عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

منطقه ممنوعه سیاست کجاست؟

چگونه می توان امور سیاسی را به اعتلا رساند یا به ابتذال و انحطاط کشاند؟ مرز صلاح و فساد در اقدام سیاسی- اجتماعی کجاست؟ فرصت ها و ظرفیت ها چگونه به فعلیت های مطلوب درمی آیند یا از دست می روند؟ حریم سیاست دینی و عقلی کدام است و از کجا وارد منطقه ممنوعه می شود؟ با آنها که وارد حریم های ممنوعه می شوند چه باید کرد؟
این نوشته صرفا درآمد و مقدمه ای برای تامل در باب سوالات فوق است.
1- اعتلا و انحطاط سیاستمداران را باید از همت ها و دغدغه های آنان بازشناخت. هیجان زدگی و اغراق و زیاده روی در دوستی و دشمنی، بی پروایی در تعصب و لجاجت، و انحراف غیرت و حمیت به جانب غیرحق از جمله علایم بیماری سیاسی است. این تعبیر بلند امیرمومنان علیه السلام باید سرلوحه دغدغه ها و هدفگذاری همه به ویژه نخبگان و صاحبان نفوذ و قدرت باشد که خطاب به عبدالله بن عباس نوشت «فلایکن افضل ما نلت فی نفسک من دنیاک بلوغ لذه او شفاء غیظ ولکن اطفاء باطل او احیاء حق... نباید رسیدن به لذتی یا فرونشاندن آتش غیظی، برترین چیز از دنیا باشد که به آن نایل می شوی بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد» (نامه 66نهج البلاغه). کم نیست کنش یا واکنش هایی که از سر عقده گشایی و انواع هیجان های ناسالم معطوف به خشم خواسته یا ناخواسته است.
2- قلب به عنوان مرکز مدیریت عواطف انسان، انباشته از حب و بغض، غیرت و نفرت، و تعصب و لجاجت است. نوع انسان ها جاذبه و دافعه و غیرت و تعصب دارند اما باید دید کجاها و برای کدام مقاصد غیرتی می شوند، آبرو می گذارند و می جنگند؟ امام حسین علیه السلام در خطبه منا که سال 06 هجری در جمع صحابه و تابعین ایراد شد از راز لعنت شدگی احبار و بزرگان یهود پرده برداشت و سپس خطاب به حاضران فرمود «آیا همه اعتبار و احترام و حیثیت شما به این خاطر نیست که مردم امیدوارند برای حق خدا قیام کنید و این در حالی است که درباره اکثر حقوق الهی کوتاهی کرده و حق ائمه را خوار شمرده اید؟ حق ضعیفان را پایمال کردید ولی آنچه را به زعم شما حق تان بود، مطالبه نمودید... شما به خاطر خداوند در میان بندگان گرامی داشته می شوید و این در حالی است که می بینید پیمان های الهی نقض می شود و نگران و هراسان نمی شوید اما از شکسته شدن برخی پیمان های پدرانتان هراسان و بیمناک می شوید.»
برخی رجال سیاسی با گرایش ها و تابلوهای مختلف- و حتی معارض هم- در همین تاریخ انقلاب به ویژه یکی دو دهه اخیر، آن قدر که برای برخی حامیان و اطرافیان خاص خود غیرتی شدند، خونشان برای مفسده جویی های کلان فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به جوش نیامد هیچ، که حتی پای دفاع از مفسدان و منحرفان ایستادند. چه نام و لقب و عنوان و ستایش ها که به هم قرض ندادند و چه قدیس ها و قهرمان ها که از خیانت کنندگان در سه دوره سیاسی اخیر نساختند. گویا آیات تکان دهنده و برحذر دارنده الهی را نشنیده بودند که «ولاتکن للخائنین خصیما... و لا تجادل عن الذین یختانون انفسهم. حامی خائنان نباش... و حمایت نکن از کسانی که به خود خیانت کردند. همانا خداوند خیانتگران گناهکار را دوست ندارد» (آیات 105 و 107 سوره نساء). قطعا آرمان ها و اولویت ها نزد آنان جابه جا شده بود که پشت مفسدان و منحرفان ایستادند و به آنها عنوان و لقب و نشان دادند؛ که اگر این نبود در طول این 20 سال برای حمایت از فلان مدیر متخلف، ستاد حمایت در وزارت کشور راه نمی انداختند و برای این یکی مدیر متخلف که با مفسد اقتصادی چند هزار میلیاردی مراوده داشته، عناوین نچسب سزاوار انسان کامل جعل نمی کردند.
3- اگر به اعتبار «حب الشأ یعمی و یص مّ»، محبت افراطی، آدمی را نابینا و ناشنوا می کند(و قدرت تشخیص را سلب می نماید)، بغض ناحق نیز فرزند آدم را به همین میزان به عجز می کشاند. حمیت و تعصب ناحق، همان قدر ابتذال و انحطاط برای انسان می آورد که لجاجت و دشمنی نابجا. و رواج این هر دو بیماری در وسعت تعاملات سیاسی- اجتماعی کم نیست. تعصب ناحق، از مومن کافر می سازد چنان که از عابدی 6هزار ساله به نام ابلیس ساخت. این عبارات شریف، قوانین الهی است که بر زبان مبارک پیامبر اعظم(ص) جاری شده و تخلف ناپذیر است؛ «هرکس تعصب بورزد یا به خاطر او تعصب بورزند، همانا رشته ایمان را از گردن خویش گشوده است» یا «از ما نیست هرکس که مردم را به عصبیت دعوت کند و از ما نیست کسی که به خاطر تعصب بجنگد و از ما نیست کسی که با تعصب بمیرد» و نیز «هرکس به اندازه دانه خردل، عصبیت داشته باشد خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی محشور می کند».
نقطه مقابل این رویکرد منحط، لج و لجبازی است. رسول خدا(ص) فرمود «از لجاجت بر حذر باش که آغاز آن نادانی و پایان آن پشیمانی است» همچنین از امیر مومنان علی علیه السلام مکرر نقل شده که «لجاجت شوم است»، «جنگ ها را به بار می آورد و دل ها را کینه دار می کند»، «نفس انسان را به ننگ می کشاند»، «تدبیر را تباه و نابود می کند» و «زیانبارترین چیزها در دنیا و آخرت است». آن حضرت بهترین اخلاق ها را دورترین آنها از لجاجت دانسته و فرموده اند؛ «سوار مرکب لجاجت، هدف و آماج بلاست»، «مرکب لجاجت سوار خود را به زمین می زند» و «هرکس لجاجت کند و بر آن اصرار ورزد، همان بخت برگشته ای است که خدا بر دلش حجاب کشیده و تقدیر بد بر فراز سرش قرار گرفته است». البته امیر مومنان درباره تعامل غلط و منجر به لجبازی نیز هشدار داده اند که «زیاده روی در سرزنش و ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند».
کافی است به برخی رویدادهای تلخ از ابتدای انقلاب مخصوصا یک دهه اخیر نظر بیفکنیم که تکبر و تعصب های ناحق به افراد یا حلقه های خاص چگونه افراد صاحب نام را به فتنه انگیزی و معارضه با اسلام و انقلاب کشاند یا لجبازی و عقده گشایی با عمر و زید، کسانی را به انتحار شخصیتی واداشت چنان که به حق می توان از آنها به عنوان افراد بخت برگشته سزاوار ترحم و مایه عبرت و حسرت یاد کرد. از دل همین تعصب و لجاجت های ناحق بود که حلقه های فاسد قدرت و ثروت سر برآوردند و فتنه های زشت سیما، بزک حق طلبی کرد. فتنه 88 و انحراف بعد از آن، از متن این هیجان زدگی و زیاده روی در غیرت و نفرت سر برآورد. کم نبودند آنها که خواستند جگرشان را در تسویه حساب با رقبا- ولو با خون کردن به دل ملت متدین- خنک کنند اما خودسوزی کردند شاید که شعله ای از آن به جامه حریف و رقیب برسد!
4- فرصت ها چگونه تبدیل به چالش و تهدید می شوند؟ امیر مومنان در خطبه 081 نهج البلاغه و در مذمت یاران کج رفتار و ناهمراه خود می فرماید «ای مردم بی اصل! برای پیروزی و جهاد در راه رسیدن به حق خویش منتظر چه هستید؟... آیا دینی که شما را مجتمع و متحد کند، وجود ندارد؟ و آیا حمیت و غیرتی نیست که شما را به تلاش و جهاد برانگیزد؟ آیا شگفت نیست که معاویه فرومایگان و اوباش بی سر و پا را می خواند و آنها بدون خرج و بخشش او را اطاعت می کنند و من شما را که ماترک اسلام و باقی مانده مردم مسلمان هستید با معونه و عطا فرا می خوانم اما شما از دور من پراکنده می شوید و با من مخالفت و سرپیچی می کنید؟» امام می فرمود اجتماع آنها بر باطلشان و تفرقه شما از حق خویش، دل را می گدازد و آب می کند. حضرت در عین حال راه طلایی خروج از بن بست و محرومیت را نشان داده و فرموده بود «ای مردم! همانا دنیا آرزومند خود را و آن را که آرزوی جاودانگی در دنیا کند، می فریبد دنیا برای کسی که بر سر دنیا رقابت کند، عزیز و ارجمند نمی دارد... به پروردگار سوگند! هیچ قومی دارای نعمت زندگی گسترده نبودند که خداوند آن نعمت را از آنان گرفت مگر به خاطر گناهانی که مرتکب شدند... و اگر مردم آن هنگام که سختی ها بر آنان فرود می آید و نعمت ها از آنان زایل می شود، با نیت های صادق و دلهای مشتاق و خائف به درگاه پروردگارشان تضرّع کنند، لردّ علیهم کلّ شارد و اصلح کلّ فاسد؛ همانا همه نعمت رفته به آنان بازمی گردد و هر آنچه فاسد و تباه شده، به صلاح و سامان می رسد» (خطبه 871).
5- انحطاط و انحراف و فتنه انگیزی از آنجا آغاز می شود که «...یتولّی علیها رجال رجالاً علی غیر دین الله». مردمانی، مردمانی دیگر را در غیر حق پیروی کنند. تدبیر چیست؟ اگر کسی به تاخت به سوی پرتگاه می رود، چاره آن است که دیگران پیروی او نکنند. «بر حذر باشید از اطاعت بزرگانی که به خاطر حسب و نسب خود تکبر ورزیدند... که آنها پایه های بنیان عصبیت و ستون های فتنه و آشوبند... شیطان آنها را مرکب گمراهی گرفت و لشکری برای هجوم به مردم و مترجمانی که از زبان آنها سخن می گوید، تا عقل از شما برباید و در دیده شما رخنه کند و در گوش شما بدمد (که نبینید و نشنوید) تا بدین ترتیب شما را نشانه تیر و جای پا و دستاویز خویش قرار دهد» (خطبه 291 نهج البلاغه).
آلودگان به بیماری دوگانه «تعصب و تکبر» و «لجاجت» را باید مشفقانه انذار کرد و در عین حال مراقب بود بیماری واگیر خود را به سیاست و اجتماع منتقل نکنند. مردم ما در شناخت و مقابله با این بیماری به مراتب از برخی نخبگان آلوده به رفتارهای پرخطر، بصیرترند که چشم فتنه و آشوب 3 سال پیش را از حدقه درآوردند و پای امام خمینی و امام خامنه ای ایستادند. البته حلول این بیماری، سیاست ورزی را پیچیده تر و دشوارتر می سازد. اینجاست که صبر آمیخته با بصیرت و مجاهدت و تقوا راهگشاست. مدام باید فضا را شفاف کرد و در عین حال مراقب بود آنچه خواسته جریان ها و حلقه های منحرف- عوامل جنگ نیابتی دشمن- است یعنی برجسته کردن چالش های حاشیه ای و گرفتن واکنش برای ایجاد غفلت از جبهه و اولویت های اصلی، محقق نشود. مفهوم دیگر این سخن آن است که باید اولویت ها و آرمان های مطلوب دینی را تبیین کرد تا تمایز و تعارض حلقه های فتنه گر منحرف آشکار شود.
محمد ایمانی
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد