عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

آمریکا و آتشکده وهابیون در ریاض

منطقه ما در شرایط «بسیار حساس» تاریخی به سر می‌برد و در این میان قدرت‌ها و کشورهای مختلف درصددند تا با یک جمعبندی خاص، راهی را برای اثر‌گذاری بر این شرایط بیابند. در این شرایط برخی از کشورها در نقش «پیش‌ران» یا تقویت کننده و برخی دیگر در نقش «پس‌ران» یا تضعیف‌کننده ظاهر می‌شوند. پیش‌ران‌ها قدرت‌هایی هستند که بطور کلی تحولات را به نفع خود ارزیابی کرده و آن را در چارچوب تحلیلی خود قابل مطالعه می‌دانند و پس ران‌ها قدرت‌هایی هستند که تحولات را به ضرر خود ارزیابی کرده و در چارچوب نگرش خود قابل ارزیابی نمی‌دانند.



عربستان از جمله کشورهای «پس‌ران» به حساب می‌آید. رفتار عربستان طی 2 تا 3 سال اخیر که تحولات بزرگی در حوزه عربی- اسلامی راه افتاده، در همه موارد مبتنی به کند کردن روند تحولات و در نهایت متوقف و معکوس کردن آنها بوده است. عربستان در یمن با طرح موسوم به «تدبیر خلیجی» از یک سو علی‌عبدالله صالح دیکتاتور و خون‌آشام یمن را از محاکمه و مجازات مصون کرد و از سوی دیگر، عملاً محصول انقلاب نارس یمن را به دامن عوامل اصلی رژیم گذشته ریخت و دستاورد مردم مظلوم یمن را از بین برد.
عربستان در بحرین با دخالت نظامی، دوره به نتیجه رسیدن انقلاب مردم را طولانی کرد و این در حالی بود که در بین کشورهای عربی، بحرینی‌ها بیشترین میزان زمان حضور در صحنه را به ثبت رسانده‌اند. مردم در بحرین بیش از هر نقطه دیگری در جهان عرب روی مسالمت‌آمیز بودن حرکت اعتراضی خود تاکید کرده و از توسل به خشونت بطور جدی پرهیز کرده‌اند این در حالی است که فشار ظالمانه‌ای که رژیم بحرین به مردم این کشور وارد می‌کند از هر جای دیگر بیشتر است. حضور گسترده و حداکثری مردم در خیابان‌ها جایی برای بقاء آل‌خلیفه باقی نمی‌گذارد اما حمایت همه‌جانبه و پر شدت عربستان و مخصوصا اعزام نیرو و تجهیزات نظامی برای سرکوب مردم بحرین، رژیم آل‌خلیفه را بطور مصنوعی سرپا نگه‌داشته است. عربستان در مصر نیز به مصاف انقلاب مردم رفت و در یک سناریوی آمریکایی- صهیونیستی، اسلام‌گرایان که از حمایت بخش عمده‌ای از جامعه مصر برخوردار بودند را از قدرت برکنار کرد و به شکلی وقیحانه نقش سعودی در اقدام ارتش علیه اسلام‌گرایان را فاش نمود. در مصر مردم تا امروز بیش از 3 هزار نفر قربانی داده‌اند که حدود 2000 نفر از آنان به حوادث 50 روز اخیر یعنی پس از برکناری محمد المرسی و اقدام نظامیان تحت حمایت مالی عربستان و تحت فرماندهی آمریکا برمی‌گردد.
نقش عربستان در لیبی هم یک نقش تخریبی است. بر اساس مدارک معتبر نیروهایی که در فاصله فوریه 2011 (اسفند 89) تا سپتامبر 2011 (شهریور 90) ذیل عنوان «المقاتله الاسلامیه» فعالیت می‌کردند و زمینه‌ساز دخالت ناتو شدند، یک گروه اصالتا عربستانی بودند کما اینکه همین گروه بعدا و زمانی که تحت عنوان «مجالس العسکریه» در دوره حکومت مصطفی عبدالجلیل به آشوب و ناامنی دامن می‌زدند و در نهایت مانع استقرار نظم جدید می‌شدند هم یک جریان وهابی بودند.
نقش عربستان در تونس هم بی‌شباهت به نقش آن در لیبی و مصر نیست. عربستان در روزهای آغازین انقلاب تونس، دولت نوپا را تحت فشار قرار داد و با بذل پول زیاد یک گروه تروریست را به وجود آورد و سعی کرد با برجسته‌سازی نقش آن‌ها، مانع از به تصویب رسیدن قانون اساسی در این کشور شود. فشار شدید عربستان به دولت در تونس سبب شده که دولت‌ها بیش از دو ماه دوام نیاورند.
عربستان در سوریه نقش متفاوتی- از نظر شکلی- بعهده گرفت. در این کشور، عربستان درصدد برآمده است دولت باثبات اسد را بعنوان دولتی حامی ترور معرفی نماید. رفتار عربستان در عراق هم از این فرمول تبعیت می‌کند. عربستان در فاصله سال‌های 1384 که دولت‌های اسلامی- با اکثریت شیعه در عراق سر کار آمده‌اند سعی خود را روی اسقاط نظام سیاسی عراق تمرکز داده است. همین بازی امنیتی به نوعی دیگر در لبنان هم جریان دارد. عربستان با حمایت آشکار از افراط‌گرایان، یک جبهه ضد مقاومت را در لبنان تشکیل داده است. عربستان هر کجا که بتواند از طریق سرازیر کردن دلارهای نفتی و تحت مدیریت مستقیم و افشاء شده آمریکا، جریانات را می‌خرد و یا از طریق اقدام دخالت‌گرایانه، امید مردم آن سامان نسبت به آینده خود را کمرنگ می‌کند. عربستان به گونه‌ای دیگر همین نقش را در افغانستان ایفا می‌نماید. ریاض با یک برنامه منسجم‌ تلاش می‌کند تا به مرور زمینه به قدرت رسیدن طالبان و فروپاشی توافق پشتون- تاجیک را فراهم کند.
در پاکستان نیز عربستان تلاش می‌کند تا مانع به نتیجه رسیدن انتخابات و آرای مردم شود. حمایت آشکار ریاض از لشکر تروریستی جهنگوی و سپاه صحابه که سالانه صدها نفر از مردم این کشور را به خاک و خون می‌کشند بخشی از تلاش امنیتی عربستان در این کشور به حساب می‌آید. با این وصف می‌توانیم بگوییم از پاکستان تا لبنان و از سواحل مدیترانه تا سواحل خلیج‌فارس، عربستان تلاش می‌کند با توسل به انواع شیوه‌های ضد مردمی مانع تحقق انقلاب‌های مردمی شود. در این بین رسانه‌های غربی چشم خود را به روی فتنه‌گری سعودی‌ها بسته‌اند چرا که می‌دانند آل‌سعود دست‌نشانده آمریکاست و بدون اجازه و مدیریت آمریکا دست به هیچ اقدامی نمی‌زند.
اگر رفتار سعودی‌ها را در صحنه‌های مختلف مرور نماییم، هماهنگی کامل این کشور با غرب و رژیم صهیونیستی را می‌توانیم مشاهده نماییم. اعلام رسمی حمایت عربستان از اقدامات ناتو علیه یک کشور عرب (لیبی2011) اقدامی عجیب می‌باشد چرا که عرب‌ها چنین حمایتی را برای خود خواری به حساب می‌آورند. عربستان در مواجهه با بحران سوریه نیز چندین بار از شورای امنیت، ناتو و آمریکا خواست با حمله نظامی به سوریه شرایط را برای دگرگونی سیاسی این کشور آماده نماید. سیاست عربستان در عراق نیز بر پایه حمایت از مداخله غربی علیه این کشور عربی می‌باشد.
اما ملاحظات آمریکا در واگذاری این ماموریت به عربستان را می‌توان بدینگونه فهرست‌بندی کرد:
1- هر نوع تغییر در این منطقه که از دو عنصر «دین» و «دموکراسی» سرچشمه بگیرد و یا از آن متاثر باشد برای عربستان به عنوان پایگاه آمریکا در منطقه خطر وجودی به حساب می‌آید چرا که انقلاب دینی در جهان اسلام، آغاز رقابت جدی درون مذهبی در این منطقه است از آنجا که بجز عربستان تقریبا هیچ کشور دیگری دارای حکومتی حنبلی نیست. اگر حرکت دینی در جهان اسلام شکل بگیرد این حرکت‌ها از نظر هویتی اگر سنی هم باشند حنبلی نیستند حرکت دینی اگر در مصر یا تونس به نتیجه برسد، مالکی‌ها و شافعی‌ها که اکثریت جمعیتی را در سه استان پهناور مکه و مدینه و تبوک در اختیار دارند را برای ایفای نقش سیاسی در عربستان تحریک می‌کند و این می‌تواند بنیان حکومت آل سعود را برهم بزند. از سوی دیگر اگر در کشورهای عربی به قدرت رسیدن از طریق آراء شهروندان به یک روش عمومی تبدیل شود، عربستان نمی‌تواند یک استثنا تلقی گردد. این در حالی است که آل سعود در یک رقابت واقعی انتخاباتی از آراء لازم شهروندان برخوردار نیست. بنابراین آمریکا برای حفظ عربستان با صراحت از تغییراتی که زیربار آن کودتا یا دخالت خارجی باشد حمایت می‌کند ولی از روی کارآمدن حکومتی با آراء شهروندان جلوگیری کرده و اگر هم از این طریق به قدرت برسند، سعی در تخریب آنان دارد.
2- هرچند عربستان در ظاهر سیاست مستقلانه‌ای تعقیب می‌نماید ولی واقعیت این است که سیاست رسمی عربستان همان سیاست غیررسمی دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی غرب است که بطور علنی اظهار می‌شود. ما می‌توانیم فهرستی از این موارد را مورد اشاره قرار بدهیم؛ مواضع عربستان درباره ایران کمترین تفاوتی با سیاست آمریکا و اسرائیل در مواجهه با ایران ندارد، مواضع عربستان درباره دولت نوری مالکی و تلاش برای سرنگونی آن، همان مواضع اسرائیل است. مواضع عربستان درباره حزب‌الله لبنان دقیقاً همان مواضع اسرائیل و آمریکا است. مواضع عربستان درباره سوریه همان مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی است کما اینکه مواضع عربستان درباره حوثی‌ها در یمن، کشمیری‌ها در هند، شیعیان بحرینی، حکومت عمرالبشیر، جهاد اسلامی و... همان موضع آمریکا و اسرائیل است. همین چند روز پیش یک روزنامه اروپایی فاش کرد که عربستان به ناتو برای آغاز حمله به سوریه فشار می‌آورد و اسناد ویکی‌لیکس حکایت از آن دارند که دستکم 240 بار عربستان- در فاصله سالهای 1383 تا 1390- از مقامات پنتاگون درخواست کرده که به ایران حمله نظامی کنند. یک سند که حدود دو هفته پیش از سوی سایت «الاوسط» منتشر شد بیانگر آن است که بندربن‌سلطان مقام ارشد امنیتی عربستان در جریان سفر به مسکو از مقامات روسیه خواسته است که با برکناری اسد از قدرت موافقت کند.
3- عربستان با نقش‌آفرینی در مصر، سوریه، یمن و... در عین حال ضریب آسیب‌پذیری خود را هم بالا می‌برد چرا که نه تنها شیعیان جعفری الشرقیه و شیعیان جنوبی عسیر، نجران و جیزان بلکه حتی شافعی‌های حجاز و مالکی‌های حجاز هم از تغییرات حمایت می‌نمایند. این موضوع کاملاً شفافی است با این وجود شدت گرفتن فعالیت‌های فرقه‌گرایانه سعودی از این حکایت دارد که آل‌سعود شرایط را برای خود بحرانی ارزیابی می‌کند و از این رو شتاب زیادی را در رفتار سعودی‌ها بخصوص در موضوع تحولات مصر و بحرین مشاهده می‌کنیم.
4- آل سعود در منطقه ما در حال حاضر به کانون بحران‌آفرینی تبدیل شده است. آنان ایجاد درگیری شیعی- سنی را بهترین راه رسیدن به اهداف خود ارزیابی می‌نمایند و بدین جهت شاهد دست زدن آل سعود به یک سلسله اقدامات جامع رسانه‌ای، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک که همه همگرایی جهان اسلام را نشانه رفته‌اند، هستیم.

سعدالله زارعی

ادامه مطلب ...

چه خوابی برای مجلس دیده‌اند؟

مجلس شورای اسلامی این روزها با رسیدگی به صلاحیت وزیران پیشنهادی ایام مهمی را سپری می‌کند. طبق اصل 87 قانون اساسی «رئیس جمهور باید برای هیئت وزیران از مجلس رأی اعتماد بگیرد». طبق اصول متعدد قانون اساسی و از جمله اصول 122، 133، 137 و... رئیس جمهور و وزیران باید در برابر نمایندگان ملت پاسخگو باشند.

 با این اوصاف رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی، یک امر تشریفاتی و تزئینی نیست؛ آن گونه که برخی سیاست‌بازان و نشریات افراطی می‌گویند این طیف مدعی‌اند چون رئیس جمهور رأی مردم را کسب کرده، بنابراین نمایندگان باید پیام مردم را بگیرند و با یک قیام و قعود، رأی دربستی به کابینه بدهند. گویا مثلا رئیس جمهور نماینده مردم است اما نمایندگان مجلس نماینده مردم نیستند. این جریان که دست بر قضا در فتنه سال‌های 78 و 88 نقش‌آفرین اصلی بود، این بار از یک سو می‌کوشد مجلس را از اصالت و استقلال ساقط کند و به زایده و طفیلی بدل سازد و از جانب دیگر با روبرو قرار دادن دو طیف اصولگرای مجلس و داغ کردن آتش اختلاف میان آنان، صورت مسئله و محل نزاع اصلی را گم و گور کند.
در این باره ملاحظات و گفتنی‌هایی وجود دارد.
1- درباره موضوع فتنه و فتنه‌انگیزی کدام تلقی را باید داشت؟ آیا این مسئله، اتفاقی موردی و تصادفی، مربوط به گذشته و مثلا «گلایه انتخاباتی» است که باید از خاطره‌ها زدود یا یک روند مغرضانه و مداوم خیانت با ظرفیت بازتولید در آینده است؟ رئیس جمهور محترم روز عید فطر و در جریان دیدار مسئولان با رهبر معظم انقلاب تعبیری به کار بردند که مضمونا خوب اما به لحاظ مصداق خطا بود ضمن آن که با باور شخص دکتر روحانی نیز در تناقض است. آقای روحانی در سخنان روز عید فطر گفت «اگر این ماه، ماه غفران الهی است پس بیاییم از هم بگذریم و دل‌ها را انبان کینه‌ها قرار ندهیم. هر آن چه که گله داریم از انتخابات اخیر و قبل و بعدش، این ماه، ماه رحمت است. الا تحبون ان یغفرالله لکم؟ پس اگر این چنین است؛ ولیعفوا و لیصفحوا. اگر ما غفران الهی را می‌خواهیم، خود هم باید دست به غفران و گذشت بزنیم و کینه‌ها را بزداییم». آیا تدارک 2 فتنه و آشوب بزرگ به فاصله 10 سال، مسئله‌ای شخصی یا صرفا گلایه انتخاباتی یا احیانا کینه‌های فردی است که بتوان گذشت؟! اینکه حق شادی از حامیان رئیس جمهور قبلی (25 میلیون نفر- 63 درصد کل آرا) دریغ شد و 4 سال بعد رئیس جمهور با 7/0 درصد تفاضل رأی بیش از 50 درصد انتخاب شد بی آن که مخالفان آشوب راه بیندازند را می‌توان گذشت. اما 2 بار بسترسازی برای براندازی اصل انقلاب و جمهوری اسلامی به فاصله 10 سال را چطور؟ آیا این باطن خباثت‌آلود، محتمل‌التغییر و قابل گذشت است؟!
2- دکتر روحانی اگر عوامل فتنه تیر 78 را اراذل و اوباشی که به نیابت از آمریکا و اسرائیل دنبال براندازی بودند و باید سرکوب شوند خطاب کرد، یک سال پس از فتنه 88 نیز درباره عوامل تجمع ضد انقلابی 25 بهمن که موسوی و کروبی و جریان حامی آنها بانیانش بودند، گفت «این عده با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند. این یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود». این جماعت نانجیب که به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شدند، قانون‌شکنی و آشوب کردند، به مردم و مساجد و حسینیه‌ها حمله بردند، به امام و رهبری اهانت کردند، حرمت روز قدس را شکستند و به نفع آمریکا و اسرائیل شعار دادند، رسما روی عنوان جمهوری اسلامی خط کشیدند و سرانجام به جنگ امام حسین(ع) رفتند و توسط یکی از سران فتنه «مردمان خداجو» خوانده شدند. آنها به تصریح جناب دکتر روحانی عوامل آمریکا و اسرائیل هستند و سؤال مبنایی این است که از کدام خیانت آنها و با چه حسابی می‌توان گذشت؟!
اکنون که سخن از فضیلت عفو و گذشت در ماه مبارک رمضان مطرح است، سزاوار است به دعای حضرت سیدالساجدین هنگام حلول ماه رمضان (دعای 44 صحیفه سجادیه) استناد کنیم که ابتدا توفیق عفو و گذشت و مسالمت را از خداوند درخواست می‌کنند اما- بلافاصله- برای آن حد می‌گذارند. امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید «و وفقنا... ان نسالم من عادانا حاشا من عودی فیک و لک فانه العدو الذی لا نوالیه و الحزب الذی لا نصافیه. خدایا ما را موفق بدار... که با کسی که با ما دشمنی نموده، مسالمت و آشتی کنیم جز کسی که در راه تو و برای تو با او دشمنی کرده‌ایم که او دشمنی است که با او دوستی نمی‌کنیم و حزبی است که دل ما با او صاف نمی‌شود». آیا ملت ایران سرمایه‌ای ارزشمندتر از امام حسین علیه‌السلام، ولایت و رهبری و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هم دارد که بخواهد بر سر آن تخفیف بدهد و درباره آن غیرت نورزد؟! و آیا قرار بود جمهوری اسلامی 2 بار براندازی شود؟!
3- ما از اولیای معصوم آموخته‌ایم همانقدر که باید از بانیان جنایت‌ها و خیانت‌های بزرگ بیزار باشیم از سکوت‌کنندگان و رضایت‌دهندگان به این ظلم‌ها نیز منزجر باشیم. «فلعن الله امهًْ قتلتک و لعن‌الله امهًْ ظلمتک و لعن الله امهًْ سمعت بذلک فرضیت به». فتنه در منطق قرآن بزرگتر و شدیدتر از قتل است. «الفتنه اکبر من القتل» و «الفتنه اشد من القتل». لعنت عوامل و بسترسازان و فضاسازان فتنه، شعار ملتی بود که در حماسه نهم دی 88 به میدان آمدند و با همت الهی خویش بساط فتنه را جمع کردند. چند تن از افراد پیشنهادی برای تصدی وزارت جزو ستادهای اصلی تحریک به فتنه بودند و برخی دیگر دست‌کم در آن دوره سخت انقلاب و نظام اسلامی، به علامت رضایت سکوت کرده بودند. به فرموده امیر مومنان علی علیه‌السلام «الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم... هر کس به رفتار گروهی راضی باشد مانند کسی است که با آنها در ارتکاب آن فعل وارد شده و برای هر کس که داخل باطل شود 2 گناه است؛ گناه عمل و گناه رضایت بر آن» (حکمت 151 نهج‌البلاغه). ما اکنون در مقام لعن این افراد نیستیم. اما خیلی که بخواهیم تخفیف بدهیم- که چنین حقی هم نداریم- پایه غیرقابل اغماض حقیقت این است که چنین افرادی صلاحیت تصدی وزارت و مدیریت در دولت جمهوری اسلامی را ندارند. آنها که با جریان نفی و نقض صریح جمهوری اسلامی همراهی یا در بحبوحه تهاجم سکوت کرده‌اند- چه رسد به صدور بیانیه حمایت از فتنه‌گران- چگونه رویشان می‌شود وزیر دولت جمهوری اسلامی شوند؟
4- تیرماه 1380 در حالی که دولت دوم اصلاحات برای اخذ رأی اعتماد از مجلس ششم آماده می‌شد، عباسعلی نورا نماینده مردم زاهدان در مصاحبه با هفته‌نامه یالثارات از موضوعی تکان‌دهنده خبر داد و گفت «از من خواسته شد در بازرسی قراردادهای بیع متقابل با سازمان بازرسی کل کشور همکاری کنم. در داخل شرکت نفت عده‌ای به من گفتند فلانی اینجا خطر شما را تهدید می‌کند. اینجا معامله‌ها به ریال نیست، به دلار است. در یک معامله یک میلیارد دلاری اگر کسی یک درصد پورسانت بگیرد می‌شود 10 میلیون دلار. آن طرف با این پول می‌تواند هزینه کند که در روزنامه‌ها تو را بدنام کنند، بچه‌ات را زیر ماشین بگیرند، کارهایت را عقیم کنند. حجم پورسانت‌ها و رانت‌های این حوزه معادل صادرات غیرنفتی یعنی قریب 2 میلیارد دلار است».
اینها را علاوه کنید به سخنان نمایندگان دوم خردادی همان مجلس درباره عملکرد وزارت نفت با مدیریت آقای زنگنه و از جمله این قضاوت‌ها؛ حمید کهرام نماینده اهواز: «نظارت بر قراردادهای نفتی عملا از مجلس گرفته شده و هیچ نظارتی وجود ندارد. وزارت نفت در 5 دقیقه یک قرارداد میلیاردی را توضیح می‌دهد و سپس اجرایی می‌شود». مرحوم رشیدیان نماینده آبادان: «تخلف در قراردادهای نفتی قطعی است و مجلس اطلاعی از قراردادها ندارد». نریمان نماینده بابل: «نامحرم بودن مجلس در قراردادهای نفتی سؤال‌برانگیز است». محتشمی‌پور: «مدیریت آقای زنگنه در وزارت نفت فاجعه است». اگر به گفته معاون وزیر اقتصاد دولت اصلاحات در همایش خصوصی (27 بهمن 1379) «پتروشیمی اراک را برای واگذاری 300 میلیون دلار قیمت‌گذاری کردند در حالی که یک میلیارد دلار برای آن هزینه شده؛ این رانت را- مانند گوشت لخم- به چه کسی می‌خواهند بدهند»، آیا حق نداریم بپرسیم همان وزیر امروز در فهرست کابینه موسوم به «اعتدال»، «تدبیر» و «امید» چه می‌کند؟ و آیا قرار است با شعارهای خوب به آلودگی‌های مدیریتی دولت سازندگی و دولت اصلاحات در 2 دهه قبل‌تر برگردیم. یعنی این قدر در کشور قحط‌الرجال است؟!
5- این نوشتار مجال بسط همه مستندات را ندارد اما اگر با همین مقدمات، می‌توان تصریح کرد که مجرای چینش 18 عضو کابینه پاستوریزه نبوده و به هر دلیل سوراخ و آلوده شده، طبعا مسئولیت سنگینی متوجه نمایندگان و امانتداران ملت در مجلس شورای اسلامی می‌شود. در همین زمینه صلاحیت نامزدهای معرفی شده برای تصدی 7-6 وزارتخانه با اما و اگرهای جدی مواجه است. برخی از آنها بی‌تعارف سابقه قانون‌شکنی و خیانت در امانت یا دست‌کم سوء مدیریت و ضعف نظارت را در کارنامه خود دارند و برخی دیگر افراد وجیه و محترمی هستند که صرف‌نظر از شخصیت حقیقی‌شان، واجد حداقل صلاحیت‌های تخصصی یا سیاسی لازم برای تصدی این امانت بزرگ نیستند یا بعضاً فاقد اجتهاد و استقلال رأی کافی برای مدیریت هستند- عملا مدیریت خواهند شد- و بودن آنها در رأس وزارتخانه صرفا یک پوشش و تشریفات است.
6- دامن زدن به مجادلات تند میان دو طیف موسوم به «رهروان ولایت» و «اصولگرایان» مقدمه فتنه مهندسی شده‌ای است که در اصل، عقیم کردن و به تحلیل بردن اقتدار نظارتی مجلس را در دستور کار خود دارد. مجال دادن به این اختلافات طبیعتا راه را برای لابی‌گران که دنبال تجزیه مجلس و جذب افراد ضعیف‌تر هستند خواهد گشود. نباید اجازه داد ماجرای مجلس پنجم و دولت اصلاحات بازسازی شود. ضعف مدیریت مجلس در آن روز در کنار تشدید اختلاف و انشعاب میان اکثریت موجب شد تا مجلس در برابر افراطیون خلع سلاح و منفعل شود و این همه افراطیون را- پس از عبور از فیلتر نظارتی- از حمله و هتاکی به رئیس و نمایندگان مجلس باز نداشت. آن روزها از مجلس به عنوان مجلس زوری، دست‌نشاندگان عاملان قتل‌های زنجیره‌ای، تاریخ گذشته و... یاد شد. حرمت مجلس را باید پاس داشت و حرمت هر امامزاده به متولیان آن است.

محمد ایمانی

ادامه مطلب ...

شاهد امروز، قاضی فرداست

این روزها نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با یکی از بزرگترین و سرنوشت‌سازترین آزمون دوره نمایندگی خود روبرو هستند و نه فقط چشم مردم، که نگاه شهداء نیز به آنان دوخته است و در انتظار که عهد خویش با مردم و خدای مردم را چگونه به جا می‌آورند؟ و آیا در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی رئیس جمهور محترم، پست‌های وزارت را که امانت‌های الهی است به اهلش واگذار می‌کنند و یا خدای نخواسته، برخی از ملاحظات بیرون از دایره مسئولیت الهی و رسالت نمایندگی نظیر رودربایستی‌ها، وعده و وعیدها و قول و قرارهای حزبی و گروهی مانع از آن خواهد شد که وظیفه مقدس نمایندگی مردم را آنگونه که خدای سبحان می‌پسندد و منافع مردم خون داده و خون دل خورده در آن است، به انجام برسانند ... و در این باره گفتنی‌هایی هست؛


1- اصرار و تأکید پی‌درپی آقای دکتر روحانی بر ویژگی‌هایی نظیر دوری از تنش، خدمت به مردم، رعایت اعتدال در تصمیم‌ها و برخوردها، قانون‌گرایی، مبارزه با فساد اقتصادی، دفاع از منافع‌ملی در مقابل زورگویی و باج‌خواهی بیگانگان، تعهد نسبت به نظام، خون شهداء و آموزه‌های اسلامی و انقلابی، تلاش برای توسعه علمی و فناوری و... با هویت و سوابق شناخته شده برخی از گزینه‌های پیشنهادی نظیر حضور در فتنه آمریکایی- اسرائیلی88، آلودگی به فساد اقتصادی، تنش‌آفرینی، عدم‌تعهد نسبت به آموزه‌های اسلامی و انقلابی و... همخوانی ندارد. بنابراین درباره حضور این افراد در فهرست وزرای پیشنهادی فقط دو احتمال وجود دارد یا این که آقای روحانی- با عرض پوزش- در شعارها و اظهار‌نظرهای خود صادق نبوده است! و یا آن که معرفی وزرای مورد اشاره به ایشان تحمیل شده است. و اما، سوابق دکتر روحانی روشن است و نشانه‌ای از پلشتی‌های یاد شده در آن نیست. از این روی به‌آسانی می‌توان نتیجه گرفت که احتمال دوم صحت دارد و برخی از افراد در فهرست وزرای پیشنهادی به ایشان تحمیل شده است و هیچ حالت و احتمال دیگری قابل تصور نیست. هست؟! بنابراین بدون کمترین تردیدی باید گفت که آقای روحانی برای رهایی از حضور تحمیلی این عده در کابینه خود که تهدیدی جدی و خطرناک برای دولت ایشان هستند، چشم امید به رأی عدم اعتماد مجلس دوخته و دست یاری به سوی نمایندگان مجلس دراز کرده است. روحانی شخصیت باهوشی است و امیدوار است که نمایندگان محترم مردم نیز با هوش و درایت خود پیام ضمنی ایشان را دریافت کرده باشند. آیا نمایندگان محترم به این نکته مهم توجه کرده‌اند که آقای روحانی با وجود اطلاع دقیق از سوابق سوء برخی از وزرای پیشنهادی همچنان بر آموزه‌های ارزشی مورد نظر خود تاکید می‌ورزد؟ ایشان با این تاکیدهای مکرر می‌خواهد به نمایندگان محترم پیام بدهد که افراد یاد شده تحمیلی هستند و حذف آنان از فهرست وزرای پیشنهادی کمک برجسته مجلس به رئیس جمهور منتخب است. کجای این فرمول نقص دارد؟ سوابق روشن آقای روحانی یا کارنامه سیاه برخی از وزرای پیشنهادی؟!
2- حضور در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 اگرچه هیچ توجیهی غیر از وطن‌فروشی و خیانت ندارد و جایگاه کسانی که در فتنه حضور داشته‌اند، زندان است و نه وزارت ولی برخی از وزرای پیشنهادی علاوه بر دست داشتن در فتنه 88 به دلیل کارنامه ناکارآمدی که در مسئولیت‌های قبلی خود داشته‌اند و یا ناهمخوانی سوابق کاری و تخصصی آنان با وزارتخانه‌های پیشنهادی، شایستگی و صلاحیت لازم برای تصدی پست‌های پیشنهادی را ندارند. این ناهمخوانی در سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا حدودی قابل توجیه بود، اگرچه در آن سال‌ها نیز بیشترین تلاش برای همخوانی هرچه بیشتر وزیران با پست‌های مربوطه صورت گرفته بود. اما امروزه یعنی 34 سال بعد از پیروزی انقلاب و سابقه برپایی و تشکیل 10‌کابینه، به‌کارگیری افراد بی‌تخصص و ناهمخوان با وزارتخانه‌‌های پیشنهادی، اهانت به چرخه کارآمدی نظام است و مفهومی جز تبدیل وزارتخانه‌ها به مراکز کارآموزی! ندارد. کسی که حتی یک روز هم سابقه مدیریت کلان نداشته است چگونه می‌تواند در رأس یک وزارتخانه عریض و طویل قرار گیرد؟ و یا کسی که در وزارتخانه تحت تصدی قبلی‌او، ده‌ها فساد کلان اقتصادی با پرونده‌های هنوز مفتوحه اتفاق افتاده است با کدام انگیزه برای وزارت پیشنهاد شده است؟!
بیداری اسلامی به گواهی همه شواهد موجود و اعتراف مستند دشمنان تابلودار بیرونی، برخاسته و مولود انقلاب اسلامی است و کمترین نتیجه آن مصادره عقبه‌های استراتژیک آمریکا و متحدانش به نفع جمهوری اسلامی ایران بوده است و بسیاری از کشورهای منطقه را به خاکریز ایران در مقابل تهاجم غرب تبدیل کرده است. آیا گزینه پیشنهادی برای وزارت امور خارجه، با این موج عظیم همخوانی دارد و می‌تواند از این موج پرخروش به نفع ایران اسلامی بهره‌گیری کند؟! و...
3- شماری از نمایندگان محترم مجلس که در سلامت و پاکبازی آنان کمترین تردیدی نیست، محکوم کردن و اعلام برائت از فتنه 88 را یکی از شرایط لازم برای رأی اعتماد به گزینه‌هایی دانسته‌اند که در فتنه یاد شده حضور داشته و فعال بوده‌اند. دراین‌باره باید گفت؛ اگرچه اعلام برائت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 ضروری است ولی توبه کسی که مرتکب جنایت شده است به رابطه میان او و خدا مربوط است و آنهمه نیز در کلام خدا و روایات اهل بیت علیهم‌السلام به آن سفارش و تأکید شده است. اما در هیچ یک از آموزه‌های دینی و نظام‌های حقوقی توبه بعد از ارتکاب جرم، مانع مکافات مجرم نیست، مثلاً مجازات کسی که مرتکب سرقت یا قتل و جنایت شده است با توبه کردن، برداشته نمی‌شود- اگرچه توبه به خاطر کوتاهی و قصور در انجام تکالیف دینی فردی حکم دیگری دارد که با احکام مربوط به حق‌الناس متفاوت است- و اما، فتنه‌گران دست به جنایت بزرگی زده‌اند که دروغ گفتن و حتی قسم دروغ خوردن هم با آن قابل مقایسه نیست و چه تضمینی هست که برای دست زدن به فتنه‌ای دیگر، ابراز توبه نکنند؟! وضعیت فتنه‌گران از دو حال خارج نیست، یا این که با علم و آگاهی دست به خیانت زده‌اند و یا به اندازه‌ای کم‌دان و کج‌فهم بوده‌اند که ناآگاهانه با فتنه همراه شده‌اند. در حالت اول به جرم خیانت و در حالت دوم به علت کم‌دانی و کج‌فهمی شایستگی حضور در مسئولیت‌های حساس را ندارند. این یک اصل و قاعده عقلی و منطقی است. کسی که در تمام مدت با سران فتنه همراه و در خدمت آنها بوده است و با مشاهده جنایاتی نظیر آشوب‌های خیابانی، اهانت به ساحت عاشورای حسینی(ع)، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره)، حمایت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و برخی از سران خودفروخته عرب و تمامی گروه‌های ضدانقلاب و تروریست از فتنه‌گران و ده‌ها جنایت دیگر نه فقط از فتنه کناره‌گیری نکرده بلکه با سران و عوامل فتنه همصدا و همگام بوده است، چگونه می‌تواند با ابراز ندامت یا محکومیت شفاهی فتنه، شایستگی تصدی یک وزارتخانه را داشته باشد؟! کفش دزد را بعد از پس دادن کفش‌های مردم، تحمل مجازات دزدی و توبه از گناهی که مرتکب شده است به مسجد راه می‌دهند ولی در کجای دنیا کفش دزد را پیشنماز می‌کنند؟!
شاهد امروز، قاضی فرداست و از نمایندگان محترم مجلس که به فردای قیامت و شمار اعمال در روز شمارین می‌اندیشند انتظار آن است- و تکلیف الهی و رسالت نمایندگی آنها نیز- امانت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که خونبهای شهیدان است را به نااهلان نسپارند.
در این باره باز هم گفتنی‌هایی هست که به بعد می‌گذاریم.


حسین شریعتمداری

ادامه مطلب ...

تایم: حاصل معامله بزرگ با آمریکا درج نام ایران در محور شرارت بود


مجله آمریکایی تایم می‌گوید محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشنهادی به مجلس ایران از اعضای تیمی بودند که دنیا در معامله بزرگ با آمریکا در مذاکرات بودند اما سرانجام رئیس‌جمهور وقت آمریکا ایران را در «محور شرارت» طبقه‌بندی کرد.
تایم در تحلیلی نوشت: ظریف طی سالهای 2007-2002 نماینده ایران در سازمان ملل بود و معرفی او به منزله پرش در سیاست خارجی تعبیر شده است... ظریف در سال 2003 جزو اعضای تیم مذاکره‌کننده ایران بود. در آن سال این تیم با آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای، معامله بزرگ انجام داد اما این روند مذاکرات به دنبال آنکه «جورج بوش» رئیس‌‌جمهور وقت آمریکا، ایران را همراه با کره‌شمالی و عراق در محور شرارت طبقه‌بندی کرد رها شد.
تایم افزود: دو سال قبل‌تر از آن یعنی در 2001 ظریف نماینده اصلی ایران در «کنفرانس بن» بود که بازیگران منطقه‌ای را بعد از تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و بیرون راندن طالبان از این کشور، گرد هم آورده بود. «جیمز دابینز» همتای آمریکایی ظریف در این اجلاس که امروز فرستاده ویژه اوباما به افغانستان است بعدها در خاطراتش از ظریف به عنوان یک ایرانی دارای رفتاری پسندیده و خوب و جدیت در انجام کار یاد کرد.
این دو مقام، در حاشیه کنفرانس بن بارها با یکدیگر بطور خصوصی ملاقات داشتند و بر سر موضوعات مختلف و دستیابی به یک معامله گفت‌وگو کردند که در نهایت امر این معامله به انجام رسید که چند هفته بعد «حامد کرزای» کرسی ریاست‌جمهوری افغانستان را بدست گرفت.
این مجله می‌نویسد: اما نباید هم دچار توهم شد که با روی کارآمدن ظریف، یخ روابط ایران و آمریکا یک شبه ذوب می‌شود. «ادوارد لاک» از مقامات سابق بلندپایه سازمان ملل اظهار می‌دارد: «به آنهایی که انتخاب ظریف به وزارت خارجه ایران را جشن گرفته‌اند باید گفت دست نگه دارید و قدری محتاط باشید».
تایم می‌نویسد: هرچند ظریف چهره مقبول‌تری است اما در این تحول جدید، بنیان‌ آرمینایی روابط ایران و آمریکا آخرین چیزی است که تغییر خواهد کرد نه اولین آن ... به رغم آنکه در تهران تغییری برجسته اتفاق افتاده و موضع ایران در مقابل غرب قدری تغییر کرده است، برعکس در واشنگتن از شدت احساسات تند و غلیظ جنگ‌طلبان چیزی فروکش نکرده است. دقیقا در همان روزی که مشخص شد ظریف برای تصدی مقام وزارت خارجه ایران در نظر گرفته شده است مجلس نمایندگان آمریکا مصوبه‌ای جدید برای تشدید تحریم ایران تصویب کرد و قرار است در ماه سپتامبر برای بررسی و تصویب تسلیم «سنا» شود.
همچنین 76 سناتور آمریکایی با امضاء نامه‌ای به «باراک اوباما» او را تحت فشار قرار دادند فشارها علیه ایران را بیشتر کند. به گفته «ولی نصر» مشاور اسبق سیاست خارجی اوباما «این رویکرد خصمانه رهنمون به یک دیپلماسی سودبخش نخواهد شد». نصر بر این باور است که «اگر رویکرد آمریکا همچنان مانند گذشته تشدید تحریمها باشد، تفاوتی نخواهد کرد چه کسی سکان هدایت دیپلماسی ایران را بدست گیرد چون هیچ حرکتی رو به جلو در کار نخواهد بود».

نگرانی دانشگاهیان از گزینه وزارت علوم

محافل دانشگاهی و سیاسی از گزینه وزارت علوم به عنوان یکی از همکاران سازمان فتنه و آشوب یاد می‌کنند.
میلی‌منفرد از تحصیل‌کردگان فرانسه است که به تدریج مانند شمار زیادی از مدعیان اصلاح‌طلبی، از آرمان‌های نظام فاصله گرفت. او پس از استعفای مصطفی معین از وزارت علوم در دولت اصلاحات، به سرپرستی این وزارتخانه گمارده شد.
نامبرده در جریان حوادث فتنه‌آمیز سال 1388 جزو عناصر فتنه‌گری بود که اقدام به تجمع و تحصن در دانشگاه امیرکبیر کردند. بنابر برخی گزارش‌ها وی در تحریک طیفی از دانشجویان ایفای نقش می‌کرد و همان زمان به بهانه اعتراض به تقلب در انتخابات خواستار تعطیلی و تعویق امتحانات ترم دوم شده بود.
مرداد ماه سال 88 شماری از مقامات دولت اصلاحات و سازندگی به همراه برخی نمایندگان مجلس ششم اقدام به انتشار بیانیه‌ای مشترک در حمایت از جریان فتنه و القای تقلب و مهندسی انتخابات کرده و از سران فتنه حمایت نمودند. نام میلی‌منفرد در این بیانیه در کنار اسامی محسن آرمین، انصاری راد، علی باقری، محمدرضا بهزادیان، مرتضی حاجی، جلایی‌پور، رضا خاتمی، خانیکی، سازگارنژاد، شیرزاد، ناصر قوامی، مرتضی مبلغ، مزروعی، مسجد جامعی، معین، محمدعلی نجفی و فائزه هاشمی به چشم می‌خورد.
نامبرده در دولت اصلاحات نیز جزو حامیان طیف تندرو و ساختارشکن دفتر تحکیم بود و از حامیان تحصن در مجلس ششم به شمار می‌رود.

حدادعادل : امیدواریم اعتدال به سرنوشت جامعه مدنی دچار نشود

رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس با بیان اینکه با برخی نزدیکان روحانی و ۱۰ وزیر پیشنهادی دیدار داشته‌ایم، گفت: ما در مجموع کابینه را خوب ارزیابی می‌کنیم و در عین حال امیدوارم اعتدال به سرنوشت جامعه مدنی دچار نشود.

خبرگزاری فارس: امیدواریم اعتدال به سرنوشت جامعه مدنی دچار نشود/ با ۱۰ وزیر پیشنهادی دیدار داشتیم

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، غلامعلی حداد عادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس در حاشیه جلسه علنی امروز سه شنبه مجلس شورای اسلامی با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره کابینه حسن روحانی گفت: ما در مجموع از کابینه آقای روحانی استقلال می‌کنیم و امیدواریم این دولت بتواند هر چه سریعتر کار خودش را شروع کند.

وی در پاسخ به سوال دیگری درباره صلاحیت بیژن زنگنه گزینه پیشنهادی وزارت نفت گفت: بنده در شرایط فعلی مایل نیستم راجع به تک تک آقایون وزرای پیشنهادی اظهار نظر کنم، به جهت مسئولیتی که در فراکسیون اصولگرایان دارم درباره تک تک وزرا اظهار نظر نمی‌کنم تا انشاالله جمع بندی لازم در این زمینه صورت بگیرد.

خبرنگاری از حداد عادل درباره بیانیه فراکسیون اصولگرایان و شرط رای اعتماد به وزرا در صورت عدم حمایت از موسوی و کروبی پرسید که رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس در پاسخ گفت: ما در بیانیه خود نامی از آقای موسوی و کروبی و ستاد انتخابات نیاورده بودیم و  ما به فتنه اشاره کرده بودیم، ملاک ما فعال نبودن در فتنه است و بر سر این شرط خود استوار هستیم.

حداد عادل با بیان اینکه فراکسیون اصولگرایان تا روز رای اعتماد به وزرا مرتب جلسه دارد و موضوع صلاحیت وزرا را بررسی می‌کند، اظهار داشت: اعضای فراکسیون با بیشتر وزرا دیدار کردند که حدودا 10 نفر بودند. در این دیدارهای درباره بحث‌های کارهای آنها، برنامه‌ها بحث و گفتگو کردند.

وی با بیان اینکه با برخی از دوستان و نزدیکان روحانی نیز دیدار داشته است، افزود: ما سعی می‌کنیم در یک فضای گفتگو، تعامل به وظیفه خود عمل کنیم.

خبرنگاری از حداد عادل پرسید که منظورتان از معتدلتر شدن کابینه روحانی چیست که وی در پاسخ گفت: منظورم این بود که عنصر افراطی در کابینه نباشد.

نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی با بیان اینکه همه باید به روحانی کمک کنند تا اعتدال در دولت محقق شود درباره معنای واژه اعتدال نیز گفت: امیدوارم که اعتدال به سرنوشت جامعه مدنی دچار نشود و دولت بتواند کار خود را دنبال کند.

برخی‌ها که بعد از دوم خرداد که بحث جامعه مدنی و اصلاحات را مطرح کردند حاضر نشدند آن را معنی کنند اما به نظر می‌رسد که آقای روحانی تلاش دارد که اعتدال را تعریف کند.

انتظار آن است که


1- هفت سال پیش- 4 آذرماه 1385- در یادداشتی با عنوان «درسی از ابوترابی» به خاطره‌ای از آن شهید بزرگوار اشاره کرده بودیم، که تکرار آن با توجه به مسائل این روزها و رسالت خطیری که نمایندگان محترم مجلس برعهده دارند، می‌تواند در‌س‌آموز باشد. بخوانید!
«انتخابات مجلس پنجم در پیش بود و بازار تبلیغات انتخاباتی داغ و پررونق. یکی از شب‌ها- 27 فروردین 75- دقایقی بعد از نیمه شب مرحوم شهید ابوترابی زنگ زد و خبر داد که برای مشورت درباره یک کار بسیار ضروری به منزلمان می‌آید و در توضیح آن که چرا نیمه‌شب؟ و چرا تا صبح صبر نمی‌کند گفت؛ فردا‌شب در مشهد مقدس سخنرانی دارد و باید صبح زود حرکت کند. متوجه شدم که قصد دارد- به روال تقریبا همیشگی- با خودرو به مشهد برود. به ایشان گفتم اگر مسئله خیلی ضروری است چرا با هواپیما به مشهد نمی‌روید که از فرصت صبح فردا هم استفاده کنید؟ پاسخ داد فکر بدی نیست، بنابراین فردا صبح همدیگر را می‌بینیم... و خیلی که به نگارنده تخفیف داد تا به قول ایشان بتوانم استراحت کنم، ساعت 5 صبح فردا قرار گذاشت!... خدا بر درجاتش بیفزاید که به جد از اولیاءالله بود...
صبح فردا در محل ستاد آزادگان به دیدن ایشان رفتم. از این که یکی از گروه‌های سیاسی نام او را در لیست نامزدهای مورد نظر خود جای داده و روی آن تبلیغ می‌کرد، نگران بود. علت نگرانی ایشان را پرسیدم، فرمود اول این که نسبت به منابع مالی آنها تردید دارم و مهم‌تر آن که نمی‌خواهم نام من نشانه تایید برخی دیگر از نامزدهای آن لیست باشد و پرسید؛ آیا به نظر تو این دو موضوع نباید مرا نگران کند؟ حق با او بود و دقت نظرش مثل همیشه ستودنی... به چهره‌اش خیره شدم، گویی مردی از ملکوت به ناسوت آمده و روبرویم نشسته بود! پرسیدم چه تصمیمی دارید؟ گفت؛ نظر تو چیست؟ گفتم؛ تنها راه آن است که بیانیه‌ای صادر کنید و از آنها بخواهید نامتان را از لیست انتخاباتی خود حذف کنند. پرسید؛ آیا اهانت به آنان نیست؟ گفتم؛ اگر علت اصلی را مطرح کنید، خالی از اهانت نخواهد بود زیرا به هر حال و براساس ظواهر امر، نام شما در آن لیست نشانه اعتماد آنها به شماست اگرچه آن را یک ترفند سیاسی می‌دانید که با هدف سوءاستفاده از محبوبیت شما انجام گرفته است... گفت؛ اگر آبرو و محبوبیتی نزد مردم دارم از لطف و عنایت خدا و امانت اوست. نمی‌خواهم از این امانت سوءاستفاده شود و در ضمن راضی نیستم با درخواست حذف نامم از لیست به آنها اهانت کرده باشم... گفت‌وگوی آن روز حدود یک ساعت به طول انجامید و سرانجام شهید ابوترابی چند ساعت بعد با صدور بیانیه‌ای ضمن تشکر از حسن ظن آن جریان سیاسی، خواستار حذف نام خویش از لیست انتخاباتی آنان شد و... هنگامی که از هم خداحافظی می‌کردیم گفت؛ ان‌شاءالله این اقدام مورد رضای خدا باشد، تصمیم دشواری بود اما حالا احساس آرامش می‌کنم، نمی‌خواستم محبوبیتم که هدیه الهی و امانت اوست در تایید برخی از افراد هزینه شود که آنها را برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شایسته نمی‌دانم و نسبت به محل تامین هزینه انتخاباتی این گروه نیز تردید جدی دارم...»
متن بیانیه آن روز شهید ابوترابی- شاهد بودم که حضرت آقا ایشان را شهید خطاب کردند- اینگونه بود؛
«با تشکر از عنایتی که نسبت به اینجانب داشته و نام مرا در لیست کاندیداهای انتخابی خود برای دوره پنجم مجلس شورای اسلامی از تهران قرار داده‌اید، اینجانب از ابتدا نسبت به انطباق بینش و طرز تفکر برخی از کاندیداهای جناح کارگزاران با ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی تردید داشتم ولی به دلیل احترام به نظر برخی از آقایان و احتمال آن که این دیدگاه‌ها چندان ریشه‌دار نباشد، دعوت بعضی از عزیزان را در قرار گرفتن در لیست کارگزاران پذیرفتم اما متاسفانه پاره‌ای از مسائل اخیر، از جمله مصاحبه‌ها و اعلام‌نظرهای اقتصادی و سیاسی برخی از کاندیداهای محترم این گروه با رسانه‌های داخلی و خارجی و نیز عملکرد غیرقابل توجیه آنان در تبلیغات انتخاباتی و بی‌پروایی در هزینه‌کردن از بیت‌المال، اینجانب را بر آن داشت تا علی‌رغم احترام به اکثر بنیانگذاران و برخی از کاندیداها [گروه کارگزاران]، به عنوان یک تکلیف شرعی، نارضایتی جدی خود را از قرار گرفتن نام خویش در لیست انتخاباتی کارگزاران اعلام دارم.»
2- این روزها نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در آستانه آزمون بزرگ و سرنوشت‌سازی قرار گرفته‌اند. آزمونی که در خروجی آن باید و انتظار می‌رود بار دیگر نشان بدهند «عصاره فضیلت‌های ملت» هستند و منافع نظام‌اسلامی و مردم پاکباخته، خون داده و خون دل خورده این مرز و بوم را با همه توان پاس می‌دارند. سخن فقط یک کلمه است و آن نیز سخن من و ما و شما نیست، بلکه سفارش حیات‌آفرین الهی است که «امانت‌ها را به اهلش وا گذارید» آیه 58 از سوره مبارکه نساء. نکته‌ای که رئیس جمهور محترم نیز در سخنان روز شنبه خود و بعد از حکم تنفیذ بر آن تاکید ورزیده و به کلام حضرت‌امیر‌علیه‌السلام استناد کرد که «اصل ‌الدین اداء الامانه و الوفاء بالعهود... اساس دین ادای امانت و وفا به عهد و پیمان است».
3- دیروز آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان که برای انجام مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی حاضر شده بود، بعد از پایان مراسم، فهرست وزیران پیشنهادی کابینه خود را تقدیم مجلس کرد. آقای روحانی در‌حالی فهرست وزیران پیشنهادی را به مجلس ارائه کرد که مطابق قانون تا دو‌هفته بعد از مراسم تحلیف برای معرفی آنان فرصت داشت. این اقدام رئیس جمهور محترم را باید نشانه‌ای از نظم و انضباط و برنامه‌ریزی همراه با پشتکار دولت جدید تلقی کرده و به فال نیک گرفت. از سوی دیگر، بخش فراوان و مهمی از سخنان ایشان در این مراسم نیز در تراز رئیس جمهور کشور مقتدر و سرافراز جمهوری اسلامی ایران و درخور تقدیر بود. اما، متاسفانه در فهرست پیشنهادی آقای دکتر روحانی، نام برخی از افراد به چشم می‌خورد که نه فقط کمترین شایستگی و صلاحیتی برای حضور در کابینه ندارند و نقاط سیاه فراوانی در کارنامه مسئولیت‌های پیشین خود دارند، بلکه با آموزه‌ها و برنامه‌های اعلام شده آقای دکتر روحانی برای مدیریت دولت «تدبیر و امید» نیز فاصله‌ای پرنشدنی دارند. حضور این چند نفر در فهرست پیشنهادی آقای دکتر روحانی با توجه به بینش و منش دیده شده و بارها تاکید شده از سوی ایشان قابل توجیه نیست. به یقین نمی‌توان گفت که رئیس جمهور محترم از هویت افراد مورد اشاره بی‌خبر بوده‌اند، چرا که روحانی به هوشمندی و آگاهی از عرصه سیاسی کشور شناخته می‌شود. از سوی دیگر، این احتمال نیز قابل قبول نیست که دکتر روحانی در آغاز کار به گزینه‌هایی روی آورده است که با معیارها و موازین اعلام شده ایشان در تضاد و تناقض بوده و کمترین همخوانی نداشته باشند. پس علت چیست؟ پاسخ این پرسش را تنها بایستی در نکته‌ای جستجو کرد که روز چهارشنبه 9/5/92 طی یادداشتی با عنوان «هدیه مجلس به روحانی و ملت» بر آن تاکید داشتیم. آنجا که آورده بودیم «با توجه به ترکیب کابینه پیشنهادی و برخی از شواهد موجود می‌توان حدس زد- و امروز آن حدس به یقین تبدیل شده است- که آقای روحانی در انتخاب گزینه‌ها، از سوی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و کارگزاران به شدت تحت فشار بوده است. و تاکید شده بود «احساس می‌شود رئیس جمهور منتخب در انتخاب اعضای کابینه خود با مجموعه‌ای از فشارها، انتظارها و رودربایستی‌ها روبرو بوده است و برای خروج از این چنبره دست کمک به سوی مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت دراز کرده است.» آیا برای توجیه حضور چند فرد بدسابقه در فهرست پیشنهادی رئیس جمهور، غیر از احتمال اخیر یعنی فشار جریانات یاد شده می‌توان احتمال دیگری را پیش کشید؟! پاسخ منفی است.
4- در این باره گفتنی‌ها بسیار است که به آن خواهیم پرداخت ولی تنها به عنوان نمونه، آیا کسی که در دوران تصدی چندین و چند ساله وزارت نفت، پرونده‌های مفتوح و پاسخ نداده‌ای از انعقاد قراردادهای خسارت‌آفرین و بعضا شبیه ترکمنچای داشته و از جمله در قرارداد ننگین «کرسنت»، گاز ایران را بدون طی مراحل قانونی و از طریق واسطه‌های رشوه‌دهنده با 14 برابر زیر قیمت روز به طرف خارجی واگذار کرده است و... می‌تواند امین ملت ایران در وزارت حساس و سرنوشت‌ساز نفت باشد؟! مضحک آن که سایت «انتخاب» وابسته به اصحاب فتنه بعد از روشنگری مستند کیهان، برای توجیه این قرارداد ذلت‌بار و مشکوک، عذر بدتر از گناه آورده و نوشته است؛ «مدیرعامل شرکت شارجه دوبی در سال 1378 به دفتر آقای خاتمی مراجعه می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که این قرارداد بسته شود تا مشکل جزایر سه‌گانه ایران حل شود»! که باید پرسید؛ اولا؛ مگر آن قرارداد ذلت‌بار بسته نشد؟ پس چرا هنوز هم توهم مالکیت بر جزایر سه‌گانه از سوی طرف‌های خارجی مطرح می‌شود؟ و ثانیا؛ از وزیر نفت وقت و دولت خاتمی که به قول شما برای جلب نظر امارات به این دولت فسقلی باج می‌دهد، چه انتظاری هست که در مقابل باج‌خواهی آمریکا و اروپا سر تعظیم فرود نیاورد؟! و یا درباره وزیر پیشنهادی دیگر باید گفت که صلاحیت ایشان برای نمایندگی مجلس نهم احراز نشده بود، بنابراین چگونه برای تصدی یک وزارتخانه سرنوشت‌ساز معرفی شده است؟! و البته، این به معنای عدم صلاحیت ایشان برای برخی از مسئولیت‌های دیگر نیست. و یا فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است و یا...؟!
به یقین نمایندگان مردم از این آزمون بزرگ سرافراز بیرون خواهند آمد. ان‌شاءالله.

حسین شریعتمداری

آقای زنگنه! اصل مطلب این است قرارداد 25 ساله 14 برابر زیر قیمت!(خبر ویژه)


دفتر بیژن نامدارزنگنه با ارسال مطلبی طولانی به کیهان، نسبت به یک گزارش خبرگزاری فارس واکنش نشان داد!
این دفتر در عین حال هیچ توضیحی درباره گزارش انتقادی کیهان در ستون اخبار ویژه و ماجرای قرارداد کرسنت و اعتراض سال 1381 دکتر روحانی به این قرارداد ارائه نکرده است.
کیهان روز دوازدهم مرداد و در خبری با عنوان «این زنگنه مگر همان زنگنه نیست؟» فاش کرده بود که دکتر روحانی به هنگام تصدی دبیر شورای عالی امنیت ملی، ضمن ارسال نامه‌ای به خاتمی رئیس‌جمهور نسبت به ابعاد و تبعات منفی و خسارت‌بار قرارداد کرسنت هشدار داده است. این قرارداد گاز به مدت 25 سال و 14 برابر زیر قیمت! با شرکت اماراتی به امضاء رسیده بود و زنگنه وزیرنفت وقت نقش اصلی را داشت. در عین حال برخی عناصر واسطه و دلال با گرفتن رشوه‌های کلان واسطه جلب‌نظر طرف ایرانی شده بودند.
حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی در نامه خود ضمن انتقاد از قیمت پایین فروش گاز در قرارداد کرسنت در عین طولانی بودن زمان آن و نادیده گرفتن حقوق ایران تأکید کرده بود «این قرارداد آثار منفی درازمدت بر بازار گاز کشور خواهد داشت» و اینکه زنگنه (وزیرنفت) حاضر نیست به سوالات مطرح در این زمینه در شورای امنیت ملی و شخص روحانی پاسخ دهد.
کیهان ضمن پرداختن به این موضوع و با اشاره به دورنمای قانون و شورای اقتصاد از سوی وزارت نفت و ارتکاب جرم تبانی، به نقش زنگنه در فتنه و آشوب سال 88 در ستاد موسوی پرداخته بود اما دفتر زنگنه ترجیح داده که مطلقا متعرض مسائل مطرح شده در خبر کیهان نشود و تنها به پاراگراف آخر از این خبر 11 پاراگرافی که به گزارش «فارس» درباره انعقاد قرارداد مطالعاتی با شرکت ایتالیایی «بین» اختصاص داشت، بپردازد. در توضیحات ارسالی آمده است: برخلاف ادعای خبرگزاری فارس هیچگونه اطلاعات طبقه‌بندی شده در اختیار شرکت ایتالیایی Bain قرار نگرفته است. اساسا ضرورتی نیز به این کار نبوده است. اطلاعاتی که در اختیار آن مشاور قرار گرفته است- عمدتا از نوع اطلاعاتی بوده که قابل انتشار برای مجامع داخلی و خارجی نظیر اوپک است.
دفتر زنگنه درباره صهیونیست و عضو ارتش رژیم صهیونیستی بودن رئیس هیئت مدیره شرکت Bain ایتالیا نوشت: این ادعا برای نخستین‌بار، ‌شش سال پس از عقد قرارداد با شرکت Bain ایتالیا از سوی خبرگزاری فارس مطرح شده است. حال آنکه پس از امضای قرارداد هیچ مرجع و یا دستگاه نظارتی و یا بازرسی در کشور چنین ادعایی در این خصوص مطرح نکرده بود. در ادامه این توضیح آمده است: شرکت ملی نفت نه در زمان عقد قرارداد و نه حتی تاکنون اطلاعی از صهیونیست بودن و یا نظامی بودن رئیس هیئت‌مدیره شرکت ‌Bain در دست نداشته و ندارد.
یادآور می‌شود مدیریت بیژن زنگنه در وزارت نفت دولت خاتمی همواره با اعتراض نمایندگان دوم خردادی و اصلاح‌‌طلب مجلس ششم نظیر آقایان کهرام، حیدری، (مرحوم) رشیدیان، محتشمی‌پور، اعلمی و... قرار داشت. برخی از این نمایندگان عملکرد زنگنه در آن زمان را «فاجعه» ارزیابی می‌کردند. به عنوان مثال حمید کهرام مدیریت زنگنه را «باعث ایجاد سازمان سایه و توسعه پیوندها و معادلات باندی گسترده» و «جدایی کارشناسان دلسوز از جریان تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری» می‌دانست. محتشمی‌پور نیز در جلسه رأی اعتماد به کابینه دوم خاتمی درباره زنگنه گفت«فاجعه‌ای در صنعت نفت در حال وقوع است... نحوه مدیریت آقای زنگنه شامل بی‌توجهی به بدنه کارشناسی خود متعهد صنعت نفت و عدم استفاده از مشورت متخصصان و برخورد دیکتاتورمآبانه با بدنه وزارت نفت می‌شود. برخی قراردادها مانند پتروپارس که به شرکت‌های خارج از کنترل دولت و مجلس واگذار شده شبهه‌انگیز است». یا احمد حیدری معتقد بود «سوءمدیریت در وزارت نفت بیداد می‌کند و رایحه‌ای از شایسته‌سالاری به مشام نمی‌رسد».

مگر آن 25 میلیون رأی حق‌الناس نبود؟!


آخرین اظهارات هاشمی رفسنجانی در دیدار شماری از نمایندگان مجلس حکم بر علیه عملکرد خویش است.
وی در دیدار علی مطهری، محمدرضا تابش و شمار دیگری از نمایندگان اقلیت مجلس با یادآوری جمله تاریخی رهبری در روز انتخابات که «رأی مردم حق‌الناس است»، گفت: این جمله فقط برای روز انتخابات نبود به روزهای قبل از آن و بعد از آن هم مربوط می‌شد، که ان‌شاءالله هر کس در هر مقام و مسئولیتی که هست، در این راه تلاش می‌کند.
وی با ارائه تحلیلی از زندگانی امیرمؤمنان(ع) در 25 سال خانه‌نشینی و حدود 5 سال حکومت، گفت: با وجود صراحت پیامبر در واقعه غدیر و بنا به سفارش آن بزرگوار، حضرت امیر(ع) به رأی مردم توجه می‌کرد و نمی‌خواست خود را بر مردم تحمیل کند.
وی در پاسخ به سؤالی درباره دیدگاهش نسبت به آقای روحانی، گفت: سالهاست که ایشان را می‌شناسم و اگر بگذارند، با همکاری دیگر قوا، به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته می‌دهند.
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به نگرانی یکی از نمایندگان در خصوص پرونده هسته‌ای گفت: هیچ جای نگرانی نیست، چون هم دانش هسته‌ای را در اندیشه‌های جوانان خود و هم فتوای رهبری برای حرام بودن استفاده از سلاح هسته‌ای داریم، مهم تفهیم این موضوع با ادبیات دیپلماسی به جهان است تا مثل زمان پایان جنگ، اجماع دشمنان جهانی را به مسابقه دوستی با ایران تبدیل کنیم.
وی افزود: با اعلام سیاست تنش‌زدایی در ابتدای دولت سازندگی، تمام کشورهایی که در طول 8 سال دفاع مقدس علیه ما در مجامع جهانی رأی می‌دادند، صدام را در مذاکرات بین‌المللی قطعنامه 598 آغازگر جنگ دانستند و دیدید پس از آن، سرنوشت حزب بعث چه شد و ایران چگونه به سوی پیشرفت و تعامل با جهان حرکت کرد.
آقای هاشمی در این دیدار توضیح نداده که اولاً اینکه رأی مردم حق‌الناس است، فقط مربوط به امسال است یا مثلاً آن 25 میلیون رأی هم که در سال 88 به رئیس جمهور منتخب آن روز داده شد و از سوی آقای هاشمی مورد دهن‌کجی و اجحاف و کارشکنی و آشوب‌افکنی قرار گرفت نیز مشمول حق‌الناس می‌شود؟! آیا نقش‌آفرینی توأم با هیجان ایشان در پروژه آشوب طراحی شده از سوی بیگانگان، توجه به رأی و خواست مردم مانند سیره حضرت امیر(ع) بود یا در تعارض با آن سیره قرار داشت.
ثانیاً اگر دیگر قوا باید با رئیس جمهور منتخب همکاری بکنند و بگذارند به اعتماد و امید مردم پاسخ شایسته بدهد- که حرف خوبی است- آیا آقای هاشمی از سال 84 تا سال 92 حتی یک روز به این ایده و ادعا عمل کرد؟ آقای احمدی‌نژاد به رغم تفاوت سلیقه سیاسی با آقای روحانی- صرف‌نظر از انتقادهایی که به کارنامه وی می‌توان داشت- بلافاصله پیروزی آقای روحانی را آن هم تنها با 270 هزار رأی بیش از 50 درصد آرا (6/18 میلیون رأی) تبریک گفت و به ملاقات وی رفت. آیا آقای هاشمی هم در سال 84 به این شیوه پسندیده عمل کرد یا از ابتدا مشغول سیاه‌نمایی و کارشکنی شد.
ثالثاً در موضوع سیاست خارجی و ماجرای معرفی صدام به عنوان آغازگر جنگ، آیا غیر از این است که حمله صدام به کویت باعث تیره شدن روابطش با همان بلوک غرب شد که در طول 8 سال جنگ علیه ایران به طور کامل از وی حمایت می‌کردند؟ بنابراین چرا این اتفاق را هنر سیاست خارجی دولت سازندگی معرفی می‌کنند؟ مگر در همین دولت نبود که برای اولین و آخرین بار در طول 34 سال گذشته،‌ همه سفرای اروپایی یکجا با قهر ایران را ترک کردند و دادگاه آلمانی علیه آقای هاشمی حکم دخالت در ترور صادر کرد؟!

هیچ کس در شب قدر به این حدیث عمل نمی‌کند!

آیت‌الله سیدعبدالله فاطمی‌نیا با انتقاد از جلسات طولانی‌مدت احیا گفت: در برخی جلسه‌های احیا که پنج الی شش ساعت طول می‌کشد، مردم را خسته می‌کنیم، کاملا که دیگر رمقشان گرفته شد، تازه قرآن‌ها را توزیع می‌کنیم، بگذارند روی سرشان بگویند «بک یا الله».

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، آیت‌الله فاطمی‌نیا طی سخنرانی‌ گفت: من قبلا در جاهای دیگر عرض کرده ام تاکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم، نشاط نشاط! ان شاء الله شب های قدر می آید حالا این حدیث را هیچ کس عمل نمیکند، جلسه های احیاء خواهیم داشت پنج ساعت الی شش ساعت! مردم را مینشانیم کاملا که دیگر رمقشان گرفته شد هیچ حالی که دیگر نماند تازه قرآن ها توزیع میشود بگذارند روی سرشان بگویند «بک یا الله!»

دعای کمیل‌مان که باید بیست دقیقه طول بکشد معمولا دو ساعت و نیم، سه ساعت، ببینید اینها روز قیامت جواب دارد، اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید، چه جواب خواهیم داد؟! یک جوان میخواهد برود دعای کمیل میداند که رفتنش با خودش است برگشتنش با کرام الکاتبین است! میخواهد برود احیاء رفتنش با خودش است برگشتن با کرام الکاتبین، بابا شش ساعت هم آخر احیاء می شود؟! آخر چه کسی گفته است؟ اگه تو خودت حال داری خوب برو یک گوشه، برادر من عزیز من حالت را که نمیتوانی به کسی منتقل کنی.

خلاصه نشاط خیلی مهم است، روایت داریم که آقا خطرناک است، تو همین قم یک طلبه ای بعضی ریاضت ها را برخودش تحمیل کرده بود، حتما باید نماز شب بخواند، روزی سه جزء قرآن بخواند، چه بکند، چه بکند، چون پشتوانه علمی هم نداشت یکدفعه بریده بود، آمده بود میگفت بله ما یکوقت بیکار بودیم نماز شب میخواندیم!، چرا؟ برای اینکه پشتوانه علمی نداشت، نشاط هم نداشت، یک وقت حاج آقا حسین فاطمی است رضوان الله علیه قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، یک وقت مرحوم آیت الله العظمی اراکی بود قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، امام همینطور بزرگان همینطور، یک وقت هم یک آدمی که پشتوانه علمی ندارد روی احساس آمده، فقط احساس.

احساس یک اندازه ای دارد عزیز من، اگر کسی علوم اولین و آخرین را داشت باشد حال نداشته باشد یک عباسی نمی ارزد و اگر کسی حال داشته باشد پشتوانه علمی نباشد، بالاخره نمیخواهم بگویم همه علامه بشوند ولی حال هم که پیدا میکنی باید یک پشتوانه ای داشته باشد، یک حدیثی، آیه ای، مبنایی، اما دیگر همه اش بشود احساس. خدا شاهد است الان در حتی تهران هم یک مجالسی روی احساس برگزار میشود، خیلی ببخشید نواری را آورده بودند یک جایی در آن نوار آن بنده خدایی که میخواند می گفت که بله امام حسین به قمر بنی هاشم گفت که شب عاشورا اگر تو هم میخواهی بروی، برو! خیلی ببخشید، اینها درد دل من است، اینها چیزهایی است که در پایتخت شیعه خوانده میشود، نوار میشود، پخش میشود،مشتری هم دارد.

بعد میگوید: عباس خوشگله! آمد زینب کبری را پیدا کرد گفت به داداش حسین یک چیزی بگو! مثل اینکه میدان مولوی بوده مثلا، دروازه غار بوده نعوذبالله، این شد حرف؟! همش احساس؟! آدم قمر بنی هاشم را اینطور یاد میکند؟! قمر بنی هاشمی که ائمه وقتی اسمش می آمد تعظیمش میکردند، میگفتند عموی ما نافذالبصیره بود عموی ما پرده ای برابر چشمش نبود، آنوقت اینطور میگویند؟! که دو نفر عوام میخواهند گریه کنند؟! میخواهم صد سال گریه نکنند، اگر میخواهیم به یک آدم عوامی هم حالی بدهیم به او بفهمانیم روی این روایت داریم این را به تو میگوییم، روی این مبنا داریم میگوییم، مبنایش این است.

توضیحات دادستان کل کشور درباره بازداشت مدیرعامل شرکت «خ - ز»

در واکنش به اظهارات معاون اول رئیس جمهور صورت گرفت

دادستان کل کشور در واکنش به اظهارات معاون اول رئیس جمهور پیرامون بازداشت مدیرعامل شرکت «خ - ز» توضیحاتی ارائه کرد.

خبرگزاری فارس: توضیحات دادستان کل کشور درباره بازداشت مدیرعامل شرکت «خ - ز»

به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس، دادستان کل کشور در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در خصوص بازداشت مدیر عامل شرکت "خ" توضیحاتی را به فارس ارائه کرد.

معاون اول رئیس جمهور در مراسم افتتاح مرکز جراحی قلب شهید بروجردی گفته بود: بازداشت مدیرعامل شرکت "خ - ز" به نوعی صحیح نبوده و وی قربانی اختلاف دو دستگاه شده و وی را زندانی کردند، در حالی که این فرد نخبه بوده است و جرم او تنها این بوده که در کردستان سرمایه گذاری کرده است.

بر اساس اظهارات رحیمی اگر فرد متخلف است باید دستگاه قضایی برخورد کند نه از سوی دستگاهی دیگر باز داشت شود، در ضمن در بازجویی به او گفته‌اند بگو با رحیمی چه ارتباطی داری؟ من اعلام می کنم که در طول زندگی ام با این فرد یک بار هم ملاقات نداشته ام. از مردم و مسئولان استان هم می خواهم در این مورد اعتراض کنند و زمینه های آزادی فرد را فراهم کنند و تاکید می کنم این فرد به علت اختلاف دو دستگاه قربانی شده و بدون دخالت قاضی بازداشت شده است!

دادستان کل کشور در پاسخ به اظهارات رحیمی گفت: به هیچ وجه این گفته ها را تائید نمی کنم. از مطالبی که برخی رسانه ها از قول آقای رحیمی منتشر کرده‌اند اطلاعی ندارم و نمی دانم که این صحبت ها کامل منتشر شده یا خیر و اگر کم و زیادی از نقل قول ایشان صورت گرفته باید تکذیب یا اصلاح شود.

محسنی اژه ای اظهار داشت: اگر مطالب درست باشد باعث تاسف و تاثر است که مسئول عالی کشور بر اثر عدم اطلاع و یا اطلاعات ناقص و بدون سوال از مسئولان ذیربط مطالب خلافی را بر زبان جاری کند.

وی افزود: آقای رحیمی با بیان مطالب خلاف واقع از مردم و مسئولان استان (کردستان) خواستند اعتراض کنند در حالی که فرد مورد نظر آقای رحیمی توسط دادسرای تهران تحق تعقیب قرار گرفته و با حکم بازداشت شده است و اتهاماتی دارد.

خبرنگار از محسنی اژه ای درباره بازداشت این فرد و همچنین اتهامات پرسید که دادستان کل کشور گفت: یکی از اتهامات این فرد اخلال در امر ارزی و پولی کشور است که باید بگویم فرد مذکور هم دستانی در ارتکاب این بزه داشته است که پس از تحقیقات قاضی و صدور حکم قطعی جزئیات آن بیان خواهد شد .

گنده‌گویی‌های آقای منافق!


گروهک نهضت آزادی به واسطه روزنامه وابسته به محمدرضا عارف برای دومین بار اقدام به خط و نشان کشیدن برای دولت جدید و رئیس جمهور منتخب کرد.
روزنامه زنجیره‌ای بهار پس از مصاحبه با هاشم صباغیان، این بار سراغ ابراهیم یزدی رئیس گروهک نهضت آزادی رفت. صباغیان در مصاحبه قبلی خواستار راه‌اندازی حزب از سوی عارف شده بود. 10 روز پس از آن مصاحبه، اکنون روزنامه بهار سراغ ابراهیم یزدی رفته تا او از موضع «منتقد نظام» و «سخنگوی اکثریت» به تحریف واقعیت‌ها بپردازد.
یزدی در این مصاحبه اظهار داشت: رهبری یک روز مانده به رأی‌گیری برای انتخابات گفتند حتی کسانی که به نظام معتقد نیستند هم در انتخابات شرکت کنند. پس از مشخص شدن نتیجه انتخاب مردم هم از شرکت کننده‌ها در این انتخابات تشکر کردند. این اقدام رهبری خیلی مهم است، شاید مهم‌تر از نتیجه انتخابات. این گفته ایشان به عنوان بالاترین مقام در جمهوری اسلامی ایران، به رسمیت شناختن حق مخالفان و منتقدان سیاسی بود. پس از این فرمایش رهبری باید کلیت نظام حقوق مخالفان یا منتقدان را به رسمیت بشناسد. بخشی از افرادی که در این انتخابات شرکت کردند مخالف یا منتقد نظام جمهوری اسلامی بودند. بخش اعظم ایرانیان مهاجر در خارج کشور صرفاً برای حفظ تمامیت ارضی کشور در انتخابات شرکت کردند. با توجه به تشکر مقام رهبری از شرکت «همه» مردم در انتخابات باید منتظر رعایت حقوق این مخالفان و منتقدان در کنار دیگر شرکت کنندگان در انتخابات باشیم. پس از این فرمایش مقام رهبری نوبت آقای روحانی است که از حقوق منتقدان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی دفاع کند.
رئیس گروهک نهضت‌ آزادی آنگاه با تلاش‌ برای مصادره آرای رئیس جمهور منتخب، از وی می‌خواهد رهبری جنبش اصلاح‌طلبی را به عهده گیرد و می‌گوید: آقای روحانی باید از وزن آرایش آگاه باشد. کسی که با 20 میلیون رأی مردم به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شده است باید این توانمندی را داشته باشد که با اهرم این 20 میلیون نفر سخن بگوید. به همین دلیل است که امروز روحانی نباید تنها به عنوان رئیس جمهوری کشور عمل کند. رأی مردم او را در عین حال تبدیل به یکی از رهبران جنبش اصلاح‌طلبی و دموکراسی خواهی کرده است. آقای روحانی باید هر جا لازم شد به عنوان یکی از رهبران جنبش سخن بگوید.
وی این را هم گفته که «آنان که به شخص دیگر رأی دادند و نامزد مورد نظرشان در انتخابات موفق نشده است، نیز باید از رأی اکثریت مردم تبعیت کنند. این خصلت دموکراسی است که در آن اکثریت، البته با حفظ حقوق اقلیت حکومت می‌کنند. حقوق اقلیت در ایران در قانون اساسی و قوانین موضوعه به خوبی تعیین شده است.
درباره این اظهارات آمیخته باید گفت که اولاً گروهک نهضت آزادی گروه معارض برانداز است و نه منتقد ملتزم به قانون اساسی. ثانیاً رهبر معظم انقلاب تأکید داشتند اگر کسی هم نظام را قبول ندارد، کشور خود را که دوست دارد. این در حالی است که نهضت آزادی به عنوان ستون پنجم سفارت آمریکا که سابقه کودتای 28 مرداد 32 و انبوه دشمنی‌های بعدی ما ملت ایران را در کارنامه خود داشت، عمل کرد و در واقع ادعای علاقه آنها به ایران، خلاف واقع است همچنان که در جریان جنگ تحمیلی و دفاع غیورانه ملت ایران نیز نهضت‌ آزادی با صدور شب‌نامه و اعلامیه‌های کذایی، به جنگ روانی در خدمت ارتش متجاوز پرداخته بود و آنجا هم نقش ستون پنجم دشمن را ایفا می‌کرد. ثالثاً تلاش برای اکثریت قائل شدن برای مخالفان در حالی است که 4 سال پیش 85 درصد مردم- بدون حتی دعوت از مخالفان- در انتخابات شرکت کرده بودند و در جریان فتنه و آشوب اکثریت قریب به اتفاق همان مردم جلوی فتنه ایستادند.
نکته چهارم مواضع رئیس‌جمهور منتخب در اعلام پایبندی به اسلام و جمهوری و قانون اساسی است اما رئیس گروهک نهضت‌آزادی با همان ویژگی نفاق چنین القا می کند که مردم به یک مخالف جمهوری اسلامی رای داده‌اند. او از سوی دیگر با رندی خود را «اکثریت» جا می‌زند و همراه مردم نشان می‌دهد و این در حالی است که وی و دوستانش به عنوان دوستان و رابطین حزب آمریکا در اسناد لانه جاسوسی رتبه‌بندی شده‌اند؛ همان آمریکایی که امروز قصد دارد با تحریم‌ها زندگی ملت ایران را «فلج» کند.
آخرین بند از اظهارات یزدی نیز به نهایت مضحک است چه اینکه گروهک متبوع وی در ایجاد فتنه و آشوب سال 88 علیه رای اکثریت ایفای نقش می‌کرد و در واقع در آن ماجرا آنها به 40 میلیون رای‌دهنده که امنیت و آرامش و پیشرفت کشور را می‌خواستند، خیانت کردند و طبق نقشه سرویس‌های جاسوسی آمریکا و غرب پیش رفتند.

نامه سرگشاده عسگراولادی به اوباما

دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری، در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور آمریکا، با اشاره به مطرح شدن بحث مذاکره مستقیم ایران و آمریکا از سوی محافل خارجی و داخلی خطاب به اوباما تاکید کرد: شما در تبلیغات انتخابات دور اول ریاست‌جمهوری خود قول دادید"تغییر" ایجاد کنید اما در این چند سال عملکرد مسئولیت شما "تغییری" را شاهد نبودیم.

متن نامه سرگشاده حبیب الله عسگراولادی با عنوان «سخنی خیرخواهانه با باراک حسین اوباما» که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح ذیل است:

ادامه مطلب ...