عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

حکمت متعالیه ولایت فقیه

 بسمه تعالی

  

«آیا راه را درست آمده ایم؟». این پرسش، همراه مردمانی است که رفتن و رسیدن به مقاصد عالی را اراده کرده اند. وگرنه، آنها که اراده یا حال صعود به قله ها را ندارند، کی از خود می پرسند مسیر را درست طی می کنند یا نه؟ مردمانی که درجا می زنند و باری به هرجهت روزگار می گذرانند، نیازی ندارند که ببینند راه را درست آمده اند یا نه. البته طایفه سوم و چهارمی هم هستند که به در و تخته می مانند و یکدیگر را کامل می کنند. طایفه سوم گروهی هستند که به هر دلیل با آن مقاصد عالی مشکل دارند و بنابراین دست به کار می شوند تا طیف چهارم را از ادامه مسیر باز دارند. طیف سوم نیز مانند گروه اول، مدام روی سؤال «آیا راه را درست آمده ایم» انگشت تأکید می گذارند اما با هدف نرفتن و نرسیدن و نه رفتن و رسیدن! گزاره استفهامی آنها (آیا راه را درست آمده ایم) مقدمه ای برای انکار «مقصد» و «عزیمت به سمت آن» است. آنها مسیر درست طی شده را تخطئه می کنند و مقصودشان، اخلال در اراده حرکت روبه جلو (پیشرفت) است و البته از لنگی ها و انفعال ها و انحراف ها و تردیدهایی که در طول مسیر پیش می آید، استقبال می کنند. برعکس آنها، گروه اول وقتی می پرسند «آیا راه را درست آمده ایم» 1- انگیزه پیشروی و نه عقبگرد یا رها کردن مقصد را دارند 2- می خواهند ضعف ها و خلل ها و خطاها را بیابند و جبران کنند 3- مایلند با رصد کردن دایمی «موقعیت» در نقشه کلی، هزینه ها و فرسایش نیروها را به حداقل کاهش دهند نه اینکه از این به اصطلاح رصدگری، ناامیدی و تردید و انفعال و عقبگرد را نتیجه بگیرند.
موقعیت مرتفعی که نظام برآمده از انقلاب اسلامی در آن ایستاده، موقعیت خطیری است. چرا این موقعیت را مرتفع اما خطیر ارزیابی می کنیم؟ 1- پیروزی های بزرگ و باور نکردنی که حاصل استقامت توأم با درایت نظام «امت- امامت» است به ایران اسلامی رو کرده است. این موفقیت ها را می توان از میادین علمی و فنی و سیاسی و اجتماعی آغاز کرد و تا آوردگاه سیاست جهانی (چالش هسته ای، انقلاب ملت های مسلمان علیه رژیم های متخاصم وابسته به غرب، و شکست های آمریکا و رژیم صهیونیستی) بسط داد. امروز درحالی که طبق آمارهای رسمی مراکز معتبر غربی، نرخ رشد علمی ایران 11برابر متوسط نرخ رشد جهانی و سریع ترین نرخ رشد اعلام می شود و از آن سو، همان محافل بر پیشرفت های فنی شتابان ایران در حوزه های مختلف اذعان می کنند، اتفاق نظر دیگری در میان صاحب نظران جهانی وجود دارد و آن اینکه دگرگونی مداوم نقشه سیاسی خاورمیانه در دهه اول قرن21، معطوف به کانون الهام بخش این تغییر در ایران است. امروز نقطه بیداری و مقاومت اسلامی منحصر به ایران نیست و انواعی از آن را می توان در لبنان، فلسطین، مصر، بحرین، یمن، عراق، ترکیه و حتی عربستان و لیبی و... دید. این نقاط به تدریج به هم متصل می شوند و تحلیلگر مجله تایم درست تعبیر می کند که «آمریکا در منزوی ترین جایگاه در خاورمیانه بعد از جنگ جهانی دوم قرار دارد.» 2- فتنه های بزرگ و چند لایه ای که در دهه اول انقلاب تکوین یافت (تحرکات منافقانه مدعیان ملی- مذهبی در دولت موقت، ماجرای حزب خلق مسلمان و گروهک های تجزیه طلب و مدعی دروغین خلق عرب و کرد و ترکمن و بلوچ و...، پروژه نافرجام سازمان مجاهدین خلق و بنی صدر، بیت آقای منتظری و باند مهدی هاشمی)، پس از رحلت حضرت امام، پیچیدگی های تازه ای پیدا کرد و سازمان دهندگان اصلی آن مجدداً کوشیدند راهی به اجزای حاکمیت در دولت و مجلس و دستگاه قضایی و... بجویند و در مواردی جستند. طی همین12-10 سال گذشته دست کم سه فتنه جدید و عمیق تر سر باز کرد تا معلوم شود سختی راه، بخشی از آزمون ایمان به پروردگار و استقامت بر آن ایمان است.
صورت مسئله این است که تا وقتی با سرعت پیش می رویم و جاده هموار است، پرسشی هم برانگیخته نمی شود اما هنگامی که به دست انداز می افتیم یا به مانعی برمی خوریم که از سرعت ما می کاهد یا القای این می کند که برای پاره ای از زمان متوقف شده ایم، بلافاصله بستر برای سؤال مطرح در آغاز بحث پدید می آید. انتشار اسناد پیوند و آلودگی برخی سران پرسابقه نهضت آزادی با سفارت آمریکا، شوک کوچکی نبود همچنان که خیانت اولین رئیس جمهور منتخب مردم یا خیانت های گروه پرسابقه ای که عنوان مجاهد خلق و سازمان پیشرو را یدک می کشید. یا از نگاه دیگر، مگر اتفاق کوچکی بود زاویه گرفتن کسی که مرجع تقلید به شمار می رفت اما بعدها معلوم شد حزب خلق مسلمانی که در بیت او لانه کرده، با سفارت آمریکا بسته و اجرای برنامه کودتا به نیابت از ایستگاه سازمان «سیا» را برعهده داشته است. یا تلخ تر و تکان دهنده تر از همه، ماجرای کسی که حاصل عمر امام خمینی(ره) به شمار می رفت اما تمام سرمایه سالها مجاهدت خویش را خرج سازمان تروریستی منافقین و گروه تروریست موسوم به باند مهدی هاشمی کرد. نه اینکه بخواهیم انحراف ها و ارتجاع ها را عادی و گریزناپذیر نشان دهیم. ای کاش نه آن انحراف های دهه اول و نه انحراف های دهه دوم و سوم- متأخرش فتنه88 و ماجرای جریان انحرافی- هیچ کدام رقم نمی خورد اما فراتر از طبع آسان پسند ما سنت الهی این است: «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آن پیامبر اراده و تدبیری کرد و نقشه ای چید، شیطان القائاتی در آن کرد، اما خداوند آن القائات را از میان برد و آیات خود را محکم کرد. و خداوند علیم و حکیم است. هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است و آنها که سنگدل هستند... و هدف این بود که عالمان بدانند این حقی است از سوی پروردگارت پس به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن خاضع شود. و خداوند کسانی را که ایمان آوردند به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.» (آیات 52 تا 54 سوره حج).
آری هر چه به سمت قله صعود می کنیم، موانع بیشتر و حرکت سخت تر می شود. بنابراین باید بر احتیاط و دقت و تلاش افزود. اگر هم تغییری داده می شود، صرفاً برای غلبه بر موانع است نه برای برگشتن یا بیراهه رفتن. اینجا مرز روشن «انعطاف» و «انحراف» است. عافیت طلبانی که به تعبیر امیرمؤمنان «تبعیت از هوس ها» و «بدعت در دین» را پیشه کردند، در آغوش انحراف می غلتند و پرتگاه جاده تاهر جا که کشش و عمق داشته باشد، آنها را در آغوش می کشد. در مقابل، مقصد گرایان پرهیزگار- آنها که «یومنون بالغیب» و «بالاخره هم یوقنون» هستند- اگر هم در پیچ و خم جاده می افتند و گاه شتاب می گیرند و گاه از سرعت حرکتشان به اقتضای موانع کاسته می شود، اما هرگز «عقلانیت» و «مصلحت» و «صلاح» را در دنده عقب گرفتن و از خیر مقصد گذشتن معنا نمی کنند. کم آوردن و بریدن و قهوه خانه سرراه را مقصد یافتن و افتادن و سنگین شدن که نامش عقلانیت و مصلحت نیست. آنها که سر راه مردمان می ایستند و دعوت به عقبگرد می کنند یا به نام پرسیدن از درستی مسیر، برمی گردند و دیگران را نیز به تردید می اندازند، هر چند که خیانت بزرگی مرتکب می شوند اما در باطن و نهایت ماجرا، با خود خدعه می کنند و در سرگردانی طغیان خویش تا هلاکت پیش می تازند.
آنچه فقه سیاسی شیعه (مبتنی بر نظام امامت) را از تمام نگرش های دینی وغیردینی ممتاز می کند، در هم تنیدگی دو مفهوم «مصلحت» و «مجاهدت» برمدار بصیرت و صبر است. در جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) می توان انواعی از نحله های فکری یا سیاسی را از اشاعره تا معتزله و از آل سقیفه تا آل جمل و خوارج و امویان و عباسیان یافت که به انواعی از تصلب و جمود و توقف یا اباحی گری و تساهل و مصانعه و تخفیف در اصول دچار شدند. امروز نیز می توان در میان ملتهای اسلامی از سلفی گری و وهابی گری تا لیبرالیسم و سکولاریسم و رفورمیسم شبه اسلامی را یافت که هیچ یک رنجی از رنج های امت اسلام درمان نکرده اند. فقه سیاسی مبتنی بر امامت و ولایت که «مصلحت» را مبنای سیره سیاسی-الهی پیامبر اعظم و ائمه معصومین علیهم السلام می بیند، نگرشی منعطف به عرصه دارد. این انعطاف، از یک سو معطوف به اصول و از طرفی معطوف به پیشرفت است. نه چنان متصلب و منجمد است که در برابر موانع متوقف شود یا بشکند و نه بی مایه و بی بنیاد است که از مواجهه با موانع روی برگرداند. این معنای متعالی و پیچیده را امام حکیم ما - خمینی عزیز رضوان الله تعالی علیه- با حکمت آمیخته به شکیبایی و استواری که در برابر فتنه ها و انحراف ها به کار بست، نشان داد. اوج این مصلحت توأم با حکمت را می توان در تدابیر آن حضرت در مقابل دولت موقت، دولت بنی صدر و منافقین، غائله سیدکاظم شریعتمداری و باند مهدی هاشمی جست وجو کرد و البته مدیریت جنگ تا قله «پذیرش قطعنامه 598» که ظاهرا جز تلخی در بادی نظر دیده نمی شد اما مانند صلح حدیبیه، فتح الفتوح های بعدی را در کاخ صدام و حسنی مبارک و بن علی- و ان شاء الله ملک عبدالله و دیگران- به ارمغان آورد، خود حکمت متعالیه بی مانندی است.
این انعطاف های توأم با حوصله و پافشاری بر اصول طی 33 سال گذشته، جز بر اقتدار جمهوری اسلامی نیفزود، هرچند که خدعه گران فروغلتیده در مکر املاء و استدراج الهی، آن انعطاف ها و صبوری های حکیمانه و توأم با تدبیر را بد فهمیدند و به خیال سوءاستفاده و بهره برداری سیاسی، سنگ قبر پایان حیات سیاسی و انسانی خود را تراشیدند. به همین دلیل هم بود که فتنه گران و منحرفان متوهم، درست سربزنگاه در مرصاد الهی گرفتار آمدند و از پنجه اقتدار امت- امام سیلی هایی خوردند به غایت خوارکننده. نمونه اش همین فتنه پیچیده و چندلایه 88 که با حداقل هزینه و با درایت جراحی شد یا خبطی که جریان انحرافی پس از آن مرتکب شد و باید عقوبت آن را بچشد. چه گره هایی که امام خمینی و امام خامنه ای در طول این 33 سال از صاحب منصبان یا رجال سیاسی گرفتار در مخمصه ها نگشودند و چه ناسپاسی هایی که امت و امام ندیدند. حضرت امام آن قدر از بنی صدر به اقتضای ریاست جمهوری و برخی مصالح حمایت کرد که به معنای دقیق کلمه اشک کسانی چون شهید بهشتی را درآورد. یا حمایت هایی که از دولت موسوی به اقتضای مسئولیت های دولت در 8 ساله دفاع مقدس صورت گرفت اما بد فهمیده شد. یا مشابه همان حمایت ها از دولت سازندگی و اصلاحات و عدالت- در کنار هشدارها و رهنمودها و تذکرات و بازخواست ها- که به اقتضای شرایط و مصلحت های عمومی از جانب رهبر فرزانه انقلاب ارزانی این دولت ها شد و در یک جمع بندی کلان، عبور کاروان پیشرفت کشوراز گردنه های صعب طی 2 دهه اخیر را امکان پذیر کرد. البته گاهی به نهیب و اعتراض آنجا که میل به پرتگاه بود و گاه به تشویق و تحبیب آنجا که عزم مجاهدت و خدمت و آبادگری آشکار می شد.
چند نکته مهم در این میان وجود دارد. 1- فارغ از سنگ اندازی و مانع تراشی های دشمن، می توان با اخلاق جهادی در اردوگاه خودی، موانع را از سر راه اعمال ولایت مطلقه برداشت- چندان که امیرمؤمنان در محضر رسول خدا(ص) و مالک و عمار در محضر امیرمؤمنان می کردند- و می توان مانع تراشید و مانند طلحه و زبیر و ابوموسی اشعری و اشعث بن قیس، سرعت گیر بر سر مسیر حرکت گذاشت و از مجال و قدرت مانور مولا کاست. دشمن علی الدوام برای تمهید این امر طراحی و یارگیری می کند 2- نقشه های منافقین برخلاف شعور اندک آنها نهایتاً در دل نقشه بزرگ تر الهی منحل می شود هرچند که مانند چرخ دنده فرعی، خلاف چرخ دنده اصلی بگردد! 3- تمام انعطاف اولیای الهی (بدون هیچ استثنایی) اسباب رشد و ارتقاء و تکامل و اقتدار بوده است. 4- انعطاف های معطوف به حق و حکمت از سوی اولیای الهی، سنگینی بار مسئولیت آنها را که تبدیل به سرعت گیر و موانع ایذایی دشمن می شوند افزون تر می کند. چه بسیار نخبگانی که در طول تاریخ با انحراف های خویش، اسباب کرامت بیشتر اولیای الهی و خذلان خود را فراهم ساختند.
روزگاری انعطاف رسول خدا در ماجرای حدیبیه یا مصلحت اندیشی بزرگ امیرمؤمنان در ماجرای سقیفه، بر مؤمنان بس گران می آمد اما از همان تدبیرهایی که تحملش گران آمد، ظفر جوشید، چرا که حق بود این کلام زهرای مرضیه(س)؛ «هر کس بندگی خالص خویش را به جانب پروردگار بفرستد، خداوند بهترین مصلحت ها را برای او فرو می فرستد.» مصلحت در فقه شیعه از مجرای پیراستگی و بندگی و مجاهدت پدیدار می شود و بن بست های سخت را می گشاید.
محمد ایمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد