عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

این تیر و آن کماندار !

 بسمه تعالی 



دیروز آقای دکتر احمدی نژاد بعد از یک غیبت 11 روزه که از ایشان انتظار نمی رفت و تعجب همراه با تاسف دوستان واقعی رئیس جمهور محترم را در پی داشت، به دفتر کار خود بازگشت و با این اقدام- هرچند دیرهنگام- خویش، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را به کابوس تبدیل کرد. در فاصله 11 روز گذشته آنچه در میان مردم دیده می شد، نگرانی توام با دلخوری از رئیس جمهوری بود که با اعتقاد به پیروی بی چون و چرای ایشان از رهبر و مقتدای خویش انتخاب کرده بودند و او نیز در خدمت به خلق خدا و ایستادگی در مقابل باج خواهی نظام سلطه جهانی، سنگ تمام گذاشته بود و اکنون در پی ماجرای اخیر، دلشوره داشتند که مبادا در گزینش خود به خطا رفته باشند! در دیگر سوی این میدان، دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و دنباله های حقیر و شکست خورده آنها ایستاده بودند که با توهم حاکمیت دوگانه، آرزوی بیش از سه دهه بر زمین مانده خود را - دستکم به ظاهر- برآورده شده تلقی می کردند و با ذوق زدگی- یا تظاهر به ذوق زدگی- این «آرزو» را به «خبر» تبدیل کرده و به شیپور فریب و پر سر و صدای خود سپرده بودند. و اما، در این میان گروه دیگری نیز بودند که ماجرای پلشت اخیر را خود آفریده بودند و یا در پیدایش آن نقش برجسته و پررنگی داشتند. این جماعت که با استناد به مواضع و عملکرد چند ساله شان در میان مردم و نزد دوستداران واقعی رئیس جمهور محترم، «جریان انحرافی» نام گرفته اند، طی 11 روز گذشته، به گواهی آنچه بر زبان و قلم آورده اند، نه دغدغه نظام را داشتند و نه سرنوشت رئیس جمهوری که لاف دوستی و نزدیکی با او را می زدند برایشان اهمیت داشت! آنها فقط نگران خود بودند. در این گزاره ها- که اندکی از بسیارهاست- همه روزه از سوی گروه انحرافی و به صورت پیامک برای این و آن ارسال می شد، دقت کنید؛ «باند قدرت و ثروت، آقای مشایی را هدف حمله و هجوم ناجوانمردانه خود قرار داده اند»! «مخالفان ولایت فقیه به احمدی نژاد و آقای مشایی هجوم آورده اند»!و... اعضای جریان انحرافی توضیح نمی دادند؛ کسی که 18 پست حساس دولتی و هزاران میلیارد تومان پول بی حساب و کتاب را در اختیار خود دارد و بدون احساس نیاز به پاسخگویی در برابر قانون، دست به هر کاری که مایل باشد می زند و مبالغ نجومی از بیت المال را هرجا که بخواهد هزینه می کند و... صاحب ثروت و قدرت است، یا آن بسیجی پاکباخته و تهی دست که تاراج بیت المال و حضور غریبه ها در کانون های حساس نظام را برنمی تابد و علیه گروه منحرف خروش برمی دارد؟!...
خوشبختانه رئیس جمهور محترم، همانگونه که از ایشان انتظار می رفت با حضور دیروز خود در ریاست جمهوری و شرکت در جلسه هفتگی هیئت دولت، از یکسو، به دلشوره و نگرانی مردم که بی علت نبود، پایان داد و ان شاءالله در ادامه مسیر رگه های باریک احتمالی از تکرار رخداد پلشت یاد شده را نیز محو خواهد کرد و از سوی دیگر، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های حقیر و بارها شکست خورده داخلی آنها را نه فقط آشفته، که به کابوس تبدیل کرد و می ماند جریان انحرافی که امید است رئیس جمهور محترم و مردمی، توصیه دلسوزانه دوستان واقعی خویش را نادیده نگیرد و از کنار دغدغه آنان که نشان داده اند، نه سودای سود دارند و نه غم بود و نبود، آسان عبور نفرمایند.
و اما، در این وجیزه، سخن دیگری نیز در میان است که می تواند و باید برای همگان درس آموز و عبرت انگیز باشد و آن، این که تقریبا، بلافاصله پس از انتشار خبر ابقای وزیر اطلاعات از سوی رهبر معظم انقلاب که با استقبال چندانی از سوی آقای رئیس جمهور روبرو نشده بود- و یا اینگونه تبلیغ شده بود- تمامی دشمنان بیرونی با بهره گیری از ماشین عظیم و پردامنه تبلیغاتی و رسانه ای خود به تقدیر و تمجید از آقای احمدی نژاد پرداختند و در حمایت و قدردانی! از ایشان کمترین تردیدی به خود راه ندادند. چرا...؟! این حامیان تازه به میدان آمده! دقیقا همان قدرت های استکباری و دشمنان تابلوداری بودند که تا چند روز قبل تمامی محافل خبری، سیاسی خود را با اختصاص هزینه های کلان و نجومی علیه ایشان به کار گرفته بودند و از هیچ تهمت و افتراء و بدگویی و ناسزایی به آقای احمدی نژاد دریغ نمی کردند. آیا غیر از این است؟! بنابراین، پای این پرسش منطقی در میان است که چرخش یکصد و هشتاد درجه ای مورد اشاره از کدام نقطه آغاز شده و در کجا ریشه داشته است؟
پاسخ این سؤال نه پیچیده است که برای فهم آن به اذهان ژرف اندیش نیازی باشد و نه پنهان و رازآلود است که بدون دسترسی به اخبار و گزارش های سری و طبقه بندی شده قابل درک نباشد. این چرخش یکصد و هشتاد درجه ای دقیقا هنگامی آغاز شد که دشمن احساس کرد- و یا در این توهم افتاد- که آقای احمدی نژاد، حکم و توصیه رهبر معظم انقلاب را نادیده گرفته و از تن دادن به آن خودداری کرده است! به بیان دیگر، دشمن احساس کرد آرزوی دیرینه اش که سه دهه برزمین مانده بود، یعنی «حاکمیت دوگانه» تحقق یافته و یا نشانه های آغاز آن دیده می شود!
خب! اکنون سؤال دیگری در میان است که پاسخش اگرچه روشن و بدیهی ولی بیان دوباره و حتی چندباره آن خالی از فایده نیست و آن سؤال این که، چرا دشمنان تابلودار بیرونی پس از احساس- به زعم خود- «حاکمیت دوگانه» بدون کمترین تردیدی حمایت از آقای احمدی نژاد و تقدیر و تمجید از ایشان را برگزیدند و حال آن که می توانستند به جای آقای احمدی نژاد، حمایت و تقدیر خود را نثار رهبر معظم انقلاب کنند؟! مگر نه این که به خیال خام آنان، در حاکمیت نظام اسلامی «ترک افتاده»! و نشانه های حاکمیت دوگانه پدید آمده است؟! بنابراین آنچه برای آنان در نگاه اول، ضروری به نظر می رسد، حمایت و تقدیر از یک سوی این به اصطلاح حاکمیت دوگانه است، چرا که هدف نهایی دشمن، دوسویه شدن حاکمیت است و چه فرقی می کند که کدام سو در مقابل سوی دیگر مورد حمایت قرار گرفته و تقدیر و تمجید شود؟! بنابراین چرا در این میان حمایت از آقای احمدی نژاد را برگزیدند و بی درنگ به سوی آن رفتند؟!
پاسخ به این سؤال است که درس آموز و عبرت انگیز است و می تواند یک بار دیگر و برای چندمین بار در عمر پربرکت و مقدس جمهوری اسلامی ایران، آویزه گوش و دل همگان باشد. دقت کنید! دشمن می داند و کمترین تردیدی ندارد که دشمن واقعی نظام سلطه بین الملل و سد مستحکم در مقابل باج خواهی، زورگویی و غارتگری و خونریزی جهانخواران، «ولی فقیه» است و دیگران، از جمله رئیس جمهور و یا هر مقام برجسته و بلندپایه دیگر، فقط در حد و اندازه و در نقش «بازوی ولی فقیه» در میدان حضور دارند که توان و قدرت خود را از آن وجود مبارک و ملکوتی می گیرند. دشمن می داند که
«گرچه تیغ از کمان همی گذرد... از کمان دار بیند اهل خرد».
به بیان دیگر، دشمنان بیرونی و نظام سلطه جهانی، اگر از نظام اسلامی در هراسند و اقتدار آن را سد راه خود می دانند، این هراس از اقتدار ولی فقیه است نه رئیس جمهور محترم و یا هر مقام بلندپایه و محترم دیگر، چرا که مردم براساس باورهای دینی عمیق خود گوش به فرمان ولی امر خویشند و همواره از او به یک اشاره بوده و هست و از مردم به سر دویدن. رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه و... تنها هنگامی برای دشمن خطرساز و برای مردم آرامش آفرین هستند که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه، یعنی نایب حضرت بقیه الله الاعظم- ارواحنا له الفداء- باشند و به هر اندازه که پای از این حلقه بیرون گذارند- ولو به توهم دشمن- هرچه باشند و هرکه باشند یک شهروند ساده و معمولی مانند سایر شهروندان خواهند بود. بنابراین، اگر سخنان توفنده برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، لرزه بر اندام نظام سلطه می اندازد و خروش ایشان علیه رژیم صهیونیستی، سردمداران این رژیم جعلی و کودک کش را به وحشت فرو می برد و... تنها به این علت است که آنها، زبان ولی فقیه را در کام ایشان می بینند وگرنه... مگر همین دشمنان تابلودار بلافاصله پس از آن که به خیال خود احساس جدایی احمدی نژاد از ولی امر مسلمین را دیدند، به جای خروش علیه ایشان، زبان و قلم به حمایت و تعریف و تمجید از وی نگشودند؟!
و بالاخره، با توجه به شرایط حساس کنونی و خیزش ها و انقلاب های اسلامی ملت های مسلمان منطقه که چشم و دل به ایران اسلامی دوخته اند، آیا برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، احتمال نمی دهند ماجرای اخیر، توطئه ای - اگرچه با چند واسطه- تحمیل شده به ایشان باشد؟! رئیس جمهور محترم بارها نشان داده و همین دیروز نیز با صراحت بر این باور قلبی خود، تاکید ورزیده است که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه است. بنابراین، ماجرای پلشت چند روز گذشته را چه کسانی رقم زده اند؟!
حسین شریعتمداری

هر اقدامی که باعث خوشحالی دشمن شود مذموم است

 

بسمه تعالی

یکی از ملاک های امام خمینی (ره) مذموم بودن هر اقدام و کاری که موجب خوشحالی دشمن شود، بوده است به همین دلیل باید از هر کار و اقدامی که موجب پایکوبی و جنجال دشمنان می شود، و دوستان را نیز ناراحت می کند، پرهیز شود. . .

بولتن نیوز :حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و اعضای شورایعالی استانها و شهرداران مراکز استانها، شوراهای اسلامی شهر و روستا را از افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران و نهادی برخاسته از آراء، و دیدگاه‌های مختلف و خواست مردم دانستند و با تأکید بر لزوم هماهنگی و انسجام و رقابت مثبت برای خدمت، خاطرنشان کردند: هرگونه اقدامی که موجب خوشحالی و جنجال دشمنان و ناراحتی دوستان شود، مذموم است و باید از آن پرهیز شود.ایشان افزودند: اگر نتیجه روند کارها، همکاری و همدلی و انسجام باشد، قطعاً تفضلات و عنایت خداوند متعال را روزافزون خواهد کرد.

رهبر انقلاب اسلامی نهاد شوراها را از موضوعات بسیار مهم، دقیق و حساس و دارای معنای عمیق دانستند و تأکید کردند: اصل ایجاد شوراهای اسلامی شهر و روستا در قانون اساسی، نشان‌دهنده اهتمام نظام جمهوری اسلامی ایران به مجموعه متنوع فکرها، مشورت‌ها و دیدگاه‌ها در اداره امور کشور است و این موضوع، نقطه مقابل نظام‌های ارتجاعی و استبدادی است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: افتخار جمهوری اسلامی ایران این است که از روز اول، آراء، افکار و خواست مردم، مورد توجه جدی قرار گرفته است.

ایشان با اشاره به دیدگاه‌هایی که درخصوص وظایف شوراهای اسلامی شهر و روستا وجود دارد تأکید کردند: ملاک اصلی در چگونگی وظایف شوراها، قانون اساسی است و تنها مرجع تفسیر قانون اساسی نیز شورای نگهبان است.رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه نظر شورای نگهبان همواره حجت است، افزودند: درخصوص شوراها نیز که آیا وظایف آنها نظارت صرف است و یا نظارت همراه با اجرا، نظر شورای نگهبان باید ملاک قرار گیرد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: البته برای نظارت هم می‌توان ساز و کاری تعیین کرد که از یک طرف اجرا نباشد و از طرف دیگر تبدیل به نظارت بی‌خاصیت نیز نشود.

ایشان با تأکید بر نقش آفرین بودن شوراها در کشور و لزوم حفظ و تقویت شوراها، افزودند: یکی از نکات مهم درباره شوراها، زمینه پاسخگویی به تنوع اقلیم، و آداب  کشور در این نهاد مردمی است.رهبر انقلاب اسلامی توجه جدی به مسائل فرهنگی در شهرها و روستاها را از مهمترین وظایف شوراها و شهرداری‌ها برشمردند و خاطرنشان کردند: خدمات متنوع در شهرها و روستاها از جمله ساختمان‌سازی‌ها، احداث خیابان‌ها، نامگذاری‌ها و زیباسازی‌ها باید ضمن همخوانی با پیشرفت‌های روز، با معماری ایرانی، اعتقادات دینی، بافت اجتماعی و شرایط آب و هوایی هر منطقه نیز متناسب باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از خصوصیات برجسته و بارز نظام جمهوری اسلامی ایران را استقلال و هویت دانستند و تأکید کردند: ما به برکت اسلام توانسته‌ایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و این حقیقت، باید در همه خدمات و امور شهری خود را نشان دهد.

ایشان افزودند: عامل اصلی برای پیشرفت کشور و حرکت به سوی عزت واقعی، حفظ و تقویت فضای تدین و دین‌داری در فضای شهرها و روستاها است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم هماهنگی و انسجام میان شوراها و همه دستگاه‌های کشور خاطرنشان کردند: هرگونه ناهماهنگی و رقابت منفی،  برای کشور بسیار مضر است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری یکی از ملاک‌های امام خمینی‌(ره) مبنی بر مذموم بودن هر اقدام و کاری که موجب خوشحالی دشمن شود، افزودند: باید از هر کار و اقدامی که موجب پایکوبی و جنجال دشمنان می شود، و دوستان را نیز ناراحت می‌کند، پرهیز شود.

در ابتدای این دیدار آقای چمران رئیس شورایعالی استانها، حضور یک صد و ده هزار نفر از سراسر کشور در شوراهای اسلامی شهر و روستا و حضور هفتاد و پنج عضو شوراها از 31 استان در شورایعالی استانها را تبلور زیبای مردم‌سالاری دینی دانست و گفت: یکی از مشکلات کنونی شوراها، جایگاه و وظیفه آن است که در حد نظارت تعیین شده است.

وی درآمدهای پایدار را نیز یکی دیگر از مشکلات شوراها و شهرداری‌ها برشمرد و خواستار توجه بیشتر رسانه‌ها بویژه صدا‌و‌‌سیما به شوراها و شورایعالی استان‌ها و هماهنگی بیشتر محاکم قضایی و دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور با شوراها شد.

آقای قالیباف شهردار تهران به نمایندگی از شهرداران مراکز استان‌ها نیز در سخنانی با اشاره به تنوع و گستردگی وظایف شهرداری‌ها که فراتر از ارائه خدمات صرف است، گفت: جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز، شفافیت مالی، طرح‌های تفصیلی، توجه به کارهای میدانی، اهتمام به مناطق محروم و حاشیه‌ای، پاسخگویی مستقیم به مردم، استفاده از فناوری اطلاعات، توجه به محیط زیست و توجه به مسائل فرهنگی از اولویت‌های شهرداران کلان شهرها است.

از سامی یوسف چه می دانید؟!!

 

بسمه تعالی 

سامی یوسف  در ماه جولای 1980 از خانواده ای ایرانی آذری الاصل بدنیا آمد. اما او به همراه خانواده اش به انگلستان رفت و در آنجا نوجوانی و جوانی اش را سپری کرد. و ساکن لندن شد . او که از همان ابتدا به موسیقی علاقه داشت در 18 سالگی به مدرسه موسیقی لندن رفت و در آنجا با تحصیلات آکادمیک موسیقی آشنا شد. او تا کنون 2 آلبوم روانه بازار کرده به نامهای: ( المعلم ) و ( امت من ) و اولین کنسرت موسیقی اش را در مصر برپاکرد که بعد از استقبال وسیع از آن برنامه به کشورهای زیادی از جمله آلمان ترکیه هند و... برای اجرای برنامه دعوت شده است. او تا به حال با آمیختن موسیقی اصیل شرقی با نواهای کلاسیک غربی و اشعاری که اکثرا در وصف پیامبر اسلام و دین اسلام است مخاطبین بسیاری را جذب کرده و از ویژگی های دیگر کار های او این است که هم به زبان انگلیسی و هم عربی کارهایش را می خواند . آموزش موسیقی را از سن کم توسط پدر ـ که موسیقیدان، نوازنده و شاعری مشهور بود ـ آغاز نمود و پس ازتسلط بر چند ساز، موسیقی را به صورت آکادمیک ابتدا در دانشگاه منچستر و سپس در معتبرترین مؤسسات موسیقی لندن و پس از دریافت بورس تحصیلی در 18 سالگی تحت نظر مشهورترین موسیقیدان‌های «مدرسه سلطنتی موسیقی لندن» فرا گرفته است.

گرچه سامی از سه سالگی در لندن بزرگ شده اما ریشه‌‌های شرقی‌اش (او در یک خانواده ایرانی آذربایجانی الاصل  به دنیا آمده است) در ساخت ملودی‌ها، آهنگ‌ها و نماهنگ‌‌هایش کاملاً مؤثر بوده است. هوش سرشار سامی و فهم عمیق او در تئوری موسیقی و نوازندگی، زمینه‌ای شد تا بتواند فرهنگ‌‌های مختلف موسیقی کلاسیک غربی تا موسیقی مقامی خاورمیانه اعم از عربی و ایرانی و صوفی)، ترکی، آواز‌های فارسی، آذری، هندی و پاکستانی و حتی ملودی‌‌های افغانی را یاد بگیرد.

 این جوان 27 ساله انگلیسی، در 23 سالگی (2003) آلبوم اول زیبایش، «المعلم» را به بازار‌های جهانی عرضه کرد که شکلی مدرن‌تر و بسیار جذاب تر از همان تواشیح خودمان است به زبان‌‌های انگلیسی و عربی. اهل فن می‌گویند که این آلبوم، انقلابی در اناشید انگلیسی بوده است. بعد از کت استیونس (یوسف اسلام)، خواننده مسلمان بریتانیایی، حالا نوبت به سامی یوسف رسیده است که آواز‌‌های اسلامی‌اش به صدر جدول فروش آلبوم‌‌های اروپا و آمریکا برسد؛ فراموش نکنید که موسیقی پاپ در این کشور‌ها برای خودش بروبیایی دارد. بسیاری به محض اینکه صدای مسحورکننده‌اش را شنیدند به خریدن آلبوم‌‌هایش روی آوردند تا جایی که تعداد فروش آن در روز اول به طور متوسط به 40 نسخه در هر فروشگاه رسید. یکی از معتبرترین روزنامه‌‌های اروپا در خصوص آلبوم او نوشته است «آثار این هنرمند به قدری زیباست که قلب‌‌ها را تسخیر می‌کند». در کشور‌های عربی البته استقبال نسبتاً بیشتری نسبت به آلبوم سامی یوسف شد. درست همزمان با حلول ماه مبارک رمضان در یکی از کشور‌های عربی تعداد فروش متوسط آلبوم وی در هر فروشگاه به750 نسخه رسید. سامی توانست در مدت یک سال تحول عظیمی در عالم موسیقی و سرود دینی ایجاد کند. اولین آلبومش جزو پرفروش‌ترین‌‌های خاورمیانه و اروپا شد. نماهنگ «المعلم» به مدت 21 هفته در مصر و 12 هفته در ترکیه در صدر جدول آلبوم‌‌های پر فروش بوده است.  

       در سال 2005 آلبوم عالی‌اش «امت من» را، در میان استقبال بی نظیر مردم، با مضامینی و اشعاری قوی و غالباً اجتماعی، آرمان‌گرایانه، معترض و عدالت‌خواهانه منتشر نمود. همین ویژگی است که سامی یوسف را از بسیاری از خواننده‌‌های مسلمان جهان ـ که متأسفانه تنها از اسلام یک دین سکولار شبهه مسیحی (مسیحیت تحریف شده منظور است) و نعوذ با… خدا و پیامبر را یک چهره لیبرال معرفی می‌کنند ـ متمایز می‌کند. اگر به نام آلبوم آخر ـ که آهنگ آغازینش در ابتدا ذکر شده بود ـ یا به نام مؤسسه سامی یوسف «Awaking» (به معنای بیداری) نیز دقت کنیم، شاید مفهوم «بیداری اسلامی» در ذهنمان تداعی شود. ملودی محلی کشور‌های گوناگون، انواع سبک‌‌های موسیقایی و شش زبان  که در این آلبوم از آن‌ها استفاده شده است، شاهدی دیگر بر این مدعاست.

  سامی یوسف تاکنون بیش از 30 کشور در دنیا کنسرت موسیقی برگزار کرده است . از استانبول ترکیه تا کازابلانکای مراکش از ایالات متحده امریکا تا آلمان و بزرگترین کنسرت وی در فشن ترکیه بود که بیش از 200000  نفر شرکت کرده بودند.  سامی یوسف اواخر سال 2007 نیز کنسرتی را برای حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده دارفور منطقه ای جنگ زده در سودان برگزار کرد، این کنسرت در ورزشگاه تاریخی ویمبلی لندن برگزار شد که بیش از 2 میلیون یورو برای مردمان دارفور جمع آوری شد.

  مجله ایندیپندت لقب "Sami Yusuf is the biggest name in Muslim Music - anywhere" ، (بزرگترین نام موسیقی در هر جای جهان اسلام )  و مجله تایمز لقب "Islam"s biggest Rock Star" (بزرگترین ستاره موسیقی اسلام ) را به سامی یوسف دادند.

سامی یوسف دریک نگاه کوتاه (اختصاصی)

نام هنری :سامی یوسف
متولد: 21 جولای 1980( 30 تیر 1359) تهران-ایران
متاهل :همسرش مارگارت (مریم)

 

مسلمان
تحصیلات: تحصیل در اکادمی سلطنتی لندن واکنون در دانشگاه سالفورد درحال ادامه تحصیل موسیقی است .همچنین یک دوره مطالعه اسلامی نیز در دانشگاه الازهر مصر نیز داشته است
محل زندگی : لندن و منچستر (بریتانیا)

علاقه مندی ها: موسیقی وپیگیری تحولات جهانی
موسیقی های مورد علاقه :
A devotee of Bach, Chopin, U2, Sting
موسیقی ایرانی (داریوش رفیعی , پرویز یاحقی, جلیل شهناز ,فرهنگ شریف ,غلامحسن بنان .و....)
موسیقی مقامی خاورمیانه
مهارت نواختن در پیانو ,ویولون ,عود, تار ,تنبک ,سنتور
ساز مورد علاقه:پیانو
فیلمهای مورد علاقه :الماس خونین ,ایندینا جونز ,جنگهای ستارگان, پدرخوانده و.....
علاقه ها وفعالیتهای روزانه وشخصی:مطالعه, سینما, پیاده روی, غذاخوردن بیرون از منزل
درامد سالیانه:بیشتر از 250000 دلار
دوستان نزدیک:باراخریگی, وسیم مالک ,هانی اسامه

 

البومها و میزان :المعلم 2003::یک میلیون نسخه
امت من: 2005:: سه میلیون
لقبهای رسانه ای : ستاره بزرگ راک اسلامی (مجله تایم) ,صدای صلح( رسانه مصری) ,ستاره مقدس راک (گاردین ایندیپندنت :بریتانیا) , پسر ایران(شهروند امروز), پسرمحبوب خاورمیانه (مجله تازه)
کنسرت: در بیش از 30 کشور اجرا داشته که بیشتر خیریه بوده ,بزرگترین کنسرت در استانبول سال 2007 با حضور 200 هزار نفر
مسئولیتهای افتخاری: سفیر موسسه خیریه اسلامی در لندن ,سفیر فرهنگی بریتانیا در مصر
ملاقاتهای ویژه :دیدار با نخست وزیر یمن وامیر امارات , وزیر فرهنگ الجزایر و دیدار با وزیر امور خارجه بریتانیا دیوید میلی بند
فعالیت اجتماعی سامی یوسف: حضور در دارفور برای کمک به مردم سودان, اجرای کنسرت صلح در لندن با جمع اوری خیریه به میزان 2 میلیون حضور در کنفرانس های اجتماعی اسلامی و دیدار با رهبران مذهبی مسلمان

احمدی‌نژاد : دولت دهم بطور کامل پایبند و تابع ولایت فقیه است

 بسمه تعالی:

خبرگزاری فارس:رئیس‌جمهور با تشکر عمیق از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را ، بطور کامل پایبند به "ولایت فقیه " خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت و از محورهای اصلی "اعتقادی و کاری "دولت برشمرد.


به گزارش خبرگزاری فارس، در جلسه عصرامروز هیأت دولت که به ریاست احمدی‌نژاد تشکیل شد مهمترین مسائل داخلی و خارجی بررسی شد. اعضای هیأت دولت در این جلسه بویژه با توجه به سال جهاد اقتصادی، درباره لوایح و طرحهای مختلف بررسی و رایزنی کردند.
رئیس جمهور در این جلسه با تشکر عمیق از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را ، بطور کامل پایبند به "ولایت فقیه " خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت و از محورهای اصلی "اعتقادی و کاری "دولت برشمرد.
احمدی‌نژاد با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القای ناکارآمدی نظام گفت: مهمترین عامل ناامیدی و یأس دشمن ،‌اثبات کارآمدی نظام اسلامی است و دولت دهم در این زمینه درهمه عرصه ها، کارهای بزرگی کرده است و با اقتدار به تلاش خود برای اثبات کارامدی نظام ادامه خواهد داد.
رئیس جمهور با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القاء شکاف در نظام اسلامی گفت: دولت همانند ملت در پرتو ایمان و عشق به اسلام و نظام و ولایت، حرکت می‌کند و دشمنان و منحرفان مطمئن باشند از اینگونه تلاشها به هیچ نتیجه ای نمی‌رسند.
رئیس جمهور افزود: نظام استکبار و رژیم پلید و نامشروع صهیونیستی بدانند که مقابله کامل نظام اسلامی، با ظالمان و ستمگران جهانی ادامه خواهد یافت و به یاری پروردگار مسلمانان شاهد محو رژیم غاصب صهیونیستی خواهند بود.

ضرغامی: از سوءاستفاده دشمنان در مسائل اخیر به رئیس‌جمهور گزارش د

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: رئیس سازمان صداوسیما گفت: در جلسه امروز هیأت دولت گزارشی از سوءاستفاده دشمنان از مسائل اخیر را به رئیس‌جمهور ارائه کردم.


به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که بعد از ظهر امروز در حاشیه جلسه هیأت دولت با خبرنگاران گفت‌وگو می‌کرد در خصوص مسائل اخیر و وضعیت امروز هیأت دولت گفت: در طول این مدت شبکه‌های استکباری و دشمنان انقلاب سعی کردند بهره‌برداری سوء خود را از مسائل داخل کشور انجام دهند که به تعبیر مقام معظم رهبری این مسائل جزئی بوده و اهمیتی ندارد.
وی با بیان اینکه در کشور ما بن‌بستی وجود ندارد و همه فرآیندهای اجرایی کشور در قانون اساسی پیش‌بینی شده است، اظهار داشت: با توجه به جایگاه رفیع مقام معظم رهبری بن‌بستی در مسائل اجرایی نمی‌بینیم.
ضرغامی ادامه داد: در طول این مدت دشمنان تلاش زیادی کردند، عروسی گرفتند و خوشحال بودند که روزنه‌ای پیدا کرده و به انقلاب آسیب برسانند که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب در طول این 2-3 روز به آن اشاره شد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: تلاش ما این بود بخشی از این فضا را خدمت رئیس‌جمهور انتقال دهیم، هرچند که به اعتقاد بنده ایشان از این مسائل بی‌اطلاع نبودند.
رئیس سازمان صداوسیما به سخنان رئیس‌جمهور در جلسه امروز هیأت دولت اشاره و خاطرنشان کرد: با صحبت روشنی که امروز رئیس‌جمهور در خصوص صهیونیسم‌، استکبار و دشمنان داشت آنها باید کلاً ناامید باشند از اینکه بتوانند در صفوف مستحکم ملت و در رابطه بین ملت و مسئولان با رهبری رخنه‌ای ایجاد کرده و از آن استفاده کنند.
ضرغامی در پایان تصریح کرد: مسائل کشور به طور طبیعی پیش می‌رود و همه فرآیندهای اجرایی در قانون اساسی پیش‌بینی شده است.

پیام احمدی نژاد به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس

 لزوم تلاش برای روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی

خبرگزاری فارس: رئیس‌جمهور در پیامی به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس بر لزوم تلاش برای روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی تأکید کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از دفتر امور رسانه‌های ریاست‌جمهوری، رییس‌جمهور امروز به مناسبت روز ملی خلیج فارس در پیامی به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس، پاسداشت نام بلند خلیج‌فارس را به عنوان مظهر صلح و برادری وظیفه آحاد ایرانیان پاک‌نهاد دانست و با تقدیر از برگزارکنندگان این جشنواره اظهار امیدواری کرد دست‌اندرکاران جشنواره خلیج‌فارس با کوشش خستگی‌ناپذیرشان کاری را که آغاز کرده‌اند در عرصه‌های بین‌المللی گسترش دهند و مایه روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی مان شوند.

متن کامل پیام محمود احمدی‌نژاد بدین شرح است:
بسمه تعالی
اهمیت و جایگاه خلیج همیشه فارس در شکل گیری فرهنگ و تمدن عظیم ایران و تاثیر آن بر تمدن بشری چنان است که بسیاری از مورخان از این پهنه نیلگون به عنوان "گاهواره تمدن " یاد کرده‌اند.

اگر چه تعداد کسانی که بر این واقعیت هزاران ساله چشم بسته اند کم نیست، اما حقیقتی هم که بر همگان آشکار است، آن که این خطه پهناور گنجینه‌ای ارزشمند از اسطوره‌ها، حماسه‌ها و آئین‌های ناب و ماندگار را از زمان های دور تا به امروز در خود جای داده است؛ گنجینه‌ای که تلاش برای صیانت از آن و پاسداشت نام بلند خلیج فارس به‌عنوان مظهر صلح و برادری، وظیفه آحاد ایرانیان پاک نهاد است.
برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج فارس، فرصت و بستری است تا داشته‌های گران سنگ این سرزمین کهن، از ظلم ستیزی و رشادت مردمانش در طول تمدن دیرپای تاریخی تا پیام جهان شمول صلح و عدالت و برادری از سوی ایران اسلامی، بیش از پیش به جهانیان معرفی شود.
مطمئنم دستاوردهای این حرکت ارزشمند مایه افتخار و بهره‌گیری نسل‌های آینده خواهد بود و فرزندان عزیز ایران در سراسر جهان با سرافرازی از آن یاد خواهند کرد؛ همچنان که وجدان‌های بیدار بشری سر تعظیم در برابر تمام نیکی‌هایی که از این منطقه جوشیده، فرود خواهند آورد.
اینجانب از تمامی هنرمندان متعهد، مورخان، نویسندگان، دانشمندان، محققان و دست‌اندرکاران برگزاری جشنواره تقدیر می‌کنم و امیدوارم با کوشش خستگی‌ناپذیرشان کاری را که آغاز کرده‌اند به عرصه‌های بین‌المللی گسترش دهند و مایه روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی‌مان شوند. ان شاءالله

اخبار ویژه برخی روز نامه های 10 اردیبهشت 90

 بسمه تعالی

جمهوری اسلامی

*آیت‌الله مصباح یزدی گفت: ولایت فقیه در زمان معصوم هم وجود داشته و مخالفت با آن، درحد شرک بالله است. وی که در دیدار جمعی از پاسداران سخن می‌گفت افزود: فقها، وارثان معصومین و قرآن هستند و اگر کسی به دستور غیرخدا عمل کند در حقیقت به شرک در ربوبیت تشریعی گرفتار شده است. آیت‌الله مصباح همچنین گفت: اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم و بدانیم که مخالفت با ولی فقیه مخالفت با ائمه و براساس روایات در حد شرک بالله است.

* بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور مشائی سالن همایش را ترک کردند. فرج اله سلحشور در گفت و گو با جهان با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشائی و دولت پیام روشن داشت گفت: مشائی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند. این اعتراض پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان رئیس دفتر رئیس‌جمهور بود. به همین دلیل زمانی که مشائی خواست پشت تریبون قرار گیرد بنده و بسیاری دیگر از هنرمندان حزب اللهی سالن را ترک کردیم. وی ادامه داد: رئیس‌جمهور هم بداند که تا زمانی مورد تأیید ما و بچه حزب اللهی هاست که مورد تأیید رهبر انقلاب باشد. یعنی زمانی که آقا لحظه‌ای حمایت شان را از دولت و رئیس دولت بردارند مردم بر آنها خط بطلان خواهند کشید. با توجه به اینکه جشنواره هنری فیلم کیش با هزینه‌های میلیاردی در جزیره کیش برگزار شد، معلوم نیست هنرمندان متعهد باچه توجیهی در آن شرکت کردند.

* جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: امروز مشایی رئیس‌جمهور اصلی است، دخالت در وزارتخانه‌ها و مسائل وزارت اطلاعات حاکی از دخالت‌های او است. به گزارش ایسنا حجت الاسلام ذوالنور، که در مشهد سخن می‌گفت، در پاسخ به سوالی درخصوص دلیل استمرار ارتباط احمدی نژاد با مشایی گفت: آقای احمدی نژاد دست به طناب پوسیده آقای مشایی دارد، ایشان ارادت ویژه‌ای به آقای مشایی دارند و گفت: مشایی قله است یا درجای دیگر گفته‌اند در مسائلی که فکر ما از درک آن عاجز است، مشایی آن را درک می‌کند. حجت الاسلام ذوالنور با بیان اینکه یک جریان انحرافی در دولت فعال است، افزود: این جریان چون فکر می‌کند آمریکا باعث اصلی تحولات منطقه است، می‌گوید پس نباید باحکام عرب ارتباط را از دست بدهیم که این‌ها کج فهمی کامل است. همچنین CD به سوی ظهور که از اطرافیان آقای احمدی نژاد و مشایی تهیه شده است نمونه دیگری است که همه این شرها از وجود آقای مشایی نشات می‌گیرد. وی با بیان اینکه رئیس‌جمهور اختیاراتی دارد و عزل و نصب از جمله اختیارات اوست، ادامه داد: رئیس‌جمهور اگر نتوانست با وزیری کار کند مختار است او را تعویض کند، اما گاهی اوقات عزل‌ها با هدف خاصی انجام می‌شود؛ مسائل به وجود آمده در وزارت اطلاعات حکایت از القائات آقای مشایی دارد که دنبال لیست انتخابات است چون مصلحی واقعیت‌ها را منتقل می‌کند پس باید برود تا مانعی برای تفکرات مشایی نباشد.

کیهان

کروبی را دوست دارم چون به امام پشت کرده است! (خبر ویژه)

یک مواجب بگیر علنی سازمان جاسوسی آمریکا، از کروبی به خاطر تغییر در مواضع و بازگشت از خط امام، و جمع آوری شماری از مشاوران مسئله دار به گرد خود در سال های گذشته تعریف و تمجید کرد. مجید محمدی همکار رادیو فردا پیش از این، جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای سرویس های جاسوسی غرب را شغلی شرافتمندانه! خوانده و از گروه های اپوزیسیون به صورت علنی خواسته بود رودربایستی را در همکاری با رژیم های غربی کنار بگذارند و در دریافت پول از این دولت ها شرمندگی به خرج ندهند.

وی اکنون ضمن مقاله ای افتضاحی و تحمیق آمیز در گویانیوز ادعا می کند: کروبی چهره شاخص دهه گذشته بود. او در منش و باورها به سوی دیگرخواهی و حریت تغییر موضع داد. کروبی دو دهه بعد در برابر نظریه ولایت فقیه خمینی ایستاده و بیشترین آمادگی را برای پذیرش حکومت سکولار داراست. او در کنار موسوی به ولایت مطلقه فقیه ضربه زدند[!؟] و علاقه آنان به خمینی، ایدئولوژیک نیست.

وی همچنین علت دیگر ستایش خود از کروبی را ادعای- دروغ- وی مبنی بر تجاوز به بازداشت شدگان در زندان عنوان کرد و از این که کروبی با آبروی نظام بازی کرد ابراز رضایت کرد. این مواجب بگیر سرویس جاسوسی سیا همچنین جمع آوری مشاوران مسئله دار از نگاه حکومت نظیر مجتبی واحدی، عباس عبدی، عماد باقی، احمد زیدآبادی، تقی رحمانی و کرباسچی را از دیگر دلایل علاقه خود به کروبی عنوان کرده و می نویسد: مرحوم منتظری هم کم و بیش دارای همین مشخصه ها در دهه 60 بود و از حقوق بهائیان دفاع می کرد.

خاطرنشان می شود در اوج تحرکات فتنه گران در سال 88، مجید محمدی ضمن مقالاتی که از سوی رادیو فردا منتشر شده تصریح کرده بزرگ مانع جنبش سبز نه رئیس جمهور و رهبری و نه حتی قانون اساسی بلکه اسلامگرایی مردم ایران است. وی همچنین تصریح کرده بود سبزها دنبال آنند که بتوانند راحت عرق خوری کنند و با مینی ژوپ و شلوارک و بدون حجاب به خیابان بیایند! البته این عضو متواری حلقه کیان به لحاظ حیثیت و آبرو، چنین کشف حجاب شخصیتی را در برابر سازمان سیا انجام داد و پس از آن در صدد برآمد برای خود هم قطار پیدا کند.

این همه آسمان و ریسمان برای چیست؟! (خبر ویژه)

آقای علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور محترم، مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی- ایرنا- و سرپرست مؤسسه مطبوعاتی ایران، در «وب سایت» شخصی خود مقاله ای نوشته است که به لحاظ متن ناشیانه آن، تأسف بار و به لحاظ آسمان و ریسمان کردن های کودکانه و غیر منطقی، تعجب آور است. ایشان در این یادداشت که ظاهراً در دفاع از آقای دکتر احمدی نژاد نوشته شده، آورده است؛ «او دردمند است، گویا خاری در گلویش فرو رفته است. نه می تواند آن را فرو برد و نه می تواند آن را برون کشد. از توهین های ناجوانمردانه ای که به نام دفاع از دین و انقلاب نثارش کرده اند، دلش به درد آمده است. قلبش را شکسته اند. می گوید که پس از سال ها نوکری مردم و حرکت بر مدار ولایت، به ضدیت با انقلاب و رهبری متهم شده است. همکارانش را فراماسونر و منحرف خوانده اند و او زانوی غم بغل کرده است. کسانی که باید زبانهایشان به مدح و ثنا باز شود، زشت گویی و لعن و نفرین را نثار یاران وفادارش می کنند»!

درباره این یادداشت گفتنی است که:

الف: آقای جوانفکر توضیح نمی دهد چه اتفاقی افتاده است و از کنار این نکته بسیار ساده و بدیهی به آسانی - و شاید به خیال خود با زرنگی!- عبور می کند که ماجرا به عزل آقای مصلحی از وزارت اطلاعات و حکم رهبر معظم انقلاب مبنی بر ابقای ایشان در پست وزارت مربوطه می شود. فقط همین! و راه حل قانونی، شرعی، ولایی و عقلایی آن نیز پذیرش بی چون و چرای این حکم ولایی و قانونی است. بنابراین، اینهمه آسمان و ریسمان کردن های کودکانه برای چیست؟ و چرا جرم خود را به دیگران نسبت می دهید؟!

ب: آقای جوانفکر به بهانه دفاع از رئیس جمهور محترم، همه تلاش خود را برای تبرئه یک جریان انحرافی به کار گرفته است، یعنی باز هم آقای احمدی نژاد را برای جریان انحرافی یاد شده هزینه کرده است و این، دقیقاً همان برخورد غیردوستانه و سودجویانه با رئیس جمهور محترم است.

ج: حضور جریان انحرافی مورد اشاره در کنار ریاست محترم جمهوری اگرچه همواره مورد اعتراض دوستداران واقعی آقای احمدی نژاد بوده است ولی در ماجرای اخیر، سخن درباره ابقای وزیر اطلاعات است و معلوم نیست - البته برای ما معلوم است- که چرا جریان انحرافی یاد شده سعی دارد از این نمط برای خود کلاهی دست و پا کند!

د: و بالاخره؛ خدا بر درجات امام راحل(ره) بیفزاید که در اینگونه موارد به داستانی اشاره کرده و می فرمودند؛ یک آدم ترسناک و بدقواره، کودکی را در آغوش گرفته و سعی در آرام کردن وی داشت، اما ناآرامی کودک هر لحظه بیشتر می شد. شخص عاقل و کاردانی به وی گفت؛ مرد حسابی! این کودک از خود تو می ترسد و گریه می کند. او را زمین بگذار و از کنارش دور شو، آرام می شود.

و گفتنی های فراوان دیگری که به بعد موکول می کنیم.

آقای تاجزاده! قمپز در نکن! (خبر ویژه)

سایت های وابسته به ضدانقلابیون فراری و رسانه های بیگانه اخیراً از نامه ای خبر داده اند که ادعا می کنند مصطفی تاجزاده از زندان خطاب به مدیر مسئول کیهان فرستاده و در آن از شریعتمداری دعوت به مناظره کرده است! این نامه اگرچه در سطح وسیعی از سوی رسانه های حامی فتنه و رادیوها و شبکه های تلویزیونی بیگانه منتشر شده ولی هیچ نسخه ای از آن برای کیهان ارسال نشده است و حال آن که اگر ارسال نامه از سوی تاجزاده صحت داشته و مانند بیانیه های حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از لندن نوشته نشده باشد، لااقل بایستی نسخه ای از آن برای کیهان فرستاده می شد. ولی صرفنظر از واقعی یا جعلی بودن این نامه باید گفت مدیر مسئول کیهان بارها آمادگی خود را برای مناظره با سران و عوامل اصلی فتنه اعلام کرده است و برای انجام آن هیچ قید و شرط و اما و اگری هم قائل نشده است ولی برای مناظره با آقای تاجزاده فقط یک شرط قائل است و آن، این که، سران فتنه و یا لااقل یکی از آنان اعلام کند که تاجزاده نماینده آنهاست و نتیجه مناظره را، هرچه باشد می پذیرند، این شرط برای آن است که فتنه گران بعد از انجام مناظره «جرزنی» نکنند، چرا که پیش از این وقتی آقای تاجزاده با صراحت در جمع دوستان و همفکران خود در زندان- که فیلم آن نیز منتشر شده است- اعتراف کرد «در انتخابات ریاست جمهوری دهم هیچ تقلبی صورت نگرفته است» و تأکید کرد که «من معاون وزیر کشور بودم و چند انتخابات برگزار کرده ام و می دانم که با توجه به ساختار و مکانیسم انتخابات تقلب غیر ممکن است» و... همین سران فتنه و گروههای ضد انقلاب فراری که نمی توانستند اصل خبر و اعتراف تاجزاده را انکار کنند، اعلام کردند» «تاجزاده» اگرچه عضو مرکزیت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بوده است ولی در جایگاهی نیست که بتواند به نمایندگی از جنبش سبز -بخوانید فتنه آمریکایی، اسرائیلی- اظهار نظر کند!

ادعای آقای تاجزاده برای مناظره با مدیر مسئول کیهان در حالی است که درجریان فتنه 88 هیچ یک از آنها حاضر به مناظره با شریعتمداری نشده بودند و در چند مورد نیز که قرار به مناظره در فضای دانشجویی بود، بعد از اعلام حضور مدیر مسئول کیهان، آقایان انصراف خود را اعلام داشته و پیشنهاد کرده بودند که طرف مناظره را خودشان انتخاب خواهند کرد.

و اما، به نظر ما- که دلایل و شواهد فراوانی هم برای اثبات آن داریم- آقای تاجزاده درباره مناظره فقط بلوف زده است و هدف اصلی از این بلوف، رسوایی ناشی از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و فشار هواداران فریب خورده به سران و عوامل فتنه است که آنان را ستون پنجم دشمن و عامل فریب خود می دانند. سران فتنه قصد دارند از این طریق برای فریب خوردگان و رهایی از فشار شدید خانواده های آنان، توجیهی دست و پا کنند و از سوی دیگر برای مدیران بیرونی فتنه پالس بفرستند که هنوز زنده هستند و نباید از آنها قطع امید شود. ولی با این فرض که آقای تاجزاده واقعاً حاضر به مناظره است، مدیر مسئول کیهان آمادگی کامل خود را اعلام می دارد و از هم اکنون تأکید می کند که موضوع مناظره «وابستگی سران و عوامل فتنه به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس» است و کیهان آماده است بدون آن که حتی به یک «سند محرمانه» اشاره کند، با استناد به شواهد و اسناد آشکار ثابت کند که تاجزاده و سایر عوامل اصلی و سران فتنه 88 در ارتباط مستقیم با سرویس های اطلاعاتی موساد، سیا و MI6 بوده اند و هیچ یک از مراحل چندگانه فتنه 88 بیرون از دستورالعمل - از قبل اعلام شده- سرویس های مورد اشاره نبوده است و تأکید می شود مدیر مسئول کیهان در این مناظره فقط به اسنادی تکیه می کند که مورد تأیید سران و عوامل فتنه نیز هست. با این حساب اگر آقای تاجزاده، خود و دوستانش را وطن فروش و عامل مستقیم سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمی داند باید از موضوع مناظره استقبال کند.

گفتنی است در همه نظام های حقوقی هرگاه «جرم مشهودی» واقع شود مثلاً؛ شخصی در مقابل چشم همگان، مرتکب قتل یا سرقت شده باشد، ارائه دلیل و سند برای رفع اتهام برعهده مجرم مشهود است، یعنی قاتل باید دلیل و سندی ارائه کند که فی المثل قصد قتل طرف مقابل را نداشته است و یا از روی اشتباه!! وارد منزل دیگری شده و باز هم به طور تصادفی و اشتباهاً اموال را به سرقت برده است!! از این زاویه حقوقی، سران و عوامل اصلی فتنه که آشکارا با دشمنان بیرونی و گروههای ضدانقلاب و تروریستی همکاری و ائتلاف داشته اند باید پاسخگوی جنایت خویش باشند و دلیل و سند قابل قبولی ارائه کنند که این همراهی و ائتلاف و جنایاتی که مرتکب شده اند به طور - مثلاً- تصادفی و اتفاقی بوده است!!

و اما در حالت دوم گفته می شود که «البینه علی المدعی» یعنی ارائه دلیل و سند برعهده ادعا کننده است. از این زاویه حقوقی نیز کیهان اسناد فراوان و غیر قابل تردید و ضمناً کاملاً آشکاری در دست دارد که از رابطه مستقیم سران و عوامل اصلی فتنه با سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلیس حکایت می کند. خب! ملاحظه می کنید که کیهان از هر طریق و در هر بستر و چارچوبی که آقای تاجزاده بخواهد حاضر به مناظره با ایشان و اثبات قطعی وابستگی آنها به سرویس های اطلاعاتی بیگانه است. ولی برای آن که آقایان مثل همیشه بعد از انجام مناظره جرزنی نکنند و مثلاً ادعا نکنند که تاجزاده به آنها ربطی ندارد، لازم است لااقل یکی از سران فتنه اعلام کند که نتیجه مناظره را هر چه باشد می پذیرد.

از تلافی ایران می ترسیم (خبر ویژه)

مشاور سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی از اوباما خواست به صورت علنی از براندازی در ایران حمایت کند.

چاک فریلیچ (عضو برنامه امنیت بین المللی در مرکز بلفر مدرسه کندی) در روزنامه کریستین ساینس مانیتور نوشت: آمریکا باید به فکر براندازی علنی حکومت در ایران به عنوان اولویت نخست سیاستگذاری برای خاورمیانه باشد چرا که اگر چنین اتفاقی بیفتد، کل منطقه تغییر خواهد کرد و ما را به خاورمیانه جدیدی که پیش از این مطرح کرده ایم، خواهد رساند.

وی در این نوشته سرتا پا تناقض خود از یک سو خطاب به اوباما پیشنهاد کرد که «از مردم ایران برای شورش دعوت و حمایت کند و تردید را کنار بگذارد» و از سوی دیگر خواستار تحریم جدی ایران شد و نوشت: تحریم ها را باید شدت بخشید. این تحریم های جدی البته روی مردم اثر می گذارد اما باید دانست که تغییر ارزان به دست نمی آید و دردناک است(!)

وی در عین حال درباره حمله نظامی گفت: ایران لیبی نیست. ایران کشور خیلی بزرگی است و قابلیت های تلافی گسترده ای دارد و استفاده از گزینه های معمول نظامی علیه آن عملی نیست.

کیش سخنران جشنواره در کیشچ (خبر ویژه)

بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور اسفندیار مشایی سالن همایش را ترک کردند.

فرج الله سلحشور در گفت وگو با جهان با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشایی پیام روشنی داشت، گفت: مشایی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند. این اعتراض، پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان مشایی بود. به همین دلیل زمانی که وی خواست پشت تریبون قرار گیرد بنده و بسیاری دیگر از هنرمندان حزب اللهی سالن را ترک کردیم.

سلحشور با بیان اینکه ما به نشانه اعتراض به شخصیت منحرف مشایی سالن را ترک کردیم، اظهار داشت: بنده و آقایان کاسه ساز، شرف الدین، رستگار، ایل خانی و محمود حیدریان و ناصر هاشم زاده، جمال شورجه و سلطانی و بسیاری دیگر از مدعوین سالن را ترک کردیم تا به او بفهمانیم که مورد قبول ما نیست.

یادآور می شود رحیم مشایی در این جلسه از وزارت ارشاد، معاونت سینمایی و دفتر مناطق آزاد خواست جلوه های تلاش هنرمندان کشور را به جهان عرضه کنند.

کشورهای صنعتی روی موج توسعه رآکتورهای اتمی (خبر ویژه)

بیش از دو سوم رآکتورهای هسته ای جهان در 8 کشور صنعتی قرار دارد.

آمار آژانس بین المللی انرژی اتمی حاکی از آن است که از 442 رآکتور هسته ای فعال یا در حال احداث در جهان، 315 رآکتور در 8 کشور صنعتی قرار دارد. آمریکا، فرانسه، ژاپن، روسیه، انگلیس، کانادا، آلمان و چین به ترتیب دارای104، 58، 54، 32، 19، 18، 17 و 13 رآکتور هستند. کشورهای کره جنوبی، هند، اوکراین، سوئد، اسپانیا، بلژیک، جمهوی چک، تایوان، سوئیس، فنلاند، اسلواکی و مجارستان نیز مجموعاً از 94 رآکتور اتمی برخوردار هستند.

باراک اوباما سال گذشته دستور احداث چند رآکتور اتمی جدید را در آمریکا صادر کرد و گفت: انرژی هسته ای، انرژی پاک است و برای ما که با تجدید ناپذیری منابع نفتی و تهدیدهای گوناگون حاشیه آن روبرو هستیم، توسعه فناوری هسته ای، یک اقدام راهبردی است.

گزارش بی بی سی حاکی از آن است که با وجود اتفاق نیروگاه فوکوشیما، کشورهای جهان در حال گسترش نیروگاه های اتمی برای مصارف غیرنظامی و صلح آمیز هستند. ژاپن هم اکنون دارای 54 نیروگاه اتمی است.

یادآوری می شود رسانه های غربی به بهانه اتفاق رآکتور فوکوشیمای ژاپن جنجال گسترده ای علیه برنامه هسته ای ایران و نیروگاه بوشهر به راه انداختند.

فیلترینگ رسمی اینترنت در دستور کار اتحادیه اروپا (خبر ویژه)

اتحادیه اروپا به طور رسمی و علنی به سیاست فیلترینگ اینترنت روی می آورد.

گزارش ها حاکی از آن است که کارگروهی به نام «پیگرد قضایی» در بخش امور دادگستری و امنیت کشورها در شورای اتحادیه اروپا مشغول تدوین یک پروتکل امنیتی برای محدود کردن شبکه اینترنت است. هدف از این اقدام، «ایجاد یک فضای سایبر اروپایی امن با مرزهای مجازی شنگن» اعلام شده است.

در پروتکلی که از نشست این گروه منتشر شده است، سخن از مسدود ساختن صفحه های اینترنتی ای است که محتوای آنها «غیرمجاز/ خلاف قانون» تشخیص داده شود. در این پروتکل آمده است: هدف از این اقدام پدید آوردن «یک فضای سایبری امن و یکدست» در درون اروپا با «مرزهای مجازی شنگن» است. براساس پیشنهاد این کارگروه، قرار است «لیست سیاهی» از «صفحه های غیرمجاز» تهیه و تنظیم شود. این کارگروه همچنین طرح شبکه اینترنتی ای را برای اروپا درمی اندازد که در آن «دروازه های ورودی مشخصی» تعریف شده است. براساس این طرح، خدمات دهندگان اینترنتی موظف هستند سایت هایی که نامشان در این لیست آمده را مسدود کنند.

سابقه بحث بر سر محدود کردن اینترنت در اتحادیه اروپا به سال 2010 برمی گردد. در این سال پیش نویس طرح مسدودسازی سایت های اینترنتی در پارلمان اتحادیه اروپا مطرح و به رای گذاشته شد.

دویچه وله درباره اقدام اخیر اروپا نوشت: انتشار خبر تلاش اتحادیه اروپا برای تعیین مرزهای مجازی گزارش اخیر «فریدوم هاوس» را به خاطر می آورد که در آن نوشته شده، نه تنها در چین که «در کشورهایی دموکرات مانند برزیل، هند، اندونزی، کره جنوبی، ترکیه و بریتانیا هم آزادی اینترنت با تهدیدات حقوقی، سانسور یا کنترل های دولتی فزاینده روبروست.»

خراسان

صداقت مدعی شد

نسخه عربی پایگاه اطلاع رسانی واحد مرکزی خبر ؛ در خبری به نقل از وزیر امور خارجه مصر از واژه ای جعلی به جای خلیج فارس استفاده کرد .این خبر روز چهارشنبه هفتم اردیبهشت ماه ( 27 آوریل 2011)در ساعت 3 و 45 دقیقه و 48 ثانیه روی خروجی عربی پایگاه اطلاع رسانی واحد مرکزی خبر قرار گرفته است .

افکار نوشت

سایت روزنامه ایران در یادداشتی خطاب به رئیس جمهور نوشت:علی وار صبوری کنید. آخرالزمان و فتنه خیزی، آنچنان در هم تنیده‌اند که گاهی نمی‌توان فهمید از کدام یک دیگری شناخته می‌شود.

تابناک نوشت

در حالی که قرار بود دکتر الهام بعد از نماز مغرب و عشا روز چهارشنبه در خصوص تحولات بحرین در مسجد سجاد مشهد با دعوت انصارحزب ا.. مشهد سخنرانی کند، به رغم حضور وی در این مسجد، با مخالفت شورای تامین فرمانداری مشهدمراسم لغو شد.

عصر ایران مدعی شد

سایت دولتی دویچه وله آلمان نوشت: دویچه وله در ارتباط با سخنان اخیر سفیر ایران در برلین و ادعای او مبنی بر مناسبات حسنه آلمان و ایران موضع رسمی وزارت امورخارجه آلمان را جویا شد. سخنگوی این وزارتخانه ادعاهای سفیر جمهوری اسلامی را نادرست خواند.

تابناک خبرداد

پرویز داودی رئیس مرکز استراتژیک ریاست جمهوری از تدوین منشور جمهوری اسلامی ایران و تقدیم آن به رهبر معظم انقلاب اسلامی خبر داد.

جماران نوشت

سید سراج‌الدین موسوی عضو بیت امام خمینی (ره) خبر منتشر شده در برخی سایت‌های اینترنتی در خصوص کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری را تکذیب کرد.

پارسینه

طی حکمی از سوی محمد سعادتی استاندار جدید گیلان، محمد آل حبیب وبلاگ نویس حامی مشایی مشاور اجتماعی استاندار گیلان شد

آتی نوشت

علی مطهری نماینده تهران در مجلس‌ گفت: شیوایی و روان بودن آثار شهید مطهری در آثار آیت‌ا... مصباح‌یزدی قابل مشاهده است.

الف مدعی شد

بیش از ۵۰ نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش دراعتراض به حضور مشائی سالن همایش را ترک کردند.

جهان نوشت

در پایان چهلمین روز نمایش «اخراجی‌ها۳»، این فیلم با گیشه دو میلیاردی در تهران و سه میلیاردی در شهرستان‌ها به مجموع فروش پنج میلیارد تومان رسید.

الف مدعی شد

دکتر حمید میرزاده گزینه اصلی دانشگاه آزاداسلامی برای جایگزینی دکترجاسبی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خواهد بود. از برخی چهره‌ها همچون فرهاد دانشجو، شجاعی‌فرد، فرهاد رهبر، حمید میرزاده، غلامحسین الهام و کریم زارع به عنوان گزینه‌های احتمالی برای تصدی ریاست دانشگاه آزاد و جانشینی عبدا... جاسبی یاد می‌شود.

مشرق مدعی شد

دیپلمات ارشد آمریکایی به وزارت خارجه آمریکا هشدار داد که فعالیت‌های این وزارت‌خانه در توییتر و فیس‌بوک با هدف برقرار کردن ارتباط با جوامع خارجی می‌تواند به منزله بازی با آتش باشد.

قدس

ادعای مضحک مقام عرب درباره ایران

ایسنا - علی الدقباسی، رئیس پارلمانهای کشورهای عربی در نشست مطبوعاتی درباره مواضع پارلمانهای عربی در قبال ایران و آنچه دخالت ایران در امور داخلی بحرین نامیده می شود، در اظهاراتی دوپهلو با بیان اینکه ایران دولتی مسلمان و همسایه ما است و تلاش می کنیم با کمک هم فضایی از گفتگو براساس اصولی روشن و صریح ایجاد کنیم، با متهم کردن ایران گفت: اقداماتی که ایران در کشورهای حوزه خلیج (فارس) انجام می دهد، از نظر ما مردود است.

50 نفر از هنرمندان جلسه سخنرانی «مشایی» را ترک کردند

پارسینه - بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور مشایی سالن همایش را ترک کردند. فرج ا.. سلحشور با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشایی و دولت پیام روشن داشت گفت:مشایی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند.

این اعتراض پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان رئیس دفتر رئیس جمهور بود. وی با بیان اینکه ما به نشانه اعتراض به شخصیت منحرف مشایی سالن را ترک کردیم اظهار داشت:بنده و آقایان کاسه ساز، شرف الدین، رستگار، ایل خانی و محمود حیدریان و ناصر هاشم زاده، جمال شورجه وسلطانی و بسیاری دیگر از مدعوین سالن را ترک کردیم تا به او بفهمانیم که مورد قبول ما نیست.وی گفت:ر ئیس جمهور هم بداند که تازمانی مورد تأیید ما و بچه حزب اللهی هاست که مورد تأیید رهبر انقلاب باشد. یعنی زمانی که آقا لحظه ای حمایت شان را از دولت و رئیس دولت بردارند مردم بر آنها خط بطلان می کشند.

نبوی: من توطئه ای علیه رئیس جمهور نمی بینم

مهر- مرتضی نبوی قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین در نشست خبری با خبرنگاران، درخصوص استعفای وزیر اطلاعات و حاشیه هایی که پس از این استعفا بوجود آمد،گفت: امیدوارم چالشهای بوجود آمده پس از نامه رهبری حل شده باشد.

نبوی درخصوص اینکه در محافل رسانه ای مطرح می شود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام، علیه رئیس جمهور توطئه می شود، گفت: بنده به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت، توطئه ای علیه دولت نمی بینم.

پاسخ رد بشاراسد به خواسته های ضد ایرانی

ایرنا - روزنامه لبنانی السفیر نوشت: برخی مقامات دولتهایی عربی و اروپایی با سفر به سوریه خواستار جدایی دمشق از محور مقاومت شدند تا سوریه را در جنگ آمریکایی خود علیه ایران در کنار خود ببینند اما اسد با رد این خواسته ها آرزوی آنها را ناکام گذاشت.

درخواست سیاسی «یوسف اسلام» از ایران

عصر ایران - «یوسف اسلام» خواننده مسلمان انگلیسی از ایران درخواست کرد که دو زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی را از زندان آزاد کند.این خبر را وب سایت شبکه ای بی سی آمریکا منتشر کرد.

شیخ الازهر: وهابیت بدعت در اسلام است

شبکه خبری العالم - شیخ علوی امین ، استاد دانشگاه الازهر مصر با اشاره به این که مصر هرگز وهابیت را به رسمیت نمی شناسد، گفت: وهابیت بدعت در اسلام است و هیچ پایه و اساسی در شریعت اسلامی ندارد.

تکذیب بازداشت سعید حدادیان

صراط نیوز- در حالی که برخی از رسانه ها به انتشار خبر بازداشت حاج سعید حدادیان مداح اهل بیت (ع) اقدام کرده اند، این خبر از سوی وی تکذیب شد.

سیدحسن خمینی تکذیب کرد

سایت جماران- حجةالاسلام سیدسراج الدین موسوی خبر منتشر شده در برخی سایتهای اینترنتی درخصوص نامزدی یادگار امام در انتخابات ریاست جمهوری را تکذیب کرد. چند روز پیش این خبر را یکی از سایتهای نزدیک به مشایی منتشر کرد.

وبلاگ نویس حامی «مشایی» پست گرفت

فارس- از سوی محمد سعادتی استاندار جدید گیلان، محمد آل حبیب وبلاگ نویس حامی «مشایی» مشاور اجتماعی استاندار گیلان شد.

لغو سخنرانی «الهام» در مشهد

ایسنا - در حالی که قرار بود دکتر غلامحسین الهام بعد از نماز مغرب وعشا روز چهارشنبه در خصوص تحولات بحرین در مسجد سجاد مشهد سخنرانی کند، با وجود حضور وی در این مسجد، مراسم لغو شد.گویا مخالفت شورای تأمین و فرمانداری مشهد دلیل این رخداد بوده است.

ایران

انتقام قذافی از خانواده‌های مقامات جدا شده

شنیدیم که یک روزنامه فرانسوی اعلام کرده که قذافی از خانواده‌های مقاماتی که از رژیم وی جدا شده‌اند، انتقام می‌گیرد.

روزنامه لوفیگارو در شماره روز پنجشنبه خود نوشت: قذافی خانواده‌های مقامات و مسئولان لیبی را که از رژیم وی جدا شده‌اند، مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. لوفیگارو در ادامه افزود: در حال حاضر قذافی 14 تن از افراد خانواده «نوری المسماری» رئیس سابق تشریفات خود را بازداشت و دستگیر کرده است. این روزنامه به نقل از المسماری نوشت که 4 تن از دختران و پسران المسماری و 8 تن از فرزندان برادرش به اضافه همسر سابقش روز سهشنبه گذشته بازداشت و در زندان ابوسلیم زندانی شدند.

صدام برای چهارمین بار زنده شد!

دست آخر این که یک فایل صوتی در سایت یوتیوب منتشر شده که ادعا می‌شود «صدام» دیکتاتور اعدام شده عراق همچنان زنده است!

براساس گزارش «المحیط»، در این فایل صوتی آمده است: من موجودی نیستم و نبودم که اجازه دهم گرگ‌های اشغالگر وطن به من دست پیدا کنند و چه برسد به اینکه اجازه دهم به ریش‌هایم دست بزنند و یا من را (با خنده) اعدام کنند. من الخضرا را به الحمرا تبدیل می‌کنم و باغ‌های بغداد را با خون اشغالگران سیراب خواهم کرد.روزنامه «السوسنه» اردن نیز نوشت: اکنون می‌توان ادعای برخی افراد که گفته‌اند آنکه اعدام شد بدل صدام یعنی «میخائیل» بوده را با تأمل نگریست.

این چهارمین بار است که صدام اعلام زنده شدن می‌کند و اتفاقاً هر بار هم رسانه‌های اردنی او را زنده اعلام و پیام‌های حماسی او را منتشر می‌کنند

حکومت بحرین مخالفان را به صورت سیستماتیک از بین می‌برد

خبر اول این که یک استاد برجسته روابط بین‌الملل در امریکا گفته است مردم بحرین سال‌هاست تحت ظلم و ستم حاکمان این کشور هستند و رژیم بحرین به صورت سیستماتیک مخالفان را از بین می‌برد. جی. کی. هالستی در مورد تحولات در لیبی و بحرین افزود: شرایط لیبی با بحرین کاملاً متفاوت است. این استاد امریکایی با برشمردن برخی اقدامات رژیم بحرین اضافه کرد: در این چارچوب یکی از اقداماتی را که حاکمان بحرینی انجام داده‌اند تسویه حساب‌های داخلی و ساکت کردن نهادهای سیاسی معترض و حتی از بین بردن مخالفان رژیم بود. این نظریه‌پرداز عرصه بین‌الملل در تشریح رویکرد ناتو به تحولات لیبی گفت: ناتو به دنبال آن است که قذافی به صورت رهبری پوشالی و بدون قدرت در حکومت باقی بماند.

پرده‌برداری از خشونت گسترده پلیس امریکا علیه شهروندان

خبر دیگر این که انتشار فیلم ویدیویی درباره اعمال خشونت یک افسر پلیس آتلانتا علیه شهروند زن امریکایی، بیش از گذشته از اعمال خشونت پلیس این کشور علیه شهروندان بی‌دفاع، پرده برداشته است. براساس گزارش روزنامه نیویورک دیلی، این فیلم ویدیویی که روز یکشنبه (4 اردیبهشت) در رستورانی در یکی از مناطق آتلانتا گرفته شده است، نشان دهنده درگیری میان نیروهای پلیس و گروهی از زنان است. این درگیری درپی به خشونت کشیده شدن مشاجره میان دو پلیس و زنی به نام «سینتیا فریمن» رخ داد. در این فیلم دیده می‌شود که این زن سعی دارد افسر پلیس را متقاعد کند که کار اشتباهی انجام نداده است؛ اما هنگامیکه با بی توجهی از سوی افسر پلیس مواجه می‌شود، عصبانی می‌شود. افسر پلیس نیز در واکنش با مشت به صورت وی ضربه زده و او را به طرز خشونتباری بازداشت میکند. این در حالی است که گروه‌های حقوق بشری عفو بین‌الملل، تاکنون موارد متعددی را از سوء رفتار پلیس با شهروندان امریکایی بویژه اقلیت‌های قومی این کشور، به ثبت رسانده‌اند.

راهکار کسب بصیرت

 بسمه تعالی 


اگر در جریان (جنگ جمل)کسانی بصیرت نداشتند خیلی راحت طرفدار دشمنان علی می شدند و علی دوباره خانه نشین می شد. اکنون ماییم و چنین مسأله ای که کار را برای علی و یاران علی هم سخت می کند. کار به جایی می رسد که علی فریاد می زند: مردم! اگر من این جنگ را نکنم کافر می شوم؛ از دین خارج می شوم، تا آنهایی که به ایشان اعتماد دارند و می دانند دروغ نمی گوید باور کنند و برای جنگ همراهش بیایند. در چنین موقعیتی باید چه بصیرتی داشته باشیم؟ آیا منظور بصیرتی است که علی داشت؟ پاسخ این است که چنین بصیرتی در غیرمعصومین بسیار کم پیدا می شود. بنده که اعتراف کردم اگر من بودم خیلی هنر داشتم توقف می کردم. حل قضیه این است که مفهوم بصیرت هم مثل بسیاری از مفاهیم ارزشی دیگر ذومراتب است. بصیرت مراتب دارد. آن مرتبه بصیرت مخصوص علی بود. او بود که یقین کرد که یا باید بجنگد یا از دین خارج بشود. من غیر از امام معصوم کسی را سراغ ندارم که بتواند این گونه قضاوت کند. اما بصیرت به این مرتبه منحصر نیست و مثل تقوا مراتب زیادی دارد. مرتبه ای از تقوا به ائمه معصوم و تالی تلو مقام عصمت نسبت داده می شود؛ آن که در عمرش نه تنها گناه نکرده که کوشیده مکروهات را هم انجام ندهد، یک مرتبه از تقوا را دارد و یک مرتبه هم تقوای ماست که به زور از کبائر اجتناب می کنیم. بین این دو، مراتب و درجات بسیار زیاد است. پس باید کوشید و در این مسیر حرکت کرد؛ مراتب بصیرت را بالا برد و به یک مرتبه نازله اش اکتفا نکرد. هر کس مسئولیت بزرگ تر یا نقش مهم تری در جامعه دارد؛ هر که تأثیرش بر دیگران بیشتر است باید در کسب بصیرت بیشتر بکوشد. دیگران اگر خودشان بصیرت نداشته باشند یک اصل را اگر درست بفهمند و به آن عمل کنند نجات می یابند و آن اطاعت از ولی فقیه است. اگرچه خودشان درست سر در نمی آورند و نمی توانند مسائل را تحلیل کنند، ولی اگر این اصل را باور داشته باشند که در زمان غیبت امام معصوم باید از کسی که اشبه به امام معصوم است اطاعت کنند و بدانند که اطاعت او مثل اطاعت معصوم واجب است خیلی به خطر نمی افتند، اما کسانی که می خواهند عهده دار مسئولیت هایی بشوند نمی توانند هر روز درباره جزئیات از ولی فقیه دستور بگیرند؛ این کار برایشان میسر نیست. بنابر این می بایست خودشان به سطح مورد نیازی از بصیرت برسند. درطول شاکله هرمی، هر کس بالاتر است و به قله نزدیک تر، مسئولیتش سخت تر است و باید بصیرتش هم بیشتر باشد تا برسد به قاعده هرم، اما در مراتب پایین تر، حداقل بصیرتی که برای همه ما لازم است، همین است که انسان ولی فقیه را بشناسد و بداند از چه کسی باید اطاعت کند. الحمدلله خدا هم به ما عنایت فرمود و کسی را که بهترین انسان روی زمین برای جانشینی امام زمان (ع)است به ما داد. اگر نبود چه خاکی به سر می کردیم؟ اگر بود اما نمی شناختیم و اشتباه می کردیم و در طول این سی سال کسان دیگری را جانشین او می دانستیم چه بلایی به سر ما می آمد؟ الحمدلله خدا این معرفت و این اندازه از بصیرت را به ما داده که بفهمیم باید از چه کسی اطاعت کنیم و این بسیاری از مشکلات ما را حل می کند.
عناصر تشکیل دهنده بصیرت
همه این مقدمات را عرض کردم برای این که به این جا برسیم که تکلیف کسی که موقعیتی در اجتماع دارد سنگینتر از دیگران است و باید بصیرتش هم بیشتر از دیگران باشد تا بتواند دیگران را راهنمایی کند. اکنون این پرسش مطرح می شود که چه کنیم بصیرت ما افزایش بیابد؟ بهتر است تحلیل کنیم که بصیرت چیست و از چند عنصر تشکیل می شود و بعد ببینیم کدام یک از این عناصر در اختیار ماست تا بکوشیم آن را تقویت کنیم.
مطلب را به عنوان یک بحث پیشنهادی خدمت شما عزیزان و نخبگان مطرح می کنم تا روی آن فکر کنید و از دیگران هم بپرسید، شاید نکته های تکمیلی به آن اضافه شود. حیف است با این همه تأکید مقام معظم رهبری بر روی بصیرت، دنبال نکنیم که ببینیم این بصیرت چیست و چگونه باید آن را پیدا کرد.
بصیرت حداقل سه مؤلفه و سه عنصر دارد و می توان گفت مثلثی است که از سه ضلع تشکیل می شود. اولین عنصر، امری خدادادی است؛ هوش و فراست خاص است. هم تجربه نشان می دهد و هم در روایات هست که خداوند به بعضی افراد فراست مخصوصی داده است. امروزه در روان شناسی می گویند هوش، انواعی دارد؛ هوش هیجانی، هوش اجتماعی، هوش ارتباطی، هوش علمی و.... ممکن است کسی از جهتی باهوش باشد، ولی از جهت دیگر بهره ای از هوش نداشته باشد. بصیرت، هوش اجتماعی می خواهد. مسائل اجتماعی درک خاصی را می طلبد. شاید شما هم افراد متعددی را دیده باشید که هوش درسی شان خوب است، یعنی درس را خوب می فهمند و شاید بیش از دیگران پیشرفت علمی می کنند، اما در درک بعضی از مسائل خیلی ضعیفند و یک نوع سادگی مخصوص در برخی از مسایل دارند. این سادگی انواعی دارد. استادی را می شناختم که خودش به من می گفت وقتی برای خرید سیب زمینی می روم، کلاه سرم می رود! با اینکه در درس خیلی قوی بود، اما می گفت درک معاشرت با مردم را ندارم و زود گول می خورم. در بین اشخاص دیگر، در لباس های مختلف کسانی را دیده اید که امتیاز های خوبی دارند؛ انسان های ملا و درس خوانده ای هستند، اما گاهی در درک مسائل اجتماعی خیلی ضعیفند. یکی از نشانه های این ضعف، اعتماد فوق العاده آن ها به بعضی اشخاص، مخصوصا خویشاوندان و برخی بستگانشان است. شاید شنیده یا دیده باشید که کسانی امتیازات بسیاری دارند، اما پسرشان می تواند آن ها را به راست و چپ بچرخاند. دشمنان هم اول در پسر نفوذ می کنند و او را به جان پدر می اندازند. این فرد هیچ غرض و سوء نیتی در این کار ندارد، اما تحت تأثیر فکر پسر یا داماد یا خویشاوندانش است.
این عنصر یک هوش خدادادی است: اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنورالله.(1) استعدادها مختلف است و خدا افراد را مختلف آفریده است. بعضی ها از این جهت ضعیفند؛ مثل برخی افراد که قدرت جسمی شان ضعیف است. این هم گونه ای از نقص است مثل کسی که از اول بچگی چشمش کم سو است یا گوشش سنگین است.
ضرورت افزایش شناخت دینی
دو عنصر دیگر کسبی است. اگر انسان آن درون مایه خدادادی را داشت باید دو کار انجام دهد تا بصیرت(2) پیدا کند. یکی این که بر اطلاعات دینی اش بیفزاید و بکوشد دین شناس تر باشد؛ چون یکی از لوازم بصیرت این است که انسان فریب نخورد و یکی از راه های فریب این است که حکم دینی را برای انسان مشتبه کنند. بگویند وظیفه شرعی این است؛ آیه قرآن این را می گوید، حدیث این را می گوید. از این سخنان نشنیده اید؟! آن کسانی که به روی علی شمشیر کشیدند به قرآن استناد می کردند و می گفتند: «ن الحکم الا ل لّه؛(3) تو کافر شدی چون برخلاف قرآن عمل کردی.» یکی از شیوه ها این است که انسان را از راه قرآن و حدیث و امثال آن فریب دهند و کسی که معرفتش نسبت به قرآن و حدیث کم است و نسبت به احکام اسلام اطلاع کافی ندارد، فریب می خورد.
معاویه در اواخر عمر به حجاز آمد و مدتی در مکه و مدینه ماند. می خواست برای ولایت عهدی یزید زمینه سازی کند. کار سیاست مداران همین است که از چند سال قبل به زمینه سازی برای انتخابات بعدی می پردازند. او با شخصیت های معروف مدینه ملاقات هایی داشت و البته هر کسی را از راهی فریب می داد. برای یکی هدایا می برد؛ نزد یکی اظهار تقوا می کرد و یکی را مدح و ستایش می نمود. روی هر کدام به گونه ای کار می کرد تا ذهنش را برای پذیرفتن ولایت عهدی یزید آماده کند. با امام حسین (ع) نیز ملاقاتی داشت و بالاخره بعد از مقدماتی که به عقلش می رسید تا ذهن ایشان را برای پذیرش آماده کند، گفت: من قصدم این است که بعد از من یزید مسئولیت من را بپذیرد و به اسلام خدمت کند. حضرت نگاهی کردند و گفتند: این پسر سگ باز فاسق شارب الخمر را می گویی!؟ او این همه زمینه چینی کرده بود که بگوید یزید برای خلافت شایستگی دارد، حضرت کاسه و کوزه اش را به هم زدند و گفتند: این شارب الخمر سگ باز را می خواهی خلیفه مسلمین کنی؟ معاویه که دید قافیه را باخته است گفت: آقا! یزید درباره شما این طور حرف نمی زند. می دانید یعنی چه؟ معاویه به امام حسین می گوید: غیبت نکن! غیبت مسلمان حرام است. او از شما بهتر است. تو داری غیبت می کنی اما او این طور نمی گوید؛ غیبت شما را نمی کند.
می گفتند معاویه داهیه عرب بود. ببینید برای امام حسین چه قدر پیچیده حرف می زد.
غیبت واجب
این فریب دادن از راه دین است. حالا اگر یک انسان عادی بود امکان داشت در مقابل این منطق معاویه کم بیاورد و بگوید استغفر الله؛ اشتباه کردم، غیبت کردم. اما امام این غیبت را واجب می داند. بی درنگ پاسخ معاویه را می دهد تا دهانش را ببندد و دیگر از این کثافت ها نخورد. این بصیرت است؛ این که انسان بفهمد هر جا چه باید بگوید؛ چه باید بکند و چگونه باید برخورد کند. اینجا این غیبت، غیبت واجب است، اگر نگویی گناه کرده ای. مگر گفتن هر سخنی پشت سر هر کسی غیبت حرام است؟ ما حتی در رساله های عملیه مان غیبت واجب داریم. کسی با شما مشورت می کند که فلانی به خواستگاری دخترم آمده و شما می دانید که او مرد فاسق معتاد مشروب خوار بی دینی است. باید به او بگویی یا نه؟ این غیبت واجب است. کسی می خواهد اختیار یک ملت را به دست بگیرد، شما احتیاط کنید و بگویید من چه عرض کنم؛ از دیگری بپرسید. از دیگری بپرسید یعنی چه؟ مقام مشورت است، باید بگویی؛ اگر نگویی گناه کرده ای. مقدس بازی در می آورد و می گوید «آقا غیبت نکنید! من در عمرم از هیچ کس بدگویی نکرده ام.» بسیار بی جا کرده اید. مگر ممکن است مؤمن از کسی بدگویی نکند؟ این منافق است که می خواهد همه را داشته باشد. مؤمن باید قاطع باشد. باید موضع اسلامی داشته باشد؛ حامی دین باشد. باید کسی را که بر ضد دین اقدام می کند رسوا کرد. نمی شود من مقدس بازی در بیاورم و بگویم خوشم نمی آید درباره کسی حرف بزنم! ببین پیغمبر اکرم، ائمه اطهار، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه(ع) درباره دیگران چگونه رفتار می کردند. اگر اینجا یک آدم مقدس مآبی جای امام حسین بود چه می گفت؟ می گفت: حالا من یک تأملی روی ایشان دارم، یا فکرش را بکنم ببینم چه طور می شود. اینجا جایی است که باید طرف را رسوا کرد.
سخنرانی حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته)
در جمع ناظران شورای نگهبان ـ 6/12/89
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الکافی، 1، 219.
2.منظورمان از این بصیرت، بصیرت دینی است. همان طور که امیرالمؤمنین می فرماید: ان معی لبصیرتی.
3. انعام، 57، یوسف، 40 و 67.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می شود

فردای منطقه

 

همه در این باور مشترکند که سونامی تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نقطه عطفی را در نمودار معادلات سیاسی در پهنه منطقه ای- و حتی فرامنطقه ای- رقم زده است. مختصاتی از فضای کنونی منطقه کمک می کند تا نقطه عطف تغییرات و تحولات به سوی خیزش و خروش ملتها بر ضد سیاستهای سلطه گرانه و امپریالیستی نمایان شود.
خیزش و خروشی که هویت و ماهیت «اسلامی» در آن موج می زند و علی رغم تمام دسیسه ها، توطئه ها و کارشکنی های نظام سلطه، شتاب آلود در بستر «بیداری اسلامی» می تازد.
از همان آغاز تحولات در منطقه که از تونس کلید خورد و دومینووار به مصر، یمن، لیبی، بحرین و... رسید تلاش نظام سلطه به سرکردگی آمریکا بر این نقطه متمرکز بود که القا نماید جهت قیامها، انتفاضه ها و انقلابها هر چیزی غیر از «جهت اسلامی» است؛ چه اینکه آمریکایی ها و صهیونیست ها می دانستند از شاخصه ها و ویژگی های لاینفک قیامها و انقلابهای اسلامی برپایی موج نفرت و بیزاری افکار عمومی از سیاستهای جاه طلبانه و افزون طلبانه آمریکایی- صهیونیستی است.
حداقل تجربه سه دهه گذشته شرایط منطقه ای و ظهور انقلاب اسلامی ایران که ترجمانی ناب از آموزه های اصیل اسلام است این درس عبرت را برای آنها در پی داشته است تا بدانند روحیه ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی ملهم از آموزه های اصیل اسلامی است.
اینجاست که در همان روزهای نخستین تحولات منطقه ای، بیش از همه چپاولگران و زورگویان و زیاده خواهان، این مقامات صهیونیستی و آمریکایی بودند که از شکل گیری یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه ابراز واهمه کرده و هراس شدید خود را عجزآلود علنی نمودند. البته امروز واهمه و ترس صهیونیست ها و مقامات کودک کش تل آویو مضاعف گردیده و بطور فزاینده مسیر تداوم را می پیماید.
همین دو روز پیش بود که مصری ها با تجمع در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی و آتش زدن پرچم اسرائیل، نه تنها خواستار اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از قاهره شدند بلکه مصرانه خواهان لغو «پیمان کمپ دیوید» شدند. این نکته را باید افزود که از انقلاب 25 ژانویه در مصر تاکنون یکی از خواسته های جدی آحاد ملت، منع صدور گاز از مصر به اسرائیل بوده است. تا جایی که حتی وزیر انرژی مصر هم اکنون بخاطر فروش گاز به تل آویو در بازداشت به سر می برد.
اینها نمونه ای از مختصات فضای کنونی منحنی معادلات سیاسی است که آمریکایی ها در ارزیابی های به اصطلاح استراتژیک شان ندیده بودند و رژیم صهیونیستی- فرزندخوانده ایالات متحده- نیز که همیشه امید به حمایت و پشتیبانی واشنگتن داشته در سردرگمی و استراگیجی به سر می برد.
صهیونیست ها آنچنان خیالشان از حاکمان عرب مرتجع و دست نشانده جمع بود و شرایط منطقه را به نفع خودشان می پنداشتند که گمان نمی کردند جهان عرب این چنین به خیزش درآید و امروز خواسته اصلی لغو پیمان کمپ دیوید باشد. در جریان جنگ 22 روزه غزه دولت ایهود اولمرت وقیحانه و پی درپی اعلام می کرد که این جنگ به درخواست اعراب علیه غزه و حماس به راه افتاده و متاسفانه هیچ دولت عربی نه تنها آن را تکذیب نکرد بلکه امثال حسنی مبارک ها، با اقدامات عملی خود بر این زد و بند خیانت آمیز تاکید ورزیدند.
همدستی منافقان امت اسلامی با رژیم جعلی و وحشی اسرائیل از یادها فراموش نمی شود. شبکه اطلاعاتی رژیم حسنی مبارک و تشکیلات خودگردان به شناسایی و انهدام تونل های زیرزمینی احداثی در منطقه رفح پرداخته و بستر نسل کشی و اعمال فشار مضاعف بر ساکنان مظلوم غزه را مهیا ساختند. اما امروز اتفاق مبارک این است که «نامبارک مصر» و شریک راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بند مجازات و محاکمه ملت مصر افتاده است.
به تعبیر روزنامه عرب زبان «تشرین» مشکل بزرگ اعراب همواره این بوده که برای حل و فصل امور به آمریکا تکیه می زنند اما امروز ملت ها و مردم عرب این معادله را بهم ریخته اند و نه حتی از سر یک علقه و احساس ناسیونالیستی بلکه به لحاظ یک قالب اسلامی یک «نه» بلند را در برابر مشی و مرام آمریکایی و صهیونیستی فریاد می کشند. همچنانکه نشریه فرانسوی لوموند دیپلماتیک در همین اواخر طی تحلیلی پیرامون اوضاع طوفانی خاورمیانه به این حقیقت اعتراف کرده و می نویسد: «رفته رفته معیارهای فکری ملت های عرب از یک جنبش ناسیونالیستی غیردینی به جست و جوی هویت در قالب اسلام تبدیل شده است».
واقعیات شرایط منطقه و اتفاقاتی که بیداری اسلامی و بیزاری از سیاست های صهیونیستی و آمریکایی نقطه عطف و محور اصلی آن است تا جایی است که حتی رسانه های وابسته و در خط سیطره نظام سلطه نیز آمریکا و متحدانش را از تحریف و انحراف «جهت اسلامی» خیزش های مردمی منطقه ناتوان نشان داده اند. از همین روی، ماه بیش در بحبوحه تحولات منطقه و در شرایطی که شبکه الجزیره در مسیر تضعیف روحیه مردم و افکار عمومی ملت های مسلمان حرکت می کرد؛ «لونا الشبل» مجری شناخته شده این شبکه رسانه ای در اعتراض به خبررسانی مغرضانه الجزیره نسبت به تحولات منطقه استعفا کرد. این استعفا گویای این واقعیت است که بیداری اسلامی در دلها روییده و در جان ها حک شده و با لطایف الحیل و شانتاژهای رسانه ای منحرف یا حذف نمی شود.
اما نکته اساسی در ارتباط با چشم انداز منطقه به گواهی و شهادت بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» است. همچنانکه به اعتراف مقامات و رسانه های خارجی اوج گرفتن موج تحولات منطقه و قوام و تداوم بیداری اسلامی متأثر و ملهم از انقلاب اسلامی بوده است. فردای منطقه نیز بی تأثیر از شرایط و موقعیت ایران اسلامی نخواهد بود. اگر در ابتدای تحولات منطقه روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز نوشت که انقلاب خمینی همچنان در حال سرکوب قدرت آمریکاست و افزود: جنبش ها و قیام های زنجیره ای همان گونه که به شدت به نفوذ آمریکا آسیب زده، نفس های اسرائیل را نیز به شماره انداخته است؛ این روزها از رسانه های غربی گرفته تا مقامات صهیونیستی، موضوع پیش روی را کشاکش دو هژمونی و نبرد گفتمانی میان ایران اسلامی و ایالات متحده می دانند.
دان مریدور معاون نتانیاهو طی یادداشتی در جروزالم پست می نگارد: با بررسی تحولات منطقه، گسترش نفوذ و قدرت نرم ایران در مقابل هژمونی آمریکا قرار گرفته است. از سوی دیگر؛ فارین پالیسی از تغییر شرایط و مختصات منطقه به سود ایران اسلامی می نویسد و صریحا با مذمت آنهایی که توهم تغییر رژیم ایران را در سر می پرورانند می افزاید: «تخیلات بیش از حد درباره تغییر رژیم در جمهوری اسلامی تنها اوضاع را بدتر خواهد کرد.»
طرفه آن که مجله آمریکایی تایم در تحلیلی با اشاره به تحولات منطقه اینچنین ارزیابی می کند: موج انقلاب ها در کشورهای عربی در آغاز سال 2011 در حال چرخش به میدان نبرد نیابتی میان آمریکا و ایران است.» در همین خط تحلیلی، ترسیم نیوزویک از شرایط منطقه و تحولات پرشتاب آن خواندنی است: «درگیری های منطقه بخشی از نبرد و کارزار میان هژمونی ایالات متحده آمریکا و ایران در خاورمیانه است و آمریکا بازنده تحولات است چون دوره راهبردهای سیاسی واشنگتن در منطقه سپری شده و زمان شکل گیری آنها به زمان وقوع جنگ سرد مربوط می شود.»
نیوزویک در حالی از آشفتگی راهبرد سیاسی آمریکا پرده برداشته که در همین امتداد پروژه «ایران هراسی» نتیجه معکوس داده و حربه حقوق بشری بر ضد جمهوری اسلامی ایران هم کاملا بی اثر و بی خاصیت شده است.
امروز جنایات آشکار آل سعود و آل خلیفه در بحرین که با چراغ سبز آمریکایی ها هر روز ابعاد نفرت انگیزتر و مشمئزکننده تر می یابد، ژست حقوق بشری داعیه داران بین المللی از جمله آمریکا را به سختی به چالش کشانده است. بنابراین ملت ها و افکار عمومی حتی در مقیاس فراتر از منطقه بخوبی دریافته اند اگر در اوج نقض فاحش حقوق بشر در بحرین که مصداق بارز نسل کشی و جنایت علیه بشریت است 2 قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری در فاصله زمانی کمتر از یکماه علیه ایران اسلامی صادر می شود چیزی جز تلاش و تقلا برای فریب ملت ها و انحراف افکار عمومی منطقه نیست.
همچنان که ظهور حقیقتی به نام انقلاب اسلامی در سه دهه پیش نامعادله های شرق و غرب را بهم ریخت و در دهه اخیر بلوک مقاومت بخصوص در جنگ 33 روزه در 2006 و جنگ 22 روزه در 2008 طرح های آمریکایی و صهیونیستی «نقشه راه»، «خاورمیانه بزرگ» و خاورمیانه جدید را متوقف کرد؛ فردای تحولات منطقه روشن است و آن پیروزی جبهه بیداری اسلامی با پیشقراولی ایران اسلامی در برابر جبهه وهابیون، طالبان، آمریکا و صهیونیسم است. نشانه ها و نمادها آشکار است هرچند که شاید جریان های انحرافی نبینند و یا نخواهند که ببینند.
حسام الدین برومند

نقشه فتنه و اصالت اصول

 بسمه تعالی 


میدان رزم و جبهه جنگ را تصور کنید. با چند روش می توان وارد این میدان شد. غریب ترین شیوه آن است که انسان با مقتضیات بزم وارد میدان رزم شود! دو روش دیگر را نیز برای ورود به جبهه جنگ می توان سراغ گرفت، یکی بدون نقشه و اطلاعات و دیگری با شناسایی منطقه و اقتضائات آن. فرجام ورود بدون نقشه و اطلاعات به منطقه جنگی به احتمال قریب به یقین، غافلگیری و شکست است. اما جبهه ای که مصمم به پیروزی است، قطعا شناسایی ظرفیت ها و موانع موجود در منطقه و استعداد نیروی دشمن و میدان مین و تله های کار گذاشته شده را اولویت خود قرار می دهد. جهان و جامعه بشری بی شباهت به این میدان رزم نیست. قواعد و قوانینی آن را احاطه کرده که تخلف ناپذیر است. مردمانی در این پهنه پیروزند که اولا فرمول ها و قواعد حاکم را بشناسند و ثانیا به آن قوانین جاری ملتزم باشند.
کسانی در گذار پرپیچ و خم زندگی سالم و غانم به مقصد می رسند که تابلوهای راهنما- چه قرمز و چه آبی، چه به نشانه ممنوعیت و چه به علامت مجاز بودن یک رفتار- را رصد کنند و پایبند باشند. بله، راننده ای هم می تواند «غفلت» کند یا «لجاجت» به خرج دهد و مثلا وقتی به تابلوی خطر و گردش به راست رسید، به جای پیچیدن به سمت راست، به چپ بپیچد یا اصلا مطابق اقتضای جاده نپیچد؛ صاف به عمق دره پرواز کند! هستی و حیات انسانی به غایت قاعده مند است، مجموعه ای از بایدها و نبایدها، بشارت ها و خطرها و هشدارها. و خدا می داند که این قاعده مندی هستی وحیات بشری چه نعمت بزرگ اما مغفولی است. فرض کنید این قاعده مندی حیات طبیعی و انسانی نبود. آتش که نوبتی به کار پختن می آمد، نوبت دیگر ناگهان منجمد می کرد. یا آب یخ به جای فرونشاندن آتش عطش، ناگهان تا عمق جان آدمی را می سوزاند. از بزرگ ترین موهبت های پروردگار به آدمی، همین قاعده مند ساختن طبیعت و حیات انسانی از یک طرف و ارائه «نقشه زندگی» از طرف دیگر است. نقشه ای که مقصد، مسیر، امکانات و خطرها و کمین ها و میادین مین را یکجا در خود دارد. و شگفتا از خیل بنی آدم که به این کلیدها و فرمول های طلایی نجات و تجارت پرسود، پشت پا زدند. شنیدند و به کار نبستند. دیدند و ندیدند. دیدند و عبرت نیاندوختند. و شگفت تر و باورنکردنی تر از همه، اهل ایمانی بودند که در این مسابقه عقبگرد انسانی، تنه به تنه بی ایمان ها زدند و روی دست آنان بلند شدند. این قدر پرت؟! آیا ارتفاع این دره سقوط را می توان متر زد؟ برخی صحابه پیامبر اعظم(ص) که دل هاشان بیمار بود - تا آنجا که شمشیر بر جانشین او کشیدند و هلاک شدند- از پرتگاهی به ارتفاع چند هزار کیلومتر پرت شدند؟
عبارتی دارد امیر ایمان و کلام، علی ابن ابیطالب علیه السلام درباره برپاکنندگان فتنه جمل که به غایت عبرت آموز است. قانونی طلایی برای امروز و فردای ماست. با همه اختصار، یک نقشه کامل است برای هرکس که بخواهد اصول گرایانه مشی کند و به فلاح برسد. امیرمؤمنان قاعده زاد و ولد و تکثیر شیطان- دشمن بزرگ انسان- را در متن تحلیل فتنه گران جبهه جمل یادآور شده و می فرماید «آنان شیطان را تکیه گاه (ملاک) کار خویش گرفتند و شیطان نیز آنها را به عنوان شریکان و دام های خود قرار داد. بدین ترتیب در سینه آنها تخم گذاشت و جوجه درآورد و بالید و تدریجا در آغوش آنان جای گرفت. پس با چشم آنها نگریست و با زبان آنان سخن گفت و بر آنها سوار شد و به سوی لغزشگاه ها راند و خطا و انحراف را برای آنها آراست، رفتار کسی که شیطان در قدرت او شریک شده و با زبان او به باطل سخن می راند» (خطبه 7 نهج البلاغه). شیطان در ذات خود عقیم و نازاست اما رمز موفقیت او در این است که سینه هایی برای القائات خود و رحم هایی برای پروراندن جنین خیانت و انحراف پیدا می کند. موجهینی پیدا می کند که حاملان بار انحراف و اغوا می شوند. جماعتی را می جوید که چشم و ذهن و جان و زبان خود را به اجاره می دهند و به نام اجاره، صاحب خانه و مالک وجود آنان می شود. اگر متذکر نشدند و بازنگشتند، تسخیرشان می کند. از آن پس می شوند جن زده. و چه تعبیر نغزی است سرزنش امیر مؤمنان خطاب به آن که شب هنگام برای حضرتش به نام ارمغان، رشوه آورده بود؛ «أمختبط انت ام ذوجن ّه ام تهجر؟ آیا خرد آشفته ای یا جن زده و یا هذیان می گویی؟» (خطبه 422 نهج البلاغه). دیوانه و جن زده و پریشان گو! کدام غفلت باعث می شود آدمی رشوه را هدیه پندارد، بوی تعفن را از مشورت مسموم نشنود و نصیحت خیال کند و... تا به خود آید ببیند دور تا دورش را شیطانک هایی چون ولید و مروان و... یا رجوی و مهدی هاشمی معدوم- و جوجه های امروزی تر شیطان- گرفته اند.
آیات 25 تا 55 سوره حج در تبیین نقشه شیطان و نقش فتنه در چالش با تمام انبیای الهی است، آنجا که می فرماید: «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی می ریخت) شیطان القائاتی در آن می کرد اما خداوند القائات شیطان را از میان می برد، سپس آیات خود را استحکام می بخشد... هدف این بود که خداوند القائات شیطان را فتنه و آزمونی قرار دهد برای آنها که در دل هاشان بیماری است، و آنها که سنگ دلند... و هدف این بود که عالمان بدانند این حقی از سوی پروردگار توست، بنابراین ایمان بیاورند و دل هایشان در برابر آن خاشع شود. و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.» اگر دل بیمار علاج نشد، سرانجام، همان گفتار و رفتاری از آن برمی خیزد که از سنگدلان اهل قساوت. ناگهان چشم باز می کنی و می بینی از مقام «زبیر منّا اهل البیت» رسیده ای به هم اردوگاهی با منافقین لجوج عنود و کیسه دوختگان بیت المال و جبهه ای که می خواهند انتقام نبی اعظم(ص) را از ولیّ اعظم بگیرند! یا گیج و گنگ که باشی، تازه می شوی حارث بن حوط- خوارج بعدی- که در میانه کارزار جمل به علی(ع) می گوید «پس من اکنون که متحیرم کناره می گیرم از جنگ همراه سعیدبن مالک و عبدالله بن عمر» و پاسخ می شنود «آن دو هرگز حق را یاری نکردند و هیچگاه باطل را خوار نساختند». (کلمه قصار 262 نهج البلاغه).
فتنه سبز سال 88 در چنین بستری بالید و برآمد. و پس از این نیز شیاطین هر فتنه دیگری تدارک کنند، از همان مسیر، جوجه کشی و یارگیری خواهند کرد. شیاطین روزگار ما به سان بزرگ خود یقین دارند بی آیندگی و نازایی و میرایی خود را، و مدام به جست وجوی سینه هایی برای تخم گذاشتن- بخوانید رحم های اجاره ای- در تب و تاب و تقلا هستند. شوخی نیست، بازی مرگ و زندگی برای آنهاست. اگر دیرباوری هنوز فرمول فتنه در کلام امیرمؤمنان را یقین نکرده، به هزاران اظهارنظری مراجعه کند که در اردوگاه دشمنان جمهوری اسلامی، درباره لزوم پرورش جنین براندازی در آغوش منافقین جدید گفته شد. یکی از آنها این تحلیل پایگاه ضدانقلابی راهبرد به قلم «حبیب-ت» (هوادار گروهک تروریستی منافقین، مقیم سوئد) که در تاریخ 12 مرداد 8813 منتشر شده است: «ما باید از موسوی و اصلاح طلبان دفاع کنیم. باید با رویکرد تاکتیکی جنبش سبز مبنی بر دفاع از جمهوری اسلامی، از ظرفیت ریزش نیرو در طرف رژیم و درون ساختار قدرت بهره گرفت. جلب حمایت یا حتی بی طرفی و انفعال برخی روحانیون و اصولگرایان در این رویارویی از اهمیت استراتژیک برخوردار است و نباید فعلا در دام شعار عبور از جمهوری اسلامی افتاد. فراموشی این واقعیت که موازنه نیرو به نفع ما نیست، به ضررمان تمام می شود... باید توجه داشت که تقویت نقش نیروهایی چون موسوی و کروبی و خاتمی و... به معنای تخریب یا تضعیف نیروهای تحول طلب معارض رژیم نیست زیرا در گفتمان افراد مذکور ظرفیت پیشرفتی [!؟] ماورای تصور به چشم می خورد. تقویت نقش این افراد به سود کل اپوزیسیون است. نمی توان مسئله را از این ساده تر توضیح داد؛ کوشش برای بدیل سازی یا جلو افتادن از آنها، جز کمک به سقط این جنین بسته نیست».
حقیقتاً هم نمی توان مسئله را ساده تر از این توضیح داد. مؤمن و جامعه دینی مگر چند بار می تواند از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا غیر از این است که غفلت های بزرگ برخی مدعیان همراهی با خط امام، مجال تباهی مصلحت ها- بخوانید نشستن مفسده جای مصلحت- را فراهم کرد و آیا جز این است که در القا و دمیدن بر این غفلت، نفوذی های زنجیره ای نقش آفرین اصلی بودند؟ خطای بزرگ آن طیف که به تدریج تبدیل به خط شد، اباحی گری و وسوسه یارگیری بی پروا و رقابت به هر قیمت- بدون رعایت اصول و موازین شرعی و اخلاقی و مصالح عالیه- بود. و اگر بعد از این هم انحرافاتی بزرگ از خطاهایی به ظاهر کوچک پدید آید، از همین گارد باز خواهد بود، آنجا که دافعه های مبتنی بر اصول، کمرنگ و جاذبه های معارض با اصول پررنگ شود. هرجا که وسوسه ها و غفلت ها، عرصه را بر اخلاص تنگ کند، شیطان سر از مخفی گاه بیرون می آورد و فرامی خواند و جواب می گیرد.
اصالت اصول ما و اصلی ترین اصل اصولگرایی، «ولایت» است و اقتضای ولایت، «برائت» از هرچه غیر آن است. ملت ما با همین فرمول طلایی کمر شیطان را شکست تا امروز که از هر گوشه خاورمیانه، ناله شیاطین به گوش می رسد. مشاهده نصرت های بزرگ الهی، جایی برای کمترین تردید و تزلزل یا تحیّر و ناامیدی باقی نمی گذارد. اما غفلت و بی احتیاطی- ولو در بحبوحه جنگ پیروز احد- ممنوع است. حقیقت آن است که در این 23سال به یک معنا و در 2 ساله اخیر به یک معنای دیگر، پای برخی همراهان جبهه بزرگ انقلاب به اعتبار غفلت از تابلوها لغزید، برخی جنبیدند و از سقوط جستند و حرّیت و آزادگی را معنا کردند و شماری، برای مدتی که به قیمت تباهی آنان سپری شد، اسباب زحمت و کاستن از سرعت شتابان کاروان انقلاب را فراهم کردند. تکلیف ملت روشن ضمیر و اصولگرایان تراز انقلاب در این میان همواره روشن بوده است، از دوران دفاع مقدس و سازندگی تا اصلاحات و عدالتخواهی. هر جا رویکرد و عملکردها مبنی بر شعارها و آرمان های انقلاب بود، پای مسئولان و سینه سپر آنان در دفاع از آنان با افتخار ایستادیم و هر جا خطایی دیدیم، مشفقانه تذکر دادیم و اگر انحراف و خیانتی پدید آمد، در مواجهه با آن تردید نکردیم. که شنیده بودیم خطاب عتاب آمیز امیرمؤمنان درباره جماعت متحیر آوردگاه جهل و از جمله حارث بن حوط را؛ «تو پیش پای خود را دیدی و سربلند نکردی تا افق دورتر را ببینی و گمراه و متحیر ماندی. تو حق را نشناخته ای تا یاران آن را بشناسی و باطل را نشناخته ای تا بدانی اهل آن چه کسانی هستند». شعار صحابه بصیر امیرمؤمنان(ع) پرچم همیشگی ماست که «صحابه شما محترمید، اما حق محترم تر است». صاحب منصبان و تریبون داران در نظام اسلامی محترم و معززند، بی تردید. دست خدمت خدمتگزاران در هر موقعیتی که باشند، بوسیدنی است اما از غفلت بزرگان به سادگی نمی توان گذشت چندان که غفلت یک راکب دوچرخه با غفلت یک خلبان یا لکوموتیوران برابر نیست. اولی به خود آسیب می زند و دومی و سومی به صدها نفر.
یک نکته را به اجمال باید گفت و گذشت. اختلاف سلیقه سیاستمداران امری طبیعی است. تا هر جا هم که به حریم ها و قوانین آسیب وارد نشود، حق دارند به رقابت سیاسی سالم- از جمله در مقاطع انتخابات- بپردازند. اما به اقتضای عقل و شرع و قانون، هیچ کس مجاز نیست اولا این اختلاف ها و دلخوری ها را بر سر سفره مردم بگذارد و ثانیاً برای فیصله اختلاف یا پیروزی در رقابت های انتخاباتی و غیر آن، از اغیار و نامحرمان و بدنامان یارگیری کند. چه آن که خود را حامی خاص دولت و مجلس و مجمع تشخیص معرفی کند و چه دیگری که خود را اصولگرای منتقد می نامد، حق ندارد به واسطه جماعت فرصت طلب و بدسابقه و خیانت پیشه یا منافق «دوپینگ» کند. اگرچه کم اما متأسفانه بعضاً مواردی از این دوپینگ ها در تشکیل حلقه های سیاسی و راه اندازی روزنامه و سایت دیده می شود. به خدمت گرفتن برخی عناصر ورشکسته زنجیره ای- که اگر شفا می دادند احزاب و رسانه های زنجیره ای شبه اصلاح طلب را به انتحار نمی کشاندند- از سوی برخی محافل و رسانه ها، جای سؤال و ملامت جدی دارد، فرقی هم نمی کند در روزنامه ها و سایت های منتسب به مجلس و دولت باشد یا مجمع تشخیص و شهرداری. و شگفت اینکه اجاره ای های زنجیره ای هر از چند گاهی از سایت و روزنامه یک رقیب به سایت و روزنامه رقیب دیگر در جبهه اصولگرایان اسباب می کشند، همچنان که برخی از آنان در میان اضلاع این رقابت ها و اختلاف ها پراکنده شده اند و داغ تر از رئوس آن اضلاع، با توسن قلم می تازند. جز اختلاف، بدگمانی، شک، یأس، تفرقه و تحریف و انحراف بار این قلم ها نیست. آنها کارفرمایان و راکبان خود را جز به جانب بن بست و گرفتاری نمی برند.
محمد ایمانی

رمز موفقیت سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از زمان شکل گیری و تأسیس در دوم اردیبهشت سال 1358 تاکنون، همواره در راستای رسالت خود که همانا پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن می باشد، موفق عمل کرده و کارنامه ای درخشان از خود بر جای نهاده است. نقش سپاه در دفاع از منافع ملی و در رأس آن تأمین امنیت ملی، نقش سپاه در دفاع از ارزش های والای انقلاب اسلامی و همچنین نقش سپاه در پیشبرد آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور، بر هیچ کس پوشیده نیست. کلید خوردن پروژه سپاه هراسی از سوی نظام سلطه با محوریت آمریکا در امتداد پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی، به خوبی جایگاه سپاه از منظر دشمنان را نشان می دهد. دشمنان به درستی دریافته اند که اگر طی 33 سال گذشته همه سیاست ها و راهبردهای آن برای متوقف ساختن حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی با شکست مواجه شده، سپاه پاسداران از جمله عوامل اصلی تحمیل این ناکامی ها به آنها بوده است. به عبارت دیگر، آن نگاه حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) در مورد سپاه مبنی بر اینکه، «اگر سپاه نبود کشور هم نبود...»، با گذر زمان از سوی دشمنان نیز فهم شده و بر همین اساس آنان با پروژه سپاه هراسی، به دنبال تخریب چهره سپاه در داخل و خارج کشور هستند. بنابراین اگر سپاه از منظر دوست و دشمن یک مجموعه ای است که موفق عمل کرده، باید برای تداوم این موفقیت ها، به علل و عوامل آن توجه گردد. نگارنده با اعتقاد به وجود عوامل متعدد و گوناگون در شکل گیری موفقیت های سپاه، سه عامل اصلی معنویت، بصیرت و ولایتمداری را رمز موفقیت این نهاد انقلابی دانسته و مادام که این سه عنصر اصلی از ویژگی های سپاه باشد، موفقیت های آن نیز تداوم خواهد یافت.


1- معنویت

قرآن کریم، مومنان واقعی را شکست ناپذیر معرفی کرده و پیروزی کامل را در پرتو ایمان به خدا و اعتماد به نصرت او می داند. انسان های مومن که گروندگان واقعی به الله باشند، همواره خود را در محضر حق دیده و بر این اساس ضمن پرهیز از هر گناه و آلودگی، خود را به تمامی خصلت ها و فضیلت ها می آرایند. خداوند به این گروه از انسان های با ایمان می فرماید: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» یعنی نه سستی کنید و نه اندوهناک باشید، چرا که اگر شما مومن باشید، پیروز و برترید.

قدرت خداوند، قدرت فراگیر، اصالت دار، مطلق و شکست ناپذیر است. خداوند بر انجام هر کاری قادر و توانا است. صاحب چنین قدرتی، یاری کردن مومنان را به عنوان یک سنت الهی به مومنان وعده داده و می فرماید: «و کان حقا علینا نصر المومنین» و همواره یاری مومنان به عهده ما است. اخلاص، زهد، پارسایی، صبر، توکل، آرامش روحی، ایثار و فداکاری، صدق، ذکر و نیایش از آثار و پیامدهای ایمان است و این آثار می تواند شاخص ها و سنجه هایی برای ارزیابی ایمان هر کس باشد.

2 – بصیرت

بصیرت به معنای داشتن قدرت تشخیص حق از باطل، درست از نادرست و راه از بیراهه ها، یکی از شروط لازم برای موفقیت و پیروزی در صحنه های گوناگون است. حضرت علی(ع)، بصیرت را شرط نجات یافتن دانسته و کسانی را موفق به دفاع از حق و عدالت می دانند که از دو ویژگی صبر و بصیرت برخوردار باشند و می فرمایند: «و لایحمل هذاالعلم الا اهل البصر و الصبر»

بصیرت داشتن در مسیر دفاع از حق و مقابله با دشمنان دین و ارزش ها، یک عنصر اساسی و تعیین کننده است. این مهم را حضرت علی(ع) اینگونه بیان می فرمایند: «ان القتال لیس بالکثره بل بالبصیره» یعنی همانا نبرد با کثرت نیرو نیست، بلکه با بصیرت و آگاهی و بینش کامل است. در جنگ بدر که مسلمانان با وجود کمی نیرو بر سپاه سه برابری دشمن پیروز شدند، آنچنان با بصیرت بودند که حضرت امیر علی(ع) در وصف آنان می فرمایند: «... و حملوا بصائرهم علی اسیافهم» ... آنان آگاهی های شان را بر شمشیرهاشان حمل می کردند. نقش و اهمیت و ضرورت داشتن بصیرت و آگاهی برای جبهه پیروان حق که همین عامل در صحنه های نبرد آنان را به پیروزی می رساند آنگونه است که حضرت علی(ع) در عبارت زیبایی می فرمایند: «انما کنا تقاتل بالبصیره» یعنی ما تنها در سایه بصیرت و آگاهی بود که به نبرد می پرداختیم. اهمیت بصیرت در شرایط پیچیده فتنه ها مضاعف می گردد و اساساً در چنین شرایطی نمی توان بدون بصیرت از فتنه ها به درستی عبور کرد و گرفتار آن نشد.

3- ولایتمداری

پیروان جبهه حق که همانا مومنین واقعی هستند، ولایت الله را پذیرفته و خداوند را محور تمامی اعمال و رفتارهای خود قرار می دهند. در واقع یک انسان ولایتمدار، یک انسان خدامحور است. پیروی و تبعیت کامل از پیامبر(ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) در زمان حضور آنان در واقع همان تبعیت از خداوند است. در دوره غیبت ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط در سلسله مراتب طولی ولایت خدا، نبی و امام(ع) قرار گرفته و مومنین موظف به تبعیت از آن هستند. ولی فقیه در واقع به نیابت از امام زمان(عج) رهبری جامعه اسلامی را برعهده دارد. تمامی انسان های با ایمان و با بصیرت، ولایتی جز ولایت الله را نمی پذیرند و تجلی پذیرش این ولایت الهی در دوره غیبت، تبعیت از ولی فقیه است.اگر سپاه پاسداران طی 33 سال گذشته همواره موفق عمل کرده، دلیل اصلی آن را باید برخورداری این نهاد انقلابی از سه عنصر ذکر شده ایمان و معنویت، بصیرت و ولایتمداری دانست. از آنجا که این عناصر سه گانه دارای مراتب است، هر چه سپاه و پاسداران از مراتب بالاتر آنها برخوردار باشند بدیهی است که از قدرت، استحکام و انسجام بیشتری برخوردار خواهند بود و از هر مانعی برای رسیدن به آرمان ها و تحقق اهداف عبور خواهند کرد.

تعمیق معنویت، ارتقای بصیرت نافذ و ولایتمداری را می توان به عنوان فلسفه وجودی نمایندگی ولی فقیه در سپاه قلمداد کرد. بنابراین رسالت نماینده ولی فقیه و مجموعه نمایندگی در سپاه با فلسفه وجودی سپاه گره خورده و به عبارتی می توان گفت: موفقیت سپاه در انجام رسالتی که بر دوش دارد، در گرو موفقیت نمایندگی در انجام وظایفی است که برای او تعریف شده است.

یدالله جوانی

پشت صحنه حمله ناتو به لیبی

بسمه تعالی 

اربابان قدرت در راستای منافع ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خود «نوعدوستی» را بهانه جنگ های مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افکار عمومی از خواسته های حقیقی مردم مسلمان، سعی دارند عروسک های خیمه شب بازی خود را به حاکمیت برسانند.

 

بصیرت: اربابان قدرت در راستای منافع ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خود «نوعدوستی» را بهانه جنگ های مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افکار عمومی از خواسته های حقیقی مردم مسلمان، سعی دارند عروسک های خیمه شب بازی خود را به حاکمیت برسانند.

تمامی محورهایی که در این مقاله بدان ها پرداخته شده است لزوما مورد تأیید سایت قرار نداشته و صرفا به منظور آشنایی خوانندگان با توطئه غرب در لیبی و منطقه ارائه گردیده اند. مقاله ذیل این موضوع را فارغ از موضوع خیزش اسلامی و با تکیه بر منابع خبری و تحلیلی غرب، آمریکای لاتین و... مورد بررسی قرار می دهد.

اربابان قدرت در جنگ راه اندازی شده علیه لیبی اهداف متعددی را دنبال می کنند که عبارتند از:

1) کنترل نفت: «میشل کولون» در کتاب خود -«مونوپولی»- می نویسد: «آن که می خواهد جهان را رهبری کند، باید که کنترل نفت را به دست گیرد. تمامی نفت جهان، در هر کجای کره زمین.» اربابان قدرت برای تأمین نفت مورد نیاز خود از هیچ روشی رویگردان نیستند. نه تنها به دلیل سود عظیم حاصل، بلکه بیشتر بدان خاطر که کسب انحصار نفت در عین حال رقبای مزاحم را از آن محروم ساخته و به اطاعت درمی آورد. اکنون، با توجه به تغییر توازن قوا وتبدیل شدن کره زمین به جهانی چندقطبی، آمریکا با رقبای سرسختی مانند چین، روسیه، برزیل و دیگر کشورهای جهان روبه روست و بنابراین، حفظ این انحصار روز به روز دشوارتر می گردد.

حال، اگر چه نفت لیبی صرفاً یک یا دو درصد تولید جهانی این ماده را تشکیل می دهد، اما کیفیت آن بهتر و استخراج آن آسان تر و بنابراین کاملاً به صرفه است و مهم تر آن که، در نزدیکی ایتالیا، فرانسه و آلمان قرار دارد. واردات نفت از خاورمیانه، آفریقای سیاه و یا آمریکای لاتین هزینه ای بسیار سنگین تر را می طلبد.

نکته آن که، «قذافی» مترصد بود شرکت لیبی در نفت جهانی را به 30 تا 51 درصد افزایش دهد. او تهدید کرده بود شرکت های غربی را که این کشور را ترک کرده بودند، با شرکت های چینی، روس و هندی جایگزین خواهد ساخت.

از دیگر سو، چنانچه جنگ علیه لیبی صرفاً «بشردوستانه» است، به چه دلیل آنها که جنگ را آغاز کرده اند اینگونه با یکدیگر اختلاف نظر دارند؟ به چه دلیل «سارکوزی» برای بمباران لیبی گوی سبقت را از رقبای خود ربود و پیشنهاد کنترل عملیات از سوی ناتو وی را به خشم آورد؟ به چه دلیل آلمان و ایتالیا با این جنگ چندان موافق نبوده اند؟ باید گفت، اینجا نیز منافع اقتصادی به میان است، نه نوعدوستی! در اروپای درگیر بحران اقتصادی، رقابت ها روز به روز افزایش می یابد. تا همین چندماه پیش، غربی ها برای دادن دست دوستی با «قذافی» و به جیب زدن قراردادهای کلان، به صف ایستاده بودند. آنها که موفق به کسب چنین قراردادهایی شدند، سرنگونی وی را به سود خود نمی بینند. ایتالیا و آلمان مشتریان نفت لیبی را تشکیل داده، بیشترین قرارداد را با این کشور به امضا رسانده اند. اما، فرانسه و انگلیس که چنین سهمی از شیرینی نصیب شان نشده، اکنون طالب سهمی بزرگترند. به عبارت دیگر، جنگ لیبی صرفاً ادامه نبرد اقتصادی به شیوه دیگر است. جهان کاپیتالیست به هیچ روی زیبا نیست. رقابت اقتصادی شکلی نظامی به خود گرفته است.

2) تأمین امنیت لیبی: در خاورمیانه، همه چیز به همه چیز وابسته است. همان گونه که «نوآم چامسکی» بدان اشاره دارد، «از سال 1967 دولت آمریکا اسرائیل را به دید یک سرمایه گذاری استراتژیک نگریسته است. به عبارت دیگر، اسرائیل حکم پاسگاه پلیس محلی را دارد که مسئولیت آن محافظت ازاز دیکتاتوری های عرب تولیدکننده نفت است.» اما، مشکل اینجاست که جنایات متعدد این رژیم (لبنان، غزه، ناوگان بشردوستانه،...) آن را روزبه روز منزوی تر می سازد. ملت های عرب خواستار پایان این استعمارند و بنابراین، رژیم صهیونیستی به محافظت نیاز دارد. در واقع، رژیم صهیونیستی نمی تواند در محاصره دیکتاتورهای عربی زندگی کند که خواسته ملت های خود برای همبستگی با فلسطینیان را به حساب نمی آورند. به همین دلیل است که واشنگتن «مبارک» و «بن علی» را زیر چتر حمایت خود گرفته و دیگر دیکتاتورها را نیز حمایت خواهد کرد.

3) ممانعت از آزادسازی جهان عرب: چه کسی امروز بر مجموع جهان عرب، اقتصاد، منابع و نفت آن حکومت دارد؟ به طور قطع ملت های عرب نیستند. اما، دیکتاتورهای حاکم نیز نیستند، اگرچه در مقابل صحنه قرار دارند. در واقع، صحنه گردانان را «اربابان قدرت» تشکیل می دهند. این اربابان، چند ملیتی های آمریکایی و اروپایی اند که تصمیم می گیرند چه چیزی باید در این کشورها تولید شود، چه مقدار دستمزد پرداخت گردد، چه کسی از درآمد نفت سود ببرد و کدام حاکم تحمیل گردد. شرکت های چندملیتی هستند که جیب های سهامداران خود را به زیان ملت های عرب پر می سازند. به عبارت دیگر، نفت و دیگر منابع طبیعی صرفاً به کار سودرسانی به چندملیتی ها می آیند و نه گوناگونی اقتصاد محلی و ایجاد شغل. نتیجه آن که، اقتصادها وابسته و نامتعادل باقی مانده، دیگر پاسخگوی نیازهای مردم نیستند. دیکتاتورها در خدمت چندملیتی ها، مسئول تأمین منافع آنها، سرکوب اعتراضات و جلوگیری از عدالت اجتماعی اند. بدین سان، سیصد میلیون جمعیت بیست کشور عرب در مقابل انتخابی سرنوشت ساز قرار دارند: پذیرش حفظ این استعمار و یا کسب استقلال با روی آوردن به شیوه ای دیگر. آیا زنگ آزادی آنها امروز به صدا درآمده است؟ این اندیشه کارشناسان استراتژی واشنگتن را به وحشت می اندازد. چنانچه کنترل جهان عرب و نفت از اختیار خارج گردد، استیلای جهانی آنها نیز پایان می گیرد. چرا که آمریکا، قدرتی که اقتصاد و سیاست آن رو به زوال است، بیش از پیش هدف اعتراض ها قرار دارد: اعتراض از سوی آلمان، روسیه، آمریکای لاتین و چین. چنانچه فردا جهان عرب متحد شود و به آزادی دست یابد، چنانچه آمریکا سلاح نفت را از دست دهد، ایالات متحده آمریکا جز قدرتی درجه دو در جهانی چند قطبی به حساب نخواهد آمد. در عوض، روابط بین المللی سیری دیگر خواهد پیمود و ملت های جنوب سرانجام اختیار به دست گیری سرنوشت خود را خواهند یافت.

4) جلوگیری از وحدت آفریقا: آفریقا، ثروتمندترین قاره جهان با منابع طبیعی بسیار گسترده، همچنین فقیرترین قاره کره زمین نیز به شمار می رود که 57درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی می کنند (کمتر از 5/2 دلار در روز). کلید این معما چیست؟ دقیقاً این که، شرکت های چندملیتی منابع را غارت می کنند. پرداخت اجرت اندک، عقد قراردادهایی به زیان مردم محلی، خصوصی سازی های زیان آور، اعمال هرگونه فشار و باج خواهی از کشورهای ضعیف از طریق بدهکار ساختن آنها تا سرحد خفقان، نشاندن دیکتاتورهای سر به فرمان در قدرت و ایجاد جنگ های داخلی در مناطق مدنظر از دیگر شیوه های اربابان قدرت است.

در واقع، آفریقا برای شرکت های چندملیتی منطقه ای بسیار استراتژیک محسوب می شود، چرا که شکوفایی این شرکت ها بر پایه غارت و چپاول منابع این قاره استوار است. چنانچه بهایی مناسب برای طلا، مس، پلاتین، فسفات، الماس، تولیدات کشاورزی و... پرداخت می گردید، شرکت های چندملیتی نیز تا بدین حد ثروتمند نمی شدند، اما مردم محلی می توانستند از فقر رهایی یابند. بنابراین ، جلوگیری از وحدت آفریقا و استقلال آن برای چندملیتی های آمریکا و اروپا امری حیاتی به شمار می رود.

«اوباما» بی سروصدا و بدون هیچ تبلیغات رسانه ای به راحتی 30 میلیارد دلار سرمایه ملت لیبی را چپاول کرد. چگونه؟ رئیس جمهور آمریکا در اول مارس یعنی بسیار پیش از قطعنامه سازمان ملل به بانک مرکزی این کشور دستور داد ذخایر پولی لیبی در آمریکا را مسدود سازد و سپس در 10 مارس موفق گردید با گنجاندن جمله ای کوتاه در قطعنامه 1973، مسدودسازی اموال بانک مرکزی لیبی و نیز شرکت ملی نفت این کشور را مجاز جلوه دهد. در یک کلام، لیبی کشوری ثروتمند است (200 میلیارد دلار ذخیره ارزی) که حرص و طمع آمریکا، قدرتی «فوق مقروض»، را برانگیخته است. بنابراین، «اوباما» برای اختلاس ده ها میلیارد دلار از بانک ملی لیبی و در واقع «زدن جیب مردم» این کشور، بر دزدی خود سرپوش گذارده و آن را «منبع بالقوه سرمایه گذاری های رژیم قذاقی» نامیده است.

لازم به ذکر است که عملیات نظامی غرب بدون مجوز سازمان ملل آغاز گردید. «جئو فری رابرتسون» نظریه پرداز «امپریالیسم بشردوستانه» در این ارتباط به روزنامه «ایندیپندنت» می گوید: «به رغم ظواهر، نقض حقوق بین المللی قانونی است!» روزنامه «ساندی میرور» در 20 مارس به نقل از افشاگری های «مایک هامیلتون» فاش ساخت: «صدها سرباز انگلیسی در چهارچوب زبده ترین و مخوف ترین نیروهای نظامی، و مجهز به پیشرفته ترین سلاح های ممکن، ازسه هفته پیش درلیبی وارد عمل شده اند. در بین این نیروها، دو یگان ویژه مشاهده می گردد که به دلیل توانایی تخریب خود «اسماش» (Smash) نام گرفته اند. این نیروها در چهارچوب یک نیروی گسترده غربی که در تاریکی عمل می کند، با گروه های کوچک سازمان «سیا» همکاری دارند .»

5) استقرار ناتو به عنوان ژاندارم آفریقا: در آغاز، فرض بر این بود که نقش ناتو به حمایت از اروپا در برابر «تهدید نظامی شوروی» خلاصه می گردد. بنابراین، پس از فروپاشی شوروی ناتو نیز باید منحل می شد، اما خلاف آن انجام پذیرفت. پس از بمباران بوسنی در سال 1995، «خاویر سولانا» دبیرکل ناتو اعلام داشت: «تجربه به دست آمده در بوسنی می تواند الگویی برای عملیات آتی ناتو باشد.» در همان زمان، «میشل کولون» نوشت: «در واقع ناتو خواستار شعاع عملی نامحدود است. یوگسلاوی آزمایشگاهی بود برای تدارک جنگ های آینده.این جنگ در کدام مناطق به وقوع خواهد پیوست؟ محور نخست، اروپای شرقی. دومین محور، مدیترانه و خاورمیانه و محور سوم، جهان سوم به طور کلی.» و این برنامه ای است که امروز به اجرا درآمده است. «ناتو امروز در خدمت جهانی سازی است. ارتش شرکت های چند ملیتی. گام به گام، ناتو به ژاندارم جهان تبدیل خواهد شد.» در واقع، هدف ناتو جایگزینی سازمان ملل است. کافی است به مطالعه اسناد پنتاگون و دفاتر بزرگ کارشناسان استراتژی آمریکا بپردازیم، که حتی دیگر محرمانه نیز نیستند. منطق این امپراتوری نیز بسیار ساده است: 1) جهان منبع سود و درآمد است؛ 2) برای پیروزی در جنگ اقتصادی باید که ابرقدرت سلطه جو بود؛3) بدین منظور، باید که کنترل مواد اولیه، مناطق و جاده های استراتژیک را به دست گرفت؛ 4)هرگونه مقاومت در برابر این کنترل باید از طریق فساد، باج خواهی و یا جنگ از میان برود. وسیله فاقد اهمیت است؛ 5) برای آن که بتوان ابرقدرت سلطه جو باقی ماند، باید که از اتحاد رقیبان علیه «ارباب» مطلقا جلوگیری کرد.

سران ناتو به منظور دفاع از منافع اقتصادی «اربابان» و در نتیجه، تبدیل شدن به ژاندارم جهان، بذر وحشت را در جای جای کره زمین می پاشند، با این ادعا که «جهان پیشرفته، صنعتی و پیچیده ما زیر حمله تهدیدهای مرگبار بی شمار قرار گرفته که از جمله آنها، تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، گرسنگی، امنیت مجازی و معضل انرژی است.» بدین سان، مسائل غیرنظامی اما اجتماعی و زیست محیطی بهانه افزایش تسلیحات و مداخلات نظامی قرار می گیرند.

همان گونه که پیشتر بدان اشاره شد، هدف ناتو در واقع جایگزینی سازمان ملل است. این نظامی گری آینده بشر را بیش از پیش با خطر مواجه می سازد. بودجه نظامی آمریکا برای سال 2011 رقمی بی سابقه بوده و به 708 میلیارد دلار بالغ می گردد، یعنی 2320 دلار به ازای هر شهروند! علاوه بر این، «رابرت گیتس» از هیچ تلاشی برای تشویق اروپائیان به افزایش هزینه نظامی خود فروگذار نیست. وی تأکید دارد: «غیرنظامی کردن اروپا مانعی بر سر راه امنیت و صلح پایدار در قرن بیست و یکم است.» بنابراین، کشورهای اروپایی به اجبار متعهد شده اند هزینه نظامی خود را به هیچ روی کاهش ندهند. این میان، شرکت های اسلحه سازی هستند که سودهای کلان را به جیب می زنند.

گسترش جهانی ناتو هیچ ارتباطی با جنایات «قذافی»، «صدام» و یا «میلوسویچ» ندارد، بلکه طرحی کلی و جهانی به منظور حفظ سلطه بر کره زمین و ثروت های آن، و نیز حفظ امتیازهای متعدد شرکت های چندملیتی با هدف جلوگیری از انتخاب آزادانه مردم است. ناتو «بن علی»، «مبارک» و حاکمان مستبد را زیر چتر حمایت خود محافظت می کند، جانشینان آنها را نیز زیر بال و پر خود خواهد گرفت و تمامی مقاومت ها و موانع سر راه «امپراتوری» را خرد و نابود خواهد کرد.

در واقع، ناتو برای آن که به ژاندارم جهان تبدیل گردد، گام به گام پیش می رود. جنگی در اروپا علیه یوگسلاوی، جنگی در آسیا علیه افغانستان و اکنون نیز، جنگی در آفریقا بر ضد لیبی. به عبارت دیگر، ناتو در سه قاره پا گرفته است! باید گفت که این سازمان دو سال پیش با برگزاری مانوری علیه ونزوئلا کوشید راهی در آمریکای لاتین نیز برای خود بگشاید. اما، خطر این اقدام بسیار بود، چرا که آمریکای لاتین روزبه روز بیشتر متحد می شود و «ژاندارم های» آمریکا را مردود می شمارد.

حال، به چه علت واشنگتن مصمم است هر طور که شده ناتو را به ژاندارم آفریقا مبدل سازد؟ به دلیل توازن جدید قوا در جهان که پیشتر نیز بدان اشاره کردیم.

«آفریکام»؛ چرا سکوت؟

آنچه واشنگتن را بیش از هر چیز نگران می سازد، قدرت فزاینده چین است. در واقع، این کشور با پیشنهاد برقراری روابطی برابر با کشورهای آسیایی، اعطای اعتبارهایی جالب توجه تر و انجام کارهای زیربنایی مفیدتر برای توسعه، راهی به سوی قطع وابستگی به واشنگتن، لندن یا پاریس مقابل پای این کشورها قرار می دهد. بنابراین، برای مقابله با چین چه باید کرد؟

مشکل اینجاست که قدرتی که اقتصادی رو به زوال دارد، از ابزار فشار مالی کمتری برخوردار است، حتی در قبال کشورهای آفریقایی. به همین دلیل است که آمریکا مصمم گردیده بهترین برگ برنده خود را به کار گیرد، که برگ نظامی است. باید خاطرنشان شود که مخارج نظامی آمریکا از کل مخارج نظامی کره زمین فراتر می رود. سال هاست که آمریکایی ها «سربازان پیاده» خود را در صفحه شطرنج آفریقا پیش می برند. در اول اکتبر 2008 بود که «آفریکام» یا «فرماندهی آفریقا» در این قاره شکل گرفت. بدین سان، سراسر قاره آفریقا (به استثنای مصر) تحت کنترل یک فرماندهی متحد متشکل از ارتش زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی، تفنگداران دریایی و «عملیات ویژه» قرار گرفت (اعزام نیرو، راه اندازی کودتا، اقدامات مخفی)، با این هدف که مکانیسم مزبور سپس به منظور تقویت نیروهای آمریکا، این بار با ناتو تکرار گردد. واشنگتن که در هر کنجی از کره زمین «تروریست» می بیند، رد آنها را در آفریقا نیز گرفته است. آن هم به طور «کاملا اتفاقی» در اطراف نفت نیجریه و دیگر منابع طمع برانگیز. بنابراین، برای آن که بدانیم قسمت های آتی سریال «جنگ ضدتروریسم» در کدام نقطه از کره زمین برگزار می گردد، کافی است نگاهی به نقشه نفت، اورانیوم و... بیفکنیم، در این صورت همه چیز روشن می شود و چون اسلام به بسیاری از کشورهای آفریقایی از جمله نیجریه راه یافته است، می توانیم سناریوی بعدی را نیز پیش بینی کنیم.

هدف واقعی «آفریکام»، «تثبیت» استقلال آفریقا، جلوگیری از استقلال آن و ممانعت از تبدیل شدن این قاره به عاملی وابسته که ممکن است با چین و آمریکای لاتین پیمان اتحاد ببندد، است. «آفریکام» سلاحی اساسی در طرح های سلطه جهانی آمریکا به شمار می رود. واشنگتن مایل است به آفریقا و مواد اولیه ای اتکا کند که در نبرد بزرگی که به منظور کنترل آسیا و راه های دریایی آن آغاز گردیده، تحت کنترل انحصاری اربابان باشد. در واقع، آسیا قاره ای است که نبرد اقتصادی سرنوشت ساز قرن بیست و یکم در آن جریان دارد. اما، این لقمه بسیار بزرگ تر از دهان گشاد آمریکاست، به ویژه با وجود کشور قدرتمندی چون چین و نیز وجود یک جبهه اقتصادی نوظهور که منافعش ایجاد می کند بلوکی قدرتمند تشکیل دهد. بدین جهت، واشنگتن مصمم است کنترل کامل آفریقا را به دست گیرد و درها را به روی چین ببندد.

بدین ترتیب، جنگ علیه لیبی نخستین مرحله از تحمیل «آفریکام» به سراسر قاره آفریقاست و عصری را می گشاید که به برقراری صلح در جهان توجهی نداشته، بلکه عصر جنگ های نوین است. در آفریقا، خاورمیانه و نیز در اطراف اقیانوس هند، میان آفریقا و چین.

اما، به چه دلیل اقیانوس هند؟ زیرا چنانچه نگاهی به نقشه منطقه بیفکنیم، متوجه می شویم که اقیانوس هند دروازه چین و کل آسیا است. بنابراین، واشنگتن به منظور کنترل این اقیانوس در جست وجوی مهار مناطق استراتژیک متعددی است که عبارتند از: 1)خاورمیانه و خلیج فارس. دستپاچگی آمریکا در مورد کشورهایی چون عربستان، یمن، بحرین و ایران نیز از همین ناشی می گردد؛ 2)شاخ آفریقا، که دلیل پرخاشگری واشنگتن نسبت به سومالی و اریتره است.

در چهارچوب نبرد کنونی برای کنترل قاره سیاه، شمال آفریقا هدفی عمده به حساب می آید. واشنگتن با ایجاد حدود 10 پایگاه نظامی در تونس، مغرب و الجزایر و نیز در دیگر کشورهای آفریقایی، راه را برای استقرار شبکه ای کامل از پایگاه های نظامی که مجموع قاره را پوشش دهند، می گشاید.

اما، پروژه «آفریکام» با مقاومت جدی کشورهای آفریقایی روبه رو گردیده است. در واقع، به شکلی نمادین هیچ یک از این کشورها حاضر نشده اند میزبان پایگاه مرکزی «آفریکام» باشند. بنابراین، واشنگتن مجبور گردیده است مقر آن را در «اشتوتگارت» آلمان کماکان حفظ کند، که این بسیار حقارت آمیز است. در این چشم انداز، حمله ناتو به لیبی در واقع هشداری واضح و روشن به سران کشورهای آفریقایی است.

کاملا بارز و مشخص است که از جمله اهداف جنگ کنونی اشغال مجدد لیبی است. چرا که، این کشور منطقه ای استراتژیک است که در صورت خارج شدن مصر از کنترل آمریکا، راه را برای مداخله نظامی در این کشور می گشاید.

و اما، پس از لیبی نوبت به کدام کشور آفریقایی می رسد؟ ساده است. باتوجه به این که یوگسلاوی نیز مورد حمله قرار گرفت زیرا که حاضر به پیوستن به ناتو نبود، کافی است نگاهی به فهرست کشورهایی که جذب شدن در «آفریکام» تحت فرماندهی نظامی آمریکا را مردود شمرده اند، بیفکنیم. در این صورت، مشاهده می کنیم که پنج کشور «واجد شرایط» لازم اند: لیبی، سودان، ساحل عاج، زیمبابوه و اریتره. این کشورها اهداف آتی واشنگتن را تشکیل داده، در آینده هدف اطلاعات زدایی و تبلیغات منفی رسانه های دروغ قرار خواهند گرفت.

نقش تبلیغات

در این میان، نقش رسانه ها را نیز نباید به فراموشی سپرد. «میشل کولون» در کتاب خود - «از اسراییل بگوییم!»- به پنج اصل تبلیغات جنگ اشاره کرده، می گوید: «در هر جنگ، رسانه ها می کوشند ما را متقاعد سازند که دولت هایمان درست عمل می کنند. و در این راستا نیز، پنج اصل را به اجرا درمی آورند: پنهان نگاه داشتن منافع اقتصادی، معکوس جلوه دادن جایگاه قربانی و مهاجم، مخفی ساختن ماجرا، شیطانی جلوه دادن «هدف» مدنظر به عنوان «تهدیدی حائزاهمیت» که باید از بین برود، و انحصار اطلاعات. این پنج اصل در هر یک از «جنگ های بشر دوستانه» اربابان به اجرا درمی آید.

تبلیغات گسترده علیه «قذافی»، تبلیغاتی را به یادمان می آورد که علیه «صدام» و پیرامون سلاح های کشتار جمعی انجام پذیرفت. همین ماشین تبلیغات درسال 1989 علیه «چائوشسکو» دیکتاتور، «دراکولای کمونیست»، به کار گرفته شد، که «گورهای جمعی» متعددی متشکل از 70 هزار جناز ه را به وی نسبت می داد. اما، سپس معلوم گردید هیچ حقیقتی دراین ماجرا وجود ندارد. «ژان بدل بوکاسا» نیز گرفتار همین ماشین تبلیغات گردید. وی که سراپای «ژیسکار دستن»، رئیس جمهور وقت فرانسه و همسرش را با الماس های جمهوری آفریقای مرکزی پوشانیده بود، به سرعت به «هیولای برنگو» مبدل گردید که باید هرچه زودتر از پای درمی آمد.

و چون تاریخ بارها و بارها تکرار می گردد، امروز نیز کره زمین شاهد محکومیت «معمر قذافی» به مرگ است. باید گفت که «قذافی» یک فرشته نیست، اما آنهایی که امروز به خون وی تشنه اند نیز فرشته نیستند. رژیم «قذافی» فاسد است، بخش اعظم ثروت لیبی را در انحصار خود دارد و پیوسته هرگونه اعتراضی را سرکوب کرده است. «قذافی» 42 سال است که حکومت می کند و گذشته ای «تروریستی» دارد. خانواده وی لیبی را به یغما برده و مبالغ بسیاری پول در بانک های سوئیس، ایتالیا، انگلیس و آمریکا خوابانده اند. با این حال، شرایط اجتماعی لیبیایی ها در مقایسه از همسایگان بهتر است. امید به زندگی در لیبی بیش از دیگر کشورهای آفریقایی است. نظام های بهداشت و آموزش بسیار قابل قبول اند.

حق هر ملتی است که در صورت نالایق شناختن رهبر خود وی را برکنار سازد. اما، این حق صرفا به خود این ملت تعلق دارد. چنانچه قرار باشد «جنگی بشر دوستانه» صورت پذیرد، باید که علیه آمریکا، اسرائیل و یا اروپا برپا گردد که برای خواباندن عطش کشورگشایی و حرص و طمع بی پایان خود برای چنگ اندازی بر منابع و ذخایر همسایه، هرگز از کشتن و قتل عام مردم غیرنظامی دریغ نورزیده اند. لیبیایی ها به کمک بشردوستانه ای نیاز ندارند که «قذافی» را سرنگون سازد . آنچه غرب درپی آن است، «آزادی»، «دموکراسی»، «صلح» و یا «عدالت» نیست، بلکه صرفا منافع خود است. نه بیشتر و نه کمتر!

نتیجه آن که...

اکنون این سؤال مطرح است: آیا نیروهای خارجی این وظیفه را دارند که برای نجات جان «هزاران بی گناه» در کشوری مداخله کنند؟ پس چگونه است که این اقدام در رواندا که 800 هزار غیرنظامی اش درسال 1994 قتل عام گردیدند، صورت نپذیرفت؟ همین طور در «سربرنیتسا»، که درسال 1995 شاهد قتل نزدیک به 8 هزار مرد و نوجوان بوسنیایی به دست ارتش صرب بود! و نمونه هایی از این دست فراوان است. هرکجا که پای «جنگ بشردوستانه» به میان می آید، از آنجا که از «بشردوستانه» جز نامی ندارد، رقم قربانیان غیرنظامی بسیار افزایش می یابد. بدین سان، نجات «کویتی های بیچاره» در سال های 91-1990 در برابر تجاوز «صدام»، 9 هزار کشته درمیان سربازان عراقی و 60 هزار کشته در تهاجم زمینی برجای گذارد و بین 50 تا 100 هزار غیرنظامی را نیز از صفحه کره زمین حذف کرد. درسال 1993، شکست مداخله نظامی آمریکا در سومالی به کشته شدن 10 هزار تن انجامید. درسال 2003، دفاع از شهروندان عراقی در برابر جنایات دیکتاتورشان طبق منابع گوناگون 2500 کشته درمیان سربازان آمریکایی به جای نهاد و حدود 5/1 میلیون عراقی را نیز قربانی ساخت.

در واقع، رویدادها را باید در پرتو توازن جدید قوا در جهان تجزیه و تحلیل کرد. قدرت های امپریالیست روبه زوال گذارده، درحالی که دیگر نیروها درحال اوج گرفتن اند. چین پیشنهاد بازخرید بدهی پرتغال را داده است! در یونان، مردم روز به روز با اتحادیه اروپا که آن را پوششی برای امپریالیسم آلمانی می دانند، بیشتر مخالفت می ورزند. احساساتی مشابه درحال رشد در کشورهای شرقی است.

در یک کلام، امپریالیسم در بحران است. «جنگ بشردوستانه» که از نوعدوستی صرفا جز واژه ای به عاریت نگرفته، جنگ کاپیتالیست هاست. امیدبه این که «اخلاق» تنها عامل هدایتگر سیاست خارجی «اربابان قدرت» باشد، نگرشی ساده لوحانه است.

منافع اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیک پیوسته جایگاهی ویژه دراین نوع جنگ دارند. نظام امپریالیست جهانی که درسال های دهه 1880 نقش گرفته و امروز نیز کماکان ادامه دارد، بزرگ ترین دشمن حقوق بشر است و دولت آمریکا، کشور «لکوموتیو» اربابان جهان- همان گونه که دکتر «مارتین لوترکینگ» آن را توصیف می کند- «بزرگ ترین تولیدکننده خشونت در جهان کنونی است.»

اخبار ویژه برخی روز نامه های 6 اردیبهشت 90

بسمه تعالی

روزنامه جمهوری اسلامی ایران

* جشنواره فیلم کیش درحالی در جزیره سیاحتی تفریحی کیش آغاز به کار کرد که برخی رسانه‌ها از پرواز چند هواپیما به مقصد این جزیره توریستی و میهمانی 800 نفره به خرج دولت در این جزیره خبر داده‌اند. سایت جهان نوشت: "در سالی که توسط مقام معظم رهبری به نام جهاد اقتصادی نامگذاری شده است برگزاری میتینگی تفریحی در این جزیره به نام جشنواره فیلم کیش و هزینه میلیاردی برای سرگرمی اهالی هنر کمی دور از ذهن است." این سایت افزود: "در شرایطی که بسیاری از خانواده‌ها از تامین مخارج خود عاجز مانده، جوانهایی که بدلیل نداشتن شرایط مالی مناسب امکان ازدواج نداشته و هزاران مورد غیرقابل انتشار دیگر در کشور رقم می‌خورد ریخت و پاش چند میلیاردی در کیش چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟"

* شرکت‌های کره‌ای بیش از هشتاد هزار دلار به کمیته امداد اهدا کردند. سفارت کره جنوبی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: به همراه شرکت‌های کره‌ای فعال در ایران، مبلغ هشتاد و سه هزار دلار به صورت نقدی و کالا به کمیته امداد امام خمینی بمناسبت فرا رسیدن سال نو ایرانی اهدا کرده‌اند. این بیانیه افزوده است: پارک جه - هون، سفیر کره جنوبی که در مراسم اهدایی در تاریخ 4 اردیبهشت 1390 در کمیته امداد امام خمینی شرکت کرده بود گفت: این هدیه نشانه حسن نیت و بیانگر تقدیر شرکت‌های کره‌ای از مردم ایران است. علاوه بر شرکت‌های مهم الکترونیک کره‌ای مانند LG و سامسونگ، شرکت‌های ساختمانی مانند دیلیم، جی اس، پسکو، صنایع سنگین دوسان، و همچنین ژئوتک سانگجین و شرکت‌های تجاری مانند دوو بین المللی، اس که نتورکس، سامسونگ، ال جی، شرکت هیوندای اینترناسیونال، کولون، کی تی‌اند جی در این اقدام شرکت دارند.

* در پی انتصاب مدیر عامل جدید شرکت سنگ آهن مرکزی بافق، روز شنبه کارگران این شرکت دست از کار کشیدند. کارگران صبح روز یکشنبه با اجتماع در مقابل ساختمان فرمانداری بافق با سر دادن شعارهایی نسبت به معرفی مدیر عامل غیربومی این شرکت اعتراض کردند که با دخالت پلیس پراکنده شدند. معترضین به همراه جمع کثیری از کسبه و اهالی بافق در میدان شهدای بافق اجتماع نموده و تا محل امامزاده عبدالله راهپیمایی کردند.

قدس

جزییاتی از تغییرات ساختار وزارت خارجه

فارس- در پی اعلام وزیر خارجه مبنی بر تغییر ساختار این وزارتخانه، قرار است تعدادی از معاونت های وزارت خارجه در همدیگر ادغام و برخی نیز حذف و 10 معاونت کنونی به 6 معاونت شامل 4 معاونت سیاسی و دو معاونت اداری کاهش یابد. اما گزینه های مطرح برای تصدی معاونت های جدید عبارتند از: بهروز کمالوندی، علی آهنی، هادی سلیمانپورو محمدعلی فتح الهی.همچنین از محمدشریف ملک زاده (دبیرکل کنونی شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور) به عنوان گزینه تصدی معاونت اداری و مالی نام برده می شود. محمدرضا شیبانی نیز که معاونت خاورمیانه و مشترک المنافع را عهده دار است، به جای سید احمد موسوی راهی دمشق می شود تا عهده دار سفارت ایران در سوریه شود. اخباری نیز حکایت از انتصاب حسین فرحی معاون کنونی اداری و مالی به عنوان سفیر جدید ایران در اتریش دارد. در ساختار جدید، امیرمنصور برقعی کماکان قائم مقام وزارت خارجه باقی می ماند و معاونت اقتصادی حذف می شود. معاونت آموزش و پژوهش که برعهده مصطفی دولتیار است، از این ساختار حذف و در دفتر وزیر ادغام می شود.

یک توصیه؛ آمریکا کشورهای عربی را علیه ایران نشوراند

العالم- «ریچارد هلمن» مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه به واشنگتن توصیه کرد که کشورهای عربی را علیه ایران نشوراند.

اطلاعیه رسمی کمیسر حقوق بشر آلمان درباره منافقین

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور)- کمیسر حقوق بشر آلمان در اطلاعیه درباره وضعیت کمپ اشرف در عراق، از سران این فرقه خواست، اجازه بدهند تا تمامی مجروحین و افراد بیمار در پادگان اشرف دسترسی کامل به رسیدگی های پزشکی را داشته باشند. در این اطلاعیه که نسخه ای از آن بر روی سایت وزارت خارجه آلمان قرار گرفته، آمده است: اکنون نگاه غالب بر این است که این گروه، سازمانی است بسیار تشکیلاتی و با مقرراتی بسیار سخت که هرگز مسیر خود را از «خشونت و تروریسم» دور نکرده است.

فشار به منافقین برای ماندن در کمپ مخوف

فارس- «عبداللطیف چهاردری» عضو جداشده گروهک منافقین گفت: افراد زیادی از اعضا برای ماندن تحت فشار هستند، آنها درباره آینده خود نگران هستند و نمی دانند چه قرار است رخ دهد. او فاش کرد که تعداد زیادی از ساکنان کمپ برخلاف میلشان در پادگان اشرف نگه داشته شده اند.

اقدام ضد ایرانی امارات

عصر ایران- امارات در اعتراض به تمایل مصر به برقراری رابطه با ایران و محاکمه مبارک، سفر نخست وزیر مصر به این کشور را لغو کرد. مهمترین دلایل لغو سفر نخست وزیر مصر به امارات، مبالغ کلان دارایی های حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر در امارات و تفاوت نظر ابوظبی و قاهره درباره ایران است.

10 استاندار در لیست انتظار خداحافظی

جوان آنلاین- شنیده شده تا چندی دیگر حدود 10 استاندار از سمتهای خود برکنار یا جابجا شده که تعدادی از آنها برای حضور در لیستهای انتخاباتی از سمتهای خود کناره گیری می کنند. همچنین گفته می شود حدود 17 تا 20 معاون استاندار و فرماندار نیز برای حضور در انتخابات از سمتهای خود استعفا می دهند.

ورود تجهیزات جاسوسی به کشور از مرز شمال غرب

جوان آنلاین- به تازگی از طریق مرز شمال غرب ایران با عراق تجهیزات جاسوسی از سوی گروهکهای ضد انقلاب وارد کشور می شود. این تجهیزات شامل دوربینهایی برای جمع آوری اطلاعات از مراکز حساس و مقرهای نظامی، تجهیزات شنود، و دوربین های بسیار کوچک است.

دیپلم افتخار صدای آمریکا به ناصر حجازی!

جام نیوز- شبکه دولتی صدای آمریکا که تلاش زیادی برای به شکست کشاندن طرح هدفمندی یارانه ها کرده بود، در یکی از برنامه های خود با انتشار سخنان، ناصر حجازی، فوتبالیست قدیمی کشور، با دادن نشان افتخار این شبکه، از وی برای تخریب طرح هدفمندی یارانه ها تقدیر کرد. صدای آمریکا به این دلیل دیپلم افتخاری را به ناصر حجازی اعطا کرد. حجازی در سخنان خود در مورد یارانه ها گفته بود: مگر مردم ایران گدا هستند که دولت 40 هزار تومان در ماه به آنها می دهد.

توزیع ویژه نامه «مکتب ایران» در شهرکرد

خبرگزاری دانشجو - پس از توزیع ویژه نامه «مکتب ایران» در دانشگاه تربیت مدرس، اخبار رسیده از توزیع اخیر این محصول در محل اقامه نماز جمعه فرخ شهر استان چهارمحال و بختیاری حکایت دارد. ترجمه منشور حقوق بشر کوروش، همراه با مراسم تجلیل نمادین احمدی نژاد از کوروش، بخشی از مطالب این ویژه نامه است.

متکی: سال 91 می گویم

ایسنا- وزیر سابق خارجه گفت: برای کاندیداتوری مجلس برنامه ای ندارم.منوچهر متکی که به سمنان سفر کرده بود، در پاسخ به پرسشی درباره چگونگی برکناری اش با بیان اینکه «بنای پاسخگویی ندارم» گفت: گاهی شجاعت در «نگفتن» است و تمرین «نگفتن» بسیار سخت است. وی درباره احتمال کاندیداتوری اش برای ریاست جمهوری آینده نیز گفت: پاسخ به این صحبت را باید سال 91 داد !

شجونی: با سایت ضدانقلاب مصاحبه نکرده ام

فارس- حجة الاسلام جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت در واکنش به نقل قول از خود در سایت ضدانقلاب و فتنه گر روزآنلاین گفت که هرگز با این سایت ضد انقلاب مصاحبه نکرده است.

کیهان

اگه شورا برای هماهنگیه پس این سرگردانی برای چیه؟! (خبر ویژه)

آیا کسی نیست اپوزیسیون را از این جهنم بلاتکلیفی که در آن به سر می برد، بیرون بیاورد؟

این پرسش از سر عصبانیت را یکی از کاربران شبکه بالاترین عنوان کرده و می نویسد: اعلام می کنم که من دیگر دنباله رو موسوی نیستم و شورای موهوم راه سبز را قبول ندارم. موسوی تمام ظرفیت اپوزیسیون و مخالفت با رژیم را نابود کرد و برنامه ای برای چنین روزهایی نداشت. در نتیجه ناگهان شورای موهومی به نام شورای راه سبز امید سر برآورد که مشخص نیست چه کسانی هستند و چه برنامه ای دارند، و نشانه های زیادی از بیراهگی و واپسگرایی در آن مشاهده می شود. من بر این باورم که باید سران دموکرات و سکولار پیدا کنیم. من از ابتدای حرکت سال 88 در تمامی فعالیت ها حضور داشتم و همچنین از طرفداران موسوی بودم ولی اکنون به این نتیجه رسیدم. پیشنهاد می دهم تا اطلاعیه ای در بالاترین انتشار دهیم که هر کس حاضر به مدیریت اپوزیسیون است، خود را معرفی کند و آن موقع تازه ما می فهمیم که چکار باید انجام بدهیم و شروع به ارزیابی افراد می کنیم. و در نهایت می توانیم خود را سازماندهی کنیم و از این جهنم بی تکلیفی بیرون بیاییم.

برخی دیگر از عناصر ضدانقلاب فعال در شبکه یاد شده تحلیل هایی از این دست را منتشر کرده اند:

- دوستان فکر نمی کنید سکوت دوستان راه سبز به شدت مشکوک است. مجتبی واحدی هر 3 روز یه بار پست جدید توی فیس بوکش می داد اما از یک هفته پیش ساکته و آخرین پستش هم درباره پادگان اشرف و مجاهدین [ منافقین] بوده. چرا این قدر اینها ساکتن؟

- شورای هماهنگی راه سبز چیه؟ یکی میتونه بگه اینا کیان؟ با چه معیاری عضو شوران؟ آیا اگه مسئول هماهنگی جنبش سبز هستن، پس چرا جنبش این قدر سرگردان شده؟

- محض یادآوری شورا! 72 روز از حصر موسوی و کروبی گذشت. آقای امیر ارجمند آیا واقعاً شما از معتمدین موسوی و کروبی هستید؟ شما اصلاً هماهنگ نیستید و با این کار، موقعیت به دست امثال شریعتمداری می دهید.

- این کمپین نامه نویسی به موسوی چه بازی درآوردین؟ الان وقت مناسبیه برای شوخی؟!

- نمی دانم چرا نسبت به این کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد دل چرکین هستم.

- نباید منتظر شورای هماهنگی باشیم. من یه تار موی یکی از اعضای فیس بوک 25 بهمن رو به همه اعضای این شورا منفعل و ترسو نمی دم.

- هیچ آبی از ما گرم نمی شود. حال هی بشینید و پس از هفته ای یکبار راهپیمایی تفریحی، منتظر بیانیه شماره فلان جنبش باشیم که 15 روز دیگه می خوایم راه بریم توی خیابون. تازه از اون طرف، این خاتمی بی غیرت داره به انتخابات مجلس فکر می کنه. انگار نه انگار که تلفات دادیم. جنبش هم که حرکت اعتراضیش انگار زنگ تفریحه. بابا مگه نگفتین اگه تقلب بشه، ایران قیامت می شه، اگه موسوی و کروبی رو بگیرن، ایران چی میشه، اگه ساماندهی یارانه ها شروع بشه، قیامت می شه. آخرش هم موسوی و کروبی رو گرفتن و آب از آب تکون نخورد.

یادآور می شود شورای کذایی به دنبال افتضاحات زنجیره ای که در دعوت های اول، دهم، هفدهم و بیست و چهارم اسفند به بار آورد، کاملاً به ظرفیت خود پی برده و به همین دلیل در برابر دعوت دیگر محافل ضد انقلاب به تشنج در روز کارگر، اعلام کرده که سبزها می توانند در حمایت از خواسته های کارگران، از همراهی و همدلی دریغ نورزند.

تحلیلگر سیا از چاخان «تحریم» می گوید (خبر ویژه)

یک تحلیلگر سازمان جاسوسی آمریکا تصریح کرد اعلام تحریم 32 مقام ایرانی به هیچ وجه اعمال فشار به جمهوری اسلامی نیست و قطعاً کارساز نخواهد بود.

رادیو فردا در بررسی رفتار تبلیغاتی اخیر غرب تأکید کرد: منتقدان چنین بیانیه ها را بی فایده می دانند و می گویند جدی نیست چرا که تحریم کنندگان با هدف مذاکره باایران حتی افرادی را هم که در این فهرست های تحریمی بوده اند خارج کرده اند. از نگاه منتقدان، این تحریم ها کم دامنه و بی پشتوانه است. آنها نکات دیگری را هم در بی فایده بودن این قطعنامه ها مطرح می کنند. از جمله اینکه کسانی چون حجت الاسلام سیدمحمد سلطانی، قاضی دادگاه انقلاب مشهد و دیگرانی چون او، نه اموالی در اروپا از خود به جای می نهند که توقیف شود و نه سفری به غرب می کنند که ممنوع الورود شوند.

رادیو فردا در ادامه تحلیل خود سراغ یکی از عناصر ضدانقلاب به نام «رضا-ت» (مقیم اروپا و تحلیلگر دایمی رسانه سیا) رفت و نظر وی را درباره بیانیه تحریم 32 مقام ایرانی به بهانه حقوق بشر جویا شد. این عنصر ضدانقلاب در پاسخ گفت: در طول 10 سال گذشته اروپا و آمریکا که رهبری تحریم های شخصیت های نظامی، سیاسی و امنیتی ایران را به عهده داشته، اسامی تعدادی از مسئولین ایرانی را در چنین لیست هایی منتشر کرده اند. ولی نه دولت ایران نسبت به تنظیم این لیست ها بها داده و نه محدودیت هایی که علیه این اشخاص اعمال شده، تأثیرگذار بوده است. هدف این تحریم ها، اعمال فشار نهایی علیه ایران نیست و اروپا و آمریکا همچنان سیاست درهای باز دیپلماسی را با ایران ادامه می دهند.

وی با بیان اینکه تحریم های مذکور جدی نیست، افزود: «زمانی که ضرورت داشت تا اشخاص مهم تری از هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران در لیست این تحریم ها قرار بگیرند، حتی بعد از قرار گرفتن در لیست هم در یک تجدیدنظر ثانوی، لیست ها به نوعی تنظیم شده که ادامه سیاست «درهای باز» همچنان با ایران امکان پذیر باشد. نمونه این ادعا علی اکبر صالحی است که نام وی سابق بر این در لیست تحریم های اروپا و آمریکا ذکر شده بود ولی بعدها نامش از این لیست خارج گردید. حتی می بینیم که آقای جلیلی که با وجود اینکه یکی از مقامات امنیتی درجه یک ایران است، خارج از این لیست قرار گرفته ولی نام اشخاصی در یک دادگاه یا نام فرمانده ای در یک بخش از سپاه در این لیست گنجانده شده اند که این اعلام تحریم به هیچ وجه اعمال فشاری برای جمهوری اسلامی و یا حتی وسیله ای برای تغییر نظر جمهوری اسلامی و یا حتی تعدیل در مناسبات آنها با دنیای خارج نیست.»

وی در بیان سند دیگر جدی نبودن موضوع تحریم ها علیه ایران گفت «ما همین چند ماه پیش ناظر بودیم که وقتی جمهوری اسلامی برای دریافت مطالباتش از صادرات نفت به هند دچار اشکال شد و بانک های هندی به دلیل مضیقه هایی که سیستم بانکی اروپا و آمریکا به علت تحریم ها بر علیه ایران وارد می کنند، قادر به پرداخت این پول نیستند، بلافاصله یک راه جانبی پیدا شد و یکی از بانک های آلمانی تسهیلاتی فراهم کرد تا این پول از هندوستان توسط آلمانی ها به دست دولت ایران رسید. بنابراین فشارهایی که علیه ایران اعمال می شود، فشارهای کارسازی نیست. فشارهایی نیست که جمهوری اسلامی را تحت فشار قاطع قرار دهد. این فشارها، فشارهای تبلیغاتی است. به هر حال ایران اعتنایی به این تحریم های نیم بند نمی کند.

تحلیلگر سازمان سیا در پایان گفت: این تحریم ها نه در رسانه های بین المللی انعکاس پیدا می کند و نه در 10 سال گذشته شدت یافته است.

دوستان! رفقا! رژیم همه ما را سرکار گذاشته (خبر ویژه)

با کم سو شدن تحرک خیابانی، اختلافات درون جنبش سبز شدت بیشتری پیدا کرده است.

پایگاه اینترنتی خودنویس -وابسته به اپوزیسیون مقیم خارج- با بیان این خبر می نویسد: با تشدید اختلافات درون اپوزیسیون، هرکس از ظن خود تلاش می کند دلیلی برای کم فروغ شدن بیابد. یکی تندروی را محکوم می کند و دیگری کندروی را، یکی اصلاح طلبان را، دیگری منتقدان را. در این میان هر روز که بیشتر گذشت، برخی تلاش کردند بی عملی خود در فضای واقعی را به بیش فعالی در فضای مجازی جبران کنند. بازار اتهام زنی درباره دریافت وجه نقد از نهادهای امنیتی داغ شد. خود ما متهم به اختلاف افکنی و جاسوسی سپاه و مزدوری رژیم و جیره خواری آن شدیم که از سوی جرس و کلمه منتشر شد. چون برخی منابع مالی تلویزیون رسا و همکاران آن را به شکل مخفف نام آنها (حرف اول اسم) منتشر کرده بودیم. انتشار بخش هایی از آن گزارش در روزنامه کیهان نیز فریادها رابلندتر کرد که «دیدید گفتیم خودنویس و کیهان همکار یکدیگر هستند!» البته این دوستان هرگز توجه نکردند که آیا نقل مطالب در روزنامه کیهان به معنای همکاری است؟ اگر این طور است به همه این دوستان توصیه می کنم که سری به آرشیو اخبار ویژه روزنامه کیهان بزنند تا ببینند چه حجم از اخبار و مقالات و گزارش های وب سایت جرس در روزنامه کیهان منتشر شده است.

خودنویس در ادامه و به تلافی اقدام جرس، به اقدام این رسانه وابسته به کدیور در معرفی نام 23 بازداشتی آشوب و فتنه خیابانی سال 88 پرداخت که بیانیه ای را بدون ذکر نام خود منتشر کرده اند اما جرس زحمت کشیده و نام آنان را لو داده است! خودنویس تأکید می کند: هر اتفاقی برای این افراد بیفتد و هر هزینه ای برای آنان پیش آید، مسئولیتش به گردن جرس و کلمه است که اسامی آنان را لو داده اند. آنها اکنون چه حقی دارند ما و دیگران را متهم به همکاری نهادهای امنیتی و لو دادن همکاران جنبش متهم کنند، به خصوص حالا که لقمه حاضر و آماده را در دهان نیروهای امنیتی قرار داده اند.

خدا کند فک وفامیلمان نفهمند ما در اینجا چقدر خوار شده ایم! (خبر ویژه)

عناصر فرصت طلبی که با ژست معارضه با جمهوری اسلامی به غرب می گریختند و درخواست پناهندگی سیاسی می کردند، با مشکلات جدی مواجه شده اند.

گزارش رسانه های گوناگون غربی حاکی از آن است که به دنبال فروکش کردن اغتشاش های خیابانی و ناامیدی سرویس های جاسوسی غربی از این تحرکات، اعطای پناهندگی به عناصر فراری هم با محدودیت ها و سخت گیری های فراوانی مواجه شده است به نحوی که برخی از این افراد مجبور به تجمع توأم با اعتراض در شماری از پایتخت های اروپایی به ویژه لندن شده اند.

به گزارش گاردین 4 تن از این افراد در اعتراض به رد درخواست پناهندگی شان از دولت انگلیس، مدعی اعتصاب غذا و تحصن شده اند.

یکی از این افراد درباره علت اعتراض خود می گوید: «هیچ کس در انگلیس به حرف ما گوش نمی دهد و کسی علاقه ای به آنچه ما می گوییم از خود نشان نمی دهد، بنابراین ما چاره دیگری نداریم.» این گونه اقدامات نشانگر افزایش حس ناامیدی و یأس در میان افراد فراری است.

نشریه فرانسوی لاووا دونور نیز از اوضاع فلاکت بار یک تیم از عناصر فراری خبر داده که قرار بوده به لندن بروند اما سرکیسه شده و در جنگلی در فرانسه غال گذاشته شده اند. آنها می گویند 35 هزار یورو پرداخته اند تا به لندن برسند و تابعیت بگیرند اما فردی که آنها را به مقصد می برده، در نزدیکی پاریس پیاده شان کرده و گفته اینجا لندن است! 50 نفر از این قبیل در داخل جنگلی در شهر «تنگم» به سر می برند.

افزایش تعداد کلاهبردارانی که با ادعای حضور در آشوبهای خیابانی ایران در سال 88 به دنبال دریافت پناهندگی از کشورهای اروپایی و آمریکا بودند، سبب شده تا غربی ها هم دیگر نسبت به این ادعاها واکنشی نشان ندهند؛ تا جایی که دولت انگلستان اعلام کرده که به زودی اکثر این افراد را اخراج خواهد کرد.

چندی پیش هم یک بلاگر ساکن آمریکا مطلب جالبی را درباره علت حضور خود در تجمعات جریان سبز علیه جمهوری اسلامی ایران در این کشور بیان کرد که نشان می داد گرفتن پذیرش اقامت در کشورهای غربی، اصلی ترین علت مطرح کردن ادعاهایی علیه جمهوری اسلامی ایران است.

نویسنده وبلاگ «نسوان معلقه» در این زمینه نوشته بود: گرین موومنت (جنبش سبز) خیلی چیز خوبی است؛ خاصه اگر دستاویز گرین کارت (کارت اقامت دائم در آمریکا) گرفتن هم بشود. برای همین هم سال گذشته هر وقت تجمعی بود، ما هم می رفتیم، یک دستبند سبز هم به مچ دستمون بسته بودیم. بعد یکی از بچه هایی که کهنه کار سیاسی است، هی ازمون توی زوایای مختلف عکس گرفت. بعد هم به ما یک وکیل خوب معرفی کرد. وقتی تلفنی با وکیل حرف زدیم گفت که «فقط موارد واقعی را قبول می کند» و ما توی دلمون به این کهنه کار سیاسی فحش دادیم که مگه ما را از قبل معرفی نکرده بودی که چقدر واقعی هستیم. بعد این دوست ما گفت بچه جان، خام هستی دیگه، حالا کو تا پخته شی؟ کهنه کار شی؟ و گفت این وکیل باید اینجوری بگه وگرنه دفتر وکالتش را پلمب می کنن؛ خودش می دونه، کار بلده. خلاصه ما با این وکیل خوب یک سناریوی خوبتر نوشتیم و تمرین کردیم و آخر سر هم با یک سری عکس واقعی از یک صحنه جعلی و این وکیل کاربلد رفتیم اداره مهاجرت و در همان اولین جلسه پناهندگی گرفتیم. خدائیش وکیلش خیلی خوب بود، اینقدر که هیچ کس از ما نپرسید شما که با پای خودتون و با ویزا اومدید توی این کشور، چی شد یک دفعه در معرض خطر قرار گرفتید و باید بهتون پناهندگی بدیم؟ شماها که هنوز با دولت مکرم جمهوری اسلامی ایران مراودات مالی دارید، پناهندگی می خواهید چی کار؟ شماها که با پاسپورت آمریکایی تا ترکیه می روید، بعد با پاسپورت ایرانی می روید به مامان و بابا سر می زنید، پناهندگی دیگه چه صیغه ایه؟

چندی قبل یکی از کاربران فیس بوک نوشته بود ما که وابستگی خودمان را به آمریکا و اسرائیل نفی می کنیم در مقابل این سؤال چه پاسخی داریم که تنها راه اعتماد اداره مهاجرت آمریکا به ما، اثبات همراهی ما با جنبش سبز است؟! من که از اینهمه تحقیر خجالت می کشم. خدا کند فک وفامیلمان در ایران متوجه نشوند که ما در اینجا به چه خواری و ذلتی افتاده ایم.

پیغام محرمانه رژیم های مرتجع به مصر؛ چرا به جمهوری اسلامی نزدیک می شوید؟! (خبر ویژه)

انقلاب مصر و دولت انتقالی آن به خاطر رویکرد مثبت و گسترده به جمهوری اسلامی ایران تحت فشار شدید رژیم های وابسته و مرتجع منطقه قرار گرفته است.

مجله آمریکایی تایم، در گزارشی به بررسی این پرسش پرداخت که «آیا مصر جدید مناسبات نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت» و نوشت: به دنبال رویدادهای اخیر خاورمیانه دولت انتقالی و وزیرخارجه آن از بازنگری در روابط تیره گذشته با ایران خبر می دهند.

تایم اضافه کرد: برخی کشورهای عرب نظیر عربستان، مصر را به علت تمایل به گسترش روابط دوستانه با ایران تحت فشار بی سابقه گذاشته اند.

یادآور می شود رژیم فاسد و خودکامه حسنی مبارک به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی نقش دیوار حائل میان جمهوری اسلامی ایران و ملت مسلمان مصر را ایفا می کرد اما با فروپاشی رژیم مبارک، اشتیاق به گسترش روابط دوجانبه فزونی گرفته و دولت انتقالی تحت فشار افکار عمومی برای بهبود و توسعه مناسبات با جمهوری اسلامی است.

در همین حال برخی رسانه های منطقه از نگرانی و گلایه و شکایت شورای همکاری خلیج فارس درباره رویکرد مثبت مصر به ایران خبر داده اند. روزنامه کویتی القبس به نقل از منبع مطلع گزارش داد: شورای همکاری خلیج فارس با ارسال نامه محرمانه ای به قاهره، از ابراز اشتیاق وزیر خارجه مصر برای بهبود روابط با ایران و افزایش مناسبات اقتصادی و تجاری انتقاد و ابراز ناخرسندی کرده است. در این نامه ادعا شده ابراز علاقه مصر برای برقراری رابطه با ایران در حالی که ایران تهدیدات خود علیه کشورهای حاشیه خلیج فارس را افزایش داده تعجب آور و نگران کننده است و «ما از مصر رفتار حمایت گرانه انتظار داریم. ما امیدواریم که دولت مصر از امنیت کشورهای عربی حمایت کند».

القبس از قول مقام نزدیک به شورای همکاری نوشت: دلیل موضع های متناقض مقامات مصر، درگیری و اختلاف نظر در شورای عالی دفاعی مصر است که آیا با ایران رابطه برقرار بشود یا اینکه از کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت شود.

القبس خاطر نشان کرد: سعود الفیصل، اخیراً به مصر سفر کرد و دیداری با وزیر خارجه مصر داشت که موضوع اصلی آن رابطه مصر با ایران بوده است.

خراسان

عصر ایران مدعی شد

«باشو، غریبه ای کوچک» امروز ۳۶ ساله است و از سر بیکاری سیگار می فروشد. پسرک اهوازی دیروز، با آن همه شهرتی که برای بازی در یک فیلم آن هم در غربت کسب کرد این روزها در زادگاهش غریبه است.

فراد مدعی شد

نشریه صبح صادق در گزارشی درباره ماجرای تغییر و ابقای وزیر اطلاعات نوشت: جریان انحرافی تصور می کرد می تواند با عزل وزیر اطلاعات، اقتدارگرایی خویش را توسعه دهد و به سایر وزرا نیز پیام قدرت بدهد که چاره ای جز همراهی و تبعیت با مطالبات و سیاست های این باند را ندارند.

آفتاب مدعی شد

بخشی از خط لوله انتقال گاز عسلویه به پالایشگاه جم منفجر شد. این حادثه ساعت ۱۶ روز یک شنبه گذشته در کیلومتر ۳۳ خط دوم لوله سراسری انتقال گاز رخ داد.

فردا مدعی شد

این سایت با اشاره به انتشار اخباری مبنی بر ارائه فهرست ۱۳ نفره از سوی کمیته ۳ نفره به احمدی نژاد و لزوم تایید این فهرست از سوی وی آورده است: حال این سوال مطرح است که این اعلام شیوه از سوی یک عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان آیا به معنی انتقال محوریت فعالیت های انتخاباتی اصولگرایان از جامعتین (علی رغم انتشار منشور اصولگرایی از سوی این دو تشکل روحانی) به احمدی نژاد است؟

آفتاب نوشت

مصطفی کواکبیان، عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس می گوید: اگر در انتخابات پیش رو شرایط کشور امنیتی و ویژه باشد در انتخابات کاندیدا نخواهم شد.

خبر آنلاین خبر داد

علیرضا رجایی به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی از سوی ماموران بازداشت شد.وی پیش از این نیز در جریان اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ دستگیر شده بود.

خبر آنلاین نوشت

حسین انتظامی، نماینده مدیران مسئول در هیئت نظارت بر مطبوعات گفت: به روند رسیدگی به درخواست تغییر وضعیت مطبوعات سرعت داده می شود. حسین انتظامی افزود: مطابق آیین نامه جدید هیئت نظارت بر مطبوعات به همه درخواست های تغییر وضعیت نشریات حداکثر تا ۲ ماه پس از درخواست پاسخ داده می شود.

خبر آنلاین نوشت

«بودجه نمایندگان» که از سوی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهور پرداخت می شد، با این توضیح رو به رو شد که همان بودجه «توازن منطقه ای» است و برای تعیین اولویت در هزینه، به نمایندگان ارائه شده است.

ایران

دیگه چه خبر؟

امریکا هم ادعاهای آل‌خلیفه را تکذیب کرد

خبر اول این که روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال با اشاره به ادعای حکومت آل خلیفه در بحرین مبنی بر دخالت ایران در خیزش‌های مردمی این کشور، گزارش داد که واشنگتن این ادعا را بی‌اعتبار خوانده است. این در حالی است که حکومت آل خلیفه با ادعای دخالت ایران و حزب‌الله در این وقایع و تحریک امارات در حاشیه خلیج‌فارس و عربستان، درصدد است دامنه سرکوب و کشتار اکثریت شیعه در بحرین را شدت بخشد. روزنامه نومحافظه کار وال استریت ژورنال در این زمینه نوشت: بحرین در ادعاهای خود علیه تهران به هیچ طرح مشخصی اشاره نکرده است. این روزنامه ادامه داده است: ادعاهای منامه بویژه پس از آن مطرح شد که نیروهای عربستانی و چند کشور حاشیه خلیج‌فارس به بحرین اعزام شدند. در این گزارش آمده است که نتیجه بررسی و عملیات اطلاعاتی و جاسوسی امریکا نیز تأیید‌کننده دیدگاه وزارت خارجه این کشور مبنی بر داخلی بودن دلایل اعتراضات در بحرین و رد دخالت ایران است.

انتقال زن ایرانی زندانی شده در امریکا به زندان «وسکا»

خبر دیگر این که بلقیس روشن مادر شهرزاد میرقلی‌خان درخصوص آخرین وضعیت دخترش که در امریکا زندانی است، گفت: شهرزاد پس از ترانزیت و زندان در ایالت اوکلاهاما به زندان وسکا در ایالت مینیستوتا منتقل شده است. به گفته وی شهرزاد به اندازه‌ای در زندان قبلی در مضیقه بود که پس از آنکه به زندان وسکا منتقل شده بود از وجود صابون در دستشویی‌ها ابراز خوشحالی می‌کرد. مادر شهرزاد میرقلی‌خان همچنین درخصوص علت حمله قلبی و بستری شدنش در بیمارستان خاطرنشان کرد: حدود ۲۵ روز بود که شهرزاد به درخواست خود به انفرادی منتقل شده بود تا از امنیت بیشتری برخوردار باشد و از او هیچ خبری نداشتیم به همین دلیل هر شب تا دیروقت با زندان تماس می‌گرفتم ولی هر دفعه که تماس می‌گرفتم جوابی نمی‌دادند و این مسئله منجر به فشار شدید عصبی شد و دچار عارضه قلبی شدم.

ولیعهد بحرین به عروسی نوه ملکه نمی‌رود

شنیدیم که شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه ولیعهد بحرین که از سوی خانواده سلطنتی انگلیس برای مراسم عروسی پرنس ویلیام دعوت شده بود، به دنبال اعتراضات گسترده از سوی فعالان حقوق بشری روز یکشنبه اعلام کرد که نمی‌تواند در این مراسم شرکت کند. وی در نامه‌ای که به پرنس چارلز ولیعهد انگلیس و پدر داماد نوشته است با اشاره به گزارش‌های رسانه‌ها در مورد احتمال حضور وی در مراسم عروسی سلطنتی خاطرنشان کرده: رسانه‌ها تلاش می‌کردند از شرکت بالقوه من در این مراسم به عنوان بهانه و ابزاری برای مطرح کردن مطالب دیگری درباره بحرین استفاده کنند و من شخصاً از این موضوع ناراحت و متأسف هستم.

کیسینجر: دوستی با امریکا بسیار خطرناک‌تر از دشمنی با آن است

با خبر شدیم که مؤسسه پژوهش دیپلماسی عمومی امریکا در گزارشی به نحوه عملکرد امریکا در قبال هم‌پیمانان این کشور در دوره‌های مختلف تاریخی پرداخته است. در این گزارش آمده است: با سیری در تاریخ سیاسی امریکا بارها شاهد خواهیم بود که امریکا برای حفظ منافع و اعتبار جهانی خود، هم پیمانان و دوستانش را در نیمه راه به حال خود رها کرده به‌طوری‌که به نظر می‌رسد این رفتار به نوعی عادت برای این کشور تبدیل شده و نگرانی هم پیمانان این کشور را به همراه آورده است. این گزارش می‌افزاید: حماقت امریکا در اجازه به افکار بین‌المللی و هم پیمانان به دیکته کردن گزینه‌های راهبردی امریکا است. هنری کیسینجر در پایان این گزارش می‌افزاید: دشمن امریکا بودن ممکن است خطرناک باشد اما دوست امریکا بودن مصیبت بار و مهلک است.

منافقین به مزدوران خودشان هم رحم نکردند

دست آخر این که کمیسر حقوق بشر آلمان در اطلاعیه‌ای درخصوص وضعیت کمپ اشرف در عراق، از سران این فرقه خواسته تا اجازه دسترسی کامل تمامی مجروحان و افراد بیمار در پادگان اشرف به رسیدگی‌های پزشکی را بدهند. در این اطلاعیه که نسخه‌ای از آن بر روی سایت وزارت خارجه آلمان قرار گرفته است، مارکوس لونینگ اظهار کرد: من از رهبران کمپ اشرف می‌خواهم تا خشونت را کنار بگذارند و در مقابل دسترسی کمیسیونی بی‌طرف به تمامی پادگان اشرف مقابله نکنند و اجازه دهند کسانی که می‌خواهند از پادگان اشرف جدا شوند، برای این امر در آزادی کامل باشند.

سیاسی کاری عین دیانت ما نیست !

بسمه تعالی 



حسین قدیانی
نمی دانم این چه قصه پرغصه ای است که هر سال در 2 مقطع شاهد حمله علیه هیئات مذهبی و هجمه بر تکایای عزاداری هستیم؛ یکی محرم و صفر، و دیگری همین ایام فاطمیه. شگرد دشمن سوءاستفاده از فلان بهانه ای است که رندانه دست می گیرد، اما بهانه هم اگر پیدا نکرد، حاشیه ای کوچک را بر متنی بزرگ، غلبه می دهد و از آب گل آلود ماهی خود را که همانا تیشه زدن به خیام سوگواری است، صید می کند. از همه خنده دارتر اینجاست که گاهی دشمن در لباس کارشناس و آسیب شناس وارد ماجرا می شود؛ کدام دشمن؟ همان که از اساس با «فرهنگ اهل بیت» عداوت دارد. آنقدر می دانم که دشمن از بیرق مدح و علم وعظ ضربه ها خورده و لابد از همین روست که امام راحل همواره بر حفظ شیوه سنتی و اصیل عزاداری آحاد مردم تأکید داشت و موکداً می گفت؛ همین هاست که اسلام را زنده نگه داشته است. با این همه هرگز خود را شایسته نقد و بررسی مسائلی از این دست نمی دانم، لیکن به عنوان فردی که مثل اغلب ایرانیان، عمری پای این علم گذاشته است، و فقط از روی علاقه و دلسوزی به نکاتی اشاره می کنم:
یک: صرف حساسیت دشمن روی مقوله مداحی اهل بیت، به خودی خود نشانگر خشم خصم از محبت و معرفت نسبت معصومین است. نیز نشان می دهد که این عزاداری ها به خوبی از پس انجام رسالت خطیرشان برآمده اند.
دو: آن حواشی ریز و درشت که دشمن درصدد برجسته کردن آن علیه متن عزاداری هاست، چیزی از جنس «توهم قورباغه ها»ست. مثلاً آیا مضحک نیست؛ دشمنی که با اصل مرجعیت، خصومت دارد، مدام سعی می کند که مداحی را در مقابل سخنرانی، محبت را رو در رو با معرفت، و شور را در برابر شعور قرار دهد؟!... نگارنده تا آنجا که به یاد دارم، احترام به مراجع، پای ثابت مراسم مداحی اهل بیت بوده است. مگر جز این است که قبل و یا بعد از همین مداحی، مستمعین پای منبر سخنان روحانی ای می نشینند که بیرون آمده از دل حوزه، و رشد یافته از پای درس مراجع، علما و آیات عظام است؟! پس چرا بعضاً در مقام دوست، اما پا به پای دشمن، دامن به تفرقه ای می زنیم که اصلاً وجود خارجی ندارد؟! و چرا با مستمسک قرار دادن فلان بهانه- و یا گاه بهانه تراشی!- طوری وانمود می کنیم که گویی در این باب دعوای «نعمتی- حیدری» وجود دارد؟! این در حالی است که بارها و بارها دیده ام وقتی دشمن علیه مرجعیت و حوزه و روحانی و تقلید و بحث و درس، بلند شده، اول مدافع آستان روحانیت معظم و اول پاسدار علمای آگاه، همین جامعه مظلوم مداحان بوده اند. به عنوان نمونه به یاد آورید عصر دوم خرداد را. آیا در برابر آن همه هجمه علیه اصول و مقدسات، و آن همه حمله علیه علمای مبارز و مراجع مبرز، این تکایای عزاداری و مداحان عزیز نبودند که به دفاع جانانه از دین و مبلغین دین- مراجع و روحانیون- بلند شدند؟!
سه: در همان زمان دولت مدعی اصلاحات، خوب یادم هست که یکی از تئوریسین های دوم خردادی با اشاره به علاقه بی حد و حصر مردم به ویژه قشر جوان به هیئات مداحی و تکایای مذهبی، اعتراف کرد؛ تا گرایش نسل جوان به این مساجد و خیام هست، شکست اصحاب لیبرالیسم و اعوان و انصار سکولاریسم در ایران حتمی است. دست بر قضا همین هم شد و مردم، انتخابات پشت انتخابات به کسانی رای دادند که از جمله اصول مقدس شان حفظ همین پایگاه سنتی مدح اهل بیت بود.
چهار: در مقام بهانه گیری های همیشگی، دشمن یکی هم استناد می کند به سخنان سیاسی فلان مداح محترم. اینجا در مقام اصلاح، عده ای- چه دوست و چه دشمن- از ترس افراط، نسخه تفریط تجویز می کنند، و به گونه ای خواهان غیرسیاسی شدن مراسم مداحی اهل بیت هستند. پر واضح است که اگر کسی از این تجویز، بوی «جدایی دین از سیاست» به مشامش برسد، نمی توان بر او خرده گرفت، حتی اگر منتقدین، فی الواقع از نسخه تجویزی، چنین برداشتی نداشته باشند.
پنج: این وسط اما «صراط مستقیم» پرهیز از افراط و تفریط است. اگر «سیاست ما عین دیانت ماست»، چه مداحی اهل بیت و چه سخنرانی خطبای دین شناس، مصداق عینی این شعارند، لیکن لازم است در عین سیاسی بودن، بر «مناط انضباط» حرکت کرد. سیاسی بودن روضه ها را حتماً می توان با فضا را ملتهب نکردن، تهمت نزدن، و بعضاً با مصداق تعیین نکردن،- آنچنان که آیت الله جوادی آملی هم اخیراً اشاره کردند- جمع کرد.
شش: اگر روی کار آمدن جریان اصولگرایی، منجر به خدمات شبانه روز کلیت این جریان به همه مردم این سرزمین شده است، از یاد نبریم که تکایای عزاداری در مسندنشینی اصولگرایان، نقش بسیار مؤثری داشته اند. یعنی بی آنکه اهل سیاسی کاری باشند، در کار سیاسی خود به خوبی بصیرت افزایی کرده و روشنگری بخشیده اند. این وسط آنچه شاید بدتر از «جدایی دین از سیاست» باشد، این است که تکیه عزای اهل بیت را با حزب خود اشتباه بگیریم و در کمال ناجوانمردی، پای اردوکشی های خطی و صنفی خود را به صفوف متحد سینه زنان حسینی«ع» و فاطمی«س» باز کنیم. اینجاست که یکی از مهمترین انتقادات ما به «جریان انحرافی» را باعث می شود. متأسفانه دیده شده که این جریان قصد دارد میان متحدین انبوه علیه فتنه هشتاد و اشک، رخنه کند و با دو دستگی و تفرقه، موجب غم و اندوه در این صفوف واحده شود. بدیهی است این نقشه شوم هرگز نخواهد گرفت، چرا که هیئات و تکایا به همان اندازه که «سیاسی» هستند، از «سیاسی کاری» پرهیز دارند؛ آنهم سیاسی کاری و سیاه کاری به نفع جماعتی که بعضاً منکر بدیهی ترین محکمات دینی همچون «حجاب»اند.
در پایان نکته ای خطاب به نکته گیران. قطعاً به بهانه واجب مهمی چون «نهی از منکر» نمی توان قید واجب اهمی چون «جهاد علیه دشمن» را زد. اینکه بعضی از خودی ها به جای حمله به دشمن، هجمه تبلیغاتی علیه آمریکا و اسرائیل، مقابله با سران فتنه، نقد بی بصیرتی و انتقاد از انحرافات، دست روی دست گذاشته و به تماشا مشغول اند، تا مگر از فلان مداح و بهمان واعظ، چیزی پیدا کنند، و بعد همگی با هم بر سرش خراب شوند، قطعاً مصداق «نهی از منکر» نیست. دشمن را ندیدن، و یا دوست را بیش از دشمن شماتت کردن، کار فرصت طلبان همسو با دشمنی است که هرگز از ایستگاه صلواتی جنگ نرم، قدمی جلوتر برنداشته اند. اگر توصیه اخلاقی رهبر حکیم به ما ظلم نکردن حتی به دشمن است، طبعاً این توصیه شامل حال دوست هم می شود و قطعاً شامل حال روضه خوان ارباب بی کفن هم خواهد شد. بگذریم که «فرصت طلبی های اینچنینی» خود «منکر»ی است که حتما باید «نهی» شود!

بردهای راهبردی ایران در منطقه

بسمه تعالی


تحولات منطقه خاورمیانه در حال ورود به فازی جدید است. طرف های درگیر از شوک اولیه خارج شده اند و تلاش آنها برای تاثیرگذاری بر تحولات هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند. ایران از نخستین روزهای آغاز این حرکت اعلام کرد که عقیده دارد هر گونه تحلیل درباره تحولات منطقه که 3 جنبه اسلامی، مردمی و ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی این تحولات را نادیده بگیرد در تبیین آنچه اتفاق می افتد و پیش بینی آنچه اتفاق خواهد افتاد کاملا ناکام خواهد ماند. آمریکایی ها از همان روز اول تلاش کردند به هر شکل ممکن روند تحولات منطقه را از این 3 عنصر تهی کنند غافل از اینکه این 3 مورد «عناصر تزریقی» ایران به تحولات منطقه نیست بلکه جزء ذاتی و بلکه مقوم ذات این تحولات است و تا زمانی که خیزش های منطقه وجود دارد و به راه خود ادامه می دهد این 3 عنصر هم همراه آن خواهد بود.
درباره جنبه دینی تحولات، آمریکا تلاش کرد اینگونه القا کند که خیزش های منطقه بیشتر ماهیت اجتماعی-اقتصادی دارد تا ماهیت دینی، و به همین دلیل نیروهای سکولار در آینده منطقه همچنان میدان دار خواهند بود. اکنون اما روشن شده است که در تمام منطقه از مصر تا بحرین گروه های اسلامی اصلی ترین سازمان دهندگان تحولات بوده اند و پس از این هم در هرگونه ساختار سیاسی که در منطقه شکل بگیرد نیروهای اسلام گرا جایگاهی ویژه خواهند داشت. احتمالا به همین دلیل بود که آمریکا از همان روزهای اول در حالی که در ظاهر تلاش می کرد جنبه اسلامی تحولات را نفی کند، پس پرده جست وجو برای بازیگران اسلام گرای قابل اعتماد را آغاز کرد و از جمله به این فکر افتاد که هر طور شده یک شاخه قابل مذاکره درون اخوان المسلمین بیابد. درباره ماهیت مردمی تحولات، راهبرد آمریکایی ها این بود -وهست- که هرچه زودتر با خاموش کردن تحرکات خیابانی در چارچوب راهبردی که خود آن را «انتقال آرام قدرت» (انتقال قدرت بدون حضور نیروهای سازمان یافته اسلامگرا که نزدیک به ایران هستند) می خواند، مدیریت تحولات را به فاز سیاسی و مذاکراتی منتقل کنند که طبعا در آن دارای امکان مانور و قدرت چانه زنی بیشتری هستند. اتفاقی که در یمن رخ داد احتمالا تلاش های آمریکا در این مسیر را کاملا مسدود خواهد کرد چرا که مردم منطقه می بینند مثلا در لیبی که آمریکا بیش از یک ماه است مشغول مذاکره پنهانی با قذافی است هیچ نتیجه ای حاصل نشده و سلاخی مردم بی گناه همچنان ادامه دارد اما در یمن که مردم زیر بار بازی های سیاسی نرفتند و به مقاومت قهرمانانه در خیابان ادامه دادند دیکتاتور به ناچار ترک قدرت را پذیرفت و به زودی پایان دوران عبدالله صالح فرا خواهد رسید. بنابراین روشن است که ورود به فاز مذاکره با دیکتاتورها آن هم با واسطه گری آمریکا جز اینکه کمک به منحرف کردن تحولات و زمینه سازی برای سیطره آمریکا بر آینده منطقه- منتها در پوششی جدید- باشد، هیچ خیر و خاصیت دیگری ندارد. و نهایتا جنبه ضد آمریکا و ضد صهیونیستی تحولات تازه در حال آشکار شدن است و آنچه از این به بعد در این باره خواهیم شنید بسیار بیشتر از آن است که تا به حال شنیده ایم. در مصر اکنون مبارک به این دلیل محاکمه می شود که سال های طولانی گاز این کشور را بسیار ارزان تر از قیمت واقعی به اسرائیل داده تا هم جیب خود را پر کرده باشد و هم به آمریکا ثابت کند که با همه توان و امکانات پشت غاصبان قدس ایستاده است. به زودی نوبت به بقیه دیکتاتورها هم می رسد. آمریکا همه تلاش خود را برای گرفتن انرژی تحولات از طریق ناآرام سازی ایران، یا منحرف کردن آن با روش سوق دادن تحولات به سوی سکولاریسم یا نزاع ایرانی- عربی انجام داده اما آنچه عملا رخ می دهد این است که دشمن ترین گروه ها با آمریکا اصلی ترین گروه های سازنده ساختارهای جدید منطقه هستند و به همین دلیل آنچه آمریکا باید منتظر آن باشد این است که آرام آرام صدای ایران را که می خواست داخل مرزهای آن خفه کند، از همه جای منطقه بشنوند.
اما درباره ایران، یک گزاره ساده هست که عموم تحلیلگران حتی مقام های آمریکایی و اسرائیلی به آن باور دارند -و کم و بیش آن را ابراز هم کرده اند- و آن هم این است که ایران تا اینجا اصلی ترین برنده تحولات منطقه بوده است. اگر بخواهیم فقط فهرستی کوتاه از «بردهای راهبردی ایران» در منطقه ارائه کنیم، می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- نفس دگرگونی نظم مستقر در منطقه صرف نظر از اینکه نظم جایگزین چه سمت و سویی دارد یک دستاورد بزرگ برای ایران است. انقلاب اسلامی ایران طی 30 سال نفوذ گفتمانی و عملیات نرم در منطقه، انرژی را آزاد کرده که اکنون در حال درنوردیدن ساختارهای کهنه منطقه است؛ ساختارهایی که آمریکایی ها طی دهه های طولانی بر 3 رکن امنیت اسرائیل، تامین تضمین شده انرژی و جلوگیری از بسط الگوی ایران استوار کرده بودند. این نظم بدون شک چه از حیث قوانین حاکم بر آن و چه از نظر بازیگران دخیل در آن در حال تغییر است و این تغییر هر اندازه که باشد برای ایران دستاورد است.
2- دولت های دشمن ایران در منطقه یا از بین رفته اند یا به لرزه افتاده اند و ساختارهای جدید اگرچه شکل نگرفته اما بی تردید یکی از ویژگی های ثابت در همه ساختارهای آینده منطقه این است که سعی خواهند کرد از ساختارهای قبلی فاصله بگیرند و این یعنی همکاری با آمریکا، خوش خدمتی به آن و روی خوش نشان دادن مداوم به اسرائیل در آینده منطقه دیگر هرگز به آسانی گذشته نخواهد بود. سقوط مبارک در مصر، نظم راهبردی پیرامون اسرائیل را کاملا به هم ریخته است. عربستان هم که معادل مصر در شرق خاورمیانه است خود می داند در حالی که همه منطقه در حال تغییر است چاره ای جز تن دادن به تغییرات بنیادین در میان مدت ندارد و در این مورد حتی از آمریکا هم کاری برای حفظ سیستم عتیقه آن ساخته نیست. بنابراین اتفاقی که در حال رخ دادن است این است که عقبه حوزه استحفاظی آمریکا در منطقه در حال فروپاشی است و نوعی خلأ قدرت در منطقه شکل گرفته که ایران بهترین گزینه برای پر کردن آن است.
3- دستاورد بعدی ایران این است که برای نخستین بار طی دهه های گذشته جنس فرایندهای منطقه اجتماعی و مردمی شده و این یعنی انتقال فرایندها به حوزه ای که مزیت نسبی ایران محسوب می شود. پیش از این بارها گفته ایم که آمریکایی ها نه از حیث ایدئولوژیک و نه از جنبه نهادی نه تنها هیچ نزدیکی با مردم منطقه ندارند بلکه حتی کانال تاثیرگذاری بر رفتار آنها مهیا نکرده اند. علت هم این بوده که آمریکا در تمام سال های گذشته از طریق تعامل با دولت ها (در واقع باج گرفتن از آنها) به هر آنچه در منطقه به دنبال آن بوده می رسیده و لذا ضرورتی به ارتباط با مردم نمی دیده است. برعکس، ایران در تمام این سال ها به دلیل دخالت های آمریکا از داشتن روابط حسنه با برخی کشورهای منطقه محروم بوده اما در همان حال تمرکز خود را بر ارتباط گیری با مردم و سازمان دادن به نیروهای تحت ستم در منطقه قرار داده است. اکنون که بر خلاف پیش بینی آمریکا و دیکتاتورهای منطقه یک موج مردمی در منطقه به راه افتاده طبعا کشوری دست بالا را دارد که کانال های ارتباطی نافذتر و محبوبیت بیشتری در بین مردم داشته باشد و این کشور بدون تردید ایران است هم چنانکه پیش از این هم همه برآوردهای آمریکا از افکار عمومی منطقه همین را نشان می داد.
4- دستاورد بعدی ایران این است که اولا به دلیل گرفتاری استراتژیک آمریکا در مدیریت همزمان جبهه های متنوعی که در منطقه پیش روی آن باز شده و در تمامی آنها منافع حیاتی آمریکا در حال به چالش کشیده شدن است، ثانیا به دلیل نیازی که آمریکا به تعامل با ایران در حوزه های منطقه ای احساس می کند و قطعی بودن اینکه ایران و دوستان و متحدان منطقه ای اش اصلی ترین بازیگران منطقه در دهه های آینده خواهند بود و ثالثا به دلیل وقوع زلزله های سیاسی در کشورهای دشمن ایران در منطقه، نوعی فضای تنفس استراتژیک برای ایران باز شده که بعید است آمریکایی ها قادر به مسدود کردن آن باشند. اکنون آمریکایی ها در چند جبهه شکست های پی در پی خورده اند و در جبهه هایی دیگر جنگی سخت در پیش دارند و لذا احتمالا آخرین چیزی که آمریکا به آن علاقه دارد این است که جبهه ای جدید آن هم در مقابل کشوری مانند ایران پیش روی آن باز شود. در مرحله بعد، برای آمریکا و اسرائیل طی سال های گذشته این بسیار مهم بوده است که تمام انرژی ها و نیروها در منطقه را به سمت درگیری با ایران و منزوی کردن آن سوق بدهند و از «اصلی» شدن هر مسئله دیگری در منطقه جلوگیری کنند. اتفاقات 3-4 ماه اخیر در منطقه خود به خود موضوع ایران را به حاشیه برده است. دیگر نه آمریکا جرئت و انگیزه اقدام واقعی (غیر نمادین) علیه ایران را دارد و نه در کشورهای دیکتاتوری منطقه (آنها که سقوط نکرده اند) توان و نیرویی مانده که بخواهند آن را صرف مقابله با مثلا برنامه هسته ای ایران بکنند. تحریم های سمبلیک اخیرا اعمال شده علیه ایران به بهانه نقض حقوق بشر یا بداخلاقی های ترحم برانگیزی که بقایای دیکتاتورهای عربی در کشورهای حاشیه خلیج فارس می کنند بیش از آنکه به معنای باز شدن یک جبهه واقعی علیه ایران باشد، تلاش هایی نمادین و فاقد اثر واقعی است با این هدف که اولا کشورهای عربی از این موضوع که منشأ واقعی اعتراض ها علیه آنها داخلی است و ربطی به برنامه ریزی این و آن ندارد بگریزند و ثانیا با مشغول سازی ایران اعتماد به نفس آن در اثر تحولات منطقه را کاهش بدهند که طبعا تاثیری در حقیقت آنچه ایران قادر به دست یابی به آن بوده نمی گذارد.
این 4 بند فقط شروع یک فهرست بلند است. در این باره بیشتر خواهیم نوشت.
مهدی محمدی

بیانات رهبری در دیدار جمع کثیرى از مردم استان فارس‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ 

خیلى خوش آمدید برادران و خواهران عزیز از استان فارس. حقیقتاً امروز با این جمع مؤمن، صمیمى، خونگرم و با این شعارهاى پرمغز و پرمعنا و حضور روشن و صمیمىِ خودتان در اینجا، یاد رشادتهاى بزرگ مردم استان فارس و مردم شیراز را - که کم هم نیست در طول تاریخ معاصر و در گذشته‌هاى نزدیک تاریخى- زنده کردید.
 
حقاً و انصافاً استان فارس و شهر شیراز یکى از قله‌هاى برجسته‌ى کشور ما و ملت ماست؛ قله‌ى برجسته‌ى نیروهاى انسانىِ ممتاز، در علم، در ادب، در پیشرفتهاى گوناگون امور حیات اجتماعى، در مبارزات، در جهاد، در تدین. به تاریخ اخیر قبل از پیروزى انقلاب هم که نگاه کنیم، نام شیراز در حساسترین و حیاتى‌ترین قضایاى اجتماعى ما برجسته است. فرض کنید در قضیه‌ى تاریخى تحریم تنباکو، که سرآغاز یک مبارزه‌ى مردمى و آگاهانه بر علیه تسلط غرب بود، نام میرزاى شیرازى مطرح است؛ که اگر همان حرکت میرزاى شیرازى (رضوان اللَّه علیه) ادامه پیدا میکرد و سیاستمداران و نخبگان کشور همان خط را دنبال میکردند، سرنوشت ایران غیر از آن چیزى میشد که اتفاق افتاد؛ ولى خب، استعمارگرها از غفلتها و از طمعها استفاده کردند، آمدند وسط، خط را قطع کردند. یا در قضیه‌ى جنگهاى مردم عراق با استعمار انگلیس و دخالت انگلیسها، باز آنجا هم اسم شیراز مطرح است. رهبر این حرکت عظیم، مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى - معروف به میرزاى دوم شیرازى - این مرد بزرگ و عالم و مرجع تقلید بود. در خود فارس، علماى بزرگ، شخصیتهاى برجسته و انسانهاى والا بودند؛ چه در مبارزات دوران مشروطه، چه بعد از آن در دوران مبارزات انقلاب اسلامى، و چه در پیروزى انقلاب، و چه بعد از آن تا امروز. این، حالا باب مجاهدت است. البته «الجهاد باب من ابواب الجنّة فتحه اللَّه لخاصّة اولیائه».(1) باب جهاد، باب کم‌اهمیتى هم نیست؛ درِ بهشت است، به روى همه هم باز نمیشود؛ به روى اولیاء باز میشود. این نشان میدهد که مردم مجاهد ما از اولیاى خداوند هستند که این باب روى آنها باز شده است.

 اگر در زمینه‌ى علم وارد شویم، همین جور است. در حرکت علمىِ ممتاز بعد از دوران انقلاب -  بخصوص در سالهاى اخیر - شیراز یکى از پیشروان است. در مسائل سیاسى، در مسائل اجتماعى- در این حوادث دشوار و لُغَزگونه - مردم شیراز جزو آگاه‌ترین‌ها و بابصیرت‌ترین‌ها به حساب مى‌آیند. گاهى حوادث سیاسى آنچنان پیچیده میشود که شبیه لُغَز میشود؛ باز کردنش کار هر کس نیست؛ اما مى‌بینیم که مردم ما هوشیارند، بیدارند؛ و از جمله، مردم عزیز استان فارس جزو جلوترها و پیشروها هستند.

 یک نقطه‌ى برجسته در مسئله‌ى شیراز و استان فارس - بخصوص شیراز - این است که در دوران رژیم طاغوت چند نقطه را انتخاب کردند براى اینکه اینجا را مرکز انحراف از اخلاقیات و معنویات دین قرار بدهند؛ یکى‌اش شیراز بود. خواستند استفاده کنند از روحیه‌ى ادب و هنرى که در این استان موج میزند. خب، استان فارس و شیراز مرکز ادب است دیگر؛ استان هنر و شعر و انواع و اقسام فنون هنرى است، که نشان‌دهنده‌ى روحیه‌ى مردم آنجا هم هست؛ مردمى هنرشناس، هنرپرور، اهل ذوق و اهل دل. رژیم طاغوت خواست از این خصوصیت مردم استفاده کند، آنجا را مرکز گسترش فساد قرار دهد. همان روز هم مردم زدند تو دهن رژیم. بعد هم شما مقایسه کنید توجهات مردم به حرم حضرت احمدبن‌موسى و اخوانشان (علیهم السّلام) را با گذشته، ببینید چقدر توجه، ارادت و علاقه‌ى مردم به این بزرگواران بیشتر است. یعنى مردم درست همان خطى را که نقطه‌ى مقابل سیاست رژیم طاغوت بود، دنبال کردند، باز هم دارند میکنند؛ بعد از این هم همین جور خواهد بود. اینکه ما به مردم استان فارس و مردم شیراز اظهار اخلاص میکنیم، دلیلش اینهاست.

 خب، حالا هم چهارده هزار و ششصد شهید، که پنج هزار نفرشان فقط از خود شهر شیرازند؛ این خیلى رقم بزرگى است. وقتى میگوئیم یک شهید، معنایش این است که دهها نفر وارد این میدان شدند، مجاهدت کردند، جان را کف دستشان گذاشتند، یکى به فیض شهادت نائل شده، بقیه برگشتند. با این حساب، محاسبه کنید چهارده هزار و ششصد شهید یعنى چه؟ یعنى استان، یکپارچه شور و حرکت و عشق به فداکارى، از خود نشان داده است.

 خب، ما که نمیخواهیم مداحى مردم شیراز را بکنیم، یا مداحى مردم عزیزمان را بکنیم؛ نه شما احتیاج دارید، نه توقع دارید. چرا این مطالب را بیان میکنیم؟ این براى این است که على‌رغم دشمن، تاریخ ما، حقیقت موجودیت و واقعیت ملت ما براى دوست و دشمن، براى امروز و فردا مشخص و واضح شود؛ چون تبلیغات دشمنان، درست نقطه‌ى مقابل این است. اینکه یک ملتى پاى حرف خود - که حرف حقى است و براى دنیا و آخرت او اهمیت دارد - اینجور بایستد، این همان چیزى است که کلید اصلى پیشرفت ملتها محسوب میشود؛ درست نقطه‌ى مقابل هدف زراندوزان و زورگویان و زورمداران و قدرتمداران عالم است که به‌غصب میخواهند ملتها را تحت سیطره بکشند و انسانها را اسیر و برده‌ى خودشان کنند. باطل‌السحر این حرکتِ دشمنان همین است که یک ملتى حرف حقى را انتخاب کند، پاى آن حرف بایستد. ایستادگى پاى این حرف، هم او را به هدف میرساند، هم براى دیگرانى که دارند از اطراف تماشا میکنند، میشود یک الگو؛ کمااینکه شما ملت ایران الگو شدید. تحلیلهاى دنیا هم نسبت به مسائل منطقه‌ى ما همین است؛ میگویند ایران الگو شد، ملت ایران الگو شد. و میترسند که همان اتفاقى که در اینجا افتاد، آنجا هم بیفتد؛ یعنى برافراشته شدن پرچم اسلام و ایجاد نظامى مبتنى بر اسلام. این، خاصیت ایستادگى است.

 این است که انسان هرچه زبان به تمجید ملت بزرگ ایران باز کند - با این نشانه‌هائى که حالا در مورد فارس عرض کردیم - زیاد نیست، اغراق نیست، مبالغه نیست. یک درگیرى و جنگى در طول تاریخ برقرار است؛ جنگ بین یک معدودى از طمع‌ورزان و قدرت‌طلبان و زراندوزان و مستکبرین عالم، و توده‌ى مردم و ملتها. در تمام تاریخ، این جنگ وجود داشته است. آن مستکبرین سلاح داشتند، پول داشتند، صداى بلند داشتند؛ و چیزهائى را هم نداشتند: اصلاً رحم نداشتند، اصلاً انصاف نداشتند؛ حاضر بودند فجایع بزرگ و فجیع‌ترین جنایتها را انجام دهند، براى مقاصد خودشان. ملتها فقط جانشان، عزمشان و ایمانشان را داشتند. ملتها هر جا این ابزارهاى بزرگ را به میدان آوردند و ایستادگى کردند، طرف مقابل شکست خورده است. ولى خب، همیشه اینجور نبوده که ملتها بتوانند استقامت کنند، ایستادگى کنند، جان و عزم و همت و ایمان را به طور کامل به میدان بیاورند؛ هر جا آوردند، پیش رفتند.

 این جنگ، امروز هم هست. قدرتهاى مستکبر دنیا - یعنى قدرتهاى غربى، قدرت آمریکا، قدرت صهیونیستها - حد یقف ندارند؛ میخواهند بر همه‌ى دنیا، بر همه‌ى منابع مالى عالم، بر همه‌ى نیروهاى انسانى تسلط پیدا کنند. خب، تقصیر ملتها چیست؟ چرا باید ملتها تحمل کنند؟ ولى متأسفانه واقعیتها این شده. از جنس خودشان کسانى را در رأس ملتها میگمارند تا منافع آنها را تأمین کنند و هرچه میتوانند، علیه منافع مردم کار کنند و به مردم فشار بیاورند. در حدود دویست سال اخیر که مسئله‌ى استعمار به وجود آمده است، این به شکلهاى مختلف در دنیا اتفاق افتاده است. ملتها دیگر در این دوران مشکلشان فقط این نیست که با یک دیکتاتور مواجه‌اند، با یک آدم مستبد مواجه‌اند؛ مشکلشان این است که این دیکتاتور عقبه‌اى از قدرتهاى بین‌المللى دارد؛ آنها هستند که دارند منافع این کشور و این ملت را پایمال و نابود میکنند. مشکل دوران استعمار این است. با این دید که نگاه کنیم، همه‌ى این مسائل، درست تحلیل میشود. قضایاى امروز هم همین جور است.

 امروز به برکت اسلام، به برکت انقلاب اسلامى، به برکت بیدارى عمومى اسلامى، یک حوادثى در منطقه دارد اتفاق مى‌افتد. مطمئناً این بیدارى مردم به نتیجه خواهد رسید؛ همچنان که تا امروز، تا این ساعت، در نقاطى به نتیجه رسیده است. عزم مردم، ایمان مردم، آمادگى مردم براى فداکارى، هرچه بیشتر ادامه پیدا کند، احتمال پیروزى آنها بیشتر خواهد شد. این، آن چیزى است که استکبار، آمریکا و صهیونیستها نمیخواهند اتفاق بیفتد؛ نمیخواهند مردم ایستادگى کنند. آمریکا در این قضایا غافلگیر شد، ضربه به او ناگهانى وارد شد؛ صهیونیستها همین جور، دولتهاى مستعمرِ پرمدعاى اروپائى همین جور - اینها غافلگیر شدند - اما میخواهند هر جور ممکن است، بر صحنه مسلط شوند. البته خوشبختانه تا حالا نتوانسته‌اند؛ در یکى دو کشور که اصلاً نتوانستند، در یکى دو کشور دیگر هم دارند تلاش میکنند. مطمئناً این بیدارى چیزى نیست که تمام بشود؛ این حرکت مردم به سمت جلو چیزى نیست که به عقب برگردد. هر کارى بکنند، این حرکت نهایت خوبى دارد به نفع مردم و به زیان قدرتها. البته ملتها باید بهوش باشند، بدانند که دشمن کمین‌کرده است.

 یک جاهائى هم حقاً و انصافاً ظلمِ آشکار میکنند. الان در مسئله‌ى بحرین، در مسئله‌ى لیبى، در مسئله‌ى یمن، همه‌ى کسانى که میتوانند در این قضایا داورى کنند، اگر دقت کنند، این قدرتهاى غربى را جنایتکار و مقصرِ غیرقابل اغماض خواهند شناخت. اینها دارند به مردم ظلم میکنند. تحلیل اینها کار تحلیلگران سیاسى است؛ خب، تحلیل میکنند، میگویند؛ آنچه که سرجمع همه‌ى اینهاست، این است که امروز آمریکا و غرب و اینها دارند به نفع صهیونیستها، به نفع دولت جعلى اسرائیل، به این مردم فشار مى‌آورند و ظلم میکنند؛ که بیش از همه هم مردم بحرین متأسفانه مورد ظلم قرار گرفته‌اند.

 چون جمهورى اسلامى موضع حق را انتخاب میکند، حرفش را صریح میزند، همه‌ى حملات تبلیغاتى را برمیگردانند به طرف نظام جمهورى اسلامى. دلشان میخواست جمهورى اسلامى یک تماشاگر بى‌تفاوت باشد؛ چنین چیزى ممکن نیست، این طبیعت جمهورى اسلامى نیست. نه ملت، نه مسئولین، نه دولت، نه نخبگان سیاسى، معلوم است که در این درگیرى ظالمانه‌اى که از سوى مستکبرین با مردم به وجود آمده است، نمیتوانند بى‌تفاوت و تماشاگر بمانند. آن وقت میگویند ایران دارد دخالت میکند! چه دخالتى؟! کدام دخالت؟! در بحرین، در لیبى، در یمن، ایران چه دخالتى کرده؟ بله، دخالت همین است که ما نظرمان را صریح گفته‌ایم؛ ما از اخم قدرتهاى پوشالى دنیا هرگز نترسیدیم، ملاحظه نکردیم و نخواهیم کرد. ما حرف حق و موضع حق را صریح بیان میکنیم. موضع حق این است که مردم بحرین حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بینشى در دنیا میخواهید این را در میان بگذارید، وضعشان را بگوئید، نوع حکومت کردن به این مردم مظلوم را بگوئید، نوع کارى که حکامِ آنجا در استفاده‌ى از این کشور کوچک کردند، تشریح کنید، تا ببینید دستگاه حاکم را محکوم میکنند یا محکوم نمیکنند. اشتباه میکنند با مردم مواجه میشوند؛ فایده‌اى ندارد. خب، ممکن است شما یک فشارى بیاورید، وحشیگرى‌اى بکنید، یک چند صباحى یک آتشى را خاموش کنید؛ لیکن خاموش نخواهد شد، روزبه‌روز عقده‌هاى مردم را بیشتر و غیظ آنها را شدیدتر خواهید کرد. یک وقت آنچنان زمام کار از دستتان در خواهد رفت که دیگر هیچ جورى نشود بخیه زد. اشتباه میکنند؛ هم آنها اشتباه میکنند، هم آن کسانى که از خارج از بحرین نیرو وارد میکنند، بشدت در اشتباهند؛ خیال میکنند با این حرفها میشود حرکت یک ملت را از بین برد. خب، حرف جمهورى اسلامى اینهاست؛ در مورد یمن هم همین جور، در مورد لیبى هم همین جور. در لیبى غربى‌ها دارند با ملت لیبى بازى میکنند. کشورى در نزدیکى اروپا - یک ساعت راه تا قلب اروپا - و سرشار از نفت؛ نمیخواهند در آنجا یک حکومت مردمى، آن هم مردمى که مسلمانند، سر کار بیاید؛ دارند همین طور بازى میکنند، دست به دست میکنند، مردم را بازى میدهند. خب، مردم میفهمند، مردم لیبى میفهمند. و همین طور در جاهاى دیگر.

 مجرم اصلى در این حوادث، بلاشک مستکبرین عالم، دستگاه استکبار بین‌المللى و شبکه‌ى صهیونیستى بین‌المللى است که الان هم از همین هیاهوها و سر و صداها صهیونیستها دارند استفاده میکنند؛ روى مردم غزه فشار مى‌آورند، روزانه از آنها شهید میگیرند. جا دارد ملتهاى منطقه، دولتهاى منطقه، آنهائى که دلشان براى حقایق میتپد، از عملکرد رژیم صهیونیستى غفلت نکنند.
 این، وضعیت نظام جمهورى اسلامى است. لذا شما ملاحظه کنید؛ تبلیغات، تلاش سیاسى، تلاش اقتصادى، تلاش امنیتى از سوى آمریکا و اینها متوجه به جمهورى اسلامى است. البته جمهورى اسلامى به توفیق الهى محکم ایستاده است، اما آنها دارند رذالت خودشان را میکنند؛ آنها کوتاه نیامده‌اند. استحکام نظام جمهورى اسلامى موجب شده تیغ آنها کُند شود، بر صخره فرود بیاید. و من میخواهم بگویم این حالت صخره‌گون را ملت و دولت عزیز ما حفظ کنند. نگذارید اختلاف به وجود بیاید. نگذارید شکاف به وجود بیاید. نگذارید آنچه را که دشمن در تبلیغات و در خباثتهاى سیاسى و تفتینهاى سیاسى میخواهد در مورد کشور ما انجام بدهد، انجام دهد.

 شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بى‌پایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانه‌اند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشسته‌اند که یک بهانه‌اى پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. میدانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. خب، واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مى‌بینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اینها براى کشور خیلى باارزش است. بنده‌ى حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئولیتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آنجائى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثل اینکه در همین قضیه‌ى اخیر اینجورى بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد، تفویت میشود؛ خب، انسان وارد میشود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. این، مسئله‌ى مهمى نیست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد؛ اما مخالفین، دشمنان بیرونى، تریبون‌دارهاى بین‌المللى، بوقهاى تبلیغاتى، از همین مسئله استفاده میکنند براى اینکه فضاى تبلیغاتى را شلوغ کنند.

 عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بنده‌ى حقیر هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستاده‌ایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزیزمان اینجور با شور، با شعور، با بصیرت، با عزم راسخ در میدان هستند، لطف الهى شامل است؛ این را بدانید. تا ما توى میدان هستیم، سایه‌ى لطف الهى هست. ماها - من یک جور، شما یک جور، آن دیگرى یک جور، چهارمى یک جور - اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برویم و اهداف را فراموش کنیم، البته کمک الهى هم کم خواهد شد.
 اما امروز ملاحظه میکنید که مردم خوشبختانه در همه جاى کشور در صحنه‌اند، در عرصه‌اند؛ مسئولین همین جور، قواى سه گانه بکلیتها همین جور. قواى سه گانه - هم قوه‌ى مقننه، هم قوه‌ى مجریه، هم قوه‌ى قضائیه - واقعاً وارد میدانند؛ من دارم از نزدیک مشاهده میکنم، مى‌بینم؛ دارند تلاش میکنند، دارند کار میکنند، دارند مجاهدت میکنند، عرقشان در مى‌آید. کارها کارهاى سنگینى است؛ کارهاى کوچکى نیست.

 حالا ما گفتیم جهاد اقتصادى. یک حرکت عظیمى جلوى همت مسئولین کشور هست. هم مردم، هم مسئولین باید دست به دست هم بدهند، امسال این حرکت جهاد اقتصادى را شروع کنند. همان طور که گفتیم، شعارهاى سال به معناى شروع این جریان است، نه اینکه مخصوص امسال است. خب، اینها دارد الحمدللَّه انجام میگیرد. حالا نقص در کار همه‌مان هست؛ بنده هم نقص دارم، رؤساى قوا هم خالى از نقص نیستند، مسئولین هم خالى از نقص نیستند. باید به خداى متعال پناه ببریم، نقصهاى خودمان را بشناسیم، آنها را کم کنیم؛ در کار عظیم این ملت بزرگ و این حرکت عظیمى که این ملت دارند، گره ایجاد نکنیم.

 از خداوند متعال میخواهیم نظر رحمت و نگاه رحیمانه و رحمانانه‌ى خود بر ملت ما را هرگز سلب نفرماید. ان‌شاءاللَّه قلب مقدس ولى‌عصر را نسبت به ما مهربان کند و دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما کند. از خداوند متعال میخواهیم شهداى عزیز ما و امام بزرگوار ما را - که سلسله‌جنبان این حرکت بزرگ بود - در عالى‌ترین و والاترین مقامات قرب خود جایگاه بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌


1) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 27

ناگفته های وزیر سابق اطلاعات از نحوه برکناری اش

بسمه تعالی 


وزیر اطلاعات دولت نهم ضمن بیان ناگفته هایی از چگونگی برکناری اش، اقدام دولت را در عزل مصلحی توجیه ناپذیر دانست.
غلامحسین محسنی اژه ای در همایش «ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء» در سخنانی با اشاره به وقایع اخیر رخ داده در کشور و برکناری وزیر اطلاعات اظهار داشت: رئیس جمهوری تلاشهای فراوانی را در کشور انجام داده اند و عملکرد احمدی نژاد در زمینه استکبارستیزی، تحرک زایدالوصف و رسیدگی به محرومین در جای خودش قابل تقدیر است ولی گاهی ایشان کارهایی انجام می دهند که هیچ توجیهی برای آنها پیدا نمی شود.
سخنگوی قوه قضاییه با تاکید بر اینکه کنار گذاشتن وزیر اطلاعات در این شرایط توجیهی نداشت، گفت: از سوی دیگر «چگونه کنار گذاشتن» وزیر اطلاعات به عنوان یکی از وزارتخانه های کلیدی مهم است.
دادستان کل کشور که در خرم آباد سخن می گفت با بیان اینکه وقتی می خواهند وزیر را کنار بگذارند باید یکسری زمینه چینی ها صورت گیرد، خاطرنشان کرد: باید طوری در این رابطه عمل شود که سیستم اطلاعاتی کشور ضربه نخورد و حداقل زمانی برای معرفی فردی که می خواهد به جای وزیر گذاشته شود مدنظر قرار گیرد.
محسنی اژه ای با تاکید بر اینکه کنار گذاشتن وزرا جزء اختیارات رئیس جمهور است ادامه داد: ولی حقیقتا نحوه عملکرد در مورد برکناری وزیر اطلاعات توجیه پذیر نیست.
وی با اشاره به واکنش رهبر معظم انقلاب به برکناری مصلحی گفت: ایشان در نامه ای خطاب به رئیس جمهوری عنوان کردند که کنار گذاشتن مصلحی در شرایط کنونی نه به مصلحت کشور است و نه به مصلحت شما.
دادستان کل کشور ادامه داد: این گونه برخوردها در دل دشمنان ما چقدر «قند آب می کند».
محسنی اژه ای در ادامه سخنان خود به نحوه برکناری خود در زمانی که بر مسند وزارت اطلاعات قرار داشت، اشاره کرد و گفت: من و صفارهرندی را دو هفته مانده به پایان دوره وزارتمان کنار گذاشتند که حتی اگر فرض هم کنیم که ما «آدم های بدی» هستیم باز هم این برخورد درست نبود.
وزیر اطلاعات دولت نهم با بیان اینکه «ما خودمان هم نفهمیدیم چگونه و چرا ما را کنار گذاشتند» یادآور شد: بسیاری از مسئولین از برکناری من هیچ اطلاعی نداشتند.
وی ادامه داد: اطلاعی ندارم که در آن زمان مقام معظم رهبری از روند برکناری من مطلع بود یا نه، ولی ایشان از برکناری آقای مصلحی اطلاعی نداشتند.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناری اش در دولت نهم گفت: بعد از نماز ظهر روزی که من را برکنار کردند مانند همیشه قرار بود تا قبل از پایان وقت اداری یک جلسه ای بگذاریم که وقت هم فوت نشود که در حال رفتن به اتاق کارم بودم که یکی از معاونین من سراسیمه به استقبال من آمد و خبر عزل من را داد و گفت که به وی پیشنهاد سرپرستی وزارت اطلاعات داده شده است.
وی با اشاره به شوکه شدن همراهانش پس از شنیدن خبر عزلش از وزارت اطلاعات دولت نهم، بیان داشت: ولی خود من چون شناخت داشتم خیلی شوکه نشدم!
دادستان کل کشور با اشاره به اطلاع از خبر برکناری اش چند دقیقه مانده به پخش اخبار ساعت 14 یادآور شد: پس از شنیدن خبر عزلم در پاسخ به مشورت معاونم برای پذیرفتن سرپرستی وزارت اطلاعات به او گفتم که اگر من برکنار شدم که دیگر نمی توانم نظری داشته باشم ولی اگر از من مشورت می خواهی من می گویم حتما قبولت داشته که به عنوان سرپرست شما را معرفی کرده است.
محسنی اژه ای با بیان اینکه این به صلاح نبود که دو هفته مانده به پایان دوره دست به برکناری وزرا بزنند عنوان کرد: به هر حال ما با یکی دو نفر مشورت کردیم که در مقابل این موضوع چه واکنشی نشان دهیم.
وی با اشاره به اینکه روز برکناری اش از وزارت اطلاعات مانند همه یکشنبه ها قرار بود جلسه دولت ساعت چهار برگزار شود، افزود: اتفاقی که برای ما رخ داد مانند همین اتفاقی بود که برای مصلحی رخ داد.
دادستان کل کشور ادامه داد: ابتدا قصد داشتم با توجه به برکناری در جلسه دولت حضور پیدا نکنم که در نهایت با توجه به اینکه این موضوع به صورت رسمی به ما اعلام نشده بود تصمیم به حضور در جلسه دولت گرفتیم.
محسنی اژه ای با بیان اینکه گاهی وقت ها یک «استعفای زوری» از آدم می گیرند، گفت: ولی متأسفانه در این خصوص هیچ حرفی به ما گفته نشده بود.
وی ادامه داد: در نهایت تصمیم گرفتیم خودمان را «به آن راه بزنیم» که از موضوع برکناری خبر نداریم و برای رفتن به جلسه دولت سوار ماشین شدم که راننده ماشین به من یادآوری کرد که آقای محسنی، گفته اند شما جلسه دولت نروید و به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کنید.
دادستان کل کشور افزود: پس از رفتن ما به دفتر ریاست جمهوری آقای شیخ الاسلامی که آن زمان رئیس دفتر رئیس جمهور بودند به ما اطلاع دادند که من و آقای صفارهرندی عزل شده ایم.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناری اش گفت: من در نهایت به رئیس دفتر رئیس جمهور گفتم خب ایرادی ندارد ما به جلسه دولت می رویم تا حداقل با دوستانی که چهار سال با هم بودیم خداحافظی داشته باشیم که ایشان به ما گفتند شما نروید!
وی با بیان اینکه هر قدر اصرار کردیم اجازه خداحافظی به من ندادند، گفت: رئیس دفتر رئیس جمهوری ضمن مخالفت با حضور من در جلسه دولت عنوان کردند که به وی گفته شده است از ورود من به جلسه ممانعت کند.
وزیر سابق اطلاعات با اشاره به عزل دیگر وزیران دولت نهم گفت: در نهایت من هنگام خداحافظی به رئیس دفتر رئیس جمهور یادآوری کردم که با توجه به برکناری من و صفارهرندی دولت از حد نصاب می افتد.
محسنی اژه ای ادامه داد: اینقدر شتاب زده در مورد برکناری وزرا عمل شده بود که حتی به این موضوع هم فکر نکرده بودند که با عزل ما دولت از رسمیت می افتد و باید برای ادامه کار دوباره از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
وی افزود: بعد از یادآوری من رئیس دفتر رئیس جمهور همانجا به دولت زنگ زدند و موضوع را عنوان کردند که در نهایت تصمیم گرفتند حکم صفارهرندی را فعلا ابلاغ نکنند تا دولت از رسمیت نیفتد.
سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به سختی کار مقام معظم رهبری در ایجاد تعامل میان مسئولان گفت: اگر هدایت های ایشان نبود مسلما دشمن در بسیاری از صحنه ها نتیجه می گرفت.

تعقیبات نماز عصر

 بسمه تعالی 

اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ

آمرزش خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست زنده و پاینده وبخشاینده و مهربان

ذُوالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلیلٍ خاضِعٍ

و داراى جلال و بزرگوارى است ، از او خواهم توبه ام را بپذیرد توبه بنده اى خوار فروتن

فَقیرٍ باَّئِسٍ مِسْکینٍ مُسْتَکینٍ مُسْتَجیرٍ لا یَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لا

نیازمند پریشان بینوا درمانده پناهنده اى که مالک هیچیک از سود و

ضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَیوةً وَ لا نُشُوراً پس مى گوئى :

زیان و مرگ و زندگى و رستاخیزى براى خود نیست

اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَمِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ وِ مِنْ

بار خدایا به تو پناه مى برم از نفسى که (از خواهش ) سیر نشود و از دلى که خشوع ندارد و از دانشى که سود ندهد و از

صَلوةٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاَّءٍ لا یُسْمَعُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ

نمازى که بالا نرود و از دعایى که شنیده نشود خدایا از تو خواستارم آسانى پس از

الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْکَرْبِ وَ الرَّخاَّءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ

دشوارى را و گشایش پس از گرفتارى و فراوانى پس از سختى بار خدایا هر نعمتى که ما داریم از

نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اَلِیْکَ

آن تو است که معبودى جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و بسوى تو بازگشت کنم

و از حضرت صادق علیه السلام منقولست که هر که استغفار کند بعد از نماز عصر هفتاد مرتبه بیامرزد حق تعالى از او هفتصد گناه و روایت شده از حضرت امام محمد تقى علیه السلام که هر که بخواند اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ القَدْرِ را بعد از عصر ده مرتبه بگذرد براى او در روز قیامت مثل عملهاى خلایق در این روز و مستحب است خواندن دعاى عشرات در هر صباح و مساء و افضل اوقات آن بعد از عصر روز جمعه است و آن دعا بعد از این مذکور خواهد شد.

تعقیبات نماز ظهر

 

در تعقیبات مختصه بگو درتعقیب نماز ظهر کما فى المتهجّد :

لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْعَظیمُ الْحَلیمُ لا اِلهَ اِلا

نیست معبودى جز خداى بزرگ بردبار، نیست معبودى جز

اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریمُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

خدا پروردگار عرش ، ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است بار خدایا از تو مى خواهم

مُوجِباتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزاَّئِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ السَّلامَةَ

آنچه باعث رحمت و وسائل حتمى مغفرت تو است و بهره اى از هر نیکى و سلامتى

مِنْ کُلِّ اِثْمٍ اَللّهُمَّ لا تَدَعْ لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ وَ لا

از هر گناهى بار خدایا هیچ گناهى برایم مگذار جز آنکه آن را بیامرزى و هیچ اندوهى جز اینکه برطرف کنى و هیچ

سُقْماً اِلاّ شَفَیْتَهُ وَ لا عَیْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفاً

دردى جز آنکه شفا دهى و هیچ عیبى جز آنکه بپوشانى و هیچ رزقى جز آنکه فراوانش کنى و هیچ ترسى

اِلاّ امَنْتَهُ وَ لا سُوَّءً اِلاّ صَرَفْتَهُ وَ لا حاجَةً هِىَ لَکَ رِضاً وَلِىَ فیها

جز آنکه امانش بخشى و هیچ بدى جز آنکه بگردانیش و هیچ حاجتى که در آن خوشنودى تو و

صَلاحٌ اِلاّ قَضَیْتَها یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ  و مى گوئى ده مرتبه :

صلاح کار من باشد جز آنکه برآورده اش کنى اى مهربانترین مهربانان اجابت فرما اى پروردگار جهانیان

بِاللّهِ اعْتَصَمْتُ وَ بِاللّهِ اَثِقُ وَ عَلَى اللّهِ اَتَوَکَّلُ پس مى گوئى :

با توسل به خدا (از گناه) خوددارى کنم و به خدا اعتماد کنم و بر او توکل کنم

اَللّهُمَّ اِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَاَنْتَ اَعْظَمُ وَ اِنْ کَبُرَ تَفْریطى فَاَنْتَ اَکْبَرُ وَ اِنْ دامَ

بار خدایا اگر گناهانم بزرگ است پس تو بزرگتر از آنهایى و اگر کوتاهیم زیاد است باز هم تو بزرگترى و اگر بخل من ادامه

بُخْلى فَاَنْتَ اَجْوَدُ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى عَظیمَ ذُنُوبى بِعَظیمِ عَفْوِکَ وَ کَثیرَ

دارد پس تو سخى ترى بار خدایا بزرگى گناهانم را به بزرگى عفو خود ببخش و زیاد

تَفْریطى بِظاهِرِ کَرَمِکَ وَ اقْمَعْ بُخْلى بِفَضْلِ جُودِکَ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ

کوتاهى کردنم را به کرم آشکارت بیامرز و بخل مرا به زیادى بخششت ریشه کن ساز خدایا هر نعمتى

نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ

که داریم از تو است معبودى جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و به سوى تو بازگردم

بوسه

گفت: روزنامه ها و سایت های حامی فتنه 88 که با حمایت از موسوی و کروبی و خاتمی، به طور آشکار نقش ستاد رسانه ای آمریکا و اسرائیل و انگلیس را برعهده گرفته بودند، حالا زبان به ملامت اصولگرایان گشوده اند که «حالا دیدید مشایی چه کاره است»؟!
گفتم: اصولگرایان که از اول می دانستند او چه کاره است و شدیداً به وی اعتراض داشتند ولی همین رسانه ها در حالی که از اقدامات ضد آمریکایی دولت به شدت عصبانی بودند، از مشایی و باندش با همه توان حمایت می کردند.
گفت: خودشان را به فراموشی زده اند، یکی از حامیان فتنه در مقاله ای به آقای مصباح حمله کرده که چرا از دولت حمایت کرده ای؟
گفتم: آقای مصباح از کارهای خوب دولت حمایت کرده و به اشکالات آن، از جمله حضور باند مشایی نیز همیشه اعتراض داشته است ولی همین روزنامه ها و رسانه ها همصدا با نتانیاهو و شیمون پرز و اوباما و ملک عبدالله و بهایی ها و منافقین و... از سران فتنه حمایت می کردند و در مقابل جنایات آنها هم لام تا کام حرف نمی زدند!
گفت: یکی دیگر از حامیان فتنه، از اصولگرایانی که به باند مشایی اعتراض دارند با عنوان «توابین» یاد کرده است!
گفتم: «توابین» به حمایت از امام حسین(ع) با شمر و عمرسعد و ابن زیاد جنگیدند نه اینکه مانند حامیان فتنه به اردوگاه یزید بپیوندند.
گفت: چه عرض کنم؟! حامیان سینه چاک فتنه وقتی هم که می خواهند از آموزه های اسلامی مثال بیاورند، بد جوری به جدول می زنند!
گفتم: یارو از حج آمده بود پرسیدند از رمی جمره چه خبر؟! گفت خیلی سنگ به سر و کله ام خورد اما بالاخره بوسیدمش!!