داریم. از این حرکت عظیم امت اسلام، بخشى هم متعلق به ما ایرانى‌هاست. هم باید به فکر برگزارى باشکوه و پرمغز و پرمعناى این مراسم در سطح بین‌الملل اسلامى باشیم و براى آن برنامه‌ریزى کنیم، هم باید به فکر بهره‌بردارى شخص خودمان باشیم. شما که حاجى هستید و همه‌ى حجاج محترم، هر کسى باید به فکر بهره‌بردارى شخص خودش باشد. بنابراین هر دوى اینها باید در کنار هم ملاحظه شود.

در بخش اول که برگزارى عمومى و بین‌المللى و متعلق به دنیاى اسلام و امت اسلامى است، یک وظائفى را حاجى ایرانى دارد؛ رفتار خوب نشان بدهد، برادرى نشان بدهد، همدلى نشان بدهد، از پیوند اسلامى میان خود و دیگر ملتها براى نزدیکتر شدن دلها استفاده کند؛ اینها جزو وظائف است؛ درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى که امروز دشمنان اسلام و مسلمین میخواهند. دشمنان اسلام و مسلمین میخواهند امت اسلام یکپارچه نباشد؛ چون اگر یکپارچه شد، قوى میشود، مقتدر میشود، در میدانهاى گوناگون هویت‌یابى میکند؛ آن وقت کار براى مستکبران جهانى سخت خواهد شد. لذا میخواهند جدا کنند. اختلافات مذهبى را راه مى‌اندازند، اختلافات قومى را راه مى‌اندازند، ناسیونالیسمهاى افراطى را در بین ملتها به جریان مى‌اندازند؛ این فارس است، این عرب است، این ترک است، این پاکستانى است، این کجائى است، این شیعه است، این سنى است؛ این اختلافات را هى برجسته میکنند، هى درشت میکنند، براى اینکه بین ما دیوار ایجاد کنند، براى اینکه دو نفرِ ما را به یکدیگر بدبین کنند تا ما با هم نباشیم، دستهامان در هم گره نشود و یک حرکت عظیم به وجود نیاید.

 امسال این توطئه بیشتر خواهد بود؛ این را بدانید. امسال چون بیدارى اسلامى به وجود آمده است، مصر بیدار شده است، تونس بیدار شده است، لیبى بیدار شده است، یمن بیدار شده است، بحرین بیدار شده است، ملتهاى مسلمان در انقلابهاى خود، در نهضتهاى بزرگ خود، آن نقطه‌ى بُرنده و تیزِ حرکت خود را علیه استکبار قرار داده‌اند، علیه صهیونیستها قرار داده‌اند، بنابراین سعیشان این است که نگذارند بین ملتها ارتباط برقرار شود، دلها به هم نزدیک شود. «صد دل به یکدیگر چو شود آشنا، یکى است». وقتى که دلها با هم آشنا شد، میشود مثل یک دل؛ یک اراده، یک خواست، یک تصمیم؛ این را نمیخواهند. لذا تأکید خواهند کرد سنى را در سنى‌گرى، شیعه را در شیعه‌گرى، فرقه‌هاى مختلف را در آن خصوصیاتِ خودشان هى تشدید میکنند. براى تحریک احساسات، متأسفانه ابزارهائى هم دارند. همه جا ابزار دارند، در آنجا شاید هم بیشتر. بر اینها فائق بیائید. «و اعتصموا بحبل الله جمیعا».(2) حج یکى از مظاهر حبل‌الله است؛ به این حبل و ریسمان مستحکم الهى چنگ بزنید جمیعاً؛ یعنى با هم. با هم باشید. نه فقط شما ایرانى‌ها با هم باشید، بلکه شما امت اسلام با هم باشید. مسلمانها، از آفریقائى‌اش، تا آسیائى‌اش، تا اروپائى‌اش، سیاه و سفیدش، در هر نقطه‌ى دنیا که هستند، یک تن واحدند. این، آن نگاه عظیم و عمومى و جهانى است.

 ارتباط برقرار کنید، حرف بزنید، خبر بدهید، خبر بگیرید، روحیه بدهید، روحیه بگیرید؛ حقایقى را که درباره‌ى استکبار، مستکبرین، معاندین، مخالفین میدانید - شما سى سال تجربه دارید - براى آن برادرانى که تازه وارد این میدان شده‌اند، تشریح کنید. آنهائى هم که توانائى تبیین و بیان و این چیزها ندارند، با رفتارِ خودشان مردم را دعوت کنند؛ «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم».(3) مردم را با زبان هم میشود دعوت کرد، اما دعوت قوى‌تر و بهتر، با عمل است. ادبتان، احترامتان، دلبستگى نشان دادنتان به حقایق حج، اینها رفتارهاى جمعى و عمومى است براى بهتر برگزار کردن این واقعه‌ى بین‌الملل اسلامى.

 یک دسته کارها هم هست که مال دل خود شماست، مربوط به دل خودتان است، مربوط به شخص خودتان است؛ باید ذخیره بگیرید. ما در این دنیا آلوده هستیم به مادیات، به انگیزه‌ها، به وسوسه‌ها. اگر بخواهیم با همین وضعیت از این مرزى که اسمش مرز مرگ است، عبور کنیم، واى به حال ماست. باید خودمان را پاکیزه کنیم. این پاکیزگى در نماز حاصل میشود، در تلاوت قرآن حاصل میشود، در روزه حاصل میشود، در انفاق و صدقه حاصل میشود، در انواع فرائض این پاکیزگى براى انسان پیش مى‌آید؛ حج یک مجموعه‌اى از همه‌ى این فرائض است. در حج ذکر هست، در حج طواف هست، در حج نماز هست، در حج وقوف هست، در حج توجه به خدا هست، در حج انفاق هست، قربانى هست؛ همه چیز در حج جمع است؛ یک مجموعه‌اى است از این کارها.

 این چند هفته را خیلى قدر بدانید. در این چند هفته دلها را پاکیزه کنید، تطهیر کنید. بهترین جا براى تطهیر، همین مراسم حج است؛ مسجدالحرام است، طواف خانه‌ى خداست، مسجد نبى مکرم است، آن مراسمِ عظیم است. با جمعید، در بین جمعید، اما هر کدام به طور مستقل یک سیم ارتباطى با خدا دارید. هیچ کس هم ممکن است مطلع نشود، خبر نشود. این ارتباط را حفظ کنید، تقویت کنید. از حالا شروع کنید، بلکه از قبل از این باید شروع کرد.

 باید براى حج آماده شد؛ همچنان که براى ماه مبارک رمضان، روش و رفتار عالمان بزرگ و سُلاّک و اهل معنا و طریقت این بوده که از ماه‌ها پیش از ماه رمضان، خودشان را براى ورود در ماه ضیافت الهى آماده میکردند. حج هم همین جور است؛ از قبل از سفر، خود را باید آماده کرد؛ از همه‌ى کارها هم مهمتر، پرهیز از گناه است؛ پرهیز از غیبت، پرهیز از ظلم، پرهیز از نگاه ناپاک، پرهیز از عمل ناپاک. این پرهیزها دل را آماده میکند براى ورود در این وفاده‌ى الهى، این ضیافت الهى.

 بعد از آنکه رفتید آنجا بهره گرفتید، براى خودتان ذخیره درست کردید و برگشتید، سعى کنید در حفظ آن ذخائر. در طول سفر مبارک حج عادت شده - و چقدر عادت خوبى است - که حجاج تلاوت قرآن میکنند مکرر در مکرر؛ بعضى‌ها یک ختم قرآن در مدینه تلاوت میکنند، بعد مى‌آیند مکه، یک ختم یا دو ختم قرآن در مکه تلاوت میکنند؛ این عادت را ادامه بدهید. بعضى‌ها که اهل تهجد و نماز شب نیستند، در حج تهجد را آزمایش میکنند، براى خودشان وسیله قرار میدهند، میروند در مسجدالحرام، مسجدالنبى، متهجد میشوند؛ این را ادامه بدهید، نگه دارید.

 اگر ما اینها را رعایت کنیم، حج یک دستگاه عجیبِ دگرگون‌ساز است. هر موسم حجى، یک حرکتى در کل جامعه به وجود مى‌آید؛ یعنى یک حرکت جمعى است، بحث تک‌تکى نیست. در این موسم، محبتها به خداى متعال افزایش پیدا میکند. دلى که گنجینه‌ى محبت الهى باشد، خیلى باارزش و ذى‌قیمت است. دلى که جاى محبت خداست، به گناه کمتر میل میکند یا میل نمیکند؛ به کار خیر متمایل میشود. این محبت را باید ایجاد کرد. ایجاد این محبت، با ذکر، با توجه، با اخلاص، با تضرع حاصل میشود. غرض، خیلى قدر بدانید؛ هم از جهت جمعى، هم از جهت فردى.

 کشور خودتان را هم - که ایران عزیز و سربلند است - در این سفر سربلند کنید. حاجى ایرانى با رفتار خود میتواند کشور خود را، تاریخ خود را، انقلاب خود را، نظام جمهورى اسلامى خود را در چشم مردم دنیا - که آنجا همه از جاهاى مختلف جمعند - شیرین و عزیز کند. عکسش هم میشود. میشود برویم آنجا با کارهاى بد، نامناسب و سبک، کشورمان را سبک کنیم، ملتمان را سبک کنیم.

 من با سوغاتى خریدن مخالف نیستم، اما با این بازارگردى‌ها چرا؛ خیلى بد است. یک عده‌اى عطش بازارگردى دارند؛ اینها ملت شما را، مردم شما را سبک میکند؛ حیف است. میروند یک جنسهائى را میخرند، غالباً هم جنسهاى بى‌کیفیت از کشورهاى دوردستِ سودجو که با همان کمپانى‌هاى داخل آن کشور میزبان بندوبست دارند. براى حجاج جنس بدلى و بى‌کیفیت درست میکنند مى‌آورند توى این بازارها میریزند، شما هم میروید این ارز خودتان را و عِرض خودتان را میریزید براى اینکه این کالاهاى بى‌کیفیت را خریدارى کنید. امروز در کشور ما خوشبختانه کالاهاى داخلى با کیفیت خوب، متنوع، زیبا، ساخته‌شده‌ى دست کارگر ایرانى - برادر خودتان - فراوان است. بعضى‌ها قبل از اینکه سفر مکه بروند، سوغاتى‌هاى سفر را در اینجا میخرند - کار خوبى است - نگه میدارند؛ بعد که برگشتند، همانهائى را که در بازار شهر خودشان تهیه کرده‌اند، به عنوان سوغاتى میدهند. هدیه‌ى سفر است دیگر، خوب است. این کار، خیلى کار خوبى است.

 بعضى‌ها به عنوان چیز متبرک، از آنجا سوغاتى مى‌آورند؛ تبرکى ندارد. این جانمازهائى که در سنندج و کردستانِ خودمان میبافند، بمراتب از جانمازهائى که از آنجا مى‌آورند، بهتر است. برادر خودتان را تقویت کنید، ساخت دست او را که هم زیباتر است، هم بهتر است، بخرید و این را به عنوان سوغاتى بدهید. این را آنجا ببرید و به افرادى که دوست دارید، سوغاتى بدهید. همه‌ى اجناس خودمان همین طور است؛ حالا من جانماز را مثال زدم که مقدس‌ترین است. اینها را رعایت کنید.

 ما در اسلام همه چیز داریم. نظام اسلامى در درون خود همه چیز دارد. این کالاى مادى است، کالاى معنوى هم داریم. معارف ما، درس ما، قرآن ما، سنت ما، احادیث ائمه‌ى اطهار (علیهم‌السّلام)، اینها همه، سرمایه‌هاى ماست. اگر چنانچه به این سرمایه‌ها توجه کنیم، از آنها استفاده کنیم، خودمان را از آنها محروم نکنیم، پیش میرویم؛ «ان احسنتم احسنتم لأنفسکم»؛ اگر به دست خودمان خود را محروم کردیم، «و ان اسأتم فلها».(4) «و من اوفى بما عاهد علیه الله»؛ اگر چنانچه به آنچه با خدا معاهده کردیم، عمل کردیم، «فسیؤتیه اجرا عظیما»؛(5) اگر چنانچه نه، آنچه را که با خداى متعال معاهده کردیم و قرارداد گذاشتیم، شکستیم، «فمن نکث فانّما ینکث على نفسه»،(6) علیه خودمان کار کرده‌ایم.

 چند سال قبل از این - نمیدانم حالا ده سال است یا بیشتر است - من توصیه‌هاى مؤکدى را راجع به مقابله‌ى با فساد اقتصادى به مسئولین کشور کردم؛ استقبال هم کردند؛ اما خب، اگر عمل میکردند، دیگر این فساد بانکى اخیر - که حالا همه‌ى روزنامه‌ها و همه‌ى دستگاه‌ها و همه‌ى ذهنها را پر کرده - پیش نمى‌آمد. وقتى عمل نمیکنیم، دچار این حوادث میشویم. اگر با فساد مبارزه بشود، دیگر این چند هزار میلیارد - یا هرچه - سوءاستفاده‌اى که افرادى بیایند بکنند، پیش نمى‌آید. وقتى عمل نمیکنیم، خب، پیش مى‌آید؛ ذهن مردم را مشغول میکند، دل مردم را مشغول میکند، دل آدمها را میشکند. چقدر در این کشور از بروز یک چنین فسادى دلها ناراحت میشود؟ چقدر آدمها امیدشان را از دست میدهند؟ این سزاوار است؟ این به خاطر این است که عمل نکردیم. از همان وقت که گفته شد فساد ریشه‌دار میشود، ریشه پیدا میکند، شاخ و برگ پیدا میکند، هرچه که بگذرد، کندنش مشکل میشود - اینها گفته شد، اینها تأکید شد، اینها همه بیان شد؛ اینها سرمایه‌گذار پاکدامن و صادق را مأیوس میکند - اگر عمل میشد، مبتلا به این مسائل نمیشدیم. حالا مبتلا شدیم.

 البته حالا هم من این را عرض بکنم، مردم عزیزمان بدانند؛ خوشبختانه مسئولین کشور در هر سه قوه، هم با این حادثه، هم ان‌شاءالله با حوادث دیگر مبارزه میکنند و پیشگیرى میکنند؛ باید هم بکنند، وظیفه‌شان است که مقابله و مبارزه کنند. هر سه قوه دارند تلاش میکنند. یک عده‌اى میخواهند از این حوادث استفاده کنند براى زدن توى سر مسئولین کشور. مسئولین کشور دارند کار میکنند؛ هم مجلس، هم دولت، هم قوه‌ى قضائیه.

 خب، البته خبررسانى شد؛ مطبوعات، دیگران، کارهائى کردند، خبررسانى کردند، ایرادى ندارد؛ اما دیگر نباید قضیه را خیلى کش بدهند. بگذارید مسئولین کارشان را بکنند؛ عاقلانه، مدبرانه، قوى و با دقت قضایا را دنبال کنند. جنجال و هیاهو تا یک مقدارى براى آگاهى‌ها لازم است؛ دیگر همین طور هى ادامه دادن - بخصوص که اگر بعضى‌ها هم بخواهند در این بین استفاده‌هاى دیگرى از این مسائل بکنند  - هیچ مصلحت نیست. باید مراقبت بشود. البته مسئولین دنبال کنند. مردم هم بدانند که این چیزها دنبال میشود و متوقف نمیشود و ان‌شاءالله به توفیق الهى دستهاى خائن قطع خواهد شد.

 مسئولین قضائى هم که بحمدالله حالا دنبال این مسئله را با جدیت گرفته‌اند، اطلاع‌رسانى کنند و در موارد خود به مردم اطلاع بدهند؛ مردم هم بدانند که دارد کار پیش میرود. و به بدکاره و خرابکار و مفسد هم نباید ترحم کنند.

 امیدواریم خداوند متعال به برکت تفضلات خودش، توجهات خودش، برکات خودش بر این ملت، ان‌شاءالله حج امسال را حج مبارکى قرار بدهد و ان‌شاءالله همه‌ى شما، همه‌ى ملت ایران مشمول ادعیه‌ى زاکیه‌ى حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) باشند و ان‌شاءالله با سلامتى و عافیت این حج را با سربلندى انجام بدهید و بسلامت برگردید.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

1) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 620
2) آل عمران: 103
3) مشکاةالأنوار، ص 46
4) اسراء: 7
5) فتح: 10
6) همان‌