عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

ترمینولوژی توهم

 بسمه تعالی 

از دشمن جز انتظار دشمنی نابجاست. دشمن نقشه می کشد، دسیسه ساز می کند، به لطایف الحیل متوسل می شود، هرچه توان دارد سامان می دهد، ع ده و عده را به صحنه آورده و جولان می دهد تا در پهنه مبارزه و در گرماگرم نبرد نرم یا گرم بر حریف غلبه نماید. اما اگر نقشه های دشمن نقش بر آب شد، دسیسه ها کارساز نشد، حیله ها و مکرها نتیجه معکوس داد، عده و عده کارگر نیفتاد و هر چه به آب و آتش زد غالب نگشت و نشد که نشد ... آن وقت آنچه رخ می نماید این پرسش کلیدی است: با حریف چه باید کرد؟ واقعیت آن است تصویری که ارایه شد آینه ای از ناکامی بزرگ نظام سلطه و جریان استکبار در رویارویی و نبرد تمام عیار با انقلاب اسلامی ایران طی سه دهه گذشته است. این ناکامی هنگامی قابل تامل تر است که دشمن از تمامی گزینه های جنگی سخت، نیمه سخت و نرم استفاده کرده است اما هم اکنون خودش فقط از این ناکامی سخن می راند و آرزویی که رنگ عینیت نیافته است.
نشریه آمریکایی «فوربس» -forbes- اوایل امسال و پس از عبور سرافرازانه ایران اسلامی از فتنه آمریکایی-صهیونیستی 88 و کارستانی که ملت با بصیرت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته در پهنه تاریخ نظام جمهوری اسلامی برجا گذاشتند عقده ناکامی در برابر ایران را اینچنین بیرون می ریزد: «تصورش را بکنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای آمریکا در دنیا بوجود می آورد» و می افزاید که اگر این آرزو محقق می شد برای انتقال نیرو به افغانستان مشکلی نخواهیم داشت، عراق به دست شیعیان نمی افتاد، قیمت نفت ارزان می شد، امنیت اسرائیل تامین خواهد شد و چه و چه ... به تعبیر واضح تر یعنی ایران اسلامی در جای جای خاورمیانه سدراه چپاولگری ها و غارتگری های آنها شده است.
از همین روی، در 10 هفته گذشته و به دنبال سونامی تحولات سیاسی در کشورهایی چون تونس، مصر، لیبی، اردن، یمن، بحرین و ... نظام سلطه و استکبار تمامی عزم خود را جزم کرده است تا از یکسو «جهت اسلامی» بودن خیزش و خروش ملت های منطقه علیه حاکمان دست نشانده و نظام های آمریکایی-صهیونیستی را منحرف نماید و از سوی دیگر؛ پروژه انتقال ناآرامی ها و اعتراضات را به سوی ایران اسلامی اجرایی کند. چرا که رسانه ها و مطبوعات غربی و صهیونیستی در هفته های گذشته واهمه و تشویش خاطرشان از شکل گیری یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه را علنی کردند و برای همین در وهله اول و قبل از طراحی هر ترفند و تاکتیکی کوشیدند جلوی موج مواج الهام گیری از ایران اسلامی به عنوان پیشقراول و پرچمدار نهضت بیداری اسلامی و مروج روحیه مستحکم ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی را متوقف کنند.
اینجاست که فراخوان جریان ضد انقلاب و فتنه گر برای ایجاد آشوب و اغتشاش در 25 بهمن یا اول اسفند و مضحک تر در 10 اسفند قابل ارزیابی است.
جالب است که نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» اول هفته جاری و پس از ناکامی جریان ضدانقلاب در 25 بهمن و اول اسفند و همچنین دومینو خیزش و تحول در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به چند نکته اشاره می کند که: 1- خیزش کشورهای مسلمان منطقه ضد آمریکایی است و این تحولات در نهایت بر ضد آمریکا و به نفع ایران تمام خواهد شد.
2- علی رغم آنکه «جرج سوروس» در گفت وگو با «سی ان ان» شرط بسته است جمهوری اسلامی ایران تا یکسال دیگر شکست خواهد خورد! باید گفت تحولات اخیر منطقه نشان دهنده مانایی جمهوری اسلامی ایران است. و بالاخره فارین پالیسی به این نکته درخور تأمل اعتراف می کند که دولت اوباما و رسانه های آمریکایی و کسانی که با هیجان این ادعای بی اساس را مطرح می کردند که پس از انتخابات سال گذشته ایران تقلب صورت گرفته همگی در تحلیل شرایط ایران فقیر و ناتوانند. مقارن با این فضا، بسیاری از تحلیلگران و رسانه های خارجی «الگوی انقلاب اسلامی» آنهم ملهم از انقلاب اسلامی ایران را الگوی کشورهای منطقه می دانند که با شتابی فزاینده در حالت فراگیر شدن است.
به عنوان نمونه همین چند روز پیش روزنامه روسی «ترود» طی تحلیلی با تصریح بر اینکه خیزش و انتفاضه و انقلاب در کشورهایی رخ داده است که دچار دنباله روی شدید از سیاست های آمریکا بودند می نویسد: «کشورهای منطقه سرانجام از الگوی ایران اسلامی پیروی می کنند.» فراگیر شدن «الگوی انقلاب اسلامی» که شاخصه بارز و برجسته روحیه ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی را در پی دارد باعث یک اتفاق تاریخی و سرنوشت ساز شده است: رونمایی از مفاهیم دموکراسی، صلح و حقوق بشر.
به دنبال موج اخیر بیداری اسلامی در منطقه طی 60 روز گذشته، مفاهیم و واژگانی که در بیش از 60 سال گذشته- بعد از جنگ جهانی دوم در 1945- وسیله و حربه دست اندازی و غارت کشورهای منطقه بوده است آنچنان در قلب و جان مردم و افکار عمومی ملل مسلمان منطقه معنای حقیقی خود را یافته است که کارشکنی ها و دسیسه های آمریکایی و صهیونیستی نخواهد توانست چهره اصلی این مفاهیم را رتوش نماید.
حمایت پیدا و پنهان غرب و آمریکا از «بن علی»ها، «مبارک»ها، «قذافی»ها و دیگر دیکتاتورها و پادشاهان مستبد و همکاری های استراتژیک با آنها باعث شده تا همگان بدانند که «دموکراسی» -از جنس آمریکایی آن- چیزی جز ایجاد حکومت های سرسپرده و حاکمان دست نشانده برای دست اندازی به منابع و ثروت های عمومی ملت های منطقه نیست. همچنانکه طرح «صلح و سازش» ناظر بر تضییع حقوق حقه ملت فلسطین و مشروعیت بخشیدن به جنایات و تجاوزهای رژیم جعلی صهیونیستی است. در فقره اخیر مشاهده می کنیم در همین روزهای خیزش و خروش ملت ها علیه سیاست های آمریکایی و صهیونیستی، واشنگتن دو هفته پیش، قطعنامه ضد صهیونیستی درباره شهرک سازی های اسرائیل را وتو کرده و سیاست جانبداری از تل آویو را علنی می کند.
اما شاخص «حقوق بشر» نیز در میان تحولات اخیر منطقه بخوبی رخ نموده است و اکنون علی رغم صدور قطعنامه های نیم بند شورای امنیت یا شورای حقوق بشر آنهم با فاز تأخیری غیرموجه، مفهوم «حقوق بشر» برای افکار عمومی مسلمان منطقه رنگ باخته است.
طرفه آنکه در این میان باز هم دشمنان جمهوری اسلامی به بهانه «حقوق بشر» به رویارویی با ایران آمدند و پس از اینکه هفته پیش وزارت خزانه داری آمریکا با ادعای واهی نقض حقوق بشر فرمانده بسیج و دادستان تهران را تحریم کرد؛ چند روز قبل هم - به نقل از رسانه های اروپایی- اتحادیه اروپا 80 مسئول و شخصیت نظام جمهوری اسلامی را به اتهام پوچ نقض حقوق بشر و ترویج خشونت مورد تحریم قرار داد.
هر چند امروز بی خاصیتی و ناکارآمدی این تحریم ها آشکار شده است اما این تلاش ها و تقلاها در راستای انحراف افکار عمومی ملت ها از نقض حقوق بشری است که حاکمان دست نشانده همچون معمر قذافی با شلیک گلوله و گشودن آتش بر روی مردم بپا کرده اند و مصداق جنایت علیه بشریت است و مهم تر آنکه مسبب اصلی این جنایات آمریکا و اسرائیل هستند. متوسل شدن دشمنان «انقلاب اسلامی»- بخصوص انقلاب اسلامی ایران- به تاکتیک های نخ نما تحریم، حقوق بشر و... ناشی از استیصال استراتژیک در برابر خواسته عمومی ملت ها و نفوذ فزاینده معنوی «اسلام ناب» است.
این استیصال، استراگیجی طراحان و استراتژیست های غربی علیه رویارویی با قدرت نرم اسلام را در پی داشته است. از همین روی است؛ اگر جرج سوروس مؤسس بنیاد جامعه باز آمریکایی که سابقه و تجربه کودتاهای مخملین و براندازی های خاموش را در برخی کشورها دارد وقتی در برنامه GPS شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» در گفت وگو با فرید زکریا- ژورنالیست هندی تبار آمریکایی- نمی تواند دلایلی یا دست کم قرینه ها و نشانه هایی از تضعیف ساختار نظام جمهوری اسلامی ارایه بدهد تنها از روی خشم و عصبانیت مدعی می شود که ایران تا یکسال آینده شکست خورده و سقوط می کند!!
ناگفته پیداست رویگردانی از دلیل و منطق و عدم پذیرش واقعیت ها ثمره ای جز «توهم» را به بار نخواهد نشاند.
«خط توهم» دشمنان انقلاب اسلامی ناشی از «خطای تحلیل» یا به تعبیر فارین پالیسی فقدان تحلیل آنهاست.
نکته حائز اهمیت آن است که عارضه «توهم» به صورت مسری در جان حاکمان دست نشانده و حلقه به گوش های نظام سلطه نیز رسوخ کرده است.
معمر قذافی دو روز پیش در مصاحبه ای که سه خبرنگار «ای.بی.سی»، «بی.بی.سی» و «ساندی تایمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحلیل ناآرامی ها در این کشور به خزعبلاتی روی می آورد که اوج توهم این متحد استراتژیک آمریکا و اذنابش را نشان می دهد: «مردم به من عشق می ورزند و حتی حاضرند برای محافظت از من بمیرند... معترضین عده ای جوان معتاد هستند و این قیام ها و ناآرامی ها کار طالبان است...».
و بالاخره آنکه اگر دشمنان نشان دار ایران اسلامی امروز پس از تجربه چندین بار شکست در رویارویی با ایران دچار فقر تحلیل و اسیر توهم شده اند و به همین موازات نوکرهای جیره خوار آنها در منطقه با شعله گرفتن انقلاب اسلامی شوکه شده و در اوج توهم به سر می برند، می بینیم که گمارده های داخلی مدیریت بیرونی فتنه 88 «توهم براندازی» در سر می پروراندند؛ و با عناد و حرکت در پازل دشمن که اساسا ربطی به مسئله نتیجه انتخابات ندارد، به عدول از قانون اساسی و آرمان ها و اصول نظام جمهوری اسلامی روی آورده اند.
حسام الدین برومند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد