عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

برسد به دست آقای رحیمی در کوبا نامه ای از کوبا به تهران و از تهر

 بسمه تعالی


الان که این مطلب را می نویسم، سوار بر هواپیما هستم در فرودگاه هاوانا(کوبا) و عازم کشوری دیگر. هواپیمای بوئینگ 747 ایران ایر که یک هیئت بلندپایه ایرانی را دیروز به کوبا آورد در فرودگاه دیده می شود. البته سفر غیررسمی ما به این سفر رسمی ربطی ندارد. توفیق دست داده تا در سفری به همراه یک روحانی آرژانتینی لبنانی الاصل تحصیلکرده و ساکن قم(!)، سفری به چند کشور منطقه آمریکای لاتین داشته باشم. در اقامت چند روزه در کوبا، در مرکز اسلامی شیعیان این کشور حضور یافتیم. البته استفاده از واژه پرطمطراق «مرکز» برای توصیف آن خانه محقر و ساده که در یکی از محروم ترین مناطق شهر هاوانا واقع است، خیلی اغراق آمیز است. خصوصا که بدانیم درباره خانه ای در یکی از محروم ترین مناطق از پایتخت کشوری صحبت می کنیم که متوسط حقوق ماهانه در آن شانزده دلار است.
اما در این خانه محقر و در این منطقه محروم، زنان و مردانی را می بینی که خورشیدهای تابان ایمان و کوه های استوار یقین اند و به ذکر الله و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مشغولند. عظمت این خانه محقر تا بدانجا است که گویی همه مرزهای زمان و مکان و فرهنگ در آستانه آن فرو می ریزد. انگار نه انگار که آن رسولی- صلوات الله علیه- که این مومنین و مومنات پیامش را به گوش جان شنیده اند هزار و چهارصد سال پیش مبعوث شده بود. انگار نه انگار که خانه اهل بیت او در مدینه النبی(ص) پانزده هزار کیلومتر با این خانه محبان اهل بیت در هاوانا فاصله دارد. و انگار نه انگار که این بزرگترین جزیره منطقه کارائیب، شصت سال(1898 تا 1959) تحت سیطره مطلق فرهنگ آمریکایی بوده است و پنجاه سال (1959 تاکنون)، در سلطه مطلق کمونیسم. پرچم حرم امام رضا(ع) همه این مرزها و فاصله ها را درنوردیده و اکنون در کنار پرچم کوبا زینت بخش دیوار این خانه شده است. تصویر خمینی کبیر-احیاگر اسلام و مکتب اهل بیت(ع)- هم البته اینجاست و چرا نباشد، که اوست کلید فهم این تقارن ها و پیوندهای زمانی و مکانی و فرهنگی. در این خانه شخصیت هایی را می بینی که تجسم مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول الله(ص) هستند. در اوج فقر و محرومیت چنان از جان و مال و زندگی خود در راه اسلام مایه گذاشته اند که حیرت انگیز است. و البته برای ما متنعمان فرهنگ و جامعه اسلامی مشاهده ایمان و اخلاص این مومنان حقا مایه شرمساری است. یکی از این ها «معصومه» نام دارد. او پس از اسلام آوردن، کتابی درباره حضرت فاطمه معصومه(س) خوانده و عاشق ایشان شده و نام ایشان را برگزیده است. هنگامی که این زن ایمان آورد، تعداد کل شیعیان کوبا از عدد انگشتان یک دست بیشتر نبوده است. آنها جایی برای دعا و نماز و عبادت نداشته اند.
«معصومه» از مال دنیا تنها یک خانه داشته است با دو اتاق. او یکی از این دو اتاق را در راه اسلام می بخشد و اینگونه اولین «مرکز» شیعیان کوبا تاسیس می شود. از برکت آن اتاق و با همت همان روحانی آرژانتینی که در سال های متوالی در مناسبت های مذهبی همچون ماه رمضان به این کشور سفر کرده، امروز تعداد شیعیان کوبایی به حدود سی و پنج نفر رسیده است. حتی یکی از آنها اکنون در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل است. به مرور زمان و با کمک «مجمع جهانی اهل بیت(ع)» اکنون آن اتاق کوچک به خانه ای تبدیل شده است و «موسسه شرق» در قم- که امر تبلیغ در حوزه آمریکای لاتین را بر عهده دارد در ماه مبارک رمضان امسال یک روحانی ایرانی آشنا به زبان اسپانیولی را جهت تبلیغ به این کشور اعزام کرده است. اما هنوز فقر و محرومیت در این خانه محسوس است. تا بدانجا که لیوان های یک بار مصرف را هم می شویند و دوباره استفاده می کنند. کامپیوتر کهنه مرکز را روی زمین گذاشته اند و چهارزانو می نشینند تا از آن استفاده کنند. سرویس بهداشتی و شیرهای آب در دستشویی و آشپزخانه آنقدر کهنه و قدیمی است که تقریبا پوسیده است. به دلیل محدودیت واردات و گرانی، امکان تهیه بسیاری از وسایل ابتدایی موردنیاز مثل جوهر پرینتر را هم ندارند و مایه تاسف آن که ظاهرا وقتی امکانات و یا کتاب هایی توسط «موسسه شرق» و دیگر مراکز اسلامی در آمریکای لاتین به آدرس سفارت جمهوری اسلامی ایران در هاوانا فرستاده می شود تا تحویل شیعیان کوبا گردد، سفارت ایران متاسفانه همکاری نکرد! به همین دلیل ما و آن روحانی آرژانتینی مجبور شدیم- و در واقع مفتخر شدیم- که چند کارتن کتاب و یک دستگاه پروژکتور و پرده را همراه با بار شخصی خود با هواپیما به کوبا بیاوریم. و البته در فرودگاه هاوانا این جعبه ها از دید ماموران گمرک و ماموران امنیتی پنهان نماند و کلیه کارتن ها را بازرسی کردند و مفصل پرس وجو می کنند از مبدا و مقصد کتاب ها و وسایل. آری ده ها و صدها نفر در سفارتخانه های ایران در آمریکای لاتین صبح تا غروب مشغول خدمت هستند، آن وقت نهادهای مذهبی ما مجبورند کارتن های کتاب و امکانات اولیه تبلیغی را بر دوش یک روحانی آرژانتینی برای شیعیان کوبا بفرستند.
از قضای روزگار سفر ما به کوبا همزمان شد با سفر یک «هیات بلندپایه» از ایران به ریاست جناب آقای رحیمی معاون اول رئیس جمهور و با حضور تعدادی از وزرا. با خودم می اندیشم آیا کسی از این مسئولان محترم به مرکز شیعیان خواهد رفت؟ آیا کسی از حال شیعیان خواهد پرسید؟ آیا کسی سراغی از معصومه خواهد گرفت؟ آیا در مذاکرات رسمی مجوز ساخت مسجدی برای شیعیان درخواست خواهد شد؟ امیدوارم این نوشته تا قبل از خروج جناب رحیمی از کوبا به دست ایشان برسد.

 دکتر شهاب اسفندیاری

من تابع دستور بودم !

 بسمه تعالی

 

 یادداشت روز
1- او دوازده، سیزده سال پس از پایان مسئولیتش تازه به حرف آمده بود. پطروس غالی دو سال پیش در کتابی که با عنوان «نگاهی به جهان فردا» منتشر کرد از پشت پرده ها گفت و در ترجیع بند همه ناگفته ها نوشت: «من دبیر کل سازمان ملل نبودم؛ تابع دستورات آمریکا و اسرائیل بودم»!
«غالی» که در سال های 1992 تا 1996 در سمت دبیرکلی سازمان ملل بود در این کتاب اعتراف می کند که پیش از برگزیده شدن به این سمت با صهیونیست ها در پشت پرده معامله کرده بود مبنی بر اینکه آنها به دبیرکلی او اعتراضی نکنند و او هم در عوض متعهد شود تا شرایط اسرائیل را در سازمان ملل بهبود بخشد.
او در تبیین ماجرا اذعان می کند بلافاصله پس از نشستن بر مسند دبیر کلی سازمان ملل اولین تعهدش به اسرائیل را انجام داده و دو اسرائیلی را در سمت های کلیدی سازمان ملل- اتفاقی که تا آن زمان نیفتاده بود- منصوب می نماید.
«غالی» همچنین می گوید: «در هر حال تا حدودی موفق به بهبودی روابط اسرائیل با سازمان ملل شدم اما اسرائیلی ها در سال 1996 میلادی پایگاه سازمان ملل واقع در نزدیکی روستای «قانا» در جنوب لبنان را که زنان و کودکان به آن پناه برده بودند بمباران کردند و صدها تن را در عملیاتی که شیمون پرز نخست وزیر وقت اسرائیل آن را خوشه های خشم نامید به قتل رساندند.»
این دبیر کل مصری سازمان ملل از یک حقیقت پرده برداشته و در کتاب خود می افزاید: «هیئت سازمان ملل در گزارش خود از این عملیات، حمله اسرائیل را عمدی خواند ولی اسرائیلی ها ادعا کردند که حادثه بوده و از ما [بخوانید سازمان ملل] خواستند که در گزارش خود تجدیدنظر کنیم ولی من به آن گزارش پایبند بودم و در این لحظه بود که رویارویی لابی صهیونیست ها با همراهی جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکا با من آغاز شد؛ آنها در این نقطه نظر اشتراک داشتند که این عرب مصری (پطروس غالی) باید برکنار شود و...»
گفتنی است؛ همان سال 1996، سال پایانی پطروس غالی در سمت دبیر کلی سازمان ملل بود.
او در اعترافات مستندش در این کتاب تصریح می کند باید سازمانی جدید جایگزین این نهاد بین المللی شود چرا که فقط منافع تل آویو و واشنگتن در آن تأمین می شود.
اکنون پس از دو سال از اعترافات هشدارگونه کسی که خود زمانی دبیر کل بزرگ ترین سازمان جهانی بوده است بار دیگر ضرورت تجدیدنظر همه جانبه در ساختار فرسوده و وابسته سازمان ملل به چشم می آید... چرا؟ بخوانید...
2- کمیته تحقیق سازمان ملل در گزارشی با تبرئه رژیم صهیونیستی از حمله مرگبار به کاروان آزادی غزه، محاصره دریایی غزه توسط اسرائیلی ها در 31 ما ه مه 2010 را قانونی دانسته است!
این گزارش که در ماه های اخیر چندین بار به تعویق افتاد در حالی که قرار بوده آخرین ساعات دیروز منتشر شود پنج شنبه گذشته با انتشار در وب سایت روزنامه نیویورک تایمز پیش از انتشار رسمی افشا شده است! در این گزارش که بیش از یکصد صفحه است و نیویورک تایمز آن را درز یک کپی از گزارش گروه تحقیقی سازمان ملل دانسته، آمده است:
«کماندوهای اسرائیلی چون با مقاومت سازمان یافته و خشن گروهی از مسافران کشتی مرمره روبرو شده بودند در آن حمله 9 تبعه ترکیه کشته شدند.»
بنابراین گزارش، کمیته تحقیق سازمان ملل نتیجه گیری کرده است که محاصره دریایی غزه از سوی اسرائیل هم قانونی و هم مقتضی زمان حال بوده است.
البته در این گزارش که تنها بخش هایی از آن منتشر شده بدون آنکه رژیم صهیونیستی را درباره قتل 9 کشته و دهها زخمی کاروان آزادی مسئول بداند به این جمله بسنده شده است که؛ «نیروهای اسرائیلی که وارد کشتی مرمره آبی شده بودند در استفاده از زور زیاده روی کرده و نامعقول رفتار کرده اند».
صرفنظر از اینکه چگونه یک روزنامه آمریکایی به گزارش رسمی کمیته تحقیق سازمان ملل درباره حمله به کاروان آزادی پیش از انتشار رسمی آن دست می یابد باید گفت؛
الف: محورهای منتشر شده از گزارش مبسوط کمیته تحقیق سازمان ملل درباره حمله رژیم صهیونیستی به کاروان آزادی بطور واضح نشان می دهد که هیچ دلیل و استناد حقوقی در این گزارش وجود ندارد تا جنایت آشکار صهیونیست ها در محاصره غیرقانونی یک میلیون و نیم ساکن غزه و قتل 9 فعال صلح تبعه ترکیه را بپوشاند.
ب: سستی این گزارش که تنها کوشیده است صهیونیست ها را تبرئه نماید تا جایی است که تعجب کارشناسان و ناظران بین المللی را نیز برانگیخته است که این چه توجیه بی مقداری است که سربازان صهیونیست کمی بیش از اندازه از «زور» استفاده کرده اند در حالی که تنها در این حادثه دلخراش 9 نفر کشته و ده ها نفر زخمی و مجروح شده اند.
پ: در بدو امر به نظر می رسد رژیم صهیونیستی با نفوذ در کمیته تحقیق سازمان ملل درباره حمله به کاروان آزادی توانسته است به اصطلاح به موفقیتی نائل گردد چه این که شبکه تلویزیونی فرانس24 نیز در پی انتشار گزارش کمیته تحقیق سازمان ملل از سوی روزنامه نیویورک تایمز به نقل از مقامات صهیونیستی گزارش می دهد که «تل آویو» این گزارش را یک «پیروزی دیپلماتیک» برای خود محسوب می کند اما آنچه حقیقت مطلب است آن که، در فضایی که مقارن با بیداری اسلامی در سطح منطقه ای و بیداری مردمی در پهنه فراتر از منطقه است این اقدام سازمان به اصطلاح متعلق به ملت ها و تقلا و تلاش صهیونیست ها یک اقدام کور و بی نتیجه است چرا که اکنون همگان و افکار عمومی دنیا و ملت های مستقل و آزاده این پرسش چالش برانگیز و پرمعنا را دوباره به میان خواهند کشید که چرا گزارش گلدستون درباره جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه که به صراحت از سوی کمیته حقیقت یاب سازمان ملل مصداق بارز جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی خوانده شده بود در نهایت اجرایی نشد و متوقف گردیده است؟
3- از 8 ماه پیش که تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در بستر بیداری اسلامی شکل گرفته است و سقوط زنجیره ای دیکتاتورهای متحد با آمریکا و رژیم صهیونیستی همچون حسنی مبارک، بن علی و... را به دنبال داشته است اسرائیل در بدترین شرایط تاریخی خود گرفتار شده است. نه تنها به لحاظ داخلی با اعتراض گسترده مواجه شد که به تعبیری «اسرائیل در محاصره صهیونیست ها قرار گرفت!» بلکه به لحاظ منطقه ای و حتی فراتر از آن در انزوای کامل اسیر شده است و هر روز با شرایطی سخت تر باید دست و پنجه نرم کند. به طوری که مقامات کودک کش تل آویو عجزآلود به سخن درآمدند و بارها و به کرات، موج بیداری اسلامی در منطقه را ناشی از انقلاب اسلامی ایران دانسته و اظهار نگرانی کردند.
البته پیامدهای نگرانی ها و واهمه های مقامات رژیم صهیونیستی هر روز بیشتر نمایان می شود. از جمله این نگرانی ها و پریشان خاطری صهیونیست ها، وضعیت مصر جدید است که یکی از مهم ترین خواسته انقلابیون لغو معاهده کمپ دیوید است.
با این اوضاع و احوال، طبیعی است که برای یک عملیات روانی هم که شده است رژیم صهیونیستی تمام تحرکات و تلاش های خود را به کار گیرد تا قدری از فشار روز افزون برخود کم کند اما مشکل مضاعف اینجاست که گزارش توخالی و بی پایه و اساس کمیته تحقیق سازمان ملل مبنی بر تبرئه اقدامات جنایتکارانه صهیونیست ها در حمله به کاروان آزادی راهکار فرار از انزوا و استیصال و سر درگمی رژیم صهیونیستی نیست بلکه یک بار دیگر توجه مجامع جهانی و افکار عمومی دنیا را بر روی این رژیم جعلی معطوف می کند آنهم در شرایطی که روز قدس امسال به یک روز کاملاً بین المللی برای حذف این رژیم جنایتکار و زیاده خواه مبدل شده بود و از نیل تا فرات، راهپیمایان شعار مرگ بر اسرائیل سر دادند.
4- و بالاخره باید این نکته را به نکات قبلی افزود که به برکت موج مواج بیداری اسلامی و آگاهی روز افزون ملت ها که حتی تا قلب اروپا به پیش رفته است اقدامات فرافکنانه و دروغین آمریکا، اسرائیل و چند کشور اروپایی همراه آنها حتی از طریق دالانی به نام سازمان ملل دیگر نتیجه بخش نخواهد بود و در چرخه ای معکوس به ضرر آنها تمام می شود. از همین رهگذر و در همین خط اگر کسی مثل سارکوزی رئیس جمهور فرانسه به صحنه می آید و در سخنانی خصمانه با تکرار ادعای واهی غرب درباره برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان، ایران اسلامی را به رویارویی با آنچه که حمله پیش دستانه خوانده تهدید می کند ناشی از آن است که می خواهند فضای کنونی دنیای سیاست را به سمت اهداف جاه طلبانه شان سوق داده و از حرکت پیش رونده بیداری ملت ها با طرح مسایلی فریبکارانه جلوگیری نمایند ولی آنچه که امروز افکار عمومی دنیا بدان باور دارند این است که نه گزارش سازمان ملل درباره حمله اسرائیل به کاروان آزادی مطابق با واقعیت است و نه اتهامات سارکوزی علیه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران رنگی از حقیقت دارد قمپز خنده داری که هیچکس برای آن تره خرد نمی کند.
حسام الدین برومند

راهکار عملیاتی جنبش عدالتخواه دانشجویی پیرامون کمک فوری به مردم

 بسمه تعالی

 

۱ درصد از گندم ایران سومالی را نجات می دهد، امسال ۳۰ درصد گندم مازاد داریم.

امام صادق (ع): "هر کس شب را صبح کند در حالی که به امور مسلمین اهتمام ندارد از مسلمانان نیست و هر کس صدای مردی را بشنود که مسلمانان را به یاری می طلبد و به یاری او نشتابد، مسلملن نیست.”

ریاست محترم جمهور

جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد

سلام علیکم

بار دیگر ملت مسلمان ایران دراین ماه عزیز در برابر یک امتحان الهی قرار گرفته اند. قحطی و خشکسالی کشور مسلمان سومالی را فرا گرفته است و بنابر اخبار منتشره شدت قحطی به حدی است که روزانه ۳۰۰ کودک سومالیایی در برابر چشمان مادرانشان جان می دهند و پرپر می شوند. امروز کمک به مردم سومالی نه فقط یک وظیفه اسلامی که یک وظیفه انسانی است.

جنبش عدالتخواه دانشجویی در راستای وظیفه اسلامی و انسانی خود، ضمن دعوت از مردم برای استمرار کمک به مردم سومالی پیشنهاد ارسال بخشی از گندم مازاد ایران به مناطق قحطی زده سومالی را به شرح زیر ارائه می دهد. امید است دولت و سایر نهادها با انجام وظیفه خود کماکان علم عدالتخواهی و حمایت از مستضفان عالم را برافراشته نگاه داشته و با نمایش طرحهای موثر در حمایت از کشورهای محروم، دل پابرهنگان عالم را بیش از پیش به دست آورد و الگویی برای سایر کشورها شود.

خوشبختانه و به لطف خدا و همت کشاورزان و مسوولان، در چند سال اخیر ایران در تولید گندم به خودکفایی رسیده است و حتی سال گذشته صادرات گندم نیز داشته ایم. از سوی دیگر با اجرایی شدن قانون هدفمندی یارانه ها در بخش نان، بنابر امار رسمی ارائه شده از سوی مسوولین امر با صرفه جویی مردم مصرف آرد کشور ۳۰ درصد نسبت به قبل از اجرای این قانون ( سالهای گذشته) کاهش یافته است و طبیعتا امسال این ۳۰ درصد صرفه جویی به عنوان گندم مازاد صادر خواهد شد. تولید گندم ایران در سال ۸۹، ۱۵ میلون تن و در سال ۹۰ حدود ۱۳٫۵ میلیون تن برآورد شده است. که با توجه به کاهش شدید مصرف داخلی، بیش از ۴ میلیون تن آن مازاد خواهد بود.

لذا با توجه به نیاز مبرم و حیاتی مردم محروم سومالی به غذا و خصوصا نان به عنوان قوت قالب، پیشنهاد می گردد دولت محترم در گام اول به میزان یک درصد از تولید گندم ایران (۱۳۰ هزار تن گندم) را هر چه سریعتر تبدیل به آرد کرده (ایجاد اشتغال درداخل) و سپس از طریق کشتی به سومالی ارسال کند.

اگر غذای حیاتی یک نفر را به طور متوسط به میزان سه عدد نان لواش در روز (معادل حدودا ۴۰۰ گرم آرد) در نظر بگیریم ، مصرف ماهیانه هر نفر برای غذای حیاتی و لازم حدود ۱۲ کیلوگرم گندم در ماه خواهد بود و لذا با ۱۳۰ هزار تن گندم (آرد) ارسالی ایران بیش از ۳٫۶ میلیون نفر از مردم مسلمان و قحطی زده سومالی برای ۳ ماه از غذای کافی برای فرار از قحطی و مرگ برخوردار خواهند شد.

از آنجایی که کمک به محرومان تنها وظیفه دولت نیست و درمردم مسلمانان ایران نیز عطش کمک به مردم مظلوم سومالی در ماه مبارک رمضان و خصوصا شبهای عزیز قدر صد چندان شده است پیشنهاد می گردد در گامهای بعدی با مبالغ پرداختی مردم میزان گندم ارسالی به دو برابر افزایش یابد. قیمت ۱۳۰ هزار تن گندم ارسالی با احتساب قیمت جهانی (هر کیلو ۳۰۰ تومان) حدود ۴۰ میلیارد تومان می باشد که اگر به طور متوسط هر ایرانی فقط ۵۵۰ تومان برای این امر اختصاص دهد این مبلغ از طرف مردم تامین شده و اهدای ۲ درصد گندم تولیدی ایران (۲۶۰ هزار تن) از طرف دولت و مردم محققق می گردد که از طریق آن می توان بیش از ۷ میلیون نفر قحطی زده را برای مدت ۳ ماه از قحطی و مرگ نجات داد.

خلاصه کلام اینکه، وقتی اهدای فقط ۱ تا ۲ درصد از گندم تولیدی ایران می تواند سومالی را از فاجعه انسانی نجات دهد جای درنگ باقی نمی ماند؛ آنهم در شرایطی که بیش از ۳۰ درصد از گندم ایران امسال مازاد از نیاز داخلی است.

اگر کار خیری با نیت خالص انجام شود قطعا با پاداش الهی همراه خواهد شد. باور کنیم، این اقدام عملی در حمایت از محرومان، رضایت خداوند و برکات او را برای ملت و کشور عزیزمان به همراه خواهد داشت و بنابر تعالیم دینی این کار خیر و ادای تکلیف شرعی،  بسیاری از بلایا و سوانح احتمالی را از کشور دور خواهد کرد . (امام صادق (ع): کلید رزق و روزی، صدقه است.)

جنبش عدالتخواه دانشجویی امیدوار است مسوولین امر با جدیت و برنامه ریزی سریع از این پیشنهاد ملموس، عینی و عملیاتی استقبال کنند و با ارسال بخشی از گندم مازاد ایران به سومالی، نظام اسلامی  به عنوان الگویی درخشان در دنیا در حل بحران قحطی در سومالی مطرح شده و ضمن انجام رسالت اسلامی، انقلابی خود، بار دیگر مدعیان دروغین حقوق بشر و کرامت انسانها در غرب را مبهوت نگاه انسانی جمهوری اسلامی ایران کند ، آنها را رسوا سازد و الهام بخش ملتها باشد

لحظه ها تعیین کننده است هر شش دقیقه ۱ کودک مسلمان در سومالی تلف می شود، تا دیر نشده اقدام کنیم، فردای قیامت چگونه باید پاسخگوی تعللمان باشیم.

اللهم اشبع کل جائع

به امید ظهور عدالت گستر گیتی

خطبه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز عید سعید فطر

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری با اشاره به انتخابات آتی مجلس تاکید کردند: باید همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. اتحاد و همدلی،پرهیز از اختلاف و کدورت، احساس کار و تحرک و نشاط از ضرورتها و نیازهای امروز کشور است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، عید سعید فطر، امروز در پرتو انوار یکتاپرستی و ایمان مردم شریف این سرزمین، به همایش عظیم ایرانیان در حمد و ستایش پروردگار تبدیل شد و ملت مؤمن و موحد، در طلب عیدی، بهترین آرزوها و حاجات خود را از معبود کریم خویش مسئلت کرد.

در کانون این شور و نشاط ملی، مردم تهران، به شکرانه یک ماه روزه داری و عبادت نماز عید سعید فطر را با شکوهی مثال زدنی به امامت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، در دانشگاه تهران و کیلومترها از خیابانهای اطراف اقامه کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه اول نماز با تبریک عید سعید فطر به ملت عزیز ایران و امت بزرگ اسلامی، تلاش مردم را برای حفظ دستاوردها و محصولات ماه مبارک رمضان، موجب استمرار برکات و توفیقات الهی در تمام طول سال خواندند و خاطرنشان کردند: حفظ دستاوردهای بزرگ رمضانی، همچون «تقوا، انس با قرآن، مناجات با خداوند و صفای نفسانی»، زندگی فردی و اجتماعی را به محیطی امن  و امان تبدیل می کند و مهربانی و عطوفت را در جامعه جاری می سازد.

رهبر انقلاب، حضور پرنشاط جوانان، مردان، زنان و گروههای مختلف اجتماعی با رویه ها و سلیقه های مختلف را در مراسم لیالی قدر و دیگر محافل نورانی ماه رمضان، نشانه لطف و رحمت پروردگار و جلوه هایی زیبا از چهره عمومی ملت ایران دانستند و افزودند: جامعه جوان و نسل با طراوت کشور، با تمرین تقوا و در پرتو علم و معرفت و بصیرت، در صراط مستقیم الهی در حال حرکت است و این حقیقت، مژده بزرگی برای آینده «کشور و امت اسلامی»، به شمار می رود.

ایشان در خطبه دوم نماز با تشکر صمیمانه از حضور ارزشمند و با شکوه ملت در راهپیمایی روز قدس افزودند: «بصیرت و همت عمومی» مردم، نعمت بزرگ الهی است که باید قدردان آن بود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به حضور گسترده تر ملتهای مسلمان در راهپیمایی روز جهانی قدس خاطرنشان کردند: حوادث منطقه موجب شد که برخی ملتهای مسلمان دیگر هم در آزمایش روز قدس شرکت کنند و به این حرکت عظیم ضد استکباری بپیوندند.

رهبر انقلاب اسلامی، در بخش دیگری از خطبه های نماز عید سعید فطر، در تبیین ضرورتها و نیازهای امروز کشور، اتحاد و همدلی «قشرهای مختلف مردم، مردم با مسئولان و مسئولان با یکدیگر» را نیازی بزرگ و ضرورتی اساسی برشمردند.

ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: به علت حوادث جاری در منطقه، مقطع مهمی از تاریخ جهان در حال شکل گیری است و ملت و مسئولان در این شرایط بسیار حساس، باید کاملاً هوشیار باشند و اجازه ندهند در این مقطع تعیین کننده تاریخ، اختلاف و کدورت، مانع از ایفای وظایف بزرگ ملت ایران و نظام اسلامی شود.

حضرت آیت الله خامنه ای، «احساس کار و تحرک و نشاط» را دومین ضرورت اساسی کشور خواندند و تأکید کردند: ایران، به کار و تحرک اقتصادی، علمی، اجتماعی و سیاسی نیاز دارد و هرکس در حیطه شغل و وظیفه خود، برای تأمین این نیاز اساسی تلاش کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال جاری، ذات انتخابات را توأم با نوعی چالش خواندند و افزودند: انتخابات، تجلی حضور مردم، مظهر مردم سالاری دینی و ذخیره و پشتوانه امنیت کشور است و باید مراقب بود که این پشتوانه بزرگ، به چالشی برای امنیت کشور تبدیل نشود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تجربه و درک عینی ملت ایران از تلاش دشمنان برای سوءاستفاده از انتخابات و ضربه زدن به امنیت کشور تأکید کردند: آحاد مردم، مسئولان مختلف، «منبرداران و فعالان سیاسی» و همه کسانی که می توانند با مردم حرف بزنند باید از انتخابات به عنوان نعمتی الهی پاسداری کنند و هوشیارانه، مراقب چالشهای ضد امنیتی و تلاشهای دشمنان باشند.

ایشان همچنین حوادث بزرگ ماههای اخیر دنیای اسلام را، نتیجه و نشان دهنده عظمت حضور مردم در صحنه دانستند و خاطرنشان کردند: سه دهه قبل، ملت ایران، عظمت و اقتدار ملتها را ثابت کرد و توانست در مسیر تاریخ منطقه و جهان تحول ایجاد کند و امروز دیگر ملتهای منطقه به میدان آمده اند و با حضور خود گره های ناگشودنی را باز می کنند.
رهبر انقلاب افزودند: چه کسی تصور می کرد عوامل امریکا و صهیونیست در منطقه، یکی پس از دیگری سقوط کنند اما دست قدرت ملتها، با تکبیر و یاد خدا، این بتها را پی در پی شکست و نشان داد امت اسلامی، دستی چنین مقتدر دارد.

حضرت آیت الله خامنه ای، تحولات منطقه را آغاز راهی طولانی خواندند و با دعوت از ملتهای مصر، لیبی، تونس، یمن و بقیه ملتها برای هوشیاری در مقابل موج سواری و سوءاستفاده سلطه گران افزودند: در انقلاب اسلامی ملت ایران نیز، استکبار برای جبران منافع از دست رفته و مصادره انقلاب تلاشهای مختلفی کرد اما هوشیاری ملت و رهبری پیامبرگونه امام راحل عظیم الشأن، نگذاشت اهداف آنان تحقق یابد و ملتهای منطقه نیز امروز برای دستیابی به پیروزی نهایی به همین هوشیاری نیاز دارند.

ایشان با اشاره به قدرتهایی که برای مصادره تحولات لیبی تلاش می کنند افزودند: اینها، تا همین چندی قبل، هم¬دست ستمگران حاکم بر لیبی بودند اما امروز مدعی تحولات این کشور شده اند، که مردم لیبی باید در مقابل این سلطه گران، هوشیار و مراقب باشند.

رهبر انقلاب اسلامی با ابراز نگرانی شدید از وضع ملت بحرین افزودند: به این مردم مظلوم، ظلم و جفا می شود و به وعده های داده شده عمل نمی شود.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته هر حرکتی که برای خدا باشد به طور قطع به پیروزی می رسد و این سنت الهی، در همه جا صادق است.

دعوت مردم و مسئولان به ادامه کمک به مردم قحطی زده سومالی آخرین نکته خطبه های حضرت آیت الله خامنه ای در عید سعید فطر بود.

ایشان اوضاع مردم سومالی را غصه ای بزرگ خواندند و با تشکر از کمکهای خوب مردم افزودند: مردم و مسئولان هرچه بیشتر به کمک مردم رنجدیده سومالی بشتابند.

-------------------------------

دست دشمن را خوانده بود !

 بسمه تعالی

 


آن روزها- اواسط دهه 50- خبر سخنرانی آیت الله خزعلی در اهواز و بازداشت و تبعید ایشان بعد از آن سخنرانی به یکی از خبرهای داغ در محافل دینی و انقلابی تهران تبدیل شده بود. ماجرا اینگونه بود که رژیم وقت عراق به حوزه علمیه نجف اشرف حمله کرده و طلاب علوم دینی- که بسیاری از آنها ایرانی بودند- را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بود. از سوی دیگر، رژیم شاه که خود از دشمنان شناخته شده حوزه و روحانیت بود و در آن هنگام با رژیم عراق درگیر مناقشات مرزی و لفظی بود، به فکر بهره گیری از این ماجرا افتاده بود. ساواک از پشت صحنه و به بهانه حمایت از طلاب علوم دینی، برخی از افراد موجه و مومن شهرهای بزرگ را به دعوت از علمای روحانی سرشناس، تشویق و ترغیب می کرد تا در مجالسی که به همین منظور در مساجد بزرگ تشکیل می شود، سخنرانی کرده و جنایات دولت عراق را محکوم کنند. رژیم شاه از طریق این ترفند، دو هدف را با یک تیر نشانه رفته بود. از یکسو علیه رژیم عراق که با آن مناقشات لفظی داشت تبلیغ کرده بود و از سوی دیگر با محکوم کردن حمله عراق به حوزه علمیه نجف، امیدوار بود چهره ضدروحانی و ضددینی خود را تا آنجا که ممکن است در اذهان عمومی ترمیم کند. آیت الله خزعلی در همین چرخه و به دعوت تعدادی از علما و معتمدین خوزستان برای سخنرانی آمده بود. اما، ایشان چه گفته بود که صبر و حوصله ساواک به سر آمده و او را بلافاصله بعد از سخنرانی بازداشت کرده بودند؟
برادران خوزستانی، به رغم مراقبت ها و حساسیت شدید ساواک، نسخه ای از نوار سخنرانی آن روز آیت الله خزعلی را به تهران آوردند و در سطح بسیار محدودی بین دوستان توزیع شد. نکته ای که با شنیدن سخنرانی ایشان، بسیار عجیب به نظر می رسید، این که آیت الله خزعلی طی سخنان حدود یک ساعته خود، دهها بار و تقریبا هر دو یا سه دقیقه یک بار نام مبارک حضرت امام(ره) را بر زبان می آوردند. توضیح این که واژه «امام» در آن روزها مرسوم نبود و آیت الله خزعلی مانند بقیه ارادتمندان امام راحل«ره»، هر از چند دقیقه، به مناسبت یا بی مناسبت، با عبارت؛ حضرت آیت الله العظمی حاج آقا روح الله الموسوی الخمینی، از ایشان یاد می کردند. چرا؟! از ارادت آیت الله خزعلی به حضرت امام(ره) باخبر بودم. ولی نام بردن از امام(ره) آنهم به تکرار 2 یا 3 دقیقه، عجیب و غیرمنتظره به نظر می رسید. آن روزها، برخی دیگر از شخصیت های برجسته روحانی نیز ضمن سخنرانی در مساجد و محافل از حضرت امام(ره) یاد می کردند مثلا مرحوم شهید محلاتی در پایان سخنرانی های خود به بهانه بیان مسئله شرعی با عبارت معروف «اما، نظر حضرت آیت الله العظمی حاج آقا روح الله الموسوی الخمینی چنین است...» نام امام راحل(ره) را بر زبان می آورد، اما نام بردن پی در پی آیت الله خزعلی از حضرت امام در سخنرانی یاد شده عجیب و در مواردی، بدون بهانه و بی مناسبت به نظر می رسید. نگارنده در پی آن بود که علت را از آیت الله خزعلی جویا شود ولی این فرصت دست نداد و بازداشت و زندانی شدنم از سوی ساواک، دریافت پاسخ این سوال را به تاخیر انداخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله خزعلی را ملاقات کرده و با یادآوری ماجرا، علت نام بردن پی در پی ایشان از حضرت امام(ره) را پرسیدم. آیت الله خزعلی در پاسخ (نقل به مضمون) فرمودند؛ «وقتی برای سخنرانی در آن جلسه به اهواز رفتم، متوجه شدم که علما و معتمدان دعوت کننده فریب ساواک را خورده اند و رژیم شاه قصد دارد با برپایی این مجلس و اعتراض بنده به رژیم عراق، جنایات خود علیه حوزه های علمیه و روحانیت شیعه در ایران را کمرنگ جلوه داده و یا به فراموشی بسپارد. من نمی توانستم حمله ماموران رژیم عراق به حوزه علمیه نجف را محکوم نکنم و از سوی دیگر محکوم کردن اقدام رژیم عراق به معنای نادیده گرفتن خیانت و جنایت پهلوی علیه روحانیت در ایران بود و بیم آن داشتم که رژیم، آن بخش از سخنان مرا که علیه رژیم شاه است، سانسور کند و بخش مربوط به محکومیت رژیم عراق را از رادیو پخش کند. بنابراین تصمیم گرفتم که هر چند دقیقه یک بار نام مبارک حضرت امام را بر زبان آورم تا چنانچه قصد سانسور داشته باشند، نوار سخنرانی به اندازه ای مخدوش و بریده بریده شود که امکان پخش آن وجود نداشته باشد».
تا آنجا که از مضمون نوار سخنرانی آن روز آیت الله خزعلی به خاطر دارم، ایشان، ابتدا در چند جمله کوتاه حمله رژیم عراق به حوزه علمیه و طلاب نجف را محکوم کرد و بلافاصله گفت؛ اما، مگر رژیم ایران با روحانیت چه رفتاری داشته است، «سگ زرد برادر شغال است»و... یعنی حضرت آیت الله خزعلی با هوشمندی برگرفته از ایمان و تقوای الهی، از یکسو رژیم عراق را محکوم کرده بود و از سوی دیگر به رژیم پهلوی اجازه نداده بود از اعتراض ایشان به رژیم بعثی عراق برای تطهیر خود در قبال جنایات بی شماری که علیه روحانیت شیعه و حوزه های علمیه مرتکب شده است، سوءاستفاده کند.
و اما، مسئله آن روز آیت الله خزعلی، مسئله این روزهای ما نیز هست. از مدعیان اصلاحات که این روزها تمامی صفحات روزنامه های زنجیره ای و سایت های تحت مدیریت خویش را به سیاه نمایی علیه دولت و خدمات ارزنده آن اختصاص داده اند کمترین انتظاری نیست که تنها به فهرست کردن و برشمردن نقاط ضعف واقعی و عمدتا غیر واقعی دولت بپردازند و به خدمات ارزنده و فراوان و در مواردی، کم نظیر دولت های نهم و دهم کمترین اشاره ای نکنند، چرا که آنها اصحاب فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 هستند و به گواهی اسناد و مدارک غیرقابل انکار، نشان داده اند، نقشی بیشتر از پیاده نظام مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس ندارند و به قول شیمون پرز «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و به گفته نتانیاهو «اصلاح طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران در افتاده اند». درباره وطن فروشی و خیانت بسیاری از مدعیان اصلاحات، بارها نوشته ایم و اسناد و مدارک فراوان و غیرقابل خدشه ای را ارائه کرده ایم که «ائتلاف آشکار با منافقین و بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها»، «حذف قید اسلامی از جمهوری اسلامی ایران»، «سر دادن شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، و عربده کشی به نفع آمریکا در روز 13 آبان، اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام در روز عاشورا، آتش زدن مسجد، همکاری آشکار با سرویس های اطلاعاتی بیگانه- که برخی از عوامل آن امروزه به آمریکا و انگلیس گریخته و پرده از هویت خود برداشته اند- پیروی بی کم و کاست از فرمول دیکته شده دشمنان بیرونی» و... از جمله آنها و فقط اندکی از آن بسیارهاست. بنابراین، بدیهی است که از ماموران تابلودار آمریکا و اسرائیل و انگلیس غیر از دشمنی و کینه توزی با نظام اسلامی نمی توان انتظار دیگری داشت. اما، روی سخن در این وجیزه با برخی از خودی هاست که ناخواسته و ندانسته - ولی متاسفانه پیوسته- در میدان دشمن بازی می کنند. این عده از -انشاءالله- دوستان ناآگاه وقتی سخن به نقد دولت می گشایند و یا در اعتراض به فلان نقطه ضعف واقعی دولت قلم می زنند، به گونه ای غیرقابل انتظار از مرزهای عدالت و انصاف عبور کرده و تنور دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را گرم می کنند.
یکشنبه شب هفته جاری، رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای هیئت دولت با ایشان، بار دیگر و برای چندمین بار، فرمول منطقی و عالمانه نقد را گوشزد فرمودند و آن «بیان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت» بود. حضرت آقا چند روز قبل نیز در ملاقات کارگزاران نظام، خطاب به آنان - که خطاب به همگان نیز هست- فرمودند؛ «بایستی واقع بینانه نگاه کنیم، خودمان را نبایستی دچار خطا کنیم، یکسونگری نکنیم، ما نقاط مثبتی داریم، نقاط منفی هم داریم. این هر دو را ببینیم. گاهی فقط نگاه منفی غلبه داده می شود. امروز متاسفانه انسان مشاهده می کند که در بین برخی مسئولین و نخبگان سیاسی کانه مد شده که نگاه بدبینانه داشته باشند و نقاط مثبت را نبینند. در رسانه ها و غیررسانه ها مرتبا منفی بافی می شود. تا انسان می گوید چرا؟ می گویند آقا شما نمی گذارید ما واقعیات را بگوئیم... نه این یکسونگری است. اگر نقاط مثبت را بیان کنیم، یک جور مسائل کشور را می فهمیم و اگر نقاط مثبت را بیان نکنیم مسائل کشور را جور دیگری خواهیم فهمید اگر فقط نقاط منفی را مشاهده کنیم که البته نقاط منفی وجود دارد، این طبعا واقع بینی نیست و برآورد درستی از اوضاع کشور به ما نخواهد داد و تنها منجر به ناامیدی می شود» ایشان در ادامه توضیح دادند که بیان نقاط ضعف، اولویت ها را می نمایاند و بیان نقاط قوت امیدواری و اعتماد به نفس برای پیشبرد امور را در پی دارد.
در این باره اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی از آن میان به ذکر 4 نکته بسنده می کنیم.
1- برخی از دوستان به هر علت از جمله قبیله گرایی کور و یا اختلاف سلیقه ها و دلخوری های آنچنانی- بعضاً به جا- از دولت، تنها روی نقاط ضعف و بزرگ نمایی آنها تاکید می کنند و نقاط قوت را نمی بینند و یا خدای نخواسته نمی خواهند ببینند. این عده بی تردید در میدان دشمن بازی می کنند و دندان طمع غریبه ها را علیه نظام- و نه فقط دولت- تیز می کنند.
2- برخی دیگر به علت شیفتگی غیرقابل توجیه و یا برخوداری از رانت های بادآورده و مسئولیت های بیرون از شایستگی، هیچ نقطه ضعفی نمی بینند و یا می بینند و لب فرو می بندند. آنها کوچکترین انتقادها را با بدترین شکل ممکن به خیال خود پاسخ می گویند. این عده مانع از مطرح شدن ضعف ها و در نتیجه، اصلاح آن می شوند.
3- دولت محترم نیز متاسفانه تاب چندانی برای شنیدن نقاط ضعف ندارد و حال آن که بیان منصفانه و دلسوزانه نقاط ضعف در کنار خدمات فراوان و بعضا بی نظیر دولت نهم، نه فقط از نگاه شایسته به دولت نمی کاهد بلکه انصاف در ارزیابی را نیز بر سایر خدمات می افزاید.
4- و بالاخره، لازم است رئیس جمهور محترم مراقب برخی از اطرافیان حاشیه ساز خویش نیز باشد. این عده کم شمار که متاسفانه امکانات بیرون از شماری در اختیار دارند و به «حلقه انحرافی» معروفند، بارها نشان داده اند که کمترین ارادتی به رئیس جمهور محترم ندارند و در همه حال اسب مراد خویش را می رانند!
حسین شریعتمداری

بدهی 3/14 تریلیون دلاری آمریکا به کدام کشورها و سازمان‌ها است؟

 بسمه تعالی

 
طبق اسنادی که وزارت دارایی آمریکا جدیداً منتشر کرده، بدهی آمریکا به کشورها و سازمان‌های زیر است. در رأس همه کشورها، چین 16/1تریلیون دلار و ژاپن 912 میلیارد دلار ، تایوان 154 میلیارد دلار ، هنگ کنگ 122 میلیارد دلار، مراکز بانکداری کارائیب حدود 3/148 دلار، کشورهای صادرکننده نفت روی‌هم‌رفته 8/229 میلیارد دلار از آمریکا طلب دارند و آمریکا 5/300 میلیارد دلار به صندوق سرمایه‌گذاری مشترک و 8/301 میلیارد دلار به بانک‌های تجاری بدهکار است.

9/320 میلیارد دلار از بدهی 3/14 تریلیون دلاری آمریکا به صندوق‌های بازنشستگان ایالتی، محلی و فدرال و 7/337 میلیارد دلار به صندوق سرمایه‌گذاری مشترک بازار پول است.

آمریکا 504 میلیارد دلار به صندوق‌های خصوصی بازنشستگان، 1/506 میلیارد دلار به دولت‌های ایالتی و محلی، 4/959 میلیارد دلار به خانوارهای آمریکایی، 63/1 تریلیون دلار به خزانه‌داری آمریکا و 67/2 تریلیون دلار به صندوق اعتماد امنیت اجتماعی بدهکار است. اروپا در مقام مقایسه، طلب کمتری دارد. آمریکا 346 میلیارد دلار به انگلیس، 108 میلیارد دلار به سوئیس، 61 میلیارد دلار به آلمان ، 68 میلیارد دلار به لوکزامبورگ ، 125 میلیارد دلار به روسیه و211 میلیارد دلار به برزیل بدهکار است. میزان بدهی‌های دولت فدرال تا پایان سال‌جاری به بیش از 70 درصد تولید ناخالص داخلی خواهد رسید که این رقم پس از جنگ جهانی دوم تاکنون بی‌سابقه است.

این رقم تا پایان سال 2008 میلادی به کمتر از 40 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده بود. این روزها جنجال بر روی بحث بدهی 3/14 تریلیون دلاری بالا گرفت و بعد از کشمکش‌های سیاسی مجلس نمایندگان آمریکا با 218 رأی موافق در برابر 210 رأی مخالف، طرح پیشنهادی «جان بینر»، رئیس اکثریت جمهوری‌خواهان این مجلس را تصویب کرد. بر اساس این طرح، سقف بدهی آمریکا به‌طور موقت تا ماه فوریه سال آینده میلادی 900 میلیارد دلار افزایش پیدا خواهد کرد. اگرچه این مصوبه یک مسکن مقطعی است؛ اما آمریکا چند ماه دیگر مجدداً با «بحران سقف بدهی» شدیدتر از قبل مواجه خواهد شد. 

علی قاسمی

از این به بعد گشت ارشاد باید این چادریا رو جمع کنه!

 بسمه تعالی

 

بازتاب "انتشار" خاتون در گفتگوی زنان اقشار مختلف با یکدیگر! 
خبرنگار صراط بر اساس شنیده های خود البته بدون استفاده از دستگاه شنود! به متن گفتگوی چند نفر از کسانیکه "خاتون" را مطالعه کرده اند دست یافت که عینا متن این گفت و گوها را بدون هیچگونه قضاوتی منتشر می کند.

"صراط" -  در حالیکه افکار عمومی و فضای رسانه ای کشور کماکان تحت تاثیر انتشار ویژه نامه روزنامه ایران درباره حجاب است و اظهار نظرهای مخالفان و مدافعان اقدام روزنامه دولت در این خصوص همچنان ادامه دارد،خبرنگار سرویس فرهنگی صراط بر اساس شنیده های خود البته بدون استفاده از دستگاه شنود! به متن گفتگوی چند نفر از کسانیکه "خاتون" را مطالعه کرده اند دست یافت که عینا متن این گفت و گوها را بدون هیچگونه قضاوتی منتشر می کند.

گفت و گوی شماره 1 ،بین دو فرد بد حجاب

بد حجاب 1:راستی این خاتون چیه، هی چند روزه همه میگن خاتون!خاتون!

بد حجاب 2:ویژه نامه روزنامه ایرانه. ترکونده! دمشون گرم!

بد حجاب 1:واضحترحرف بزن ببینم. چیو ترکونده؟

بد حجاب 2:زده ....این چادریا رو له کرده! ایول به روزنامه دولت. ایول احمدی نژاد!!

بد حجاب 1:اه! جون به لبم کردی! بگو ببینم چی نوشته؟

بد حجاب 2:کار ما رو راحت کرده. هر چی ما می خواستیم بگیم چادر مشکی بده! اَخه! نمی تونستیم ، این بابا کیه؟ آهان! کلهر، با این ویژه نامه یه مصاحبه کرده ، خیلی تمیز چادرو شسته، انداخته رو بند.

گفته بابا! رنگ این چادر مشکی تون یادگاری ناصرالدین شاهه، اونم از کجا؟ از اروپا! اونم از کجای اروپا، از مجالس عیاشی شبانه اروپا. تازه اینم گفته که چادر مشکی بدترین نوع پوششه!! حالا ما هی می گفتیم این چادر مشکی چیز مالی نیست ، کسی به حرفمون گوش نمی کرد. اینم شاهدش.

بد حجاب 1: ایول بابا چه حرفهای باحالی! از این به بعد دیگه می دونم چه جوری جواب این دختر چادریه رو که هی میاد به قول خودش امر به معروف می کنه بدم. دمشون گرم ، اون سری که خود حاج محمود دخل این گشت ارشادو آورد، الانم که حال چادریا رو گرفتن. ایول دارن!

بد حجاب 2:تازه یه عده امل! به این آدمای خوب و روشنفکر می گن جریان انحرافی!!

بد حجاب 1:اگه این جریان انحرافیه که من دوست دارم منحرف باشم!! دمشون گرم!! من که عاشق این جریان انحرافیم. از اولم بیخود رای مونو حروم موسوی کردیم.
گفتگوی شماره 2 ، بین دو زن خیابانی:

زن خیابانی 1: آفرین به تو رفیق! با این لباس تنگ و چسبانی که پوشیدی ، دین مردای این مملکتو حفظ می کنی!

زن خیابانی 2: چطور مگه؟ مسخره می کنی؟

زن خیابانی 1: نه بابا، جدی می گم. مگه خاتونو نخوندی؟

زن خیابانی 2: نه! چی هست؟

زن خیابانی 1: ویژه نامه روزنامه دولته. نوشته چادر مشکی بدترین نوع پوششه.

زن خیابانی 2: ووو! راست می گی؟

زن خیابانی 1:آره جون تو! تازه دلیلشم باحالتره! گفته چادر مشکی صورتو قاب می کنه و چون جذابیتی نداره همه توجه به صورت زن جلب می شه.

زن خیابانی 2: باباروشنفکر! بابا استدلال!

زن خیابانی 1: برا همینه می گم تو با این لباسات به مردای مملکت خدمت کردی دیگه، چون باعث می شه نگاه مردا به جای تمرکز روی صورتت به جاهای مختلف بدنت جلب بشه!!

زن خیابانی 2: می گما! با این حساب از این به بعد گشت ارشاد باید این چادریا رو جمع کنه!!! چون چادرشون مفسده برانگیزه! و نگاه آقایونو به چهره جلب می کنه!!

زن خیابانی 1: ای گل گفتی. زدی به خال. دمشون گرم. اصلا ما بیخود این سری تو انتخابات شرکت نکردیم. باید این سری همه بچه ها رو خبر کنیم بیان به اینا رای بدن.

گفتگوی شماره 3 ، بین دو زن چادری:

زن چادری 1: می گم شنیدی تو روزنامه دولت چی نوشتند؟

زن چادری 2:آره. خودم خوندم. نوشته رنگ چادر مشکی یادگاری ناصرالدین شاهه از مجالس عیاشی شبانه اروپا.چادر مشکی هم بدترین نوع پوششه!!

زن چادری 1: منم خیلی ناراحت شدم. چرا اینجوری شد؟؟!!

زن چادری 2: چی بگم؟؟ من فقط موندم، مگه الان مشکل مملکت و حجاب زنا اینه که ماها چادر مشکی سرمون می کنیم؟؟؟!! اینا که می گفتن برای ترویج حجاب کار فرهنگی کنیم! این یعنی کار فرهنگی برای ترویج حجاب؟؟!!

زن چادری 1: درسته! حیف اون همه صلوات که فرستادیم تا اینا رای بیارن.

زن چادری2: حالا تو باز خوبه صلوات فرستادی، من که طلاها مو دادم رفت!!!!

زن چادری1: آخه یکی نیست به اینا بگه، بابا چادر مشکی که از نمادهای انقلابه، فیلماشم هست. امام(ره) هم یه بار این حرفارو نزد، آخه واقعا اگه بدترین نوع پوشش بود، امام یه تذکر میداد،بعد از امام(ره) هم که رهبری و همه علما اونو تایید کردند.

گفتگوی شماره 4 ، بین دو دانشجوی ترم 1 روانشناسی

دانشجوی 1: مصاحبه کلهرو با روزنامه ایران خوندی؟

دانشجوی 2: آره

دانشجوی1: عجب استدلالی کرده. گفته چادر مشکی بدترین نوع پوششه، چون هم صورت زنو قاب می کنه و چون خودشم جذابیتی نداره، همه نگاه مردا به صورت زن جلب می شه. چه دلیل درستی.

دانشجوی 2: آخه تو دیگه چرا این حرفو میزنی، روانشناس؟ این کجاش استدلاله. اولا مردای سالم که تکلیفشون روشنه، اصلا دنبال چشم چرونی نیستند. مردای هیز هم که به قول همون بابا ، چون چادر مشکی اصلا جذابیتی نداره ، در مرحله اول جذب نمی شن که بعد بخوان به صورت نگاه بکنند یا نکنند. تازه شم، با این زنایی که خودشونو هفت قلم آرایش می کنند و میان بیرون ، دیگه یارو مگه خل باشه اونارو ول کنه ، بره دنبال گردی صورت زن چادری بگرده.

دانشجوی 1: راستم می گیا! راستی اسم مدیر این روزنامه چیه؟

دانشجوی 2: نمی دونم. فقط می دونم اول اسمش "ج" داره. زیاد آدم معروفی نیست. این ترم بالاییا بش می گن "پادوی جریان انحرافی"

گفتگوی شماره 5، بین سراینده ترانه لس آنجلسی "دختر چادری، چادرتو وردار" و خواننده این ترانه:

بر اساس پیگیریهای خبرنگار صراط، این دو نفر بعد از خواندن مصاحبه یکی از نزدیکان ریاست جمهوری اسلامی ایران که در روزنامه متعلق به دولت جمهوری اسلامی ایران با پول بیت المال مسلمین با کیفیتی عالی و کاغذ گلاسه منتشر شده است، موقتا قدرت تکلم خود را از دست دادند و به مدت 10 دقیقه با ذوق زدگی به هم نگاه می کردند.

فروش خودرو برای کمک به گرسنگان سومالی

 بسمه تعالی


جانباز 45 درصد شهر خمین با فروش خودروی پژو خود، 80 میلیون ریال بهای آن را به قحطی زدگان سومالی اهدا کرد.
علی کوثری در گفت وگو با خبرنگار فارس در اراک با اشاره به انگیزه خود از این اقدام خداپسندانه گفت: با دیدن صحنه های دردناک جان دادن کودکان سومالی از تلویزیون که براثر گرسنگی یکی پس از دیگری جان خود را از دست می دادند تصمیم گرفتم با تبعیت از رهبر معظم انقلاب کمک ناچیز خود را تقدیم مردم مظلوم سومالی کنم.
وی افزود: با دیدن تصاویر وضعیت دردناک مردم سومالی زمانی که خود را جای آنها گذاشتم اندیشیدم که خدا می توانست این بلا را در کشور ایران عزیز نازل کرده و مردان و زنان و کودکان کشورم به این مصیبت دچار شوند.کارمند اداره برق شهرستان خمین اظهار داشت: حال که این مصیبت گریبانگیر ما نشده است همه ما باید به جبرانش به کمک مردم سومالی شتافته و به امتحان بزرگ خداوند به خوبی پاسخ دهیم.
کوثری با اشاره به کمک 20 میلیون تومانی رهبر معظم انقلاب به کشور سومالی بیان داشت: شاخص همه حرکات و سکنات ما رهبر معظم انقلاب است و زمانی که ایشان در کوتاه ترین زمان ممکن کمک های 20 میلیون تومانی خود را به مردم سومالی اهدا کردند، ما نیز باید با تبعیت از ولایت فقیه با کمک های ناچیز خود در این راه خیر گام برداریم.
وی درباره نحوه فروش پژو 405 گفت: من برای رضایت خدا و نجات جان کودکان مظلوم و بی گناه سومالی تصمیم گرفتم مقدار ناچیزی از دارایی خود را که خدا به صورت امانت در اختیارم قرار داده در این راه خیر هزینه کنم و چون سرمایه ای نداشتم برای گرفتن وام به چند بانک مراجعه کردم، اما چون نتوانستم به دلیل مشکلات اخذ تسهیلات، وامی دریافت کنم با همسر و فرزندانم مشورت کردم و تصمیم گرفتم ماشینم را در این راه تقدیم کنم.
این جانباز خاطرنشان ساخت: با موافقت اعضای خانواده ماشین را به هلال احمر شهرستان خمین برده و از رئیس جمعیت هلال احمر خواستم با فروش خودرو درآمدش را به مردم سومالی اهدا کنند که آنها از من خواستند خودم خودرو را فروخته و وجهش را پرداخت کنم.
کوثری ادامه داد: برای فروش خودرو به چند بنگاه رفتم و در نهایت آن را به قیمت 8 میلیون تومان فروخته و بهایش را طی فیشی به منظور کمک به مردم گرسنه سومالی تقدیم کردم.

قدس، نقطه اتصال

 بسمه تعالی

 


دیروز جهان شاهد یک موج بزرگ بود؛ موجی از انسان ها با زبان ها، رنگ ها، مذاهب و جغرافیای مختلف که همه حول یک کلمه (قدس) جمع شده بودند در عین حال آنچه دیروز در چهار قاره فریاد زده شد نشانه روشنی از بازخیزی امت بزرگی بود که قرن ها تحت سیطره و نفوذ غرب قرار گرفته بود و غرب آن را پایان یافته تلقی می کرد. حرکت دیروز امت اسلامی نشان داد که قرن جدید، قرن بازگشت پرقدرت تر اسلام به صحنه مدیریت جوامع است. حالا می توانیم دریابیم که چرا حضرت امام خمینی، روز قدس را نه فقط روز فلسطین و نه فقط روز امت اسلام بلکه «روز پیامبر عظیم الشان اسلام» می دانستند. دیروز همه دریافتند که بعثت بار دیگر آغاز گردیده است.
اما در خصوص روز قدس، مفهوم، پیام ها و پیامدهای آن نکات مهمی وجود دارد:
1- اسلام و امت اسلامی بطور ماهوی و نه تاکتیکی با غرب تضاد دارد و این «تضاد هویتی» امکان سازش این دو را ناممکن کرده است. این تضاد بخصوص در حوزه تمدنی که فراجغرافیاست شدت و حرارت بیشتری دارد. تا اینجای کار، غربی ها به گمان این که راه آنان برای پیشروی در جغرافیای اسلام هموار است از مسلمانان جدی تر بوده اند. آنان در دو قرن گذشته همه ساز و کار خود را برای به زانو درآوردن حریف پای کار آوردند و البته در 32 سال گذشته این تلاش ها به دو دلیل سیرصعودی هم پیدا کرد یکی از این دو وقوع انقلاب اسلامی ایران که خواب را از چشم غرب ربود و دیگری فراگیرتر شدن امکانات ارتباطی و سهل الوصول تر شدن دسترسی عمومی به این امکانات بود. در این هماوردی، غرب همه جغرافیای جهان اسلام و بخصوص منطقه موسوم به خاورمیانه را میدان این چالش عظیم تمدنی قرار داد و وقوع چهار جنگ بزرگ غرب علیه مسلمانان طی 10 سال در این منطقه- جنگ افغانستان 1380، جنگ عراق 1381، جنگ لبنان 1385، جنگ غزه 1387- از این چالش عظیم حکایت می کند.
غرب در این 200 سال و بخصوص در این 32 سال تلاش کرده تا با اشغال سرزمین های اسلامی بر شکست و تحقیر تاریخی خود در جنگ های صلیبی غلبه کند. اما وقوع انقلاب اسلامی در ایران که - ماهیت عمیق دینی دارد- این «جبران خواهی» را با چالش جدی مواجه کرد. وقتی که ماجرای 11 سپتامبر 2001 به عنوان چاشنی یک اقدام امنیتی هماهنگ غرب علیه جهان اسلام پیش آمد، جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا که بعدها شکست سنگینی را از جهان اسلام متحمل گردید، گفت: «ما با جهان اسلام جنگی پیش رو داریم که یک جنگ صلیبی است» اما البته نه تنها تحقیر تاریخی شکست غرب از مسلمین در جنگ های صلیبی قرون 12 و 13 میلادی و به عبارتی در فاصله سال های 1099 تا 1250 میلادی جبران نشد بلکه به مدد بیداری اسلامی ناشی از اندیشه و راه حضرت امام خمینی(ره) بر سیاهه شکست های غرب از جهان اسلام افزوده شد در همه این 4 جنگ و نیز در اقدامات براندازانه دیگری که غرب علیه مسلمین به راه انداخت، با شکست رسوا کننده مواجه گردید؛ که ابعاد آن به هیچ وجه با شکست غرب در جنگ های دو قرنه صلیبی ها قابل قیاس نیست چرا که از یک سو در جنگ های صلیبی طرفین از نظر مادی توازن قوا داشته و حتی جهان اسلام از لحاظ تجهیزات نظامی از اروپا پیشرفته تر بود، در حالی که در قرن بیستم و بیست و یکم فاصله این تجهیزات بسیار زیاد و به نفع غرب است. و از سوی دیگر جهان اسلام در دوره جنگ های صلیبی متحدتر و منسجم تر از امروز بود. با این وصف شکست غرب از جهان اسلام در دهه اخیر که مکرر اتفاق افتاده اهمیتی بسیار افزون تر از شکست غرب در جنگ های صلیبی دارد.
2- غرب در این «جبهه گرم» نقطه کانونی طرف مقابل خود را می شناسد و نیز می داند که ظرفیت های پراکنده آن در چه نقطه ای به هم می رسند. تمرکز سنگین اروپا و آمریکا روی ایران ثابت می کند که آنان سالهاست که ایران را نقطه کانونی امت اسلامی و بازخیزی آن به حساب می آورند و به صحنه آمدن طرح های پی درپی غرب و رژیم های منطقه ای وابسته به آن در طول حدود 4 دهه اخیر برای خاتمه دادن به موضوع فلسطین هم ثابت می کند که از نظر غرب «نقطه وصل» امت اسلام فلسطین است. غرب به درستی می داند که مسئله فلسطین و مواضع جدی ایران درباره فلسطین یکی از عواملی است که به ایران «نقش کانونی» در جهان اسلام داده است و نیز می داند که اگر پای ایران از جهان اسلام کنار گذاشته شود، جهان اسلام به دلایل متعدد سیاسی و فرهنگی قادر به ایستادگی در برابر غرب نیست. نگاهی به مدل های مالزی ماهاتیر محمد، ترکیه اردوغان، سودان عمرالبشیر- که البته هر کدام تفاوت های مهمی با دیگری دارد- و سنجش تجربه و توانایی آنان در مقابل غرب به خوبی این نکته را ثابت می کند که بدون ایران از دیگران کاری برنمی آید.
آنان برای این که ایران و فلسطین را از هم جدا کنند- تا سپس بر امت اسلام مسلط گردند- از یک سو با زبان های مختلف و بخصوص در سطوح نخبگی و دانشگاهی به ایرانیان القا می کنند که به شما فارس های شیعه چه ربطی دارد که از یک مشت «عرب سنی» در سرزمینی که از سرزمین شما دور است حمایت می کنید و بخاطر آنان خود را با جهان درگیر کرده اید و از طرف دیگر به فلسطینی های مبارز و هر عرب دیگری به ایران اسلامی افتخار می کند، می گویند، توی عرب سنی چرا با برنامه ای که فارس های شیعه تدوین کرده اند با اسرائیل خونریز و غرب مهاجم درگیر شده ای و ملت خود را قربانی شکل گیری امپراتوری ایرانی می کنی. در روزهای پایانی جنگ 22 روزه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی های محاصره شده غزه، روزنامه «آتلانتیک» اروپا -و البته چندین رسانه دیگر غرب با مضمونی مشابه- نوشته بود: «آن که در غزه پنجه در پنجه ارتش اسرائیل انداخته، یک فلسطینی نیست یک سرباز ایرانی است» و بعد برای آن که سلاح را از دست فلسطینی بگیرد، اضافه کرده بود: «امروزه یک بال امپراتوری ایران در افغانستان و پاکستان و بال دیگر آن به مرزهای غربی لبنان و غزه رسیده و هر چه در فاصله این نقاط اتفاق می افتد ماهیتی ایرانی دارد.» کما این که در فضای داخلی ایران بارها گفته شده که «آنچه مصیبت بر سر ایران می آید نتیجه فلسطینی تر شدن مسئولان ایران است»:با اندکی غور در واقعیات- و نه تخیلات و یا تبلیغات- درمی یابیم که آنچه به ایران قدرت می دهد و فلسطین را به فلسطینی ها برمی گرداند، همگرایی ایران و فلسطین است کما این که هر کشور اسلامی که از فلسطین فاصله بگیرد از منافع ملی و امنیت ملی خود چشم پوشیده است. برای تقریب به ذهن در این سؤال تامل کنید: آمریکا تا کی آمریکا و اروپا تا کی اروپاست- یعنی قادر به نقش آفرینی جدی بین المللی است- آیا پاسخی غیر از این می یابید که «تا زمانی که با هم باشند».
3- فلسطین در طول 6 دهه گذشته، نماد ضعف و توانایی جهان اسلام و غرب بوده است اروپا در سال 1917- از طریق اعلامیه بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس- با غرور زیادی اعلام کرد که فلسطین مسلمانان را به «یهودی های اروپا» تقدیم می کند یک سال بعد از این یعنی بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی اول اروپا رسما اعلام کرد که عراق، فلسطین، اردن، سوریه و تونس تحت قیمومت انگلیس، لبنان و الجزایر تحت قیمومت فرانسه، مغرب تحت قیمومت اسپانیا و لیبی تحت قیمومت ایتالیا درآمده اند و این قیمومت تا سال 1948- یعنی 30 سال- استمرار می یابد و درست در پایان این دوره موجودیت رژیم جنایتکار اسرائیل اعلام می شود. یعنی وقتی مسلمانان واکنش جدی نسبت به اعلامیه بالفور علیه فلسطین نشان ندادند، سرزمین های خود آنان تحت سیطره نظامی غرب قرار گرفت و پس از آن نیز غرب برای آن که جهان اسلام قادر به حرکت نباشد، اسرائیل را مانند یک خنجر در قلب آن فرو کرد. حالا در نقطه مقابل، آن چه جای تردید درباره این گزاره وجود دارد که تلاش هر ملت و هر کشور برای آزاد کردن فلسطین و بخصوص قدس، مستقیما دفاع از مرزهای ملی خود به حساب می آید. اگر اشغال فلسطین نشانه استیلای غرب بر شئونات کشورهای اسلامی این منطقه هست- که هست- آزادی فلسطین نیز نشانه توانایی کشورهای اسلامی برای دفاع از تمامیت ارضی خود است. این قلم در اواخر مرداد یا اوایل شهریور 1385- کمی پس از شکست فاحش رژیم صهیونیستی از حزب الله در جنگ 33 روزه- در همین ستون به سخنی دقیق از هنری کسینجر استناد کرده بود. این پرآوازه ترین چهره نظریه ساز 50 سال اخیر آمریکا در روزنامه نیویورک تایمز نوشته بود: «جنگ اسرائیل و حزب الله، مینیاتوریزه شده جنگ آمریکا و ایران است با همین روند و با همین نتیجه». حدود 3 سال بعد اسنادی به دست آمد که نشان می داد، در صورت پیروزی رژیم صهیونیستی در این جنگ، بلادرنگ جنگ آمریکا علیه ایران شروع می شد و نیز اسناد دیگری می گویند در فاصله سال های 2004 تا 2006 نیروهای نظامی آمریکا در منطقه وارد تمرین هایی شدند که ماهیت آن تهاجم به ایران بود.
4- تهدید، یک ملت، یک کشور و یک نظام سیاسی معمولاً شامل ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی،نظامی و علمی است و از جنبه دیگر به داخلی، منطقه ای و بین المللی تقسیم می شود اما اگر به تهدیدات منجر به فروپاشی یا بحران در خاورمیانه و مناطق مشابه آن نگاه بیندازیم درمی یابیم که- حداقل- در این مناطق تهدیدات عمدتاً جنبه فرامرزی داشته اند در این میان «ایران پس از انقلاب» نیز عمدتاً در فشار. «تهدید خارجی» بوده تا تهدید داخلی. جنگ نیابتی رژیم سابق عراق علیه ایران، تهدید به براندازی نظام سیاسی، رویکرد تحریمی به قصد ایجاد فلج اقتصادی، عملیات روانی به قصد سیاه نمایی آینده کشور، ایجاد ترور، کودتا، آشوب و اغتشاش همه در خارج از مرزها پخت و پز و اجرایی شده اند بنابراین درست است که پایداری هر کشوری به پیوستگی ملت و نظام سیاسی آن بستگی دارد ولی این پیوستگی نوعا از خارج از مرزها آماج حمله قرار می گیرد.
چند سال قبل این ایده در میان فلسطینی ها و نیروهای مقاومت شکل گرفت که برای خارج کردن فلسطین از بن بست «انتفاضه ای از بیرون» نیاز است و نباید همه نگاه ها معطوف به نیروهای جهادی فلسطین شود. البته این ایده در آن هنگام، چندان عملی به نظر نرسید و به آن توجه چندانی نشد اما یک یا دو ماه بعد یک انتفاضه منطقه ای شکل گرفت و شرایط را به نفع فلسطین و ضرر رژیم صهیونیستی دگرگون کرد. این طبیعت مسایل امنیتی سیاسی است. برای تقویت موقعیت و اقتدار یک کشور و یا یک ملت، اتفاقات امنیتی نوعاً در فراسوی مرزها رخ می دهد.
از این منظر هم می توانیم کارکرد منطقه ای ایران و ربط آن با منافع ملی کشور را ارزیابی کنیم و هم می توانیم با نگاه به گستره «انتفاضه منطقه ای»- که همه آن ها از یک سو تحت تاثیر سرگذشت فلسطین هستند و از سوی دیگر تاثیر جدی بر فلسطین دارند- آینده فلسطین و رژیم صهیونیستی را به نظاره بنشینیم. از حدود سال 1379 تاکنون- پس از قدرت گرفتن لبنان در برابر رژیم تل آویو- از شمار کشورهای منطقه ای که حاضر به همکاری با دولت جعلی اسرائیل بوده اند کاسته شده و بر میزان کشورهایی که در حمایت از فلسطین حاضر به پرداخت هزینه هستند، افزوده شده است. با این قاعده که «امنیت و منافع نوعا در فرامرزها کلید می خورد» می توان به پاسخ روشن سؤال مذکور دست یافت.
سعدالله زارعی

سرنوشت 400 عایشه قذافی نظر العربیه را هم جلب کرد

 

 

سایت العربیه در مقاله ای مفصل به موضوع محافظان قذافی پرداخته و تاریخچه حضور آنها در کنار قذافی را یاد آوری کرده است.

به گزارش جام نیوز، سایت العربیه در خبر 26آگوست(4شهریور)، به موضوعی پرداخت که برای بسیاری از عرب ها جالب بود. این سایت در مقاله ای از وضعیت عایشه های چهارصد گانه قذافی نوشت: «هنگامی که انقلابیون وارد مجمتع مسکونی رهبر لیبی در باب العزیزیه شدند، نه تنها قذافی و خانواده اش را در این قلعه کاملا مستحکم نیافتند بلکه حتی 400 زن محافظ وی که به دقت از جنس لطیف برگزیده شده اند، بخار شدند و به هوا رفتند.»
این سایت افزود: « هم اکنون هیچ نشانه ای از بادیگاردهای زیباروی قذافی که بر اساس برخی گزارش ها شمار آنان به 400 تن می رسد در دست نیست . این زنان که هرکدام از آنها به شهرزاد در داستان های هزار و یک شب تشبیه می شدند همواره سوژه جنجالی رسانه های بین المللی بودند، اما داستان قذافی از زمان بکارگیری محافظان زن، 6هزار و یک شب به درازا انجامید.»
العربیه در خصوص تاریخچه عایشه ها، نوشت: «نخستین ظهور محافظان زیباروی در کنار معمر قذافی از دهه 90 قرن گذشته میلادی آغاز شد و آنها در واقع جایگزین بادیگاردهای تبعه آلمان شرقی شدند. بر اساس گزارش های رسانه ای منتشره در طول بیست سال گذشته، تعداد این محافظان مؤنث از 40 تا 400 ذکر شده است که نام رسمی آنها "محافظان انقلابی" است اما آنها بیشتر با نام "زنان آمازون" شهرت یافتند .
گفته می شود که آنها را از هنگام شیرخوارگی بر می گزیدند و هنگامی که آماده پیوستن به گروه محافظان قذافی می شدند سوگند یاد می کردند که جان خود را برای دفاع از رهبرشان فدا کنند. این محافظان را برای آموزش و تمرین به اکادمی پلیس طرابلس می فرستادند و در آنجا آموزش نظامی و رزمی بسیار سختی را می گذراندند و هرکدام از آنها با طرز استفاده از انواع اسلحه آشنایی کامل دارد .»
این سایت سلفی با تاکید بر باکره بودن آنها درزمان ورود به گارد محافظان قذافی، نوشت: «محافظان قذافی تنها از میان دختران لیبیایی انتخاب نمی شدند بلکه در میان آنها دخترانی از کوبا و سایر کشورهای عربی وجود دارد هرچند که برخی گزارش تاکید دارند که اکثریت آنها کوبایی هستند .
باکره بودن دختران و ازدواج نکردن آنها مهمترین شرط پیوستن به گروه محافظان قذافی است و قذافی هرکدام از آنها را به نام دختر خود عایشه می نامید. جالب است که یادآوری شود زنان مسلح محافظ قذافی همیشه با استفاده از گرانترین مارک های جهانی خود آرایش کامل کرده، ناخن های خود را مانیکور زده و موی رنگ شده خود را افشان می کردند.»
العربیه یاد آورشد: «در سال 2009 در اثنای دیدار قذافی از ایتالیا محافظ رنگین پوست قذافی، نظر برلسکونی، نخست وزیر ایتالیا را به خود جلب کرد تا جایی که با بی توجهی به تشریفات استقبال از قذافی نگاه خود را کاملا به این دختر محافظ خوش اندام دوخته بود اما این محافظ به نخست وزیر ایتالیا چشم قره رفت.»
این سایت درپایان آورد: «دنیای این زیبارویان مسلح همواره مبهم و ناشناخته بوده و اینک با ناپدید شدن آنها در پی فتح "باب العزیزیه"، آخرین قلعه قذافی در طرابلس بر این ابهام افزوده شده است. روزی یکی از نویسندگان عرب به شوخی در این باره نوشت که قذافی در مقایسه با سایر رهبران و رؤسای جمهور عرب از بخت بهتری برخوردار است زیرا شماری از زیبارویان دست نخورده همیشه او را احاطه کرده اند.»
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دنیا میدان مسابقه نیست!

 بسمه تعالی 

علمای حیوان شناسی می گویند در بین حیوانات هم بحث ظالم و مظلوم وجود دارد. می گویند در میان حیوانات معمولاً گوسفند از همه مظلوم تر است، چون گوسفند سالی یک بار زایمان می کند. آن هم یک بره به دنیا می آورد؛ اما انسان ها هر روز چندین هزار رأس گوسفند ذبح می کنند برای مصرف مردم. باز هم وقتی به بیابان ها نگاه می کنی گله گله گوسفند می بینی که بعضی از گله ها به چند هزار هم می رسد؛ ولی در عوض گرگ در سال دو بار زایمان می کند و در هر بار شش گرگ به دنیا می آورد. وقتی نگاه می کنی همیشه گرگ ها کم هستند. بیشتر از 10 تا کسی با هم آن ها را ندیده است.
این نشان می دهد مظلوم ماندگارتر است از ظالم و عمر ظالم خیلی کوتاه است. بعضی ها تا صاحب ثروت و مکنتی می شوند جوری دیگر به زیر دست نگاه می کنند. مثلاً صاحب کار با یک نگاه خاصی به شاگردش نگاه می کند. صاحب خانه جوری دیگر به مستأجر نگاه می کند. انگار دنیا همیشه بر وفق مرادشان پیش می رود. بعضی ها فکر می کنند این مسابقه است. همین که صاحب ثروت و شوکت شوند، به خیال خود برنده مسابقه شده اند و آن کسی که در دنیا فقیر است، بازنده شده است. در دنیا همه این ها یک امتحان است چه آن کسی که دارایی فراوان داشته باشد و چه آن کسی که هیچ چیزی نداشته باشد، ما نباید از یاد ببریم که مورد امتحان قرار گرفته ایم. به مظلومان و زیردستان توجه جدی بکنیم و فراموش نکنیم که قدر نعمت الهی را باید دانست و از سرمایه مادی بایستی انفاق کرد اگر توجه نکنیم خداوند این نعمت را از ما خواهد گرفت.

کرمانشاه : محمد فرهنگیان

فرعی- اصلی در نقشه آن لاین انقلاب ها

 بسمه تعالی

 


دگرگونی در نقشه سیاسی خاورمیانه و جهان سرعت گرفته است. اکنون تغییرات نقشه سیاست جهانی علی الدوام «به روز» می شود.گسل های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعددی که ماه هاست در صحنه سیاست جهانی فعال شده، هر چند روز یکبار زلزله تازه ای را پدید می آورد و نقشی تازه بر صورت بندی تحولات می زند. روزگاری تصور می شد فقط خاورمیانه روی خط زلزله است اما حالا این تصور، ناتوان از بازگویی تمام واقعیت های جاری است. امروز بلوار «راتسچیلد» تل آویو همان قدر زلزله خیز شده که میدان «التحریر» مصر شد و خیابان های لندن همان قدر ملتهب به نظر می آید که وال استریت نیویورک. گویا تمام تحولات گونه گون از شرق افغانستان و جنوب شبه جزیره عربستان (یمن) تا مصر و فلسطین اشغالی و 2محور «شمال- جنوب دریای مدیترانه» و «شرق- غرب آتلانتیک»، همه روی یک موج قرار گرفته اند. در این جهان پرتلاطم و مدام به روز شونده، سزاوار است که ما نیز مرتبا خاستگاه تحولات و مسیر مرحله به مرحله آن را رصد کنیم، فرصت های فراوان و تهدیدهای محتمل را در یک فهرست گرد آوریم و با این برآورد، نگاه دقیق تری به فعل و انفعالات سیاست داخلی به ویژه در جبهه اصولگرایان داشته باشیم.
کدام اتفاق بزرگ، جزء به جزء و قطعه به قطعه در حال ساخته شدن است؟ قرنی که سپری شد، قرن ابرقدرت ها بود. از دل دو جنگ بزرگ جهانی، قطب بندی قدرتی سربرآورد که کمترین نقش در آن متعلق به ملت ها بود. آمریکا بود و شوروی و اقمار آنها. اما دو اتفاق بزرگ در دهه های پایانی قرن بیستم، تحولات جهانی را وارد فاز تازه ای کرد؛ 1-استارت قدرت نمایی ملت ها با پیروزی انقلاب اسلامی که به تدریج در لبنان و فلسطین و افغانستان نیز باز تولید شد2-فروپاشی ابرقدرت شوروی در آگوست 1991 میلادی(20 سال پیش) که باعث شد آمریکا، سیمای ابرقدرتی بلامنازع و یاغی را به خود بگیرد. پس از فروپاشی بلوک شوروی، قشون کشی نظامی، سیاسی و فرهنگی غرب (ناتوی نظامی و فرهنگی) به شرق اروپا آغاز شد. در کمتر از 10 سال آمریکا در حالی که خود را بر دروازه های مسکو می یافت، اعلام تاجگذاری کرد و قرن 21 را قرن جدید آمریکایی خواند. دور تازه جنگ صلیبی رسما آغاز شد تا کار تنها رقیب باقی مانده در میدان- جهان اسلام با الهام بخشی جمهوری اسلامی- یکسره شود. افغانستان و عراق در کمتر از 2 سال زیر چکمه اشغالگران قرار گرفتند. ظاهرا همه چیز روی برنامه بود الا یک موضوع مغفول و نه چندان کوچک؛ ملت ها! مهاجمان اشغالگر قرار بود بر این ملت ها حکومت کنند نه بر خاک ها و سرزمین ها. و پنتاگون و ناتو تنها کاری که کرده بودند رژیم های متحد خود را به زیر کشیده بودند بی آن که بتوانند خلأ آنها را پر کنند. مناره دزدی بی آن که چاه را کنده باشند. نمی شد که در سرزمین های اشغالی عراق و افغانستان و فلسطین، یا سرزمین های تحت حاکمیت خودکامگان متحد آمریکا (مصر و تونس و یمن و بحرین و عربستان و...) ملت وارد کرد. اگر ملت سازی شدنی بود باید در فلسطین اشغالی جواب می داد که نداد. حتی بی سر و پاهایی که قرار بود ملت اسرائیل را تشکیل دهند، هم اکنون رژیم تل آویو را به چالش می کشند.
«انقلاب»هایی که از 8ماه پیش در شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس سربرآورده و به شکل اعتراض و شورش به غرب منتقل شده اند، روی دیگر سکه «مقاومت» هستند. هر جا ملتی هست که عزت و آقایی و استقلال و حقوق خود را جست وجو می کند و بر سر این آرمان ها «مقاومت» می کند، ذاتا «انقلابی» شده است و هر جا ملتی رو به انقلاب می کند، حربه و گارد مقاومت را انتخاب کرده است. و نیز، هر جا انقلاب و مقاومت هست، ذاتا و ماهیتا معارضه با نوکران غرب نیز هست، در ایران و عراق باشد یا مصر و تونس و بحرین و یمن و لیبی. منطبق با این واقعیت انکارناپذیر، شوخی بی مزه و به غایت خنکی خواهد بود که مثلا آمریکا و انگلیس هم ادعا کنند از انقلابیون حمایت می کنند یا مثلا اضلاع فتنه سبز در ایران تظاهر کنند که از سقوط نوکران غرب به دست ملت ها خوشحالند. یعنی می شود که مثلا ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی همین چند روز پیش بگوید «پرزیدنت مبارک و رژیم مصر بزرگ ترین ذخیره استراتژیک ما بودند» و نتانیاهو نخست وزیر همان رژیم گفته باشد «اپوزیسیون سبز در ایران بزرگ ترین سرمایه اسرائیل است»، آن گاه کنار هم گذاشتن و جمع زدن این دو گزاره نتیجه بدهد که دست اندرکاران فتنه سبز از قیام مردم مصر خوشحال شده اند و تحرک کور روز 25 بهمن شان در راستای حمایت از مردم مصر و تونس- و علیه مبارک و بن علی- بوده است؟! قصه همان قصه روسفیدی نوکری است که اموال ارباب را دزدیده بود و ارباب به همین دلیل، کاسه ماست را بر سر وی شکست اما او انگار نه انگار که سرش شکسته، گفت چه خوب! روسفید شدم.
تغییرات گسترده در نقشه سیاسی منطقه و جهان از 8ماه پیش در تونس کلید نخورد بلکه 2سال پیش در تهران آغاز شد، شاید دقیقا همان غروب روز قدس (27شهریور) سال 1388 که رابرت گیتس وزیر دفاع وقت (رئیس اسبق سازمان سیا) با بلاهت تمام، نسبت به حاشیه سازی عجیب و غریب دست اندرکاران فتنه سبز ابراز ذوق زدگی کرد. آن روز در حالی که توده های میلیونی ملت ایران، مرگ اشغالگران قدس را با زبان روزه فریاد می کردند، گروهی تحریک شده از سوی سازمان فتنه به خیابان آمدند که به دعوت رئیس گروه کر (وزارت خارجه رژیم صهیونیستی) شعار می دادند «نه غزه، نه لبنان». و همزمان خط قرمز روی «جمهوری اسلامی» کشیده بودند. استقلال و آزادی بدون جمهوری اسلامی؟! لیبرال ها و سلطنت طلب های آمریکایی- انگلیسی، مرد پاسداری از چنین آزادی و استقلالی بودند یا چپ های به ظاهر کمونیست؟!
آن روز تن آقای گیتس هنوز داغ بود که گفت «اتفاقات امروز ایران نشان داد سیاست ما در تحریم علیه ایران درست بوده و فشارها جواب داده و باعث اختلاف و دودستگی شده است.» او نمی فهمید که وقتی غیرت یک ملت علیه چنان رذالتی به جوش آید، چه دو مینویی از بیداری و غیرت اسلامی در خاورمیانه علیه نوکران غرب رخ خواهد داد. نمی دانست که شعار بلاهت آلود نه غزه نه لبنان، چه آتش خشمی در جان ملت های مسلمان مصر و فلسطین و یمن و بحرین و دیگران می اندازد. آمریکا و اسرائیل و انگلیس و سرویس های جاسوسی آنها روز قدس 2سال پیش، کندن گور حسنی مبارک و بن علی و عبدالله صالح و آل خلیفه و آل سعود را کنتراتی به طایفه ای ورشکسته در ایران سپردند که هنر ایجاد جرقه انفجار خشم ملت ایران و برپایی انقلابی تازه در 9دی 1388 را داشتند، جنبشی که نیویورک تایمز در ستایش آن نوشت «این بزرگ ترین تظاهرات در خیابان های تهران از 20سال پیش و از زمان تشییع آیت الله خمینی است.»
به فهرست تحولات شتابان اخیر در منطقه نظر بیندازید: 1- غرب پس از سقوط متحدان در مصر، تونس، عراق، لیبی- و احتمالاً یمن و بحرین- درصدد سرقت انقلاب ملت ها و حاکمیت های جدید است. این کش وقوس با شدت تمام ادامه دارد 2- جبهه مقاومت در لبنان و سوریه تحت فشارهای گسترده سیاسی، تبلیغاتی و حتی نظامی است تا شاید گشایشی برای آمریکا و اسرائیل پدید آید 3- رژیم عربستان و برخی کشورهای همسو به عرصه فراخوانده شده اند تا به هر قیمت ولو مداخله نظامی، ترمزی بر روند تحولات و انحراف مسیر آن باشند 4- اسرائیل درحالی که از حمله به جنوب لبنان و جنوب فلسطین (غزه) هیچ نتیجه ای نگرفت اکنون زیر پای خود را در مصر نیز خالی شده می بیند و همزمان- به تعبیر هاآرتص- بی سر و پاهای کاباره نشینی که اساساً شست وشوی مغزی داده شده بودند و درحاکمیت اسرائیل آدم حساب نمی شدند، به خودنمایی چند صدهزارنفری در خیابان های تل آویو با شعار نتانیاهو برو گم شو پرداخته اند 5- آمریکا طبق توافق باید تا آخر دسامبر 2011 (فردای 9دی 1390) چهل و ششهزار نیروی نظامی خود را بدون کمترین دستاوردی از عراق خارج کند و تخلیه نیروها از افغانستان را در ماه های آینده آغاز نماید. 6- اغتشاش سیاسی- اقتصادی تا لندن و نیویورک و واشنگتن و تا مرز سقوط اعتبار دولت های آمریکا و انگلیس امتداد یافته است. این بحران ها تازه سر باز کرده اند و این هنوز اول ماجراست. نابرابری 273 برابری شمال و جنوب در لندن یک بشکه باروت کامل و مستعد انفجار است چنان که مقدمه آن را دیدیم. 7- چالش هسته ای با وجود شتاب گرفتن روند توسعه برنامه هسته ای ایران به حاشیه پرتاب شده است.
در چنین شرایطی اگر شما جای اتاق فکرهای امنیتی- راهبردی در واشنگتن یا لندن و تل آویو بودید و پیش فرض اصلی را بر خشکاندن سرچشمه می گذاشتید، سراغ کجا می رفتید؟ اگر قرار بود این روند شتابان تحولات از رمق بیفتد، موتور الهام بخشی را که باید خاموش شود، در کجا جست وجو می کردید؟ جز ایران؟ به جرئت می توان گفت اگر ترس از الهام بخشی و تعیین کنندگی ایران نبود، غرب با میلتاریزم عریان و نسل کشی و کشتار جمعی، مسائل مصر و تونس و یمن و عراق و سوریه و لبنان و بحرین را یکجا حل می کرد همچنان که در دهه 1990 در یوگسلاوی سابق (صربستان) کرد.
با این صورت بندی اجمالی از تحولات منطقه و جهان، اکنون بهتر می توان مفهوم «اصلی- فرعی» کردن مسائل در حوزه سیاست داخلی، در سطح حاکمیتی و از جمله درون جبهه اصولگرایان را دریافت. قطعاً مثلث استکبار مانند دو سال پیش و البته این بار از موضع ضعف، روی پروژه فشار بر ایران متمرکز خواهد شد. این سناریو 1- فشار اقتصادی و تحریم 2- فشار سیاسی و تبلیغاتی (به بهانه های چالش هسته ای، حقوق بشر و تروریسم) 3- فراخوان همه عوامل وابسته به میدان برای به رکود کشاندن روندهای اقتصادی و سیاسی (اصلاحات اقتصادی و انتخابات) در ایران را شامل می شود اما نقطه تمرکز دشمن «سیبل کردن حاکمیت و حاملان اصولگرای آن» خواهد بود چرا که دشمن یقین کرده صرفاً با سست کردن یکپارچگی در حاکمیت و ایجاد خلل و شکاف در آن است که می تواند کاری از پیش ببرد. حرکت با چراغ خاموش اضلاع فتنه برای شبیخون و بسیج رسانه ای گسترده با محوریت انهدام «انسجام حاکمیتی اصولگرایان»، خبر از این سناریو می دهد. همه تمرکز دشمن و فتنه گران بر آزاد کردن غول به زنجیر کشیده شده اختلاف از چراغ است.
هرکس از هر زاویه و با هر استدلالی، آرمان بی بدیل و بلامعارض اتحاد و همدلی را به چالش می کشد، تردید نباید کند که نه تنها در حق ملت ایران جفا کرده بلکه شریک خون هر مظلومی خواهد بود که در جای جای جبهه بزرگ مقاومت اسلامی بلکه جبهه بیداری ملت ها بر زمین می ریزد. چنین خطایی، جرمی بزرگ و نابخشودنی است. باشد که پیشاهنگان این بیداری عظیم، از ملت ایران و دیگر ملت ها جا نمانند. به برکت روحیه جهادی، باید از خواب نوشین بامداد رحیل حذر کرد. مقتدای فرزانه انقلاب با همین افق دید بود که ویژگی چهارگانه جهاد را 1- مقابل حرکت خصمانه و غرض آلود دشمن 2- مستمر و همه جانبه 3- هوشمندانه و 4- مخلصانه بودن برشمردند. بدون روحیه جهادی نمی توان در خط مقدم و پیشانی «جبهه مقاومت و انقلاب» ایستاد و به مفهوم حقیقی، به روز(up to date) و آن لاین بود.
محمد ایمانی