عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

چگونه دور می خورند ؟!

 بسمه تعالی 

 آشکار شدن تجارت غیر مستقیم هزاران شرکت از ملیت های مختلف با شرکت های ایرانی و بی اعتنایی آنها به تحریم های آمریکا، بار دیگر دشواری های موجود بر سر راه استفاده از ابزار تحریم برای اثرگذاری بر اراده کشوری مانند ایران را برجسته کرده است. این یادداشت تلاش می کند نشان بدهد به چه دلیل در دنیای کنونی «تحریم» یک گزینه موثر برای اعمال فشار بر کشورهایی مانند ایران نیست و به آسانی دور می خورد.
ظاهر موضوع خیلی ساده است و احتمالا هر روز چند بار گوشه و کنار جهان رخ می دهد بی آنکه مخبران وزارت خارجه یا دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و اسراییل حتی از آن باخبر شوند. یک شرکت واسطه کالا یا خدماتی را میان شرکت های ایرانی و طرف های معامله آنها جابجا می کند و هزینه معمولا ناچیزی بابت واسطه گری خود دریافت می کند بی آنکه هیچ ردی بر جا بماند یا کسی بتواند مبدا و مقصد تولید و دریافت کالا و خدمات را تشخیص بدهد.
به عنوان نمونه و در یک مورد خاص، شرکت تانکر پاسیفیک که در سنگاپور مستقر است یک تانکر نفتی را به شرکت کریستال گروپ در دوبی فروخته و آن شرکت هم این تانکر را در اختیار ایران قرار داده است. چند هفته قبل، آمریکایی ها بعد از گذشت حدود 10 ماه به قضیه پی برده اند اما مدرکی نداشتند که ثابت کند تانکر پاسیفیک مستقیما با ایران معامله کرده است. شبیه همین اتفاق در مورد نفتکش هایی که به بنادر ایرانی تردد می کردند هم رخ داده است. همانطور که تانکر پاسیفیک هم در بیانیه ای رسمی اعلام کرد تانکرها در واقع نه متعلق به این شرکت بلکه از آن شرکت سامانا واقع در موناکو بوده اند.
این یک الگوی کلی است که نشان می دهد اجرای موثر تحریم علیه کشوری مانند ایران آن هم در جهانی که مملو از شرکت های کوچک و بزرگ با کارکردهای بسیار متنوع است تا چه حد دشوار است و عملا پیدا کردن شرکت هایی که برای تحریم های آمریکا تره خرد نمی کنند، از یافتن سوزن در انبار کاه هم سخت تر است.
در واقع مسئله بسیار اساسی تر است. همانطور که روس ها گاهی تلاش می کنند به زبان بی زبانی بگویند مسئله این است که گزینه ای به نام تحریم آن هم در مقابل کشور بزرگ و توانمندی مانند ایران مدت هاست کارکرد خود را از دست داده است. اقتصاد جهانی بسیار بزرگ و گسترده شده و دیگر هیچ کشور یا هیچ ائتلافی از کشورها نمی تواند به آن دستور بدهد. پدیده ای به نام جهانی شدن اقتصاد که عملا منجر به برداشته شدن مرزهای جغرافیایی از سر راه مبادله کالا و خدمات شده، شبکه ای چنان پیچیده از روابط تجاری را پدید آورده است که هیچ سرویس اطلاعاتی نمی تواند ادعا کند حتی بر جزء کوچکی از آن اشراف دارد و آن را کنترل می کند.
اقتصاد فقط یک منطق دارد: سود. وقتی کسی به عنوان خریدار، طرفی به عنوان فروشنده، پولی برای پرداخت و کالایی برای مبادله وجود دارد، معامله تجاری که محصول ترکیب اینهاست بدون شک رخ خواهد داد. اصلا مهم نیست که طرف های معامله در کجای جهان قرار دارند یا نامشان چیست. هیچ شرکتی در جهان حتی اگر دفتر آن در قلب واشینگتن باشد به خاطر اخم و بداخلاقی وزارت خزانه داری آمریکا از سود واقعی و قطعی در معامله تجاری خود با ایران صرف نظر نمی کند. نمونه ای از این دست گزارشی بود که وال استریت ژورنال منتشر کرد و در آن گفته شده بود که دولت آمریکا خود بی آن که بداند ظرف 10 سال گذشته مجوز لازم برای تجارت میان ایران و ده هزار شرکت آمریکایی را صادر کرده است! شاید کشف همین موارد بود که باعث شد فردی مانند استوارت لوی که بسیاری او را معمار تحریم های یک جانبه علیه ایران می دانند، حضور خود در پست معاون امور ضد تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانه داری آمریکا را بی فایده ببیند و استعفا بدهد.
در ساده ترین حالت اتفاقی که موقع دور خوردن تحریم ها رخ می دهد عوض شدن نام ها و نشانی هاست. در قطعنامه های سازمان ملل یا تحریم های آمریکا و اروپا گفته می شود که فرد x یا شرکت y تحت تحریم قرار دارد یعنی نمی تواند با شرکت های اروپایی و آمریکایی معامله کند. اما اگر این فرد یا شرکت با انجام یک عملیات ساده حقوقی نام خود را به z یا w تغییر دهد و نشانی جدیدی را هم ثبت کند دیگر مشمول تحریم ها نیست و هیچ دلیل قانونی برای جلوگیری از تجارت آن وجود نخواهد داشت. کشف و اثبات اینکه x همان z، یا y همان w است، به یک پی گیری سنگین اطلاعاتی نیاز دارد که مسلما دولت آمریکا نمی تواند آن را سالانه در مورد بیش از 100 شرکت اعمال کند و این در مقابل انبوه شرکت هایی که ممکن است این وضعیت در مورد آنها صادق باشد تقریبا هیچ است. تازه بعد از آنکه چنین کشفی رخ داد باید قطعنامه یا فرمان اجرایی جدیدی صادر شود و شرکت های جدید هم مشمول تحریم واقع شوند آن هم در حالی که در این فاصله احتمالا هزاران نام و آدرس جدید دیگر ثبت شده است. این یک فرایند بی پایان است که می تواند برای سال های طولانی پی گیری شود و آمریکایی ها در آن همواره نقش پیاده هایی را دارند که دنبال سواره ها می دوند.
همین حالا میان تحریم های شورای امنیت و تحریم های یکجانبه اعمال شده از سوی آمریکا، و همچنین میان این دو دسته تحریم با تحریم های یک جانبه اروپا علیه ایران، اختلاف های فاحشی وجود دارد. تحریم های آمریکا خرید نفت را ممنوع نمی کند اما برای معامله با دلار محدودیت هایی ایجاد می کند. در عوض این تحریم ها فروش بنزین به ایران را ممنوع می کند. اما تحریم های اروپا هیچ محدودیتی برای خرید نفت از ایران یا فروش بنزین به آن قائل نیست و معامله با یورو را هم ممنوع نمی کند. آنچه در تحریم های اتحادیه اروپا روی آن تاکید شده این است که سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز ایران ممنوع است. در اینجا به این موضوع کاری نداریم که تحریم بنزین هیچ نتیجه ای جز خودکفا شدن ایران در تولید داخلی سوخت نداشت و تحریم سرمایه گذاری در صنایع نفتی هم تنها به ضرر چند شرکت اروپایی تمام شده که جای خود را به رقیبانی سمج از آسیای میانه و شرق آسیا داده اند و با حسرت، سود بردن آنها را تماشا می کنند؛ بلکه نکته این است که همین اختلاف های حقوقی میان تحریم های اعمال شده از سوی آمریکا و اروپا هم خود بدل به گریزگاهی جدید برای دور زدن تحریم ها شده است به گونه ای که گزارش ها نشان می دهد از زمان اعمال تحریم های یک جانبه اروپا علیه ایران در سال 2010، مراجعه به دفاتر حقوقی در کشوری مانند آلمان برای یافتن روش دور زدن تحریم ها بیش از 40 برابر شده است!
آنچه در اینجا درباره آن بحث شد صرفا مروری بر چند گزینه کم و بیش شناخته شده از فهرست بلند ابتکارهایی بود که برای دور زدن تحریم ها می توان از آن استفاده کرد. آمریکایی ها برای موثر کردن تحریم باید همه قواعدی را که خود درباره آزادی گردش پول و سرمایه و عدم دخالت دولت در بازار وضع کرده و آنها را تا مرتبه اصولی مقدس بالا برده اند نقض کنند. جلوی تجارت را نمی توان گرفت. فقط طرف ها ونام ها عوض می شوند، واسطه ها جابجا می شود و احیانا قیمت ها کمی بالا می رود. در بدترین حالت، شرکت های بزرگ با کوچک ها جابجا می شود و محل تجارت از غرب به شرق می رود در حالی که عملا غرب و شرقی هم در جهان تجارت وجود ندارد.
بنابراین، آنچه تحریم ها را ناکام می گذارد بیش از آنکه به ابتکار عمل های ایران مربوط باشد ناشی از منطق بازار و اقتضائات اقتصاد جهانی شده است و اینها چیزی نیست که آمریکا و هیچ قدرت دیگری از عهده فشل کردن آن برآید.
مهدی محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد