عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

به کجا می رویم ؟!

1 - رئیس جمهور کشورمان در جمع مردم خوزستان می‌گوید «می‌دانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» و چند ساعت بعد، «جی کارنی» در پاسخ به خبرنگاران که نظر دولت آمریکا را درباره دیدگاه آقای روحانی پرسیده بودند می‌گوید «سخنان رئیس‌جمهور ایران مصرف داخلی دارد» و تاکید می‌کند «این مسئله نه برای ما تعجب‌برانگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود. آنچه مقامات ایرانی می‌گویند اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام می‌دهند مهم است»!
بعد از امضای توافقنامه ژنو- سوم ‌آذرماه جاری/ 24 نوامبر 2013- مقامات آمریکایی، از جمله باراک اوباما، جان کری و «وندی شرمن» در مصاحبه‌های پی‌درپی تصریح می‌کنند که در توافقنامه حق غنی‌سازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است- منظورشان غنی‌سازی صنعتی است که مطالبه اصلی کشورمان است و نه تحقیقاتی- و در مقابل آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان اعلام می‌کند که اظهارنظر مقامات آمریکایی عاری از واقعیت است و مصرف داخلی دارد و تاکید می‌کند که دولتمردان آمریکایی برای قانع کردن کنگره، لابی‌صهیونیستی و تندروهای آمریکا، به اینگونه اظهارات خلاف واقع درباره توافقنامه ژنو متوسل می‌شوند و با لفاظی تلاش می‌کنند نگرانی‌های داخلی خود را حل کنند.»
پس از توافق اخیر ایران و گروه کشورهای 5+1 درباره تفسیر ابعاد و جزئیات اجرایی توافقنامه ژنو- برنامه اقدام مشترک JPA‌- آقای دکتر عراقچی مذاکره‌کننده محترم و ارشد تیم هسته‌ای کشورمان، این توافقنامه را غیرقابل انتشار دانست و گفت «پس از توافق ژنو، مذاکراتی درباره چگونگی اجرای آن انجام دادیم که نتیجه آن برداشت‌های مشترک به صورت شفاهی بود و در قالب ‌NON  PAPER و به عنوان سند غیررسمی مکتوب شد». آقای عراقچی در ادامه می‌گوید «انتشار این سند، به معنای رسمیت دادن به آن است» و توضیح نمی‌دهد که اگر این سند «غیررسمی»! است چرا قرار است اجرای توافقنامه ژنو دقیقاً براساس آن صورت پذیرد؟!
و اما، بر خلاف نظر آقای عراقچی که متن توافق جدید را «غیر‌قابل‌انتشار» و حتی به زیان هر دو طرف مذاکرات دانسته بودند، کاخ سفید علاوه بر آن که متن کامل توافق یادشده را به کنگره تسلیم کرد، خلاصه‌ای 4 صفحه‌ای که اصلی‌ترین محورهای مورد توافق ایران و 1 + 5 در آن آمده‌بود را نیز منتشر کرده و در اختیار خبرگزاری‌ها قرار داد.
در پی این اقدام دولت آمریکا، سرکار خانم افخم سخنگوی وزارت امورخارجه کشورمان این بیانیه را «یکسویه» نامیده و گفت: «بیانیه کاخ‌سفید، برداشت یکسویه و یک جانبه‌ای از توافقات غیررسمی اخیر بین کارشناسان ایران و 5+1 می‌باشد و به هیچوجه ملاک ارزیابی یا قضاوت در مورد نحوه اجرای توافق ژنو نیست» و...
2- با توجه به نمونه‌های یادشده، آیا این پرسش بدیهی و منطقی در ذهن مردم کشورمان پدید نمی‌آید که واقعیت ماجرا چیست؟ و چرا بسیاری از آنچه که برای مردم ایران- و در مواردی حتی برای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی- ناگفتنی است، از نگاه حریف محرمانه نیست؟! مسئولان محترم هسته‌ای کشورمان تقریبا در تمامی موارد یاد شده، قبل از انتشار متن توافقات از سوی حریف، انتشار آن را «محرمانه»! تلقی کرده و یا به مصلحت ندانسته بودند! و بعد از آن که طرف مقابل تفسیر خود از اسناد مورد اشاره -FACT  SHEET- را با صدور بیانیه و به گونه‌ای آشکار اعلام کرده است، مذاکره‌کنندگان کشورمان، این بیانیه‌ها را «یکسویه»، «غیرقابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» معرفی کرده‌اند که باید گفت؛
الف: اگر متن‌های یاد شده غیر قابل انتشار بوده است چرا طرف مقابل بلافاصله دست به انتشار آن زده و می‌زند؟!
ب: چنانچه حریف در جریان مذاکرات متعهد می‌شود که متن مذاکرات و یا محتوا و جزئیات توافق‌ها محرمانه بماند ولی به تعهد خود عمل نکرده و دست به افشا و انتشار آن می‌زند، چرا با مشاهده اولین تخلف و عهدشکنی حریف، باز هم و برای چندمین بار، تعهدات طرف مقابل را می‌پذیریم و نهایتاً خود را در موضع انفعال قرار می‌دهیم؟!
ج: در عصر ارتباطات و در فرهنگ و قواعد شناخته شده آن، کسی که در اعلام نظر خود  پیشدستی می‌کند، برگ برنده بیشتر و مؤثرتری در اختیار خواهد داشت و با این پیشدستی، طرف مقابل را به موضع انفعال می‌اندازد. چرا که از این طریق، افکار عمومی را به نفع خود شکل می‌دهد و طرف دیگر را به جای پرسشگری که موضع برتر در اینگونه چالش‌هاست، به نقطه پاسخگویی، یعنی چند پله پایین‌تر می‌کشاند. متأسفانه و علی‌رغم احترامی که برای تیم محترم مذاکره کننده کشورمان قایل هستیم، باید گفت، در موارد یاد شده، از حریف رو دست خورده و عرصه افکار عمومی را برای شانتاژ و یکه‌تازی دشمن باز گذاشته‌اند!
د: طی چند ماه گذشته و تقریباً در تمامی موارد، بعد از آن که حریف دست به انتشار متن‌های - به اصطلاح- محرمانه زده است، تیم محترم هسته‌ای کشورمان، متن‌های منتشر شده را «یکسویه»، «غیر قابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» دانسته‌اند ولی این انتظار منطقی و طبیعی را در افکار عمومی بی‌پاسخ گذاشته‌اند که در مقابل ادعای «یکسویه» حریف، واقعیت دو سویه چیست؟ و در حالی که می‌دانند و به تجربه دریافته‌اند، طرف مقابل اهل ادعاهای یکسویه است چرا در اعلام واقعیت دو سویه پیشدستی نمی‌کنند تا به جای خود، حریف را در موضع انفعال قرار دهند؟!
بدیهی است که مردم به تیم هسته‌ای مذاکره‌کننده کشورمان اعتماد و اطمینان دارند و دیدگاه و نظر آنان را به همان اندازه قابل قبول می‌دانند که ادعای حریف را فریبکارانه و به دور از صداقت تلقی می‌کنند.
3- «مذاکره» در عرف شناخته شده سیاسی، عرصه معامله است و معامله، میدان «بده و بستان» است. وقتی کار به مذاکره می‌کشد، هر یک از دو سوی مذاکره، در مقابل امتیازی که می‌دهند، امتیاز می‌گیرند و پایان مذاکره هنگامی است که طرفین، از مجموعه «داده‌ها» و «گرفته‌ها» به نقطه «توافق» می‌رسند.
بنابراین، برای ارزیابی دقیق یک توافقنامه باید مجموعه آنچه «داده‌ایم» را با مجموعه آنچه «گرفته‌ایم» مقایسه کنیم و تنها در این صورت است که می‌توان توافق به دست آمده را «مثبت» یا «منفی» ارزیابی کرد.
مسئولان محترم کشورمان در ارزیابی خود از توافقنامه ژنو و یا متن اخیر موسوم به برنامه اقدام مشترک - JPA - از «داده‌ها» کمتر سخن می‌گویند و بیشتر به «گرفته‌ها» اشاره می‌کنند تا آنجا که رئیس‌جمهور محترم در اظهاراتی که- با عرض پوزش- اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، اعلام می‌کند «توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران»! اما، وقتی به متن توافقنامه مراجعه می‌شود، آنچه «داده‌ایم» در مقابل آنچه «گرفته‌ایم» نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه بسیار کم‌اهمیت‌تر و ناچیزتر از آن است که با واژه «برد- برد» کمترین تناسبی داشته باشد، چه رسد به این که، توافقنامه یاد شده را «تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» بدانیم. قدرت‌های بزرگ جهان صدالبته که بارها طی سی و چند سال گذشته، به اجبار- و نه به اختیار- در مقابل ملت ایران سر تسلیم فرود آورده‌اند اما در تمامی این موارد، ایستادگی و استقامت ملت ایران کارساز بوده است که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد و شرح مبسوط و جداگانه‌ای می‌طلبد.
آیا توافقنامه ژنو که اجرای آن از امروز آغاز می‌شود، در این فهرست جای دارد؟! متأسفانه شواهد موجود حکایت دیگری دارند و این بیم جدی هست که حریف در مقابل برخی از کوتاه آمدن‌های ما، گام‌های بیشتری به جلو بردارد. به عنوان مثال، اوباما در توضیح توافقنامه ژنو تصریح کرده بود که در گام اول 6 ماهه، مبلغ 7 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد ولی در متن اعلام شده اخیر، این مبلغ به 4/2میلیارد دلار، آن هم در هشت قسط تنزل یافته است! و یا برنامه تحقیق و توسعه- R&D- ایران در توافق اولیه به رسمیت شناخته شده بود، اما در توافق جدید، حریف حتی نصب یک سانتریفیوژ در بخش روزمینی نطنز که مخصوص تحقیق و توسعه است را نپذیرفت! و موارد دیگری که سرنوشت راکتور آب سنگین اراک، افزایش فراقانونی مداخلات آژانس، پذیرش تلویحی بازرسی‌ها در سطحی بسیار فراتر از پروتکل الحاقی و... از جمله آنهاست و نیاز به تجدیدنظر و پیشگیری ضروری و به‌موقع مسئولان محترم دارد.

حسین شریعتمداری

همدلی از تکصدایی بهتر است (یادداشت روز)

همسویی و همراهی دستگاه‌های مختلف کشور  و تعامل سازنده آنها برای گره‌گشایی از کار مردم و پیشبرد اهداف متعالی و مقدس نظام اسلامی، تکلیفی الهی و خواستی همگانی است و به یقین  هیچ‌یک از آحاد مردم با هر نگاه و گرایش سیاسی را نمی‌توان پیدا کرد که مخالف این همدلی و همراهی باشد بلکه همگان بر این باورند که وقت ارزشمند خدمتگزاری به مردم، نباید صرف منازعات بی‌ثمر و کشمکش‌های بی‌ارزش سیاسی شود. در عین حال تعامل به معنی چشم‌پوشی مسئولان گوناگون از وظایف ذاتی و تکالیف قانونی نیست و عمل به وظایف مصرح قانونی، تکلیف خدشه‌ناپذیر هر کس در هر پست و مقامی است.
ادامه مطلب ...

زندگی آیت‌الله مکارم شیرازی چگونه می‌گذرد

فرمولی برای موفقیت در زندگی

مرجع عظام تقلید شیعیان گفت: قسمت عمده زندگی من از طریق رفتن به تبلیغ در ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان تامین می‌شد و قسمتی هم از شهریه حوزه ولی بعدا که کار تالیفات من بالا گرفت، دیگر از شهریه مراجع هم استفاده نکردم.

ادامه مطلب ...

اوین چند ؟

گفت: بالاخره بابک زنجانی بازداشت شد.
گفتم: علاوه بر دادستان، سازمان بازرسی کل کشور هم در این پرونده وارد شده است.
گفت: مجلس هم یک گروه ویژه برای رسیدگی به پرونده بابک زنجانی تشکیل داده است.
گفتم: دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس باید مواظب سفارش‌ها و توصیه‌های برخی از افراد برای آزادی وی باشند و بدون ملاحظه به این پرونده رسیدگی کنند.
گفت: چه عرض کنم؟! فعلاً که در زندان اوین است.
گفتم: شایع شده که بعد از بازداشت و ورود به زندان اوین، اولین سؤالش این بوده که اوین چند؟!

داستان از میرداماد کلید خورد (یادداشت روز)

بازداشت بابک زنجانی بار دیگر بحث مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی را داغ کرده است. آیا او یک کارآفرین نمونه است که ضمناً در دور زدن تحریم‌ها و فروش 17 میلیارد دلار نفت کمک کرده است؟ یا یک مفسد و متخلف اقتصادی است که بدهی‌های هنگفت خود به بانک مرکزی را تسویه نکرده و 168 شرکت وابسته به شستا (تامین اجتماعی) را بدون برگزاری مزایده در ازای 4 میلیارد یورو خریده است؟ یا یک فعال اقتصادی با مختصات گزینه اول است که در میانه‌ راه به تخلفات آلوده شده و سنتزی از هر دو است؟ از طرف دیگر آیا کارنامه زنجانی صرفاً 2 ساله است یا در ورق زدن پرونده‌ وی، باید به 20 سال پیش بازگشت؟
ادامه مطلب ...

آیا پوشیدن لباس قرمز در روز های شهادت ،موجب بی احترامی خواهد شد؟

رعایت شؤون اجتماعی اسلام و عرف مذهبی ایجاب می کند که انسان از پوشیدن لباس های رنگینی که سَبُک و زننده محسوب می شوند، اجتناب نماید و برای هر جایی پوشش خاصی داشته باشد از نظر اسلام، استفاده از پوشش‏های قرمز به خودی خود اشکال ندارد، مگر آن که عرف مذهبی آن را ناپسند بشمارد.با توجه به آداب وارده برای عزاداری ائمه معصومین علیهم السلام پوشیدن لباس های رنگی واز جمله لباس قرمز رنگ که عرفا نماد شادی می باشد از نظر اخلاقی نوعی بی حرمتی تلقی می شود لذا در ایام سوگواری ائمه علیهم السلام پوشیدن لباس های تیره واز جمله مشکی سفارش شده است چرا که نماد حزن واندوه می باشد.اما بعد از ایام شهادت پوشیدن این نوع لباس ها بلا مانع است به شرطی که لباس شهرت نباشد
چرا که اگر کسی با استفاده از رنگ و یا ترکیب خاصی از رنگ ها و علامت ها خود را انگشت نمای دیگران کند و به اصطلاح اقدام به پوشیدن لباس شهرت نماید، دچار عمل حرام شده و بایستی از آن دوری ورزد.

چرا آقای روحانی، این روزها دم از" نرمش قهرمانانه" می زند؟

چرا آقای روحانی در این روزها دم از "نرمش قهرمانانه" می زند؟

اختصاصی " دیپلماسی عزت" – میثم رحمانی

این روزها کشور در "شرایط حساس" و پیچیده ای ست. این شرایط حساس را می توان از جهات گوناگون مورد بررسی قرار داد. جای تردید نیست که توافق 3 آذر ژنو نقش بسیار موثری در بروز این شرایط حساس در جامعه ایران دارد. دولتی بر سر کار آمده است که مدعی ست نوک پیکان حرکتش بر تنش زدایی در عرصه بین المللی و حل پرونده هسته‌ای ایران است. اما هنوز 100 روز از شروع کار دولت نگذشته بود که مذاکرات هسته ای با 1+5 با اتفاقات شگفت آوری مواجه شد و حاصل این رویکرد  100 روزه را می توان در تحلیل متن توافق نامه 3 آذر ژنو جستجو کرد.

ادامه مطلب ...

زیارت امام رضا (ع)

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : : 
  
 

سَتُدفَنُ بَضعَةٌ مِنّی بأرضِ خُراسانَ، لا یَزُورُها مُؤمِنٌ إلّا أوجَبَ اللّهُ عزّ و جلّ لَهُ الجَنَّةَ و حَرَّمَ جَسَدَهُ على النّارِ.

 
  
 

به زودی پاره‏اى از تن من در خاک خراسان دفن شود. هیچ مؤمنى آن را زیارت نکند مگر آن که خداوند عزّ و جلّ بهشت را بر او واجب و بدنش را بر آتش دوزخ حرام گرداند.

 
  
 عیون اخبار الرضا: ج1، ص 286 / میزان الحکمه:ج‏5، ص125

پیاده‌روی روز اربعین از نگاه علمای دین

رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال ۱۳۸۵ چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست».

از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تا کنون ۱۳۷۳ سال می‌گذرد.

ادامه مطلب ...

سن برخی از پیامبران خدا

منابع : کتاب گنجینه جواهر یا کشکول ممتاز، اثر مرتضی احمدیان  :  
 

آدم: 930 سال

حوا: 937 سال

شیث: 712 سال

ادریس: 350 سال

نوح: 950 سال

هود: 800 سال

صالح: 136 سال

ابراهیم: 175 سال

اسماعیل: 137 سال

 

اسحاق: 180 سال

یعقوب: 147 سال

یوسف: 110 سال

موسی: 120 سال

هارون: 117 سال

سلیمان: 52 سال

داود: 100 سال

زکریا: 97 سال

ملت بزرگ ایران؛ ذخیره جهان اسلام

 علی اکبر عالمیان 

 

شاید یکی از بهترین تعابیر در وصف ملت ایران را بتوان از کلام اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر دولت قانونی فلسطین استخراج نمود. وی پس از مشاهده حضور پرشور و گرم ایرانیان در مراسم جشن انقلاب اسلامی در 22 بهمن امسال، به وجد آمده و خاطرنشان کرد: «امروز من در میدان آزادی تهران، ذخیره جهان اسلام را از نزدیک مشاهده کردم».

ادامه مطلب ...

این لاشه بو گرفته! (یادداشت روز)

فتنه پیچیده 1388، قرار بود ایران را فلج کند. آن گونه که بعدها صاحبنظران امنیتی در غرب فاش کردند لابراتوارهای جاسوسی نظیر سازمان سیا، ام آی سیکس و موساد 10 یا 20 سال برای تدارک فرمول جدید ضربه و حمله به جمهوری اسلامی وقت گذاشته بودند تا بتوانند از داخل به قلب حاکمیت بزنند و آن را فلج کند. درهم‌آمیزی منافقین قدیم و جدید از طیف‌های مختلف کار دامنه‌داری بود که قریب 20 سال- به تصریح مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا- زمان برد و حتی به برخی ارتباطات آمریکایی‌ها با دفتر نخست‌وزیری در اواسط دهه 60 برمی‌گشت. اینکه کشور به مدت 8 ماه در تب و التهاب فرو رفت، از یک سو به پیچیدگی و دوز بالای سم جدید بازمی‌گشت و از دیگر سو نشانه سلامت پیکره ملت ایران بود که در مصاف سخت با این تزریق، پادزهر آن را یافت.


 روز نهم دی- سه روز پس از ماجرای پرغصه عاشورای آن سال- معلوم شد ملت ایران عفونت را پس زده و به شکلی غیرمترقبه، به جای فلج شدن، واکسینه شده است. این چنین وقتی ملت ما سرزنده و با نشاط از متن آن کارزار سخت برخاست، لاجرم آنها که هنوز در جبهه مقابل ایستاده بودند، تداعی تعفن و عفونت کردند.
این فرمایش بلند از رسول اکرم(ص) است که فرمودند «خود را با توبه و استغفار معطر کنید، مبادا بوی بد گناهان شما را مفتضح و رسوا کند». برخی دلالان و طراحان فتنه آن قدر در جبران جرم‌های خود کوتاهی کردند که دوست و دشمن درباره آنها شهادت مرگ و دفن دادند. در طول این سال‌ها فراوان از فتنه‌گران بازداشتی- نظیر یاشار دارالشفایی- بودند که نوشتند و گفتند «اصلاح‌طلبان قبل از هر کار دیگری باید زحمت بکشند و اول لاشه بو گرفته مرحوم جنبش سبز را دفن کنند». 15 دی ماه 89 یک سال پس از افول فتنه، در حالی که خاتمی می‌خواست بی سر و صدا و بدون پس دادن حساب، خود را از جنبش سبز کنار بکشد، وبسایت جرس ارگان حلقه لندن (اتاق فکر جنبش سبز در خارج!) صراحتا نوشت «خاتمی سعی در باز کردن راه دیگری دارد که لاجرم پیش‌نیاز آن، خواندن نماز میت بر جسد جنبش سبز است». این قبیل تعابیر اما به شدت گمراه‌کننده است. گویا فتنه سبز یک چیز است و سران آن یک چیز دیگر، و آن که دچار عفونت و مرگ شده فتنه است. حقیقت آن است که عفونت پیش از آن که جنبش سبز را دربر گرفته باشد، عوامل آن را طی چند دهه اخیر آلوده کرده و طعمه نیمه جان قرار داده بود. به تعبیر شریف امیر مومنان(ع) «هرکس زشت شمردن و انکار منکر با قلب و دست و زبان را ترک کند، مرده‌ای بین زندگان است». نفاق جدیدی که ردای غلط‌انداز تجدیدنظرخواهی و اصلاح‌طلبی را بر تن کرد، نه تنها سودای ایستادن در مقابل منکرها را نداشت بلکه به تدریج پرچمدار و حاشیه امنیت‌ساز جریان حمله به معروف‌های انقلاب و اسلام شد.
19 اسفند ماه سال گذشته احمد پورنجاتی از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم ضمن مصاحبه با روزنامه بهار در عباراتی قابل تامل گفت «آقای عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای روزنامه خرداد می‌نوشت به من گفت این دفاعیات را بخوان. به آقای نوری گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که شما نوشته‌اید به عنوان دفاعیات، مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانه‌تر برخورد کنیم خداحافظ انقلاب! نمی‌شود آن طور تصمیم بگیریم و قبلش در بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع کنیم و بعدها گارد اصلاح‌طلبی ویژه بگیریم». این نغمه شوم جدایی از انقلاب و اسلام نه در سال 88 که از اواسط دهه 70 از سوی طیفی از همین جماعت افراط و تفریطی- اما قدرت‌محور- آغاز شده بود. وقتی جریان‌های ضد انقلاب و ضد اسلام دیدند در سال‌های پایانی دهه 70 هیچ اعتراضی از سوی اصلاح‌طلبان حاکم در قبال برخی حرمت‌شکنی‌ها و عقده‌گشایی‌ها علیه مقدسات اسلام صورت نمی‌گیرد، آنها نیز به میدان آمدند و نطفه ائتلاف شومی بسته شد که میزان انحطاط آن در 2 خیانت بزرگ 78 و 88 شبه‌اصلاح‌طلبان به نمایش درآمد. بیخود نبود یکی از اعضای فراری همین حلقه نفاق جدید- مجید محمدی- اواخر مهرماه 1388 در وبسایت فردا نوشت «اعضای جنبش سبز اهل ریاضت نیستند. می‌خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. می‌خواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند، شرابی بنوشند. آنها در ملأ عام روزه‌خواری می‌کنند و نصر من الله و فتح قریب سر می‌دهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر هاشمی نماز می‌خوانند و جای صلوات، سوت و کف می‌زنند»!!
البته این مهره فراری بی‌سر و پا (عضو حلقه کیان) مدتی بعد که فهمید با الواتی‌گری نمی‌شود با ملت مومن ایران درافتاد، به صراحت در همان وبسایت نوشت «اسلامگرایی جدی‌ترین مانع و مخاطره‌انگیزترین مشکل‌ها در برابر جنبش سبز است. ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی اسلامگرایی که به تاسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند، هنوز در جامعه ایران زنده‌اند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است. اسلامگرایی در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن همین بس که بیش از سه دهه حکومت را سر پا نگاه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن کاری است بس دشوار». در چنین شرایطی موضع دوست و دشمن انقلاب روشن بود. آشوبگران در همان آشوب‌ها بود که شعار دادند «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است» و پس از آن نیز با خط کشیدن روی نام مبارک اسلام در عبارت جمهوری اسلامی و حذف شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» معلوم کردند بغض چه چیزی را در دل دارند و ستاد لجستیک و اتاق فرماندهی‌شان کجاست. و بالاخره به جنگ امام حسین(ع) که رفتند و از سوی یکی از سران فتنه به عنوان «مردمان خداجو» لقب داده شدند، آشکار گردید تبارشان به کدام اردوگاه برمی‌گردد؛ حسین علیه‌السلام یا یزید علیه‌اللعنه؟
اگر این همه فرومایگی و انحطاط نبود، قصاب جنایتکاری مانند پل ولفوویتز (معاون وزارت دفاع دولت بوش) که از متهمان اصلی قتل عام میلیون‌ها شهروند عراقی و افغانی است، سوم تیر 88 اعلام نمی‌کرد «موسوی مرد بسیار شجاعی است و دارد مقاومت می‌کند. لازم است آمریکا با او تماس بگیرد. بهتر است او بداند می‌تواند یک خط ارتباطی مستقیم با ما داشته باشد... من این نگرانی را می‌فهمم که ما نباید به گونه‌ای عمل کنیم که مخالفان جمهوری اسلامی، انگ عوامل داخلی آمریکا را بخورند اما به نظر من آنها کاملا نشان داده‌اند که خواهان حمایت غرب هستند». دو روز بعد- پنجم تیر88- سایت وزارت خارجه اسرائیل لابد از چیزهایی خبر داشت که نوشت «آنها دنبال سرنگونی رژیم اسلامی هستند نه اعتراض به انتخابات یا ابطال آن. چه قدر دردناک و توهین‌آمیز که خواسته آنها را در حد ابطال انتخابات تقلیل می‌دهند. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای کاش آقای موسوی بتواند تا ایستگاه آخر که همانا سرنگونی است، همراه شود». و دقیقا به همین دلیل است که کنت تیمرمن رئیس تندروی بنیاد دفاع از دموکراسی در ایران ضمن مقاله‌ای در واشنگتن‌تایمز (4 خرداد 92) اعلام کرد «وزارت خارجه آمریکا در انتخابات سال 2009 ایران به بخش فارسی VOA دستور داده بود از میرحسین موسوی حمایت کند».
آیا عجیب نبود که آشوبگران میدانی خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا در روزهای 13 آبان و 16 آذر 88 شدند و به تعبیر حضرت امام برای منسی کردن و به فراموشی بردن این شعار، شعار مرگ بر روسیه سر دادند و یکی دو سال بعد، یکی از سران فتنه دست به انتحار ‌زد و با جعل برخی دروغ‌های شاخدار اعلام ‌کرد نامه‌ای سری در این باره به امام نوشته و امام هم موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است؟! آیا فرزند همین چهره سیاسی آن گونه که برخی روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب فراری اذعان کرده‌اند در خارج کشور دنبال داغ کردن آتش تحریم‌های فلج کننده علیه ملت ایران- پس از شکست فتنه سبز در قیام الهی نهم دی 88- برای انتقام از ملت ایران نبوده و سراغ محافل آمریکایی دست‌اندرکار تحریم‌ها را نگرفته است؟
سران فتنه آن هنگام که به اختیار گفتند«ولایت فقیه جلوی دیکتاتوری و کودتا و انحراف در کشور را می‌گیرد»، علیه فتنه‌انگیزی‌های بعدی خود حکم پیشاپیش صادر کرده‌اند. همچنان که وقتی به اختیار اعلام می‌کردند آیت‌الله خامنه‌ای بر ما ولایت دارند و شرعا و قانونا باید اطاعت کنیم زیرا غیر از این حجت نداریم. اما وقتی بیماری فتنه در جانشان افتاد، با بیعت خودخواسته همان معامله را کردند که جناب زبیر و طلحه با امیر مومنان(ع) کردند. و البته آن که با حق گلاویز شود، گردنش شکسته می‌شود. (به گمانم زبیر بسیار مردتر از برخی از سران فتنه بود که سرانجام راه ندامت در پیش گرفت و اینها بر توسن کور لجاجت تا نهایت سقوط پیش رفتند).
این نوشته ناتمام می‌ماند اگر به نقش مخلصانه و حکیمانه ولی امر مسلمین در مهار هجوم سنگین جبهه استکبار اشاره نشود. یک سال پس از فتنه 88 (8 آذر 89) سایت ضد انقلابی روز آن‌لاین در مطلبی به قلم یکی از همکاران فراری نشریات اصلاح‌طلب (محمدرضا-ی) نوشت «چه مخالف و دشمن خونی رهبر جمهوری اسلامی و چه هوادار سینه‌چاک او و چه در این میانه نظری بینابینی داشته باشی، نمی‌توانی منکر توانایی‌ها و تیزهوشی‌ آیت‌الله خامنه‌ای شوی، حضور حداقل 40 ساله در سطوح بالای سیاست ایران، او را به رهبری سیاسی با اشرافی قابل قبول در حوزه‌های مختلف داخلی و خارجی تبدیل کرده است. همین تجربه گرانبها باعث شده تا او بتواند جایگزین چهره کاریزماتیک و به ظاهر بی‌جانشینی چون روح‌الله خمینی در مقام رهبری جمهوری اسلامی شود و نظام سیاسی به جای مانده از او را بیش از دو دهه حفظ کند».
این البته ثمره رفتار از سر «صبر و احتساب» مردان الهی است. «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدّا». یک سال پس از فروکش کردن شعله‌ فتنه، فرید زکریا تحلیلگر ارشد تایم و سی‌ان‌ان نوشت «بپسندیم یا نه، آیت‌الله خامنه‌ای محبوب‌ترین چهره در میان مردم ایران است».

محمد ایمانی

ادامه مطلب ...

حرمت این حریم را نشانه رفته‌اند ! (یادداشت روز)

یک سوی این خبر تقریباً قطعی است ولی سوی دیگر آن هنوز در هاله‌ای از ابهام است و احتمال تحقق آن بسیار بعید و ناممکن به نظر می‌رسد. خبر این که یکی از سران فتنه 88 برای روز 9 دی از برخی مراجع عظام تقلید درخواست ملاقات کرده است! و شماری از واسطه‌ها که بارها در نقش «وسواس خناس» ظاهر شده‌اند، این‌بار نیز با مأموریت انجام ملاقات یاد شده به تکاپو افتاده‌اند.

ادامه مطلب ...

مژدگانا که گربه عابد شد! (خبر ویژه)


یکی از وکلای پرونده فساد بزرگ بانکی در گفت‌وگویی با یک خبرگزاری تهدید کرده است که اجرای حکم اعدام محکومین پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی خصوصا مجرم اصلی (مه‌آفرید امیر خسروی) تبعات و توالی بسیاری در پی خواهد داشت. این وکیل مدافع بر کرسی قضاوت نشسته و ادعا کرده مبنای حکم شرعی درباره افساد فی الارض برای 4 مفسد اقتصادی متزلزل است!
این آقای وکیل بدون آنکه به جرایم و فساد گسترده این مفسدان اقتصادی در پرونده فساد بزرگ مالی اشاره کند به این به اصطلاح دلیل روی آورده است که چون در این پرونده دماء 4 نفر مسلمان مطرح است، اجرای چنین حکمی محل تامل است. وکیل مه‌آفرید عامل اصلی فساد بزرگ بانکی در پایان نتیجه گرفته است: تصور نمی‌کنم با توجه به شرایط بین‌المللی کسی موافق اعدام این 4 نفر آن هم به اتهام‌های اقتصادی باشد؛ خصوصا اینکه مه‌آفرید با رد اتهام اخلال در نظام اقتصادی بابت پرداخت رشوه اعلام ندامت و توبه کرده است.
استدلال عجیب این آقای وکیل در دفاع از موکلی که جرمش اخلال در نظم اقتصادی است و میلیاردها تومان به بیت‌المال مسلمین ضربه زده است در حالی است که اخلال وی در نظام اقتصادی بسیار خانواده‌ها را به عزا نشانده و نه فقط حیثیت و آبروی بسیاری از آبروداران بلکه سلامت سیستم اقتصادی کشور را بر زمین ریخته است و جنایات دیگری که فهرست آن هم به درازا می‌کشد.
سوال این است که موضوع «شرایط بین‌المللی» در کجای متون و نصوص قانونی آمده است که آقایان با ژست وکیل و حقوقدان به آن استناد می‌کنند؟!
همچنین یادآور می‌شود؛ حجت‌الاسلام والمسلمین اژه‌ای دادستان کل کشور در نشستی خبری در جمع خبرنگاران درباره وکلای پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی گفته بود: در این پرونده برخی از وکلا قراردادهای کلانی منعقد کرده‌اند که در یک مورد وکیلی قرارداد 10 میلیاردی با موکل و خانواده موکل منعقد کرده که براساس قانون باید برگه وکالت و قرارداد را به دادگاه ارائه می‌داد، اما در برگه‌ قرارداد نوشته شده بود، 1 میلیارد تومان. وکیل دیگری اعلام کرده است من به صورت مجانی وکالت متهم را به عهده می‌گیرم ولی بعدا خبر رسید که پول گرفته است که تمامی این موارد قابل پیگیری است.
این نکته نیز گفتنی است که توبه یک جنایتکار به رابطه او با خدای متعال مربوط است و نه تنها در قوانین اسلامی بلکه در هیچ یک از نظام‌های حقوقی دنیا، توبه جنایتکار مانع از مجازات وی نخواهد بود. و البته از وکیلی که در یک قلم مبلغ 10 میلیارد تومان حق وکالت گرفته است، اینگونه مزخرفات دور از انتظار نیست و به قول حجت‌الاسلام اژه‌ای، اقدام وی نیز قابل پیگیری قضایی است و انتظار آن است که دستگاه قضایی کشور در پیگیری جرایم وی کوتاهی نکند.

تحریم‌ها انتقام‌آمریکا ازحماسه9 دی بود


سرویس سیاسی-
فتنه 88 پس از آن شکل گرفت که همه ترفندهای آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران بی‌نتیجه ماند. تحریم‌ها، انتقام آمریکا از مردم ایران به خاطر حضورشان در حماسه 9 دی بود. توصیه اصحاب فتنه به آمریکایی‌ها این بود که تحریم‌ها باید یکباره و سخت و فلج‌کننده باشد، چون تحریم تدریجی نقش واکسن را خواهد داشت. همایش بزرگ «سدی در برابر فتنه» عصر سه‌شنبه با حضور حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان، علیرضا قزوه شاعر متعهد انقلاب اسلامی، سیدمحمود نبویان و مهدی کوچک‌زاده نمایندگان مجلس شورای اسلامی، دکتر موسوی رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر اصلانی مدیر گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران و با حضور برخی دیگر از اساتید و حضور پرشور جمع کثیری از دانشجویان در تالار خواجه عبدالله انصاری دانشگاه تهران برگزار شد. مدیرمسئول روزنامه کیهان در این همایش پیرامون ابعاد «حماسه 9 دی» سخنرانی کرد و به بازخوانی مستند عقبه سیاسی و فکری فتنه آمریکایی- اسرائیلی پس از انتخابات 88 پرداخت.
در ابتدای مراسم «علیرضا قزوه» اشعار زیبایی را درباره فتنه 88 قرائت کرد. سپس شریعتمداری سخنرانی خود را آغاز کرد و ابتدا با تشکر از شعارها و ابراز عواطف دانشجویان نسبت به ایشان، اظهار داشت: شایسته این همه لطف شما نیستم. مدیرمسئول کیهان گفت: فتنه 88 جنگ احزاب بود، اما بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر از جنگ احزاب در صدر اسلام. در جنگ احزاب وقتی همه احزاب و گروه‌ها دیدند از هر اقدامی که علیه اسلام انجام می‌دهند نتیجه‌ای نمی‌گیرند، تصمیم گرفتند اختلافات را کنار بگذارند و همه با هم ائتلاف کنند و اسلام نوپای آن روز را از میان بردارند. در میان آنها افرادی می‌پرسیدند بعداً در آینده چه اتفاقی می‌افتد؟ و پاسخ می‌شنیدند که فعلا درباره بعد سخن نگویید! شریعتمداری پس از شرح ماهیت فتنه به ارائه اسناد ارتباط و جلسات مشترک فتنه‌گران با سرویس‌های جاسوسی غرب پرداخت و گفت: ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا می‌گوید ائتلاف سفید ما در آن دوران نتیجه نداد. یک سال قبل از هاس، جان کین از اعضای MI6 (سرویس جاسوسی انگلیس) وارد ایران می‌شود و برای بازیگران فتنه کارگاه آموزشی برگزار می‌کند. او نیز از ائتلاف سفید سخن می‌گوید و برای اصلاح‌طلبان و عوامل فتنه توضیح می‌دهد که اگر قرار باشد هر کدام از شما با حفظ مواضع خود وارد میدان شوید، حتما شکست خواهید خورد. چاره کار این است که اختلافات را کنار بگذارید و روی یک نقطه متمرکز شوید.
وی اظهار داشت: جان کین به دوستان ایرانی خود - مدعیان اصلاحات- تاکید می‌کند که نقطه ائتلاف باید مقابله با جمهوری اسلامی ایران باشد. برای همین در ایام فتنه می‌بینید برخی از گروه‌هایی که تا قبل از فتنه با یکدیگر اختلافات زیادی داشتند مانند منافقین، بهایی‌ها، مارکسیست‌ها، کوموله‌ها، توده‌ای‌ها، نهضت آزادی‌ها، جبهه ملی‌ها، حزب دموکرات‌ها و حتی عبدالمالک ریگی با یکدیگر ائتلاف می‌کنند و در کنار هم علیه جمهوری اسلامی ایران متحد می‌شوند. جان کین در این سفر تعدادی از فتنه‌گران را شناسایی و برای آموزش به دفتر الیزابت چنی در دوبی و بنیاد هیفوس در هلند اعزام می‌کند. مدیرمسئول کیهان با شرح اسناد متعدد ارتباط فتنه‌گران داخلی با تروریست‌ها ادامه داد: مثلاً عبدالمالک ریگی بعد از فتنه در مصاحبه‌ای با شبکه VOA می‌گوید ما در برابر آزادشدن دستگیرشدگان فتنه حاضریم افرادی از پرسنل نیروی انتظامی را که به اسارت گرفته‌ایم، آزاد کنیم.
شریعتمداری افزود: هرگاه دیدید جریاناتی با یکدیگر اختلاف‌نظرهای جدی دارند، اما به ناگاه در یک نقطه ائتلاف می‌کنند، به تابلوی ائتلاف آنها نگاه نکنید که مثلا چه نامی بر آن زده شده است، بلکه برای شناخت ماهیت ائتلاف، باید از مواضع آنها مخرج مشترک بگیرید. اگر درباره گروه‌های فتنه‌گر که قبل از انتخابات با یکدیگر ائتلاف کردند، مخرج مشترک بگیرید، می‌بینید در یک نقطه مشترک با هم ائتلاف کرده‌اند و آن، براندازی جمهوری اسلامی ایران است. هنگامی که حسین شریعتمداری شروع به ارائه اسناد خود درباره بازیگران و سران فتنه 88 کرد، گروه اندکی از دانشجویان شروع به اعتراض کردند و مدیرمسئول کیهان در پاسخ به آن‌ها گفت: شما تقصیر ندارید؛ شما فرزندان این مملکت هستید؛ آنان که شما را فریب داده‌اند اکنون به کنج عافیت خزیده‌اند و مانند همیشه، شما فرزندان این مرز و بوم را سپر خویش کرده‌اند. آنها می‌دانند در مقابل وطن‌فروشی و جنایاتی که مرتکب شده‌اند توان پاسخگویی ندارند و می‌خواهند شما نیز توان شنیدن نداشته باشید. شریعتمداری در پاسخ به شعار «کیهان، اسرائیل: پیوندتان مبارک» گفت: دیروز خانم هیلاری کلینتون، یکی از دوستان نزدیک سران فتنه و وزیر سابق امور خارجه آمریکا اعتراف کرد که مخالفت اسرائیل با توافقنامه ژنو با هماهنگی آمریکا بوده است. این توضیح با شعارهای پیاپی «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر فتنه اسرائیلی» از سوی انبوه دانشجویان روبرو شد. شریعتمداری با ارائه سندی گفت؛ شعار «پیوند کیهان و اسرائیل» نیز اولین بار توسط روزنامه انگلیسی گاردین منتشر شد و بعد با سفارش مدعیان اصلاحات روی زبان داخلی‌ها قرار گرفت.
در حالی که سخنان مدیرمسئول کیهان با تشویق‌های پیاپی دانشجویان و شعارهای «مرگ بر سازشکار، مرگ بر منافق» مواجه می‌شد، وی ادامه داد: همان روز که یادداشت «نه کلاهک، نه کلاه» که تحلیل حقوقی و مستند توافقنامه ژنو بود در روزنامه کیهان منتشر شد و نشان دادیم«امتیاز نقد» دادیم و امتیاز نسیه هم نگرفتیم، روزنامه گاردین تیتر زد در دنیا دو نفرند که با توافقنامه ژنو مخالفند، یکی نتانیاهو در تل‌آویو و دیگری شریعتمداری در تهران. البته تصور من آن است که شما نمی‌دانید این شعار از کجا آمده است. دانشجویان در این لحظه با شعارهای «مرگ بر مزدور اسرائیلی» و «مرگ بر عامل آمریکایی» به حمایت از سخنان شریعتمداری پرداختند و برخی نیز از انتهای سالن شعار «مرگ بر ارتجاع» سر دادند که شریعتمداری در پاسخ به آن‌ها گفت: خدا بر درجات امام راحل بیفزاید که در پاسخ به شعار «مرگ بر ارتجاع» منافقین، فرمودند اگر ارتجاع این است یعنی دشمنی با آمریکا ارتجاع است، پس خدا هم مرتجع است! این سخنان شریعتمداری با شعار «خمینی، خمینی، راهت ادامه دارد» از سوی دانشجویان همراه شد. مدیرمسئول کیهان ادامه داد: منظور من یک عده قلیل مخالف این جلسه نیست، زیرا همه شما هم سن و سال فرزندان من هستید. من از شما می‌خواهم فکر کنید، از جوان و از دانشجو انتظار شجاعت می‌رود، نه ترس. آن هم نه ترس از میدان جنگ، بلکه ترس از شنیدن نظرات مستدل و مستند دیگران!
وی با اشاره به ادعای اجباری بودن اعترافات فتنه‌گران گفت: من یک سوال اساسی دارم. شهید شهسواری وقتی در بند صدام بود و دستانش را بسته بودند، فریاد زد مرگ بر صدام ضداسلام؛ در حالی که آن شهید بزرگوار در بدترین شرایط قرار داشت. حالا باید پرسید فتنه‌گرانی که مدعیان اصلاحات آن‌ها را مبارز می‌دانند چه قهرمانانی هستند که تاب تحمل چند روز زندان را ندارند و اگر شیرکاکائوی آنها قطع شود، زبان به اعتراف می‌گشایند؟! آن‌ها را با اسرای جنگ تحمیلی مقایسه کنید، و افزود: اصحاب فتنه با این قهرمان‌ها می‌خواهند به جنگ نظام اسلامی بیایند؟! شما بالاخره یک روز مجبور می‌شوید فکر کنید. تا کی می‌خواهید در برابر اسناد و حرف‌های دیگران داد بزنید؟! سران فتنه نیز فقط داد می‌زنند و از پاسخ طفره می‌روند، چون پاسخی ندارند. مدیرمسئول کیهان اظهار داشت: ما اعلام کردیم خاتمی 2 بار با جورج سوروس ملاقات کرده است و اسناد آن را هم در اختیار داریم، چرا جواب نمی‌دهند؟ در همین حال دانشجویان با سردادن شعار «خاتمی، اسرائیل؛ پیوندتان مبارک» از سخنان شریعتمداری حمایت کردند که مدیر مسئول کیهان گفت، این شعار شما کمی دیرهنگام است، زیرا پیوند سران فتنه با دشمنان مردم خیلی قبل‌تر برقرار شده است.
شریعتمداری در ادامه سخنان خود به سفرهای پی‌درپی کارشناسان برجسته سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان غربی و صهیونیستی به ایران و جلسات طولانی آنها با مدعیان اصلاحات و آماده‌سازی آنان برای فتنه پرداخت و از جمله به سفر «یورگن هابرماس برای ارزیابی پروژه آمریکایی گذار به دموکراسی، ریچارد رورتی برجسته‌ترین نظریه‌پرداز جنگ‌های عقیدتی از CIA، مانوئل کاستلز عضو کمیته خطر آمریکا D.C، جان هیک معروف به احیاگر پلورالیزم دینی، آلن تورن از سرویس اطلاعاتی فرانسه، تیموتی گارتن ‌اش دستیار آیزا برلین و صاحب تئوری فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا، آگنش هِلِر رهبر انقلاب مخملی مجارستان، الکساندر اسمولار از جنبش همبستگی لهستان، آدام میچنیک از رهبران جنبش همبستگی لهستان، مایکل ایگناتیف رهبر لیبرال‌های پارلمان کانادا و...» اشاره کرد و گفت تمامی این افراد که فهرست آنها هم به درازا می‌کشد قبل از فتنه 88 با مأموریت آموزش به فتنه‌گران وارد ایران شده و با آنان کارگاه آموزشی برگزار کرده‌اند. ارائه این اسناد با شعارهای پی‌درپی مرگ بر مزدور آمریکایی، مرگ بر فتنه‌گران و... روبرو شد. شریعتمداری در پاسخ به شعاری که وی را یار امام حسین(ع) معرفی می‌کرد گفت؛ خواهش می‌کنم این شعار را ندهید، ما اگر خاک پای این بچه‌هایی که برای اربعین پیاده به کربلا رفتند باشیم، خیلی خدا به ما لطف کرده است. پاسخ شریعتمداری با شعار «حزب‌الله ماشاءالله» مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت. وی در میان شعار «مرگ بر اسلام‌آمریکایی» دانشجویان ادامه داد: حامیان کنونی فتنه که اندک و کم‌شمارند اگر مامور یا مرفه بی‌درد نباشند، حتما از نظر فکری عقب‌افتاده‌اند. بنابراین وقتی فتنه‌گران شعار «مرگ بر مرتجع» سر می‌دهند، در حقیقت سران فتنه را نفرین می‌کنند که ممکن است دامن آن‌ها را بگیرد. وی ادامه داد: ما براساس شناخت از فرمول فتنه، مسائل فتنه را پیش‌بینی می‌کردیم و چندین هفته قبل از انتخابات 88 آخرین پرده سناریوی فتنه‌گران را فاش کردیم. روز 20 خرداد 1388 یعنی قبل از انتخابات در صفحه اول کیهان اعلام کردیم «آخرین پرده سناریوی آشوبگران پس از شکست، آشوب‌های خیابانی است» و این به آن دلیل بود که با فرمول و اطلاعاتی که از کودتاهای مخملی در دست داشتیم می‌دانستیم آنها برای آشوب‌های خیابانی مأموریت دارند.
مدیرمسئول کیهان با بیان اینکه فتنه 88 پس از آن شکل گرفت که همه ترفندهای آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران بی‌نتیجه ماند، یادآور شد: تحریم‌ها، انتقام آمریکا از مردم ایران به خاطر حضورشان در حماسه 9 دی بود و در این باره به چند سند اشاره کرده و گفت؛ توصیه اصحاب فتنه به آمریکایی‌ها این بود که تحریم‌ها باید یکباره و سخت و فلج کننده باشد، چون تحریم تدریجی نقش واکسن را خواهد داشت. ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا 2 روز بعد از 9 دی گفت: باید اعتراف کنم که فرمول مهندسی معکوس فوکویاما نتیجه معکوس داد و علت اصلی آن این است که دوستان ما قرار نبود به این زودی فلش مخالفت خود را به سمت ولی‌فقیه ببرند. سخنرانی حسین شریعتمداری با شعارهای پرشور «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» به پایان رسید. این سخنرانی در حالی برگزار شد که اغلب دانشجویان در فرجه تحصیلی و تب و تاب امتحانات پایان ترم به سر می‌بردند، اما استقبال گسترده از همایش «سدی در برابر فتنه» نشان داد که دانشجویان پاسداشت «حماسه 9 دی» را آزمونی بزرگتر از هر امتحان دیگری می‌دانند.

اربعین و راه پیش روی ما

اربعین یکی از مهمترین علامات شیعه به حساب آمده است. شیخ الطایفه، ابوجعفر محمد طوسی معروف به شیخ طوسی (385-460 ق) در دو کتاب «تهذیب الاحکام» و «مصباح المتحجد و سلاح المتعبد» در روایتی از حضرت امام حسن عسکری(ع)، بزرگ داشتن این روز را یکی از پنج علامت مومن برشمرده است. در روایات دیگر اربعین را یکی از «اختصاصات» حضرت ابی‌عبدالله الحسین(ع) دانسته‌اند و گو اینکه قبل و بعد از ایشان برای هیچ پیامبر یا امام دیگری اربعین گرفته نشده و نمی‌شود.


درباره اربعین و گرامیداشت آن روایات زیادی رسیده و زیارت مخصوصی نیز وارد شده است.
«صفوان‌جمال» که یکی از اصحاب ثقه امام صادق(ع) بود می‌گوید امام به من زیارت روز اربعین را- به نحوی که در مفاتیح آمده است- تعلیم فرمود. در این زیارت که علاوه بر تکریم و تعظیم آن حضرت، نوعی مجلس سوگ و نوحه‌سرایی هم به حساب می‌آید، امام صادق(ع) هدف از قیام جد مظلومش امام حسین(ع) را در یک عبارت کوتاه و زیبا بیان کرده است. ایشان خطاب به خدای متعال می‌گوید: «لیستنقذ عبادک من‌الجهالهًْ و حیرهًْ الضلالهًْ» یعنی حسین‌(ع) قیام کرد تا بندگان خدا را از گرداب جهالت و نادانی و سرگردان شدن در وادی گمراهی نجات دهد. بر این اساس می‌توان گفت جدای از این که عظمت مقام و منزلت امام حسین(ع) و بزرگ داشتن واقعه سال 61 کربلا، اقتضای بزرگداشت اربعین دارد، حفاظت و صیانت از راه، منطق و شیوه‌ای که امام و یاران مظلومش در دفاع از دین خدا و مبارزه با انحراف و فساد و ستمگری داشتند، نیز بر ضرورت آن می‌ا‌فزاید. درست به همین دلیل اربعین همیشه پناهگاه مظلومین و سبب ترس و اضطراب ستمگران و منحرفین بوده است.
اربعین در میان مسلمانان و بخصوص شیعیان، بیرق استقامت در راه دین بوده است از این رو یکی از سنت‌های اربعین در میان شیعیان برگزاری «راهپیمایی» در این روز می‌باشد. راهپیمایی در این روز حسب نظر علما و مراجع- در صورتی که برای اقامه عزا و یا برای زیارت قبر سید‌الشهدا باشد- ثواب زیاد داشته و امری پسندیده برای اعتلای کلمه توحید است، در عین حال راهپیمایی در فرهنگ‌های مختلف یک حرکت انقلابی و سیاسی هم به حساب می‌آید و بیانگر زنده بودن ماجرای عاشورا و کربلاست و این پیام می‌تواند یزیدیان را در هر زمان به عقب‌نشینی وادار نماید.
حسب آنچه در خبرگزاری‌ها آمد، امسال نزدیک به 20 میلیون نفر در راهپیمایی اربعین در عراق شرکت کرده‌اند و اگر جمعیت راهپیمایان اربعین در سراسر دنیا را به این عدد بیفزاییم احتمالا روز گذشته نزدیک به 100 میلیون نفر در راهپیمایی اربعین در سراسر دنیا شرکت‌کرده‌اند و این یک واقعه نادر به حساب می‌آید. خود این ماجرا به خوبی از پیروزی مطلق امام مظلوم در ماجرای عاشورا حکایت می‌کند کما این که امام صادق(ع) در فقرات اول زیارت اربعین به آن اشاره کرده است (الفائز بکرامتک، اکرمته الشهاده)
امسال در راهپیمایی‌های اربعین عراق علاوه بر مردم شخصیت‌های سیاسی و مذهبی عراق و هیئت‌های مختلفی از کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی هم شرکت داشته‌اند و این نشان می‌دهد که اربعین به یک روز بزرگ جهانی تبدیل شده است. شرکت هیئت‌های مختلف که در بعضی از موارد مسلمان هم نبوده‌اند یک علامت بزرگ سیاسی و به عبارتی یک «نه» از سوی جبهه مقاومت به جبهه مشترک استکبار جهانی است که سعی می‌کند با منطق یزیدگونه دنیا را زیر شمشیر به تبعیت از خود وادارد. مردم دنیا در همین 10 سال اخیر شاهد شش جنگ بزرگ جبهه استکباری علیه مردم مظلوم این منطقه اسلامی بوده‌اند جنگ عراق، جنگ افغانستان، جنگ لیبی، جنگ سوریه، جنگ 33 روزه لبنان، جنگ 22 روزه و 8 روزه غزه با محوریت همین قدرت‌های یزیدی صورت گرفته است و اربعین فرصتی است تا همه مردم در این منطقه به این جبهه شرور استکباری «نه» بگویند. روز اربعین یک «نه» به جبهه تکفیری تروریستی هم بود در واقع بزرگداشت اربعین و عاشورا منطق کسانی است که فدایی دین می‌شوند و منطق تکفیر و وهابیت و تروریزم منطق جبهه‌ای است که دقیقا مانند معاویه و یزید در پوشش دروغین دین‌خواهی، با نفی و قتل مخالفین و موانع پیش‌روی خود می‌خواهند بر مردم سیطره پیدا کنند. روز اربعین یک فرصت مهم برای مقابله جدی با این جبهه منحط خونریز هم بود کما اینکه این جبهه شرور که از حمایت اطلاعاتی و تدارکاتی جبهه استکباری نیز برخوردار می‌باشد، پیشاپیش تهدید کرد که راهپیمایی عزاداران اربعین را به خاک و خون می‌کشد و به چند اقدام علیه راهپیمایان در بغداد و... نیز متوسل گردید. در واقع راهپیمایی اربعین به دنیا نشان می‌دهد که جبهه اصلی اسلام که توانسته در عراق 20 میلیون نفر را پای کار بیاورد، جبهه اربعین است و این متن اصلی دین است که نه تنها اجازه نمی‌دهد خونی از انسانی بی‌گناه بر زمین بریزد بلکه آماج حملات دو جبهه استکباری و تکفیری نیز هست. بر این اساس می‌توان گفت اربعین خود یک پرچم برافراشته است که حقیقت دین و انسانیت را به زیبایی و رسایی اعلام می‌کند.
اربعین در عین حال یک روز بزرگ غمبار نیز هست، اربعین روز بی‌قراری و شوریدگی نیز هست. اگر این روایت را قطعی تلقی کنیم که در اربعین کاروان اسیران کربلا بار دیگر در کربلا گرد هم آمده‌اند می‌توانیم حرارت این روز را به خوبی احساس کنیم. وقتی به یاد بیاوریم که حضرت زینب-سلام‌الله علیها- و امام زین‌العابدین- سلام‌الله علیه- به همراه بقیه عائله سیدالشهدا- علیه‌السلام- پس از پشت سرگذاشتن چهل روز سخت و طاقت‌فرسا و توأم با درد و رنج و خاطرات مختلف به نقطه‌ای بازگشته‌اند که چهل روز قبل از این، آن همه حوادث تلخ و شیرین را به چشم دیده‌اند، قلبمان درهم فشرده می‌شود و می‌خواهد از تپش باز ایستد. اگر این روایت را قطعی تلقی کنیم که عائله امام حسین(ع) در اربعین سه روز در کربلا مانده و سپس به مدینه عزیمت کرده‌اند می‌توانیم اوضاع آن روزها را کمی ادراک نمائیم عجیب این است که کسی از آن سرزمین زنده باز گشته باشد و این چه حکایت عجیبی است. این حکایت را شخصیت‌های نکته‌پردازی در آن روزگار و بعدها بیان کرده‌اند ولی نتوانسته‌اند جز یکی دو صفحه بنویسند گویا آنچه دیده یا شنیده‌اند فقط اشک بوده، اشکی که نه گوینده را امان گفتن داد و نه شنوند را امان شنیدن داد: «کاری نکرده‌ای که توان بازگفتنش گر بازگویمت نتوانی شنفتنش»
اگر روایت زیارت صحابی بزرگوار پیامبر-ص- جابرابن عبدالله انصاری و مصاحب او جناب «عطیه» را قطعی تلقی کنیم می‌توانیم از متن این ماجرا عظمت بقعه‌ای که در زیر آن جسم مطهر حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) قرار گرفته و حسب روایت، دعا در آنجا به اجابت می‌رسد، دریابیم. می‌توان این احتمال قوی را داد که نحوه زیارت عجیب و استثنایی این دو صحابی توسط پیامبر عظیم‌الشأن اسلام-ص- سفارش شده چه اینکه کاری که جابر در این زیارت کرده از عقل و ادراک یک فرد معمولی برنمی‌آید. پیاده‌روی جابر، سپس غسل زیارت او در فرات، پس از آن ورود از پایین پای حضرت سیدالشهدا و نوحه‌های آنچنانی تا آنجا که از هوش رفته و سپس آن عبارات را در حق امام مظلوم با صدای رسا و توأم با ناله سر داده و بعد بگوید «ما هم با شما در ماجرای عاشورا شریک هستیم» و حال آنکه جابر به دلیل کهولت سن و نابینایی قادر به حضور در رکاب سیدالشهدا نشد و بعد در برابر تعجب جناب عطیه که پرسید: «ولی ما که به همراه این مظلوم در سرزمینی فرود نیامدیم و از تپه‌ای بالا نرفتیم، شمشیری نزدیم و مثل او سر از تنمان جدا نشده، اولادمان یتیم و زنانمان بیوه نشده است»، گفت من از حبیبم پیامبرخدا-ص- شنیدم که گفت: «هر که دوست دارد گروهی را، با ایشان محشور شود و هرکس دوست داشته باشد عمل قومی را، در آن شریک شود» تعلیمات جناب جابربن عبدالله انصاری که پایه آنها در تعلیمات رسول خدا-ص- است به ما می‌گوید عاشورا یک روز تاریخی نیست که آمده و رفته باشد بلکه یک روز جاری در بستر همه زمان‌ها از اول خلقت تا آخر خلقت است و از این رو گفته‌اند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم» با این وصف ما می‌توانیم با زیارت ابی‌عبدالله در روز عاشورا یا اربعین و یا هر روز دیگر با او نسبت پیدا کنیم البته حتما باید به لوازم زیارت و آنچه در متن آن و عبارات زیاراتی نظیر اربعین و عاشورا آمده تا سر حد امکان و اختیار پایبند باشیم. مردم ایران در اربعین و عاشورا به عنوان «یک ملت» از مرز ادعا گذشته‌اند و از این روست که اربعین و عاشورا هر ایرانی را به «جبهه‌ها» می‌برد 8 سال دفاع مقدس و پیش از آن 2 سال مبارزه با ضد انقلاب و پس از آن 35 سال استقامت در راه انقلاب، به خوبی متن و محتوای این ملت را نشان می‌دهد. با این وصف جدای از این که نگارنده این سطور و امثال آن در این راه ضعف دارد ولی ملت ایران ثابت کرده است که پای این دستگاه حسینی ایستاده و رهبر حسینی آن را به هیچ وجه تنها نمی‌گذارد. این واقعیت غیرقابل انکاری است که دشمن را به سختی آزار می‌دهد چرا که دشمن می‌بیند رخنه در بعضی از شخصیت‌ها و طیفی از نخبگان چندان دشوار نیست ولی رخنه در ملت ایران و جدا کردن آن از راهی که نزدیک به 35 سال در آن قرار گرفته بسیار دشوار و در مرز ناممکن قرار دارد از این رو دشمن حتی وقتی احساس می‌کند که در مواجهه با جمهوری اسلامی به یک پیروزی دست پیدا کرده به دوام آن اعتماد ندارد. یکی از اصلی‌ترین جنبه حفظ تحریم‌ها هم همین است. دشمن این تحریم‌ها را علیه ملت و برای به زانو درآوردن آن تصویب و اجرا کرده نه برای آزار دادن این یا آن شخصیت و یا این یا آن گروه نخبه سیاسی. لذا دلیلی نمی‌بینند که وقتی از سخنان کسانی بوی کوتاه آمدن به مشامشان می‌رسد، تحریم و فشار را بردارند.
سعدالله زارعی

ادامه مطلب ...