عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

ستایش رهبر انقلاب از حبیب‌الله معلمی

در روز انتظار، دعا برای شاعر حماسه‌ها را فراموش نکنیم

برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»

نام حاج حبیب‌الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی می‌اندازد که اینک در بستر بیماری، از ارادتمندان اهل ‌بیت عصمت و طهارت(ع) التماس دعا دارد.

خبرگزاری فارس: برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»/ ستایش رهبر انقلاب از حبیب‌الله معلمی

خبرگزاری فارس- پریسا چیذری: این روزها حبیب الله معلمی، شاعر نوحه‌های صادق آهنگران در 8 سال جنگ تحمیلی به علت بیماری تنفسی و ریوی در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری است.

وی با اولین شعرش (ای شهیدان بخون غلطان خوزستان درود) نام حاج صادق آهنگران را بر سر زبان ها انداخت. آهنگران با خواندن این شعر در اوایل دفاع مقدس در محضر امام خمینی(ره) ،نوحه خوانی و نغمه سرایی را در جبهه‌ها رواج داد. تمام اسامی در شعر، نام شهدای مسجد جزایری و بسیاری از شهدای اهواز بودند که در اوایل جنگ به شهادت رسیده بودند. هیچکس از پشت پرده این نوحه خبر نداشت که سراینده او کیست. از آن روز به بعد هر بار ردیف کردن سجع و قافیه، شوری در دل رزمندگان با نواخوانی حاج صادق به پا می‌کرد.

 

 

نگاهی به زندگینامه حبیب الله معلمی

حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال 1305 شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتب‌خانه گذراند و ادامه‌ آن را تا سیکل قدیم پی‌گرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه‌ شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویق‌های یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به ‌نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.

 

 

معلمی در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصت‌های بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز می‌پرداخت که خاطره نخستین نوحه‌ای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال 1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر می‌گوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم‌ها نوحه می‌خوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.

روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیت‌ها آورده است.

نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سر‌نوحه‌اش این بود:

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود

لاله‌های سرخ پرپر گشته ایران، درود

همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.

من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه می‌کردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه می‌دهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.

معلمی شاعر نام‌آشنای جبهه‌های جنگ است، که سروده‌های وی در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده می‌شود و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان می‌کرد.

 

 

* کشاورزی با قریحه شعری بالا

صادق آهنگران درباره ارتباط خود با ‌آقای معلمی در ایام جنگ می‌گوید: « آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار می‌کرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام می‌داد. گاهی تا صبح با هم می‌نشستیم و شعر و سبک آن را آماده می‌کردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.

خیلی مواقع پیش می‌آمد که نه شعر آقای معلمی می‌آمد و نه سبک من و کار قفل می‌شد. در اینگونه موارد توسلی می‌کردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل می‌شدیم.

به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردان‌ها و تیپ‌ها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا می‌کردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود. از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردان‌ها‌ی‌شان بروم و نوحه بخوانم...»

نوحه های شیوا و حزین صادق آهنگران در ایام محرم و فاطمیه هم از سروده‌های این مرد اهل قلم است.

 

 

حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش می‌گوید: در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه می‌شدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:

«عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله»

از معلمی نوحه‌های به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چه‌ها می‌کند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است.

عمده سروده‌های وی توسط صادق آهنگران، مداح نام ‌آشنای جبهه‌ها اجرا شده است.

بیشتر اشعار معلمی در کتاب « خونین نامه‌ عاشقان حسین » در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید، کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر می‌توان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد. بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است گرچه در غزل و مثنوی نیز طبع‌آزمایی کرده‌ است.

 

ستایش رهبر ایران آیت الله خامنه‌ای از معلمی

پس از جنگ، بارها حبیب الله معلمی مورد ستایش رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت که تقدیر نامه زیر، نمونه‌ای از آنهاست:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر عزیز آقای معلمی

هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان می‌ریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده می‌بخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس می‌گردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایه‌های جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک می‌گویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم می‌دارم و شما را دعا می‌کنم.

برادر شما سید علی خامنه‌ای

 

صادق آهنگران کتابی را که از خاطرات و نوحه‌های وی با قلم علی اکبری نوشته شده است تقدیم به استاد خود حبیب الله معلمی کرده است.

نام حاج حبیب الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی می‌اندازد که اینک در بستر بیماری از ارادتمندان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) التماس دعا دارد. وی از هفته گذشته تاکنون به دلیل کهولت سن و بیماری در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری شده است و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد

حجاب

خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین

در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن

خواهر من این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست

پوشش زهرا و زینب بهترین بر تو ای محبوبه خواهر آفرین

پیش نامحرم تو طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن

یادت آید از پیام کربلا گاه گاهی شرمت آید از خدا

در جوارش خویش را مهمان نما با خدا باش و بده دل را صفا

یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو را مده بر دست باد

زلف را از روسری بیرون مریز با حجاب خویش از پستی گریز

در امور خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نا محرم مشو

خواهر من قلب مهدی خسته است از گناه ماست کو رو بسته است

بانوی بی نشان

اونقدر بدم که جرات ندارم صدات کنم 

ولی حاضرم بی بی جون ، جونمو فدات کنم 

یاور مولا بودی تو روز سختی می دونم 

کاش می شد منم یه روز یاری بچه هات کنم 

نفسم بند اومده از بس که بغض تو گلومه 

بپذیر تا اشکمو ، نثار گریه هات کنم 

اگه توفیقی بدی آرزومه تا بتونم 

تا ابد خادمی ، خادم و نوکرات کنم 

دو تا آرزو دارم یکی ظهور پسرت 

بشه پیدا فبر تو اونجا بیام صدات کنم 

چی می شه قبول کنی تا به زیارتت بیام 

جونمو نثار قبرِ ، بی سر و صدات کنم

شیفته کرمانشاهی