عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

گرگ و میش مذاکرات عباس- مشعل

بسمه تعالی 


«باید همواره مراقب نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت بود، زیرا بروز بیماری تدریجی است» بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخست وزیر فلسطین
دیدار اسماعیل هنیه نخست وزیر فلسطین از ایران که در عین حال یک شخصیت بلندپایه مذهبی و امام جمعه غزه هم به حساب می آید، در این شرایط تاریخی اهمیت زیادی داشت. این دیدار از یک سو در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و از سوی دیگر در اولین سالگرد انقلاب های اسلامی منطقه عربی انجام شد و در عین حال حضور هنیه در تهران با اجلاس مشترک رهبری فتح و حماس در دوحه همراه شد و مجموعه این ها معنای خاصی به این سفر داد.
دیدار هنیه با رهبر معظم انقلاب اسلامی در فضایی بسیار صمیمی و پرنشاط انجام شد. اسماعیل هنیه صراحتاً از استراتژی مبتنی بر محو رژیم صهیونیستی که در اجلاس سه ماه پیش فلسطین در قالب «آزادی فلسطین از بحر تا نهر» از سوی رهبری بیان شد، سخن گفت و در همان حال تحقق این هدف را نه تنها دست یافتنی بلکه نزدیک می دانست. هنیه که کاملاً معلوم بود روی واژگان طرح شده از سوی رهبری هم تمرکز کرده است، گفت همانگونه که شما چندی پیش فرمودید ما در دوران بدر و خیبر هستیم و به هیچ وجه در دوران شعب ابی طالب نیستیم.
رهبر معظم انقلاب در این دیدار ضمن اشاره به بشارت های الهی و پیروزی های قطعی پیش رو از «نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت» ابراز نگرانی کرده و از آن برحذر داشتند. طبعاً در فضای کنونی ضمیر چنین موضوعی متوجه مذاکرات دوجانبه ای می شد که این روزها در دوحه قطر با میزبانی دولتی که وابستگی آن به آمریکایی ها و صهیونیست ها اظهرمن الشمس است، در جریان می باشد. البته نخست وزیر فلسطین اطمینان خاطر دارد که رهبری جهاد و حماس مراقب چنین پدیده شومی هستند در عین حال مروری بر روند نفوذ در جنبش فلسطین به فهم اهمیت و نتایج این موضوع کمک می کند:
1- سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1343 بعنوان «تنها نهاد مشروع برای نمایندگی مردم فلسطین» تأسیس شد. رهبری این سازمان تا سال 1353 بعهده احمد شقیری و یحیی عوده بود و بعد از آن به یاسر عرفات با عنوان «رئیس کمیته اجرایی» که مهمترین نهاد ساف به حساب می آمد و مرکب از 18 شخصیت فلسطینی بود، رسید. عرفات فارغ التحصیل دانشگاه عین الشمس مصر و تحت تأثیر جمال عبدالناصر قرار داشت و از این رو در میان کشورهای محافظه کار عرب جایگاهی نداشت و سازمان متبوع او به همراه کشورهای چپ انقلابی شامل سوریه، لیبی، یمن شمالی و الجزایر، در ردیف جریانات رادیکال و انقلابی دیده می شدند. نفوذ در این سازمان، تنها راه جدا کردن ساف از هویت خود بود. آمریکایی ها درست از روزهای آغازین ریاست عرفات کار خود را برای نفوذ در این سازمان آغاز و استفاده از دلارهای انباشته را راهی برای رسیدن به مقصد ارزیابی کردند و چیزی نگذشت که به نتیجه رسیدند. رئیس جمهور آمریکا در اواسط دهه 1350 نماینده ای را برای تماس با فلسطینی ها تعیین کرد این نماینده با چمدان های پراز دلار به سراغ عرفات رفت و وانمود کرد که می خواهد به فلسطینی ها برای حل و فصل مسائلشان کمک کند عرفات این دست را دوستانه تلقی کرده و آن را فشرد و در نهایت سازمان آزادیبخش فلسطین را گام به گام به جایی رساند که در اسلو مهمترین عنصر اساسنامه این سازمان - یعنی مقاومت مسلحانه- را رسماً حذف نماید. چند ماه بعد در سال 1371 یاسر عرفات طی نامه ای خطاب به اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی «اسرائیل» را به رسمیت شناخت و پایان مخاصمه را اعلام کرد اما در نقطه مقابل، «رابین» برخلاف مصوبه اسلو، به وجود کشوری بنام فلسطین اعتراف نکرد و تنها کاری که کرد این بود که ساف را بعنوان «تنها نماینده قانونی مردم- و نه کشور یا دولت- فلسطین» به رسمیت شناخت و جالب این است که آمریکایی ها هم که از اواسط دهه 1350 ارتباط با ساف را آغاز کرده و مدعی کمک به آنان برای دستیابی به حقوقشان بودند علیرغم آنکه ساف، اسرائیل را به رسمیت شناخت و ختم منازعه را اعلام نمود اما حتی حاضر نشدند نام این سازمان را از لیست گروههای تروریستی حذف کنند و هنوز هم این کار را نکرده اند. جالب تر این است که آمریکایی ها با لو دادن نماینده ای که عرفات در اواسط دهه 1350 بعنوان رابط سازمان با رئیس جمهور آمریکا معرفی کرده بودند، مقدمات ترور او توسط رژیم صهیونیستی را فراهم کردند و خود یاسر عرفات در سال 1383 در حالی که در رام الله به محاصره ارتش رژیم صهیونیستی درآمده بود مرد.
2- نفوذ در میان فلسطینی ها همواره یک هدف اساسی از سوی رژیم صهیونیستی بوده و این کار نوعاً توسط عناصر فلسطینی یا عرب غیر فلسطینی انجام شده است و در همه این موارد اهرم مالی مهمترین دالان نفوذ رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عرب بوده و یک مورد آن «محمد دحلان» است. دحلان در دهه 1370 و تا نیمه دهه 1380 مسئول حفاظت اطلاعات ساف و سپس تشکیلات خودگردان فلسطین و در این اواخر مسئول تسلیحات خودگردان هم بود.
دحلان با رژیم عربستان و قطر ارتباط صمیمانه ای برقرار کرده و وانمود می کرد همه این ارتباطات برای جذب کمک های مالی دولت های عربی است و فلسطینی ها هم احساس می کردند راه دیگری برای اداره خود ندارند بر این اساس دحلان را در حد یک عنصر کارآمد و دلسوز قبول داشتند. دحلان در جریان درگیری های عناصر وابسته به محمود عباس با نیروهای مقاومت در غزه، تأمین کننده سلاح هایی بود که توأمان سینه نیروهای فتح و حماس و جهاد را می درید چیزی نگذشت که فتحی ها اسنادی را منتشر کردند که نشان می داد دحلان با سرویس های اطلاعاتی رژیم های صهیونیستی، عربستان و قطر ارتباط ویژه دارد و ریزترین اطلاعات فلسطینی ها را به این سرویس ها ارائه و در قبال آن مبالغ فراوانی پول دریافت کرده است. و حال آنکه او مسئول حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان و ساف بود و قاعدتاً وظیفه داشت مانع نفوذ خارجی حتی در پایین ترین سطوح تشکیلاتی شود. همین دحلان و نیروهای او با پول هایی که از راه فروش اطلاعات بدست آورده بودند، زندگی شاهانه ای را برای خود و بسیاری از رهبران فلسطینی فراهم کرده و به عیاشی در مناطق خوش آب و هوای تونس، مراکش، مصر و لبنان سرگرم بودند در حالیکه حدود 6 میلیون آواره فلسطینی در شرایط بسیار محنت باری در اردوگاههای اردن، سوریه، لبنان، مصر، غزه و کرانه باختری به سر می بردند و روزانه در معرض هجوم رژیم صهیونیستی و مرگ زودرس قرار داشتند. نتیجه چنین رویه ای نفرت روزافزون فلسطینی ها به گردانندگان سازمان آزادیبخش و تشکیلات خودگردان بود و به شکست فاحش آنان در انتخابات پارلمانی 1384 منجر شد.
3- نباید کمترین تردیدی در این داشت که همان سران فاسد عربی که با اهرم کمک مالی، ساف و خودگردان را به لجن زار تبدیل کرده و حیثیت فلسطینی ها را پیش پای جلادان صهیونیست قربانی کردند از مدت ها قبل به سراغ حماس و جهاد و گروههای، جهادی تابعه آنان رفته و درصدد تکرار نسخه عرفات برای رهبران این نیروها برآمده اند طبعاً در این میدان آن دسته از رهبران گروههای جهادی که از «میدان» دورتر بوده و دیپلمات تر بوده اند، بیشتر در معرض وسوسه های سران عرب و عملیات نفوذ قرار داشتند. این موضوعی پنهان نیست اگر نگاهی به لحن های رهبران مستقر در غزه و رهبران مستقر در کشورهای همجوار فلسطین بیاندازیم، این تفاوت را درمی یابیم. شاید این دوگانگی و این تجربه به این موضوع برگردد که کار جهادی و کار دیپلماتیک را دو گروه مجزا بعهده گرفتند و در همان حال آنکه دیپلماسی را تجربه کرد به نقطه لزوم هماهنگ شدن با جبهه عربی رسید و آنکه در میدان بود، نتایج مبارک در میدان بودن را لمس کرد و بر آن، بعنوان تنها راه آزادی فلسطین تأکید کرد. بی جا نیست که اسماعیل هنیه علیرغم آنکه 5 سال محاصره ظالمانه غزه را با گوشت و پوست خود لمس کرده و تلخی های آن را چشیده است با نگاه به گشایش نسبی امروز، با صراحت می گوید ما از شرایط شعب ابی طالب خارج شده و در شرایط بدر و خیبریم و تحقق استراتژی آزادی فلسطین از بحر تا نهر را در چند قدمی می بیند اما هم زمان بعضی که اصلا در میدان نبوده اند احساس خستگی می کنند. در داخل ایران هم ما همین حکایت را داریم افراد هر چه به میدان نزدیکترند نشاط بیشتری دارند و هر چه دورترند تحلیل های عجیب و غریب تری دارند مگر در جنگ 8 ساله هم همینطور نبود؟
4- درست از سال 1383 یعنی زمانی که- با انتخابات شهرداری ها- معلوم شد که گروههای جهادی در کانون توجه فلسطینی ها قرار داشته و ساف و خودگردان جایگاه خود را از دست داده اند، تلاش ها برای پیوستن حماس و جهاد به سازمان آزادیبخش و تشکیلات خودگردان آغاز شد و حال آنکه ماهیت ساف- به دلیل حذف مأموریت جهادی از آن در اجلاس اسلو- با ماهیت گروههای جهادی کاملا متفاوت بود پاسخ حماس و ... بطور طبیعی منفی بود اخیراً بعضی از اعضای حماس اعلام کردند که به ساف می پیوندند و یکی از شخصیت های حماس هم از لزوم باز تعریف ساف سخن گفت که نتیجه هر دو یکی است. ساف هرچه باشد متعلق به دوره ای است که اینک هیچیک از مختصات آن دوره موجود نیست. فلسطین یک مسئله عربی نیست و اتحادیه عرب که ساف را پنج دهه قبل تأسیس کرد به دامن اسرائیل در غلتیده و دشمن ملت ها و کشورهای مقاومت شده و علاوه بر آن ساف یادآور هیچ موفقیتی برای فلسطینی ها نیست پس چرا باید بازسازی شود؟ این بازسازی وقتی قرار است در قطر و با میزبانی عامل شناخته شده رژیم صهیونیستی- شیخ حمد- صورت گیرد، بدتر هم هست.
5- فلسطینی ها به وحدت نیاز دارند و سیاست ورزی را هم احتیاج دارند. این دوقطبی فلسطینی-فلسطینی باید برطرف شود و شخصیت واحد فلسطینی احیا گردد این کاری است که با یک توافق باید شروع شود و با یک انتخابات مردمی باید به سامان برسد، مذاکرات تشکیلات خودگردان و نیروهای جهادی تا آنجا که در این چارچوب باشد -که نیروهای جهادی بر این چارچوب تأکید می کنند- صدمه ای به مردم فلسطین و مقاومت نمی زند. توافق عباس- مشعل باید حول محور برگزاری انتخابات آزاد در مجموعه فلسطینی ها- اعم از حدود یک میلیون و چهارصدهزارنفر ساکنان مناطق 1948، 2/2 میلیون نفر از ساکنان کرانه غربی، 5/1 میلیون نفر ساکنان باریکه غزه، ساکنان قدس شرقی، منطقه جنین و حدود 6میلیون نفر ساکنان اردوگاهها- در کشورهای همجوار باشد که جمع این ها حدود 12 میلیون فلسطینی است که حداقل 8 میلیون نفر از آنان واجد شرایط رأی دادن هستند. با رأی این مجموعه، شخصیت فلسطین احیا و حقوق فلسطینی ها تأمین می شود و صندوق های رأی به سنگرهایی برای آزادی سرزمین مقدس فلسطین تبدیل خواهند شد. انشاءالله. 


سعدالله زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد