عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

رهبر معظم انقلاب :تیراژ کنونی کتاب شایسته کشور 75 میلیونی نیست

 بسمه تعالی

 

 رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند که هیچ ابزار پیشرفته ارتباطاتی و فرهنگی      نمی تواند جایگزین کتاب شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای روز چهارشنبه در دیدار مسئولان کتابخانه های بزرگ و عمومی و جمعی از کتابداران سراسر کشور با اشاره به سابقه کهن و تاریخی ملت مسلمان ایران در تولید کتاب و کتابخوانی، شرایط کنونی تولید و نشر کتاب و آمارهای مطالعه کتاب در کشور را راضی کننده ندانستند و همه مسئولان دستگاههای فرهنگی و مرتبط با موضوع کتاب و کتابخوانی را به بازنگری جدی و حرکتی جدید و فراگیر برای ترویج کتابخوانی و مطالعه کتاب های مفید و سالم بویژه در میان نوجوانان و جوانان فراخواندند.
حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار با تشکر و قدردانی از زحمات مسئولان کتابخانه ها و کتابداران، برگزاری چنین دیداری را اقدامی نمادین برای احترام به کتاب و کتابخوانی بیان کردند و افزودند: با وجود پیشرفت های اخیر در وسایل ارتباط جمعی و ارتباطات جدید و نوظهور، کتاب هیچگاه منزوی نخواهد شد و هیچ ابزار پیشرفته ارتباطاتی و فرهنگی نمی تواند جایگزین کتاب شود.
کتابخوانی، یکی از موضوعاتی بود که رهبر انقلاب اسلامی به تبیین ابعاد مختلف آن پرداختند و لازمه اهتمام به کتاب را ترویج کتابخوانی همراه با تدبر دانستند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه همه دستگاههای آموزشی و فرهنگی برای ترویج کتابخوانی همراه با تدبر، وظیفه دارند افزودند: از آموزش و پرورش و مدارس ابتدایی تا دستگاههای ارتباط جمعی و تبلیغاتی اعم از مطبوعات و صداوسیما در ترویج کتابخوانی مسئول هستند.
ایشان فراگیر شدن تبلیغات کتاب و کتابخوانی در دستگاههای ارتباط جمعی و تبلیغاتی را ضروری خواندند و خاطرنشان کردند: امروز برای برخی کالاها و محصولات کم اهمیت و حتی مضر تبلیغات گسترده ای در صداوسیما و مطبوعات می شود اما برای کتاب که محصولی با عظمت و باارزش است، تبلیغ و تشویق مناسبی صورت نمی گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: کتابخوانی باید به یک عادت همیشگی در مردم بویژه جوانان تبدیل شود و در سبد کالاهای مصرفی خانواده سهمی قابل قبول پیدا کند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنان خود به موضوع کتابخانه ها و نقش مهم کتابداران برای راهنمایی کتابخوان ها اشاره کردند و افزودند: مهمترین و سنگین ترین وظیفه در کتابخانه ها، برعهده کتابداران است.
ایشان، با تاکید بر اینکه کتابداران منبع و مرجعی برای راهنمایی مراجعین به کتاب هستند خاطرنشان کردند: یکی از نیازهای کنونی، نظم مطالعاتی در میان دوستداران کتاب است که کتابداران با راهنمایی صحیح می توانند این خلأ را برطرف کنند.
رهبر انقلاب اسلامی نقش کتابداران در جهت دهی به مراجعان برای کتابخوانی همراه با تامل را یادآور شدند و با اشاره به اهمیت برنامه های مطالعاتی افزودند: یکی از نیازهای مهم جامعه بویژه نسل نوجوان و جوان طراحی سیر مطالعاتی در موضوعات مختلف و با تنوع مناسب است.
عرضه کتاب سالم و جلوگیری از ورود کتابهای مضر، یکی دیگر از محورهای سخنان حضرت آیت الله خامنه ای بود.
ایشان درباره این موضوع خاطرنشان کردند: لزوما هر کتابی مفید نیست و نمی توان بازار کتاب را آزاد گذاشت تا کتابهای مضر وارد جامعه شوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر لزوم ترویج کتابهای خوب و سالم و جلوگیری از تغذیه معنوی ناسالم افزودند: گاهی در بازار کتاب، کارهایی به ظاهر فرهنگی ولی با مقاصد سیاسی و انحرافی دیده می شوند که باید به این موضوع توجه جدی تری شود.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: تولید، ترجمه و نشر کتاب باید برطرف کننده نیازها و خلأهای فکری جامعه باشد.
رهبر انقلاب اسلامی همه دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی کشور را به حرکتی جدید و فراگیر در ترویج کتاب و کتابخوانی فراخواندند و خاطرنشان کردند: تیراژ های چندهزاری و چاپ های مکرر کنونی کتاب، شایسته کشوری 75 میلیونی و با جمعیت گسترده جوان، نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به درصد بسیار بالای باسوادی در کشور افزودند: باید از این فرصت برای گسترش توجه به کتابهای مورد نیاز جامعه و کتابخوانی همراه با فکر و تدبر استفاده شود.
در ابتدای این دیدار آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اقدامات انجام گرفته در عرصه کتاب و کتابخوانی گفت: افزایش حدود 48درصدی کتابخانه های عمومی و 20 برابر شدن خرید کتاب در شش سال گذشته، آغاز برنامه مطالعاتی سند نهضت مطالعه مفید و سند چشم انداز نهاد کتابخانه، برگزاری مسابقات متعدد کتابخوانی و جشنواره های کتاب، برگزاری نمایشگاههای عمومی و تخصصی کتاب، راه اندازی شبکه کتابخوانان حرفه ای، و آموزش و ارتقای علمی کتابداران از جمله تلاش ها و اقدامات انجام گرفته است.
آقای واعظی دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور نیز گزارشی از وضعیت کتابخانه های عمومی و برنامه های فرهنگی این نهاد ارائه کرد.

سخنان منتشر نشده رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت و هیئت رئیسه

 بسمه تعالی 

پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت ماه شعبان المعظم، بخشی از بیانات رهبر انقلاب را در آغاز سال نو در دیدار رئیس جمهور، اعضای هیئت دولت و اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی منتشر کرد.
این دیدار در تاریخ 15فروردین ماه 90 برگزار شد و رهبر معظم انقلاب در آن، به ذکر توصیه هایی در باب «مغتنم شمردن فرصت ها» پرداختند.
متن این بیانات به شرح زیر است:
یاد خدا را نباید از قلم انداخت. ما هرچه داریم، از توسل و توجه به حضرت ربوبیت است؛ اوست که دلها را به سمت اهداف والا متوجه می کند؛ اوست که دلها را قرص می کند؛ اوست که دلها را بر روی یک نقطه ویژه مجتمع می کند. انسانها با هیچ ترفندی نمی توانند دلها را جذب و مجتمع کنند؛ این دست قدرت الهی است، این کار خداست. بحمدالله مردم تو راهند، متوجه اند.
ماها باید قدر فرصت را بدانیم. ما که مسئول هستیم، خدای متعال یک فرصتی به ما داده. این مهلت عمر و مهلت ماموریت یافتن- که ما هر کداممان در این نظام برای یک مدتی ماموریتی پیدا کردیم- سر می آید. این فرصتی که به ما داده شده، باید قدر بدانیم و حداکثر استفاده را بکنیم؛ چون وقتی انسان از این عالم پایش را بیرون گذاشت، همه درهای حرکت و تحرک از سوی خود انسان قفل می شود. بله، ممکن است دیگران برای ما استغفار کنند و به درد ما بخورد، یا کارهایی صدقه جاریه باشد؛ اما دیگر خود ما هیچ کار نمی توانیم بکنیم، دستمان بسته است. تا در این دنیا هستیم، دستمان باز است؛ می توانیم خیلی کارها بکنیم. با یک نگاه، با یک لبخند، با یک کلمه حرف، با یک حرکت دست، با یک حرکت قلم، شما الان می توانید به قدر آسمانها و زمین برای خودتان حسنه ایجاد کنید- در این دنیا این جوری است؛ می تواند انسان بکند، دست باز است- از اینجا که رفتیم، دست بسته است؛ دیگر هیچ کار نمی توانیم بکنیم؛ مگر دیگران یک وقتی به یاد ما بیفتند، یک صدقه ای بدهند، استغفاری بکنند، یک چیزکی خواهد رسید؛ که به هیچ وجه جایگزین آن کاری که خود ما می توانستیم بکنیم، نخواهد شد. لذاست که این فرصت را باید قدر دانست.
اگر بخواهیم این قدردانی را به معنای حقیقی کلمه به کار ببندیم، باید همه نیروها را به صحنه بیاوریم؛ واقعا کمر بسته کار، وارد میدان شویم و یک مقداری هم برگردیم به خودمان، نقصهای خودمان را مشاهده کنیم. ما هرکداممان نقص هایی داریم؛ کم هم نیست. معمولا عیوب ما انسانها خیلی بیشتر از محسناتمان است؛ خودمان ملتفت نیستیم. اگر اینجور نبود، کسی مثل پیغمبر با آن عظمت- که نور خالص است و ظلمتی در وجود او نیست- استغفار نمی کرد. پیغمبر هم استغفار می کرد؛ «لأستغفرالله فی کل یوم سبعین مره». حضرت فرمود: بارها و بارها من در روز استغفار می کنم؛ «انه لیغان علی قلبی.» طبیعت بشر، اینجوری است. ما مجموعه ای از ضعفها هستیم؛ اما خدای متعال توان قدرت پیشرفت و حسن بی انتها را هم در ما قرار داده، که می توانیم همین طور هی بر این ضعفها فائق بیاییم؛ یکی پس از دیگری این صفرها را تبدیل کنیم به عدد، این منفی ها را تبدیل کنیم به مثبتات. خدا که به ما ظلم نمی کند. ما می توانیم همه اینها را از آن طرف برگردانیم به عدد. هرچه کردیم، پیش رفتیم. آن مقداری که باقی می ماند و کمبود کار ماست، این را باید متوجه باشیم. یعنی اگر انسان متوجه ضعف های خود و کمبودهای کار خود و عیوب خود نبود، عقب خواهد ماند. یکی از فوائد مسابقه این است دیگر. در مسابقه چون یک رقیب بغل دست انسان هست، آدم کمبود خودش را می فهمد؛ والا وقتی خود انسان به تنهایی دارد می دود، یک وقت لازم بداند، مثلا می ایستد و چند تا سرفه و عطسه ای هم می کند؛ دیگر نمی داند که همین کار چقدر انسان را عقب می اندازد. وقتی یک نفر بغل دست انسان هست که همان دو ثانیه، پنج ثانیه را هم توقف نکرده، آدم می بیند که عجب، چقدر انسان جلو افتاد. در زندگی کاری ما، ثانیه ها و دقایق و ساعات، عقب افتادگی وجود دارد؛ اینها را باید ببینیم تا به فکر جبران بیفتیم. اگر نتوانیم جبران کنیم، لااقل پیش خدای متعال اقرار کنیم؛ «و ان کان قددنا اجلی و لم یدننی منک عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی». یکی از راههای تقرب به پروردگار، همین است: اقرار به ذنب و اقرار به کوتاهی ها و عقب ماندگی ها و نقص ها و تاریکی هایی که در وجود خودمان هست. به این مسئله توجه کنیم. همه اینها با توفیقات الهی امکانپذیر است.
ما در دوران خوبی واقع شدیم. باید خدا را شکر کنیم، برای اینکه در یک چنین دورانی واقع شدیم و خدای متعال یک چنین نعمت بزرگی، یک چنین فرصت بزرگی در اختیار ما قرار داده که بتوانیم برای جامعه مان، برای کشورمان، برای اسلام عزیز و برای تاریخ مفید باشیم. یک روزی بود که نمی توانستیم. آن کسانی که می خواستند، انگیزه داشتند، همت داشتند، قادر نبودند؛ امروز آنهایی که همت دارند و انگیزه دارند، قادرند. این را قدر بدانیم و خدا را شکر کنیم. به روح مطهر امام بزرگوارمان رحمت بفرستیم و همچنین به شهدای عزیز و مجاهدان راه حق که این راه را به روی ما گشودند.

توصیه های یک پدر قرآنی

 حضرت لقمان به فرزندش سفارش کرد: 


یا بُنَىَّ اقِمِ الصَّلوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاصْبِرْ عَلى ما اصابَکَ

 

فرزندم! نماز را به پاى دار، امر به معروف و نهى از منکر کن و در مصیبت ها شکیبا باش . 

 

سوره لقمان آیه ۱۷ .

او در میان ماست

 بسمه تعالی 

بصیرت:مهدویت در اسلام از جمله مسائلی است که در وجه ظاهری دچار فراز و فرودهای متعدد و مختلفی شده است. همه این فراز و فرودها ناشی از اهمیت و عظمت مقوله مهدویت است. از زمانی که نام مبارکش برده شد، در حالی که تا ولادت خجسته اش ده ها سال فاصله بود، صف بندی ها آغاز و تدریجاً ادعاها آشکار شد. ولادت پنهان، نماز بر بر بدن مطهر پدربزرگوار در سنین کودکی، غیبت صغری، نواب خاص، غیبت کبری، عمرطولانی، آثار و نشانه های آخر و زمان و ظهور حضرت، مدعیان مهدویت که زنجیره طولانی در تاریخ دارد و ادامه آن به زمان حاضر نیز کشیده شده است، کنجکاوی که غیرمسلمانان و به ویژه، در این دوران سیاستمداران نسبت به آگاهی و شناخت از حضرت پیدا کرده اند، همه و همه حاکی از داغ بودن مباحث مهدویت است، اما در این میان مهم آن است که در این بازار مکاره پرهیاهو که مدعیان مسئله مهدویت بی شمارند و نیات ناپاک و یا آلوده و یا انحرافی و یا سیاسی و یا ... دارند این گوهر بی بدیل چگونه به کف می آید. بررسی این مهم نیازمند سیری تاریخی و مختصر است. در سال های اولیه غیبت کبری تصور بر این بود که حضرت پس از چند سال ظهور خواهند کرد. این تصور در باب مهدویت، رفتاری از جنس خود را بروز می داد. در مرحله بعدی یعنی پس از گذشت سال های طولانی و تحقق نیافتن ظهور، تصورات تغییر کرد و رفتاری از جنس خود پدید آورد و بزرگانی کم و بیش درباره امام زمان(عج) سخن گفتند و مطلب نوشتند، اما جامعه خیلی با این موضوع درگیر نشد. در دویست سال اخیر که استعمار انگلیس برای درازتر کردن حضورش در ممالک اسلامی و تاراج بیشتر سرمایه آنان به دین و مذهب سازی جعلی روی آورد، مباحث مربوط به مهدویت شکل دیگری به خود گرفت تا اینکه پیش از انقلاب گروهی وظیفه اصلی خود را در این دیدند که با محور قرار دادن امام زمان(عج) با شناخت و برداشتی که از موضوع داشتند با کسانی که در این حوزه ادعاهایی می کردند، مقابله روشنگرانه کنند! در دوران طولانی غیبت کبری که حدود هزار و اندی سال از آن می گذرد، کسی با درک واقعی یک حکومت دینی و نگاه از چنین دریچه ای به مهدویت، درباره آن نیندیشید و بحث جامعی ارائه نکرد. چه بسا تصور اینکه در دوران پیش از ظهور حکومت اسلامی تشکیل می شود و با حضور در سایه چنین حکومتی هم می بایست درباره مهدویت اندیشید، به ذهن کسی خطور نکرد و چنین مهمی در اوج غربت باقی ماند. با وقوع انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی به وسیله رادمرد تاریخ پس از غیبت کبری، امام خمینی(ره)، زمینه نگریستن به موضوع مهدویت از زاویه ای دیگر فراهم شد، اما با این حال مشاهده شد به موازات فراگیر شدن توجه به امام زمان(عج) و شعله ور شدن هر چه بیشتر عشق به حضرت مهدی(عج) بازار سودجویی ها رونق بیشتری پیدا کرد تا آنجا که رفته رفته شکل یک معضل دینی اجتماعی پیدا کرد، اما نکته اصلی اینجاست که تشکیل جمهوری اسلامی تجربه جدیدی را در اختیار عاشقان و علاقه مندان به امام زمان(عج) گذاشت. اینکه باور داشته باشیم امام زمان(عج) حی و حاضر است و با ما زندگی می کند و از اینکه در کره خاکی در نقطه ای به نام ایران حکومتی بر اساس دین اجداد بزرگوارش شکل گرفته و دین آموختگان صالح در رأس آن قرار دارند و مبتنی بر آموزه های دین با دنیا رفتار می کنند خوشحال است. اگر با این باور زندگی کنیم، شیرینی زندگی با امام زمان(عج) را درک کرده ایم و اگر ظهور را درک کنیم با حضرتیم. ان شاء الله. اما اگر الان در خلاف این وصف باشیم به امید اینکه حضرت ظهور کند آن وقت با حضرت خواهیم بود فکر باطلی است. سند این بحث گفتار نغز آن عارف شهید آیت الله دستغیب است که فرمود: دشمن خمینی بداند که دشمن امام زمان (عج) است.

رضا گرمابدری

علامه جعفری و زیباترین دختر دنیا

 بسمه تعالی 

 علامه جعفری رضوان الله علیه

از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنن و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی ست که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع !

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی .

گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟

کنگره بزرگداشت علامه جعفری در تبریز برگزار می شود

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار )

کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم .

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».

منبع: سایت علمی دانشجویان ایران

تهیه : شکوری

تنظیم : آقازاده

در هیاهوی برخورد با بدحجابی، کسی از زیبایی حجاب بگوید

 بسمه تعالی 

 

در ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات سال ۶۲ جزای بدحجابی تعریف شده بود اما در سال ۷۵ این قانون اصلاح شد. با این حال تنها قانونی که اشاره به موضوع حجاب دارد طرحی بود که در مجلس هفتم و در اواسط دی ماه سال ۸۴ با عنوان «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» به تصویب رسید. بعد از آن هم قانون مشخصی در این باره به تصویب نرسید.اما این قانون چه می گوید؟

به گزارش خبرگزاری خانه ملت(www.icana.ir)، براساس این قانون، ۲۶ سازمان و نهاد موظف به فرهنگ‌سازی شدند به طوری که قرار شد؛ رسانه ملی موظف به تبیین نقش حجاب و عفاف در سلامت جامعه، آموزش و پرورش موظف به تعیین رنگ‌های پوشش دانش آموزان با محوریت عفاف، میراث فرهنگی موظف به اطلاع‌رسانی با محوریت حجاب در بین‌ گردشگران و وزارت راه موظف به نصب تابلوهای راهنما با محوریت عفاف بپردازد و از سوی دیگر تربیت‌بدنی موظف به کنترل سالن‌های ورزشی از نظر رعایت حجاب، وزارت ارشاد موظف به اجرای قانون منع استفاده ابزاری از تصاویر زنان در نشریات،‌ وزارت کشور موظف به تهیه شناسنامه فرهنگی مناطق مختلف کشور، سازمان مدیریت موظف به تنظیم ضوابط مربوط به حجاب در جذب کارمندان و قوه قضائیه موظف به برخورد با بدحجابان است. خلیل حیات مقدم ،عضو کمیسیون قضایی مجلس در این باره می گوید:«در باب مقوله بدحجابی هیچ‌گونه تعریفی در قانون نداریم. ما در قانون تعریفی مبنی بر اینکه چه لباسی نشان از حجاب دارد و چه لباسی بی‌حجابی است نداریم اما عرف و قوانین شرع این را برای ما مشخص کرده است. »  محمد کرمی راد نماینده کرمانشاه در مجلس نیز با حیات مقدم هم نظر است:« قانون دقیقی برای مقابله با بدحجابی وجود ندارد اما اگر به قانون نیاز است مجلس آمادگی بررسی آن را دارد. نیروی انتظامی نیز می‌تواند با کسب تجربه از طرح‌های قبلی خود یک راهکار قوی را در دستور کار خود قرار داده با هنجارشکنان برخورد قانونی کند. »

با این حال کماکان و بعد از گذشت بیش از ۵ سال از این قانون ولی هنوز شاهد این هستیم که این قوانین اجرا نمی شود و یا اگر هم اجرا شود به صورت بدی عملی می شوند.

 

یک قانون، ۲۶ دستگاه مسئول، یک مجری!

برخورد با این معضل اجتماعی با وجود اینکه وظیفه ۲۶ دستگاه بوده است اما در شرایط فعلی تنها بر عهده ناجاست و نیروی انتظامی هم متناسب با امکانات خودش با این روند مقابله می کند. سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در این‌باره می گوید:«با توجه به قانون مقابله با ناهنجاری‌ها از ۲۵ تیر ماه در صورتی که نتیجه مطلوب در برخورد با بدحجابی حاصل نشود میزان برخورد در این مقوله شدت خواهد گرفت.»

سردار احمد روزبهانی، رییس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی  هم مبارزه با بدحجابی را بخشی از وظیفه ناجا می داند و معتقد است:« با توجه به افزایش درخواست‌های مردمی برای برخورد با مظاهر بدحجابی، پلیس امنیت اخلاقی در اقصی نقاط کشور به طور جدی به وظیفه خود در این خصوص عمل خواهد کرد.»

البته رییس پلیس کشور درباره نوع برخورد با مفاسد اجتماعی تاکید کرده:« متناسب با موقعیت‌های موجود برخورد صورت خواهد گرفت و در هر استان و منطقه‌ای که این تخلفات کمتر مشاهده شده، ماموران انتظامی با ملایمت بیشتر و در صورتی که این تخلفات و فساد اجتماعی بیشتر باشد نقش و برخورد ماموران انتظامی نیز پر رنگ تر خواهد شد.»

سردار احمد روزبهانی درباره برخوردهای نیروی انتظامی با بدحجابی معنقد است:« در بحث بد پوششی و کسانی که به صورت مانکن اقدام به تردد در خیابان‌ها می‌کنند به اجرای قانون خواهیم پرداخت و برخورد لازم صورت می گیرد.» وی همچنین درباره افرادی که در این باره دستگیر می شوند تصریح کرد:« افرادی که به دلیل بدپوششی دستگیر شوند به مقر پلیس هدایت و به خانواده آنها برای تهیه لباس مناسب اطلاع داده می‌شود ضمن اینکه از فرد تعهد گرفته می‌شود تا در صورت تکرار تخلف به مراجع قضایی معرفی شود.»

آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه هم با بیان این که به بهانه کار فرهنگی نباید قوانین را زمین زد گفت:« برخورد با بی حجابی و بد حجابی یک خواست مردمی است واین گونه اقدامات از لحاظ قانونی جرم است و مجوزی نیز برای اجرای نکردن قانون به بهانه کار فرهنگی وجود ندارد و نیروی انتظامی باید با قدرت با شرارت‌ها و هنجارشکنی‌های اجتماعی برخورد کند »

دهقانی نماینده مردم دورود و ازنا درباره مبارزه با بی حجابی با نظر رییس دستگاه قضا موافق است:« گاهی افراد از سر ترس و گاهی از روی نادانی می‌گویند باید فرهنگ‌سازی بشود. خب چقدر فرهنگ‌سازی؟ از اینها گذشته نیروی انتظامی باید وارد معرکه شود و جلوی ورود لباس‌های نامناسب را بگیرد سپس ارشاد کنند و در خیابان‌ها تذکر بدهند .»

 

عملکرد تنها مجری قانون در ترازوی نقد

درباره رضایت از برخورد نیروی انتظامی علی‌رغم صحبت‌ها و فعالیت‌هایی  که در این حوزه صورت گرفته نظرهای مختلفی وجود دارد. محمدتقی رهبر به عنوان کسی که تا به حال این موضوع برایش از اهمیت خاصی برخوردار بوده فعالیت نیروی انتظامی را مثبت ارزیابی نمیکند و معتقد است:« نیروی انتظامی و معاون وزیر کشور مدعی هستند که وضع بدحجابی در جامعه بهتر شده است ولی ما این قضیه را در خیابان‌ها می بینیم.» ابوطالب کوشا،رییس سابق دانشگاه علوم قضایی کشور هم نظر رهبر را در این مورد دارد و می گوید:« :« ما نهتنها قانون در این زمینه کم نداریم بلکه قوانین خوبی هم داریم اما متأسفانه این قوانین اجرا نمی‌شود.در این موارد قانونگذار اجرا شدن یا نشدن را تعیین می‌کند اما متأسفانه امروز شاهد آن هستیم که نیروی انتظامی خودش با میل خود از اعمال قانون تخطی می‌کند. »

اما خلیل حیات مقدم عضو کمیسون قضایی مجلس تنها مقصر را نیروی انتظامی نمیداند:« برای حل این موضوع تنها نباید نیروی انتظامی را مسئول و موظف دانست بلکه این موضوع حمایت همه دستگاه‌ها را می‌طلبد. »

سیدعلی طاهری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در این‌باره معتقد است: «در زمینه برخورد با بدحجابان گله‌مندی‌هایی از نیروی انتظامی وجود دارد ولی آنها نیز حرف‌هایی دارند مبنی براینکه دستگاه قضایی برخورد مناسب نمی‌کند.» مرادی نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس درباره برخورد قوه قضاییه و گله مندی نیروی انتظامی می گوید: «هیچ مشکلی در دستگاه قضایی برای اجرای این طرح وجود ندارد چرا که دستگاه قضایی مجری قانون است و در چارچوب قواعد و مقررات جزایی و شرعی با هر نوع عمل مجرمانه ای که در جامعه رخ دهد برخورد می کند.»

موسی قربانی عضو فراکسیون روحانیون مجلس تبادل نظر نیروی انتظامی به عنوان مجری قانون مبارزه با بدحجابی را با علمای مجلس مطلوب ارزیابی می کند و می گوید:« روحانیون مجلس از گسترش بدحجابی در جامعه نگران هستند  و انتقاداتی از وضعیت حجاب در جامعه دارند که انتقال این انتقادات به نیروی انتظامی در ایجاد راهکارهای جدید برای مقابله با این ناهنجاری اجتماعی موثر خواهد بود.»

 

این بار نوبت آقایان است

نکته ای که تا به حال در بحث مبارزه با بدحجابی مغفول مانده بود موضوع حجاب آقایان است که در طرح جدید نیروی انتظامی که از ۲۵ تیر درحال اجرا است با مردانی که لباس‌های نامناسب و یا آرایش موی ناهنجار دارند برخورد خواهدشد. "سردار حسین ساجدی نیا "، رییس پلیس تهران درباره این مطلب می‌گوید: «در کنار زنان بدحجاب باید مردانی هم که از پیراهن‌‏های نامناسب و از آویزهای ویژه‌ای با عنوان گردنبند استفاده می‌کنند هم دستگیر می‌شوند.» حسین ابراهیمی نماینده مردم بیرجند درباره حجاب مردان معتقد است:« اجرای این طرح همه افراد جامعه را در بر دارد و مظاهر بدحجابی و بی‌اخلاقی مختص زنان نیست بلکه مردان هم باید در پوشش و تعاملات اجتماعی به ملاحظات و عرف جامعه توجه کنند.»

فاطمه آجرلو عضو فراکسیون زنان مجلس پوشش برخی مردان را نامناسب می داند و می گوید: «وقتی مردان با ظاهری نامناسب در جامعه حاضر می‌شوند، زنان هم امنیت خاطر نخواهند داشت، پس مردان هم باید مثل زنان حرمت‌های اجتماعی را رعایت کنند.»

فاطمه آجر لو با مثبت ارزیابی کردن این طرح ابراز امیدواری کرد که:« اجرای طرح به صورت مساوی در جامعه دنبال شود و مسئولان با مردان بدلباس هم برخورد جدی داشته باشند.»

محمدرضا امیری کهنوج پوشش و آرایش نامناسب برخی مردان را زننده می داند و معتقد است:« رعایت پوشش مناسب فقط مختص زنان نیست و متاسفانه این روز‌ها می‌بینیم که برخی مردان با ظاهر و آرایش زننده تری نسبت به زنان در جامعه ظاهر می‌شوند که باید در این زمینه هم برخوردهای جدی اتخاذ شود.»

 

زیرساخت‌های فراموش شده

بسیاری از نمایندگان مجلس درباره معضل بد حجابی اعتقاد به کار فرهنگی دارند و این روند را بهترین شیوه برای حل این پدیده ناشایست اجتماعی می دانند. مرادی نایب رییس کمیسیون قضایی مجلس درباره کار فرهنگی در این حوزه نظر جالبی دارد:« مشکل اصلی ما کار فرهنگی است که در این زمینه باید با برنامه ریزی های درازمدت، راهکاری پیش بینی کنیم که موجب شود مردم از لحاظ اخلاقی و فرهنگی ایده و عقیده‌شان به سمتی رود که بدحجابی را برای خود ننگ بدانند.»

غلامرضا مصباحی مقدم در راستای مبارزه با بدحجابی برنامه‌های فرهنگی را مهمترین عامل می داند:« اشاعه فرهنگ حجاب در جامعه باید از طریق برنامه ۹۰ درصد کار فرهنگی و ۱۰ در صد کار قهری و برخوردی پیگیری شود چرا که در غیر این صورت نتیجه بخش نخواهد بود.»

محمد علی رضایی عضو فراکسیون روحانیون مجلس برخورد قهری پلیس را به تنهایی کافی نمی داند و برنامه های فرهنگی را لازمه مقابله با بدحجابی می داند: «اگر زیرساخت‌های فرهنگی آماده نباشد، تشدید برخورد نیروی انتظامی اثری مقطعی خواهد داشت وقتی فضای فرهنگی کشور برای پذیرش باورهای دینی و اجتماعی آماده نیست، برخورد تند نیروی انتظامی اثری مقطعی و گذرا خواهد داشت.»

امیری کهنوج عضو فراکسیون روحانیون مجلس هم همین نظر را دارد و می گوید:« اگر زیرساخت‌های فرهنگی مناسب در جامعه طراحی و بعد از آن با مظاهر بدحجابی و بدپوشی به روش‌های مختلف برخورد شود، می‌توانیم به اجرای موفق طرح امنیت اجتماعی امیدوار شویم.»

علی مطهری حضور تمام نهادهای زیربط فرهنگی در این موضع را لازمه موفقیت مقابله با بی حجابی می داند و معتقد است:« کار فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف ازسوی همه نهادهای فرهنگ‌ساز لازم و ضروری است، چنانکه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت آموزش و پرورش وظیفه دارند با ارائه استانداردهای حجاب و عفاف به جوانان و نوجوانان زمینه‌های فرهنگی حفظ عفاف و حجاب را فراهم سازند.

 

صداوسیما موظف به الگوسازی است

صداوسیما براساس قانون«راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» به عنوان نهادی که وظیفه تبیین نقش حجاب و عفاف در سلامت جامعه را برعهده داشته و دارد چقدر در این حوزه موفق عمل کرده و اساسا چه نقشی را در این روند می تواند بر عهده بگیرد؟ حیات مقدم نماینده مردم ماهشهر در این باره معتقداست :« بدون شک امروز نیازمند تصویب قانون و مشخص کردن الگوها هستیم. در مسیر الگوسازی صدا و سیما و رسانه‌ها می‌توانند نقش خوبی را ایفا کنند و به مقابله با بدحجابی کمک کنند.»

مصباحی مقدم عضو فراکسیون روحانیون هم نقش برنامه‌های صداوسیما را در ارائه الگوی مناسب حجاب مهم می داند و می گوید:« برنامه‌های صدا و سیما باید برنامه‌های لازم برای ارتقا سطح فرهنگ حجاب را در جامعه به طور جدی تری پیگیری کند و علاوه بر ارائه الگوهایی اسلامی در میزگردهایی با حضور زنانی که مومنانه حجاب را رعایت می‌کنند به توجیه فکری مردم بپردازند.».سید علی طاهری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم دراین باره تصریح کرده:«صداو سیما باید با تولید برنامه های جذاب و هنری فواید و مضرات حجاب را بازگو کند با اجرای برنامه های اثر گزاردر این حوزه در راستای حل آن قدم بردارد.»

 

و اما دولت !

نگاه و عملکرد دولت برعکس سایر نهادها به مقوله بد حجابی  یک فرآیند منفعلانه را دنبال می کند.این موضوع به خصوص در نگاه رییس جمهور نمود بیشتری دارد. محمود احمدی نژاد در سال ۸۴ و نزدیک به انتخابات درباره حجاب زنان و جوانان گفته بود: «مگر مشکل کشور ما تار موی جوانان است» البته این تمام ماجرا نبود بار دیگر این اتفاق در سال قبل افتاد و رییس جمهور این بار  در یک برنامه زنده تلویزیونی به نیروی انتظامی و برخوردهایی که در زمینه حجاب و عفاف صورت می گرفت اعتراض کرد:« ما این‌گونه برخوردها را توهین می‌دانیم که زن و مردی در خیابان راه بروند و کسی بیاید بگوید نسبت شما چیست؟ به اعتقاد بنده روش موجود روش درستی نیست، البته این به آن معنا نیست که ما نابسامانی‌های اجتماعی را نمی‌بینیم یا نباید اصلاح کنیم .دولت این‌گونه رفتارها را قبول ندارد و تا آنجایی که بتواند برخورد و کنترل خواهد کرد . بنده در همین جا به صراحت اعلام می‌کنم که ما مطلقا و از بنیاد با این موضوع مخالفیم.». علی اکبر جوانفکر در سایت خود و در جواب سوالی درباره نظر دولت درمورد حجاب و عفاف به حمایت از رییس جمهور پرداخت و گفت:« فکر می کنم برای همه روشن است که دولت در مساله برخوردهایی که به خاطر پوشش و حجاب صورت گرفته و می گیرد ، مسوول نیست هرچند که به راحتی هم نمی شود از بار مسوولیت شانه خالی کرد. اگر نیروی انتظامی تحت فرمان وزیر کشور یا رئیس جمهور قرار می داشت جای گله و نگرانی نبود".»

با این اظهارنظرها دولت به عنوان یکی از مسئولان اجرای قانون حجاب و عفاف تکلیف خود را با موضوع بدحجابی روشن کرد. محمدتقی رهبر درباره نگاه دولت به مقوله حجاب می گوید:« در مورد برخورد با بدحجابی نگاه غلطی در دولت وجود دارد که خود آنها نیز در دوره هشتم و نهم دولت اعلام کردند که با برخورد با بدحجابی مخالفیم و نباید با بدحجابان برخورد شود که البته این اقدام دولت موجب باز شدن میدان برای بی حجابان شد.» علی مطهری صحبت های رییس جمهور را در این باره به شدت نقد کرده و معتقد است:« این اظهارنظر نه تنها حجاب و عفاف را در جامعه تضعیف کرد، بلکه به اقتدار نظام در مسئله عفاف و حجاب آسیب وارد کرد و بسیاری گمان بردند که حکومت اسلامی به دو بخش تقسیم شده است که بخشی از آن خواستار برخورد با ناهنجاری‌های عفاف و حجاب هستند و برخی آن را قبول ندارند»عضو کمیسیون فرهنگی مجلس برخورد با بی حجابی را وظیفه دولت می داند و در ادامه می گوید:« اعمال قانون در حوزه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مردم و علما نیست، بلکه اجرای قانون عفاف و حجاب برعهده دولت است و دولت نیز در انجام این وظیفه کوتاهی و قصور کرده است.»

محدتقی رهبر سیاست‌های غلط دولت را عامل افزایش بی حجابی در جامعه می داند و  اضافه می کند:« سیاست غلط و عدم هماهنگی موجب شده روز به روز بدحجابی در جامعه زیاد شود و نوعی بی توجهی، سستی و وادادگی در دستگاه دولتی مقابل پدیده شوم بدحجابی دیده می شود.» البته این ها گوشه ای از اظهار نظرهای نمایندگان مجلس در این باره بود، ولی نمایندگان بی کار ننشسته اند و وزیر کشور را برای پاره ای از توضیحات به مجلس احضار کرده اند. علی مطهری درباره سوال از وزیر کشور می‌گوید:« در صورتی که توضیحات وزیر کشور در کمیسیون کافی و قانع‌کننده نباشد، سؤال از وزیر کشور را به صحن علنی مجلس می‌بریم و برای آن امضا جمع می‌کنیم.»  محمدتقی رهبر هم هشدار جدی ای در باره این موضوع به دولت داده و تاکید کرده است:« آقایان بدانند که از احضار وزرا به مجلس به خاطر حجاب خسته نخواهیم شد چرا که رسالت ما حراست از حقوق مردم و جوانان است.»

وضو !

 

گفت و شنود
گفت: دیروز مجلس شورای اسلامی در اقدامی تحسین برانگیز یکی از بزرگترین مشکلات مردم را حل کرد!
گفتم: هزاران آفرین، صد بارک الله. خب! حالا کدام مشکل بزرگ مردم را حل کرده اند؟
گفت: دیروز تصویب کردند که یک دوره ناتمام نمایندگی هم یک مقطع تحصیلی حساب می شود و تمام نمایندگان دوره کنونی مجلس قبل از پایان دوره نیز فوق لیسانس تلقی شده و می توانند در انتخابات دور بعد نامزد شوند!
گفتم: اولا مطابق نص صریح اصل 63 قانون اساسی یک دوره نمایندگی 4 سال است، نه 3 سال و چند ماه، ثانیا مطابق اصل 98، تفسیر قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است، نه مجلس و ثالثا؛ اصل 63 کمترین ابهامی ندارد که نیاز به تفسیر داشته باشد.
گفت: چه عرض کنم؟! مجلس هشتم روی دست دانشگاه تقلبی «هاوایی» بلند شده. بدون تحصیل مدرک تحصیلی می دهد! تازه، دوره همین مدرک تحصیلی غیرعلمی و عجیب و غریب را هم برای رقابت با کسانی که مدرک تحصیلی واقعی دارند، دستکاری می کند و کاهش می دهد و...
گفتم: یارو برای رقابت با مسجد محل، یک مسجد ساخته بود و بالای سردر مسجد پلاکارد بزرگی نصب کرده و روی آن نوشته بود؛ مژده! مژده! نماز صبح، یک رکعت، بدون وضو، بعد از طلوع آفتاب! و برای رعایت حال متقاضیان نماز با لباس غصبی هم اشکالی ندارد!

شیخ مفید رحمة الله

 بسمه تعالی 

 

   شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، در سال 336 هجرى در حوالى بغداد دیده به جهان گشود. وی از چهره‏هاى بسیار درخشان شیعه در جهان اسلام مى باشد. او هم متکلم است و هم فقیه. ابن ندیم در فن دوم از مقاله پنجم «الفهرست» که درباره متکلمان شیعه بحث مى‏کند، از او به عنوان «ابن المعلم» یاد کرده و او را ستایش مى‏نماید. کتاب معروف او در فقه نیز «المقنعة» است.

ابویعلى جعفرى که داماد مفید بوده است، مى‏گوید:

«مفید شب ها مختصرى مى‏خوابید و بقیه شب را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید مى‏گذرانید.»

شیخ مفید از شاگردان ابن ابى عقیل است. وى در حومه بغداد دیده به جهان گشود و دانش‏هاى ابتدایى را در خانواده و زادگاه خویش به پایان برد. او در یک خانواده پرسابقه و اصیل در تشیع و از سلاله نیکان و پاکان به دنیا آمد. سراسر وجود خاندان او مالامال از عشق به اهل بیت رسالت علیهم السلام بود.

وى راهى بغداد گردید و در آنجا از محضر اساتید و دانشمندان کسب علم و دانش نمود تا در علم کلام، فقه و اصول سرآمد دانشمندان گردید.

شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنى داراى جایگاهى رفیع است که به کلماتى از بزرگان اشاره مى‏کنیم:

1. نجاشى، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید درباره او مى گوید:

«محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ما است - که رضوان خدا بر او باد - فضل او در فقه و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تالیفات متعددى دارد.»

2. شیخ طوسى، شاگرد ارزنده مکتب او، درباره استاد در «فهرست» مى‏نویسد:

«محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهى گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنى دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضر جواب بود او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.»

3. ابن حجر عسقلانى نیز درباره او مى‏گوید:

«او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیارى از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در «واسط» زندگى مى کرد و به آموزگارى مى‏پرداخت و در «عکبرى» کشته شد. گفته مى‏شود که عضدالدوله به ملاقات او مى‏شتافت و هنگام مریضى به عیادت او مى‏رفت.»

4. عماد حنبلى، یکى دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او مى‏گوید:

«او بزرگى از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه مى‏باشد. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره مى‏پرداخت. موقعیت شایان توجهى در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان مى‏داد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه و خوش‏لباس بود.

او مورد زیارت و ملاقات عضدالدوله قرار مى‏گرفت. نزدیک 76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیف دارد. تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکت جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد....»

اساتید

1. ابن قولویه قمى

2. شیخ صدوق

3. ابن ولید قمى

4. ابوغالب زرارى

5. ابن جنید اسکافى

6. ابوعلى صولى بصرى

7. ابوعبد الله صفوانى

شاگردان

1. سیدمرتضى علم الهدى

2. سیدرضى

3. شیخ طوسى

4. نجاشى

5. ابوالفتح کراجکى

6. ابویعلى جعفر بن سالار

بنا بر نقل شیخ طوسى، شاگرد برجسته شیخ مفید، وى بالغ بر 200 عنوان کتاب تألیف نموده است، از جمله:

1. المقنعة

2. الفرائض الشرعیة

3. أحکام النساء

4. الکلام فی دلائل القرآن

5. وجوه إعجاز القرآن

6. النصرة فی فضل القرآن

7. أوائل المقالات

8. نقض فضیلة المعتزلة

9. الإفصاح

10. الإیضاح

شیخ مفید در سال 413 هجرى، در بغداد و پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت.

شیخ طوسى، که خود در تشییع جنازه او حضور داشته است، مى‏گوید:

روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سیدمرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد علیه السلام، پایین پاى آن حضرت، نزدیک قبر استادش ابن قولویه، مدفون گردید.

چرا امام خامنه ای؟

بسم الله الرحمن الرحیم 
 


به کار بردن واژه «امام» برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و معمار نظام مقدس جمهوری اسلامی از سال ها قبل از پیروزی انقلاب، بین دو واژه زیبای خمینی و امام، پیوندی برقرار کرده بود که پس از پیروزی انقلاب، با اشاره به یکی از این دو واژه، خود به خود دیگری در اذهان متبادر می شد. هر چند در همان ابتدای انقلاب عده ای از کج اندیشان مغرض یا ساده لوحان جاهل، برای ایجاد سوال در این راستا، می گفتند مگر ما بیش از 12 امام داریم اما جامعه اسلامی و انقلابی ایران با عشق و علاقه و از سر اعتقاد و به صورت حقیقی، کلمه امام را برای آن عزیز سفر کرده به کار برد و در تمامی نوشته ها، خطابه ها و رسانه ها از ایشان با عنوان «حضرت امام خمینی» یاد می شد. به کار بردن این عنوان برای خمینی عزیز، ریشه در اعتقادات دینی، آموزه های اسلامی و نظریه سیاسی شیعه دارد. نظریه سیاسی شیعه مبتنی بر اندیشه «امت و امامت» است. در واقع در یک جامعه اسلامی که حکومت آن دینی و اسلامی باشد، پیشوا و رهبر جامعه را امام گویند. سوال این است که چرا در نظام جمهوری اسلامی که دارای یک نظام دینی، اسلامی و با محوریت ولایت فقیه است، پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)، واژه «امام» برای خلف صالح ایشان، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) به کار برده نشد؟ آیا برای به کار نبردن این واژه برای رهبر معظم انقلاب اسلامی، توجیه عقلانی، دینی و عرفی وجود دارد؟ شاید عده ای قلیل حساب شده مانع از به کار بردن این واژه برای مقام معظم رهبری در سال 1368 شده باشند و دیگران نیز با این تصور که شاید تکرار این واژه برای دیگری از عظمت حضرت امام خمینی(ره) بکاهد، آن عده قلیل را تبعیت کردند، اما امروز باید با صراحت و شجاعت اعتراف کنیم که در سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره)، پس از اعلام نام «خامنه ای عزیز» از سوی خبرگان رهبری، دچار اشتباهی بزرگ شدیم و آن اشتباه این بود که از ایشان با عنوان «امام» یاد نکردیم. پس از گذشت دو دهه، افرادی از بزرگان به این اشتباه امت و به ویژه نخبگان این امت اعتراف کردند. پس از فتنه سال 88 یکی از مراجع عظام تقلید، یعنی حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی، با صراحت اعلام کرد که اشتباه کردیم و باید از همان اول از ایشان با عنوان «امام خامنه ای» یاد می کردیم. اکنون مدتی است که در جامعه، بین مردم، مسئولان و در برخی از رسانه ها، به این مهم توجه می شود و از رهبر انقلاب اسلامی و ولی فقیه حاکم با عنوان «امام خامنه ای» یاد می گردد. باید اهتمام ویژه ای داشت و اشتباهی را که در گذشته به هر دلیلی مرتکب شدیم، جبران نماییم. صدا و سیما باید در این مسیر به رسالت رسانه ای خود به عنوان رسانه ملی که نقش مهمی در فرهنگ سازی دارد، عمل نماید. ائمه جمعه سراسر کشور و دیگر صاحبان تریبون و قلم باید بسیج گردند. وظیفه خود بدانیم که اولاً از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ادای حق جایگاهش، با عنوان «امام خامنه ای» یاد کنیم و ثانیاً دلیل به کار بردن این عنوان را برای مردم تبیین نماییم. هر چند مردم ما به خوبی می فهمند که خامنه ای امام است، به همان دلایلی که خمینی امام بود، اما این فهم و اعتقاد مردم، ضرورت تبیین را مرتفع نمی سازد.

امام یعنی راهنما، پیشوا، رهبر و کسی که باید به او اقتدا کرد و از او تبعیت نمود. پیش نماز را از این جهت امام جماعت گویند که مردم در اقامه نماز کاملاً از او تبعیت می کنند. در نظام سیاسی اسلام، مردم در حکم «امت» و رهبر یا حاکم جامعه در حکم «امام» است.

یعنی نظام سیاسی اسلام، نظام «امت و امامت» است. این نظام ریشه در اصول اعتقادی و جهان بینی توحیدی

دارد. در اندیشه توحیدی، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداوند است و خداوند نیز انسان را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داده است. حاکمیت خداوند بر دو نوع تکوینی و تشریعی است. بر اساس اعتقاد به حاکمیت تکوینی خداوند، هیچ موجودی، از ذرات بی مقدار و بی جان گرفته تا پیچیده ترین پدیده های جاندار آفرینش، از حوزه قدرت و قلمرو علم خداوند خارج نیست «لا یعزب عنه مثقال ذره فی السموات و لا فی الارض»( سبا، آیه 3)

این خداوند حکیم که هم خالق جهان است و هم رب و پرورش دهنده و هدایت کننده موجودات، انسان را موجودی مختار و با اراده آفریده و او را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته و در عین حال، راه سعادت و درست زندگی کردن را با فرستادن انبیا و کتب آسمانی به او نشان داده است «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» (انسان، آیه 3)

خداوند با فرمان «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نسا، آیه 95)، حاکمیت تشریعی خود را از سه راه اعمال نموده و به عبارت دیگر مسیر اطاعت خدا را مشخص کرده است. انسان از سه طریق با توجه به شرایط زمانی خداوند را اطاعت می کند:

الف- اطاعت از پیامبر اکرم(ص) که ولایت مستقیم از خداوند دارد «النبی اولی بالمومنین من انفسهم» (احزاب، آیه 6)

ب- اطاعت از امامان معصوم(ع) که ولایت از نبی اکرم(ص) دارند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»

ج- اطاعت از ولی فقیه عادل که در زمان غیبت امام زمان(عج) به نیابت از آن حضرت ولایت امر و امامت امت بر عهده وی می باشد. در توقیع شریف امام زمان(عج) آمده است: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم»

بر اساس ادله عقلی و نقلی، فقهای جامع الشرایط دارای ولایت و امامت عامه هستند. هر چند امامت خاص از آن رسولان و امامان معصوم(علیهم السلام) است، لکن از حیث ولایت و امامت در امر اداره جامعه هیچ تفاوتی میان فقیه جامع الشرایط با امام معصوم و پیامبر اکرم(ص) وجود ندارد. معنی ولایت مطلقه فقیه چیزی جز آنچه گفته شد، نیست.

حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه (حکومت اسلامی) حقیقت مذکور را چنین بیان می دارند: «اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت(علم به قانون و عدالت) باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا می باشد و بر همه مردم لازم است از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی حضرت رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بود و یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت امیر(ع) از همه بیشتر است. لکن زیادی فضایل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمی دهد. همان اختیارات ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه (صلوات الله علیهم) در تدارک سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه قرار داده است.» (حکومت اسلامی، ص 55)

بنابراین در نظام سیاسی اسلام، امامت فقیه به نیابت از امامت معصوم(ع) است و همان اختیارات حکومتی معصوم را دارد. وقتی هیچ تفاوتی بین اختیارات امامت فقیه یا ولایت فقیه با ولایت و یا امامت معصوم(ع) نباشد، بین اختیارات فقهایی که واجد شرایط ولایت و امامت مسلمین باشند نیز هیچ تفاوتی وجود ندارد. همان اختیاراتی را که حضرت امام خمینی(ره) از حیث ولایت و امامت بر مسلمین از آن برخوردار بودند، اکنون ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) نیز از همان اختیارات برخوردار است.  

 

یدالله جوانی

زیبای خفته سیستان

  بسمه تعالی

آتشفشان

 


سیستان و بلوچستان بهشت گردشگرانی است که در سفرهایشان به دنبال تاریخ می گردند. جایی که حتی سنگ های زمین هم تاریخ کهن ایران را برای شما بازگو خواهند کرد. جایی که حتی آتشفشان نیمه فعالش هم می تواند بهانه ای برای بستن کوله پشتی سفر شما باشد!


 

تفتان آتشفشان عجیبی است که تنها وقتی گذارتان به آن بیفتد می توانید شگفت انگیزی اش را باور کنید. این آتشفشان نیمه فعال است و از دهانه آن دود و گوگرد بیرون می آید و منظره ای را مقابل چشمانتان می آورد که نمونه آن را در هیچ گوشه ایران ندیده اید.

آتشفشان

رشته کوه تفتان با مساحت کل هزار و 800 کیلومتر مربع بین 5 .28 الی 30 .28 عرض شمالی و50 . 60 الی 15.61 طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد و صعود به آن از چهار مسیر امکانپذیر است، جبهه غربی به مسیر پناهگاه معروف است و مسیر شرقی از روستای ترشاب و مسیر شمالی از روستای تمین می گذرد. مسیر شمال شرقی دو راهی سنگان و روستای خنجک از دیگر مسیرهای ارتباطی به این قله است.

این رشته کوه تا زاهدان 100 کیلومتر، تا مرز میرجاوه 55 کیلومتر و تا دریای عمان 380 کیلومتر فاصله دارد. بنابراین شما با سفر به تفتان به مرکز دایره ای سفر می کنید که در محیط آن مجموعه ای از دیدنی ها گردآمده اند!

آتشفشان

بعضی از مناطق و محدوده های تفتان به علت گوگردی بودن مانع از هر نوع حیات گیاهی و جانواری شده اند اما در عوض دریاچه های مختلف آن محل زندگی آبزیانی است که در اعماق آب زاد و ولد می کنند.

در اطرف کوه تفتان دره های متعددی است که آبهای قسمت شمال و شرق آن به صورت رودخانه لادیز و گزد به رود میرجاوه که امتداد رود تلخ آب است می ریزد و آبهای دره های جنوبی تفتان از دره خاش می گذرد.

گیاه خاص منطقه تفتان زیتون وحشی، بنه، بادام کوهی، زرشک وحشی، پونه، درمنه، آویشن خار گلک و گرمونه که برای دل درد بسیار مفید است و تقریبا تمام ارتفاعات را پوشانده است.

آتشفشان

و در ارتفاعات کوه تفتان سه دریاچه وجود دارد که به سر دریا معروف است. این دریاچه در خط الراس ارتفاعات مرکزی رشته کوه تفتان و در قسمت شمال شرق روستای نرون و غرب قله قرار دارد و این فرصت را به شما می دهد که در فصول گرم سال چند ساعتی را با قایقرانی بگذرانید.

دو دریاچه عمق کم دیگر در قسمت شمال قرار دارد که آب آنها شیرین است و دیگری نسبتا دارای آب شور دائمی است.

کوه تفتان در اصطلاح محلی به چهل تن معروف است و شایع است چهل تن از راشدین مذهبی در این کوه ناپدید شده اند و به همین دلیل به آن کوه چهل تن می گویند و شاخک شمال آن هم به همین سبب به اسم کوه زیارت معروف است. این کوه چهار قله به نام های زیارت قله شمالی، مادر کوه قله جنوبی و آتشفشانی دارد و قله شمال شرقی صبح کوه نام دارد و قله ای که در مغرب مادر کوه قرار گرفته، به نر کوه معروف است.

آتشفشان

بد نیست بدانید که در طول سال بر قله تفتان برف نشسته و ماده خروجی از قله تفتان در صورتی که با آب مخلوط شود تولید اسید سولفوریک می کند که ماده بسیار خطرناکی است و در اصطلاح محلی به تیز آب سلطانی هم معروف است.

عکس:نمادهای فراماسونری در شهر

 بسمه تعالی

هرم های فراماسونری در چهاراه یافت آباد مرکز خرید مبل

در معماری ماسونی هرم با رأس جدا و یا هرم با رأس نورانی نشان دهنده چشم جهان بین«All seeing eye» است که به صورت یک هرم و چشم در رأس آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است

نماد کلیسای سن ماری که یکی از اُبلیسک‌های معروف (نماد شیطان) روبروی آن قرار دارد

نمایی از طراحی های فراماسونری در چهاراه یافت آباد

نمایی از چهاراه یافت آباد و هرم های احداث شده

نماد کلیسای سن ماری و هرمی که رأس آن چشم جهان بین قرار دارد

 

نمایی از طراحی های فراماسونی در چهاراه یافت آباد

فراماسونها معتقدند در ابتدای ورودی معبد سلیمان دو ستون (بوآز و جاشین) قرار داشته و حال اگر این دو ستون را در کنار هم بگذاریم عدد 11 را تشکیل میدهند این دو ستون دروازه ورود جن‌ها به دنیای انسان‌هاست

هرم با رأس جدا نماد چشم جهان بین«All seeing eye» است که به صورت یک هرم و چشم در رأس آن می باشد.

در معماری ماسونی هرم با رأس جدا و یا هرم با رأس نورانی نشان دهنده چشم جهان بین«All seeing eye» است که به صورت یک هرم و چشم در رأس آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است


آرم یکی از فروشندگان مبل در چهاراه یافت آباد که از 11 شکل «عدد مقدس فراماسونها» در طراحی آرم خود استفاده کرده و یک هرم با رأس جدا شده که در عقب تصویر نمایان است

 نمایی از طراحی های فراماسونری در چهاراه یافت آباد

کتاب و پیکر آیت الله قزوینی پس از 17 سال مثل روز اول

 بسمه تعالی 


پیکر آیت الله آقا سید محمد کاظم قزوینی به همراه کتاب روی سینه اش «فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد؛ فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت» پس از 17 سال، سالم از قبر خارج شد.
آیت الله سید محمد باقر فالی در گفت وگو با خبرنگار فارس در خرمشهر با بیان این مطلب اظهار داشت: مرحوم آیت الله آقا سید محمد کاظم قزوینی از منبری ها و نویسندگان مهم حوزه علمیه کربلای معلا بودند. ایشان فرزند مرحوم آیت الله العظمی آقا سید ابراهیم قزوینی هستند که در سن کودکی پدرشان را از دست داده و یتیم شده و در دامان مرحوم عمویشان آیت الله سید صادق قزوینی پدر آیت الله سید مرتضی قزوینی که هم اکنون امام جماعت حرم امام حسین(ع) هستند، پرورش یافت.
وی خاطرنشان کرد: آن مرحوم در کنار خدمت به منبر اهل بیت(ع)، کتاب های متعددی تألیف کرده اند که از جمله آن «الامام علی من المهد الی اللحد»، «فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد»، «الامام جواد من المهد الی اللحد»، «الامام هادی من المهد الی اللحد»، «الامام العسکری من المهد الی اللحد» و همچنین «الامام المهدی من المهد الی الظهور» است.
آیت الله فالی در ادامه با یادآوری اینکه «این عالم ربانی با توجه به دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان حنجره، 17 سال پیش در شهر مقدس قم دار فانی را وداع گفت تصریح کرد: هفده سال پیش پس از تشییع عظیم و پرشور، پیکر مطهر آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در حسینیه کربلایی های مقیم قم در محراب حسینیه دقیقاً زیر منبری که سال های سال عرض ارادت به اهل بیت می کرد به خاک سپرده شد.
وی ادامه داد: روی سینه آن مرحوم کتاب «فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد؛ فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت» را قرار داده بودند، این کتاب به زبان های مختلفی از جمله زبان فارسی ترجمه شده است. هم اکنون پس از 17 سال در پی توسعه حرم حضرت فاطمه معصومه(س) از خانواده ایشان می خواهند که حسینیه مذکور با توجه به همجواری با حرم مطهر تخریب شود، قبر ایشان نبش شد و مشاهده شد بدنشان تازه، کفن دست نخورده و سالم و کتاب فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت کماکان بر روی سینه مبارک شان قرار دارد.
به گفته این خطیب توانا و برجسته منبر اهل بیت(ع)، هم اکنون پیکر مرحوم آیت الله آقا سید محمد کاظم قزوینی موقتاً در یکی از سردخانه های شهر مقدس قم است تا ان شاءالله ترتیبات لازم برای انتقال آن به کربلای معلا فراهم شود و در کنار حرم حضرت آقا امام حسین(ع) آرام گیرد.
مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی به سال 1348 هجری قمری در شهر مقدس کربلا در خانواده علم و تقوا چشم به جهان گشود. نسب این مرد بزرگ به حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. وی با وجود آن که در آغاز جوانی از نعمت والدین محروم شد، با این همه در راه کسب علم و کمال از پای ننشست، پس از تکمیل سطح در حوزه علمیه کربلا سال ها در دروس خارج فقه و اصول علمای بزرگ آن سامان شرکت کرد، آنگاه از راه تألیف و خطابه و منبر و تدریس فقه و اصول و تفسیر مشغول خدمت شد.
دیری نگذشت که به واسطه امر به معروف و نهی از منکر و موضع گیری های شجاعانه وی در برابرحاکمان مستبد عراق، تحت تعقیب قرار گرفت و بارها به زندان افتاد و متحمل سخت ترین زحمات و شکنجه ها شد، حتی آخرین بار به اعدام محکوم شد که به دنبال آن پس از ماه ها زندگی مخفی از عراق خارج شد و بعد از مسافرت به چند کشور اسلامی در نهایت به ایران آمد، و بعد از عمری تلاش و جهاد و فداکاری و انجام خدمات علمی و دینی در روز سیزدهم جمادی الثانی سال 1415ه.ق در شهر مقدس قم به دیار باقی شتافت.

نگاهمان را زهرایی کنیم

 بسمه تعالی 

بصیرت:1-خلقت زهراء(س):بر اساس روایات اسلامی وقتی خداوند قدیر به پیامبرش(ص) می فرماید:«لولاک ما خلقت الافلاک» اگر به خاطر تو نبود آسمانها را خلق نمی کردم ومی افزاید: وخلقت تو بخاطر علی (ع) است و خلقت او برای فاطمه است(س) زنان مسلمان باید به خود ببالند که در فرهنگ اسلامی یک زن فلسفه آفرینش را به خود اختصاص داده و مردان ما باید به چنین اسلامی افتخار کنند. زنان ما باید چنین زنی را الگوی خود قرار دهند که سرور زنان عالم است و مردان ما باید یک عمر در طلب شفاعت او دعا کنند.

2- ولادت زهرا(س): دختر رسولخدا (ص) زمانی پا به عرصه گیتی گذاشت که زنان جرأت نداشتندخبر تولد دخترکان خود را به شوهرانشان بدهند و مردان دختردار شده، روی رفتن در ملاعام را نداشتند.پدرمجبور بودبرای رفع شرمندگی ، پاره های تن خود را زنده زنده به خاک بسپارد تا بتواند سرش را بالا بگیرد. زهرا آمد اما نه مادرش خجل زده بود نه پدرش شرمسار، بلکه هر دو خوشحال و شکرگزار.درحالیکه دربرابر خود با کفار و مشرکینی مواجه بودند که به خاطر ابلاغ رسالت الهی، آنها را طرد کرده بودند. با تولد یگانه دختر نبی مکرم اسلام (ص) خداوند علیم، تفکر جاهلینی که پسر را بر دختر رجحان می دادند و دختر داران را ابتر و بدون نسل می دانستند، باطل کرد و فرمود:« انا اعطیناک الکوثر».

3- کودکی زهراء (س): زهرا کودک بود که مادر عزیزش را از دست داد اما هرگز فقدان ماد را بهانه ای برای فشار روانی بر پدر، طرد نامادری، وسیله ای برای انزوا و کج خلقی قرار نداد. زهرا یتیمه شد اما به همه دختران و پسرانی که فقدان پدرئ مادر خود را بهانه ای برای رفتارهای ناشایست و توجیهی بر خمودگی و روان پریشی خود می دانند، عملاً پیام داد که چنین طرز تلقی و ساده اندیشی باطل و مردود است.

4- نوجوانی زهراء(س): فاطمه دختر بود اما چنان در کارهای خانه و بیرون منزل کنار پدر قرار داشت که مدال افتخار «ام ابیها» را از طرف رسول خدا(ص) دریافت کرد. وقتی پیامبر خدا(ص) به خاطر عدم پذیرش دعوتش به اسلام از مردم رنجور می گشت، دلش می سوخت و رویش زخمی می شد. این فاطمه بود که غمها ز دل پدر بر می داشت و خون از رخش بر می گرفت.

5- ازدواج زهراء(س)؛ در شرایطی که تفکر مسیحیت به رغم تسلط بر غالب کشورهای غربی و داعیه دار تمدن بشری، بر این باور است که اگر انسان ازدواج کند دیگر از نظر معنوی رشد نمی کند و توجه به این غریزه آدمی را مغایر با تکامل و تعالی انسان می دانند، دین مبین اسلام، تکمیل دین را در گرو پاسخ به نیازهای مادی انسان دانسته و ازدواج را موجب تضمین معنویت می شمارد. حضرت صدیقه طاهره(س) در سنین پایین ازدواج کرد تا علاوه بر رد عملی این توهم بشر غربی، به همه زنان امروز بگوید که نه تنها ازدواج با معنویت خواهی مغایرتی ندارد بلکه تاخیر در این امر مهم نیز جایز نیست. این پیام سرور زنان عالم است که کسی را یارای رقابت با او در عرصه معنویت و عصمت را ندارد.

6- همسر داری زهراء (س)؛ وقتی انسیه حوراء با علی ابن ابیطالب (ع) ازدواج کرد خواستگاران زیادی داشت اما پیامبر خدا(ص) امر ازدواج دخترش را به خدا واگذار می کرد تا روزی که جبرئیل خبر امر الهی مبنی بر ازدواج زهرا و علی(ع) را آورد. هشت سال زندگی آن دو در مقیاس سایر افراد، اندک است اما برای اثبات لیاقت آن دو برای یکدیگر مدت زیادی است. علی (ع) به عنوان شوهر ثابت کرد که اگر او نبود زهراء(س) همسر و کفوی نداشت چرا که او فقط می دانست شأن و مقام فاطمه چیست؟ و این پیامی است برای دختران امروز ما که باید بدنبال همسر واقعی «کفو» خود باشند و این به داشتن مال و منصب نیست بلکه به درک و شعور است تا همدیگر را بفهمند و بدانند برای چه زندگی می کنند.

زهرا هم به عنوان همسر به اثبات رساند که نه دخت نبوت و نه مقام عصمت، نه علم زهراء و نه بی همتایی اش در بین زنان، هرگز موجب فخر فروشی و غرور نشد، هرگز امر شوهرش را به هر بهانه ای رد نکرد. هرگز چیزی نخواست که شوهر شرمنده شود و اینکه هرگز طمعی به بیت المال نکرد؛ چه آن روز که پدرش شخص اول مدینه بود و چه روزی که شوهرش امیرمومنان بود و خلیفه. این پیام زهرا(س) به همه آقا زاده ها و خانم زاده هایی است که بدنبال زیاده خواهی هستند.

7- خانه داری زهراء(س)؛ زهرا ساده زیست بود و از همان زندگی ساده انفاق می کرد . زهرا گاهی برای خوردن چیزی نداشت اما وقتی موفق به تهیه قرص نانی می شد همان را می بخشید. زهرا درخواستی از علی نداشت و هرگز فهرستی از آنچه نیاز داشت تهیه نکرد. زهرا در اثر کارهای زیاد خانه، بسیار خسته می شد و گاهی از دستانش خون می چکید اما هرگز شکایتی نداشت. زهرا در حالیکه مستحق ترین افراد به استفاده از تمتعات دنیا بود اما هرگز دنیا گرا و دنیا طلب نشد و از نگاه او دنیا وسیله ای بود برای سعادت اخری.

این پیام بتول عذراست به همه زنان امروز که مقصد را فراموش کرده و خود به مثابه کالایی در میان زیبایی های دنیوی گم شده اند و هر روز تلاش می کنند تا بیشتر از مقام معنوی خود فاصله گرفته و به اشیاء و کالاهای مادی بدل شوند.

8- ولایتمداری زهرا(ص)؛ راضیه ی مرضیه در روزهای سخت پس از پدر، روزهایی که همیشه چشمانش اشکبار بود درس ولایت پذیری و دفاع از ولایت را به همه ابناء بشر آموخت. شاید اینکه زهرا نمی خواست بعد از رحلت پدر بزرگوارش زنده بماند این بود که نمی خواست مظلومیت ولایت را ببیند. البته برای هر زنی سخت است که شوهرش را دست بسته و تحقیر کنند، قدرش نشناسند و حقش ضایع کنند، اما اگر زهرا مرگش را از خدا طلب می کرد قریب به یقین علتش را باید در بی تابی او در ماجراهای غصب حکومت و ظلم ولایت می داند. زهرا تکلیفش را در دفاع از ولایت می دانست و تا آنجا که توانست دفاع کرد اما افاقه نمی کرد وساطت او و سخنانش بر گوش های مهر خورده.

9- وصایای زهراء (س)؛ زهرا به عنوان یک مادر شهید هرگز اجازه نداد خون فرزندش پایمال شود. او وصیت کرد عاملین شهادت «محسن(ع)» حق ندارند در تشیع جنازه اش حضور یابند و حتی قبرش را از آنها پنهان کرد تا کسانی که خون مسلمانی را می ریزند و به خاندان رسول خدا(ص) اهانت می کنند و ولایت را طرد می کنند، فرصت عذر خواهی و توبه نداشته باشند.

زهرای زکیه به ما آموخت که به همان اندازه که تولی و حب اهل بیت ارزشمند است تبری و بیزاری از دشمنان اهل بیت نیز هم قداست دارد و ضرورت.

10- شهادت زهراء(س)؛ مادر مظلوم ائمه اطهار روی در نقاب خاک کشید در حالی که سهمش از دنیا یک پهلوی شکسته بود و یک بازوی ورم کرده با رخی نیلی. او حتی برای خود از این دنیا مرقدی هم نخواست تا به همه دوستان و شیعیانش نشان دهد که گل سرسبد عالم خلقت، چیزی از دنیا با خویش نبرد. چرا که او نگاهش به دنیا به معنای واقعی «مزرعه آخرت» بود او از دیار فانی هیچ نخواست تا همه چیز را در دیار باقی، از آن خود کند. نگاه زهرا به دنیا ابزاری بود و چه خوب بهره گرفت از آن زهراء (س). در این دنیا «نگاه زهرایی به دنیا» رمز و کلید مشکلات امروز همه انسانهاست. مشکلاتی که اگر حل نشود فردای ناخوشایندی در پی خواهد داشت. فردایی که ابدی است و برای فرار از مشکلات راهی نیست. نگاهمان را زهرایی کنیم تا از شفاعت حضرتش بهره مند شویم. انشاءالله حسین عبداللهی فر

آیت الله مصباح یزدی: ولایت فقیه اعتبار قانون اساسی است

 بسمه تعالی 

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این که ولایت فقیه اعتبار قانون اساسی کشور است تاکید کرد که اگر به خدا و پیغمبر معتقد هستیم، اطاعت از ولی فقیه بر ما واجب است.
حضرت آیت الله مصباح یزدی، دیروز در همایش تجلیل از فرماندهان، مسئولان و مربیان آموزش سپاه گفت: اگر روزی خدایی نکرده ولایت فقیه از قانون اساسی ما حذف شود، باز هم از اعتبار نمی افتد چرا که ولایت فقیه اعتبار خود را از خدا و پیغمبر دارد نه از رای مردم.
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، اطاعت از ولایت فقیه به عنوان یک اعتقاد دینی و شرعی را ملاکی که برای تشخیص خدمت و خیانت در کشور دانست و افزود: بزرگترین خدمت به این انقلاب، ترویج باورهای انقلاب یعنی اسلام است و بزرگترین خیانت نیز تضعیف اینهاست. ما باید امروز سعی کنیم که براساس این محک، خدمت و خیانت را بشناسیم و ببینیم چه کارهایی خدمت و چه کارهایی خیانت است.
مصباح یزدی اضافه کرد: خیانت می تواند یک شعار باشد مثلا کسی گفت به جای اسلام، بگوییم ایران. این مسئله از ریشه ای ترین مسائل ماست، آن هم زمانی که کشورها یکی پس از دیگری از انقلاب ما الگو می گیرند و می خواهند انقلاب اسلامی کنند. آن وقت ما بگوییم انقلاب ما انقلاب ایرانی بود نه انقلاب اسلامی. این مساله، مساله ساده ای نیست. اینکه گوینده این حرف از کجا الهام گرفته و آیا اشتباه کرده یا نکرده است مساله دیگری است. ما به شخص کار نداریم بلکه می خواهیم بگوییم این حرف ها خیانت است نه خدمت.
این عضو مجلس خبرگان با تاکید بر این که باید خدمت و خیانت را بشناسیم، تصریح کرد: قضاوت در مورد نیت اشخاص مساله دیگری است. باید بدانیم که امروز هر حرکت و سخنی که انجام می شود اگر در جهت تضعیف ارزش های اسلامی باشد خیانت به اسلام و انقلاب است. مطرح کردن مفاهیمی که برخاسته از اسلام نیست و احیانا ضدیت با اسلام دارد به هر نیتی که باشد خیانت است. حالا اگر کسی اشتباه کرده است باید او را متوجه ساخت تا اشتباه خود را رفع کند ولی باید بداند که این خیانت است.
مصباح یزدی تاکید کرد: ما معتقدیم تنها سخنی که باید بی چون و چرا پذیرفت سخن خداست و اگر کس دیگری اطاعت می شود در طول اطاعت خداست نه در عرض آن. اطاعت دیگری هم بر ما واجب است و آن اطاعت از رسول خداست چرا که خداوند این را تکلیف کرده است. پس از آن نیز از اولی الامر باید اطاعت کنیم و بعد از آنها اطاعت از ولی فقیه واجب است و اطاعت از ولی فقیه در طول اطاعت از امامان، پیغمبر و در نتیجه در طول اطاعت از خداست. بنابراین ما اطاعت ولی فقیه را چون اطاعت از خداست واجب می دانیم نه این که این مساله یک شعار سیاسی باشد.
این عضو مجلس خبرگان رهبری با تاکید بر این که اگر به خدا و پیغمبر معتقد هستیم، اطاعت از ولی فقیه بر ما واجب است، تصریح کرد: این امر اختصاص به زمان غیبت ندارد و حتی در زمان حضور امام معصوم نیز وقتی دسترسی به امام نباشد، مردم باید مسائل حکومتی خود را به ولی فقیه ارجاع دهند. این مساله ربطی به مسائل سیاسی ندارد که مردم رای بدهند یا ندهند و در قانون اساسی بیاید یا نیاید. مگر اطاعت از خدا باید در قانون بیاید تا واجب شود؟
وی با تاکید بر این که ولایت فقیه اعتبار خود را از خدا و پیغمبر می گیرد، افزود: برخی رئیس جمهورهای گذشته می گفتند ما ولایت فقیه را قبول داریم چون در قانون اساسی آمده است و این یعنی اگر از قانون اساسی حذف شود قبول نداریم و یعنی همین حالا هم اصالتا قبول نداریم چون در قانون اساسی وجود دارد ناچار به قبول آن هستیم. همین حالا هم در دل خیلی از افراد همین مساله است یعنی به زبان می گویند که ولایت فقیه را قبول دارند ولی وقتی دنباله ماجرا را بگیریم می بینیم در عمل چیز دیگری است.
مصباح یزدی همچنین با تاکید بر این که اعتبار قانون اساسی نیز ولایت فقیه است، اظهار کرد: اقتضای معرفت دینی ما این است که اگر امام(ره) قانون اساسی را امضا نمی کرد اعتباری نداشت و تنها کاغذی بود مثل کاغذ های دیگر. اگر قانون اساسی اعتبار دارد برای این است که برگرفته از مبانی دینی است و امضای نایب امام زمان(عج) پای آن است وگرنه اگر امضای ولی فقیه را نداشت هیچ ارزشی هم نداشت.

از سامی یوسف چه می دانید؟!!

 

بسمه تعالی 

سامی یوسف  در ماه جولای 1980 از خانواده ای ایرانی آذری الاصل بدنیا آمد. اما او به همراه خانواده اش به انگلستان رفت و در آنجا نوجوانی و جوانی اش را سپری کرد. و ساکن لندن شد . او که از همان ابتدا به موسیقی علاقه داشت در 18 سالگی به مدرسه موسیقی لندن رفت و در آنجا با تحصیلات آکادمیک موسیقی آشنا شد. او تا کنون 2 آلبوم روانه بازار کرده به نامهای: ( المعلم ) و ( امت من ) و اولین کنسرت موسیقی اش را در مصر برپاکرد که بعد از استقبال وسیع از آن برنامه به کشورهای زیادی از جمله آلمان ترکیه هند و... برای اجرای برنامه دعوت شده است. او تا به حال با آمیختن موسیقی اصیل شرقی با نواهای کلاسیک غربی و اشعاری که اکثرا در وصف پیامبر اسلام و دین اسلام است مخاطبین بسیاری را جذب کرده و از ویژگی های دیگر کار های او این است که هم به زبان انگلیسی و هم عربی کارهایش را می خواند . آموزش موسیقی را از سن کم توسط پدر ـ که موسیقیدان، نوازنده و شاعری مشهور بود ـ آغاز نمود و پس ازتسلط بر چند ساز، موسیقی را به صورت آکادمیک ابتدا در دانشگاه منچستر و سپس در معتبرترین مؤسسات موسیقی لندن و پس از دریافت بورس تحصیلی در 18 سالگی تحت نظر مشهورترین موسیقیدان‌های «مدرسه سلطنتی موسیقی لندن» فرا گرفته است.

گرچه سامی از سه سالگی در لندن بزرگ شده اما ریشه‌‌های شرقی‌اش (او در یک خانواده ایرانی آذربایجانی الاصل  به دنیا آمده است) در ساخت ملودی‌ها، آهنگ‌ها و نماهنگ‌‌هایش کاملاً مؤثر بوده است. هوش سرشار سامی و فهم عمیق او در تئوری موسیقی و نوازندگی، زمینه‌ای شد تا بتواند فرهنگ‌‌های مختلف موسیقی کلاسیک غربی تا موسیقی مقامی خاورمیانه اعم از عربی و ایرانی و صوفی)، ترکی، آواز‌های فارسی، آذری، هندی و پاکستانی و حتی ملودی‌‌های افغانی را یاد بگیرد.

 این جوان 27 ساله انگلیسی، در 23 سالگی (2003) آلبوم اول زیبایش، «المعلم» را به بازار‌های جهانی عرضه کرد که شکلی مدرن‌تر و بسیار جذاب تر از همان تواشیح خودمان است به زبان‌‌های انگلیسی و عربی. اهل فن می‌گویند که این آلبوم، انقلابی در اناشید انگلیسی بوده است. بعد از کت استیونس (یوسف اسلام)، خواننده مسلمان بریتانیایی، حالا نوبت به سامی یوسف رسیده است که آواز‌‌های اسلامی‌اش به صدر جدول فروش آلبوم‌‌های اروپا و آمریکا برسد؛ فراموش نکنید که موسیقی پاپ در این کشور‌ها برای خودش بروبیایی دارد. بسیاری به محض اینکه صدای مسحورکننده‌اش را شنیدند به خریدن آلبوم‌‌هایش روی آوردند تا جایی که تعداد فروش آن در روز اول به طور متوسط به 40 نسخه در هر فروشگاه رسید. یکی از معتبرترین روزنامه‌‌های اروپا در خصوص آلبوم او نوشته است «آثار این هنرمند به قدری زیباست که قلب‌‌ها را تسخیر می‌کند». در کشور‌های عربی البته استقبال نسبتاً بیشتری نسبت به آلبوم سامی یوسف شد. درست همزمان با حلول ماه مبارک رمضان در یکی از کشور‌های عربی تعداد فروش متوسط آلبوم وی در هر فروشگاه به750 نسخه رسید. سامی توانست در مدت یک سال تحول عظیمی در عالم موسیقی و سرود دینی ایجاد کند. اولین آلبومش جزو پرفروش‌ترین‌‌های خاورمیانه و اروپا شد. نماهنگ «المعلم» به مدت 21 هفته در مصر و 12 هفته در ترکیه در صدر جدول آلبوم‌‌های پر فروش بوده است.  

       در سال 2005 آلبوم عالی‌اش «امت من» را، در میان استقبال بی نظیر مردم، با مضامینی و اشعاری قوی و غالباً اجتماعی، آرمان‌گرایانه، معترض و عدالت‌خواهانه منتشر نمود. همین ویژگی است که سامی یوسف را از بسیاری از خواننده‌‌های مسلمان جهان ـ که متأسفانه تنها از اسلام یک دین سکولار شبهه مسیحی (مسیحیت تحریف شده منظور است) و نعوذ با… خدا و پیامبر را یک چهره لیبرال معرفی می‌کنند ـ متمایز می‌کند. اگر به نام آلبوم آخر ـ که آهنگ آغازینش در ابتدا ذکر شده بود ـ یا به نام مؤسسه سامی یوسف «Awaking» (به معنای بیداری) نیز دقت کنیم، شاید مفهوم «بیداری اسلامی» در ذهنمان تداعی شود. ملودی محلی کشور‌های گوناگون، انواع سبک‌‌های موسیقایی و شش زبان  که در این آلبوم از آن‌ها استفاده شده است، شاهدی دیگر بر این مدعاست.

  سامی یوسف تاکنون بیش از 30 کشور در دنیا کنسرت موسیقی برگزار کرده است . از استانبول ترکیه تا کازابلانکای مراکش از ایالات متحده امریکا تا آلمان و بزرگترین کنسرت وی در فشن ترکیه بود که بیش از 200000  نفر شرکت کرده بودند.  سامی یوسف اواخر سال 2007 نیز کنسرتی را برای حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده دارفور منطقه ای جنگ زده در سودان برگزار کرد، این کنسرت در ورزشگاه تاریخی ویمبلی لندن برگزار شد که بیش از 2 میلیون یورو برای مردمان دارفور جمع آوری شد.

  مجله ایندیپندت لقب "Sami Yusuf is the biggest name in Muslim Music - anywhere" ، (بزرگترین نام موسیقی در هر جای جهان اسلام )  و مجله تایمز لقب "Islam"s biggest Rock Star" (بزرگترین ستاره موسیقی اسلام ) را به سامی یوسف دادند.

سامی یوسف دریک نگاه کوتاه (اختصاصی)

نام هنری :سامی یوسف
متولد: 21 جولای 1980( 30 تیر 1359) تهران-ایران
متاهل :همسرش مارگارت (مریم)

 

مسلمان
تحصیلات: تحصیل در اکادمی سلطنتی لندن واکنون در دانشگاه سالفورد درحال ادامه تحصیل موسیقی است .همچنین یک دوره مطالعه اسلامی نیز در دانشگاه الازهر مصر نیز داشته است
محل زندگی : لندن و منچستر (بریتانیا)

علاقه مندی ها: موسیقی وپیگیری تحولات جهانی
موسیقی های مورد علاقه :
A devotee of Bach, Chopin, U2, Sting
موسیقی ایرانی (داریوش رفیعی , پرویز یاحقی, جلیل شهناز ,فرهنگ شریف ,غلامحسن بنان .و....)
موسیقی مقامی خاورمیانه
مهارت نواختن در پیانو ,ویولون ,عود, تار ,تنبک ,سنتور
ساز مورد علاقه:پیانو
فیلمهای مورد علاقه :الماس خونین ,ایندینا جونز ,جنگهای ستارگان, پدرخوانده و.....
علاقه ها وفعالیتهای روزانه وشخصی:مطالعه, سینما, پیاده روی, غذاخوردن بیرون از منزل
درامد سالیانه:بیشتر از 250000 دلار
دوستان نزدیک:باراخریگی, وسیم مالک ,هانی اسامه

 

البومها و میزان :المعلم 2003::یک میلیون نسخه
امت من: 2005:: سه میلیون
لقبهای رسانه ای : ستاره بزرگ راک اسلامی (مجله تایم) ,صدای صلح( رسانه مصری) ,ستاره مقدس راک (گاردین ایندیپندنت :بریتانیا) , پسر ایران(شهروند امروز), پسرمحبوب خاورمیانه (مجله تازه)
کنسرت: در بیش از 30 کشور اجرا داشته که بیشتر خیریه بوده ,بزرگترین کنسرت در استانبول سال 2007 با حضور 200 هزار نفر
مسئولیتهای افتخاری: سفیر موسسه خیریه اسلامی در لندن ,سفیر فرهنگی بریتانیا در مصر
ملاقاتهای ویژه :دیدار با نخست وزیر یمن وامیر امارات , وزیر فرهنگ الجزایر و دیدار با وزیر امور خارجه بریتانیا دیوید میلی بند
فعالیت اجتماعی سامی یوسف: حضور در دارفور برای کمک به مردم سودان, اجرای کنسرت صلح در لندن با جمع اوری خیریه به میزان 2 میلیون حضور در کنفرانس های اجتماعی اسلامی و دیدار با رهبران مذهبی مسلمان

سیاسی کاری عین دیانت ما نیست !

بسمه تعالی 



حسین قدیانی
نمی دانم این چه قصه پرغصه ای است که هر سال در 2 مقطع شاهد حمله علیه هیئات مذهبی و هجمه بر تکایای عزاداری هستیم؛ یکی محرم و صفر، و دیگری همین ایام فاطمیه. شگرد دشمن سوءاستفاده از فلان بهانه ای است که رندانه دست می گیرد، اما بهانه هم اگر پیدا نکرد، حاشیه ای کوچک را بر متنی بزرگ، غلبه می دهد و از آب گل آلود ماهی خود را که همانا تیشه زدن به خیام سوگواری است، صید می کند. از همه خنده دارتر اینجاست که گاهی دشمن در لباس کارشناس و آسیب شناس وارد ماجرا می شود؛ کدام دشمن؟ همان که از اساس با «فرهنگ اهل بیت» عداوت دارد. آنقدر می دانم که دشمن از بیرق مدح و علم وعظ ضربه ها خورده و لابد از همین روست که امام راحل همواره بر حفظ شیوه سنتی و اصیل عزاداری آحاد مردم تأکید داشت و موکداً می گفت؛ همین هاست که اسلام را زنده نگه داشته است. با این همه هرگز خود را شایسته نقد و بررسی مسائلی از این دست نمی دانم، لیکن به عنوان فردی که مثل اغلب ایرانیان، عمری پای این علم گذاشته است، و فقط از روی علاقه و دلسوزی به نکاتی اشاره می کنم:
یک: صرف حساسیت دشمن روی مقوله مداحی اهل بیت، به خودی خود نشانگر خشم خصم از محبت و معرفت نسبت معصومین است. نیز نشان می دهد که این عزاداری ها به خوبی از پس انجام رسالت خطیرشان برآمده اند.
دو: آن حواشی ریز و درشت که دشمن درصدد برجسته کردن آن علیه متن عزاداری هاست، چیزی از جنس «توهم قورباغه ها»ست. مثلاً آیا مضحک نیست؛ دشمنی که با اصل مرجعیت، خصومت دارد، مدام سعی می کند که مداحی را در مقابل سخنرانی، محبت را رو در رو با معرفت، و شور را در برابر شعور قرار دهد؟!... نگارنده تا آنجا که به یاد دارم، احترام به مراجع، پای ثابت مراسم مداحی اهل بیت بوده است. مگر جز این است که قبل و یا بعد از همین مداحی، مستمعین پای منبر سخنان روحانی ای می نشینند که بیرون آمده از دل حوزه، و رشد یافته از پای درس مراجع، علما و آیات عظام است؟! پس چرا بعضاً در مقام دوست، اما پا به پای دشمن، دامن به تفرقه ای می زنیم که اصلاً وجود خارجی ندارد؟! و چرا با مستمسک قرار دادن فلان بهانه- و یا گاه بهانه تراشی!- طوری وانمود می کنیم که گویی در این باب دعوای «نعمتی- حیدری» وجود دارد؟! این در حالی است که بارها و بارها دیده ام وقتی دشمن علیه مرجعیت و حوزه و روحانی و تقلید و بحث و درس، بلند شده، اول مدافع آستان روحانیت معظم و اول پاسدار علمای آگاه، همین جامعه مظلوم مداحان بوده اند. به عنوان نمونه به یاد آورید عصر دوم خرداد را. آیا در برابر آن همه هجمه علیه اصول و مقدسات، و آن همه حمله علیه علمای مبارز و مراجع مبرز، این تکایای عزاداری و مداحان عزیز نبودند که به دفاع جانانه از دین و مبلغین دین- مراجع و روحانیون- بلند شدند؟!
سه: در همان زمان دولت مدعی اصلاحات، خوب یادم هست که یکی از تئوریسین های دوم خردادی با اشاره به علاقه بی حد و حصر مردم به ویژه قشر جوان به هیئات مداحی و تکایای مذهبی، اعتراف کرد؛ تا گرایش نسل جوان به این مساجد و خیام هست، شکست اصحاب لیبرالیسم و اعوان و انصار سکولاریسم در ایران حتمی است. دست بر قضا همین هم شد و مردم، انتخابات پشت انتخابات به کسانی رای دادند که از جمله اصول مقدس شان حفظ همین پایگاه سنتی مدح اهل بیت بود.
چهار: در مقام بهانه گیری های همیشگی، دشمن یکی هم استناد می کند به سخنان سیاسی فلان مداح محترم. اینجا در مقام اصلاح، عده ای- چه دوست و چه دشمن- از ترس افراط، نسخه تفریط تجویز می کنند، و به گونه ای خواهان غیرسیاسی شدن مراسم مداحی اهل بیت هستند. پر واضح است که اگر کسی از این تجویز، بوی «جدایی دین از سیاست» به مشامش برسد، نمی توان بر او خرده گرفت، حتی اگر منتقدین، فی الواقع از نسخه تجویزی، چنین برداشتی نداشته باشند.
پنج: این وسط اما «صراط مستقیم» پرهیز از افراط و تفریط است. اگر «سیاست ما عین دیانت ماست»، چه مداحی اهل بیت و چه سخنرانی خطبای دین شناس، مصداق عینی این شعارند، لیکن لازم است در عین سیاسی بودن، بر «مناط انضباط» حرکت کرد. سیاسی بودن روضه ها را حتماً می توان با فضا را ملتهب نکردن، تهمت نزدن، و بعضاً با مصداق تعیین نکردن،- آنچنان که آیت الله جوادی آملی هم اخیراً اشاره کردند- جمع کرد.
شش: اگر روی کار آمدن جریان اصولگرایی، منجر به خدمات شبانه روز کلیت این جریان به همه مردم این سرزمین شده است، از یاد نبریم که تکایای عزاداری در مسندنشینی اصولگرایان، نقش بسیار مؤثری داشته اند. یعنی بی آنکه اهل سیاسی کاری باشند، در کار سیاسی خود به خوبی بصیرت افزایی کرده و روشنگری بخشیده اند. این وسط آنچه شاید بدتر از «جدایی دین از سیاست» باشد، این است که تکیه عزای اهل بیت را با حزب خود اشتباه بگیریم و در کمال ناجوانمردی، پای اردوکشی های خطی و صنفی خود را به صفوف متحد سینه زنان حسینی«ع» و فاطمی«س» باز کنیم. اینجاست که یکی از مهمترین انتقادات ما به «جریان انحرافی» را باعث می شود. متأسفانه دیده شده که این جریان قصد دارد میان متحدین انبوه علیه فتنه هشتاد و اشک، رخنه کند و با دو دستگی و تفرقه، موجب غم و اندوه در این صفوف واحده شود. بدیهی است این نقشه شوم هرگز نخواهد گرفت، چرا که هیئات و تکایا به همان اندازه که «سیاسی» هستند، از «سیاسی کاری» پرهیز دارند؛ آنهم سیاسی کاری و سیاه کاری به نفع جماعتی که بعضاً منکر بدیهی ترین محکمات دینی همچون «حجاب»اند.
در پایان نکته ای خطاب به نکته گیران. قطعاً به بهانه واجب مهمی چون «نهی از منکر» نمی توان قید واجب اهمی چون «جهاد علیه دشمن» را زد. اینکه بعضی از خودی ها به جای حمله به دشمن، هجمه تبلیغاتی علیه آمریکا و اسرائیل، مقابله با سران فتنه، نقد بی بصیرتی و انتقاد از انحرافات، دست روی دست گذاشته و به تماشا مشغول اند، تا مگر از فلان مداح و بهمان واعظ، چیزی پیدا کنند، و بعد همگی با هم بر سرش خراب شوند، قطعاً مصداق «نهی از منکر» نیست. دشمن را ندیدن، و یا دوست را بیش از دشمن شماتت کردن، کار فرصت طلبان همسو با دشمنی است که هرگز از ایستگاه صلواتی جنگ نرم، قدمی جلوتر برنداشته اند. اگر توصیه اخلاقی رهبر حکیم به ما ظلم نکردن حتی به دشمن است، طبعاً این توصیه شامل حال دوست هم می شود و قطعاً شامل حال روضه خوان ارباب بی کفن هم خواهد شد. بگذریم که «فرصت طلبی های اینچنینی» خود «منکر»ی است که حتما باید «نهی» شود!

بوسه

گفت: روزنامه ها و سایت های حامی فتنه 88 که با حمایت از موسوی و کروبی و خاتمی، به طور آشکار نقش ستاد رسانه ای آمریکا و اسرائیل و انگلیس را برعهده گرفته بودند، حالا زبان به ملامت اصولگرایان گشوده اند که «حالا دیدید مشایی چه کاره است»؟!
گفتم: اصولگرایان که از اول می دانستند او چه کاره است و شدیداً به وی اعتراض داشتند ولی همین رسانه ها در حالی که از اقدامات ضد آمریکایی دولت به شدت عصبانی بودند، از مشایی و باندش با همه توان حمایت می کردند.
گفت: خودشان را به فراموشی زده اند، یکی از حامیان فتنه در مقاله ای به آقای مصباح حمله کرده که چرا از دولت حمایت کرده ای؟
گفتم: آقای مصباح از کارهای خوب دولت حمایت کرده و به اشکالات آن، از جمله حضور باند مشایی نیز همیشه اعتراض داشته است ولی همین روزنامه ها و رسانه ها همصدا با نتانیاهو و شیمون پرز و اوباما و ملک عبدالله و بهایی ها و منافقین و... از سران فتنه حمایت می کردند و در مقابل جنایات آنها هم لام تا کام حرف نمی زدند!
گفت: یکی دیگر از حامیان فتنه، از اصولگرایانی که به باند مشایی اعتراض دارند با عنوان «توابین» یاد کرده است!
گفتم: «توابین» به حمایت از امام حسین(ع) با شمر و عمرسعد و ابن زیاد جنگیدند نه اینکه مانند حامیان فتنه به اردوگاه یزید بپیوندند.
گفت: چه عرض کنم؟! حامیان سینه چاک فتنه وقتی هم که می خواهند از آموزه های اسلامی مثال بیاورند، بد جوری به جدول می زنند!
گفتم: یارو از حج آمده بود پرسیدند از رمی جمره چه خبر؟! گفت خیلی سنگ به سر و کله ام خورد اما بالاخره بوسیدمش!!

تلگراف

گفت: گروه های ضد انقلاب از اینکه در پی تحولات منطقه دیگر آمریکایی ها به آنها توجهی ندارند، دچار افسردگی شدید شده اند.
گفتم: آمریکا و اروپا و اسرائیل به خاطر انقلاب های اسلامی منطقه موجودیت خودشان را در خطر می بینند و معلوم است که به این اجق وجق ها توجهی نمی کنند.
گفت: یکی از کاربران فیس بوک خطاب به دولت آمریکا نوشته است ؛«پس چه شد آن همه حمایت از اپوزیسیون و قربان صدقه ای که برای ما می رفتی»؟!
گفتم: یارو بعد از مدتی بی محلی از طرف این و آن یک تلگراف دریافت کرد که در آن نوشته شده بود؛ «تو نور چشم من هستی» اما وقتی به امضای فرستنده نگاه کرد از عصبانیت خشکش زد. تلگراف را یک «موش کور» فرستاده بود!

سریعترین اینترنت دنیا با ۴۴۸ گیگابیت سرعت

گروهی از دانشمندان ایتالیایی با استفاده از فیبر نوری موفق شدند سریعترین اینترنت دنیا با سرعت ۴۴۸ گیگابیت بر ثانیه را ایجاد کنند.

به گزارش مهر، محققان "مدرسه عالی سنت آنا" در پیزا با همکاری شرکت "اریکسون" و کنسرسیوم ملی بین دانشگاهی برای مخابرات (CNIT) موفق شدند به اینترنت با سرعت ۴۴۸ گیگابیت برثانیه دست یابند.
 
این سریعترین اینترنت دنیا در مدت تنها یک ثانیه قادر است یک حجم اطلاعات برابر با ۲۰ فیلم با کیفیت بالا، ۵۰۰ فیلم با کیفیت استاندارد، ۷ میلیون تماس تلفنی تصویری و ۱۰۰ میلیون تماس تلفنی استاندارد را جابجا کند.
 
این اولین سیستم در دنیا است که بر روی دو حمل کننده نوری که وارد یک شبکه از فیبرهای نوری تجاری شده اند توانسته است با سرعت ۴۴۸ گیگابیت بر ثانیه عمل کند.
 
براساس گزارش کورییره دلا سرا، اینترنت با این سرعت معادل ۲۲ هزار و ۵۰۰ اتصال ADSL با سرعت ۲۰ مگابیت برثانیه است.
 
این محققان در این خصوص اظهار داشتند: "ما با بهره گیری از این فناوری رکورد قبلی سرعت زیرساختهای تجاری را که برابر با ۱۰۰ گیگابیت برثانیه بود بیش از چهار برابر کردیم."

عیدی یک سرایدار البرزی به مسافر نوروزی

 بسمه تعالی 

یک سرایدار مدرسه ده ها میلیون ریال پول نقد و چند فقره کارت اعتباری را به صاحبش بازگرداند.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرج به نقل از روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان البرز، یکی از مسافران نوروزی از شهرستان ملکان آذربایجان شرقی میهمان یکی از ستادهای اسکان فرهنگیان استان البرز بود که مبلغ زیادی پول و مدرک شناسایی خود را در این مکان جا گذاشت.
براساس این گزارش، بعد از ترک محل اسکان توسط مسافر، سرایدار این مدرسه به نام عباس جوانمردی پول و مدارک را یافته و با تلاش بسیار موفق به تماس با این مسافر شد در حالی که این مسافر بعد از طی مسافتی هنوز متوجه مفقود شدن پول و مدارک خود نشده بود.
این مسافر 40 میلیون ریال پول نقد و تراول، 20 میلیون ریال چک حامل بدون تاریخ، تمام کارت های شناسایی، دسته چک و تعدادی عابربانک خود را جا گذاشته بود.
سرایدار مدرسه علی رغم اصرار زیاد از طرف مسافر مذکور از قبول هرگونه وجه نقد و مژدگانی امتناع کرد.