عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

آیا به ایران حمله می شود؟

اول این که این بار خلاف گذشته احتمال حمله فقط به برخی تأسیسات هسته ای صلح آمیز ایران وجود داشت چرا که ایران در حال انجام یکی از مهمترین اقدامات برای دور از دسترس قرار دادن امکانات هسته ای اش از هر گونه تعرض نظامی با انتقال تأسیسات حساس خود به مجموعه غیرقابل نفوذ فردو است

روزنامه خراسان: این سوالی است که این روزها مکرر پرسیده می شود. پیش از پاسخ به این سوال خوب است به این پرسش پاسخ دهیم که با وجود تکراری بودن این قبیل تهدیدها دلیل این که افکار عمومی این بار این موضوع را جدی تر تلقی کرده اند چیست؟ سه دلیل می توان برای این سوال برشمرد:اول این که این بار خلاف گذشته احتمال حمله فقط به برخی تأسیسات هسته ای صلح آمیز ایران وجود داشت چرا که ایران در حال انجام یکی از مهمترین اقدامات برای دور از دسترس قرار دادن امکانات هسته ای اش از هر گونه تعرض نظامی با انتقال تأسیسات حساس خود به مجموعه غیرقابل نفوذ فردو است گر چه به دلایلی که ذکر می شود این احتمال دیگر منتفی شده است اما محتمل بودن حمله در آغاز، فضا را جدی تر از دفعه های پیشین می کند. دوم اینکه این بار جریان سازی رسانه ای - چه با منشاء واقعی و چه از ابتدا تبلیغاتی- بسیار پرحجم صورت گرفت. جریان سازی رسانه ای درباره ترور سفیر عربستان در آمریکا و گزارش کاملا غیرحقوقی آمانو بهترین مواد خام بود برای رسانه ها که بتوانند اخبار مربوط به احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران را که یا واقعا درز کرده بود یا برای حساسیت سنجی ایران منتشر شده بود را به صورتی تاثیرگذار بزرگ نمایی کنند و سومین دلیل واکنش و موضع محکم و مقتدرانه مسئولان ایرانی است که باعث می شود افکار عمومی از این واکنش ها احتمال حمله را جدی برداشت کنند مسئولان ایرانی مجبور هستند به گونه ای موضع گیری کنند که اگر دشمن به نیت حساسیت سنجی شایعه حمله را مطرح می کند در محاسبات خودش به این نتیجه برسد که باید همه هزینه های محتمل را یکجا پرداخت کند، لذا موضع ایران باید به صورتی کاملا شفاف حد مقابله ایران را برای دشمن تبیین کند حتی اگر باور مسئولین ایرانی این باشد که احتمال حمله بسیارکم است و طبیعی است که روی دیگر این پیام به دشمن، جدی تر شدن احتمال حمله در افکار عمومی داخل است.

با این توصیف معتقدم به دلایل و شواهدی که ذکر خواهد شد اگر احتمال حمله ای مقطعی پیش از این وجود داشت اکنون این احتمال وجود ندارد:

1. توان نظامی ایران غیر از این که قابلیت های درخور توجهی دارد از یک ویژگی منحصر به فرد نیزبرخوردار است تسلیحات و توانمندی نظامی ایران بومی است و متناسب با موقعیت ژئوپلتیک ایران و نیازهای دفاعی مخصوص به خود طراحی شده است همین ویژگی باعث شده است که دشمن در مواجهه با ایران با احتیاط زیاد برخورد کند چرا که شناخت دقیقی از قابلیت ها وظرفیت های نظامی ما ندارد و نمی تواند ابعاد هزینه های برخورد نظامی با ایران را محاسبه کند به عنوان مثال دشمن می داند که ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد- براساس گزارش مقام نظامی آمریکا در کنگره - اما نمی داند که آیا این توان به گونه ای هست که ناوهای آمریکایی را نیز غرق کند چرا که ممکن است ایران با توجه به اشراف به موقعیت منطقه تسلیحاتی مخصوص، تولید کرده باشد که قدرت دفاعی ناوهای آمریکایی برای رویارویی با آن ها آماده نباشند عدم توانایی در محاسبه هزینه های رویارویی نظامی با ایران به آمریکا این پیام را می دهد که نمی داند خطر بازی نظامی با ایران چقدر است.

۲ . برنامه ریزی چندبعدی آمریکا برای فضاسازی علیه ایران و وارد کردن فشار برایران حتی نتوانست برای تشدید جدی تحریم ها مانند تحریم بین المللی بانک مرکزی موثر واقع شود چرا که هم تهمت ترور سفیرعربستان در آمریکا حتی مورد تمسخر رسانه های آمریکایی قرار گرفت و هم گزارش آمانو باهمه تبلیغاتی که روی آن صورت گرفت به قدری غیرحقوقی بود که نتوانست جریانی قوی علیه ایران ایجاد کند. طبیعی است که در این فضا باید باور کنیم وزیر دفاع آمریکا موضع واقعی کشورش را اعلام کرد که : « حمله نظامی به ایران تبعات جدی دارد، برتحریم ها متمرکز می شویم»

3. نباید از این نکته مهم غافل شد که طرح ایجاد سپرموشکی یکی از راهبردهای مهم آمریکا برای زمینه سازی حمله به ایران است تا بدینوسیله یکی از سه محور اصلی مقابله نظامی ایران را کم اثر کند بدیهی است که این راهبرد هنوز فقط روزکاغذ است.

۴ . شرایط منطقه و دلمشغولی های گسترده ناشی از بیداری اسلامی از یک طرف باعث شده است آمریکا نتواند تمرکزش را برایران بگذارد چه برسد به حمله نظامی و از طرف دیگر رویارویی نظامی با ایران مشابه جنگ 33 روزه و 22 روزه جایگاه اسلام گرایان را در منطقه تقویت می کند موضوعی که با راهبرد اصلی آمریکا و اسرائیل تضاد کامل دارد.

۵ . واقعیت این است که در شرایط فعلی اقتصاد پاشنه آشیل غرب است ابعاد اقتصادی حمله نظامی به ایران به قدری گسترده است که می توان مدعی شد تنها همین دلیل کافی است که اطمینان داشته باشیم آمریکا و اروپا نه خود به فکر حمله به ایران می افتند و نه اجازه می دهند اسرائیل چنین فکری را در سربپروراند در این بحران اقتصادی که اروپا و آمریکا را به شدت به خود مشغول کرده است تصور اینکه شوک افزایش سرسام آور قیمت نفت که در کمترین حالت می تواند ناشی از بسته شدن تنگه هرمز به مدت طولانی باشد، چه بلایی بر سر اروپا و آمریکا می آورد، پشت هر سیاستمدار و تحلیل گر غربی را می لرزاند شاید این جمله رهبرانقلاب که پاسخ ایران به هرتجاوز و حتی تهدید به گونه ای خواهد بود که «متجاوزان را از درون متلاشی خواهد کرد» ناظر به همین مساله و بحران های اجتماعی و سیاسی ناشی از اعتراضات گسترده مردمی این کشورها خواهد بود که بی تردید تصمیم گیران غربی نیز نمی توانند این بحران ها را در محاسباتشان در نظر نگیرند و بعید به نظر می رسد به استقبال تجمعات خیابانی و بحران های اجتماعی خودساخته بروند.

۶ . برای دلیل انتشار خبر احتمال حمله موردی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران می توان سه گمانه را مطرح کرد اول اینکه تمام این ماجرا جنگ روانی علیه ایران است دوم اینکه اسرائیل خودسرانه تصمیم حمله به ایران برای جلوگیری از غیرقابل دسترس شدن تاسیسات هسته ای ایران داشته است و آمریکا به دلیل مخالفت با این حمله احتمالی با درز دادن خبرش از یک طرف باعث جلوگیری از حمله اسرائیل شده و از طرف دیگر جو روانی سنگینی را علیه ایران آغاز کرده است سومین گمانه این است که انتشار این اخبار برای سنجش نوع واکنش احتمالی ایران و تصمیم گیری بعدی متناسب با آن توسط آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است. تکلیف گمانه اول یعنی صرفا تبلیغاتی بودن ماجرا و نبود تصمیمی مبنی بر حمله که روشن است و فرض درستی گمانه دوم یعنی درز دادن خبر توسط آمریکا نیز به طور طبیعی احتمال حمله را منتفی می کند چرا که نشان دهنده مخالفت آمریکا با حمله و پیشگیری از آن توسط این کشور است و در صورت درستی گمانه سوم یعنی انتشار اخبار حمله به نیت حساسیت سنجی نیز باید گفت واکنش صریح، مقتدرانه و فراگیر مقامات ایرانی، به گونه ای بود که در محاسبات دشمن این اطمینان ایجاد شد که ابعاد واکنش نظامی ایران محکم، گسترده وغیرقابل پیش بینی خواهد بود و چون فرض این گمانه ارزیابی از واکنش ایران است در این حالت نیز نتیجه روشن است از مجموع بررسی این سه گمانه می توان این گونه جمع بندی کرد که در بدترین حالت اگر اسرائیل واقعا تصمیم به حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران را داشته است این احتمال اکنون منتفی شده است.

۷ . از همه این دلایل مهمتر توجه به این نکته است که آنچه توسط مسئولین و رسانه های غربی مطرح شده است حمله همه جانبه و فراگیر به ایران نیست چرا که برای حمله فراگیر زمینه سازی های گسترده داخلی و بین المللی زیادی باید صورت گیرد که حتی نشانه ای از آن هم دیده نمی شود همه بحثی که برخی مطرح می کنند تنها حمله موردی به برخی تاسیسات هسته ای ایران توسط اسرائیل است ماهیت حمله موردی نیز به گونه ای است که باید ناگهانی و غیرمنتظره باشد تا هم ایران آماده دفاع و واکنش متقابل نباشد و هم ابعاد جهانی آن برای اسرائیل و آمریکا قابل کنترل باشد با این وصف همانطور که اشاره شد گر چه نمی توان مدعی شد که از ابتدا چنین مساله ای در دستور کار اسرائیل یا حتی آمریکا نبوده است اما می توان یقین داشت اگر بنا بود چنین حمله ای نیز صورت گیرد با علنی شدن موضوع قطعا منتفی شده است.

اخبار ویژه برخی از روزنامه های21آبان 1390

 

جمهوری اسلامی

* رئیس سابق کمیته فتوای الازهر مصر اعلام کرد: هر کشور عربی یا اسلامی که با آمریکا و اسرائیل علیه ایران همکاری کند، گناهکار و جنایتکار در حق اسلام است. به گزارش روزنامه مصری الجمهوریه "شیخ عبدالحمید الاطرش" با استدلال به آیه شریفه "انما المؤمنون اخوه" افزود: ایران یک کشور اسلامی است و باید مورد حمایت مسلمانان قرار گیرد درحالی که آمریکا به خدا و رسول خدا ایمان ندارد. این مقام الازهر در ادامه کشورهای ساکت در مقابل فتنه‌های آمریکا را نیز شریک جنایتکاران دانست و افزود: باقی کشورها نیز باید هر کس که کمک آمریکا و اسرائیل و دیگران می‌کند تا کشوری اسلامی را از بین ببرند باید از بین برد و این، واجب عینی براین کشورهاست و هر کس اقدامی نکند و فقط به سکوت بسنده کند در گناه و جنایت آن کشور شریک است.

* یک نشریه خبری از فساد شدید در پشت صحنه سینما خبر داده است. به گزارش آتی نیوز به نقل از پانا، یکی از نشریات، خبری تحت عنوان "گزارش تکان دهنده‌ای از پشت صحنه سینما!" منتشر کرده است. براساس این خبر، دختر 20 ساله‌ای به منظور نوشتن زندگی نامه یکی از بازیگران معروف سینما به محل دفتر کار او رفته که مورد تعرض قرار می‌گیرد و در نهایت به دلیل ناامیدی از احقاق حق خود دست به خودکشی می‌زند. همچنین در ادامه این خبر آمده است: "سه قربانی دیگر، توسط این هنرپیشه معروف، مورد تعرض قرار گرفته‌اند". متأسفانه در کشور ما سینما در روی صحنه، فرهنگ را تخریب می‌کند و در پشت صحنه، به فساد دامن می‌زند.

* یک شرکت آمریکایی از تولید نوشیدنی ویسکی بدون الکل موسوم به ویسکی اسلامی خبر داد. به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه انگلیسی "دیلی میل"، یک شرکت تولید کننده نوشیدنی در آمریکا نخستین ویسکی حلال و بدون الکل را عرضه کرد. "ویسکی اسلامی" علاوه بر کسب تایید کمیته اقتصاد اروپا و اداره دارو و غذای آمریکا توانسته است نظر موافق شورای غذا و تغذیه اسلامی در آمریکا را نیز به خود جلب کند. در این باره دکتر مصطفی عماره استاد علم حدیث دانشگاه الازهر در قاهره به شبکه تلویزیونی عربی "ام بی‌سی" گفته است: دلیل منع شرب ویسکی خاصیت مست کنندگی آن است. اگر نوشیدنی، مستی‌آور باشد نوشیدن آن حرام اما اگر مست کننده نباشد حلال است. وی افزود: اگر این نوشیدنی مانند برخی از نوشیدنی‌ها برگرفته از جو خالی از الکل باشد (ماءالشعیر) و به مستی منجر نشود نوشیدن آن هیچ مشکل شرعی ایجاد نمی‌کند.

کیهان

نهضت آزادی که عوض نشده شما چی آقای خوئینی ها؟!(خبر ویژه)

دبیرمجمع روحانیون می گوید دولت موقت دنبال برگرداندن ساواکی ها به سر کار و حتی ابقای رئیس ساواک بود.

موسوی خوئینی ها ضمن دلایل تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، به ماهیت دولت موقت (سران نهضت آزادی) پرداخت و با اشاره به تقابلی که این طیف با ملت انقلابی ایران ایجاد کردند، نوشت: دولت موقت با نسل انقلابی میانه خوبی نداشت و یک ناهماهنگی میان این دو وجود داشت یعنی نسل انقلابی دائما از رفتار دولت موقت نگران می شدند. شما ببینید یک مردمی که نزدیک 30 سال از دست سازمان امنیت (ساواک) هرچه دیدند بلا بوده است و مصیبت- آن مقداری که من دیدم، بسیاری از این جوانها یا دیده بودند، یا شنیده بودند، یا از بستگان نزدیکشان آن مصیبت ها و آن بلاها را دیده بودند- خب یک همچنین سازمان امنیتی، شما بگویید که تشکیلات اطلاعات و امنیت کشور را بدهیم دست آنها بلافاصله. فرض می کنیم بعد از پیروزی انقلاب ناگهان یک آب توبه ای از آسمان آمد و ریخت بر سر تمام این ساواکی ها و همه شدند فرشتگان آسمانی، اما مردم نمی توانند بپذیرند این سازمان امنیتی که تا دیروز جوانها را می گرفت و می برد و آن بلاها را سرشان می آورد، از امروز هم که انقلاب پیروز شده باز همین بشود سازمان امنیت و اطلاعات این کشور، این قابل قبول نیست، شما به هر قسمی هم که بخواهید به خورد مردم دهید که این سازمان امنیت دیگر آن سازمان امنیت نیست، نمی شود.

خوئینی ها در ادامه این مطلب که در وبلاگ وی منتشر شده، می نویسد: نسل انقلابی آن روز این کار را نمی پسندید و نمی توانست قبول کند. حتی بدتر از این، کسی که زمانی رئیس کل سازمان امنیت و اطلاعات شاه بوده می خواستند او را رئیس کل سازمان امنیت و اطلاعات بعد از پیروزی انقلاب کنند؛ خب این خیلی کار نپخته و ناشیانه ای است، من نمی گویم آنها سوءنیت داشتند، هرگز، ولی این اتفاقات هم بیشتر آن نسل انقلابی آن روز را نگران می کرد که چه اتفاقی قرار است بیفتد. مردم می خواستند با همین نهادهای نیم بندی که بالاخره بدون یک سازماندهی دور هم جمع شده بودند- مثلا کمیته انقلاب- امنیت را برقرار کنند، چاره ای نداشتند جز اینکه کمیته انقلاب تشکیل بدهند، به شهربانی نمی توانستند اعتماد کنند... من هم به نوبه خودم اطمینان نمی کردم که این رئیس شهربانی دیروز که از آن رژیم حفاظت و حمایت می کرد حالا امروز بخواهد از انقلاب حفاظت و حمایت کند، من هم نمی توانستم باور کنم، اگر شما هم آن روز بودید حتما باور نمی کردید؛ خب این نوع تصمیمات و رفتارهای دولت شکاف عمیقی بین مردم و دولت ایجاد کرده بود.

مدیر مسئول روزنامه توقیف شده سلام توضیح نمی دهد که با این اوصاف، چگونه طیفی از مدعیان خط امام (داعیه داران بعدی اصلاح طلبی) توانستند در یک جبهه واحد با گروهک نهضت آزادی قرار بگیرند و در پروژه های مشترک علیه نظام و انقلاب همکاری کنند. کار به جایی رسید که رئیس گروهک تحریم کننده انتخابات سال 76، در سال 88 از خاتمی (عضو مرکزیت مجمع روحانیون) به عنوان لولای هماهنگ کننده و پیونددهنده همه مخالفان نظام یاد کرد و سران نهضت آزادی دوشادوش برخی اعضای «مجمع» در فتنه آن سال ایستادند.

طبیعتا یا «رابطین خوب» لانه جاسوسی، توبه کرده بودند- که نکرده بودندو مثل گذشته سناریوی آمریکا را به اجرا می گذاشتند- و یا اینکه مدعیان اصلاح طلبی، همراه خیانت های گروهک ها شده بودند.

پژوهش آقای سوتی درباره اخبار ویژه کیهان ! (خبر ویژه)

اخبار ویژه کیهان که در صفحه دوم این روزنامه منتشر می شود، تبدیل به متر و معیار قضاوت بسیاری از رسانه ها و فعالان جنبش سبز شده است».

این خبر را پایگاه اینترنتی «صبح امروز» (وابسته به مجتبی واحدی) منتشر کرده و نوشت: این افراد و رسانه ها معتقدند هرچه میزان نقل قول های کیهان از یک رسانه بیشتر باشد و به قول معروف آن رسانه سوتی داده باشد، نشان دهنده آن است که آن رسانه در انتشار اخبار یا تحلیل های خود اشتباه کرده است. این روش و استناد به ستون اخبار ویژه کیهان تاکنون معیار قضاوت درباره بسیاری از رسانه ها از سوی حامیان جنبش سبز شده است. مثلا بسیاری از فعالان سبز بر این عقیده اند که سایت خودنویس، خوراک لازم را برای کیهان تامین می کند. در بحبوحه اعتراضات پس از انتخابات نیز، رسانه ای (جرس) پایه گذاری شد که خود را رسانه جنبش راه سبز معرفی می کند.

«صبح امروز» همچنین نوشت: سایت یاد شده که همواره از سردمداران متهم کردن دیگر سایت ها به خوراک دادن برای روزنامه کیهان بوده است، خود کارنامه ای بهتر در این زمینه ندارد. نگاهی کوتاه به اخبار منتشر شده در 14 شماره روزنامه کیهان که در ماه جاری-آبان- منتشر شده است، نشان می دهد که در این مدت سایت مورد اشاره، 6بار به طور مستقیم خوراک خبری این ستون را- که گفته می شود توسط شخص حسین شریعتمداری تهیه می شود- تهیه کرده است. در همین حال 3 خبر دیگر نیز مربوط به واکنش هایی است که نسبت به اخبار یا تحلیل های درج شده در این سایت، در دیگر رسانه ها منتشر شده است. 3خبر دیگر روزنامه کیهان نیز مربوط به واکنش هایی درباره یادداشت یکی از نویسندگان این سایت است که البته در سایت روز آن لاین منتشر شده بود. این نگاه کوتاه، احتمالا می تواند به خوبی نشانگر کارکرد برخی رسانه های جنبش سبز باشد.

این سایت وابسته به واحدی البته با نوعی زرنگی، از محک زدن نامبرده با همین معیار (تعداد تکرار نام سایت ها یا اشخاص در ستون اخبار ویژه کیهان) طفره رفته است چه اینکه، با مختصر جستجو می شد فهمید که نامبرده جزو مشترکان ثابت این ستون و از رکوردداران خدمات دهی در این زمینه است.

علت تلاش واحدی برای متهم کردن جرس و خودنویس به همکاری با کیهان این است که این دو سایت اخیرا از قول خانواده کروبی خبر داده بودند نامبرده از اول آبان «سخنگو» و «مشاور» کروبی محسوب نمی شود و نباید از چنین عناوینی سوءاستفاده کند. و این در حالی است که واحدی اصالتا از خود چیزی ندارد و به همین دلیل، در این اواخر به سیم آخر زده و در جهت جلب توجه، اعلام کرد از حمایت های مالی آمریکا استقبال می کند. این اظهارات در کیهان منتشر شد و ظاهرا مورد سرزنش شدید دیگر عناصر فراری شده به نحوی که واحدی اکنون در پاسخ می گوید کدام شما سوتی نداده و سوژه کیهان نشده اید، که از من طلبکار شده اید.

واحدی یکی از طراحان راهپیمایی سکوت در پیاده روهای بالای شهر بود که تبدیل به ضرب المثل هجو اپوزیسیون و نشانه نبوغ بالای! آنها قلمداد شد.

یکی بیاد منو بگیره وگرنه...! (خبر ویژه)

یک روزنامه نگار صهیونیست، تهدیدهای اسرائیل علیه ایران را به تمسخر گرفته و آن را خارج از حد و توان این رژیم خواند.

اوری آونری، عضو پیشین کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی در تحلیلی با عنوان «منو بگیر!» نوشت: همه این صحنه مدرسه را به یاد دارند. پسرکوچکی با بزرگتر از خودش دعوا می کرد. رو به سر رفیقش داد می زد «منو بگیر، قبل از آن که کاری دستش بدهم»! از قرار معلوم دولت اسرائیل هم در چنین راهی افتاده است. هاآرتص صفحه اول خود را به تصویرهای هفت وزیر مهم (گروه هفت نفره امنیتی) با حروف درشت مزین کرده و می نویسد که سه نفر با حمله موافق و چهار نفر دیگر مخالف اند. یک ضرب المثل آلمانی می گوید «انقلابی که پیشاپیش خبرش را بدهند، سر نخواهد گرفت.» در مورد جنگ هم، چنین است. داگان رئیس پیشین موساد چنین ایده ای را ابلهانه ترین ایده نامیده است. هفته گذشته انبوهی از خبرها حاکی از آزمایش موشکی اسرائیل و انجام رزمایش ارتش ما در جزیره ساردین ایتالیا و... به رسانه ها درز کرد. همه شواهد ناظر بر این است که تمام این جاروجنجال ها دوز و کلک است. این یک شگرد کهنه اسرائیلی است.

وی ادامه می دهد: بسیار خوب، بگذارید برای لحظه ای جدی باشیم. اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد. از سال 1956 و ماجرای سوئز، اسرائیل هرگز عملیات نظامی بارزی بدون کسب نظر موافق قبلی آمریکا انجام نداده است. آمریکا، تنها پشتیبان قابل اتکای اسرائیل در جهان است. (شاید افزون بر جزیره فیجی، میکرونزیا، جزائر مارشال و پالائو!). گسستن این ارتباط به معنی بریدن رشته زندگی ماست. برای چنین کاری لازم است که کمی بیشتر از خل باشی. باید دیوانه محض شده باشی. از این گذشته اسرائیل بدون پشتیبانی نامحدود آمریکا نمی تواند جنگ بکند.

اوری آونری می افزاید: بیایید نگاهی به یک نقشه بیاندازیم. پیش از شروع هر جنگی، این کار توصیه شده است. نخستین چیزی که توی چشم می زند، تنگه باریک هرمز است. یک سوم نفت حمل شده از طریق دریاها از این تنگه می گذرد، کل صادرات نفت عربستان، کشورهای خلیج فارس، عراق و ایران از این راه باریک دریایی گذشته و در تیررس قرار دارد. واژه «باریک»، کمترین چیزی است که می شود گفت. پهنای این آبراه 35 کیلومتر است. هنگامی که اولین هواپیمای اسرائیل وارد فضای ایران شود، این تنگه بسته خواهد شد. نیروی دریایی ایران دارای قایق های موشک انداز بسیاری است، ولی نیازی به آنها نخواهد بود. موشک های مستقر در زمین کافی است.

نویسنده صهیونیست یادآور شد: هم اکنون جهان در آستانه دوزخ تلوتلو می خورد. سقوط، یونان کوچک و همراه با آن، بخش عمده ای از اقتصاد جهان را تهدید می کند. حذف یک پنجم نفت مصرفی ملت های صنعتی فاجعه ای به بار خواهد آورد که حتی تصورش را هم نمی توان کرد. گشایش تنگه با زور به عملیات نظامی عمده ای نیاز خواهد داشت که همه بدبیاری های آمریکا در عراق و افغانستان را تحت الشعاع قرار خواهد داد. آیا آمریکا توانایی چنین کاری را دارد؟ یا ناتو؟ ایران کشور بزرگی است، تاسیسات هسته ای در پهنه کشور پراکنده اند و عمدتا در زیر زمین قرار دارند. حتی با بمب های نفوذی ویژه که آمریکاییان در اختیار بگذارند، فقط ممکن است تلاش های ایران را به تاخیر اندازد- یعنی در وضعیتی که قرار دارند، نگاه داشت- آن هم برای چند ماه. برای چنین نتیجه ناچیزی، بهای بسیار گزافی باید پرداخت. علاوه بر این، کاملا مسلم است که با آغاز جنگ، اسرائیل موشک باران خواهد شد. نه فقط از ایران، بلکه همچنین از سوی حزب الله و شاید حماس. ما دفاع مناسبی برای شهرهایمان نداریم. میزان کشته و نابودی ما کمرشکن خواهد بود.

عضو سابق «کنست» با بیان اینکه «حرف زدن درباره جنگ، برای اسرائیل مصرف سیاسی داخلی دارد»، نوشت: هفته گذشته جنبش اعتراضات اجتماعی در تل آویو دوباره جان گرفت. پس از وقفه دوماهه، توده ها در میدان رابین در تل آویو گرد هم آمدند. این تظاهرات کاملا چشمگیر بود. چرا که در همان روز راکت های بسیاری روی شهرهای نزدیک غزه پرتاب شد. تاکنون، در شرایط مشابهی، همواره تظاهرات را لغو می کردند. مشکلات امنیتی همه چیز را به فراموشی می سپرد. ولی این بار، نه، دست کم یکصد هزار نفر و اغلب آنها هم جوان بودند. معلوم بود اعتراض ها تحلیل نرفته است. بنابراین باید درباره تهدید خارجی صحبت کرد.

خاطرنشان می شود ایهود باراک با اشاره به انتشار انبوهی از این تحلیل ها و تحلیل های مشابه در محافل سیاسی و مطبوعاتی رژیم صهیونیستی گفته است: هنگامی که می شنویم یک روزنامه نگار ارشد به ملت می گوید اگر جنگی با ایران درگیر شود احتمال دارد یک صد هزارنفر کشته شوند و یا یک روزنامه مهم و پرتیراژ ادعا می کند احتمال دارد اسرائیل نابود شود و یا یک عضو مهم «کنست» می گوید در صورت جنگ با ایران، آنقدر افراد کشته خواهند شد که محملی برای دفن آنها وجود نخواهد داشت باید بپرسید این ها درباره چه سخن می گویند و چرا بذر وحشت را می کارند. کسی که می اندیشد من و نخست وزیر اسرائیل نشسته ایم و برنامه حمله به ایران را مطرح کرده ایم، هذیان می گوید.

دعای مدعیان اصلاحات برای نجات نظام سرمایه داری! (خبر ویژه)

یک همکار نشریات زنجیره ای می گوید بحران اقتصادی کشورهای غرب به خاطر عمل نکردن به نسخه سرمایه داری است و ایران از این ماجرا باید درس بگیرد!

سعید لیلاز در سایت دیپلماسی ایرانی نوشت: بحرانی که اخیراً در حوزه یورو ایجاد شده است، بحرانی برای نظام سرمایه داری نیست. اتفاقاً نظام سرمایه داری آن چنان که واضعین برجسته و اولیه آن همچون آدام اسمیت، میلتون فریدمن و فرد فریدریش فون هایک می گویند نظامی است که اگر حرفهای آنها به درستی و کاملاً رعایت شود و امکان عملی شدن آن وجود داشته باشد، هرگز اجازه نمی دهد که چنین بحرانی به وجود آید. به عبارت دیگر بحران پدید آمده ناشی از عمل نکردن به توصیه های نظریه پردازان نظام سرمایه داری است. بنابراین این مهم است که توجه کنیم که بحران پدید آمده، بحرانی برای نظام سرمایه داری نیست. بلکه این وضعیت بحرانی برای دولت ها و دخالت آنها در اقتصاد است.

وی می افزاید: این بحران درس بزرگی برای ایران دارد. درسی که این بحران برای ایران دارد این است که دولت ها نباید به خود اجازه دهند که میزان کسری و بدهی آنها از میزان درآمد و قدرت بازپرداخت آنها از حد معینی بالاتر رود. در واقع ماهیت بحرانی که یونان و از طریق یونان، ایتالیا و اسپانیا، پرتغال و ایرلند و در نهایت کل حوزه یورو را در برگرفته، بحران مداخله بیش از حد دولت در امور اقتصادی و بحران افزایش شدید هزینه های دولت تحت فشارهای اجتماعی است.

وی همچنین نوشت: بنابراین ما باید ماهیت این بحران را درست بشناسیم. چون وقتی به تبلیغات رسمی و جاری در کشورمان توجه کنیم می بینیم که براساس اطلاعات غلط تحلیل های نادرست در مورد این بحران مطرح می شود. اساس این بحران به ماهیت و کارکرد نظام سرمایه داری ربطی ندارد.

آقای لیلاز توضیح نمی دهد اولاً این چه مدل ناکارآمدی است که در هیچ جا نه در اروپای بحران زده و نه در آمریکا- قابل اجرا نبوده و نتایج فعلی را به بار آورده است. ثانیاً بحران فعلی منحصر در کشورهایی مانند یونان در ایتالیا و اسپانیا و پرتغال و ایرلند نیست بلکه به آمریکا و انگلیس و فرانسه نیز کشیده شده است. ثالثاً اگر کسری بودجه ملاک بحران از نگاه اینان محسوب می شود چرا که قبله سرمایه داری (آمریکا) را مثال نمی زند که دولت آن، بدهکارترین دولت دنیا و دارای بزرگ ترین کسری بودجه است تا جایی که امسال میزان بدهکاری دولت آمریکا به 14 هزار و پانصد میلیارد دلار رسیده است. چگونه می شود قبله سرمایه داری به این میزان از ورشکستگی و «بی محلی و بی پشتوانه اقتصادی» برسد و بعد بتوان ادعا کرد این بحران ربطی به ماهیت نظام سرمایه داری ندارد؟ رابعاً چرا افرادی از این دست حاضر نیستند اذعان کنند که قبله سیاسی مورد تبلیغ آنها از اساس فرو ریخته و آنان را دچار تشویش ذهن کرده است؟ و چرا برخی قلم زنان غیرآمریکایی این قدر بی محابا و آمریکایی تر از آمریکایی ها برای نظام رو به موت سرمایه داری، خودکشی می کنند

خراسان ؟

خبرآنلاین نوشت

بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی روز دوشنبه نشستی را با حضورمحمد رضا مدحی، عامل نفوذی ایران در اپوزیسیون خارج نشین کشور به همراه پخش مستند مهار نشده در دانشکده حقوق این دانشگاه برگزار می کند.

آفتاب مدعی شد

مجری برنامه خبری «صرفا جهت اطلاع»، بی‌آنکه نامی از احمدی‌نژاد ببرد، در گزارشی با عنوان «معنای جدید سکوت برای وحدت»، گفت: برخی مسئولین بعد از اینکه هر چی دلشان خواست به هم دیگر گفتند، سر ملت منت گذاشتند و گفتند که اگر برای حفظ وحدت نبود، خیلی حرفها را می‌زدند. خب لابد این معنای جدید وحدت است دیگر! هر چه دل‌شان می‌خواهند می گویند، بعد هم اضافه می کنند که در سکوت هستند.

الف خبرداد

یک ایمیل داخلی که اشتباها به بیرون درز کرده نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌های اصلی بریتانیا همانند بی بی سی، اسکای نیوز و فایننشال تایمز براساس سیاست‌های یک گروه لابی اسراییلی عمل می‌کنند.

آفتاب نوشت

کواکبیان نماینده سمنان درسفر رئیس مجلس به این استان خطاب به وی گفت: جوانان ما "شام" می‌خواهند. "ش" به معنای شغل،"ا" به معنای ازدواج و "م" به معنای مسکن که این با خنده حضار مواجه شد.

تابناک نوشت

کوچک زاده عضو موسس جبهه پایداری درخصوص علاقه احمدی‌نژاد به مشایی گفت: این علاقه همچون مادری است که پسرش دلداده دختری شده که هیچ سنخیتی با هم ندارند و مادر مستاصل شده که دختر چه جادو و جنبلی کرده. در حالی که جادویی در کار نیست و محبت و اطاعت باعث دلدادگی است.

بی بی سی

اولی هاینونن تا ماه اوت سال ۲۰۱۰ میلادی معاون مدیرکل آژانس در امور پادمان ها بود در حال حاضر به عنوان پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات علمی و امور بین المللی دانشگاه هاروارد فعالیت می کند.وی در این باره که شما تا اوت سال ۲۰۱۰ در آژانس مسئولیت داشتید. آیا در گزارش جدید، اطلاعات یا مستنداتی هست که برای شما تازگی داشته باشد؟گفت :وقتی گزارش جدید را بررسی کنید، می بینید که بخش اعظم اطلاعات مندرج در آن سالهاست که در اختیار آژانس بوده است. جنبه جدید آن این است که اکنون مدیر کل این اطلاعات را با جزئیات برای اولین بار در اختیار کشورهای عضو قرار داده است.

رادیو فرانسه

کارشناسان آمریکایی معتقدند که دولت آمریکا در نظر دارد که صادرات نفت خام ایران و همچنین بانک مرکزی این کشور را هدف تحریم قرار دهد. اما، دولت آمریکا در عین حال خوب می داند که به دلیل بحران مالی در اروپا و تاثیر چنین تصمیم هایی بر بازار جهانی نفت، به سختی می تواند این تحریم ها را در صحن بین المللی به اجرا بگذارد.

رادیو آلمان

آمریکا به کشورهایی که ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کنند، هشدار می‌دهد و آن را "آخرین گزینه" می‌خواند. این کشور همزمان کشورهای همسایه ایران را با فروش کاراترین ابزارهای جنگی مسلح می‌سازد.

وطن امروز

فرید زکریا کارشناس مسائل استراتژیک آمریکا و مجری شبکه CNN که چندی پیش درنهاد ریاست جمهوری با احمدی نژاد مصاحبه طولانی کرد، در مقاله اخیر خود نوشت: ایران آخرین تمدن بزرگی است که به نظم جهانی تن در نداده است. ما نیاز به یک «استراتژی ترکیبی» علیه ایران داریم؛ استراتژی‌ متشکل از فشار و تلاش برای خارج کردن ایران از مقاومت.

ایران

حسین رحمانی‌نیا دبیرکل سابق و رد‌صلاحیت شده اتاق تعاون ایران پس از این‌که حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر شروع به کار هیأت مدیره جدید اتاق را دریافت کرد، باز هم از تحویل ساختمان بخش تعاون به هیأت مدیره قانونی خودداری کرده و گفته که حکم دیوان عدالت اداری را قبول ندارم و کسی را هم راه نمی‌دهم!

مردم سالاری

بانوانی که با آغاز بارش برف و فصل اسکی به برخی از پیست های اسکی حاشیه تهران مراجعه کرده اند ، با ممنوعیت ورود از سوی ماموران انتظامات مستقر در این مکان ها روبرو شده اند. ماموران انتظامات مدعی شد: پلیس اماکن با ارسال دستور العملی به پیستهای اسکی اعلام نموده که ورود خانم ها بدون سرپرست قانونی یا شوهر به پیست های اسکی ممنوع است.

ایران

اخبار روزنامه های پنجشنبه 1۹ مهر 90

 بسمه تعالی  

دنیای اقتصاد


احمدی‌نژاد خواهان ارجاع پرونده بقایی به آیت‌الله شاهرودی شد


خبرآنلاین به نقل از عصر ایران نوشت: محمود احمدی‌نژاد پیشنهاد داده تا پرونده حمید بقایی برای حکمیت به آیت‌الله هاشمی شاهرودی سپرده شود. قوه قضائیه و دولت بر سر پرونده بقایی اختلاف دارند و هر کدام نیز بر نظر خود در این باره اصرار می‌کنند.


 دستگاه قضایی بر مجرم بودن بقایی تاکید دارد، ولی دولت نظر دستگاه قضایی را نپذیرفته است. در همین ارتباط گفته شده که احمدی‌نژاد پیشنهاد داده پرونده مذکور برای بررسی و حکمیت به آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی تحویل داده شود. احمدی‌نژاد پیش از این کابینه را «خط قرمز» خود اعلام کرده بود، اما مقامات قضایی اعلام داشتند که کابینه نمی‌تواند به عنوان خط قرمز مطرح شود.


یکی از پرونده‌های بقایی به عملکرد او در مقام ریاست بر سازمان میراث فرهنگی مربوط است که در اردیبهشت‌ماه در دیوان عدالت اداری مفتوح و منجر به صدور رای 4 سال انفصال از خدمات دولتی شد.


چندی بعد اعلام شد که حکم انفصال حمید بقایی توسط شعبه تشخیص دیوان عدالت اداری نقض شده، اما پس از مدتی مشخص شد که این پرونده همچنان مفتوح است و حکم نهایی هنوز صادر نشده است.


آیت‌الله شاهرودی مردادماه امسال طی حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان رییس «هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه» منصوب شد.


انتقاد روزنامه دولت از فیلتر شدن «دولت ما» و «ابصارنیوز»


روزنامه ایران، ارگان مطبوعاتی دولت در شماره دیروز خود نوشت: باخبر شدیم که طی روزهای گذشته تعدادی دیگر از سایت‌های حامی دولت به دلایل نامعلوم و با دستور کمیته رسیدگی به جرایم سایبری فیلتر شده‌اند. از جمله این‌ سایت‌ها می‌توان به سایت خبری «ابصارنیوز» و «دولت ما» اشاره کرد که در تلاش بودند از خدمات دولت دفاع و نسبت به تهمت‌های سیاسی وارده روشنگری کنند. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که سایت‌های خبری فراوانی دائما در حال اهانت و تهمت به دولت بر‌آمده از ملت هستند که تا به حال هیچ‌گونه برخوردی با آنها صورت نگرفته است!
دیدار لیدر جریان انحرافی با وزیر خارجه انگلیس به روایت داوود احمدی‌نژاد


به گزارش تابناک به نقل از سایت خبری نسیم، برادر محمود احمدی‌نژاد گفت: جریان انحرافی مصداق همان نامحرمانی است که امام (ره) گفت نگذارید به انقلاب نزدیک شوند.به گزارش «نسیم»، داوود احمدی‌نژاد سه‌شنبه شب در همایش حامیان انقلاب اسلامی افزود: جریان انحرافی دل در گرو بیگانه دارند و به دنبال جلب نظر آنان هستند. این حرف‌های من همگی مستند است و مدارک معتبر برای آن در اختیار دارم.


وی همچنین درباره ارتباط این جریان با نهادهای خارجی گفت: سرکرده این جریان در سال 76 به انگلستان سفر و با جک استراو، وزیر امور خارجه وقت این کشور دیدار کرد. او همچنین سال 84 هم مجددا به این کشور سفر کرد و با استقبال گرم تونی بلر روبه‌رو شد.


واکنش تند نماینده ولی‌فقیه در سپاه به سخنان ‌هاشمی


نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به سخنان اخیر‌ هاشمی رفسنجانی گفت: خواصی که نمی‌توانند خود را با قافله سالار انقلاب هماهنگ کنند منزوی شده و سقوط خواهند کرد.


حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان (وابسته به صدا و سیما) با اشاره به اظهارات اخیر ‌هاشمی‌رفسنجانی در جمع فارغ‌التحصیلان برگزیده سازمان استعدادهای درخشان مبنی بر اصلاح بی‌واهمه انحرافات، اظهار کرد:‌هاشمی شخصیتی است که در فراز و نشیب‌های انقلاب، چه قبل از پیروزی انقلاب چه اوایل آن نقش مثبتی در حرکت انقلاب ایفا کرده است اما وی هم اکنون به عنوان شخصیتی که افت و خیز زیادی در مواضع، عملکرد و رفتار خود دارد شناخته می‌شود. نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران گفت: اگر خواص بخواهند خود را به زور به جامعه تحمیل کنند آن وقت یک اصطکاک و تضاد و حرکتی برخلاف موج ایجاد خواهد شد و من آنچه در روند حرکتی‌ هاشمی می‌بینم منطبق بر همین امر است. وی اضافه کرد: ‌هاشمی همیشه تمایل داشته که در هر حرکتی که در جریان انقلاب صورت می‌گیرد، محور و هسته اصلی باشد و هرجا که خواسته‌اش برآورده نشده، به مخالفت با آن حرکت برخاسته است که این امر با حرکت طبیعی مسیر انقلاب سازگاری ندارد. وی افزود: در زمان فتنه سکوت ‌هاشمی در برابر اقدامات کسانی بود که به قول خودشان به دنبال تابوشکنی، قداست‌زدایی از رهبری و ولایت‌زدایی بودند و در دوره‌های بعد نیز تلاش کرد محوریت حرکت انقلاب را در دست بگیرد، اما باید دانست که اگر کسی از حرکت قافله انقلاب باز بماند، دیگر نمی‌تواند خود را به جامعه و انقلاب تحمیل کند و همین عقب‌ماندگی، باعث سرخوردگی خواهد شد. حجت‌الاسلام سعیدی گفت: به شخصیت ‌هاشمی لطمه سنگینی وارد شده که این امر ناشی از ضعف مواضع و ضعف تشخیص مصلحت زمان بود و متاسفانه او مصلحت سنجی لازم را نداشت. وی با اشاره به نامه سرگشاده ‌هاشمی به رهبر انقلاب و خطبه‌های آخرین نمازجمعه او تاکید کرد: ‌هاشمی خود در مسائل اصلاح‌طلبان و قضیه فتنه به نوعی دست بر آتش داشت؛ لذا لازم است که از این مسیر برگردد و مواضع گذشته‌اش را اصلاح کند.


جمهوری اسلامی


* سایت‌های محلی استان کرمانشاه خبرهایی را مبنی بر فروش گوشت‌های حرام در فروشگاه‌های این شهر منتشر کرده‌اند. گزارش البرز، از خرید و فروش علنی خرچنگ و برخی دیگر از حیوانات حرام گوشت در برخی از فروشگاه‌های عرضه گوشت در استان کرمانشاه خبر می‌دهد. همچنین چندی پیش برخی مسئولان، از فروش گوشت خرچنگ در تبریز و رستوران‌های تهران خبر داده بودند که نیازمند عزم جدی مسئولان استانی در برخورد با این گونه موارد که از سوی دین و مراجع دینی منع شده است می‌باشد.


* انتشار اظهارات غیر رسمی رئیس‌جمهور درباره مسائل مهم کشور و سانسور آن توسط مجاری رسمی خبری که طی روزهای اخیر واکنش‌هائی را برانگیخته، جریان رسانه‌ای را دچار مشکلاتی کرده است. سایت شفاف با بررسی این موضوع با توجه به دو سخنرانی احمدی نژاد در جمع اعضای ستادهای انتخاباتی خود و همایش تبیین طرح تحول نظام بانکی نوشت: دولتی‌ها از انجام این عمل هدف خاصی را دنبال می‌کنند چرا که به قول معروف با یک تیر دو نشان را می‌زنند. از یک سو آن دسته از سخنان محمود احمدی نژاد که جنجال برانگیز است و حاوی توهین و تخریب برخی از مسئولان نظام و همچنین دفاع وی از سران جریان انحرافی است، رسانه‌ای شده و در اختیار عموم قرار می‌گیرد تا افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و اشکالات دولت را به دایره خارج از آن منتقل کنند و از سوی دیگر با انتشار سانسور شده این سخنان در سایت رسمی ریاست جمهوری و رسانه‌های دولتی، راه را برای تکذیب موارد ذکر شده و فرار از پیگرد قانونی باز می‌گذارند تا اگر زمانی ایرادی به این سخنان وارد بود، آن را به دشمنان دولت نسبت دهند و به طور کلی منکر ماجرا شوند.


کیهان


یک ملاقه ماست و این همه کاسه لیس؟!(خبر ویژه)


یک عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم، نامه چندی پیش شماری از اعضای اسبق دفتر تحکیم خطاب به باراک اوباما را «شرم آور، شرم آور و باز هم شرم آور» خواند.


افراد یاد شده اکنون از کشور متواری اند و پناهنده محسوب می شوند اما مدتی است که طرف های ارزیاب آمریکایی فهمیده اند در واقع کلاهبردارانی هستند که با «مخالف نمایی» توانسته اند پناهندگی بگیرند بی آن که فعالیت موثری علیه ایران داشته باشند. به دنبال ایجاد این ذهنیت، پناهندگان مذکور مصلحت را در آن دیدند که با نگارش نامه ای سراسر تملق، از خجالت آمریکا درآیند و اظهارات اخیر وی را بی پاسخ و مخاطب نگذارند.


در پی انتشار نامه افراد مذکور در سایت های اینترنتی، علی قلی زاده عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم در «روزنت» نوشت: نویسندگان نامه مورد اشاره آشکارا خواهان دخالت یک دولت بیگانه در امور داخلی ایرانیان شده اند. نامه ای شرم آور، شرم آور و باز هم شرم آور. دست کم برای من، به عنوان یک فعال دانشجویی. سوال اینجاست که این دوستان از چه جایگاهی به «طرح مطالبه» نزد بیگانگان پرداخته اند؟ این دوستان «ایرانی» بدون هیچ اشاره ای به کودتای دولت آمریکا علیه دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، بدون اشاره به حمایت های دولت آمریکا از سرکوبهای خونین و بی سابقه مردم ایران توسط رژیم پهلوی تا آخرین روزهای دوام آن رژیم و بدون اشاره به قربانی شدن «دانشجویان آزادیخواه میهن دوست» جلوی پای نماینده دولت آمریکا در روز 16 آذر 32، به غائله اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 58 اشاره کرده اند و بدون دفاع از خاک وطن که در مرداد 32 گرفتار کودتای خارجی اسلاف همین «آقای رئیس جمهور» شد، از اشغال خاک آمریکا در ایران برای نشان دادن «حقانیت خودشان» سخن گفته اند. حال آنکه ظاهرا این نکته را فراموش کرده اند که گروگانگیری جوانان انقلابی در فضای انقلابی آن روز، نتیجه طبیعی و بدیهی چندین دهه دخالت دولت آمریکا به نفع دیکتاتوری در کشورمان و سرنگونی دولت ملی ایرانیان بوده است. و اگر اشغال سفارت آمریکا تصمیم ناگهانی بوده، کودتا علیه دولت ملی مصدق و سالها حمایت از کشتار و خونریزی رژیم پهلوی استراتژی خصمانه دولتمردان آمریکایی برای سالها در ایران بوده است.


وی می افزاید: نویسندگان نامه از آقای رئیس جمهور آمریکا هیچ سوالی در مورد حمایتش از ناقضان حقوق بشر و قاتلان مردم و آدم سوزی ها در بحرین و عربستان و اردن و فلسطین و... و شکنجه «متهمان در گوانتانامو و ابوغریب» و... نپرسیده اند و از وی به مثابه ناجی درخواست کمک برای پایان دادن به نقض حقوق بشر در ایران کرده اند. آنها نزد یک دولت بیگانه که کارنامه سیاهی در دهه های اخیر در براندازی دولتهای مردمی و قانونی با کودتای خارجی و همچنین شکنجه و کشتار مردم کشورهای منطقه تحت لوای «شعار دفاع از حقوق بشر و آزادی» داشته است، از جناح حاکم شکایت برده اند. سوال اینجاست که دولت آمریکا چه جایگاه اخلاقی و قانونی ای دارد که اینان به او پناه برده اند و از او درخواست کمک کرده اند؟


وی در پایان نوشت: سال گذشته و امسال جمعی از این دوستان متنی به اوباما نوشته و آزادی را از او گدایی کرده اند.


«جنبش راه سبز» نفوذی است اما نه فقط به استناد اخبار ویژه کیهان (خبر ویژه)


یک پایگاه اینترنتی نزدیک به سازمان سیا، شبکه موسوم به «جنبش راه سبز» (جرس) را متهم کرد که نفوذی جریان اطلاعاتی و امنیتی ایران در خارج کشور است.


گویا نیوز این ادعا را پس از آن مطرح کرد که جرس در خبری به نقل از خانواده کروبی اعلام کرد کروبی از اول آبان ماه مشاور و سخنگویی در خارج کشور ندارد. منظور جرس، مجتبی واحدی سردبیر متواری آفتاب یزد بود که در خارج کشور برای معرفی خود، از عنوان مشاور و سخنگوی کروبی استفاده می کند.


وی پس از سخنان اخیر وزیر خارجه آمریکا، صراحتا اعلام کرده بود اپوزیسیون خواستار حمایت های سیاسی و مالی دولت آمریکاست. جرس نیز برای اینکه- لااقل در ظاهر- حساب خود را از این گدایی علنی جدا کند، خبر مورد اشاره را منتشر کرده بود اما در بحبوحه دعوای جرس و واحدی و سایت وابسته به وی (سحام نیوز)، گویانیوز وسط دعوا آمده تا کفه التماس علنی از آمریکا را سنگین تر کرده و اصطلاحا روی جرسی ها را کم کند. گویا نیوز به اعتبار انتشار آگهی های علنی استخدام در سازمان جاسوسی و ارتش آمریکا (مترجم) به سیا نیوز شهرت دارد.


«محمدرضا- ش» ضمن حمله به جرس، در گویا نیوز نوشت: از لحظه انتشار خبر کذایی در جرس و تکذیب آن در سحام نیوز با کمی دقت می شد احساس کرد عملا شاهد کلید خوردن یک پروژه امنیتی هستیم وگرنه حتی در صورت صحت و اصالت آن، این نحوه انتشار محل مناقشه و تردید بود. سخت نبود تصور آنکه پس از نشر خبر به این نحو، چه اتفاقاتی در درون نیروها و میان طیف های مختلف خواهد افتاد حتی برای گردانندگان جرس! که هراس تاریخی داشته اند از تفرقه و درگیری درونی و همواره در مقام ناهی از این فضا خود را معرفی می کرده اند...


گویا نیوز می افزاید: جرسیان ادعای برتر دانستن حقیقت بر مصلحت را در اصرار ثانوی بر ادعای اولی خود مطرح کرده بودند که به نظر عمیقا نوعی توهین و بی حرمتی خباثت آمیز نسبت به بار واژه حقیقت بشمار می رود. سابقه عملکرد این رسانه آنقدر گویا هست که زمینه ای متناسب فراهم کند برای این راقم که با طعنه بگوید همین کم بود که جرس داران دغدغه ترجیح حقیقت بر مصلحت از خود ابراز کنند و بر آن اصرار (خنده تلخ اغلب حضار). کسی نیست به آقایان بگوید نمی شد از این معاشقه شما با حقیقت هایی نظیر چند و چون دیدار آقای امیرارجمند با دیپلمات های آمریکایی نیز مطلع شویم تا گمانمان بر درستی ادعایتان مستقر شود؟


این سایت اینترنتی با اشاره به اقدام سال گذشته جرس (ارگان حلقه لندن) در جعل نامه ای به نام رئیس قوه قضاییه و خطاب به رهبری نوشت: وقتی قطب علمای لندن[!] پس از شور با دکتر بهرمانی! [مهدی هاشمی] خود را در جلسه صادق لاریجانی می گذارد و به اصطلاح خودش احتمالا رندانه!! به رهبری نامه می نویسد، مصلحت و حقیقت دقیقا چگونه به زانو درآمد؟ آن هم وقتی که ادعا کردند اصل نامه را در اختیار دارند و هیچ گاه منتشر نشد. البته جنب وجوش ستایش برانگیز دکتر قصه ما بس درازست و هنرهای نه چندان تازه دیگری هم دارد که به وقتش سخن از آن به میان خواهد رفت. خدا پدر «کاخ»نشینان و مشاوران «بی بی س کسکه» را بیامرزد.


گویا نیوز افزود: کسی نیست به این حقیقت ورزان بفرماید الصاق بندهای دروغین از قول منابع موثق! به گزارشهای موثق تر! برای لجن مال کردن طیفی از منتقدان، چه ارتباط تنگاتنگی با دل سپردگی آنها به حقیقت داشته است؟


نویسنده آنگاه درباره عملکرد شبکه «جنبش راه سبز» نوشت: اقسامی از رسوایی های مشتمل بر نشر پی درپی و وقیحانه جعلیات، گفتگوهای بی پایه، سوءاستفاده از اسم و رسم رسانه های دیگر و در مصاحبه ها تا جریان سازی های تلخ و تهوع زایی نظیر اسب تروا در سیاهه آقایان مثبوت است و انکارش نتوانند. اگر حرمت میرحسین موسوی در میان نبود و اگر یک سری «درون پرده ها» را بیان می کردیم می فهمیدید حقیقت گاهی می تواند از هر زهری تلخ تر باشد. مساله قابل اشاره، عملکرد و رزومه سرشار از زشتی جرس نیست، رزومه ای که همانطور که پیشتر اشاره شد می توان به سیاهه ای تشبیه اش کرد. مساله، فضایی است که در پی این موضوع بوجود آمد که عمیقا ناامیدکننده بود. از دیگرسو سابقه ملکوک این ارگان رسانه ای و خط و ربطش عقلا دوز درگیری های قابل پیش بینی را تا بدانجا بالا برد که بسیاری از ما اقلا در میانه های راه تصورش را نمی کردیم.


به هرحال برنده این وضعیت، آنچه سعی می کنیم جنبش بخوانیمش و نیست، نخواهد بود.


گویا نیوز با ایراد اتهام علیه جرسی ها (زیرمجموعه کدیور) نوشت: به جرئت می گوییم این مسیر، مسیر مشکوکی است. این نه یک ادعای خاص مندرج در ستون اخبار ویژه کیهان تهران است که مثلا می خواهد زبل خان بودن اعضای مثلث آن جریده را ثابت کند و نه منبعث از نوعی بدبینی افراطی و البته نه یک سمفونی نق. تقریبا برای اغلب ما این مساله به وضوح روشن شده که یک جریان اطلاعاتی امنیتی با اهداف نسبتا روشن دارد وضعیت را در راستای مطلوبش هدایت می کند. بحث دیگر نقد و جدل نیست. مساله تضاد، برخورد مستقیم و شکاف عینی است و صدالبته عمیقا منزجرکننده.


گویا نیوز همچنین از «فقدان یک نیروی منسجم تشکیلاتی و تبلیغاتی صادق» در میان اپوزیسیون خبر داده و می نویسد: نیاز نیست خیلی ظریف به رخدادها نظر بیندازیم. روشن است که سیستم امنیتی و اطلاعاتی نظام چگونه توانسته فرمان هدایت ما را در مسیر دلخواه خود در دست بگیرد. با دستگیری برخی سران جنبش، تدریجا فضا فراخ شده برای فعالیت در عیان و نهان با ماسک. در چنین فضاهایی امکان نفوذ و رسوخ وجود دارد. بعضی مگسان عرصه را تهی از سیمرغ دیده و فرصت جولان یافته اند. تعارف نداریم، به جایی رسیده ایم که ساده لوحی ها، منفعت طلبی ها، محافظه کاری ها، تزویرها و دورنگی ها و دورویی ها و دروغگویی ها و... به اسباب بعضا مضحکه خلوت ها و جمع های خودمان نیز تبدیل شده است. امروز دچار وضعیتی کمدی تراژیک هستیم. جنبشی که تبدیل به عیاشی های سیاسی مجازی شده است.


نویسنده در پایان می نویسد: این تردید که جنبش یا هرچه نامش می توان نهاد از یک نقطه ای در تور امنیتی گرفتار شد و به امر آن هدایت شد، درک بدیع و تازه ای به شمار نمی رود اما فضای امروز بیش از هر زمان هشداردهنده است. چه باید کرد؟ صورتش ساده است و ماهیتش برای بازشکافی البته نه چندان ساده. نمی دانم، حقیقتا اینک نمی دانم در این مورد چه می توان گفت، بپذیریم ما بازی خورده ایم.


ببین آمریکا چه قدر بدبخت است که...(خبر ویژه)


حامی همیشگی گره زدن زلف اپوزیسیون با دخالت های آمریکا، درباره تبلیغات حمله به ایران تصریح کرد: این موضوع، هیاهو برای هیچ است و رفتن به سمت چنین هیاهوهایی، مانند گره زدن بر باد جز اتلاف وقت و نیرو ثمره دیگری ندارد.


علی افشاری با اشاره به برخی لفاظی های غربی درباره تهدید نظامی علیه ایران، نوشت: زمزمه هایی از این دست بیشتر به جنگ لفظی و کارزار روانی شبیه است. مسئولان ناتو صراحتاً درگیری نظامی با سوریه را تکذیب کردند چه رسد به ایران که هیچ زمینه ای ندارد و اعتراض ملموسی در آن دیده نمی شود. پیشنهاد ترور فرماندهان سپاه تندترین حرف ها بوده که آن هم در محافل افراطی و حاشیه ای آمریکا به گوش رسیده و از سوی افراد غیرمسئول بوده و فاقد ارزش سیاسی و امنیتی است. صحبت های محفلی، آرزوهای خیال پردازانه و سخنان درگوشی در بین اپوزیسیون را نیز نمی توان جدی گرفت.


وی در این مطلب که از سوی روزنت منتشر شده، تصریح می کند: بنابراین در ماجرای اخیر بزرگ نمایی و اغراق زیادی صورت گرفته و هیاهو برای هیچ، بهترین عنوانی است که می توان به آن اطلاق کرد. این تصور که با درست کردن شورایی از نمایندگان چند جریان سیاسی در خارج از کشور می توان آغازگر تجربه مشابه لیبی در ایران شد، نهایت سطحی نگری و خیالبافی است. در غیاب مخالفان، چنین شورایی یک نمایش کاریکاتوری از شورای ملی انتقال قدرت لیبی است که توجه هیچ جریان داخلی و خارجی جدی را برنمی انگیزد. رفتن به سمت چنین ایده هایی مانند گره زدن بر باد جز اتلاف نیرو و وقت ثمره دیگری ندارد.


هر چند که کسانی چون افشاری حتی نوچه گروهک های سیاسی ورشکسته نیز حساب نمی شوند، اظهارات آنان به خودی خود فاقد ارزش سیاسی است اما اینکه حتی ترویج کنندگان علنی دریوزگی آمریکا نیز هارت و هورت آمریکا و اسرائیل را بی ارزش می شمارند، نکته قابل تأملی است.


برای بقیه بیگانه اند و با تو قوم و خویش؟! (خبر ویژه)


اکبر گنجی می گوید دریافت کمک مالی از دولت های خارجی، اپوزیسیون را نیروی وابسته به بیگانگان می کند. با این حال، او خود در میان اپوزیسیون با این پرسش مواجه شده که «پس تو خودت چرا این همه پول از بیگانگان گرفته ای؟»


گنجی در مصاحبه با دویچه وله گفت: مسئله دریافت کمک مالی گروهها و فعالان سیاسی از دولت های خارجی، موضوعی است که به وابستگی آنان انجامیده و مخالفان را به «چلبی»ها تبدیل می کند. نیروهای سیاسی مخالف رژیم باید از میان مردم بجوشند و دارای پایگاه اجتماعی باشند. اگر باشند، مردم به آنها کمک مالی خواهند کرد، اگر نباشند، با پول دولت های خارجی، به نیروهای آنان تبدیل می شوند. از طرف دیگر، اگر منظور از کمک دولت های خارجی «اپوزیسیون سازی» ، مشابه عراق و لیبی، توسط آنهاست، قطعا این کار نادرستی است. مگر هیچ دولت دموکراتیکی اجازه می دهد که دولت دیگری برای آنها اپوزیسیون سازی کند؟


هرچند منطق گنجی منطق درستی است اما وی شخصا از آلودگان به همین کمک های مالی است و به همین دلیل، پایگاه اینترنتی ایران گلوبال که بر طیفی از عناصر ورشکسته فراری وابسته است، به کنایه و اعتراض خطاب به گنجی نوشت: آقای گنجی! اگر پول گرفتن از بیگانگان بد است، چرا خودتان این همه پول از بیگانگان در قالب جایزه می گیرید؟! سؤالی که درباره سخنان وی پیش می آید این است که اگر دریافت کمک مالی از خارجی ها ناپسند است، پس چرا خود گنجی بارها کمک های مالی در قالب جوایز بین المللی از خارجی ها دریافت کرده و می کند؟! این بیگانگان چه کسانی هستند، آیا آنهایی که به گنجی پول می دهند بیگانه به حساب نمی آیند و فامیل و خویشاوند او هستند و یا عاشق چشم و ابروی ایشان هستند؟!


خراسان


نسیم نوشت


حجت‌الاسلام محسن غرویان با بیان اینکه مقدمات راه‌اندازی و برپایی کرسی‌های آزاداندیشی را کش می‌دهند، در حالی که برنامه خاصی لازم ندارد گفت: به راحتی می‌توان این کرسی‌ها را با حضور مخالفان و موافقان در حوزه و دانشگاه پیگیری کرد.


جهان مدعی شد


سید محمد خاتمی در جلسه ای که با حضوربرخی سران اصلاح طلب برگزار شد، ضمن تشریح وضعیت جریان های سیاسی کشور در آستانه انتخابات مجلس نهم، خطاب به اصلاح طلبان گفت : در انتخابات پیش رو طیف جدیدی از اصولگرایان که از احمدی نژاد عبور کرده و ارادت عجیبی نسبت به رهبر انقلاب دارند به مجلس خواهند رفت که در این صورت تا ۱۰ سال آینده باید فاتحه اصلاحات را خواند. خاتمی با بیان این مطلب که باید تحت هر شرایطی تلاش کنیم تا نظام شروط ما را برای حضور در انتخابات بپذیرد گفت: نظام به حضور اصلاح طلبان برای رقابت درعرصه های سیاسی نیاز دارد و ما باید کاری کنیم که بتوانیم در داخل نظام باقی بمانیم.


قانون مدعی شد


برق موزه فرش از یکشنبه به دلیل بدهی این موزه به اداره برق قطع و در حدود پنج روز است که درهای آن به روی بازدیدکنندگان بسته و موزه تعطیل است


آفتاب نوشت


فائزه هاشمی‌رفسنجانی برخی اخبار منتشر شده مبنی بر اینکه وی هم اکنون مشغول تحصیل در یکی از دانشگاه‌های لندن است را تکذیب کرد.


جوان آنلاین نوشت


دادگاه پاریس پس از محاکمه اعضای دستگیر شده فرقه های تروریست پ ک ک و پژاک در مرکز فرهنگی احمد کایا در پاریس ۱۸ نفر از آنها را به زندان محکوم کرد.


عصر ایران مدعی شد


:احمدی نژاد پیشنهاد داده تا پرونده(قضایی)حمید بقایی(معاون اجرایی رییس جمهور)برای حکمیت به آیت ا...هاشمی شاهرودی سپرده شود.قوه قضائیه و دولت بر سر پرونده بقایی اختلاف دارند و هر کدام نیز بر نظر خود در این باره اصرار می کنند. دستگاه قضایی بر مجرم بودن بقایی تاکید دارد ولی دولت نظر دستگاه قضایی را نپذیرفته است.


جوان آنلاین نوشت


بهاره.ع مسئول دفتر هماهنگی عرفان کیهانی در تبریز دستگیر شد.


مردم سالاری


وزیر امور خارجه آلمان درباره هرگونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران هشدار داد و آن را خطرناک خواند وافزود: من درباره به جریان انداختن ایده گزینه های نظامی هشدار می دهم. یک مقام دولتی در کویت نیز گفت: که دولت های حاشیه خلیج فارس اجازه نخواهند داد از قلمروشان برای حملات علیه هیچ یک از همسایگان آن ها استفاده شود.


ایران


تعدادی دیگر از سایت‌های حامی دولت به دلایل نامعلوم و با دستور کمیته رسیدگی به جرایم سایبری فیلتر شده‌اند. از جمله این‌ سایت‌ها می‌توان به سایت خبری ابصارنیوز و دولت ما اشاره کرد که در تلاش بودند از خدمات دولت دفاع و نسبت به تهمت‌های سیاسی وارده روشنگری کنند.


شرق


بنا به اعلام دفترحجت الاسلام ناطق‌نوری،وی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 در هیچ یک از جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نداشته است و در مذاکرات این تشکل درباره انتخابات مجلس مشارکتی ندارد.


مردم سالاری


موسوی خوئینی ها، در سایت شخصی اش "آهنگ راه" در پاسخ به سوال یکی از مخاطبان درباره نقش خود در جریان تسخیر سفارت آمریکا نوشته است: "بنده لیدر دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نبوده و نیستم، دانشجویان خود تصمیم بر انجام این کار گرفته بودند.


کیهان


برخی منابع خبری اعلام کرده اند پس از اخراج جمشید چالنگی، محسن سازگارا، رودابه بختیار، کوروش صحتی و احمد باطبی، اکنون نوبت به ستاره درخشش رسیده تا عذر وی ازشبکه فارسی زبان آمریکا VOA (فارسی) خواسته شود.


بی بی سی


ریچارد وایتز، مدیر مرکز تحلیل سیاسی-نظامی بنیاد هادسون در واشنگتن دراین باره که آیا گزارش جدید آژانس درباره برنامه هسته ای ایران معادلات نظامی منطقه را تغییر داده و آیا ممکن است احتمال برخورد نظامی با ایران را افزایش دهد؟گفته :فکر نمی کنم گزینه تهاجم نظامی امکان داشته باشد. راه دیگر این است که سیستم های دفاع موشکی در خلیج فارس رازیاد کنیم و به کشورهای منطقه تسلیحات بیشتر بفروشیم.


رادیو آمریکا


عبدا... گل رییس جمهور ترکیه در گفتگو با فایننشال تایمز، ضمن تاکید بر روابط حسنه با آمریکا، ادعاهای ایران مبنی بر دنباله روی ترکیه از اوامر آمریکا را رد کرد و گفت ما به ایران می گوییم مخالفت ما با رژیم سوریه به خاطر فشار هیچ کشور دیگری نیست، تنها به خاطر مردم سوریه است.


فایننشال تایمز


نگرانی ها از بالا گرفتن تنش ها میان ایران و اسراییل بر قیمت نفت خام اثر گذاشته است وبهای نفت خام برنت به بشکه ای یکصد و پانزده دلار و هشتاد سنت رسید که بالاترین قیمت در هفت هفته اخیر است.


ایران


لات‌بازی، از نوع سیاسی‌اش!


رئیس مجلس که در مراسم افتتاحیه نهمین نمایشگاه کتاب «یاد یار مهربان» حضور داشته، گفته کسانی که با کتاب انس دارند، شخصیت‌های فرهیخته‌ای هستند.


علی لاریجانی با بیان این‌که ریشه‌های مشکلات اقتصادی، خطاهای ورزشی و سیاسی در عدم کتابخوانی است، تصریح کرده: گاهی ما در عرصه سیاست دچار لات‌بازی سیاسی می‌شویم. در حالی که اگر این فرد فرهیخته باشد (یعنی کتاب بخواند) مشکلات را با تدبیر حل می‌کند، آن وقت طوایف مختلف با آسایش زندگی می‌کنند! نه این‌که دچار آشفتگی روح شوند!


چرا قالیباف تکذیب نمی‌کند؟


بهمن دری معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در آئین افتتاح نمایشگاه یاد یار مهربان خطاب به قالیباف گفته بود، شاید بخواهید در آینده نزدیک ریاست جمهوری را نیز تجربه کنید، گفته که اگر قالیباف نمی‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود، آن را تکذیب کند!


تا لحظه مخابره این خبر، تکذیبیه‌ای در این خصوص از جانب شهردار تهران منتشر نشده است!


آقای احمدی‌نژاد، لطفاً اسنادتان را رو کنید


داوود احمدی‌نژاد در ادامه اتهاماتی که علیه بخشی از بدنه دولت مطرح نموده، این بار مدعی شد: سردسته جریان موهوم انحرافی سال 76 و 84 با دولتمردان انگلیس دیدار داشته است!


وی گفت: «سرکرده این جریان در سال 76 به انگلستان سفر و با جک استراو، وزیر امور خارجه وقت این کشور دیدار کرد. او همچنین سال 84 هم مجدداً به این کشور سفر کرد و با استقبال گرم تونی بلر روبه‌رو شد.»


داوود احمدی‌نژاد در ادامه تأکید کرد: «این حرف‌های من همگی مستند است و مدارک معتبر برای آن در اختیار دارم!»


روزنامه بدین وسیله از آقای داوود احمدی‌نژاد درخواست می‌کند تمامی اسناد موجود درخصوص اظهارات قبلی و فعلی خود از جمله ادعای ورود بخشی از بدنه دولت به تقابل نظامی با نظام، برنامه‌ریزی برای چالش‌های ضدامنیتی در آستانه انتخابات و سفر یکی از نزدیکان رئیس‌جمهور به انگلستان را در اختیار ما قرار دهد تا آنها را جهت تنویر افکار عمومی منتشر نماییم.


اولویت جذب برای خبرنگاران سیاسی و اقتصادی!


در حالی که شهرداری تهران به عنوان یک نهاد عمومی وظایف خدمت‌رسانی به شهروندان را به عهده دارد، براساس اخبار و شواهد بخش عمده‌ای از توان و بودجه‌های روابط عمومی و دیگر بخش‌های شهرداری به ایجاد و پشتیبانی رسانه‌های مجازی و مکتوب وابسته به شهرداری که البته هیچ‌گونه وظیفه سیاسی نیز ندارد، اختصاص یافته است.


در همین راستا اخیراً یکی از این سایت‌های خبری تازه تأسیس با ارسال ایمیلی برای برخی از خبرنگاران آنها را به همکاری دعوت کرده است. در متن یکی از این ایمیل‌ها آمده: «دوستان خبرنگار اگر کار در یک سایت خبری تازه تأسیس وابسته به شهرداری تهران را دوست دارند، به ما پیغام بدهند. اولویت با خبرنگاران سیاسی و اقتصادی است!»


گفتنی است براساس اظهارات اعضای شورای شهر تهران، شهرداری در حال حاضر دارای بیش از 80 رسانه مجازی و مکتوب با رویکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است!


کسانی‌که فکر می‌کنند اصلاح‌طلبان مرده‌اند، بروند دکتر!


محسن دعاگو، عضو جامعه روحانیت مبارز و امام جمعه شمیرانات در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌های اصلاح‌‌طلب گفته که اگر کسی تصور کند اصلاح‌طلبان یا گروه دیگری در جامعه مرده است باید به پزشک مراجعه کند.


وی با بیان این‌که جریان سیاسی ایده‌هایی است که در اذهان عمومی وجود دارد، تصریح کرده: ایده نمی‌تواند بمیرد، یعنی وقتی اصلاح‌طلب وجود داشته باشد، یعنی اصلاح‌طلبی زنده است. دعا‌گو همچنین گفته البته اگر فعال شوند نشان‌دهنده این است که به حیات سیاسی خودشان علاقه بیشتری دارند.


امام جمعه شمیرانات با گریزی به انتخابات و مسائل سال 88 در پاسخ به این سؤال که آیا اعتراضات و حرکات صورت گرفته از قبل برنامه‌ریزی شده بود، خاطرنشان کرده: من برداشتم این نیست که از قبل برنامه‌ریزی شده نبود بلکه معتقدم جریان انتخابات خوب مدیریت نشد و در اختیار تندروها قرار گرفت!


دست هاشمی بر آتش فتنه بود!


نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی گفته خواصی که نمی‌توانند خود را با قافله‌سالار انقلاب یعنی امام خامنه‌ای هماهنگ کنند، منزوی شده و سقوط خواهند کرد.


حجت‌الاسلام سعیدی با اشاره به نامه سرگشاده هاشمی به رهبر انقلاب و خطبه‌های آخرین نمازجمعه او، تأکید کرده: هاشمی خود در مسائل اصلاح‌طلبان و قضیه فتنه به نوعی دست بر آتش داشت؛ لذا لازم است که از این مسیر برگردد و مواضع گذشته‌اش را اصلاح کند.


وی با طرح این سؤال که شخصی که خود نیازمند به بازگشت است، چگونه می‌تواند به جریانی دیگر کمک کند، افزوده: ما منطق‌گرا و اصل‌گرا هستیم و ملاک ما پیروی از حجت است و من هرچند از کسانی هستم که در گذشته به هاشمی ارادت داشتم، اما فردگرا نیستم؛ لذا معتقدم که وی باید از این مسیر بازگردد و ادامه این مسیر، نشان‌دهنده اشتباه هاشمی است.


گفتنی است، هاشمی رفسنجانی چندی است که با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس نهم، دور جدیدی از تحرکات سیاسی خود را آغاز نموده است.


ایجاد پایگاه‌های جاسوسی در مرزهای ایران با 5 کشور همسایه


یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس از تشکیل پایگاه‌های جاسوسی و خرابکاری در نوار مرزی 5 کشور همسایه توسط سازمان‌های جاسوسی «موساد، سیا و MI6» خبر داد.


زهره الهیان عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به اقدامات گروهک‌های تروریستی علیه شهروندان کشورمان گفت: براساس بررسی‌هایی که انجام شده، سازمان‌های جاسوسی موساد، سیا و MI6 در نوار مرزی 5 کشور همسایه پایگاه‌های جاسوسی تشکیل داده‌اند.


وی در این باره افزود: این پایگاه‌ها مسئولیت هدایت گروهک‌های تروریستی و حتی خرابکاری و جاسوسی علیه شهروندان و نظام جمهوری اسلامی را برعهده دارند.


عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس تصریح کرد: این پایگاه‌ها در نوار مرزی کشورهای عراق، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و آذربایجان تشکیل شده‌اند.


حکم را قبول ندارم و کسی را هم راه نمی‌دهم


حسین رحمانی‌نیا دبیرکل سابق و رد‌صلاحیت شده اتاق تعاون ایران پس از این‌که حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر شروع به کار هیأت مدیره جدید اتاق را دریافت کرد، باز هم از تحویل ساختمان بخش تعاون به هیأت مدیره قانونی خودداری کرده و گفته که حکم دیوان عدالت اداری را قبول ندارم و کسی را هم راه نمی‌دهم!


گفتنی است در انتخابات اخیر اتاق تعاون و پس از رد‌صلاحیت رحمانی‌نیا، داریوش پاک‌بین به عنوان دبیرکل جدید اتاق انتخاب شد، ولی رحمانی‌نیا به رغم حضور مأموران نیروی انتظامی از تحویل دفتر و مدارک مالی خودداری کرده است.


لاریجانی ابتدا موافق استیضاح بود، اما...


قائم مقام مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که لاریجانی از ابتدا موافق استیضاح وزیر اقتصاد بود، گفته: اما در طول هفته نظرش تغییر کرد!


حسین نجات با بیان این‌که دیگر دعواهای میان دولت و مجلس خسته‌کننده شده است، خاطرنشان کرده: موضوع رأی اعتماد مجدد به وزیر اقتصاد را می‌توان به عنوان پایان دادن به این دعواها و همکاری جدی و مثبت دو قوه تلقی کرد.

معرفی اجمالی مجمع روحانیون مبارز

 بسمه تعالی

احزاب سیاسی ایران -130
تألیف:ولى الله بهرامى
تنظیم:عبدالله شمسى

 
آشنایی با برخی از دیدگاه های مجمع روحانیون مبارز (1)

مقدمه
آنچه امروز با عنوان «جامعه روحانیت مبارز» و «مجمع روحانیون مبارز» می شناسیم،بخشی از روحانیت انقلابی به رهبری امام خمینی(ره) است که با تلاش فراوان، علاوه برجذب بخش های دیگری از روحانیت به نهضت امام خمینی، در آگاه سازی مردم و هدایت جریان مبارزه، نقش اساسی داشته است.
این گروه از یاران و شاگردان امام خمینی، در سال 1356 رسماً شکل گرفتند و «جامعه روحانیت مبارز» را تشکیل دادند. آنان در تحولات سال 1357 با توجه به حضور در پایتخت،دست به اقدامات سرنوشت سازی زدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فداکارانه به مبارزه با بحران ها و مشکلات اوایل انقلاب پرداختند و ضمن مبارزه با جریان های انحرافی، برای تثبیت نظام اسلامی، در عرصه های مختلف فکری و اجرایی کوشیدند.
روحانیون انقلابی برای حفظ و استمرار انقلاب و نظام اسلامی، تحت رهبری هوشمندانه امام خمینی(ره)، با کمک سایر اقشار مردم، سال های بحران را پشت سر گذاشتند. آنان موفق شدند ملی گرایان لیبرال، التقاطی ها و مارکسیست ها را از صحنه قدرت خارج کنند و البته هزینه بسیار سنگینی دادند؛ از جمله: شهادت راست قامتانی مانند آیت الله مطهری، بهشتی، مفتح، باهنر و جانبازی امام خامنه ای (مد ظله العالی).
با گذشت زمان و عبور از بحران های اوایل انقلاب، تشکیلات جامعه روحانیت مبارز که در درون خود سلایق و گرایش های متفاوت روحانیان انقلابی پیرو امام خمینی را جمع کرده بود، دچار اختلاف شد. «روحانیت مبارز» علی رغم اشتراک در هدف، بر سر چگونگی اداره دولت و جامعه در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی طبق اسلام، اختلاف داشتند که نمونه این اختلافات در حزب جمهوری اسلامی نیز وجود داشت.
گرایش ها و سلایق مختلف درون جامعه روحانیت مبارز، دیگر همچون گذشته امکان همزیستی نداشتند. سرانجام در اواخر سال 1366، جامعه روحانیت مبارز دچار انشعاب شد و با نظر مساعد بنیانگذار انقلاب ، تشکل روحانی دیگری به نام «مجمع روحانیون مبارز» در فروردین 1367 اعلام موجودیت کرد. از آن پس، صف بندی جدیدی در جامعه ایران خود را نشان داد که زمانی «یت» و «یون» و زمان دیگری به غلط «راست» و «چپ» نامیده شدند.
بعد از خرداد 76 با توجه به تقسیم بندی جناح های درون نظام به اصولگرا و اصلاح طلب یا دوم خردادی، مجمع روحانیون مبارز جزو اصلاح طلبان به شمار آمده و در تحولات سیاسی دو دهه اخیر کشور تأثیرگذار بوده است. لذا شناخت بیشتر و علمی تر آن، ضروری است. در این نوشتار و در چندین شماره آتی سعی می شود شناختی هرچند اجمالی از این تشکل به خواننده ارائه شود.

معرفی اجمالی مجمع روحانیون مبارز
این تشکل روحانی در آستانه سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در فروردین 1367 اعلام موجودیت کرد. بحث بر سر لیست نامزدهای جامعه روحانیت مبارز در شورای مرکزی، اختلاف بین دو گرایش این جامعه را به اوج رساند و زمینه انشعاب را در آن فراهم کرد. این انشعاب با نظر مساعد و تأیید امام خمینی صورت گرفت. در اینکه مجمع روحانیون مبارز با نظر مساعد حضرت امام(ره) از جامعه روحانیت مبارز انشعاب یافت، تردیدی نیست. در این باره می توان به سخنان «سید حمید روحانی» عضو جدا شده مجمع روحانیون مبارز اشاره کرد: «اسم مرا بدون اجازه من جزء موسسین مجمع روحانیون مبارز آوردند، اما به دلایلی از جمله ]اینکه[احساس کردم حضرت امام نسبت به مجمع دید مثبت دارد با آن مخالفت نکردم.»(1)
اجازه حضرت امام(ره) به انشعاب، به این دلیل بود که به ایشان گفته بودند:
1- «اگر با این نگاهی که آقایان ]جامعه روحانیت مبارز[ دارند ادامه دهیم، جوان ها را از دست می دهیم و ممکن است فاصله جوان ها با روحانیت بیشتر شود.»(2)
2- «انگیزه این جمع وصل است، نه فصل و جذب است، نه دفع.»(3)
ولی تهمت های سنگین مجمع علیه جامعه روحانیت مبارز از جمله آمریکایی بودن اسلام جامعه روحانیت مبارز، رنجش جامعه روحانیت مبارز و استمداد آیت الله مهدوی کنی از امام(ره) برای رفع آن را در پی داشت. امام(ره) با رنجش از این موضوع، با بیان «خیر چنین چیزی نیست»(4) قول دادند شائبه تأیید مجمع به معنای تأیید مواضع آن را جبران کند.(5) حضرت امام در پاسخ به نامه «محمدعلی انصاری» که به عقیده آیت الله مهدوی کنی به دستور معظم له نوشته شد، جامعه روحانیت مبارز را از تهمت اسلام آمریکایی مبرا کرد.(6) بنابراین می توان گفت:
1- انشعاب مجمع از جامعه با رضایت و تأیید امام(ره) صورت گرفت.
2- اما به سرعت مواضع غیر اصولی مجمع روحانیون علیه جامعه روحانیت رنجش امام(ره) را فراهم آورد، از این رو، بنیانگذار انقلاب اسلامی بر هدف مشترک این دو تشکل مهم روحانی تأکید کرد و اختلاف آنها را در سلیقه، راهکارها و چگونگی رسیدن به اهداف دانست.(7)
افراد جدا شده از جامعه روحانیت به همراه عده دیگری از روحانیون، تشکل جدیدی به راه انداختند و با مجوز شماره 42 ـ 182 الف که در 12 تیر 1368 از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب برای این تشکل روحانی صادر شد، عنوان رسمی «مجمع روحانیون مبارز تهران» بر آن اطلاق شد.(8) طبق ماده یک اساسنامه «نام این جمعیت، مجمع روحانیون مبارز تهران (شامل شهر ری و شمیرانات ]تهران[ خواهد بود.» (9) پس از مدتی، با گسترش فعالیت مجمع و تأسیس چند دفتر در مراکز برخی استان ها، با حذف واژه تهران، نام این تشکل به مجمع روحانیون مبارز تغییر یافت.
در اوایل تأسیس، در برخی محافل و از سوی برخی جراید، روحانیان عضو و شخصیت های سیاسی طرفدار مجمع روحانیون عنوان اختصاری «یون» (برگرفته از روحانیون) در مقابل روحانیان و حامیان روحانیت مبارز با عنوان «یت» (برگرفته از روحانیت) شناخته می شدند.
پس از مدتی عنوان «چپ» یا چپ اسلامی بر آنان اطلاق شد و در حال حاضر نیز به «اصلاح طلب» یا «دوم خردادی» در مقابل «اصولگرایان» شهرت یافته اند.

اعضای موسس و شورای مرکزی
اعضای موسس مجمع از سه گروه تشکیل شده بود:
1- کسانی که قبلاً عضو جامعه روحانیت مبارز بودند.
2- افرادی که عضو دفتر امام خمینی(ره) بودند.
3- کسانی که از مسئولان و مدیران نظام و نهادهای انقلاب اسلامی بودند.
در حال حاضر اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز بالغ بر 22 نفر می باشند که اسامی آنان به قرار زیر است:
1. علی اکبر آشتیانی 2. سیدمحمدعلی ابطحی 3. سیدمهدی امام جمارانی 4. مجید انصاری 5. محمدعلی انصاری 6. سیدمحمد بجنوردی 7. اسدالله بیات 8. سیدمحمد خاتمی 9. محمدعلی خسروی 10. محمدعلی رحمانی 11. سیدمحمد رضوی 12. فاضل فردوسی 13. اسدالله کیان ارثی 14. محمدعلی نظام زاده 15. سیدمجتبی نورمفیدی 16. عیسی ولایی 17. سیدمحمد هاشمی 18. سیدعلی اکبر محتشمی پور 19. محمد مقدم 20. سیدسراج الدین موسوی 21. سیدمحمد موسوی خوئینی ها 22. سیدعبدالواحد موسوی لاری
گفتنی است از بدو تأسیس مجمع روحانیون تاکنون تعدادی از اعضای موسس از جمله عده ای که قبلاً عضو جامعه روحانیت مبارز بودند، از آن جدا شده اند. مهدی کروبی دبیر پیشین مجمع روحانیون مبارز در این باره می گوید:
«ابتدا 28 نفر بودیم که همان اعضای مرکزی که اسامی آنها در اساسنامه آمده است.
بخشی از آقایان در سال های بعد از ما جدا شدند، جدا نه اینکه اختلاف داشتند، نه به معنای اینکه رفتند تشکیلات جداگانه راه انداختند، به معنای اینکه عده ای بعدها در جلسات شرکت نکردند.»(10)
در میان جداشدگان، سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات؛ جلالی خمینی امام جمعه خمین؛ محمدحسن رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید انقلاب اسلامی و سیدحمید روحانی،(11) با تشخیص و اراده شخصی از شرکت در جلسات و به تبع آن ادامه عضویت در مجمع روحانیون امتناع ورزیدند. هادی غفاری نیز بنا بر صلاحدید تشکیلات
مجمع روحانیون از عضویت کنار گذاشته شد.(12) دعایی پیرامون علت جدایی خود از این تشکل روحانی می گوید:
«به دلیل اینکه دیدم در مجمع روحانیون مبارز، قاعده و اصلی که مبنای وفاق باشد وجود ندارد و مجمع روحانیون مبارز مجبورند از کارگزاران غیر روحانی همانند برخی تشکل های غیر روحانی استفاده کنند از مجمع روحانیون فاصله گرفتم.»(13)
البته برخی افراد این پدیده را امری طبیعی می دانند. آنان معتقدند:
از نظر جامعه شناسی، هر پدیده و جریان جدیدی که در جامعه پا به عرصه وجود گذاشت، افرادی جذب آن می شوند و سپس افرادی بر اساس برخی عملکرد نادرست آن تشکیلات از آن جدا می شوند و این واقعیت درباره احزاب و روحانیون عملی طبیعی است.(14)
در حال حاضر (1390) سیدمحمد خاتمی، ریاست شورای مرکزی مجمع را برعهده دارد.(15)
دبیر کل پیشین، مهدی کروبی پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری از مجمع جدا شد و با تشکیل حزب اعتماد ملی دبیرکلی آن را برعهده گرفت. طبق ساختار تشکیلاتی مجمع، دبیر کل زیر نظر رئیس شورای مرکزی است. مجید انصاری دبیر اجرایی و موسوی خوئینی ها مسئولیت کمیته سیاسی و محتشمی پور، مسئولیت کمیته انتخابات و برنامه ریزی را برعهده دارند. همچنین سید محمدخاتمی با حفظ ریاست شورای مرکزی، مسئول کمیته فرهنگی است.

امام خامنه ای : در مقابل تهدید تهدید می کنیم

 بسمه تعالی  

 

ا اهل تجاوز به هیچ ملتى و هیچ کشورى نیستیم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونین نمیکنیم - ملت ایران این را به اثبات رسانده است - اما ما ملتى هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استوارى و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد. ما ملتى نیستیم که بنشینیم تماشا کنیم قدرتهاى پوشالىِ مادى که از درون کرم‌خورده و موریانه‌خورده‌اند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید کنند. ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم. هر کسى فکر تجاوز به جمهورى اسلامى ایران در مخیله‌اش خطور کند، باید خود را آماده‌ى دریافت سیلى‌هاى محکم و مشتهاى پولادین کند؛ از سوى ملت مقتدر ایران، از سوى نیروهاى مسلح؛ ارتش جمهورى اسلامى ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسیج مردمى، و پشت سر همه، ملت بزرگ ایران. و بدانند؛ هم آمریکا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد.

آقای سلیمانی شهید زنده است

 بسمه تعالی 

برخی مقامات آمریکایی در حالی از ترور سردار سلیمانی سخن می‌گویند که مقام معظم رهبری چهار مرتبه سردار سلیمانی را "شهید" و "شهید زنده" خطاب کرده و راجع به ایشان و همرزمانشان فرموده‌اند: "خدای متعال می‌خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند."

 

به گزارش خبرگزاری فارس، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله استان کرمان در دوران دفاع مقدس و فرمانده کنونی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.این سردار عاشورایی چندی قبل توسط فرمانده سابق نیروی زمینی ایالات متحده تهدید به ترور شد.در همین زمینه خبرگزاری فارس برای نخستین بار دو صحبت مقام معظم رهبری را در مورد سردار سلیمانی منتشر می‌کند.مطلب اول در سال 76 و در دیدار اعضا و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و 8 هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان با مقام معظم رهبری بیان شده است.معظم‌له در این دیدار خطاب به سردار سلیمانی که در آن مقطع فرمانده لشکر 41 ثارالله استان کرمان بوده است، می‌فرمایند:

"خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید.شما شهید زنده هستید.بله، شما هم شهیدید.شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید."

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین در سفر خود به استان کرمان در سال 84 و در دیدار با خانواده‌های شهدای استان کرمان این جمله را خطاب به سرداران حاضر در این جلسه بیان فرمودند:"... و چه آنهایى که به جبهه‏هاى جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همه‏ى نیروى خودشان را صرف کردند، اما خداى متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان براى کشورشان و دنیاى اسلام ادامه پیدا کند.

سردار سلیمانى هم ایثارگر است، او هم یک شهید است، سردار رئوفى هم همین‏طور؛ سردار احمدیان هم همین‏طور. این سرداران، شهید زنده‏اند؛ به شرطى که این راه را ادامه دهند. البته این شرط و شروط براى همه است."

بزرگترین مشکل آمریکا

 

بسمه تعالی 


با نگاه به وضعیتی که آمریکا در داخل مرزهای جغرافیایی اش دارد و با سرنوشتی که سیاست های نظامی و امنیتی بسیار پرهزینه این کشور طی 10 سال اخیر در منطقه ما داشته، نیاز آمریکا به تهدید بزرگترین دشمن خود «کاملا طبیعی» است. از این رو تعجبی ندارد که این روزها، مقامات کاخ سفید پی درپی به تهدید ایران در ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی می پردازند و از انواعی از اقدامات علیه ایران حرف می زنند. شدت هجمه های تبلیغاتی و رسانه ای مقامات آمریکا علیه ایران گمانه زنی هایی را در سطح بین المللی و منطقه ای سبب شده و این گمانه زنی ها تا اندازه ای فضای پیش رو را با ابهام مواجه کرده است. بر این اساس موارد زیر می تواند به شفاف شدن فضای وضعیت حاکم میان آمریکا و ایران کمک کنند:
1- تهدید ایران به «حداکثری کردن فشار» در شرایطی صورت می گیرد که در فاصله صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل تا امروز در صحنه عمل اتفاق جدیدی نیفتاده است. از آن زمان تاکنون حدود 17 ماه می گذرد. این در حالی است که همه گزارش های رسمی و غیررسمی رسیده به آمریکا- از جمله گزارش فرید زکریا- از بی تاثیر بودن تحریم ها علیه ایران حکایت می کنند. امروز آمریکایی ها در حالی از اقدامات جدید علیه ایران حرف می زنند که شرایط جهانی - برخلاف زمان تصویب قطعنامه 1929- با آمریکا همراه نیست مواضع مقامات سه کشور از شش کشور 1+5- یعنی روسیه، چین و آلمان- نشان می دهد که دست آمریکا برای «اقدام» علیه ایران خالی است. البته آمریکایی ها از نفوذ بر بعضی از مدیران بین المللی- نظیر دبیر کل سازمان ملل و مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی- استفاده می کنند تا وانمود شود که موضع آمریکا علیه ایران یک موضع بین المللی است.
2- مواجهه جدید آمریکا با ایران در «دستگاه سیاسی» آمریکا پخت و پز می شود. در اتهام اخیر علیه ایران شاهد بودیم که کاخ سفید، FBI و وزارت خارجه میدان داری کردند و وزارت خانه های خزانه داری و دادگستری هم همراه شدند تا بی محل بودن چک های کاخ سفید برملا نشود یعنی وانمود شود که وزارت خزانه داری هزینه های برنامه کاخ سفید را می پردازد و دادگستری ضمانت اجرایی اتهامات را فراهم می کند. اما با وجود آنکه اتهامات اخیر علیه ایران ماهیت امنیتی و نظامی دارد، دستگاه های اطلاعاتی و نظامی آمریکا وارد این ماجرا نشدند سکوت رئیس CIA، رئیس پنتاگون، رئیس ستاد مشترک و مشاور امنیت ملی آمریکا نشان دهنده آن است که مقامات ارشد آمریکا اگرچه از تهدید و روی میز بودن «همه گزینه ها» حرف می زنند ولی در عمل خبری از آن نیست و این البته از ناامیدی آمریکا و توجیه ناپذیری اقدامات نظامی علیه ایران خبر می دهد. علاوه بر این موارد باید گفت برخلاف هیاهوی تهدید نظامی ایران، ما در سطح منطقه و در جاهایی که نظامیان این کشور حضور دارند، طی ماهها شاهد تحرک جدیدی از سوی آمریکایی ها نبوده ایم حتی ناوهای آمریکایی که طی 02 سال گذشته بطور ثابت در خلیج فارس حضور داشته اند، مانند گذشته به هر سؤال مراکز فرماندهی دریایی ایران پاسخ می دهند. در طول این مدت، تغییر آرایشی نه در خلیج فارس و نه در کشورهای همجوار ایران روی نداده و البته آمریکایی ها به خوبی می دانند که دسترسی سیستم نظامی ایران به این نیروها بسیار آسان است. نیروهای نظامی آمریکا که شاهد شکست آمریکا، رژیم صهیونیستی و اروپا در جنگ های لبنان، غزه، افغانستان و عراق بوده اند به خوبی می دانند که ظرفیت نظامی ایران اگر با ظرفیت تکنولوژیکی غرب فاصله داشته باشد، حداقل صدها برابر عراق و لبنان و... می باشد. ایران یک نظام سیاسی کاملا جا افتاده با رهبری محبوب و مقتدر و نیروی نظامی- اطلاعاتی کاملا مجرب دارد.
با این وصف یک نظامی آمریکایی به خوبی می داند که اگر ضربه ای بزند حتماً ضربه ای را دریافت می کند و می داند که ضربه او تغییری در معادله امنیتی منطقه به وجود نمی آورد. حدود سه سال پیش مؤسسه آمریکایی زاگبی به سراغ نیروهای ارتش آمریکا در عراق رفت و سپس در گزارش خود نوشت 07 درصد نیروها احساس امنیت نمی کنند و معتقدند برنامه آمریکا در عراق با شکست مواجه می شود. دو سال پیش شبیه همین گزارش، توسط مک کریستال فرمانده نظامیان آمریکا در افغانستان برای اوباما ارسال شد که به برکناری او منجر گردید. کاملا پیداست که نظامیان آمریکایی جرأت مواجه با ایران را ندارند و حق هم با آنهاست.
3- کاملا درست است که آمریکا بزرگترین مشکل خود را ایران می داند و به دهها زبان آن را بیان هم کرده است واقعاً هم ما بزرگترین مشکل آمریکا هستیم و علی القاعده - در صورت بقای رژیم استکباری آمریکا- کماکان بزرگترین مشکل آمریکا باقی خواهیم ماند. بزرگترین مشکل آمریکا، وزن بسیار سنگینی در ذهن آمریکایی ها پیدا کرده است. روانشناسی آمریکایی به ما می گوید، آمریکایی ها حریف قدرتمند را تهدید می کنند ولی به «معامله» با او می اندیشند و حریف ضعیف را از میان برمی دارند و درخواست های او برای معامله را رد می کنند. رد معامله پیشنهادی صدام و قذافی نمونه هایی از این موضوع هستند کمااینکه کنار آمدن آمریکا با روسیه (2196) و چین (1197) هم نمونه های دیگری از این مسئله اند. الان مشکل آمریکا دو تاست. مشکل اول این است که ایران برخلاف عراق و لیبی حریف فوق العاده قدرتمندی است. مشکل دوم این است که این حریف قدرتمند برخلاف چین و روسیه حاضر به معامله نیست. آمریکایی ها می گویند ما حاضریم ایران هسته ای را به رسمیت بشناسیم و در مسائل منطقه ای جایگاه نافذ ایران را قبول کنیم ولی ایران متقابلا حاضر نیست جایگاه ما را در مناسبات و تحولات مناطق اطراف خود به رسمیت بشناسد و با آن کنار بیاید. دو هفته پیش و در زمانی که هجمه تبلیغاتی دستگاه سیاسی آمریکا علیه ایران به اوج خود رسیده بود، روزنامه های نیویورک تایمز و واشنگتن پست بطور همزمان گفتند آمریکا نیازمند مذاکره و توافق با ایران است و اوباما باید ادبیات سیاسی خود را درباره ایران به دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، زمانی که از تغییر سیاست های آمریکا حرف می زد، برگرداند. این دو روزنامه، ایران را دوست ندارند و با اوباما نیز خصومتی ندارند. موضع این دو که یکی به هواداری از حزب جمهوری خواه و دیگری به حمایت از حزب دمکرات مشهورند، از یک واقعیت پرده برمی دارد، امروز توافق با ایران رویکرد اصلی آمریکاست. اما چه توافقی؟ آمریکا از ایران می خواهد به تلاش خود برای به ثمر رسیدن جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاتمه دهد، عربستان را با رژیم وابسته و فاسد آل سعود رها کند، اجازه بدهد اوپک کماکان تامین بی دردسر نیاز صنایع غرب به نفت را تضمین و در برابر بی عدالتی موجود سکوت کند. آمریکا از ایران می خواهد، حضور نظامی آمریکا در کشورهای اسلامی را نادیده بگیرد. آمریکا از ایران می خواهد، مدل اقتصادی، سیاسی اسلام- تمدن اسلامی- را رها کند. آمریکا از ایران می خواهد، گریبان غرب و رژیم صهیونیستی در ماجرای فلسطین را رها کند و اجازه بدهد رژیم نامشروع تل آویو به زندگی ادامه دهد. آمریکا از ایران می خواهد تلاش برای روی کار آمدن نظام هایی همگرا با اسلام و ایران در مصر، تونس، لیبی و یمن نداشته باشد و اجازه دهد انقلاب های مردمی به نفع غرب و غرب گراها مصادره شوند. در یک کلام ایران از خیر بزرگترین فرصت تاریخی برای جهان اسلام و ملت های مسلمان و محرومان دنیا بگذرد و منافع ملی و دینی خود را قربانی منافع دشمنان خود کند. طبیعی است که ایران این ها را قابل معامله نداند و به آن تمکین نکند. آمریکا می داند که اگر از بعد نظامی سر به سر ایران بگذارد و حتی اگر به آن ضربه ای هم بزند کار آمریکا و دوستانش در منطقه سخت تر می شود چرا که در این صورت راه برای حرکت ایران هموارتر می گردد.
4- آمریکا گمان می کند فشار به ایران یا گارد ایران را در برابر غرب باز می کند و یا به نیروهای اپوزیسیون ایران امکان آزادی عمل بیشتری می دهد و این در درازمدت می تواند راهی برای ورود به ایران باز کند. از این رو شاهد هستیم که پرونده حقوق بشر که عمدتا روی بهبود شرایط چهره های فتنه تمرکز دارد، در کنار پرونده هسته ای و بحث انحرافی منصور ارباب قرار می گیرد. اما آمریکا در زمینی مشغول پاشیدن بذرهای توطئه است که پاسخ نمی دهد زمین نظام که طبعش با بذر آمریکایی نمی خواند، زمین مخالفان هم که می پذیرد، شوره زار است و نتیجه ای دربرندارد. غرب این هر دو را بارها- و بخصوص در دو سال اخیر- تجربه کرده است. با این وجود آمریکایی ها راه رفته را از این رو دوباره به تجربه گذاشته اند. که راه دیگری ندارند. آنان در عمل قادر به لطمه زدن به ایران نیستند نه درخواست اسرائیلی ها و نه درخواست کسانی نظیر پادشاه عربستان نمی تواند خاطره شکست غرب از کشورهایی که به مراتب از ایران هم ضعیف تر بودند را بزداید و امید به پیروزی را جایگزین آن کند کما اینکه رژیم صهیونیستی هر بار سخن از حمله به ایران شده، آن را مسئولیتی جهانی معرفی کرده و تل آویو را از چنین مسئولیتی برکنار خوانده است. البته تضعیف ایران برای غرب، اسرائیل و رژیم هایی نظیر رژیم عربستان بسیار مطلوب است اما دستگاههای سیاسی و اطلاعاتی آنان، چنین حاجتی را در توان دیوانسالاری نظامی خود نمی بینند. بر این اساس بحث نظامی از نظر آنان تا زمانی که راهی برای «موفقیت قطعی» آن پیدا نشده به عرصه های رسانه ای و دیپلماتیک سپرده شده است از این رو کاری که علی القاعده باید ارتش بکند بر زبان یک سناتور آنهم به مفتضحانه ترین و غیرعملی ترین شکل- ترور فرماندهان سپاه- جاری می شود و همه می دانیم که از بحث ترور فرماندهان سپاه بیش از همه فرماندهان نظامی آمریکا در منطقه می ترسند و با آن مخالفند.
سعدالله زارعی

چرا از نیروی قدس می ترسند؟

 بسمه تعالی


تمرکز آمریکا بر نیروی قدس سپاه و شخص سردار قاسم سلیمانی یکباره علنی شده، ولی مطلقا یکباره بوجود نیامده است. بیش از یک دهه است که آمریکایی ها از نیروی قدس می ترسند و این ترس خود را به روش های مختلف ابراز کرده اند. بویژه از زمانی که آمریکا پس از سال 2001 قدم به منطقه گذاشت و دو کشور عراق و افغانستان را اشغال کرد، مزه رویارویی با نیروی قدس را به عمیق ترین و واقعی ترین شکل ممکن چشیده است. شاید حدود یک دهه طول کشید تا آمریکا حریف اصلی خود در منطقه را شناخت. درک آمریکا از آنچه قدرت منطقه ای ایران خوانده می شود، عمدتا -اگر نگوییم در همه موارد- مبتنی بر تجربه رویارویی با نیروی قدس است. بدون شک، روزی که حدود یک دهه پیش، آمریکایی ها تصمیم به آغاز حضور نظامی گسترده در منطقه گرفتند به هیچ وجه نمی توانستند تصور کنند که با چه نیرویی مواجه خواهند شد و هماورد اصلی آنها کیست. آمریکایی ها منطقه خاورمیانه را فضایی گشوده و خالی از رقیب می دیدند که بهتر است به جای کنترل از راه دور، مستقیما در آن حضور پیدا کرده و اداره اش کنند. حالا، بعد از ده سال، درک آمریکایی ها از محدودیت های عملیاتی، گفتمانی، اطلاعاتی و سیاسی شان در منطقه کاملا واقعی شده و تنها چاره ای که پیش روی خود می بینند این است که بار کنند و از منطقه بروند. شاید بسیاری ندانند، اما این حقیقتی بسیار مهم و گریزناپذیر است که نیروی قدس سپاه و شخص حاج قاسم سلیمانی، در خالی کردن باد نخوت ماشین جنگی آمریکا درون منطقه خاورمیانه یکی از برجسته ترین نقش ها را داشته است.
مشکل آمریکایی ها درباره نیروی قدس، نمونه ای کوچک از مشکلی است که آنها درباره کل انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن دارند. آمریکایی ها نمی توانند بفهمند نیروی قدس چیست، چگونه عمل می کند و چه اهدافی را برای خود مشخص کرده؛ همچنانکه هیچ وقت نتوانستند از ماهیت مکتبی که امام تاسیس کرد و حاج قاسم و یارانش در خلاصه ترین تعریف ممکن شاگردان ممتاز آن مکتبند، سر دربیاورند. به همین دلیل است که برای کسانی که حتی به اندازه ذره ای سپاه را می شناسند، مجموعه اقدامات آمریکا برای پیش بردن پروژه سپاه هراسی، چیزی بیشتر از دست و پا زدن های خنده دار به نظر نمی آید. به این موضوع بازخواهیم گشت.
برخلاف آنچه آمریکایی ها تصور می کنند نیروی قدس بسیار بیش از آنکه یک نیروی عملیاتی زبده باشد- که هست- یک تفکر است، تفکری که مرز نمی شناسد و کلیدواژه ها و گزاره هایی را با خود حمل می کند که مستقیما با بنیادی ترین ارزش ها و روش های تمدن غربی در تضاد و درگیری دائم است. آمریکایی ها برای آنکه بدانند چرا نیروی قدس توانمند است و چرا اینچنین در هماوردی با آنها موفق بوده، باید اندکی از تحلیل های جیمز باندی فاصله بگیرند و به ریشه های تفکری بیندیشند که قدس حامل آن است.
ترس از نیروی قدس در وهله اول ترس از نیروی برانگیزاننده و سازش ناپذیر اسلام انقلابی است. برخلاف آنچه ذهن علیل آمریکایی تصور می کند کار اصلی نیروی قدس تجهیز تسلیحاتی و عملیات ویژه اطلاعاتی نیست. کار اصلی نیروی قدس آن است که به مسلمانان یادآوری کند، آیینی که با کفر و ظلم سازش می کند و قلت عدد را دلیل کافی برای بی عملی و گام ننهادن در راه مبارزه می داند، اسلام نیست. اسلام حقیقی در اصل، بر مبارزه با شرک بنا شده و امروز بزرگترین شرک تن دادن به سلطه آمریکا و صهیونیست هاست. آنچه امروز آمریکا را در منطقه زمین گیر کرده و در حال اخراج همیشگی آن از دیار مسلمین است، ترس از موشک های حماس و چریک های حزب الله نیست، بلکه ترس از آن تفکری است که 30 مبارز حزب الله را در روستای عیت الشعب لبنان 33 روز در محاصره کامل چنان با انگیزه نگه داشت که این روستا - در چند صد متری مرز لبنان- تا روز آخر جنگ سقوط نکرد. هر وقت آمریکایی ها فهمیدند که راز آن مقاومت چه بود، نیروی قدس و حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله را هم شناخته اند.
در مرحله بعد، ترس از نیروی قدس، اعتراف به نفرت فراگیر در منطقه خاورمیانه از رژیم غاصب، جنایتکار و منحوس اسراییل است. مبارزه با اسراییل و به دنبال آن درگیر شدن با همه آنچه در منطقه بوی آمریکا می دهد، موتور محرکه اصلی اسلام انقلابی در منطقه است. این نکته ای است که اداره کنندگان کاخ سفید تا پیش از آغاز انقلاب های اسلامی در منطقه هیچ درکی از آن نداشتند. حکومت به ظاهر استوار دیکتاتورها بدل به حجابی پیش چشم غربی ها شده بود که اجازه نمی داد عمق نفرت ریشه دوانده از اسراییل و آمریکا در جان های این مردم را ببینند. هنر نیروی قدس این بود که در تمام آن سال هایی که آمریکا تصور می کرد مبارک و بن علی و ملک عبدالله منطقه را در قبضه قدرت آمریکا نگه داشته و آن را به مکانی امن برای اسراییل تبدیل کرده اند، آتش مبارزه با صهیونیست ها را در دل های مومنان نه فقط روشن نگاه داشت بلکه هر روز بر شدت و شعله آن افزود تا جایی که اکنون زبانه های آن آتش گر گرفته، در حال سوختن دودمان آمریکا در منطقه است. هر وقت آمریکا توانست راز نفرت گسترده از اسراییل در منطقه را دریابد، سر محبوبیت و موفقیت قاسم سلیمانی و مردانش را هم خواهد فهمید.
در گام سوم، ترس از نیروی قدس، ترس از بسط الگوی انقلاب اسلامی است. حاج قاسم سلیمانی زمانی در یکی از معدود اظهارنظرهای آشکارش گفته بود ملت ایران تنها ملتی در جهان است که لیاقت شکست تاریخی آمریکا را دارد. حدود 5 سال پیش که این جمله از قول حاج قاسم نقل شد بسیاری آن را یک آرزوی بزرگ، شیرین و البته دور دانستند. امروز چطور؟ امروز که نتانیاهو هم از بیخ گوش خود صدای امام خمینی(ره) را می شنود و رابرت گیتس می گوید درگیر شدن با ایران به معنای آن است که فردا آمریکا ناچار باشد درون خاک خود با فرزندان انقلاب ایران بجنگد، آیا باز هم می توان گفت که جمله حاج قاسم بیان یک آرزوی دور بوده است؟ آمریکایی ها می دانند بزرگترین و راهبردی ترین مشکلشان در آینده این است که چگونه با روند بازگشت اسلام سیاسی به منطقه مواجه شوند. آنچه این مسئله را سهمگین تر می کند این است که آمریکایی ها دریافته اند بازگشت اسلام سیاسی و تلفیق دین و حکومت در منطقه هیچ معنایی جز بسط الگوی ایران ندارد و ایران تنها کشوری در جهان است که تلفیق موفق و کارآمد دین و حکومت در آن شکل گرفته و تجربه شده است و مهمترین محصول آن تجربه هم همان است که قاسم سلیمانی گفت: ایران آمریکا را در منطقه سر جای خود نشانده است. بله، نیروی قدس مبارزان در منطقه را مسلح می کند اما نه به سلاح، بلکه به تفکری که هزاران بار برنده تر از هر سلاحی است. حاج قاسم به کسی در منطقه اسلحه نداده است. نیازی به این کار نیست. او به مبارزان منطقه آموخته که چگونه فکر کنند تا از دل آن کاری ترین ایده ها برای ضربه زدن به پیکره استکبار بیرون بیاید. این بزرگترین سلاح ممکن است. هر زمان آمریکایی ها راز بازگشت اسلام سیاسی به منطقه را دریافتند، نیروی قدس را هم شناخته اند.
چهارمین نکته این است که ترس از نیروی قدس به معنای ترس از غلبه رفتار ایدئولوژیک بر رفتار پراگماتیک است. آمریکایی ها بهتر از هر کسی در این جهان، معنای این جمله را می فهمند. دو پرونده را در نظر بگیرید؛ یکی پرونده هسته ای در دوران دوم خرداد و دیگری پرونده عراق. یکی را پراگمات ها اداره کردند و دیگری را شاگردان حاج قاسم؛ مردان آفتاب سوخته ای که کوره راه های کوه و بیابان را بهتر از محلات شیک و چشم فریب شهرها می شناسند.کدام پرونده بهتر اداره شد؟ هر وقت آمریکایی ها جواب این سوال را دانستند، نیروی قدس را هم شناخته اند.
و آخر از همه ترس از نیروی قدس، هراس از بی معنا شدن مرزهاست. قدس به مومنان یاد می دهد به جای ماندن در خانه خود، در خانه دشمن با او بجنگند. آمریکا شاید تا همین اواخر این موضوع را جدی نمی گرفت اما حالا که از قلب نیویورک هم صدای مرگ بر اسراییل می شنود، باید فهمیده باشد که معنای «عملیات برون مرزی» چیست. هر وقت آمریکایی ها فهمیدند که نفرت از اسراییل چگونه به نیویورک رسیده الگوی عمل نیروی قدس در خاورمیانه را هم کشف خواهند کرد.
این نوشته فقط یک مقدمه است. هر کس بخواهد درباره نیروی قدس سخن بگوید -امر مبارکی که ظاهرا باب آن باز شده- باید عمیقا در یک مفهوم دیگر یعنی مفهوم شهادت طلبی هم تامل کرده باشد. آمریکایی ها البته می دانند این حرف یعنی چه، چرا که احتمالا تحلیلگرانشان به آنها گفته اند که تقریبا همه اظهارنظرهای منتشر شده حاج قاسم سلیمانی مربوط به مجالس بزرگداشت شهداست، مجالسی که اهلش می گوید حاج قاسم دعوت به هیچ کدام از آنها را رد نمی کند و کلام اول و آخرش این است که: «دعا کنید جا نمانم». هر وقت آمریکایی ها راز عشق حاج قاسم به احمد کاظمی را فهمیدند، نیروی قدس را هم شناخته اند.
خلاصه کنیم. ترس از نیروی قدس، هراس از بهترین و دلیرترین مردان ایران است که در گمنامی محض، در خطرناک ترین حوزه های ماموریتی و برای کمک به مردمی که جز بیان رنج های خود چیزی برای عرضه به آنها ندارند و فقط با هدف گسترش اسلام، سر از پا نمی شناسند. مفهومی چنین عمیق و بزرگ آیا در ذهن های کوچک و دیجیتالیزه شده آمریکایی ها جا می شود؟
مهدی محمدی

ترور فرماندهان سپاه با کدام منطق؟

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

پس از گذشت مدتی از پروژه سپاه هراسی و به اوج رساندن این پروژه از سوی آمریکا یی ها با اعلام کشف توطئه ترور سفیر عربستان در داخل خاک آمریکا و ادعای اینکه سپاه قدس پشت سر آن قرار دارد فاز جدید پروژه سپاه ستیزی کلید خورد. ترور فرماندهان سپاه در پروژه سپاه ستیزی که از سوی آمریکایی ها طراحی شده، گویا از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سوال این است که آمریکایی ها با چه منطقی فکر می کنند و چگونه ترور فرماندهان سپاه را، تنها راه برون رفت از بن بست هایی می دانند که در آن گرفتار شده اند. طی روزهای گذشته و پس از اتهام زنی بی پایه و اساس به جمهوری اسلامی مبنی بر تلاش برای اقدام تروریستی در خاک آمریکا، سپاه پاسداران و به ویژه نیروی قدس به شدت مورد هجوم سناریونویسان آمریکایی قرار گرفت و در این راستا و برخلاف عرف بین المللی و قواعد دیپلماتیک، مدعیان مبارزه با تروریسم، سخن از ترور فرماندهان سپاه به میان آوردند سخنان «جین کین» رئیس سابق ستاد نیروی زمینی ارتش آمریکا در کنگره این کشور، نمونه ای از این نوع اظهارات است. وی خطاب به نمایندگان کنگره با اشاره به داستان ساختگی و موهوم ترور سفیر عربستان در خاک آمریکا از سوی سپاه می گوید: «چرا آنان را نمی کشیم و چرا ما آنها را ترور نمی کنیم؟» جین کین در ادامه اظهارات خود که سوال گونه مطالبی را مطرح می کند، پیشنهاد انجام عملیات محرمانه (ترور) علیه مسئولان جمهوری اسلامی را به صورت جدی ارائه می دهد در چنین فضایی، برخی از اعضای کنگره آمریکا با صراحت تمام سخن از ترور سرلشکر سلیمانی، فرمانده قدس سپاه به میان می آورند. نوع موضع گیری های مقامات آمریکایی علیه سپاه، نشانه ای از میزان بالای عصبانیت آنان از سپاه و پاسداران است. دلیل این عصبانیت را می توان در ارزیابی آنان از سپاه به عنوان عامل اصلی عمده شکست ها و ناکامی های شان در خاورمیانه و جهان اسلام جست وجو کرد، اما اینکه آمریکایی ها چه فایده ای را از ترور فرماندهان سپاه برای خود متصور می دانند، نکته ای است که در اظهارات یکی از اعضای سابق سیا مورد توجه قرار گرفته است. «روئل مارک گرجت» یکی از کارشناسان سابق بخش خاورمیانه در سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) و عضو بنیاد دفاع از دموکراسی، با بیان تفاوت بین منطق سپاه با منطق آمریکا، می گوید: «آنان (پاسداران) را نمی توان مرعوب کرد، مگر اینکه یکی از آنان کشته شود»
مشکل اصلی آمریکایی ها در برخورد با ملت ایران، نظام اسلامی و سپاه پاسداران را باید در همین کلام کوتاه عضو سابق سیا جست وجو کرد. نترسیدن و مرعوب نشدن ملت ایران، نظام اسلامی و پاسداران انقلاب اسلامی از آمریکا، مشکل اصلی استکبار در مقطع کنونی می باشد. چند سال پیش و در اوج تهدیدات نظامی ایران از سوی آمریکا به بهانه فعالیت های هسته ای کشورمان، یکی از صاحب نظران برجسته آمریکا طی تحلیلی به این نکته مهم اشاره کرد که مشکل اصلی آمریکا این است که: «مردم ایران نسبت به تهدیدات آمریکا بی اعتنا بوده و هرگز مرعوب نمی شوند.» آیا اکنون چیزی عوض شده که آمریکایی ها با چند ترور می خواهند ملت ایران و به ویژه پاسداران را مرعوب ساخته و از این رهگذر در حرکت انقلابی و رو به جلو آنان خللی ایجاد کنند؟ در این راستا باید گفت:
1- مرعوب نشدن ملت ایران در برابر آمریکایی ها و دیگر دشمنان، ریشه در باورها و اعتقادات دینی دارد. مردم ایران بر اساس این باورها و اعتقادات از هیچ کس جز خدا نمی ترسند.

 

2- در مکتب اسلام و به ویژه در مذهب تشیع، شهادت در راه خدا به تعبیر زیبای حضرت امام خمینی(ره)، هنر مردان خداست. بر این اساس طی چهار دهه گذشته، روحیه شهادت طلبی در مردم ایران و به ویژه در میان پاسداران و بسیجیان همواره وجود داشته و اکنون نیز مشتاقان شهادت در این خیل عظیم بسیارند. آیا دشمنان، این جمله امام خامنه ای (مدظله العالی) در کنار پیکر پاک و مطهر شهید حاج احمد کاظمی را فراموش کرده اند که فرمودند، بعد از شهادت صیاد شیرازی، شهید کاظمی از من خواست تا برایش دعا کنم
 تا شهید بعدی او باشد آیا دشمن نمی داند که این آرزوی شهید کاظمی که یک آرزوی قلبی بود، در بسیاری از فرماندهان سپاه و از جمله سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی وجود دارد. اگر نمی داند، بداند که امروز همانند دیروز، شوق شهادت و پرواز به ملکوت اعلی برای رسیدن به مقام «قرب» و قرارگرفتن در موقعیت «عند ربهم یرزقون» در بسیاری از پاسداران و بسیجیان از افراد چون سردار سلیمانی گرفته تا بسیجیانی که هم سن و سال شهید فهمیده ها هستند، موج می زند.
3- از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، دستان جنایتکار آمریکایی ها، پشت بسیاری از ترورهایی که در ایران انجام شده وجود دارد و مشاهده می شود، همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرمودند:« یکصد سند غیرقابل خدشه دراین خصوص وجود دارد که برای بی آبرو کردن آمریکا به دنیا ارائه خواهد شد» اما سخن اینجاست که آمریکایی ها تاکنون از این ترورها چه بهره ای برده اند؟ آیا طی سال های گذشته این سخن حضرت امام(ره) به اثبات نرسید که فرمودند: «بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود.» آیا بیدارتر، زنده تر، پویاتر و بالنده تر از ملت ایران، ملتی در صحنه وجود دارد؟ این پویایی و این بالندگی ملت ایران مرهون همین خون های پاکی است که به دست ناپاکان عالم و در رأس آنها آمریکایی های جنایتکار بر روی زمین ریخته شده است و به طور قطع از این پس نیز و در این راستا، هر خونی که بر زمین ریخته شود، جز بیدارتر و زنده تر کردن ملت ایران برای استمرار ایستادگی اش در برابر نظام سلطه و شتاب بخشیدن به حرکت های انقلابی اش برای تحقق هر چه سریع تر تمامی اهداف انقلاب اسلامی پیامدی نخواهد داشت. بنابراین خواب های آشفته ای که برخی از مقامات آمریکایی از سر پریشان حالی، استیصال و درماندگی دیده اند و تصور می کنند با ترور یک یا چند فرمانده سپاه، ملت ایران، دولتمردان ایرانی و به ویژه پاسداران مرعوب شده و از حرکت باز می ایستند، هرگز تعبیر نخواهد شد.
4- ملت ایران در زمانی که یکه و تنها بود و جز خداوند متعال پشتیبان دیگری نداشت، با تکیه بر قدرت ایمان در برابر زورگویان عالم و استکبار جهانی ایستاد و هرگز مرعوب تهدیدها و قدرت نمایی آنها نشد. اکنون که دیگر شرایط عوض شده و ابهت ابرقدرت ها در هم ریخته، بیداری اسلامی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی عمده مسلمانان را وارد عرصه مبارزه با نظام سلطه و آمریکا نموده، رژیم های مستبد و وابسته به غرب در کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری در حال فروریختن هستند، خاورمیانه نمایشگاهی از شکست ها و ناکامی های آمریکا شده، رژیم صهیونیستی در آستانه فروپاشی قرار گرفته و جنبش 99 درصدی وال استریت بر ضد نظام سرمایه داری به فروپاشی نظام سرمایه داری شتاب بخشیده، به طریق اولی، ملت ایران در برابر هر توطئه ای از سوی آمریکایی ها و متحدانش، ایستادگی خواهد کرد و هرگز مرعوب نخواهد شد.

 

  یدالله جوانی

پیام ولی‌ امر مسلمین جهان به مراسم برائت از مشرکین

تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام ؛راه نجات کشورهای اسلامی از چنگال غرب 

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری طی پیامی به مراسم برائت از مشرکین تاکید کردند: نجات کشورهای اسلامی از خطرهای پیش رو جز با همدلی و اتحاد و تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام ، امکان پذیر نیست.

خبرگزاری فارس: تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام ؛راه نجات کشورهای اسلامی از چنگال غرب

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت کنگره عظیم حج، قیام و انقلاب را در برخی کشورهای اسلامی از مهمترین مسائل جهان اسلام و حقایق نهفته در آن را، آیات بینات الهی برشمردند و با اشاره به وظیفه بس خطیر نسل بیدار جوان و روشنفکران و عالمان دینی در این مقطع سرنوشت‌ساز، تاکید کردند: امت اسلامی به‌ویژه ملت‌های به‌پاخاسته، برای ادامه مسیر نیازمند دو عنصر "تداوم ایستادگی" و "هوشیاری در برابر حیله های قدرتهای بین المللی" هستند و نجات کشورهای اسلامی از خطرهای پیش رو جز با همدلی و اتحاد و تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام ، امکان پذیر نیست.

‌متن کامل پیام رهبر معظم انقلاب که توسط حجت‌الاسلام و المسلمین قاضی عسکر قرائت شد، به شرح زیر است:

متن کامل این پیام بدین شرح است: 



بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 


الحمدلله رب العالمین و صلوات الله و تحیاته علی سید الانام محمدٍ المصطفی و آله الطیبین و صحبة المنتجبین.
اکنون بهار حج، با طراوت و صفای معنوی و شکوه و حشمت خداداد، فرارسیده و دلهای مؤمن و مشتاق را پروانه وار بر گرد کعبه‌ی توحید و وحدت، به پرواز درآورده است. مکه و منا و مشعر و عرفات، منزلگاه انسانهای خوشبختی است که به ندای: " و اذّن فی الناس بالحج .. " پاسخ گفته و به حضور در میهمانی خدای غفور و کریم سرافراز گشته‌اند. اینجا همان خانه‌ی مبارک و کانون هدایتی است که آیاتٍ بیّنات الهی از آن ساطع و چتر امان برفراز سر همگان در آن گسترده است.
دل را در زمزم صفا و ذکر و خشوع، شست‌وشو دهید؛ چشم باطن را به آیات روشن حضرت حق بگشائید؛ به اخلاص و تسلیم که نشانه‌ی عبودیت حقیقی است روی آورید؛ خاطره‌ی آن پدری را که با طوع و تسلیم، اسماعیلش را به قربانگاه برد بارها و بارها در دل زنده کنید، و بدین‌گونه راه روشن و آشکاری را که برای رسیدن به دوستی ربّ جلیل در برابر ما گشوده است، بشناسید و قدم نهادن در آن را به همّت مؤمنانه و نیت صادقانه‌ی خود، بسپارید.

مقام ابراهیم یکی از همان آیات بیّنات است. جای پای ابراهیم علیه‌السلام در کنار کعبه‌ی شریف، تنها نمادی از مقام ابراهیم است. مقام ابراهیم، مقام اخلاص و گذشت و ایثار اوست؛ مقام ایستادگی او در برابر خواست نفسانی و عواطف پدرانه و نیز در برابر سیطره‌ی کفر و شرک و سلطه‌ی نمرود زمانه است.

این هر دو راه نجات هم اکنون در برابر یکایک ما آحاد امت اسلامی، گشوده است. همت و شجاعت و عزم راسخ هر یک از ما می‌تواند ما را روانه به سوی همان هدفهایی سازد که پیام‌آوران رسالت الهی از آدم تا خاتم، بشر را به‌سوی آن فراخوانده و وعده‌ی عزت و سعادت در دنیا و آخرت را به رهپویان آن داده‌اند.

در این محضر عظیمِ امت اسلامی، شایسته است که حج‌گزاران به مهمترین مسائل جهان اسلام بپردازند. اکنون در رأس همه‌ی این مسائل، قیام و انقلاب در برخی کشورهای مهم اسلامی است. در میانه‌ی حجّ سال گذشته و حج امسال، حوادثی در دنیای اسلام پدید آمده است که می‌تواند سرنوشت امت اسلامی را دگرگون ساخته و آینده‌‌ای درخشان و سرشار از عزت و پیشرفت مادی و معنوی را نوید دهد. در مصر و تونس و لیبی طاغوتهای دیکتاتور و فاسد و وابسته، از سریر قدرت سرنگون شده‌اند و در برخی کشورهای دیگر امواج پرخروش قیام مردمی، کاخ‌های زر و زور را به ویرانی و نابودی تهدید می‌کند.

این صفحه‌ی تازه گشوده از تاریخ امت ما، حقایقی را آشکار می‌سازد که همه از آیات بینات الهی است و به ما درسهای حیات‌بخش می‌دهد. این حقایق باید در همه‌ی محاسبات ملتهای مسلمان به کار گرفته شود.
 
نخست آنکه اکنون از دل ملتهائی که دهها سال در سیطره‌ی سیاسی بیگانگان بوده‌اند، نسل جوانی سربرآورده است که با اعتماد به نفس تحسین برانگیز به استقبال خطر رفته و به رویاروئی با قدرتهای مسلّط برخاسته و همت به دگرگونسازیِ وضعیت گماشته است.

دیگر آنکه به رغم تسلط و تلاش حاکمان سکولار و تلاش‌های پیدا و پنهان آنان برای دین‌زدائی در این کشورها، اسلام، با نفوذ و حضوری نمایان و پرشکوه، هدایتگر دل‌ها و زبانها گشته و چون چشمه‌ای جوشان در گفتار و کردار توده‌های میلیونی، به اجتماعات و رفتارهای آنان طراوت و حیات بخشیده است. ماذنه‌ها و مصلاّها و تکبیرها و شعارهای اسلامی، نشانه‌ی آشکاری از این حقیقت و انتخابات اخیر تونس برهان قاطعی بر این مدعا است. بی‌گمان انتخابات آزاد در هر کشور اسلامی دیگر هم نتیجه‌ئی جز آنچه در تونس پیش آمد، نخواهد داشت.

دیگر آنکه در حوادث این یک سال، به همه نشان داده شد که خداوند عزیز و قدیر، در عزم و اراده‌ی ملتها، آن چنان قدرتی تعبیه کرده است که هیچ قدرت دیگر را یارای مقاومت در برابر آن نیست. ملتها با این نیروی خداداد، قادرند سرنوشت خویش را تغییر دهند و نصرت الهی را نصیب خود سازند.

دیگر آنکه دولتهای مستکبر و در رأس آنان امریکا، که در طول دهها سال با ترفندهای سیاسی و امنیتی، دولتهای منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جاده‌ی بی مانعی برای سیطره‌ی روزافزون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر این بخش حساس جهان، پدید آورده بودند، اکنون نخستین آماج بیزاری و نفرت ملتهای این منطقه‌اند. اطمینان باید داشت که نظامهای برآمده از این انقلابها هرگز به نامعادله‌ی خفت‌بار پیشین تن نخواهند داد و جغرافیای سیاسی این منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال کامل آنان رقم خواهد خورد.

دیگر آنکه طبیعت مزوّر و منافقِ قدرتهای غربی، برای مردم این کشورها آشکار شد. در مصر و تونس و لیبی – هرکدام به نوعی- آمریکا و اروپا تا توانستند در نگهداری از مهره‌های خود کوشیدند و هنگامی که عزم ملتها برخواست آنان فائق آمد، به روی مردم پیروز لبخند مزورانه‌ی دوستی زدند.

حقایق گرانبها و آیات بینات الهی در حوادث یکسال اخیر در این منطقه بیش از اینهاست و برای اهل تدبر، دیدن و شناختن آن دشوار نیست.

لیکن با این همه، امروز همه‌ی امت اسلامی و به‌ویژه ملتهای به پاخواسته، نیازمند دو عنصر اساسی‌اند:
نخست: تداوم ایستادگی و پرهیز شدید از سست شدن عزم راسخ. فرمان الهی به پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در قرآن چنین است: " فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا " و " فلذلک فادع و استقم کما امرت" و نیز از زبان حضرت موسی علیه‌السلام : " و قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا، ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین".

مصداق بزرگ تقوا در این دوره برای ملتهای به پاخاسته، آن است که حرکت مبارک خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دست‌آوردهای این مقطع نکنند. این است بخش مهم از تقوائی که دارندگان آن، به وعده‌ی " عاقبتِ نیک" سرافراز گشته‌اند.

دوم: هشیاری در برابر حیله‌های مستکبران بین‌المللی و قدرتهائی که از این قیامها و انقلابها لطمه دیده‌اند. آنها بی‌کار نمی‌مانند و با همه‌ی توان سیاسی و امنیتی و مالی، برای برقراریِ دوباره‌ی نفوذ و قدرت خود در این کشورها به میدان می‌آیند. ابزار آنان، تطمیع و تهدید و فریب است. تجربه‌ها نشان داده است که درمیان خواص، هستند کسانی که این ابزارها در آنان کارگر می‌شود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن در‌می‌آورد. چشم بیدار جوانان و روشنفکران و عالمان دینی باید به دقت مراقبت کند.

مهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبهه‌ی کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورهاست. آنان همه‌ی کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظامهای جدید، هویت اسلامی و مردمی نیابد. همه‌ی دلسوزان در این کشورها و همه آنان که به عزت و کرامت و پیشرفت کشور خود دلبسته‌اند باید تلاش کنند تا اسلامیت و مردمی بودن نظام نوین، به تمام و کمال تامین شود. نقش قانون اساسی‌ها در این میان، برجسته است. اتحاد ملی و به رسمیت شناختنِ دگرسانیهای مذهبی، قبیله‌ای و نژادی، شرط پیروزی‌های آینده است.

ملتهای شجاع و به پاخاسته در مصر و تونس و لیبی و دیگر ملتهای بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّی با جهانخواران حل کنند باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند، و این جز با همکاری و همدلی و اتحاد کشورهای اسلامی به دست نخواهد آمد. این وصیت فراموش نشدنی امام خمینی عظیم است.

امریکا و ناتو به بهانه‌ی قذافی خبیث و دیکتاتور، ماهها بر سر لیبی و مردم آن آتش ریختند و قذافی همان کسی بود که پیش از قیام شجاعانه‌ی ملت لیبی در شمار دوستان نزدیک آنان بشمار می رفت، او را در آغوش می‌گرفتند؛ با دست او از ثروت لیبی می‌دزدیدند و برای خام کردن او دستش را می‌فشردند یا می‌بوسیدند ... پس از قیام مردم، همین او را بهانه کردند و تمام زیرساختهای لیبی را به ویرانی کشاندند. کدام دولت توانست از فاجعه‌ی کشتار مردم و ویرانی کشور لیبی به دست ناتو جلوگیری کند؟ تا چنگ و دندان قدرتهای خونخوار و وحشی غربی شکسته نشود. همیشه چنین خطرهائی برای کشورهای اسلامی متصور است و نجات از آن جز با تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام، میسر نیست.
 
غرب و امریکا و صهیونیزم امروز از همیشه ضعیفترند. گرفتاریهای اقتصادی، ناکامی‌های پی‌درپی در افغانستان و عراق، اعتراضهای عمیق مردمی در امریکا و دیگر کشورهای غربی که دامنه‌ی آن روزبه‌روز گسترده‌تر شده است، مبارزات و جانفشانی‌های مردم فلسطین و لبنان، قیامهای دلیرانه‌ی مردم در یمن و بحرین و برخی دیگر از کشورهای زیر نفوذ امریکا، همه و همه حامل بشارتهای بزرگی برای امت اسلامی و به‌ویژه کشورهای انقلابی جدید است. مردان و زنان مؤمن در سراسر جهان اسلام و به‌ویژه در مصر و تونس و لیبی از این فرصت برای تشکیل قدرت بین‌الملل اسلامی بیشترین بهره را ببرند. خواص و پیشروان نهضتها به خدای بزرگ توکل و به وعده‌ی نصرت او اعتماد کنند و صفحه‌ی‌ تازه گشوده‌ی تاریخ امت اسلامی را با افتخارات ماندگار خود که مایه‌ی رضای الهی و زمینه‌ساز نصرت اوست، مزین سازند.
والسلام علی عباد الله الصالحین
سیدعلی حسینی‌خامنه‌ای
5/آبان/1390
29 ذیقعده 1432

درخواست مکارم شیرازی برای اصلاح 3 قانون در باره مهریه و ازدواج

 بسمه تعالی 

آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به پیامدهای ناگوار تعیین مهریه سنگین برای خانواده ها و اجتماع، از قوای قضاییه و مقننه درخواست کرد نسبت به اصلاح سه قانون در این ارتباط اقدام کنند و جلسه پیرامون این قضیه، در قم و در حضور علما باشد.
به گزارش خبرنگار رسا، آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، در درس خارج فقه خود که روز چهارشنبه با حضور طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار شد، اظهار داشت: خبری در رسانه ها و مطبوعات منتشر شده بود مبنی بر این که هر روز شش نفر از جوانان به دلیل عدم توانایی در پرداخت مهریه به زندان می افتند.
وی افزود: متاسفانه در جامعه مهریه های بسیار سنگین در نظر گرفته می شود و با این توجیه که چه کسی گرفته و چه کسی داده و این که آبروی خانوادگی ما در معرض خطر است، دست به این کار می زنند و همین مساله نیز مشکلاتی را دامنگیر خانواده ها و جامعه کرده است.
آیت الله مکارم شیرازی اضافه کرد: برخی برای تعیین مهریه می گویند به سال تولد دختر در نظر بگیرید و اندکی از مدت زندگی مشترک آنها نمی گذرد که مشکلات شروع می شود و زوج به دلیل عدم توانایی در پرداخت مهریه راهی زندان می شود.
وی خواستار تلاش مسئولان قضایی و نمایندگان مجلس برای حذف سه قانون خلاف شرع در این خصوص شد و با مضحک توصیف کردن این مسئله ابراز داشت: اسلام حرف غیرمنطقی نمی زند، با این حرف ها آبروی اسلام می رود.
این مرجع تقلید یادآور شد: اگر کسی بدهکار بود او را زندان نمی اندازند، اعسار نباید ثابت شود، یسار باید ثابت شود، این خلاف بیّن شرع است که زندان بیندازند، اصل اولیه اعسار و نداشتن است، شما ثابت کنید توانایی پرداخت دارد و نمی دهد آن وقت زندان بیندازید، متاسفانه در این خصوص برعکس عمل می شود و این خلاف شرع است و باید اصلاح شود.
وی بیان کرد: قانون دوم خلاف شرع این است که اگر ثابت شد کسی فرد معسر است و گفتند باید ماهی یک سکه به زوجه بدهد، ماه اول که پرداخت کرد زن باید تمکین کند، اما در قانون اینگونه نیست.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی بیان داشت: گفتند جلسه ای در این باره گرفته می شود، اما این جلسه باید در قم و پیش مراجع و علما باشد نه در تهران.
این مرجع تقلید یادآور شد: سومین قانون خلاف شرع که باید اصلاح شود این است که شما می گویید در عقد قصد جدی شرط است، آیا جوانی که می گوید این میزان مهریه به طور مثال به سال تولد دختر را می دهم قصد دارد این میزان مهریه را پرداخت کند؟ مشخص است که این جوان قصد جدی ندارد که این میزان مهریه را پرداخت کند و همین که می گویند چه کسی داده و چه کسی گرفته شاهدی بر همین مدعا است.
وی گفت: ما راهی را پیشنهاد کرده ایم که به هیچ قانونی هم صدمه نمی زند و آن این است که طرحی تصویب شود که اگر مهریه ها از یک میزان بیشتر شد دفاتر ثبت نکنند و این مساله در بخشنامه به دفاتر ابلاغ شود، البته میزان آن را می توانند بنشینند و بنویسند.

ساخت هواپیما توسط مبتکر مینابی در منزل

 بسمه تعالی 

دانشجوی جوان و مبتکر مینابی پس از ساخت یک هواپیمای تک نفره در منزل مسکونی خود در یکی از روستاهای این شهرستان، منتظر صدور مجوزهای لازم برای انجام پرواز آزمایشی این هواپیماست.
عباس روح الدینی جوان خلاق مینابی دیروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در میناب با اشاره به ساخت هواپیمای مذکور اظهار داشت: از زمان کودکی و نوجوانی به ساخت وسایل الکترونیکی، برقی و به ویژه هواپیما علاقه وافری داشتم.
وی که در حال حاضر 24 سال سن و دانشجوی ترم پنج کارشناسی عمران دانشگاه آزاد واحد قشم است، گفت: پس از 20 ماه کار بر روی این پروژه، سرانجام هواپیما آماده پرواز آزمایشی شده است.
روح الدینی افزود: با علاقه شدیدی که داشتم از سال 85 عضو مؤسسه هواپیماسازان آماتور ایران شده ام، این مؤسسه به افراد علاقمند در زمینه ساخت هواپیماهای فوق سبک یک نفره و دو نفره با دادن مشاوره کمک می کند.
این جوان مبتکر با بیان اینکه برای ساخت این هواپیما بالغ بر سه میلیون تومان از آورده شخصی هزینه کرده است، افزود: کاربرد این هواپیما تفریحی است و با کمی تغییر به دلیل قابلیت پرواز در ارتفاع پایین می توان از آن به عنوان هواپیمای سمپاش محدود و یا برای شناسایی در عملیات های نظامی هم استفاده کرد.
وی افزود: به عنوان یک جوان، از مسئولان انتظار دارم از مبتکران و کسانی که دارای ذوق و خلاقیت هستند، به ویژه جوانان حمایت مالی کنند چون که جوانان مبتکر و علاقه مند چنین پشتوانه ای ندارند.
روح الدینی گفت: به دلیل محدودیت و کمبود منابع اطلاعاتی در مورد ساختار هواپیما و نحوه ساخت آن مجبور بودم برای کسب اطلاعات مورد نیاز به تهران مسافرت کنم و از کلاس های آموزشی استفاده کنم.
وی که در حال حاضر در یکی از روستاهای حومه شهر میناب سکونت دارد، ادامه داد: اکنون این هواپیما آماده پرواز است و یک هفته است که برای تست آن و پرواز آزمایشی و استفاده از باند فرودگاه و کسب مجوز، طی نامه ای به فرمانداری درخواست خود را اعلام کردم.
روح الدینی یادآور شد: به دلیل این که باند مورد نظر در اختیار منطقه انتظامی میناب قرار دارد مقرر شد مراحل اخذ مجوز و هماهنگی های لازم توسط فرمانداری از فرماندهی انتظامی استان پیگیری شود و در حال حاضر منتظر جواب و نتیجه درخواست خود هستم.
وی در مورد مشخصات فنی هواپیمای ساخته شده نیز گفت: طول این هواپیما 10/4، عرض از دو سر بال 5/7و ارتفاع آن 55/1متر است.
این جوان مبتکر گفت: وزن خالی این هواپیما نیز 125، وزن به همراه سرنشین و سوخت (وزن نهایی برای پرواز) 230کیلوگرم، سرعت استال (واماندگی) 45کیلومتر در ساعت، سرعت کروز (سرعت مفید) 85کیلومتر در ساعت و سرعت نهایی 95 کیلومتر در ساعت است.
روح الدینی با بیان اینکه سوخت این پرنده بنزین سوپر است، افزود: توان موتور این هواپیما 25 کیلو وات، ملخ آن از نوع دو پره تمام کامپوزیت و سرعت دوران ملخ حداکثر 2 هزار و 500Rpm (گردش در دقیقه) است.
وی اظهار داشت: ظرفیت هواپیمای طراحی شده یک نفره و سیستم کنترل آن از نوع دستی و بدون هیدرولیک است.
این دانشجوی مینابی خاطرنشان کرد: با توجه به این که در دوره های آموزشی شرکت کرده و از مشاوره های فراوان در خصوص طراحی هواپیما بهره برده است می تواند دانش و اطلاعات خود را به جوانان و کسانی که علاقمند به فعالیت در این مسیر هستند، منتقل کند.

چه کسی پاسخگوی این جنایت هولناک است ؟!

 بسمه تعالی 

گزارش تکان دهنده از پشت صحنه سینما
این روزها خبر دعوت از «آنجلینا جولی» و مسائل حاشیه ای آن نقل برخی از محافل و رسانه هاست یکی تکذیب می کند و دیگری تأیید. یکی دم از ضرورت ارتقا و اعتلای سینمای ملی با دعوت از این هنرپیشه معلوم الحال می زند! و دیگری جامعه هنری ما را پر از آنجلیناجولی و نسخه های بالاتر از آن می داند که قابل صادر کردن به کشورهای دیگر هم هستند و شاهد مثال هم می آورد. اما در همین هیاهو و صرفنظر از اظهارات متفاوت و بعضا متناقض افراد، نگاهی واقع بینانه، حقایق تلخی را آشکار می کند. حقایقی که از شدت زشتی و هولناکی نمی توان دامن رسانه را به بیان آنها آلود. اما فقط به عنوان یک نمونه و بصورت کاملا محدود، به یکی از آخرین فجایعی که در اثر بها دادن و الگوسازی از برخی هنرمندان بی هنر که هنری به جز ابتذال و نکبت و پلشتی ندارند، اشاره می شود تا امکان قضاوت بهتری برای مردم فراهم گردد. هر چند به نظر می رسد جامعه به حد کافی از برخی از این قشر هنرنمایان فاسد که آبروی جامعه هنری را به یغما برده اند شناخت دارد.
در اسفند ماه 89، «...» دختر جوانی که قریحه نوشتن داشت با راهنمایی یکی از دوستانش و به منظور نوشتن زندگی نامه یکی از بازیگران معروف تلویزیون و سینما، پا به عرصه ای خطرناک می گذارد. اولین دیدار وی با آقای «ر» در سعادت آباد و سر صحنه فیلمبرداری یک سریال تلویزیونی است. آقای «ر» از پیشنهاد وی استقبال می کند و توسط فردی به نام «م-ب» که ظاهرا مدیر برنامه ها و در اصل دلال و کار چاق کن مفاسد اخلاقی وی است، ترتیب ملاقات های بعدی داده می شود. دیدارهای بعدی البته نه در صحنه فیلمبرداری که در دفتر کار آقای «ر» به اصطلاح هنرمند در پشت درهای بسته است. چیزی نمی گذرد که هنرپیشه معروف پس از مدتی نقش بازی کردن، چهره پنهان و پلید خود را نشان می دهد و به دختر پیشنهاد ارتباط در مقابل نگارش زندگی نامه اش و حتی ایفای نقش هنری را می دهد! بقیه ماجرا گفتنی نیست هر چند که به سادگی می توان آن را حدس زد. اندکی بعد خانواده دختری که هستی خود را از کف داده، از این واقعه هولناک باخبر می شوند. آقای هنرمند و کارچاق کن او «م-ب» ترفندها و نقشه های زیادی به کار می برند تا خانواده دختر اقدامی نکنند از تطمیع تا تهدید و حتی با اجرای نمایش خواستگاری «م-ب» از «...»! اما این ها هیچکدام به نتیجه نمی رسد. حتی «م-ب» برای اینکه حربه شکایت و پیگیری را از دست خانواده دختر خارج کند، در اقدامی شوم و غیرقابل باور، به «...» پیشنهاد می دهد که با افراد دیگری رابطه برقرار کند تا با معرفی دختر به عنوان هرزه، آقای «ر» را از تعقیب مصون و یا بار مجازاتش را سبک کند! «...» که تازه به ماهیت شیطانی و کثیف این هنرمند و عواملش پی برده تصمیم به شکایت می گیرد. وی باخبر می شود که آقای هنرمند! قبلا 2 بار به جرم حمل مقدار قابل توجهی موادمخدر دستگیر شده اما هر بار با جریمه هایی کمتر از دویست هزار تومان آزاد شده است! «...» که دختری جوان است و خام و ناپخته و کم صبر و همه چیزش را از دست داده است و پیش خانواده نیز آبرویی ندارد، وقتی می بیند آقای «ر» هم از او سوءاستفاده کرده و هم درصدد تبدیل کردن وی به یک کالای جنسی و یک هرزه خیابانی است طاقتش را از کف می دهد چند بار اقدام به خودکشی و فرار می کند اما هر بار به نحوی معجزه آسا نجات پیدا می کند. درنهایت صبح یکی از روزهای سرد پاییز 90 وقتی احساس می کند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، در نهایت استیصال و ناامیدی از احقاق حق خود به شکلی دردناک به زندگی اش خاتمه می دهد. این درحالی است که آقای هنرمند و مدیر برنامه هایش «م-ب» در شمال کشور مشغول خوش گذرانی و حضور به اصطلاح هنرمندانه! در مقابل دوربین یک اثر هنری! جدید هستند! در کارنامه سیاه آقای هنرمند اعمال ننگین و شنیع زیادی است که قلم از نوشتن آن شرم دارد. اعمالی که دختر 20 ساله این ماجرا با برخی از آنها روبه رو شده بود و نام برخی از قربانیان آن را هم عنوان کرده بود افرادی مثل (ن-ح) - (س - سا)- (ع و...)- اکنون این پرسش تلخ و بی جواب ذهن را می آزارد که چرا افرادی نظیر این آقای هنرمند با این همه سوابق ننگین و همسرش هـ (که از مروجین اصلی شیطان پرستی در کشور بوده و در پوشش موسسه ای به اصطلاح فرهنگی جمع زیادی از دختران و پسران این مرزوبوم را منحرف و بی حیثیت کرده) هنوز آزادانه به زندگی عادی خود مشغولند درحالی که خانواده «...» دختر 20 ساله (و خانواده های دیگری مشابه او) در عزای فرزندانشان می سوزند و از ترس آبرویشان دم نمی زنند؟! حالا بار دیگر می توان به بخش اول این نوشتار بازگشت! با وجود چنین افرادی- که آبروی جامعه هنری را برده اند- نیازی به دعوت از هنرپیشه فاسدی مثل «آنجلینا جولی» احساس می شود!؟
¤ مشخصات کامل دختر متوفی و هویت و سابقه هنرپیشه مورد اشاره همراه با اسناد مربوطه برای پیگیری مراجع قضایی و مراکز ذی صلاح محفوظ است ضمن آن که در این خصوص قبل خودکشی دختر یاد شده شکایت از جانب وی و خانواده اش در یکی از شعب دادگاه مطرح شده بود.

ترکیبات و فواید خرمالو برای سلامتی

 بسمه تعالی 

خرمالو درختی چند‌تنه یا تک ریشه است که تا25 فوت رشد می‌کند. این درخت در مناطقی که زمستان‌ها و تابستان‌های معتدل دارد بهتر رشد می‌کند.
درخت‌های خرمالو دو نوع اصلی دارند: آنهایی که میوه گس بار می‌دهند تازمانیکه رسیده شده و آنهایی که میوه غیرگس بار می‌دهند. نوع گس آن که معمولاً در ژاپن کشت می‌شود و هاکیا (Hachia) نام دارد، سرشار از تانین است و برای خوردن باید تا رسیده شدن کامل و نرم شدن آن صبر شود. از طرف دیگر، خرمالوی غیرگس تانین کمتری دارد و مثل سیب به صورت سفت هم قابل خوردن است. با اعمال دی‌اکسید کربن یا الکل به این میوه می‌توان گسی آن را از بین برد.
طی هر فصلی که درختان خرمالو بار می‌دهند، میوه‌های زیادی با شکل‌های مختلف و کشت‌های مختلف تولید می‌شوند. سایز آنها هم متفاوت است و از خیلی کوچک تا درشت در تغییر است. رنگ این میوه نیز از زرد-نارنجی کمرنگ تا نارنجی بسیار تیره در نوسان است. کل این میوه قابل خوردن است مگر دانه‌ها و کاسه‌گل.
فواید خرمالو
o این میوه بسیار کم‌کالری و کم‌چربی است (هر100 گرم70 کالری دارد) و منبع بسیار خوبی از فیبر می‌باشد.
o خرمالو موادمغذی آنتی‌اکسیدانه زیادی مثل کاتچین و گالوکاتچین و همچنین ترکیبی آنتی‌تومور به نام اسید بتولینیک در خود دارد. کاتچین‌ها ضدعفونی‌کننده، ضدالتهاب، و ضدخونریزی هستند.
o خرمالوی تازه حاوی ترکیبات آنتی‌اکسیدانه ویتامین A، بتاکاروتین، لیکوپن، لوتئین، زآکسانتین و کریپتوکسانتین می‌باشد. اینها در کنار هم محافظانی در علیه رادیکال‌های آزاد به شما می‌روند که موجب پیری و بیماری‌های مختلف می‌شوند.
o زآکسانتین، که یک کاروتینوئید مهم است، جذب ماکولا شبکیه چشم می‌شود که تصور می‌شود خواص آنتی‌اکسیدانه و عملکردهای فیلترکننده نور دارد؛ درنتیجه به جلوگیری از بیماری ماکولا مرتبط با پیری چشم در افراد سالخورده کمک می‌کند.
o این میوه منبع بسیار خوبی از ویتامین C می‌باشد که یک آنتی‌اکسیدان قوی دیگر است. مصرف مداوم موادغذایی سرشار از این ویتامین به بدن برای مقاومت دربرابر عوامل عفونی و رادیکال‌های آزاد کمک می‌کند.
o این میوه همچنین انواع مختلف ویتامین‌های B را نیز در خود دارد مثل اسید فولیک، پیریدوکسین (ویتامین 6B)، تیامین و از این قبیل. این ویتامین‌ها جزء عوامل دخیل در عملکردهای آنزیمی متابولیک بدن می‌باشد.
o خرمالوی تازه همچنین حاوی مقدار سالمی از موادمعدنی مثل پتاسیم، منگنز، مس و فسفر می‌باشد. منگنز عامل مشترک برای آنزیم سوپراکسید دیسموتاز میباشد که از بین برنده رادیکال آزاد بسیار قوی است. مس عامل مشترک با بسیاری آنزیم‌های حیاتی از قبیل سیتوکروم سی‌اکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز است (سایر موادمعدنی بعنوان عامل همکار با این آنزیم منگنز و زینک هستند). مس همچنین برای تولید گلوبول‌های قرمز خون نیز لازم است.
خرمالو گس زمانی برداشت می‌شوند که سفت اما کاملاً رسیده باشند. خرمالوهای غیرگس زمانی آماده برداشت می‌شوند که کاملاً رنگ گرفته و کمی نرم شده‌اند. خرمالوهای گس در دمای اتاق نیز می‌توانند رسیده‌تر شوند.
موقع خرید خرمالو تازه که رنگ نارنجی روشن دارد و اثر لک یا برش روی آن دیده نمی‌شود را انتخاب کنید. خرمالوهای خشک نیز در سوپرمارکت‌ها موجود است و تقریباً شبیه به زردآلو خشک می‌ماند.
خرمالوهای گس رسیده و سفت را می‌توان ماه‌ها در یخچال نگهداری کرد. خرمالوهای غیرگس زمان ماندگار کوتاه‌تری دارند و فقط چند روز در دمای اتاق قابل نگهداری هستند

چند ماهواره دور زمین می چرخد؟

 بسمه تعالی 

حضور ماهواره ها در فضا ضمن آنکه فرصتهای تازه ای را برای کاوش های علمی بوجود آورده ، چالشهای جدیدی را نیز سبب شده است.

به گزارش واحد مرکزی خبر، بیش از سه هزار ماهواره با سرعت سی و شش هزار کیلومتر در ساعت اطراف کره زمین حرکت می کنند.
 
حضور ماهواره ها در فضا ضمن آنکه فرصتهای تازه ای را برای کاوش های علمی بوجود آورده ، چالشهای جدیدی را نیز سبب شده است.
 
تعداد زیاد ماهواره ها و فضاپیماهای فعال سبب شده است ، فضا نیز همانند زمین شلوغ شود. در حال حاضر حدود سه هزار و سیصد و هشتاد و پنج ماهواره به دور زمین می چرخند.
 
البته از این تعداد فقط یک هزار و شصت و هفت ماهواره فعال هستند. این ماهواره ها با سرعت سی و شش هزار کیلومتر در ساعت حرکت می کنند. باتوجه به این سرعت بالا، افتادن حتی یک قطره رنگ روی این ماهواره ها می تواند خسارت شدیدی به انها وارد کند.
 
براساس براوردهای سازمان هوا-فضای امریکا، ناسا، حدود بیست و دو هزار جرم بزرگتر از ده سانتیمتر در فضا و اطراف زمین معلق هستند.
 
تعداد اجرامی که قطر آنها یک تا ده سانتیمتر است حدود پانصد هزار مورد است. با این اوصاف، احتمال برخورد این اجرام کوچک با ماهواره هایی که به دور زمین حرکت می کنند و در نتیجه مخاطرات ناشی از آن ، بسیار است.
 
عمر متوسط ماهواره ها حدود پانزده سال است. پژوهشگران تلاش می کنند با استفاده از فناوری های جدید ، مانع از رها شدن لاشه ماهواره هایی در فضا شوند که دوره عمر آنها به پایان می رسد. اگر این اقدامات صورت نپذیرد، آثار این مشکلات روی کره زمین نیز محسوس خواهد بود.

دعای قرآنی

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً

و بگو: (پروردگارا! مرا [در هر کار،] با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده!)  

   

سوره الاسری  -  آیه ۸۰  

And say: `My Lord, lead me in with a just ingoing, and lead me out with ajust outgoing; grant me authority from Thee, to help me.'

اسلام سیاسی بازگشته است

 بسمه تعالی 

 اگر فقط به ظاهر قضایا نگاه کنیم، به نظر می رسد که فرایند تشدید فشار علیه ایران قوت گرفته است! ولی سرعت تحولات بالا رفته و به زحمت می توان وضع آینده را از روی وضعیت فعلی نتیجه گرفت و پیش بینی کرد. تا مدتی قبل تصور می شد این فقط اوضاع در خاورمیانه است که به هم ریخته و ساختارها و سازوکارهای نظم موجود از هم پاشیده است. اما فقط زمانی کوتاه لازم بود تا آشکار شود که به هم ریختگی فعلی در واقع یک مسئله جهانی است و هیچ اختصاصی به کشورهای خاورمیانه ندارد. به تدریج صداهایی از گوشه و کنار جهان بلند شد که شباهتی عجیب به صدای مردم خاورمیانه داشت. در خاورمیانه مردم علیه دیکتاتوری امثال مبارک شعار می دادند و در سانفرانسیسکو و نیویورک علیه دیکتاتوری دلار مستقر در وال استریت. هر دو شعار علیه دیکتاتوری بود و هر دو ابرازخشم علیه آن نیروی واحدی که پشت این دیکتاتوری ها ایستاده است. گویی مردم در حال ادراک چیزی بودند که تا پیش از این هم جلوی چشم آنها بود اما جرئت نگریستن به آن را نداشتند و وقتی این جرأت پیدا شد قصه به فهمیدن و نگاه کردن محدود نماند بلکه به سرعت تبدیل به نوعی الگوی عمل دستجمعی شد که تلاش می کرد با رساترین صدای ممکن بگوید حالا که فهمیده مشکل کجاست، تا آن را ریشه کن نکند از پای نخواهد نشست. ممکن است این فرایندی طولانی مدت باشد و در واقع هم همینطور خواهد بود. مناسبات فعلی یک روزه شکل نگرفته است که یک روزه از بین برود. مسلما الیت مسلط بر جهان که از تداوم وضع فعلی به همه معانی ممکن سود می برد با تمام توان در مقابل هر نوع تغییری خواهد ایستاد و تلاش خواهد کرد با چنگ و دندان سیستم فعلی را حفظ کند. آنچه مهم است در واقع زمان نیست. مهم این است که به قول مارکس در مانیفست کمونیست، هر آنچه تا امروز سخت و استوار به نظر می رسید در حال دود شدن و به هوا رفتن است. مارکس این تعبیر را برای توصیف نیروی ویران کننده مدرنیزاسیون به کار می برد و شاید هرگز تصور نمی کرد که روزی بتوان از تعابیر او برای توصیف دود شدن و به هوا رفتن خود مدرنیته استفاده کرد.
آمریکایی ها در هفته ها و ماه های آغازین خیزش های اسلامی منطقه تلاش فراوانی کردند تا این تحلیل را تثبیت کنند که این قیام ها فاقد هرگونه معنای ایدئولوژیک و استراتژیک مشخص است و باید آن را صرفا به مثابه یک سلسله تحولات پرشتاب اجتماعی و اقتصادی معنا کرد. تیم امنیت ملی اوباما در راهبردی که برای مهار انقلاب های منطقه تدوین کرد تمرکز خود را روی 3 نقطه قرار داد: اول ، حمایت از اصلاحات و مخالفت با انقلاب؛ دوم، تلاش برای ارائه تفسیری یکسره سکولار از تحولات منطقه و سوم، جلوگیری از مدل شدن ایران به عنوان تنها کشوری که از 30 سال پیش همان حرف هایی را می زده که امروز مردم خاورمیانه در خیابان ها فریاد می کنند.
آنچه برخی منابع غربی طرح مارشال نوین آمریکا در منطقه خوانده اند دقیقا با این هدف اعلام شد که آمریکا بتواند با استفاده از ابزارهای اقتصادی و گرو گرفتن کمک های مالی، روند حرکت های انقلابی در کشورهای منطقه را مدیریت کند. آمریکایی ها اعلام کردند کمک هایی به کشورهای خاورمیانه خواهند کرد اما این کمک ها مشروط به آن است که فرایند اصلاحات در این کشورها دقیقا به همان نحوی آغاز شود و پیش برود که آنها می خواهند. از اعدادی در مقیاس چند میلیارد دلار سخن به میان می آمد و اینکه آمریکا و اروپا آماده هستند تا خاورمیانه را از نو بسازند.
دقیقا در میان این ادعاهای بزرگ بود که موج سنگین بحران مالی از راه رسید. ابتدا به سراغ دلار رفت و سپس منطقه یورو را در نوردید. اقتصاد یونان به عنوان نماد تاریخی تمدن غرب در معرض فروپاشی کامل قرار گرفت و دورنمای این موضوع پدیدار شد که این کشور دیگر هرگز تا ابد قادر به پرداخت بدهی های خود به آلمان، فرانسه و دیگر کشورها نخواهد بود. اکنون تقریبا روشن شده که این کشورها مجبورند بدهی های یونان را ببخشند اما در اینجا دو مشکل هست که کار را به بن بست رسانده است: اول اینکه عمده بدهی های یونان به بخش خصوصی آلمان و فرانسه است نه بخش دولتی و لذا دولت ها برای بخشیدن آن راهی ندارند جز اینکه یا اصول مالکیت فردی را زیر پا بگذارند و یا خود طلب های بانک های خصوصی را بپردازند. و مشکل دوم این است که وعده های کمک مالی که اروپا و آمریکا به کشورهای خاورمیانه داده بودند دقیقا به اندازه همان چیزی است که برای بیرون کشیدن خود از گرداب بحران اقتصادی نیاز دارند. در واقع خیلی زود معلوم شد نه آمریکا و نه اروپا دیگر در موقعیتی نیستند که بتوانند به بذل و بخشش هایی از این قبیل دست بزنند ضمن اینکه اصلاحات در کشورهای مابعد انقلابی هم مطلقا آنطور که آنها می خواستند پیش نمی رفت.
بهار عربی تقریبا در تمامی مناطق خاورمیانه به شکل گیری دو قطبی اسلام-سکولاریسم انجامید. سکولارها مدافع وضع موجود هستند و اسلام گرایان فرایند تغییر را مدیریت می کنند. تلاش آمریکا برای جایگزین کردن این دو قطبی با دو قطبی های دیگری مانند شیعه-سنی یا ایرانی-عربی به هیچ نتیجه ای نرسیده است. هر جای خاورمیانه را که نگاه می کنید این اسلام گرایان و سکولارها هستند که در مقابل هم صف کشیده اند. آیا این چیزی است که آمریکا و اروپا بخواهند بالای آن پولی بپردازند؟!
هرچه جلوتر می رویم روندهای سازنده تحولات آینده منطقه روشن تر و محدودیت های غرب برای ایجاد انحراف در مسیر آنها شفاف تر می شود. در یک تحلیل بسیار خلاصه به نظر می رسدروندهای آینده حول 3 محور کلان استراتژیک شکل خواهد گرفت.
اول- بازگشت اسلام سیاسی به خاورمیانه. در این تردیدی نیست که اسلام سیاسی به خاورمیانه بازگشته است و این یعنی شکست تمام عیار پروژه 400 ساله سکولاریسم. غربی ها تا همین اواخر واقعا تصور می کردند دین را برای همیشه از صحنه تصمیم گیری های سیاسی در تمام جهان حذف کرده اند و تنها سنگر فتح نشده ایران است که آن هم خیلی دوام نخواهد آورد. اکنون آمریکایی ها به چشم می بینند که جبهه دینداران در حال گسترش است و هر روز خاکریزهای جدید ساخته می شود. ایران اکنون عمق استراتژیک این جبهه است نه خط مقدم آن. در لیبی تنها جمله عبدالجلیل که مردم را آرام کرده و اجازه تداوم کار شورای انتقالی را می دهد همان است که گفت قوانین لیبی بر مبنای شریعت اسلام نوشته خواهد شد و دولت آینده اسلامی خواهد بود. در تونس اسلام گرایان قاطعانه انتخابات را برده اند و در هر جای دیگر خاورمیانه هم که صندوق های رای برپا شود خواهند برد. بدون هیچ تردیدی، به لحاظ استراتژیک خطری بزرگتر از بازگشت اسلام سیاسی به صحنه منطقه برای آمریکا متصور نیست. اگر اسلام از مساجد و خانه ها خارج شود و به دورن اتاق های تصمیم گیری وارد شود به زودی زمانی خواهد رسید که دیگر هیچ جای منطقه برای آمریکا امن نباشد و بین دو مفهوم منافع کشورهای منطقه و منافع آمریکا تباینی عبور ناپذیر برقرار خواهد شد.
دوم- نتیجه مستقیم آنچه در بند اول گفتیم این است که آمریکایی ها باید بار کنند و از منطقه بروند. خروج آمریکا از منطقه اکنون دیگر یک مفهوم نظامی یا امنیتی نیست بلکه امری است که ژئوپلتیک جدید منطقه آن را به آمریکا تحمیل خواهد کرد. آمریکا دیگر نه توان مالی اداره یک امپراتوری نظامی در سراسر جهان را دارد، نه توانایی نظامی و لجستیکی آن را و نه پشتوانه اجتماعی که آن را حمایت کند. آمریکایی ها مجبورند دورانی از بازگشت به داخل را تجربه کنند و با بحران هایی که همیشه از آنها گریخته اند روبرو شوند. درست است که به دلیل تهی شدن مسیحیت از بن مایه های ایدئولوژیک در اثر فرایند رفورم دینی، این دین فعلا در موقعیتی نیست که پشتوانه ایدئولوژیک لازم برای جنبش های اجتماعی در اروپا و آمریکا را فراهم کند ولی در این تردیدی نیست که انقلاب بالاخره ایدئولوژی خود را خواهد یافت. مسئله فروپاشی دنیای مدرن اکنون فقط مسئله زمان است. هر نوع تجدید نظر اساسی در این سیستم با مقاومت مافیای صهیونیستی اداره کننده آن مواجه خواهد شد و عدم تجدید نظر هم فرو رفتن در مهلکه نابودی را تسریع خواهد کرد. اکنون آمریکا در حال خروج از افغانستان و عراق است. همه در کاخ سفید می دانند که برای این رفتن بازگشتی در کار نیست. مقطع فعلی در خاورمیانه مقطعی است که آمریکا در آن بیش از هر وقت دیگر نیاز به حضور در قلب تحولات دارد اما طنز تاریخ این است که دقیقا در همین مقطع آمریکا توانایی خود برای حضور مستقیم در منطقه را بالکل از دست داده است و صرفا تلاش می کند تا بتواند با تشدید فشار بر ایران، بر سر آینده سیاسی منطقه با آن به تفاهمی برسد.
سوم- و مهم تر از همه اینکه آمریکایی ها خوب می دانند الگوی ایران به معنای قرار دادن دین در متن اداره جامعه و ایستادگی در مقابل سلطه غرب در حال تکثیر است بی آنکه ضرورتی به در میان بودن نام ایران باشد. وقتی ایران را به عنوان یک مدل در نظر بگیریم آنوقت از تمام ویژگی های محلی خود پیراسته شده و در هیئت یک امر ناب ظاهر می شود. ایران اکنون نیازی ندارد که خود را رهبر منطقه بخواند یا برای رسیدن به چنین جایگاهی تلاش کند. در مفهوم رهبری نوعی معنای عملیاتی خفته است که در مورد رابطه ایران و کشورهای منطقه مصداق ندارد. ایران در حال تبدیل شدن به نوعی مدل است که رونوشت های محلی از آن خود به خود تکثیر می شود. گذشته ایران در حال تبدیل شدن به آینده کشورهای منطقه است و انکار این موضوع از سوی آمریکا در حالی که ملت های منطقه راه خود را می روند هیچ چیز را عوض نخواهد کرد.
مهدی محمدی
 

گشایش مشکلات مالی با توسل به جوادالائمه

 بسمه تعالی 

خبرگزاری فارس: رئیس مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه گفت: مشهور بین علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیه‌السلام بسیار مجرّب است.

خبرگزاری فارس: گشایش مشکلات مالی با توسل به جوادالائمه/ باب الحوائج به چه معناست

به مناسبت سالروز شهادت امام جواد علیه‌السلام، خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام «علی کمساری» رئیس مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم انجام داده‌ است که مشروح آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. 

* به امامت رسیدن امام جواد علیه‌السلامدر 8 سالگی چه سوالات و شبهاتی ایجاد کرد و برخورد حضرت با این شبهات چگونه بود؟

ـ در ابتدا سالروز شهادت حضرت امام جواد علیه‌السلام را به همه شیعیان جهان تسلیت عرض می‌کنم.
امام جواد علیه‌السلام در شرایط ویژه تاریخی و اجتماعی پا به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی و معنوی جامعه اسلام گذاشتند.
ایشان در شرایطی، امامت را عهده‌دار شدند که ریا کاری، نفاق و فریب‌کاری‌های مأمون خلیفه عباسی شرایط را بسیار حساس کرده بود.
حضرت در سن کودکی عهده‌دار منسب امامت اسلام شدند و طبعا همین نکته در آن ایام و بعد از آن منشأ سوألات فراوانی در این خصوص شد. به هر حال تا قبل از امام جواد علیه‌السلام ائمه ما در سنین بالا عهده‌دار این وظیفه خطیر شده بودند ولی به دلیل اینکه امام رضا علیه‌السلام تا سن حدود 50 سالگی از داشتن نعمت فرزند محروم بودند و تولد امام جواد علیه‌السلام در آن ایام و بعد هم شهادت امام رضا علیه‌السلام در همان سنین کودکی امام جواد علیه‌السلام صورت گرفت، باعث ایجاد تردیدها و شبهاتی در بین شیعیان آن حضرت و در بین مخالفان شده بود به طوری که برای اثبات یا رد حقانیت امام جواد علیه‌السلام برخی از دوستان و دشمنان دست به اقداماتی زدند و طبیعتا با انگیزه‌های متفاوت این اقدامات صورت گرفت.
دشمنان حضرت با انگیزه غیرصحیح جلوه دادن امامت ایشان و تخریب شخصیت حضرت، کارهایی می‌کردند و برخی دوستان ایشان با انگیزه اطمینان قلب و دستیابی به یک آرامش باطنی و حقیقی اقداماتی کردند و امام جواد علیه‌السلام را در معرض آزمایش‌های مختلف علمی قرار دادند و مناظرات علمی فراوانی برپا کردند که معروف و مشخص است.
به عنوان مثال یکی از این مناظرات، مناظره‌ای بود که بر اثر سوالی که یک فرد از معتصم پرسید بر پا شد. سوال در خصوص قطع دست یک دزد بود. معتصم پاسخ این سوال را به فقهای عباسی واگذار کرد و فقهای عباسی که در جلسه حضور داشتند هرکدام بر اساس استنباط خود حکمی دادند. وقتی معتصم صحبت تک تک فقها را شنید، با امام جواد علیه‌السلام که در آن زمان نوجوانی بیش نبود سوال خود را مطرح کرد و حضرت فرمودند که مرا از پاسخ دادن معذور بدار! معتصم اصرار کرد و حضرت پاسخی فرمودند که آن پاسخ هم منطقی‌تر و مستدل‌تر و هم مستند به قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. معتصم چون در مقابل پاسخ علمی و محکم حضرت قرار گرفت، در ظاهر ابراز سرور و خوشحالی کرد و پاسخ را تصدیق کرده و دستور داد که حکم براساس نظر امام جواد علیه‌السلام اجرا شود و خب طبیعی بود که تمام فقهای ریش‌سفید و پر سابقه دستگاه عباسی از این پاسخ امام، ناراحت و به شدت عصبانی شده و در واقع به جهل و عجز خود در پاسخ علمی واقف شوند.
این‌ها همه نشان دهنده تسلط حضرت جواد و علم ایشان در سن کودکی بود که به علوم فراوان اولین و آخرین دسترسی داشتند به گونه‌ای که بزرگان و دانشمندان در پاسخ های امام می‌ماندند و متحیر می‌شدند و اینها برای این بود که ثابت شود منسب امامت و ولایت منسبی نیست که بسته به سن باشد.
در بسیاری روایات تاریخی داریم که حضرت جواد علیه‌السلام در سن 4ـ5 سالگی که بودند، وقتی شیعیان خدمت امام رضا علیه‌السلام می‌‌رسیدند و از امام رضا علیه‌السلام می‌پرسیدند که شما بعد از خودتان چه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی می‌کنید؟ حضرت رضا علیه‌السلام با اینکه برادرانی داشتند، عمو زادگانی داشتند که در سنین بالاتر هم بودند و طبیعتا نظرها به سمت آنها معطوف می‌شد، به فرزند خردسالشان یعنی امام جواد علیه‌السلام اشاره می‌کردند و می‌فرمودند پس از من ایشان امامت را بر عهده خواهد داشت.
و حتی در همان زمان حیات و حضور حضرت رضا علیه السلام، امام جواد علیه‌السلام نوعا سوالاتی را که در ذهن و ضمیر شیعیان بود، خودشان بازگو می‌کردند و پاسخ می‌دادند و جالب اینکه هم شخص امام رضا و هم شخص امام جواد علیهما السلام به این شبهه که مگر می‌شود امامی در سنین خردسالی به امامت منسوب شود، پاسخ‌هایی با استناد به آیات قرآن می‌دادند که معروف‌ترین آن، استناد به آیاتی است که خداوند متعال می‌فرماید: ما به یحیی در سنین خردسالی حکم را واگذار کردیم. (حکم به معنای حکمت و منسب پیامبری است.)
و یا آیاتی که اشاره می‌کند حضرت عیسی علیه‌السلام در حالی به مقام پیامبری مبعوث شد که در آغوش مادر بود و لب به سخن گشود و به مردمی که دور حضرت مریم جمع شده بودند فرمود: من بنده خدا هستم و خداوند به من حکمت داده و مرا به عنوان پیامبر برگزیده است.
همه اینها در پاسخ به آن شبهات مقدری بود که یا در ذهن دوستداران بود و یا بر زبان مخالفان جاری می‌شد.
این استنادات تاریخی و قرآنی و ابراز وجاهت و توان علمی امام جواد علیه‌السلام باعث می‌شد در مناظراتی که دستگاه خلافت عباسی به عمد برای شکست امام جواد علیه‌السلام و در واقع، شکست مکتب تشیع و اهل‌بیت ترتیب می‌دادند، حضرت با بیان علمی و با غلبه بر حریفان قدرتمند و برتر جهان اسلام و دانشمندان علوم مختلف، حقانیت خودشان را به اثبات برسانند.
غلبه امام جواد علیه‌السلام بر مخالفان و دانشمندانی که بعضا در مناسب قضایی و فقهی و یا در مقام مشاوره معتصم ـ خلیفه عباسی ـ بودند باعث شد که کینه حضرت را به دل بگیرند و به تحریک معتصم بپردازند و در بسیاری از نقل‌های تاریخی آمده که همین تحریکات، باعث ایجاد ترس و وحشت معتصم از امام جواد علیه‌السلام شد و بر اثر این کینه‌توزی‌ها دستور مسموم کردن و شهید کردن امام جواد علیه‌السلام را صادر کرد.
این‌ها نمونه‌هایی است که باید بیشتر روی آن کار شود. چراکه هنوز شاهد شبهه پراکنی‌های دشمنان و سوالات دوستان، در این زمینه هستیم و بازگو کردن این اتفاقات و مناظرات تاریخی که کاملا مستند و متواتر تاریخی است به مکتب تشیع کمک فراوانی می‌کند. 

* از برکات وجودی امام جواد علیه‌السلام به مسلمانان، نمونه‌ای ذکر کنید.
ـ وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام بدون تفاوت بین اولین و آخرینشان، همگی منشأ خیر و برکت بودند. آن بزرگواران چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، چه در زمان حضور ظاهری و چه در زمان غیبت، همواره منشأ برکت بوده‌اند.
اگر بخواهم نمونه‌ای ذکر کنم، باید عرض کنم که وجود امام جواد علیه‌السلام به لحاظ معنوی، سیاسی و اجتماعی در آن مقطع حساس مأمون و پس از مأمون که دوران اوج اقتدار و گسترش فکری معتزله بود،‌ از جهتی بسیار با برکت بود.
معتزله عقل گرایانی بودند که به عنوان یک شعبه در اسلام به وجود آمدند و مأمون هم آنها را پر و بال داد. آنها سعی می‌کردند همه چیز را با ترازوی عقل بسنجند. آن هم عقل ناقصی که به کمال لازم نرسیده بود. حضور امام جواد علیه‌السلام و رویکرد علمی ایشان و غلبه‌ای که در مناظرات داشتند باعث شد که موج سنگینی که جریان معتزله ایجاد کرده بود کمرنگ شود و همچنان حقانیت مکتب شیعه و اهل بیت به عنوان مکتب راستین و انسان‌ساز بتواند در دنیا جلوه کند. 

* جوانان و دانشجویان چگونه می‌توانند از امام جواد علیه‌السلام الگو بگیرند؟
ـ امام جواد علیه‌السلام جوان‌ترین امام ما شیعیان است که در سن جوانی به شهادت رسیدند و شاخصه اصلی وجودی ایشان بُعد علمی است،
از این رو، بُعد علمی و مناظره‌های ایشان، باید الگوی جوانان قرار بگیرد. یعنی همه و به ویژه جوانان عزیز با اشراف و آگاهی نسبت به مسائل اعتقادی و تاریخی و سیره اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام جواد، خود را در گام اول، مجهز به علم و دانش کامل و کافی کنند و به سوالات درونی خود پاسخ دهند و در گام دوم، بتوانند پاسخ‌های مناسب به سوالات دوستان و دشمنان بدهند.
نکته مهمی که لازم است عرض کنم این است که بسیاری از شبهه‌های امروزی که توسط دستگاه‌های ارتباطی مانند ماهواره‌ها و شبکه‌های مختلف و فضاهایی که در عرصه اطلاع رسانی مجازی وجود دارد، علیه تشیع، مطرح و تبلیغ می‌شود و حتی گاهی مرز تشیع را رد می‌کنند و علیه اسلام کار می‌کنند؛ همان سوالات و شبهه‌های تکراری است که در طول تاریخ، مطرح شده و البته جواب‌های لازم هم داده شده است. برخی از این شبهات در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم هم وجود داشته و بعضی از آنها در زمان اهل‌بیت علیهم السلام بوده و به تدریج بیان شده و تا امروز هم ادامه دارد.
متأسفانه یکی از مشکلات جوانان این است که در این زمینه‌ها کم مطالعه می‌کنند ولذا سوال و شبهه را که می‌شنوند خیال می‌کنند این شبهه، جدید است و خیلی دقیق و علمی‌ مطرح شده است. در حالی‌که باید پس از آن پیگیری و جست‌وجو کنند و در پاسخ گرفتن و قانع کردن خود و دیگران، واقعا تلاش کنند و مجهز شوند. پس مجهز کردن خود به مسایل علمی و تقویت بنیه‌های اعتقادی وظیفه‌ای است که هر شیعه امام جواد علیه‌السلام و به خصوص جوانان می‌توانند عهده‌دار آن باشند. 

* باب الحوائج بودن امام جواد علیه‌السلام از چه جهت است؟

ـ همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی و اخروی، هادی و ناصرند اما هرکدام از امامان ما در یکی از ابعاد، ظهور و بروز بیشتری دارند. مثلا در بین عرفا و علما معروف است که اگر کسی از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام توسل پیدا کند. یا اگر کسی طالب معنویت است به حضرت علی علیه‌السلام متوسل شود.
از این رو، مشهور در بین فقها و علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیه‌السلام بسیار مجرّب است و این هم فقط صرف ادعا نیست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ایشان سبب گشایش گره‌های مالی و اقتصادی می‌شود که خود مردم متدین ما تجربه کرده‌اند و در حکایات و احوالات مومنان، بسیار ذکر شده است و اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد می‌بخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بی‌جهت نبوده است.

یکی از معجزات پیامبر اکرم (ص) تسبیح گفتن انگور

 بسمه تعالی 

در کتاب منتهی الأمال تالیف حاج شیخ عباس قمی بـه سـنـد مـعـتبر از امّ سلمه منقول است که روزى فاطمه علیهاالسّلام آمد به نزد حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم و امـام حسن و امام حسین را برداشته بود و حـریـره سـاخـتـه بـود و بـا خود آورده بود چون داخل شد حضرت فرمود که پسر عمّت را بـراى مـن بطلب . چون امیرالمؤ منین علیه السّلام حاضر شد امام حسن را در دامن راست و امام حـسـین را در دامن چپ و على و فاطمه را در پیش رو و پسِ سر خود نشانید و عباى خیبرى بر ایـشـان پـوشـانـیـد و سـه مـرتـبـه گـفـت : خـداونـدا! ایـنـهـا اهل بیت من اند؛ پس از ایشان دور گردان شکّ و گناه را و پاک گردان ایشان را پاک کردنى . و مـن در مـیـان عـَتـَبـه در ایـسـتـاده بـودم ، گـفـتـم : یـا رسـول اللّه ! مـن از ایـشـانم ؟ فرمود: که بازگشت تو به خیر است امّا از ایشان نیستى . پـس جـبـرئیـل آمـد و طـبـقـى از انـار و انـگـور بـهـشـت آورد چـون حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلم انـار و انـگـور را در دست گرفت هر دو تسبیح خدا گـفتند و آن حضرت تناول نمود؛ پس به دست حسن و حسین داد و در دست ایشان سبحان اللّه گـفـتـنـد و ایـشـان تـنـاول نـمـودنـد؛ پس به دست على علیه السّلام داد تسبیح گفتند و آن حـضـرت تـنـاول نـمـود؛ پـس شـخـصـى از صحابه داخل شد و خواست که از انار و انگور بـخـورد. جـبـرئیـل گفت : نمى خورد از این میوه ها مگر پیغمبر یا وصىّ پیغمبر یا فرزند پیغمبر.(۱) 

(۱) خرائج راوندى 1/48؛ (بحار الانوار) 17/359 .

زندگی نامه امام جواد علیه السلام

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت . نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است . امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت . مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای  بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی  کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی  دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی  برده است ، در تاریخ معروف است " . از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی  و زیادی سالهای عمر ندارد . باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی  در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری  پاسخ گفت . برای نمونه ، یکی از مناظره های  ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زیر نقل می کنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی  برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید . گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟ گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود . خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست . خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند . یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی  المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید . دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی  به حضرت ابوجعفر محمد بن علی  کرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید ؟ آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار . خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید . حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند می دهی  پاسخ آن را می گویم . این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی  آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد . خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی  باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد . معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند . ذرقان می گوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است . سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری  می گویم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری  و لشکری حاضر هستند ، حتی  خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی  که در حضور تو می شود هستند ، و چون می بینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد . این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد . این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد . روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی  سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی  مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس . یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند . مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی  که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی  عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد . امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی  مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند . اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند . عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم . ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی  ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی  شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی  با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد (ع )
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی  که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی  که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد . این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی  دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی  سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی  که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای  دیگری هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است . فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح : 1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی ) 2 - ابواحمد موسی مبرقع 3 - ابواحمد حسین 4 - ابوموسی عمران 5 - فاطمه 6 - خدیجه 7 - ام کلثوم 8 - حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .