عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

دور زدن ممنوع !

 بسمه تعالی



این روزها در پی بروز پاره ای از ناهنجاری های اجتماعی و درگرماگرم بازار گفت وگوها و تحلیل ها پیرامون مقوله امنیت اجتماعی و مقابله با جرایم، آن چیزی که بیش از همه به چشم می آید نبود یک «نقشه راه» - Road map- است.
در سوی مقابل با پیش کشیده شدن مباحثی درباره رویدادهایی چون قتل یک ورزشکار، ضرب و جرح یک طلبه جوان و ناهی از منکر و مسایلی از این دست با حجم انبوهی از مصاحبه ها، سخنرانی ها، شعارها، اقدامات تشریفاتی، توپ را در زمین یکدیگر انداختن ها تا اظهارنظرهای ناکارا و کلیشه ای روبرو هستیم.
اگر برخی از رسانه های غربی که در اختیار و سیطره دشمنان نشان دار نظام جمهوری اسلامی هستند از رویدادها و ناهنجاری های اجتماعی رخ داده در ایران سوءاستفاده کرده و از آب گل آلود ماهی مقصود خود را می گیرند جای هیچ گونه تعجب و انگشت بر دهان گزیدن نیست چه اینکه ماموریت دشمن، دشمنی است.
به عنوان نمونه؛ در پی قتل روح الله داداشی از ورزشکاران کشورمان- که هر 3 متهم به قتل وی در کمتر از 48 ساعت دستگیر شدند- شبکه دولتی صدای آمریکا در تحلیلی به اصطلاح جامعه شناسانه برخورد نیروی انتظامی با اراذل و اوباش و سلب کنندگان امنیت اجتماعی را باعث شدت یافتن اینگونه جرایم در کشور ارزیابی کرد!
هرچند این گونه موضع گیری ها و به اصطلاح تحلیل ها ناشی از بلاهت دشمنان جمهوری اسلامی است ولی باز هم خیلی عجیب به نظر نمی رسد بلکه جای شکر دارد چرا که به تعبیر نورانی امام سجاد(ع): «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» اما آنچه که جای تعجب و البته تأسف دارد نوع برخورد برخی از مسئولان و دست اندرکاران مرتبط با حوزه امنیت اجتماعی است که بجای یافتن «راهکار» و تدوین یک «نقشه راه» پیرامون مقابله با ناامنی های اجتماعی و کاهش جرایم، تنها به پند و اندرز روی آورده و مسئولیت قانونی خود را فراموش می کنند! نکته دیگری که باید خاطر نشان ساخت؛ شیوه کم توجهی برخی از مسئولان نسبت به مسئولیت خویش است؛
الف: عده ای بدون آنکه به وظیفه و مسئولیت قانونی خود اشاره کنند بی محابا توپ را در زمین دیگری می اندازند و مسئله جدیدی را مطرح می سازند.
هرچند شاید مسئله جدیدی را که به آن اشاره می کنند درست و منطقی نیز باشد اما این بدان معنا نیست که در مورد مسئولیت اصلی و وظیفه ذاتی خودشان پاسخگو نباشند.
ب: برخی دیگر از مسئولان و متصدیان امور نیز بجای پاسخگویی نسبت به دایره مسئولیت شان تنها به اصطلاح هشدار می دهند و سوال می کنند که چرا وضعیت اینطور است؟ برای چه شاخص ناامنی رشد کرده است؟ و چرا... در حالی که بر مبنای آنچه که تمام عقلای عالم بر آن اتفاق نظر دارند باید قبل از هرچیز بجای سوال و پرسش و ژست های هشداردهنده، پاسخگو و مسئول بماهو مسئول باشند، ضمن آن که شاخصه های موجود به وضوح نشان می دهد که شاخص ناامنی رشد نکرده است و اینگونه رخدادها در مقایسه با جمعیت 75 میلیونی کشور، نشانه رشد شاخص ناامنی نیست، اگرچه مقابله با آن ضرورتی غیرقابل انکار است اما موضوع اصلی این نوشته واکاوی راهکارهاست و از همین روی به ذکر سرنخ هایی دراین باره آنهم به میزان گنجایش و پتانسیل این ستون می پردازیم.
1-روایت منقول و گرانسنگی است از امام علی(ع) که می فرمایند؛ شخص جاهل را نمی بینی مگر در موضع افراط یا در جایگاه تفریط.
مشکل اصلی در حل نشدن مسئله ناهنجاری ها و ناامنی های اجتماعی گرفتار شدن برخی از نهادهای مرتبط به رویکردی افراطی یا تفریطی است که خروجی آن حرکت در مسیری غیر از «اعتدال» است.
گاه بر شدت یافتن مجازات ها تمرکز شده و با رویکرد و نگاهی کیفری توجیه می شود که تنها شدت و قاطعیت مجازات هاست که می تواند «بازدارندگی» ایجاد کند بی آنکه به «علت ها» در شکل گیری جرایم و ناهنجاری ها توجه گردد.
گاهی هم تنها بر پیشگیری از وقوع جرایم و تلاش های فرهنگی طولانی و زمان بر تمرکز می شود و با عدم قاطعیت در مجازات ها، حاشیه امنی را برای متجاوزان و مجرمان حرفه ای و قداره بندها و اشرار بوجود می آورند.
این رویکردها هم بنابر دوره مدیریت ها و به سلیقه مدیران و مسئولان ارشد نهادهای مرتبط با تغییر و دگرگونی روبه رو است.
نتیجه آن می شود که بدون یک «نقشه راه» مناسب، شیوه و روش «آزمون و خطا» چاره کار می شود!
تجربه سه دهه گذشته نشان می دهد باید هم بر مبنای قاعده «پیشگیری از وقوع جرم» در این بستر حرکت کرد و هم به موقع و بهنگام مجرمان و مزاحمین نوامیس و اشرار و اراذل و اوباش که سلب کننده امنیت اجتماعی هستند قاطعانه به مجازات اعمالشان برسند.
2- خارج از دایره انصاف است که هرگاه بحث امنیت اجتماعی در پی بروز رخدادها و ناهنجاری هایی در جامعه به پیش کشیده می شود تنها تیغ انتقادات به سوی دستگاه قضایی و نیروی انتظامی کشیده شود. ناگفته پیداست که مسئولیت خطیر و حساس قوه قضاییه و ناجا در چرخه «امنیت اجتماعی» بر کسی پوشیده نیست؛ اما باید توجه داشت که هر سه قوه و تمام نهادهای مرتبط مسئول هستند و باید نقش خود را در پیدایش هرچه پررنگ تر «احساس امنیت» برای آحاد مردم ایفا کنند.
به عنوان مثال در ناهنجاری های اجتماعی که طی چند ماه گذشته در سطح جامعه رخ داده استفاده شایع از سلاح سرد می باشد و این در حالی است که متاسفانه با خلأ قانونی در زمینه ممانعت از حمل سلاح سرد مواجه هستیم.
خب؛ این سؤال را چه کسی باید پاسخگو باشد که چرا طی تمامی سال های گذشته برای این مشکل و معضل اقدامی مناسب نشده است؟ تنها ماده 617 قانون مجازات اسلامی فعلی (مصوب خرداد 1375) تصریح می کند؛ «هرکس بوسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگری تظاهر به قدرت نمایی کرده و در نزاع های خیابانی از آن استفاده کند بنابر رای دادگاه به 6 ماه تا 2 سال حبس تعزیری یا 74 ضربه شلاق محکوم می شود.»
بدین ترتیب روشن است که این ماده نمی تواند به تنهایی خلأ قانونی درباره استفاده از سلاح سرد را پر نماید که چرا طبق نص همین ماده بر حمل سلاح سرد ایرادی مترتب نیست.
باز هم به عنوان نمونه- و تنها نمونه- می توان اشاره کرد به نبود قانون و خلأهای قانونی که باعث شده مشکلات و معضلات بصورت ریشه ای حل نشود. در همین زمینه باید «لایحه پیشگیری از وقوع جرم» را یادآوری کرد. لایحه ای که بیش از سه سال است بلاتکلیف مانده است. طبیعی است در شرایطی که پس از انقلاب اسلامی تاکنون، یک قانون جامع پیشگیری از وقوع جرم تصویب نشده است، ارگان ها و نهادها و هر یک از قوا بصورت جزیره ای و انفرادی عمل کنند و در نهایت خروجی موفقی که مورد انتظار است به بار ننشیند و این در شرایطی است که امروزه همه کارشناسان و خبرگان متعهد و دلسوز بر این گزاره گواهی می دهند که؛ «مقوله پیشگیری از وقوع جرم فرا قوه ای و نیازمند یک عزم ملی است.»
3- نقش رسانه ها و مطبوعات و متولیان فرهنگی در مقوله امنیت اجتماعی و کاهش جرایم و ناهنجاری ها نقشی بی بدیل و برجسته است.
رسانه ها اگر رسالت خودشان را که آگاهی بخشی به افکار عمومی و مقابله با انحرافات است به خوبی انجام دهند بدون تردید جلوی بسیاری از بسترها برای ارتکاب جرایم و بروز ناهنجاری ها را مسدود می کنند و بالعکس اگر بخاطر منافع حزبی و گروهی بر مدار حاشیه سازی ها و فرصت طلبی ها و سیاه نمایی ها بچرخند فضای امنی را برای سوءاستفاده کنندگان و کلاهبرداران حرفه ای در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فراهم می کنند و بدین ترتیب در صحنه عمل به جای نقد سازنده و ارایه راهکارهای مناسب تنها با بزرگ نمایی حوادث و رویدادها، در زمین جنگ نرم دشمن به بازی گرفته شده اند.
4- و بالاخره باید گفت؛ امروزه به اذعان دوست و دشمن نظام جمهوری اسلامی، جایگاه ایران اسلامی در معادلات سیاسی منطقه ای و حتی فرامنطقه ای ممتاز، الگو و بی نظیر است و از همین روی؛ رسانه های خبری دنیا با جدیت به بزرگ نمایی برخی از رخدادهای ناهنجار داخلی مشغولند و مخصوصا این روزها روی تغافل مسئولان کشور در زمینه مقوله مهم و حیاتی «امنیت اجتماعی» تمرکز کرده اند. دستگاه قضایی در دوره مدیریت جدید طی 2 سال گذشته به طراحی معاونتی به نام پیشگیری از وقوع جرم در قوه دست زده است. در حوزه مجازات مجرمان مفاسد اجتماعی نیز بارها و به کرات مسئولان ارشد قوه قضاییه بر قاطعیت و عدم تسامح تکیه کرده اند. نیروی انتظامی نیز طرح امنیت اجتماعی را برای چندمین سال پیاپی به اجرا درآورده است. مجلس شورای اسلامی هم تلاش دارد تا لوایح معطل مانده چه در زمینه ممانعت حمل سلاح سرد و چه پیرامون پیشگیری از وقوع جرم را هر چه زودتر به سر و سامان برساند.
و در این چرخه دولت و نهادهای مرتبط نیز هر کدام برنامه هایی در دستور کار قرار دارند اما از آنجایی که خروجی ملاک ارزیابی است، این تلاش ها هنگامی در افقی کلان و چشم اندازی روشن به نتیجه می رسد که همه مسئولان و نهادها هر چه زودتر در اقدامی انقلابی و در قالب یک ید واحده به صحنه بیایند و زمان را از دست ندهند.
حسام الدین برومند

کریسمس با حضرت سید علی در خانه شهید ارمنی

 بسمه تعالی

 

دیدار ایشان با خانواده معظم شهدا از دورانی که ایشان، اوایل جنگ نمایندة امام در وزارت دفاع بود، یعنی معاون شهید «چمران» بود، شروع شد. امام جمعه تهران که شدند این کار را شروع کردندو هم‌چنان هم ادامه دارد. افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.

حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد. بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط یک فرزند داشتند که آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم.

بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.

این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و…

صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند. کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش… بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.

ارمنی‌ها به خودی خود آرایش کرده هستند،‌ حالا قرار شد بروند روی آنتن، خُب چیز دیگری شده بودند. اطلاعات ما هم ناقص بود. خیلی هم اطلاعات نگرفتیم. نخواستیم آن‌جا را اصطلاحاً بسوزانیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم.

موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو.

کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما.

گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟

من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.

دخترها گفتند: چه شد؟

گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.

تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد

این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید کنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.

گفتم: بفرمایید.

گفت شما؟

نه این‌که ما را نمی‌شناخت، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده.

گفت: کس دیگری نیست؟

یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل.

گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم.

معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.

من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.

لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.

به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.

گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند.

چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. یکی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم.

رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟

گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم.

گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟

رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟

گفتند، مرده.

گفتیم، برادر؟

گفتند، یکی داشتیم شهید شده.

گفتیم، بزرگتری، کسی؟

گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند.

فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است.

در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.

این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟

بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.

او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم.

حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد

رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند.

دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟

گفتند: دانشجو هستند.

آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟

این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟

آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم.

بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم.

این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم.

چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.

توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟

یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.

ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش F14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.

ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.

مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست

مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.

می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة ۲۵ ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.

امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.

از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(ع) و ۲۵ سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(س) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(ع) شفایش نمی‌دهد؟

بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ کردند

ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند. کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر.

با آن‌ها خداحافظی کردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند.

آمدند. گفتند: این کار احمقانه چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید. به دلتان نمی‌چسبید، فکر می‌کردید شاید ظروف این‌ها نجس باشد، بعداً می‌آمدید دهانتان را آب می‌کشیدید. فعل حرام انجام ندادید.

فعل حرام و نجس را هم ما آن‌‌جا فهمیدیم. تک تک درس است برای ما.

نکته کیهان در مورد لاریجانی

 بسمه تعالی

مدتی است که برخی از اظهارات آقای دکتر لاریجانی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به «تیتر اول» روزنامه های زنجیره ای و «خبر برجسته» سایت های حامی فتنه 88 تبدیل می شود و رسانه های یاد شده با آب و تاب و ذوق زدگی به تفسیر و تحلیل مورد علاقه خود از اظهارات وی که به یقین مورد علاقه ایشان نیست می نشینند. به عنوان تازه ترین نمونه از این دست می توان به بخشی از سخنان روز پنج شنبه دکتر لاریجانی در یادواره شهدای روستای آسور از توابع شهرستان فیروزکوه اشاره کرد، از جمله، آنجا که گفته اند؛ «مجلس هرگز فکر نمی کرد که قانون یارانه ها به شکل فعلی اجرا و یارانه های نقدی به شیوه جاری پرداخت شود» یا، آنجا که می گویند ؛ «صدا و سیما نباید تریبون دولت شود»... و البته بخش اصلی سخنان ایشان نگاهی منطقی و اصولگرایانه به مسائل این روزهای داخل و خارج کشور و دفاع جانانه و هوشمندانه از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این رخدادها بوده است که به جای خود و مانند همیشه درخور تقدیر است و از شخصیت آزمون داده ای نظیر دکتر لاریجانی جز این نیز انتظار نرفته و نمی رود. اما متاسفانه باید گفت، اظهارات ایشان درباره «اجرای طرح هدفمندی یارانه ها» و یا «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» بی آن که جناب لاریجانی بخواهند و یا توجه داشته باشند، بازی در میدان دشمن است و دقیقا به همین علت با استقبال گسترده روزنامه های زنجیره ای و سایت های حامی فتنه در داخل و خارج کشور روبرو شده است. آقای دکتر لاریجانی به خوبی می دانند و کیهان نیز با توجه به رصد دائمی رسانه های داخلی و خارجی در این باره کمترین تردیدی ندارد که دشمنان بیرونی و دنباله های فتنه گر آنها در داخل کشور، بعد از شکست و رسوایی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به ناکارآمدی طرح هدفمندی یارانه ها دل بسته و پروژه تعریف شده ای را برای زیر سؤال بردن این طرح بزرگ و سرنوشت ساز کلید زده و دنبال می کردند. اما برخلاف انتظار و آرزوی آنان، طرح هدفمندی یارانه ها با موفقیت به اجرا درآمد و برخی از کاستی های آن با دستاوردهای این طرح قابل مقایسه نیست و از سوی دیگر این کاستی ها پیشاپیش قابل پیش بینی بوده و جلسات متعددی از مجلس شورای اسلامی با ریاست شخص آقای لاریجانی به یافتن راه کار برای کاستن از برخی پی آمدهای غیرقابل اجتناب این طرح اختصاص یافته بود بنابراین از ریاست محترم مجلس که خود از نزدیک شاهد تلاش بی وقفه دولت در عملیاتی کردن طرح هدفمندی یارانه ها بوده اند انتظار نمی رود، به خاطر شماری از پی آمدهای طبیعی طرح یاد شده، این اقدام بزرگ و حماسی دولت که هیچیک از دولت های سازندگی و اصلاحات جرأت انجام آن را نداشته اند به زیر سؤال بکشد.

اظهارنظر آقای دکتر لاریجانی درباره تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت نیز، ضمن آن که با واقعیت فاصله دارد زمینه دیگری برای سوءاستفاده دشمن است. دشمنان تابلودار بیرونی و دنباله های داخلی آنها، پنهان نمی کنند که در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از روشنگری ها و برنامه های مستند صدا و سیما، ضربات خرد کننده ای دریافت کرده اند و از آنجا که اسناد ارائه شده در این روشنگری های مستند را غیر قابل انکار می دیدند به تخطئه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روی آوردند و رسانه ملی را به یکسونگری و خودداری از انعکاس نظر مخالفان متهم کردند و حال آن که هیچ یک از آنها جرأت رودررویی و مناظره با حامیان نظام را نداشتند و دعوت های مکرر صدا و سیما برای حضور در اینگونه برنامه ها را بی پاسخ می گذاشتند. از سوی دیگر، دولت عهده دار امور اجرایی کشور است و به طور طبیعی و منطقی حجم انبوهی از اخبار و گزارش های صدا و سیما و دیگر برنامه های آن به اقدامات عمرانی، علمی، رفاهی و... دولت اختصاص پیدا می کند و در بسیاری از موارد نیز برخی از مواضع و عملکردهای دولت به نقد کشیده شده است. ضمن آن که هیچ یک از اخبار مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم نیز در رسانه ملی از قلم نیفتاده است. همین جا باید گفت که صدا و سیمای جمهوری اسلامی خالی از کاستی و اشتباه و خطاهای فاحش نیست و برخی از برنامه های آن با نیازهای واقعی مردم همخوانی چندانی ندارد - که کم و بیش در بقیه مراکز هم دیده می شود- و کیهان نیز بارها به آن پرداخته است ولی «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» اتهامی جفا نسبت به خدمات فراوان رسانه ملی در مقابله با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 تلقی می شود. گفتنی است که دولت نیز صدا و سیما را به یکجانبه نگری به نفع مجلس و قوه قضائیه متهم می کند!

و بالاخره، موارد فوق تنها به عنوان نمونه در این نوشته آمده است و در ادامه به اختصار باید گفت؛

الف: اصرار ریاست محترم مجلس به مرزبندی با جریان انحرافی، اقدامی ضروری و درخور تمجید است، همانگونه که تاکید همزمان این مرزبندی با عوامل پنهان و آشکار فتنه 88 نیز به منظور پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان ضروری است.

ب: سران قوای سه گانه که فرصت ملاقات حضوری با یکدیگر را دارند نباید برخی از مسائل ابهام آفرین را به رسانه ها بکشانند و برای مردم دغدغه آفرینی کنند. مخصوصا مواردی که یک سویه مطرح می شود که البته، این نمونه ها از جانب دولت نیز به فراوانی دیده شده است.

ج: به قول حکیمانه حضرت آقا، نقد دلسوزانه باید، نقاط مثبت نقد شونده را نیز دربر داشته باشد.

د: برخی از اقدامات مجلس محترم نیز خالی از انتقاد نبوده و به گونه ای در شمار اقدامات تضییع کننده حق ملت قابل ارزیابی است که شرط فوق لیسانس برای نامزدهای نمایندگی مجلس و بر زمین ماندن طرح نظارت بر نمایندگان از جمله آنهاست و انتظار می رفت ریاست محترم مجلس که می دانیم مخالف این نمونه ها بوده اند، از انتقاد نسبت به این موارد نیز دریغ نمی ورزیدند.

و بالاخره جناب لاریجانی در دوران اصلاحات به عنوان رئیس صدا و سیما و پس از آن در قامت یک اصولگرای متعهد با حملات گسترده دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها روبرو بوده است و این وجیزه با هدف پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان برای القای تفرقه در جبهه اصولگرایان قلمی شده است.

حسین شریعتمداری

چرا نماز صبح مساجد در تهران و بسیاری از شهرستان ها برگزار نمی شو

 بسمه تعالی 

 به گزارش خبرآنلاین این سوالی بود که در اولین همایش منطقه‌ای ائمه جماعات مساجد کشور پی گیری کرد. پاسخ این پرسش چند گزینه خیلی ساده است:

کدام دلائل درست است؟

1- ائمه جماعات مساجد صبح ها خواب هستند و در وقت نماز صبح امکان حضور در مسجد را ندارند.
2- ائمه مساجد شب ها تا دیر وقت به کارهای مختلف و زندگی شخصی مشغول اند وصبح ها هم کارمند یکی سازمان ها هستند و باید سر کاربروند، بنابراین صبح ها وقت نماز نمی رسند.
3- طی مسیر خانه تا مسجد برای ائمه جماعات مشکل است.
4- نمازگزاران صبح ها در وقت اذان صبح برای نمازدر مسجد حاضر نمی شوند.
5- اصلا نماز صبح اهمیتی برای ائمه جماعات و نمازگزاران ندارد.

می دانیم که نماز صبح در مساجد فقط در ایام ماه رمضان برقرار می شود. اگرچه در بسیاری از مساجد در ماه رمضان هم اقامه نماز توسط یکی از معتمدین برگزار می شود نه با حضور خود امام جماعت مسجد.

نظر رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد

رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد در این باره به خبرآنلاین گفت :" متاسفانه مشکلاتی هست که دغدغه های فراوانی برای مساجد و ائمه جماعات به وجود آورده که باید تلاش کنیم این دغدغه ها برطرف شود. اقامه نماز صبح با همت ائمه جماعات امکان پذیر است و ان شاء‌الله از برکت این نماز جامعه ما بیمه‌ می‌شود و باید دانست که این مسئله مورد تاکید مقام معظم رهبری است."
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری افزود: " مساجد ما باید به تراز مسجد اسلامی نزدیک شود و این آرزوی مشترک ماست و همه می‌دانیم که تا آنجا راهی طولانی داریم، ولی این آرمان بزرگ با تلاش جمعی، مجدانه و بهره‌مندی از نصرت الهی و عنایت خاص الهی قابل دستیابی است.

رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد با بیان اینکه این محل بهترین مکان برای خدمت روحانیون به زوار خدا است و در عین حال مسئولیتی سنگین است، گفت: 'وظیفه مرکز رسیدگی به امور مساجد پشتیبانی و حمایت فکری، تجربی، ‌حقوقی، قانونی و هر نوع حمایت ممکن از ائمه جماعات برای بهتر انجام شدن کارهاست."

وی افزود: "در مورد فرمایش رهبری نیز در مورد باز بودن در مساجد از زمان نماز ظهر تا نماز عشاء پس از زمان اقامه باید دانست که احتمالاً این مورد الزاماتی دارد که ائمه جماعات باید آن‌ها را به ما ارائه دهند و این مورد از اموری است که حتماً باید انجام شود."

اهمیت نماز صبح در روایات و احادیث معصومین  

۱- نماز صبح مشهود ملائکه است.

قرآن مجید:نماز فجر(نماز صبح) مشهود ملائکه است(بنی اسرائیل/آیه۷۷) گر چه تمام نمازها مشهود ملائکه است ولی نماز صبح در این وادی از ویژگی خاصی بهره مند است. در روایات اسلامی آمده که : ((نماز صبح از میان نمازها این امتیاز دارد که ملائکه شب و ملائکه روز آن را مشاهده می کنند. زیرا نماز صبح اگر در اول وقت خود انجام شود دقیقاً در لحظه ای انجام شده است که ملائکه شب جای خود را به ملائکه روز می دهند. و هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود. بنابراین نماز صبح که در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت می شود.)) (وسایل شیعه/ج۳/ص۱۵۶/بحار/ج۸/ص۷۳)

۲- نماز صبح به جماعت

رسول خدا چون شنید تعدادی از مسلمین در نماز جماعت صبح حضور ندارند فرمود: اگر آنها از ثواب زیاد نماز جماعت صبح و عشا خبر داشتند مانند راه رفتن کودکان شیرخوار، خود را به نماز جماعت می رساندند(بهترین پناهگاه/ص۹۴)
اسحاق ابن عمار از امام صادق(علیه السّلام) سوال کرد که : خبر ده ما را از برترین وقت برای نماز صبح.امام فرمود:هنگام طلوع فجر
چون خداوند می فرماید: اِنّ قران الفجر کانَ مشهوداً(اسرا ۷۸)
یعنی نماز صبح را ، فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده می کنند. پس هرگاه بنده نماز صبح را با طلوع فجر بخواند،دو مرتبه پاداش نوشته می شود،هم فرشته صبح می نویسد و هم فرشته شب.(ثواب الاعمال/ص۸۵)

۳- مواظب نماز صبح باشید

رسول خدا: کسی که نماز صبح نخواند قرآن از او بیزار است.
هرکه نماز ظهر بجا نیاورد پیامبران الهی از او بیزارند.
هرکه نماز عصر را ترک کند فرشتگان از او بیزار است.
هرکه نماز مغرب نخواند دین از او بیزار است.
هرکه نماز عشارا ترک کند خدای جهان از او بیزار است.(اسرار الصلوه/ص۳۴)

۴- نماز صبح را منافقین دوست ندارند

رسول خدا: نماز صبح و نماز عشا سنگین ترین نمازها در نظر منافقین است. (مستدرک وسایل/ج۱/ص/۱۸۳)

۵- حاجات مهم را بعد از نماز صبح از خدا بخواهید

روایت شده است که ((حاجات مهم خود را در نماز صبح از خداوند مسالت نمایید.))
امام حسن مجتبی(علیه السّلام) می فرماید:از رسول خدا شنیدم که فرمود: هرکس نماز صبح بگذارد آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد می کند.

۶- از رحمت خدا دور نشوید

حضرت مهدی(علیه السّلام) به یک از مشتاقان دیدارش که به زیارت آن حضرت موفق شده بود دوباره فرمود: از رحمت خدا دور است کسی که نماز صبح را چندان تاخیر بیندازد تا ستاره ها ناپدید شوند و نماز مغرب را به حدی تاخیر بیندازد تا ستاره ها ظاهر شوند.(حق الیقین/ص۳۰۲)

۷- ای بی خبرها برخیزید

و در روایتی آمده که حضرت امام حسین(علیه السّلام) تعابیر زیبایی در مورد پرندگان داشتند و در مورد خروس می فرمودند: خروس در موقع اذان فریاد می زند: قوموا ایها الغافلون ، قوموا ایها الغافلون
یعنی ای بی خبرها برخیزید، ای بی خبرها برخیزید.

هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودنددر آینه ی صبح / کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری