بسمه تعالی
بصیرت:عصر همان روزی که روح ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی به ملکوت اعلی پر کشید، تعدادی از سران و تأثیرگذاران در امور کشور در اندرونی بیت امام جمع شده تا صحت خبری که از ساعاتی پیش دهان به دهان میگشت مطلع شوند، آنان به خود این امید را میدادند که شاید این خبر شایعهای بیش نباشد ولی ...
در میان آنان کسی که بیشتر نا آرامی میکرد، شیخی عمامه به سر بود که سر بر ستون میکوبید و نالهی امام کو، سر میداد. ایرانیان وقتی تصاویر ضبط شدهی آن شب را از رسانهی ملی تماشا میکردند به واقعیت راستین این مرد پی بردند. از آن زمان که شیخ «مهدی کروبی» سر بر ستون بیت امام میکوبید و ندای امام کو سر میداد بیش از 20 سال نگذشته بود که وی این بار تیشه برداشته و بر ستونهای همان انقلابی میزد که امام، رهبرش بود و وی بارها برای پیروزیش به زندان افتاده بود.مهدی کروبی زمانی دبیر کل تشکلی بود که بزرگترین افتخار خود را حرکت در مسیر امام میدانست و بر این قائل بود که اسلام ناب محمدی لباسی است که تنها بر قامت آنان دوخته شده و دیگران را در این لباس سهمی هرچند کوچک نیست.در بررسی تاریخچهی مجمع روحانیون مبارز و تأمل در افکار اعضای شاخص و برجستهی این تشکل روحانی به ابهامات و سؤالاتی سهل و ممتنع برخورد میکنیم که پاسخ به آنها از منظری ساده و از جهتی دیگر بسیار مشکل است. در این نوشتار به اختصار چندین سؤال را مطرح خواهیم کرد، باشد که آگاهان بدان پاسخ گفته و ابهامات را از بین ببرند.
1 ـ روحانیون مبارز با شعار اسلام ناب محمدی که برگرفته از سخنان گهربار امام امت بود پای به صحنه گذاشت و در انتخابات مجلس سوم با استفاده از همین شعار، رقیب [جامعهی روحانیت مبارز] را تابع اسلام آمریکایی شمرده و در انتخابات پیروز گشت. سؤال اینجاست که این شعار تا چه اندازه با واقعیت منطبق بوده و تا چه اندازه چپهای آن زمان از آن به عنوان حربهای علیه رقیب بهره میبردند؟«ابراهیم اصغرزاده» یکی از چپهای دههی 60 ، اینگونه به سؤال طرح شده، پاسخ میگوید: «این حربه یک تیغ دودم بود و ما توجهی به این مسأله نداشتیم، ما در آغاز مجلس سوم آن چنان از اسلام ناب محمدی یک بت ساختیم و لباس اسلام آمریکایی را بر تن تمام مخالفان خودمان پوشاندیم که در انتخابات مجلس چهارم عدهای دیگر همین لباس را بر تن ما پوشاندند. ما شدیم ملقب به طرفداری از اسلام آمریکایی و حالا منتقدان ما طرفدار اسلام ناب بودند. چرخ پوپولیسم گاهی ارابهران را هم زیر میگیرد و ما به این مسأله بیتوجه بودیم. پاشنهی آشیل ما در مجلس سوم همین جا بود. ما نباید جریان میانه را از خودمان میراندیم چراکه حذف آنها میتوانست موجب رادیکالیزه شدن فضا شود.» [1]
باید منتظر پاسخ دیگران نیز بود.
2 ـ «حجتالاسلام محمدموسویخوئینیها»، از اعضای شاخص مجمع روحانیون مبارز است. وی جزو اولین اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز محسوب میشود. زندگی وی نقاط مبهم و سؤال برانگیز فراوانی دارد. فرزند سوم شهید مطهری تأکید دارد که گروهک فرقان متاثر از افکار کسانی چون آقای موسویخوئینیها بودهاند: «من معتقدم اینها بیشتر متأثر از افرادی چون موسویخوئینیها و دکتر پیمان بودند و همین طور از نهضت آزادی خارج از کشور و دکتر یزدی و قطب زاده و جزواتی که از طرف آنها میآمد.» [2]
بخشی از مبارزان انقلاب نیز عنوان میکنند که «شهید مطهری» معتقد بود منبرهای موسویخوئینیها گروه فرقان را پرورش داده است. حجتالاسلام جعفر شجونی، عضو جامعهی روحانیت مبارز، هم در اظهاراتی صریحتر عنوان کرده شهید مطهری حتی گفته که خوئینیها، مارکسیست شده است.» [3]
«هاشم صباغیان» که یکی از اعضای نهضت آزادی است نیز در این زمینه میگوید: «یکی از ویژگیهای بارز شهید مطهری این بود که پس از مطالعه و تحقیق دربارهی مطلبی اگر به یقین میرسید، پافشاری و ایستادگی میکرد. یکی ز آن موارد، همین تحلیلهای اگر نگوییم مارکسیستی، باید بگوییم چپگرایانه و غیرتوحیدی از قرآن بود.»
روحانیون مبارز با شعار اسلام ناب محمدی که برگرفته از سخنان گهربار امام امت بود پای به صحنه گذاشت، سؤال اینجاست که این شعار تا چه اندازه با واقعیت منطبق بوده و تا چه اندازه چپهای آن زمان از آن به عنوان حربهای علیه رقیب بهره میبردند؟
آن موقع برخی از همین دوستان روحانی ما به مرحوم مطهری حمله میکردند و میگفتند: «آقای خوئینیها دارد جوانها را جذب میکند چرا میگویید تفسیرهای او درست نیست؟» ایشان در پاسخ میگفت: «باید جوانها را با پایهریزی صحیح جذب کنیم، اگر این پایهها صحیح نباشد در آینده گرفتار اینها خواهیم شد.» [4]
تا چه اندازه روحانیون مبارز از سوابق فکری موسویخوئینیها آگاه بودهاند، سؤالی است که میشود، پرسید. آن چه که روشن است تعدادی از روحانیون مبارز همانند آقای کروبی از این سوابق آگاهی کامل داشته و با این وجود وی را در حلقهی اول مجمع روحانیون مبارز پذیرفتهاند. ابهامی که شاید گذر ایام پرده از روی آن بردارد.
3 ـ نگاهی هرچند گذرا به بیانیههای مجمع روحانیون مبارز که در وبسایت این تشکل نیز قابل دسترسی است، نشان میدهد روحانیون مبارز دههی نخست انقلاب و نیز تا اواسط دههی 70 ، گرایشات شدید ضد امپریالیستی داشتهاند. بیانیهی روحانیون مبارز دربارهی دشمنی آشتی ناپذیر ایران با آمریکا که در شهریور ماه سال 68 منتشر شد، نمونهای آشکار از این موارد است.
روحانیون مبارز در بیانیهی خود تأکید کرده بودند که دشمنی آمریکا با ما و آشتی ناپذیری انقلاب و مردم ما با آمریکا ناشی از یک سوءِتفاهم سیاسی نیست تا با مذاکره یا تهدید و تطمیع آمریکا و یا با پادرمیانی این و آن از میان برود بلکه، ریشه در ماهیت جنایتکار حکومتهای آمریکایی از یکسو و ذات الهی و مردمی انقلاب اسلامی از سوی دیگر دارد.
این سخنان در حالی است که چند سال بعد و به گفتهی «سیدحمید روحانی» از اعضای سابق روحانیون مبارز، با روی کار آمدن «سیدمحمد خاتمی» در سال 76 رویکرد ضد آمریکایی این تشکل، دچار دگرگونی شد. دبیرکل مجمع روحانیون مبارز، اردیبهشت ماه سال 78 در پاسخ به این سؤال که نظر شما دربارهی رابطه با آمریکا چیست؟ میگوید: «در این مورد 3 نظریه وجود دارد: اول رابطه، دوم مذاکره و سوم تشنج زدایی که بنده به تشنج زدایی معتقدم و البته معتقدم بحث رابطه یا نداشتن رابطه بحثی کارشناسی است که باید کارشناسها بنشینند طرفین هم باشند و در محیطی که حالت سیاسی نداشته باشد، حرفها را بزنند.»
وی میگوید: «برخی معتقدند که سخن امام پیرامون رابطه با آمریکا و تشبیه آن به رابطهی گرگ و میش اکنون تغییر کرده و رابطهی ما با آمریکا در زمان حال رابطهی شیر و گرگ است که این هم نظری است.»
سؤال اینجاست که چگونه شد دشمنی آشتی ناپذیر ایران اسلامی با آمریکای جهانخوار در مدت کمتر از یک دهه، رنگ باخت و دبیر کل روحانیون مبارز از تشنج زدایی میان ایران و آمریکا سخن میگوید.
4 ـ فروردین ماه سال 68، پایان روندی طولانی بود که منجر به برکناری «آیت الله منتظری» از قام مقامی رهبری شد. در این برهه اعلام استعفای آیت الله منتظری از مقام نیابت رهبری و تحولات مربوط به این امر انگیزهی صدور بیانیهای از سوی روحانیون مبارز تهران شد که در آن نظرها و دیدگاههای این جمعیت دربارهی موضوع مورد بحث به تفضیل آمده بود.
در بخشهایی از این بیانیه میخوانیم: «امام بارها بزرگان و مسؤولان را نسبت به اطرافیان و عوامل نفوذی در بیوت و دستگاهها مورد هشدار قرار دادهاند... رهبری نظام اسلامی باید به اصالت انقلاب اسلامی و رسالت مبارزه و فداکاری برای حاکمیت اسلام و جهاد دایم برای کوتاه کردن دست اجانب و چپاولگران معتقد باشد. ... رهبری واقعی آیندهی نظام در جایی میتواند استقرار یابد که کانون سرشار از روحیهی مبارزه با استکبار شرق و غرب و احساس تعهد نسبت به سرنوشت مسلمانان باشد .... دشمن هیچگاه از طرحهای اطلاعاتی و نفوذی برای ضربه زدن به انقلاب غافل نخواهد ماند و بیشترین سرمایهگذاری را نسبت به مراکزی میکند که نقش تعیین کننده در سرنوشت جامعه دارند. ... مهمترین عاملی که امام را بر آن داشت تا نظر خود را نسبت به آیندهی رهبری اعلام کند همین خطری بود که نفوذ ناپاکان و ایادی دشمن در بالاترین و مقدسترین مرکز، نظام، اسلام و انقلاب را تهدید میکرد و متأسفانه آیتالله منتظری نسبت به آن توجه خاص مبذول نداشتند و در نتیجه بیت بالاترین مقام معنوی بعد از مقام رهبری کانون امید تمامی دشمنانی شد که در جنگ، ترور و مبارزهی سیاسی و تبلیغی با جمهوری اسلامی نا امید شده بودند .... با کمال تأسف درحالی نسبت به اجرای احکام اسلامی در مورد جنایتکاران منافق و آدمکشان محارب احساس ترحم میشد که در همان حال نه تنها نسبت به جنایت افرادی چون «مهدی هاشمی» و باند تبهکار وی که با قساوت مخالفان فکری خود از روحانی و غیر روحانی را به قتل میرساندند و با جعل و انتشار اسناد دروغین نیروهای متعهد و انقلابی را ترور شخصیت میکردند، از سوی ایشان حساسیّتی نشان داده نمیشد بلکه همواره از آنان حمایت میکردند و بیت ایشان پناهگاه و یکی از مراکز خرابکاری آنان به شمار میآمد. .... بعضی نقطه ضعفها زمینهی مساعدی را فراهم آورد تا دشمنان نفوذی، طرح انفصال آیت الله منتظری از نظام و ایجاد تفرقه در صفوف طرفداران انقلاب و طرح نزدیک کردن لیبرالهای شکست خورده و گروهکهای رسوا را به قائم مقام رهبری به پیش ببرند.»
بیانیهی صریح روحانیون مبارز دربارهی برکناری آیت الله منتظری توسط امام خمینی(ره) جای هیچگونه تفسیر و تأویلی ندارد، بی آن که نقاط ضعف مطرح شده در این بیانیه موضوعیت خود را از دست دهند، مواضع روحانیون مبارز در قبال آیت الله منتظری دچار دگرگونی شده است.سایت «سحام نیوز» ارگان تبلیغاتی «حزب اعتماد ملی» اردیبهشت ماه سال 88 مدعی شد، «آیتالله منتظری» از کاندیداتوری «کروبی» در انتخابات ریاست جمهوری، حمایت کرده است.
سؤال اینجاست که چگونه شد دشمنی آشتی ناپذیر ایران اسلامی با آمریکای جهانخوار در مدت کمتر از یک دهه، رنگ باخت و دبیر کل روحانیون مبارز از تشنج زدایی میان ایران و آمریکا سخن میگوید.
به گزارش این پایگاه خبری، آیت الله منتظرى در جمع دوستان و نزدیکان خود در پاسخ به این سؤال که شما از کدام کاندیدا در این دوره حمایت مىکنید، گفته است: «اگر نظر شخصى مرا مىخواهید من از آن کسى حمایت خواهم کرد که هم اکنون عمادالدین باقى از او حمایت مىکند.» [5] «عمادالدین باقى» حمایت رسمى خود را از مهدى کروبى اعلام کرده بود. هر چند این خبر به زودی تکذیب شد [6] ولی امید کروبی به حمایت آیتالله منتظری، نشان از این داشت که چپ سنتی دچار یک دگردیسی تمام عیار در اعتقادها و آرمانها شده است.
در جریان حوادث پس از انتخابات، آیتالله منتظری با انتشار بیانیههای متعددی از فتنهگران حمایت کرد. مهدی کروبی به عنوان یکی از اعضای شاخص طیف چپ سنتی از این حمایتها بینصیب نماند.
مهدی کروبی برای جبران این حمایتها با نگارش نامهای به آیتالله منتظری از حمایتهای وی از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد. در بخشی از این نامه آمده است: «از اینکه به خاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب از این حقیر تفقد نمودید و طی نامهها و بیاناتی اظهار تأسف فرمودید، لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم.»ورود آیتالله منتظری در مسایل سیاسی در حالی بود که امام خمینی(ره) طی نامهی شدید اللحنی از وی خواسته بود «از آنجا که ساده لوح هستید و به سرعت» تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.»
پس از وفات آیتالله منتظری نیز کروبی با انتشار بیانیهای شگفتانگیز تعابیر عجیبی دربارهی وی به کار برده است. در بخشی از بیانیهی کروبی آمده است:«آن فقیه عالی مقام به پیروی از امام راحل (ره) حکومت اسلامی را با قرائت مردم سالاری دینی متکی به آرای مردم از متن کتاب و سنت استنباط و استخراج نمود و تا آخرین لحظهی حیات در دفاع از آزادی و استقلال کشور و از حریم دین و مذهب درنگ نکرد». [7]
مجمع روحانیون مبارز نیز با انتشار بیانیهای آیتالله منتظری را جامع علوم عقلی و نقلی دانست [8] ومدعی شد:آیتالله منتظری با همهی فراز و نشیبهای دوران زندگی تا پایان عمر نسبت به پیشوای نهضت و انقلاب حضرت امام خمینی(ره) با تجلیل و احترام شایسته یاد کرد.»گویی از منظر روحانیون مبارز، امام خمینی(ره) ظلمی فاحش در حق آیتالله منتظری مرتکب شده بود که وی کریمانه تا روزهای آخر عمر خویش از آن گذشت کرده و دم بر نیاورده بود! روحانیون مبارز در عین حالی که از ارادت به راه امام سخن میگویند با تمامی دشمنان عقیدتی ایشان، پیمان دوستی بستهاند.
5 ـ رابطهی روحانیون مبارز با «نهضت آزادی» نیز یکی از نقاط مبهمی است که ذهنها را مشغول کرده است. حمایت نهضت آزادی از کاندیدای مجمع روحانیون مبارز ـ سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی ـ درحالی است که امام خمینی (ره) در پاسخ به نامهی یکی از اعضای شاخص روحانیون مبارز ـ محتشمی پور ـ این گروه را طرفدار جدی وابستگی کشور به آمریکا خواندهاند.
در بخشی از نامهی امام خمینی (ره) به آقای «محتشمی پور» آمده است: «اگر خداوند متعال عنایت نفرموده بود و اینان مدتی دیگر در حکومت موقت باقی میماندند ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد، که قرنها سر، بلند نمیکرد. امام خمینی(ره) در بخش دیگر این نامهی تاریخی متذکر شده اند: نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند. [9]
مهدی کروبی در آن دوران که مدعی خط و راه امام بود دربارهی نهضت آزادی گفته: «از جمله جمعیتی که این روزها نق زدن را شروع کرده است و ورق پراکنی میکند، نهضت آزادی است ... مسؤولین و مردم دارند تلاش میکنند تا بدبختیهایی که شما [نهضت آزادی] برای مردم ایجاد کردهاید از بین ببرند. مگر شما نبودید که کردستان را از دست دادید؟ مگر شما نبودید که پاسداران را از سنندج بیرون کردید؟ مگر شما نبودید که به «جلال برادر عزالدین» گمراه در اسفند 58 اسلحه دادید و آنها روز بعد به پادگان سنندج حمله کردند؟ مگر شما نهضت آزادی نبودید که با ولایت فقیه مخالفت کردید؟ شما نبودید که با مجلس خبرگان مخالفت و بر علیه آن توطئه کردید؟ مگر شما نبودید که به این گروهکها آنقدر آزادی دادید که ما هنوز از دست اینها مصیبت میکشیم؟ مگر شما نبودید که داشتید انقلاب را منحرف میکردید و یک خیانتی به تاریخ مینمودید؟ مردم انقلاب کرده بودند و شما با شعارهای ملیگرای خود داشتید انقلاب را منحرف میکردید. مردم شعار اسلام را دادهاند و به جمهوری اسلامی رأی دادند و آن وقت که سفره باز شد شما میآیید و اسم ملی روی آن میگذارید؟... بسیاری از بدبختیهایی که الان وجود دارد از شما است، این کمبودها، خونریزیها و این جنگ، ضایعاتی است که شما برای ملت به وجود آوردهاید، شما از کی اینطور مردم دوست شدهاید؟!» [10]
حمایت نهضت آزادی از کاندیدای مجمع روحانیون مبارز ـ سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی ـ درحالی است که امام خمینی (ره) در پاسخ به نامهی یکی از اعضای شاخص روحانیون مبارز ـ محتشمی پور ـ این گروه را طرفدار جدی وابستگی کشور به آمریکا خواندهاند.
16 سال بعد از این سخنان تند و تیز کروبی در جایگاه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز برای تبرئهی جبههی ملی و با تحریف آشکار سخنان حضرت امام خمینی(ره) میگوید: «امام هرگز مصدق را تکفیر نکرد و به دنبال برخی گزارشها که به امام رسیده بود، امام تنها هشدار دادند که کاری نکنید که من ایشان را مسلمان هم ندانم!» [11]
توجه به سخنان امام خمینی(ره) به خوبی نشان میدهد که کروبی برای تبرئهی ملیگراها به چه تحریف آشکاری دست زده است: «اینها کاری کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به او زدند اسمش را آیتالله گذاشته بودند. این در زمان آن بود که اینها فخر میکنند به وجود او (مصدق)، او هم مسلم نبود ... من عرض کردم که این دیگر مخالفت به شخص نیست این سیلی خواهد خورد و اگر مانده بود، سیلی را بر اسلام میزد.» [12]
از سوی دیگر سخنان کروبی دربارهی لزوم محاکمهی اعضای نهضت آزادی در حالی است که این گروهک غیرقانونی در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از هردو نامزد اصلاح طلب یعنی کروبی و موسوی حمایت کرده است. [13]
سایت «تغییر» متعلق به تیم کروبی نیز در همان زمان از دیدار معاون اول کروبی یعنی «غلامحسین کرباسچی» با رییس گروهک نهضت آزادی خبر داد. سایت تغییر مدعی شده بود اینگونه ملاقاتها تا روز برگزاری انتخابات ادامه خواهد داشت. [14] «ابوالفضل بازرگان»عضو شورای مرکزی نهضت آزادی نیز دربارهی این دیدار گفته بود: «عملکرد و تلاشهای مهدی کروبی کاندیدای اصلاح طلب دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری منجر به ترمیم اعتماد از دست رفتهی مردم میشود.» وی مدعی شد: «در دیدار کرباسچی با ابراهیم یزدی مقرر شد اگر نهضت آزادی سؤالی درخصوص اهداف و برنامههای آقای کروبی و یا طرحی برای ستاد ایشان داشت، اعلام کند.» [15] بعد از انتخابات نیز نهضت آزادی از مواضع ساختارشکنانهی کروبی به شدت حمایت کرد. در این راستا فروردین ماه سال 1389 تعدادی از عناصر گروهک ملی – مذهبی و بقایای نهضت غیرقانونی آزادی به دیدار کروبی رفته و از ایستادگی و مقاومت کروبی در برابر نظام از وی قدردانی کردند. کروبی نیز در این دیدار از اعضای نهضت آزادی قدردانی کرده و خواستار همگرایی بیشتر معترضین به نظام شده بود .» [16]
با این وجود روحانیون مبارز باید پاسخگوی این سؤال باشند که در طول 20 سال بعد از وفات امام دچار چه تغییراتی شدهاند که نهضت به اصطلاح آزادی با آنها احساس همزاد پنداری کرده و از کاندیدای روحانیون، حمایت میکند.
6 ـ رابطهی عقیدتی روحانیون مبارز با ولایت مطلقهی فقیه نیز یکی از ابهاماتی است که اعضای شاخص این تشکل باید به آن پاسخ گویند. 20 سال پیش زمانی که اعضای این تشکل روحانی قصد انشعاب از جامعهی روحانیت مبارز را داشتند به دنبال تأییدیهی امام رفتند، چرا که بدون تأیید ایشان کار خود را نامشروع میدانستند. مهدی کروبی در این رابطه میگوید: «ما پس از اطمینان از رضایت خاطر ایشان [امام] بود که اقدام کردیم که بدون آن کار خود را مشروع نمیدانستیم.» [17]
موسوی خوئینیها نیز گفته بود:
مهمترین علت تشکیل روحانیون مبارز ، اجرا و پیاده کردن نقطه نظرات حضرت امام میباشد." [18] برابر مادهی 18 اساسنامهی مجمع روحانیون مبارز نیز التزام عملی به ولایت فقیه و مقررات نظام جمهوری اسلامی یکی از شرایط عضویت در این تشکل است.
این همه در حالی است که روحانیون مبارز در جریان حوادث بعد از انتخابات 88 با صدور بیانیهای و بر خلاف نص صریح فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خطبههای تاریخی 29 خرداد با انتشار بیانیهای مردم را به اغتشاش دعوت کردند.
مجمع روحانیون مبارز درحالی بر برگزاری اجتماع غیرقانونی روز شنبه اصرار میورزید که حتی موضعگیری و هشدار آشکار شخصیتهای سیاسی و مذهبی هم نتوانست مجمع را از برگزاری این مراسم، منصرف سازد. از صبح روز شنبه که این موضوع به خبر اول وبسایتها تبدیل شد، گمانه زنیهایی دربارهی احتمال لغو این راهپیمایی نیز در کنار آن خودنمایی میکرد، اما با گذشت چند ساعتی از این گمانه زنیها، خبری از تصمیم مجمع به گوش نرسید و برخلاف اعتقاد برخی از اعضای آن، تعلل سؤال برانگیز دبیر این تشکل هم چنان ادامه یافت تا اینکه آشوبگران آرایش نهایی خود را برای ضربه زدن بر پیکرهی «امنیت شهر» چیدند؛ در این هنگام بود که ناگهان خبری فوری بر پیشانی وبسایتها و خبرگزاریها نشست: «راهپیمایی امروز مجمع روحانیون، لغو شد» اما دیگر دیر شده بود چرا که همه چیز برای خلق یک شرایط غیر عادی مهیا گردیده بود.ساعاتی بعد، اخبار اندوه بار از آشوب و اغتشاش یکی پس از دیگری، خیابان آزادی را برای مردم دورترین نقاط کشور نیز به تصویر کشید. آن چنان که منابع رسمی گزارش دادند، به جز خسارتهای میلیاردی به اماکن خصوصی و عمومی و به آتش کشیده شدن مسجد لولاگر در نزدیکی خیابان آزادی توسط عناصر مسلح منافقین و اشرار، 10 تن از شهروندان به ضرب گلوله کشته و 100 نفر نیز زخمی شدند و این در حالی بود که جانشین نیروی انتظامی اعلام کرد این نیرو به هیچ وجه از سلاح گرم استفاده نکرده است.
بیانیهی لغو تجمع غیر قانونی مجمع روحانیون که ساعتها معطل امضای دبیر مجمع مانده بود را شاید بتوان تلاشی تلقی کرد برای خالی کردن شانه از بار مسؤولیت و پیامدهای آشوبی که خیابان آزادی را در خود فرو برد! البته تکلیف این نوع رفتارهای مشکوک، پیش از این از سوی رهبر معظم انقلاب مشخص شده بود.
آیتاللهخامنهای در جمع میلیونی نمازگزاران تهران با بیان اینکه «اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، خواسته یا ناخواسته، مسؤول خونها، خشونتها و هرج و مرجها خواهند بود» ، تکلیف «فرماندهان آشوبها» را به وضوح روشن کرده بودند.
بیشک نقاط ابهام فراوانی دربارهی تاریخچهی مجمع روحانیون مبارز وجود دارد که در این مختصر نمیتوان به تمام آنها پرداخت. سران این تشکل روحانی بایستی با پاسخ به این سؤالات ابهامات را از بین برده و یا دلیلی قانع کننده برای نسل سوم انقلاب بیابند که چگونه شد چپهای دو آتشهی دههی 60 که به جای شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی شعار مرگ بر شرق و مرگ بر غرب سر میدادند امروز بر سر سفرهی دشمنان این مرز و بوم فالوده میخورند.
اگر چه سران روحانیون مبارز در جریانات حوادث بعد از انتخابات آزمون خوبی ندادند و به فرمودهی رهبر عزیز انقلاب مردود شدند ولی آن چه که از مطالعهی احوال این جریان در طول 20 سال گذشته و نیز در جریانات بعد از انتخابات 88 به نظر میرسد این است که این جریان برای بازگشت به دامان انقلاب بایستی چندین کار را انجام دهد تا شامل سیاست جذب حداکثری گردد. آن چه روشن است، روحانیون مبارز باید مسؤولیت خونهای ریخته شده در آشوبهای پس از انتخابات را هم چون دیگر سران فتنه بر عهده گیرند. شاید این اولین گام برای روشن کردن مسیر پیش رو باشد.
دومین گامی که باید روحانیون مبارز برای آیندهی سیاسی خود آن را سرلوحهی برنامههای خویش قرار دهند جدا شدن کامل از احزاب تندروی اصلاحات است که این سرنوشت تأسف آور را برای روحانیون مبارز رقم زدهاند. گره خوردن سرنوشت روحانیون مبارز با احزابی نظیر مشارکت و مجاهدین انقلاب نه تنها به نفع این تشکل کهنه کار و قدیمی نیست بلکه زمینه ساز فرو رفتن هرچه بیشتر اعضای این تشکل در باتلاق فتنهها خواهد شد.
روحانیون مبارز بایستی برای جبران خطاهای گذشته، رابطهی خود با رکن رکین ولایت فقیه را محکم کنند. چنان چه ذکر آن رفت با تغییر مصداق ولایت فقیه اعتقادات پیشین نیز از میان رفت و این شاید اولین نقطهی جدایی روحانیون مبارز از نظام اسلامی بود. از این رو اعضای روحانیون مبارز بایستی این نقیصه را جبران کنند.
امیدواریم که اینگونه باشد. روح الله امین آبادی
[1]ابراهیم اصغرزاده ، هفتهی نامهی شهروند امروز ، شمارهی 40
[2]علی مطهری در مصاحبه با ماهنامهی یادآور، خبرگزاری فارس ، 23 آبان 1389
[3]رجانیوز ، 14 مهر 1389، به نقل از ایران سیاسی
[4]شبکهی ایران ، 10 مهر 1389 ، به نقل از ماهنامهی یادآور
[5]سحام نیوز ، 30اردیبهشت 88
[6]فرارو ،30اردیبهشت 88
[7]سحام نیوز ، سوم محرم الحرام 1431
[8]سایت روحانیون مبارز ، 29آذر1388
[9]صحیفه امام ، ج 20 ص 481 و 482
[10]روزنامه جمهوری اسلامی ،1361/07/17
[11]روزنامه جمهوری اسلامی ،1377/12/13
[12]صحیفه نور ،ج15،صفحه15
[13]ایلنا ،29اردیبهشت 1388
[14]تغییر،22اردیبهشت 1388
[15]رک تغییر ،23 اردیبهشت 1388
[16]روزنامه رسالت ،22 فروردین 1389
[17]روزنامه کیهان ، 16/1/67،ص 2
[18]دارابی ، علی ، جریان شناسی سیاسی در ایران ،ص311 به نقل از مجموعه بیانیه های مجمع روحانیون مبارز، ص 185