عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

درخواست گسترده از هاشمی برای مرزبندی فوری با جریان فتنه

 بسمه تعالی



در حالی که اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری در روزهای 17 و 18 اسفندماه برگزار خواهد شد؛ مطالبه گروهها و تشکل های اصولگرایی و شخصیت های سیاسی برای مرزبندی هاشمی رفسنجانی با جریان فتنه روز به روز در حال افزایش است.
بعد از حوادث 25 بهمن در تهران که جریان فتنه بار دیگر با عبور از قانون به آشوب طلبی و اغتشاشگری روی آورد؛ اندک خواصی که سکوت پیشه کرده بودند اقدامات سران فتنه که با حمایت واشنگتن و تل آویو صورت گرفت را محکوم کرده و از فتنه گران تبری جستند.
در این میان هاشمی رفسنجانی در سخنانی کلی، هرگونه اقدام خلاف قانون را مذموم دانست اما شخصیت ها و گروهها و تشکل های سیاسی اصولگرا با تاکید بر ناکافی بودن این اظهارات کلی بر مرزبندی صریح وی با سران فتنه و فتنه گران تاکید دارند. در همین حال، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین جمعه شب در جمع جامعه اسلامی مهندسین استان فارس، نسبت به دوپهلو حرف زدن هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد و گفت: هاشمی رفسنجانی باید موضع خود را در مقابل فتنه گران روشن و صریح اعلام کند، در غیر این صورت معلوم نیست که مردم ادامه حیات سیاسی وی را تحمل کنند.
باهنر همچنین تاکید کرد: رفسنجانی وقت بسیاری برای اینکه موضع شفاف و صریح در مقابل فتنه گران بگیرد، ندارد.
باهنر همچنین دیروز در نشست سیاسی جامعه اسلامی مهندسین تاکید کرد که مسئولیت های هاشمی در صورت عدم موضع گیری وی در قبال فتنه گران مشروعیت ندارد.
تاکید بر وقت نداشتن هاشمی رفسنجانی موضوعی است که آیت الله سیدمحمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه نیز آن را مطرح کرد و با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی باید بگوید از موسوی و کروبی محارب و فتنه گر اعلام برائت می کنم، گفت: هاشمی رفسنجانی باید قدر فرصت ها را بداند و آخرین فرصت را برای اعلام برائت از موسوی و کروبی فتنه گر مغتنم بشمارد؛ زمان برای اعلام برائت هاشمی از سران فتنه رو به پایان است.
این استاد حوزه و دانشگاه که با «فارس» گفت وگو می کرد با تمجید از واکنش لاریجانی و رضایی در قبال سران فتنه گفت: اگر آقای هاشمی مصلحت نمی داند در برابر فتنه گران سکوت خود را بشکند، پس بهتر است نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری بر این مصلحت که آقای هاشمی رئیس مجلس خبرگان است، پایان بدهند.
حجت الاسلام جعفر شجونی نیز بر فوریت مرزبندی هاشمی رفسنجانی با سران فتنه تاکید کرد.
این عضو جامعه روحانیت مبارز طی نامه ای به هاشمی رفسنجانی دیگر عضو جامعه روحانیت مبارز نوشت: آقای هاشمی به سرعت از موسوی و کروبی فتنه گر و محارب اعلام برائت کنید.
برخی از اعضای مجلس خبرگان هم نسبت به مرزبندی قاطعانه هاشمی رفسنجانی تاکید کردند.
آیت الله محسن حیدری، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، در گفت وگویی با خبرگزاری رسا، با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی باید مواضع خود را نسبت به اقدام های فتنه گران مشخص کند، گفت: هاشمی رفسنجانی تاکنون هیچ موضعی نسبت به اعلام برائت از اقدام های فتنه گران نگرفته و حتی آنان را نیز همراهی می کند.
در همین راستا؛ آیت الله اکبر قره باغی عضو دیگر مجلس خبرگان رهبری در گفت وگویی تاکید کرد که هاشمی رفسنجانی تنها یک عضو مجلس خبرگان رهبری است و مواضع وی هیچ ربطی به کلیت مجلس خبرگان ندارد.
گفتنی است؛ مجلس خبرگان رهبری هفته گذشته طی بیانیه ای وقایع 25 بهمن و تحرکات غیرقانونی سران فتنه و فتنه گران را محکوم کرد.
مجلس خبرگان رهبری با صراحت در بیانیه خود آورده بود: «اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضد انقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضد انقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است.»
از سوی دیگر؛ حجت الاسلام والمسلمین میراحمدرضا حاجتی، امام جمعه موقت اهواز، چهارشنبه پیش با حضور در بین تجمع کنندگانی که خواستار محاکمه فوری سران فتنه بودند بر این مطلب تاکید کرد که ریاست مجلس خبرگان رهبری، برازنده هاشمی رفسنجانی نیست.
در همین زمینه، غلامرضا کرمی نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتخابات آتی هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری معتقد است که سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر فتنه گران در نتیجه انتخابات هیئت رئیسه تاثیر مستقیم خواهد داشت.
همچنانکه نعمت الله حکیم دبیرکل حزب عدالت طلبان اسلامی در گفت وگویی، از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواست در انتخابات آتی هیئت رئیسه مجلس در رای خود به هاشمی تجدیدنظر کنند. گویا مرزبندی صریح هاشمی رفسنجانی با جریان فتنه به اعلام برائت وی از موسوی و کروبی برمی گردد. در همین خصوص حجت الاسلام حسن نوروزی نماینده مردم رباط کریم و رئیس مجمع نمایندگان استان تهران در گفت وگویی خاطرنشان کرد: هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باید از منافقین جدید یعنی موسوی و کروبی اعلام برائت کرده و به صراحت نظر خود را اعلام کند که آیا در شرایط حاضر این منافقین در مقابل نظام و انقلاب ایستاده اند یا نه؟
واکنش به مواضع هاشمی رفسنجانی به صحن علنی مجلس نیز راه یافت و حجت الاسلام سیدعلی طاهری نماینده مردم گرگان و آق قلا در نطق میان دستور خود گفت: متاسفانه برخی خواص مانند هاشمی رفسنجانی با سکوت معنادار خود به حمایت آشکار از جریان فتنه مشغولند و خوب است او از سرنوشت منتظری ساده لوح که در اواخر سال 67 خون به دل امام(ره) کرد، عبرت گیرد و خود را از شر فتنه مال و فرزند برهاند.
به نظر می رسد با نزدیک شدن انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری واکنش ها به مواضع خاص هاشمی رفسنجانی ادامه خواهد داشت و کماکان مطالبه اصلی گروهها و تشکلهای سیاسی مرزبندی صریح رئیس مجلس خبرگان رهبری با سران فتنه و فتنه گران است.

طلوع دوباره رسول خدا(ص)

 بسمه تعالی



1- فردا میلاد پیامبر بزرگی است که «خاتم انبیا» بود و ولادت او با تشریفات خاصی همراه گردید چون زاده شد بت ها شکستند، آتشکده ها خاموش شدند، ارکان کاخ های ابرقدرت ها لرزیدند و فرو ریختند، زبان هایی از لکنت آزاد و پرگویانی خاموش شدند. اهالی مکه نور دنباله داری که از کعبه برخاست و به خانه «عبدالله» فرود آمد را به چشم دیدند و بسیاری این ندای آسمانی پرطنین را شنیدند که: «محمد آمد» کم نبودند زنان بنی هاشم و غیربنی هاشم که دور بستر «آمنه» به چشم دیدند که «طفل عبدالمطلب» با انگشت آسمان را اشاره کرد و با زبانی فصیح گفت: «لااله الاالله» و این همه مهر تاییدی بر این روایت است که: «چون پیامبری مبعوث گردد، همه با جانشان آن را شهادت می دهند و وای بر زبان هایی که ترجمان قلب نباشند.»
محمد-ص- چهل سال در میان مردم و با آنان آمیخته بود، با آنان به سفر می رفت و درحضر به سخنان مردم گوش می داد و با آنان سخن می گفت. در هر خیری با مردم بود و در شرور از آنان فاصله می گرفت و آنان را انذار می کرد. از این رو همه می دانستند او «راستگوترین»، «دلسوزترین»، «امین ترین» و «فداکارترین» مردم است. روزی که بعد از مرمت کعبه قرار بود «حجر الاسود» به جای خود بازگردد و این آنان را - از این جهت که چه کسی سزاوارتر است- درگیر منازعه کرد و در نهایت قرار شد اولین کسی که وارد می شود او «حجر» را به جای خود بازگرداند و او «محمد»-ص- بود، هیچ چیز دیگر به اندازه ورود «امین مکه» نمی توانست دو یا چند طرف نزاع را خشنود گرداند و او با تدبیری عالی همه را در این کار شریک گردانید. پیامبر در همه عمر مانند یک «خدمتگزار» بود و مردم را چون «خانواده» خود دوست می داشت. او بویژه با فقرا چنان بود که تشخیص او از آنان کار ساده ای نبود. وقتی به پیامبری برگزیده شد همه اهل مکه با قلب او را تصدیق کردند. اکثر آنان خبر بعثت او را پیشاپیش از «ترسایان» شنیده و خود علائم بعثت را دیده بودند بنابراین جایی برای تردید نمانده بود.
علاوه بر این «نیاز به تحول ریشه ای»، مقابله با فساد و اعتقادات شرک آلود بسیار آشکار بود. کسی جز سران قریش از رسوم جاهلی حمایت نمی کرد و حمایت آنان نیز از قوه استدلال بهره ای نداشت بلکه آنان محافظان و مدافعان آداب و رسومی بودند که بر مبنای آنها حکومت های جبارانه خود را استوار کرده بودند. زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن فرزندان در پای بت ها و سجده بردن به خاک و چوب چیزهایی نبودند که بتوان برای آنها استدلال آورد از این رو مشرکان قریش وقتی مورد پرسش قرار می گرفتند، می گفتند: «ما بر سیره آبا و اجداد خود هستیم» و وقتی گفته می شد: «اگر آبا و اجداد شما بر خطا بودند، چه» پاسخی نداشتند. با این وصف مصطفی- ص- در شرایط «سهل ممتنع» به پیامبری رسید. توده های مردم به زودی گرویدند و سران قریش تا آخر مقاومت کردند و تنها زمانی کوتاه آمدند که آینده خود را درخطر می دیدند. از این رو پیامبر با «خاک نشینان» و به تعبیر حضرت امام با پابرهنگان دمخور بود و می خواست که همواره با آنان باشد و البته خدای متعال هم در همان دوران مکه به پیامبر خود گفته بود اینها را به هیچ قیمتی از دست نده و برای جلب سران قریش جهدی نداشته باش و او خود در سال هشتم بعثت با واسطه عموی گرامش «ابوطالب» به آنان گفته بود: «اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهید و در مقابل آن بخواهید که من از راه برگردم آنها را قبول نمی کنم» و پیام پیامبر(ص) با همین «بی نام و نشان ها» جهانی شد. همان خاک نشین ها که در اوج ناداری «وعده های عظیم» پیامبر را کاملا قبول داشتند- در حالیکه سران قریش به بسیار کمتر از آن وعده ها هم پوزخند می زدند- با اسلام ماندند و سران قریش که با اسلام هم درصدد بازتولید واژگان و رسوم کفرآلود بودند از همان لحظه ای که پیامبر چشم بر هم نهاد به زدن ریشه ها و پیکره اسلام مشغول شدند. اما با این همه، اسلام ماند و پابرهنگان توانستند بر بنی امیه، بنی عباس و... غلبه کنند و میراث محمد-ص- را سینه به سینه، گوش به گوش و دست به دست به «پابرهنگان بعد» بسپارند. پابرهنگان برخلاف ظاهر واژه، وجودشان آمیخته با حکمت، علم و معنویت بود و از این رو همواره در آنان سرآمدانی چون ابی ذر، سلمان، مقداد،... شهید مدرس، شهید نواب صفوی، شهید سعیدی ... و امام خمینی(ره) که در اداره امور زندگی هشت آنان همواره گرو نه شان بوده بروز و ظهور داشته اند. الان هم همین ها حاملان اسلام ناب محمدی-ص- هستند. کما اینکه شاگردان امروزی امام «جعفربن محمد الصادق» علیه السلام که فقهای نامدار شیعه اند از میان همین پابرهنگان برخاسته اند.
2- این روزها، روزهای تولد دوباره انقلاب اسلامی ایران است. انقلاب ایران 32 سال پیش با میدان داری پابرهنگان به پیروزی رسید در حالی که بسیاری از افراد صاحب«نظر»، این را محال می دانستند و با واژه هایی به تمسخر می پرداختند. حکومت پابرهنگان- به تعبیر حضرت امام- در روز 22 فروردین 58 در ایران مستقر گردید و به سرعت به محیط اطراف پراکنده شد و اولین موج های مذهبی در همان ماههای اول در شمال آفریقا و خاورمیانه بپا خاست اما بنا به دلایلی اکثر این امواج وقتی به صخره غرب و رژیم های وابسته برخوردند، فرو نشستند. جنبش النهضه در تونس، جنبش اسلامی در الجزایر، انتفاضه اول فلسطین، انتفاضه جزیره العرب و انتفاضه عراق از این قبیل بودند که در دهه اول انقلاب بر پا شدند و بی آنکه به هدف آنی خود برسند، فرو نشستند. بسیاری با نگاه به این وضعیت تحلیل کردند که «انقلاب ایران به پایان راه رسید» این سخن ابتدا در خارج مطرح گردید و سردمدار آن صهیونیست ها بودند.
حالا 32 سال پس از آن روی کارآمدن حکومت پابرهنگان در ایران و حدود دو دهه پس از زمانی که گمان می شد، شعله های انقلاب فرو نشسته است شاهد موج مجدد در آن کشورها هستیم موجی که به سرعت بن علی ها، مبارک ها، صالح ها و بن خلیفه ها را واژگون می کند و در کشورهایی- نظیر کویت- که سر سوزنی گمان نمی رفت، سر برآورده است. سران غرب ابتدا گمان می کردند که با واژه سازی و تکیه بر عناصر 4گانه قدرت خارجی خود- یعنی رسانه، دیپلماسی، روشنفکران وابسته و ارتش های مصر و...- می توانند بر روند فایق آیند ولی زمان زیادی- یک هفته- طول نکشید که متوجه اشتباه خود شدند. بلی انقلاب تونس، مصر و... اقتصادی نبود، روشنفکری نبود، تویتری نبود، پارلمانتاریستی نبود، رفرم نبود و غرب چگونه می توانست از طریق رسانه و دیپلماسی و... بر قیام هایی تاثیر بگذارد که در آن ها، «متهم ردیف اول» به حساب می آید بر این اساس سردمداران آمریکا و انگلیس و فرانسه خیلی زود دریافتند که در معادله تغییرات خاورمیانه و شمال آفریقا از اساس حرفی برای گفتن ندارند دقیقاً از این رو بود که به جای سخن گفتن به ساکت کردن روی آوردند. وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در 15بهمن ماه- 10 روز پس از آغاز قیام مصر- آن خطبه های حکیمانه و انقلابی- بخصوص خطبه ای به زبان عربی و با تبیین دقیق شرایط و مشخص کردن کارهایی که برای پیروزی بر رژیم وابسته مبارک لازم بود- ایراد کردند و از راه بی بازگشتی رژیم مبارک سخن گفتند، وحشت سراپای غرب را فرا گرفت. آنان به جای دست زدن به اقدام ابتکاری، نسخه های قبلی را دست موسوی و کروبی و... دادند و تعدادی را برای خلق «کاریکاتور» حرکت مردم مصر و تونس به میدان فرستادند بلافاصله بعد از ترسیم کاریکاتور در ایران خانم هیلاری کلینتون در جلوی دوربین های تلویزیونی ظاهر شد و دلیل ماجرای 25 بهمن را بیان کرد و گفت: «با این وصف ایران قابلیت الگو شدن برای دیگران را ندارد و خود درگیر همان موجی است که مصری ها و تونسی ها با آن مواجه اند.»
اگر نظری به ماهیت تظاهرات مردمی و رژیم هایی که به واسطه آن در معرض «فروپاشی آنی» قرار گرفته اند، بیاندازیم، درمی یابیم که 5 موضوع رژیم های در حال فروپاشی را بهم پیوند داده است؛ وابستگی به غرب، ضدیت با اسلام و اصرار بر سکولاریزم، فساد، ناکارآمدی و دیکتاتوری. این پنج خصوصیت به همه رژیم های منطقه ای هوادار آمریکا سرایت دارد و اصولا آمریکا اگر مشکلی دارد با حاکمیت هایی نظیر جمهوری اسلامی ایران است که به پاکدستی، انتخابات سالم و فراگیر، مردم سالاری، دین مداری و عدم وابستگی به غرب و شرق شناخته می شود. ایران اسلامی و برخی دولت های مردمی دیگر نظیر دولت حماس فلسطین و دولت ترکیه همان دولت هایی اند که از تحولات کنونی با جدیت استقبال کرده اند و با استناد به این قیام ها، آینده را از آن خود ارزیابی می نمایند.
موج انقلاب - ضد وابستگی، ضد فساد، ضدسکولاریزم، ضددیکتاتوری و ضد ناکارآیی- یک هفته است که به «شبه جزیره عربستان، حساس ترین نقطه جهان اسلام از نظر اقتصادی -ژئواکونومیک- رسیده و سه کشور یمن، بحرین و کویت را درگیر کرده و رژیم های سعودی، عمان و امارات را به حالت آماده باش درآورده است. اگر این جنبش ها در نهایت به نتیجه مطلوب هم نرسند و فقط اثبات کنند که دوره حکومت «آل ها» و «امیرها» و «سلاطین» به پایان رسیده و دیگر نمی توان اعتقادات مذهبی و علایق سیاسی شهروندان را در نظر نگرفت، کفایت می کند چون این خود پایه اصلی «تحولات بزرگ» و انقلاب خواهد بود.
سعدالله زارعی

تظاهرات هزاران شیعه در شرق عربستان

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: همزمان با اوج‎گیری قیام مردم بحرین شیعیان عربستان نیز تظاهراتی مشابه در شرق این کشور برگزار کردند.


به گزارش مانیتورینگ فارس به نقل از شبکه الجزیره، درگیری‌ها در بحرین همزمان با اعلام عقب‎نشینی نیروهای ارتش از خیابان های اصلی منامه همچنان ادامه دارد.
دو روز گذشته نیروهای امنیتی بحرین ساعت سه بامداد به جمع تحصن‌کننده در این میدان یورش برد و سه بحرینی را که برخی از آنان در این میدان خواب بودند، از پای درآورد و ده‌ها نفر را مجروح کرد.

برخی گزارش‌های خبری حاکی است که مردم معترض با عقب‌نشینی نیروهای نظامی، در حال بازگشت به این میدان و ادامه اعتراض به حکومت هستند.

از سوی دیگر منابع خبری اعلام کردند که شیعیان عربستان نیز همزمان با مردم بحرین در منطقه "القطیف " در شرق این کشور اقدام به برگزاری تظاهرات کردند.

همچنین رویترز به نقل از شاهدان عینی در لیبی خبر داده است که تلفات درگیری‌های مسلحانه در شهر بنبز لیبی درحال افزایش است.

شاهدان عینی و منابع متعدد گفتند شهر بن‎غازی دومین شهر بزرگ لیبی و چند شهر شرق کشور از سیطره دولت لیبی خارج شده است و موج تظاهرات مردمی که خواستار سرنگونی معمر القذافی هستند، گسترده شده است.

بالگردهای ارتش لیبی مردم را گلوله‌باران کردند.

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: به‎دنبال گسترش اعتراض‌های مردمی در لیبی، بالگردهای ارتش این کشور، معترضان را هدف حمله هوایی قرار داده است.


به گزارش فارس، شبکه خبری "پرس ‌تی‌وی " خبر داد که بالگردهای ارتش لیبی روز شنبه معترضان در شهر بن‎غازی در شرق این کشور را گلوله‌باران کرده‌اند.

منابع بیمارستانی شرایط در لیبی را وخیم خوانده و اعلام کرده‌اند، بسیاری از معترضان در تیراندازی هوایی بالگردهای نظامی زخمی شده‌اند.

این در حالی است که در روزهای اخیر، اعتراض‌های مردمی علیه "معمر قذافی " رهبر لیبی گسترش یافته است.

همچنین براساس اعلام دیده‎بان حقوق بشر، در درگیری‌های نیروهای امنیتی با معترضان در سه روز اخیر، دست‌کم 84 معترض کشته شده‌اند.

این در حالی است که فقط گزارش یکی از بیمارستان‌ها موسوم به "بن‎غازی " از کشته شدن 35 نفر در درگیری‌های اخیر حکایت دارد.

گفتنی است دولت لیبی سرویس‌های اینترنت را در سراسر این کشور مختل کرده است.

معترضان خواستار برکناری معمر قذافی پس از 40 سال حکومت بر لیبی هستند.

مشروح گفت‌وشنود هاشمی و موسوی در جلسه هیئت امنای دانشگاه آزاد

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: موضوع دانشگاه آزاد و وقف اموال 250 هزار میلیاردی آن از حدود سه سال قبل به یکی از مهمترین سوژه‎های خبری کشور تبدیل شده بود.


به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، هفته نامه 9 دی نوشت: موضوع دانشگاه آزاد و وقف اموال 250 هزار میلیاردی آن از حدود سه سال قبل به یکی از مهمترین سوژه‎های خبری کشور تبدیل شده بود.این موضوع در کش و قوس حرکت اصلاحی شورای عالی انقلاب فرهنگی از یک سو و تلاش هیأت امنای دانشگاه آزاد برای حفظ وضعیت موجودش از سوی دیگر در حالی به یکی از مهم‌ترین موضوعات کشور تبدیل شد که روز تصویب طرح جنجالی آن در مجلس، یک‎شنبه سیاه نام گرفت.

بر اساس مصوبه مجلس که هیأت رییسه از طرف کمیسیون اصل 90 در تصویب آن مقصر شناخته شد، اموال عمومی دانشگاه آزاد به بهانه وقف، تبدیل به اموال خصوصی می شد و این کار، رنگ قانونی می گرفت. این مصوبه البته با مقاومت اکثریت نمایندگان انقلابی پس از دو روز، خنثی و همین موضوع موجب شد تا هیأت امنای دانشگاه آزاد به یک‌باره اعلام کند اموال دانشگاه را وقف کرده و صیغه آن را هم جاری کرده است!

در مقابل این اقدام، شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مصوبه قانونی خود اصرار کرد و تا یک قدمی تغییر رییس دانشگاه آزاد پیش رفت. بحث ناتمام میان هیأت امنا و شورای عالی انقلاب فرهنگی کار را به آنجا رساند که رهبر انقلاب مجبور به مداخله و تعیین یک هیات کارشناسی فقهی به ریاست رئیس قوه قضائیه برای بررسی موضوع شدند. هیأت کارشناسی مربوطه نیز پس از بررسی موضوع به این نتیجه رسید که وقف دانشگاه آزاد، غیرشرعی و غیرقانونی است و از طرف دیگر هم رهبری اعلام کردند اصلاحیه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ماده 5 و 10 اشکالاتی دارد که باید تغییر کند. هفته گذشته، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی موارد اصلاحی را اعلام کرد و اکنون هیأت مؤسس این دانشگاه دو هفته فرصت دارد تا افراد پیشنهادی خود را برای عضویت در هیأت امنا معرفی کند.

در عین حال،‌ هفته‎نامه 9 دی، امروز سندی از مشروح مذاکرات یکی از جلسات هیأت امنای دانشگاه آزاد را منتشر کرده که با مرور آن می توان به ریشه بسیاری از مواضع اتخاذشده و یا سکوت برخی از خواص در حوادث اخیر رسید.

در ادامه، ابتدا خلاصه ای از این جلسه و سپس به دلیل اهمیت مطالب طرح‎شده، عین مذاکرات طرح‎شده آورده می شود:

هیأت امنای سابق دانشگاه آزاد در جلسه تاریخ 7 اسفند 87 در خصوص موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد و تغییر اساسنامه آن تشکیل جلسه می دهد. در این جلسه، هاشمی رفسنجانی ابتدا در خصوص ارسال اساسنامه پیشنهادی در دست بررسی خودشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین ارسال کامل یا ناقص آن برای مقام معظم رهبری، از اعضا نظرخواهی می کند و هریک از اعضا، نظر خود را عنوان می‌کنند. میرحسین موسوی بین حاضرین بیش از دیگران نگران موضوع وقف دانشگاه آزاد است، بنابراین پیشنهاد می کند که وقف اموال در اساسنامه نیاید؛ بلکه اول وقف شود و بعدا اساسنامه پیشنهادی برای رهبری ارسال شود تا وی در برابر عمل انجام‎شده قرار گیرد. برخی از اعضا در مذاکرات خود از این که سازمان اوقاف بتواند نسبت به این وقف اشرافی پیدا کند، احساس نگرانی می کنند و حتی یکی از اعضا خطاب به هاشمی می گوید: "شما باید با آقا صحبت کنید حتماً تولیت دانشگاه آزاد مثل خیلی چیزهای کوچک‌تر از این، زیر نظر ولی فقیه باشد و نفرات آن را هم مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و . . . یعنی افراد هیات موسس را هم ولی فقیه زمان مشخص کنند، در این صورت از شمول کار هم بیرون می‌آید ".

مشروح مذاکرات:

هاشمی: "نه من با این موافق نیستم، اگر بدهیم به اختیار ولایت فقیه، خیلی آسان مثل بقیه جاها در مسیرهایی می‌افتد که نمی خواهیم. مثل بنیاد مستضعفان و تبصره 82 می شود؛ آنها هم اموال‌شان کمتر از دانشگاه آزاد نیست. آن‎وقت آدم نمی‌داند چه اتفاقی ممکن است بیفتد ".

موسوی: "بله می‌توانیم با این قید بیاوریم که وقف با هیات موسسان خواهد بود و هرکدام از ما هم هرزمان فوت کردیم، چه‎کسی جایگزین شود و حتی نفرات بعد از آن را هم می‌توانیم مشخص کنیم ".

هاشمی: "بله، من هم می‌گویم همین طور تغییر کند. چون وقتی برود زیر نظر رهبری، رهبری یک‌سری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست در دانشگاه‌ها بتوانیم آن را اعمال کنیم. مثل اینکه چه‎کسی را نصب بکنیم و چه‎کسی را نصب نکنیم. اصلاً مسئولیت لوث می‌شود ".

جاسبی: "من هم موافق آقای هاشمی هستم . . . ما قبل از اینکه وقف کنیم، بدهیم آقای خامنه‌ای نگاه کنند، نظر بدهند و آنجاهایی که ما نظر داریم، ایشان تأیید بکنند که مثلاً بعداً شورای عالی دبّه درنیاورند و دست‌کاری نکنند. بعد اینجا بیاوریدش و صیغه را بخوانیم و صلوات بفرستیم تا دیگر آنها نتوانند آن قسمت را دست بزنند؛ چون با آن نیتی که واقف وقف می‌کند، هیچ‌کس نمی‎تواند دست‌کاری کند ".

هاشمی: "من هنوز نگران این هستم که حتی با این فرض، اینها در اساسنامه‌ای که اصلاح می‌کنند، بندی را بگنجانند که به نحوی دست اوقاف را به یک جای آن بند کنند تا یک شرّی درست کنند ".

هاشمی سپس ادامه می‌دهد: "در اساسنامه و وقف‌نامه بیاوریم این اعضای هیات موسس که موجودند تا زمانی که هستند، خوب است و کسی نمی‌تواند عزل‌شان کند و برای جایگزینی اینها، هیأت مؤسس، خودش باید افرادی را انتخاب کند و بعد از ما هم همین طور باشد. چون ما افرادی را معرفی می‌کنیم که قبول‌شان داریم. یعنی همیشه، هیأت مؤسس برای جایگزینی افراد، خودش تصمیم می‌گیرد که بنابراین تولیت آن یک تولیت ممتد و بر اساس تفکر همین جمع خواهد بود . . . یعنی باید راه ورود را ببندیم ".

موسوی: "باید به جای اعضای هیأت موسس در اساسنامه، نام این 9 نفر را با عنوان بیاوریم که اینها وقف‌کنندگان هستند تا اگر مؤسس تغییر کرد، وقف برنگردد ".

در این بین، هاشمی پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود: (در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی فقیه تصمیم گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود)، رد کرده می‌گوید: "ولی فقیه خوب است؛ ولی اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی فقیه نداشته باشد . . . تعدادی علی البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود ".

یکی از اعضا می گوید: "پس مرجعیت شیعه را جایگزین کنیم ".

هاشمی: "نخیر! همان که گفتم . . . برای اینکه دست‌مان بسته نباشد، عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق، توسعه کشور، توسعه علم را در وقف‎نامه بیاورید که بعداً متولی وقف مصادیق آن را تشخیص می‌دهد. عناوینی بگویید که همه چیز را شامل بشود ".

هاشمی در پایان در حالی که در ابتدای جلسه اعلام کرده بود در دیدار خصوصی با رهبر انقلاب ایشان به وی فرموده‌اند شورای عالی انقلاب فرهنگی در جریان جلسه فوق قرار گیرد، بدون توجه به آن توصیه می‌گوید: "ما خبر این جلسه را نباید منتشر کنیم چون من به آقای خامنه‌ای گفته‌ام ما در این جلسه می‌خواهیم تصمیماتی بگیریم و بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم. اگر خبر این جلسه را منتشر کنیم و مصوبات را به شورا ندهیم، خوب نیست، بنابراین خبر این جلسه را ندهید ".

اکنون چند سؤال جدی مطرح است که آقای هاشمی به عنوان رییس مجلس خبرگان باید به آنها پاسخ دهد:

در قسمتی از این جلسه، هاشمی می گوید برای این که دست‌مان در وقف اموال دانشگاه باز باشد، باید از عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق و توسعه کشور در وقف‎نامه استفاده کنیم. دقت کنید این دقیقاً همان کاری است که در طرح برخی از نمایندگان وابسته به دانشگاه آزاد در مجلس صورت گرفت و مشهور شد به مصوبه یک‎شنبه سیاه. بنابراین به‏خلاف آنچه طراحان مصوبه یک‎شنبه سیاه ادعا می کردند، این طرح از ابتدا برای نجات دانشگاه آزاد بوده است.

اما مهم‌ترین نکته در این مذاکرات این است که هاشمی رفسنجانی در حالی که در رأس مجلس خبرگان قرار دارد و باید مدافع اصلی اصل ولایت فقیه باشد، چگونه احتمال می دهد شاید روزی نظام ما ولی فقیه نداشته باشد؟ آیا اساساً نظام بدون ولایت فقیه، اسلامی و مشروع خواهد بود؟ چگونه است هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد را همیشگی می داند ولی ولایت فقیه را نه؟ کدام نظام مدّنظر هاشمی است که ولی فقیه ندارد؟

شاید گفته شود این ادبیات هاشمی سهو لسان بوده و نه اعتقاد قلبی هاشمی؛ این احتمال، هرچند ممکن است اما با بررسی مواضع هاشمی قبل از فتنه تا امروز به همگان ثابت می کند که این سهو لسان نیست بلکه نشان از تغییر نگاه هاشمی به این مقوله دارد. با این حساب باید پرسید در این صورت آیا واقعاً هاشمی رفسنجانی باز هم باید بر صندلی ریاست خبرگان تکیه بزند؟ سستی در اعتقاد به ولایت فقیه چگونه با چنین جایگاهی تطابق دارد؟

در قسمتی از جلسه، هاشمی دلیل مخالفت خود با پررنگ شدن نقش رهبری در سرنوشت دانشگاه آزاد را این‏گونه اعلام می کند که در این صورت دانشگاه می افتد در مسیری که ما نمی خواهیم! ایشان باید توضیح دهد این چه مسیری است که رهبر انقلاب می خواهد و هاشمی نمی خواهد؟ هاشمی در بخش دیگری می‌گوید: رهبری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست ما بتوانیم اعمال کنیم، مانند عزل و نصب رؤسای دانشگاه‌ها! مگر رؤسای دانشگاه آزاد قرار است چه‎کسانی باشد که تغییر آنها غیرممکن نشان داده می شود؟ به دنبال چه افرادی هستند که مخالفت ولی فقیه را در پی خواهد داشت؟

چرا هاشمی رفسنجانی از اعضای جلسه می خواهد مشروح مذاکرات این جلسه منتشر نشود؟ خود او در ابتدا نظر رهبری را مبنی بر لزوم اطلاع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان می دارد و در پایان به‏خلاف آن دستور می‌دهد. چرا طراحی مشترک ایشان با آقای جاسبی و موسوی منجر به تحت فشار قراردادن رهبری می‌شود؟

تعاون و همکاری در قرآن

در کار های نیک و تقوی با هم همکاری کنید و در گناه و ستم با هم همکاری نکنید .

   آیه 2 سوره مبارکه المائده : 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْیَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لا تَعَاوَنُوا عَلى الاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شدِیدُ الْعِقَابِ  

ترجمه : 

   اى کسانى که ایمان آورده اید شعایر الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید و مخالفت با آن ها) را حلال ندانید و نه ماه حرام را، و نه قربانی هاى بینشان ، و نشاندار، و نه آن ها که به قصد خانه خدا براى بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مى آیند، اما هنگامى که از احرام بیرون آمدید صید کردن براى شما مانعى ندارد، و خصومت به جمعیتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) مانع شدند نباید شما را وادار به تعدى و تجاوز کند و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدى همکارى ننمائید و از خدا بپرهیزید که مجازاتش شدید است . 

تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 250 

تفسیر :

هشت دستور در یک آیه 

در این آیه چند دستور مهم اسلامى از آخرین دستوراتى که بر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده است بیان گردیده که همه یا اغلب آن ها مربوط به حج و زیارت خانه خدا است :

1 - نخست خطاب به افراد با ایمان کرده مى فرماید: شعائر الهى را نقض ‍ نکنید و حریم آن ها را حلال نشمرید.

(یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعائر الله).

   در اینکه منظور از شعائر الهى چیست در میان مفسران گفتگوى بسیار   است ، ولى به تناسب قسمت هاى دیگر این آیه ، و با توجه به سال نزول آن (سال دهم هجرى) که سال حجه الوداع پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم بود، چنین به نظر می رسد که منظور از شعائر مناسک و برنامه هاى حج باشد که مسلمانان موظفند احترام همه آن ها را نگاه دارند، شاهد این تفسیر اینکه در قرآن کلمه شعائر معمولا در مورد مراسم حج بکار رفته است .

2 - احترام ماه هاى حرام را نگاه دارید و از جنگ کردن در این ماه ها خوددارى کنید (و لا الشهر الحرام).

3 - قربانیانى را که براى حج مى آورند، اعم از اینکه بى نشان باشند (هدى) و یا نشان داشته باشند (قلائد) حلال نشمرید و بگذارید که به قربانگاه برسند و در آنجا قربانى شوند (و لا الهدى و لا القلائد).

4 - تمام زائران خانه خدا باید از آزادى کامل در این مراسم بزرگ اسلامى بهره مند باشند و هیچ گونه امتیازى در این قسمت در میان قبائل و افراد و نژاد ها و زبان ها نیست ؛ بنابر این نباید کسانى را که براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و حتى بدست آوردن سود تجارى به قصد زیارت بیت الله حرکت می کنند مزاحمت کنید خواه با شما دوست باشند یا دشمن همین اندازه که مسلمانند و زائر خانه خدا مصونیت دارند.

(و لا امین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم و رضوانا).

بعضى از مفسران و فقها معتقدند که جمله فوق عام است و حتى غیر مسلمانان را نیز شامل می شود، یعنى اگر مشرکان هم به قصد زیارت خانه خدا بیایند نباید مورد مزاحمت قرار گیرند، ولى با توجه به اینکه در سوره توبه که معروف است در سال نهم هجرت نازل شده در آیه 28 دستور جلوگیرى از آمدن مشرکان بمسجد الحرام داده شده ، و با توجه به اینکه سوره مائده در اواخر عمر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم در سال دهم هجرت نازل گردیده است و طبق روایات شیعه و اهل تسنن هیچ حکمى از آن نسخ نشده ، چنین تفسیرى صحیح نیست ، و حق آن است که حکم بالا مخصوص به مسلمانان است .

5 - تحریم صید محدود بزمان احرام است ، بنابراین هنگامى که از احرام حج یا عمره بیرون آمدید، صید کردن براى شما مجاز است .

(و اذا حللتم فاصطادوا).

6 - اگر جمعى از بت پرستان در دوران جاهلیت (در جریان حدیبیه) مزاحم زیارت شما از خانه خدا شدند و نگذاشتند مناسک زیارت خانه خدا را انجام دهید، نباید این جریان سبب شود که بعد از اسلام آن ها، کینه هاى دیرینه را زنده کنید و مانع آن ها از زیارت خانه خدا شوید.

 (و لا یجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا)

این حکم گرچه در مورد زیارت خانه خدا نازل شده است ، ولى در حقیقت یک قانون کلى از آن استفاده می شود که مسلمان نباید کینه توز باشد و حوادثى را که در زمان هاى گذشته واقع شده بار دیگر در فکر خود زنده کند و در صدد انتقام بر آید، و با توجه به اینکه یکى از علل نفاق و تفرقه در هر اجتماعى همین مساله است ، اهمیت این دستور اسلامى براى جلوگیرى از شعله ور شدن آتش نفاق در میان مسلمانان آن هم در آستانه غروب آفتاب عمر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم آشکارتر می شود .

7 - سپس براى تکمیل بحث گذشته مى فرماید: شما بجاى اینکه دست به هم بدهید تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود انتقام بگیرید باید دست اتحاد در راه نیکی ها و تقوا به یکدیگر بدهید نه اینکه تعاون و همکارى بر گناه و تعدى نمائید .

(و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان).

8 - در پایان آیه براى تحکیم و تاکید احکام گذشته مى فرماید: پرهیزکارى را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید که مجازات و کیفرهاى خدا شدید است .

(و اتقوا الله ان الله شدید العقاب).

   لزوم تعاون و همکارى در نیکى ها

آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یک اصل کلى اسلامى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر مى گیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کار هاى نیک تعاون و همکارى کنند ؛ ولى همکارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم ، مطلقا ممنوع است ، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد .

این قانون اسلامى درست بر ضد قانونى است که در جاهلیت عرب - و حتى در جاهلیت امروز - نیز حکومت مى کند که انصر اخاک ظالما او مظلوما: برادر (یا دوست و هم پیمانت) را حمایت کن خواه ظالم باشد یا مظلوم !.

   در آن روز اگر افرادى از قبیله اى حمله به افراد قبیله دیگر مى کردند، بقیه افراد قبیله به حمایت آن ها بر مى خواستند بدون اینکه تحقیق کنند حمله عادلانه بوده است یا ظالمانه ، این اصل در مناسبات بین المللى امروز نیز حکومت مى کند و غالبا کشورهاى هم پیمان ، و یا آن ها که منافع مشترکى دارند، در مسائل مهم جهانى به حمایت یکدیگر بر مى خیزند، بدون اینکه اصل عدالت را رعایت کنند و ظالم و مظلوم را از هم تفکیک نمایند!.

اسلام خط بطلان بر این قانون جاهلى کشیده است و دستور می دهد تعاون و همکارى مسلمین با یکدیگر باید تنها در کارهاى نیک و برنامه هاى مفید و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدى .

جالب توجه اینکه بّر و تقوا هر دو در آیه فوق با هم ذکر شده اند، که یکى جنبه اثباتى دارد و اشاره به اعمال مفید است ، و دیگرى جنبه نفى دارد و اشاره به جلوگیرى از اعمال خلاف مى باشد و به این ترتیب تعاون و همکارى باید هم در دعوت به نیکی ها و هم در مبارزه با بدی ها انجام گیرد.

   در فقه اسلامى از این قانون در مسائل حقوقى استفاده شده و پاره اى از معاملات و قرارداد هاى تجارى که جنبه کمک به گناه دارد، تحریم گردیده ، همانند فروختن انگور به کارخانه هاى شرابسازى و یا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت و یا اجاره دادن محل کسب و کار براى معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته این احکام شرائطى دارد که در کتب فقهى بیان شده است).

اگر این اصل در اجتماعات اسلامى زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى و نژادى و خویشاوندى با کسانى که در کارهاى مثبت و سازنده گام بر مى دارند همکارى کنند و از همکارى کردن با افراد ستمگر و متعدى در هر گروه و طبقه اى که باشند، خوددارى نمایند، بسیارى از نابسامانی هاى اجتماعى سامان مى یابد.

همچنین اگر در مقیاس بین المللى دولت هاى دنیا، با متجاوز - هر کس و هر دولتى بوده باشد - همکارى نکنند، تعدى و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد.

   اما هنگامى که مى بینیم پاره اى از آنها به حمایت متجاوزان و ستمگران بر مى خیزند و با صراحت اعتراف مى کنند که اشتراک منافع آن ها را دعوت به این حمایت کرده ، نباید انتظار وضعى بهتر از این داشته باشیم .

در روایات اسلامى درباره این مساله تاکیدهاى فراوانى وارد شده که به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى کنیم :

1 - از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود:

اذا کان یوم القیامة نادى مناد این الظلمة ! و اعوان الظلمة ! و اشباه الظلمة ! حتى من برء لهم قلما و لاق لهم دواتا، قال : فیجتمعون فى تابوت من حدید ثم یرمى بهم فى جهنم :

هنگامى که روز قیامت بر پا شود منادى ندا در می دهد کجا هستند ستمکاران و کجا هستند یاوران آن ها و کسانى که خود را به شبیه آنها ساخته اند؟ - حتى کسانى که براى آن ها قلمى تراشیده اند و یا دواتى را لیقه کرده اند - همه آن ها را در تابوتى از آهن قرار مى دهند سپس در میان جهنم پرتاب مى شوند .

2 - در روایتى از صفوان جمال که از یاران امام کاظم 7 بود نقل شده که مى گوید:

خدمت امام رسیدم فرمود: اى صفوان ! همه کارهاى تو خوبست جز یک کار! عرض کردم : فدایت شوم ، چکار! فرمود: اینکه شتران خود را به این مرد یعنى هارون کرایه مى دهى ! گفتم : بخدا سوگند در مسیرهاى عیاشى و هوس بازى و صید حرام به او کرایه نمى دهم ، تنها در این راه ، یعنى راه مکه ، در اختیار آن ها مى گذارم ، تازه خودم همراه شتران نمى روم ، بعضى از فرزندان و کسانم را با آن ها مى فرستم ، فرمود اى صفوان ! آیا از آن ها کرایه مى گیرى ؟! عرض کردم بله ، فرمود آیا دوست دارى که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ترا بپردازند گفتم بلى ، فرمود : کسى که بقاى آن ها را دوست بدارد از آن ها است و هر کسى از آن ها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان مى گوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم ، این موضوع بگوش هارون رسید بدنبال من فرستاد و گفت : صفوان ! شنیده ام شترانت را فروخته اى ! گفتم آرى گفت : چرا! گفتم : پیر شده ام و فرزندان و کسانم نمى توانند از عهده اداره آن ها بر آیند، گفت : چنین نیست ، چنین نیست ! من میدانم چه کسى این دستور را به تو داده است آرى موسى بن جعفر 7 به تو چنین دستورى داده است گفتم : مرا با موسى بن جعفر چکار! هارون گفت ، این سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور مى دادم گردنت را بزنند!

در حدیث دیگرى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى خوانیم که به على 7 فرمود:

یا على کفر بالله العلى العظیم من هذه الامة عشرة ... و بایع السلاح من اهل الحرب :

ده طایفه از این امت به خدا کافر شده اند که یکى از آنها کسى است که اسلحه به دشمنان اسلام که با آن ها در حال جنگند بفروشد .

هاشمی حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند !

بسمه تعالی

در حالی که "آشوب اسرائیلی" روز 25 بهمن و شهادت دو هموطن در این روز به دست منافقین، خشم ملت و همه خواص را برانگیخته و آنان را به برگزاری تجمعات اعتراض‌آمیز مختلف واداشته است، آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت حاضر نشد که این "آشوب اسرائیلی" را محکوم کند.

به گزارش شبکه ایران، وی پس از خروج از جلسه عصر امروز چهارشنبه با هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با خبرنگار شبکه خبر و سوال وی درباره "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن مواجه شده بود، موضعی عجیب ضمن توصیه به توقف شعارها علیه سران فتنه؛اتخاذ کرد.

رئیس مجلس خبرگان که در دو روز اخیر شعارهای بسیاری را از سوی اقشار مختلف مردم در اعتراض شدید به مواضع خود شنیده است، با بیان جملاتی مبهم و دوپهلو بازهم حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند.

وی وحدت و انسجام را مهمتر از هر چیز دیگری خواند و با اشاره به اینکه همه باید بتوانند حرف و سخن خود را در مجرای قانون بزنند، گفت: اقدامات خلاف قانون و هتاکی مذموم است و همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند.

آقای هاشمی که متهم به حمایت از جریان فتنه است، در جملاتی ملایم اضافه کرد: باید همه اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند و هر اقدامی که با قانون مطابقت نداشته باشد ضربه‌زننده به مملکت و خود انسان و به فتوای امام راحل(ره) حرام است.

الان زمان طرد نیست!

آقای هاشمی در ادامه حتی تلویحا خواستار پایان دادن به شعارها علیه سران فتنه هم شد و با بیان اینکه الان زمان "طرد" و "دعوا" نیست، نظر مخالف خود را درباره شعار "مرگ بر موسوی و کروبی" مجلس که از سوی مردم هم بارها تکرار شده، اعلام کرد.

وی در این باره تأکید کرد: قانون اگر از محور جامعه خارج شود، باعث خودسری است و مردم شریف ما هم درک می‌کنند که الان زمانی نیست که طرد و دعوا صورت بگیرد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد سوءاستفاده رسانه‌های استکباری از وقایع چند روز گذشته و عدم انعکاس مناسب راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفت: رسانه‌های غربی و صهیونیستی همواره چه قبل و چه بعد از انقلاب تلاش کرده‌اند که موارد منفی را بزرگ و نقاط قوت را کم‌رنگ کنند.

وی تصریح کرد: قبل از انقلاب هم رسانه‌های غربی موفقیت‌‌ها و پیروزی‌های مردم و مبارزان را انعکاس نمی‌دادند و بعد از پیروزی انقلاب هم این روند را با شدت بیشتری ادامه دادند و همواره به دنبال نقطه ضعف در میان ما می‌گردند.

نظر متفاوت هیأت رئیسه خبرگان با هاشمی

اما آقای هاشمی در شرایطی از محکوم کردن "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن طفره رفت و موضع دوپهلوی دیگری را به کارنامه اش اضافه کرد که ساعتی پیش از آن، حضرات آیات شاهرودی، محمد یزدی، صادق آملی لاریجانی، ابراهیم رئیسی و احمد خاتمی دیگر اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در بیانیه ای قاطع تاکید کرده بودند که "اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضدانقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضدانقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است، مجلس خبرگان رهبری ضمن محکوم کردن این اغتشاشات و آفرینندگان آن یعنی سران فتنه که بهترین خدمات را به آمریکا و رژیم صهیونیستی نمودند، امت بزرگوارمان را همچنان دعوت به پاسداری از نظام مقدس اسلامی، هوشیاری، وحدت و تبعیت از مقام معظم رهبری مدظله العالی می‌نماید."

در رسانه ملی مطرح شد؛

اخبارویژه روزنامه های 28بهمن89

   بسمه تعالی

جمهوری اسلامی

*** مدیر کل سازمان بهزیستی استان قم از فوت 96 قمی بر اثر ابتلا به بیماری ایدز خبر داد. به گزارش عصر ایران، دکتر ابراهیم حاجی مظفری در جلسه کارگروه فرهنگی اجتماعی که در استانداری قم برگزار شد گفت: تا تاریخ 19بهمن ماه سال جاری 522 مورد افراد مبتلا به ایدز در قم به ثبت رسیده که 45 نفر خانم و 477 نفر نیز از آقایان مبتلا به بیماری ایدز هستند که سه فوتی در خانم‌ها و 93 فوتی نیز در آقایان رخ داده است که به صورت کلی 18و چهاردهم درصد بیماران ایدزی قم فوت کرده‌اند. وی با اشاره به اینکه بیماری ایدز یک مدت مخفی را سپری می‌کند اظهار داشت: از این میزان باقی مانده 98 نفر در فاز بیماری هستند و این تعداد 89 آقا و مابقی خانم هستند. وی درخصوص حل مشکلات افراد مبتلا به ایدز اظهار داشت: نخست باید وضع و شرایط را بپذیریم که در چنین شرایط و موقعیتی قرار داریم و سپس به دنبال راهکار خدمات و درمان این امر باشیم.

*** فوتبالیست‌ها باز هم دسته گل به آب دادند! دو بازیکن فوتبال که برای یکی از تیم‌های لیگ دسته اولی بازی می‌کردند در شمال تهران خیابان دزاشیب دستگیر شده‌اند. به گزارش آتی نیوز، در صندوق عقب خودرو هیوندای مدل بالای این دو بازیکن مشروبات الکلی وجود داشته است و گزارش این دستگیری به ستاد منشور اخلاقی نیز ارسال شده تا مسئولان اخلاقی فوتبال برای این دو بازیکن تصمیم گیری کنند. مدیر عامل باشگاه با ضمانت توانسته این دو بازیکن را به طور موقت آزاد کند.

قدس

میخ های مثلثی در اغتشاش 25 بهمن

جهان- با گذشت سه روز از اغتشاشات تهران، جزئیات تازه ای از سازماندهی فتنه گران منتشر می شود. خبرها حاکی است آشوبگران طرفدار صهیونیست در روز 25 بهمن برای متوقف کردن وسایل نقلیه نیروهای امنیتی از میخهای مثلثی استفاده می کردند.

شعار علیه سران فتنه در حاشیه سفر احمدی نژاد به بوشهر

فارس- در جریان استقبال از رئیس جمهور در سفر به بوشهر شعارهایی در محکومیت اقدامات اخیر فتنه گران سرداده شد. بوشهری ها از قوه قضائیه خواستند با سران فتنه به شدت برخورد کند.

حمایت پدر فتنه از فتنه گران

فارس - به دنبال بازتاب شعارهای نمایندگان مجلس علیه سران فتنه، رئیس رژیم صهیونیستی از این موضوع احساس تأسف کرد.

به گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، شیمون پرز در سخنرانی خود ابراز امیدواری کرد که مخالفان حکومت ایران بتوانند رژیم را ساقط کنند. وی گفت که تمامی امید ما به مخالفان داخلی در ایران است.

عوامل ترور«ژاله» با نقشه آمدند

مهر - علی اکبر فدایی، مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری تهران گفت: عوامل ترور دانشجوی شهید «صانع ژاله» با نقشه آمدند و یک عزیز «کرد» را به شهادت رساندند تا در اقوام ایرانی اختلاف بیندازند اما خانواده این شهید همه بسیجی اند.

اذعان تلویحی منافقین به ترورهای اخیر تهران

شبکه ایران- گروهک تروریستی منافقین که متهم به ترور جمعی از هموطنان در جریان آشوب اسرائیلی روز دوشنبه تهران است، با ابراز خوشحالی از دستگیرنشدن نیروهایش به طور تلویحی اتهام خود را پذیرفت.

ورود چند ضدانقلاب در تشییع شهید ژاله

جهان - دیروز در مراسم تشییع پیکر شهید صانع ژاله دانشجوی دانشگاه هنر تهران که توسط فتنه گران به شهادت رسید، چهار دختر منتسب به جریان فتنه در حالی که موهای خود را سبز رنگ کرده بودند قصد اخلال در تشییع جنازه شهید ژاله را داشتند که با واکنش مردم و دانشجویان روبرو شدند و محل تشییع را ترک کردند.

تماسهای مشکوک با خبرنگاران

تابناک - یک منبع آگاه هشدار داد: اخبار و اطلاعاتی به دست آورده ایم که نشان می دهد افرادی ناشناس در چند روز اخیر، به شدت فعال شده و در حال جمع آوری اطلاعاتی شخصی و محرمانه درباره چهره های سرشناس نظام و مدیران رده بالا هستند. این تماسها بیشتر با خبرنگاران برقرار می شود.

نویسنده اسرائیلی: ایران امپراتور خاورمیانه است

فارس - ابادیا شوئر، نویسنده اسرائیلی همزمان با سفر رئیس جمهور ترکیه به تهران در گزارشی نوشت که در ماه های گذشته ایران از کشوری که در معرض خطر حمله آمریکا قرار داشت، به امپراتور خاورمیانه تبدیل شده است.

اذعان تلویزیون صهیونیستی به قدرت نظام ایران

رجا - کانال 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی از فتنه گران داخلی ایران ابراز ناامیدی و اعلام کرد که آشوب فتنه گران (مانند انقلاب مصر و تونس) نتیجه نمی دهد زیرا به نظر نمی رسد نظام اسلامی ایران ساقط شدنی باشد.

ارتباط موسوی با سازمان «سیا» آشکار است

فارس - محمد کوثری نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در واکنش به افشای خبر گفتگوی تلفنی موسوی با مأمور ارشد سازمان سیا گفت که تردیدی در ارتباط میان میرحسین موسوی با سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی ندارد. وی گفت: این خبر خیلی عجیب نیست و ما تردیدی نداریم، آقای موسوی باواسطه یا بی واسطه به رژیم صهیونیستی وابسته است.

سفر عضو اخوان المسلمین به ایران

مهر- یک عضو شاخص اخوان المسلمین مصر به ایران سفر می کند. دکتر کمال هلباوی از اعضای ارشد اخوان المسلمین مصر روز جمعه فردا برای شرکت در کنفرانس وحدت اسلامی به تهران سفر می کند.

رنجنامه عضو مستعفی شورای مرکزی اعتمادملی

مهر- سیدحسین معصومی، عضو مستعفی شورای مرکزی اعتماد ملی با ابراز برائت از اقدامات فتنه گران در حوادث پس از انتخابات در رنجنامه ای عبرت آموز نکات مهمی را به مهدی کروبی از عوامل داخلی فتنه پس از انتخابات یادآوری کرد.

عاملان اصلی برنامه ریزی اغتشاش 25 بهمن

واحد مرکزی خبر- علی اصغر زارعی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: اغتشاش در روز 25 بهمن تصمیم داخلی نبود و در اتاق فکرهای آمریکا و انگلیس برنامه ریزی شد.

نوع گلوله شلیک شده در نیروهای مسلح وجود ندارد

فارس- علی عبداللهی، معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور با بیان اینکه جریان نفاق با ترور شهید ژاله که از پیش طراحی شده بود، به دنبال ایجاد اختلافات قومی و کشته سازی بودند، گفت: نوع گلوله ای که شهید ژاله با آن ترور شده، در نیروهای مسلح ایران وجود ندارد.

نصرا...: سرنگونی دو همپیمان آمریکا و اسرائیل در 22 بهمن خوش یمن است

ایرنا- سیدحسن نصرا...، دبیرکل حزب ا... لبنان، عصر چهارشنبه به مناسبت سالروز شهادت سرداران شهید مقاومت در ضایحه بیروت گفت: سرنگونی 2 همپیمان آمریکا و اسرائیل در 22 بهمن خوش یمن است.

چرا 25 بهمن؟

مهر- شهاب الدین صدر، نماینده مجلس در نشست حامیان ولایت گفت: اینکه 25 بهمن، روز مهدورالدم شدن سلمان رشدی را انتخاب کردند، توطئه انگلیس، آمریکا و اسراییل است، وگرنه از چهار مغز پوسیده این کار بر نمی آید.

رمزگشایی از سناریوی کشته سازی بهمن 89

رجا- همزمانی شهادت «صانع ژاله» با رخدادهای زیر، از یک سو ادامه پروژه کشته سازی را اثبات و از سوی دیگر به رمزگشایی آن کمک می کند. صانع ژاله از برادران سنی و کرد بود.

وی در 25 بهمن مقارن با سالگرد اعلام موجودیت «گروهک ضد انقلاب کوموله» به شهادت رسید. صانع ژاله همزمان با ورود «عبدا... گل»، رئیس جمهور ترکیه در تهران ترور شد. 25 بهمن همزمان با برخورد ترکیه با «عبدا... اوجالان»، سرکرده گروهک تروریستی «پ.ک.ک» است.

کیهان

اسلامگرایان در اوج هستند سکولارهای خاورمیانه در سربالایی افتاده اند (خبر ویژه)

حاکمیت اسلامگرایان در مصر انقلابی همچنان کابوس محافل غربی است.

روزنامه وال استریت ژورنال در این باره نوشت: ایران و حزب الله لبنان رقبای سنتی حسنی مبارک و آمریکا و اسرائیل در غرب خاورمیانه هستند. ایران تحولات مصر را بیداری اسلامی می خواند و سیدحسن نصرالله در پیامی تلویزیونی گفت «مقاومت و راهپیمایی مردم مصر جدا از مقاومت حزب الله در جنگ 33 روزه با اسرائیل نیست و کاش می توانستم در کنار ملت مسلمان مصر باشم و حتی خون خود را فدا کنم.»

این روزنامه آمریکایی اضافه کرد: مواضعی از این دست در حالی است که موقعیت اخوان المسلمین به عنوان جریانی اسلامگرا در حال تقویت است و این نگرانی را در آمریکا و غرب ایجاد کرده که اگر انتخاباتی برگزار شود، آنها قطعاً انتخابات را با پیروزی به پایان خواهند برد.

دویچه وله آلمان نیز در گزارشی اعلام کرد، روشنفکران سکولار مصر در سربالایی حرکت می کنند. نیروهای سکولار اکنون قادر نیستند در مقابل نیروهای مذهبی و اسلامگرا قد علم کنند. بنابراین سؤال این است که تکلیف چیست؟

تحلیلگر دویچه وله پاسخ می دهد: این خطر هست که جهت آینده رژیم مصر به سمت اسلامگرایی برود. در کوتاه مدت نیروهای سکولار وزن لازم را ندارند که جهت تحولات را تغییر دهند. با این حال آنها می توانند در یک دوران انتقالی خود را سازمان دهند، و سعی کنند وزنه را هر چقدر می شود به نفع خود عوض کنند. راه دیگری وجود ندارد. یعنی واقعاً به جز این، هیچ چشم انداز دیگری وجود ندارد و این راه سربالایی است که نیروهای سکولار باید طی کنند. کار یک شب و دو شب هم نیست و در مصر هم محدود نمی شود. این به سراسر خاورمیانه و تمام کشورهای اسلامی مربوط است. نیروهای سکولار در تمام این کشورها ضعیف هستند.

این رسانه آلمانی می گوید: «در انقلاب 30 سال پیش ایران هم چاره ای جز این وجود نداشت. آن زمان، حتی نیروهای سکولار هم به خاطر ایدئولوژی های آمریکاستیز و غرب ستیز، تا اندازه زیادی از لحاظ روحیه و اخلاق، منش اسلامی داشتند.»

انتشار چنین تحلیل هایی در رسانه های غربی در حالی است که همین محافل تلاش کرده اند نهضت مردم مصر را غیر اسلامی، لیبرال و تویتری و فیس بوکی جا بزنند و از سرعت انتشار جنبش های اسلامی بکاهند.

چه کسی باور می کند که ما طرفدار مردم مصر هستیم؟! (خبر ویژه)

محافل سیاسی و رسانه ای ضد انقلاب که در تدارک آشوبگری ناکام برای 25بهمن نقش آفرینی کرده بودند، نسبت به سرخوردگی ناشی از این اقدام کور و منجر به شکست ابراز نگرانی می کنند.

اگرچه موج «روحیه درمانی» و «تلقین» در فضای رسانه ای ضد انقلاب فعال است، اما برخی از این محافل معتقدند نباید دست کم خود را گول بزنند و تا کار افسردگی و سرخوردگی بیخ پیدا نکرده اند چاره ای بیندیشند. استناد این محافل به سر جمع چند عکس و ویدئوی افتضاحی است که توانسته اند پس از یک هفته تبلیغات پرحجم از ترافیک خیابان های مرکزی شهر تهیه کنند! یکی از بالاترینی ها به طنز نوشت: اگر این تصاویر و فیلم هایی که ما می بینیم اسمش راهپیمایی است، پس هر روز خدا در این سیصد و شصت و پنج روز در تهران راهپیمایی است. توی این عکس ها و فیلم ها که تا چشم کار می کند موتور و خودرو است. پس مخالفان کجا بودند؟ نکند همین راننده ها مشغول راهپیمایی بوده اند و ما خبر نداریم.

یادآور می شود بهترین عکسی که مشترکاً از سوی بی بی سی، جرس، کلمه، رادیو فردا و بالاترین درباره سناریوی 25 بهمن مورد استناد قرار گرفته، یکی از تقاطع های خیابان انقلاب را با حدود 10 پلیس و 20 تا 30 نفر عابر و ده ها خودرو نشان می دهد!! مجموع این تصاویر و ویدئوها نیز به تعداد انگشتان 2 دست نمی رسد!

یکی دیگر از کاربران بالاترین نوشته است: در نبود رهبر برای جنبش باید از همدیگر بپرسیم خب که چی؟ بعدش چی؟ همین حالا نوعی سردرگمی پدیدار شده و اگر فکری نشود به سرخوردگی هم می رسد.

ضد انقلاب دیگری می نویسد: اومدیم تو خیابون که چی؟ دور هم قدم بزنیم؟! آخه من نمی فهمم چرا حرکت های ما این قدر عقیم است. خب بابا یه تجمعی، یه حرکتی. می گویند، که ثابت کردیم زنده ایم. خوب اینو که خودم هم می دونستم زنده ام.

سایت ضد انقلابی خودنویس نیز در مطلب مشابهی یادآور شده است: این هم بیست و پنجم. بعدش چی؟ نمی خواهم کسی رو ناامید کنم ولی که چی؟ موسوی و کروبی چه کاره اند؟ آیا ما باید سالی یکی دوبار بیاییم و کتک بخوریم [نویسنده خارج کشور حضور دارد!]؟ کماکان باید حس تهوعی را داشته باشیم که نه آن طرفی می شود و نه این طرفی؟

داریوش سجادی از مخالفان مقیم آمریکا نیز در وبلاگ خود این گونه نوشته است: سران اپوزیسیون در رویایی شیرین می گفتند 25 بهمن روز تصاحب میلیونی خیابان هاست، تصوری که در 25 بهمن چون برف در مقابل خورشید آب شد و حضور آنان به چند تجمع پراکنده منحصر گردید. علی رغم این شهر آشوبی و شعارهای ساختارشکن، حرکت 25 بهمن را باید به نوعی یک شوخی تاریخی تلقی کرد که از حجم بالایی از توهم نیز برخوردار بود.

وی ادامه می دهد: شوخی بود چون میان حمایت و همبستگی با قیام ملت مصر ظاهراً دچار نسیان شده بودند که همان کسانی هستند که شعار نه غزه نه لبنان سر می دادند. کسی که این شعار را داده با شفاف ترین صورت در حال اعلام این اعتقاد است که ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم محلی از اعراب برای او ندارد. بنابراین برای حاملان چنین تفکری مفهومی ندارد تا صدای اعتراض خود را متوجه اقدامات و جنایات ظالمانه اسرائیل یا حسنی مبارک علیه مردم غزه و لبنان کنند. لذا در حالی که طی یک سال گذشته هیچ گاه نشد این دسته از سبزها در هیچ کجا برائت خود از آن اندیشه های آپارتایدی را اعلام کنند بر همین اساس ادعای اعلام همبستگی و حمایت تصنعی امروزشان از مبارزات ظلم ستیزانه مظلومان مصری علیه همان دولتی که سال گذشته مظالمش در غزه ارزنی از تالم در خاطر مبارک ایشان را فراهم نمی کرد؛ چنین نوع دوستی با تاخیری را نمی توان جز «شوخی کردن» با قوه عاقله افکار بین الملل نام دیگری گذاشت؛ توهم آنها همه این است که معارضه با جمهوری اسلامی را آسان می پندارند. آنها چه خوش بدارند و چه خوش ندارند نظام جمهوری اسلامی ایران برخلاف مصر نظامی وابسته به کشورهای خارجی نیست که بتوان با فلج کردن آن از طریق شهرآشوبی، اربابان خارجی اش را متقاعد به کنار گذاشتن ایشان کرد. ترش یا شیرین، حکومت جمهوری اسلامی نظامی است مستقر و مستقل و مسلط که برخوردار از پایگاه مردمی قابل وثوق و اعتنائی نیز هست. حکومت در ایران کماکان برخوردار از یک عقبه مردمی و ثابت قدم و اکثریتی است و اگر خدای نکرده روزی همین نیروهای نظامی و انتظامی صحنه را بنفع توده های طرفدار جمهوری اسلامی خالی کرده و میدان را عملاً واگذار به شهروندان حامی حکومت و مخالفش کنند چه جدال خون چکانی را مهیا می کنند. در کنار این شوخی و توهم جنبش سبز کماکان از عنصر بی صداقتی نیز رنج می برد. متولیان این جریان نه با هم می توانند صادق باشند و نه با خود که اگر صداقت داشتند «مردرندانه» برای حرکت براندازانه تقاضای صدور مجوز از حکومت نمی کردند.

حیوونکی ملک عبدالله! (خبر ویژه)

آمریکا این روزها به فیلی می ماند که در مغازه چینی خود گرفتار شده و دست به هر عملی که بزند شرایط را بغرنج تر می کند.

روزنامه القدس العربی با انتشار این تحلیل نوشت: بیش از هر کس، این ملک عبدالله و دیگر مقامات سعودی هستند که نگران اتفاقات منطقه و واکنش سردرگم آمریکا هستند. افشای مکالمات چندی پیش ملک عبدالله با اوباما که طی آن خواستار ادامه حمایت آمریکا از حسنی مبارک شده بود، نشان می دهد این هراس به نهایت شدت رسیده است. ملک عبدالله و حاکمیت سعودی به خوبی درک می کنند که اگر تنش ها در غرب این کشور -منطقه شیعه نشین- آغاز شود و گسترش یابد، آمریکا ممکن است موضعی شبیه ماجرای مصر پیشه کند.

این روزنامه اضافه کرد: کنار گذاشتن مبارک، احساس خیانت از سوی رئیس جمهور آمریکا را در بین سران عرب ایجاد کرده و این احساس به سادگی فراموش کردنی نیست. از آن سو آمریکا مانند فیل در مغازه چینی فروشی رفتار می کند و هر رفتاری که می کند، شرایط را سخت تر می سازد.

از سوی دیگر نشریه آمریکایی نیوزویک اوباما را بازنده قطعی تحولات مصر توصیف کرد فارغ از اینکه پس از مبارک چه کسی روی کار بیاید.

این مجله تصریح کرده است: «اتخاذ سیاست دوگانه دولت آمریکا در قبال انقلاب های اخیر در جهان عرب، شکست سیاست خارجی واشنگتن را در پی داشته و دلیل آن خلأ استراتژی منسجم در این منطقه بحران زده است.» اوباما این بار هم نتوانست خود را با موج دموکراسی در خاورمیانه تطبیق دهد. نیوزویک می افزاید: سرانجام هر کس در قاهره پیروز شود، قطعاً اوباما پیروز میدان نخواهد بود. از دیگر سو اسرائیل و عربستان سعودی، دو متحد اصلی واشنگتن در منطقه نیز از سیاست های واشنگتن منزجر شدند. عربستان سعودی که از تجلی انقلاب بیم دارد، از اینکه واشنگتن نتوانست قاطعانه از مبارک حمایت کند، ناراحت شده است و اسرائیل نیز از سردرگمی آمریکا طی تحولات مصر ناراضی به نظر می رسد. آنچه تمام کارشناسان مسائل امنیتی در مورد آن اتفاق نظر دارند، شکست سیاست خارجی آمریکا است. این شکست حاصل بدشانسی آمریکا نیست بلکه این اتفاق پیامد قابل پیش بینی خلأ استراتژی منسجم در دولت اوباما است.

تمام ظرفیت پیاده نظام اسرائیل (خبر ویژه)

روزارت خارجه رژیم صهیونیستی پس از قریب یک ماه سم پاشی علیه انتفاضه مردم مصر، طرفدار مطالبات آنان شد!

ارگان این وزارت ضمن بزرگ نمایی تحرک نقطه ای و حداکثر چند صد نفره وابستگان به منافقین در تهران نوشت: شعارهای ده ها هزار [!!!!!] مخالف در تظاهرات 25 بهمن نشان داد که خواسته های آنان همان مطالبات مردم مصر است. آنها در عین حال مخالف کمک به حزب الله لبنان و حماس در غزه هستند و شعارهای آنان نشان می دهد که نه به پشتیبانی از مردم مصر و تونس بلکه علیه حکومت به خیابان آمده بودند. آنها این بار هم شعار نه غزه نه لبنان دادند.

این پایگاه اینترنتی اضافه کرد: حمایت قاطع دولت آمریکا از اعتراض مخالفان موجب دلگرمی آنان شد و انتظار دارند که کاخ سفید به همین سیاست ادامه دهد.

به نوشته این رسانه صهیونیستی «مخالفان نتوانستند در خیابان بمانند اما همین که به خیابان آمدند تا آتش خاموش نشود، مهم است هر چند که باید می ماندند»

دم زدن رژیم صهیونیستی از قیام مردم مصر در حالی است که طی چند هفته اخیر، مسئولان این رژیم به طور پیوسته از سرنگونی رژیم وابسته مبارک و روی کار آمدن اسلامگرایان ابراز نگرانی کرده اند. نتانیاهو در روزهای آغازین حوادث مصر گفته بود نگران است که حوادث تونس در مصر هم تکرار شود. او در بحبوحه قیام مردم مصر نیز نسبت به تکرار انقلاب اسلامی در مصر هشدار داده بود.

خاطرنشان می شود شعارهای ضدانقلابی که از سوی اوباش و وابستگان به گروهک ها در روز 25 بهمن داده شد، روز قبل عیناً از سوی همین سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ابلاغ شده بود. سایت یاد شده قبل از روز قدس سال 88 نیز شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را به فتنه گران دیکته کرد که عیناً در اغتشاش روز قدس (27 شهریور88) تکرار شد. صهیونیست ها بارها اعلام کرده اند فتنه سبز را «سرمایه» و «پیاده نظام خود» در جنگ با جمهوری اسلامی می دانند.

منوشه امیر از گردانندگان رادیو اسرائیل و سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، پیش از اجرای سناریوی تشنج در 25 بهمن تصریح کرده بود که برخلاف ادعای کروبی و موسوی مبنی بر حمایت از مردم مصر و تونس، اپوزیسیون درصدد ابراز مخالفت با جمهوری اسلامی و قانون اساسی است.

خبر دیگر اینکه مشاور فراری موسوی به پاریس (اردشیری امیر ارجمند) چندی پیش به تل آویو سفر کرده و در آنجا برای چگونگی تدارک اغتشاش در ایران توجیه شده است. پیش از وی محسن کدیور از گردانندگان سایت جرس و عضو اتاق فکر فتنه سبز در خارج نیز دوباره به تل آویو مسافرت کرده بود. مهاجرانی نیز چندین بار با لابی صهیونیست ها در واشنگتن ملاقات کرده است.

امیر ارجمند دیروز درباره آشوب طلبی روز 25 بهمن مدعی شد این تجمع یک پیروزی خارج از انتظار بود(!) قطعاً اگر مجوز می دادند میلیون ها نفر راهپیمایی می کردند. این سخنان در حالی است که وی پیش از این طبق فرمول دیکته شده مثلث جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، اعلام کرده بود اپوزیسیون، بدون مجوز در راهپیمایی شرکت می کند. به عبارت دیگر آن چند صد نفری که برای ساعتی به خیابان آمدند و سطل آتش زدند و گریختند تمام ظرفیت فتنه سبز بودند و طبیعتاً فتنه گران منتظر مجوز نبودند که با عدم صدور آن در خانه نشسته باشند.

از این جهت اتفاق اخیر صرفاً ثابت کرد که فتنه گرانی چون موسوی و کروبی مطلقاً اعتقادی به قانون گرایی و جمهوری اسلامی ندارند و آنچه صرفاً برای آنان مهم است، فرمان هایی است که از خارج کشور صادر می شود.

بسته های مالی برای دوپینگ احزاب سکولار مصر (خبر ویژه)

دولت آمریکا در حال تدارک و پرداخت بسته های مالی به گروههای اپوزیسیون در مصر است.

مجله آمریکایی تایم ضمن انتشار این خبر قابل تامل نوشت: دولت اوباما و تیم مشاوران سیاست خارجی اش در موضوع انتقال قدرت در مصر با دو چالش اساسی دست به گریبان است. چالش نخست اینکه از سطح حمایت خود از دولت مصر بکاهد و چالش دوم که اوباما با آن مواجه است و بسیار دشوارتر به نظر می رسد اینکه واشنگتن آشکارا خواستار انتقال دولت به حکومت جدیدی است که تاکنون مصر شاهد آن نبوده است.

این مجله آمریکایی با اشاره به اینکه حکومت مبارک اجازه توسعه احزاب را نداده و تنها جریان سازمان یافته اخوان المسلمین است، نوشت: مقامات وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده اند، دولت آمریکا در حال آماده کردن بسته کمک هایش به گروههای اپوزیسیون مصر است، گروههایی که طبق برنامه ریزی به عمل آمده برای تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات کمک خواهند کرد. مسئولان وزارت خارجه از بیان کمیت بسته های مالی و اینکه به چه گروههایی تعلق می گیرد امتناع می ورزند.

به نوشته تایم، دولت اوباما در دو سال نخست کاری خود کمکهای مادی اش برای توسعه دموکراسی و حاکمیت به گروههای اپوزیسیون مصر را از 45 میلیون دلاری که در دولت بوش مقرر شده بود به 25 میلیون دلار برای سالهای مالی 2010 و 2011 کاهش داد. دولت اوباما پیش از تحولات اخیر، همچنین کمک هایش به گروههایی که از سوی دولت مصر ثبت نام نشده بودند را نیز قطع کرد. این اقدام موجبات انتقاد گروههای دفاع از حقوق بشر را برانگیخت.

مجله آمریکایی خاطرنشان کرده است: مشابه این کمک های مالی به جریان های اپوزیسیون در کشورهای صربستان و اوکراین و بلاروس هم پرداخت شده بود.

فیلیپ کرولی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این زمینه اظهار کرده است: جامعه مدنی در مصر وجود دارد، اما دهه هاست که از اعمال محدودیت و سختگیری های حاکمیت رنج می برده است، این جامعه دارای اپوزیسیون است اما این اپوزیسیون هنوز سازماندهی نشده است.

برپایه این گزارش، میزان کمک سالانه دولت آمریکا به ارتش مصر هم 3/1میلیارد دلار است و کنگره هم تمایل چندانی برای قطع این کمک ندارد.

افزایش حافظه

 بسمه تعالی 

یا اخیرا فراموش می کنید دسته کلید خود را کجا گذاشته اید؟
داخل اتاق می شوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت می روید؟
شماره تلفن منزل خود را فراموش می کنید؟
امروزه نداشتن تغذیه مناسب و سالم و عدم رعایت تدابیر حفظ الصحه، مصرف قرصهای آهن و مصرف آردهای گندم و مواد کارخانه ای به اصطلاح غنی سازی شده همه دست روی دست هم داده اند تا حافظه ها تضعیف و با افزایش سن نیز بیماری آلزایمر بیش از گذشته گریبان گیر سالمندانمان گردد.


بسیار از جوانان محصل یا دانشجو که داشتن حافظه خوب ابزار ارتقاء سطح دانش آنها است از ضعیف بودن حافظه خود می نالند و برای درمان آن دست به دامن طب سنتی می شوند.
برای تقویت حافظه باید تغذیه را سالم کنید، مخصوصاً از روغن ناسالم استفاده نشود و روغن ارده (روغنی که بعد از اینکه کنجد را ارده کردند از آن روغن تهیه می کنند) در غذاهایتان استفاده کنید.
ارده به اشکال مختلف مانند حلوا ارده، ارده شیره و ارده و عسل میل کنید. گردو  بخورید و پنیر بدون گردو نخورید. به هیچ وجه آب یا نوشیدنی که در آن یخ انداخته شده باشد مصرف نکنید. مدتی نیز بلغم زاها را کمتر مصرف کنید یا همراه با مصلحات آن مصرف شوند.
هر روز نیم ساعت کندر بجوید (توجه کنید جویدن کندر در این مورد موثر است نه بلعیدن آن)
دم کرده استوخدوس و افتیمون و همچنین داروی کد 118 نیز کمکتان خواهد کرد.
برای تهیه کد 118 می توانید  50 گرم سیاه دانه را با گوشت کوب بکوبید (نه با آسیاب) و با 300 گرم عسل زنبوری چند گیاهی مخلوط کنید.
ضمناً اگر طبعتان نیز سرد است باید مراقب باشید که سرتان را گرم نگه دارید.
در احادیث نیز در زمینه افزایش حافظه مواردی ذکر شده است از جمله قرائت قرآن کریم.
یکى از امتیازهاى قرآن مجید آن است که تلاوت و به خاطرسپردنش سبب تقویت حافظه مى شود.

 

در حدیثی از امام صادق علیه‏ السلام آمده است:


ثَلاثٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّکْرَ: قِراءَةُ الْقُرآنِ، وَ السِّواکُ وَ الصِّیامُ دعائم الاسلام، ج 2، ص 137، ح 481.

سه چیز، فراموشى را از بین مى‏برد و حافظه را زیاد مى‏کند: خواندن قرآن، مسواک زدن و روزه گرفتن.


لازم به ذکر است تقویت حافظه بر روی تمرکز تاثیر دارد ولی بیشتر باید با تمرین، تمرکز را تقویت کرد.


تذکر:
-    داروهای شیمیایی که برای افزایش حافظه مورد استفاده قرار می‌گیرند دارای عوارض بوده و به هیچ وجه مورد تایید نمی باشند.
-    کم خوابی و نداشتن خواب مناسب و کافی، بر روی کاهش و ضعف حافظه تاثیر می گذارد. لذا توصیه ها و تدابیر مربوط به خواب و بیداری را رعایت نمایید.

تعقیبات نماز مغرب

 بسمه تعالی

شیخ در «مصباح المتهجّد» مى گوید:
پس از نماز مغرب و بعد از ذکر تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) مى گویى:

1ـ اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ، یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ
همانا خدا و فرشتگانش بر پیغمبر درود فرستند اى کسانى که ایمان آورده اید درود فرستید بر او
وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد النَّبِىِّ، وَ عَلى ذُرِّیَّتِهِ وَ صَلِّ
و سلام کنید سلام کاملى خدایا درود فرست بر محمّد پیامبر (گرامى خود) و بر نژادش
عَلى اَهلِ بَیْتِهِ.(1)
و بر خاندانش.
2ـ سپس هفت مرتبه مى گویى:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.(2)
به نام خداى بخشاینده مهربان و هیچ جنبش و هیچ نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ.
3ـ سه مرتبه مى گویى:
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى یَفْعَلُ مایَشآءُ،وَلا یَفْعَلُ مایَشآءُ غَیْرُهُ.(3)
ستایش خاص خدایى است که آنچه خواهد مى کند ولى غیر او آنچه را خواهد نتواند انجام دهد.
4ـ بعد از آن مى گویى:
سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى کُلَّها جَمیعاً،
منزهى تو معبودى جز تو نیست گناهان مرا به تمامى هر چه هست بیامرز
فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّها اِلاَّ اَنْتَ.(4)
زیرا تمامى گناهان را (کسى) جز تو نیامرزد.
5ـ آنگاه نافله مغرب را مى خوانى که چهار رکعت است (هر دو رکعت به یک سلام) و میان نماز مغرب و نافله آن، سخن نمى گویى.(5)
مرحوم «شیخ طوسى» فرموده، روایت شده است: در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «قل یا ایّها الکافرون» را بخواند و در رکعت دوم، سوره «قل هو اللّه احد» و در دو رکعت بعدى، هر سوره اى را خواست بخواند و در روایتى آمده است که امام حسن عسکرى(علیه السلام) در رکعت سوم پس از حمد، آیات نخستین سوره حدید تا آیه ششم (و هو علیم بذات الصّدور) را مى خواند و در رکعت چهارم پس از حمد، آخر سوره حشر از «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل» را تا آخر سوره تلاوت مى کرد.(6)
مستحب است در سجده آخر نوافل در هر شب، مخصوصاً در شب جمعه هفت مرتبه بخواند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ،وَاسْمِکَ الْعَظیمِ،وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ،اَنْ تُصَلِّىَ
خدایا از تو مى خواهم به ذات بزرگوارت و نام بزرگت و سلطنت ازلیت که درود فرستى
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَنْ تَغْفِرَ لى ذَنْبِىَ الْعَظیمَ،اِنَّهُ لایَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلاَّ الْعَظیمُ.(7)
بر محمّد و خاندانش و بیامرزى گناه بزرگ مرا زیرا که بزرگ را جز بزرگ نیامرزد.
6ـ پس از انجام نافله، این تعقیبات نیز وارد شده است:
الف) ما شآءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ، اَسْتَغْفِرُ اللهَ (ده مرتبه).(8)
آنچه خدا خواهد نیرویى نیست جز به خدا از خدا آمرزش خواهم
ب) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مُوجِباتِ رَحْمَتِکَ، وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِکَ، وَ النَّجاةَ
خدایا از تو خواهم آنچه موجب رحمت و وسایل حتمى آمرزش توست و رهایى
مِنَ النّارِ وَ مِنْ کُلِّ بِلِیَّة، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالرِّضْوانِ فى دارِ السَّلامِ،
از آتش دوزخ و از هر بلا و گرفتارى و رسیدن به بهشت و خشنودى تو را در منزلگاه سلامتى
وَجِوارِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَة فَمِنْکَ، لا اِلهَ
و همسایگى پیغمبرت محمّد که بر او و آلش سلام باد، خدایا هر نعمتى که ما داریم از توست معبودى
اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ.(9)
جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و به سویت توبه کنم.
7ـ پس از انجام نوافل و تعقیبات، سجده شکر به جاى مى آورى و کمترین سجده شکر آن است که سه بار بگویى: شُکْراً شُکْراً شُکْراً ; همان طور که در بخش سجده شکر (صفحه 1056) بیان مى شود.
8ـ از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که وقتى نماز مغرب به پایان رسید بر پیشانى خود دست بکش
و سه بار بگو:
بِسْمِ اللّهِ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ
به نام خدایى که معبودى نیست جز او، عالم غیب و شهود، بخشاینده
الرَّحیمُ، اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ.(10)
و مهربان خدایا از من دور کن غم و اندوه را.
نماز غفیله:
9ـ میان نماز مغرب و عشا نماز غفیله را (به نیّت قربت مطلقه) مى خوانى که دو رکعت است و در رکعت اوّل پس از حمد، مى خوانى:
وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً، فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ، فَنادى فِى
و ذا النون (یونس) را یاد کن آن دم که خشمناک برفت و گمان داشت بر او سخت نگیریم پس از
الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبْنا
ظلمات ندا داد که معبودى جز تو نیست منزهى تو که همانا من از ستمکاران بوده ام پس دعایش مستجاب کردیم
لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ،وَکَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ
و از تنگناى غم نجاتش دادیم و این چنین مؤمنین را نجات دهیم.
و در رکعت دوم پس از حمد مى خوانى:
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ، وَ یَعْلَمُ ما فِى الْبَّرِ وَ الْبَحْرِ، وَ ما
کلیدهاى (گنجینه هاى) غیب نزد اوست و جز او (کسى) غیب نداند و هر چه در خشکى و دریاست مى داند هیچ
تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها، وَ لا حَبَّة فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ، وَ لا رَطْب
برگى نیفتد جز آن که آن را بداند و نه دانه اى در ظلمات زمین و نه تر
وَلا یابِس اِلاَّ فِى کِتاب مُبین.
و نه خشکى مگر آن که در نامه روشن ثبت است.
پس از آن دستها را براى قنوت بالا مى برى و در قنوت مى گویى:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتى لا یَعْلَمُها اِلاَّ اَنْتَ، اَنْ تُصَلِّىَ
خدایا از تو مى خواهم به حق کلیدهاى (گنجینه هاى) غیبى که جز تو کسى نداند درود فرستى
عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا.
بر محمّد و آلش و نسبت به من چنین و چنان کنى
به جاى کلمات «کذا و کذا» حاجت خود را بیان مى کنى (مثلاً مى گویى: وَ اَنْ تَرْزُقَنِى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ) پس از آن مى خوانى:
اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى، وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى، تَعْلَمُ حاجَتى، فَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد
خدایا تویى ولى نعمت من و تواناى بر (انجام) خواسته من، خواسته ام دانى از تو مى خواهم به حق محمّد
وَآلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، لَمّا قَضَیْتَها لى.
و آلش درود بر او و آنها باد که حاجتم برآورى.
مطابق روایتى از امام صادق(علیه السلام) هر کس چنین کند و حاجت خود را از خدا بخواهد، خداوند حاجتش را برآورده سازد.(11)
1. همان مدرک، صفحه 98.
2. همان مدرک.
3. همان مدرک.
4. همان مدرک.
5. بحارالانوار، جلد 83، صفحه 99.
6. مصباح المتهجّد، صفحه 98.
7. همان مدرک، صفحه 99.
8. همان مدرک، صفحه 102.
9. همان مدرک.
10. کافى، جلد 2، صفحه 549، حدیث 10.
11. مصباح المتهجّد، صفحه 106 و مصباح کفعمى، صفحه 398.

تقویم تاریخ

 بسمه تعالی 

عبداللّه سفاح در روز جمعه، سیزدهم ربیع الاول سال 132 هجرى قمرى، لباس خلافت را پوشید و مردم نیز با وى بیعت نمودند، سپس به طرف مسجد روانه شد، از منبر بالا رفت و ایستاده خطبه جمعه خواند، صداى مردم بلند شد و گفتند احیا کردى سنت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را، این سخن کنایه اى بود به بنى امیه زیرا آنان نشسته خطبه مى خواندند، در اخبارالدول آمده است که در مبایعت با سفاح، آنقدر از بنى امیه گشته شد که به شمارش نمى آید، سفاح، امر کرد که قبرهاى بنى امیه را شکافتند و مردگان آنها را از گور بیرون آورده و سوزانیدند.(1)

الو 125 ؟

 بسمه تعالی



تصویرها معمولا نماد و نشانه اند. دلالت می کنند و راوی هویت هستند. مثل آن تصویری که عکس فرعون مصر را برداشتند و جای آن قاب «الله»(جل جلاله) را گذاشتند. یا آن تصویر که انقلابیون مصر در صف نماز جماعت ایستادند و سر به سجده شکر بر زمین نهادند. یا مثل همین 22 بهمن 1389 خودمان که در آینه انتفاضه مصر تابید و فجر در فجر شد از انطباق آینه ملت ها با هم. 22 بهمن هم امتداد میدان امام حسین(ع) تا انقلاب و آزادی یک قاب بزرگ بیش نبود از دریای خروشانی که موج برمی داشت و از این بزرگراه به خیابان های اطراف سرریز می شد.
روز دوشنبه 25 بهمن نیز یک تصویر فانتزی تبدیل به نماد و نشانه شد تا دلالت کند بر تمامیت ستادی که قرار بود در این روز جریانی را طراحی کند و به صحنه آورد. این تصویر نماد شد چون برپاکنندگان نمایش 25 بهمن از صبح تا بعدازظهر همان روز بر نماد و نشانه بودن آن- از سر قحطی تصویر و سوژه- اصرار داشتند. روز هم که به سر آمد، همان تصویر تنها جلوه واقعی خیالی بود که کارگردانان به مدت یک هفته در آن دمیده و فربه کرده بودند. آن تصویر، عکس مبهم مردی است که از جرثقیلی مرتفع و چند ده متری بالا رفته، از اتاقک کنترل گذشته، به نوک بازوی جرثقیل رسیده و آنجا متوقف شده است. چند ساعت بعد معلوم شد مقداری پول و مصرف مخدر توهم زا او را به این مخمصه کشانده است. همان ماهواره ها و شبکه های مجازی که «اسب تروای 2 »را به نام انتفاضه مصر و تونس و به کام اسرائیل و آمریکا از یک هفته پیشتر راه انداخته بودند، تنها تصویر به روزی که از سرنوشت و مقصد دومین درازگوش تروا ارائه کردند، همین تصویر بود؛ بر بلندای جرثقیل و بر نوک بازوی آن! زبان بسته پشیمان!
از آنجا که قیافه آقای ایکس در این تصویر سمبلیک پیدا نیست، می توان عکس را به عنوان یک معما مطرح کرد و چهره ها و قیافه های متعددی را که در سناریوی تروای2 کارگردانی و نقش آفرینی کرده اند، جای چهره آن مرد تصور کرد. توهم، توهم است چه از نشئگی و «اکس» باشد و چه ناشی از جاه طلبی یا فریب اطلاعاتی. مهم این است که وقتی نشئگی از سر پرید و طرف خود را بر بلندای جرثقیل چند ده متری ساختمانی و بر نوک بازوی گردان و لرزان آن دید، چه حس و حالی داشته باشد. لابد ناظران کنجکاو تصور کرده اند که او می خواهد با آن نوار سبز خودکشی کند و قهرمان شود! اما او دنبال تاجیان آتش نشانی می گردد تا پایین بیاورندش و به این ترس لعنتی از ارتفاع پایان دهند. مأموران امداد ساعتی بعد به دادش رسیدند و به کابوس وی خاتمه دادند. اما دیگرانی که با او از جرثقیل توهم بالا رفتند و بر نوک یکی از شاخه های آن آویزان مانده اند چه؟ کسی می تواند آنها را نجات دهد؟
صورت آقای ایکس در این تصویر سمبلیک پیدا نیست و می شود قیافه همه سناریونویسان و کارگردانان و نقش آفرینان را جای صورت وی گذاشت. چه کسانی؟ مثلا قیافه پت و مت هایی که پای نامه دیکته شده کذایی برای راهپیمایی را امضا کردند و پروژه تروای2 را کلید زدند. همان دو نفری که به اسم درخواست مجوز راهپیمایی اعلام همبستگی با ملت مصر، چرخ ارابه تروا برای سرویس های جاسوسی اسرائیل و آمریکا و انگلیس شدند شاید که آشوب تازه ای را کلید بزنند. دو ورشکسته به تقصیری که گویا مانند «برسیسا» اراده شان روی اراده شیطان قفل شده و مجبورند لحظه هلاکت نیز- به احتمال نجات- ابرو پایین آورند و او را تعظیم کنند. آیا وضعیت این دو بهتر از آن آدم تعطیل العقلی است که بخت یارش بود و مأموران امداد آتش نشانی به دادش رسیدند؟ یاغیان شاخ شکسته ای که نوک جرثقیل لجاجت و تکبر ایستاده اند و آرزو می کنند که این جرثقیل، جرثقیل کوتاهتری برای به دار کشیدنشان بود و به این کابوس پایان می داد. مگر لجاجت، در خردسوزی کم از «روانگردان» و «مخدر» دارد؟ مگر کم بوده اند لجوجانی چون ابولهب و ابوجهل که با سر تا قعر دوزخ سقوط کردند و حاضر نشدند به وسعت «حق» در آیند؟ این کلام حکیمانه از امیرمؤمنان است که «اللجاجه تسلّ الرأی. لجاجت، اندیشه و تدبیر را تباه می سازد» (نهج البلاغه، حکمت 179). و این حکمت نیز از زبان آن حضرت جاری شده که «قد اضاء الصبح لذی عینین. همانا صبح روشن است برای کسی که دو چشم بینا دارد» (حکمت 169). نخوت و لجاجت آدمی را چندان کور می کند که روز روشن را انکار کند یا خاک بر آفتاب بپاشد، شاید که از فروغ آن بکاهد.
چشم از نوک جرثقیل برندارید. صورت های دیگری نیز از آن بالا هویداست. مثلا همین هیلاری خانم کلینتون که خیال کرد با مخدر توهم زایی به اسم تویتر و فیس بوک و شبکه مجازی می توان جنبش سرهم کرد. خیال کرده بود اینجا هم گرجستان و اوکراین و اروپای شرقی است. باورش شده بود- یا مجبور شده باور کند- که سر کوچه آش می دهند. روز 41 فوریه (52 بهمن ) صفحه ویژه وزارت خارجه فخیمه آمریکا در تویتر راه اندازی شد و طبق معمول، این خبر بر بوق رسانه ها رفت که وزارتخانه متبوع خانم کلینتون از مدیران تویتر خواسته عملیات به روز رسانی را به خاطر مسئله مهم ایران و راهپیمایی 52 بهمن به تأخیر بیندازند. و در آن وزارت عریض و طویل یا در مجموعه پرهزینه سازمان اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا گویا قحطی خرد آمده بود که یکی از آن میان نگفت عزیز من هر گردی که گردو نیست. کسی نگفت که میخ در پریز فرو بردن، شاید بازی مهیجی باشد اما این بازی را دو بار نمی شود تکرار کرد. وقتی زدی شبکه مجازی را تا هفت پشت سوزاندی و آتش آن را به جان سازمان آشوب انداختی، دیگر از دست هیچ آتش نشانی کاری برنمی آید.
قیافه های دیگری هم بر بالای جرثقیل دیده می شوند. مثل آقای اوباما یا لئون پانتا رئیس سازمان سیا و رابرت گیتس وزیر دفاع که هنوز هم کار اطلاعاتی را مهم تر و جذاب تر از ارتش آمریکا می داند. یا حضرات صهیونیست، نتانیاهو و ایهود باراک (وزیر دفاع)، آویگدورلیبرمن و دانی ایالون (وزیر و معاون وزیر خارجه) و باردو (رئیس موساد) یا بسیاری دیگر از سران آمریکایی و صهیونیستی که عکس هایشان در آلبوم عکس های حسنی مبارک موجود است. یک روز پیش از اجرای وارونه پروژه تروای2 بود که همین جناب دانی ایالون در جمع سران سازمان های صهیونیستی آمریکا گفت «بزرگ ترین تهدید، نه تحولات مصر و تونس، که حکومت توطئه گر و فتنه گر ایران است، کشوری که به کمک همدستان منطقه ای، هدف های خود را پیش می برد. نباید بگذاریم ایران از بی ثباتی های پدید آمده برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. ما باید این فرصت ها را بسوزانیم.»
شاید گفته شود که آنها فرجام فتنه و آشوب سال گذشته را در 9دی و 22بهمن88 و 98 دیده بودند، پس چرا دوباره ریسک کردند؟ خطایی در این صورت مسئله نهفته است و آن کلمه «ریسک» است. ریسک مربوط به کسی است که فرصت انتخاب دارد و می سنجد اما کسی که مثلاً درحال غرق شدن در باتلاق است قدرت و فرصت اندیشیدن ندارد. او به هر چیزی که دم دستش باشد چنگ می اندازد، ریسمان باشد یا گیاه و شاخه درخت و یا مار زهرآگین. شوخی نیست، مصر و اسرائیل با هم درحال سقوط هستند. «سینا» در مرز مصر و فلسطین آبستن رویدادی است به بزرگی تولد موسی(ع)، آن هم پس از سه دهه نیرنگ و قساوت آمیخته در این منطقه تا شاید کابوس فرعون درباره ولادت موسی جامه حقیقت به خود نپوشد. و این بار هم- مانند 33 سال پیش که موسی در عمق کاخ فرعون و در پایگاه ثبات آمریکا (ایران) بالید و سر به انقلاب گذاشت- شوق انقلاب در دیگر پایگاه ثبات برای آمریکا و اسرائیل (مصر) برخاسته است، هر چند که این روایت تمام داستان نیست.
واشنگتن تایمز از قول جاناتان اسپایر (کارشناس مرکز مطالعات جهانی در هرتسلیای اسرائیل) درست می نویسد که «هسته مرکزی ماجراهای خاورمیانه جای دیگری است؛ ایران. اکنون به طور پیوسته کشورهای منطقه به منظومه ایران می پیوندند. ایران به کمک سوریه جبهه ای از متحدان را به راه انداخته که حزب الله لبنان و گروه های اسلامگرا در عراق و حماس در فلسطین را شامل می شود. حتی ترکیه و قطر هم به منظومه ایران پیوسته اند. این حلقه اتحاد، بسیار بد و نامطلوب است. در مقابل، مصر [سابق] و سعودی و اردن و مراکش و تشکیلات محمود عباس قرار دارند. اکنون ائتلاف خواستار نابودی اسرائیل در حال تقویت است و به مصر نزدیک می شود.» در چنین فضایی اگر سیا و موساد و ام آی6 به ورشکستگانی نظیر اولی و دومی و سومی دخیل نبندند، چه گلی به سر بزنند؟ یا عبدالله سعودی یک میلیارد دلار بی زبان را مانند علف خرس نثار این جماعت نکند، پس به شرم الشیخ کوچ کند؟ یا از این سو، طرف معامله جرج سوروس و راسموسن دانمارکی، به عتبه بوسی ملک عبدالله در اردیبهشت 88 مشرف نشود، چه کند؟ یا آقای توهم به 05 میلیون دلار صدقه محمودعباس و تشکیلات او امید نبندد، چشم به دست و اراده ملت داشته باشد؟ همذات پنداری است که این جماعت لنگه به لنگه را به هم رسانده است... اگرچه بالای جرثقیل!
اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی هیچ کدام به مددشان نیامد. ویکی لیکس را علم کردند تا بگویند ایران چه قدر مغضوب کشورهای مرتجع از قاهره تا ریاض و امان و منامه و دوبی و صنعاست، نفهمیدند که همین بر قرب و محبوبیت جمهوری اسلامی نزد ملت ها می افزاید. نفهمیدند که وقتی از قول «امیر عبدالله رو به قبله» بگویند «سر مار را باید در ایران کوبید» دل های بیشتری را متوجه قبله انقلاب می کنند... تا اینکه مصر فوران کرد و اردن و یمن و بحرین به لرزه افتاد. چه باید کرد؟ چه می توانستند؟ قرار شد خاک بر آفتاب بپاشند و پنجه بر سیمای تابناک ایران بکشند شاید که از تابندگی و الهام بخشی بیفتد. همان رسانه ها که تا هفته ها به سانسور حقایق انتفاضه اسلامی مصر و تونس پرداختند، خیز برداشتند از گلوله برفی «هیچ» که دست به دست می گردانند و بزرگ می کنند، بهمن انقلاب و جنبش در ایران بسازند. پیش قاضی و معلق بازی!؟ کاریکاتور بازی و تصویرسازی واژگونه و بدلی پیش نسخه حی و حاضر انقلاب که دیگر بار در 22بهمن 88 و در بزرگراه امام حسین(ع)- آزادی به حرکت درآمده بود؟
چی فکر می کردند، چی شد؟ قرار بود موتور الهام بخش انقلاب را خاموش کنند تا سودای اقتدا به ملت ایران در سر ملت دیگری نیفتد. قرار بود حاشیه ای در ایران بسازند و نگاه افکار عمومی را به این نقطه منحرف کنند تا آن طرف، متن انتفاضه و انقلاب اسلامی رو به فوران را ولو به ضرب و زور ارتش مصر و کماندوهای اسرائیلی- آمریکایی منکوب نمایند. قرار بود قهرمان بسازند، مثل بوعزیزی تونس! اما همه جای این «مهندسی معکوس» طی 02 ماه گذشته وارونه بود و محال بود آخرین حلقه آن وارونه از آب درنیاید. به نام قانون گرایی، آشوب راه انداختند. به اسم جمهوریت، مقابل مردم سالاری و رأی اکثریت ایستادند. به نام امام و انقلاب و قانون اساسی، قلم حذف روی همه ارزشها کشیدند. روز قدس، اشغالگران بیت المقدس را از خماری 03ساله درآوردند و 31آبان و 61 آذر کوشیدند چکمه آمریکایی ها را برق بیندازند. عاشورا که شد، با لشکر «مردمان خداجو» از خجالت عمرسعد درآمدند و روز 22بهمن 88- از شدت بلاهت- اسب تروا را ساز کردند تا در روز پیروزی انقلاب، ملتی را به زیر بکشند! این مسیر، ایستگاه دیگری نمی توانست داشته باشد جز روز ولنتاین (41فوریه) که در آن به نام ملت مظلوم مصر و تونس، نشان دادند که دم به دم شتر نتانیاهو و اوباما و مبارک گره زده اند و تا هرجا که آنها پی شوند و رم کنند و بگریزند، اینان نیز پاندول وار در «حرکت» و «جنبش» خواهند بود... ولو بالای جرثقیل و انگشت نمای خلایق.
این سرنوشت کسی است که از ارزشها برگردد و رذیلت را جای فضیلت برگزیند. به تعبیر امیرمؤمنان کسی که لااقل در دل خویش فضیلت و معروفی را نپذیرفت و منکری را زشت نشمرد، زیر و رو می شود و بالای او جای پایینش و پایین او جای بالای وی می نشیند (حکمت 375 نهج البلاغه). اینجا آغاز واژگونه بینی است. این نهایت مهندسی معکوس است حتی اگر بر بلندای جرثقیل رفته باشی. اینجا ارتفاع پست است. اینجا آتش نشانی و امداد و 125 هم نمی توانند به کمک کسی بروند.
محمد ایمانی

فتنه‌گران جوانان پاک را به کام مرگ می‌فرستند.

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

خبرگزاری فارس: پسر‌خاله شهید صانع ژاله از شهدای روز گذشته تهران گفت: فتنه‌گران می‌خواهند جوانان پاک مملکت را به کام مرگ بفرستند.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، پدر شهید صانع ژاله از شهدای کرد زبان پاوه و دانشجوی رشته هنر دانشگاه تهران و حافظ قرآن که روز 25 بهمن 89 در تهران به ضرب گلوله مستقیم منافقان در فتنه جدید به شهادت رسید، به شدت متأثر شده و با گریه‌های پیاپی غم از دست دادن فرزند دانشجوی خود را ابراز کرد.
در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار واحد مرکزی با اعضای خانواده، پسرخاله شهید ژاله گفت: منافقین کوردل برای ساقط شدن این نظام اسلامی و این مملکت ایران اسلامی به هر دری می‌زنند، ولی موفق نمی‌شوند.
وی افزود: فتنه‌گران می‌خواهند جوانانی مانند صانع که پاک و حافظ قرآن بود، را به کام مرگ بفرستند.
پسرخاله شهید ژاله گفت: صانع تا ساعت 6 بعد از ظهر در خوابگاه بوده و شام خورده و سپس برای مهیا کردن وسایل کلاس درس اقدام می‌کند و سپس با دوستان دانشجویش به بیرون از خوابگاه در تهران می‌روند.
وی گفت: دشمنان و فتنه‌گران می‌خواهند چند جوان ساده و پاک را شهید کنند.

خواب! (گفت و شنود)

                                           بسمه تعالی 

گفت: یک شبکه تلویزیون ماهواره ای وابسته به سلطنت طلب ها اعلام کرد روح علیرضا پهلوی را احضار کرده اند و او گفته است خودکشی نکرده، بلکه یک سفیدپوست آمریکایی به دستور جمهوری اسلامی او را کشته است!
گفتم: اتفاقاً در ایران هم روح او را احضار کرده اند و گفته است داداش رضا ربع پهلوی و ننه فرح برای بالا کشیدن ثروتش او را کشته اند.
گفت: سندت چیست؟
گفتم: ای عوام! مگر سلطنت طلب ها برای ادعایشان سند محضری منگوله دار ارائه کرده اند که از من سند می خواهی؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو رفت پیش کدخدای روستا و گفت؛ دیشب شما را خواب دیدم، یک حالت روحانی داشتید! کدخدا که خیلی خوشش آمده بود و در ضمن می خواست جلوی بقیه تظاهر به تواضع کند، گفت؛ ای آقا! بنده را چه به این حالات روحانی! خب! بعد چی؟ و روستایی گفت؛ سوار یک اسب سفید بودید، کدخدا باز گفت؛ ای آقا! ما را چه... روستایی گفت؛ اما به جای کلاه، پوست هندوانه روی سرت بود. کدخدا که بدجوری از کوره در رفته بود گفت؛ تو... خوردی که مرا به خواب دیده ای! و روستایی با سادگی گفت؛ خودت... خوردی که به خواب من اومدی!

آشنایی با فرزندان رهبر عظیم الشان انقلاب

 بسمه تعالی

ایشان چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه‌ و معمم هستند و حقیقتاً هم درس می‌خوانند. خوب هم درس می‌خوانند. من با اینها مأنوسم، این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، صحبت می‌کنیم. یک بار ندیده‌ام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است. 

 

 با توجه به خواست کاربران مبنی برآشنایی بیشتر با خانواده مقام معظم رهبری، شرحی مختصر پیرامون زندگی فرزندان ایشان خصوصا فرزندان پسر معظم له خدمت شما ارائه می گردد:

رهبر بزرگوار و عالیقدر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله سید على خامنه اى"دام الله ظله علی رئوس المسلمین" فرزند مرحوم آیت الله حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى(ره) در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس، چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند.

 

معظم له اکنون دارای 6 فرزند هستند. نام خانوادگی همسر  ایشان«خجسته» است. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرندان پسرشان سید مصطفی، سیدمجتبی، سیدمسعود و سیدمیثم است. دو تن از فرزندان پسر ایشان 8 سال  در جبهه‌های جنگ ایران و عراق حضور داشتند.

یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند  و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است. سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیت‌الله خوشوقت ازدواج کرده ‌است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیت‌الله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده ‌است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است.

 

مقام معظم رهبری همچون امام راحل فرزندان خود را از فعالیت های سیاسی و اقتصادی مبرا داشته و به ایشان توصیه کرده اند که در کارهای اقتصادی وارد نشوند.

 حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مروی "دامت برکاته" در این رابطه چنین بیان داشتند:

"ایشان چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه‌ و معمم هستند و حقیقتاً هم درس می‌خوانند. خوب هم درس می‌خوانند. من با اینها مأنوسم، این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، صحبت می‌کنیم. یک بار ندیده‌ام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند

این خیلی ارزش دارد که امکانات باشد و موقعیت فراهم باشد و هیچ اقبالی به آن نشان داده نشود. این خیلی ارزشمند است. برای خود حضرت آقا، همه رقم امکانات هست ولی هیچ اقبالی ما نمی‌بینیم. نه خودشان، نه خانواده‌شان!

قطعاً خود حضرت آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازاده‌ها‌یشان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمی‌پسندند.

خود اینها هم، هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شده‌اند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند.

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آینده‌ای باشند‌ زندگی، مال، منال، پول، پس‌انداز‌ اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع می‌شدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیده‌ام.

 


 

.

از راست به چپ: حجت الاسلام سید میثم خامنه ای- حجت الاسلام سید مصطفی خامنه ای- آیت الله مجتهدی- حجت الاسلام سید مجتبی خامنه ای- حجت الاسلام سید محسن خامنه ای. .

 

سید مصطفی‌ آقازاده بزرگ آقا‌ همان سال اول ازدواجشان که طلبه‌ قم بودند،‌ الان هم قم هستند‌ خانه‌ای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاً‌ تعجب کردم که آیا این خانه، خانه‌ یک تازه‌داماد است؟ حالا نه خانه‌ فرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانه‌ یک تازه‌داماد هم این نیست. یعنی یک خانه‌ تازه‌داماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه‌ تازه‌داماد و خانه‌ تازه عروس، هست.

من توی خانه‌ اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازه‌داماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه‌ در چهار‌ چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه می‌کردم. حواسم بود و تا آنجا که می‌توانستم، رصد می‌کردم اوضاع و احوال خانه را‌. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو‌ سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی. زندگی ساده و خوبی در آقازاده‌های ایشان سراغ داریم.

آقازاده‌ها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند والان هیچ کدام از آقازاده‌ها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس می‌خوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کرده‌اند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس می‌کنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس می‌کنند."

   امکاناتی که برای فرزندان رهبری مهیا هست
"احمد مروی" معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری می گوید: من یک وقتی درمورد آقازاده‌‌های آقا فکر می‌کردم که اینها چرا این قدر به تعبیر بنده، بچه‌های خوبی هستند. از هر جهت، خیلی خوب تربیت شده‌اند. دیانت، پاکی، زهد، بی‌تعلقی به دنیا و عدم اقبال به مسائل دنیا و امکانات. ایشان در این موقعیتی هستند، که خیلی امکانات برایشان هست. برای کسانی که خیلی خیلی مراتب پایین‌تر هستند، بالاخره امکاناتی هست. برای اینها که در این مقام، در این رتبه هستند، خیلی امکانات برایشان بیشتر هست. امّا حقیقتاً ما نمی‌بینیم که از این امکانات استفاده بکنند.‌ یک علت آن، این است که هم خود آقا، هم خانواده‌ ایشان. یعنی این پدر و مادر، دو بال هستند برای رُشد و پرورش و تربیت فرزند. هم پدر، هم مادر، هر دو نقش دارند.

اگر یک بال شکسته باشد، آن رشد و آن پرواز را ما شاهد نیستیم، باید هر دو بال باشد و این را ما در زندگی حضرت آقا کاملاً احساس می‌کنیم. همان جوری که خود آقا مقید به زهد و سادگی و بی‌آلایشی و بی‌رغبتی به دنیا و زیورهای دنیایی هستند؛ ما همین را هم در مورد خانواده‌ آقا احساس می‌کنیم. یعنی همسر ایشان هم دقیقاً همین جور هستند. این دو نمونه‌ای که من عرض کردم، هر دوی آنها مربوط به خانواده‌ حضرت آقا می‌شد.

 همین جور در مهمانی‌هایی که خانواده‌ آقا تشریف می‌برند، گاهی خانواده‌های ما هم هستند، می‌آیند تعریف می‌کنند که خانواده‌ حضرت آقا تقریباً جزو ساده‌ترین‌ها در این مهمانی‌ها‌، از نظر لباس و وضع ظاهری، هستند. آقازاده‌های حضرت آقا هم همین جورند.

اربعین در کلام امام خامنه ای مدظله العالی

 

اساسا اهمیت‌ اربعین‌ در آن‌ است‌ که‌ در این‌ روز، با تدبیر الهی‌ خاندان‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت‌ حسینی‌ برای‌ همیشه‌ جاودانه‌ شد و این‌ کار پایه‌گذاری‌ گردید. اگر بازماندگان‌ شهدا و صاحبان‌ اصلی‌، در حوادث‌ گوناگون‌ ـ از قبیل‌ شهادت‌ حسین‌ بن ‌علی‌(علیهما‌السلام‌) در عاشورا ـ به‌ حفظ یاد و آثار شهادت‌ کمر نبندند، نسل‎های‌ بعد، از دستاورد شهادت‌ استفاده‌ی‌ زیادی‌ نخواهند برد.

 

متن زیر بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در بین اقشار مختلف مردم در سالهای مختلف به مناسبت اربعین حسینی است . حضرت آیة الله خامنه‌ای در این گفتار به تبیین مأموریت مهم خاندان سیدالشهدا (علیه‎السلام) پس از واقعه عاشورا پرداخته و تأکید می‌کنند مهم‌ترین درس اربعین، زنده نگهداشتن یاد و حقیقت شهادت است.

یاد حقیقت و خاطره‌ى شهادت

به همان اندازه که مجاهدت حسین‌بن‌على(علیهما‌السلا م) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب(علیهاالسلام) و مجاهدت امام سجاد(علیه‌السلام) و بقیه‌ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه‌ی آنها، صحنه‌ى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نکته‌ها باید توجه کنیم. درسى که اربعین به ما مى‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى بزرگترین سرمایه‌شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و کتاب‌هایى که منتشر مى‌کردند، در ذهن آدم‌هاى ساده‌لوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند بکنند. اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است. (29/6/68)

اهمیت اربعین

- اساسا اهمیت‌ اربعین‌ در آن‌ است‌ که‌ در این‌ روز، با تدبیر الهی‌ خاندان‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت‌ حسینی‌ برای‌ همیشه‌ جاودانه‌ شد و این‌ کار پایه‌گذاری‌ گردید. اگر بازماندگان‌ شهدا و صاحبان‌ اصلی‌، در حوادث‌ گوناگون‌ ـ از قبیل‌ شهادت‌ حسین‌ بن ‌علی‌(علیهما‌السلام‌) در عاشورا ـ به‌ حفظ یاد و آثار شهادت‌ کمر نبندند، نسل‎های‌ بعد، از دستاورد شهادت‌ استفاده‌ی‌ زیادی‌ نخواهند برد.(29/6/68)

- درست‌ است‌ که‌ خدای‌ متعال‌، شهدا را در همین‌ دنیا هم‌ زنده‌ نگه‌ می‌دارد و شهید به‌ طور قهری‌ در تاریخ‌ و یاد مردم‌ ماندگار است‌؛ اما ابزار طبیعی‌یی‌ که‌ خدای‌ متعال‌ برای‌ این‌ کار ـ مثل‌ همه‌ی‌ کارها ـ قرار داده‌ است‌، همین‌ چیزی‌ است‌ که‌ در اختیار و اراده‌ی‌ ماست‌. ما هستیم‌ که‌ با تصمیم‌ درست‌ و بجا، می‌توانیم‌ یاد شهدا و خاطره‌ و فلسفه‌ی‌ شهادت‌ را احیا کنیم‌ و زنده‌ نگهداریم‌. (29/6/68)

اساسا اهمیت‌ اربعین‌ در آن‌ است‌ که‌ در این‌ روز، با تدبیر الهی‌ خاندان‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت‌ حسینی‌ برای‌ همیشه‌ جاودانه‌ شد و این‌ کار پایه‌گذاری‌ گردید.

نقش امام سجاد و حضرت زینب(علیهماالسلام)

- اگر زینب ‌کبری‌(سلام‌الله‌علیها) و امام‌ سجاد(صلوات‌الله‌علیه‌) در طول‌ آن‌ روزهای‌ اسارت‌ - چه‌ در همان‌ عصر عاشورا در کربلا و چه‌ در روزهای‌ بعد در راه‌ شام‌ و کوفه‌ و خود شهر شام‌ و بعد از آن‌ در زیارت‌ کربلا و بعد عزیمت‌ به‌ مدینه‌ و سپس‌ در طول‌ سال‎های‌ متمادی‌ که‌ این‌ بزرگواران‌ زنده‌ ماندند ـ مجاهدات‌ و تبیین‌ و افشاگری‌ نکرده‌ بودند و حقیقت‌ فلسفه‌ی‌ عاشورا و هدف‌ حسین ‌بن ‌علی‌ و ظلم‌ دشمن‌ را بیان‌ نمی‌کردند، واقعه‌ی‌ عاشورا تا امروز، جوشان‌ و زنده‌ و مشتعل‌ باقی‌ نمی‌ماند. (29/6/68)

- چرا امام‌ صادق‌(علیه‌ الصلاه ‌والسلام‌) ـ طبق‌ روایت ‌ـ فرمودند که‌ هر کس‌ یک‌ بیت‌ شعر درباره‌‌ حادثه‌‌ عاشورا بگوید و کسانی‌ را با آن‌ بیت‌ شعر بگریاند، خداوند بهشت‌ را بر او واجب‌ خواهد کرد؟ چون‌ تمام‌ دستگاههای‌ تبلیغاتی‌، برای‌ منزوی‌ کردن‌ و در ظلمت‌ نگهداشتن‌ مسأله‌ی‌ عاشورا و کلاً مسئله‌ اهل‌بیت‌، تجهیز شده‌ بودند تا نگذارند مردم‌ بفهمند چه‌ شد و قضیه‌ چه‌ بود. تبلیغ‌، اینگونه‌ است‌. آن‌ روزها هم‌ مثل‌ امروز، قدرت‎های‌ ظالم‌ و ستمگر، حداکثر استفاده‌ را از تبلیغات‌ دروغ‌ و مغرضانه‌ و شیطنت‌آمیز می‌کردند. در چنین‌ فضایی‌، مگر ممکن‌ بود قضیه‌ی‌ عاشورا ـ که‌ با این‌ عظمت‌ در بیابانی‌ در گوشه‌یی‌ از دنیای‌ اسلام‌ اتفاق‌ افتاده ‌ـ با این‌ تپش‌ و نشاط باقی‌ بماند؟ یقینا بدون‌ آن‌ تلاشها، از بین‌ می‌رفت‌. (29/6/68)

تلاش بازماندگان امام حسین(علیه‎السلام)

- آنچه‌ این‌ یاد را زنده‌ کرد، تلاش‌ بازماندگان‌ حسین ‌بن ‌علی‌(علیه‌السلام‌) بود. به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ مجاهدت‌ حسین ‌بن ‌علی‌ (علیه‌السلام‌) و یارانش‌ به‌ عنوان‌ صاحبان‌ پرچم‌، با موانع‌ برخورد داشت‌ و سخت‌ بود، به‌ همان‌ اندازه‌ نیز مجاهدت‌ زینب(علیهاالسلام‌) و مجاهدت‌ امام‌ سجاد(علیه‌السلام‌) و بقیه‌ی‌ بزرگواران‌، دشوار بود. البته‌ صحنه‌ آنها، صحنه‌ی‌ نظامی‌ نبود؛ بلکه‌ تبلیغی‌ و فرهنگی‌ بود. ما به‌ این‌ نکته‌ها باید توجه‌ کنیم‌. (29/6/68)

تبلیغات دستگاه جبار یزید

- دستگاه‌ ظالم‌ جبار یزیدی‌ با تبلیغات‌ خود، حسین‌ بن ‌علی‌(علیهما‎السلام) را محکوم‌ می‌ساخت‌ و وانمود می‌کرد که‌ حسین‌بن‌علی‌(علیهما‎الس٠ ?ام) کسی‌ بود که‌ بر ضد دستگاه‌ عدل‌ و حکومت‌ اسلامی‌ و برای‌ دنیا قیام‌ کرده‌ است‌! بعضی‌ هم‌، این‌ تبلیغات‌ دروغ‌ را باور می‌کردند. بعد هم‌ که‌ حسین‌بن‌علی‌(علیه‌السلا٠ ?‌)، با آن‌ وضع‌ عجیب‌ و با آن‌ شکل‌ فجیع‌، به‌ وسیله‌ی‌ دژخیمان‌ در صحرای‌ کربلا به‌ شهادت‌ رسید، آن‌ را یک‌ غلبه‌ و فتح‌ وانمود می‌کردند! اما تبلیغات‌ صحیح‌ دستگاه‌ امامت‌، تمام‌ این‌ بافته‌ها را عوض‌ کرد. حق‌، اینگونه‌ است‌. (29/6/68)

یا حسین، یا حسین، یا حسین!

در روز اربعین هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران اباعبدالله‌الحسین (علیه‌السلام) بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند. از جمله کسانى که آن روز آمدند، یکى «جابر بن ‌عبدالله انصارى» است و یکى «عطیة بن سعد عوفى» که او هم از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. جابر بن ‌عبدالله از صحابه‌ پیامبر و از اصحاب جنگ بدر است؛ آن روز هم على‌الظّاهر مرد مسنّى بوده است؛ شاید حداقل شصت، هفتاد سال از سن او - بلکه بیشتر - مى‌گذشته است. اگر در جنگ بدر بوده، پس لابد قاعدتاً در آن وقت باید بیش از هفتاد سال سن داشته باشد؛ لیکن «عطیه» از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است.

او آن وقت جوان‌تر بوده؛ چون تا زمان امام باقر هم «عطیة بن سعد عوفى» على‌الظّاهر زندگى کرده است. «عطیه» مى‌گوید: وقتى به آنجا رسیدیم، خواستیم به طرف قبر برویم، اما این پیرمرد گفت اول دم شطّ فرات برویم و غسل کنیم. در شطّ فرات غسل کرد، سپس قطیفه‌اى به کمر پیچید و قطیفه‌اى هم بر دوش انداخت؛ مثل کسى که مى‌خواهد خانه‌ى خدا را طواف و زیارت کند، به طرف قبر امام حسین(علیه‌السلام) رفت. ظاهراً او نابینا هم بوده است. مى‌گوید با هم رفتیم، تا نزدیک قبر امام حسین(علیه‌السلام) رسیدیم. وقتى که قبر را لمس کرد و شناخت، احساساتش به جوش آمد. این پیرمرد که لابد حسین‌بن‌على(علیه‌السلام) را بارها در آغوش پیامبر دیده بود، با صداى بلند سه مرتبه صدا زد: یا حسین، یا حسین، یا حسین!

هر کس‌ یک‌ بیت‌ شعر درباره‌‌ حادثه‌‌ عاشورا بگوید و کسانی‌ را با آن‌ بیت‌ شعر بگریاند، خداوند بهشت‌ را بر او واجب‌ خواهد کرد؟ چون‌ تمام‌ دستگاههای‌ تبلیغاتی‌، برای‌ منزوی‌ کردن‌ و در ظلمت‌ نگهداشتن‌ مسأله‌ی‌ عاشورا و کلاً مسئله‌ اهل‌بیت‌، تجهیز شده‌ بودند تا نگذارند مردم‌ بفهمند چه‌ شد و قضیه‌ چه‌ بود.

واقعه‌ى جوشان، زنده و مشتعل عاشورا

اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار پایه‌گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت حسین‌بن‌على(علیه‌السلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل‌هاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‌ زیادى نخواهند برد... اگر زینب ‌کبرى ‌(سلام‌الله‌علیها) و امام سجّاد(صلوات‌الله‌علیه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سال‎هاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفه‌ى عاشورا و هدف حسین‌بن‌على و ظلم دشمن را بیان نمى‌کردند، واقعه‌ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‌ماند. (خطبه‌هاى نماز جمعه‌ تهران 14/3/78)

اولین شکوفه‌هاى عاشورایى

اربعین هم خود یک فروردین دیگر است. اولین شکوفه‌هاى عاشورایى در اربعین شکفته شد. اولین جوشش‌هاى چشمه‌ى جوشان محبت حسینى - که شطّ همیشه جارى زیارت را در طول این قرن‌ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبه‌ى حسینى، اولین دل‌ها را در اربعین به سوى خود جذب کرد؛ رفتن جابر بن ‌عبدالله و عطیّه به زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در روز اربعین، سرآغاز حرکت پُربرکتى بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پى‌درپى این حرکت پُرشکوه‌تر، پُرجاذبه‌تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روز به ‌روز در دنیا زنده‌تر کرده است.

(پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب 1/1/85)

جواد قراباغی

اخبار روزنامه های 26بهمن89

 بسمه تعالی 

کیهان

اشپیگل: ملت ایران با حسنی مبارک تسویه حساب کردند (خبر ویژه)

«رژیم مصر دشمنی عمیقی با ایران داشت و به همین دلیل حسنی مبارک منفور بسیاری از ایرانی هاست. اکنون ایرانی ها با مبارک تسویه حساب می کنند و به دشمن قسم خورده خود ضربه می زنند».

مجله صهیونیستی- آلمانی اشپیگل با انتشار این تحلیل نوشت: پرچم های مصر و تونس در سالگرد پیروزی انقلاب ایران و در برف سنگینی که می بارید، به اهتزاز درآمد. دشمنی ایرانی ها با رژیم مبارک به قدمت انقلاب اسلامی است. در سال 1979 انور سادات رئیس جمهور سابق مصر، به شاه که تازه سقوط کرده بود، پیشنهاد پناهندگی داد. شاه پذیرفت اما مدتی بعد در اثر سرطان مرد. مصر نیز مراسم تدفین شاهانه ای برای وی تدارک دید. مقبره محمدرضا پهلوی در یکی از مساجد قاهره است و سلطنت طلب ها به آنجا تردد می کنند.

اشپیگل همچنین می نویسد: دلیل دیگر جدایی ایران از رژیم قاهره، پیمان صلح کمپ دیوید با اسرائیل در سال 1979 است که طی آن مصر، اسرائیل را به رسمیت شناخت. سادات که کمپ دیوید را امضا کرده بود در سال 1981 بر اثر سوء قصد اسلامگرایان افراطی کشته شد. جمهوری اسلامی به جای ابراز همبستگی، خیابانی را در تهران به نام خالد اسلامبولی قاتل انور سادات نامگذاری کرد و با ترسیم تصویر اسلامبولی، عمل وی را ستود.

مجله آمریکایی تایم در تحلیل مشابهی، سقوط مبارک را انگیزه مضاعف برای برگزاری جشن پیروزی انقلاب اسلامی عنوان کرد و یادآور شد: امسال انگیزه های مردم ایران برای برپایی جشن سالگرد انقلاب، مضاعف شد چرا که با سقوط کلیدی ترین متحد آمریکا در جنگ سرد علیه ایران همراه بود. دقیقا در همان روز که خیابان های قاهره و اسکندریه صحنه جشن و پایکوبی مردم مصر بود، ایرانی ها در سراسر کشور به خیابان آمدند تا سی وسومین سالگرد انقلاب اسلامی را که تداعی مقاومت جدید بود جشن بگیرند. امسال مردم مصر یکی از کلیدی ترین متحدان آمریکا را به زیر کشیدند.

تایم افزود: انقلابیونی که انقلاب اسلامی ایران را در سال 1979 خلق کردند، اکنون خود را در آغاز انقلاب جهانی مستضعفین در زیر پرچم اسلام می یابند. حال حکومت ایران با صدایی رسا این ادعا را مطرح خواهد کرد که قیام مردم مصر، اولین انقلاب اسلامی بعد از سال 1979 است و خیزش اخوان المسلمین ثمره آن است.

نقش اطلاعات گمراه کننده گروهک ها در حمله صدام به ایران (خبر ویژه)

اسناد آرشیو ملی انگلیس نشان می دهد گروهک های ضد انقلاب نقش مهمی در تحریک صدام برای آغاز جنگ علیه ملت ایران داشته اند.

سایت ضد انقلابی رادیو زمانه با اشاره به انتشار برخی از این اسناد محرمانه که مربوط به 3 دهه پیش است، نوشت: یک گزارش تفصیلی، نوشته کریس رندل (Chris Rundle) دیپلمات فارسی دان و رئیس بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا تاکید دارد که یکی از دلایل یورش بی محابای حکومت عراق به خاک ایران، «اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از قبیل شاپور بختیار مبنی بر این بود که احتمالاً به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بی ثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و پرچم نیروهای آزادی بخش برافراشته خواهد شد.» [!!] همین گزارش تاکید می کند که حکومت عراق تصور می کرد به دلیل انزوای بین المللی جمهوری اسلامی، حمله به ایران می تواند به سروری عراق در جهان عرب منجر شود.

سایت مذکور با اشاره به یکی دیگر از اسناد نوشت: در یکی از تحقیقات که به طور مشترک توسط دو نماینده بانفوذ مجلس عوام (دنیس والترز و پیتر تمپل موریس) و سه کارشناس مشهور خاورمیانه (هارولد بیلی، پاتریک سیل و عباس کلیدار) تهیه شده و نسخه های معدودی از آن در اول آگوست 1980/10مرداد 1359(کمتر از دو ماه قبل از آغاز جنگ ایران و عراق) در اختیار نخست وزیری، وزارت خارجه، وزارت دفاع و وزارت بازرگانی بریتانیا قرار گرفت، راهکار فراروی حکومت عراق در مواجهه با ایران این گونه توصیه و تبیین شده است «صدام حسین اگر نتواند ایران انقلابی را شکست دهد، دست کم باید تأثیرات آن را بر اکثریت مردم کشور خود که خطر مهلکی برای رژیم عراق است، خنثی کند. به نظر می رسد رژیم بعثی بغداد آشکارا درگیر تلاش هایی برای بی ثبات کردن رژیم اسلامی تهران است.»

رادیو زمانه همچنین نوشت: یکی از مشکلات ایران با انگلیس در پوشش مسئله جنگ، مواضع شبکه بی بی سی بود. ایران به دفعات بی بی سی را متهم کرده بود که اخبار جنگ را یک سویه و مغرضانه به نفع عراق منتشر می کند. برای نمونه، در گزارش لمپورت به پوشش خبری سقوط شهر خرمشهر و سرنگونی ده بالگرد ایرانی اشاره شده که ایرانی ها این خبر را غیرواقعی اعلام کردند. به دلیل مشکلاتی که بی بی سی در ایران داشت، گاهی خبرنگاران این شبکه گاه بی هماهنگی و با ویزای گردشگری برای پوشش اخبار به ایران سفر می کردند که به عنوان نمونه می توان به گزارشی درباره مارک تالی (Mark Tully) گزارشگر بی بی سی و همکارش بروس لودن اشاره کرد. این دو با دریافت روادید توریستی از سفارت ایران در دهلی و سفر از طریق ترکیه برای تهیه گزارش به تهران وارد شدند، ولی نهایتاً مسئولان ایرانی به آنان اجازه فعالیت خبری ندادند.

اسناد محرمانه انگلیس همچنین از قول ملک حسین شاه پیشین اردن حاکی است: صدام امیدوار بود ظرف 48 ساعت کار ایران را یکسره کند ولی در عمل این رویا تحقق نیافت.

یادآور می شود آرشیو ملی انگلیس، نقش لندن در تجهیز و حمایت از رژیم متجاوز صدام را مسکوت گذاشته و اسناد مربوط به آن را منتشر نکرده است.

دی سایت: حق با رهبر ایران است اسلامگرایی در مصر حاکم می شود (خبر ویژه)

«تفسیر رهبر ایران از تحولات خاورمیانه منطقی است. مصر پس از این هر چه بیشتر، از اسرائیل دور خواهد شد و به حکومت مذهبی ایران نزدیک می شود.»

این تحلیل را روزنامه آلمانی دی سایت در ارزیابی قیام مردم مصر و تونس منتشر کرد. دی سایت نوشت: ایران نه تنها از تحولات کشورهای عربی نگران نیست بلکه رهبر مذهبی این کشور از بیداری اسلامی نام می برد و بدین ترتیب اتفاقات جدید خاورمیانه را با انقلاب اسلامی سال 1979 مقایسه می کند. اگر در این تحولات دقیق شویم، خواهیم دید تفسیر رهبر ایران از یک منطق معطوف به واقعیت برخوردار است. دولتی که پس از مبارک روی کار بیاید، قطعا مذهبی تر از دولت مبارک خواهد بود و این کار را برای ایران آسانتر می کند. احتمالا دولت های عربی که بعد از این انقلاب ها سر کار می آیند بیش از اسلاف خود سیاست ضداسرائیلی در پیش خواهند گرفت. این نکته نیز ریختن آب به آسیاب حکومت ضداسرائیلی ایران است. اصولا جمهوری اسلامی ایران با حکومت های دموکراتیک در منطقه مناسبات بهتری دارد تا با حکومت های خودکامه.

روزنامه آلمانی همچنین نوشت: از زمانی که در ترکیه حزب مذهبی عدالت و توسعه دولت را در دست دارد مناسبات بین دو کشور تقریبا هیچگاه به این خوبی نبوده است و از زمانی که در بغداد نیز نیروهای اسلام گرا به دولت راه یافته اند مناسبات با عراق خیره کننده است. تهران باید در منطقه بیشتر از خودکامگان در هراس باشد. در افشاگری های ویکی لیکس می شد خواند که پادشاه عربستان سعودی سر مار را متلاشی می خواهد. نخست وزیر ترکیه اردوغان چنین نظرهایی ندارد. بلکه کاملا برعکس، وی می کوشد مثلا در مسئله مهم هسته ای واشینگتن را دور بزند و با ایران گفت وگو کند. اردوغان به این ترتیب سیاست غرب را برای منزوی ساختن ایران می شکند.

دی سایت یادآور می شود: حکومت اسلامی ایران در جمع دولت های مذهبی احساس امنیت بیشتری می کند زیرا در تمام منطقه نظمی نوین شکل می گیرد که تاریخی است در حالی که ضعف ابرقدرت آمریکا همچنان ادامه دارد. روز از نو روزی از نو.

زود دویچه سایتونگ دیگر روزنامه آلمانی به وحشت سران رژیم سعودی از اتفاقات مصر خبر داده و نوشت: شاه و مقامات عربستان نگران خلاء قدرت در منطقه به نفع ایران هستند. آنها نگرانند که بدون مبارک، جلوگیری از گسترش نفوذ ایران شیعه در منطقه بسیار سخت تر می شود. از دید عربستان، مصر بدون مبارک از جبهه ضدایرانی خارج خواهد شد و این جبهه بیشتر به ضعف خواهد گرایید.

این روزنامه خاطرنشان می کند: کابوس انقلاب اسلامی ایران اکنون برای سران سعودی زنده شده است.

اسرائیل: گسترش نفوذ جمهوری اسلامی تهدیدی بزرگ تر از سقوط مبارک است (خبر ویژه)

معاون وزیر خارجه رژیم صهیونیستی تهدید بزرگ تر از قیام مردم مصر و تونس را گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه خواند.

دانی ایالون در دیدار سران سازمان های صهیونیستی آمریکا گفت: این روزها نبود ثبات بسیار مهم است. توجه داشته باشیم که بزرگترین تهدید علیه ثبات و امنیت خاورمیانه و صلح جهان، نه تغییرات مصر و تونس، که حکومت توطئه گر و متعصب ایران است که با کمک همدستان خود و از جمله حزب الله لبنان، حماس و دیگر گروه های اسلام بنیادگرا می کوشد هدف های خویش را پیش برد. این بزرگترین خطر است.

ارگان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ضمن انتشار اظهارات «ایالون» و در تحلیل آن نوشت: کارشناسان امور خاورمیانه در اسرائیل ابراز نگرانی می کنند که ایران بخواهد با بهره گیری از دوران گذار در مصر و از طریق تماس و پیشنهاد همکاری به احزاب و یا گروه هائی که در حال تشکیل هستند، جای پائی برای خود در مصر ایجاد کند.

جمهوری اسلامی ایران از طریق کمک به حزب الله لبنان توانست در آن کشور رخنه یابد و از نفوذ بسیاری برخوردار گردد. همین سیاست در مورد عراق نیز عملی شد، و اکنون بیم آن می رود که در مصر به آزمون گذاشته شود.

این اظهارات در حالی است که ایهود باراک وزیر دفاع رژیم صهیونیستی ضمن مصاحبه با تلویزیون ای بی سی آمریکا نسبت به برگزاری انتخابات در مصر هشدار داد و گفت: انتخابات زود هنگام ممکن است موجب به قدرت رسیدن احزاب تندرو و اسلامگرا شود. اکنون احزاب سکولار توان سازماندهی ندارند. ولی اخوان المسلمین به عنوان قدیمی ترین و منظم ترین سازمان سیاسی این آمادگی را دارد به ویژه اینکه از شعارهای تند و انقلابی هم برخوردار است و می تواند مردم را جذب کند.روزنامه یدیعوت آحارونوت نیز نوشت که باراک ضمن تماس با آمریکا و شورای عالی نظامی مصر خواستار تعویق برگزاری انتخابات شده است.به نوشته یدیعوت آحارونوت، باراک به آمریکاییها پیشنهاد داد به ارتش مصر اعتماد کنند چرا که هزاران افسر این ارتش یا در آمریکا دوره آموزشی گذرانده و یا این که از مشارکت آمریکا در مصر آگاه هستند.

این روزنامه صهیونیستی همچنین گزارش داد: دانی ایالون معاون وزیر خارجه اسرائیل معتقد است: نباید بگذاریم ایران از بی ثباتی های پدید آمده برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. ما باید این فرصت ها را در منطقه بسوزانیم.

از سوی دیگر منوشه امیر گرداننده رادیو اسرائیل به رادیو فرانسه گفت: کنار زدن مبارک از سوی آمریکا اقدامی شتابزده و عجولانه بود و می تواند در مصر هرج و مرجی ایجاد کند که بی تردید باعث به قدرت رسیدن اسلامگرایانی چون اخوان المسلمین خواهد شد. آمریکا نسنجیده عمل کرد همچنان که در انقلاب اسلامی و مقابل شاه نسنجیده عمل کرد و باعث واژگونی حکومت پهلوی شد. اگر اخوان المسلمین روی کار بیایید، سرنوشتی جز سرنوشت ایران در انتظار مصر نخواهد بود.

وی اضافه کرد: اقدام آمریکا باعث بی اعتمادی سران کشورهای عربی می شود. آیت الله خمینی مرتباً در جنگ با صدام به امیرنشین ها هشدار می داد که مبادا با صدام دست اتحاد بدهید چون تنها می مانید. امروز هم آیت الله خامنه ای به همین امیرنشین ها می گویند که به دولت آمریکا اعتماد نکنید. شوربختانه می بینیم که آنها تا حدودی درست می گویند و این سیاست آمریکا را می بینیم که می آید کسی مانند پرزیدنت مبارک را تنها می گذارد. مسلماً سران دیگر کشورهای عرب می پرسند که اگر چنین است آیا آمریکا با ما نیز همین کار را خواهد کرد؟ دولت اسرائیل هم بسیار نگران است.

گزارش بالاترین از اورژانس! علایم حیات در جنبش سبز دیده نمی شود (خبر ویژه)

«جنبش سبز به اغما فرو رفته و علایم حیاتی در آن دیده نمی شود».

این خبر، آخرین گزارش بالینی سایت صهیونیستی «بالاترین» از وضعیت فتنه سبز است. بالاترین به عنوان یکی از ماماهای فتنه سبز در گزارشی شبه پزشکی نوشت: جنبش سبز را به اتاق احیا برده اند. در روز 25 بهمن 89، جنبش سبز روی برانکارد توسط چند نفر به اتاق CPR آورده می شود. تیم احیا خود را برای برگرداندن حیات آماده می کند. بیمار به خاطر فشار زیادی که تحمل آن را نداشت به حالت اغما فرو رفته و به این وضعیت افتاده است.

در ادامه این گزارش بالینی- که البته هم واقعیت یعنی مرگ فتنه را گزارش نمی کند- آمده است: بیمار ظاهری کبود و بدون هرگونه علایم ظاهری حیات به اورژانس آورده شد. دهان بیمار توسط همراهان آن دوخته شده است. قلب بیمار هیچ گونه آثار حیات ندارد. تنفس کاملا سطحی و بطئی است[!؟]. هوشیاری بیمار در حداقل ترین عدد از معیارهای سنجش هوشیاری است. بیمار قبلا خیلی سر و زبان داشت اما بعضی ها می گفتند مهم این است که همه چیزش درست باشد نه فقط حرف زدن. کسی به این نکته توجه نکرد تا اینکه به اغما فرو رفت.

 مزدور موساد از ایثار فرعون مصر و پاکدامنی عمر سلیمان می گوید! (خبر ویژه)

چرا جمهوری اسلامی از جنبش مصر حمایت می کند؟ صدای آمریکا در گفت وگو با یکی از اصلاح طلبان مقیم کانادا به بررسی این سؤال پرداخت.

علیرضا نامورحقیقی در پاسخ گفت: جمهوری اسلامی گرایش های اسلامگرایانه را مورد حمایت قرار می دهد، حتی مدل ترکیه ای آن را. برای اینکه احساس می کند این روند اسلامگرایی به نفع ایران است.

وی گفت: علت این محاسبه ایران هم این است که در محاسبات منطقه ای، تغییر قدرت علیه سران وابسته به غرب به هر صورتی که انجام گیرد به نفع ایران است.

غیر از نامور حقیقی، علیرضا نوری زاده سلطنت طلب مزدور موساد نیز با صدای آمریکا گفت وگو کرد و با پررویی مثال زدنی از حسنی مبارک تمجید کرد! او مدعی شد: اگر تصمیم در دست خود مبارک بود، مطمئن باشید مدتها بود که از کار کنار کشیده بود، به جهت اینکه همانند شاه فقید خسته شده بود. به نظر من آقای مبارک گذشت بسیاری کرد که اختیاراتش را به معاون خود عمر سلیمان که دوست و دشمن در پاکدامنی و قدرت ابتکارش تردیدی ندارند[!!]، تفویض کرد.

یادآور می شود عمر سلیمان نوکر مستقیم سازمان جاسوسی موساد به شمار می رود و در سخت گیری نسبت به مبارزان مصری و فلسطینی با شدت تمام عمل کرده است.

کناره گیری اجباری مبارک از قدرت در حالی صورت گرفت که وی یک هفته پیش گفته بود بعد از 62 سال خدمت می خواهم کناره گیری کنم اما به خاطر وطن نمی توانم(!)

جمهوری اسلامی

***صهیونیست‌ها از قیام‌های مردمی در کشورهای عربی بشدت نگران شده و ایران را عامل اصلی این قیام‌ها می‌دانند. روزنامه صهیونیستی "یدیعوت آحارنوت"، در خبری به نقل از "دنی آیالون"، معاون وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، نوشت: در بی ثباتی‌های کنونی منطقه، نباید به ایران اجازه دهیم تا از فرصت پیش آمده برای تحقق اهدافش بهره ببرد و باید این فرصت تاریخی را بسوزانیم. این روزنامه نوشت: "جامعه بین‌المللی باید فشارهای گسترده‌ای بر این کشور اعمال کند تا هم اثرات سیاسی و هم اثرات اقتصادی آن نمود یابد. سلاح هسته‌ای هدف نهایی ایران نیست، بلکه تنها ابزاری است برای رسیدن هدف‌های بزرگتر."! بنابر این گزارش، این روزنامه در خبر دیگری نیز نوشت: وزیر دفاع صهیونیست‌ها در مصاحبه‌ای با شبکه ABC با تأکید بر این امر که هیچ خطری روابط میان صهیونیست‌ها و مصر را تهدید نمی‌کند، هشدار داد: در صورت برگزاری سریع انتخابات، ممکن است اخوان المسلمین برنده انتخابات شوند.

***در پاسخ به مطلب ستون جهت اطلاع مورخ 24/11/89 فرمانداری پاکدشت مطلبی ارسال نموده که به شرح زیر است: "1 - شهرستان پاکدشت به عنوان مهمترین قطب دامپروری و کشاورزی استان تهران تعداد 575 واحد دامداری را در خود جای داده که این تعداد، مجموع دامداریهای صنعتی، سنتی و خانگی را شامل می‌شود. همانگونه که آگاهی دارید وقوع برخی جرائم نظیر سرقت اموال و احشام، معمولاً در کانون توجه مسئولین امنیتی و انتظامی و قضایی قرار داشته و برنامه ریزی لازم برای پیشگیری از وقوع سرقت معمول می‌گردد. بررسی رویداد سرقت احشام در سال جاری و مقایسه آن با تعداد دامداریهای فعال و گستردگی حوزه جغرافیایی شهرستان پاکدشت مبین موفقیت دستگاههای انتظامی و قضایی برای پیشگیری از وقوع سرقت یا برخورد با مجرمین می‌باشد. 2 - طبق آمار و اسناد موجود طی سال جاری هیچگونه سرقت مسلحانه در شهرستان پاکدشت واقع نشده است. 3 - همانگونه که مطلعید در تأمین امنیت، عواملی غیر از دستگاههای انتظامی، امنیتی و قضایی دخیل بوده و چنانچه هر یک از این عوامل به وظایف خود به نحو شایسته عمل نکنند شاهد وقوع جرم خواهیم بود. مهمترین مقوله در بحث امنیت پیشگیری از وقوع جرم است که در موضوع سرقت احشام، استانداردسازی دامداریها و رعایت اصول حفاظتی و ایمنی و تجهیز دامداریها به امکانات پایش تصویری و استقرار نگهبان از امور پیشگیرانه است که می‌بایست از سوی صاحبان دامداری مورد توجه قرار گیرد. براساس بررسیهای صورت گرفته از سوی کارشناسان انتظامی، اکثر دامداریهای مورد سرقت، فاقد کمترین اصول حفاظتی و امنیتی می‌باشند. لازم به ذکر است با توجه به آمار موجود کمتر از 2% سرقت احشام در شهرستان در طول سال رخ داده است که بیشترین آنها نیز منجر به کشف احشام و دستگیری سارقین شده است." ضمن قدردانی از فرماندار محترم پاکدشت که با سرعت عمل توضیحات خود را درباره خبر ستون جهت اطلاع ارسال نموده، یادآوری این نکته را لازم می‌دانیم که نویسندگان نامه تأکید می‌کنند اکثر دامدارانی که احشامشان به سرقت رفته هنوز به احشام خود نرسیده‌اند و میزان سرقت در سال جاری بیش از گذشته بوده است.

قدس

گاف جالب «بی بی سی»

شبکه ایران- تلویزیون دولتی انگلیس که دیروز برنامه هایش را زودتر از همیشه شروع کرد، می کوشید با قطع پی درپی برنامه های عادی خود و برقراری ارتباط با تهران، فضای پایتخت را ملتهب توصیف کند. در همین راستا، فردی که «بی بی سی» او را شاهد عینی معرفی کرد، بدون بیان هیچ گونه اظهار نظری، تنها گفت که توجه شما را به شعارهای مردم تهران جلب می کنم. ثانیه هایی بعد، صدای تهرانی ها از تلویزیون «بی بی سی» به گوش رسید که فریاد می زدند: «مرگ بر انگلیس»، «بی بی سی حیا کن، مملکت رو رها کن» و... . مجری برنامه که دستپاچه شده بود، از بینندگان عذرخواهی کرد و این چنین توجیه کرد که چون در تهران خبرنگار ندارند، چنین ماجرایی رخ داده است!

امیدواریم جایزه اجرای حکم اعدام «رشدی» را بپردازیم

فارس- محمد محمدی، سخنگوی ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام گفت که این ستاد مبلغ سیصد هزار دلار برای اجرای حکم امام خمینی(ره) جایزه تعیین کرده و امیدوار است که روزی با کمال افتخار این مبلغ را به مجریان حکم امام پرداخت کند. وی افزود: سلمان رشدی با هزینه میلیون پوندی در سال محافظت می شود.

ردپای 2 زن برای ترغیب کروبی در پروژه 25 بهمن

جهان- معصومه(مصی) علی نژاد و جمیله کدیور در مأموریتی از پیش طراحی شده برای کمک به اسرائیلی ها که این روزها در باتلاق تحولات مصر دست و پا می زنند، با کروبی تماس می گیرند و از او خواهش می کنند تا پس از 22 بهمن، یک راهپیمایی اعتراضی در تهران تدارک ببیند. پروژه 25 بهمن کروبی و موسوی از سوی وابستگان حلقه ماسونی- صهیونیستی حلقه «جرس» به موسوی و کروبی سفارش داده شده است.

ماجرای نماز شب کواکبیان و دکترای قشقاوی و شیخ الاسلام

فارس- مناظره ای که با موضوع «پایان تاریخ مستکبرین» در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، با حاشیه هایی همراه بود. از جمله اینکه، در تراکت های تبلیغاتی این نشست که در راهرو دانشکده نصب شده بود، حسن قشقاوی با عنوان «دکتر» معرفی شده بود اما قشقاوی در همان ابتدا گفت: پیش از هر چیز بگویم که من دکتری ندارم و از این جهت خیالتان را راحت کنم. حسین شیخ الاسلام نیز «دکتر» نامیده شده بود که وی نیز گفت: من هم دکتر نیستم. همچنین کواکبیان در واکنش به سخنان مجری برنامه که ادعا داشت، کواکبیان نماز شب می خواند، گفت: من نمی دانم از کجا می دانید نماز شب می خوانم در حالی که خیلی هم این گونه نیستم.

سفرهای رهبر معظم انقلاب به قم

ایلنا- علی بنایی، نماینده قم در مجلس، سفرهای اخیر رهبر انقلاب به این شهر را برای بازدید از علما پس از سفر مهرماه ایشان به قم دانست. وی گفت که ایشان در پنجمین سفر به این شهر پس از سفر مهرماه، با حضرات آیات انصاری شیرازی، مصباح یزدی و استادی دیدار کردند.

خودداری یک وزارت کشوری از پرداخت جریمه ساخت و ساز غیرمجاز

مشرق- یک مدیر ارشد وزارت کشور که به دلیل تخلف در ساخت بنای یکهزار و 670 متری در شمال کشور به پرداخت جریمه کلان محکوم شده، پس از دو سال، از اجرای حکم خودداری می کند.

خبر دروغ بی بی سی تکذیب شد

ایرنا- عباس زاده مشکینی، مدیرکل سیاسی وزارت کشور، خبر بنگاه سخن پراکنی بی بی سی وابسته به دولت انگلیس درباره صدور مجوز برپایی اغتشاش برای فتنه گران را تکذیب کرد.

تعیین مسؤول پرونده پیگیری وضعیت «عسگری»

فارس - زیبا احمدی، همسر علیرضا عسگری گفت: محمدرضا شیبانی، معاون خاورمیانه و مشترک المنافع وزارت خارجه، مسؤول کمیته حقوقی پیگیری وضعیت علیرضا عسگری شده است.

گزارش خبرنگار قدس از تحرکات دیروز جریان فتنه

قدس- گروه سیاسی: با وجود تلاش فراوان جریان فتنه برای ایجاد اغتشاش در تهران به بهانه حمایت از قیام مردم مصر و پوشش گسترده رسانه های بیگانه برای تحریک وابستگان این جریان به حضور در خیابانها، امنیت در مرکز کشور دیروز برقرار بود.به گزارش خبرنگار ما از شهر تهران، شمار اندکی از عناصر وابسته به جریان فتنه با تجمع در مناطقی از تهران مانند میدان انقلاب، خیابان جمالزاده، خیابان قدس و پیرامون میدان هفتم تیر و آتش زدن سطل های زباله تلاش کردند، با ایجاد درگیری فضایی ملتهب را ایجاد کنند که با برخورد سریع و مدیریت اوضاع از سوی پلیس، به اقدامات تحریک آمیز در کوتاه مدت پایان داده شد. در پی ترافیک سنگین شب گذشته در تهران و قفل شدن خیابانها، بسیاری از مردم به دلیل در دسترس نبودن خودروی نقلیه عمومی و نیز مترو، ناگزیر از رفت و آمد پیاده شده بودند که این مسأله به فراوانی مردم در حال تردد در پیاده روها انجامید و نیز عاملی شد برای آنکه اندک عوامل طالب اغتشاش نتوانند از تحرک برخوردار شوند. در همین حال، شمار فراوانی از مردم تهران با تجمع چندین ساعته در میدان انقلاب تهران، شعارهایی را در تقبیح و اعلام انزجار از رفتار سران جریان فتنه که با حمایت رسانه های بیگانه صورت گرفت سردادند.

مهمترین کمبود انقلاب مصر و تونس

 

بصیرت: مردم امروز مصر و تونس همان چیزی را می‌خواهند که مردم ما می‌خواستند یعنی یک حکومت مستقل دینی که بر اساس دین تصمیم بگیرد و عمل کند.

به گزارش خبرنگار گروه "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، مردم امروز مصر و تونس همان چیزی را می‌خواهند که مردم ما می‌خواستند یعنی یک حکومت مستقل دینی که بر اساس دین تصمیم بگیرد و عمل کند. استکبار ستیزی و برپایی یک حکومت اسلامی سربلند، درخواست مشترک این انقلاب هاست.تحولات و رویدادها آنقدر سریع رخ می دهد که عنان از کف تحلیل گران و صاحبنظران سیاسی ربوده است. شاید علت این همه مواضع سردرگم و بعضا متناقض حامیان مبارک هم دلیلش همین باشد. اما در لا بلای این کش و قوسهای سیاسی و اجتماعی یک سوال به صورت جدی خود نمایی می کند و آن اینکه آیا مردم مصر و یا تونس بالاخره موفق می شوند به هدفشان برسند؟ آیا می توانند به آنچه می خواهند یعنی استقرار یک نظام اسلامی ضد استکباری دست پیدا کنند؟


* وضعیت کنونی


درست است که در تونس، دیکتاتور حاکم سقوط کرد اما هنوز هدفی که مردم در شعارهایشان فریاد می زنند محقق نشده است.


مصری ها هم که با سر کار بودن مبارک یک مرحله عقب تر از تونس اند با یک مانع جدی تری مواجهند که تونس چندان درگیر آن نبود و آن حمایتهای "تا پای جان " استکبار جهانی از مبارک و دولت اوست.


بی شک خدمتی که مبارک برای آمریکا و دار و دسته اش و به خصوص فرزند نامشروعش اسرائیل کرده هیچ کشوری در منطقه نکرده است. اگر نبود خوش خدمتی ها و دُم جنبانی های مبارک قطعا وضعیت رژیم صهیونیستی الآن به گونه ای دیگر بود. بی علت نیست که این روزها خواب از چشمان سران این رژیم پریده است و تمرکزشان را از دست داده اند. صدای فرو ریختن پایه های ظلم و ستم بیش از آن که از قاهره شنیده شود از تل آویو به گوش می رسد.


* شباهت های این انقلاب ها با انقلاب ما


1. خواستن مردم: مردم امروز مصر و تونس همان چیزی را می خواهند که مردم ما می خواستند یعنی یک حکومت مستقل دینی که بر اساس دین تصمیم بگیرد و عمل کند. استکبار ستیزی و برپایی یک حکومت اسلامی سربلند، درخواست مشترک این انقلاب هاست.


2. برخاستن مردم: روشن است که آن درخواست بدون برخاستن محقق نخواهد شد. مردم مصر این مهم را فهمیدند و به آن عمل کردند. این هم شباهت دوم.


3. ایستادن مردم: شباهت سوم در ایستادگی برای رسیدن به هدف است. هر چند در صحنه ماندن به مراتب سخت تر از به صحنه آمدن است اما مردم ما نشان دادند که برای ایجاد و بقای یک انقلاب ظلم ستیز باید ایستادگی کرد و کم نیاورد.


* تفاوت‌های انقلاب ما با این انقلاب ها


با اینکه بسیاری از تحلیل گران سیاسی این خروشهای مردمی را یادآور جانفشانی های سال 57 مردم ایران و مشابه با آن می دانند؛ اما فرقهایی اساسی بین انقلاب ما و این انقلابها وجود دارد که به تفاوتهایی در زیر اشاره می کنیم.


* جای خالی رهبری


وجود یک رهبری مقتدر و الهی، مهمترین و جدی ترین ناقصی این حرکت هاست. آن رکن مهم و سرنوشت ساز انقلاب مردم ایران که امروز جای خالی آن در مصر و تونس به شدت احساس می شود رهبری انقلاب است.


* نقش رهبری دینی در یک انقلاب دینی


در ایران ما عالمی دینی با انگیزه ای تماما الهی با الگوگیری از ائمه دین(علیهم السلام) بر علیه ظلم و استکبار و دین ستیزی قیام کرد؛ فریاد زد و خروشید. از خروش او بود که کشوری به خروش آمد. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ما با حرکت رهبر آن شروع شد و با حمایت مردم و مدیریت گام به گام او در سایه فضل الهی به پیروزی رسید.


اگر نبود امام(ره)؛ اگر نبود جهت دهی و راهگشائی های او؛ اگر نبود سیاست، درایت و مدیریت الهی امام(ره)، بعید بود که جانبازی های مردم به هدف برسد.


خصوصا در فضایی که همیشه یک عده در تلاشند تا سوار بر موج مردم شده و کشتی انقلاب آنها را به جایی ببرند که خود می خواهند. اینجاست که انسان ضرورت وجود رهبری مثل امام(ره) را به خوبی احساس می‌کند.


در انقلاب ما چپ کمونیسم و لیبرالها و ملی مذهبی ها و ... همه دندان تیز کرده بودند تا انقلاب را به نفع اهداف غیر خدائیشان مصادره کنند. اما این امام(ره) و یارانش بودند که با هشدار، روشنگری و خط دهی های بجا مانع انحراف انقلاب از صراط مستقیم شدند.


* خطری که انقلاب مصر را تهدید می‌کند.


پر واضح است که استعمارگران کهنه کار جهانی به این خلأ جدی در مصر پی برده اند. برنامه اول آنها برای حفظ مبارک، سرکوبی و خاموش کردن مردم است. همین کاری که با اعزام مستشاران اطلاعاتی و نظامی به مصر در حال انجام است.


برنامه دوم آنها برای زمانیست که برنامه اول شکست بخورد و مبارک ساقط شود. اساس این برنامه دوم را "نبود رهبری " تشکیل می‌دهد.


همین کمبود مهم به دشمنان اسلام کمک خواهد کرد تا بتوانند ابتکار عمل را به نفع خود در دست بگیرند. آوردن سریع السیر جناب البرادعی به مصر و نشان دادن یکی دو بار او در خیابان و قرار دادن آن در بین سران معترضان، همه و همه شاهدی بر وجود و اجرای این برنامه است.


اینکه البرادعی یعنی کسی که در جریان پرونده هسته ای ایران، حلقه به گوش بودنش نسبت به آمریکا و رژیم صهیونیستی بر همگان ثابت شد؛ امروز بیاید و مخالف آمریکا و اسرائیل قد علم کند بیشتر شبیه یک طنز سیاسی است تا یک اقدام انقلابی و این چیزی نیست جز همان سوء استفاده از خلأ رهبری در مصر.


دشمن در تلاش است تا انقلاب مصر را به نفع خود به پایان برساند و در نهایت مثل حسنی مبارکی را سر کار بیاورد.


* راه حل


شاید چیزی که بیش از همه باعث دلخوشی دلسوزان اسلام شده است، جماعت اخوان المسلمین باشند. اما اینها هم با پذیرش مذاکره و رفتن و نشستن بر سر میز گفتگو، نشان دادند که با امام و انقلاب ما هنوز فاصله دارند.


به نظر می رسد همین اخوان یا علمای دل نگران مصر اگر هدفشان انقلاب اسلامی به آن معنای واقعی است که هست الگوی انقلاب اسلامی ما را با دقت و سرعت در کشور و انقلابشان پیاده کنند. آنگاه خواهند دید که به فضل الهی انقلابشان پیروز می شود و آنها شهد شیرین یک حکومت اسلامی را خواهند چشید.


به امید پیروزی انقلاب اسلامی در مصر و تونس و برچیده شدن بساط ظلم و استکبار جهانی از سراسر عالم؛ ان شاء الله.


* منبع: تبیان

شکر بی آشغال وجود ندارد !

بسمه تعالی


1- «سرکار مرادی» را تقریباً همه زندانیان سیاسی رژیم شاه می شناسند و یا، با نام او که در همه بندها پیچیده بود، آشنا هستند. سرکار مرادی، گروهبان پلیس بود و هیکلی بسیار تنومند و غول آسا داشت. در اذیت و آزار بر و بچه های زندانی و بهانه جویی و گزک گیری از آنها اگرچه دست کمی از بقیه همکاران خود نداشت ولی آدم بد ذات و پلیدی نبود. سرکار مرادی بعد از قیام مردم تبریز به سمت انقلاب گرایش پیدا کرده بود و ظاهراً به همین علت از پست «وکیل بند»ی برکنار شده و به یک نگهبان ساده تنزل جایگاه پیدا کرده بود.
یکی از روزهای پاییز سال 1356 بود. ملاقاتی ها مقدار قابل توجهی سیب آورده بودند. بند ما به «بند ابدی ها» معروف بود و در مقایسه با سایر بندها که زندانیانی با محکومیت های کمتر داشت، از برخی آزادی ها نظیر در اختیار داشتن چراغ خوراک پزی نفتی و... برخوردار بود. آن روز تصمیم گرفته شد سیب ها را تبدیل به مربا کنیم- گفتنی است که معلوم نیست به چه علت، تهیه کمپوت آزاد ولی تبدیل آن به مربا ممنوع بود! و جیره کتک داشت- آب را در دیگ بزرگی جوش آوردیم و شکر را درون آن ریختیم، تابعد از آن که به اصطلاح قوام آمد و غلیظ شد، سیب ها را به آن اضافه کنیم و به شدت مراقب بودیم مبادا سرکار مرادی که آن روز وکیل بند بود سر برسد و متوجه ماجرا شود. نگارنده و برادر عزیزم آقای دکتر خسرو صادقی آن روز نوبت کارگری بند داشتیم و مشغول کار بودیم. وقتی شکر را درون آب جوش ریختیم متوجه ذرات ریز آشغال شدیم که روی آب آمده بود. هیچکدام تجربه مرباپزی نداشتیم و نمی دانستیم که باید با این آشغال ها چه کنیم. در همین حال، سرکار مرادی از راه رسید و با نگاهی مشکوک به نگارنده و دکتر صادقی نگریست و پرسید؛ دارید چیکار می کنید؟ گفتیم؛ داریم کمپوت درست می کنیم. با تردید گفت؛ مبادا مربا درست کنید؟ پاسخ منفی بود. برای اطمینان نگاهی به درون دیگ انداخت و با تعجب گفت؛ چرا آشغال ها را جدا نمی کنید؟ پرسیدیم چه جوری؟ مگر می شود با قاشق و ملاقه آشغال ها را بیرون آورد؟ خیلی طول می کشد و زحمت زیادی هم دارد. سرکار مرادی پوزخندی زد و بلند بلند گفت؛ اینارو باش! بلد نیستند چند تا آشغال رو از دیگ بیرون بندازند، اونوقت می خواهند اعلیحضرت همایونی رو از تخت پایین بکشند! از قیاسش خنده مان گرفت! پرسید تخم مرغ دارید؟ برایش آوردیم، تخم مرغ را شکست، زرده آن را به دکتر صادقی داد و گفت؛ بده شریعتمداری بالا بکشه که قوی بشه! و بعد سفیده تخم مرغ را درون دیگ آب جوش انداخت، سفیده بلافاصله منعقد شد و در حال انعقاد همه آشغال ها به آن چسبیدند. سفیده را همراه با آشغال ها بیرون آورده و درون سطل زباله انداخت و گفت؛ حالا یاد گرفتید که آشغال های شکر را چه جوری جدا می کنند و دور می ریزند؟ گفتیم باید از شکری استفاده کنیم که آشغال نداشته باشد و سرکار مرادی در حالی که بار دیگر دیگ را معاینه می کرد که مبادا به جای کمپوت مشغول تهیه مربا باشیم، گفت؛ شکر بی آشغال وجود ندارد، هر جا شکر هست، آشغال هم هست. باید راه جدا کردن آشغال را یاد بگیرید.
2- بعد از خیزش عظیم و میلیونی ملت های مسلمان در مصر، تونس، یمن و اردن علیه حاکمیت های آمریکایی کشورشان، آمریکا و متحدانش که با ناباوری شاهد رویش انقلاب اسلامی برخاسته از ایران علیه حاکمان دست نشانده خود در خاورمیانه و آفریقا بودند، ابتدا همه توان خود را برای مهار این خیزش ها به کار گرفتند و هنگامی که مشاهده کردند کاری از دستشان برنمی آید و به قول امام راحل ما(ره) «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» برای انحراف تغییر ماهیت این خیزش ها از «اسلامی» به «ناسیونالیستی» دست به کار شدند- دقیقاً همان فرمولی که در جریان انقلاب اسلامی به کار گرفته و مطابق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی، در پی تغییر بستر انقلاب از رهبری اسلامی امام خمینی(ره) به جبهه ملی و نهضت آزادی بودند- بعد از ناکامی این ترفند و بروز و نمایش مقتدرانه دهها نشانه که از اسلامی بودن انقلاب های مصر و تونس و اردن و یمن و... حکایت می کرد و علاوه بر آمریکا و سران دیکتاتور عرب، جیغ بنفش اسرائیل را پرصداتر از همیشه به آسمان بلند کرده بود، همه نگاه ها متوجه کانون اصلی و موتور محرکه این خیزش ها، یعنی جمهوری اسلامی ایران شد.
اعتراف مقامات رسمی آمریکا، اسرائیل، کشورهای اروپایی و سران برخی از کشورهای عربی به این واقعیت که خیزش ها و انقلاب های کنونی منطقه از ایران اسلامی الگو گرفته به اندازه ای فراوان است که فهرست آنها نیز مثنوی هفتاد من کاغذ است. این اخبار طی چند هفته گذشته در کیهان آمده است و در این وجیزه به چند نمونه اخیر آن اشاره می کنیم؛
«روزنامه انگلیسی تایمز: کابوس اوباما، تبدیل مصر به ایران دوم بود که در حال تحقق است»، «روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز: مصر از آمریکا جدا شده و به ایران می پیوندد»، «هفته نامه آلمانی اشپیگل: ملت ایران با راه اندازی انقلاب مصر، با حسنی مبارک تسویه حساب کردند»، «منوشه امیر در سایت وزارت خارجه اسرائیل: شعارهای اسلامی مردم مصر خیلی خطرناک است. این نگرانی بسیار جدی است که واقعیت تلخ(!!) 32 سال پیش ایران در مصر تکرار شود و اسلامگراها حاکمیت این کشور متحد اسرائیل را در دست بگیرند»، «جاناتان اسپایر کارشناس مرکز مطالعات جهانی هرتزلیا-اسرائیل- در واشنگتن پست: ایران هسته تحولات حساس خاورمیانه است و پیوسته کشورهای بیشتری به منظومه ایران می پیوندند»، «روزنامه آلمانی دی سایت: اسرائیل از تکرار انقلاب اسلامی در مصر وحشت دارد و هر روز تنهاتر و تنهاتر می شود»، «نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در روزنامه هاآرتص: خمینی[ره] از همه طرف اسرائیل را محاصره کرده است»، «جمع بندی نهایی کنفرانس هرتزلیا در اسرائیل که از سوی سرتیپ دانی روچید، رئیس کنفرانس اعلام شد: هواداران ایران در منطقه رو به افزایش و گسترش هستند و خاورمیانه را به تسخیر خود درآورده اند» و...
3- وقتی آمریکا و متحدان اسرائیلی و اروپایی و عرب آن نه فقط به صراحت اعتراف می کنند، بلکه به وضوح می بینند که خیزش ها و انقلاب های اخیر در منطقه از ایران اسلامی ریشه گرفته بسیار بدیهی است که چاره کار و نقطه رهایی از این کابوس وحشتناک را در ایران اسلامی جستجو کنند. اما، چگونه؟ طی 32 سال گذشته برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، همه ترفندها و راه کارهایی که در چنته داشته اند را به میدان آورده و نه فقط نتیجه ای نگرفته اند، بلکه در جریان به کارگیری هر یک از این ترفندها بر قدرت و اقتدار ایران اسلامی افزوده اند، و به قول امام راحلمان(ره):«آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران هر کاری که از دستش برمی آمده انجام داده است و اگر کاری مانده باشد که انجام نداده باشد به خاطر آن است که توان آن را نداشته است» غائله آفرینی در مناطق مرزی، بهره گیری از گروههای تروریست، طرح چند کودتا، جنگ تحمیلی 8 ساله، بمباران شهرها و مناطق مسکونی، تحریم های اقتصادی، جنگ نفتکش ها، صدور قطعنامه ها از سوی شورای امنیت سازمان ملل، مقابله با برنامه هسته ای و آخرین نمونه از این دست، فتنه 88 و در همه این میدان ها معلوم شده است که به قول حضرت امام(ره) آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. حالا شما بفرمائید که چه باید بکند؟! تنها راه آن است که مهره های سوخته خود را بار دیگر به کار بگیرد و به هر قیمتی که شده و با هر تعدادی که ممکن است، یک تجمع به راه بیندازد و با تهیه فیلم و عکس و سپس بزرگنمایی بی نهایت کوچک ها و درشت نمایی بی نهایت ریزها از طریق رسانه های خود به ملت های مسلمان منطقه بگوید؛ «اگر ایران اسلامی الگوی انقلاب شماست، مردم - یعنی همان چند نفر- در ایران از نظام اسلامی خود راضی نیستند»!
خب! این مأموریت را چه کسانی باید برعهده بگیرند؟ هنوز چند روزی بیشتر از حماسه عظیم 22 بهمن 89 نگذشته است، و فریاد دهها میلیونی مردم در حمایت از انقلاب مصر و تونس و اردن و یمن هنوز در فضا طنین انداز است و شعارهای پرصلابت مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل آنها نیز.
حالا فتنه 88 را به یاد آورید، حمایت آشکار و بی پرده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس از موسوی، خاتمی و کروبی و ائتلاف تمامی جریانات و گروه های ضدانقلاب، نظیر بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها، تروریست های ریگی و کومه له و دموکرات و... همه در جریان فتنه 88 سوختند و دود شدند و به هوا رفتند، نرفتند؟! ولی به قول «زئیف شف» استراتژیست معروف اسرائیلی، «ذغال حاصل از چوب سوخته هم قابل سوزاندن است» و اینگونه بود که بار دیگر به سراغ مهره های سوخته رفتند. همان ها که نتانیاهو با افتخار درباره آنها می گفت؛ «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز در جریان فتنه انکار نمی کرد که «اصلاح طلبان در ایران به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی می جنگند» و...
4- چند روز پیش موسوی و کروبی که در جریان فتنه 88 همراه با خاتمی و سایر عوامل فتنه، آشکارا به ساز آمریکا و انگلیس رقصیده بودند و فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل را بی کم و کاست به اجرا گذاشته بودند، علناً به نفع اسرائیل و آمریکا شعار داده بودند و در مناظره های تلویزیونی زمان انتخابات به صراحت گفته بودند ماجرای فلسطین به ما ربطی ندارد و... اعلام کردند که قصد دارند روز 25 بهمن برای حمایت از مردم مصر راهپیمایی کنند! و برای این راهپیمایی درخواست مجوز کردند! آنها به خوبی می دانستند که در هیچ کشوری به ستون پنجم افشا شده دشمن اجازه حضور در عرصه را نمی دهند. و از سوی دیگر، حمایت از مردم مصر و تونس که علیه اسرائیل و آمریکا، یعنی کارفرمایان موسوی و کروبی و خاتمی خروش برداشته اند، به گروه خون این مهره های سوخته نمی خورد. ولی ماجرا چیز دیگری بود. آنها این بار هم از سوی همان کارفرمایان قبلی مأموریت داشتند... به دو نمونه زیر که فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید. منوشه امیر، اسرائیلی ایرانی تبار - منوچهر ساچمه چی تهرانی- و مدیر چند ده ساله رادیو اسرائیل طی مقاله ای در سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تأکید می کند که «اگرچه موسوی و کروبی برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کرده اند ولی قرار است در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت این رژیم از آشوب های مصر- یعنی همان خروش یکپارچه مسلمانان مصر علیه آمریکا و انگلیس- را محکوم کنند.» منوشه امیر در همین یادداشت پیش بینی می کند که جمهوری اسلامی ایران به موسوی و کروبی مجوز نمی دهد و می افزاید؛ «اگر این مجوز صادر شود، مردم مصر و تونس خواهند دید که رژیم اسلامی ایران هیچگونه دستاوردی برای مردم نداشته است که بتواند الگوی سایر ملت ها باشد.»! از سوی دیگر؛ «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به پرسش نمایندگان «سنا» چند نمونه از اقدامات آمریکا برای مقابله با انقلاب مصر را برمی شمارد و از جمله با اشاره به درخواست مجوز راهپیمایی از سوی موسوی و خاتمی می گوید «تظاهرات روز 14 فوریه- 25 بهمن- در ایران، هر چند که در ظاهر قرار است برای پشتیبانی از مردم مصر باشد ولی هدف اصلی آن ابراز ناخرسندی از رژیم ایران است که اعتراض به حمایت رژیم تهران از شورش های مصر و تونس را نشان می دهد».
5- در پی اعلام راهپیمایی- بخوانید کاریکاتوری- روز 25 بهمن، تمامی رسانه های آمریکایی، اروپایی، صهیونیستی به گونه ای حیرت انگیز به صف شدند و سایت های اینترنتی وابسته به آنها نیز برای حمایت و پوشش این به اصطلاح راهپیمایی!! اعلام آمادگی کردند. بی بی سی برنامه دیروز خود را 2 ساعت زودتر آغاز کرد، سایت وزارت خارجه اسرائیل برای حمایت از آن، صفحه ویژه باز کرد، تلویزیون العربیه- عربستان- برنامه های عادی خود را متوقف کرد و...
و سرانجام دیروز «کوه» موش زائید و اگرچه تعداد اندکی از اراذل و اوباش اجاره ای کوشیدند در چند نقطه تهران ابراز وجودی چند دقیقه ای کنند ولی با حقارتی مثال زدنی روبرو شده و جمع شدند... شبکه تلویزیونی CNN با ناامیدی اعلام کرد؛ «عدم حضور معترضان در خیابان ها در 14 فوریه- 25 بهمن- نشان داد که جنبش سبز واقعا مرده است». شبکه تلویزیونی بی بی سی با ذوق زدگی اعلام کرد، یک گزارش زنده از تهران دارد و گزارشگر این شبکه موبایل خود را برای پخش صدای- به قول بی بی سی معترضان- به میان جمعیت برد و این شعار از شبکه بی بی سی که غافلگیر شده بود، پخش شد؛ «بی بی سی حیا کن مملکت رو رها کن ، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل» سایت یوتیوب YOU TUBE و سایت های «فیس بوک»، «بالاترین» و توئیتر، تصاویری از آشوب های خردادماه 88 را به عنوان تظاهرات روز 25 بهمن ماه جا زدند که خیلی زود با اعتراض کاربران روبرو شد که «کدام احمقی در هوای سرد و زیر صفر درجه زمستان تهران، با تی شرت به خیابان می آید و کدام دیوانه ای در این هوای سرد با روزنامه تا شده خودش را باد می زند»؟!
6- و بالاخره، اگرچه گفتنی در این باره فراوان است ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که آیا تجمع نهایتا 400-300 نفر از جمعیت 75 میلیونی ایران و یا از جمعیت 12 میلیونی تهران برای مخالفت و ضدیت با انقلاب و نظام، نشانه پایگاه مردمی عظیم و گسترده جمهوری اسلامی ایران نیست؟ یک کیلو شکر هم خیلی بیشتر از این آشغال دارد. ندارد؟!
نمی دانم «سرکار مرادی» کجاست؟ زنده است؟ فوت کرده؟ و... هرکجا هست یادش به خیر که می گفت؛ شکر بی آشغال وجود ندارد... و آشغال ها را چه آسان می توان جمع کرد و دور ریخت.
حسین شریعتمداری

 

حجاب و پیامد های آن

 

لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است . علیهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی توان تردید کرد . پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است ، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از مظاهر آن است .

۱) آیا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمین به غیر مسلمین سرایت کرده است ؟ یا از مختصات اسلام و مسلمین نیست و در میان ملل دیگر قبل از اسلام نیز وجود داشته است ؟
۲) علت پوشش چیست ؟
در میان حیوانات هیچگونه حریمی میان جنس نر و جنس ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت می کنند . قاعده اولی طبیعی این است که افراد انسان نیز چنینباشند . چه موجبی سبب شده که میان جنس زن و مرد حریم و حائلی به صورت پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید ؟ . اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسی جای چنین سؤالی هست
۱) درباره حیا و عفاف نیز همین پرسش هست .
۲) حیوانات در مسائل جنسی احساس شرم نمی کنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حیا و شرم وجود دارد .
۳) فلسفه پوشش از نظر اسلام .
۴) ایرادها و اشکالها .
۵) حدود پوشش اسلامی چیست ؟
آیا اسلام طرفدار پرده نشینی زن است همچنانکه لغت " حجاب " بر این معنی دلالت می کند ، یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند ؟ و در صورت دوم حدود پوشش چقدر است ؟ آیا چهره و دو دست تا مچ نیز باید پوشیده شود یا ماورای چهره و دو دست باید پوشیده شود اما چهره و دو دست تا مچ پوشیدنش لازم نیست ؟ و در هر حال ، آیا در اسلام مسأله ای به نام " حریم عفاف " وجود دارد یا نه ؟ یعنی آیا در اسلام مسأله سومی که نه " پرده نشینی " و " محبوسیت " و نه " اختلاط " باشد وجود دارد یا خیر ؟ و به عبارت یگر آیا اسلام طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه ؟ .
همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن .
● سوره مبارکه کوثر آیه ۲ ۱
خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است آن کس که با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوی زنان دو جهان است. پیامبر اکرم (ص)
حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.
*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)
حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه حکومتی خود می داند .
● فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه
در روایات شیعه، لیله القدر را به صدیقه طاهره (س) تطبیق نموده اند. در حقیقت لیله القدر از باطن مبارک فاطمه نازل می شود. به اعتقاد امام خمینی دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیله القدر می کند حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی می گفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطن " حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه اناکنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم" (دخان۱۱ ۴) چیست، امام فرمود: اما "حم" محمد صلی الله علیه و آله است و اما "کتاب مبین" امیرالمومنین علی است و اما "الیله" فاطمه علیهما السلام است.
هستی شناسی و انسان شناسی امام خمینی تحت تاثیر اندیشه عرفانی قرار دارد.
امام خمینی نزدیکترین قرائت به اسلام حقیقی را، قرائت عارفان اعلام کرده است. به نظر وی هیچ یک از طوایف علمی از متکلمین و فلاسفه به اندازه عارفان به فهم دین و زبان دین قائل نشده اند. قبل از ورود در موضوع مقاله، فهم این نکته ضروری است که امام خمینی در آثار کتبی و شفاهی اش به حضرت صدیقه طاهره (س)، با زاویه دید عرفان نگریسته اند. از طرفی امام چون به عزت اسلامی توجه خاص داشت و خود منظر عزت مسلمین بود، نسبت به مظالمی که در دنیا نسبت به حقوق زن می شد و بخشی از این مظالم ناشی از قرائت های غلط از اسلام شکل گرفته بود، به شدت نسبت به حقوق زن حساس بود. مشارکت زنان مسلمان که تا قبل از انقلاب مقوله ای فراموش شده بود با تهییج امام خمینی در انقلاب اسلامی شکل گرفت. شاخص امام خمینی در همه بحث های مربوط به حقوق زنان بر مبنای سیره مبارک حضرت فاطمه (س) و اندیشه ها و گفتارهای آن بزرگوار شکل می گرفت. بنابراین به طور کلی حضرت فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی در دو قسمت پررنگ است:
۱) حوزه عرفان
۲) حوزه سیاست
الف) مقام عرفانی فاطمه (س)
امام خمینی در آثارشان مقام ائمه اطهار (س) را به لحاظ مراتب معنوی و باطنی مساوی رسول الله (ص) دانسته اند، اگرچه رسول اکرم (ص) در باطن اصل و ائمه (ع) پیرو و به تبع آن حضرت مطرح شده اند، اما از آنجا که "کلهم نور واحد" هستند، ترتب پیامبر (ص) بر حضرت زهرا (س) ترتب زمانی است و نه رتبی. به نظر امام خمینی رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) قبل از این عالم، انواری بوده اند در ظل عرش، و در انعقاد نطقه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشته اند و مقاماتی دارند الی ماشاءالله، چنانکه در روایات معراج جبرئیل عرض می کند:لو دنوت انمله لاحترقت (هرگاه کمی نزدیکتر می شدم، سوخته بودم) یا این فرمایش که" ان لنا مع الله حالات لایسعه ملک مقرب و لانبی مرسل" (ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشته مقرب آن را می تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل"، این جزء اصول مذهب ماست که ائمه (ع) چنین مقاماتی دارند... این مقامات سوای وظیفه حکومت است. (ولایت فقیه ص ۵۳ ۵۴)
مطابق این اندیشه ، اگر حضرت زهرا (س) در زمان پیامبر (ص) می بودند رسالت را بر عهده می گرفتند.
نکته عرفانی دیگری که امام به تبع از عارفان بزرگوار اسلام در مقام حضرت زهرا (س) به خوبی تحلیل کرده اند، در تفسیر سوره لیله القدر است، عارفان در آثارشان نماد روز را به امیر المومنین(ع) و نماد شب را به حضرت زهرا (س) تطبیق کرده اند. روز مظهر ولایت و شب مظهر غیب است.
در روز ماه رمضان تکلیف روزه داری بر عهده روزه دار است و در شب رمضان، تکلیف برداشته می شود. در روایات شیعه، لیله القدر را به صدیقه طاهره (س) تطبیق نموده اند. در حقیقت لیله القدر از باطن مبارک فاطمه نازل می شود. به اعتقاد امام خمینی دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیله القدر می کند حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی می گفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطن " حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه اناکنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم" (دخان۱۱ ۴) چیست، امام فرمود: اما "حم" محمد صلی الله علیه و آله است و اما "کتاب مبین" امیرالمومنین علی است و اما "الیله" فاطمه علیهما السلام است.
نکته عرفانی دیگری که بارها امام خمینی در مورد حضرت صدیقه (س) مطرح نموده اند، تنزیل جبرئیل در مجلس حضرت فاطمه (س) بوده است. جبرئیل آن گونه که قرآن توصیف فرموده بزرگترین فرشته خداست که مأمور علم در جهان است. تمام علومی که در عالم منتشر می شود از خزینه فرشته ای به نام جبرئیل نازل می گردد. خداوند از وی به "قوی و امین" تعبیر نموده و کفر به جبرئیل را کفر به خدا می داند.

عارفان در تنزیل معانی از عالم غیب سخن عمیقی دارند. به نظر عرفا پیامبر صرفا آینه ای نبود که سخن خدا را در خود منعکس کند بلکه نزول و تنزیل رابطه ای مستقیم با حقیقت فردی دارد که بروی وحی نازل می شود. در حقیقت مطابق اندیشه عرفانی، پیامبر (ص) به لحاظ قدرت باطنی به درجه ای بود که جبرئیل را از مرتبه عقول نازل می کردند و مانند بچه دبستانی بدنیا می آوردند و با وی گفتگو می کند...
بااین مبنا را می توان نزول جبرئیل در محضر حضرت فاطمه (س) را درک کرد. امام خمینی ضمن آنکه خود را عاجز از توصیف معنوی حضرت فاطمه (ع) می داند، می گوید: "فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراد دهای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل این رفت و آمد را داشته است و مسائلی را در آتیه ای که واقع می شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او می رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است، حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است، کاتب وحی حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است.  مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای همه کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل شویم به اینکه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، بواسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است. او تنزیل می دهد او را وارد می کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسائل را بگو... حتما درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا (س) است که آنکه من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این ۷۵ روز وارد می شده است. در هر صورت من این قرائت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا (س) ذکر کرده اند، با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است _ این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیا (علیهم السلام) آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا (علیهم السلام) و بعضی از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده، این از مختصات حضرت صدیقه (س) است.
حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.
۱) فاطمه)س) مایه افتخار
دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.
الف) افتخار جهان هستی
روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.
"زنی که عالم به او افتخار دارد."
ب) افتخار خاندان وحی
"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."
"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."
ج) افتخار پیروان او
"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."
۲) فاطمه (س) تجلی کمال است.
" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "
" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "
"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."
"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."
۳) مقامات معنوی حضرت زهرا(س(
الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."
"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.
ب) موجودی ملکوتی و جبروتی
"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."
" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."
ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)
"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."
د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز

"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.
و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)
"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:
فاطمه (س) بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.
ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز ، مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "
● سخنانی گوهربار در مورد مادر
بهشت زیر قدمهای مادران است . پیامبر اکرم «ص» حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد . امام سجاد «ع»
خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»
ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد . سوره مبارکه احقاف ، آیه ۱۵
دفاع از حقوق زنان، دفاع از بخشی از انسانیت است که در طول تاریخ مردسالار، از روی جنسیتش و نه شایستگی هایش قضاوت شده است. بخاطر "زن" بودنش حق یکسان نداشته است. رنج مضاعف یعنی رنج بی عدالتی اجتماع را بردن و همزمان رنج "جنس دوم" بودن را.
حتی زنانی که از رفاه درباری برخوردار بودند از تبعیض وحشتناک رهایی نداشتند. تاج السلطنه دختر مورد علاقه ی پدرش ناصرالدین شاه که در حرم شاهی بدنیا آمده و در همانجا بزرگ شده بود می نویسد:
«افسوس که زنهای ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام، در یک محبس ناامیدانه زندگی می کنند و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی های ناگواری عمر می گذرانند ... در روزنامه ها می خوانند که: زنهای حقوق طلب، در اروپا چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می طلبند ... من خیلی میل دارم یک مسافرتی در اروپا بکنم و این خانم های حقوق طلب را ببینم ، و به آنها بگویم: دروقتی که شما غرق در سعادت و شرافت، از حقوق خود دفاع می کنید و فاتحانه به مقصود موفق شده اید، یک نظری به قطعه ی آسیا افکنده و تفحص کنید در خانه هایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانه منحصر به یک درب است و آن درب توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیر قابل محکومیت، اغلب سر و دست شکسته، بعضی ها رنگ های زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانروز منتظر و گریه کننده و باز می گفتم: این ها هم زن هستند، اینها هم انسان هستند، اینها هم همه قابل همه نوع احترام و ستایش هستند. ببینید که زندگانی اینها چه قسم می گذرد.»*
آیا بهتر از این شاهزاده خانم ایرانی می توان وضعیت زنان ایرانی آن دوران (و تا حدود زیادی حالا ؟) را تشریح کرد؟
اما اگر بی عدالتی و تبعیض بوده، بخصوص در دوران جدید (کمی پس از مشروطه) ، مقاومت و مبارزه برای بدست آوردن حق هم بوده.

یکی از اولین نشریاتی که بدست زنان و برای زنان منتشر می شد « بیداری ما» بود که از سال ۱۳۲۲ شروع شد. نجمه علوی که خودش از بنیانگزاران این نشریه بوده، خواسته های زنان را که در شماره های مختلف «بیداری ما» آمده اینطور بیان می کند:
سعی کنید تخصصی بیاموزید تا استقلال اقتصادی پیدا کنید.
با خرافات مبارزه کنید.
زن ها را در امور سیاسی و اقتصادی شرکت دهید.
استقلال اقتصادی زن ضامن شئون اجتماعی او است.
تنها بیداری ملت می تواند مملکت ما را نجات بدهد.
زنان ایران! آزادی ایران در دست شماست.
مادران ایران! بخواهید که در سرنوشت مملکت خود دخالت داشته باشید.**
دو نکته جالب در این خواسته ها و شعارها هست که شاید بیشتر از همه جلب توجه می کند. اول اینکه این مطالب حدود ۶۰ سال پیش در جامعه مطرح شده است. و دیگر اینکه پس از این ۶۰ سال چقدر هنوز تازگی و اهمیت خودشان را حفظ کرده اند. یکبار دیگر بخوانید. خواسته های زنان ما در کلی ترین شکل هنوز هم جز اینها نیست.
از کارهای خیلی خوبی که این زنان آگاه انجام دادند ایجاد کلاس اکابر برای سواد آموزی زنان بود. چون فکر می کردند که سواد پایه ی آگاهی ست و اولین قدم، آگاهی زنان است از حقرقشان. در این کلاسها، هم به زنان سواد آموزی می کردند و هم مسائل بهداشت زنان و مسائل روزمره ی زنان را به آنها آموزش می دادند.
امروز هم در همین عرصه ی اینترنت که تازه هنوز هم در ایران همه گیر نشده است، سایت هایی مثل «زنان ایران» و «تریبون فمینستی» و نشریه هایی مانند «فصل زنان» و اینهمه وبلاگ ها و سایتها و فعالیت های اجتماعی که زنان و دختران ایرانی می نویسند و اداره میکنند فقط گوشه ی کوچکی را نشان می دهد که چه توانایی ها و سرمایه هایی در یک جامعه مردسالار به هدر می رود. این نقش فعال زنان و دختران در اینترنت چقدر مایه ی غرور و امیدواری است. از طرف دیگر بسیاری از همین دختران و زنان مورد دشنام و تمسخر برای فعالیت های اجتماعی شان هستند. شاید بیشتر آنها یا اصلا اشاره ای نکنند یا اشاره های کوچکی داشته باشند اما کاملا معلوم است که تعداد زیادی از آنها را زیر فشارهای روحی قرا می دهند، بویژه اگر پا را از گلیم «حرف های زنانه» درازتر کنند و موضوعات اجتماعی و حقوق زنان و مشکلات آنها را به میان بکشند. پدیده ی لباس شخصی ها حتما لازم نیست در خیابان و برای مقابله با این یا آن تظاهرات دانشجویی یا زنان یا معلمان باشد، پدیده ی لباس شخصی می تواند در یک ایمیل توهین آمیز و تمسخر کننده سرکوبگر و آزاردهنده باشد.
● مقام حضرت فاطمه(س) :
▪ باغبان هستی:
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.
گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.
▪ خشم لبریز از مهربانی:
مهربانی و لطافت مادر را بارها یاد کرده ایم و ستوده ایم، ولی من، لحظه های ناب خشم و قهر او را نیز می ستایم؛ لحظاتی که پایم در راه می لغزید و سوی بیراهه می رفتم؛ لحظاتی که دست به خطا می بردم و از سر جهل راه عصیان پیش می گرفتم. نه به کلام او دل می سپردم و نه به نگاه زنهار زده اش وقعی می نهادم. سر در جیب جهالت فرو کرده، راه خود می رفتم و او چون کوهی سترگ، راه بر من می بست. چون رودی خروشان می خروشید، آن گونه که خود را خردتر از آن می دیدم که نافرمانی کنم و چه زود پرده جهالتم دریده می شد و چشم دلم گشوده، و می دیدم که با آن خشم لبریز از مهربانی اش، چگونه راه مرا بر پرتگاه خطا بسته است و آن گاه، فروتنانه به سپاسش می نشستم.
▪ قدرت مندی و جدیت:
به همان اندازه که مهربانی و لطافت مادر قابل ستایش است، قدرت مندی و استواری او در راه تربیت صحیح کودک نیز قابل تحسین، و شایسته ستایش است. مادر فهمیده و دانا، با جدیت از مشاجره با کودک و یا کوتاه آمدن در مورد خواست های نا به جای او دوری می کند و با قدرت مندی، راه او را بر خطا می بندد و این، بهترین راه برای حفظ سلامت جسمی و روحی کودکی است که نه خوب و بد را می شناسد و نه می تواند بفهمد و بشناسد.

▪ گام به گام رو به سعادت:
مادر مسلمان، در کنار همه محبت های مادرانه و عاطفه بی پایانی که خداوند به او بخشیده، چون راهنمایی است که کودک را از همان ابتدا با اصول اسلامی آشنا می کند. او با نقل داستان های واقعی یا تخیلی، تذکر گام به گام و بیان کودکانه از واقعیت ها و بایدها و نبایدها، کودک را با رفتاری مطلوب و اسلامی پرورش می دهد، آن گونه که این رفتارها از همان آغاز کودکی در وجود کودک برجسته می شود. چنین مادرانی که راه سعادت را بر روی فرزندان خود می گشایند، شایسته تحسین و پاداش الهی هستند.
▪ عظمت مقام مادر:
در قانون خلقت، هرچه مقام آفریده ای بالاتر است، وظایف او هم سنگین تر می شود. در این میان، زن که به عنوان انسان، جانشین خدا در زمین و به عنوان مادر، پرورش دهنده افراد جامعه بشری است، از مقام بلند و والایی برخودار است. آیت الله جوادی آملی، در مورد عظمت مقام مادر و وظایف او چنین می نویسد: «یک سلسله مسئولیت های پرورشی به عهده مادر است که مرد از آن محروم است. زن حداقل سی ماه یک سری مسئولیت هایی دارد که مرد ندارد. در این سی ماه که کودک مستقیماٌ از مادر تغذیه می کند، مادر مسئول حفظ دو نفر است؛ یکی برای خود و دیگری برای کودک. آیا این عظمت زن نیست؟ این مسئولیتی نیست که ذات اقدس الهی به زن داده است که به زن فرمود: مسئولیت در حفظ اندیشه ها، افکار و عقاید بیش از مرد است. تو مسئول دو نفری. از این رو مواظب افکار و اندیشه هایت باش؛ زیرا که بسیاری از مسائل، از راه اندیشه به فرزند می رسد».
▪ تعالی اندیشه در مادر:
حساسیت مقام زن و دشواری وظایف او، و سنگینی اموری که در خلقت بر عهده او نهاده شده، بسیار دشوار و در عین حال ظریف و دقیق است. توجه مادران به این وظایف حساس، باعث سلامت جامعه بشری است. استاد جواد آملی در این باره چنین می نویسد: «اگر مادری بداند که اندیشه های او در کودک اثر می گذارد، اندیشه ها و بینش های خود را تعالی بیشتری می بخشد، وظیفه مادری تنها این نیست که با وضو بچه را شیر بدهد و (یا هنگام شیر دادن) «بسم الله» بگوید که اینها امور ظاهری و عبادت های ظاهری است؛ بلکه دین می فرماید: مواظب اندیشه های خودت نیز باش».
▪ تجلیل ویژه از مادر:
خداوند در جای جای قرآن کریم، به تکریم و احترام پدر و مادر و احسان به آنها سفارش و در مواردی، احسان به والدین را در کنار عبادت حق ذکر می کند. ولی با همه این توصیه ها، در جایی که از زحمات آن دو یاد می کند، تنها از دشواری هایی که مادر تحمل کرده نام می برد و می فرماید:« ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، (خاصه مادر) زیرا مادرش (بار وجود) او را به سختی حمل کرده و به سختی فرو نهاده است.» بله آن جا که سخن از سختی ها و زحمات است، خداوند نام مادر را به صورت مخصوص بیان می دارد تا بلندای حق او بر فرزند، آشکار گردد.
▪ بلندای مقام مادری:
استاد جوادی آملی درباره توجه و اهتمام زنان به امور خانواده و وظیفه حساس مادران می فرماید: «مبادا ارزش های مادی و عادی، مقام والای مادری را به دست نسیان بسپارد و آن را کمتر از سمت های دیگر وانمود کند و خانه داری و مدیریت داخلی خانواده که رکن اصیل جامعه اسلامی است، کم رنگ گردد».
▪ منزلت رفیع مادر:
حساسیت وظایف مادر به قدری والا و دقیق است که توجه یا عدم توجه به آن، تأثیر آشکار و عمیقی بر آینده کودک و جامعه می گذارد. در حقیقت، مقام مادری پستی کلیدی در جامعه است.
استاد جوادی آملی در مورد مقام مادر می فرماید: «نه اعضای خانواده مجازند مقام شامخ مادری را تنزل دهند، نه افراد جامعه می توانند منزلت رفیع مدیریت داخلی خانه را سبک تلقی کنند، نه نظام حکومتی و سیستم اداره جامعه حق دارد از بهای لازم آن غفلت یا تغافل کند، و نه خود زنان مأذونند که از شناخت چنین جایگاه رفیعی جاهل بوده و یا تجاهل نمایند.»
▪ دعا برای والدین:
خدای متعال در کتاب آسمانی اش، قرآن کریم، در چهار مورد احسان و اکرام والدین را بلافاصله بعد از توحید و عبادت خود ذکر کرده که این نشان دهنده تأکید بر وجوب احترام و احسان به والدین و بزرگ داشت مقام آنان است. افزون بر این، در موارد چندی نیز مؤمنان را به دعا در حق والدین و طلب آمرزش برای آنان توصیه کرده است. ما نیز در این روز بزرگداشت مقام مادر، دست به دعا بر می داریم و از خدای یگانه برای همه مادران مهربان برکت، رحمت و عزت می طلبیم.
▪ گاه نیازمندی:
مادران اسوه های فداکاری، جلوه های صبوری و آینه های بردباری اند که کودک را از آغاز بودنش در آغوش پر مهر خویش گرفته و در پناه حمایت خود می پرورانند. لحظه ای از فکر کودک خود غافل نمانده و اندکی بی توجهی به او روا نمی دارند. چه زیباست اگر چنین اسوه های صبوری و فداکاری را، گاهِ پیری که نیازمند حمایت و هم یاری اند، با مهربانی و رحمت بپذیریم، دست یاری به سویشان بگشاییم، و مقام بلندشان را پاس داریم.