بسمه تعالی
قرآن در کیفیّت تبرّى از کفّار، حضرت ابراهیم و یارانش را الگو معرفى مىکند تا مسلمانان بدانند که باید از دشمنان دین بیزارى جویند و در این راه هیچ گونه سستى و سازش را نپذیرند. چنان که ابراهیم و همراهانشان رو در روى کافران ایستادند و از آنان چنین اعلام برائت کردند:
انّا بُرَءؤُا مِنکُم و مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ. (ممتحنه: 4 )
ما از شما و از آنچه که جز خدا مىپرستید بیزاریم.
آنان این حقیقت را با تأکید بیشترى عنوان کردند و ضمن آن منشأ برائت و عداوت خود را یادآور شدند و همچنین راه ارتباط و عامل پیوند خود را با کافران اعلام نمودند تا به آنها تفهیم کنند که تنها ایمان مذهبى مىتواند میان کافران و مؤمنان پیوند دهد.
... وَ کَفَرنا بِکُم وبَدا بَینَنا وبَینَکُمُ العَدوةُ و البَغضاءُ ابَدًا حَتّى تُؤمِنوا بِاللَّهِ وحدَهُ .... (ممتحنه: 4 )
ما به شما کفر مىورزیم و میان ما و شما همیشه دشمنى و کینهتوزى خواهد بود تا وقتى که به خداى یکتا ایمان بیاورید.
روش برائت از بدعتگذاران
بنابر دستور پیشوایان دین باید با اهل بدعت همانند ظالمان، بلکه بدتر از آنها برخورد کرد و در برابرشان به صورت جدّى موضع گرفت، به ویژه اندیشمندان و صاحبنظران بیش از تولى و تبرى در قرآن، دیگران باید با این افراد مبارزه کنند و از راههاى مختلف عملى و اجتماعى آنها را به انزوا بکشند؛ از جمله:
1 - تغییر چهره: ظاهر نمودار باطن است، رضایت قلبى در چهره ظاهر مىشود. باید با اهل بدعت با چهره گرفته و عبوس برخورد شود، برخلاف اهل ایمان که با آنها با چهره باز و خوشرویى باید برخورد نمود. پیامبر اسلام (ص) مىفرماید:
اذا رَأَیْتُمْ صاحِبَ بِدْعَةٍ فَاکْفَهِرُّوا فى وَجْهِهِ. 1
هر گاه بدعتگذارى را دیدید چهره در هم کشید.
با این برخورد شخص مىفهمد که مؤمنان او را عضو مؤثر جامعه نمىدانند و او را از خودشان طرد مىکنند. به علاوه دیگران هم مىفهمند که باید از او فاصله گرفت؛ به سان بیمارى که مرض مُسرى دارد و افراد سالم از او دورى مىجویند.
2 - تهدید: تهدید راه دیگر تبرّى است. در صورت امکان و به مقتضاى زمان باید اهل بدعت را مرعوب ساخت. پیامبر اسلام (ص) مىفرماید:
مَنْ ارْعَبَ صاحِبَ بِدْعَةٍ مَلاءَ اللَّهُ قَلْبَهُ امْناً وَ ایماناً. 2
هر کسى که بدعتگذارى را مرعوب سازد، خداوند قلبش را با آرامش و ایمان پر مىسازد.
مقصود این است که خداوند در مقابل تهدید و ارعاب شخص، به او آرامش قلبى مىدهد در حدى که از پیامدهاى ناشى از تهدیداتش نمىترسد.
3 - افشاگرى: پرده برداشتن از چهره کریه بدعتگذاران و سب و لعن آنان، سوّمین راه برائت است. از آنجا که بدعت در دین یک پدیده فکرى است باید آن را با سلاح فکر دفع کرد، یعنى نقاط ضعف اندیشه بدعتگذار را تبیین نمود و اهداف او را فاش ساخت تا مدار و محور انحرافات فکرى قرار نگیرد و عدهاى را به دور خود جمع نکند و از راه مستقیم منحرف نسازد. پیامبر اسلام (ص) مىفرماید:
... وَ اکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلِ فیهِمْ وَ الْوَقیعَةِ وَ باهِتُوهُمْ کَیْلا یَطْمَعُوا فِى الْفَسادِ فِى الاْسْلامِ وَ یُحَذّرُهُمْ النَّاسُ وَ لایَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ ... 3
به بدعتگذاران زیاد بد بگویید و آنان را متهم سازید تا طمع نکنند که در اسلام تباهى پدید آورند و مردم نیز از آنان برحذر باشند و بدعتهایشان را نیاموزند.
همچنین پیامبر (ص) احترام به صاحبان بدعت را نکوهش مىکرد و مىفرمود:
هر کس صاحب بدعتى را احترام کند و عزیزش بشمارد در انهدام دین کوشش کرده است. 4
و نیز افشاى بدعتها و موضعگیرى صریح و منطقى در برابر بدعتگذاران و معرفى آنها را بر علماى دین و دانشمندان هر عصر و نسل فرض مىدانست و مىفرمود:
اذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فى امَّتى، فَلْیُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ، فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ. 5
هر گاه در میان امت من بدعتها ظاهر گشت، عالم باید علمش را ظاهر سازد، و گرنه لعنت خدا بر او باد.
( 1). میزان الحکمه، رى شهرى، ج 1، ص 382 .
( 2). میزان الحکمه، ج 1، ص 382 .
( 3). وسایل الشیعه، ج 11، ص 508 .
( 4). بحار الانوار، ج 72، ص 265 .
( 5). وسائل الشیعة، ج 11، ص 510 .