عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

مردم اجازه تساهل و تسامح در مقابل حکم رهبری را نمی دهند

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: امام جمعه موقت تهران گفت: حضرت آیت الله خامنه‌ای اگر حکمی کند نه تنها مردم مقید ما نماز شب و نماز جماعت خوان ما بلکه داش‌های محله نیز با غیرت دینی به خودشان اجازه نمی دهند لحظه‌ای در اجرای فرمان آن بزرگوار تسامح و تساهل کنند.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، آیت‌الله کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های دوم نماز جمعه این هفته تهران با بیان اینکه عاقبت بخیری در رعایت تقوا حاصل می‌شود، عمل کردن در چارچوب نظام را مهمترین محور تقوا دانست و گفت: در برخی از روایات آمده است که منظور از هدی المتقین، ولایتمداران است.
وی با بیان اینکه اگر کسی ولایت نداشته باشد ولو عمری در معبد زندگی کند تقوای او مورد پذیرش خدا قرار نخواهد گرفت، افزود: خداوند خواسته است که بنده خودش را منقاد و مطیع خلیفه خدا ببیند و این موضوع را در عمل نشان ‌دهد.
صدیقی افزود: بنا به حساسیتی که می‌بینیم می‌خواهم به موضوعی بپردازم که ابتدا می‌خواهم بگویم بنده هیچ نگرانی ندارم، مضطرب نیستم و هیچ دغدغه‌ای در مردم نسبت به جریان انقلاب و ادامه راه صحیح امام (ره) که محوریت ولایت فقیه است به ولله قسم، ندارم.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه خداوند راه صحیح را از طرق عادی نصیب مردم نکرده است، گفت: خداوند از راه صحیح و راه ولایت حفاظت می‌کند؛ این ولایت صاحبی دارد که هیچ کس نتوانسته و نمی‌تواند آن را بشکند.
وی با تاکید بر اینکه ما مسئله ولایت فقیه را فراتر از قانون اساسی می‌دانیم، به ماجرای تحریم تنباکو توسط آیت الله میرزای شیرازی اشاره کرد و گفت: در حالی که مرحوم میرزای شیرازی به تحریم تنباکو فتوا دادند قانون اساسی ایشان را ولی فقیه شناخته بود؟ شیعه از ابتدا زیر چتر ولی فقیه بوده است، هست و خواهد بود.
صدیقی ادامه داد: وقتی ولی فقیه زمان تنباکو را تحریم کرد در حالی که میرزای شیرازی در یک کشور دیگری زندگی می‌کرد و مسئله قرارداد تنباکو در کشور ایران بود اقدام به صدور فتوای تحریم تنباکو کرد. اما این فتوا قدرت شیعه را در دنیا به قدری دشمنان را مرعوب کرد که دشمنان دیدند متدینین به ولی فقیه پایبندند؛ تجار‌ها درب انبارهای تنباکو را باز کردند و سرمایه‌های خودشان را که عمری بابت آن پول داده بودند در خیابان‌ها ریختند و آتش زدند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران تصریح کرد: وقتی ناصرالدین شاه قلیان خواست، گفتند قلیان‌های دربار وجود ندارد. ناصر الدین شاه دوباره گفت که قلیان بیاورید رفتند دیدند که قلیانی وجود ندارد. ناصر الدین شاه بار سوم عصبانی شد و گفت چرا به فرمان شاه دیر پاسخ می‌دهید، گفتند قربان در دربار قلیانی پیدا نمی‌شود.
وی افزود: ناصر الدین شاه زنان حرمسرا را خواست و از آنها پرسید که قلیان‌ها کجا است و در جواب شنید آن کسی که ما را به تو حلال کرده است امروز قلیان را حرام کرده است.
صدیقی با اشاره به برخی مسائل اخیر گفت: یقینا وزرای کابینه (کابینه دولت دهم) قبل از آنکه وزیر دولتی باشند بنده خدا هستند، شیعه امیر المومنین‌اند، مقلد حضرت آقا هستند و تحت ولایت مطلقه‌ای‌ مقام معظم رهبری قرار دارند.
امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: یکی از وزرای کابینه به من گفت ما معتقدیم اگر حضرت آقا همسر آقای رئیس جمهور را طلاق بدهد، همسر رئیس جمهور برایش حرام می‌‌شود و رئیس جمهور نمی‌تواند به او دست بزند.
وی بیان داشت: مقام معظم رهبری در جامعه ما نه تنها به عنوان ولی فقیه که قانون اساسی اختیارات آن را مطلقه می‌داند بلکه مرجع تقلید میلیون‌ها مقلد در خارج از کشور و داخل ایران است.
صدیقی گفت:حضرت آیت الله خامنه‌ای اگر منهای انقلاب و قانون اساسی یک مرجع تقلیدی بود که بیشترین مقلد را در جهان دارد و نتیجتا زعیم شیعه بود، این زعیم اگر حکمی کند و در صورتی که انقلاب و قانون اساسی هم نباشد نه تنها مردم مقید ما نماز شب و نماز جماعت خوان ما بلکه داش‌های محله نیز با غیرت دینی به خودشان اجازه نمی دادند لحظه‌ای در اجرای فرمان آن بزرگوار تسامحی و تساهلی کنند.
وی همچنین گفت: چند شب پیش در محضر آقا نیز گفتم ما قرائن زیادی داریم که می‌گوید هر کسی پرچم زعامت را به عنوان رهبر کل شیعه دادند، اولا نه تنها مراجع متدین ما که ولله حامی ایشان هستند.
صدیقی با بیان اینکه آیت الله گلپایگانی فرموده بودند که اگر در نظامی کارهای خلاف شرعی انجام شود ولی من اعلام کنم نظام تضعیف شود من اعلام نمی‌کنم تا نظام تضعیف نشود، تضعیف ولایت را تضعیف کل دولت و ملت دانست و افزود: اینکه کسی بگوید من تقویتم به این است که حرف آقا را چون و چرا داشته باشم این عین ضعف است و این ناتوان کردن دولتی است که پشتوانه مردمی دارد که اگر این پشتوانه را بردارد دولت می‌خواهد برای چه کسی دولت باشد.
امام جمعه موقت تهران در ادامه گفت: اگر دولتی چنین تصوری داشته باشد مثل دولت بحرین می‌شود، دولت بحرین مردم خودش را می‌کشد و سپس انتظار دارد که دولت باشد این دولت که همه را می‌کشد برای چه کسی می‌خواهد دولت باشد.
صدیقی افزود: این یک نرخ است که مردم ورامین ما که این بزرگوار هم باید جزو همان‌ها سینه سپر کند و در زیر پرچم ولایت خون بدهد و لحظه‌ای هم آقا را ناراضی نکند. در جریان 15 خرداد و بعد مگر امام را قانون اساسی، امام کرده بود که مردم ورامین کفن پوش آمدند و خون خودشان را دادند.
وی اظهار داشت: من مطمئن هستم دولت ما؛ رئیس جمهور ما و ملت ما به این قضیه توجه دارند و قطعا این موضوع را در راس برنامه‌هایشان قرار خواهند داد.
امام جمعه موقت تهران در واکنش به تلاش جریان فتنه و دشمنان خارجی برای سوء استفاده از برخی مسائل داخلی تاکید کرد: بنابراین خواب آشفته‌ای که دشمن دیده و یا برخی فتنه گران فکر کردند و ذوق کرده‌اند که دو قدرت در جامعه ما پیش آمده است بدانند که اصلا فرض دو قدرت در ایران وجود ندارد؛ ملت ایران با عقیده‌ای که به مرجعیت و ولایت دارند زمینه‌ای را برای بحث دو قدرت در ایران نمی‌گذارند.
صدیقی با بیان اینکه چتر حمایت حضرت ولی عصر در تمامی سی و چند سال اخیر دیده شده است، گفت: هر وقت مردم ما نگرانی پیدا کردند و از نظر ظاهری فکر کردند دشمن مسیری را در برابر ما مسدود کرده دست غیب آمده و مشکل را حل کرده است.
امام جمعه موقت تهران در ادامه تاکید کرد که توطئه‌های دشمن برای سوء استفاده از مسائل داخلی قطعا عملی نخواهد شد.
صدیقی با بیان اینکه پیام مردم در کشورهای عربی امتداد پیام روح‌الله در ایران است، گفت: از این رو شعار امام حسین(ع) که همان هیهات من الذله بود سراسر جهان را در می‌نوردد.
وی تصریح کرد: اتفاقاتی که در لیبی، بحرین و یمن صورت می‌گیرد باعث تاسف و تاثر است چرا که به اماکن مذهبی حمله می‌کنند و نظرات و دیدگاه‌های مردم را نادیده می‌گیرند.
صدیقی همچنین افزود: برای عبدالله صالح متاسفم که بنا را بر جنایت و کشتار مردم قرار داده تا حداقل بتواند بدینوسیله قدرت را حفظ کند اما بدانید آینده از آن مردم یمن است و مردم پیروز خواهند شد.
وی در ادامه روز گارگر و معلم را گرامی داشت و گفت: توقع ما از عزیزانی که می‌خواهند در سال جهاد اقتصادی خط شکن باشند این است کالاهای مرغوب، با کیفیت بالا و با استانداردهای جهانی را تولید کنند و به بازار ارائه کنند البته مردم ما نیز باید عادت کنند که از کالاهای تولید داخل استفاده کنند.
صدیقی با بیان اینکه این فرهنگ هر چیزی که خارجی باشد دوام و مرغوبیت بیشتری داشته باشد از نفوذ‌های استعماری و استثماری بیگانگان است، خاطرنشان کرد که مقابل با این جریان تولید کالاهای با کیفیت داخلی است.

نظرات علماء و مراجع درباره قمه‏زنی و زنجیرزنی خونین

 

گفته‏اند که "اسلام محمدی‏الحدوث و حسینی‏البقاء است". یعنی این عاشورای حسینی است که موجب بیداری مسلمین و عزت اسلام در برابر دشمنان شده و می‏شود. لذا دشمن تلاش داشته و دارد که عزاداری امام حسین (ع) را از مسیر اصلی منحرف کند.
یکی از توطئه‏های دشمنان ـ که متأسفانه به موفقیت نسبی هم رسیده است ـ وارد کردن برخی خرافات و شیوه‏های نادرست عزاداری در مراسم شیعیان است.
به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ آنچه در پی می‏آید نظرات صریح مراجع و علما درباره بدعت "قمه‏زنی" و "زنجیرزنی با زنجیرهای تیغ‏دار" است:


علمای درگذشته

.

آیة الله العظمى امام خمینی(ره): در وضع موجود قمه نزنند و شبیهخوانی اگر مشتمل بر محرمات و موجب وهن مذهب نباشد، مانع ندارد؛ اگر چه روضه‌خوانی بهتر است و عزا‌داری برای سید مظلومان از افضل قربات است.

آیة الله العظمى سید محسن حکیم(ره): قمه‏زنی کاری دینی یا امری مستحب نیست. این کار به ضرر اسلام و مسلمین و اهل بیت(ع) است.

آیة الله العظمى سید ابوالقاسم خوئی(ره): هیج دلیلی بر مشروعیت قمه‏زنی وجود ندارد؛ و هیچ راهی برای حکم به استحباب آن نیست.

آیة الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانی(ره): استفاده از قمه و زنجیر و طبل و بوق، حرام و غیر مشروع است.

آیة الله العظمى سید محسن امین جبل‏عاملی(ره): قمه زنی و این قبیل مراسم عزاداری، به حکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر، که نه سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذاء نفس است که خود در شرع حرام است و در مقابل این عمل، شیعه ی اهل بیت را در انظار مردم مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشی قلمداد می کنند و شکی نیست که این اعمال ناشی از وساوس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر و اهل بیت اطهار نیست و البته تغییر نام این اعمال در ماهیت و حکم شرعی آن که حرمت است، تغییری نمی دهد.

آیة الله العظمى شهید سید محمدباقر صدر (شهید صدر اول): این کارها، کار انسان‏های جاهل است و علما همواره آن را منع و تحریم کرده‏اند.

آیة الله العظمى شهید سید محمد محمدصادق صدر (شهید صدر ثانی): به خاطر آنکه باعث وهن و توهین به مذهب شده و شیعیان را به وحشی گری و بدعت گذاری متهم می‌کنند حرام است.

آیة الله العظمی فاضل لنکرانی(ره): مسأله قمه زدن نه تنها موجب گرایش بیشتر و علاقمندی شدیدتر به حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ و هدف مقدس وی نمی‏گردد بلکه به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیهی نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد؛ لذا لازم است شیعیان علاقمند به مکتب امام حسین ـ علیه السلام ـ از آن خودداری نمایند و چنانچه در این مورد نذر وجود داشته باشد نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست.

آیة الله العظمی صالحی مازندرانی(ره): از منابع فقه، چه لبیه و چه لفظیه، بالخصوص او بالاطلاق او العموم، جواز و اباحه قمه زنی ـ فضلا از رجحان آن ـ در مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسین علیه السلام مستفاد نمی گردد، بلکه مقتضای ادله و عناوین ثانویه حرمت و عدم جواز است؛ لذا اجتناب از آن واجب و لازم است... برادران ایمانی می‏دانند که قمه را باید بر فرق قمه‏کشان خائن و قداره‏بندان جانی زد.

آیة الله شهید مرتضى مطهری(ره): این نوع مراسم از مسیحیان ارتدوکس قفقاز ناشی شده است.

آیة الله محمد جواد مغنیه(ره): این رسوم ناپسند، بدعت در دین و مذهب است.

آیة الله مشکینی(ره): این امور بنفسه در شرع اسلام مورد اشکال و بلکه بعضی از آنها ذاتا حرام است و مسلمین باید از وارد کردن آنها در مراسم تعزیه حضرت حسین ـ علیه السلام ـ که یکی از عبادات است جدا خودداری نمایند.

علمای در قید حیات

آیة الله العظمى خامنه‏ای: قمهزدن، سنّتی جعلی است؛ و از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضی نیست.

وقتی که کمونیستها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامی را از آن ‏جا محو کردند؛ مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند؛ سالنهای دینی و حسینیه‏ها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانه‌ایی از اسلام و دین و تشیع باقی نگذاشتند؛ فقط یک چیز را اجازه دادند و آن «قمهزدن» بود! ... چرا؟ چون خود قمهزدن، برای آنها یک وسیله تبلیغ بر ضد دین و بر ضد تشیع بود! بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها این‏گونه علیه دین استفاده می‌کند. هر جا خرافات به میان بیاید، دینِ خالص بدنام خواهد شد.

آیة الله العظمی سیستانی: باید از کارهایی که عزاداری را خدشه‌دار می‌کند اجتناب شود. (روشن است که قمهزنی در حال حاضر تبعات منفی فراوانی از جمله وهن دین را در پی دارد). همچنین: اگر قمه زدن ضرر معتدٌ به و یا تبعات منفی داشته باشد جایز نیست.

آیة الله العظمی جوادی آملی: چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.

آیة الله العظمی مکارم شیرازی: کیفیت عزاداری باید چنان باشد که بهانه‏ای به دست دشمنان اسلام ندهد و موجب سوء استفاده از آن نشود و این مراسم عظیم و پرشکوه تضعیف نگردد و به همین جهت از کارهایی که موجب وهن مذهب است ـ سینه زدن با تیغ و یا زنجیر زدن با زنجیری که دارای چاقو و یا تیغ می باشد ـ باید پرهیز شود .

آیة الله العظمی مظاهری اصفهانی: قمه زدن و مانند آن جائز نیست.

آیة الله العظمى سید کاظم حائری: خرافاتی مانند قمه‏زنی، موجب بدنامی اسلام و تشیع است.

آیة الله العظمی نوری همدانی: عزاداران محترم و متعهد به جای اینکه قمه را بر فرق خود بکوبند در فکر آن باشند قمه را بر سر دشمنان اسلام که اراضی آنان را اشغال و در فکر تضعیف آنان می باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزی با ترفند جدیدی حیات اسلامی آنها را به مخاطره می اندازند بکوبند . خداوند توفیق بیشتر برای پیمودن این راه به همه ی مسلمانان عنایت بفرماید.

آیة الله العظمی علوی گرگانی: قمه زنی در حالت عادی و اختیار، جایز نیست.

قمه‏زنی به قصد خون آوردن جایز نیست و حرام است و جزء احکامی است که حکم حاکم در آن نافذ است.

لازم است برای عزاداری اباعبدالله علیه السلام از روشهای معمول استفاده شود و از قمه زنی اجتناب شود .

آیة الله العظمی ملکوتی تبریزی: عزاداری حضرت سید الشهداء سبط رسول‏الله(ص) باید لایق و شایسته به آن امام بزرگوار باشد و موجب وهن و تضعیف اسلام ومذهب تشیع نباشد؛ بلکه مثل قیام آن حضرت باعث بقاء و عزت اسلام و مسلمانان بوده و عاری و منزه از هرگونه بدعت و خرافات باشد.

آیة الله العظمی محمد یعقوبی عراقی: انجام هرگونه عمل غیر عقلایی، یا مضر به نفس، یا موجب اهانت به دین و مکتب اهل‏البیت ـ سلام الله علیهم ـ جایز نیست... لذا واجب است که اعمالی نظیر فمه‏زنی و خونین کردن بدن با اجسام تیز، ترک شود.

آیة ‌الله رضا استادی تهرانی: در مراسم عزاداری از شیوه‌هایی استفاده کنند که تعظیم شعائرالله باشد و از کارهایی که به فرموده مقام معظم رهبری موجب وهن مذهب است جداً خودداری کنند.

آیة الله محمدمهدی آصفی: این کارها تأثیری منفی در رسیدن پیام عاشورا به مردم دارد و موجب استخفاف به شعائر حسینی است.

منشور کوروش؛ نماینده تام‌الاختیار رئیس جمهور را از راهیان نور غا

 بسمه تعالی 

خبرگزاری فارس: دبیر ستاد مرکزی راهیان نور گفت: نماینده تام الاختیار رئیس جمهور در راهیان نور بیش از اینکه به مقوله راهیان نور و خانواده معظم شهدا اهمیت دهد، به منشور کوروش علاقه دارد و علاقه به منشور کوروش نماینده تام الاختیار رئیس جمهور را از راهیان نور غافل کرد.


جواد تاجیک در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» با ارزیابی کلی از اعزام کاروان‌های راهیان نور، اظهارداشت: ستاد مرکزی راهیان نور به عنوان دستگاه هماهنگ کننده توانست کلیاتی را با مجموعه‌های دولتی و نیروهای مسلح و مردمی هماهنگ کند و پایه‌ریزی‌ یک سری کارهای اثرگذار را انجام دهد.

وی ادامه داد: در راهیان نور 90 ـ 89 لازم دانستیم تا تعامل بیشتری بین دستگاه‌های فعال و اثرگذار در راهیان نور به وجود بیاید و به همین منظور 4 کمیته‌ با عضویت نمایندگان وزارتخانه‌ها و نیروهای مسلح با مسئولیت ستاد مرکزی راهیان نور راه‌اندازی شد که این امر به همدلی، هم‌افزایی و همکاری بیشتر کمک کرد.

دبیر ستاد مرکزی راهیان نور خاطرنشان کرد: این ستاد امسال برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی خود را با عنوان شعار «راه شهیدان؛ راه بصیرت» صورت داد و دستگاه‌هایی که متولی راهیان نور هستند، این شعار را محور کارهای خود قرار دادند و از این جهت موفق عمل کردند.

وی اضافه کرد: برنامه‌های امسال در حوزه خدمات عمومی از جمله ‌تغذیه، اسکان و خدمات درمانی به خصوص امدادیاور به کاروان‌های راهیان نور نسبت به سال‌های گذشته افزایش داشت و مردم در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی از پشتیبانی دستگاه‌های مسئول بهره‌مند بودند.

* اعزام کاروان‌های دانش‌آموزی به راهیان نور افزایش چشمگیری داشت

تاجیک بیان کرد: حضور زائران راهیان نور به ویژه دانش‌آموزان نسبت به سال‌های گذشته افزایش داشت و در مجموع افزایش حضور مردم در مناطق عملیاتی جنوب کشور به ویژه خودروهای شخصی چشمگیر بود.

وی یادآور شد: راه‌اندازی یادمان‌های ذوالفقاریه آبادان، منطقه عملیاتی «کربلای 4»، یادمان هور محل شهادت شهیدعلی هاشمی، مزار شهید سبحانی در سوسنگرد، کانال کمیل و حنظله در فکه، امامزاده عباس در دشت عباس، یکی از مهمترین کارهایی بود که در راهیان نور صورت گرفت؛ اگر چه تبلیغات عمومی برای معرفی این مناطق یادمانی ضعیف بود و ظرفیت این نقاط نیز ظرفیتی نبود که تمام کاروان‌ها بتوانند در نقاط فعال شده حضور پیدا کنند، اما استقبال خوبی از این مناطق شد و زائران با حضور در این یادمان‌ها با مناطق و روایت‌های جدیدی آشنا شدند.

دبیر ستاد مرکزی راهیان نور ادامه داد: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی علاوه بر مأموریت امنیتی و انتظامی معمول خود، عملکرد فرهنگی خوبی داشت و ضمن پشتیبانی یادمان شهید سبحانی به عنوان شهید ژاندارمری در اعزام پرسنل ناجا به ویژه برای زیارت این شهید عزیز، موفق عمل کرد.

وی خاطرنشان کرد: در سال جاری میزبانی یادمان‌های اصلی به عهده سپاه پاسداران بود و اگر چه پشتیبانی و خدمات‌رسانی به زائران هنوز با وضعیت ایده‌آل فاصله دارد ولی نمره خوبی می‌توان در اداره یادمان‌ها به سپاه داد.

تاجیک یادآور شد: ارتش جمهوری اسلامی نیز ظرفیت‌ بازدید خود را از پادگان‌های نیروی زمینی افزایش داد و با اجرای مانور، برپایی نمایشگاه و ارائه برنامه‌های فرهنگی در پایگاه هوایی دزفول، پایگاه دریایی خرمشهر و پایگاه پدافند هوایی اهواز به صورت فعال در راهیان نور نقش فعال ایفا کرد.

وی بیان کرد: وزارت جهاد کشاورزی در راهیان نور با ایجاد نمایشگاه‌ها، ایستگاه‌های صلواتی، اعزام راویان به مناطق عملیاتی جنوب، حضور فرهنگی خوبی در راهیان نور داشت اگرچه مأموریت فعلی وزارت جهاد کشاورزی این فعالیت‌ها نیست اما اگر ایثارگران و رزمندگان جهادی این وزارت‌خانه هم این کارهای فرهنگی را انجام نمی‌دادند، کسی نبود که به نقش مهم جهاد در جنگ تحمیلی بپردازد.

دبیر ستاد مرکزی راهیان نور یادآور شد: صدا و سیما نیز در پخش برنامه‌های زنده، تولیدی و خبر در رابطه با راهیان نور نقش قابل قبولی در ارائه گزارشات در شبکه‌های سراسری، شبکه خوزستان و دیگر شبکه‌های استانی داشت و این حضور صدا و سیما در افزایش و تنوع برنامه‌ها نسبت به سال گذشته پررنگ‌تر بود.

دبیر ستاد مرکزی راهیان نور ضمن قدردانی از تلاش‌های تمام وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها، اظهار داشت: برخی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها امسال خیلی محکم و جدی پای کار آمدند؛ وزارت آموزش ‌و پرورش در اعزام کاروان‌های دانش‌آموزی دوم دبیرستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پشتیبانی تولیدات و محصولات فرهنگی راهیان نور، وزارت بهداشت در ارائه خدمات درمانی و بهداشتی، وزارت راه و ترابری در ترمیم جاده‌ها و وزارت اقتصاد و دارایی در بیمه زائران راهیان نور خوب عمل کردند.

وی در خصوص مهم‌ترین تولیدات فرهنگی راهیان نور گفت: انتشار ویژه‌نامه امتداد با موضوع «امام و رهبری ولی‌امر مسلمین» و بررسی زندگی شخصی و اجتماعی ایشان، کتابچه ولایت فقیه، چند نمونه تولیدات صوت و تصویری، نقشه‌ جدید راهنمایی زائران در 500 هزار نسخه و لوح فشرده صوتی سخنرانی‌ها آیت‌الله مجتبی تهرانی در خصوص قیام عاشورا از جمله کارهای جدید فرهنگی بود که به صورت متمرکز تولید شد و در اختیار زائران قرار گرفت.

* نگاه فوق‌برنامه‌ای به راهیان نور آفت این کار فرهنگی است

وی به عملکرد دولت در راهیان نور اشاره کرد و گفت: نقش دولت در راهیان نور به دو بخش، نماینده تام‌الاختیار رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور و عملکرد دستگاه‌های دولتی تقسیم می‌شود؛ برخی دستگاه‌های دولتی مانند وزارت ارشاد، وزارت راه و ترابری و وزارت بهداشت اگر نماینده‌ای هم از طرف وزیر در ستاد مرکزی راهیان نور نداشته باشند، یک همکاری و وظیفه ذاتی در مناطق عملیاتی دارند کما اینکه در سال‌های گذشته نیز حضور این دستگاه‌ها را در راهیان نور مشاهده کردیم.

تاجیک نگاه فوق برنامه‌ای به راهیان نور را آفت این کار فرهنگی دانست، ادامه داد: راهیان نور صرفاً یک برنامه تفریحی یا زیارتی نیست بلکه یک برنامه ریشه‌ای برای حفظ انقلاب، راه شهیدان و پیوند جوانان با آرمان‌های امام و شهدا بوده و می‌توان ادعا کرد کار فرهنگی بهتر و بزرگتر از این کار در کشور وجود ندارد.

* نماینده رئیس جمهور در راهیان نور با این مقوله عظیم فرهنگی هماهنگ نیست

وی یادآور شد: ستادکل نیروهای مسلح در اواخر دولت هشتم به این جمع‌بندی ‌رسید که ریاست جمهوری باید برای حمایت و پشتیبانی جدی از این جریان فرهنگی، نماینده‌ای در راهیان نور داشته باشد؛ بر همین اساس با درخواست سردار باقرزاده، از ابتدای دولت نهم فردی انتخاب شد که انصافاً تا آخر دولت نهم نقش مؤثری در پشیبرد امور راهیان نور و حمایت دولت ایفا کرد اما از ابتدای دولت دهم، با رفتن وی از دولت و انتخاب آقای مشایی شرایط تغییر کرد.

دبیر ستاد مرکزی راهیان نور اظهار داشت: اگر فلسفه وجود نماینده تام‌الاختیار رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور را بررسی کنیم، می‌بینیم کسی که برای این مسئله انتخاب می‌‌شود باید با جریان راهیان نور هماهنگ باشد و وقت و مسئولیتش به او اجازه بدهد در این عرصه خدمت کند از طرف دیگر این شخص باید از سوی مردم، رزمندگان و خانواده‌های معظم شهدا که به راهیان نور می‌آیند و متولیان امر راهیان‌نور نیز پذیرفته شود اما برخی از این شاخصه‌هایی که ما ذکر کردیم، در مورد شخص نماینده فعلی رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور وجود ندارد.

* نماینده رئیس جمهور در راهیان نور حتی در هیچ جلسه‌ای حضور نیافت

وی بیان کرد: از 6 ماه گذشته تا به امروز آقای مشایی در هیچ‌یک از جلسات راهیان نور حضور پیدا نکرده و حتی پیگیری مشکلات اساسی در راهیان نور از سوی وی صورت نگرفته است اگر چه جانشین وی در راهیان نور مواردی را پیگیری کرده اما حقیقت این است که کار این جریان عظیم با این نگاه و به این شکل پیش نمی‌رود.

تاجیک افزود: مشاغل متعدد نماینده رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور مانع از رسیدگی مناسب به مسائل فرهنگی راهیان نور شده است.

* منشور کوروش نباید نماینده رئیس جمهور را از راهیان نور غافل می‌کرد

وی بیان داشت: نماینده رئیس جمهور در راهیان نور بیش از اینکه به مقوله راهیان نور و خانواده معظم شهدا و نقاطی که خون شهدای این مملکت در آنجا ریخته شده‌ است و مردم نیز برای کسب معرفت و عبرت‌گیری به این مناطق می‌آیند، اهمیت بدهد، به منشور کوروش و حضور در جشنواره‌های متعدد علاقه دارد و علاقه به منشور کوروش نماینده رئیس جمهور را از راهیان نور غافل کرد.

* راهیان نور تداوم راه شهدا و برای حفظ انقلاب اسلامی و ولایت است

وی یادآور شد: یکی از آقایان منتسب به آقای مشایی، به بنده گفت «راهیان نور چه خروجی برای دولت دارد؟»؛ در پاسخ به او گفتم «شهدایی که جانشان را دادند، این حرف را نزدند که نتیجه خون ما چه می‌شود، چون هدف آنها حفظ و تقویت نظام و دین اسلام بود؛ اگر شما راهیان نور را خروجی برای دولت می‌‌خواهید، اشتباه می‌کنید؛ خروجی راهیان نور برای نظام، انقلاب اسلامی و ولایت است چرا که تمام خروجی‌های دولت نیز باید در راستای تقویت نظام و انقلاب باشد؛ این کار فرهنگی تداوم راه شهداست و طبق اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران بیش از 90 درصد شهدا در توصیه اصلی‌شان در وصیت‌نامه‌ها دفاع از ولایت فقیه بوده است و چرا مسئله به این مهمی نادیده گرفته می‌شود».

* راهیان نور را محرم و صفر انقلاب اسلامی می‌دانیم

تاجیک یادآور شد: ما راهیان نور را محرم و صفر انقلاب اسلامی می‌دانیم و تمام سعی و تلاش‌مان این است که مجموعه دستگاه‌های دولتی و نیروهای مسلح با همدلی و همکاری بتوانند، راهیان نور یعنی این نعمت الهی که خدای متعال به برکت مجاهدت و شهادت جوانان کشور به این نظام عطا کرده است را توسعه و تعمیق دهند و دل امام زمان (عج) و رضایت نایبش امام خامنه‌ای را به دست آورند.

آیت الله مصباح یزدی: ولایت فقیه اعتبار قانون اساسی است

 بسمه تعالی 

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این که ولایت فقیه اعتبار قانون اساسی کشور است تاکید کرد که اگر به خدا و پیغمبر معتقد هستیم، اطاعت از ولی فقیه بر ما واجب است.
حضرت آیت الله مصباح یزدی، دیروز در همایش تجلیل از فرماندهان، مسئولان و مربیان آموزش سپاه گفت: اگر روزی خدایی نکرده ولایت فقیه از قانون اساسی ما حذف شود، باز هم از اعتبار نمی افتد چرا که ولایت فقیه اعتبار خود را از خدا و پیغمبر دارد نه از رای مردم.
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، اطاعت از ولایت فقیه به عنوان یک اعتقاد دینی و شرعی را ملاکی که برای تشخیص خدمت و خیانت در کشور دانست و افزود: بزرگترین خدمت به این انقلاب، ترویج باورهای انقلاب یعنی اسلام است و بزرگترین خیانت نیز تضعیف اینهاست. ما باید امروز سعی کنیم که براساس این محک، خدمت و خیانت را بشناسیم و ببینیم چه کارهایی خدمت و چه کارهایی خیانت است.
مصباح یزدی اضافه کرد: خیانت می تواند یک شعار باشد مثلا کسی گفت به جای اسلام، بگوییم ایران. این مسئله از ریشه ای ترین مسائل ماست، آن هم زمانی که کشورها یکی پس از دیگری از انقلاب ما الگو می گیرند و می خواهند انقلاب اسلامی کنند. آن وقت ما بگوییم انقلاب ما انقلاب ایرانی بود نه انقلاب اسلامی. این مساله، مساله ساده ای نیست. اینکه گوینده این حرف از کجا الهام گرفته و آیا اشتباه کرده یا نکرده است مساله دیگری است. ما به شخص کار نداریم بلکه می خواهیم بگوییم این حرف ها خیانت است نه خدمت.
این عضو مجلس خبرگان با تاکید بر این که باید خدمت و خیانت را بشناسیم، تصریح کرد: قضاوت در مورد نیت اشخاص مساله دیگری است. باید بدانیم که امروز هر حرکت و سخنی که انجام می شود اگر در جهت تضعیف ارزش های اسلامی باشد خیانت به اسلام و انقلاب است. مطرح کردن مفاهیمی که برخاسته از اسلام نیست و احیانا ضدیت با اسلام دارد به هر نیتی که باشد خیانت است. حالا اگر کسی اشتباه کرده است باید او را متوجه ساخت تا اشتباه خود را رفع کند ولی باید بداند که این خیانت است.
مصباح یزدی تاکید کرد: ما معتقدیم تنها سخنی که باید بی چون و چرا پذیرفت سخن خداست و اگر کس دیگری اطاعت می شود در طول اطاعت خداست نه در عرض آن. اطاعت دیگری هم بر ما واجب است و آن اطاعت از رسول خداست چرا که خداوند این را تکلیف کرده است. پس از آن نیز از اولی الامر باید اطاعت کنیم و بعد از آنها اطاعت از ولی فقیه واجب است و اطاعت از ولی فقیه در طول اطاعت از امامان، پیغمبر و در نتیجه در طول اطاعت از خداست. بنابراین ما اطاعت ولی فقیه را چون اطاعت از خداست واجب می دانیم نه این که این مساله یک شعار سیاسی باشد.
این عضو مجلس خبرگان رهبری با تاکید بر این که اگر به خدا و پیغمبر معتقد هستیم، اطاعت از ولی فقیه بر ما واجب است، تصریح کرد: این امر اختصاص به زمان غیبت ندارد و حتی در زمان حضور امام معصوم نیز وقتی دسترسی به امام نباشد، مردم باید مسائل حکومتی خود را به ولی فقیه ارجاع دهند. این مساله ربطی به مسائل سیاسی ندارد که مردم رای بدهند یا ندهند و در قانون اساسی بیاید یا نیاید. مگر اطاعت از خدا باید در قانون بیاید تا واجب شود؟
وی با تاکید بر این که ولایت فقیه اعتبار خود را از خدا و پیغمبر می گیرد، افزود: برخی رئیس جمهورهای گذشته می گفتند ما ولایت فقیه را قبول داریم چون در قانون اساسی آمده است و این یعنی اگر از قانون اساسی حذف شود قبول نداریم و یعنی همین حالا هم اصالتا قبول نداریم چون در قانون اساسی وجود دارد ناچار به قبول آن هستیم. همین حالا هم در دل خیلی از افراد همین مساله است یعنی به زبان می گویند که ولایت فقیه را قبول دارند ولی وقتی دنباله ماجرا را بگیریم می بینیم در عمل چیز دیگری است.
مصباح یزدی همچنین با تاکید بر این که اعتبار قانون اساسی نیز ولایت فقیه است، اظهار کرد: اقتضای معرفت دینی ما این است که اگر امام(ره) قانون اساسی را امضا نمی کرد اعتباری نداشت و تنها کاغذی بود مثل کاغذ های دیگر. اگر قانون اساسی اعتبار دارد برای این است که برگرفته از مبانی دینی است و امضای نایب امام زمان(عج) پای آن است وگرنه اگر امضای ولی فقیه را نداشت هیچ ارزشی هم نداشت.

قاعده ای به نام القاعده!

 بسمه تعالی 


این روزها در پی خبر کشته شدن اسامه بن لادن رهبر سازمان تروریستی القاعده، سؤالات و ابهامات زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد.
این نوشته می کوشد اهداف و سناریوهای احتمالی آمریکا را با توجه به مقتضیات زمانی مورد واکاوی قرار دهد.
خبر مرگ بن لادن از زبان باراک اوباما و تاکید بر اینکه به دست نیروهای آمریکایی و در یک عملیات موفقیت آمیز صورت گرفته است شاید در وهله اول ژست «مبارزه با تروریسم» را به رخ بکشاند اما بلافاصله این سؤال به پیش کشیده می شود که چرا پس از 9 سال و 7 ماه از واقعه 11 سپتامبر - که آمریکا سعی داشت به القاعده نسبت دهد- این اتفاق عملی می شود؟
جالب اینجاست؛ در حالی رئیس جمهور آمریکا همچون یک به اصطلاح قهرمان آفتابی می شود و خبر مرگ بن لادن را رسانه ای می کند که مدتهاست «ایمن الظواهری» مرد شماره 2 القاعده در قامت رهبری القاعده ایفای نقش می کند و در رسانه های غربی هم تمرکز بر روی اوست.
همچنان که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز همچون بسیاری دیگر از رسانه های غربی به صراحت بر این مطلب تأکید می کند که هر چند بن لادن مورد شکار آمریکا قرارگرفت اما «ایمن الظواهری» مصری اکنون عملاً زمام این سازمان تروریستی را بر عهده دارد.
به تعبیر واضح تر؛ بن لادن پس از قریب به یک دهه هوچی گری و هیاهوی آمریکا مبنی بر مبارزه با تروریسم، به مهره سوخته ای تبدیل شده بود که تاریخ مصرف آن به پایان رسیده و طبیعی است که کاخ سفید با این مزدور همان رفتاری را کند که با دیگر مزدوران و همپیمانان منطقه ای خود بیش از این انجام داده بود.
آمریکایی ها پس از حادثه خودساخته 11 سپتامبر-20شهریور 80- با قشون کشی به افغانستان مبارزه به اصطلاح با تروریسم را در قالب جنگ با طالبان و القاعده به راه انداختند اما خروجی این رخداد علی رغم بوق و کرنای پر سر و صدای «گفتمان مبارزه با تروریسم»! چیزی جز کشتار و به خاک و خون کشیده شدن صدها هزار نفر مردم افغانستان و غیرنظامیان بی دفاع و حضور اشغالگرانه در منطقه نبود.
اکنون باید دید چرا در یک دهه گذشته آمریکایی ها «بن لادن» را دستگیر و یا به قتل نرساندند و در حالی که این امکان برای آنها بوده است، در این مقطع زمانی کشته شدن رهبر القاعده را در دستور کار قرار می دهند. سناریوهای چند لایه آمریکایی ها از این اقدام و احتمالات پیرامونی آن معطوف به شرایط داخلی واشنگتن و سیاست های منطقه ای آمریکا در چند بخش قابل صورت بندی است.
1- انتخابات پیش روی آمریکایی ها باعث شده است تا جمهوری خواهان و دموکرات ها تمام توان و قدرت خود را بکار گیرند تا در این میدان که همچون یک دوئل حساس و نفسگیر است پیروز شوند. از همین روی بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی و غربی عقیده دارند خبر کشته شدن بن لادن برگ برنده ای برای اوباما در انتخابات آینده خواهد بود.
در همین زمینه کاتلین کریستیسون تحلیلگر سابق سازمان جاسوسی آمریکا- CIA- در گفت وگو با یکی از خبرگزاری های کشورمان به این نکته اشاره می کند که زمان اعلام کشته شدن بن لادن قطعاً به اوباما در داخل آمریکا کمک می کند چه اینکه مبارزه برای دور آینده انتخابات ریاست جمهوری از هم اکنون آغاز شده است و این خبر کاهش منحنی محبوبیت اوباما را تغییر خواهد داد. حتی تحلیلگران سیاسی در واشنگتن معتقدند شعار انتخاباتی اوباما در سال 2012 بر موضوع کشته شدن بن لادن متمرکز خواهد شد.
2- آمریکایی ها در شرایطی از شعار «مبارزه با تروریسم» به عنوان دستاویزی برای لشکرکشی به افغانستان و حضور نظامی در منطقه استفاده کردند که افکار عمومی این کشور گمان می کرد به فاصله ای نه چندان دور دولت وقت آمریکا در مقابل رخداد 11 سپتامبر به موفقیت هایی دست می یابد. اما ده ساله شدن این مبارزه دولت فعلی آمریکا را تحت فشار شدید قرار داده است. بنابراین اگر قرار باشد وعده های دولت اوباما در روند خروج از افغانستان رنگ واقعیت بگیرد آنچه بیش از همه چیز ضرورت دارد این است که به هنگام کلید خوردن طرح خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، حداقل دولتمردان کنونی این کشور بتوانند بر اقدام قابل توجیهی در فرآیند به اصطلاح مبارزه با تروریسم جولان و مانور دهند.
جالب اینجاست که پایگاه خبری دبکا نزدیک به موساد در ارزیابی خود از اعلام قتل بن لادن از سوی آمریکا با تکیه بر منابع اطلاعاتی غرب می نویسد: «هدف، راهی برای پیدا کردن خروجی آبرومندانه از افغانستان آن هم پس از 10 سال شکست نظامی مفتضحانه و هزینه کردن میلیون ها دلار پول است؛ چیزی که دولت آمریکا نمی تواند آن را توجیه کند.»
3- اما فراتر از کارکرد انتخاباتی و حفظ آبرو در پهنه جنگ افغانستان، آنچه باعث شده است تا در این مقطع زمانی آمریکایی ها به کشتن بن لادن روی بیاورند و بار دیگر نغمه مبارزه با تروریسم سر دهند شرایط حساس و سرنوشت ساز تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که شتاب آلود در بستر بیداری اسلامی در حرکت و غلیان است. در واقع به نظر می رسد آمریکایی ها به دنبال این هستند تا سوگیری تحولات از بیداری اسلامی و خیزش و خروش های مردمی را به سمت «مبارزه با تروریسم» بکشانند تا اولا؛ افکار عمومی منطقه و توجه ملت ها را به عنوان چالش برانگیز «مبارزه با تروریسم» منحرف کنند. ثانیا؛ شتاب خیزش و خروش ملت های مسلمان علیه حکام دست نشانده و مرتجع عرب که همپیمان و متحد استراتژیک ایالات متحده هستند را کند و یا متوقف نمایند. ثالثا؛ با برقراری یک ثبات نسبی در افغانستان، بهتر بتوانند سیاست های خودشان در خاورمیانه را اجرایی کرده و از مخمصه کنونی در خاورمیانه نجات یابند.
همین جا باید این نکته را خاطرنشان کرد که در پی تحولات منطقه و سقوط زنجیره ای سرسپرده های آمریکایی و موج مواج بیداری اسلامی، وضعیت آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی به عنوان فرزندخوانده اش در بدترین شرایط تاریخی است. هژمونی آمریکا در منطقه به اذعان و اعتراف رسانه ها و کارشناسان آمریکایی به شدت آسیب دیده است و به تعبیر «فارین پالیسی» توازن قدرت و نفوذ در خاورمیانه به سوی جمهوری اسلامی ایران و فاصله گرفتن از سیطره آمریکا در حال شکل گیری است.
از سوی دیگر؛ «واشنگتن پست» با اذعان به خشم آمریکا از سیاست خارجی مصر در پی تحولات منطقه به گونه ای عجزآلود تصریح می کند: «روابط قاهره با تهران رو به بهبود است اما این روابط با تل آویو دچار تنش روزافزون است.» همچنین توافقنامه فتح و حماس اوضاع را برای رژیم صهیونیستی به شدت وخیم کرده است تا جایی که «تزیپی لیونی» رئیس حزب کادیمای این رژیم در گفت وگو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت به این توافقنامه اشاره می کند و در پی آمد آن اعتراف می کند: «محاصره نوار غزه رو به نابودی است و اسرائیل همچنان در ضعف به سر می برد.»
بنابراین شکل گیری خاورمیانه ای با مختصات اسلامی و به دور از سیطره آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث شده است تا آمریکایی ها سناریوی جدیدی مبنی بر به قتل رساندن بن لادن و طرح فریبکارانه و مجدد «مبارزه با تروریسم» را به صحنه بیاورند.
ناگفته پیداست اگر نیت و قصد آمریکایی ها مبارزه با تروریسم است چرا با تاخیری غیرقابل توجیه آن هم پس از یک دوره طویل المدت 10 ساله اقدام به سرنگونی بن لادن کردند. و از این مهم تر که مبارزه با کشتن یک شخص به سرانجام نمی رسد و الا باید ریشه تفکر القاعده که خاستگاه آن عربستان سعودی و وهابیت و سلفی گری است خشکانده شود نه این که وهابی ها و دقیقا همین طرز تفکر انحرافی امروزه با چراغ سبز واشنگتن برای سرکوب انقلابیون بحرینی به منامه گسیل شده و دست به جنایت و ترور بزنند.
داستان بلند مبارزه دروغین با تروریسم و کلید زدن پروژه «اسلام هراسی» از سوی آمریکایی ها به منظور به حاشیه راندن اسلام ناب و جلوگیری از شکل گرفتن بیداری اسلامی و از طرف دیگر دسترسی به منابع نفتی، هنگامی قابل تامل تر و البته تلخ تر است که همگان می دانند شکل گیری یک سازمان تروریستی در قامت «القاعده» و یا «طالبان» زاییده CIA آمریکا، ISI پاکستان و حمایت مالی سعودی است.
حتی چند ماه پیش هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه با خبرگزاری هند، صریحا اعتراف می کند که طالبان و القاعده را خودمان ساختیم و ما اسامه بن لادن را آموزش داده، تجهیز کرده و از لحاظ مالی پشتیبانی کردیم.
4- و بالاخره باید گفت با توجه به این که حادثه 11 سپتامبر ساخته و پرداخته دولت آمریکا بود و امروز دلایل متعدد و غیرقابل خدشه ای این مسئله را به اثبات رسانده است و از سوی دیگر، بن لادن و تشکیلات تروریستی القاعده نیز با حمایت و کارگردانی آمریکایی ها در راستای ضربه زدن به جهان اسلام و در نقطه موازی انقلاب اسلامی به صحنه آمدند، اقدام دولت اوباما در کشتن بن لادن را باید در راستای احیای پروژه «اسلام هراسی» دانست که با شکل گیری انقلاب ها و قیام های مردمی و اسلامی در منطقه به محاق رفته بود. چه این که القاعده در تمامی سال های گذشته به عنوان ابزار و حربه درگیری آمریکا با جهان اسلام بوده است این بار نیز آمریکایی ها درصددند از مرده بن لادن فرصت سازی کرده و در شرایط حساس منطقه از آن بهره ببرند. چه این که برجسته کردن «القاعده»، «بن لادن»، «تروریسم» و... می تواند توجیهی را برای آمریکایی ها بتراشد تا به بهانه مبارزه با تروریسم و اتفاقات احتمالی تروریستی در آینده برای سرکوب قیام ها و انقلاب ها در منطقه خیز بردارد. طرفه آنکه معمر قذافی نیز در ابتدای قیام مردمی لیبی، انقلابیون این کشور را متهم کرد که آنها «القاعده» هستند نه مردم! اما همه این سناریوها و به صحنه آوردن دسیسه ها و توطئه ها در حالی است که نمی شود بیرون از واقعیت به آینده امید بست، آینده ای که چشم انداز آن خاورمیانه ای منهای سیطره آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
حسام الدین برومند

زر و زنگار

 بسمه تعالی 


جریان اصیل سیاسی را چگونه می توان از جریان قلابی، بدلی و انحرافی بازشناخت؟ گاه این دو با هم مو نمی زنند همچنان که زرناب و فلز بدلی زرنما. هر دو درخشانند بلکه فلز بدلی درخشان تر است! دارنده طلای ناب از سنگ محک نمی گریزد اما آن که بدلیجات می فروشد، میانه ای با محک ندارد. زرناب هرگز زنگار نمی بندد و اگر هم غباری بر آن بنشیند، با کنار زدن آن غبار، تابناک تر می شود. اما فلز قلابی زرنما چرا، زنگار می گیرد و به مرور از تابندگی باز می ماند و از سکه می افتد. جریان های سیاسی- فکری انحرافی نیز در برابر جریان اسلام ناب و اصولگرایی مکتب علوی این گونه اند. آنها شاید در بادی امر کاملا شبیه یکدیگر باشند و نتوان بازشناخت. شاید روزی به اقتضای زمانه، علی علیه السلام و عثمان و طلحه و زبیر و اشعث و ابوموسی و ابن کوّاء (خوارج بعدی) در یک اردوگاه دیده شوند. و شاید حتی آنجا که صحابی سردمدار اردوگاه جمل رویاروی امیرمؤمنان(ع) می ایستند، یا مسلمانان پیشانی پینه بسته در اردوگاه نهروان صف در برابر امام می آرایند، تشخیص خط اصیل از خط انحرافی دشوار به نظر آید اما ملاک هایی در میان است که حقانیت حق و بطلان جبهه باطل را عیان می کند و از آن جمله، جاذبه ها و دافعه های آنان است.
هر چه جاذبه و دافعه های جبهه علوی صریح و شفاف و متقن و استوار است، جاذبه و دافعه جریان های انحرافی گوناگون (ناکثین و قاسطین و مارقین) به غایت معوج، متناقض، مبهم و بی ثبات است. و دقیقا به دلیل این تقابل است که از یک سو با وجود انبوه تهمت ها، گرد اتهامی بر دامان امیرمؤمنان(ع) نمی ماند و از سوی دیگر، انواع زدوبندهای طنزآلود و خلاف ادعا را در اردوگاه های مقابل می توان دید. به عنوان مثال کسانی نظیر طلحه و زبیر ابتدا علیه بی عدالتی و اشرافیگری و فساد کسانی چون ولید بن عقبه و مروان بن حکم و سایر امویان منافق که در دستگاه خلافت رخنه کرده اند، شورش می کنند و با وجود مخالفت امام، خلیفه را از پای درمی آورند. سپس سراغ علی(ع) می روند تا همان اشرافیگری و امتیازطلبی مذموم و باطل را برای آنان به عنوان «حق» به رسمیت بشناسد! ملاک امام روشن است. شراکتی با کسی به هم نزده است. پس به جناب طلحه و زبیر و به ولید و دیگران- و هر کس که با شرط و شروط ناحق دست بیعت پیش می آورد- و نیز به دوستان خوش نیتی که دعوت می کنند فعلا با اینها مدارا کند تا دستگاه حکومتش برقرار شود می فرماید «آیا از من می خواهد پیروزی را با ستم بر مردمی که امید به من بسته اند، به دست آورم. هرگز چنین نخواهم کرد».
اما آیا در آن صف نیز تکلیف حاضران روشن است؟ نه طلحه و زبیر به خاطر می آورند که به خاطر همین ولید و مروان، علیه عثمان شورش کرده و او را از پا درآورده اند و نه ولید و مروان و جناب عایشه، خون خلیفه را از آن دو مطالبه می کنند! ناگهان چشم باز می کنی و می بینی هم اردوگاه شده اند مقابل علی، به خونخواهی کسی که امام با همه انتقادها، مخالف تعرض به خانه وی بود. (... یا ناگهان چشم باز می کنی و می بینی آن چپ دوآتشه سابق و این راست کذایی دست در دست هم گذاشته اند در مسابقه زراندوزی و تجمل. یا فلان مدعیان اصلاح طلبی با بهمان مدعیان اصولگرایی دست ائتلاف داده اند برای هم افزایی توانایی ها و چنگ انداختن به طعمه قدرت! یک روز می شنوی فلانی و فلانی به عنوان اصولگرای منتقد دولت خبر از ائتلاف با «اصلاح طلبان معتدل» می دهند که در بحبوحه آشوب و فتنه، جز در خدمت محاربین نبودند و چند صباح بعد دست بر قضا، دستیار چشم اسفندیار دولت را می یابی که خاک اصولگرایان را- علی الاطلاق و نه با استثناء- به توبره می کشد و ذره ای خوش گمانی درباره کلیت این جبهه به خرج نمی دهد اما همان جا- در گفت وگو با روزنامه شرق- درز می دهد که طیف متبوع وی اولا برای دوسوم مجلس آتی نقشه ریخته اند و ثانیا «ممکن است افرادی از گروه های اصلاح طلب در لیست ما قرار بگیرند»).
چشم برهم می گذاری و دوباره باز می کنی. آقای معاویه نامه پنهانی فرستاده به دو عالی جناب که «شما برای خلافت از علی سزاوارترید، روی من هم حساب کنید»! و به خاطر می آوری کلام امام حسن(ع) خطاب به عمروعاص را که «چند نفر درباره پدری تو اختلاف کردند و سرانجام پست ترین آنها که درباره او «ان شانئک هوالابتر» نازل شد، به عنوان پدر تو معرفی شد. تو همان کسی هستی که آتشی برای عثمان افروختی و خود گریختی. و گفتی من عبداله هستم پسر عاص بن وائل که چون زخمی پیدا کنم، آن قدر می خراشم که به خون افتد». معاویه و عمروعاصی که کینه طلحه و زبیر را از بدر و احد و خندق و فتح مکه بر جان دارند و اصل اسلامشان تقلبی است، چگونه این دو صحابه را سزاوارتر از علی به خلافت «مسلمین» یافته اند؟!
اسلام جملی، اسلام اموی و جمع میان اسلام عدالتخواه و اسلام اشرافی و تبعیض آلود! «السنخیه عله الانضمام» سنخیت، دو جنس ظاهرا متفاوت را به هم پیوند می دهد وگرنه صحابی رسول خدا(ص) و دارندگان سوابق نیکو را با فاسقان متجاهر و غارتگر و بی نماز و بدمست چه کار؟ همین طلحه و زبیر اصرار کردند که ولید به خاطر شرابخواری باید حد بخورد اما جز علی علیه السلام کسی جرئت نکرد تازیانه را با تن ولید آشنا کند. اما همان قدر که دافعه انحرافی پیدا کنی، جذب دیگران می شوی یا برعکس. از اینجا به بعد ظاهر و باطن نقیض هم می شود. دلت با زبانت یکی نمی شود. مجبوری مبهم و دوپهلو سخن بگویی اما حاضر نمی شوی از موضع اتهام دور شوی. می شنوی هشدار پیامبر و علی علیهما السلام را که «از فراست مؤمن بپرهیزید که او به نور خداوندی می نگرد» و «از ظن مؤمنان بپرهیزید که خداوند حق را بر زبان آنان جاری ساخته است» اما گویا گیر کرده ای و آن گیر نمی گذارد از موضع ابهام و اتهام فاصله بگیری. اگر هنوز دلت با حق گره خورده باشد، خطا را جبران می کنی و برمی گردی اما اگر دلت گیر غیرحق باشد- از طمع و وسوسه بگیرید تا خشم و بغض و تعصب باطل و حسد و لجاجت و...- تن می دهی به صحنه آرایی «دشمن آشکار»ی که به تعبیر قرآنی تو را برهنه می کند تا عار و عور تو را برملا سازد. شل گرفتن برخی اصول و تقیدات همان و برهنگی حیثیتی و غارت اعتبار و آبرو همان.
همین!؟ نه، درباره تناقض های اسلام بدلی و انحرافی می توان نه کتاب که دایره المعارف نوشت، دایره المعارف اسلام قلابی. پیشانی پینه بسته های صفین و نهروان را ببین که هر چه در قبال امیرمؤمنان- این منصوب الهی و نبوی- بدگمان و متصلب هستند، نسبت به معاویه و عمروعاص و اشعث بن قیس- منافق کافرزاده به تعبیر علی علیه السلام- خوش گمان و نرم و عطوفند و گارد کاملا بازی دارند. درست مانند ماجرای خرما خوردن و خون ریزی شان. اگر از کنار نخلستانی می گذرند و یکی شان خرمای بیرون نخلستان افتاده را بر دهان می گذارد، آن یکی بلافاصله «متذکر» می شود که باید از صاحب نخلستان حلالیت بطلبیم اما اندکی بعد، چون به زن و مردی می رسند که محبت علی(ع) در دلشان می جوشد، شکم زن باردار را بدون کمترین آزردگی خاطر سفره می کنند! دریغ از یک «متذکر» در این فرقه منحرف و بیرون شده از دین خدا. نه فقط بیرون شده از دین خدا. مارقین. از دین گریختگان، چونان تیری که از کمان پرتاب شود. فرقه ای با بدنه ای به غایت احمق و سرانی چون اشعث، پیشاپیش با معاویه و عمروعاص قرار و مدار گذاشته. همان قدر به عمرو و ابوموسی اشعری- غایب از جهاد در برابر محاربین- اعتماد دارند که به امیرمؤمنان و مالک اشتر و ابن عباس بدگمانند!
کدام ملاک و محک بالاتر از گفتار و رفتار علی؟! روحیه خوارج و خارجی گری را از کجا باید شناخت؟ «شما کسانی هستید که شیطان با آنها تیر خویش را به هدف می زند... به متن جمعیت اسلامی برگردید که دست خداوند با جماعت است. و از جدایی و تفرقه بپرهیزید که انسان جدا از امت، از آن شیطان است همان گونه که برّه جدا از گله نصیب گرگ است» (خطبه 127 نهج البلاغه).
اسلام فرقه ای خوارجی، اسلام حجتیه، اسلام اشرافی، اسلام کمونیستی و کاپیتالیستی و اسلام سکولار هر چند در ظاهر متفاوت و متضاد به نظر بیایند اما نه تنها ضد هم نیستند بلکه اغلب از یک منشا واحد التقاطی سرچشمه می گیرند و در پنهان، کم یا بیش به هم می رسند. آن سرچشمه آلوده، دوری از آداب و مبانی و مبادی اسلامی و اخذ دین از غیراهل آن است. انواع اسلام های بدلی یا انحرافی را باید از «ماخذ» و «حجت» و «ملاک» آنان شناخت. مولای متقیان در مذمت اهل فتنه فرمود «در دریاهای فتنه غوطه ور شدند و به دور از سنت ها، بدعت ها را گرفتند. مومنان افسردند و پژمردند و گمراهان و دروغزنان به نطق درآمدند. ماییم جامه دین و یاران و گنجوران و درهای آن. و به خانه ها جز از درهای آن وارد نمی شوند، پس هر کس به خانه ای از غیر درهای آن درآمد، به راهزنی و دزدی افسانه شد» (خطبه 153 نهج البلاغه). این کلام را باید کنار فرمایش امام عصر- ارواحنا له الفداء- قرارداد که فرمود «در حوادث واقعه به راویان حدیث (فقها) مراجعه کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنها هستم». دور زدن این مسیر روشن به هر بهانه، انحراف است از سر نادانی و خطا باشد یا نقش آفرینی در پروژه مهندسی شده شیطان پرستان و اصحاب اردوگاه ابلیس. آنها که به هر دلیل با ولایت فقیه فاصله می اندازند، پیش بروند یا پس بیفتند، به همان اندازه که فاصله و زاویه بگیرند، به مسیر انحرافی رفته اند.
خداوند بر علو درجات استاد شهید آیت الله مطهری بیفزاید که در کتاب شریف «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» از جمله نوشت «دسته دیگر [از صحابه پیامبر در ماجرای سقیفه و تقابل با امیر مومنان ] که اقلیت بودند، در همان هنگام می گفتند شخصیت ها تا آن وقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگذارند. اما آنجا که می بینیم اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال می شود، دیگر احترامی ندارند. ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیت ها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی به سراغ سلمان و ابوذر و مقداد می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دیندار و هم دین شناس...» (صفحات 134-133). همین اصول گرایی و گرایش به حق، محبت امیرمومنان را در جان آنان انداخت تا آنجا که امام فرمود «اگر با شمشیرم بر بینی مومن زنم که مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت و اگر تمام سرمایه های زمین را در آغوش منافق بریزم که مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت که در قضای الهی آمد و بر زبان پیامبر جاری شد که یا علی مومن بغض تو را به دل نگیرد و منافق تو را دوست نشمارد». ما کجا و آن شیعه خطاکار علی کجا که چون امام به خاطر جرمی انگشتان او را قطع کرد و با همان دست خون چکان به «ابن کواء» خارجی رسید -که با لحنی طعنه آمیز می پرسید چه کسی دست تو را قطع کرد- گفت «قطع یمینی سیدالوصیین و قائد الغرّ المحجّلین و اولی الناس بالمومنین علی بن ابیطالب امام الهدی السابق الی جنات النعیم و...»!
با این نگاه، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و رقابت های سیاسی و اخباری که از حواشی آن می جوشد، تنها بهانه ای برای به محک درآمدن اصالت و عیار جریان ها و رجال سیاسی است. وگرنه ماجرا ابعاد عمیق تری دارد همچنان که در دوره های سازندگی و اصلاحات و عدالتخواهی دیده ایم. ما در همین 2سال اخیر، آزمون 3 طیف «فتنه سبز»، «اصولگرایان منتقد» و «حامیان خاص دولت» - تعابیری که خود آنها قائلند- را در کنار آزمون قاطبه ملت و نخبگان اصولگرا دیدیم. از خطاها که بگذریم، از خط انحرافی چند لایه نمی توان گذشت. خطی با اضلاع گونه گون و ظاهرا متضاد که چند اصل را دنبال می کند: 1-تفرقه و اختلاف و بدگمانی در جبهه اصولگرایان وفادار رهبری 2-ترغیب به یارگیری و ائتلاف با جریان های آلوده در حوزه رسانه ای و سیاسی و حزبی و فرهنگی و اقتصادی 3-حریم شکنی ولایت فقیه و قبح زدایی از ورود به حوزه حرمت ها و محرمات دینی یا به عبارتی ترویج اباحه گری در جزء و کلان 4-حاشیه سازی به قیمت غفلت از مسائل مهم منطقه 5- وارونه سازی جاذبه ها و دافعه های اسلامی- انقلابی (اسلام التقاطی و منافقانه با تابلوهای راهنمایی که 180 درجه معکوس است) 6-بازی با سرمایه و اعتبار اجتماعی و سیاسی رجال در هر یک از جایگاه های حاکمیتی 7-مهندسی تضاد و تقابل در حاکمیت و القای بن بست حقوقی و سیاسی در نظام ولو به قیمت قفل شدن امور 8-برهم زدن مرز جبهه دوست و دشمن با مواضع دوپهلو یا هل دادن شخصیت ها به موضع اتهام 9-بزرگ نمایی قدرت فرسوده دشمن و در عین حال القای خوش بینی نسبت به جبهه استکبار و ضدانقلاب.
بازگشت به الفت و اتحاد و ایثار و جهاد بر مدار رهبری باطل السحر همه این پروژه هاست. فرقه گرایی حذفی (ولو به نام تصفیه و اخلاص) همان قدر مذموم است که راه انداختن شرکت سهامی بی در و پیکر با بدخواهان و فسادانگیزان. هم جذب حداکثری و هم دفع حداقلی هر دو لازم است. آنها که جاذبه و دافعه خود را با مدل «ولایت» و برائت برآمده از آن منطبق نکنند، لاجرم مضمحل و پایکوب نامحرمان و ناهمدلانی خواهند شد که به دوستی گرفته شده اند. در یک دل، محبت دو مولا نمی گنجد. ما این حقیقت را به وفور در 3دهه پرماجرایی که سپری شد، تجربه کرده ایم.
محمد ایمانی

این تیر و آن کماندار !

 بسمه تعالی 



دیروز آقای دکتر احمدی نژاد بعد از یک غیبت 11 روزه که از ایشان انتظار نمی رفت و تعجب همراه با تاسف دوستان واقعی رئیس جمهور محترم را در پی داشت، به دفتر کار خود بازگشت و با این اقدام- هرچند دیرهنگام- خویش، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را به کابوس تبدیل کرد. در فاصله 11 روز گذشته آنچه در میان مردم دیده می شد، نگرانی توام با دلخوری از رئیس جمهوری بود که با اعتقاد به پیروی بی چون و چرای ایشان از رهبر و مقتدای خویش انتخاب کرده بودند و او نیز در خدمت به خلق خدا و ایستادگی در مقابل باج خواهی نظام سلطه جهانی، سنگ تمام گذاشته بود و اکنون در پی ماجرای اخیر، دلشوره داشتند که مبادا در گزینش خود به خطا رفته باشند! در دیگر سوی این میدان، دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و دنباله های حقیر و شکست خورده آنها ایستاده بودند که با توهم حاکمیت دوگانه، آرزوی بیش از سه دهه بر زمین مانده خود را - دستکم به ظاهر- برآورده شده تلقی می کردند و با ذوق زدگی- یا تظاهر به ذوق زدگی- این «آرزو» را به «خبر» تبدیل کرده و به شیپور فریب و پر سر و صدای خود سپرده بودند. و اما، در این میان گروه دیگری نیز بودند که ماجرای پلشت اخیر را خود آفریده بودند و یا در پیدایش آن نقش برجسته و پررنگی داشتند. این جماعت که با استناد به مواضع و عملکرد چند ساله شان در میان مردم و نزد دوستداران واقعی رئیس جمهور محترم، «جریان انحرافی» نام گرفته اند، طی 11 روز گذشته، به گواهی آنچه بر زبان و قلم آورده اند، نه دغدغه نظام را داشتند و نه سرنوشت رئیس جمهوری که لاف دوستی و نزدیکی با او را می زدند برایشان اهمیت داشت! آنها فقط نگران خود بودند. در این گزاره ها- که اندکی از بسیارهاست- همه روزه از سوی گروه انحرافی و به صورت پیامک برای این و آن ارسال می شد، دقت کنید؛ «باند قدرت و ثروت، آقای مشایی را هدف حمله و هجوم ناجوانمردانه خود قرار داده اند»! «مخالفان ولایت فقیه به احمدی نژاد و آقای مشایی هجوم آورده اند»!و... اعضای جریان انحرافی توضیح نمی دادند؛ کسی که 18 پست حساس دولتی و هزاران میلیارد تومان پول بی حساب و کتاب را در اختیار خود دارد و بدون احساس نیاز به پاسخگویی در برابر قانون، دست به هر کاری که مایل باشد می زند و مبالغ نجومی از بیت المال را هرجا که بخواهد هزینه می کند و... صاحب ثروت و قدرت است، یا آن بسیجی پاکباخته و تهی دست که تاراج بیت المال و حضور غریبه ها در کانون های حساس نظام را برنمی تابد و علیه گروه منحرف خروش برمی دارد؟!...
خوشبختانه رئیس جمهور محترم، همانگونه که از ایشان انتظار می رفت با حضور دیروز خود در ریاست جمهوری و شرکت در جلسه هفتگی هیئت دولت، از یکسو، به دلشوره و نگرانی مردم که بی علت نبود، پایان داد و ان شاءالله در ادامه مسیر رگه های باریک احتمالی از تکرار رخداد پلشت یاد شده را نیز محو خواهد کرد و از سوی دیگر، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های حقیر و بارها شکست خورده داخلی آنها را نه فقط آشفته، که به کابوس تبدیل کرد و می ماند جریان انحرافی که امید است رئیس جمهور محترم و مردمی، توصیه دلسوزانه دوستان واقعی خویش را نادیده نگیرد و از کنار دغدغه آنان که نشان داده اند، نه سودای سود دارند و نه غم بود و نبود، آسان عبور نفرمایند.
و اما، در این وجیزه، سخن دیگری نیز در میان است که می تواند و باید برای همگان درس آموز و عبرت انگیز باشد و آن، این که تقریبا، بلافاصله پس از انتشار خبر ابقای وزیر اطلاعات از سوی رهبر معظم انقلاب که با استقبال چندانی از سوی آقای رئیس جمهور روبرو نشده بود- و یا اینگونه تبلیغ شده بود- تمامی دشمنان بیرونی با بهره گیری از ماشین عظیم و پردامنه تبلیغاتی و رسانه ای خود به تقدیر و تمجید از آقای احمدی نژاد پرداختند و در حمایت و قدردانی! از ایشان کمترین تردیدی به خود راه ندادند. چرا...؟! این حامیان تازه به میدان آمده! دقیقا همان قدرت های استکباری و دشمنان تابلوداری بودند که تا چند روز قبل تمامی محافل خبری، سیاسی خود را با اختصاص هزینه های کلان و نجومی علیه ایشان به کار گرفته بودند و از هیچ تهمت و افتراء و بدگویی و ناسزایی به آقای احمدی نژاد دریغ نمی کردند. آیا غیر از این است؟! بنابراین، پای این پرسش منطقی در میان است که چرخش یکصد و هشتاد درجه ای مورد اشاره از کدام نقطه آغاز شده و در کجا ریشه داشته است؟
پاسخ این سؤال نه پیچیده است که برای فهم آن به اذهان ژرف اندیش نیازی باشد و نه پنهان و رازآلود است که بدون دسترسی به اخبار و گزارش های سری و طبقه بندی شده قابل درک نباشد. این چرخش یکصد و هشتاد درجه ای دقیقا هنگامی آغاز شد که دشمن احساس کرد- و یا در این توهم افتاد- که آقای احمدی نژاد، حکم و توصیه رهبر معظم انقلاب را نادیده گرفته و از تن دادن به آن خودداری کرده است! به بیان دیگر، دشمن احساس کرد آرزوی دیرینه اش که سه دهه برزمین مانده بود، یعنی «حاکمیت دوگانه» تحقق یافته و یا نشانه های آغاز آن دیده می شود!
خب! اکنون سؤال دیگری در میان است که پاسخش اگرچه روشن و بدیهی ولی بیان دوباره و حتی چندباره آن خالی از فایده نیست و آن سؤال این که، چرا دشمنان تابلودار بیرونی پس از احساس- به زعم خود- «حاکمیت دوگانه» بدون کمترین تردیدی حمایت از آقای احمدی نژاد و تقدیر و تمجید از ایشان را برگزیدند و حال آن که می توانستند به جای آقای احمدی نژاد، حمایت و تقدیر خود را نثار رهبر معظم انقلاب کنند؟! مگر نه این که به خیال خام آنان، در حاکمیت نظام اسلامی «ترک افتاده»! و نشانه های حاکمیت دوگانه پدید آمده است؟! بنابراین آنچه برای آنان در نگاه اول، ضروری به نظر می رسد، حمایت و تقدیر از یک سوی این به اصطلاح حاکمیت دوگانه است، چرا که هدف نهایی دشمن، دوسویه شدن حاکمیت است و چه فرقی می کند که کدام سو در مقابل سوی دیگر مورد حمایت قرار گرفته و تقدیر و تمجید شود؟! بنابراین چرا در این میان حمایت از آقای احمدی نژاد را برگزیدند و بی درنگ به سوی آن رفتند؟!
پاسخ به این سؤال است که درس آموز و عبرت انگیز است و می تواند یک بار دیگر و برای چندمین بار در عمر پربرکت و مقدس جمهوری اسلامی ایران، آویزه گوش و دل همگان باشد. دقت کنید! دشمن می داند و کمترین تردیدی ندارد که دشمن واقعی نظام سلطه بین الملل و سد مستحکم در مقابل باج خواهی، زورگویی و غارتگری و خونریزی جهانخواران، «ولی فقیه» است و دیگران، از جمله رئیس جمهور و یا هر مقام برجسته و بلندپایه دیگر، فقط در حد و اندازه و در نقش «بازوی ولی فقیه» در میدان حضور دارند که توان و قدرت خود را از آن وجود مبارک و ملکوتی می گیرند. دشمن می داند که
«گرچه تیغ از کمان همی گذرد... از کمان دار بیند اهل خرد».
به بیان دیگر، دشمنان بیرونی و نظام سلطه جهانی، اگر از نظام اسلامی در هراسند و اقتدار آن را سد راه خود می دانند، این هراس از اقتدار ولی فقیه است نه رئیس جمهور محترم و یا هر مقام بلندپایه و محترم دیگر، چرا که مردم براساس باورهای دینی عمیق خود گوش به فرمان ولی امر خویشند و همواره از او به یک اشاره بوده و هست و از مردم به سر دویدن. رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه و... تنها هنگامی برای دشمن خطرساز و برای مردم آرامش آفرین هستند که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه، یعنی نایب حضرت بقیه الله الاعظم- ارواحنا له الفداء- باشند و به هر اندازه که پای از این حلقه بیرون گذارند- ولو به توهم دشمن- هرچه باشند و هرکه باشند یک شهروند ساده و معمولی مانند سایر شهروندان خواهند بود. بنابراین، اگر سخنان توفنده برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، لرزه بر اندام نظام سلطه می اندازد و خروش ایشان علیه رژیم صهیونیستی، سردمداران این رژیم جعلی و کودک کش را به وحشت فرو می برد و... تنها به این علت است که آنها، زبان ولی فقیه را در کام ایشان می بینند وگرنه... مگر همین دشمنان تابلودار بلافاصله پس از آن که به خیال خود احساس جدایی احمدی نژاد از ولی امر مسلمین را دیدند، به جای خروش علیه ایشان، زبان و قلم به حمایت و تعریف و تمجید از وی نگشودند؟!
و بالاخره، با توجه به شرایط حساس کنونی و خیزش ها و انقلاب های اسلامی ملت های مسلمان منطقه که چشم و دل به ایران اسلامی دوخته اند، آیا برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، احتمال نمی دهند ماجرای اخیر، توطئه ای - اگرچه با چند واسطه- تحمیل شده به ایشان باشد؟! رئیس جمهور محترم بارها نشان داده و همین دیروز نیز با صراحت بر این باور قلبی خود، تاکید ورزیده است که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه است. بنابراین، ماجرای پلشت چند روز گذشته را چه کسانی رقم زده اند؟!
حسین شریعتمداری

هر اقدامی که باعث خوشحالی دشمن شود مذموم است

 

بسمه تعالی

یکی از ملاک های امام خمینی (ره) مذموم بودن هر اقدام و کاری که موجب خوشحالی دشمن شود، بوده است به همین دلیل باید از هر کار و اقدامی که موجب پایکوبی و جنجال دشمنان می شود، و دوستان را نیز ناراحت می کند، پرهیز شود. . .

بولتن نیوز :حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و اعضای شورایعالی استانها و شهرداران مراکز استانها، شوراهای اسلامی شهر و روستا را از افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران و نهادی برخاسته از آراء، و دیدگاه‌های مختلف و خواست مردم دانستند و با تأکید بر لزوم هماهنگی و انسجام و رقابت مثبت برای خدمت، خاطرنشان کردند: هرگونه اقدامی که موجب خوشحالی و جنجال دشمنان و ناراحتی دوستان شود، مذموم است و باید از آن پرهیز شود.ایشان افزودند: اگر نتیجه روند کارها، همکاری و همدلی و انسجام باشد، قطعاً تفضلات و عنایت خداوند متعال را روزافزون خواهد کرد.

رهبر انقلاب اسلامی نهاد شوراها را از موضوعات بسیار مهم، دقیق و حساس و دارای معنای عمیق دانستند و تأکید کردند: اصل ایجاد شوراهای اسلامی شهر و روستا در قانون اساسی، نشان‌دهنده اهتمام نظام جمهوری اسلامی ایران به مجموعه متنوع فکرها، مشورت‌ها و دیدگاه‌ها در اداره امور کشور است و این موضوع، نقطه مقابل نظام‌های ارتجاعی و استبدادی است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: افتخار جمهوری اسلامی ایران این است که از روز اول، آراء، افکار و خواست مردم، مورد توجه جدی قرار گرفته است.

ایشان با اشاره به دیدگاه‌هایی که درخصوص وظایف شوراهای اسلامی شهر و روستا وجود دارد تأکید کردند: ملاک اصلی در چگونگی وظایف شوراها، قانون اساسی است و تنها مرجع تفسیر قانون اساسی نیز شورای نگهبان است.رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه نظر شورای نگهبان همواره حجت است، افزودند: درخصوص شوراها نیز که آیا وظایف آنها نظارت صرف است و یا نظارت همراه با اجرا، نظر شورای نگهبان باید ملاک قرار گیرد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: البته برای نظارت هم می‌توان ساز و کاری تعیین کرد که از یک طرف اجرا نباشد و از طرف دیگر تبدیل به نظارت بی‌خاصیت نیز نشود.

ایشان با تأکید بر نقش آفرین بودن شوراها در کشور و لزوم حفظ و تقویت شوراها، افزودند: یکی از نکات مهم درباره شوراها، زمینه پاسخگویی به تنوع اقلیم، و آداب  کشور در این نهاد مردمی است.رهبر انقلاب اسلامی توجه جدی به مسائل فرهنگی در شهرها و روستاها را از مهمترین وظایف شوراها و شهرداری‌ها برشمردند و خاطرنشان کردند: خدمات متنوع در شهرها و روستاها از جمله ساختمان‌سازی‌ها، احداث خیابان‌ها، نامگذاری‌ها و زیباسازی‌ها باید ضمن همخوانی با پیشرفت‌های روز، با معماری ایرانی، اعتقادات دینی، بافت اجتماعی و شرایط آب و هوایی هر منطقه نیز متناسب باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از خصوصیات برجسته و بارز نظام جمهوری اسلامی ایران را استقلال و هویت دانستند و تأکید کردند: ما به برکت اسلام توانسته‌ایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و این حقیقت، باید در همه خدمات و امور شهری خود را نشان دهد.

ایشان افزودند: عامل اصلی برای پیشرفت کشور و حرکت به سوی عزت واقعی، حفظ و تقویت فضای تدین و دین‌داری در فضای شهرها و روستاها است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم هماهنگی و انسجام میان شوراها و همه دستگاه‌های کشور خاطرنشان کردند: هرگونه ناهماهنگی و رقابت منفی،  برای کشور بسیار مضر است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری یکی از ملاک‌های امام خمینی‌(ره) مبنی بر مذموم بودن هر اقدام و کاری که موجب خوشحالی دشمن شود، افزودند: باید از هر کار و اقدامی که موجب پایکوبی و جنجال دشمنان می شود، و دوستان را نیز ناراحت می‌کند، پرهیز شود.

در ابتدای این دیدار آقای چمران رئیس شورایعالی استانها، حضور یک صد و ده هزار نفر از سراسر کشور در شوراهای اسلامی شهر و روستا و حضور هفتاد و پنج عضو شوراها از 31 استان در شورایعالی استانها را تبلور زیبای مردم‌سالاری دینی دانست و گفت: یکی از مشکلات کنونی شوراها، جایگاه و وظیفه آن است که در حد نظارت تعیین شده است.

وی درآمدهای پایدار را نیز یکی دیگر از مشکلات شوراها و شهرداری‌ها برشمرد و خواستار توجه بیشتر رسانه‌ها بویژه صدا‌و‌‌سیما به شوراها و شورایعالی استان‌ها و هماهنگی بیشتر محاکم قضایی و دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور با شوراها شد.

آقای قالیباف شهردار تهران به نمایندگی از شهرداران مراکز استان‌ها نیز در سخنانی با اشاره به تنوع و گستردگی وظایف شهرداری‌ها که فراتر از ارائه خدمات صرف است، گفت: جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز، شفافیت مالی، طرح‌های تفصیلی، توجه به کارهای میدانی، اهتمام به مناطق محروم و حاشیه‌ای، پاسخگویی مستقیم به مردم، استفاده از فناوری اطلاعات، توجه به محیط زیست و توجه به مسائل فرهنگی از اولویت‌های شهرداران کلان شهرها است.

از سامی یوسف چه می دانید؟!!

 

بسمه تعالی 

سامی یوسف  در ماه جولای 1980 از خانواده ای ایرانی آذری الاصل بدنیا آمد. اما او به همراه خانواده اش به انگلستان رفت و در آنجا نوجوانی و جوانی اش را سپری کرد. و ساکن لندن شد . او که از همان ابتدا به موسیقی علاقه داشت در 18 سالگی به مدرسه موسیقی لندن رفت و در آنجا با تحصیلات آکادمیک موسیقی آشنا شد. او تا کنون 2 آلبوم روانه بازار کرده به نامهای: ( المعلم ) و ( امت من ) و اولین کنسرت موسیقی اش را در مصر برپاکرد که بعد از استقبال وسیع از آن برنامه به کشورهای زیادی از جمله آلمان ترکیه هند و... برای اجرای برنامه دعوت شده است. او تا به حال با آمیختن موسیقی اصیل شرقی با نواهای کلاسیک غربی و اشعاری که اکثرا در وصف پیامبر اسلام و دین اسلام است مخاطبین بسیاری را جذب کرده و از ویژگی های دیگر کار های او این است که هم به زبان انگلیسی و هم عربی کارهایش را می خواند . آموزش موسیقی را از سن کم توسط پدر ـ که موسیقیدان، نوازنده و شاعری مشهور بود ـ آغاز نمود و پس ازتسلط بر چند ساز، موسیقی را به صورت آکادمیک ابتدا در دانشگاه منچستر و سپس در معتبرترین مؤسسات موسیقی لندن و پس از دریافت بورس تحصیلی در 18 سالگی تحت نظر مشهورترین موسیقیدان‌های «مدرسه سلطنتی موسیقی لندن» فرا گرفته است.

گرچه سامی از سه سالگی در لندن بزرگ شده اما ریشه‌‌های شرقی‌اش (او در یک خانواده ایرانی آذربایجانی الاصل  به دنیا آمده است) در ساخت ملودی‌ها، آهنگ‌ها و نماهنگ‌‌هایش کاملاً مؤثر بوده است. هوش سرشار سامی و فهم عمیق او در تئوری موسیقی و نوازندگی، زمینه‌ای شد تا بتواند فرهنگ‌‌های مختلف موسیقی کلاسیک غربی تا موسیقی مقامی خاورمیانه اعم از عربی و ایرانی و صوفی)، ترکی، آواز‌های فارسی، آذری، هندی و پاکستانی و حتی ملودی‌‌های افغانی را یاد بگیرد.

 این جوان 27 ساله انگلیسی، در 23 سالگی (2003) آلبوم اول زیبایش، «المعلم» را به بازار‌های جهانی عرضه کرد که شکلی مدرن‌تر و بسیار جذاب تر از همان تواشیح خودمان است به زبان‌‌های انگلیسی و عربی. اهل فن می‌گویند که این آلبوم، انقلابی در اناشید انگلیسی بوده است. بعد از کت استیونس (یوسف اسلام)، خواننده مسلمان بریتانیایی، حالا نوبت به سامی یوسف رسیده است که آواز‌‌های اسلامی‌اش به صدر جدول فروش آلبوم‌‌های اروپا و آمریکا برسد؛ فراموش نکنید که موسیقی پاپ در این کشور‌ها برای خودش بروبیایی دارد. بسیاری به محض اینکه صدای مسحورکننده‌اش را شنیدند به خریدن آلبوم‌‌هایش روی آوردند تا جایی که تعداد فروش آن در روز اول به طور متوسط به 40 نسخه در هر فروشگاه رسید. یکی از معتبرترین روزنامه‌‌های اروپا در خصوص آلبوم او نوشته است «آثار این هنرمند به قدری زیباست که قلب‌‌ها را تسخیر می‌کند». در کشور‌های عربی البته استقبال نسبتاً بیشتری نسبت به آلبوم سامی یوسف شد. درست همزمان با حلول ماه مبارک رمضان در یکی از کشور‌های عربی تعداد فروش متوسط آلبوم وی در هر فروشگاه به750 نسخه رسید. سامی توانست در مدت یک سال تحول عظیمی در عالم موسیقی و سرود دینی ایجاد کند. اولین آلبومش جزو پرفروش‌ترین‌‌های خاورمیانه و اروپا شد. نماهنگ «المعلم» به مدت 21 هفته در مصر و 12 هفته در ترکیه در صدر جدول آلبوم‌‌های پر فروش بوده است.  

       در سال 2005 آلبوم عالی‌اش «امت من» را، در میان استقبال بی نظیر مردم، با مضامینی و اشعاری قوی و غالباً اجتماعی، آرمان‌گرایانه، معترض و عدالت‌خواهانه منتشر نمود. همین ویژگی است که سامی یوسف را از بسیاری از خواننده‌‌های مسلمان جهان ـ که متأسفانه تنها از اسلام یک دین سکولار شبهه مسیحی (مسیحیت تحریف شده منظور است) و نعوذ با… خدا و پیامبر را یک چهره لیبرال معرفی می‌کنند ـ متمایز می‌کند. اگر به نام آلبوم آخر ـ که آهنگ آغازینش در ابتدا ذکر شده بود ـ یا به نام مؤسسه سامی یوسف «Awaking» (به معنای بیداری) نیز دقت کنیم، شاید مفهوم «بیداری اسلامی» در ذهنمان تداعی شود. ملودی محلی کشور‌های گوناگون، انواع سبک‌‌های موسیقایی و شش زبان  که در این آلبوم از آن‌ها استفاده شده است، شاهدی دیگر بر این مدعاست.

  سامی یوسف تاکنون بیش از 30 کشور در دنیا کنسرت موسیقی برگزار کرده است . از استانبول ترکیه تا کازابلانکای مراکش از ایالات متحده امریکا تا آلمان و بزرگترین کنسرت وی در فشن ترکیه بود که بیش از 200000  نفر شرکت کرده بودند.  سامی یوسف اواخر سال 2007 نیز کنسرتی را برای حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده دارفور منطقه ای جنگ زده در سودان برگزار کرد، این کنسرت در ورزشگاه تاریخی ویمبلی لندن برگزار شد که بیش از 2 میلیون یورو برای مردمان دارفور جمع آوری شد.

  مجله ایندیپندت لقب "Sami Yusuf is the biggest name in Muslim Music - anywhere" ، (بزرگترین نام موسیقی در هر جای جهان اسلام )  و مجله تایمز لقب "Islam"s biggest Rock Star" (بزرگترین ستاره موسیقی اسلام ) را به سامی یوسف دادند.

سامی یوسف دریک نگاه کوتاه (اختصاصی)

نام هنری :سامی یوسف
متولد: 21 جولای 1980( 30 تیر 1359) تهران-ایران
متاهل :همسرش مارگارت (مریم)

 

مسلمان
تحصیلات: تحصیل در اکادمی سلطنتی لندن واکنون در دانشگاه سالفورد درحال ادامه تحصیل موسیقی است .همچنین یک دوره مطالعه اسلامی نیز در دانشگاه الازهر مصر نیز داشته است
محل زندگی : لندن و منچستر (بریتانیا)

علاقه مندی ها: موسیقی وپیگیری تحولات جهانی
موسیقی های مورد علاقه :
A devotee of Bach, Chopin, U2, Sting
موسیقی ایرانی (داریوش رفیعی , پرویز یاحقی, جلیل شهناز ,فرهنگ شریف ,غلامحسن بنان .و....)
موسیقی مقامی خاورمیانه
مهارت نواختن در پیانو ,ویولون ,عود, تار ,تنبک ,سنتور
ساز مورد علاقه:پیانو
فیلمهای مورد علاقه :الماس خونین ,ایندینا جونز ,جنگهای ستارگان, پدرخوانده و.....
علاقه ها وفعالیتهای روزانه وشخصی:مطالعه, سینما, پیاده روی, غذاخوردن بیرون از منزل
درامد سالیانه:بیشتر از 250000 دلار
دوستان نزدیک:باراخریگی, وسیم مالک ,هانی اسامه

 

البومها و میزان :المعلم 2003::یک میلیون نسخه
امت من: 2005:: سه میلیون
لقبهای رسانه ای : ستاره بزرگ راک اسلامی (مجله تایم) ,صدای صلح( رسانه مصری) ,ستاره مقدس راک (گاردین ایندیپندنت :بریتانیا) , پسر ایران(شهروند امروز), پسرمحبوب خاورمیانه (مجله تازه)
کنسرت: در بیش از 30 کشور اجرا داشته که بیشتر خیریه بوده ,بزرگترین کنسرت در استانبول سال 2007 با حضور 200 هزار نفر
مسئولیتهای افتخاری: سفیر موسسه خیریه اسلامی در لندن ,سفیر فرهنگی بریتانیا در مصر
ملاقاتهای ویژه :دیدار با نخست وزیر یمن وامیر امارات , وزیر فرهنگ الجزایر و دیدار با وزیر امور خارجه بریتانیا دیوید میلی بند
فعالیت اجتماعی سامی یوسف: حضور در دارفور برای کمک به مردم سودان, اجرای کنسرت صلح در لندن با جمع اوری خیریه به میزان 2 میلیون حضور در کنفرانس های اجتماعی اسلامی و دیدار با رهبران مذهبی مسلمان

احمدی‌نژاد : دولت دهم بطور کامل پایبند و تابع ولایت فقیه است

 بسمه تعالی:

خبرگزاری فارس:رئیس‌جمهور با تشکر عمیق از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را ، بطور کامل پایبند به "ولایت فقیه " خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت و از محورهای اصلی "اعتقادی و کاری "دولت برشمرد.


به گزارش خبرگزاری فارس، در جلسه عصرامروز هیأت دولت که به ریاست احمدی‌نژاد تشکیل شد مهمترین مسائل داخلی و خارجی بررسی شد. اعضای هیأت دولت در این جلسه بویژه با توجه به سال جهاد اقتصادی، درباره لوایح و طرحهای مختلف بررسی و رایزنی کردند.
رئیس جمهور در این جلسه با تشکر عمیق از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را ، بطور کامل پایبند به "ولایت فقیه " خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت و از محورهای اصلی "اعتقادی و کاری "دولت برشمرد.
احمدی‌نژاد با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القای ناکارآمدی نظام گفت: مهمترین عامل ناامیدی و یأس دشمن ،‌اثبات کارآمدی نظام اسلامی است و دولت دهم در این زمینه درهمه عرصه ها، کارهای بزرگی کرده است و با اقتدار به تلاش خود برای اثبات کارامدی نظام ادامه خواهد داد.
رئیس جمهور با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القاء شکاف در نظام اسلامی گفت: دولت همانند ملت در پرتو ایمان و عشق به اسلام و نظام و ولایت، حرکت می‌کند و دشمنان و منحرفان مطمئن باشند از اینگونه تلاشها به هیچ نتیجه ای نمی‌رسند.
رئیس جمهور افزود: نظام استکبار و رژیم پلید و نامشروع صهیونیستی بدانند که مقابله کامل نظام اسلامی، با ظالمان و ستمگران جهانی ادامه خواهد یافت و به یاری پروردگار مسلمانان شاهد محو رژیم غاصب صهیونیستی خواهند بود.

ضرغامی: از سوءاستفاده دشمنان در مسائل اخیر به رئیس‌جمهور گزارش د

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: رئیس سازمان صداوسیما گفت: در جلسه امروز هیأت دولت گزارشی از سوءاستفاده دشمنان از مسائل اخیر را به رئیس‌جمهور ارائه کردم.


به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که بعد از ظهر امروز در حاشیه جلسه هیأت دولت با خبرنگاران گفت‌وگو می‌کرد در خصوص مسائل اخیر و وضعیت امروز هیأت دولت گفت: در طول این مدت شبکه‌های استکباری و دشمنان انقلاب سعی کردند بهره‌برداری سوء خود را از مسائل داخل کشور انجام دهند که به تعبیر مقام معظم رهبری این مسائل جزئی بوده و اهمیتی ندارد.
وی با بیان اینکه در کشور ما بن‌بستی وجود ندارد و همه فرآیندهای اجرایی کشور در قانون اساسی پیش‌بینی شده است، اظهار داشت: با توجه به جایگاه رفیع مقام معظم رهبری بن‌بستی در مسائل اجرایی نمی‌بینیم.
ضرغامی ادامه داد: در طول این مدت دشمنان تلاش زیادی کردند، عروسی گرفتند و خوشحال بودند که روزنه‌ای پیدا کرده و به انقلاب آسیب برسانند که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب در طول این 2-3 روز به آن اشاره شد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: تلاش ما این بود بخشی از این فضا را خدمت رئیس‌جمهور انتقال دهیم، هرچند که به اعتقاد بنده ایشان از این مسائل بی‌اطلاع نبودند.
رئیس سازمان صداوسیما به سخنان رئیس‌جمهور در جلسه امروز هیأت دولت اشاره و خاطرنشان کرد: با صحبت روشنی که امروز رئیس‌جمهور در خصوص صهیونیسم‌، استکبار و دشمنان داشت آنها باید کلاً ناامید باشند از اینکه بتوانند در صفوف مستحکم ملت و در رابطه بین ملت و مسئولان با رهبری رخنه‌ای ایجاد کرده و از آن استفاده کنند.
ضرغامی در پایان تصریح کرد: مسائل کشور به طور طبیعی پیش می‌رود و همه فرآیندهای اجرایی در قانون اساسی پیش‌بینی شده است.

پیام احمدی نژاد به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس

 لزوم تلاش برای روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی

خبرگزاری فارس: رئیس‌جمهور در پیامی به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس بر لزوم تلاش برای روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی تأکید کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از دفتر امور رسانه‌های ریاست‌جمهوری، رییس‌جمهور امروز به مناسبت روز ملی خلیج فارس در پیامی به جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج‌فارس، پاسداشت نام بلند خلیج‌فارس را به عنوان مظهر صلح و برادری وظیفه آحاد ایرانیان پاک‌نهاد دانست و با تقدیر از برگزارکنندگان این جشنواره اظهار امیدواری کرد دست‌اندرکاران جشنواره خلیج‌فارس با کوشش خستگی‌ناپذیرشان کاری را که آغاز کرده‌اند در عرصه‌های بین‌المللی گسترش دهند و مایه روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی مان شوند.

متن کامل پیام محمود احمدی‌نژاد بدین شرح است:
بسمه تعالی
اهمیت و جایگاه خلیج همیشه فارس در شکل گیری فرهنگ و تمدن عظیم ایران و تاثیر آن بر تمدن بشری چنان است که بسیاری از مورخان از این پهنه نیلگون به عنوان "گاهواره تمدن " یاد کرده‌اند.

اگر چه تعداد کسانی که بر این واقعیت هزاران ساله چشم بسته اند کم نیست، اما حقیقتی هم که بر همگان آشکار است، آن که این خطه پهناور گنجینه‌ای ارزشمند از اسطوره‌ها، حماسه‌ها و آئین‌های ناب و ماندگار را از زمان های دور تا به امروز در خود جای داده است؛ گنجینه‌ای که تلاش برای صیانت از آن و پاسداشت نام بلند خلیج فارس به‌عنوان مظهر صلح و برادری، وظیفه آحاد ایرانیان پاک نهاد است.
برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری خلیج فارس، فرصت و بستری است تا داشته‌های گران سنگ این سرزمین کهن، از ظلم ستیزی و رشادت مردمانش در طول تمدن دیرپای تاریخی تا پیام جهان شمول صلح و عدالت و برادری از سوی ایران اسلامی، بیش از پیش به جهانیان معرفی شود.
مطمئنم دستاوردهای این حرکت ارزشمند مایه افتخار و بهره‌گیری نسل‌های آینده خواهد بود و فرزندان عزیز ایران در سراسر جهان با سرافرازی از آن یاد خواهند کرد؛ همچنان که وجدان‌های بیدار بشری سر تعظیم در برابر تمام نیکی‌هایی که از این منطقه جوشیده، فرود خواهند آورد.
اینجانب از تمامی هنرمندان متعهد، مورخان، نویسندگان، دانشمندان، محققان و دست‌اندرکاران برگزاری جشنواره تقدیر می‌کنم و امیدوارم با کوشش خستگی‌ناپذیرشان کاری را که آغاز کرده‌اند به عرصه‌های بین‌المللی گسترش دهند و مایه روسیاهی و پشیمانی دشمنان هویت، تاریخ و فرهنگ درخشان دینی و ملی‌مان شوند. ان شاءالله

اخبار ویژه برخی روز نامه های 10 اردیبهشت 90

 بسمه تعالی

جمهوری اسلامی

*آیت‌الله مصباح یزدی گفت: ولایت فقیه در زمان معصوم هم وجود داشته و مخالفت با آن، درحد شرک بالله است. وی که در دیدار جمعی از پاسداران سخن می‌گفت افزود: فقها، وارثان معصومین و قرآن هستند و اگر کسی به دستور غیرخدا عمل کند در حقیقت به شرک در ربوبیت تشریعی گرفتار شده است. آیت‌الله مصباح همچنین گفت: اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم و بدانیم که مخالفت با ولی فقیه مخالفت با ائمه و براساس روایات در حد شرک بالله است.

* بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور مشائی سالن همایش را ترک کردند. فرج اله سلحشور در گفت و گو با جهان با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشائی و دولت پیام روشن داشت گفت: مشائی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند. این اعتراض پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان رئیس دفتر رئیس‌جمهور بود. به همین دلیل زمانی که مشائی خواست پشت تریبون قرار گیرد بنده و بسیاری دیگر از هنرمندان حزب اللهی سالن را ترک کردیم. وی ادامه داد: رئیس‌جمهور هم بداند که تا زمانی مورد تأیید ما و بچه حزب اللهی هاست که مورد تأیید رهبر انقلاب باشد. یعنی زمانی که آقا لحظه‌ای حمایت شان را از دولت و رئیس دولت بردارند مردم بر آنها خط بطلان خواهند کشید. با توجه به اینکه جشنواره هنری فیلم کیش با هزینه‌های میلیاردی در جزیره کیش برگزار شد، معلوم نیست هنرمندان متعهد باچه توجیهی در آن شرکت کردند.

* جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: امروز مشایی رئیس‌جمهور اصلی است، دخالت در وزارتخانه‌ها و مسائل وزارت اطلاعات حاکی از دخالت‌های او است. به گزارش ایسنا حجت الاسلام ذوالنور، که در مشهد سخن می‌گفت، در پاسخ به سوالی درخصوص دلیل استمرار ارتباط احمدی نژاد با مشایی گفت: آقای احمدی نژاد دست به طناب پوسیده آقای مشایی دارد، ایشان ارادت ویژه‌ای به آقای مشایی دارند و گفت: مشایی قله است یا درجای دیگر گفته‌اند در مسائلی که فکر ما از درک آن عاجز است، مشایی آن را درک می‌کند. حجت الاسلام ذوالنور با بیان اینکه یک جریان انحرافی در دولت فعال است، افزود: این جریان چون فکر می‌کند آمریکا باعث اصلی تحولات منطقه است، می‌گوید پس نباید باحکام عرب ارتباط را از دست بدهیم که این‌ها کج فهمی کامل است. همچنین CD به سوی ظهور که از اطرافیان آقای احمدی نژاد و مشایی تهیه شده است نمونه دیگری است که همه این شرها از وجود آقای مشایی نشات می‌گیرد. وی با بیان اینکه رئیس‌جمهور اختیاراتی دارد و عزل و نصب از جمله اختیارات اوست، ادامه داد: رئیس‌جمهور اگر نتوانست با وزیری کار کند مختار است او را تعویض کند، اما گاهی اوقات عزل‌ها با هدف خاصی انجام می‌شود؛ مسائل به وجود آمده در وزارت اطلاعات حکایت از القائات آقای مشایی دارد که دنبال لیست انتخابات است چون مصلحی واقعیت‌ها را منتقل می‌کند پس باید برود تا مانعی برای تفکرات مشایی نباشد.

کیهان

کروبی را دوست دارم چون به امام پشت کرده است! (خبر ویژه)

یک مواجب بگیر علنی سازمان جاسوسی آمریکا، از کروبی به خاطر تغییر در مواضع و بازگشت از خط امام، و جمع آوری شماری از مشاوران مسئله دار به گرد خود در سال های گذشته تعریف و تمجید کرد. مجید محمدی همکار رادیو فردا پیش از این، جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای سرویس های جاسوسی غرب را شغلی شرافتمندانه! خوانده و از گروه های اپوزیسیون به صورت علنی خواسته بود رودربایستی را در همکاری با رژیم های غربی کنار بگذارند و در دریافت پول از این دولت ها شرمندگی به خرج ندهند.

وی اکنون ضمن مقاله ای افتضاحی و تحمیق آمیز در گویانیوز ادعا می کند: کروبی چهره شاخص دهه گذشته بود. او در منش و باورها به سوی دیگرخواهی و حریت تغییر موضع داد. کروبی دو دهه بعد در برابر نظریه ولایت فقیه خمینی ایستاده و بیشترین آمادگی را برای پذیرش حکومت سکولار داراست. او در کنار موسوی به ولایت مطلقه فقیه ضربه زدند[!؟] و علاقه آنان به خمینی، ایدئولوژیک نیست.

وی همچنین علت دیگر ستایش خود از کروبی را ادعای- دروغ- وی مبنی بر تجاوز به بازداشت شدگان در زندان عنوان کرد و از این که کروبی با آبروی نظام بازی کرد ابراز رضایت کرد. این مواجب بگیر سرویس جاسوسی سیا همچنین جمع آوری مشاوران مسئله دار از نگاه حکومت نظیر مجتبی واحدی، عباس عبدی، عماد باقی، احمد زیدآبادی، تقی رحمانی و کرباسچی را از دیگر دلایل علاقه خود به کروبی عنوان کرده و می نویسد: مرحوم منتظری هم کم و بیش دارای همین مشخصه ها در دهه 60 بود و از حقوق بهائیان دفاع می کرد.

خاطرنشان می شود در اوج تحرکات فتنه گران در سال 88، مجید محمدی ضمن مقالاتی که از سوی رادیو فردا منتشر شده تصریح کرده بزرگ مانع جنبش سبز نه رئیس جمهور و رهبری و نه حتی قانون اساسی بلکه اسلامگرایی مردم ایران است. وی همچنین تصریح کرده بود سبزها دنبال آنند که بتوانند راحت عرق خوری کنند و با مینی ژوپ و شلوارک و بدون حجاب به خیابان بیایند! البته این عضو متواری حلقه کیان به لحاظ حیثیت و آبرو، چنین کشف حجاب شخصیتی را در برابر سازمان سیا انجام داد و پس از آن در صدد برآمد برای خود هم قطار پیدا کند.

این همه آسمان و ریسمان برای چیست؟! (خبر ویژه)

آقای علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور محترم، مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی- ایرنا- و سرپرست مؤسسه مطبوعاتی ایران، در «وب سایت» شخصی خود مقاله ای نوشته است که به لحاظ متن ناشیانه آن، تأسف بار و به لحاظ آسمان و ریسمان کردن های کودکانه و غیر منطقی، تعجب آور است. ایشان در این یادداشت که ظاهراً در دفاع از آقای دکتر احمدی نژاد نوشته شده، آورده است؛ «او دردمند است، گویا خاری در گلویش فرو رفته است. نه می تواند آن را فرو برد و نه می تواند آن را برون کشد. از توهین های ناجوانمردانه ای که به نام دفاع از دین و انقلاب نثارش کرده اند، دلش به درد آمده است. قلبش را شکسته اند. می گوید که پس از سال ها نوکری مردم و حرکت بر مدار ولایت، به ضدیت با انقلاب و رهبری متهم شده است. همکارانش را فراماسونر و منحرف خوانده اند و او زانوی غم بغل کرده است. کسانی که باید زبانهایشان به مدح و ثنا باز شود، زشت گویی و لعن و نفرین را نثار یاران وفادارش می کنند»!

درباره این یادداشت گفتنی است که:

الف: آقای جوانفکر توضیح نمی دهد چه اتفاقی افتاده است و از کنار این نکته بسیار ساده و بدیهی به آسانی - و شاید به خیال خود با زرنگی!- عبور می کند که ماجرا به عزل آقای مصلحی از وزارت اطلاعات و حکم رهبر معظم انقلاب مبنی بر ابقای ایشان در پست وزارت مربوطه می شود. فقط همین! و راه حل قانونی، شرعی، ولایی و عقلایی آن نیز پذیرش بی چون و چرای این حکم ولایی و قانونی است. بنابراین، اینهمه آسمان و ریسمان کردن های کودکانه برای چیست؟ و چرا جرم خود را به دیگران نسبت می دهید؟!

ب: آقای جوانفکر به بهانه دفاع از رئیس جمهور محترم، همه تلاش خود را برای تبرئه یک جریان انحرافی به کار گرفته است، یعنی باز هم آقای احمدی نژاد را برای جریان انحرافی یاد شده هزینه کرده است و این، دقیقاً همان برخورد غیردوستانه و سودجویانه با رئیس جمهور محترم است.

ج: حضور جریان انحرافی مورد اشاره در کنار ریاست محترم جمهوری اگرچه همواره مورد اعتراض دوستداران واقعی آقای احمدی نژاد بوده است ولی در ماجرای اخیر، سخن درباره ابقای وزیر اطلاعات است و معلوم نیست - البته برای ما معلوم است- که چرا جریان انحرافی یاد شده سعی دارد از این نمط برای خود کلاهی دست و پا کند!

د: و بالاخره؛ خدا بر درجات امام راحل(ره) بیفزاید که در اینگونه موارد به داستانی اشاره کرده و می فرمودند؛ یک آدم ترسناک و بدقواره، کودکی را در آغوش گرفته و سعی در آرام کردن وی داشت، اما ناآرامی کودک هر لحظه بیشتر می شد. شخص عاقل و کاردانی به وی گفت؛ مرد حسابی! این کودک از خود تو می ترسد و گریه می کند. او را زمین بگذار و از کنارش دور شو، آرام می شود.

و گفتنی های فراوان دیگری که به بعد موکول می کنیم.

آقای تاجزاده! قمپز در نکن! (خبر ویژه)

سایت های وابسته به ضدانقلابیون فراری و رسانه های بیگانه اخیراً از نامه ای خبر داده اند که ادعا می کنند مصطفی تاجزاده از زندان خطاب به مدیر مسئول کیهان فرستاده و در آن از شریعتمداری دعوت به مناظره کرده است! این نامه اگرچه در سطح وسیعی از سوی رسانه های حامی فتنه و رادیوها و شبکه های تلویزیونی بیگانه منتشر شده ولی هیچ نسخه ای از آن برای کیهان ارسال نشده است و حال آن که اگر ارسال نامه از سوی تاجزاده صحت داشته و مانند بیانیه های حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از لندن نوشته نشده باشد، لااقل بایستی نسخه ای از آن برای کیهان فرستاده می شد. ولی صرفنظر از واقعی یا جعلی بودن این نامه باید گفت مدیر مسئول کیهان بارها آمادگی خود را برای مناظره با سران و عوامل اصلی فتنه اعلام کرده است و برای انجام آن هیچ قید و شرط و اما و اگری هم قائل نشده است ولی برای مناظره با آقای تاجزاده فقط یک شرط قائل است و آن، این که، سران فتنه و یا لااقل یکی از آنان اعلام کند که تاجزاده نماینده آنهاست و نتیجه مناظره را، هرچه باشد می پذیرند، این شرط برای آن است که فتنه گران بعد از انجام مناظره «جرزنی» نکنند، چرا که پیش از این وقتی آقای تاجزاده با صراحت در جمع دوستان و همفکران خود در زندان- که فیلم آن نیز منتشر شده است- اعتراف کرد «در انتخابات ریاست جمهوری دهم هیچ تقلبی صورت نگرفته است» و تأکید کرد که «من معاون وزیر کشور بودم و چند انتخابات برگزار کرده ام و می دانم که با توجه به ساختار و مکانیسم انتخابات تقلب غیر ممکن است» و... همین سران فتنه و گروههای ضد انقلاب فراری که نمی توانستند اصل خبر و اعتراف تاجزاده را انکار کنند، اعلام کردند» «تاجزاده» اگرچه عضو مرکزیت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بوده است ولی در جایگاهی نیست که بتواند به نمایندگی از جنبش سبز -بخوانید فتنه آمریکایی، اسرائیلی- اظهار نظر کند!

ادعای آقای تاجزاده برای مناظره با مدیر مسئول کیهان در حالی است که درجریان فتنه 88 هیچ یک از آنها حاضر به مناظره با شریعتمداری نشده بودند و در چند مورد نیز که قرار به مناظره در فضای دانشجویی بود، بعد از اعلام حضور مدیر مسئول کیهان، آقایان انصراف خود را اعلام داشته و پیشنهاد کرده بودند که طرف مناظره را خودشان انتخاب خواهند کرد.

و اما، به نظر ما- که دلایل و شواهد فراوانی هم برای اثبات آن داریم- آقای تاجزاده درباره مناظره فقط بلوف زده است و هدف اصلی از این بلوف، رسوایی ناشی از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و فشار هواداران فریب خورده به سران و عوامل فتنه است که آنان را ستون پنجم دشمن و عامل فریب خود می دانند. سران فتنه قصد دارند از این طریق برای فریب خوردگان و رهایی از فشار شدید خانواده های آنان، توجیهی دست و پا کنند و از سوی دیگر برای مدیران بیرونی فتنه پالس بفرستند که هنوز زنده هستند و نباید از آنها قطع امید شود. ولی با این فرض که آقای تاجزاده واقعاً حاضر به مناظره است، مدیر مسئول کیهان آمادگی کامل خود را اعلام می دارد و از هم اکنون تأکید می کند که موضوع مناظره «وابستگی سران و عوامل فتنه به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس» است و کیهان آماده است بدون آن که حتی به یک «سند محرمانه» اشاره کند، با استناد به شواهد و اسناد آشکار ثابت کند که تاجزاده و سایر عوامل اصلی و سران فتنه 88 در ارتباط مستقیم با سرویس های اطلاعاتی موساد، سیا و MI6 بوده اند و هیچ یک از مراحل چندگانه فتنه 88 بیرون از دستورالعمل - از قبل اعلام شده- سرویس های مورد اشاره نبوده است و تأکید می شود مدیر مسئول کیهان در این مناظره فقط به اسنادی تکیه می کند که مورد تأیید سران و عوامل فتنه نیز هست. با این حساب اگر آقای تاجزاده، خود و دوستانش را وطن فروش و عامل مستقیم سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمی داند باید از موضوع مناظره استقبال کند.

گفتنی است در همه نظام های حقوقی هرگاه «جرم مشهودی» واقع شود مثلاً؛ شخصی در مقابل چشم همگان، مرتکب قتل یا سرقت شده باشد، ارائه دلیل و سند برای رفع اتهام برعهده مجرم مشهود است، یعنی قاتل باید دلیل و سندی ارائه کند که فی المثل قصد قتل طرف مقابل را نداشته است و یا از روی اشتباه!! وارد منزل دیگری شده و باز هم به طور تصادفی و اشتباهاً اموال را به سرقت برده است!! از این زاویه حقوقی، سران و عوامل اصلی فتنه که آشکارا با دشمنان بیرونی و گروههای ضدانقلاب و تروریستی همکاری و ائتلاف داشته اند باید پاسخگوی جنایت خویش باشند و دلیل و سند قابل قبولی ارائه کنند که این همراهی و ائتلاف و جنایاتی که مرتکب شده اند به طور - مثلاً- تصادفی و اتفاقی بوده است!!

و اما در حالت دوم گفته می شود که «البینه علی المدعی» یعنی ارائه دلیل و سند برعهده ادعا کننده است. از این زاویه حقوقی نیز کیهان اسناد فراوان و غیر قابل تردید و ضمناً کاملاً آشکاری در دست دارد که از رابطه مستقیم سران و عوامل اصلی فتنه با سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلیس حکایت می کند. خب! ملاحظه می کنید که کیهان از هر طریق و در هر بستر و چارچوبی که آقای تاجزاده بخواهد حاضر به مناظره با ایشان و اثبات قطعی وابستگی آنها به سرویس های اطلاعاتی بیگانه است. ولی برای آن که آقایان مثل همیشه بعد از انجام مناظره جرزنی نکنند و مثلاً ادعا نکنند که تاجزاده به آنها ربطی ندارد، لازم است لااقل یکی از سران فتنه اعلام کند که نتیجه مناظره را هر چه باشد می پذیرد.

از تلافی ایران می ترسیم (خبر ویژه)

مشاور سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی از اوباما خواست به صورت علنی از براندازی در ایران حمایت کند.

چاک فریلیچ (عضو برنامه امنیت بین المللی در مرکز بلفر مدرسه کندی) در روزنامه کریستین ساینس مانیتور نوشت: آمریکا باید به فکر براندازی علنی حکومت در ایران به عنوان اولویت نخست سیاستگذاری برای خاورمیانه باشد چرا که اگر چنین اتفاقی بیفتد، کل منطقه تغییر خواهد کرد و ما را به خاورمیانه جدیدی که پیش از این مطرح کرده ایم، خواهد رساند.

وی در این نوشته سرتا پا تناقض خود از یک سو خطاب به اوباما پیشنهاد کرد که «از مردم ایران برای شورش دعوت و حمایت کند و تردید را کنار بگذارد» و از سوی دیگر خواستار تحریم جدی ایران شد و نوشت: تحریم ها را باید شدت بخشید. این تحریم های جدی البته روی مردم اثر می گذارد اما باید دانست که تغییر ارزان به دست نمی آید و دردناک است(!)

وی در عین حال درباره حمله نظامی گفت: ایران لیبی نیست. ایران کشور خیلی بزرگی است و قابلیت های تلافی گسترده ای دارد و استفاده از گزینه های معمول نظامی علیه آن عملی نیست.

کیش سخنران جشنواره در کیشچ (خبر ویژه)

بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور اسفندیار مشایی سالن همایش را ترک کردند.

فرج الله سلحشور در گفت وگو با جهان با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشایی پیام روشنی داشت، گفت: مشایی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند. این اعتراض، پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان مشایی بود. به همین دلیل زمانی که وی خواست پشت تریبون قرار گیرد بنده و بسیاری دیگر از هنرمندان حزب اللهی سالن را ترک کردیم.

سلحشور با بیان اینکه ما به نشانه اعتراض به شخصیت منحرف مشایی سالن را ترک کردیم، اظهار داشت: بنده و آقایان کاسه ساز، شرف الدین، رستگار، ایل خانی و محمود حیدریان و ناصر هاشم زاده، جمال شورجه و سلطانی و بسیاری دیگر از مدعوین سالن را ترک کردیم تا به او بفهمانیم که مورد قبول ما نیست.

یادآور می شود رحیم مشایی در این جلسه از وزارت ارشاد، معاونت سینمایی و دفتر مناطق آزاد خواست جلوه های تلاش هنرمندان کشور را به جهان عرضه کنند.

کشورهای صنعتی روی موج توسعه رآکتورهای اتمی (خبر ویژه)

بیش از دو سوم رآکتورهای هسته ای جهان در 8 کشور صنعتی قرار دارد.

آمار آژانس بین المللی انرژی اتمی حاکی از آن است که از 442 رآکتور هسته ای فعال یا در حال احداث در جهان، 315 رآکتور در 8 کشور صنعتی قرار دارد. آمریکا، فرانسه، ژاپن، روسیه، انگلیس، کانادا، آلمان و چین به ترتیب دارای104، 58، 54، 32، 19، 18، 17 و 13 رآکتور هستند. کشورهای کره جنوبی، هند، اوکراین، سوئد، اسپانیا، بلژیک، جمهوی چک، تایوان، سوئیس، فنلاند، اسلواکی و مجارستان نیز مجموعاً از 94 رآکتور اتمی برخوردار هستند.

باراک اوباما سال گذشته دستور احداث چند رآکتور اتمی جدید را در آمریکا صادر کرد و گفت: انرژی هسته ای، انرژی پاک است و برای ما که با تجدید ناپذیری منابع نفتی و تهدیدهای گوناگون حاشیه آن روبرو هستیم، توسعه فناوری هسته ای، یک اقدام راهبردی است.

گزارش بی بی سی حاکی از آن است که با وجود اتفاق نیروگاه فوکوشیما، کشورهای جهان در حال گسترش نیروگاه های اتمی برای مصارف غیرنظامی و صلح آمیز هستند. ژاپن هم اکنون دارای 54 نیروگاه اتمی است.

یادآوری می شود رسانه های غربی به بهانه اتفاق رآکتور فوکوشیمای ژاپن جنجال گسترده ای علیه برنامه هسته ای ایران و نیروگاه بوشهر به راه انداختند.

فیلترینگ رسمی اینترنت در دستور کار اتحادیه اروپا (خبر ویژه)

اتحادیه اروپا به طور رسمی و علنی به سیاست فیلترینگ اینترنت روی می آورد.

گزارش ها حاکی از آن است که کارگروهی به نام «پیگرد قضایی» در بخش امور دادگستری و امنیت کشورها در شورای اتحادیه اروپا مشغول تدوین یک پروتکل امنیتی برای محدود کردن شبکه اینترنت است. هدف از این اقدام، «ایجاد یک فضای سایبر اروپایی امن با مرزهای مجازی شنگن» اعلام شده است.

در پروتکلی که از نشست این گروه منتشر شده است، سخن از مسدود ساختن صفحه های اینترنتی ای است که محتوای آنها «غیرمجاز/ خلاف قانون» تشخیص داده شود. در این پروتکل آمده است: هدف از این اقدام پدید آوردن «یک فضای سایبری امن و یکدست» در درون اروپا با «مرزهای مجازی شنگن» است. براساس پیشنهاد این کارگروه، قرار است «لیست سیاهی» از «صفحه های غیرمجاز» تهیه و تنظیم شود. این کارگروه همچنین طرح شبکه اینترنتی ای را برای اروپا درمی اندازد که در آن «دروازه های ورودی مشخصی» تعریف شده است. براساس این طرح، خدمات دهندگان اینترنتی موظف هستند سایت هایی که نامشان در این لیست آمده را مسدود کنند.

سابقه بحث بر سر محدود کردن اینترنت در اتحادیه اروپا به سال 2010 برمی گردد. در این سال پیش نویس طرح مسدودسازی سایت های اینترنتی در پارلمان اتحادیه اروپا مطرح و به رای گذاشته شد.

دویچه وله درباره اقدام اخیر اروپا نوشت: انتشار خبر تلاش اتحادیه اروپا برای تعیین مرزهای مجازی گزارش اخیر «فریدوم هاوس» را به خاطر می آورد که در آن نوشته شده، نه تنها در چین که «در کشورهایی دموکرات مانند برزیل، هند، اندونزی، کره جنوبی، ترکیه و بریتانیا هم آزادی اینترنت با تهدیدات حقوقی، سانسور یا کنترل های دولتی فزاینده روبروست.»

خراسان

صداقت مدعی شد

نسخه عربی پایگاه اطلاع رسانی واحد مرکزی خبر ؛ در خبری به نقل از وزیر امور خارجه مصر از واژه ای جعلی به جای خلیج فارس استفاده کرد .این خبر روز چهارشنبه هفتم اردیبهشت ماه ( 27 آوریل 2011)در ساعت 3 و 45 دقیقه و 48 ثانیه روی خروجی عربی پایگاه اطلاع رسانی واحد مرکزی خبر قرار گرفته است .

افکار نوشت

سایت روزنامه ایران در یادداشتی خطاب به رئیس جمهور نوشت:علی وار صبوری کنید. آخرالزمان و فتنه خیزی، آنچنان در هم تنیده‌اند که گاهی نمی‌توان فهمید از کدام یک دیگری شناخته می‌شود.

تابناک نوشت

در حالی که قرار بود دکتر الهام بعد از نماز مغرب و عشا روز چهارشنبه در خصوص تحولات بحرین در مسجد سجاد مشهد با دعوت انصارحزب ا.. مشهد سخنرانی کند، به رغم حضور وی در این مسجد، با مخالفت شورای تامین فرمانداری مشهدمراسم لغو شد.

عصر ایران مدعی شد

سایت دولتی دویچه وله آلمان نوشت: دویچه وله در ارتباط با سخنان اخیر سفیر ایران در برلین و ادعای او مبنی بر مناسبات حسنه آلمان و ایران موضع رسمی وزارت امورخارجه آلمان را جویا شد. سخنگوی این وزارتخانه ادعاهای سفیر جمهوری اسلامی را نادرست خواند.

تابناک خبرداد

پرویز داودی رئیس مرکز استراتژیک ریاست جمهوری از تدوین منشور جمهوری اسلامی ایران و تقدیم آن به رهبر معظم انقلاب اسلامی خبر داد.

جماران نوشت

سید سراج‌الدین موسوی عضو بیت امام خمینی (ره) خبر منتشر شده در برخی سایت‌های اینترنتی در خصوص کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری را تکذیب کرد.

پارسینه

طی حکمی از سوی محمد سعادتی استاندار جدید گیلان، محمد آل حبیب وبلاگ نویس حامی مشایی مشاور اجتماعی استاندار گیلان شد

آتی نوشت

علی مطهری نماینده تهران در مجلس‌ گفت: شیوایی و روان بودن آثار شهید مطهری در آثار آیت‌ا... مصباح‌یزدی قابل مشاهده است.

الف مدعی شد

بیش از ۵۰ نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش دراعتراض به حضور مشائی سالن همایش را ترک کردند.

جهان نوشت

در پایان چهلمین روز نمایش «اخراجی‌ها۳»، این فیلم با گیشه دو میلیاردی در تهران و سه میلیاردی در شهرستان‌ها به مجموع فروش پنج میلیارد تومان رسید.

الف مدعی شد

دکتر حمید میرزاده گزینه اصلی دانشگاه آزاداسلامی برای جایگزینی دکترجاسبی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خواهد بود. از برخی چهره‌ها همچون فرهاد دانشجو، شجاعی‌فرد، فرهاد رهبر، حمید میرزاده، غلامحسین الهام و کریم زارع به عنوان گزینه‌های احتمالی برای تصدی ریاست دانشگاه آزاد و جانشینی عبدا... جاسبی یاد می‌شود.

مشرق مدعی شد

دیپلمات ارشد آمریکایی به وزارت خارجه آمریکا هشدار داد که فعالیت‌های این وزارت‌خانه در توییتر و فیس‌بوک با هدف برقرار کردن ارتباط با جوامع خارجی می‌تواند به منزله بازی با آتش باشد.

قدس

ادعای مضحک مقام عرب درباره ایران

ایسنا - علی الدقباسی، رئیس پارلمانهای کشورهای عربی در نشست مطبوعاتی درباره مواضع پارلمانهای عربی در قبال ایران و آنچه دخالت ایران در امور داخلی بحرین نامیده می شود، در اظهاراتی دوپهلو با بیان اینکه ایران دولتی مسلمان و همسایه ما است و تلاش می کنیم با کمک هم فضایی از گفتگو براساس اصولی روشن و صریح ایجاد کنیم، با متهم کردن ایران گفت: اقداماتی که ایران در کشورهای حوزه خلیج (فارس) انجام می دهد، از نظر ما مردود است.

50 نفر از هنرمندان جلسه سخنرانی «مشایی» را ترک کردند

پارسینه - بیش از 50 نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم کیش در اعتراض به حضور مشایی سالن همایش را ترک کردند. فرج ا.. سلحشور با بیان اینکه خروج هنرمندان متعهد از سالن سینما برای مشایی و دولت پیام روشن داشت گفت:مشایی وقتی وارد سالن همایش شد بسیاری از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترک کردند.

این اعتراض پاسخی به عملکرد و رفتار و سخنان رئیس دفتر رئیس جمهور بود. وی با بیان اینکه ما به نشانه اعتراض به شخصیت منحرف مشایی سالن را ترک کردیم اظهار داشت:بنده و آقایان کاسه ساز، شرف الدین، رستگار، ایل خانی و محمود حیدریان و ناصر هاشم زاده، جمال شورجه وسلطانی و بسیاری دیگر از مدعوین سالن را ترک کردیم تا به او بفهمانیم که مورد قبول ما نیست.وی گفت:ر ئیس جمهور هم بداند که تازمانی مورد تأیید ما و بچه حزب اللهی هاست که مورد تأیید رهبر انقلاب باشد. یعنی زمانی که آقا لحظه ای حمایت شان را از دولت و رئیس دولت بردارند مردم بر آنها خط بطلان می کشند.

نبوی: من توطئه ای علیه رئیس جمهور نمی بینم

مهر- مرتضی نبوی قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین در نشست خبری با خبرنگاران، درخصوص استعفای وزیر اطلاعات و حاشیه هایی که پس از این استعفا بوجود آمد،گفت: امیدوارم چالشهای بوجود آمده پس از نامه رهبری حل شده باشد.

نبوی درخصوص اینکه در محافل رسانه ای مطرح می شود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام، علیه رئیس جمهور توطئه می شود، گفت: بنده به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت، توطئه ای علیه دولت نمی بینم.

پاسخ رد بشاراسد به خواسته های ضد ایرانی

ایرنا - روزنامه لبنانی السفیر نوشت: برخی مقامات دولتهایی عربی و اروپایی با سفر به سوریه خواستار جدایی دمشق از محور مقاومت شدند تا سوریه را در جنگ آمریکایی خود علیه ایران در کنار خود ببینند اما اسد با رد این خواسته ها آرزوی آنها را ناکام گذاشت.

درخواست سیاسی «یوسف اسلام» از ایران

عصر ایران - «یوسف اسلام» خواننده مسلمان انگلیسی از ایران درخواست کرد که دو زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی را از زندان آزاد کند.این خبر را وب سایت شبکه ای بی سی آمریکا منتشر کرد.

شیخ الازهر: وهابیت بدعت در اسلام است

شبکه خبری العالم - شیخ علوی امین ، استاد دانشگاه الازهر مصر با اشاره به این که مصر هرگز وهابیت را به رسمیت نمی شناسد، گفت: وهابیت بدعت در اسلام است و هیچ پایه و اساسی در شریعت اسلامی ندارد.

تکذیب بازداشت سعید حدادیان

صراط نیوز- در حالی که برخی از رسانه ها به انتشار خبر بازداشت حاج سعید حدادیان مداح اهل بیت (ع) اقدام کرده اند، این خبر از سوی وی تکذیب شد.

سیدحسن خمینی تکذیب کرد

سایت جماران- حجةالاسلام سیدسراج الدین موسوی خبر منتشر شده در برخی سایتهای اینترنتی درخصوص نامزدی یادگار امام در انتخابات ریاست جمهوری را تکذیب کرد. چند روز پیش این خبر را یکی از سایتهای نزدیک به مشایی منتشر کرد.

وبلاگ نویس حامی «مشایی» پست گرفت

فارس- از سوی محمد سعادتی استاندار جدید گیلان، محمد آل حبیب وبلاگ نویس حامی «مشایی» مشاور اجتماعی استاندار گیلان شد.

لغو سخنرانی «الهام» در مشهد

ایسنا - در حالی که قرار بود دکتر غلامحسین الهام بعد از نماز مغرب وعشا روز چهارشنبه در خصوص تحولات بحرین در مسجد سجاد مشهد سخنرانی کند، با وجود حضور وی در این مسجد، مراسم لغو شد.گویا مخالفت شورای تأمین و فرمانداری مشهد دلیل این رخداد بوده است.

ایران

انتقام قذافی از خانواده‌های مقامات جدا شده

شنیدیم که یک روزنامه فرانسوی اعلام کرده که قذافی از خانواده‌های مقاماتی که از رژیم وی جدا شده‌اند، انتقام می‌گیرد.

روزنامه لوفیگارو در شماره روز پنجشنبه خود نوشت: قذافی خانواده‌های مقامات و مسئولان لیبی را که از رژیم وی جدا شده‌اند، مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. لوفیگارو در ادامه افزود: در حال حاضر قذافی 14 تن از افراد خانواده «نوری المسماری» رئیس سابق تشریفات خود را بازداشت و دستگیر کرده است. این روزنامه به نقل از المسماری نوشت که 4 تن از دختران و پسران المسماری و 8 تن از فرزندان برادرش به اضافه همسر سابقش روز سهشنبه گذشته بازداشت و در زندان ابوسلیم زندانی شدند.

صدام برای چهارمین بار زنده شد!

دست آخر این که یک فایل صوتی در سایت یوتیوب منتشر شده که ادعا می‌شود «صدام» دیکتاتور اعدام شده عراق همچنان زنده است!

براساس گزارش «المحیط»، در این فایل صوتی آمده است: من موجودی نیستم و نبودم که اجازه دهم گرگ‌های اشغالگر وطن به من دست پیدا کنند و چه برسد به اینکه اجازه دهم به ریش‌هایم دست بزنند و یا من را (با خنده) اعدام کنند. من الخضرا را به الحمرا تبدیل می‌کنم و باغ‌های بغداد را با خون اشغالگران سیراب خواهم کرد.روزنامه «السوسنه» اردن نیز نوشت: اکنون می‌توان ادعای برخی افراد که گفته‌اند آنکه اعدام شد بدل صدام یعنی «میخائیل» بوده را با تأمل نگریست.

این چهارمین بار است که صدام اعلام زنده شدن می‌کند و اتفاقاً هر بار هم رسانه‌های اردنی او را زنده اعلام و پیام‌های حماسی او را منتشر می‌کنند

حکومت بحرین مخالفان را به صورت سیستماتیک از بین می‌برد

خبر اول این که یک استاد برجسته روابط بین‌الملل در امریکا گفته است مردم بحرین سال‌هاست تحت ظلم و ستم حاکمان این کشور هستند و رژیم بحرین به صورت سیستماتیک مخالفان را از بین می‌برد. جی. کی. هالستی در مورد تحولات در لیبی و بحرین افزود: شرایط لیبی با بحرین کاملاً متفاوت است. این استاد امریکایی با برشمردن برخی اقدامات رژیم بحرین اضافه کرد: در این چارچوب یکی از اقداماتی را که حاکمان بحرینی انجام داده‌اند تسویه حساب‌های داخلی و ساکت کردن نهادهای سیاسی معترض و حتی از بین بردن مخالفان رژیم بود. این نظریه‌پرداز عرصه بین‌الملل در تشریح رویکرد ناتو به تحولات لیبی گفت: ناتو به دنبال آن است که قذافی به صورت رهبری پوشالی و بدون قدرت در حکومت باقی بماند.

پرده‌برداری از خشونت گسترده پلیس امریکا علیه شهروندان

خبر دیگر این که انتشار فیلم ویدیویی درباره اعمال خشونت یک افسر پلیس آتلانتا علیه شهروند زن امریکایی، بیش از گذشته از اعمال خشونت پلیس این کشور علیه شهروندان بی‌دفاع، پرده برداشته است. براساس گزارش روزنامه نیویورک دیلی، این فیلم ویدیویی که روز یکشنبه (4 اردیبهشت) در رستورانی در یکی از مناطق آتلانتا گرفته شده است، نشان دهنده درگیری میان نیروهای پلیس و گروهی از زنان است. این درگیری درپی به خشونت کشیده شدن مشاجره میان دو پلیس و زنی به نام «سینتیا فریمن» رخ داد. در این فیلم دیده می‌شود که این زن سعی دارد افسر پلیس را متقاعد کند که کار اشتباهی انجام نداده است؛ اما هنگامیکه با بی توجهی از سوی افسر پلیس مواجه می‌شود، عصبانی می‌شود. افسر پلیس نیز در واکنش با مشت به صورت وی ضربه زده و او را به طرز خشونتباری بازداشت میکند. این در حالی است که گروه‌های حقوق بشری عفو بین‌الملل، تاکنون موارد متعددی را از سوء رفتار پلیس با شهروندان امریکایی بویژه اقلیت‌های قومی این کشور، به ثبت رسانده‌اند.

راهکار کسب بصیرت

 بسمه تعالی 


اگر در جریان (جنگ جمل)کسانی بصیرت نداشتند خیلی راحت طرفدار دشمنان علی می شدند و علی دوباره خانه نشین می شد. اکنون ماییم و چنین مسأله ای که کار را برای علی و یاران علی هم سخت می کند. کار به جایی می رسد که علی فریاد می زند: مردم! اگر من این جنگ را نکنم کافر می شوم؛ از دین خارج می شوم، تا آنهایی که به ایشان اعتماد دارند و می دانند دروغ نمی گوید باور کنند و برای جنگ همراهش بیایند. در چنین موقعیتی باید چه بصیرتی داشته باشیم؟ آیا منظور بصیرتی است که علی داشت؟ پاسخ این است که چنین بصیرتی در غیرمعصومین بسیار کم پیدا می شود. بنده که اعتراف کردم اگر من بودم خیلی هنر داشتم توقف می کردم. حل قضیه این است که مفهوم بصیرت هم مثل بسیاری از مفاهیم ارزشی دیگر ذومراتب است. بصیرت مراتب دارد. آن مرتبه بصیرت مخصوص علی بود. او بود که یقین کرد که یا باید بجنگد یا از دین خارج بشود. من غیر از امام معصوم کسی را سراغ ندارم که بتواند این گونه قضاوت کند. اما بصیرت به این مرتبه منحصر نیست و مثل تقوا مراتب زیادی دارد. مرتبه ای از تقوا به ائمه معصوم و تالی تلو مقام عصمت نسبت داده می شود؛ آن که در عمرش نه تنها گناه نکرده که کوشیده مکروهات را هم انجام ندهد، یک مرتبه از تقوا را دارد و یک مرتبه هم تقوای ماست که به زور از کبائر اجتناب می کنیم. بین این دو، مراتب و درجات بسیار زیاد است. پس باید کوشید و در این مسیر حرکت کرد؛ مراتب بصیرت را بالا برد و به یک مرتبه نازله اش اکتفا نکرد. هر کس مسئولیت بزرگ تر یا نقش مهم تری در جامعه دارد؛ هر که تأثیرش بر دیگران بیشتر است باید در کسب بصیرت بیشتر بکوشد. دیگران اگر خودشان بصیرت نداشته باشند یک اصل را اگر درست بفهمند و به آن عمل کنند نجات می یابند و آن اطاعت از ولی فقیه است. اگرچه خودشان درست سر در نمی آورند و نمی توانند مسائل را تحلیل کنند، ولی اگر این اصل را باور داشته باشند که در زمان غیبت امام معصوم باید از کسی که اشبه به امام معصوم است اطاعت کنند و بدانند که اطاعت او مثل اطاعت معصوم واجب است خیلی به خطر نمی افتند، اما کسانی که می خواهند عهده دار مسئولیت هایی بشوند نمی توانند هر روز درباره جزئیات از ولی فقیه دستور بگیرند؛ این کار برایشان میسر نیست. بنابر این می بایست خودشان به سطح مورد نیازی از بصیرت برسند. درطول شاکله هرمی، هر کس بالاتر است و به قله نزدیک تر، مسئولیتش سخت تر است و باید بصیرتش هم بیشتر باشد تا برسد به قاعده هرم، اما در مراتب پایین تر، حداقل بصیرتی که برای همه ما لازم است، همین است که انسان ولی فقیه را بشناسد و بداند از چه کسی باید اطاعت کند. الحمدلله خدا هم به ما عنایت فرمود و کسی را که بهترین انسان روی زمین برای جانشینی امام زمان (ع)است به ما داد. اگر نبود چه خاکی به سر می کردیم؟ اگر بود اما نمی شناختیم و اشتباه می کردیم و در طول این سی سال کسان دیگری را جانشین او می دانستیم چه بلایی به سر ما می آمد؟ الحمدلله خدا این معرفت و این اندازه از بصیرت را به ما داده که بفهمیم باید از چه کسی اطاعت کنیم و این بسیاری از مشکلات ما را حل می کند.
عناصر تشکیل دهنده بصیرت
همه این مقدمات را عرض کردم برای این که به این جا برسیم که تکلیف کسی که موقعیتی در اجتماع دارد سنگینتر از دیگران است و باید بصیرتش هم بیشتر از دیگران باشد تا بتواند دیگران را راهنمایی کند. اکنون این پرسش مطرح می شود که چه کنیم بصیرت ما افزایش بیابد؟ بهتر است تحلیل کنیم که بصیرت چیست و از چند عنصر تشکیل می شود و بعد ببینیم کدام یک از این عناصر در اختیار ماست تا بکوشیم آن را تقویت کنیم.
مطلب را به عنوان یک بحث پیشنهادی خدمت شما عزیزان و نخبگان مطرح می کنم تا روی آن فکر کنید و از دیگران هم بپرسید، شاید نکته های تکمیلی به آن اضافه شود. حیف است با این همه تأکید مقام معظم رهبری بر روی بصیرت، دنبال نکنیم که ببینیم این بصیرت چیست و چگونه باید آن را پیدا کرد.
بصیرت حداقل سه مؤلفه و سه عنصر دارد و می توان گفت مثلثی است که از سه ضلع تشکیل می شود. اولین عنصر، امری خدادادی است؛ هوش و فراست خاص است. هم تجربه نشان می دهد و هم در روایات هست که خداوند به بعضی افراد فراست مخصوصی داده است. امروزه در روان شناسی می گویند هوش، انواعی دارد؛ هوش هیجانی، هوش اجتماعی، هوش ارتباطی، هوش علمی و.... ممکن است کسی از جهتی باهوش باشد، ولی از جهت دیگر بهره ای از هوش نداشته باشد. بصیرت، هوش اجتماعی می خواهد. مسائل اجتماعی درک خاصی را می طلبد. شاید شما هم افراد متعددی را دیده باشید که هوش درسی شان خوب است، یعنی درس را خوب می فهمند و شاید بیش از دیگران پیشرفت علمی می کنند، اما در درک بعضی از مسائل خیلی ضعیفند و یک نوع سادگی مخصوص در برخی از مسایل دارند. این سادگی انواعی دارد. استادی را می شناختم که خودش به من می گفت وقتی برای خرید سیب زمینی می روم، کلاه سرم می رود! با اینکه در درس خیلی قوی بود، اما می گفت درک معاشرت با مردم را ندارم و زود گول می خورم. در بین اشخاص دیگر، در لباس های مختلف کسانی را دیده اید که امتیاز های خوبی دارند؛ انسان های ملا و درس خوانده ای هستند، اما گاهی در درک مسائل اجتماعی خیلی ضعیفند. یکی از نشانه های این ضعف، اعتماد فوق العاده آن ها به بعضی اشخاص، مخصوصا خویشاوندان و برخی بستگانشان است. شاید شنیده یا دیده باشید که کسانی امتیازات بسیاری دارند، اما پسرشان می تواند آن ها را به راست و چپ بچرخاند. دشمنان هم اول در پسر نفوذ می کنند و او را به جان پدر می اندازند. این فرد هیچ غرض و سوء نیتی در این کار ندارد، اما تحت تأثیر فکر پسر یا داماد یا خویشاوندانش است.
این عنصر یک هوش خدادادی است: اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنورالله.(1) استعدادها مختلف است و خدا افراد را مختلف آفریده است. بعضی ها از این جهت ضعیفند؛ مثل برخی افراد که قدرت جسمی شان ضعیف است. این هم گونه ای از نقص است مثل کسی که از اول بچگی چشمش کم سو است یا گوشش سنگین است.
ضرورت افزایش شناخت دینی
دو عنصر دیگر کسبی است. اگر انسان آن درون مایه خدادادی را داشت باید دو کار انجام دهد تا بصیرت(2) پیدا کند. یکی این که بر اطلاعات دینی اش بیفزاید و بکوشد دین شناس تر باشد؛ چون یکی از لوازم بصیرت این است که انسان فریب نخورد و یکی از راه های فریب این است که حکم دینی را برای انسان مشتبه کنند. بگویند وظیفه شرعی این است؛ آیه قرآن این را می گوید، حدیث این را می گوید. از این سخنان نشنیده اید؟! آن کسانی که به روی علی شمشیر کشیدند به قرآن استناد می کردند و می گفتند: «ن الحکم الا ل لّه؛(3) تو کافر شدی چون برخلاف قرآن عمل کردی.» یکی از شیوه ها این است که انسان را از راه قرآن و حدیث و امثال آن فریب دهند و کسی که معرفتش نسبت به قرآن و حدیث کم است و نسبت به احکام اسلام اطلاع کافی ندارد، فریب می خورد.
معاویه در اواخر عمر به حجاز آمد و مدتی در مکه و مدینه ماند. می خواست برای ولایت عهدی یزید زمینه سازی کند. کار سیاست مداران همین است که از چند سال قبل به زمینه سازی برای انتخابات بعدی می پردازند. او با شخصیت های معروف مدینه ملاقات هایی داشت و البته هر کسی را از راهی فریب می داد. برای یکی هدایا می برد؛ نزد یکی اظهار تقوا می کرد و یکی را مدح و ستایش می نمود. روی هر کدام به گونه ای کار می کرد تا ذهنش را برای پذیرفتن ولایت عهدی یزید آماده کند. با امام حسین (ع) نیز ملاقاتی داشت و بالاخره بعد از مقدماتی که به عقلش می رسید تا ذهن ایشان را برای پذیرش آماده کند، گفت: من قصدم این است که بعد از من یزید مسئولیت من را بپذیرد و به اسلام خدمت کند. حضرت نگاهی کردند و گفتند: این پسر سگ باز فاسق شارب الخمر را می گویی!؟ او این همه زمینه چینی کرده بود که بگوید یزید برای خلافت شایستگی دارد، حضرت کاسه و کوزه اش را به هم زدند و گفتند: این شارب الخمر سگ باز را می خواهی خلیفه مسلمین کنی؟ معاویه که دید قافیه را باخته است گفت: آقا! یزید درباره شما این طور حرف نمی زند. می دانید یعنی چه؟ معاویه به امام حسین می گوید: غیبت نکن! غیبت مسلمان حرام است. او از شما بهتر است. تو داری غیبت می کنی اما او این طور نمی گوید؛ غیبت شما را نمی کند.
می گفتند معاویه داهیه عرب بود. ببینید برای امام حسین چه قدر پیچیده حرف می زد.
غیبت واجب
این فریب دادن از راه دین است. حالا اگر یک انسان عادی بود امکان داشت در مقابل این منطق معاویه کم بیاورد و بگوید استغفر الله؛ اشتباه کردم، غیبت کردم. اما امام این غیبت را واجب می داند. بی درنگ پاسخ معاویه را می دهد تا دهانش را ببندد و دیگر از این کثافت ها نخورد. این بصیرت است؛ این که انسان بفهمد هر جا چه باید بگوید؛ چه باید بکند و چگونه باید برخورد کند. اینجا این غیبت، غیبت واجب است، اگر نگویی گناه کرده ای. مگر گفتن هر سخنی پشت سر هر کسی غیبت حرام است؟ ما حتی در رساله های عملیه مان غیبت واجب داریم. کسی با شما مشورت می کند که فلانی به خواستگاری دخترم آمده و شما می دانید که او مرد فاسق معتاد مشروب خوار بی دینی است. باید به او بگویی یا نه؟ این غیبت واجب است. کسی می خواهد اختیار یک ملت را به دست بگیرد، شما احتیاط کنید و بگویید من چه عرض کنم؛ از دیگری بپرسید. از دیگری بپرسید یعنی چه؟ مقام مشورت است، باید بگویی؛ اگر نگویی گناه کرده ای. مقدس بازی در می آورد و می گوید «آقا غیبت نکنید! من در عمرم از هیچ کس بدگویی نکرده ام.» بسیار بی جا کرده اید. مگر ممکن است مؤمن از کسی بدگویی نکند؟ این منافق است که می خواهد همه را داشته باشد. مؤمن باید قاطع باشد. باید موضع اسلامی داشته باشد؛ حامی دین باشد. باید کسی را که بر ضد دین اقدام می کند رسوا کرد. نمی شود من مقدس بازی در بیاورم و بگویم خوشم نمی آید درباره کسی حرف بزنم! ببین پیغمبر اکرم، ائمه اطهار، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه(ع) درباره دیگران چگونه رفتار می کردند. اگر اینجا یک آدم مقدس مآبی جای امام حسین بود چه می گفت؟ می گفت: حالا من یک تأملی روی ایشان دارم، یا فکرش را بکنم ببینم چه طور می شود. اینجا جایی است که باید طرف را رسوا کرد.
سخنرانی حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته)
در جمع ناظران شورای نگهبان ـ 6/12/89
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الکافی، 1، 219.
2.منظورمان از این بصیرت، بصیرت دینی است. همان طور که امیرالمؤمنین می فرماید: ان معی لبصیرتی.
3. انعام، 57، یوسف، 40 و 67.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می شود

فردای منطقه

 

همه در این باور مشترکند که سونامی تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نقطه عطفی را در نمودار معادلات سیاسی در پهنه منطقه ای- و حتی فرامنطقه ای- رقم زده است. مختصاتی از فضای کنونی منطقه کمک می کند تا نقطه عطف تغییرات و تحولات به سوی خیزش و خروش ملتها بر ضد سیاستهای سلطه گرانه و امپریالیستی نمایان شود.
خیزش و خروشی که هویت و ماهیت «اسلامی» در آن موج می زند و علی رغم تمام دسیسه ها، توطئه ها و کارشکنی های نظام سلطه، شتاب آلود در بستر «بیداری اسلامی» می تازد.
از همان آغاز تحولات در منطقه که از تونس کلید خورد و دومینووار به مصر، یمن، لیبی، بحرین و... رسید تلاش نظام سلطه به سرکردگی آمریکا بر این نقطه متمرکز بود که القا نماید جهت قیامها، انتفاضه ها و انقلابها هر چیزی غیر از «جهت اسلامی» است؛ چه اینکه آمریکایی ها و صهیونیست ها می دانستند از شاخصه ها و ویژگی های لاینفک قیامها و انقلابهای اسلامی برپایی موج نفرت و بیزاری افکار عمومی از سیاستهای جاه طلبانه و افزون طلبانه آمریکایی- صهیونیستی است.
حداقل تجربه سه دهه گذشته شرایط منطقه ای و ظهور انقلاب اسلامی ایران که ترجمانی ناب از آموزه های اصیل اسلام است این درس عبرت را برای آنها در پی داشته است تا بدانند روحیه ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی ملهم از آموزه های اصیل اسلامی است.
اینجاست که در همان روزهای نخستین تحولات منطقه ای، بیش از همه چپاولگران و زورگویان و زیاده خواهان، این مقامات صهیونیستی و آمریکایی بودند که از شکل گیری یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه ابراز واهمه کرده و هراس شدید خود را عجزآلود علنی نمودند. البته امروز واهمه و ترس صهیونیست ها و مقامات کودک کش تل آویو مضاعف گردیده و بطور فزاینده مسیر تداوم را می پیماید.
همین دو روز پیش بود که مصری ها با تجمع در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی و آتش زدن پرچم اسرائیل، نه تنها خواستار اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از قاهره شدند بلکه مصرانه خواهان لغو «پیمان کمپ دیوید» شدند. این نکته را باید افزود که از انقلاب 25 ژانویه در مصر تاکنون یکی از خواسته های جدی آحاد ملت، منع صدور گاز از مصر به اسرائیل بوده است. تا جایی که حتی وزیر انرژی مصر هم اکنون بخاطر فروش گاز به تل آویو در بازداشت به سر می برد.
اینها نمونه ای از مختصات فضای کنونی منحنی معادلات سیاسی است که آمریکایی ها در ارزیابی های به اصطلاح استراتژیک شان ندیده بودند و رژیم صهیونیستی- فرزندخوانده ایالات متحده- نیز که همیشه امید به حمایت و پشتیبانی واشنگتن داشته در سردرگمی و استراگیجی به سر می برد.
صهیونیست ها آنچنان خیالشان از حاکمان عرب مرتجع و دست نشانده جمع بود و شرایط منطقه را به نفع خودشان می پنداشتند که گمان نمی کردند جهان عرب این چنین به خیزش درآید و امروز خواسته اصلی لغو پیمان کمپ دیوید باشد. در جریان جنگ 22 روزه غزه دولت ایهود اولمرت وقیحانه و پی درپی اعلام می کرد که این جنگ به درخواست اعراب علیه غزه و حماس به راه افتاده و متاسفانه هیچ دولت عربی نه تنها آن را تکذیب نکرد بلکه امثال حسنی مبارک ها، با اقدامات عملی خود بر این زد و بند خیانت آمیز تاکید ورزیدند.
همدستی منافقان امت اسلامی با رژیم جعلی و وحشی اسرائیل از یادها فراموش نمی شود. شبکه اطلاعاتی رژیم حسنی مبارک و تشکیلات خودگردان به شناسایی و انهدام تونل های زیرزمینی احداثی در منطقه رفح پرداخته و بستر نسل کشی و اعمال فشار مضاعف بر ساکنان مظلوم غزه را مهیا ساختند. اما امروز اتفاق مبارک این است که «نامبارک مصر» و شریک راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بند مجازات و محاکمه ملت مصر افتاده است.
به تعبیر روزنامه عرب زبان «تشرین» مشکل بزرگ اعراب همواره این بوده که برای حل و فصل امور به آمریکا تکیه می زنند اما امروز ملت ها و مردم عرب این معادله را بهم ریخته اند و نه حتی از سر یک علقه و احساس ناسیونالیستی بلکه به لحاظ یک قالب اسلامی یک «نه» بلند را در برابر مشی و مرام آمریکایی و صهیونیستی فریاد می کشند. همچنانکه نشریه فرانسوی لوموند دیپلماتیک در همین اواخر طی تحلیلی پیرامون اوضاع طوفانی خاورمیانه به این حقیقت اعتراف کرده و می نویسد: «رفته رفته معیارهای فکری ملت های عرب از یک جنبش ناسیونالیستی غیردینی به جست و جوی هویت در قالب اسلام تبدیل شده است».
واقعیات شرایط منطقه و اتفاقاتی که بیداری اسلامی و بیزاری از سیاست های صهیونیستی و آمریکایی نقطه عطف و محور اصلی آن است تا جایی است که حتی رسانه های وابسته و در خط سیطره نظام سلطه نیز آمریکا و متحدانش را از تحریف و انحراف «جهت اسلامی» خیزش های مردمی منطقه ناتوان نشان داده اند. از همین روی، ماه بیش در بحبوحه تحولات منطقه و در شرایطی که شبکه الجزیره در مسیر تضعیف روحیه مردم و افکار عمومی ملت های مسلمان حرکت می کرد؛ «لونا الشبل» مجری شناخته شده این شبکه رسانه ای در اعتراض به خبررسانی مغرضانه الجزیره نسبت به تحولات منطقه استعفا کرد. این استعفا گویای این واقعیت است که بیداری اسلامی در دلها روییده و در جان ها حک شده و با لطایف الحیل و شانتاژهای رسانه ای منحرف یا حذف نمی شود.
اما نکته اساسی در ارتباط با چشم انداز منطقه به گواهی و شهادت بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» است. همچنانکه به اعتراف مقامات و رسانه های خارجی اوج گرفتن موج تحولات منطقه و قوام و تداوم بیداری اسلامی متأثر و ملهم از انقلاب اسلامی بوده است. فردای منطقه نیز بی تأثیر از شرایط و موقعیت ایران اسلامی نخواهد بود. اگر در ابتدای تحولات منطقه روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز نوشت که انقلاب خمینی همچنان در حال سرکوب قدرت آمریکاست و افزود: جنبش ها و قیام های زنجیره ای همان گونه که به شدت به نفوذ آمریکا آسیب زده، نفس های اسرائیل را نیز به شماره انداخته است؛ این روزها از رسانه های غربی گرفته تا مقامات صهیونیستی، موضوع پیش روی را کشاکش دو هژمونی و نبرد گفتمانی میان ایران اسلامی و ایالات متحده می دانند.
دان مریدور معاون نتانیاهو طی یادداشتی در جروزالم پست می نگارد: با بررسی تحولات منطقه، گسترش نفوذ و قدرت نرم ایران در مقابل هژمونی آمریکا قرار گرفته است. از سوی دیگر؛ فارین پالیسی از تغییر شرایط و مختصات منطقه به سود ایران اسلامی می نویسد و صریحا با مذمت آنهایی که توهم تغییر رژیم ایران را در سر می پرورانند می افزاید: «تخیلات بیش از حد درباره تغییر رژیم در جمهوری اسلامی تنها اوضاع را بدتر خواهد کرد.»
طرفه آن که مجله آمریکایی تایم در تحلیلی با اشاره به تحولات منطقه اینچنین ارزیابی می کند: موج انقلاب ها در کشورهای عربی در آغاز سال 2011 در حال چرخش به میدان نبرد نیابتی میان آمریکا و ایران است.» در همین خط تحلیلی، ترسیم نیوزویک از شرایط منطقه و تحولات پرشتاب آن خواندنی است: «درگیری های منطقه بخشی از نبرد و کارزار میان هژمونی ایالات متحده آمریکا و ایران در خاورمیانه است و آمریکا بازنده تحولات است چون دوره راهبردهای سیاسی واشنگتن در منطقه سپری شده و زمان شکل گیری آنها به زمان وقوع جنگ سرد مربوط می شود.»
نیوزویک در حالی از آشفتگی راهبرد سیاسی آمریکا پرده برداشته که در همین امتداد پروژه «ایران هراسی» نتیجه معکوس داده و حربه حقوق بشری بر ضد جمهوری اسلامی ایران هم کاملا بی اثر و بی خاصیت شده است.
امروز جنایات آشکار آل سعود و آل خلیفه در بحرین که با چراغ سبز آمریکایی ها هر روز ابعاد نفرت انگیزتر و مشمئزکننده تر می یابد، ژست حقوق بشری داعیه داران بین المللی از جمله آمریکا را به سختی به چالش کشانده است. بنابراین ملت ها و افکار عمومی حتی در مقیاس فراتر از منطقه بخوبی دریافته اند اگر در اوج نقض فاحش حقوق بشر در بحرین که مصداق بارز نسل کشی و جنایت علیه بشریت است 2 قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری در فاصله زمانی کمتر از یکماه علیه ایران اسلامی صادر می شود چیزی جز تلاش و تقلا برای فریب ملت ها و انحراف افکار عمومی منطقه نیست.
همچنان که ظهور حقیقتی به نام انقلاب اسلامی در سه دهه پیش نامعادله های شرق و غرب را بهم ریخت و در دهه اخیر بلوک مقاومت بخصوص در جنگ 33 روزه در 2006 و جنگ 22 روزه در 2008 طرح های آمریکایی و صهیونیستی «نقشه راه»، «خاورمیانه بزرگ» و خاورمیانه جدید را متوقف کرد؛ فردای تحولات منطقه روشن است و آن پیروزی جبهه بیداری اسلامی با پیشقراولی ایران اسلامی در برابر جبهه وهابیون، طالبان، آمریکا و صهیونیسم است. نشانه ها و نمادها آشکار است هرچند که شاید جریان های انحرافی نبینند و یا نخواهند که ببینند.
حسام الدین برومند

نقشه فتنه و اصالت اصول

 بسمه تعالی 


میدان رزم و جبهه جنگ را تصور کنید. با چند روش می توان وارد این میدان شد. غریب ترین شیوه آن است که انسان با مقتضیات بزم وارد میدان رزم شود! دو روش دیگر را نیز برای ورود به جبهه جنگ می توان سراغ گرفت، یکی بدون نقشه و اطلاعات و دیگری با شناسایی منطقه و اقتضائات آن. فرجام ورود بدون نقشه و اطلاعات به منطقه جنگی به احتمال قریب به یقین، غافلگیری و شکست است. اما جبهه ای که مصمم به پیروزی است، قطعا شناسایی ظرفیت ها و موانع موجود در منطقه و استعداد نیروی دشمن و میدان مین و تله های کار گذاشته شده را اولویت خود قرار می دهد. جهان و جامعه بشری بی شباهت به این میدان رزم نیست. قواعد و قوانینی آن را احاطه کرده که تخلف ناپذیر است. مردمانی در این پهنه پیروزند که اولا فرمول ها و قواعد حاکم را بشناسند و ثانیا به آن قوانین جاری ملتزم باشند.
کسانی در گذار پرپیچ و خم زندگی سالم و غانم به مقصد می رسند که تابلوهای راهنما- چه قرمز و چه آبی، چه به نشانه ممنوعیت و چه به علامت مجاز بودن یک رفتار- را رصد کنند و پایبند باشند. بله، راننده ای هم می تواند «غفلت» کند یا «لجاجت» به خرج دهد و مثلا وقتی به تابلوی خطر و گردش به راست رسید، به جای پیچیدن به سمت راست، به چپ بپیچد یا اصلا مطابق اقتضای جاده نپیچد؛ صاف به عمق دره پرواز کند! هستی و حیات انسانی به غایت قاعده مند است، مجموعه ای از بایدها و نبایدها، بشارت ها و خطرها و هشدارها. و خدا می داند که این قاعده مندی هستی وحیات بشری چه نعمت بزرگ اما مغفولی است. فرض کنید این قاعده مندی حیات طبیعی و انسانی نبود. آتش که نوبتی به کار پختن می آمد، نوبت دیگر ناگهان منجمد می کرد. یا آب یخ به جای فرونشاندن آتش عطش، ناگهان تا عمق جان آدمی را می سوزاند. از بزرگ ترین موهبت های پروردگار به آدمی، همین قاعده مند ساختن طبیعت و حیات انسانی از یک طرف و ارائه «نقشه زندگی» از طرف دیگر است. نقشه ای که مقصد، مسیر، امکانات و خطرها و کمین ها و میادین مین را یکجا در خود دارد. و شگفتا از خیل بنی آدم که به این کلیدها و فرمول های طلایی نجات و تجارت پرسود، پشت پا زدند. شنیدند و به کار نبستند. دیدند و ندیدند. دیدند و عبرت نیاندوختند. و شگفت تر و باورنکردنی تر از همه، اهل ایمانی بودند که در این مسابقه عقبگرد انسانی، تنه به تنه بی ایمان ها زدند و روی دست آنان بلند شدند. این قدر پرت؟! آیا ارتفاع این دره سقوط را می توان متر زد؟ برخی صحابه پیامبر اعظم(ص) که دل هاشان بیمار بود - تا آنجا که شمشیر بر جانشین او کشیدند و هلاک شدند- از پرتگاهی به ارتفاع چند هزار کیلومتر پرت شدند؟
عبارتی دارد امیر ایمان و کلام، علی ابن ابیطالب علیه السلام درباره برپاکنندگان فتنه جمل که به غایت عبرت آموز است. قانونی طلایی برای امروز و فردای ماست. با همه اختصار، یک نقشه کامل است برای هرکس که بخواهد اصول گرایانه مشی کند و به فلاح برسد. امیرمؤمنان قاعده زاد و ولد و تکثیر شیطان- دشمن بزرگ انسان- را در متن تحلیل فتنه گران جبهه جمل یادآور شده و می فرماید «آنان شیطان را تکیه گاه (ملاک) کار خویش گرفتند و شیطان نیز آنها را به عنوان شریکان و دام های خود قرار داد. بدین ترتیب در سینه آنها تخم گذاشت و جوجه درآورد و بالید و تدریجا در آغوش آنان جای گرفت. پس با چشم آنها نگریست و با زبان آنان سخن گفت و بر آنها سوار شد و به سوی لغزشگاه ها راند و خطا و انحراف را برای آنها آراست، رفتار کسی که شیطان در قدرت او شریک شده و با زبان او به باطل سخن می راند» (خطبه 7 نهج البلاغه). شیطان در ذات خود عقیم و نازاست اما رمز موفقیت او در این است که سینه هایی برای القائات خود و رحم هایی برای پروراندن جنین خیانت و انحراف پیدا می کند. موجهینی پیدا می کند که حاملان بار انحراف و اغوا می شوند. جماعتی را می جوید که چشم و ذهن و جان و زبان خود را به اجاره می دهند و به نام اجاره، صاحب خانه و مالک وجود آنان می شود. اگر متذکر نشدند و بازنگشتند، تسخیرشان می کند. از آن پس می شوند جن زده. و چه تعبیر نغزی است سرزنش امیر مؤمنان خطاب به آن که شب هنگام برای حضرتش به نام ارمغان، رشوه آورده بود؛ «أمختبط انت ام ذوجن ّه ام تهجر؟ آیا خرد آشفته ای یا جن زده و یا هذیان می گویی؟» (خطبه 422 نهج البلاغه). دیوانه و جن زده و پریشان گو! کدام غفلت باعث می شود آدمی رشوه را هدیه پندارد، بوی تعفن را از مشورت مسموم نشنود و نصیحت خیال کند و... تا به خود آید ببیند دور تا دورش را شیطانک هایی چون ولید و مروان و... یا رجوی و مهدی هاشمی معدوم- و جوجه های امروزی تر شیطان- گرفته اند.
آیات 25 تا 55 سوره حج در تبیین نقشه شیطان و نقش فتنه در چالش با تمام انبیای الهی است، آنجا که می فرماید: «هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی می ریخت) شیطان القائاتی در آن می کرد اما خداوند القائات شیطان را از میان می برد، سپس آیات خود را استحکام می بخشد... هدف این بود که خداوند القائات شیطان را فتنه و آزمونی قرار دهد برای آنها که در دل هاشان بیماری است، و آنها که سنگ دلند... و هدف این بود که عالمان بدانند این حقی از سوی پروردگار توست، بنابراین ایمان بیاورند و دل هایشان در برابر آن خاشع شود. و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.» اگر دل بیمار علاج نشد، سرانجام، همان گفتار و رفتاری از آن برمی خیزد که از سنگدلان اهل قساوت. ناگهان چشم باز می کنی و می بینی از مقام «زبیر منّا اهل البیت» رسیده ای به هم اردوگاهی با منافقین لجوج عنود و کیسه دوختگان بیت المال و جبهه ای که می خواهند انتقام نبی اعظم(ص) را از ولیّ اعظم بگیرند! یا گیج و گنگ که باشی، تازه می شوی حارث بن حوط- خوارج بعدی- که در میانه کارزار جمل به علی(ع) می گوید «پس من اکنون که متحیرم کناره می گیرم از جنگ همراه سعیدبن مالک و عبدالله بن عمر» و پاسخ می شنود «آن دو هرگز حق را یاری نکردند و هیچگاه باطل را خوار نساختند». (کلمه قصار 262 نهج البلاغه).
فتنه سبز سال 88 در چنین بستری بالید و برآمد. و پس از این نیز شیاطین هر فتنه دیگری تدارک کنند، از همان مسیر، جوجه کشی و یارگیری خواهند کرد. شیاطین روزگار ما به سان بزرگ خود یقین دارند بی آیندگی و نازایی و میرایی خود را، و مدام به جست وجوی سینه هایی برای تخم گذاشتن- بخوانید رحم های اجاره ای- در تب و تاب و تقلا هستند. شوخی نیست، بازی مرگ و زندگی برای آنهاست. اگر دیرباوری هنوز فرمول فتنه در کلام امیرمؤمنان را یقین نکرده، به هزاران اظهارنظری مراجعه کند که در اردوگاه دشمنان جمهوری اسلامی، درباره لزوم پرورش جنین براندازی در آغوش منافقین جدید گفته شد. یکی از آنها این تحلیل پایگاه ضدانقلابی راهبرد به قلم «حبیب-ت» (هوادار گروهک تروریستی منافقین، مقیم سوئد) که در تاریخ 12 مرداد 8813 منتشر شده است: «ما باید از موسوی و اصلاح طلبان دفاع کنیم. باید با رویکرد تاکتیکی جنبش سبز مبنی بر دفاع از جمهوری اسلامی، از ظرفیت ریزش نیرو در طرف رژیم و درون ساختار قدرت بهره گرفت. جلب حمایت یا حتی بی طرفی و انفعال برخی روحانیون و اصولگرایان در این رویارویی از اهمیت استراتژیک برخوردار است و نباید فعلا در دام شعار عبور از جمهوری اسلامی افتاد. فراموشی این واقعیت که موازنه نیرو به نفع ما نیست، به ضررمان تمام می شود... باید توجه داشت که تقویت نقش نیروهایی چون موسوی و کروبی و خاتمی و... به معنای تخریب یا تضعیف نیروهای تحول طلب معارض رژیم نیست زیرا در گفتمان افراد مذکور ظرفیت پیشرفتی [!؟] ماورای تصور به چشم می خورد. تقویت نقش این افراد به سود کل اپوزیسیون است. نمی توان مسئله را از این ساده تر توضیح داد؛ کوشش برای بدیل سازی یا جلو افتادن از آنها، جز کمک به سقط این جنین بسته نیست».
حقیقتاً هم نمی توان مسئله را ساده تر از این توضیح داد. مؤمن و جامعه دینی مگر چند بار می تواند از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا غیر از این است که غفلت های بزرگ برخی مدعیان همراهی با خط امام، مجال تباهی مصلحت ها- بخوانید نشستن مفسده جای مصلحت- را فراهم کرد و آیا جز این است که در القا و دمیدن بر این غفلت، نفوذی های زنجیره ای نقش آفرین اصلی بودند؟ خطای بزرگ آن طیف که به تدریج تبدیل به خط شد، اباحی گری و وسوسه یارگیری بی پروا و رقابت به هر قیمت- بدون رعایت اصول و موازین شرعی و اخلاقی و مصالح عالیه- بود. و اگر بعد از این هم انحرافاتی بزرگ از خطاهایی به ظاهر کوچک پدید آید، از همین گارد باز خواهد بود، آنجا که دافعه های مبتنی بر اصول، کمرنگ و جاذبه های معارض با اصول پررنگ شود. هرجا که وسوسه ها و غفلت ها، عرصه را بر اخلاص تنگ کند، شیطان سر از مخفی گاه بیرون می آورد و فرامی خواند و جواب می گیرد.
اصالت اصول ما و اصلی ترین اصل اصولگرایی، «ولایت» است و اقتضای ولایت، «برائت» از هرچه غیر آن است. ملت ما با همین فرمول طلایی کمر شیطان را شکست تا امروز که از هر گوشه خاورمیانه، ناله شیاطین به گوش می رسد. مشاهده نصرت های بزرگ الهی، جایی برای کمترین تردید و تزلزل یا تحیّر و ناامیدی باقی نمی گذارد. اما غفلت و بی احتیاطی- ولو در بحبوحه جنگ پیروز احد- ممنوع است. حقیقت آن است که در این 23سال به یک معنا و در 2 ساله اخیر به یک معنای دیگر، پای برخی همراهان جبهه بزرگ انقلاب به اعتبار غفلت از تابلوها لغزید، برخی جنبیدند و از سقوط جستند و حرّیت و آزادگی را معنا کردند و شماری، برای مدتی که به قیمت تباهی آنان سپری شد، اسباب زحمت و کاستن از سرعت شتابان کاروان انقلاب را فراهم کردند. تکلیف ملت روشن ضمیر و اصولگرایان تراز انقلاب در این میان همواره روشن بوده است، از دوران دفاع مقدس و سازندگی تا اصلاحات و عدالتخواهی. هر جا رویکرد و عملکردها مبنی بر شعارها و آرمان های انقلاب بود، پای مسئولان و سینه سپر آنان در دفاع از آنان با افتخار ایستادیم و هر جا خطایی دیدیم، مشفقانه تذکر دادیم و اگر انحراف و خیانتی پدید آمد، در مواجهه با آن تردید نکردیم. که شنیده بودیم خطاب عتاب آمیز امیرمؤمنان درباره جماعت متحیر آوردگاه جهل و از جمله حارث بن حوط را؛ «تو پیش پای خود را دیدی و سربلند نکردی تا افق دورتر را ببینی و گمراه و متحیر ماندی. تو حق را نشناخته ای تا یاران آن را بشناسی و باطل را نشناخته ای تا بدانی اهل آن چه کسانی هستند». شعار صحابه بصیر امیرمؤمنان(ع) پرچم همیشگی ماست که «صحابه شما محترمید، اما حق محترم تر است». صاحب منصبان و تریبون داران در نظام اسلامی محترم و معززند، بی تردید. دست خدمت خدمتگزاران در هر موقعیتی که باشند، بوسیدنی است اما از غفلت بزرگان به سادگی نمی توان گذشت چندان که غفلت یک راکب دوچرخه با غفلت یک خلبان یا لکوموتیوران برابر نیست. اولی به خود آسیب می زند و دومی و سومی به صدها نفر.
یک نکته را به اجمال باید گفت و گذشت. اختلاف سلیقه سیاستمداران امری طبیعی است. تا هر جا هم که به حریم ها و قوانین آسیب وارد نشود، حق دارند به رقابت سیاسی سالم- از جمله در مقاطع انتخابات- بپردازند. اما به اقتضای عقل و شرع و قانون، هیچ کس مجاز نیست اولا این اختلاف ها و دلخوری ها را بر سر سفره مردم بگذارد و ثانیاً برای فیصله اختلاف یا پیروزی در رقابت های انتخاباتی و غیر آن، از اغیار و نامحرمان و بدنامان یارگیری کند. چه آن که خود را حامی خاص دولت و مجلس و مجمع تشخیص معرفی کند و چه دیگری که خود را اصولگرای منتقد می نامد، حق ندارد به واسطه جماعت فرصت طلب و بدسابقه و خیانت پیشه یا منافق «دوپینگ» کند. اگرچه کم اما متأسفانه بعضاً مواردی از این دوپینگ ها در تشکیل حلقه های سیاسی و راه اندازی روزنامه و سایت دیده می شود. به خدمت گرفتن برخی عناصر ورشکسته زنجیره ای- که اگر شفا می دادند احزاب و رسانه های زنجیره ای شبه اصلاح طلب را به انتحار نمی کشاندند- از سوی برخی محافل و رسانه ها، جای سؤال و ملامت جدی دارد، فرقی هم نمی کند در روزنامه ها و سایت های منتسب به مجلس و دولت باشد یا مجمع تشخیص و شهرداری. و شگفت اینکه اجاره ای های زنجیره ای هر از چند گاهی از سایت و روزنامه یک رقیب به سایت و روزنامه رقیب دیگر در جبهه اصولگرایان اسباب می کشند، همچنان که برخی از آنان در میان اضلاع این رقابت ها و اختلاف ها پراکنده شده اند و داغ تر از رئوس آن اضلاع، با توسن قلم می تازند. جز اختلاف، بدگمانی، شک، یأس، تفرقه و تحریف و انحراف بار این قلم ها نیست. آنها کارفرمایان و راکبان خود را جز به جانب بن بست و گرفتاری نمی برند.
محمد ایمانی

رمز موفقیت سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از زمان شکل گیری و تأسیس در دوم اردیبهشت سال 1358 تاکنون، همواره در راستای رسالت خود که همانا پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن می باشد، موفق عمل کرده و کارنامه ای درخشان از خود بر جای نهاده است. نقش سپاه در دفاع از منافع ملی و در رأس آن تأمین امنیت ملی، نقش سپاه در دفاع از ارزش های والای انقلاب اسلامی و همچنین نقش سپاه در پیشبرد آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور، بر هیچ کس پوشیده نیست. کلید خوردن پروژه سپاه هراسی از سوی نظام سلطه با محوریت آمریکا در امتداد پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی، به خوبی جایگاه سپاه از منظر دشمنان را نشان می دهد. دشمنان به درستی دریافته اند که اگر طی 33 سال گذشته همه سیاست ها و راهبردهای آن برای متوقف ساختن حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی با شکست مواجه شده، سپاه پاسداران از جمله عوامل اصلی تحمیل این ناکامی ها به آنها بوده است. به عبارت دیگر، آن نگاه حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) در مورد سپاه مبنی بر اینکه، «اگر سپاه نبود کشور هم نبود...»، با گذر زمان از سوی دشمنان نیز فهم شده و بر همین اساس آنان با پروژه سپاه هراسی، به دنبال تخریب چهره سپاه در داخل و خارج کشور هستند. بنابراین اگر سپاه از منظر دوست و دشمن یک مجموعه ای است که موفق عمل کرده، باید برای تداوم این موفقیت ها، به علل و عوامل آن توجه گردد. نگارنده با اعتقاد به وجود عوامل متعدد و گوناگون در شکل گیری موفقیت های سپاه، سه عامل اصلی معنویت، بصیرت و ولایتمداری را رمز موفقیت این نهاد انقلابی دانسته و مادام که این سه عنصر اصلی از ویژگی های سپاه باشد، موفقیت های آن نیز تداوم خواهد یافت.


1- معنویت

قرآن کریم، مومنان واقعی را شکست ناپذیر معرفی کرده و پیروزی کامل را در پرتو ایمان به خدا و اعتماد به نصرت او می داند. انسان های مومن که گروندگان واقعی به الله باشند، همواره خود را در محضر حق دیده و بر این اساس ضمن پرهیز از هر گناه و آلودگی، خود را به تمامی خصلت ها و فضیلت ها می آرایند. خداوند به این گروه از انسان های با ایمان می فرماید: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» یعنی نه سستی کنید و نه اندوهناک باشید، چرا که اگر شما مومن باشید، پیروز و برترید.

قدرت خداوند، قدرت فراگیر، اصالت دار، مطلق و شکست ناپذیر است. خداوند بر انجام هر کاری قادر و توانا است. صاحب چنین قدرتی، یاری کردن مومنان را به عنوان یک سنت الهی به مومنان وعده داده و می فرماید: «و کان حقا علینا نصر المومنین» و همواره یاری مومنان به عهده ما است. اخلاص، زهد، پارسایی، صبر، توکل، آرامش روحی، ایثار و فداکاری، صدق، ذکر و نیایش از آثار و پیامدهای ایمان است و این آثار می تواند شاخص ها و سنجه هایی برای ارزیابی ایمان هر کس باشد.

2 – بصیرت

بصیرت به معنای داشتن قدرت تشخیص حق از باطل، درست از نادرست و راه از بیراهه ها، یکی از شروط لازم برای موفقیت و پیروزی در صحنه های گوناگون است. حضرت علی(ع)، بصیرت را شرط نجات یافتن دانسته و کسانی را موفق به دفاع از حق و عدالت می دانند که از دو ویژگی صبر و بصیرت برخوردار باشند و می فرمایند: «و لایحمل هذاالعلم الا اهل البصر و الصبر»

بصیرت داشتن در مسیر دفاع از حق و مقابله با دشمنان دین و ارزش ها، یک عنصر اساسی و تعیین کننده است. این مهم را حضرت علی(ع) اینگونه بیان می فرمایند: «ان القتال لیس بالکثره بل بالبصیره» یعنی همانا نبرد با کثرت نیرو نیست، بلکه با بصیرت و آگاهی و بینش کامل است. در جنگ بدر که مسلمانان با وجود کمی نیرو بر سپاه سه برابری دشمن پیروز شدند، آنچنان با بصیرت بودند که حضرت امیر علی(ع) در وصف آنان می فرمایند: «... و حملوا بصائرهم علی اسیافهم» ... آنان آگاهی های شان را بر شمشیرهاشان حمل می کردند. نقش و اهمیت و ضرورت داشتن بصیرت و آگاهی برای جبهه پیروان حق که همین عامل در صحنه های نبرد آنان را به پیروزی می رساند آنگونه است که حضرت علی(ع) در عبارت زیبایی می فرمایند: «انما کنا تقاتل بالبصیره» یعنی ما تنها در سایه بصیرت و آگاهی بود که به نبرد می پرداختیم. اهمیت بصیرت در شرایط پیچیده فتنه ها مضاعف می گردد و اساساً در چنین شرایطی نمی توان بدون بصیرت از فتنه ها به درستی عبور کرد و گرفتار آن نشد.

3- ولایتمداری

پیروان جبهه حق که همانا مومنین واقعی هستند، ولایت الله را پذیرفته و خداوند را محور تمامی اعمال و رفتارهای خود قرار می دهند. در واقع یک انسان ولایتمدار، یک انسان خدامحور است. پیروی و تبعیت کامل از پیامبر(ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) در زمان حضور آنان در واقع همان تبعیت از خداوند است. در دوره غیبت ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط در سلسله مراتب طولی ولایت خدا، نبی و امام(ع) قرار گرفته و مومنین موظف به تبعیت از آن هستند. ولی فقیه در واقع به نیابت از امام زمان(عج) رهبری جامعه اسلامی را برعهده دارد. تمامی انسان های با ایمان و با بصیرت، ولایتی جز ولایت الله را نمی پذیرند و تجلی پذیرش این ولایت الهی در دوره غیبت، تبعیت از ولی فقیه است.اگر سپاه پاسداران طی 33 سال گذشته همواره موفق عمل کرده، دلیل اصلی آن را باید برخورداری این نهاد انقلابی از سه عنصر ذکر شده ایمان و معنویت، بصیرت و ولایتمداری دانست. از آنجا که این عناصر سه گانه دارای مراتب است، هر چه سپاه و پاسداران از مراتب بالاتر آنها برخوردار باشند بدیهی است که از قدرت، استحکام و انسجام بیشتری برخوردار خواهند بود و از هر مانعی برای رسیدن به آرمان ها و تحقق اهداف عبور خواهند کرد.

تعمیق معنویت، ارتقای بصیرت نافذ و ولایتمداری را می توان به عنوان فلسفه وجودی نمایندگی ولی فقیه در سپاه قلمداد کرد. بنابراین رسالت نماینده ولی فقیه و مجموعه نمایندگی در سپاه با فلسفه وجودی سپاه گره خورده و به عبارتی می توان گفت: موفقیت سپاه در انجام رسالتی که بر دوش دارد، در گرو موفقیت نمایندگی در انجام وظایفی است که برای او تعریف شده است.

یدالله جوانی

پشت صحنه حمله ناتو به لیبی

بسمه تعالی 

اربابان قدرت در راستای منافع ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خود «نوعدوستی» را بهانه جنگ های مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افکار عمومی از خواسته های حقیقی مردم مسلمان، سعی دارند عروسک های خیمه شب بازی خود را به حاکمیت برسانند.

 

بصیرت: اربابان قدرت در راستای منافع ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خود «نوعدوستی» را بهانه جنگ های مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افکار عمومی از خواسته های حقیقی مردم مسلمان، سعی دارند عروسک های خیمه شب بازی خود را به حاکمیت برسانند.

تمامی محورهایی که در این مقاله بدان ها پرداخته شده است لزوما مورد تأیید سایت قرار نداشته و صرفا به منظور آشنایی خوانندگان با توطئه غرب در لیبی و منطقه ارائه گردیده اند. مقاله ذیل این موضوع را فارغ از موضوع خیزش اسلامی و با تکیه بر منابع خبری و تحلیلی غرب، آمریکای لاتین و... مورد بررسی قرار می دهد.

اربابان قدرت در جنگ راه اندازی شده علیه لیبی اهداف متعددی را دنبال می کنند که عبارتند از:

1) کنترل نفت: «میشل کولون» در کتاب خود -«مونوپولی»- می نویسد: «آن که می خواهد جهان را رهبری کند، باید که کنترل نفت را به دست گیرد. تمامی نفت جهان، در هر کجای کره زمین.» اربابان قدرت برای تأمین نفت مورد نیاز خود از هیچ روشی رویگردان نیستند. نه تنها به دلیل سود عظیم حاصل، بلکه بیشتر بدان خاطر که کسب انحصار نفت در عین حال رقبای مزاحم را از آن محروم ساخته و به اطاعت درمی آورد. اکنون، با توجه به تغییر توازن قوا وتبدیل شدن کره زمین به جهانی چندقطبی، آمریکا با رقبای سرسختی مانند چین، روسیه، برزیل و دیگر کشورهای جهان روبه روست و بنابراین، حفظ این انحصار روز به روز دشوارتر می گردد.

حال، اگر چه نفت لیبی صرفاً یک یا دو درصد تولید جهانی این ماده را تشکیل می دهد، اما کیفیت آن بهتر و استخراج آن آسان تر و بنابراین کاملاً به صرفه است و مهم تر آن که، در نزدیکی ایتالیا، فرانسه و آلمان قرار دارد. واردات نفت از خاورمیانه، آفریقای سیاه و یا آمریکای لاتین هزینه ای بسیار سنگین تر را می طلبد.

نکته آن که، «قذافی» مترصد بود شرکت لیبی در نفت جهانی را به 30 تا 51 درصد افزایش دهد. او تهدید کرده بود شرکت های غربی را که این کشور را ترک کرده بودند، با شرکت های چینی، روس و هندی جایگزین خواهد ساخت.

از دیگر سو، چنانچه جنگ علیه لیبی صرفاً «بشردوستانه» است، به چه دلیل آنها که جنگ را آغاز کرده اند اینگونه با یکدیگر اختلاف نظر دارند؟ به چه دلیل «سارکوزی» برای بمباران لیبی گوی سبقت را از رقبای خود ربود و پیشنهاد کنترل عملیات از سوی ناتو وی را به خشم آورد؟ به چه دلیل آلمان و ایتالیا با این جنگ چندان موافق نبوده اند؟ باید گفت، اینجا نیز منافع اقتصادی به میان است، نه نوعدوستی! در اروپای درگیر بحران اقتصادی، رقابت ها روز به روز افزایش می یابد. تا همین چندماه پیش، غربی ها برای دادن دست دوستی با «قذافی» و به جیب زدن قراردادهای کلان، به صف ایستاده بودند. آنها که موفق به کسب چنین قراردادهایی شدند، سرنگونی وی را به سود خود نمی بینند. ایتالیا و آلمان مشتریان نفت لیبی را تشکیل داده، بیشترین قرارداد را با این کشور به امضا رسانده اند. اما، فرانسه و انگلیس که چنین سهمی از شیرینی نصیب شان نشده، اکنون طالب سهمی بزرگترند. به عبارت دیگر، جنگ لیبی صرفاً ادامه نبرد اقتصادی به شیوه دیگر است. جهان کاپیتالیست به هیچ روی زیبا نیست. رقابت اقتصادی شکلی نظامی به خود گرفته است.

2) تأمین امنیت لیبی: در خاورمیانه، همه چیز به همه چیز وابسته است. همان گونه که «نوآم چامسکی» بدان اشاره دارد، «از سال 1967 دولت آمریکا اسرائیل را به دید یک سرمایه گذاری استراتژیک نگریسته است. به عبارت دیگر، اسرائیل حکم پاسگاه پلیس محلی را دارد که مسئولیت آن محافظت ازاز دیکتاتوری های عرب تولیدکننده نفت است.» اما، مشکل اینجاست که جنایات متعدد این رژیم (لبنان، غزه، ناوگان بشردوستانه،...) آن را روزبه روز منزوی تر می سازد. ملت های عرب خواستار پایان این استعمارند و بنابراین، رژیم صهیونیستی به محافظت نیاز دارد. در واقع، رژیم صهیونیستی نمی تواند در محاصره دیکتاتورهای عربی زندگی کند که خواسته ملت های خود برای همبستگی با فلسطینیان را به حساب نمی آورند. به همین دلیل است که واشنگتن «مبارک» و «بن علی» را زیر چتر حمایت خود گرفته و دیگر دیکتاتورها را نیز حمایت خواهد کرد.

3) ممانعت از آزادسازی جهان عرب: چه کسی امروز بر مجموع جهان عرب، اقتصاد، منابع و نفت آن حکومت دارد؟ به طور قطع ملت های عرب نیستند. اما، دیکتاتورهای حاکم نیز نیستند، اگرچه در مقابل صحنه قرار دارند. در واقع، صحنه گردانان را «اربابان قدرت» تشکیل می دهند. این اربابان، چند ملیتی های آمریکایی و اروپایی اند که تصمیم می گیرند چه چیزی باید در این کشورها تولید شود، چه مقدار دستمزد پرداخت گردد، چه کسی از درآمد نفت سود ببرد و کدام حاکم تحمیل گردد. شرکت های چندملیتی هستند که جیب های سهامداران خود را به زیان ملت های عرب پر می سازند. به عبارت دیگر، نفت و دیگر منابع طبیعی صرفاً به کار سودرسانی به چندملیتی ها می آیند و نه گوناگونی اقتصاد محلی و ایجاد شغل. نتیجه آن که، اقتصادها وابسته و نامتعادل باقی مانده، دیگر پاسخگوی نیازهای مردم نیستند. دیکتاتورها در خدمت چندملیتی ها، مسئول تأمین منافع آنها، سرکوب اعتراضات و جلوگیری از عدالت اجتماعی اند. بدین سان، سیصد میلیون جمعیت بیست کشور عرب در مقابل انتخابی سرنوشت ساز قرار دارند: پذیرش حفظ این استعمار و یا کسب استقلال با روی آوردن به شیوه ای دیگر. آیا زنگ آزادی آنها امروز به صدا درآمده است؟ این اندیشه کارشناسان استراتژی واشنگتن را به وحشت می اندازد. چنانچه کنترل جهان عرب و نفت از اختیار خارج گردد، استیلای جهانی آنها نیز پایان می گیرد. چرا که آمریکا، قدرتی که اقتصاد و سیاست آن رو به زوال است، بیش از پیش هدف اعتراض ها قرار دارد: اعتراض از سوی آلمان، روسیه، آمریکای لاتین و چین. چنانچه فردا جهان عرب متحد شود و به آزادی دست یابد، چنانچه آمریکا سلاح نفت را از دست دهد، ایالات متحده آمریکا جز قدرتی درجه دو در جهانی چند قطبی به حساب نخواهد آمد. در عوض، روابط بین المللی سیری دیگر خواهد پیمود و ملت های جنوب سرانجام اختیار به دست گیری سرنوشت خود را خواهند یافت.

4) جلوگیری از وحدت آفریقا: آفریقا، ثروتمندترین قاره جهان با منابع طبیعی بسیار گسترده، همچنین فقیرترین قاره کره زمین نیز به شمار می رود که 57درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی می کنند (کمتر از 5/2 دلار در روز). کلید این معما چیست؟ دقیقاً این که، شرکت های چندملیتی منابع را غارت می کنند. پرداخت اجرت اندک، عقد قراردادهایی به زیان مردم محلی، خصوصی سازی های زیان آور، اعمال هرگونه فشار و باج خواهی از کشورهای ضعیف از طریق بدهکار ساختن آنها تا سرحد خفقان، نشاندن دیکتاتورهای سر به فرمان در قدرت و ایجاد جنگ های داخلی در مناطق مدنظر از دیگر شیوه های اربابان قدرت است.

در واقع، آفریقا برای شرکت های چندملیتی منطقه ای بسیار استراتژیک محسوب می شود، چرا که شکوفایی این شرکت ها بر پایه غارت و چپاول منابع این قاره استوار است. چنانچه بهایی مناسب برای طلا، مس، پلاتین، فسفات، الماس، تولیدات کشاورزی و... پرداخت می گردید، شرکت های چندملیتی نیز تا بدین حد ثروتمند نمی شدند، اما مردم محلی می توانستند از فقر رهایی یابند. بنابراین ، جلوگیری از وحدت آفریقا و استقلال آن برای چندملیتی های آمریکا و اروپا امری حیاتی به شمار می رود.

«اوباما» بی سروصدا و بدون هیچ تبلیغات رسانه ای به راحتی 30 میلیارد دلار سرمایه ملت لیبی را چپاول کرد. چگونه؟ رئیس جمهور آمریکا در اول مارس یعنی بسیار پیش از قطعنامه سازمان ملل به بانک مرکزی این کشور دستور داد ذخایر پولی لیبی در آمریکا را مسدود سازد و سپس در 10 مارس موفق گردید با گنجاندن جمله ای کوتاه در قطعنامه 1973، مسدودسازی اموال بانک مرکزی لیبی و نیز شرکت ملی نفت این کشور را مجاز جلوه دهد. در یک کلام، لیبی کشوری ثروتمند است (200 میلیارد دلار ذخیره ارزی) که حرص و طمع آمریکا، قدرتی «فوق مقروض»، را برانگیخته است. بنابراین، «اوباما» برای اختلاس ده ها میلیارد دلار از بانک ملی لیبی و در واقع «زدن جیب مردم» این کشور، بر دزدی خود سرپوش گذارده و آن را «منبع بالقوه سرمایه گذاری های رژیم قذاقی» نامیده است.

لازم به ذکر است که عملیات نظامی غرب بدون مجوز سازمان ملل آغاز گردید. «جئو فری رابرتسون» نظریه پرداز «امپریالیسم بشردوستانه» در این ارتباط به روزنامه «ایندیپندنت» می گوید: «به رغم ظواهر، نقض حقوق بین المللی قانونی است!» روزنامه «ساندی میرور» در 20 مارس به نقل از افشاگری های «مایک هامیلتون» فاش ساخت: «صدها سرباز انگلیسی در چهارچوب زبده ترین و مخوف ترین نیروهای نظامی، و مجهز به پیشرفته ترین سلاح های ممکن، ازسه هفته پیش درلیبی وارد عمل شده اند. در بین این نیروها، دو یگان ویژه مشاهده می گردد که به دلیل توانایی تخریب خود «اسماش» (Smash) نام گرفته اند. این نیروها در چهارچوب یک نیروی گسترده غربی که در تاریکی عمل می کند، با گروه های کوچک سازمان «سیا» همکاری دارند .»

5) استقرار ناتو به عنوان ژاندارم آفریقا: در آغاز، فرض بر این بود که نقش ناتو به حمایت از اروپا در برابر «تهدید نظامی شوروی» خلاصه می گردد. بنابراین، پس از فروپاشی شوروی ناتو نیز باید منحل می شد، اما خلاف آن انجام پذیرفت. پس از بمباران بوسنی در سال 1995، «خاویر سولانا» دبیرکل ناتو اعلام داشت: «تجربه به دست آمده در بوسنی می تواند الگویی برای عملیات آتی ناتو باشد.» در همان زمان، «میشل کولون» نوشت: «در واقع ناتو خواستار شعاع عملی نامحدود است. یوگسلاوی آزمایشگاهی بود برای تدارک جنگ های آینده.این جنگ در کدام مناطق به وقوع خواهد پیوست؟ محور نخست، اروپای شرقی. دومین محور، مدیترانه و خاورمیانه و محور سوم، جهان سوم به طور کلی.» و این برنامه ای است که امروز به اجرا درآمده است. «ناتو امروز در خدمت جهانی سازی است. ارتش شرکت های چند ملیتی. گام به گام، ناتو به ژاندارم جهان تبدیل خواهد شد.» در واقع، هدف ناتو جایگزینی سازمان ملل است. کافی است به مطالعه اسناد پنتاگون و دفاتر بزرگ کارشناسان استراتژی آمریکا بپردازیم، که حتی دیگر محرمانه نیز نیستند. منطق این امپراتوری نیز بسیار ساده است: 1) جهان منبع سود و درآمد است؛ 2) برای پیروزی در جنگ اقتصادی باید که ابرقدرت سلطه جو بود؛3) بدین منظور، باید که کنترل مواد اولیه، مناطق و جاده های استراتژیک را به دست گرفت؛ 4)هرگونه مقاومت در برابر این کنترل باید از طریق فساد، باج خواهی و یا جنگ از میان برود. وسیله فاقد اهمیت است؛ 5) برای آن که بتوان ابرقدرت سلطه جو باقی ماند، باید که از اتحاد رقیبان علیه «ارباب» مطلقا جلوگیری کرد.

سران ناتو به منظور دفاع از منافع اقتصادی «اربابان» و در نتیجه، تبدیل شدن به ژاندارم جهان، بذر وحشت را در جای جای کره زمین می پاشند، با این ادعا که «جهان پیشرفته، صنعتی و پیچیده ما زیر حمله تهدیدهای مرگبار بی شمار قرار گرفته که از جمله آنها، تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، گرسنگی، امنیت مجازی و معضل انرژی است.» بدین سان، مسائل غیرنظامی اما اجتماعی و زیست محیطی بهانه افزایش تسلیحات و مداخلات نظامی قرار می گیرند.

همان گونه که پیشتر بدان اشاره شد، هدف ناتو در واقع جایگزینی سازمان ملل است. این نظامی گری آینده بشر را بیش از پیش با خطر مواجه می سازد. بودجه نظامی آمریکا برای سال 2011 رقمی بی سابقه بوده و به 708 میلیارد دلار بالغ می گردد، یعنی 2320 دلار به ازای هر شهروند! علاوه بر این، «رابرت گیتس» از هیچ تلاشی برای تشویق اروپائیان به افزایش هزینه نظامی خود فروگذار نیست. وی تأکید دارد: «غیرنظامی کردن اروپا مانعی بر سر راه امنیت و صلح پایدار در قرن بیست و یکم است.» بنابراین، کشورهای اروپایی به اجبار متعهد شده اند هزینه نظامی خود را به هیچ روی کاهش ندهند. این میان، شرکت های اسلحه سازی هستند که سودهای کلان را به جیب می زنند.

گسترش جهانی ناتو هیچ ارتباطی با جنایات «قذافی»، «صدام» و یا «میلوسویچ» ندارد، بلکه طرحی کلی و جهانی به منظور حفظ سلطه بر کره زمین و ثروت های آن، و نیز حفظ امتیازهای متعدد شرکت های چندملیتی با هدف جلوگیری از انتخاب آزادانه مردم است. ناتو «بن علی»، «مبارک» و حاکمان مستبد را زیر چتر حمایت خود محافظت می کند، جانشینان آنها را نیز زیر بال و پر خود خواهد گرفت و تمامی مقاومت ها و موانع سر راه «امپراتوری» را خرد و نابود خواهد کرد.

در واقع، ناتو برای آن که به ژاندارم جهان تبدیل گردد، گام به گام پیش می رود. جنگی در اروپا علیه یوگسلاوی، جنگی در آسیا علیه افغانستان و اکنون نیز، جنگی در آفریقا بر ضد لیبی. به عبارت دیگر، ناتو در سه قاره پا گرفته است! باید گفت که این سازمان دو سال پیش با برگزاری مانوری علیه ونزوئلا کوشید راهی در آمریکای لاتین نیز برای خود بگشاید. اما، خطر این اقدام بسیار بود، چرا که آمریکای لاتین روزبه روز بیشتر متحد می شود و «ژاندارم های» آمریکا را مردود می شمارد.

حال، به چه علت واشنگتن مصمم است هر طور که شده ناتو را به ژاندارم آفریقا مبدل سازد؟ به دلیل توازن جدید قوا در جهان که پیشتر نیز بدان اشاره کردیم.

«آفریکام»؛ چرا سکوت؟

آنچه واشنگتن را بیش از هر چیز نگران می سازد، قدرت فزاینده چین است. در واقع، این کشور با پیشنهاد برقراری روابطی برابر با کشورهای آسیایی، اعطای اعتبارهایی جالب توجه تر و انجام کارهای زیربنایی مفیدتر برای توسعه، راهی به سوی قطع وابستگی به واشنگتن، لندن یا پاریس مقابل پای این کشورها قرار می دهد. بنابراین، برای مقابله با چین چه باید کرد؟

مشکل اینجاست که قدرتی که اقتصادی رو به زوال دارد، از ابزار فشار مالی کمتری برخوردار است، حتی در قبال کشورهای آفریقایی. به همین دلیل است که آمریکا مصمم گردیده بهترین برگ برنده خود را به کار گیرد، که برگ نظامی است. باید خاطرنشان شود که مخارج نظامی آمریکا از کل مخارج نظامی کره زمین فراتر می رود. سال هاست که آمریکایی ها «سربازان پیاده» خود را در صفحه شطرنج آفریقا پیش می برند. در اول اکتبر 2008 بود که «آفریکام» یا «فرماندهی آفریقا» در این قاره شکل گرفت. بدین سان، سراسر قاره آفریقا (به استثنای مصر) تحت کنترل یک فرماندهی متحد متشکل از ارتش زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی، تفنگداران دریایی و «عملیات ویژه» قرار گرفت (اعزام نیرو، راه اندازی کودتا، اقدامات مخفی)، با این هدف که مکانیسم مزبور سپس به منظور تقویت نیروهای آمریکا، این بار با ناتو تکرار گردد. واشنگتن که در هر کنجی از کره زمین «تروریست» می بیند، رد آنها را در آفریقا نیز گرفته است. آن هم به طور «کاملا اتفاقی» در اطراف نفت نیجریه و دیگر منابع طمع برانگیز. بنابراین، برای آن که بدانیم قسمت های آتی سریال «جنگ ضدتروریسم» در کدام نقطه از کره زمین برگزار می گردد، کافی است نگاهی به نقشه نفت، اورانیوم و... بیفکنیم، در این صورت همه چیز روشن می شود و چون اسلام به بسیاری از کشورهای آفریقایی از جمله نیجریه راه یافته است، می توانیم سناریوی بعدی را نیز پیش بینی کنیم.

هدف واقعی «آفریکام»، «تثبیت» استقلال آفریقا، جلوگیری از استقلال آن و ممانعت از تبدیل شدن این قاره به عاملی وابسته که ممکن است با چین و آمریکای لاتین پیمان اتحاد ببندد، است. «آفریکام» سلاحی اساسی در طرح های سلطه جهانی آمریکا به شمار می رود. واشنگتن مایل است به آفریقا و مواد اولیه ای اتکا کند که در نبرد بزرگی که به منظور کنترل آسیا و راه های دریایی آن آغاز گردیده، تحت کنترل انحصاری اربابان باشد. در واقع، آسیا قاره ای است که نبرد اقتصادی سرنوشت ساز قرن بیست و یکم در آن جریان دارد. اما، این لقمه بسیار بزرگ تر از دهان گشاد آمریکاست، به ویژه با وجود کشور قدرتمندی چون چین و نیز وجود یک جبهه اقتصادی نوظهور که منافعش ایجاد می کند بلوکی قدرتمند تشکیل دهد. بدین جهت، واشنگتن مصمم است کنترل کامل آفریقا را به دست گیرد و درها را به روی چین ببندد.

بدین ترتیب، جنگ علیه لیبی نخستین مرحله از تحمیل «آفریکام» به سراسر قاره آفریقاست و عصری را می گشاید که به برقراری صلح در جهان توجهی نداشته، بلکه عصر جنگ های نوین است. در آفریقا، خاورمیانه و نیز در اطراف اقیانوس هند، میان آفریقا و چین.

اما، به چه دلیل اقیانوس هند؟ زیرا چنانچه نگاهی به نقشه منطقه بیفکنیم، متوجه می شویم که اقیانوس هند دروازه چین و کل آسیا است. بنابراین، واشنگتن به منظور کنترل این اقیانوس در جست وجوی مهار مناطق استراتژیک متعددی است که عبارتند از: 1)خاورمیانه و خلیج فارس. دستپاچگی آمریکا در مورد کشورهایی چون عربستان، یمن، بحرین و ایران نیز از همین ناشی می گردد؛ 2)شاخ آفریقا، که دلیل پرخاشگری واشنگتن نسبت به سومالی و اریتره است.

در چهارچوب نبرد کنونی برای کنترل قاره سیاه، شمال آفریقا هدفی عمده به حساب می آید. واشنگتن با ایجاد حدود 10 پایگاه نظامی در تونس، مغرب و الجزایر و نیز در دیگر کشورهای آفریقایی، راه را برای استقرار شبکه ای کامل از پایگاه های نظامی که مجموع قاره را پوشش دهند، می گشاید.

اما، پروژه «آفریکام» با مقاومت جدی کشورهای آفریقایی روبه رو گردیده است. در واقع، به شکلی نمادین هیچ یک از این کشورها حاضر نشده اند میزبان پایگاه مرکزی «آفریکام» باشند. بنابراین، واشنگتن مجبور گردیده است مقر آن را در «اشتوتگارت» آلمان کماکان حفظ کند، که این بسیار حقارت آمیز است. در این چشم انداز، حمله ناتو به لیبی در واقع هشداری واضح و روشن به سران کشورهای آفریقایی است.

کاملا بارز و مشخص است که از جمله اهداف جنگ کنونی اشغال مجدد لیبی است. چرا که، این کشور منطقه ای استراتژیک است که در صورت خارج شدن مصر از کنترل آمریکا، راه را برای مداخله نظامی در این کشور می گشاید.

و اما، پس از لیبی نوبت به کدام کشور آفریقایی می رسد؟ ساده است. باتوجه به این که یوگسلاوی نیز مورد حمله قرار گرفت زیرا که حاضر به پیوستن به ناتو نبود، کافی است نگاهی به فهرست کشورهایی که جذب شدن در «آفریکام» تحت فرماندهی نظامی آمریکا را مردود شمرده اند، بیفکنیم. در این صورت، مشاهده می کنیم که پنج کشور «واجد شرایط» لازم اند: لیبی، سودان، ساحل عاج، زیمبابوه و اریتره. این کشورها اهداف آتی واشنگتن را تشکیل داده، در آینده هدف اطلاعات زدایی و تبلیغات منفی رسانه های دروغ قرار خواهند گرفت.

نقش تبلیغات

در این میان، نقش رسانه ها را نیز نباید به فراموشی سپرد. «میشل کولون» در کتاب خود - «از اسراییل بگوییم!»- به پنج اصل تبلیغات جنگ اشاره کرده، می گوید: «در هر جنگ، رسانه ها می کوشند ما را متقاعد سازند که دولت هایمان درست عمل می کنند. و در این راستا نیز، پنج اصل را به اجرا درمی آورند: پنهان نگاه داشتن منافع اقتصادی، معکوس جلوه دادن جایگاه قربانی و مهاجم، مخفی ساختن ماجرا، شیطانی جلوه دادن «هدف» مدنظر به عنوان «تهدیدی حائزاهمیت» که باید از بین برود، و انحصار اطلاعات. این پنج اصل در هر یک از «جنگ های بشر دوستانه» اربابان به اجرا درمی آید.

تبلیغات گسترده علیه «قذافی»، تبلیغاتی را به یادمان می آورد که علیه «صدام» و پیرامون سلاح های کشتار جمعی انجام پذیرفت. همین ماشین تبلیغات درسال 1989 علیه «چائوشسکو» دیکتاتور، «دراکولای کمونیست»، به کار گرفته شد، که «گورهای جمعی» متعددی متشکل از 70 هزار جناز ه را به وی نسبت می داد. اما، سپس معلوم گردید هیچ حقیقتی دراین ماجرا وجود ندارد. «ژان بدل بوکاسا» نیز گرفتار همین ماشین تبلیغات گردید. وی که سراپای «ژیسکار دستن»، رئیس جمهور وقت فرانسه و همسرش را با الماس های جمهوری آفریقای مرکزی پوشانیده بود، به سرعت به «هیولای برنگو» مبدل گردید که باید هرچه زودتر از پای درمی آمد.

و چون تاریخ بارها و بارها تکرار می گردد، امروز نیز کره زمین شاهد محکومیت «معمر قذافی» به مرگ است. باید گفت که «قذافی» یک فرشته نیست، اما آنهایی که امروز به خون وی تشنه اند نیز فرشته نیستند. رژیم «قذافی» فاسد است، بخش اعظم ثروت لیبی را در انحصار خود دارد و پیوسته هرگونه اعتراضی را سرکوب کرده است. «قذافی» 42 سال است که حکومت می کند و گذشته ای «تروریستی» دارد. خانواده وی لیبی را به یغما برده و مبالغ بسیاری پول در بانک های سوئیس، ایتالیا، انگلیس و آمریکا خوابانده اند. با این حال، شرایط اجتماعی لیبیایی ها در مقایسه از همسایگان بهتر است. امید به زندگی در لیبی بیش از دیگر کشورهای آفریقایی است. نظام های بهداشت و آموزش بسیار قابل قبول اند.

حق هر ملتی است که در صورت نالایق شناختن رهبر خود وی را برکنار سازد. اما، این حق صرفا به خود این ملت تعلق دارد. چنانچه قرار باشد «جنگی بشر دوستانه» صورت پذیرد، باید که علیه آمریکا، اسرائیل و یا اروپا برپا گردد که برای خواباندن عطش کشورگشایی و حرص و طمع بی پایان خود برای چنگ اندازی بر منابع و ذخایر همسایه، هرگز از کشتن و قتل عام مردم غیرنظامی دریغ نورزیده اند. لیبیایی ها به کمک بشردوستانه ای نیاز ندارند که «قذافی» را سرنگون سازد . آنچه غرب درپی آن است، «آزادی»، «دموکراسی»، «صلح» و یا «عدالت» نیست، بلکه صرفا منافع خود است. نه بیشتر و نه کمتر!

نتیجه آن که...

اکنون این سؤال مطرح است: آیا نیروهای خارجی این وظیفه را دارند که برای نجات جان «هزاران بی گناه» در کشوری مداخله کنند؟ پس چگونه است که این اقدام در رواندا که 800 هزار غیرنظامی اش درسال 1994 قتل عام گردیدند، صورت نپذیرفت؟ همین طور در «سربرنیتسا»، که درسال 1995 شاهد قتل نزدیک به 8 هزار مرد و نوجوان بوسنیایی به دست ارتش صرب بود! و نمونه هایی از این دست فراوان است. هرکجا که پای «جنگ بشردوستانه» به میان می آید، از آنجا که از «بشردوستانه» جز نامی ندارد، رقم قربانیان غیرنظامی بسیار افزایش می یابد. بدین سان، نجات «کویتی های بیچاره» در سال های 91-1990 در برابر تجاوز «صدام»، 9 هزار کشته درمیان سربازان عراقی و 60 هزار کشته در تهاجم زمینی برجای گذارد و بین 50 تا 100 هزار غیرنظامی را نیز از صفحه کره زمین حذف کرد. درسال 1993، شکست مداخله نظامی آمریکا در سومالی به کشته شدن 10 هزار تن انجامید. درسال 2003، دفاع از شهروندان عراقی در برابر جنایات دیکتاتورشان طبق منابع گوناگون 2500 کشته درمیان سربازان آمریکایی به جای نهاد و حدود 5/1 میلیون عراقی را نیز قربانی ساخت.

در واقع، رویدادها را باید در پرتو توازن جدید قوا در جهان تجزیه و تحلیل کرد. قدرت های امپریالیست روبه زوال گذارده، درحالی که دیگر نیروها درحال اوج گرفتن اند. چین پیشنهاد بازخرید بدهی پرتغال را داده است! در یونان، مردم روز به روز با اتحادیه اروپا که آن را پوششی برای امپریالیسم آلمانی می دانند، بیشتر مخالفت می ورزند. احساساتی مشابه درحال رشد در کشورهای شرقی است.

در یک کلام، امپریالیسم در بحران است. «جنگ بشردوستانه» که از نوعدوستی صرفا جز واژه ای به عاریت نگرفته، جنگ کاپیتالیست هاست. امیدبه این که «اخلاق» تنها عامل هدایتگر سیاست خارجی «اربابان قدرت» باشد، نگرشی ساده لوحانه است.

منافع اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیک پیوسته جایگاهی ویژه دراین نوع جنگ دارند. نظام امپریالیست جهانی که درسال های دهه 1880 نقش گرفته و امروز نیز کماکان ادامه دارد، بزرگ ترین دشمن حقوق بشر است و دولت آمریکا، کشور «لکوموتیو» اربابان جهان- همان گونه که دکتر «مارتین لوترکینگ» آن را توصیف می کند- «بزرگ ترین تولیدکننده خشونت در جهان کنونی است.»

اخبار ویژه برخی روز نامه های 6 اردیبهشت 90

بسمه تعالی

روزنامه جمهوری اسلامی ایران

* جشنواره فیلم کیش درحالی در جزیره سیاحتی تفریحی کیش آغاز به کار کرد که برخی رسانه‌ها از پرواز چند هواپیما به مقصد این جزیره توریستی و میهمانی 800 نفره به خرج دولت در این جزیره خبر داده‌اند. سایت جهان نوشت: "در سالی که توسط مقام معظم رهبری به نام جهاد اقتصادی نامگذاری شده است برگزاری میتینگی تفریحی در این جزیره به نام جشنواره فیلم کیش و هزینه میلیاردی برای سرگرمی اهالی هنر کمی دور از ذهن است." این سایت افزود: "در شرایطی که بسیاری از خانواده‌ها از تامین مخارج خود عاجز مانده، جوانهایی که بدلیل نداشتن شرایط مالی مناسب امکان ازدواج نداشته و هزاران مورد غیرقابل انتشار دیگر در کشور رقم می‌خورد ریخت و پاش چند میلیاردی در کیش چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟"

* شرکت‌های کره‌ای بیش از هشتاد هزار دلار به کمیته امداد اهدا کردند. سفارت کره جنوبی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: به همراه شرکت‌های کره‌ای فعال در ایران، مبلغ هشتاد و سه هزار دلار به صورت نقدی و کالا به کمیته امداد امام خمینی بمناسبت فرا رسیدن سال نو ایرانی اهدا کرده‌اند. این بیانیه افزوده است: پارک جه - هون، سفیر کره جنوبی که در مراسم اهدایی در تاریخ 4 اردیبهشت 1390 در کمیته امداد امام خمینی شرکت کرده بود گفت: این هدیه نشانه حسن نیت و بیانگر تقدیر شرکت‌های کره‌ای از مردم ایران است. علاوه بر شرکت‌های مهم الکترونیک کره‌ای مانند LG و سامسونگ، شرکت‌های ساختمانی مانند دیلیم، جی اس، پسکو، صنایع سنگین دوسان، و همچنین ژئوتک سانگجین و شرکت‌های تجاری مانند دوو بین المللی، اس که نتورکس، سامسونگ، ال جی، شرکت هیوندای اینترناسیونال، کولون، کی تی‌اند جی در این اقدام شرکت دارند.

* در پی انتصاب مدیر عامل جدید شرکت سنگ آهن مرکزی بافق، روز شنبه کارگران این شرکت دست از کار کشیدند. کارگران صبح روز یکشنبه با اجتماع در مقابل ساختمان فرمانداری بافق با سر دادن شعارهایی نسبت به معرفی مدیر عامل غیربومی این شرکت اعتراض کردند که با دخالت پلیس پراکنده شدند. معترضین به همراه جمع کثیری از کسبه و اهالی بافق در میدان شهدای بافق اجتماع نموده و تا محل امامزاده عبدالله راهپیمایی کردند.

قدس

جزییاتی از تغییرات ساختار وزارت خارجه

فارس- در پی اعلام وزیر خارجه مبنی بر تغییر ساختار این وزارتخانه، قرار است تعدادی از معاونت های وزارت خارجه در همدیگر ادغام و برخی نیز حذف و 10 معاونت کنونی به 6 معاونت شامل 4 معاونت سیاسی و دو معاونت اداری کاهش یابد. اما گزینه های مطرح برای تصدی معاونت های جدید عبارتند از: بهروز کمالوندی، علی آهنی، هادی سلیمانپورو محمدعلی فتح الهی.همچنین از محمدشریف ملک زاده (دبیرکل کنونی شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور) به عنوان گزینه تصدی معاونت اداری و مالی نام برده می شود. محمدرضا شیبانی نیز که معاونت خاورمیانه و مشترک المنافع را عهده دار است، به جای سید احمد موسوی راهی دمشق می شود تا عهده دار سفارت ایران در سوریه شود. اخباری نیز حکایت از انتصاب حسین فرحی معاون کنونی اداری و مالی به عنوان سفیر جدید ایران در اتریش دارد. در ساختار جدید، امیرمنصور برقعی کماکان قائم مقام وزارت خارجه باقی می ماند و معاونت اقتصادی حذف می شود. معاونت آموزش و پژوهش که برعهده مصطفی دولتیار است، از این ساختار حذف و در دفتر وزیر ادغام می شود.

یک توصیه؛ آمریکا کشورهای عربی را علیه ایران نشوراند

العالم- «ریچارد هلمن» مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه به واشنگتن توصیه کرد که کشورهای عربی را علیه ایران نشوراند.

اطلاعیه رسمی کمیسر حقوق بشر آلمان درباره منافقین

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور)- کمیسر حقوق بشر آلمان در اطلاعیه درباره وضعیت کمپ اشرف در عراق، از سران این فرقه خواست، اجازه بدهند تا تمامی مجروحین و افراد بیمار در پادگان اشرف دسترسی کامل به رسیدگی های پزشکی را داشته باشند. در این اطلاعیه که نسخه ای از آن بر روی سایت وزارت خارجه آلمان قرار گرفته، آمده است: اکنون نگاه غالب بر این است که این گروه، سازمانی است بسیار تشکیلاتی و با مقرراتی بسیار سخت که هرگز مسیر خود را از «خشونت و تروریسم» دور نکرده است.

فشار به منافقین برای ماندن در کمپ مخوف

فارس- «عبداللطیف چهاردری» عضو جداشده گروهک منافقین گفت: افراد زیادی از اعضا برای ماندن تحت فشار هستند، آنها درباره آینده خود نگران هستند و نمی دانند چه قرار است رخ دهد. او فاش کرد که تعداد زیادی از ساکنان کمپ برخلاف میلشان در پادگان اشرف نگه داشته شده اند.

اقدام ضد ایرانی امارات

عصر ایران- امارات در اعتراض به تمایل مصر به برقراری رابطه با ایران و محاکمه مبارک، سفر نخست وزیر مصر به این کشور را لغو کرد. مهمترین دلایل لغو سفر نخست وزیر مصر به امارات، مبالغ کلان دارایی های حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر در امارات و تفاوت نظر ابوظبی و قاهره درباره ایران است.

10 استاندار در لیست انتظار خداحافظی

جوان آنلاین- شنیده شده تا چندی دیگر حدود 10 استاندار از سمتهای خود برکنار یا جابجا شده که تعدادی از آنها برای حضور در لیستهای انتخاباتی از سمتهای خود کناره گیری می کنند. همچنین گفته می شود حدود 17 تا 20 معاون استاندار و فرماندار نیز برای حضور در انتخابات از سمتهای خود استعفا می دهند.

ورود تجهیزات جاسوسی به کشور از مرز شمال غرب

جوان آنلاین- به تازگی از طریق مرز شمال غرب ایران با عراق تجهیزات جاسوسی از سوی گروهکهای ضد انقلاب وارد کشور می شود. این تجهیزات شامل دوربینهایی برای جمع آوری اطلاعات از مراکز حساس و مقرهای نظامی، تجهیزات شنود، و دوربین های بسیار کوچک است.

دیپلم افتخار صدای آمریکا به ناصر حجازی!

جام نیوز- شبکه دولتی صدای آمریکا که تلاش زیادی برای به شکست کشاندن طرح هدفمندی یارانه ها کرده بود، در یکی از برنامه های خود با انتشار سخنان، ناصر حجازی، فوتبالیست قدیمی کشور، با دادن نشان افتخار این شبکه، از وی برای تخریب طرح هدفمندی یارانه ها تقدیر کرد. صدای آمریکا به این دلیل دیپلم افتخاری را به ناصر حجازی اعطا کرد. حجازی در سخنان خود در مورد یارانه ها گفته بود: مگر مردم ایران گدا هستند که دولت 40 هزار تومان در ماه به آنها می دهد.

توزیع ویژه نامه «مکتب ایران» در شهرکرد

خبرگزاری دانشجو - پس از توزیع ویژه نامه «مکتب ایران» در دانشگاه تربیت مدرس، اخبار رسیده از توزیع اخیر این محصول در محل اقامه نماز جمعه فرخ شهر استان چهارمحال و بختیاری حکایت دارد. ترجمه منشور حقوق بشر کوروش، همراه با مراسم تجلیل نمادین احمدی نژاد از کوروش، بخشی از مطالب این ویژه نامه است.

متکی: سال 91 می گویم

ایسنا- وزیر سابق خارجه گفت: برای کاندیداتوری مجلس برنامه ای ندارم.منوچهر متکی که به سمنان سفر کرده بود، در پاسخ به پرسشی درباره چگونگی برکناری اش با بیان اینکه «بنای پاسخگویی ندارم» گفت: گاهی شجاعت در «نگفتن» است و تمرین «نگفتن» بسیار سخت است. وی درباره احتمال کاندیداتوری اش برای ریاست جمهوری آینده نیز گفت: پاسخ به این صحبت را باید سال 91 داد !

شجونی: با سایت ضدانقلاب مصاحبه نکرده ام

فارس- حجة الاسلام جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت در واکنش به نقل قول از خود در سایت ضدانقلاب و فتنه گر روزآنلاین گفت که هرگز با این سایت ضد انقلاب مصاحبه نکرده است.

کیهان

اگه شورا برای هماهنگیه پس این سرگردانی برای چیه؟! (خبر ویژه)

آیا کسی نیست اپوزیسیون را از این جهنم بلاتکلیفی که در آن به سر می برد، بیرون بیاورد؟

این پرسش از سر عصبانیت را یکی از کاربران شبکه بالاترین عنوان کرده و می نویسد: اعلام می کنم که من دیگر دنباله رو موسوی نیستم و شورای موهوم راه سبز را قبول ندارم. موسوی تمام ظرفیت اپوزیسیون و مخالفت با رژیم را نابود کرد و برنامه ای برای چنین روزهایی نداشت. در نتیجه ناگهان شورای موهومی به نام شورای راه سبز امید سر برآورد که مشخص نیست چه کسانی هستند و چه برنامه ای دارند، و نشانه های زیادی از بیراهگی و واپسگرایی در آن مشاهده می شود. من بر این باورم که باید سران دموکرات و سکولار پیدا کنیم. من از ابتدای حرکت سال 88 در تمامی فعالیت ها حضور داشتم و همچنین از طرفداران موسوی بودم ولی اکنون به این نتیجه رسیدم. پیشنهاد می دهم تا اطلاعیه ای در بالاترین انتشار دهیم که هر کس حاضر به مدیریت اپوزیسیون است، خود را معرفی کند و آن موقع تازه ما می فهمیم که چکار باید انجام بدهیم و شروع به ارزیابی افراد می کنیم. و در نهایت می توانیم خود را سازماندهی کنیم و از این جهنم بی تکلیفی بیرون بیاییم.

برخی دیگر از عناصر ضدانقلاب فعال در شبکه یاد شده تحلیل هایی از این دست را منتشر کرده اند:

- دوستان فکر نمی کنید سکوت دوستان راه سبز به شدت مشکوک است. مجتبی واحدی هر 3 روز یه بار پست جدید توی فیس بوکش می داد اما از یک هفته پیش ساکته و آخرین پستش هم درباره پادگان اشرف و مجاهدین [ منافقین] بوده. چرا این قدر اینها ساکتن؟

- شورای هماهنگی راه سبز چیه؟ یکی میتونه بگه اینا کیان؟ با چه معیاری عضو شوران؟ آیا اگه مسئول هماهنگی جنبش سبز هستن، پس چرا جنبش این قدر سرگردان شده؟

- محض یادآوری شورا! 72 روز از حصر موسوی و کروبی گذشت. آقای امیر ارجمند آیا واقعاً شما از معتمدین موسوی و کروبی هستید؟ شما اصلاً هماهنگ نیستید و با این کار، موقعیت به دست امثال شریعتمداری می دهید.

- این کمپین نامه نویسی به موسوی چه بازی درآوردین؟ الان وقت مناسبیه برای شوخی؟!

- نمی دانم چرا نسبت به این کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد دل چرکین هستم.

- نباید منتظر شورای هماهنگی باشیم. من یه تار موی یکی از اعضای فیس بوک 25 بهمن رو به همه اعضای این شورا منفعل و ترسو نمی دم.

- هیچ آبی از ما گرم نمی شود. حال هی بشینید و پس از هفته ای یکبار راهپیمایی تفریحی، منتظر بیانیه شماره فلان جنبش باشیم که 15 روز دیگه می خوایم راه بریم توی خیابون. تازه از اون طرف، این خاتمی بی غیرت داره به انتخابات مجلس فکر می کنه. انگار نه انگار که تلفات دادیم. جنبش هم که حرکت اعتراضیش انگار زنگ تفریحه. بابا مگه نگفتین اگه تقلب بشه، ایران قیامت می شه، اگه موسوی و کروبی رو بگیرن، ایران چی میشه، اگه ساماندهی یارانه ها شروع بشه، قیامت می شه. آخرش هم موسوی و کروبی رو گرفتن و آب از آب تکون نخورد.

یادآور می شود شورای کذایی به دنبال افتضاحات زنجیره ای که در دعوت های اول، دهم، هفدهم و بیست و چهارم اسفند به بار آورد، کاملاً به ظرفیت خود پی برده و به همین دلیل در برابر دعوت دیگر محافل ضد انقلاب به تشنج در روز کارگر، اعلام کرده که سبزها می توانند در حمایت از خواسته های کارگران، از همراهی و همدلی دریغ نورزند.

تحلیلگر سیا از چاخان «تحریم» می گوید (خبر ویژه)

یک تحلیلگر سازمان جاسوسی آمریکا تصریح کرد اعلام تحریم 32 مقام ایرانی به هیچ وجه اعمال فشار به جمهوری اسلامی نیست و قطعاً کارساز نخواهد بود.

رادیو فردا در بررسی رفتار تبلیغاتی اخیر غرب تأکید کرد: منتقدان چنین بیانیه ها را بی فایده می دانند و می گویند جدی نیست چرا که تحریم کنندگان با هدف مذاکره باایران حتی افرادی را هم که در این فهرست های تحریمی بوده اند خارج کرده اند. از نگاه منتقدان، این تحریم ها کم دامنه و بی پشتوانه است. آنها نکات دیگری را هم در بی فایده بودن این قطعنامه ها مطرح می کنند. از جمله اینکه کسانی چون حجت الاسلام سیدمحمد سلطانی، قاضی دادگاه انقلاب مشهد و دیگرانی چون او، نه اموالی در اروپا از خود به جای می نهند که توقیف شود و نه سفری به غرب می کنند که ممنوع الورود شوند.

رادیو فردا در ادامه تحلیل خود سراغ یکی از عناصر ضدانقلاب به نام «رضا-ت» (مقیم اروپا و تحلیلگر دایمی رسانه سیا) رفت و نظر وی را درباره بیانیه تحریم 32 مقام ایرانی به بهانه حقوق بشر جویا شد. این عنصر ضدانقلاب در پاسخ گفت: در طول 10 سال گذشته اروپا و آمریکا که رهبری تحریم های شخصیت های نظامی، سیاسی و امنیتی ایران را به عهده داشته، اسامی تعدادی از مسئولین ایرانی را در چنین لیست هایی منتشر کرده اند. ولی نه دولت ایران نسبت به تنظیم این لیست ها بها داده و نه محدودیت هایی که علیه این اشخاص اعمال شده، تأثیرگذار بوده است. هدف این تحریم ها، اعمال فشار نهایی علیه ایران نیست و اروپا و آمریکا همچنان سیاست درهای باز دیپلماسی را با ایران ادامه می دهند.

وی با بیان اینکه تحریم های مذکور جدی نیست، افزود: «زمانی که ضرورت داشت تا اشخاص مهم تری از هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران در لیست این تحریم ها قرار بگیرند، حتی بعد از قرار گرفتن در لیست هم در یک تجدیدنظر ثانوی، لیست ها به نوعی تنظیم شده که ادامه سیاست «درهای باز» همچنان با ایران امکان پذیر باشد. نمونه این ادعا علی اکبر صالحی است که نام وی سابق بر این در لیست تحریم های اروپا و آمریکا ذکر شده بود ولی بعدها نامش از این لیست خارج گردید. حتی می بینیم که آقای جلیلی که با وجود اینکه یکی از مقامات امنیتی درجه یک ایران است، خارج از این لیست قرار گرفته ولی نام اشخاصی در یک دادگاه یا نام فرمانده ای در یک بخش از سپاه در این لیست گنجانده شده اند که این اعلام تحریم به هیچ وجه اعمال فشاری برای جمهوری اسلامی و یا حتی وسیله ای برای تغییر نظر جمهوری اسلامی و یا حتی تعدیل در مناسبات آنها با دنیای خارج نیست.»

وی در بیان سند دیگر جدی نبودن موضوع تحریم ها علیه ایران گفت «ما همین چند ماه پیش ناظر بودیم که وقتی جمهوری اسلامی برای دریافت مطالباتش از صادرات نفت به هند دچار اشکال شد و بانک های هندی به دلیل مضیقه هایی که سیستم بانکی اروپا و آمریکا به علت تحریم ها بر علیه ایران وارد می کنند، قادر به پرداخت این پول نیستند، بلافاصله یک راه جانبی پیدا شد و یکی از بانک های آلمانی تسهیلاتی فراهم کرد تا این پول از هندوستان توسط آلمانی ها به دست دولت ایران رسید. بنابراین فشارهایی که علیه ایران اعمال می شود، فشارهای کارسازی نیست. فشارهایی نیست که جمهوری اسلامی را تحت فشار قاطع قرار دهد. این فشارها، فشارهای تبلیغاتی است. به هر حال ایران اعتنایی به این تحریم های نیم بند نمی کند.

تحلیلگر سازمان سیا در پایان گفت: این تحریم ها نه در رسانه های بین المللی انعکاس پیدا می کند و نه در 10 سال گذشته شدت یافته است.

دوستان! رفقا! رژیم همه ما را سرکار گذاشته (خبر ویژه)

با کم سو شدن تحرک خیابانی، اختلافات درون جنبش سبز شدت بیشتری پیدا کرده است.

پایگاه اینترنتی خودنویس -وابسته به اپوزیسیون مقیم خارج- با بیان این خبر می نویسد: با تشدید اختلافات درون اپوزیسیون، هرکس از ظن خود تلاش می کند دلیلی برای کم فروغ شدن بیابد. یکی تندروی را محکوم می کند و دیگری کندروی را، یکی اصلاح طلبان را، دیگری منتقدان را. در این میان هر روز که بیشتر گذشت، برخی تلاش کردند بی عملی خود در فضای واقعی را به بیش فعالی در فضای مجازی جبران کنند. بازار اتهام زنی درباره دریافت وجه نقد از نهادهای امنیتی داغ شد. خود ما متهم به اختلاف افکنی و جاسوسی سپاه و مزدوری رژیم و جیره خواری آن شدیم که از سوی جرس و کلمه منتشر شد. چون برخی منابع مالی تلویزیون رسا و همکاران آن را به شکل مخفف نام آنها (حرف اول اسم) منتشر کرده بودیم. انتشار بخش هایی از آن گزارش در روزنامه کیهان نیز فریادها رابلندتر کرد که «دیدید گفتیم خودنویس و کیهان همکار یکدیگر هستند!» البته این دوستان هرگز توجه نکردند که آیا نقل مطالب در روزنامه کیهان به معنای همکاری است؟ اگر این طور است به همه این دوستان توصیه می کنم که سری به آرشیو اخبار ویژه روزنامه کیهان بزنند تا ببینند چه حجم از اخبار و مقالات و گزارش های وب سایت جرس در روزنامه کیهان منتشر شده است.

خودنویس در ادامه و به تلافی اقدام جرس، به اقدام این رسانه وابسته به کدیور در معرفی نام 23 بازداشتی آشوب و فتنه خیابانی سال 88 پرداخت که بیانیه ای را بدون ذکر نام خود منتشر کرده اند اما جرس زحمت کشیده و نام آنان را لو داده است! خودنویس تأکید می کند: هر اتفاقی برای این افراد بیفتد و هر هزینه ای برای آنان پیش آید، مسئولیتش به گردن جرس و کلمه است که اسامی آنان را لو داده اند. آنها اکنون چه حقی دارند ما و دیگران را متهم به همکاری نهادهای امنیتی و لو دادن همکاران جنبش متهم کنند، به خصوص حالا که لقمه حاضر و آماده را در دهان نیروهای امنیتی قرار داده اند.

خدا کند فک وفامیلمان نفهمند ما در اینجا چقدر خوار شده ایم! (خبر ویژه)

عناصر فرصت طلبی که با ژست معارضه با جمهوری اسلامی به غرب می گریختند و درخواست پناهندگی سیاسی می کردند، با مشکلات جدی مواجه شده اند.

گزارش رسانه های گوناگون غربی حاکی از آن است که به دنبال فروکش کردن اغتشاش های خیابانی و ناامیدی سرویس های جاسوسی غربی از این تحرکات، اعطای پناهندگی به عناصر فراری هم با محدودیت ها و سخت گیری های فراوانی مواجه شده است به نحوی که برخی از این افراد مجبور به تجمع توأم با اعتراض در شماری از پایتخت های اروپایی به ویژه لندن شده اند.

به گزارش گاردین 4 تن از این افراد در اعتراض به رد درخواست پناهندگی شان از دولت انگلیس، مدعی اعتصاب غذا و تحصن شده اند.

یکی از این افراد درباره علت اعتراض خود می گوید: «هیچ کس در انگلیس به حرف ما گوش نمی دهد و کسی علاقه ای به آنچه ما می گوییم از خود نشان نمی دهد، بنابراین ما چاره دیگری نداریم.» این گونه اقدامات نشانگر افزایش حس ناامیدی و یأس در میان افراد فراری است.

نشریه فرانسوی لاووا دونور نیز از اوضاع فلاکت بار یک تیم از عناصر فراری خبر داده که قرار بوده به لندن بروند اما سرکیسه شده و در جنگلی در فرانسه غال گذاشته شده اند. آنها می گویند 35 هزار یورو پرداخته اند تا به لندن برسند و تابعیت بگیرند اما فردی که آنها را به مقصد می برده، در نزدیکی پاریس پیاده شان کرده و گفته اینجا لندن است! 50 نفر از این قبیل در داخل جنگلی در شهر «تنگم» به سر می برند.

افزایش تعداد کلاهبردارانی که با ادعای حضور در آشوبهای خیابانی ایران در سال 88 به دنبال دریافت پناهندگی از کشورهای اروپایی و آمریکا بودند، سبب شده تا غربی ها هم دیگر نسبت به این ادعاها واکنشی نشان ندهند؛ تا جایی که دولت انگلستان اعلام کرده که به زودی اکثر این افراد را اخراج خواهد کرد.

چندی پیش هم یک بلاگر ساکن آمریکا مطلب جالبی را درباره علت حضور خود در تجمعات جریان سبز علیه جمهوری اسلامی ایران در این کشور بیان کرد که نشان می داد گرفتن پذیرش اقامت در کشورهای غربی، اصلی ترین علت مطرح کردن ادعاهایی علیه جمهوری اسلامی ایران است.

نویسنده وبلاگ «نسوان معلقه» در این زمینه نوشته بود: گرین موومنت (جنبش سبز) خیلی چیز خوبی است؛ خاصه اگر دستاویز گرین کارت (کارت اقامت دائم در آمریکا) گرفتن هم بشود. برای همین هم سال گذشته هر وقت تجمعی بود، ما هم می رفتیم، یک دستبند سبز هم به مچ دستمون بسته بودیم. بعد یکی از بچه هایی که کهنه کار سیاسی است، هی ازمون توی زوایای مختلف عکس گرفت. بعد هم به ما یک وکیل خوب معرفی کرد. وقتی تلفنی با وکیل حرف زدیم گفت که «فقط موارد واقعی را قبول می کند» و ما توی دلمون به این کهنه کار سیاسی فحش دادیم که مگه ما را از قبل معرفی نکرده بودی که چقدر واقعی هستیم. بعد این دوست ما گفت بچه جان، خام هستی دیگه، حالا کو تا پخته شی؟ کهنه کار شی؟ و گفت این وکیل باید اینجوری بگه وگرنه دفتر وکالتش را پلمب می کنن؛ خودش می دونه، کار بلده. خلاصه ما با این وکیل خوب یک سناریوی خوبتر نوشتیم و تمرین کردیم و آخر سر هم با یک سری عکس واقعی از یک صحنه جعلی و این وکیل کاربلد رفتیم اداره مهاجرت و در همان اولین جلسه پناهندگی گرفتیم. خدائیش وکیلش خیلی خوب بود، اینقدر که هیچ کس از ما نپرسید شما که با پای خودتون و با ویزا اومدید توی این کشور، چی شد یک دفعه در معرض خطر قرار گرفتید و باید بهتون پناهندگی بدیم؟ شماها که هنوز با دولت مکرم جمهوری اسلامی ایران مراودات مالی دارید، پناهندگی می خواهید چی کار؟ شماها که با پاسپورت آمریکایی تا ترکیه می روید، بعد با پاسپورت ایرانی می روید به مامان و بابا سر می زنید، پناهندگی دیگه چه صیغه ایه؟

چندی قبل یکی از کاربران فیس بوک نوشته بود ما که وابستگی خودمان را به آمریکا و اسرائیل نفی می کنیم در مقابل این سؤال چه پاسخی داریم که تنها راه اعتماد اداره مهاجرت آمریکا به ما، اثبات همراهی ما با جنبش سبز است؟! من که از اینهمه تحقیر خجالت می کشم. خدا کند فک وفامیلمان در ایران متوجه نشوند که ما در اینجا به چه خواری و ذلتی افتاده ایم.

پیغام محرمانه رژیم های مرتجع به مصر؛ چرا به جمهوری اسلامی نزدیک می شوید؟! (خبر ویژه)

انقلاب مصر و دولت انتقالی آن به خاطر رویکرد مثبت و گسترده به جمهوری اسلامی ایران تحت فشار شدید رژیم های وابسته و مرتجع منطقه قرار گرفته است.

مجله آمریکایی تایم، در گزارشی به بررسی این پرسش پرداخت که «آیا مصر جدید مناسبات نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت» و نوشت: به دنبال رویدادهای اخیر خاورمیانه دولت انتقالی و وزیرخارجه آن از بازنگری در روابط تیره گذشته با ایران خبر می دهند.

تایم اضافه کرد: برخی کشورهای عرب نظیر عربستان، مصر را به علت تمایل به گسترش روابط دوستانه با ایران تحت فشار بی سابقه گذاشته اند.

یادآور می شود رژیم فاسد و خودکامه حسنی مبارک به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی نقش دیوار حائل میان جمهوری اسلامی ایران و ملت مسلمان مصر را ایفا می کرد اما با فروپاشی رژیم مبارک، اشتیاق به گسترش روابط دوجانبه فزونی گرفته و دولت انتقالی تحت فشار افکار عمومی برای بهبود و توسعه مناسبات با جمهوری اسلامی است.

در همین حال برخی رسانه های منطقه از نگرانی و گلایه و شکایت شورای همکاری خلیج فارس درباره رویکرد مثبت مصر به ایران خبر داده اند. روزنامه کویتی القبس به نقل از منبع مطلع گزارش داد: شورای همکاری خلیج فارس با ارسال نامه محرمانه ای به قاهره، از ابراز اشتیاق وزیر خارجه مصر برای بهبود روابط با ایران و افزایش مناسبات اقتصادی و تجاری انتقاد و ابراز ناخرسندی کرده است. در این نامه ادعا شده ابراز علاقه مصر برای برقراری رابطه با ایران در حالی که ایران تهدیدات خود علیه کشورهای حاشیه خلیج فارس را افزایش داده تعجب آور و نگران کننده است و «ما از مصر رفتار حمایت گرانه انتظار داریم. ما امیدواریم که دولت مصر از امنیت کشورهای عربی حمایت کند».

القبس از قول مقام نزدیک به شورای همکاری نوشت: دلیل موضع های متناقض مقامات مصر، درگیری و اختلاف نظر در شورای عالی دفاعی مصر است که آیا با ایران رابطه برقرار بشود یا اینکه از کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت شود.

القبس خاطر نشان کرد: سعود الفیصل، اخیراً به مصر سفر کرد و دیداری با وزیر خارجه مصر داشت که موضوع اصلی آن رابطه مصر با ایران بوده است.

خراسان

عصر ایران مدعی شد

«باشو، غریبه ای کوچک» امروز ۳۶ ساله است و از سر بیکاری سیگار می فروشد. پسرک اهوازی دیروز، با آن همه شهرتی که برای بازی در یک فیلم آن هم در غربت کسب کرد این روزها در زادگاهش غریبه است.

فراد مدعی شد

نشریه صبح صادق در گزارشی درباره ماجرای تغییر و ابقای وزیر اطلاعات نوشت: جریان انحرافی تصور می کرد می تواند با عزل وزیر اطلاعات، اقتدارگرایی خویش را توسعه دهد و به سایر وزرا نیز پیام قدرت بدهد که چاره ای جز همراهی و تبعیت با مطالبات و سیاست های این باند را ندارند.

آفتاب مدعی شد

بخشی از خط لوله انتقال گاز عسلویه به پالایشگاه جم منفجر شد. این حادثه ساعت ۱۶ روز یک شنبه گذشته در کیلومتر ۳۳ خط دوم لوله سراسری انتقال گاز رخ داد.

فردا مدعی شد

این سایت با اشاره به انتشار اخباری مبنی بر ارائه فهرست ۱۳ نفره از سوی کمیته ۳ نفره به احمدی نژاد و لزوم تایید این فهرست از سوی وی آورده است: حال این سوال مطرح است که این اعلام شیوه از سوی یک عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان آیا به معنی انتقال محوریت فعالیت های انتخاباتی اصولگرایان از جامعتین (علی رغم انتشار منشور اصولگرایی از سوی این دو تشکل روحانی) به احمدی نژاد است؟

آفتاب نوشت

مصطفی کواکبیان، عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس می گوید: اگر در انتخابات پیش رو شرایط کشور امنیتی و ویژه باشد در انتخابات کاندیدا نخواهم شد.

خبر آنلاین خبر داد

علیرضا رجایی به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی از سوی ماموران بازداشت شد.وی پیش از این نیز در جریان اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ دستگیر شده بود.

خبر آنلاین نوشت

حسین انتظامی، نماینده مدیران مسئول در هیئت نظارت بر مطبوعات گفت: به روند رسیدگی به درخواست تغییر وضعیت مطبوعات سرعت داده می شود. حسین انتظامی افزود: مطابق آیین نامه جدید هیئت نظارت بر مطبوعات به همه درخواست های تغییر وضعیت نشریات حداکثر تا ۲ ماه پس از درخواست پاسخ داده می شود.

خبر آنلاین نوشت

«بودجه نمایندگان» که از سوی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهور پرداخت می شد، با این توضیح رو به رو شد که همان بودجه «توازن منطقه ای» است و برای تعیین اولویت در هزینه، به نمایندگان ارائه شده است.

ایران

دیگه چه خبر؟

امریکا هم ادعاهای آل‌خلیفه را تکذیب کرد

خبر اول این که روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال با اشاره به ادعای حکومت آل خلیفه در بحرین مبنی بر دخالت ایران در خیزش‌های مردمی این کشور، گزارش داد که واشنگتن این ادعا را بی‌اعتبار خوانده است. این در حالی است که حکومت آل خلیفه با ادعای دخالت ایران و حزب‌الله در این وقایع و تحریک امارات در حاشیه خلیج‌فارس و عربستان، درصدد است دامنه سرکوب و کشتار اکثریت شیعه در بحرین را شدت بخشد. روزنامه نومحافظه کار وال استریت ژورنال در این زمینه نوشت: بحرین در ادعاهای خود علیه تهران به هیچ طرح مشخصی اشاره نکرده است. این روزنامه ادامه داده است: ادعاهای منامه بویژه پس از آن مطرح شد که نیروهای عربستانی و چند کشور حاشیه خلیج‌فارس به بحرین اعزام شدند. در این گزارش آمده است که نتیجه بررسی و عملیات اطلاعاتی و جاسوسی امریکا نیز تأیید‌کننده دیدگاه وزارت خارجه این کشور مبنی بر داخلی بودن دلایل اعتراضات در بحرین و رد دخالت ایران است.

انتقال زن ایرانی زندانی شده در امریکا به زندان «وسکا»

خبر دیگر این که بلقیس روشن مادر شهرزاد میرقلی‌خان درخصوص آخرین وضعیت دخترش که در امریکا زندانی است، گفت: شهرزاد پس از ترانزیت و زندان در ایالت اوکلاهاما به زندان وسکا در ایالت مینیستوتا منتقل شده است. به گفته وی شهرزاد به اندازه‌ای در زندان قبلی در مضیقه بود که پس از آنکه به زندان وسکا منتقل شده بود از وجود صابون در دستشویی‌ها ابراز خوشحالی می‌کرد. مادر شهرزاد میرقلی‌خان همچنین درخصوص علت حمله قلبی و بستری شدنش در بیمارستان خاطرنشان کرد: حدود ۲۵ روز بود که شهرزاد به درخواست خود به انفرادی منتقل شده بود تا از امنیت بیشتری برخوردار باشد و از او هیچ خبری نداشتیم به همین دلیل هر شب تا دیروقت با زندان تماس می‌گرفتم ولی هر دفعه که تماس می‌گرفتم جوابی نمی‌دادند و این مسئله منجر به فشار شدید عصبی شد و دچار عارضه قلبی شدم.

ولیعهد بحرین به عروسی نوه ملکه نمی‌رود

شنیدیم که شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه ولیعهد بحرین که از سوی خانواده سلطنتی انگلیس برای مراسم عروسی پرنس ویلیام دعوت شده بود، به دنبال اعتراضات گسترده از سوی فعالان حقوق بشری روز یکشنبه اعلام کرد که نمی‌تواند در این مراسم شرکت کند. وی در نامه‌ای که به پرنس چارلز ولیعهد انگلیس و پدر داماد نوشته است با اشاره به گزارش‌های رسانه‌ها در مورد احتمال حضور وی در مراسم عروسی سلطنتی خاطرنشان کرده: رسانه‌ها تلاش می‌کردند از شرکت بالقوه من در این مراسم به عنوان بهانه و ابزاری برای مطرح کردن مطالب دیگری درباره بحرین استفاده کنند و من شخصاً از این موضوع ناراحت و متأسف هستم.

کیسینجر: دوستی با امریکا بسیار خطرناک‌تر از دشمنی با آن است

با خبر شدیم که مؤسسه پژوهش دیپلماسی عمومی امریکا در گزارشی به نحوه عملکرد امریکا در قبال هم‌پیمانان این کشور در دوره‌های مختلف تاریخی پرداخته است. در این گزارش آمده است: با سیری در تاریخ سیاسی امریکا بارها شاهد خواهیم بود که امریکا برای حفظ منافع و اعتبار جهانی خود، هم پیمانان و دوستانش را در نیمه راه به حال خود رها کرده به‌طوری‌که به نظر می‌رسد این رفتار به نوعی عادت برای این کشور تبدیل شده و نگرانی هم پیمانان این کشور را به همراه آورده است. این گزارش می‌افزاید: حماقت امریکا در اجازه به افکار بین‌المللی و هم پیمانان به دیکته کردن گزینه‌های راهبردی امریکا است. هنری کیسینجر در پایان این گزارش می‌افزاید: دشمن امریکا بودن ممکن است خطرناک باشد اما دوست امریکا بودن مصیبت بار و مهلک است.

منافقین به مزدوران خودشان هم رحم نکردند

دست آخر این که کمیسر حقوق بشر آلمان در اطلاعیه‌ای درخصوص وضعیت کمپ اشرف در عراق، از سران این فرقه خواسته تا اجازه دسترسی کامل تمامی مجروحان و افراد بیمار در پادگان اشرف به رسیدگی‌های پزشکی را بدهند. در این اطلاعیه که نسخه‌ای از آن بر روی سایت وزارت خارجه آلمان قرار گرفته است، مارکوس لونینگ اظهار کرد: من از رهبران کمپ اشرف می‌خواهم تا خشونت را کنار بگذارند و در مقابل دسترسی کمیسیونی بی‌طرف به تمامی پادگان اشرف مقابله نکنند و اجازه دهند کسانی که می‌خواهند از پادگان اشرف جدا شوند، برای این امر در آزادی کامل باشند.

سیاسی کاری عین دیانت ما نیست !

بسمه تعالی 



حسین قدیانی
نمی دانم این چه قصه پرغصه ای است که هر سال در 2 مقطع شاهد حمله علیه هیئات مذهبی و هجمه بر تکایای عزاداری هستیم؛ یکی محرم و صفر، و دیگری همین ایام فاطمیه. شگرد دشمن سوءاستفاده از فلان بهانه ای است که رندانه دست می گیرد، اما بهانه هم اگر پیدا نکرد، حاشیه ای کوچک را بر متنی بزرگ، غلبه می دهد و از آب گل آلود ماهی خود را که همانا تیشه زدن به خیام سوگواری است، صید می کند. از همه خنده دارتر اینجاست که گاهی دشمن در لباس کارشناس و آسیب شناس وارد ماجرا می شود؛ کدام دشمن؟ همان که از اساس با «فرهنگ اهل بیت» عداوت دارد. آنقدر می دانم که دشمن از بیرق مدح و علم وعظ ضربه ها خورده و لابد از همین روست که امام راحل همواره بر حفظ شیوه سنتی و اصیل عزاداری آحاد مردم تأکید داشت و موکداً می گفت؛ همین هاست که اسلام را زنده نگه داشته است. با این همه هرگز خود را شایسته نقد و بررسی مسائلی از این دست نمی دانم، لیکن به عنوان فردی که مثل اغلب ایرانیان، عمری پای این علم گذاشته است، و فقط از روی علاقه و دلسوزی به نکاتی اشاره می کنم:
یک: صرف حساسیت دشمن روی مقوله مداحی اهل بیت، به خودی خود نشانگر خشم خصم از محبت و معرفت نسبت معصومین است. نیز نشان می دهد که این عزاداری ها به خوبی از پس انجام رسالت خطیرشان برآمده اند.
دو: آن حواشی ریز و درشت که دشمن درصدد برجسته کردن آن علیه متن عزاداری هاست، چیزی از جنس «توهم قورباغه ها»ست. مثلاً آیا مضحک نیست؛ دشمنی که با اصل مرجعیت، خصومت دارد، مدام سعی می کند که مداحی را در مقابل سخنرانی، محبت را رو در رو با معرفت، و شور را در برابر شعور قرار دهد؟!... نگارنده تا آنجا که به یاد دارم، احترام به مراجع، پای ثابت مراسم مداحی اهل بیت بوده است. مگر جز این است که قبل و یا بعد از همین مداحی، مستمعین پای منبر سخنان روحانی ای می نشینند که بیرون آمده از دل حوزه، و رشد یافته از پای درس مراجع، علما و آیات عظام است؟! پس چرا بعضاً در مقام دوست، اما پا به پای دشمن، دامن به تفرقه ای می زنیم که اصلاً وجود خارجی ندارد؟! و چرا با مستمسک قرار دادن فلان بهانه- و یا گاه بهانه تراشی!- طوری وانمود می کنیم که گویی در این باب دعوای «نعمتی- حیدری» وجود دارد؟! این در حالی است که بارها و بارها دیده ام وقتی دشمن علیه مرجعیت و حوزه و روحانی و تقلید و بحث و درس، بلند شده، اول مدافع آستان روحانیت معظم و اول پاسدار علمای آگاه، همین جامعه مظلوم مداحان بوده اند. به عنوان نمونه به یاد آورید عصر دوم خرداد را. آیا در برابر آن همه هجمه علیه اصول و مقدسات، و آن همه حمله علیه علمای مبارز و مراجع مبرز، این تکایای عزاداری و مداحان عزیز نبودند که به دفاع جانانه از دین و مبلغین دین- مراجع و روحانیون- بلند شدند؟!
سه: در همان زمان دولت مدعی اصلاحات، خوب یادم هست که یکی از تئوریسین های دوم خردادی با اشاره به علاقه بی حد و حصر مردم به ویژه قشر جوان به هیئات مداحی و تکایای مذهبی، اعتراف کرد؛ تا گرایش نسل جوان به این مساجد و خیام هست، شکست اصحاب لیبرالیسم و اعوان و انصار سکولاریسم در ایران حتمی است. دست بر قضا همین هم شد و مردم، انتخابات پشت انتخابات به کسانی رای دادند که از جمله اصول مقدس شان حفظ همین پایگاه سنتی مدح اهل بیت بود.
چهار: در مقام بهانه گیری های همیشگی، دشمن یکی هم استناد می کند به سخنان سیاسی فلان مداح محترم. اینجا در مقام اصلاح، عده ای- چه دوست و چه دشمن- از ترس افراط، نسخه تفریط تجویز می کنند، و به گونه ای خواهان غیرسیاسی شدن مراسم مداحی اهل بیت هستند. پر واضح است که اگر کسی از این تجویز، بوی «جدایی دین از سیاست» به مشامش برسد، نمی توان بر او خرده گرفت، حتی اگر منتقدین، فی الواقع از نسخه تجویزی، چنین برداشتی نداشته باشند.
پنج: این وسط اما «صراط مستقیم» پرهیز از افراط و تفریط است. اگر «سیاست ما عین دیانت ماست»، چه مداحی اهل بیت و چه سخنرانی خطبای دین شناس، مصداق عینی این شعارند، لیکن لازم است در عین سیاسی بودن، بر «مناط انضباط» حرکت کرد. سیاسی بودن روضه ها را حتماً می توان با فضا را ملتهب نکردن، تهمت نزدن، و بعضاً با مصداق تعیین نکردن،- آنچنان که آیت الله جوادی آملی هم اخیراً اشاره کردند- جمع کرد.
شش: اگر روی کار آمدن جریان اصولگرایی، منجر به خدمات شبانه روز کلیت این جریان به همه مردم این سرزمین شده است، از یاد نبریم که تکایای عزاداری در مسندنشینی اصولگرایان، نقش بسیار مؤثری داشته اند. یعنی بی آنکه اهل سیاسی کاری باشند، در کار سیاسی خود به خوبی بصیرت افزایی کرده و روشنگری بخشیده اند. این وسط آنچه شاید بدتر از «جدایی دین از سیاست» باشد، این است که تکیه عزای اهل بیت را با حزب خود اشتباه بگیریم و در کمال ناجوانمردی، پای اردوکشی های خطی و صنفی خود را به صفوف متحد سینه زنان حسینی«ع» و فاطمی«س» باز کنیم. اینجاست که یکی از مهمترین انتقادات ما به «جریان انحرافی» را باعث می شود. متأسفانه دیده شده که این جریان قصد دارد میان متحدین انبوه علیه فتنه هشتاد و اشک، رخنه کند و با دو دستگی و تفرقه، موجب غم و اندوه در این صفوف واحده شود. بدیهی است این نقشه شوم هرگز نخواهد گرفت، چرا که هیئات و تکایا به همان اندازه که «سیاسی» هستند، از «سیاسی کاری» پرهیز دارند؛ آنهم سیاسی کاری و سیاه کاری به نفع جماعتی که بعضاً منکر بدیهی ترین محکمات دینی همچون «حجاب»اند.
در پایان نکته ای خطاب به نکته گیران. قطعاً به بهانه واجب مهمی چون «نهی از منکر» نمی توان قید واجب اهمی چون «جهاد علیه دشمن» را زد. اینکه بعضی از خودی ها به جای حمله به دشمن، هجمه تبلیغاتی علیه آمریکا و اسرائیل، مقابله با سران فتنه، نقد بی بصیرتی و انتقاد از انحرافات، دست روی دست گذاشته و به تماشا مشغول اند، تا مگر از فلان مداح و بهمان واعظ، چیزی پیدا کنند، و بعد همگی با هم بر سرش خراب شوند، قطعاً مصداق «نهی از منکر» نیست. دشمن را ندیدن، و یا دوست را بیش از دشمن شماتت کردن، کار فرصت طلبان همسو با دشمنی است که هرگز از ایستگاه صلواتی جنگ نرم، قدمی جلوتر برنداشته اند. اگر توصیه اخلاقی رهبر حکیم به ما ظلم نکردن حتی به دشمن است، طبعاً این توصیه شامل حال دوست هم می شود و قطعاً شامل حال روضه خوان ارباب بی کفن هم خواهد شد. بگذریم که «فرصت طلبی های اینچنینی» خود «منکر»ی است که حتما باید «نهی» شود!