وی در مراسم رونمایی از کتاب تاریخ جامع ایران گفت: عدهای پیدا میشوند که تعامل با دنیا را ذلتبار میشمارند. چه ذلتی! دست از شعارهای کم محتوا بردارید، شعارهایی که جلوی پیشرفت را میگیرد.
وی در ادامه گفت: ایران ما نباید از هیچ حرفی بترسد، ما نباید از هیچ مذاکرهای بترسیم، چون حرف حسابی و منطق داریم. اما اگر این مسیر را نرویم دچار ابتذال خواهیم شد. ما باید از این مسئله جلوگیری کنیم، ما باید راهها را باز کنیم. تعاملی که امام میخواست ایجاد کند در آن انحرافی پیدا شده که باید این انحراف را به نحوی حل کنیم. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند اگر یکی از مشرکین درخواست کرد که بیاید و کلام خدا را بشنود به او این اجازه را بدهید و امنیتش را تأمین کنید. ما اینطور مذاکره میکنیم.
وی گفت: امروز برخی حرفهای عجیب و غریب میزنند، مثلاً میگویند تحریم به نفع ما بود. واقعاً اگر از جیب مردم خبر داشتند از این حرفها نمیزدند. این قشر مزدبگیر جامعه که اکثریت جامعه را هم تشکیل میدهند را ببینید که امروز استخوانهایشان هم در حال پوسیده شدن است. امروز ما طرحهای بسیار بزرگی داریم اما به دلیل همین تحریمها ناقص مانده است. این دلیل شرعی ندارد که ما نتوانیم برای رفع مشکلمان با جهان صحبت کنیم. پیامبر اکرم(ص) هم از طبیب ایرانی برای معالجه استفاده میکردند.
وی گفت: ما باید به نقطه مشترک با دنیا برسیم و به عقل جمعی دنیا برسیم ولی این عده محدود کار را به جایی رساندهاند که دانشگاههای بزرگ، دانشجویان ایرانی نمیپذیرند که کشورمان به دانش آنان نیاز دارد.
وی همچنین گفته که «اگر در مذاکرات ناحق میگوییم باید راهمان را عوض کنیم»!
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است: 1- اینکه «عدهای تعامل با دنیا را ذلتبار میشمارند» یک دروغ بزرگ است؟ کدام سیاستمدار یا جریان مؤثر سیاسی چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ 2- چرا آقای هاشمی و برخی افراد مشابه وی اصرار دارند رابطه با «شیطان بزرگ» (تعبیر صریح امام) را «تعامل با دنیا» جا بزنند؟ آیا غیر از این صورت که به شهادت منطق دین،اصول امام و رهبری، و تجارب متعدد، ارتباط با شیطان بزرگ به هیچ نحو قابل دفاع نیست و بنابراین در این میان حامیان رابطه به هر قیمت مجبورند مغالطه کنند؟! 3- امام کی دنبال تعامل با آمریکا بود و کجا آمریکا را «کدخدا» یا «ابرقدرتی که نمیتوان با او رابطه نداشت»- ادعای سابق هاشمی- خطاب میکرد؟ چرا آقای هاشمی هم خط امام را تحریف میکند و هم با پیشدستی و نوعی فرار به جلوی ناشیانه مدعی انحراف از تعامل مورد نظر امام میشود؟! آیا این ظلم مضاعف نیست؟ 4- تلاش برای رابطه یک سویه (رابطه ظالم و مظلومی) با آمریکا چه ارتباطی به فرموده پیامبر(ص) دارد مبنی بر اینکه اگر یکی از مشرکین خواست بیاید و کلام خدا را بشنود، به او این اجازه را بدهید؟! یعنی افکار عمومی و نخبگان ما خبر ندارند اما آقای هاشمی مثلاً خبر دارد که احیاناً اوباما و جانکری و دیگر جلادان نسلکش آمریکایی درخواست شنیدن پیام اسلام را دارند؛ که مدام ملت ایران را متهم به تروریسم و تهدید به حمله نظامی میکنند؟ آیا این رسم جدید درخواست برای شنیدن صدای اسلام است؟!
5- نگرانی آقای هاشمی برای جیب مردم و شکستن استخوان آنان در حالی است که خود ایشان به عنوان یکی از افراد ذیمدخل در فتنه سبز بهتر از همه میدانند که چه کسانی از طرف سران جنبش سبز کذایی گرای تحریمهای فلج کننده را به آمریکا و اروپا دادند تا به خیال خود از دولت وقت (دولت دهم) انتقام بگیرند؟ نمیشود که جریان مدعیان دروغین اصلاحطلبی و اعتدال، از یک طرف گرای فشار اقتصادی علیه ملت ایران را به بیگانگان بدهند تا ناکامی فتنه سبز در بسیج مردم علیه حاکمیت جبران شود و هم خود را به عنوان نگران و دلواپس تحریمها و منجی اقتصاد کشور جا بزنند.
6- پیامبر اعظم(ص) و امت او در سختترین شرایط تحریم و محاصره در شعب ابیطالب که گاه هیچ غذایی برای خوردن نداشتند، آیا با صدای بلند به نحوی که مشرکان بشنوند گفتند که کمر ما در این محاصره شکست و پوسید؟ یا با صلابت تمام استقامت کردند؟
7- ثم ماذا؟ آقای هاشمی برای چندین بار است که با هر انگیزهای کشور را ضعیف و مستأصل نشان میدهد و سؤال این است که آیا چنین تصویری، خدمت به تیم مذاکره کننده است یا بستن دست آنها؟ غرب باید از شنیدن قبیل اظهارات آقای هاشمی، میل به تعامل و دادن حق ملت ایران بکند یا فشارها را بر ملت ما بیفزاید؟
8- اگر فشار دشمن و تحریمهای خصمانه وی نبود -که معلوم است گرای آن از کجاها داده شد- جریان تجدیدنظرطلب ورشکسته در فتنه سبز، چگونه میخواست مردم ما را بترساند و به خود بخواند و خود را منجی جا بزند و معترضان به آن عملکرد سیاه در فتنه را تخطئه نماید؟! البته که از این نظر تحریم برای حامیان فتنه، یک امتیاز(!) محسوب میشود هر چند که در ظاهر خود را نگران جیب و زندگی مردم نشان دهند.
به قول معروف فعلاً که تحریمهای حامیان خارجی فتنه، برای حامیان داخلی آن هم آب شده و هم نان!
گفت: رئیس مجمع تشخیص مصلحت گفته است «تحریمها پدر مردم را درآورده است».
گفتم: ایشان باید به وطنفروشانی اعتراض کند که به وزارت خزانهداری آمریکا توصیه میکردند برای حمایت از فتنه سبز تحریمها را افزایش بدهند!
گفت: ایشان اعتراض کرده که چرا بعضیها میگویند «تحریمها به نفع ما بوده است».
گفتم: حضرت امام(ره) میفرمودند «تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی تحفه الهی بود که ما از آن غافل بودیم».
گفت: ایشان در همین جلسه گفته است: «تمدنی که امام میخواستند با این انقلاب ایجاد کنند الان دچار انحراف شده است»!
گفتم: امام(ره) میفرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، بعضیها میگویند؛ «حضرت امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود»! امام میفرمودند اسرائیل باید از صحنه گیتی محو شود، بعضیها میگویند «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» امام میفرمودند یک موی کوخنشینها به همه کاخنشینان شرف دارد»، بعضیها دنبال مانور تجمل هستند! و...
گفت: پس این چه تصویری است که ایشان از خط امام(ره) ارائه میدهند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! معروف است که «عکس»، برعکس است!
زمزمههایی مبنی بر اینکه وزارت علوم در دولت یازدهم، سهمیه یک جریان خاص و تندرو است در اوایل رأی آوردن آقای روحانی به گوش میخورد. این زمزمهها با معرفی اولین نامزد تصدی وزارت علوم توسط آقای روحانی بیشتر شد، اما با هوشیاری نمایندگان مجلس پروژه تسخیر وزارت علوم توسط جریان تندروی اصلاحطلب ناکام ماند. در ادامه رئیس جمهور محترم با سرپرست کردن توفیقی در وزارت علوم، خود به شائبه اختصاص وزارت علوم به جریان تندرو و بدسابقه عینیت بخشید؛ گویی تمام آن زمزمهها درست بود و وزارت علوم «باید» به فتنهایهای تندرو میرسید. در همان برهه سرپرستی توفیقی بود که بحث سیاسی و کذب غیرقانونی بودن دانشجوهای بورسیه پیش آمد و .... اما این همه ماجرا نبود و نیست. سیر کند شدن، توقف و در نهایت نزول رتبه علمی ایران، وجه دیگر این ماجراست. علاوه بر این، نتایج غیرقابل قبول دیگری هم از «سهمیه»ای شدن وزارت علوم پدید آمده و بعد از این هم خواهد آمد که اشارهای هرچند گذرا به آنها خالی از لطف نیست. ادامه مطلب را بخوانید.
ادامه مطلب ...حیدر مستخدمین حسینی معاون اسبق وزارت اقتصاد در گفتگو با نسیم با انتقاد از تقارن زمان افزایش قیمت بنزین با مذاکرات هستهای اظهار کرد: اگر افزایش قیمت حاملهای انرژی و نان به بعد از تعیین تکلیف مذاکرات در دهم تیرماه موکول میشد صورت خوشایندتری از برهه کنونی پیدا میکرد.
مستخدمین حسینی با تاکید بر لزوم بهبود شرایط داخلی اقتصاد کشور در آستانه مذاکرات برای حمایت از تیم مذاکرهکننده هستهای به نسیم تصریح کرد: تیم مذاکرهکننده هستهای زحمت و وقت زیادی را صرف مذاکرات میکند و مسئولیت سنگینی را برعهده گرفته است، بنابراین باید به آنها کمک شود تا با آرامش بهتری در مذاکرات حضور پیدا کنند؛ نه این که کاری کنیم آنها در پشت سر خود احساس کنند که مردم از وضع اقتصاد کشور با توجه به افزایش قیمتها ناراضی هستند.
در همین حال رجانیوز با طرح این سوال که آیا افزایش قیمت بنزین و گاز و ایجاد نارضایتی در مردم قرار است جامعه را به «توافق به هر قیمت» راضی کند؟ نوشت: به فاصله چند ساعت بعد از اعلام یکباره افزایش قیمت بنزین و قطع شدن سهمیه خودروها و موتورسیکلتهای شخصی، افزایش قیمت گاز خانگی و تجاری نیز قطعی شد. این روند عجیب در حالی از سوی «دولت تدبیر» صورت گرفته است که دولت میتوانست از عجله در تصمیمگیری دراینباره اجتناب کند زیرا در شرایط کنونی که تیم مذاکرهکننده هستهای در حال مذاکرات نهایی است، ممکن است این تلقی ایجاد شود که هدف نهایی دولت از افزایش شتابزده قیمت سوخت آن هم بدون اعلام قبلی، ایجاد یک «اهرم فشار» برای نارضایتی عمومی در جامعه بوده است تا با گره زدن حداکثری وضعیت اقتصادی مردم با مذاکرات هستهای، جامعه آماده «توافق به هر قیمت» باشد.
لازم به ذکر است اعلام گران شدن قیمت بنزین در حالی امسال همزمان با سالروز فتح خرمشهر از سوی دولت انجام شد که پیش از این نیز همزمان با دهه فجر در سال 92 دولت تصمیم به پخش سبد کالا گرفت و با تشکیل صفهای طولانی در شهرهای مختلف و درست کردن خوراک خبری برای رسانههای ضدانقلاب، عملا سی و پنجمین سالگرد جشن انقلاب اسلامی را با حواشی مختلف رسانهای مواجه کرد.
از سوی دیگر سایت راه دانا در تحلیلی نوشت: اظهارات مسئولان دولت تدبیر و امید به ویژه درخصوص مسائل اقتصادی هر روز موجب ابهامهای بیشتری در بین مردم میشود و ضد و نقیضگوییهای مطرح شده از یک سو و اقدامات بیسر و صدای دولتیها از سوی دیگر موجب شده تا مردم با نوعی سردرگمی در مسائل اقتصادی مواجه شوند. در این بین با توجه به نزدیک شدن زمان ضربالاجل برای نهایی شدن توافقات ایران و 5+1، این دست اقدامات دولتیها رشد بیشتری یافته است. از همین رو به نظر میرسد برخی دولتیها با افزایش قیمت بنزین و نان و حذف یارانهها قصد دارند تا به مردم اینگونه القا کنند که راهی جز پذیرش توافق هستهای با غرب وجود ندارد و مشکلات مالی فقط در صورت پذیرش این توافق است که حل خواهد شد.
2 سال پیش نیز برخی مسئولان دولتی به غلط گفته بودند خزانه خالی است!
وبسایت جهاننیوز با بررسی وضعیت رشد علمی کشور سالهای گذشته و علل افت علمی کشور در سال 2013 بر مبنای رنکینگهای بینالمللی نوشت: سهم تولید علم ایران از سال 2005 تا 2012 مرتبا افزایش یافته و از سال 2013 این رشد متوقف شده و عقبگرد علمی کشور آغاز شده است. به عبارت دیگر پس از رشد علمی مستمر، کشور در طول 2 سال اخیر با افت علمی مواجه شده است.
این گزارش حاکی است در دولت نهم کشور همواره با رشد خیرهکننده علمی روبهرو بوده است. در زمان چهارساله دولت نهم، همواره شاهد رشد علمی کشور در تولید علم بودهایم. این رشد در سال 2006 به عدد نزدیک به 50 رسیده است که در سطح جهانی یک عملکرد فوقالعاده محسوب میشود.
عملکرد دولت دهم نیز از سال 2009 تا 2012 در روند تولید دانش در جهان مطلوب بوده و همانگونه که مشاهده میشود در این سالها، نرخ تولید علم کشور همواره در حال رشد بوده است. بیشترین رشد در دولت دهم در سال 2011 و برابر 32 درصد رشد میباشد.
در سال 2013 با تغییر سیاستهای وزارت علوم افت علمی کشور آغاز شده و متاسفانه شاهد افت 47/2 درصدی در تولید علم کشور هستیم. این در حالی است که در این سالها هرگز با افت علمی کشور روبهرو نبودیم.
در سال 2013 افت علمی کشور در برخی رشتهها نزدیک 50 درصد نیز رسیده است. این آمار نشان دهنده سیاستهای نادرست آموزش عالی و عدم توجه به رشد علمی در بسیاری از رشتههاست.