عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

تعاون و همکاری در قرآن

در کار های نیک و تقوی با هم همکاری کنید و در گناه و ستم با هم همکاری نکنید .

   آیه 2 سوره مبارکه المائده : 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْیَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لا تَعَاوَنُوا عَلى الاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شدِیدُ الْعِقَابِ  

ترجمه : 

   اى کسانى که ایمان آورده اید شعایر الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید و مخالفت با آن ها) را حلال ندانید و نه ماه حرام را، و نه قربانی هاى بینشان ، و نشاندار، و نه آن ها که به قصد خانه خدا براى بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مى آیند، اما هنگامى که از احرام بیرون آمدید صید کردن براى شما مانعى ندارد، و خصومت به جمعیتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) مانع شدند نباید شما را وادار به تعدى و تجاوز کند و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدى همکارى ننمائید و از خدا بپرهیزید که مجازاتش شدید است . 

تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 250 

تفسیر :

هشت دستور در یک آیه 

در این آیه چند دستور مهم اسلامى از آخرین دستوراتى که بر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده است بیان گردیده که همه یا اغلب آن ها مربوط به حج و زیارت خانه خدا است :

1 - نخست خطاب به افراد با ایمان کرده مى فرماید: شعائر الهى را نقض ‍ نکنید و حریم آن ها را حلال نشمرید.

(یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعائر الله).

   در اینکه منظور از شعائر الهى چیست در میان مفسران گفتگوى بسیار   است ، ولى به تناسب قسمت هاى دیگر این آیه ، و با توجه به سال نزول آن (سال دهم هجرى) که سال حجه الوداع پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم بود، چنین به نظر می رسد که منظور از شعائر مناسک و برنامه هاى حج باشد که مسلمانان موظفند احترام همه آن ها را نگاه دارند، شاهد این تفسیر اینکه در قرآن کلمه شعائر معمولا در مورد مراسم حج بکار رفته است .

2 - احترام ماه هاى حرام را نگاه دارید و از جنگ کردن در این ماه ها خوددارى کنید (و لا الشهر الحرام).

3 - قربانیانى را که براى حج مى آورند، اعم از اینکه بى نشان باشند (هدى) و یا نشان داشته باشند (قلائد) حلال نشمرید و بگذارید که به قربانگاه برسند و در آنجا قربانى شوند (و لا الهدى و لا القلائد).

4 - تمام زائران خانه خدا باید از آزادى کامل در این مراسم بزرگ اسلامى بهره مند باشند و هیچ گونه امتیازى در این قسمت در میان قبائل و افراد و نژاد ها و زبان ها نیست ؛ بنابر این نباید کسانى را که براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و حتى بدست آوردن سود تجارى به قصد زیارت بیت الله حرکت می کنند مزاحمت کنید خواه با شما دوست باشند یا دشمن همین اندازه که مسلمانند و زائر خانه خدا مصونیت دارند.

(و لا امین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم و رضوانا).

بعضى از مفسران و فقها معتقدند که جمله فوق عام است و حتى غیر مسلمانان را نیز شامل می شود، یعنى اگر مشرکان هم به قصد زیارت خانه خدا بیایند نباید مورد مزاحمت قرار گیرند، ولى با توجه به اینکه در سوره توبه که معروف است در سال نهم هجرت نازل شده در آیه 28 دستور جلوگیرى از آمدن مشرکان بمسجد الحرام داده شده ، و با توجه به اینکه سوره مائده در اواخر عمر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم در سال دهم هجرت نازل گردیده است و طبق روایات شیعه و اهل تسنن هیچ حکمى از آن نسخ نشده ، چنین تفسیرى صحیح نیست ، و حق آن است که حکم بالا مخصوص به مسلمانان است .

5 - تحریم صید محدود بزمان احرام است ، بنابراین هنگامى که از احرام حج یا عمره بیرون آمدید، صید کردن براى شما مجاز است .

(و اذا حللتم فاصطادوا).

6 - اگر جمعى از بت پرستان در دوران جاهلیت (در جریان حدیبیه) مزاحم زیارت شما از خانه خدا شدند و نگذاشتند مناسک زیارت خانه خدا را انجام دهید، نباید این جریان سبب شود که بعد از اسلام آن ها، کینه هاى دیرینه را زنده کنید و مانع آن ها از زیارت خانه خدا شوید.

 (و لا یجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا)

این حکم گرچه در مورد زیارت خانه خدا نازل شده است ، ولى در حقیقت یک قانون کلى از آن استفاده می شود که مسلمان نباید کینه توز باشد و حوادثى را که در زمان هاى گذشته واقع شده بار دیگر در فکر خود زنده کند و در صدد انتقام بر آید، و با توجه به اینکه یکى از علل نفاق و تفرقه در هر اجتماعى همین مساله است ، اهمیت این دستور اسلامى براى جلوگیرى از شعله ور شدن آتش نفاق در میان مسلمانان آن هم در آستانه غروب آفتاب عمر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم آشکارتر می شود .

7 - سپس براى تکمیل بحث گذشته مى فرماید: شما بجاى اینکه دست به هم بدهید تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود انتقام بگیرید باید دست اتحاد در راه نیکی ها و تقوا به یکدیگر بدهید نه اینکه تعاون و همکارى بر گناه و تعدى نمائید .

(و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان).

8 - در پایان آیه براى تحکیم و تاکید احکام گذشته مى فرماید: پرهیزکارى را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید که مجازات و کیفرهاى خدا شدید است .

(و اتقوا الله ان الله شدید العقاب).

   لزوم تعاون و همکارى در نیکى ها

آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یک اصل کلى اسلامى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر مى گیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کار هاى نیک تعاون و همکارى کنند ؛ ولى همکارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم ، مطلقا ممنوع است ، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد .

این قانون اسلامى درست بر ضد قانونى است که در جاهلیت عرب - و حتى در جاهلیت امروز - نیز حکومت مى کند که انصر اخاک ظالما او مظلوما: برادر (یا دوست و هم پیمانت) را حمایت کن خواه ظالم باشد یا مظلوم !.

   در آن روز اگر افرادى از قبیله اى حمله به افراد قبیله دیگر مى کردند، بقیه افراد قبیله به حمایت آن ها بر مى خواستند بدون اینکه تحقیق کنند حمله عادلانه بوده است یا ظالمانه ، این اصل در مناسبات بین المللى امروز نیز حکومت مى کند و غالبا کشورهاى هم پیمان ، و یا آن ها که منافع مشترکى دارند، در مسائل مهم جهانى به حمایت یکدیگر بر مى خیزند، بدون اینکه اصل عدالت را رعایت کنند و ظالم و مظلوم را از هم تفکیک نمایند!.

اسلام خط بطلان بر این قانون جاهلى کشیده است و دستور می دهد تعاون و همکارى مسلمین با یکدیگر باید تنها در کارهاى نیک و برنامه هاى مفید و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدى .

جالب توجه اینکه بّر و تقوا هر دو در آیه فوق با هم ذکر شده اند، که یکى جنبه اثباتى دارد و اشاره به اعمال مفید است ، و دیگرى جنبه نفى دارد و اشاره به جلوگیرى از اعمال خلاف مى باشد و به این ترتیب تعاون و همکارى باید هم در دعوت به نیکی ها و هم در مبارزه با بدی ها انجام گیرد.

   در فقه اسلامى از این قانون در مسائل حقوقى استفاده شده و پاره اى از معاملات و قرارداد هاى تجارى که جنبه کمک به گناه دارد، تحریم گردیده ، همانند فروختن انگور به کارخانه هاى شرابسازى و یا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت و یا اجاره دادن محل کسب و کار براى معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته این احکام شرائطى دارد که در کتب فقهى بیان شده است).

اگر این اصل در اجتماعات اسلامى زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى و نژادى و خویشاوندى با کسانى که در کارهاى مثبت و سازنده گام بر مى دارند همکارى کنند و از همکارى کردن با افراد ستمگر و متعدى در هر گروه و طبقه اى که باشند، خوددارى نمایند، بسیارى از نابسامانی هاى اجتماعى سامان مى یابد.

همچنین اگر در مقیاس بین المللى دولت هاى دنیا، با متجاوز - هر کس و هر دولتى بوده باشد - همکارى نکنند، تعدى و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد.

   اما هنگامى که مى بینیم پاره اى از آنها به حمایت متجاوزان و ستمگران بر مى خیزند و با صراحت اعتراف مى کنند که اشتراک منافع آن ها را دعوت به این حمایت کرده ، نباید انتظار وضعى بهتر از این داشته باشیم .

در روایات اسلامى درباره این مساله تاکیدهاى فراوانى وارد شده که به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى کنیم :

1 - از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود:

اذا کان یوم القیامة نادى مناد این الظلمة ! و اعوان الظلمة ! و اشباه الظلمة ! حتى من برء لهم قلما و لاق لهم دواتا، قال : فیجتمعون فى تابوت من حدید ثم یرمى بهم فى جهنم :

هنگامى که روز قیامت بر پا شود منادى ندا در می دهد کجا هستند ستمکاران و کجا هستند یاوران آن ها و کسانى که خود را به شبیه آنها ساخته اند؟ - حتى کسانى که براى آن ها قلمى تراشیده اند و یا دواتى را لیقه کرده اند - همه آن ها را در تابوتى از آهن قرار مى دهند سپس در میان جهنم پرتاب مى شوند .

2 - در روایتى از صفوان جمال که از یاران امام کاظم 7 بود نقل شده که مى گوید:

خدمت امام رسیدم فرمود: اى صفوان ! همه کارهاى تو خوبست جز یک کار! عرض کردم : فدایت شوم ، چکار! فرمود: اینکه شتران خود را به این مرد یعنى هارون کرایه مى دهى ! گفتم : بخدا سوگند در مسیرهاى عیاشى و هوس بازى و صید حرام به او کرایه نمى دهم ، تنها در این راه ، یعنى راه مکه ، در اختیار آن ها مى گذارم ، تازه خودم همراه شتران نمى روم ، بعضى از فرزندان و کسانم را با آن ها مى فرستم ، فرمود اى صفوان ! آیا از آن ها کرایه مى گیرى ؟! عرض کردم بله ، فرمود آیا دوست دارى که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ترا بپردازند گفتم بلى ، فرمود : کسى که بقاى آن ها را دوست بدارد از آن ها است و هر کسى از آن ها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان مى گوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم ، این موضوع بگوش هارون رسید بدنبال من فرستاد و گفت : صفوان ! شنیده ام شترانت را فروخته اى ! گفتم آرى گفت : چرا! گفتم : پیر شده ام و فرزندان و کسانم نمى توانند از عهده اداره آن ها بر آیند، گفت : چنین نیست ، چنین نیست ! من میدانم چه کسى این دستور را به تو داده است آرى موسى بن جعفر 7 به تو چنین دستورى داده است گفتم : مرا با موسى بن جعفر چکار! هارون گفت ، این سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور مى دادم گردنت را بزنند!

در حدیث دیگرى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى خوانیم که به على 7 فرمود:

یا على کفر بالله العلى العظیم من هذه الامة عشرة ... و بایع السلاح من اهل الحرب :

ده طایفه از این امت به خدا کافر شده اند که یکى از آنها کسى است که اسلحه به دشمنان اسلام که با آن ها در حال جنگند بفروشد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد