عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

اسلام سیاسی بازگشته است

 بسمه تعالی 

 اگر فقط به ظاهر قضایا نگاه کنیم، به نظر می رسد که فرایند تشدید فشار علیه ایران قوت گرفته است! ولی سرعت تحولات بالا رفته و به زحمت می توان وضع آینده را از روی وضعیت فعلی نتیجه گرفت و پیش بینی کرد. تا مدتی قبل تصور می شد این فقط اوضاع در خاورمیانه است که به هم ریخته و ساختارها و سازوکارهای نظم موجود از هم پاشیده است. اما فقط زمانی کوتاه لازم بود تا آشکار شود که به هم ریختگی فعلی در واقع یک مسئله جهانی است و هیچ اختصاصی به کشورهای خاورمیانه ندارد. به تدریج صداهایی از گوشه و کنار جهان بلند شد که شباهتی عجیب به صدای مردم خاورمیانه داشت. در خاورمیانه مردم علیه دیکتاتوری امثال مبارک شعار می دادند و در سانفرانسیسکو و نیویورک علیه دیکتاتوری دلار مستقر در وال استریت. هر دو شعار علیه دیکتاتوری بود و هر دو ابرازخشم علیه آن نیروی واحدی که پشت این دیکتاتوری ها ایستاده است. گویی مردم در حال ادراک چیزی بودند که تا پیش از این هم جلوی چشم آنها بود اما جرئت نگریستن به آن را نداشتند و وقتی این جرأت پیدا شد قصه به فهمیدن و نگاه کردن محدود نماند بلکه به سرعت تبدیل به نوعی الگوی عمل دستجمعی شد که تلاش می کرد با رساترین صدای ممکن بگوید حالا که فهمیده مشکل کجاست، تا آن را ریشه کن نکند از پای نخواهد نشست. ممکن است این فرایندی طولانی مدت باشد و در واقع هم همینطور خواهد بود. مناسبات فعلی یک روزه شکل نگرفته است که یک روزه از بین برود. مسلما الیت مسلط بر جهان که از تداوم وضع فعلی به همه معانی ممکن سود می برد با تمام توان در مقابل هر نوع تغییری خواهد ایستاد و تلاش خواهد کرد با چنگ و دندان سیستم فعلی را حفظ کند. آنچه مهم است در واقع زمان نیست. مهم این است که به قول مارکس در مانیفست کمونیست، هر آنچه تا امروز سخت و استوار به نظر می رسید در حال دود شدن و به هوا رفتن است. مارکس این تعبیر را برای توصیف نیروی ویران کننده مدرنیزاسیون به کار می برد و شاید هرگز تصور نمی کرد که روزی بتوان از تعابیر او برای توصیف دود شدن و به هوا رفتن خود مدرنیته استفاده کرد.
آمریکایی ها در هفته ها و ماه های آغازین خیزش های اسلامی منطقه تلاش فراوانی کردند تا این تحلیل را تثبیت کنند که این قیام ها فاقد هرگونه معنای ایدئولوژیک و استراتژیک مشخص است و باید آن را صرفا به مثابه یک سلسله تحولات پرشتاب اجتماعی و اقتصادی معنا کرد. تیم امنیت ملی اوباما در راهبردی که برای مهار انقلاب های منطقه تدوین کرد تمرکز خود را روی 3 نقطه قرار داد: اول ، حمایت از اصلاحات و مخالفت با انقلاب؛ دوم، تلاش برای ارائه تفسیری یکسره سکولار از تحولات منطقه و سوم، جلوگیری از مدل شدن ایران به عنوان تنها کشوری که از 30 سال پیش همان حرف هایی را می زده که امروز مردم خاورمیانه در خیابان ها فریاد می کنند.
آنچه برخی منابع غربی طرح مارشال نوین آمریکا در منطقه خوانده اند دقیقا با این هدف اعلام شد که آمریکا بتواند با استفاده از ابزارهای اقتصادی و گرو گرفتن کمک های مالی، روند حرکت های انقلابی در کشورهای منطقه را مدیریت کند. آمریکایی ها اعلام کردند کمک هایی به کشورهای خاورمیانه خواهند کرد اما این کمک ها مشروط به آن است که فرایند اصلاحات در این کشورها دقیقا به همان نحوی آغاز شود و پیش برود که آنها می خواهند. از اعدادی در مقیاس چند میلیارد دلار سخن به میان می آمد و اینکه آمریکا و اروپا آماده هستند تا خاورمیانه را از نو بسازند.
دقیقا در میان این ادعاهای بزرگ بود که موج سنگین بحران مالی از راه رسید. ابتدا به سراغ دلار رفت و سپس منطقه یورو را در نوردید. اقتصاد یونان به عنوان نماد تاریخی تمدن غرب در معرض فروپاشی کامل قرار گرفت و دورنمای این موضوع پدیدار شد که این کشور دیگر هرگز تا ابد قادر به پرداخت بدهی های خود به آلمان، فرانسه و دیگر کشورها نخواهد بود. اکنون تقریبا روشن شده که این کشورها مجبورند بدهی های یونان را ببخشند اما در اینجا دو مشکل هست که کار را به بن بست رسانده است: اول اینکه عمده بدهی های یونان به بخش خصوصی آلمان و فرانسه است نه بخش دولتی و لذا دولت ها برای بخشیدن آن راهی ندارند جز اینکه یا اصول مالکیت فردی را زیر پا بگذارند و یا خود طلب های بانک های خصوصی را بپردازند. و مشکل دوم این است که وعده های کمک مالی که اروپا و آمریکا به کشورهای خاورمیانه داده بودند دقیقا به اندازه همان چیزی است که برای بیرون کشیدن خود از گرداب بحران اقتصادی نیاز دارند. در واقع خیلی زود معلوم شد نه آمریکا و نه اروپا دیگر در موقعیتی نیستند که بتوانند به بذل و بخشش هایی از این قبیل دست بزنند ضمن اینکه اصلاحات در کشورهای مابعد انقلابی هم مطلقا آنطور که آنها می خواستند پیش نمی رفت.
بهار عربی تقریبا در تمامی مناطق خاورمیانه به شکل گیری دو قطبی اسلام-سکولاریسم انجامید. سکولارها مدافع وضع موجود هستند و اسلام گرایان فرایند تغییر را مدیریت می کنند. تلاش آمریکا برای جایگزین کردن این دو قطبی با دو قطبی های دیگری مانند شیعه-سنی یا ایرانی-عربی به هیچ نتیجه ای نرسیده است. هر جای خاورمیانه را که نگاه می کنید این اسلام گرایان و سکولارها هستند که در مقابل هم صف کشیده اند. آیا این چیزی است که آمریکا و اروپا بخواهند بالای آن پولی بپردازند؟!
هرچه جلوتر می رویم روندهای سازنده تحولات آینده منطقه روشن تر و محدودیت های غرب برای ایجاد انحراف در مسیر آنها شفاف تر می شود. در یک تحلیل بسیار خلاصه به نظر می رسدروندهای آینده حول 3 محور کلان استراتژیک شکل خواهد گرفت.
اول- بازگشت اسلام سیاسی به خاورمیانه. در این تردیدی نیست که اسلام سیاسی به خاورمیانه بازگشته است و این یعنی شکست تمام عیار پروژه 400 ساله سکولاریسم. غربی ها تا همین اواخر واقعا تصور می کردند دین را برای همیشه از صحنه تصمیم گیری های سیاسی در تمام جهان حذف کرده اند و تنها سنگر فتح نشده ایران است که آن هم خیلی دوام نخواهد آورد. اکنون آمریکایی ها به چشم می بینند که جبهه دینداران در حال گسترش است و هر روز خاکریزهای جدید ساخته می شود. ایران اکنون عمق استراتژیک این جبهه است نه خط مقدم آن. در لیبی تنها جمله عبدالجلیل که مردم را آرام کرده و اجازه تداوم کار شورای انتقالی را می دهد همان است که گفت قوانین لیبی بر مبنای شریعت اسلام نوشته خواهد شد و دولت آینده اسلامی خواهد بود. در تونس اسلام گرایان قاطعانه انتخابات را برده اند و در هر جای دیگر خاورمیانه هم که صندوق های رای برپا شود خواهند برد. بدون هیچ تردیدی، به لحاظ استراتژیک خطری بزرگتر از بازگشت اسلام سیاسی به صحنه منطقه برای آمریکا متصور نیست. اگر اسلام از مساجد و خانه ها خارج شود و به دورن اتاق های تصمیم گیری وارد شود به زودی زمانی خواهد رسید که دیگر هیچ جای منطقه برای آمریکا امن نباشد و بین دو مفهوم منافع کشورهای منطقه و منافع آمریکا تباینی عبور ناپذیر برقرار خواهد شد.
دوم- نتیجه مستقیم آنچه در بند اول گفتیم این است که آمریکایی ها باید بار کنند و از منطقه بروند. خروج آمریکا از منطقه اکنون دیگر یک مفهوم نظامی یا امنیتی نیست بلکه امری است که ژئوپلتیک جدید منطقه آن را به آمریکا تحمیل خواهد کرد. آمریکا دیگر نه توان مالی اداره یک امپراتوری نظامی در سراسر جهان را دارد، نه توانایی نظامی و لجستیکی آن را و نه پشتوانه اجتماعی که آن را حمایت کند. آمریکایی ها مجبورند دورانی از بازگشت به داخل را تجربه کنند و با بحران هایی که همیشه از آنها گریخته اند روبرو شوند. درست است که به دلیل تهی شدن مسیحیت از بن مایه های ایدئولوژیک در اثر فرایند رفورم دینی، این دین فعلا در موقعیتی نیست که پشتوانه ایدئولوژیک لازم برای جنبش های اجتماعی در اروپا و آمریکا را فراهم کند ولی در این تردیدی نیست که انقلاب بالاخره ایدئولوژی خود را خواهد یافت. مسئله فروپاشی دنیای مدرن اکنون فقط مسئله زمان است. هر نوع تجدید نظر اساسی در این سیستم با مقاومت مافیای صهیونیستی اداره کننده آن مواجه خواهد شد و عدم تجدید نظر هم فرو رفتن در مهلکه نابودی را تسریع خواهد کرد. اکنون آمریکا در حال خروج از افغانستان و عراق است. همه در کاخ سفید می دانند که برای این رفتن بازگشتی در کار نیست. مقطع فعلی در خاورمیانه مقطعی است که آمریکا در آن بیش از هر وقت دیگر نیاز به حضور در قلب تحولات دارد اما طنز تاریخ این است که دقیقا در همین مقطع آمریکا توانایی خود برای حضور مستقیم در منطقه را بالکل از دست داده است و صرفا تلاش می کند تا بتواند با تشدید فشار بر ایران، بر سر آینده سیاسی منطقه با آن به تفاهمی برسد.
سوم- و مهم تر از همه اینکه آمریکایی ها خوب می دانند الگوی ایران به معنای قرار دادن دین در متن اداره جامعه و ایستادگی در مقابل سلطه غرب در حال تکثیر است بی آنکه ضرورتی به در میان بودن نام ایران باشد. وقتی ایران را به عنوان یک مدل در نظر بگیریم آنوقت از تمام ویژگی های محلی خود پیراسته شده و در هیئت یک امر ناب ظاهر می شود. ایران اکنون نیازی ندارد که خود را رهبر منطقه بخواند یا برای رسیدن به چنین جایگاهی تلاش کند. در مفهوم رهبری نوعی معنای عملیاتی خفته است که در مورد رابطه ایران و کشورهای منطقه مصداق ندارد. ایران در حال تبدیل شدن به نوعی مدل است که رونوشت های محلی از آن خود به خود تکثیر می شود. گذشته ایران در حال تبدیل شدن به آینده کشورهای منطقه است و انکار این موضوع از سوی آمریکا در حالی که ملت های منطقه راه خود را می روند هیچ چیز را عوض نخواهد کرد.
مهدی محمدی
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد