عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

برای غلبه بر ترس !

 بسمه تعالی


حملات چند روز اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه، کرانه باختری رود اردن و قدس شرقی نشان داد که تل آویو شرایط را برای خود «غیرعادی» ارزیابی می کند، حمله این رژیم به مرزداران مصری که طی سه دهه اخیر اقدامی بی سابقه بود هم تاکید مضاعفی است بر اینکه در ارزیابی صهیونیست ها، وضعیت بحرانی است. هم زمان با تشدید این حملات این سؤال برای محافل سیاسی و اطلاعاتی به وجود آمد که آیا این حملات آثار بالینی یک جنگ بزرگ از سوی رژیم بحران زده اسرائیل است.
حمله اخیر به غزه و کرانه به این بهانه صورت گرفت که یک فلسطینی در یک عملیات شهادت طلبانه نزدیک به 10صهیونیست را به هلاکت رسانده است ولی چه کسی است که نداند اولا این اقدام پس از آن انجام شده که طی ماه های اخیر دهها زن و کودک فلسطینی به دست صهیونیست ها به شهادت رسیده اند و ثانیا اقدام شهادت طلبانه توسط فردی و در نقطه ای نمی تواند مجوز حمله به مناطق و افراد دیگر باشد بنابراین کاملا واضح است که عملیات جنایتکارانه رژیم تل آویو دلیل دیگری داشته و ربطی به عملیات شهادت طلبانه یک یا چند فلسطینی نداشته است.
حمله اخیر صهیونیست ها- بخصوص به مرزداران مصری- نشان می دهد که اسرائیل نگرانی جدی امنیتی دارد. باز شدن گذرگاه جنوبی رفح و تردد نسبتا آسان از این مرز نشان داد که دامنه مشغله های امنیتی مرزی اسرائیل که تا پیش از تحولات اخیر منطقه محدود به 38 کیلومتر مرز فلسطین با لبنان بود، اینک به بخش اعظم مرز فلسطین با همسایگان سرایت کرده است. رژیم صهیونیستی کمتر از دو ماه در مرز با لبنان، سوریه و اردن ناچار به درگیری با آوارگان فلسطینی بود که برای اولین بار پس از 63 سال به سمت خانه و کاشانه خود در فلسطین حرکت کرده و با نظامیان اسرائیلی مواجه گردیدند. در همین روز تظاهرات عظیمی از قاهره تا بندر العریش- نزدیکترین شهر مصری به غزه- علیه اسرائیل به راه افتاد. مجموعه این رخدادها نشان داد که مرزهای زمینی برای این رژیم کاملا ناامن است. تل آویو با حمله به مرزداران مصری نشان داد که از نگاه اسرائیل هم دوره ماه عسل رابطه تل آویو- قاهره به پایان رسیده است.
رژیم صهیونیستی از درون نیز با شرایط کاملا بی ثباتی مواجه است. تظاهرات چند صد هزار نفره در تل آویو و دهها هزار نفری در 16 شهر دیگر این رژیم نشان داد که شهروندان غاصبی که بخشی از ارتش اسرائیل را تشکیل داده اند اینک خود به یک چالش امنیتی و سیاسی برای ارتش اسرائیل تبدیل شده اند. دقیقا به همین دلیل بود که رژیم صهیونیستی رودربایستی با تظاهرکنندگان را کنار گذاشت و آنان را جوانانی اوباش و بی هویت که حس وطن پرستی در آنان مرده است، لقب داد. سران اسرائیل غاصب شرایط داخلی خود را بسیار خطرناک می بینند و معتقدند چالش یهودی- اسرائیلی بیش از هر چالش دیگر می تواند این رژیم را به کام مرگ بفرستد. بر این اساس رژیم صهیونیستی برای آنکه توجهات داخل و خارج را به نقطه دیگری معطوف نماید و نیز بر احساس ضعف خود غلبه کند، دست به حمله ای آسان- علیه مردمی بی دفاع- زد. اما این می تواند مقدمه یک سلسله اقدامات ضدصهیونیستی جدید از سوی فلسطینی ها باشد چرا که اگر رژیم تل آویو برای غلبه بر احساس ضعف نیاز به حمله دارد فلسطینی ها برای ضعیف تر کردن اسرائیل و تکمیل وضعیت ناامنی اطراف آن به حمله روی می آورند.
حملات اخیر رژیم صهیونیستی سبب شد که حماس و جهاد اسلامی «آتش بس داوطلبانه» و تحفظی که بعد از پایان جنگ 22روزه- 29 دی 1387- داشته و از پاسخ نظامی دادن به حملات نظامی رژیم صهیونیستی اجتناب می کردند را، کنار بگذارند. این موضوع فضای روانی جدیدی را علیه دولت و نظامیان حاکم بر این رژیم در داخل به وجود می آورد و بر این اساس اقدام نتانیاهو و باراک انتحاری به حساب می آید اما از یک منظر دیگر، اسرائیل به شدت به صف آرایی نظامی برای غلبه بر ترس امنیتی و هماهنگ سازی بخش های مختلف احتیاج دارد. نگاهی به مواضع رهبران این رژیم در حوزه امنیت و مانورهای داخلی و منطقه ای آن و تلاشی که برای افزایش بودجه نظامی (از 9 میلیارد دلار در سال 2010، به 18 میلیارد دلار در سال 2011) به کار بستند به خوبی نشان می دهد که از نظر نتانیاهو و باراک راه برون رفت از شرایط ناهموار داخلی و منطقه ای افزودن بر تحرکات نظامی و امنیتی در فضای داخلی و منطقه ای است. از این رو نباید تعجب کرد از اینکه نتانیاهو در فضای منطقه آشکارا می گوید «ارتش سایبری اسرائیل آماده حمله به تاسیسات فنی و تکنولوژیک ایران است» و یا یک مقام امنیتی اسرائیل با صراحت به مجله آلمانی اشپیگل می گوید: «ما داریوش رضایی نژاد -دانشجوی رشته برق- را کشته ایم» و نیز تعجبی ندارد که در فضای داخلی، نتانیاهو سه روز مانور نظامی برگزار می کند و استان نقب در جنوب (Negev) را آماده پناه دادن به یک میلیون نفر شهروند پناهجوی احتمالی می کند. دولت غاصب اسرائیل اینک شرایط را خراب تر از آن می داند که بتواند با وعده های صلح و آرامش بر عدم اطمینان های داخلی غلبه کند. یک زمانی شعار سران رژیم صهیونیستی این بود که نیروی نظامی در مرز می جنگد تا کشاورز یهودی در حیفا، تل آویو، صغد، نهاریا و... کشاورزی کند حالا همان کشاورز را برای اینکه با اسرائیل همراه شود به پناهگاه های نقب می برند و به او می گویند موجودیت اسرائیل در خطر است.ا ما پیام اقدامات نظامی نتانیاهو در غزه برای مردم منطقه این است که رژیم صهیونیستی به احتمال زیاد به دور جدیدی از تنش نظامی علیه مردم منطقه متوسل می شود و لذا یک مراقبت جدی و هماهنگی های منطقه ای برای خنثی کردن اسرائیل ضروری است دقیقا از همین منظر باید به تحرکات ضد سوری آمریکا و اروپا نگاه کرد.
تحرکات کنونی رژیم صهیونیستی ثابت کرد که مباحثه فرسایشی پیرامون صلح به پایان رسیده است. در یک دوره زمانی- حد فاصل اجلاس مادرید 1991 تا همین چند ماه پیش که پایان ماموریت میچل اعلام شد- آمریکایی ها روی مذاکرات صلح بعنوان تنها راه حل کاهش تنش ها تاکید می کردند و جناحی در رژیم صهیونیستی- امثال پرز و حزب کادیما- وجود داشتند که معتقد بودند برای تثبیت اسرائیل و سرزمین های 48 باید با فلسطینی ها تا اندازه ای کنار آمد و جناحی هم - به رهبری عرفات و سپس عباس- در فلسطینی ها وجود داشت که معتقد بود آمریکا و اسرائیل آماده پذیرش کشوری ذیل نام فلسطین هستند اما اینک موقعیت همه این ها ضعیف شده و به موازاتی که در اسرائیل جنگ سالاران قدرت گرفته اند، در آمریکا نیز برنامه صلح به شکست رسیده و از سوی دیگر در میان فلسطینی ها مقاومت به تنها گزینه تبدیل شده است. بنابراین می توان گفت حملات دو روز پیش اسرائیل به غزه- در آستانه اجلاس شهریورماه مجمع عمومی سازمان ملل که قرار است در آن بحث تشکیل کشور فلسطین به رأی گذاشته شود- پایان رسمی روند سازش بود که ابتدا اسرائیل پای آن را امضا زد و سپس حماس طی بیانیه ای رسمی آن را اعلام کرد. این مسئله فضای جدیدی را به وجود می آورد و جبهه مقاومت را انسجام و مشروعیت بیشتری می بخشد.
حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به منطقه تحت حاکمیت دولت مصر در رفح به خوبی ثابت کرد که نه فقط مصری ها علاقه ای به پیمان کمپ دیوید ندارند بلکه اسرائیل هم از تداوم آن مایوس گردیده است. فراخواندن سفیران دو دولت هم تاکید دیگری بر این مسئله بود. البته پیش از این هم موسسه زاگبی در نظرسنجی عمومی و اختصاصی- نخبگان- گفته بود «بیش از 51 درصد از مصریان خواستار لغو پیمان کمپ دیوید- که پیمانی امنیتی، سیاسی و اقتصادی است- و بستن سفارت رژیم صهیونیستی هستند و در میان احزاب سنتی هم رهبری پیدا نمی شود که با صراحت از لزوم تداوم پایبندی مصر به مفاد این پیمان دفاع کند.» در فاصله دو ماه اخیر- بعد از نظرسنجی زاگبی- فاصله مصری ها از اسرائیل بیشتر شده و میزان هواداران قطع رابطه با تل آویو- بر اساس نظرسنجی یک موسسه مصری و روزنامه دولتی الاهرام- به حدود 70 درصد از جمعیت مصر رسیده است. اسرائیل غاصب از مصر مایوس شده و این در حالی است که چهره های شاخص امنیتی این رژیم -نظیر مائیر داگان و ژنرال گابی اشکنازی- معتقدند مصر به زودی به مسئله اول امنیتی ما تبدیل می شود در حالی که تاکنون ایران مسئله اول امنیتی اسرائیل محسوب می شده است.
شاید یک پیام دیگر حملات اخیر رژیم صهیونیستی به غزه و ربودن بیش از 20 فلسطینی در کرانه باختری، این باشد که نتانیاهو می خواهد به جامعه ملل بگوید پایبند آن چه که در اجلاس مجمع عمومی شهریورماه راجع به فلسطین به تصویب می رسد، نیست و ملتی ذیل نام فلسطین را به رسمیت نخواهد شناخت. هر چند که آنچه در صحن مجمع عمومی- براساس طرح مشترک فرانسه، انگلیس و آلمان- احتمالا به تصویب خواهد رسید، قربانی کردن کشور الهام بخش و پیامبرخیز فلسطین در سرزمین های 1967 یعنی تنها 22 درصد از خاک این کشور می باشد و این یک خیانت فراموش نشدنی و بسیار خطرناک است اما در عین حال رژیم صهیونیستی با حملات علیه غزه می خواهد بگوید حتی همین مقدار را هم به رسمیت نمی شناسد و ابایی از توسل به جنگ علیه ساکنان آن ندارد. اگر جامعه بین الملل اندکی نسبت به سرنوشت فلسطینی ها احساس مسئولیت می کردند باید با واکنش نظامی به اسرائیل و بمباران متقابل مناطقی در تل آویو و حیفا به این رژیم یادآور می شدند که حمله علیه شهروندان فلسطینی با واکنش متقابل جهانی مواجه می گردد اما میان فضای سرد حاکم بر مجمع عمومی و داغی آنچه علیه غزه اعمال می شود، فاصله ای ژرف وجود دارد.
در یک جمعبندی باید گفت آنچه در روزهای گذشته علیه ساکنان غزه و مرز داران مصری انجام شد به هیچ وجه یک حادثه و یا یک اقدام مقطعی و گذرا نبود این به احتمال بسیار زیاد آغاز یک مرحله جدید از تنش آفرینی صهیونیست ها در محیط داخلی و محیط منطقه ای خواهد بود. این رژیم برای بقا چاره ای ندارد جز اینکه صدای خود را تا آنجا که می تواند بالا ببرد و دندان های خود را به دیگران نشان دهد اما البته حالا دیگر دهه 1320 یا 1330 و یا 1340 نیست حالا حزب الله، حماس، سوریه، ایران، مردم مصر و... می دانند که این فریادها برای غلبه بر ترس است و زمان آن فرا رسیده که این موجود ترسو را خلاص کرد.
سعدالله زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد