عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

پای آزمون بهار

سال دیگری از سال های آخرالزمانی به سر آمد. پر از حادثه و تلاطم بود امسال، مثل همه سال های آخرالزمانی. حکایت مردم خوب ما در این میان همان است که گفت «گر سنگ های کینه این نابرادران- ور بار جور اجنبیان، گرده ایم ما». در این سال پر ماجرا از یک سو پنجه در پنجه دشمن داشتیم و از جانب دیگر، جفای نابرادران را چشیدیم و به جان خریدیم. گریزی نیست که این تقدیر مختار ماست. ما در همین کوره تلخ و شیرین حوادث آب دیده می شویم تا مهیا شویم برای روز موعود. امام صادق علیه السلام فرمود «امر فرج اتفاق نخواهد افتاد مگر آن که به خدا سوگند خوب و بد شما از هم جدا شود. نه، بلکه به خدا سوگند همه شما امتحان شوید. نه، بلکه به خدا سوگند تا آن زمان که شقی شود آن که اهل شقاوت است و به سعادت برسد آن که اهل سعادت است».
بی گمان دشمنان که در صلابت جمهوری اسلامی انگشت به دهان مانده اند بر حقانیت این کلام امام صادق علیه السلام گواهی خواهند داد که «مومن، محکم تر از پاره آهن است. همانا آهن هنگامی که داخل آتش شود، نرم می شود و مومن اگر کشته شود و برانگیخته شود و باز کشته شود، قلب او دگرگون نمی شود». پس از 15ماه وقفه، دشمنان ما 3بار در آغاز سال در اسلامبول و بغداد و مسکو پای میز مذاکره آمدند تا شاید جمهوری اسلامی پس از مصاف 10 ساله در برابر آنان زانو بزند. اما نمایندگان ملت ایران مستظهر به قدرت نمایی مردم در انتخابات مجلس نهم در 12 اسفند 1391، امید نمایندگان جبهه استکبار را ناامید کردند. پس از آن بود که مذاکرات معلق شد و مثلث استکبار (امریکا و انگلیس و اسرائیل) به صرافت افتادند با تعبیه تحریم های فلج کننده، ایران را از پا درآورند یا در جبهه جمهوری اسلامی اختلاف و تقابل ایجاد کنند. قریب 8ماه نهایت خباثت و عداوت خود را به کار بستند و هرچه تیر در ترکش تدبیر داشتند انداختند. و در پایان سال مجددا پای میز مذاکره بازگشتند تا دیگر بار ما را تست بزنند. اما این بار هم نمایندگان ایران از موقعیت شناسی و قدرت نمایی مردم خود در تظاهرات 22بهمن شارژ بودند و در تراز نمایندگی همین مردم ظاهر شدند چنان که جبهه مقابل لااقل در لفظ مجبور شد چند قدم عقب بنشیند و برخی دعاوی تاریخ گذشته را به زبان نیاورد. فشار سختی که ملت ما با صلابت از سر گذراند، مقدمه رسیدن به روئین تنی- چون آهن تفته و پتک خورده- و حکایت همان تعبیر درست است که می گوید ضربه ای که تو را نکشد، قدرتمند می کند.
حد فاصل این 4دور مذاکره ایران با گروه 1+5- که خود نوعی رکورد درباره تعداد دفعات مذاکره در یک ظرف زمانی کوتاه است- اتفاق جالب و قابل تأملی رخ داد. آمریکایی ها از یک سو مدام گفتند به زودی ایرانی ها فلج می شوند و درخواست مذاکره می کنند. اما چون این پیش بینی ها کمترین نسبتی با واقعیت پیدا نکرد، در میانه سال و از طریق رسانه های خود به انتشار شایعات دست زدند مبنی بر اینکه طرف ایرانی کم آورده و هیئتی را برای مذاکره با مقامات آمریکا به قطر گسیل کرده است. گویا قحطی جا بود! این شایعات نیز باعث تشفی خاطر مقامات آمریکایی و انگلیسی نشد به نحوی که از آذرماه به این طرف همان ها سخنانی گفتند که به غایت معنادار بود. مقامات آمریکایی و برخی مقامات اروپایی نظیر کاترین اشتون این بار گفتند ایران باید در مذاکرات که از ژوئیه (خرداد) گذشته به تعلیق درآمده انعطاف به خرج دهد. معنای مستتر در این عبارت این بود که فشار خصمانه 8-7 ماه گذشته کارگر نشده و کمترین اثری از ضعف در جبهه ایران دیده نمی شود.
جمهوری اسلامی و ملت ایران در حالی این جبهه جنگ اقتصادی، سیاسی و روانی را اداره کرد که شاهد تصاعد بحران ناکارآمدی و مشروعیت در برخی دولت های اروپایی و آمریکا بود. سال میلادی 2012 که مقارن سال 1391 ما سپری شد، به یک معنا نشانگر فرتوتی مضاعف غرب در حل بحران های داخلی خود از یک طرف و ناتوانی در جهت دادن به تحولات بین المللی از طرف دیگر بود. جمهوری اسلامی در همین سال، اجلاس پر اهمیت جنبش عدم تعهدها را با حضور مقامات 130 کشور جهان برگزار کرد که ضمن آن بر حقوق مشروع جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای پافشاری شد و در مقابل، عملکرد رژیم اشغالگر قدس مورد اعتراض اعضای جنبش قرار گرفت. در همین سال، کشور کوچک و ستم دیده سوریه که از او گمان مقاومت در برابر تعدی و خیانت همه جانبه نمی رفت، تبدیل به میدان آزمون و شکست آمریکا و متحدانش شد. در واقع امسال را باید سال الحاق کامل سوریه به جبهه مقاومت اسلامی ارزیابی کرد، همچنان که سبعیت و بی کفایتی جبهه آمریکا را به رخ کشید.
امسال همچنین دولت مردمی حماس از جنگ 8 روزه رژیم صهیونیستی سربلند بیرون آمد و با موشک های فجر5 که به تل آویو و هرتزلیا شلیک کرد- بنابر آخرین اعلام مقامات صهیونیست، 84 درصد این موشک ها در سپر موشکی گنبد آهنین رخنه کرده و به هدف اصابت کردند- بر شکست ها و غافلگیری های رژیم صهیونیستی افزود. مدتی قبل از این جنگ یکی از ده ها پهپاد شناسایی حزب الله به مدت 45 دقیقه و در عمق جنوب شرقی خاک فلسطین اشغالی اقدام به تصویربرداری از منطقه استراتژیک دیمونا کرده بود. همان زمان گفته شد حزب الله پس از بارها عملیات تجسسی موفقیت آمیز هوایی، این بار تعمداً پهپاد ایوب خود را در معرض شناسایی و اصابت قرار داد تا صهیونیست ها خود ندانسته این خبر را منتشر کنند که دیگر هیچ جای آسمان فلسطین اشغالی برای آنها امن نیست. اکنون دیگر آمریکا و اسرائیل نمی توانند زمین و زمان جنگ را تعیین کنند. حق با اوباما بود که گفت «جنگ با ایران نه بازی است و نه شوخی بردار است. سخن گفتن دراین باره، ورّاجی و پرگویی است. هرگاه اسم جنگ به میان می آید، به سرعت هزینه های آن به ذهنم خطور می کند». او راست می گوید. از سال 2001 تا 2012 میزان بدهی های آمریکا از 6هزار میلیارد دلار به 16 هزار میلیارد دلار رسیده و دیگر قابلیت اتّساع ندارد. آنها هنر کنند و همین چند فرزند جنگ را بزرگ کنند.
در کشاکش این رزم سخت اما پیروز، برخی همراهان قافله انقلاب هم بودند که بی وفایی کردند و دشمن افسرده، از جفا و بی مبالاتی آنان روحیه گرفت. در حالی که کشور در عبور از این مرحله حساس نیازمند گذشت و همدلی و اتحاد برای اهداف متعالی بود، هم پوشانی و تعامل دو چرخ دنده به ظاهر معکوس «جریان فتنه» و «حلقه انحراف» منجر به اتفاقات دشمن شاد کنی نظیر اتفاق روز استیضاح وزیرکار - با وجود نهی های مکرر رهبر حکیم انقلاب- شد. رد پای هر دو گروه در این اتفاقات غفلت آفرین و فاصله ساز کاملا پیداست، حال آن که هر دو جریان نفاق زده مدعی دلسوزی و غمخواری برای کشور و ملتند! البته نقش آفرینان این گروه ها همه به یک میزان، فعال و کارگردان نیستند. برخی از آنها با یکی دو واسطه به عناصر نفوذی و وابسته وصل می شوند و برخی دیگر چون زمامدار خویش نیستند و بر توسن تکبر و تعصب یا غضب (تعصب و لجاجت باطل) نشسته اند، به راحتی مدیریت می شوند. وجنات طیف اخیر در دو گروه فتنه گر و انحرافی نشان می دهد که سال آینده نیز به ویژه به خاطر موسم پرالتهاب انتخابات، آماده سواری دادن و دوشیده شدن و حتی قربانی شدن (انتحارحیثیتی) هستند. کج فهمی و ریزش و زحمت افزایی هایی از این دست، البته ملازم زندگی بشر است و روزگار آخرالزمان، آخرین غربال ها برای پیراستگی امت های مومن انجام می شود.
سال دیگری از سال های آخرالزمان به سر می آید و بشارت بهار را با خود می آورد. اما باید برای بهار ساخت و ساخته شد. باید ظرفیت بهاری پیدا کرد؛ اگر نه باران بهار- که در لطافت طبعش خلاف نیست- جز خس در شوره زار نمی رویاند. این کلام پیامبر اعظم (ص) است: «مثال آنچه خداوند مرا از هدایت و علم برانگیخت، مثال باران فراوان است که به زمین می رسد. بخشی از زمین، پاکیزه و نرم و مستعد است، پس آب را می پذیرد و انواع فراوان گیاه و سبزه را می رویاند. و بخشی از زمین، سنگ سخت است که آب را نگاه می دارد و مردم از آن می نوشند و آبیاری و زراعت می کنند و پاره ای از آن به زمین شوره زار می رسد، نه آب را نگاه می دارد و نه گیاه می رویاند». اگر قرآن حکیم برای مومنان شفا و رحمت است اما جز بر زیانکاری ستمگران نمی افزاید، حتما قرآن ناطق مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف نیز که ربیع الانام و بهار جان هاست، همین ویژگی را دارد. اگر می خواهیم بدانیم نسبت ما با حضرت ولی عصر(عج) و بهار حقیقی که با او می آید چگونه است، سزاوار است بسنجیم آیا از عهده آزمون ولایت فقیه سربلند بیرون آمده ایم یا نه.
با وجود همه کژتابی ها در این آزمون، افق آینده روشن است. حکایت خوبان ملت ما در آخرالزمان، حکایت یاران صادق رسول خداست که بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربانند «و مثال آنان در انجیل، مانند گیاهی است که جوانه های خود را می رویاند و آن را نیرومند می سازد، سپس تنومند و استوار می کند و همین کشاورزان را به شگفتی وامی دارد تا کافران را به غیظ آورد. خداوند به مومنانی که عمل صالح به جا آورند، وعده مغفرت و اجر بزرگ داده است»(فتح/29). ملت خوب ما این ظرفیت را در خویش پدید آورد و از نهال انقلاب درختی تنومند ساخت. اقتدار امروز مملکت امام زمان(عج) در مسیر بالندگی از صدقه سر انبوه مجاهدان گمنامی است که مقتدای انقلاب درباره یکی از همان ها (مرحوم عبدالله والی) به شیوایی فرمود «بعضی ها هستند هر کاری می خواهند بکنند قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می زنند مدت ها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضی ها هم نه، کار را انجام می دهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوع دوم است، یعنی بی تابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. شما بدانید این جور کارهای بی سروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست می کند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر می گذارد؛ مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام این جور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم می شود بدون اینکه کسی بفهمد».
مدعیان را بهل! بهار را خوبان گمنام ساخته اند؛ همان ها که دلشان از پاره آهن استوارتر است. بهار اصلا در کش و قوس پارسایان بی ادعا با مدعیان بی عمل و خزان گرفته ساخته می شود. بهار فصل رویش و سر کشیدن یاران آخرالزمانی رسول خدا(ص) است، همان ها که حضرتش شهادت داد، او را اما به رسالتش ایمان آورده اند.
محمد ایمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد