عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

اینجا هیچکس بی طرف نیست .

جنگ غزه هرچند در منطقه‌ای به عرض 12 و طول 40 کیلومتر رخ می‌دهد، اما جنگی در مقیاس و ابعاد جهانی است. به یک معنا این جنگ به عنوان نهمین جنگی که مستقیما از سوی صهیونیست‌ها راه‌اندازی شده، ادامه جنگ جهانی چهارم برسر سرنوشت خاورمیانه اسلامی است. مافیای صهیونیستی نقش ویژه در تحریک آمریکا به آغاز پروژه خونین خاورمیانه جدید و قرن جدید آمریکایی در سال 2001 داشت. آن زمان برخی مقامات آمریکایی از جمله رئیس سازمان سیا اعلام کردند جنگ علیه 24 کشور اسلامی آغاز شده است. نقش مستقیم رژیم صهیونیستی در 9 جنگ - به فاصله 66 سال- و البته نقش پنهان صهیونیست‌ها در جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه، روشن می‌کند چرا  حضرت امام خمینی(ره) از رژیم صهیونیستی به عنوان غده‌ای سرطانی که باید از بین برود یاد کرد. به این گفته حضرت امام باید به چشم استراتژی امنیت ملی و منطقه‌ای نگریست.
ادامه مطلب ...

دو راهی باخت ! باخت !

1-فراخوان غیرمنتظره وزرای خارجه کشورهای 5+1 برای حضور مستقیم در مذاکرات که از سوی خانم کاترین اشتون صورت پذیرفت و برخی از اخبار و گزارش‌های پیرامونی دیگر حکایت از آن دارند که «وین 6»  آنگونه که حریف پیش‌بینی می‌کرد، پیش‌ نمی‌رود و محاسبات قبلی آنان با اختلال جدی روبرو شده است. چرا؟! چه اتفاق غیرمنتظره‌ای روی داده که خانم اشتون برای تصمیم‌سازی در برابر آن ناچار به دعوت فوری وزرای خارجه 5+1 شده است؟!
ادامه مطلب ...

اقدامی عجیب در افطاری روحانی

 

مراسم ضیافت افطاری حجت الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور با ایتام کمیته امداد امام خمینی‌(ره) عصر سه شنبه گذشته برگزار شد .
نماینده: هفته گذشته مراسم افطاری رئیس‌جمهور با ایتام کمیته امداد امام خمینی‌(ره) برگزار شد که بازتاب گسترده ای داشت.

در این مراسم همه حاضران با لباس های متحد الشکل در دیدار با روحانی حاضر شدند و در نهایت روزه خود را با روحانی افطار کردند.

این مراسم حاشیه هایی هم به همراه داشت که یکی از آنها ورود حاضران با چفیه به سالن است؛ اما قبل از ورود روحانی، با کمال تعجب چفیه های حاضران جمع آوری شد!

در این میان یک سوال جدی مطرح می شود که علت جمع آوری چفیه ها چیست؟ مگر چفیه چه اشکالی داشت؟

اقدامی عجیب در افطاری روحانی+تصاویر

اقدامی عجیب در افطاری روحانی+تصاویر

اقدامی عجیب در افطاری روحانی+تصاویر

دست دشمن خالی است .


حدود سه سال قبل، در کاخ‌ سفید و کنگره آمریکا، واژه جدیدی ابداع شده بود و کم و بیش در بین مقامات سیاسی آمریکا رایج و مصطلح شده بود، واژه‌ای که سرانجام اوباما آن را در یک برنامه رسمی، آشکارا علیه کشورمان به کار برد. او خبر از اعمال «تحریم‌های فلج‌کننده» علیه ایران می‌داد. تحریم‌هایی که قرار بود در مدت کوتاهی اقتصاد ایران را فلج کرده و وادار‌مان کند از مواضع اصولی و به حق خودمان عقب‌نشینی کنیم. این سخنان که در سال90 گفته می‌شد، برای مردم ما بیگانه نبود، ذهن و حافظه آنها، با شنیدن اینکه قرار است آمریکا در مدت کوتاهی - به خیال خودش- به حساب ما برسد، مردم را به یاد جملاتی مشابه در سال‌هایی دور انداخته بود. سال‌هایی که ایران، ایران سال 90 نبود، سال‌های دوری که ایران تازه انقلاب کرده بود. بسیاری از ساختارهای حاکمیتی به درستی شکل نگرفته بود و  منافقان و تفاله‌های آمریکا با قتل و جنایت، ناامنی و وحشت را به هموطنانشان تقدیم می‌کردند! در آن سال‌ها بود که «صدام» در مصاحبه آغاز جنگ در 31 شهریور 59، وعده کرد بقیه سخنانش را یک هفته بعد در تهران به خبرنگاران بگوید! چه شباهت تام و تمامی بین آن ادعای صدام و این لاف اوباما بود!  ایران آن روزها هم در تحریم بود! تا جایی که در خرید ضروری‌ترین مایحتاج حیاتی کشور با  مشکل مواجه بودیم. در آن سال‌ها تامین معاش مردم، کاری سخت و دشوار بود، صنایع داخلی با جنگ و خاموشی و بمباران مواجه بودند، خرید خارجی نیاز به پول داشت، فروش نفت به سختی و دشواری انجام می‌شد و... و همه اینها کافی بود که انقلاب جوان ما از پای بیفتد و کاخ آرزوهای مردم ویران شود! صدام وحشیانه می‌تاخت و مشکلات اقتصادی امان مردم را بریده بود اما آنچه آنها  می‌خواستند، نمی‌شد! مردم، با دست خالی کشور را اداره کردند، جنگ را  پیش بردند، متجاوز را بیرون راندند و از همه عقبه‌ها و گردنه‌های خوفناک و ویرانگری که هر یک به تنهایی و در شرایط عادی- یعنی شرایطی که خدا نباشد و مردم هم حامی نظامشان نباشند- برای نابودی یک تمدن کهن کافی بود،  عبور کردند. عبوری سرفراز و سربلند. گرچه عبور از این شرایط سخت به بهای خون سرخ بهترین فرزندان ایران بود، اما امروز ایران به اقتدار و عزتی رسیده که به یقین حسرت بسیاری از مردمان است و استقلال آن، رشک خیلی از رجال سیاسی دنیا. امروز صدام دیوانه در اسفل‌السافلین است و جز ننگ و پلیدی چیزی از او به یادگار نمانده و در مقابل ملت ایران هر روزه و هر ساله پاسداشت شهیدانش را پرشکوه‌تر برگزار می‌کند. کشوری که در تامین ابتدایی‌ترین امکاناتش با مشکل مواجه بود، اکنون به حیاتی‌ترین و جدیدترین علوم روز دست یافته، ماهواره به فضا می‌فرستد، در ژنتیک مرزهای علم را می‌شکافد و ده‌ها و صدها دست‌آورد علمی و فنی دیگر را با غرور و افتخار به رخ جهانیان می‌کشد. اما راز این اتفاق سترگ و این پیروزی بزرگ چیست؟ چه شد که ایران از آن وضعیت به این نقطه کمال رسید؟
دو روز قبل که مسئولان ارشد کشور به حضور رهبر انقلاب رسیدند، ایشان در سخنان مهمی از راز و رمز این توفیقات سخن گفتند و از وضعیت امروز و آرایش سیاسی دشمن و طمعی که او در ما کرده است پرده برداشتند. تشبیه نظام مقدس اسلامی به «شجره طیبه» از زیباترین سخنانی بود که آن شب از آقا شنیدیم. شجره طیبه‌ای که فهم و درک آن از منظر قرآن، همان راز و رمز پیروزی انقلاب و بالندگی آن تا امروز است. از دید ایشان، اتکا به عالم غیب و باور اینکه نیرویی به جز اسباب و علل مادی و ظاهری در دنیا موثر و موجود است، و باور و اطمینان به سنت‌های الهی رمز مهم پیروزی‌های شگرف مردم ایران است. «در دنیای مادی، در دنیای تسلط ابرقدرت‌ها، در دنیای ستیزه‌گری همه‌جانبه با اسلام و معارف اسلامی و ارزش‌های اسلامی، یک نظامی به وجود بیاید بر پایه اسلام، آن هم درست در نقطه‌ای که بیش از همه جای دنیا عوامل آن قدرت‌های منحرف‌کننده، نفوذ و حضور داشتند. این چیز عجیبی است. من و شما عادت داریم اما این همان «ان تنصرالله ینصرکم» است.» باور به این وعده غیب نصرت الهی بود که دشمن را تا امروز ناکام و ناامید کرده است.
در طول این سال‌ها استراتژی دشمن آنگونه که رهبر عزیز انقلاب در این دیدار تشریح کردند، چیزی جز تهدید و تحریم نبوده و نیست. آنها نه منطق و استدلال مقابله با نظام ما را دارند و نه حاضرند از تفرعن و نخوت خود دست بردارند. پس یا از در جنگ وارد می‌شوند یا از در تحریم. با اینکه بارها و بارها از مردم ما تو دهنی خورده‌اند، اما روش خود را تغییر نمی‌دهند و چون کمتر نتیجه می‌گیرند، به ترفند و حیله‌ دیگری متوسل می‌شوند. آنها می‌دانند که درحرکت نظامی قطعا ناکام خواهند بود. آنگونه که حضرت آقا فرمودند: «اگر حمله نظامی  برای آمریکا مقرون به صرفه بود، یک لحظه تامل نمی‌کرد» سال‌ها پیش، امام راحل عظیم‌الشان هم فرموده بود که آمریکا هر کاری که از دستش برمی‌آمده کرده است و اگر کاری نمی‌کند، توانش را ندارد! پس باکی از تهدیدهای گاه و بیگاه آنها نیست و نصرت الهی و اقتدار نظامی ایران و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح، امکان عملی ساختن هر تهدیدی را از آنها گرفته است. پس راهی که برایشان می‌ماند، تحریم و تشدید تحریم‌هاست. آنها این راه را هم طی کرده‌اند و نتیجه‌ای نگرفته‌اند و امروز که در سخت‌ترین شرایط تحریمی دشمن قرار داریم، راه نجات، تسلیم و کرنش در برابر دشمن نیست تنها راه نجات، «اقتصاد مقاومتی» و عمل همه جانبه به آن در همه ابعاد است. این امر نیاز به عزم جدی و اراده همه جانبه برای اجرایی کردن دارد همانطور که رهبر انقلاب فرموده‌اند: «به مسئولین دولت عرض می‌کنم؛ اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرید... باید عمل کرد... اینجور نباشد که به زبان بگوئیم، در عمل کُند حرکت بکنیم، در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخل است، بر استحکام بنیه درونی اقتصاد است... رونق اقتصاد با تولید حاصل می‌شود با فعال کردن ظرفیت‌های درونی کشور حاصل می‌شود نه با چیز دیگر» عمل به این اصل مهم دشمن را از این حربه هم نا امید می‌کند. اما دشمن دست‌بردار نیست! او برای اینکه مسئولان را از مقاومت و پایمردی بر آرمان‌ها و ارزش‌ها ناامید کند و برای آنکه در صف محکم ایمان و باور مردم رخنه و شکاف ایجاد کند، تلاش می‌کند «دستگاه محاسبه» ما را دچار اختلال کند. آنچه سبب اخلال در دستگاه محاسبه یک نظام می‌شود چند چیز است که یکی ترساندن مقامات ارشد یک کشور است.
آنها به فرموده امام راحل «اُشتلم» می‌زنند تا ما بترسیم و عقب‌نشینی کنیم اما اگر ایستادگی کردیم و نترسیدیم، خلع سلاح می‌شوند، راه دیگر وعده دادن و زیبا نشان دادن آینده دوستی با آنهاست. فریبی که بسیار مؤثر و خطرناک است و بخصوص در شرایط سخت اقتصادی، دست و دل مسئولانی که اندکی بصیرت و تدبیرشان کم باشد را می‌لرزاند. همین محاسبه غلط است که در لحظه حساس تصمیم‌گیری، یک مقام مسئول را به حرف یا تصمیمی رهنمون می‌شود که چون با اعتماد به دشمن حاصل شده، هیچ قابل اعتماد نیست و جز خسران و زیان چیزی در پی ندارد. متأسفانه در مقاطع مختلف، کسانی بوده‌اند که فریب وعده‌های دشمن را خورده و بدون توجه به ظرفیت‌های داخلی، راه برون رفت از مشکلات را در کنار گذاشتن آرمان‌ها و ارتباط با دشمن دانسته‌اند! راهی که قطعاً فرجامی جز پشیمانی ندارد. مفهوم این کلام این نیست که آنها که چنین می‌گویند، از دشمن خط و ربطی می‌گیرند اما هر چه هست این سخنان از یک سو دل مردم را خالی می‌کند و از دیگر سو دشمن را امیدوار می‌کند که نقشه شومش اثر کرده و دستگاه‌های محاسباتی ما را مختل کرده است. چندی قبل و در حالی که سربازان عرصه دیپلماسی ما در حال نبرد در سخت‌ترین عرصه‌ها هستند، قائم مقام بانک مرکزی، در گفتگو با یک نشریه آمریکایی گفته بود: «لغو تحریم‌ها، اقتصاد ایران را به رشد 6 درصدی می‌رساند»! این سخنان دشمن را در پای میز مذاکره جری و گستاخ  و دل مردم را از نگاه به داخل و اقتصاد مقاومتی سرد می‌کند.
سخنان دو شب قبل آقا، آنقدر گویا و شفاف بود که هر شنونده منصف و مؤمنی را به این باور می‌رساند که راه یکی است و آن پایمردی در راه خدا. باوری که مردم، در طول سی و پنج سال عمر با برکت انقلاب با همه وجود درک و لمس کرده‌اند. باور اینکه دشمن قابل اعتماد نیست، راه نجات را فقط در داخل مرزهای کشور و مبتنی بر جوانان مؤمن و متعهد خودمان باید بیابیم و مراقب باشیم نه فریب عشوه و غمزه دشمن را بخوریم نه از اخم او هراسی به دل راه بدهیم که «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم».

حسین راد

دغدغه کافی نیست(یادداشت روز)


چند روز قبل، یکی از احزاب اصلاح‌طلب، همایشی برگزار کرد تا اعلام کند فارغ از دغدغه‌های معیشتی و اقتصادی مردم، دلش آرام است! از نکات جالب این همایش، سخنرانی یکی از مدعوین بود. وزیر ارشاد اسلامی در یک همایش حزبی با موضوع مذاکرات هسته‌ای، سخنرانی اقتصادی ارائه کرد! اینکه این موضوعات چقدر به هم ربط دارد و چقدر به وزیر ارشاد، نکته عجیب ماجراست و شاید از باب مزاح انجام شده باشد اما چون ممکن است در بین هفتاد و اندی میلیون ایرانی، چند نفری باشند که حرف‌های گذشته اصلاح‌طلبان درباره معیشت مردم را فراموش کرده باشند و به یاد نیاورند که همین جماعت بود که مردم را لشگر قابلمه به دست می‌نامید و با توهین به آنها، مدعی بود که مردم برای مرگ موش هم صف می‌کشند و... ناچار باید نکاتی درباره شوخی‌ها یا ادعاهای جناب وزیر در خصوص تلاش اقتصادی و هدفگیری اقتصادی بیان شود تا واقعیت ماجرا معلوم- یا در اصل معلوم‌تر- شود.
در آن جلسه وزیر محترم به جای سخن گفتن در حوزه کاری خودش یا لااقل در موضوع نشست، اظهار کرده بود: «نگرانی ما، نگرانی وضع اقتصادی و جوانان است که با مشکل ازدواج، مسکن و شغل درگیرند... نگران آینده کشور، وضع اقتصادی میلیون‌ها جوان بیکار که نمی‌توانند ازدواج کنند و نمی‌توانند مسکن بخرند هستیم...» ایشان البته مطالب دیگری هم مطرح کردند که در جای خود قابل پرداختن و پاسخگویی است و فعلا موضوع این نوشتار نیست.
اینکه یک مقام مسئول به صراحت نگرانی خود را مشکل اقتصاد مردم بداند و صرفنظر از مسئولیتش درباره آن داد سخن بدهد، کار بدی نیست. اصلا قبول می‌کنیم که ایشان سکاندار وزارت ارشاد نیست و وظایف آن حوزه را تمام و کمال انجام داده و حالا با فراغ بال مسئول وضع اقتصادی جامعه و دولت شده است اما آیا سخن گفتن یک مقام مسئول کافی است؟! یعنی می‌شود کسی خودش مسئول باشد و خودش هم منتقد وضع موجود؟! بدیهی است افراد عادی به ابزار قدرت و امکاناتی که در اختیار مسئولان ارشد اجرایی است دسترسی ندارند و به همین دلیل از آنها انتظار عمل دارند نه شعار! نمی‌شود هم به صندلی‌های اجرایی تکیه زد و هم مانند جریانات اپوزیسیون تنها منتقد وضع کشور بود! البته این وضع ممکن است برای ایام انتخابات بکار گرفته شود اما ظاهرا عده‌ای فراموش کرده‌اند که یکسال است که انتخابات به پایان رسیده و شعار و حرف، دیگر خریداری ندارد! برای راستی‌آزمایی دغدغه‌های اقتصادی و اثبات اینکه عده‌ای در مقام و منصب ارشد اجرایی، به جای کار به شعار و حداکثر توصیه مشغولند و در این بین معیشت مردم به حال خود رها شده، شواهد فراوانی در دست است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1- از آغاز کار دولت یازدهم، وام ازدواج به کسی پرداخت نشده و حتی اکنون ثبت‌نام وام ازدواج هم تعطیل است، با اینحال سخن گفتن از دغدغه ازدواج جوانان کمی عجیب نیست!؟
2- علی‌رغم نیاز شدید جامعه و همچنین وعده‌های مکرر مسئولان دولتی در آغاز کار و نیز هنگام رأی اعتماد، طرح مسکن مهر تقریبا تعطیل شده و دولت هم طرح جایگزینی ارائه نکرده است! یعنی عملا این حوزه استراتژیک و مهم، فاقد یک چشم‌انداز راهبردی است حتی فاقد یک برنامه یک ساله! و در نتیجه عدم تولید مسکن و امید به خانه‌دار شدن، اجاره بها بخصوص در فصل نقل و انتقالات دستخوش افزایش شده است. البته چندی قبل جناب وزیر مسکن با دل آرام اینگونه گفته که: «اجاره بها تاکنون تنها 8درصد(!) رشد داشته و نیازی به کنترل بازار اجاره بها در تابستان 93 نمی‌بینیم»! وقتی ایشان نیازی نمی‌بینند، لابد اساسا نیازی نیست و تنها لازمست وزیر ارشاد دغدغه مسکن جوانان را داشته باشد و البته صرفا دغدغه!
3- با آنکه شواهد متقن و محکمی در دست است که بخش بزرگی از آشفتگی بازارهای مهم کشور مثل مسکن و... در اثر ورود بانک‌ها به فعالیت در بنگاه‌داری و شرکت‌داری است و کسی نمی‌تواند منکر نقش مخرب این مجموعه‌ها در اوضاع اقتصادی کشور باشد و با اینکه نقش مدیریتی و حاکمیتی دولت در بازگرداندن بانک‌ها به کارکرد اصلی و قانونیشان بر کسی پوشیده نیست، هیچ اقدام و تحول عملی در جهت این مهم به چشم نمی‌خورد و نهایتا به چند توصیه بسنده شده است. در آخرین نمونه آن رئیس‌جمهور محترم توصیه کردند که: «بانک‌ها باید دست از بنگاه‌داری برداشته و امانت‌دار و واسطه خوبی بین مردم و بنگاه‌های اقتصادی باشند و ضرورت دارد که راه و روش بانک‌ها اصلاح شود»! و انتظار نمی‌رود با این توصیه اخلاقی و بدون هیچ اقدام عملی، زرسالاران بانکی از سودهای کلان که به قیمت آشفتگی زندگی مردم است دست بردارند.
4- در حالی ادعا می‌شود ما نگران اقتصادیم که در یکی دو هفته اخیر، قیمت کالاهای مصرفی و مهم مختلفی همچون شیر، سیمان، خودرو و... افزایش یافته و در برخی اقلام‌ تا سی درصد گرانتر از قبل شده! البته در کنار این اتفاق، مسئولان ارشد اقتصادی کماکان اصرار دارند که قرار نیست دولت در امر قیمت‌ها دخالت کنند! بعنوان نمونه وزیر صنعت و تجارت با دلخوری(!) از پیگیری مکرر مردم و رسانه‌ها برای تثبیت قیمت‌ها و جلوگیری از گرانی بیشتر اظهار داشته بود: «چند بار بگویم دولت بدنبال تثبیت قیمت‌ها نیست؟! شما اگر سندی پیدا کردید، بروید اجرا کنید!» آیا از این سخن برداشتی جز این می‌شود که ما کاری به کار کسی نداریم، بروید و هر کار که می‌خواهید بکنید!؟ آقای وزیر! واقعا کسی دغدغه اقتصادی و معیشت مردم را دارد؟!
5- پیش‌تر ادعا شده بود که صنایع کشور نیمه تعطیل و در آستانه ورشکستگی است و ما ظرف شش‌ماه، بسته حمایت از تولید را برای رونق تولید و بهبود دائمی فضای کسب و کار ارائه می‌کنیم. اکنون شش ماه از آن شش ماه گذشته و به جای ارائه بسته حمایتی صحبت از باز کردن دروازه‌های کشور و ورود کالاهای خارجی و تحویل انرژی به قیمت جهانی به صنایع کشور، البته به بهانه رقابت است! موضوعی که در سخنرانی رئیس محترم جمهور در روز صنعت و معدن به صراحت به آن اشاره شد. در آن سخنرانی رئیس‌جمهور درباره عواملی که باعث شده هنوز نتوانیم بگوئیم ایران صنعتی شده می‌گوید: «اشکال از برنامه است برنامه اول یا دوم یا سوم هم تا حدی به او (صنایع داخلی کشور) ارفاق شد و برنامه‌های چهارم و پنجم.
اگر انرژی را ما به قیمت جهانی تحویل بدهیم، تولید کشور ما قدرت صادرات دارد؟ اگر دروازه‌های کشور را باز بگذاریم و تعرفه و حمایت از تولید را کنار بگذاریم، تولید کشورمان توان مقابله با جهان را دارد مگر می‌شود در یک کشور برای همیشه از صنعت حمایت کرد»!
6- در کنار همه موارد فوق، مدتی است که کاهش تورم و قیمت‌ها، ترجیع‌بند سخنان مقامات مختلف اجرایی است. حتی اخیرا رئیس محترم جمهور از کاهش قیمت مواد خوراکی هم سخن گفتند. صرفنظر از اینکه خرید روزانه مردم، بهترین وسیله آگاهی از وضعیت قیمت‌هاست، نیم‌نگاهی به پایگاه اطلاع‌رسانی بانک مرکزی که در آن شاخص قیمت برخی کالاها ثبت شده نشان می‌دهد که قیمت تمام مواد خوراکی نسبت به سال قبل افزایش داشته است. با این حال معلوم نیست این کاهش قیمت‌ها در کدام نقطه از جهان به همت مسئولان ما رخ داده که مدام آمار آن را به مردم ارائه می‌کنند!؟ به عنوان نمونه بر اساس آمار مذکور در فروردین 92، یک‌شانه تخم‌مرغ 6700تومان، یک کیلو گوشت گوسفند 20850 تومان، یک کیلو گوشت گوساله 19600 تومان و یک کیلو کره پاستوریزه 12200 تومان بوده است اما همین کالاها در تیرماه 93 به ترتیب 8800، 25000 و 28000 و 24هزارو پانصد تومان ثبت شده است. یعنی به ترتیب بیش از 31درصد، حدود 20درصد (19/9) و 42/8 درصد و 100درصد افزایش یافته است! به جز این موارد، بر اساس آمار ثبت شده در سامانه بانک مرکزی، حتی یک قلم کالا نیست که در فاصله سال قبل تاکنون کاهش قیمت داشته باشد! از بحث قیمت خودرو و جنگ زرگری و شعبده‌بازی شورای رقابت و افزایش حدود سی درصدی قیمت خودرو عبور می‌کنیم. از این نکته هم می‌گذریم که در محاسبه قیمت خودرو، خبری از تورم نقطه به نقطه 15درصدی مورد اظهار مسئولان محترم نیست و شورای رقابت تورم مبنای محاسبه را 30درصد در نظر گرفته است! و حتی همین تورم را هم 2 مرتبه در محاسبات خود لحاظ کرده، یکبار برای قطعات خودرو و یک بار هم برای خودروی کامل!
اینها گوشه‌ای از مشکلات اقتصادی و معیشتی است که این  روزها مردم با آن دست به گریبانند و خوشبختانه دغدغه وزیر محترم ارشاد را هم بدنبال داشته است. اما پرسشی که بی‌تردید ذهن هر کس را به خود مشغول می‌کند این است  که در برابر مشکلات مردم، تنها دغدغه داشتن و سخن گفتن یک مسئول کفایت می‌کند؟! و آیا نباید راهکار عملی و اجرایی برای برون‌رفت از این اوضاع و ایجاد گشایش در امور طراحی و اجرا شود؟

علی مطهری طرفدار امام یا نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی !؟

محمدکاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت ضمن تأکید بر مطلب فوق نوشت: تاریخ انقلاب و حقایق آن این چشم بندی را نوعی غفلت و جهل می‌داند. این بیان آقای مطهری برخورد امام با نهضت آزادی و باند تبهکاری مهدی هاشمی را تخطئه می‌کند.
امام(ره) در 30بهمن 1366 در پاسخ به نامه وزیر کشور وقت در خصوص نهضت آزادی می‌نویسند: «1-نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست. 2-نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضائی ندارد و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد... از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است. 3-نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند، می‌گردند. با آنها باید برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»
در ادامه این یادداشت آمده است: تردستی و چشم‌بندی آقای مطهری این است که مخالفین نظام را منتقدین می‌نامد و بعد به تخطئه نظر امام(ره) می‌پردازد. این نهایت بی‌مهری به بنیانگذار جمهوری اسلامی است. اینکه ایشان ریزش‌های انقلاب را به «فرقان» و «منافقین» محدود می‌کند صرفا به این دلیل است که نظر امام و برخورد امام را تخطئه کند. نهضت آزادی منتقد نظام نیست. از دیدگاه امام؛ «خطر آنها از منافقین بیشتر و بالاتر است و باید با آنها برخورد شود و صلاحیت هیچ کاری اعم از دولتی، قانونگذاری و قضائی را ندارند.»
انبارلویی خاطرنشان کرد: امام(ره) در مقابله با باند تبهکار و تروریست مهدی هاشمی و جداسازی او از آیت‌الله منتظری تلاش‌های زیادی فرمودند. اما این تلاش‌ها به ثمر نرسید و آقای منتظری، امام(ره) با همه عظمت و حقانیت و مشروعیت الهی‌اش را تنها گذاشت و به باند تبهکار مهدی هاشمی وفادار ماند. نامه 68/1/6 و 68/1/8 امام‌خمینی در مورد آقای منتظری در حالی که با دلی پر خون و قلبی شکسته نوشته شد، حاوی حقایق بزرگی در تاریخ ماست. امام(ره) در نامه اولی خطاب به آقای منتظری می‌فرمایند «شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند... با اینکه تأیید شده بود که او (مهدی هاشمی) قاتل است. مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید... سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد... اجازه ندهید منافقین هرچه اسرار مملکت است به رادیوهای بیگانه دهند.»
امام در اینجا خبر از خیانت دوستان می‌دهد و دردمندانه آرزوی مرگ می‌کند آن هم از دوستی که به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی، «حاصل عمر» او بوده است.
سردبیر رسالت نوشت: آقای مطهری نیک می‌دانند جمعی از مسئولین نظام، آقای منتظری را متقاعد می‌کنند که از موضع لجوجانه خود پایین بیاید و ایشان نامه 68/1/7 را به امام می‌نویسند و محصول آن نامه، نامه 68/1/8 امام می‌شود که قدری نرم‌تر از نامه گذشته است، اما در همین نامه، امام باز تأکید می‌کنند؛ «بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می‌زنند جدا خودداری کنید.» پس، از دیدگاه امام(ره) هم نهضت آزادی از منافقین بدترند و هم ممکن است دوستی که «حاصل عمر» ایشان باشد روزی رودرروی انقلاب بایستد و با منافقین و لیبرال‌ها علیه انقلاب همدست شود. این تجربه تاریخی و این برخورد هوشمندانه برای حفظ انقلاب را نباید آقای مطهری تخطئه کند و بگوید؛ «این رویه اشتباه بوده و کار غلطی است و رفتار تند با منتظری ضرورتی نداشت.» چون ممکن است خودش مشمول این نصیحت امام شود!
انبارلویی درباره حمایت علی مطهری از فتنه‌گران نوشت: آقای مطهری نیک می‌دانند اگر امام(ره) بود با این جماعت شرور، عنود، لجوج و یکدنده که در برابر جمهوریت و اسلامیت نظام ایستاده‌اند برخورد شدیدتری می‌کرد. به همین دلیل موضع امام در مورد نهضت آزادی و باند تبهکار مهدی هاشمی را با این بیان که غلط و اشتباه می‌داند تخطئه کرده است. حالا اشتباه ایشان از کجا ناشی می‌شود؟ اشتباه ایشان از این ناشی می‌شود که آنها را «منتقد» می‌داند نه «باغی»! مطهری برای اینکه در این جایگاه بایستد کل حوادث خونین 8ماهه سال 88 را پس از انتخابات به فراموشی سپرده است. او حتی حاضر نیست قبول کند حداقل 22 شهید به روایت بنیادشهید در محاربه فتنه‌گران علیه نظام به شهادت رسیده‌اند. او حاضر نیست شعار مرگ بر اصل ولایت‌فقیه در روز عاشورای سال88 از مردان خداجوی موسوی را که فیلم آن بارها از رسانه‌ها بویژه رسانه‌های ضدانقلاب پخش شده، گوش کند. او حاضر نیست اعتراف کند که اقتدار ملی و امنیت ملی را فتنه‌گران به حراج گذاشتند و هشت ماه از زبان دوستان خائن به امام و انقلاب در رسانه‌های اهریمنی غرب به فحاشی به مردم و نظام پرداختند. او نمی‌خواهد اعتراف کند که تشویق تحریم‌های جدید برای به زانو درآوردن ملت کار همین فتنه‌گران بوده است. اینها اسناد مشهود و مشهور محاربان فتنه‌گر است.

اسد ماند نوری مالکی هم می ماند !

تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) در طول 35 سال گذشته هرچند فراز و نشیب و نوسان داشته اما در یک روند کلی پیش رفته و آن روند عبارت از قدرتمند شدن کفه جبهه «مقاومت و بیداری اسلامی» با محوریت جمهوری اسلامی ایران در برابر کفه مثلث غربی- عبری و ارتجاع عرب است. آمریکا می‌خواست ایران، ژاندارم نیابتی غرب در منطقه باشد و ملت ایران خود را از زیر یوغ آمریکا بیرون کشید. آمریکا می‌خواست الگوی مقاومت قدرتمند جمهوری اسلامی تکثیر نشود و در جغرافیای ایران ایزوله بماند اما این الگو در هر دو حوزه «بیداری اسلامی» و «مقاومت اسلامی» گسترش پیدا کرد.
ادامه مطلب ...