عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

رمز یک راز

بسمه تعالی

 (یادداشت روز)
1- جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جمله معروف و پر رمز و راز امام خمینی(ره) که؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» در طول سه دهه گذشته به یک فرمول مطمئن و خطاناپذیر درآمده است. آنچه در این میان قابل اعتناست شأن کلام این جمله پرمعنا و پردامنه و پیام ها و پیامدهای بعدی آن است.
موضوع برمی گردد به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان انقلابی که آمریکایی ها در واکنش به این اقدام و آزادی گروگان ها ایران را تهدید به حمله و جنگ کردند.
اما درست در زمانی که موج تهدیدات علیه ایران به اوج رسیده و گویا «همه گزینه ها روی میز است»! حضرت امام(ره) با آن جمله معروف، پیام اصلی انقلاب اسلامی که تنها چند ماه از عمر آن می گذرد را به آمریکا منتقل می نمایند: «... شما می بینید که الان مرکز فساد آمریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمریکایی ها هم که در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.»(صحیفه نور- ج10- ص 157-148- 16/8/58)
اما از 16 آبان 58، ملت پرصلابت ایران بارها و به کرات در بزنگاه ها و گذرگاه های پرپیچ و خم دیدند و به باور رسیدند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
اکنون اوضاع و احوال به گونه ای رقم خورده است که ملت ها و مردم دنیا نیز فهمیده اند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
سیاست های غلط اندر غلط آمریکایی که داعیه کدخدایی دنیا را یدک می کشید به جنبش فراگیر و 99 درصدی تسخیر وال استریت منجر شده که براندازی نظام سرمایه داری و سرنگونی مدل لیبرال دموکراسی آمریکایی را پیگیری و رهگیری می نماید.
سیمای قدرت و مشروعیت آمریکا در افکار عمومی و مردمان این کشور ترک برداشته است و آیا عجیب نیست که ماه گذشته مردم شهر اوکلند پرچم آمریکا را به آتش کشیدند؟
موضوع این نوشته واکاوی بحران امنیت ملی آمریکا یا افول نظام سرمایه داری نیست؛ حرف این است که راز آن نگاه نافذی که در اوج قدرت آمریکا می گوید «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» چیست؟
2- در سه دهه گذشته رویارویی غرب به سرکردگی آمریکا با ایران اسلامی بر کسی پوشیده نیست. همچنین محرز است که این درگیری میان جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب از نوع یک اصطکاک سیاسی و تنش دیپلماتیک نبوده است بلکه کاملا بنیادی، ماهوی و ایدئولوژیک بوده است. در این میان نکته گفتنی این است که بارها مقامات و رسانه های غربی و صهیونیستی اعتراف کرده اند که محاسبات شان در رویارویی با ایران جواب نداده و غلط از آب درآمده است. از همین روی؛ تغییر رژیم در ایران به آرزویی برای آمریکایی ها تبدیل شده و این آرزو را می توان از باب نمونه در مجله آمریکایی ها فوربس خواند که نوشته بود: «تصورش را بکنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای ما آمریکایی ها در دنیا بوجود می آورد و...»
در همین خط، می توان به اظهارات دانی یاتوم رئیس پیشین موساد در شورای روابط خارجی آلمان در برلین اشاره کرد که در تحلیل جمهوری اسلامی عجزآلود گفته بود: «... ایران از یک خط تلفنی مستقیم با خدا برخوردار است و...»
همچنین جالب است که نشریه فارین پالیسی صراحتا و بدون پرده پوشی بیان می دارد: «ما نمی توانیم ایران را تحلیل کنیم.»
اما از قضا هر سه نمونه و کدهای اشاره شده به دوره زمانی پس از فتنه سال 88 برمی گردد که تضعیف ساختارهای نظام و بی اعتمادی عموم مردم به حاکمیت در دستور کار سازمان فتنه و آشوب بود.
3- تدارک فتنه سال 88 به اعتراف دشمنان نشان دار نظام و فیلسوفان جنگ نرم حکایت از آن داشت که رویارویی نظامی و مستقیم با ایران، تحریم اقتصادی و حتی تهاجم فرهنگی با هدف تغییر رژیم یا تضعیف ساختارهای جمهوری اسلامی کارگر نیفتاده بود.
بساط فتنه بر محور کلیدی «القای شبهه تقلب در انتخابات» سامان داده شده بود تا این ادعای واهی و پوچ را به قاعده و قانون«!» انتخابات های بعدی مبدل کنند.
اثر مستقیم این دسیسه و بازیگری شیطانی و بطور کلی بلواهای پس از انتخابات سال 88، اعتماد عمومی مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود اما آنچه در همان بحبوحه فتنه و کوران شهرآشوبان آرامش بخش بود و پیشاپیش توطئه های فتنه گران و آشوب طلبان را خنثی می کرد مدیریت و تدابیر پیامبرگونه رهبر بصیر انقلاب بود.
«آقا» در افقی که خیلی ها نمی دیدند و صحنه را بخوبی تشخیص نمی دادند دست دشمن را خواندند و حکیمانه آینده را ترسیم کردند: «...خواهید دید در انتخابات آینده که حالا دو، سه سال دیگر است؛ همین مردم با وجود همین بازیگری ای که مخالفان و دشمنان و غافلان و بی خبران داخلی کردند، یک حضور مستحکم قوی ای در انتخابات خواهند داشت.»
اکنون تحقق این بیانات «آقا» در 20 شهریور سال 88 (در خطبه های نمازجمعه تهران) در انتخابات اخیر مجلس نهم در 12 اسفند با همان ویژگی و ارزیابی عملی شده است و دو پیام اصلی این رخداد و حماسه ماندنی غیرقابل انکار است؛ 1- دشمن علی رغم به صحنه آوردن ظرفیت خود و به سقف رساندن فشارها، تهدیدها و تحریم ها هیچ غلطی نتوانسته بکند و 2- این انتخابات پرشور و معنادار با مشارکت حداکثری بالای 60 درصد، اعتماد آحاد ملت به نظام را نشان می دهد.
4- انتخابات ماندگار و تاریخی 12اسفند علاوه بر اینکه پاسخ هوشمندانه ملت با صلابت و بابصیرت ایران به جنگ نرم دشمن بود در شرایط ویژه تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای یک شاخص و الگوی قابل رجوع برای ملت های مسلمان و آزادیخواه است تا متأثر از این مدل و الگوی پویا و باسلامت، حرکت شان در بستر بیداری اسلامی منحرف و دچار اعوجاج نشود.
بنابراین اثر مشارکت حداکثری و پرشور و شعور مردم در انتخابات مجلس نهم به لحاظ منطقه ای نیز حائز اهمیت است و به تعبیری پروژه شکست سکولاریسم درمنطقه را نهادینه کرد.
موضوع پیچیده نیست؛ آمریکایی ها و صهیونیست ها با تحولات منطقه ای در بستر بیداری اسلامی، انحراف در جهت حرکت ها و قیام های ملت های مسلمان را کلید زدند و خطری که این هدف شوم را زنده نگه می داشت خلأ یک مدل و الگوی آزمون پس داده و متعالی برای ملت های مسلمان بود.
اتفاق مبارکی که این خطر و هدف شوم را به حاشیه رانده است همین انتخابات 12اسفند ملت ایران است که در قامت یک الگو و شاخص برای ملت های مسلمانی که انتخابات در پیش دارند به چشم می آید.
5- اما آنچه با توضیحات بالا اهمیت دوچندان دارد و جوهره اصلی این وجیزه است این پرسش کلیدی است که چرا دشمن پس از محاسبات راهبردی اش درباره ایران اسلامی به نتیجه نمی رسد؟
چرا تغییر رژیم در ایران در صحنه عمل به آرزوی دشمن تبدیل شده است؟ چرا از تحلیل «ایران اسلامی» در بزنگاه های حساس و رفتار ملت ایران ناتوانند و دچار سردرگمی و استیصال شده اند؟ و البته چراهای دیگری نیز مطرح است و آن اینکه چرا ایران همواره بیرون از مرزهایش بر تحولات منطقه ای و حتی فرامنطقه ای تأثیرگذار است؟
علت اینکه در تحولات کنونی خاورمیانه و شمال آفریقا نگاه ها به ایران دوخته شده چیست؟
این سؤال را نمی شود پنهان کرد که چرا در پهنه بیداری اسلامی و در خیزش و خروش جوانان و مردم مصر، در وسط میدان التحریر شعار «لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه» سر داده می شود؛ شعاری که سه دهه پیش با انقلاب اسلامی دنیا شنیده بود که؛ «نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی» . چرا انقلاب اسلامی از اهداف و اصولش منحرف نمی شود؟ آیا نباید پرسید که چرا مردم اعتمادشان را به نظام جمهوری اسلامی از دست نمی دهند؟ اگر نشریه «تشرین» مشکل حکومت های دست نشانده و مرتجع عربی را در این می داند که آنها برای حل و فصل امورشان به آمریکا تکیه می کنند در سوی مقابل چامسکی استراتژیست بلندآوازه و نظریه پرداز مشهور آمریکایی اعلام می کند: «آمریکا نمی تواند خواسته هایش را به ایران تحمیل کند.»
اینجاست که سؤالات و چراهای دیگری به پیش کشیده می شود که اگر همه آنها را تجمیع کنیم عصاره آن این است که راز استواری نظام جمهوری اسلامی و اعتماد روزافزون مردم به آن چیست و رمز آن در چه نهفته است؟
پاسخ را باید تنها آدرس داد و شرح آن را به فرصت دیگری موکول کرد اما آن «راز» ساختار ویژه و مدل و الگوی خاص و ناب جمهوری اسلامی است که برپایه نظام امت- امامت تعبیه شده است و رمز آن مدیریت فقهی مقام ولایت است که هنوز عمق آن را دشمن درنیافته است چرا که به تعبیر امام راحل عظیم الشأن «فقاهت تنها شرح طهارت و بیع و زکات نیست؛ تئوری اداره جامعه است از گهواره تا گور.» 


حسام الدین برومند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد