عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

آقای هاشمی نمی‌داند چه کسانی گرای تحریم‌هارا دادند؟!(خبر ویژه)



وی در مراسم رونمایی از کتاب تاریخ جامع ایران گفت: عده‌ای پیدا می‌شوند که تعامل با دنیا را ذلت‌بار می‌شمارند. چه ذلتی! دست از شعارهای کم محتوا بردارید، شعارهایی که جلوی پیشرفت را می‌گیرد.
وی در ادامه گفت: ایران ما نباید از هیچ حرفی بترسد، ما نباید از هیچ مذاکره‌ای بترسیم، چون حرف حسابی و منطق داریم. اما اگر این مسیر را نرویم دچار ابتذال خواهیم شد. ما باید از این مسئله جلوگیری کنیم، ما باید راه‌ها را باز کنیم. تعاملی که امام می‌خواست ایجاد کند در آن انحرافی پیدا شده که باید این انحراف را به نحوی حل کنیم. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند اگر یکی از مشرکین درخواست کرد که بیاید و کلام خدا را بشنود به او این اجازه را بدهید و امنیتش را تأمین کنید. ما این‌طور مذاکره می‌کنیم.
وی گفت: امروز برخی حرف‌های عجیب و غریب می‌زنند، مثلاً می‌گویند تحریم به نفع ما بود. واقعاً اگر از جیب مردم خبر داشتند از این حرف‌ها نمی‌زدند. این قشر مزدبگیر جامعه که اکثریت جامعه را هم تشکیل می‌دهند را ببینید که امروز استخوان‌هایشان هم در حال پوسیده شدن است. امروز ما طرح‌های بسیار بزرگی داریم اما به دلیل همین تحریم‌ها ناقص مانده است. این دلیل شرعی ندارد که ما نتوانیم برای رفع مشکل‌مان با جهان صحبت کنیم. پیامبر اکرم(ص) هم از طبیب ایرانی برای معالجه استفاده می‌کردند.
وی گفت: ما باید به نقطه مشترک با دنیا برسیم و به عقل جمعی دنیا برسیم ولی این عده محدود کار را به جایی رسانده‌اند که دانشگاه‌های بزرگ، دانشجویان ایرانی نمی‌پذیرند که کشورمان به دانش آنان نیاز دارد.
وی همچنین گفته که «اگر در مذاکرات ناحق می‌گوییم باید راهمان را عوض کنیم»!
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است: 1- اینکه «عده‌ای تعامل با دنیا را ذلت‌بار می‌شمارند» یک دروغ بزرگ است؟ کدام سیاستمدار یا جریان مؤثر سیاسی چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ 2- چرا آقای هاشمی و برخی افراد مشابه وی اصرار دارند رابطه با «شیطان بزرگ» (تعبیر صریح امام) را «تعامل با دنیا» جا بزنند؟ آیا غیر از این صورت که به شهادت منطق دین،‌اصول امام و رهبری، و تجارب متعدد، ارتباط با شیطان بزرگ به هیچ نحو قابل دفاع نیست و بنابراین در این میان حامیان رابطه به هر قیمت مجبورند مغالطه کنند؟! 3- امام کی دنبال تعامل با آمریکا بود و کجا آمریکا را «کدخدا» یا «ابرقدرتی که نمی‌توان با او رابطه نداشت»- ادعای سابق هاشمی- خطاب می‌کرد؟ چرا آقای هاشمی هم خط امام را تحریف می‌کند و هم با پیشدستی و نوعی فرار به جلوی ناشیانه مدعی انحراف از تعامل مورد نظر امام می‌شود؟! آیا این ظلم مضاعف نیست؟ 4- تلاش برای رابطه یک سویه (رابطه ظالم و مظلومی) با آمریکا چه ارتباطی به فرموده پیامبر(ص) دارد مبنی بر اینکه اگر یکی از مشرکین خواست بیاید و کلام خدا را بشنود، به او این اجازه را بدهید؟! یعنی افکار عمومی و نخبگان ما خبر ندارند اما آقای هاشمی مثلاً خبر دارد که احیاناً اوباما و جان‌کری و دیگر جلادان نسل‌کش آمریکایی درخواست شنیدن پیام اسلام را دارند؛ که مدام ملت ایران را متهم به تروریسم و تهدید به حمله نظامی می‌کنند؟ آیا این رسم جدید درخواست برای شنیدن صدای اسلام است؟!
5- نگرانی آقای هاشمی برای جیب مردم و شکستن استخوان آنان در حالی است که خود ایشان به عنوان یکی از افراد ذی‌مدخل در فتنه سبز بهتر از همه می‌دانند که چه کسانی از طرف سران جنبش سبز کذایی گرای تحریم‌های فلج کننده را به آمریکا و اروپا دادند تا به خیال خود از دولت وقت (دولت دهم) انتقام بگیرند؟ نمی‌شود که جریان مدعیان دروغین اصلاح‌طلبی و اعتدال، از یک طرف گرای فشار اقتصادی علیه ملت ایران را به بیگانگان بدهند تا ناکامی فتنه سبز در بسیج مردم علیه حاکمیت جبران شود و هم خود را به عنوان نگران و دلواپس تحریم‌ها و منجی اقتصاد کشور جا بزنند.
6- پیامبر اعظم(ص) و امت او در سخت‌ترین شرایط تحریم و محاصره در شعب ابیطالب که گاه هیچ غذایی برای خوردن نداشتند، آیا با صدای بلند به نحوی که مشرکان بشنوند گفتند که کمر ما در این محاصره شکست و پوسید؟ یا با صلابت تمام استقامت کردند؟
7- ثم ماذا؟ آقای هاشمی برای چندین بار است که با هر انگیزه‌ای کشور را ضعیف و مستأصل نشان می‌دهد و سؤال این است که آیا چنین تصویری، خدمت به تیم مذاکره کننده است یا بستن دست آنها؟ غرب باید از شنیدن قبیل اظهارات آقای هاشمی، میل به تعامل و دادن حق ملت ایران بکند یا فشارها را بر ملت ما بیفزاید؟
8- اگر فشار دشمن و تحریم‌های خصمانه وی نبود -که معلوم است گرای آن از کجاها داده شد- جریان تجدیدنظرطلب ورشکسته در فتنه سبز، چگونه می‌خواست مردم ما را بترساند و به خود بخواند و خود را منجی جا بزند و معترضان به آن عملکرد سیاه در فتنه را تخطئه نماید؟! البته که از این نظر تحریم برای حامیان فتنه، یک امتیاز(!) محسوب می‌شود هر چند که در ظاهر خود را نگران جیب و زندگی‌ مردم نشان دهند.
به قول معروف فعلاً که تحریم‌های حامیان خارجی فتنه، برای حامیان داخلی آن هم آب شده و هم نان!

آینده علمی کشور اسیر جریان تندرو(یادداشت میهمان)

زمزمه‌هایی مبنی بر اینکه وزارت علوم در دولت یازدهم، سهمیه یک جریان خاص و تندرو است در اوایل رأی آوردن آقای روحانی به گوش می‌خورد. این زمزمه‌ها با معرفی اولین نامزد تصدی وزارت علوم توسط آقای روحانی بیشتر شد، اما با هوشیاری نمایندگان مجلس پروژه تسخیر وزارت علوم توسط جریان تندروی اصلاح‌طلب ناکام ماند. در ادامه رئیس جمهور محترم با سرپرست کردن توفیقی در وزارت علوم، خود به شائبه اختصاص وزارت علوم به جریان تندرو و  بدسابقه عینیت بخشید؛ گویی تمام آن زمزمه‌ها درست بود و وزارت علوم «باید» به فتنه‌ای‌های تندرو می‌رسید. در همان برهه سرپرستی توفیقی بود که بحث سیاسی و کذب غیرقانونی بودن دانشجوهای بورسیه پیش آمد و .... اما این همه ماجرا نبود و نیست. سیر کند شدن، توقف و در نهایت نزول رتبه علمی ایران، وجه دیگر این ماجراست. علاوه بر این، نتایج غیرقابل قبول دیگری هم از «سهمیه»ای شدن وزارت علوم پدید آمده و بعد از این هم خواهد آمد که اشاره‌ای هرچند گذرا به آنها خالی از لطف نیست. ادامه مطلب را بخوانید.

ادامه مطلب ...

پالس‌های اشتباه به طرف مذاکره سوء تدبیر یا تعمد؟!(خبر ویژه)

حیدر مستخدمین حسینی معاون اسبق وزارت اقتصاد در گفتگو با نسیم با انتقاد از تقارن زمان افزایش قیمت بنزین با مذاکرات هسته‌ای اظهار کرد: اگر افزایش قیمت حامل‌های انرژی و نان به بعد از تعیین تکلیف مذاکرات در دهم تیرماه موکول می‌شد صورت خوشایندتری از برهه کنونی پیدا می‌کرد.
مستخدمین‌ حسینی با تاکید بر لزوم بهبود شرایط داخلی اقتصاد کشور در آستانه مذاکرات برای حمایت از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به نسیم تصریح کرد: تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای زحمت و وقت زیادی را صرف مذاکرات می‌کند و مسئولیت سنگینی را برعهده گرفته است، بنابراین باید به آنها کمک شود تا با آرامش بهتری در مذاکرات حضور پیدا کنند؛ نه این که کاری کنیم آنها در پشت سر خود احساس کنند که مردم از وضع اقتصاد کشور با توجه به افزایش قیمت‌ها ناراضی هستند.
در همین حال رجانیوز با طرح این سوال که آیا افزایش قیمت بنزین و گاز و ایجاد نارضایتی در مردم قرار است جامعه را به «توافق به هر قیمت» راضی کند؟ نوشت: به فاصله چند ساعت بعد از اعلام یکباره افزایش قیمت بنزین و قطع شدن سهمیه خودروها و موتورسیکلت‌های شخصی، افزایش قیمت گاز خانگی و تجاری نیز قطعی شد. این روند عجیب در حالی از سوی «دولت تدبیر» صورت گرفته است که دولت می‌توانست از عجله در تصمیم‌‌گیری دراین‌باره اجتناب کند زیرا در شرایط کنونی که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در حال مذاکرات نهایی است، ممکن است این تلقی ایجاد شود که هدف نهایی دولت از افزایش شتابزده قیمت سوخت آن هم بدون اعلام قبلی، ایجاد یک «اهرم فشار» برای نارضایتی عمومی در جامعه بوده است تا با گره زدن حداکثری وضعیت اقتصادی مردم با مذاکرات هسته‌ای، جامعه آماده «توافق به هر قیمت» باشد.
لازم به ذکر است اعلام گران شدن قیمت بنزین در حالی  امسال همزمان با سالروز فتح خرمشهر از سوی دولت انجام شد که پیش از این نیز همزمان با دهه فجر در سال 92 دولت تصمیم به پخش سبد کالا گرفت و با تشکیل صف‌های طولانی در شهرهای مختلف و درست کردن خوراک خبری برای رسانه‌های ضدانقلاب، عملا سی و پنجمین سالگرد جشن انقلاب اسلامی را با حواشی مختلف رسانه‌ای مواجه کرد.
از سوی دیگر سایت راه دانا در تحلیلی نوشت: اظهارات مسئولان دولت تدبیر و امید به ویژه درخصوص مسائل اقتصادی هر روز موجب ابهام‌های بیشتری در بین مردم می‌شود و ضد و نقیض‌گویی‌های مطرح شده از یک سو و اقدامات بی‌سر و صدای دولتی‌ها از سوی دیگر موجب شده تا مردم با نوعی سردرگمی در مسائل اقتصادی مواجه شوند. در این بین با توجه به نزدیک شدن زمان ضرب‌الاجل برای نهایی شدن توافقات ایران و 5+1، این دست اقدامات دولتی‌ها رشد بیشتری یافته است. از همین رو به نظر می‌رسد برخی دولتی‌ها با افزایش قیمت‌ بنزین و نان و حذف یارانه‌ها قصد دارند تا به مردم این‌گونه القا کنند که راهی جز پذیرش توافق هسته‌ای با غرب وجود ندارد و مشکلات مالی فقط در صورت پذیرش این توافق است که حل خواهد شد.
2 سال پیش نیز برخی مسئولان دولتی به غلط گفته بودند خزانه خالی است!

خلع ید شورای عالی انقلاب فرهنگی با تغییر روند انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها

رئیس سازمان بسیج اساتید با بیان اینکه واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها از شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کمیته چند نفره سبب کاهش بیشتر شتاب علمی است، گفت: واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها به یک کمیته به نفع پیشرفت علمی کشور نیست.


سهراب صلاحی رئیس سازمان بسیج اساتید، واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها از شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کمیته چند نفره را سبب کاهش بیشتر شتاب علمی دانست و گفت: بحث علم و فناوری مبنای قدرت کشورها است و دلیل اینکه ما در دهه اخیر به شیب علمی قابل قبولی دست یافتیم این بود که ستادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی این بخش را تحت نظر رهبر معظم انقلاب به خوبی پیگیری می‌کرد ولی در دو سال اخیر به دلیل دخالت‌های جریان سیاسی در مدیریت دانشگاه‌ها کاهش شتاب علمی را شاهد هستیم.
وی افزود: براساس پیش‌بینی‌ها باید امسال 5 پله در تولید علم پیشرفت می‌کردیم و به رتبه 10 جهان می‌رسیدیم، ولی 2 رتبه سقوط کردیم و از 15 به 17 رسیدیم و اگر دوباره دخالت جریان‌های سیاسی در مدیریت دانشگاه‌ها تشدید شود و جریان علمی متعهد دلسوز اجازه اظهار نظر در رابطه با تعیین ریاست دانشگاه‌ها را نداشته باشد وضعیت شتاب علمی بدتر می‌شود.
رئیس سازمان بسیج اساتید تشکیل یک کمیته برای تعیین ریاست دانشگاه‌ها به جای شورای عالی انقلاب فرهنگی را سبب سرخوردگی بیشتر فرهیختگان برشمرد و گفت: دانشمندان ما در بحث مذاکرات هسته‌ای دچار سرخوردگی شدند و جابه جایی‌های زیاد و متوالی روسای دانشگاه‌ها نیز باعث شد خیز علمی کشور دچار رکود شود، همچنین تلاش برخی جریان‌های سیاسی برای تبدیل دانشگاه به باشگاه سیاسی هم در روند تضعیف دانشگاه‌ها تاثیرگذار بود و اگر در حال حاضر تعیین ریاست دانشگاه‌ها نیز در حد یک کمیته تقلیل یابد به نفع پیشرفت کشور نیست.
وی افزود: اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی افراد صاحب‌نظری هستند و اگر این اعضا به برخی افراد برای ریاست دانشگاه‌ها رای نمی‌دهند حتما استدلال‌هایی دارند. به طور مثال برای دانشگاه فرهنگیان فردی پیشنهاد شده که خودش فلسفه وجودی این دانشگاه را قبول ندارد، بنابراین چطور برخی مراجع برای ریاست این فرد در دانشگاه فرهنگیان فشار وارد می‌کنند؟!
صلاحی گفت: اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با استدلال علمی و با توجه به سابقه افراد به وی برای ریاست دانشگاه‌ها رای می‌دهند و اگر دولت بخواهد بر روی این موضوع چنگ بیندازد روند افت علمی کشور تشدید می‌شود.
اقوام رئیس جمهور پشت پرده!
گفتنی است پیش از سر برآوردن طرح ایجاد یک کمیته مستقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تعیین روسای دانشگاه ها به منظور حل بن‌بست خود ساخته دولت در معرفی نامزدهای سیاسی و بدسابقه، دیگر طرح عبدالحسین فریدون، پسر عموی رئیس جمهور و مدیرکل دفتر وزارتی و سرپرست مرکز جذب اعضای هیئت‌ علمی وزارت علوم که از ابتدا در پشت پرده پرونده سازی علیه بورسیه‌های علمی دولت قبل نقش آفرین بود، در  شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده بود. بر اساس این طرح یک هیئت عالی با ترکیبی متشکل از 7 عضو دولتی و دو نفر از اعضای شورای انقلاب فرهنگی به اضافه دبیر شورا تشکیل می‌شود تا درخصوص مسائل و امور دانشگاهیان تصمیم‌گیری کند. رسیدگی به مسائلی چون تجدیدنظر در تصمیمات نهایی هیئت‌ امنا ممیزه دانشگاه‌ها، مسائل انضباطی دانشجویان، آزمون‌ها، بورسیه دانشجویان و فرصت‌های مطالعاتی از موارد مورد توجه در این دستورالعمل است. به این ترتیب با سهل‌اندیشی برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، پرونده بورسیه‌ها پس از اعلام رای برائت کمیسیون اصل 90 مجلس برای همیشه سیاسی شد و رای سیاسیون با توجه به ترکیب اعضای کمیته مذکور همواره به نفع دولت خواهد بود.
امکان ندارد شورا رای بدهد
با این وجود حسین کچویان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی  در رابطه با طرح جدید واگذاری تعیین روسای دانشگاه‌ها به دولت، گفت: با توجه به تاکیدات امام خمینی(ره) نسبت به وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی و حساسیت رهبر معظم انقلاب، باید همه مدیران فرهنگی کشور از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شوند و حتی در قانون مدیریت خدمات کشوری هم این موضوع آمده است، بنابراین تغییر این روند دارای مشکل است.
کچویان اظهار داشت: اگر اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی به دولت واگذار شود، بخش مهمی از تاثیری که شورا در دانشگاه‌ها داشت منتفی می‌شود که این اتفاق به نفع دانشگاه‌ها نیست.
شهروندان آمریکا
 رئیس دانشگاه نباشند
احمد چلداوی عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت نیز تشکیل کمیته تعیین روسای دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی را دور زدن انتخاب اصلح دانست و گفت: حداقل انتظار مردم از یک رئیس دانشگاه که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان کشور را برعهده دارد این است که «گرین کارت آمریکا» نداشته باشد و اعضای درجه 1 خانواده وی در کشورهای متخاصم زندگی نکنند!
چلداوی اضافه کرد: روسای دانشگاه‌ها محرم اسرار استادان هستند و اطلاعات مهمی از آنان دارند، بنابراین نباید به راحتی به کشورهای متخاصم رفت‌وآمد داشته باشند، این حداقل انتظار مردم از یک رئیس دانشگاه است.
آخرین خبر
آخرین گزارش‌ها حاکی است در جلسه دیروز شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس نهاد نمایندگی، رئیس هیئت‌نظارت و بازرسی شورای انقلاب فرهنگی، وزیر بهداشت، وزیر علوم و دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان اعضای کمیته انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها تعیین شدند.

افت علمی در دانشگاه پس از 8 سال رشد مداوم(خبر ویژه)

وبسایت جهان‌نیوز با بررسی وضعیت رشد علمی کشور سال‌های گذشته و علل افت علمی کشور در سال 2013 بر مبنای رنکینگ‌های بین‌المللی  نوشت: سهم تولید علم ایران از سال 2005 تا 2012 مرتبا افزایش یافته و از سال 2013 این رشد متوقف شده و عقبگرد علمی کشور آغاز شده است. به عبارت دیگر پس از رشد علمی مستمر، کشور در طول 2 سال اخیر با افت علمی مواجه شده است.
این گزارش حاکی است در دولت نهم کشور همواره با رشد خیره‌کننده علمی روبه‌رو بوده است. در زمان چهارساله دولت نهم، همواره شاهد رشد علمی کشور در تولید علم بوده‌ایم. این رشد در سال 2006 به عدد نزدیک به 50 رسیده است که در سطح جهانی یک عملکرد فوق‌العاده محسوب می‌شود.
عملکرد دولت دهم نیز از سال 2009 تا 2012 در روند تولید دانش در جهان مطلوب بوده و همانگونه که مشاهده می‌شود در این سالها، نرخ تولید علم کشور همواره در حال رشد بوده است. بیشترین رشد در دولت دهم در سال 2011 و برابر 32 درصد رشد می‌باشد.
در سال 2013 با تغییر سیاست‌های وزارت علوم افت علمی کشور آغاز شده و متاسفانه شاهد افت 47/2 درصدی در تولید علم کشور هستیم. این در حالی است که در این سال‌ها هرگز با افت علمی کشور روبه‌رو نبودیم.
در سال 2013 افت علمی کشور در برخی رشته‌ها نزدیک 50 درصد نیز رسیده است. این آمار نشان دهنده سیاست‌های نادرست آموزش عالی و عدم توجه به رشد علمی در بسیاری از رشته‌هاست.

هشدار علمی به آقای روحانی !

هزار و 182 عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه‌ها در نامه‌ای به رئیس‌جمهور نسبت به افت علمی کشور هشدار دادند.
به گزارش فارس، در ابتدای نامه استادان دانشگاه، ضمن آرزوی توفیق برای رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت تصریح شده است: مطالب و پیشنهادات کوتاه و مهمی را در خصوص فعالیت‌های علمی، پژوهشی، فناوری، نوآوری و نهایتاً توسعه فعالیت‌های شرکت‌های دانش‌بنیان در چارچوب اقتصاد مقاومتی برای شکوفایی و اقتدار ملی با تکیه بر خیل عظیم و مشتاق اساتید و محققین دانشگاهی به همراه دانشجویان مقاطع مختلف، به خصوص تحصیلات تکمیلی و همچنین سایر ظرفیت‌های ملی در این حوزه به استحضار می‌رساند.
استادان دانشگاه در ادامه نامه خود آورده‌اند: اهمیت علم و فناوری و پژوهش‌های مرتبط با آن برای همه کشورها و به طور خاص برای کشور عزیز ما امر واضحی است که نیاز به بیان یا اثبات ندارد. آنچه در این خصوص مورد سؤال است، اولویت و چگونگی آن می‌باشد. شاید به دلیل برخی نیازهای روزمره و بعضاً اضطراری به نظر رسد که فعالیت‌های علمی جایگاهی ندارد و وقتی مشکلات برطرف شد به مسائل علمی پرداخته خواهد شد! این نامه می‌افزاید: حاکمیت چنین نگاهی در بنگاه‌های اقتصادی که عمدتاً منافع کوتاه مدت را می‌بینند شاید مورد قبول باشد ولی برای کشوری که دارای آرمان‌های والا و مشخصی است و علم از ارزش‌های بنیادین و مکتبی آن است قطعاً قابل قبول نیست. رشد خیره‌کننده تولیدات علمی کشور در ۱۰ – ۱۲ سال اخیر و دستاوردهای فناورانه در برخی از حوزه‌های مهم مثل هسته‌ای، هوافضا، نانوفناوری، دفاعی، پزشکی و سلامت، عمرانی، نفت و گاز و ارتقای توانمندی صنعتی در اکثر حوزه‌های رایج دنیا با وجود تحریم‌های گسترده که از ابتدای انقلاب وجود داشته است، نشان‌دهنده ظرفیت و استعداد بی‌نظیر کشور برای دستیابی به قله‌های علم و فناوری دنیا است و این هدف به لطف و عنایت الهی برای ملت بزرگ ایران دست‌یافتنی است. استادان دانشگاه سپس در ادامه نامه خود یادآوری کرده‌اند: رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه ای(مدظله‌العالی) با هوشمندی کامل و بصیرت بی‌نظیر و با تکیه بر آموزه‌ها و تعالیم اسلامی همیشه بر تأثیر علم و فناوری در پیشرفت همه‌جانبه کشور و تحقق اهداف والای انقلاب اسلامی تأکید داشته‌اند، به نحوی که قدرت و اقتدار ملی را بر سه محور عمده فرهنگ، علم و اقتصاد بیان نموده‌اند. ایشان در سال‌های اخیر به طور ویژه و گسترده به همه اقشار جامعه، به خصوص به مسئولان نسبت به اهمیت و ضرورت جهاد علمی سفارش کرده و می‌کنند. معظم‌له از ابتدای شروع دولت یازدهم، از جلسه تنفیذ تا موقعیت‌های مناسب بعدی بر این امر و بر حفظ سرعت پرشتاب علمی کشور تأکید داشته‌اند، به عنوان نمونه در حکم اخیر دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند که شتاب رشد علمی کشور نباید به هیچ بهانه‌ای حتی اندکی کاهش یابد، بلکه باید روز به روز بر آن افزوده شود.
در اسناد بالا دستی از جمله قانون اساسی، قانون برنامه پنجم، نقشه جامع علمی کشور، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و سیاست‌های کلی علم و فناوری بر پیشرفت همه‌جانبه علم و فناوری تأکید شده است. از جمله در سیاست‌های کلی علمی و فناوری، «جهاد مستمر علمی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری» تصریح شده است. استادان امضاکننده این نامه سپس تأکید کرده‌اند: با چنین پشتوانه و الزامات مستحکم قانونی و عقلانی، روند برنامه‌ریزی و اقدامات و فعالیت‌های صورت گرفته در این حوزه متناسب با اهداف و سیاست‌ها به نظر نمی‌رسد. کاستی‌های متعددی در زمینه‌های مختلف اعم از سیاستگذاری و هدایت فعالیت‌های پژوهشی به سمت نیازهای واقعی کشور، کاربردی نمودن مقالات و پایان نامه ها، ایجاد مشوق‌ها و سازکارهای اثربخش در ارتباط دانشگاه و صنعت، درگیر نمودن اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در طرح و پروژه‌های کاربردی، تصویب و تخصیص اعتبارات مالی برای طرح‌ها و پروژه‌های اساسی و سایر فعالیت‌های پژوهشی، میزان تولیدات علمی، اختصاص منابع موجود به زیرساخت‌ها و فعالیت‌هایی با اولویت دستاوردهای عملی، توسعه و گسترش پارک‌های علم و فناوری و شرکت‌های دانش‌بنیان مستقر در آنها، تحریک و تشویق بازار داخلی و خارجی برای دستاوردهای دانشی و فناورانه داخلی، متناسب‌سازی محتوا و شیوه‌های آموزشی با الزامات کاربردی و پژوهش‌های اصیل، تضعیف دوره‌های تحصیلات تکمیلی پژوهش‌محور، رکود یا حذف طرح‌های کلان ملی که از نیاز‌ها و ضروریات جدی کشور می‌باشد، شایسته‌سالاری و مدیریت حرفه‌ای و جهادی، مشاهده می‌شود که آثار منفی آنها به تدریج و در حوزه‌های مختلف مثل تداوم وابستگی به خارج، بیکاری حجم زیادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، لطمه به باور و اعتماد ملی، افت رتبه علمی در جهان، عدم تحقق اهداف و چشم‌انداز و جلب توجهات جامعه علمی به مسائل غیرواقعی و حاشیه‌ای، آشکار می‌شود.
 این استادان در پایان نامه خود به رئیس‌جمهور آورده‌اند: پیشنهاد مشخص ما اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش علمی کشور این است که با تمرکز و تقویت جهت‌گیری‌های صحیح علم و فناوری در چارچوب تدابیر، قوانین و سیاست‌های مصوب با مشارکت تمام اقشار مرتبط با این حوزه از تولید‌کنندگان علم تا بهره‌برداران و واسطه‌های مربوط، فضای شور و نشاط و پیشرفت همه‌جانبه علمی را توانی مضاعف بخشیده و این عرصه را تبدیل به عرصه‌ای استثنایی برای پیشرفت کشور قرار گیرد و بر اساس آن فرصت‌های استثنایی را به‌وجود آورد و با سرعت زیاد وابستگی کشور به درآمدهای حاصل از خام‌فروشی، به خصوص نفت و گاز را قطع کرد و همگان شاهد رونق و شکوفایی هرچه بیشتر کشور با حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های آن باشند.

32 هزار میلیارد تومانی که آمد 141 هزار میلیاردی که به باد رفت!(خبر ویژه)

مشرق در این زمینه با اشاره به بروز جو خوش‌بینی پس از انتخابات 92 نوشت: این جو پس از آغاز به کار دولت به علت سیگنال‌هایی که برخی مسئولان دولت به جامعه ارسال می‌کردند، با شدت بیشتری ادامه یافت و با امضای توافق هسته‌ای ژنو در آذرماه 1392 به اوج خود رسید. در آن دوران، هر روز رکوردهای بورس جابجا می‌شد و مسئولان ارشد دولت نیز از رشد چشمگیر شاخص بورس مسرور بودند و مردم را به سرمایه‌گذاری بیشتر در بازار سرمایه دعوت می‌کردند زیرا معتقد بودند با امضای توافق ژنو، سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خارجی به سرعت به کمک اقتصاد ایران خواهند آمد.
رشد حبابی بورس تا چند هفته پس از توافق ژنو نیز ادامه یافت؛ اما به تدریج که جزئیات توافق علنی شد و سهامداران و فعالان بورس متوجه شدند که خبری از رفع تحریم‌ها و گشایش‌های اقتصادی وعده داده شده نیست، حباب بورس ترکید و شاخص بورس که به مرز 90 هزار واحد رسیده بود روز به روز و هفته به هفته سقوط کرد و این سقوط ماهانه و سالانه شد و تا امروز ادامه یافته است.
این گزارش می‌افزاید: از آن زمان که روند کلی بورس نزولی شده، سهامداران خرد بازار زیان‌های هنگفتی کرده‌اند و مقامات ارشد دولتی که پس از توافق ژنو مردم را به سرمایه‌گذاری در بورس دعوت می‌کردند، دیگر سخنی درباره بورس نمی‌گویند و اکثراً درباره بورس سکوت کرده‌اند. بدین ترتیب، ارزش بازار اوراق بهادار که در پایان آذر ماه 1392 یعنی پس از توافق ژنو به رکورد 425 هزار میلیارد تومان رسیده بود، هم اینک به حدود 284 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است. به عبارت دیگر، 141هزار میلیارد تومان از ارزش بازار بورس کاسته شده، یعنی معادل این رقم از کف سهامداران رخت بربسته است. 141 هزار میلیارد تومان کاهش ارزش بازار در حالی رخ داده که کل دلارهای آزاد شده پس از توافق ژنو، حدوداً 10 میلیارد دلار معادل 32 هزار میلیارد تومان بوده است.
لازم به یادآوری است از ابتدای مذاکرات هسته‌ای در دولت، آگاهان و دلسوزان کشور به دولت هشدار می‌دادند که مسائل اقتصادی را به مذاکرات گره نزنند؛ اگر به آن هشدارها توجه می‌شد، مطمئناً دماسنج اقتصاد کشور و دیگر صنایع، اینچنین سقوط نمی‌کرد و به اعتماد مردم به بورس لطمه وارد نمی‌کرد.

درختی که نفت تولید می‌کند!



درخت مداد از خانواده «افوربیاسه» از جمله درختان همیشه سبزی است که در بخش‌های مختلفی همچون کشاورزی و درمان در شهرستان نیکشهر مورد استفاده قرار می‌گیرد، دلیل نام‌گذاری این درخت به درخت مداد شکل ساقه‌های آن است که شبیه مداد است.
رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان نیکشهر در این زمینه اظهار کرد: افوربیا تیروکالی یا درخت مداد به شکل کاکتوس ولی بدون خار است که ارتفاع آن معمولاً به سه تا پنج متر می‌رسد.
سیدرضا صمیمی افزود: قبل از خشکسالی‌های دو دهه اخیر در استان از این درخت برای رفع آفات و حشرات و حصاری برای جلوگیری از ورود حیوانات به مزارع کشاورزی استفاده شده است که نقش بسزایی در جلوگیری از قطع سایر درختان داشته است.
وی ادامه داد: این گیاه درحال حاضر در منطقه نکهچ و روستای هیچان وجود دارد که به دلیل سمی بودن شیره آن هیچ حیوان و حشره‌ای به آن نزدیک نخواهد شد.
رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان نیکشهر گفت: سالانه تعداد زیادی از درختان شورگز و چگرد برای استفاده در حصارهای باغات و اراضی کشاورزی قطع می‌شود که احیا و تکثیر این درخت و توزیع آن بین کشاورزان می‌تواند ناجی درختان شورگز و چگرد تلقی شود.
این مسئول بیان کرد: این درخت به دلیل نیاز پایین آب علاوه بر ساخت حصار زنده می‌تواند به عنوان یک کود غنی و آفت‌کش مورد استفاده کشاورزان قرار گیرد.
صمیمی افزود: اگر چه تماس بدن با شیره این درخت باعث سوزش شدید پوست شده و تماس آن با چشم ممکن است باعث کوری موقت شود اما از این درخت برای درمان بسیاری از بیماری‌ها استفاده می‌شود.
رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان نیکشهر اضافه کرد: در کشورهای مختلف از این درخت برای تولید چسب و لاستیک استفاده می‌شود و به گفته ملوین کالوین از شیمیدانان معروف آمریکایی این گیاه به دلیل تولید هیدروکربن لاتکس قابلیت تبدیل به بنزین را دارد و او پیشنهاد بهره‌برداری از این گیاه را برای تولید نفت داده و تخمین زده که 10 تا 50 بشکه نفت در هر هکتار از این گیاه به دست آید.

دستاوردها یا از دست‌داده‌ها‌؟! (یادداشت روز)

1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشت‌سازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سال‌ها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها به‌تنهایی می‌تواند در فهرست وقایع تاریخ‌ساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آل‌سعود با جنگنده‌های اهدایی آمریکا و اجاره‌ای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلع‌و قمع تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره‌ای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روح‌الله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هسته‌ای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواسته‌های نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه ‌گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هسته‌ای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیش‌روی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان رشته‌ای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونه‌ای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آل‌سعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرت‌های بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینه‌های دشوار» اعتراف می‌کند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و می‌نویسد؛ برای جلب حمایت دولت‌ها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هسته‌ای 12 ساله اگرچه تابلوی هسته‌ای دارد ولی این تابلو فقط بهانه‌ای برای تحریم‌هاست و تحریم‌ها حربه‌ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکته‌ای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کرده‌اند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکایی‌ها نمی‌خواهند چالش هسته‌ای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح می‌کند که هدف اصلی تحریم‌ها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا می‌کشد.
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشت‌ساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیه‌های بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پی‌آنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئه‌های دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریز‌ودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیده‌اند.
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنی‌هایی هست که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هسته‌ای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح می‌کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیه‌ای است که اجرای مفاد آن الزام‌آور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا می‌کند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان می‌کنند؟!
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN  HAS  AGREED  TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کرده‌اید؟!
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحله‌ای تن نمی‌دهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفته‌اند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کرده‌اند! چرا این خط قرمز را که همان کلاه‌گشاد توافق ژنو است نادیده گرفته‌اند؟!
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنی‌سازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کرده‌اند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نه‌فقط غنی‌سازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعه‌ای که مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیس‌جمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هسته‌ای کشورمان به مردم خبر می‌دهد؟!
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده‌اند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شده‌اند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدل‌های 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته‌ای کشورمان است استفاده‌ای نشود! آیا می‌توان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه‌روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته‌ای است، درخور تقدیر است یا...؟!
هفتم: فقط نیم‌نگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان می‌دهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازه‌گیری است اما، آنچه  حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونه‌ای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
هشتم: قرار بود و مسئولان هسته‌ای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریم‌ها نمی‌پذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریم‌ها تعلیق می‌شود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیت‌تر است این که تعلیق بخشی از تحریم‌ها به گزارش آژانس و راستی‌آزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علی‌رغم همه بازرسی‌ها و اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمی‌آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسی‌ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت می‌پذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیت‌های نظامی ایران، هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت‌کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشک‌های ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
و گفتنی‌های دیگری که بعدها خواهیم نوشت...

حسین شریعتمداری

حساب و کتاب خزانه ‌پری که خالی نشان داده می‌شد .

دولت یازدهم بارها گفته است اقتصاد کشور را با رشد منفی، رکود و... از دولت قبلی تحویل گرفته است. اعداد و ارقام صورتحساب عملکرد و تفریغ بودجه ۹۲ سخن دیگری دارند. این سخن را اصحاب نیاوران چگونه تجزیه و تحلیل می‌کنند؟


روزنامه رسالت در تحلیلی نوشت: همان روزها که تیم مذاکره‌کننده ایرانی در نخستین دور جدید ماراتن گفت‌وگوها در دولت یازدهم عازم ژنو بود وقتی رئیس جمهور گفت «خزانه کشور خالی است»، اولین کسی بودم که به نقد این گفته پرداختم. نوشتم این سخن به دو دلیل نارواست؛ -۱ خزانه کشور خالی نیست و دلیل آن پرداخت‌های بی‌وقفه اما تدریجی و منظمی است که از سوی خزانه صورت می‌گیرد. -۲ بر فرض محال هم خالی باشد، نباید کسی که در قامت یک دیپلمات در انتخابات ریاست جمهوری ظاهر شده در آستانه گفت‌وگوها به چنین حرفی تفوه فرماید و ضعف پنهان خود را برای حریف ظاهر سازد.
این روزنامه ادامه می‌دهد: سال ۹۲ سال استقرار دولت یازدهم بود. حال که گرد و غبار تبلیغات انتخاباتی فرو نشسته و نزدیک به دو سال از عملکرد اقتصادی دولت یازدهم گذشته، ببینیم عدد و رقم صورتحساب عملکرد دولت و تفریغ بودجه سال ۹۲ چه تصویری از سال «خزانه خالی» ارائه می‌دهد؟ جمع بودجه مصوب کل کشور در سال ۹۲ در بخش درآمدها مبلغ ۷۲۷ هزار میلیارد تومان بوده است، حال آنکه تفریغ بودجه ۹۲ که اخیراً در مجلس قرائت شد ۸۳۵ هزار میلیارد تومان است. یک جمع و تفریق ساده نشان می‌دهد بیش از ۱۰۸ هزار میلیارد تومان بیشتر از مصوب درآمد داشته‌ایم. این مبلغ بیش از نیمی از کل سرجمع منابع عمومی دولت است. این عدد نشان می‌دهد که در سال ۹۲ نه تنها خزانه خالی نبوده بلکه آنچنان سرریز بوده که دولت نمی‌دانسته و نمی‌توانسته آن را چگونه خرج کند. همین تصویر را در بخش هزینه‌ها و مصارف داریم. گزارش تفریغ بودجه، مبلغ مصارف کشور را در سال ۹۲ نزدیک به همین مبلغ یعنی ۸۳۳ هزار میلیارد تومان گزارش کرده است.
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت تصریح می‌کند: سؤال‌های کلیدی برای اصحاب نیاوران، اقتصاددانانی که امروز به عنوان مشاور، دولت را یاری می‌رسانند مطرح است که باید به آن پاسخ دهند؛ این اعداد و ارقام نشان می‌دهد که خزانه خالی نبوده است. در اوج تحریم‌ها خداوند بزرگ، این ملت را یاری داده و دخل و خرج کشور نه تنها نگران‌کننده نبوده بلکه افق بسیار روشن و امیدوارکننده‌ای هم داشته‌ایم. پس چرا خبر خلاف واقع به رئیس جمهور داده و کشور را ورشکسته و فقیر جلوه داده‌اند، گویی خزانه خالی است و دخل و خرج مملکت با هم نمی‌خواند؟
وی ادامه می‌دهد: چرا درآمدها برخلاف پیش‌بینی با عدد نجومی ۱۰۸ هزار میلیارد تومان از سقف بودجه بالا زده است و هزینه هم به همین میزان بدون اینکه مجوز قانونی در کار بوده خلاف سقف مصوب بالا زده است؟ پس فلسفه بودجه‌نویسی و انضباط مالی که باید در دولت حاکم باشد چه می‌شود؟

پدری برای مادر دانشگاه‌های ایران!

عملکرد حقوقی دولت محترم از زوایای مختلفی قابل بررسی است، به ویژه که «حقوقدان» بودن رئیس‌جمهور محترم‌مان یکی از عبارات پرطمطراق تبلیغی در انتخابات ریاست جمهوری 92 شده بود؛ و البته پس از انتخابات هم، دکتر روحانی به مناسبت‌های مختلف، بر وجهه حقوقی خودشان تأکید داشته و دولت یازدهم را هم دولتی قانون‌مدار دانسته‌اند.


تدوین منشور حقوق شهروندی، ارسال لایحه جرم سیاسی به مجلس، نهایی کردن لایحه جامع وکالت، از جمله عملکردهای حقوقی دولت محترم است که بعضاً با حواشی‌ای هم همراه بوده است. گذشته از این اقدامات، برخی از عملکردهای حقوقی دولت هم چندان بی‌حاشیه نبوده است. یکی از این موارد، نحوه تعیین وزیر و رئیس برای وزارت علوم و دانشگاه‌ها است. این یادداشت تنها همین مورد اخیر، یعنی عملکرد حقوقی دولت محترم در تعیین رؤسای دانشگاه‌ها را مورد بررسی قرار خواهد داد. پیش از پرداختن به اصل موضوع، اهمیت آنچه در ادامه می‌آید از این حیث بیش از پیش است که در نظر داشته باشیم، وزارت علوم در طول عمر دو سال و اندی دولت یازدهم، تنها حدود 9 ماه با وزیر اداره شده است و پس از تعیین وزیر و در حال حاضر هم، حدود 30 دانشگاه، بدون رئیس اداره می‌شوند که در آن بین، مهمترین دانشگاه ایران، دانشگاه تهران هم بیش از دو سال است که با سرپرست در حال اداره شدن است. نانوشته پیداست، این رویه به لحاظ حقوقی دارای ایرادات بسیاری است، ادامه مطلب را بخوانید.
1- مطابق اصل یکصد و سی و سوم قانون اساسی، رئیس‌جمهور پس از مراسم تنفیذ و تحلیف وزرای پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرده تا نمایندگان جهت تصدی امر وزارت به آنها اعتماد کنند. اگر وزیری موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس نشود، به استناد قسمت آخر اصل یکصد و سی و پنجم و تبصره دوم ماده 190 آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور می‌تواند به مدت نهایتاً 3 ماه برای وزارتخانه بدون وزیر، سرپرستی را تعیین نماید.
پس از رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی دولت است که اصل «نظارت» قوه مقننه بر قوه مجریه شکل گرفته و وزیر دولت، با اهرم‌های «سؤال» و «استیضاح» تحت نظارت مجلس است. این اهرم‌های نظارتی برای سرپرست اعمال نمی‌شود. به بیان دیگر، از آنجا که سرپرست وزارتخانه، مورد اعتماد مجلس واقع نشده است، به لحاظ حقوقی هم نمی‌توان در مجلس از وی سؤال نمود یا او را به استیضاح کشاند؛ همین عدم نظارت، یکی از دلایلی است که قانون‌گذار برای نهایتاً 3 ماه تعیین سرپرست را مجاز دانسته است و پیش از اتمام 3 ماه رئیس‌جمهور مکلف است مجدداً وزیری را برای کسب رأی اعتماد به مجلس معرفی نماید. وزارت علوم در دولت یازدهم، افت و خیزهای فراوانی را در این رابطه به خود دیده است؛ چرا که در زمان سرپرستی توفیقی بر وزارت علوم، حاشیه‌های دامنه‌داری برای وزارتخانه و دانشگاه‌ها به وجود آمد که پرداختن و واکاویدن آن حواشی، موضوع این نوشتار نیست. در سطحی پایین‌تر، سرپرست یک دانشگاه هم تفاوت‌هایی با رئیس دانشگاه دارد.
2- اصلی در حقوق اداری پذیرفته شده است که مطابق آن، سرپرست، صرفاً یک مقام اداری و برای رتق و فتق امور جاری دستگاه مربوطه است که انتخاب می‌شود. نتیجه منطقی اصل «تداوم خدمات عمومی» در حقوق اداری این است که برای جلوگیری از تعطیل شدن امور جاری دستگاه‌های اداری و با توجه به تعذّر از انتخاب رئیس، بطور موقت برای مجموعه مورد نظر، سرپرستی انتخاب می‌شود تا صرفاً امور اداری – اجرایی مجموعه تحت سرپرستی خود را به پیش ببرد.
پرواضح و منطقی است که به همان میزان که نظارت بر سرپرست کمتر از نظارت بر رئیس است، اختیارات رئیس هم از سرپرست بیشتر است. به عبارت دیگر، نظارت بیشتر دستگاه‌های نظارتی بر رئیس، به وی اختیارات بیشتری می‌دهد و از آنجا که سرپرست تحت نظارت کامل نهادهای نظارتی نیست، طبیعتاً از اختیارات کمتری هم برخوردار است؛ درست همانند آنچه که در بند یک این یادداشت و در خصوص تفاوت وزیر و سرپرست نوشته شد. این موضوع در ماده 3 آیین‌نامه مدیریت دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تصریح شده است: «رئیس موسسه بالاترین مقام اجرایی موسسه می‌باشد و در قبال کلیه امور موسسه در حدود مقررات مصوب، مسئول و نماینده حقوقی موسسه در نزد مراجع ذیصلاح خواهد بود».
با این اوصاف، مشخص است که سرپرست یک مجموعه منطقاً نمی‌تواند و نباید برای مجموعه تحت سرپرستی خود، «سیاستگذاری» داشته باشد، چرا که وی صرفاً مسئول رتق و فتق امور جاری، آن هم برای جلوگیری از تعطیل شدن ارائه خدمات عمومی است. همچنین و با توجه به نظارت غیرمستقیم و خفیفی که بر سرپرست اعمال می‌شود، دست بردن وی در اسناد مالی، عزل و نصب‌ها و تعیین خط مشی‌هایی که توسط وی صورت می‌پذیرد، همگی به لحاظ منطقی و حقوقی قابل خدشه و مناقشه است.
3- در خبرها آمده است که پس از 2 سال اداره شدن نماد آموزش عالی کشور با سرپرست، نهایتاً امروز قرار است در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ریاست دانشگاه تهران تعیین تکلیف شود. سرپرست فعلی دانشگاه تهران، خود جایگزین سرپرست قبلی این دانشگاه شده است، اقدامی که خود بر خلاف قوانین لازم‌الاجرای کشور انجام پذیرفته است. گذشته از این، استمرار سرپرستی دکتر نیلی به مدت قریب به 2 سال هم، خلاف قانون بوده است و ایشان حداکثر به مدت 6 ماه می‌توانسته‌اند سرپرست دانشگاه تهران باشند، چرا که تبصره 2 ماده 4  آیین‌نامه مدیریت دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی در این خصوص تصریح دارد: «وزیر هر یک از وزارتین می‌تواند تا تایید حکم رئیس پیشنهادی موسسه توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، وی را حداکثر به مدت شش ماه به عنوان سرپرست موسسه منصوب نماید».
گذشته از این اقدامات برخلاف قانون دولت، آن هم در مواجهه با نماد آموزش عالی ایران، چند نکته در انتخاب رئیس این دانشگاه در خور اهمیت است.
آقای نیلی احمدآبادی پیش از این برای تصدی وزارت علوم به مجلس معرفی گردیدند، اما نمایندگان مردم به ایشان اعتماد نکردند. وقتی نمایندگان مجلس پس از بررسی رزومه علمی – اجتماعی آقای نیلی به ایشان برای تصدی وزارت علوم اعتماد نکرده‌اند، در انتخاب ایشان به عنوان رئیس مهمترین دانشگاه ایران هم بایستی تأمل کرد. علی‌الخصوص اینکه مخالفت نمایندگان مجلس با نیلی احمدآبادی به اندازه‌ای بود که برخی نمایندگان پیشنهاد کرده بودند بدون شنیدن نظرات موافق و مخالف، رای‌گیری صورت بگیرد.
مطابق آنچه که در جلسه رأی اعتماد آقای نیلی مطرح شد، یکی از انتقادات وارده به ایشان که در نهایت هم منجر به عدم اعتماد نمایندگان شد، تبری نجستن از فتنه بود. در دوران تصدی سرپرستی دانشگاه تهران، حذف نیروهای ارزشی و بازگشت افرادی که در فتنه 88 بازداشت و زندانی شده بودند، مانند «داود. س» به دانشگاه و «حر» خطاب کردن فعالان فتنه، از جمله نکات منفی کارنامه آقای نیلی احمدآبادی است.
چندین و چند مورد دیگر از عملکردهای غیرکارشناسی و سیاسی آقای نیلی در مدت سرپرستی دانشگاه تهران وجود دارد که انتخاب ایشان را به عنوان رئیس مهمترین دانشگاه ایران، در خور درنگ و تأمل جدی می‌نماید.
دولت محترم، علاوه بر دانشگاه تهران، دانشگاه‌های مهم دیگری را هم با سرپرست اداره می‌کند! رویه دولت در این خصوص، علاوه بر خلاف قانون بودن، احتمالاً اهداف پیدا و پنهان دیگری را هم در پی دارد. این اهداف وقتی قابل بررسی‌تر می‌شود که بدانیم دانشگاه مهم دیگری چون دانشگاه فرهنگیان هم برای دو سال است که بدون رئیس اداره می‌شود. سرپرست دو ساله دانشگاه مهم فرهنگیان، پیش از این اعلام کرده است که هیچ اعتقادی به «تربیت معلم» ندارد و در عوض خود را مجری برنامه‌های یونسکو، از قبیل برنامه «توسعه پایدار» می‌داند!  
اگرچه تعیین نهایی رؤسای دانشگاه‌ها، با تصمیم نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی است، اما از نظر نباید دور داشت که با وقفه دو ساله برای تعیین رئیس این دانشگاه‌ها، احتمالا آبها از آسیاب افتاده باشد و حساسیت‌ها کمرنگ شده باشد و افرادی که به دلیل سوابق غیرقابل دفاع‌شان نتوانسته‌اند رئیس و وزیر شوند، با این مرور زمان، بتوانند به همان مناصب که پیش از این صلاحیت‌شان رد شده است، نائل شوند! توجه و تیزبینی و آینده‌نگری اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی در این خصوص تعیین‌کننده است. بر کسی پوشیده نیست که اگر در نتیجه مدیریت سیاسی مهمترین دانشگاه ایران، کوچکترین ناآرامی و رکود علمی‌ای که در این دانشگاه اتفاق بیفتد، به سرعت و با شدت بیشتر در سایر دانشگاههای کشور منتشر می‌شود.
عملکرد دولت محترم در تعیین وزیر علوم و رؤسای دانشگاه‌ها، در کنار مدیریت آموزش و پرورش و مواردی چون انحلال سازمان موفق فضایی، این شائبه را در اذهان ایجاد کرده است که مقوله «آموزش» در دولت یازدهم، بیش از آنکه با نگاه‌های کارشناسی شده و منطقی پیش رود، سیاسی زده است. این مهم با نزدیک شدن به ایام انتخابات، بیشتر خودنمایی خواهد کرد، از این رو لازم است که شورای عالی انقلاب فرهنگی از هم‌اکنون و با نگاهی به آینده، مانع از رکود علمی و سیاسی شدن دانشگاه‌ها شود. دولت محترم نیز در کنار پرداختن به موارد نمایشی‌ای چون تدوین منشور حقوق شهروندی که بیشتر یک ژست و پز سیاسی است تا اقدامی بدیع و راهگشا، بهتر این است که در عمل هم پایبندی خود را به موازین حقوقی و قوانین لازم‌الاجرای کشوری ثابت نماید.        

محمدصادق فقفوری

آقای روحانی بپذیرید که آمریکا را نشناخته بودید

همکار سابق نشریات اصلاح‌طلب می‌گوید معنای سخنان اخیر روحانی، راه نیامدن غرب و دعوت به باج‌ دادن است.


داریوش سجادی مشاور سابق کروبی در وبلاگ خود با اشاره به سخنانی نظیر «با انزوا نمی‌توان رشد کرد» و «اصول را نباید به سانتریفیوژ وصل کرد» و پیشنهاد رفراندوم می‌نویسد: دکتر روحانی می‌فرمایند والله بالله نمیشه با سیاست خارجی منقبض به توسعه اقتصادی رسید! بسیار خوب. قبول- نمیشه! اما این چه ربطی به همه‌پرسی از مردم دارد!؟
سجادی ادامه می‌دهد: آقای روحانی!
شما سال گذشته با اکثریت آرا پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شدید و بر کرسی تلاش جهت تحقق وعده‌های خود نشستید.
 با نشستن بر کرسی ریاست جمهوری فرمودید، «کشتیبان را سیاستی دگر آمد»  و ما کار بلدان آمدیم و باید با دنیا تعامل کنیم و سیاست خارجی بلدی می‌خواهد که آن هم کار ماست!
آقای ظریف با بشارت «آنکس که می‌گفت هولوکاست افسانه است رفته» آمد و ملتی را شیفته و چشم انتظار تبحر دیپلماتیک خود جهت تعامل جهانی و برون رفت از انزوا کرد.
رهبری نظام نیز تمام قد از رویکرد و مواضع شما در سیاست خارجی با لوگوی «نرمش قهرمانانه» حمایت کردند و خودتان نیز فرمودید در مذاکرات هسته‌ای برخوردار از اختیار تام هستید.
سجادی با این مقدمات می‌پرسد: اکنون چه اتفاقی افتاده که به شکوه «والله قسم بالله قسم نمیشه» افتاده‌اید!؟ اگر علی‌رغم همه حسن‌نیت‌ها و مساعی‌ جمیله‌تان در تعامل با دنیا و کدخدایش، ناکام از تعامل برد-برد با ایشان شده‌اید، چرا چوب آن را بر تن ملت می‌زنید!؟ اگر برخلاف تصورتان، نتیجه یک سال و نیم مذاکرات با ادبیات فاخر و دیپلماسی لبخند با «کدخدا» منجر به هیچ گشایشی نشده. حالا می‌خواهید با رفراندوم از مردم ایران به چه گشایشی برسید!؟ با خارجی نتوانستید به توافق برسید، در داخل مردم با رفراندوم باید پاسخگوی‌تان شوند!؟
وی می‌افزاید: اساسا در چنان رفراندوم مفروضی مایلید چه چیزی را به همه‌پرسی بگذارید!؟ اینکه؛ ملت عزیز ایران- علی‌رغم تلاش صادقانه ما در تعامل با دنیا (کدخدا) و برخورداری از حمایت رهبر و اختیار تام داشتن، لیکن طرف غربی با ما راه نیامد و نمی‌آید لذا اکنون شما بفرمائید به ایشان باج بدهیم تا والله قسم بالله قسم «بشه»!؟
وی تصریح می‌کند: جناب روحانی اگر «والله قسم بالله قسم نمیشه!» دلیل این «نشدن» در طرح غلط صورت مسئله است. از ابتدا ساده‌اندیشانه و غیرواقع‌بینانه به مسئله ورود کردید. پیش‌تر و به سهم و بضاعت مزجات خود آن ورود ساده‌اندیشانه  را در مقام یک شهروند عادی خدمت‌تان معروض داشته‌ بودم. اما ظاهرا مایل نیستید واقعیات دنیای سیاست را به رسمیت بشناسید.

کاش شیرزاد و زیباکلام از دولت حمایت نکنند!(خبر ویژه)

«حقیقتاً دکتر روحانی اگر دو تا متحد و طرفدار مانند احمد شیرزاد و صادق زیباکلام داشته باشند به قطع و یقین می‌توانند از حیث برخورداری از دشمن احساس خودکفائی کنند!» داریوش سجادی از همکاران سابق نشریات اصلاح‌طلب و مشاور کروبی با انتشار این تحلیل نوشت: بالغ بر ده ماه از اظهارات دکتر روحانی در اجلاس رؤسای دانشگاه می‌گذرد که طی آن منتقدین مذاکرات اتمی ایران با 5+1 را مشتی «بی‌سواد» قلمداد کردند و متعاقباً از متحدین خود به واسطه عدم ابراز نظرشان در تأیید روند مذاکرات مزبور گلایه کرده و اظهار داشتند «چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بی‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند اما بزرگان و دانشگاهیان سکوت می‌کنند؟ چرا فریاد نمی‌زنید؟ چرا وارد میدان نمی‌شوید؟»
وی می‌افزاید: مع‌الاسف اکنون که با یک تأخیر ده ماه آقایان شیرزاد و زیباکلام در راستای اجابت از درخواست رئیس جمهور سکوت خود را شکستند و به میدان آمدند، دفاع‌شان حکم آن عراده توپی را پیدا کرد که توسط مرد رندی برای ناصرالدین شاه ساخته شد تا قبله عالم بتوانند با اراده ملوکانه از تهران، سن پطرزبورگ را مورد حمله قرار دهند اما در روز امتحان در اولین شلیک در میدان مشق تهران لوله توپ کذائی منفجر شد و چند تن را لت و پار کرد و وقتی ناصرالدین شاه برآشفت و با عصبانیت گفت: «مردک پدر سوخته این که افراد خودمان را لت و پار کرد» و آن نابکار هم زبردستانه پاسخ داد «قربان خاک ‌پای جواهرآسای همایونی‌تان شوم وقتی خودی‌ها را این طور لت و پار کرد مطمئناً الان سن پطرزبورگ کن فیکون شده!»
سجادی می‌نویسد: حالا حکایت آقایان شیرزاد و زیباکلام و ورودشان به معرکه به منظور اجابت از فراخوان دکتر روحانی است که از موضع «اصلاً اتمی کیلو چنده!؟» و «ما رو چه به اتمی!؟» در بیانات‌شان آش را تا آن اندازه شور کردند که روزنامه ایران در مقام سخنگوی دولت مجبور شد به میدان بیاید و به منظور اعلام برائت از هجویات «غضنفران» بنویسد: «اظهارات شیرزاد و زیباکلام ربطی به دولت ندارد و سخنرانان هیچ نسبت رسمی و اسمی به کابینه ندارند. سخنرانان به لحاظ ترکیب و تبار سیاسی یا به جریانات شناسنامه‌دار کشور تعلق دارند یا از کسوت و رتبه استادی دانشگاه برخوردارند... مشی دولت در نقطه مقابل نظرات این سخنرانان قرار دارد و تفکر هسته‌ای دولت بر این اصل استوار است که بهره‌مندی از پتانسیل انرژی هسته‌ای در دنیای فناوری امروز جزو واقعیات غیر قابل اجتناب است.»
همکار سابق نشریات اصلاح‌طلب در پایان خاطرنشان کرد: به اعتبار این اجابت نامیمون ظاهراً چنانچه رئیس جمهور تا اطلاع ثانوی خود را کماکان بی‌بهره از چنین حمایت‌های غضنفرگونه نگاه دارند و همان سکوت و عدم فریاد سابق را تحمل کنند سودش از زیانش به مراتب برای ایشان افزون‌تر خواهد بود و به ایشان از قول «ناصرالدین شاه مدل آکتور سینما» بفرمایند: شما بفرمائید همان تأدیب کریم آب منگل را تعقیب فرمائید! مقدرات اتمی را ما خودمان راساً پیگیری خواهیم کرد. نخواستیم حمایت‌تان را!

تهیه سوپ از خاکستر مردگان!

به گزارش ایسنا، مردم قبیله یانومامی که در جنگل‌های آمازون و در مرز ونزوئلا و برزیل زندگی می‌کنند یک غذای سنتی عجیب دارند که با استخوان‌ها و خاکستر مردگانشان طبخ می‌شود. آن‌ها استخوان و خاکستر مردگان خود را با نوعی سوپ که از موز تهیه شده مخلوط کرده و می‌خورند.مردم این قبیله مردگان خود را داخل برگ درختان پیچیده و در فاصله دورتر از محل سکونت خود قرار می‌دهند تا با گذشت 30 تا 45 روز، حشرات بافت‌های نرم اجساد را بخورند و تنها استخوان‌های آن‌ها باقی بماند.این استخوان‌ها سپس با نوعی سوپ طبخ شده با موز مخلوط می‌شود و تمام اعضای قبیله آن‌ را می‌خورند. آن‌ها براین‌باورند که خوردن بقایای اجساد بستگانشان به ادامه حیات آن‌ها می‌انجامد و روح آن‌ها جاودانه می‌شود.

امنیت کشور مدیون از خودگذشتگی شهدا است.

نمایندگان ملت در واکنش به اظهارات وزیر خارجه که گفته است مذاکرات هسته‌ای، کشور را امن‌تر کرده است، تاکید کردند: امنیت کشور مدیون از خودگذشتگی شهدا است.


محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس در واکنش به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه «بعد از مذاکرات هسته‌ای، جمهوری اسلامی ایران امن‌تر شده است»اظهار داشت:  اتفاق جدیدی نیفتاده که بگویند امنیت کشور بعد از مذاکرات هسته‌ای بیشتر شده است،  این موارد جزء خطاهای اساسی و محاسباتی دولت یازدهم است که انتظار می‌رود دولت‌مردان در گفتار و سخنانشان دقت‌نظر بیشتری داشته باشند.
ادامه مطلب ...

حکم رئیس جدید صدا و سیما

حضرت آیت الله خامنه ای طی حکمی با تقدیر از تلاشهای خستگی ناپذیر و دلسوزانه مهندس عزت الله ضرغامی، آقای محمّد سرافراز را برای یک دوره پنج ساله به ریاست سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.

به گزارش فارس، متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای محمّد سرافراز دام توفیقه

با پایان یافتن دوره ی مسئولیت جناب آقای مهندس سیّد عزت الله ضرغامی که با تلاش و کوششی خستگی ناپذیر و دلسوزانه و مبتکرانه همراه بود، جنابعالی را با توجه به صلاحیتهایی که بحمدالله از آن برخوردارید و با آگاهی از تجربه طولانی مدیریتی تان در رسانه ملّی و آشنایی های گسترده تان با این مجموعه ی بزرگ و مهمّ برای یک دوره ی پنج ساله به ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب می کنم.

سازمان صدا و سیما با مأموریت خطیر «هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه» به مثابه دانشگاه عمومی، با تکیه بر فعالیت ها و برنامه های حرفه ئی پیشرفته و عمیق رسانه ای، وظیفه گسترش دین و اخلاق و امید و آگاهی و ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی در میان آحاد ملّت را بر عهده دارد. مسئولیت تاریخی رسانه ملّی در مقطع کنونی، حفظ و ارتقای استقلال فرهنگی و هویت انقلاب ایران اسلامی است. «عزم ملّی و ابتهاج معنوی و نشاط انقلابی» آحاد جامعه در مسیر اهداف بلند نظام اسلامی، در گرو آگاهی و معرفت عمیق و گسترده ی عمومی و نیازمند پیوند با سرچشمه های تولید فکر ناب دینی و خیل دلبستگان فرهیخته و پرانگیزه ی انقلاب اسلامی است. سازمان صدا و سیما همچنین به عنوان موتور محرک و مشوق پیشرفت کشور، وظیفه پشتیبانی رسانه ای همه جانبه و مبتکرانه در امر بسیج عمومی ملّت و نیز کمک به مدیریت های اجرایی در جهت تأمین اهداف و اجرای سیاست های کلان نظام و تحقق سند چشم انداز کشور را بر دوش دارد. اهمّ راهبردهائی که انشاء الله خواهد توانست رسانه ملّی را در اجرای این مسئولیت بزرگ یاری رساند، به پیوست ابلاغ می شود.

در پایان لازم می دانم از جناب آقای مهندس ضرغامی و همکاران ایشان که توانستند رسانه ی ملّی را در دوره ی مسئولیت خود به پیشرفتی چشمگیر برسانند که بتواند در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقشی مؤثر ایفاء کند، صمیمانه تشکر کنم.

از درگاه خداوند منان توفیق جناب عالی را که مفتخر به انتساب به خانواده ی شهیدان معزّز انقلاب اسلامی می باشید در انجام این مأموریت خطیر و حساس با تکیه بر عنایات الهی خواستارم و برای شما و همکاران محترمتان دعا می کنم.

سیّد علی خامنه ای

15 آبان 1393

 

بنا بر این گزارش، محمد سرافراز در دوران ریاست ضرغامی ؛ معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما را برعهده داشت و در این مدت 4 شبکه آی فیلم، هیسپان، العالم و پرس تی وی را راه اندازی کرد.

 

سرافراز پنجمین رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی بعد از  صادق قطب‌زاده، محمد هاشمی، علی لاریجانی و سید عزت‌الله ضرغامی است.

هنوز مشخص نشده ضرغامی پس از تحویل کرسی صداوسیما به سرافراز فعالیت خود را در کجا ادامه می دهد.

هماهنگی جنایت اسیدپاشی با موج‌سواری ورشکستگان سیاسی(خبر ویژه)

موج‌سواری ورشکستگان سیاسی بر سر ماجرای اسیدپاشی در اصفهان ثابت کرد این طیف دغدغه اجتماعی ندارند و درصدد معارضه با احکام اسلامی و نهادهای قانونی هستند.


طیفی از جریان‌های نفاق شامل گروهک‌های ضد دین، ورشکستگان فتنه 88 و برخی فرصت‌طلبان سیاسی به بهانه ماجرای ناگوار اخیر در اسیدپاشی به صورت چند خانم کوشیدند ضمن دامن زدن به التهاب عمومی، شایعه‌سازی، ایجاد فضای ارعاب و تحریک عواطف عمومی عقده‌های ناکام خود در زمینه معارضه با احکام اسلامی و نیز مجلس شورای اسلامی را که آخرین بار در برابر تجدید سازمان فتنه‌گران در وزارت علوم ایستاد، خالی کنند. اگر شماری از این عناصر دنبال تسویه‌حساب‌های سیاسی بودند، طیف دیگر اصول اسلامی نظیر حجاب و امر به معروف و نهی از منکر را هدف قرار داده‌اند. در تجمع چند ده نفره دیروز مقابل مجلس شورای اسلامی که از سوی گروهک موسوم به مدافعان حقوق بشر (وابسته به شیرین عبادی و شرکای خارجی!) برگزار شد و نسرین ستوده، پیمان عارف، و... نیز حضور به هم رسانده بودند، شعارهایی علیه طرح صیانت از حجاب و حمایت از آمران به معروف سر داده شد. در برخی پلاکاردهای این تجمع نوشته شده بود: «طرح صیانت از حجاب و عفاف، تبعیض آشکار علیه زنان است»!، «طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان منکر را از دستور مجلس خارج کنید»!، «اسیدپاشی جنایت، قانونگذار حمایت»! و «ننگ ماست ننگ ما، مجلس شورای ما»!
اما در اصفهان و در محاب التهاب و جنجال رسانه‌ای، شماری از مردم ضمن تجمع در مقابل دادگستری خواستار رسیدگی به جنایت اسیدپاشی شدند. معاون سیاسی امنیتی استانداری اصفهان در جمع حاضران گفت: فضای اصفهان ناامن نیست و مردم باید بدانند که این چهار مورد اسیدپاشی تنها کار یک نفر بوده و دستگیر خواهد شد.
با این وجود برخی عناصر نفوذی گروهک‌ها شعارهایی ضد اسلامی و نیز بر ضد مجلس دادند. در برخی پلاکاردها که توسط افراد ماسک زده(!) به نمایش درآمده بود، با نسبت دادن جنایت و خشونت علیه زنان نوشته شده بود، «خشونت علیه زنان را متوقف کنید- اجازه ندهیم جنایت علیه زنان با اسم دین و اسلام قانونی شود»! و «اعتقاد مثل مسواک است که نباید به زور دهن کسی کنیم»! این طیف ماسک‌زده نیز هماهنگ با گروهک‌هایی که در خارج کشور مدیریت می‌شوند سعی کردند اسیدپاشی را به اصل قرآنی امر به معروف و نهی از منکر و طرح مجلس در این زمینه پیوند بزنند حال آنکه طیف مذکور به هنگام قمه‌کشی چند باره اراذل و اوباش علیه شهروندان و کشتن یا مجروح کردن آنها به جای تأکید بر مجازات اوباش، به حمایت از آنها نیز پرداخته و به جای حمایت از قربانیان، به جانبداری و مظلوم‌نمایی به نفع جنایتکاران دست زده‌اند.
در همین حال معاون حقوقی رئیس جمهور گفت: اسیدپاشی‌های اخیر در اصفهان ربطی به طرح امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
دکتر الهام امین‌زاده در پاسخ به سؤال ایسنا، درباره واکنش دولت به اسیدپاشی‌ها در اصفهان اظهار کرد: وزارت کشور گزارشی در کابینه ارائه کرد که اسیدپاشی‌ها ربطی به طرح امر به معروف و نهی از منکر ندارد و جرائمی که اتفاق افتاده مربوط به اسیدپاشی‌ها، مربوط به روابط شخصی بوده است.
وی افزود: ایجاد کردن این موج هم جز تشویش اذهان عمومی هیچ فایده‌ای ندارد.
با این اوصاف یک سؤال مهم وجود دارد و آن اینکه آیا بین جنایت فرد اسیدپاش و بهره‌برداران سیاسی این ماجرای وحشیانه ارتباط و هماهنگی وجود دارد؟!

صندلی خالی تدبیر !

فروردین 1382 و در کشاکش حمله نظامی به عراق نیروهای آمریکایی با بالگرد اعلامیه‌هایی را بر سر مردم عراق می‌ریختند که در آن سعی می‌کردند اشغال این کشور را برای مردم توجیه کنند. این شاید بارزترین و ظاهری‌ترین نمونه از یک جنگ روانی برای به تسخیر درآوردن ذهن انسان‌ها باشد. مسلما اگر آن روز در دوران گسترش گوشی‌های هوشمند و فناوری‌های نوین ارتباط جمعی قرار داشتیم چنین کاری را می‌شد با هزینه بسیار کمتر و البته آسان‌تر انجام داد.
ادامه مطلب ...

آیت‌الله مصباح یزدی هرگز از انقلاب جدا نبوده است

رئیس جامعه مدرسین با انتقاد از اظهارات ‌هاشمی رفسنجانی:
دبیرکل جبهه پایداری گفت: آیت‌الله یزدی از هجمه‌‌ها به آیت‌الله مصباح انتقاد داشت و گفت‌ که من تعجب می‌کنم کسانی که قبلاً خودشان در انقلاب بوده‌اند چطور جرأت می‌کنند همه چیز بگویند.


حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با فارس از دیدار اخیر خود با آیت‌الله یزدی خبر داد و اظهار داشت: بنده روز شنبه خدمت آیت‌الله یزدی بودم و گزارش مختصر، فشرده و جامعی از مجلس، کمیسیون فرهنگی و جبهه پایداری به ایشان ارائه دادم.
حجت‌الاسلام آقاتهرانی در تشریح جزئیات بیشتر از این دیدار خاطرنشان کرد: آیت‌الله یزدی درباره علاقه خود به آیت‌الله مصباح صحبت کرد و از سخنان اخیری که به ایشان نسبت داده می‌شود انتقاد داشت و تأکید کرد «معلوم نیست برای چه به عالمی بزرگ، فرهیخته، متدین و انقلابی که از سال 42 بلکه زودتر در نهضت بوده، هجمه می‌کنند چراکه هیچ گاه سابقه نداشته که ایشان جدا از انقلاب بوده باشند.»
وی با بیان اینکه برخی انتقاد می‌کنند آیت‌الله مصباح که فیلسوف است چرا در سیاست دخالت می‌کند اما اکنون این‌گونه می‌گویند که اصلا در فعالیت‌‌ها نبوده است، ادامه داد:‌ آیت‌الله یزدی تأکید کرد «نباید آیت‌الله مصباح را اینطور مورد هجمه و حمله قرار بدهند و من تعجب می‌کنم کسانی که قبلاً خودشان در انقلاب بوده‌اند چطور جرأت می‌کنند اینگونه سخن بگویند.»
حجت‌الاسلام آقاتهرانی با بیان اینکه آیت‌الله یزدی خاطرات خود را با آیت‌الله مصباح در دوران قبل از انقلاب بیان کرد افزود: ایشان گفت که از همان اوایل با آیات مظاهری، محمدی گیلانی، موسوی و مصباح همکاری می‌کرده است و کتاب «الامام و والولایة» حاصل جلسات این جمع بوده است.
دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی ادامه داد: آیت‌الله یزدی تعریف کردند «زمانی که به دلیل برخوردهای صدام و رژیم شاه راه کربلا بسته بود، مرحوم حکیم 5 روز از دستگاه عراق درخواست کرد که اجازه دهند ایرانی‌‌ها به زیارت عتبات عراق بیایند؛ در آن سفر یکی از دوستان با وجود اینکه خیلی به حضرت امام ابراز ارادت داشت اما جرأت نکرد که به دیدار ایشان بیاید و من به تنهایی به دیدار امام رفتم و به ایشان گفتم بعد از رفتن شما درس خیلی از آقایان به دل شاگردان شما نمی‌چسبد و من آماده هستم که به عراق بیایم اما امام فرمودند شما در ایران بمانید و حوزه علمیه قم را خالی نکنید و جلسات و مباحثات کمپانی بگذارید.»
وی افزود: آیت‌الله یزدی تصریح کرد که «آیت‌الله مصباح نیز جزو این دوستان برای مباحثات کمپانی بودند و در این جلسات بحث‌های سیاسی روز به طور جدی و مباحثی علمی در باب ولایت مطرح می‌شد که وقتی این جلسات تمام می‌‌شد خلاصه‌اش در کتاب «الامام والولایة» جمع‌بندی شد و بنده یک نسخه از آن را پس از انقلاب به امام هدیه کردم و گفتم که این ثمره همان نصحیت شما است.»
حجت‌الاسلام آقاتهرانی با بیان اینکه در این کتاب مقاله‌ای بسیار زیبا از آیت‌الله مصباح وجود دارد، یادآور شد: آیت‌الله یزدی خیلی ناراحت بودند که چرا بزرگانی مثل آیت‌الله مصباح را خراب می‌کنند و پرسیدند از این کار‌ها چه چیزی گیر چه کسی می‌آید.
گفتنی است آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی با بیان خاطره‌ای گفته بود آیت‌الله مصباح یزدی پیش از انقلاب مبارزه با شاه را حرام می‌دانسته و با پیروزی انقلاب وارد میدان شده است!
در پاسخ به این خاطره  پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله مصباح یزدی متن گفت‌وگوی منتشر نشده ایشان با مرحوم عسکر اولادی را منتشر ساخت که در آن مصباح یزدی گفته بود: آقای ‌هاشمی انتظار داشتند بنده با منافقین همکاری کنم.

شهری که قبرستان ندارد!

شهرستان جلفا در آذربایجان شرقی اکنون تنها شهر ایرانی است که قبرستان ندارد و مردم این شهر، اموات خود را در شهرهای اطراف دفن می‌کنند، تلاش برای ایجاد قبرستان در این شهر نیز تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

جلفا از دیر باز مبدا تجاری ایران و شاهراه تردد کاروان های بزرگ بوده است، با این حال در آن زمان به دلیل نامناسب بودن شرایط آب و هوایی، مردم رغبت زیادی برای زندگی در این شهر نداشتند و تراکم جمعیت شهرستان بیشتر در روستاهای هادی شهر، شجاع، گرگه علمدار و شاهمار بود. مردم برای کار روزها به جلفا می آمدند و شب ها به شهرهای خود بازمی گشتند، برای همین از آن زمان تاکنون گورستانی در این شهر ساخته نشده است و مردم اموات خود را در شهرهای محل سکونت خود غسل داده و دفن می کردند، اما با رونق منطقه و ساکن شدن تدریجی افراد در این شهر، رویه دفن اموات در شهرهای اطراف همچنان ادامه یافت و این باعث شد جلفا با وجود برخورداری از ساکنان دائم، همچنان بدون قبرستان بماند.

فرماندار شهرستان جلفا با بیان این که بیشتر اهالی این منطقه غیربومی هستند و صرفا برای انجام کار به این شهر می آیند، به دلایل نبود آرامگاه در شهر جلفا اشاره کرد و گفت: این شهر به دلیل این که از زمان قدیم یک شهر اداری بوده، بیشتر افراد غیربومی برای فعالیت های کاری به این شهر می آمدند و بیشتر در زمینه های راه آهن و گمرک فعالیت می کردند و معمولا پس از فوت نیز در شهر خود مدفون می شدند.

زاهد محمودی در گفت وگو با مهر یادآور شد: حدود هشت سال پیش، شورای شهر جلفا مکانی را برای ایجاد آرامگاهی در این شهر اختصاص داد که به دلیل استقبال نشدن این گورستان ایجاد نشد.

وی در عین حال از وجود آرامگاه هشت شهید در شهر جلفا خبر داد و گفت: در این شهر، پنج شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس در حیاط مسجد جامع مدفون شده اند و علاوه بر این، آرامگاه سه سرباز شهید سال 1320 نیز وجود دارد که در حاشیه رود ارس در کنار پل آهنی شهر جلفا دفن شده اند.

یک مورخ و محقق نیز با اشاره به دلیل نبودن آرامگاه در شهر جلفا گفت: سابقه تاریخی شهر جلفا به بعد از قرارداد عهدنامه ترکمنچای برمی گردد که بعد از تقسیمات کشوری اداره های پست، گمرک و شبکه بهداشت در این شهرستان ایجاد شد و بیشتر ساکنان آن هم غیربومی بوده اند.

ولی راعی شجاعی افزود: از حدود 150 سال پیش قرار بود در شهر جلفا آرامگاهی ایجاد شود، اما به دلیل غیربومی بودن ساکنان، هر فرد بعد از مرگ در شهر خود دفن می شد و شهرهای شجاع و شاهمار نزدیکترین شهرهایی بود که در آن زمان برخی از ساکنان جلفا پس از مرگ در آنجا دفن می شدند.

وی با بیان این که حدود 37 سال پیش نیز مجددا قرار شد در جلفا آرامگاهی ایجاد شود، گفت: این شهر به لحاظ دارا بودن کلیسای خرابه، گردشگران زیادی داشت و در آن زمان یک خانواده ارمنی برای زیارت این کلیسا آمده بودند که در راه بازگشت فرزند خود را از دست دادند و او را در این آرامگاه دفن کردند، مسلمانان به دلیل این که نخستین مدفون این گورستان ارمنی بود، اموات خود را در آنجا دفن نکردند و بعدها آنجا به آرامگاه ارامنه تبدیل شد.

به گفته راعی حدود شش سال گذشته نیز قرار بود در تپه ای نزدیک شهر جلفا، آرامگاهی ایجاد شود که به دلیل نظامی بودن آن اجازه ایجاد گورستان داده نشد.

وی با اشاره به دلیل دفن اکثر افراد فوت شده شهر جلفا در هادی شهر گفت: در سال های گذشته به دلیل این که در هادی شهر غسالخانه وجود داشت، اهالی شهر جلفا افراد فوت شده خود را در هادی شهر دفن می کردند که با ایجاد غسالخانه در شهرهای شجاع و شاهمار، اموات مردم جلفا در این شهرها نیز به خاک سپرده می شوند.

رتبه شانزدهم در آمار مرگ و میر آذربایجان شرقی

مدیر کل ثبت احوال آذربایجان شرقی نیز با اشاره به آمار مرگ و میر در سه ماه نخست امسال در شهرستان جلفا گفت: آمار مرگ و میر در سه ماه نخست آذربایجان شرقی، پنج هزار و 562 مورد بوده که 88 مورد آن مربوط به جلفاست و این شهرستان رتبه شانزدهم را در آمار مرگ و میرهای استان دارد.

علی جعفری آذر همچنین به آمارهای مرگ و میر جلفا در سال گذشته اشاره کرد و افزود: سال گذشته در آذربایجان شرقی 22 هزار و 705 مورد وفات اتفاق افتاده بود که 300 مورد آن مربوط به شهرستان جلفا بوده است