خبرگزاری فارس: فرمانداری شهرستان خالص عراق روز گذشته از کشف سنگ یادبود عناصر القاعده و حزب بعث در پادگان اشرف خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)، فرماندار شهرستان خالص در گفتوگو با خبرگزاری السومریه نیوز از کشف سنگ یادبود عناصر القاعده و حزب بعث در پادگان اشرف خبر داد.
فرمانداری خالص ادامه داد: این سنگ یادبود حاوی نامهای برخی از رهبران عالیرتبه حزب بعث در زمان صدام و همچنین اعضای شبکه تروریستی القاعده است.
نیروهای امنیتی هنگام ورود به عمق پادگان اشرف به یک سنگ یادبود دست یافتند که 3 متر طول و 2 متر عرض دارد و جنس آن از سیمان است که با مرمر پوشانده شده و اسامی رهبران حزب بعث و القاعده با رنگ زرد بر آن سنگ حک شده است.
بر پایه این خبر "عدی خدران" فرماندار خالص با اعلام اینکه وجود این یادبود نشان دهنده همکاری دوستانه بین گروه منافقین خلق و القاعده و رژیم سابق است، خواستار تحقیقات فوری درباره این موضوع شد.
وی که اسامی مندرج بر سنگ یادبود را اعلام نکرد، ادامه داد: این نامها مربوط به اشخاص شناخته شدهای در شمال و جنوب عراق است.
فرماندار خالص در پایان خواستار تحقیق فوری از شخصیتهایی شد که نام آنها در این بنا ذکر شده است.
خبرگزاری فارس: انجمن روزنامهنگاران مسلمان در بیانیهای تصریح کرد:دولتی که ماهانه یارانه 70 میلیون نفر را به حساب واریز میکند، توانایی واریز هدیه 7 هزار خبرنگار را به حسابشان نداشت تا آنان را به شیوه ای تحقیرآمیز به صف نکند؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، انجمن روزنامهنگاران مسلمان در بیانیهای ضمن شکایت نسبت به حواشی اعطای هدیه رئیس جمهور به خبرنگاران از مسئولین دولتی خواست اگر توان عمل به وعدههای خود را ندارند، مطالبه و خواستی را در هیچ قشری ایجاد نکنند.
متن کامل بیانیه انجمن روزنامهنگاران مسلمان به شرح ذیل است:
افزون بر 7 ماه پیش همزمان با روز خبرنگار، مسئولان دولت از وعده رئیس جمهور برای اعطای هدایایی به خبرنگاران خبر دادند و پس از چندین بار خلف وعده، نهایتاً در آخرین روزهای سال 90 این هدیه با روشی به خبرنگاران پرداخت شد که مایه تاسف شد و علامت سئوالهای بسیاری را در اذهان بسیاری از اهالی فرهیخته و صبور رسانه و مطبوعات نسبت به رفتار دست اندرکاران نهاد ریاست جمهوری و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد ایجاد کرده است.
هر چند اصحاب رسانه و مطبوعات با وعدههای کلان تحقق نیافته دولت نامانوس نیستند، اما از رئیس جمهور محترم این پرسش را دارند که اساساً ایشان چه ضرورتی احساس کردند تا وعدهای تحت عنوان پرداخت «هدیه» - که در سیره و سنت معصومین علیهم السلام مفهوم والای «بزرگداشت» و «افزونی محبت» را دارد- مطرح کنند و اگر ضرورتی بوده، چرا اجازه دادند تا مدیران ایشان بیش از 7 ماه با شیوه های غلط ، شخصیت و شانیت خبرنگاران این مرز و بوم را به سخره بگیرند.
کدامین رفتار در این 7 ماه انتظار برای تحقق وعده رئیس جمهور به خبرنگاران با شعار «مهرورزی» و احترام و محبت سازگاری دارد؟ آیا آداب اسلامی حکم نمیکرد که با خبرنگاران در شأن و جایگاهشان رفتار میشد؟
مگر مجموع مبلغ در نظر گرفته شده برای هدیه خبرنگاران چقدر بود که چنین پروسه طویل المدتی برای اعطای آن طی شد؟ آیا دولتی که ماهانه یارانه 70 میلیون نفر را به حساب واریز میکند، توانایی واریز هدیه 7 هزار نفر را به حساب آنان نداشت تا آنان را به شیوه ای تحقیرآمیز به صف نکند؟
اعلام تاریخهای متعدد برای پرداخت هدیه خبرنگاران توسط مسئولان مختلف دولتی، نامشخص بودن متولی پرداخت این هدایا و تعیین ضوابط من درآوردی در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد برای ثبت نام خبرنگاران، از جمله مواردی بود که طی این 7 ماه موجب تخفیف و تحقیر قشر مطبوعاتی جامعه شد اما در پایان این کش و قوسها، نهاد ریاست جمهوری راساً متولی پرداخت این هدیه شد و در آخرین روزهای سال – یعنی زمانی که بسیاری از خبرنگاران عازم مسافرت نوروزی بوده و یا گرفتار کارهای آخر سال هستند – بازه زمانی 2 روزهای اعلام شد تا خبرنگاران را به محوطه نهاد ریاست جمهوری بکشانند و کارت هایی اعتباری که ظاهراً بعضی از آنها هنوز خالی است و بعداً شارژ می شود به آنها اعطا کنند!
قطعاً صف خبرنگاران حاضر در نهاد ریاست جمهوری- با توجه به مشکلات مادی و مالی فراوانی که دارند - از شأن و جایگاه آنان کم نمیکند اما این صف، مایه هیچ فخر و مباهاتی برای حضرات مسئول در نهاد ریاست جمهوری نیز نیست و اتفاقاً نمایانگر ناکارآمدی آنهاست که بعد از 7 ماه نتوانستند در این عصر ارتباطات و دولت الکترونیک(!) سازوکار مدرن تری غیر از «صف» برای پرداخت مبالغی ناچیز به یک قشر فرهنگی به کار گیرند.
در این میان اما نمیتوان سکوت سنگین معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت ارشاد را که متولی رسمی امور خبرنگاران و اصحاب رسانه است نادیده گرفت و به عملکرد این مجموعه اعتراض نکرد.مجموعهای که ساز و کارهای بوروکراتیکش برای احراز هویت خبرنگاران به هفت خوان رستم شبیه شده اما در برابر این توهین آشکار به خبرنگاران دم برنمی آورد و از خود سئوال نمی کند که چرا باید 2 روز مانده به آغاز تعطیلات نوروزی صدها خبرنگار در نهاد ریاست جمهوری برای یک وعده تحقق نیافته 7 ماهه به صف شوند و به سخیف ترین وجه ممکن تحقیر شوند.
انجمن روزنامه نگاران مسلمان ضمن عذرخواهی از جامعه فرهیخته رسانهای و خبرنگاران خدوم کشور به خاطر توهین آشکار مجریان و دست اندرکاران پرداخت «هدیه» رئیس جمهور، از مسئولان دولتی میخواهد اگر توان عمل به وعدههای خود را ندارند، مطالبه و خواستی را در هیچ قشری ایجاد نکنند و اگر چنین توانی را در خود میبینند، وعدههای خود را به تحقیر و تخفیف افراد نیالایند که عایدی چنین برخوردهای دور از شأنی، جز خسران و بی اعتمادی نخواهد بود.
ان ارید الاالاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله
انجمن روزنامه نگاران مسلمان
28/اسفند/1390
زنی جوان و انگلیسی به نوعی بیماری بسیار نادر مبتلا است؛ او هرگز نباید گریه کند زیرا در این صورت جان خود را از دست خواهد داد، بیماری ای که تنها 35 نفر در کل جهان به آن ابتلا دارند.
به گزارش خبرگزاری مهر، «کتی دل» بیماری است که به نوعی اختلال به نام «آکواژنیک اورتیکاریا» مبتلا است، بیماری ای به شدت نادر که تنها 35 نفر در جهان به آن ابتلا دارند.
دل حتی نمی تواند گریه کند زیرا اشکهایی که از چشمانش سرازیر شوند موجب ایجاد زخمهایی دردناک بر روی صورتش خواهند شد و حمام کردن نیز برای او ممنوع است زیرا وضعیتی مانند سوختگی شدید را برای وی به وجود خواهد آورد.این بیمار 27 ساله که پیش از این ورزشکار بوده است به خاطر بیماری اش مجبور شد تا دست از ورزش بشوید زیرا تعرق نیز در بدن او ایجاد واکنشهای شدید حساسیت زا و زخمهای عمیق می کند، این بیماری می تواند در آینده منجر به مرگ این بیمار شود.بیماری های این زن جوان از سن 16 سالگی و پس از جراحی لوزه هایش آغاز شد و از این رو پزشکان احتمال می دهند برداشته شدن لوزه ها باعث مختل شدن میزان هیستامین در بدن او شده است. در حال حاضر هیچ درمان شناخته شده ای برای این بیماری ارائه نشده است.براساس گزارش میل آنلاین، وی در حال حاضر برای کنترل بیماری خود از داروهایی استفاده می کند که بیماران پیوندی آن را مصرف می کنند تا از ایجاد واکنش شدید بدنش در برابر آب جلوگیری کند. پس از آن داروی بیماران سرطانی بر روی او آزمایش خواهد شد تا سیستم ایمنی بدن او دوباره ساخته شود./font>
بسمه تعالی
(یادداشت روز)
سالی که سپری شد- 1390 شمسی، 2011 میلادی- «نقطه عطف تاریخ» بود. این واقعیت را سه مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا چند ماه پیش در نشست شورای آتلانتیک شهادت دادند. سال «نقطه عطف» برای ایران چگونه سپری شد؟ و دشمنان در بحبوحه بسیج فشارهای سخت و تحمل ضربات سنگین چه گفتند؟ بی گمان در آینده تصویر دقیق تری به دست خواهد آمد اما آنچه برژینسکی، برنت اسکوکرافت و جیمز جونز (مشاوران امنیت ملی آمریکا در دولت های کارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) 22 آذر گذشته در نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن گفتند، در نوع خود تصویرگر بخشی از واقعیت است. برژینسکی در آن نشست می گوید «درگیری نظامی با ایران دارای ابعاد فاجعه آمیز برای آمریکا خواهد بود.» و دویچه وله در گزارش خود از این نشست می نویسد: «3 مشاور پیشین کاخ سفید هم عقیده بودند که جهان در یک نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسکی در این نشست گفت ما نیازمند درک عمیق تر از چالش های بین المللی هستیم که آمریکا در پهنه جهان با آنها روبرو شده است. یکی از دلهره آورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالش های پیچیده تری مواجه هستیم. ما در شرایط بسیار عجیبی به سر می بریم.»
ایران ما در چنین سالی، به دور از اتفاقات مهم نبود. انواع تلاطم های سیاسی و اقتصادی و امنیتی از سوی دشمن مهندسی شد تا از شتاب پیشرفت ایران و الهام بخشی و جنبش آفرینی آن در بهار انقلاب های خاورمیانه بکاهد. برخی غفلت های دوستان نیز می توانست مزید بر علت باشد. اولین انتخابات پس از فتنه سال 88 قرار بود در ماه پایانی سال 90 برگزار شود. بنابراین دشمنان از همان آغاز سال بر این نقطه متمرکز شدند تا شاید با انبوهی از تهدیدها و فشارها و اختلال ها و ضربات سخت و نرم بتوانند از پروژه تحریم انتخابات و ریزش احتمالی پشتوانه های مردمی جمهوری اسلامی نتیجه بگیرند. بنابراین مدیریت چنین صحنه ای بسیار پیچیده می نمود. در برابر طوفان، از جا کنده و به بیراهه پرتاب نشدن یک بحث است و پیش رفتن و به مقصد نزدیک تر شدن و از انجام مسئولیت های جهانی جا نماندن، بحثی مهم تر است. و این دومی در کنار اولی اتفاق افتاد. تداوم برخی اختلاف ها میان اصولگرایان که تا انتخابات هم ادامه پیدا کرد و بروز برخی غفلت ها در دولت نظیر ماجرای وزیر اطلاعات یا تعلل در مقابله با جنگ اقتصادی دشمن و چالش فساد بانکی، از جمله مسائلی بود که امیدواری هایی را در دشمن برانگیخت مبنی بر اینکه سالگرد جشن پیروزی انقلاب (22 بهمن) و جشن مردم سالاری (انتخابات 12 اسفند) دچار رخوت و رکود شود. به اینها علاوه کنید جنگ همه جانبه در زمینه اقدامات تروریستی، ایراد انبوه اتهامات در حوزه های تروریسم، هسته ای و حقوق بشر، و اتخاذ تحریم های نفتی و بانکی را که دشمن را امیدوار می کرد بتواند ترمز ایران را بکشد. اما حتی اغیار نیز شهادت می دهند که با وجود همه «فشارهای دشمنان» و «کم کاری و کوتاهی های دوستان»، سال 1390 سال پیروزی های بزرگ برای ملت ایران شد چرا که محبت جوشان میان امت و امام به جبران بسیاری از خلل ها و ضعف ها آمده بود. و همین محبت، کاری کارستان کرد تا رئیس جمهور متکبر آمریکا که بارها ملت ایران را تهدید به حمله نظامی کرده بود- آن عبارت نخ نمای «همه گزینه ها روی میز است»!- دست کم دو بار اذعان کند ایران چالش کوچکی نیست که به راحتی بشود درباره آن بلوف زد و خالی بست.
اوباما 25 آبان امسال در حاشیه نشست آسیا- پاسیفیک در جمع خبرنگاران تصریح کرد «آیا تصور می کنید موضوع ایران چالش ساده ای است؟! نه هیچ کس چنین ادعایی ندارد. اگر کسانی چنین ادعایی را مطرح می کنند، یا سیاسی کاری است و یا اینکه آنها نمی دانند درباره چه چیزی سخن می گویند». البته از همان زمان، فشارهای تازه علیه ایران آغاز شد. از جنجال در زمینه ادعای طراحی ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط سپاه قدس تا ترور شهید مصطفی احمدی روشن (معاون تأسیسات غنی سازی نطنز) در 21 دی ماه و سپس تحریم بانک مرکزی و فشار بر اروپا برای نخریدن نفت ایران. با این همه اوباما 4 ماه بعد- این بار چند روز پس از انتخابات مجلس ایران- در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: «جنگ با ایران نه بازی است و نه شوخی بردار است. سخن گفتن در این باره وراجی و پرگویی است. هر وقت نام جنگ به میان می آید، به سرعت هزینه های یک جنگ تازه به ذهنم خطور می کند». بنابراین نتانیاهو در بازگشت از آمریکا حق داشت بگوید «طرفداران رهبر ایران در انتخابات روی کار آمده اند و این باعث تقویت اقتدار این کشور خواهد شد.»
آمریکا و اسرائیل در حالی سیلی سخت را از ملت ایران در انتخابات 12 اسفند خوردند که پیش از آن دو سیلی آبدار دیگر از مردم مصر و تونس در انتخابات خورده بودند. آمریکا همچنین آذرماه- آخر دسامبر 2011- مجبور شد پس از 8 سال اشغالگری پرهزینه، از عراق عقب نشینی کند. 10 سال جنگ در عراق و افغانستان، بالغ بر 5 هزار میلیارد دلار هزینه به دنبال داشت و این یعنی یک سوم بدهی 15 هزار میلیارد دلاری بدهکارترین دولت جهان که همچنان با جنبش 99درصدی تسخیر وال استریت دست و پنجه نرم می کند. در این نقطه عطف تاریخ، استراتژیست ها و مشاوران ارشد امنیت ملی آمریکا به خوبی می دانند که در کدام فرآیند جوشیده یا الهام گرفته از ایران، دو پیروزی بزرگ جنگی به ویژه پیروزی عراق تبدیل به شکست سهمگین برای کاخ سفید شد همچنان که روند تحولات در لبنان، سوریه، مصر، بحرین و یمن و تونس بازگوکننده پاسخ همین پرسش است. تنها روزنامه فرانسوی لوموند نبود که آذرماه گذشته نوشت «ایران هم اکنون پرچم رهبری آمریکا در جهان را به حالت نیمه برافراشته درآورده است. اروپا درگیر بحران هاست و از آن سو، جنبش های اسلامگرا درحال درو کردن نتایج بهار انقلاب ها در خاورمیانه هستند». واشنگتن تایمز از یک سال پیش اعلام کرده بود «انقلاب ایران همچنان درحال تضعیف قدرت آمریکاست و انقلاب های خاورمیانه ادامه همان راهی است که آیت الله خمینی آغاز کرد.»
اگر فرید زکریا سردبیر نیوزویک 17 اردیبهشت ماه امسال تاکید کرد «با سقوط حسنی مبارک، سومین ستون امپراتوری آمریکا پس از ایران و ترکیه در مصر فروریخت»، مجله آمریکایی «نشنال ریویو» 9 تیر 1390 سکه انقلاب ها را به نام ایران زد و نوشت «بهار انقلاب های عربی، بهار ایران و بهار آیت الله خامنه ای است». و اگر چنین مدیریت حکیمانه ای، اوباما را دوبار و نتانیاهو را یک بار وادار کرد با وجود پیش قراولی تهدیدهای نظامی علیه ایران، تهدید به درگیری را پرگویی و وراجی پرهزینه بخوانند، بنابراین روزنامه یواس ای تودی حق داشت 3 ماه پیش تاکید کند «ایران متخصص جنگ های نامتقارن و استاد جنگ فرسایشی است». و نیز، اگر به پشتوانه دلالت های دایمی مقتدای انقلاب و گوشزد کردن مدام ایشان به جهاد علمی و جنبش نرم افزاری، فناوری خوشه در خوشه روئید و نهال پیشرفت شاخه در شاخه قد کشید، بنابراین باید به تحلیلگر واشنگتن تایمز حق داد که پس از شکار «جانور قندهار» (پهپاد فوق مدرن و سرّی RQ-170) توسط شبکه جنگ الکترونیک ایران بنویسد «تهدید قدرت جنگ الکترونیک ایران به مراتب خطرناک تر از تولید سلاح هسته ای است»!
سال 1390 را به یک معنا باید سال تلألو و تابندگی دوباره ولایت فقیه دانست. صاحبان نظر در دنیا - دشمن و دوست- بار دیگر آثار خیره کننده و معجزه گون دکترین ولایت فقیه را در قاب «امت-امامت» نظاره کردند. کرمانشاه مهرماه 1390 و آن شکوه تاریخی استقبال گرم امت از مقتدای خود، این پرسش را متاع پرجاذبه چهارسوق افکار عمومی دنیا کرد که در روزگار به هم ریختگی حوزه سیاست و تضاد حاکمان و شهروندان در جهان، راز این محبت و پیوند در چیست؟ همین پرسش در ایستگاه 14 بهمن(نمازجمعه تاریخی) و 22بهمن ارج و قرب تازه ای در میان اهل نظر و صاحبان فکر پیدا کرد. اما در بحبوحه این مانور محبت امت- امام در داخل کشور، بیداری اسلامی و قلب مجروح امت (فلسطین) از خاطر ولی امر مسلمین دور نماند. ناظران بیطرف شهادت می دهند که برگزاری دو کنفرانس بین المللی «بیداری اسلامی» و «حمایت از انتفاضه فلسطین» (26شهریور و 9 مهر)، روح تازه ای در کالبد انتفاضه جهانی اسلام دمید و مهمانانی که از این نشست ها به کشور خود بازگشتند، سفیران اتحاد و انقلاب اسلامی شدند. آری جهان در همین تحولات یک ساله- به رغم همه سانسورها- به تحیّر و تحسین در تلاش مجاهدانه فرمانده کلّی نگریست که محور تا محور این جبهه بزرگ را از داخل تا خارج از نظر دور نمی دارد، صلابت را با انعطاف و جبهه آرایی مقاومت را با چابکی درهم می آمیزد و با وجود ضعف ها و کم کاری ها یا تخطی برخی همراهان، چشم از عمق استراتژیک دشمن و خیمه فرماندهی او برنمی دارد. حالا شاید اهل فن و خبر و نظر دورادور فهمیده باشند که «انعطاف ولایت مطلقه فقیه» در عین پایبندی بر اصول و سیاستمداری الگو گرفته از سیاست نبوی(ص) و علوی(ع) یعنی چه؟ و اینکه ما در شرایط بدر و خیبریم نه در وضعیت شعب ابیطالب به چه معناست؟ صاحب نظران دیدند که چگونه یک سیاستمدار ممتاز می تواند از حاشیه سازی و جفای گونه گون برخی همراهان نهضت، کریمانه بگذرد اما در برابر ابرقدرت ها سرسوزنی کوتاه نیاید. «... پروردگارا! و از تو می خواهیم با هرکس که با ما دشمنی کرده از در آشتی و مسالمت درآییم مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم، پس او آن دشمنی است که هرگز با او از در دوستی و آشتی در نمی آییم» (دعای 44 صحیفه سجادیه- مستند مقتدای انقلاب در بیانات ایشان به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام- 14خرداد 89).
اوایل تیرماه 1389 بود که فرید زکریا در روزنامه واشنگتن پست نوشت «مقایسه جریان سبز با انقلاب های مخملی و انقلاب ایران، اشتباه است. جمهوری اسلامی در میان ملت حامیان بسیاری دارد که اپوزیسیون نمی تواند آن را تغییر دهد... آیت الله خامنه ای همچنان محبوب ترین سیاستمدار در ایران است» و بی بی سی یک سال بعد (17 اردیبهشت 1390) تصریح کرد «مدیریت آیت الله خامنه ای جای امیدی برای اپوزیسیون در زمینه چشم بستن به اختلاف های داخلی باقی نمی گذارد». انتخابات مجلس به عنوان تازه ترین برگ از اوراق حماسه ملت ایران شهادت دیگری است بر اینکه ملت ما به خوبی راه عبور از گردنه های سخت و پرمخاطره را به همراه راهبر و راهنمای حکیم خود آموخته است. ملت ما آموخته که چشم از انگشت اشارت نایب امام زمان(عج) برندارد تا به فضل خداوند به روزگار امامت مهدی موعود نزدیک تر شود؛ هرچند که به تعبیر جناب حافظ «بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند- تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم/ ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای- ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم / پیرمغان ز توبه ما گر ملول شد- گو باده صاف کن که به عذر ایستاده ایم...» و از زبان جناب سعدی ترنم باید کرد:
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامت گوی بی حاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
محمد ایمانی
خبرگزاری فارس: پدر شهید احمدی روشن گفت: خط قرمز شهدای گرانقدر این سرزمین از جمله شهید احمدیروشن، مقام ولایت و رهبری امت اسلام است.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، رحیم احمدیروشن در همایش تجلیل از شهدای جهاد علمی که پنجشنبه شب در سالن همایشهای مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار شد ضمن درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و شهدای گرانقدر این مرز و بوم اظهار کرد: ملت ایران خانواده شهدا را مورد لطف و مرحمت خویش قرار داده و آنها را در زمان شهادت فرزندانشان تنها نمیگذارند.
وی مردم ایران را ملتی خداشناس و ولایت دوست دانست و افزود: همه مردم به ویژه دانشجویان و جوانان دلیل شاخص بودن شهید احمدیروشن را از ما سئوال میکنند هر چند همه شهدای این سرزمین شاخص بوده و خون آنها در راه دین، انقلاب و جمهوری اسلامی به زمین ریخته شده است.
پدر این شهید خاطرنشان کرد: نخستین دلیل شاخص شدن شهید احمدیروشن، احترام ویژهای بود که او به والدین خود داشت به طوری که ما همواره از او راضی بودیم.
وی با بیان اینکه شهید مصطفی احمدیروشن هیچگاه سخنی که موجب ناراحتی خانوادهاش شود بر زبان جاری نمیکرد، گفت: افق فکری این شهید جهانی بود و همواره عقیده داشت که مردم مستضعف جهان باید از زیر بار ظلم و ستم زورگویان خارج شوند و در این میان به مردم مظلوم فلسطین توجه خاصی داشت.
پدر شهید احمدیروشن، این شهید را مرید رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی دانست و اظهار کرد: شبی که مقام معظم رهبری به منزل شهید تشریففرما شدند، شهادت او را همانند تیری به قلب خود توصیف کرده و در خطبههای نماز جمعه نیز این مسئله را یادآور شدند.
وی با بیان اینکه قلب شهید احمدیروشن مالامال از عشق رهبری بود، گفت: خط قرمز این شهید، مقام معظم رهبری به شمار میرفت.
پدر این شهید، او را بندهای ممتاز برای خداوند توصیف کرد و افزود: شهید احمدیروشن هیچگاه سخنی را که موجب مطرح شدنش در میان دیگران میشد بر زبان نمیآورد و میتوان تمام کارهای او را حرکتی جهادگونه دانست.
وی ادامه داد: این شهید در تمام سمتهایی که بر عهده داشت همواره مانند نیروهای ساده رفتار کرده و به دنبال رفع مشکلات دیگران بود و این مسئله پس از شهادت او برای ما مشخص شد.
پدر این دانشمند شهید هستهای کشورمان با اشاره به این مسئله که شهید احمدیروشن تمام کارهای خود را برای خدا انجام میداد، افزود: شهادت حق او بود و خداوند پاداش خدمات این شهید را به او داد.
وی با تاکید بر ادامه راه شهدا توسط همه مردم ایران گفت: افکار و عقاید شهید احمدیروشن جهانی بود و این امر موجب شهرت او در سطح جهان شد به طوری که هم اکنون مردم آمریکا عکس او را در راهپیماییهای خود بر روی دست گرفته و به این طریق به سیاستهای سردمداران خود اعتراض میکنند .
بسمه تعالی
نسخه های تک دارویی
نسخه شماره 1- دارو : پیاز ( Allium cepa)
مقدار مصرف : 50تا 100 گرم
طرز تهیه و استعمال : مقدار فوق را روزی 2 مرتبه همراه غذا میل کنید .
نسخه شماره 2- دارو : زعفران ( Crocus sativus)
مقدار مصرف : 0/5 تا 1 گرم
طرز تهیه و استعمال : مقدار فوق را همراه غذا میل کنید .
نسخه شماره 3- دارو : تمام گیاه کرفس ( Apium graveolens)
مقدار مصرف : 2 تا 5 گرم همراه غذا بصورت خام مصرف کنید .
نسخه شماره 4- دارو : تخم تره 0 Allium porrum)
مقدار مصرف : 1 تا 2 گرم
مقدار فوق را با یک لیوان شیر چند روز متوالی میل کنید .
نسخه شماره 5- دارو : موسیر ( Allium ascalonicum)
مقدار مصرف : 10 تا 20 گرم
طرز مصرف : همراه غذا میل کنید
نسخه شماره 6- د ارو : پوست دارچین ( Cinnamomum zeylanicum )
مقدار مصرف : 2 تا 5 گرم
طرز تهیه: مقدار فوق را که قبلا کوبیده شده باشد در یک لیوان آب جوش ریخته مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده روزی سه بار هر بار یک فنجان میل کنید .
مقدار فوق را می توانید همراه غذا میل کنید .
نسخه شماره 7- دارو : تمام گیاه مارچوبه ( Asparagus officinalis)
مقدار مصرف : 2 تا 4 گرم
طرز تهیه : مقدار فوق را که قبلا کوبیده شده باشد در یک لیوان آب جوش ریخته مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد سپس آنرا صاف کرده روزی سه بار هر بار یک فنجان میل کنید .
توجه : ضمنا گیاهان زنجبیل ، چوب چینی ، دارچینی وانیل و ثعلب که بومی ایران نیست جهت قوه باه بکار برده می شود .
بسمه تعالی
خبرگزاری فارس: شورای نگهبان با تشکیل هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی توسط رئیس جمهور مخالف است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در تاریخ6/12/90 از نظر مخالف این شورا با تشکیل هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی توسط رئیس جمهور خبر داده بود.
وی گفته بود که نظر شورای نگهبان در این زمینه همان نظری است که در ادوار گذشته، درباره اقدام مشابه یکی از رؤسای جمهور اعلام شده بود.
کدخدایی این را هم افزوده بود که نظر مخالف شورای نگهبان هنوز به قوت خود باقی است و جدیدا در این رابطه بررسی جدیدی انجام نشده است.
گفتنی است که در زمان دولت اصلاحات با دستور محمد خاتمی،رئیس جمهور وقت هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی توسط رئیس جمهور تشکیل شد.
به گزارش خبرگزاری فارس با توجه به نظر صریح شورای نگهبان در گذشته و حال حاضر، بعید نیست که این شورا عنقریب به طور رسمی نظر مخالف خود را که قبلا در دولت وقت خاتمی اعلام کرده بود،مجددا اعلام کند.
محمود احمدی نژاد با استناد به اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور صیانت از اصول مترقی آن به عنوان میثاق ملی و ثمره ارزشمند انقلاب اسلامی، امروز چهارشنبه طی حکمی اعضای «هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی» را منصوب کرد.
بسمه تعالی
(یادداشت روز)
برای تحلیل اتفاق مهمی که روز 12 اسفند در ایران رخ داد حقیقتا باید وقت و انرژی فراوانی صرف کرد. در یک صبح تا غروب، در شهرها و روستاهای ایران اتفاقی رخ داد که ناظران خوش بین آن را پیش بینی نکرده بودند و ناظران بدبین وقوع آن را محال می دانستند. بیش از 64 درصد مردم ایران در سراسر کشور و در تهران حدود 40 درصد کسانی که واجد حق رای بودند، با اشتیاق از این حق خود استفاده کردند. اگرچه برآوردها و تخمین های افکار عمومی در روزهای ماقبل انتخابات همین عددها را کم و بیش پیش بینی می کرد، ولی کسانی در جامعه سیاسی کشور و خصوصا تحلیلگرانی در بیرون از ایران که ادعا می کنند هیچ پارامتری ولو کوچک از رصد آنها پنهان نمی ماند و معادلات سیاسی را در پیچیده ترین حالت ممکن طرح و حل می کنند، حتی به این پیش بینی نزدیک هم نشده بودند. به جز رهبر معظم انقلاب اسلامی که آشکارا و با قاطعیتی که به هیچ گونه تردیدی مجال عرض اندام نمی داد اعلام کردند مشارکت مردم ایران در انتخابات 12 اسفند یک سیلی سخت بر گوش استکبار و دشمنان ملت ایران خواهد بود، قریب به اتفاق کسانی که به صحنه می نگریستند در انتظار انتخاباتی کم رمق و در بهترین حالت متوسط الحال بودند.
مهم است به یاد بیاوریم که دشمن در ماه های منتهی به انتخابات تمام تلاش خود را به کار گرفته بود تا کمترین میزان مشارکت در این انتخابات رخ بدهد. آمریکایی ها بیش از 6 ماه تلاش کردند تا با فعال کردن یک بسته قدرتمند فشار این بار به جای محاسبات حاکمان، محاسبات مردم در ایران را هدف بگیرند و مردم ایران را به ابزار فشار به نظام برای تعدیل سیاست های راهبردی اش تبدیل کنند. 12 اسفند روزی بود که کل این استراتژی به آزمون گذاشته شد. آمریکا می خواست ببیند رفتار مردم ایران چگونه تغییر کرده است و البته با اطمینان می گفت که مسئله فقط میزان این تغییر است نه اصل آن.
بر این مبنا، غربی ها با واگذاری ماموریت های مستقیم و غیر مستقیم به عوامل خود در صحنه انتخابات سعی کردند تمام عوامل «مشارکت گریزی» را یک جا در محیط اجتماعی ایران تجمیع کنند. مهم ترین این عوامل اینهاست:
1- غرب به جریان فتنه در ایران ماموریت داد انتخابات را تحریم کند. حتی جریان های داخلی جبهه فتنه هم موظف شدند بی چون و چرا با جریان بیرونی هم گام شده و هم از کاندیداتوری خودداری کنند و هم از دعوت مردم به مشارکت در انتخابات. هدف دشمن این بود که با این وضع فضا را کاملا یک دست و غیر رقابتی جلوه بدهد.
2- آمریکا با اعمال تحریم های پی در پی و متمرکز کردن تحریم ها بر معیشت مردم، تلاش بی سابقه ای برای تشدید مشکلات اقتصادی و در کنار آن تاریک جلوه دادن دورنمای اقتصادی کشور انجام داد.
3- حتی حلقه انحرافی هم که تصور می کرد در غیاب اصلاح طلبان تنها گروهی است که توان بسیج اجتماعی دارد، هیچ انرژی برای ایجاد شور انتخاباتی صرف نکرد.
4- طرف خارجی سعی کرد با برجسته کردن تهدیدها علیه کشور این پیام را به مردم القا نماید که در آینده نزدیک برخوردی جدی با جمهوری اسلامی انجام خواهدداد و بنابراین منطقی نیست که کسی تخم مرغ های خود را در سبد نظام بگذارد.
5- و در همین حال، دولتمردان آمریکایی در 6 ماه گذشته به روش های مختلف این پیام را به داخل جامعه ایران ارسال کردندکه اگر بار دیگر تحولات سال 88 تکرار شود، حمایت آمریکا از اپوزیسیون متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در سال 88 انجام داد.
معنای ساده تجمیع این 5 عامل در کنار یکدیگر این بود که حتما باید مشارکت در انتخابات مجلس افتی محسوس داشته باشد. ارزیابی غربی ها که انبوهی از کدهای آشکار در ماه های گذشته آن را تایید می کند این بود که عدم حضور اصلاح طلبان انتخابات را سرد و بی روح خواهد کرد و مردم -بویژه طبقه متوسط شهری در تهران- از آنجا که هنوز دل در گرو این جماعت دارند و به دنبال فرصتی برای گرفتن انتقام (؟!) برخوردهای سال 88 می گردند، حتما فرصتی به دلپذیری انتخابات مجلس را از دست نخواهند داد. به یاد بیاورید که عموم تحلیلگران غربی و ضد انقلاب وقتی از آنها درباره علت خاموشی و بلکه مرگ یکباره فتنه سبز سوال می شد، طوطی وار این پاسخ را تکرار می کردند که تحرکات اعتراضی سال 88 به هیچ وجه نمرده بلکه به لایه های زیرین جامعه منتقل شده و از آنجا که مردم سخت از گرفتار شدن در مهلکه سرکوب در هراسند، فعلا ترجیح می دهند اعتراض خود را پنهان کنند تا زمانی مناسب که به یکباره همه این آتش های زیر خاکستر بیرون خواهد ریخت.
ضد انقلاب از چند ماه مانده به انتخابات مجلس نهم می گفت آن فرصت طلایی روز 12 اسفند است یعنی روزی که نظام به حضور مردم پای صندوق های رای نیازمند است و بیان اعتراض به شکل عدم مشارکت در انتخابات هم هیچ هزینه امنیتی ندارد. به همین دلیل بود که حلقه لندن و بی بی سی فارسی به عنوان ترمینال تجمیع ضد انقلاب از یک هفته مانده به انتخابات حتی عدد پیشنهادی خود را هم -مشارکت 10 درصدی در انتخابات- اعلام کرده بودند و برخی متوهمان در داخل پیشاپیش مقاله می نوشتند که «چرا در انتخابات شرکت نخواهیم کرد» تا روز 12 اسفند که به زعم آنها مردم صحنه را خالی کردند، آنها رهبر و پیشوای ملت جلوه کنند!
در روز 12 اسفند به نحوی شوک آور همه این ارزیابی ها بی معنا از آب درآمد. بویژه مشارکت حدود 40 درصدی مردم شهر تهران در انتخابات مجلس نشان داد همه آن افسانه هایی که درباره بحرانی بودن روابط نظام و طبقه متوسط گفته می شد بی معنا بوده است. جالب است که در سراسر کشور هم کسی از کاندیداها برای جلب رای مردم نیازی به آویختن از حربه اصلاحات یا انحراف ندید و حتی به عنوان نمونه یک گزارش هم وجود ندارد که نشان بدهد کسی در فلان حوزه انتخابیه برای محبوب کردن خود در قلوب رای دهندگان، خود را به جریان انحرافی منتسب کرده باشد.
سوال این است: این مشارکت محصول چه عواملی است و چرا محاسبات دشمن با محاسبات مردم ایران تا این حد بیگانه است؟
محورهای زیر صرفا تمهید یک بحث مقدماتی در این باره است:
1- بدون شک نخستین عامل در خلق پدیده 12 اسفند شخص رهبر معظم انقلاب بوده اند. دشمن ظرف ماه های گذشته تلاش گسترده ای برای تمرکز حملات رسانه ای بر شخص رهبری انجام داد احتمالا به این دلیل که خوب می دانست این تنها جایگاهی است که می تواند همه بافته های آنها را در زمانی کوتاه پنبه کند. انتخابات 12 اسفند نشان داد اعتبار رهبری در میان جامعه که همواره در اوج قرار داشته به مرتبه ای بی سابقه رسیده است و این بدون شک ناشی از توان منحصر بفرد رهبر بصیر انقلاب در مدیریت بحرانی های متعددی است که مردم دیده اند دشمن چگونه برای طراحی تک تک آنها حریصانه و بی دریغ وقت و امکانات مصرف می کند.
2- دومین عامل آن است که اعتماد به آینده کشور و امید به بهبود و حل مشکلات در چارچوب سیستم فعلی همچنان یک اصل بنیادین در رفتار سیاسی مردم ایران است. این سر جای خود بحثی مفصل است که مثلث فتنه-انحراف-بیگانه برای رساندن مردم به این مرحله که منشا همه مشکلات را ساختار نظام و راه حل همه مشکلات را تغییر ساختار بدانند چه طراحی عظیمی انجام دادند ولی انتخابات 12 اسفند نشان داد مردم اعتماد به ساختار و توانایی آن برای حل مشکلات را با استواری حفظ کرده اند و محور فتنه-انحراف- بیگانه رسواتر از آن است که توان خط دهی به مردم ایران را داشته باشد.
3- عامل سوم بی تردید به تهدیدهای بی رویه ای باز می گردد که دشمن در ماه های گذشته علیه تمامیت و موجودیت کشور روی میز گذاشت. تصور غربی ها از سال 88 به این سو همواره این بوده است که فشار خارجی به جای آنکه در داخل اتحاد ایجاد کند، باعث سست شدن پیوندهای مردم و نظام و در نهایت بحرانی شدن محیط سیاست داخلی ایران خواهد شد. 12 اسفند روزی بود که این ایده را به بوته آزمون گذاشت. در این روز معلوم شد که همچنان جامعه ایرانی با قوت از الگوی وحدت در مقابل فشار خارجی تبعیت می کند و اگر فشارها از حد معینی عبور کند، حتی آن کسانی که غرب آنها در زمره سازشکاران و لیبرال ها قلمداد می کند هم در پیوستن به جبهه مردمی مقاومت علیه دشمن تردید نخواهند کرد.
درباره تبعات راهبردی انتخابات 12 اسفند در مجالی دیگر سخن خواهیم گفت.
مهدی محمدی/font>
بسمه تعالی
(یادداشت روز)
1- جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جمله معروف و پر رمز و راز امام خمینی(ره) که؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» در طول سه دهه گذشته به یک فرمول مطمئن و خطاناپذیر درآمده است. آنچه در این میان قابل اعتناست شأن کلام این جمله پرمعنا و پردامنه و پیام ها و پیامدهای بعدی آن است.
موضوع برمی گردد به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان انقلابی که آمریکایی ها در واکنش به این اقدام و آزادی گروگان ها ایران را تهدید به حمله و جنگ کردند.
اما درست در زمانی که موج تهدیدات علیه ایران به اوج رسیده و گویا «همه گزینه ها روی میز است»! حضرت امام(ره) با آن جمله معروف، پیام اصلی انقلاب اسلامی که تنها چند ماه از عمر آن می گذرد را به آمریکا منتقل می نمایند: «... شما می بینید که الان مرکز فساد آمریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمریکایی ها هم که در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.»(صحیفه نور- ج10- ص 157-148- 16/8/58)
اما از 16 آبان 58، ملت پرصلابت ایران بارها و به کرات در بزنگاه ها و گذرگاه های پرپیچ و خم دیدند و به باور رسیدند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
اکنون اوضاع و احوال به گونه ای رقم خورده است که ملت ها و مردم دنیا نیز فهمیده اند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
سیاست های غلط اندر غلط آمریکایی که داعیه کدخدایی دنیا را یدک می کشید به جنبش فراگیر و 99 درصدی تسخیر وال استریت منجر شده که براندازی نظام سرمایه داری و سرنگونی مدل لیبرال دموکراسی آمریکایی را پیگیری و رهگیری می نماید.
سیمای قدرت و مشروعیت آمریکا در افکار عمومی و مردمان این کشور ترک برداشته است و آیا عجیب نیست که ماه گذشته مردم شهر اوکلند پرچم آمریکا را به آتش کشیدند؟
موضوع این نوشته واکاوی بحران امنیت ملی آمریکا یا افول نظام سرمایه داری نیست؛ حرف این است که راز آن نگاه نافذی که در اوج قدرت آمریکا می گوید «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» چیست؟
2- در سه دهه گذشته رویارویی غرب به سرکردگی آمریکا با ایران اسلامی بر کسی پوشیده نیست. همچنین محرز است که این درگیری میان جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب از نوع یک اصطکاک سیاسی و تنش دیپلماتیک نبوده است بلکه کاملا بنیادی، ماهوی و ایدئولوژیک بوده است. در این میان نکته گفتنی این است که بارها مقامات و رسانه های غربی و صهیونیستی اعتراف کرده اند که محاسبات شان در رویارویی با ایران جواب نداده و غلط از آب درآمده است. از همین روی؛ تغییر رژیم در ایران به آرزویی برای آمریکایی ها تبدیل شده و این آرزو را می توان از باب نمونه در مجله آمریکایی ها فوربس خواند که نوشته بود: «تصورش را بکنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای ما آمریکایی ها در دنیا بوجود می آورد و...»
در همین خط، می توان به اظهارات دانی یاتوم رئیس پیشین موساد در شورای روابط خارجی آلمان در برلین اشاره کرد که در تحلیل جمهوری اسلامی عجزآلود گفته بود: «... ایران از یک خط تلفنی مستقیم با خدا برخوردار است و...»
همچنین جالب است که نشریه فارین پالیسی صراحتا و بدون پرده پوشی بیان می دارد: «ما نمی توانیم ایران را تحلیل کنیم.»
اما از قضا هر سه نمونه و کدهای اشاره شده به دوره زمانی پس از فتنه سال 88 برمی گردد که تضعیف ساختارهای نظام و بی اعتمادی عموم مردم به حاکمیت در دستور کار سازمان فتنه و آشوب بود.
3- تدارک فتنه سال 88 به اعتراف دشمنان نشان دار نظام و فیلسوفان جنگ نرم حکایت از آن داشت که رویارویی نظامی و مستقیم با ایران، تحریم اقتصادی و حتی تهاجم فرهنگی با هدف تغییر رژیم یا تضعیف ساختارهای جمهوری اسلامی کارگر نیفتاده بود.
بساط فتنه بر محور کلیدی «القای شبهه تقلب در انتخابات» سامان داده شده بود تا این ادعای واهی و پوچ را به قاعده و قانون«!» انتخابات های بعدی مبدل کنند.
اثر مستقیم این دسیسه و بازیگری شیطانی و بطور کلی بلواهای پس از انتخابات سال 88، اعتماد عمومی مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود اما آنچه در همان بحبوحه فتنه و کوران شهرآشوبان آرامش بخش بود و پیشاپیش توطئه های فتنه گران و آشوب طلبان را خنثی می کرد مدیریت و تدابیر پیامبرگونه رهبر بصیر انقلاب بود.
«آقا» در افقی که خیلی ها نمی دیدند و صحنه را بخوبی تشخیص نمی دادند دست دشمن را خواندند و حکیمانه آینده را ترسیم کردند: «...خواهید دید در انتخابات آینده که حالا دو، سه سال دیگر است؛ همین مردم با وجود همین بازیگری ای که مخالفان و دشمنان و غافلان و بی خبران داخلی کردند، یک حضور مستحکم قوی ای در انتخابات خواهند داشت.»
اکنون تحقق این بیانات «آقا» در 20 شهریور سال 88 (در خطبه های نمازجمعه تهران) در انتخابات اخیر مجلس نهم در 12 اسفند با همان ویژگی و ارزیابی عملی شده است و دو پیام اصلی این رخداد و حماسه ماندنی غیرقابل انکار است؛ 1- دشمن علی رغم به صحنه آوردن ظرفیت خود و به سقف رساندن فشارها، تهدیدها و تحریم ها هیچ غلطی نتوانسته بکند و 2- این انتخابات پرشور و معنادار با مشارکت حداکثری بالای 60 درصد، اعتماد آحاد ملت به نظام را نشان می دهد.
4- انتخابات ماندگار و تاریخی 12اسفند علاوه بر اینکه پاسخ هوشمندانه ملت با صلابت و بابصیرت ایران به جنگ نرم دشمن بود در شرایط ویژه تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای یک شاخص و الگوی قابل رجوع برای ملت های مسلمان و آزادیخواه است تا متأثر از این مدل و الگوی پویا و باسلامت، حرکت شان در بستر بیداری اسلامی منحرف و دچار اعوجاج نشود.
بنابراین اثر مشارکت حداکثری و پرشور و شعور مردم در انتخابات مجلس نهم به لحاظ منطقه ای نیز حائز اهمیت است و به تعبیری پروژه شکست سکولاریسم درمنطقه را نهادینه کرد.
موضوع پیچیده نیست؛ آمریکایی ها و صهیونیست ها با تحولات منطقه ای در بستر بیداری اسلامی، انحراف در جهت حرکت ها و قیام های ملت های مسلمان را کلید زدند و خطری که این هدف شوم را زنده نگه می داشت خلأ یک مدل و الگوی آزمون پس داده و متعالی برای ملت های مسلمان بود.
اتفاق مبارکی که این خطر و هدف شوم را به حاشیه رانده است همین انتخابات 12اسفند ملت ایران است که در قامت یک الگو و شاخص برای ملت های مسلمانی که انتخابات در پیش دارند به چشم می آید.
5- اما آنچه با توضیحات بالا اهمیت دوچندان دارد و جوهره اصلی این وجیزه است این پرسش کلیدی است که چرا دشمن پس از محاسبات راهبردی اش درباره ایران اسلامی به نتیجه نمی رسد؟
چرا تغییر رژیم در ایران در صحنه عمل به آرزوی دشمن تبدیل شده است؟ چرا از تحلیل «ایران اسلامی» در بزنگاه های حساس و رفتار ملت ایران ناتوانند و دچار سردرگمی و استیصال شده اند؟ و البته چراهای دیگری نیز مطرح است و آن اینکه چرا ایران همواره بیرون از مرزهایش بر تحولات منطقه ای و حتی فرامنطقه ای تأثیرگذار است؟
علت اینکه در تحولات کنونی خاورمیانه و شمال آفریقا نگاه ها به ایران دوخته شده چیست؟
این سؤال را نمی شود پنهان کرد که چرا در پهنه بیداری اسلامی و در خیزش و خروش جوانان و مردم مصر، در وسط میدان التحریر شعار «لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه» سر داده می شود؛ شعاری که سه دهه پیش با انقلاب اسلامی دنیا شنیده بود که؛ «نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی» . چرا انقلاب اسلامی از اهداف و اصولش منحرف نمی شود؟ آیا نباید پرسید که چرا مردم اعتمادشان را به نظام جمهوری اسلامی از دست نمی دهند؟ اگر نشریه «تشرین» مشکل حکومت های دست نشانده و مرتجع عربی را در این می داند که آنها برای حل و فصل امورشان به آمریکا تکیه می کنند در سوی مقابل چامسکی استراتژیست بلندآوازه و نظریه پرداز مشهور آمریکایی اعلام می کند: «آمریکا نمی تواند خواسته هایش را به ایران تحمیل کند.»
اینجاست که سؤالات و چراهای دیگری به پیش کشیده می شود که اگر همه آنها را تجمیع کنیم عصاره آن این است که راز استواری نظام جمهوری اسلامی و اعتماد روزافزون مردم به آن چیست و رمز آن در چه نهفته است؟
پاسخ را باید تنها آدرس داد و شرح آن را به فرصت دیگری موکول کرد اما آن «راز» ساختار ویژه و مدل و الگوی خاص و ناب جمهوری اسلامی است که برپایه نظام امت- امامت تعبیه شده است و رمز آن مدیریت فقهی مقام ولایت است که هنوز عمق آن را دشمن درنیافته است چرا که به تعبیر امام راحل عظیم الشأن «فقاهت تنها شرح طهارت و بیع و زکات نیست؛ تئوری اداره جامعه است از گهواره تا گور.»
حسام الدین برومند/font>
بسمه تعالی
(یادداشت روز)
حضور مردم ایران در انتخابات به یک «پدیده» تبدیل شده است کمااینکه انتخابات دیروز هم که با حضور دهها میلیون نفر از شهروندان برگزار شد، «پدیده» بود اما نه از آن رو که حضور میلیونها انسان در پای صندوق رأی موضوعی تازه در دنیا باشد آنچه به این حضور گسترده در ایران تازگی می بخشد، معنای این انتخابات است. هم خود ما این را گفته ایم که حضور مردم در پای صندوق اخذ رأی اولا برای اعلام پشتیبانی از سیاست های نظام جمهوری اسلامی است و ثانیا برای انتخاب یک یا چند نفر بعنوان نماینده و هم مخالفان جمهوری اسلامی اعلام کرده اند که میزان مقبولیت اجتماعی نظام سیاسی ایران روز 12 اسفند رقم می خورد. این معنا در انتخابات سایر کشورها- معمولا- نیست و میزان مشارکت با میزان مقبولیت یک نظام سیاسی گره نخورده است بنابراین وقتی مردم ایران به شکل بسیار گسترده در انتخابات شرکت می کنند این حتما یک «پدیده» است. پدیده ای که به تعبیر رهبرمعظم انقلاب برای کشور و نظام مصونیت آور می باشد.
از جنبه دیگری نیز انتخابات در ایران «پدیده» است و آنهم «انتخابات در نظام دینی» است. پیش از انقلاب اسلامی ایران و در طول صدها سال که بارها نظام های دینی و یا دارای گرایش های دینی در ممالک اسلامی- ایران عصر صفوی، هند، عصرگورکانی، عثمانی در دوره های 500 ساله، مصر دوره فاطمی، یمن دوره امامان زیدی، لیبی دوره حکومت سنوسی ها به وجود آمده بودند از موضوعی بنام انتخابات و رای مردم خبری نبود و اساسا دخالت مردم در تعیین چارچوب ها و کارکردهای حکومتی را بعنوان یک امر دینی قبول نداشتند و بلاموضوع می دانستند. حضرت امام خمینی- رضوان الله تعالی علیه- نه تنها دخالت مردم در تعیین چارچوب ها و کارکردهای حکومتی را با غیرقابل تغییر بودن مبانی، ارزش ها و اصول دینی قابل جمع می دانستند بلکه دخالت مردم در این کار - ازطرق مختلف، از جمله انتخابات- را «واجب عینی» دانسته و در رأس فرایض دینی به حساب می آوردند. حضرت امام خامنه ای- دامت برکاته- هم دامنه اهمیت این فریضه شرکت در انتخابات را تا آنجا می دانستند که در دیدار چند سال پیش با شورای نگهبان فرمودند: اگر انتخابات نبود امکان حفظ نظام اسلامی وجود نداشت و هیچ چیز به اندازه انتخابات در حفظ نظام نقش نداشته است. البته تجربه 33 ساله ما هم نظریه امام راحل عظیم الشان-ره- و حضرت امام خامنه ای-دامت برکاته- را به اثبات رساند یعنی حضور مردم در انتخابات از یک سو بستر استقرار پایه های نظام اسلامی و از سوی دیگر بستر اجرای آموزه ها و احکام شرعی را به وجود آورد و در طول دوران، نظام اسلامی را در مقابل انواع توطئه ها حفظ کرد.
امروز پدیده انتخابات به یک «راهکار شرعی» و کاملا منطبق با دین تبدیل شده و دایره این تفکر که روزی به حضرت امام و چند نفر از اصحاب نزدیک ایشان تعلق داشت به تمامی مجموعه های اسلامی گسترش یافته است. پیش از انقلاب اسلامی ایران، برادران اهل سنت ما در دنیا براساس آموزه های فقهی خود معتقد بودند حکمرانی در جامعه اسلامی از سه طریق «استخلاف»- یعنی حاکمی حاکم پس از خود را نصب کند آنگونه که خلیفه اول خلیفه دوم را نصب کرد- «اهل حل و عقد»- یعنی گروهی از سران حاکم جدید را تعیین کنند آنگونه که در سقیفه، سران قبایل خلیفه اول را برگزیدند- و «غلبه»- یعنی فردی با زور شمشیر بر جامعه مسلط شود، آنگونه که معاویه بن ابی سفیان با زور حاکم شد- امروز برادران اهل سنت ما به راه چهارمی می اندیشند و آن را راهکار بهتری برای حکمرانی به حساب می آورند و آنهم انتخابات و تشکیل حکومت براساس آراء شهروندان است پس ملاحظه می کنید که از منظر دینی هم انتخابات یک پدیده است و وقتی مانند دیروز با مشارکت گسترده مردم برگزار می شود و نظام دینی آن را به جد مطالبه می نماید از درخشش فراوانی برخوردار می گردد از این رو می توان گفت کاری که دیروز دهها میلیون ایرانی در پای صندوق های رای مجلس نهم انجام دادند بسیار فراتر از حضور برای شکل دادن به یک مجلس بود، آنان در حوزه تمدنی و فکری کاری انجام دادند که حتما بازخورد و آثاری جاودان خواهد داشت.
اما البته این تجربه ای نیست که ایران و جمهوری اسلامی از غرب آموخته باشد و یا این همانی نیست که در غرب برگزار می شود. کاملا واضح است که وقتی فقیهی بسیار بزرگ شرکت در انتخابات را «تکلیف شرعی» دانسته و بقیه فقهای معاصر هم آن را واجب شرعی می دانند، از امری برون دینی حرف نزده اند چرا که هیچ امر برون دینی نمی تواند مصداق «تکلیف شرعی» باشد. از سوی دیگر غرب اصولا شرکت همه شهروندان را مطالبه نمی کند و سیاسی شدن همه شهروندان را امری مذموم و سبب به هم خوردن نظم آهنین «لیبرال دمکراسی» می داند آنان همواره از یک حضور منضبط و طبعا محدود و قابل مدیریت حرف زده اند. اما از این طرف امیرمومنان حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام که خداوند متعال در چندین نوبت به حق او در امامت بر مسلمین- از جمله در روز 18 ذی حجه دهم هجری در غدیرخم- با صراحت سخن گفته است و آن حضرت هم آن را مسئولیتی الهی به حساب می آورد و در عین حال می فرماید: اگر حضور انبوه و گسترده مردم و اینکه خداوند از علما پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمگران و بیچارگی مظلومان سکوت نکنند، نبود، هر آینه افسار شتر خلافت را روی آن قرار داده و آن را رها می کردم، در جای دیگر هم حضرت امیر سلام الله علیه به میزان هجوم مردم به درب خانه خود اشاره کرده و می فرمایند: آنقدر این هجوم زیاد بود که بیم آن می رفت که دو جوان من- امام حسن و امام حسین علیهماالسلام- زیر دست و پای مراجعه کنندگان و بیعت گران قرار بگیرد. این موضوع نشان می دهد که ولایت معصوم که با امضای شارع مقدس مشروعیت می یابد، در صورتی استقرار پیدا می کند که مردم آن را طلب نمایند به عبارت دیگر حکومت دینی از منظر امام امیرالمؤمنین(ع) وابسته به حمایت توده های مردم است و نه روش هایی نظیر «غلبه»، «آراء سران»، «نظر نخبگان خاص» و اموری از این قبیل. این الگوی دینی امروز مرزهای جمهوری اسلامی را درنوردیده و در حال تأسیس نظام هایی در کشورهای با اکثریت اهل سنت می باشد.
حضور گسترده دیروز مردم در پای صندوق های رأی در شرایطی تحقق یافت که آن جبهه ای که از خارجی ها و داخلی های همگرا با آنان در سال 1388 شکل گرفته بود بر عدم حضور تاکید می کردند که این انتخابات به ضرر توده های مردم و سبب تشدید فشار غرب خواهد شد. حتی یکی از سران فتنه 88 که ادامه حیات سیاسی خود در نظام را وابسته به حضور در پای صندوق رای می دید، دیروز از فرصت استفاده کرد و روند انتخابات را به طور تلویحی زیر سؤال برد. این نحوه واکنش به خوبی نشان می دهد که حضور گسترده مردم در پای صندوق ها و معنایی که از این حضور تولید می شود با اهداف و اصول سران استکبار و فتنه گران وابسته به آنان در تضاد می باشد. روز پنجشنبه- یک روز قبل از انتخابات- سردبیر روزنامه نیویورک تایمز که وابستگی آن به سران صهیونیسم مشهور است و گفته می شود صهیونیستی ترین روزنامه آمریکا است در یادداشتی که حاصل جمع آوری اطلاعات و اخبار از داخل ایران است، نوشت: مجلس نهم ایران بسیار به رهبری ایران نزدیکتر خواهد بود و این نشان می دهد که شرایط آینده برای غرب دشوارتر از گذشته خواهد شد». سردبیر می افزاید « در این انتخابات چهره هایی نظیر هاشمی، موسوی، کروبی و خاتمی حضور چندانی ندارند و در عین حال خبرها از عدم کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات فردا حکایت می کند. این بدترین خبری است که غرب می تواند شاهد آن باشد.»
در واقع حضور بسیار گسترده دیروز مردم در پای صندوق های رأی پیام هایی واضح برای غرب به همراه داشت. آمریکایی هایی که تا همین روز پنجشنبه هم به شرکای خارجی خود می گفتند فشارها و تحریم ها آثار خود را در ایران بر جای گذاشته و به زودی شاهد توقف و عقب گرد جمهوری اسلامی از مسیری که بر آن پای می فشارد خواهیم بود. در واقع این انتخابات بطلان این ادعا را ثابت نمود و کار را برای آمریکایی ها بسیار دشوار کرد. مسلماً آمریکا با شرایط پیچیده ای مواجه شده و دیگر سخن گفتن از اینکه «همه گزینه ها روی میز است» خاصیت خود را از دست داده است. آمریکا قبل از انتخابات هم نتوانست از طریق بستن دروازه های آسیا روی ایران، کارآمدی تحریم ها و فشارهای جدید آمریکا- اروپا را تضمین نماید. اوباما علیرغم فشار سنگین بر هند، ژاپن، کره، سنگاپور، مالزی و چین برای پیوستن به روند تحریم انرژی علیه ایران نتوانست حتی یکی از آنان را با خود همراه کند و حال آنکه حدود 83 درصد نفت صادراتی ایران به این کشورها می رود. اگر قبل از انتخابات، برای حیات حاکمه آمریکا در مواجهه با ایران دشواری هایی وجود داشت، این دشواری ها پس از انتخابات چندین برابر می شود، حتی تعجب آور نخواهد بود اگر در آینده نزدیک شاهد شکاف در میان متحدان اروپایی آمریکا باشیم کما اینکه زمزمه های این شکاف در آلمان به گوش می رسد.
انتخابات گسترده دیروز در فضایی سالم برگزار شد و بیراه نیست اگر بگوئیم دیروز ایران قانونمندترین، اخلاقی ترین و مردمی ترین انتخابات مجلس خود را تجربه کرد. فضای انتخابات تا حد زیادی از تهمت زنی و رقابت های سلبی مبرا بود و دستگاههای اجرایی- نظارتی حداکثر تلاش خود را برای برگزاری انتخاباتی قانونمند بکار بستند والحق هم موفقیت های خوبی داشتند.
انتخابات پرشکوه دیروز قطعاً به مجلسی شکل داده است که بیش از مجلس فعلی روی موازین انقلابی تأکید خواهد کرد. در عین اینکه مجلس فعلی هم انقلابی بود ولی حال و هوای دیروز مردم از مجلسی با درجه بالاتری از انقلابی بودن حکایت می کرد و این نکته ای بود که نگرانی دشمنان ایران را در پی داشت. دیروز جروزالم پست در یادداشت خود نوشته بود: تحولات داخل ایران ناامیدی زیادی به وجود آورده و همه چیز حکایت از آن دارد که آیت الله سیدعلی خامنه ای راه هموارتری برای تأکید بر سیاست های سرسختانه پیش رو دارد. ناامیدی صهیونیست ها نشانگر نشانه گیری دقیق مردم و به هدف نشستن تیرهایی که دیروز شلیک شدند، است. حتماً فرشتگان آسمان دیروز این صحنه را در اوج احجاب ثبت کرده اند.
سعدالله زارعی/font>
همه روزه روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن
ز ملاحی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
از وجود بی نیــازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را ثمر آن قدر نباشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
کتاب حاشیه نویسی شده رهبر معظم انقلاب با عنوان «نورالدین پسر ایران» با گذشت 2ماه از انتشار با استقبال بینظیر مخاطبان روبهرو شده به طوری که این کتاب را در بازار نشر کمیاب کرده است.
به گزارش فارس، «نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات سیدنورالدین عافی است؛ پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که حضور دفاع مقدس را در گردانهای خطشکن لشکر 31 عاشورا به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهههای مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است.
اینروزها در بسیاری محافل سخن از این کتاب است؛ اثری که رهبر معظم انقلاب هم بر آن نظر و توجه خاص داشتند و این گونه بر حاشیه نوشتند که؛ «این نیز یکی از زیباترین نقاشی های صفحه پُرکار و اعجاز گونه هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرینزبانی که از قریحه ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازکاندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشه هایی که عادتاً در بیان خاطرهها نگفته می ماند، از ویژگی های برجسته این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانه همسری است که تلخیها و دشواری های زندگی با رزمنده ای یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفایی را در مقاطع پیش از خواب، با این کتاب گذراندم. والحمد لله».
بسمه تعالی
(یادداشت روز)
شاید برخی از عزیزان، مخصوصا دو عزیز بزرگواری که نامی از آنها در یادداشت پیش روی خواهد آمد، این وجیزه را مصداق «درازدستی» یک «کوته آستین» به ساحت بزرگان تلقی فرمایند و به ملامت، این بیت خواجه شیراز را خطاب به نگارنده بر لب آرند که؛
زاهد پیاله پیما، صوفی غرابه بر دوش
ای کوته آستینان، تا کی درازدستی؟!
در پاسخ اما، نه به جسارت- که از این قلم دور باد- بلکه به ارادت، می توان و باید آن بیت لسان الغیب را پاسخی از دیگر شاعر شیرین سخن شیراز، پیش نهاد؛
گاه باشد که کودکی نادان
به غلط بر هدف زند تیری
و این قصه را که سر دراز دارد به کوتاه سخن دنبال می کنیم، باشد که انشاءالله الرحمن «قبول افتد» و «درنظر آید».
1- این داستان از قضاوت حضرت امیر علیه السلام را همگان شنیده و به خاطر دارند که دو زن ادعای مادری کودکی را داشتند و بر ادعای خود پای فشرده و دست بر نمی داشتند و هنگامی که امیر مومنان(ع) بعد از پند و اندرز فراوان، هر دو را در ادعای خویش پابرجا دید، وانمود کرد که قصد دارد کودک را با شمشیر، دو نیمه کند و هر نیمه را به یکی از دو مدعی بسپارد! در آن حال، آن که مادر واقعی بود و کودک را به ژرفای دل، دلبند خود می دانست، دست از ادعا کشید و امیرالمومنین(ع) کودک را به او سپرد.
2- پیش از این- یکشنبه همین هفته- در یادداشتی با عنوان «سرگردنه کشتی نگیرید» به شرایط حساس کنونی و جایگاه برجسته تر از همیشه ایران اسلامی در معادلات منطقه ای و جهانی اشاره کرده و آورده بودیم که «امروزه بزرگترین دشواری آمریکا و متحدانش حضور موثر «الگوی ایران اسلامی» و نقش بی بدیل و سرنوشت ساز آن در انقلاب های اسلامی منطقه است» و نتیجه گرفته بودیم که برای آنها خدشه دار کردن این الگو از بالاترین اهمیت برخوردار است و در این میان، ترکیب مجلس اگر چه اهمیت فراوانی دارد ولی برای دشمن در مقایسه با الگوی انقلاب ساز و بیداری آفرین ایران اسلامی، در اولویت دوم جای گرفته است. آنجا به اولویت اول پرداختیم و اینجا اولویت دوم را در نظر داریم، و آسیبی که بی توجهی نسبت به آن می تواند برای «اولویت اول» در پی داشته باشد. چگونه؟!
3- این سخن نه خلاف است و نه گزاف، بلکه نکته ای بدیهی است و به آسانی قابل فهم که اصولگرایان به مفهوم واقعی آن، بیش از دیگران در بستر اصیل اسلام و انقلاب گام برمی دارند و دیگران اگرچه با عبور از کانال «صلاحیت سنجی» شورای نگهبان- صرفنظر از برخی اشتباهات احتمالی- «صالح» تلقی می شوند ولی خانه ملت به قول حضرت امام(ره) «عصاره فضیلت ها» است و جای آنان که «اصلح»اند و «شایسته تر»، از این روی تلاش برای حضور اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی که باز هم به فرموده امام راحلمان(ره) «در رأس امور» است، ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود. تأکید می شود که اصولگرا به مفهوم واقعی آن مورد نظر است نه هر کس که زیر تابلویی با نام اصولگرایان فلان! و اصولگرایان بهمان! و... حضور پیدا کرده است.
اختلاف اصولگرایان، مثلاً در فهرست 30 نفره تهران- که شاخص و اثرگذار است- از یکسو پراکندگی آراء را به دنبال خواهد داشت که عبور فرصت طلبان از این معبر و ورود آنان به خانه ملت، از جمله پی آمدهای احتمالی آن است. نیست؟! معلوم است که هست!
اما پی آمد بعدی، مستقیماً به «الگوی ایران اسلامی» آسیب می رساند و بی توجهی به آن، بازی در میدان دشمن و خطرناکتر از مورد اول است. بخوانید!
4- چند ماهی است که برادران و خواهران اصولگرا در دو جبهه با تابلوهای «جبهه متحد اصولگرایان» و «جبهه پایداری» از یکدیگر فاصله گرفته اند و هر یک از آنها، «بینش و منش» خود را «اصولگرایی ناب»! و دیگری را «زاویه دار با اصولگرایی»! معرفی می کنند! که به آن خواهیم پرداخت، اما، آنچه در این بند از نوشته پیش روی مورد نظراست این که؛ هر یک از دو جبهه یاد شده، حلقه ای از طرفداران و هواداران پر و پا قرص دارند که مانند سردمداران این یا آن جبهه، خود را اصولگرای ناب و طرف دیگر را «زاویه دار با اصولگرایی» تلقی می کنند و البته خیل عظیم اصولگرایان یعنی توده های مردم- که همیشه تعیین کننده بوده اند- از اختلاف دو جبهه مورد اشاره انگشت حیرت به دندان گزیده و - بدون تعارف و رودربایستی- باید گفت؛ ضمن آن که هر دو جبهه را اصولگرا می دانند اما هیچیک از آنها را اصولگرای مطلق!! و بی عیب و نقص نمی دانند.
این طیف که قاطبه و توده های همیشه در صحنه اصولگرایان را تشکیل می دهند به یقین نامزدهای خود را از روی هیچیک از دو لیست کپی نمی کنند بلکه به فرموده امام راحل(ره) و خلف حاضر او، با معیارها و ملاک هایی که در اختیار دارند، شایسته ترین ها را چه از این لیست و چه از آن لیست برمی گزینند. اما در این بخش از وجیزه پیش روی حلقه های اول هواداران مورد نظرند که اکثریت قریب به اتفاق آنان را نیروهای مؤمن و انقلابی و فعال تشکیل می دهند. افرادی که در روزهای حادثه در صحنه حاضر بوده و هستند و تاکنون بار اصلی انقلاب را در رکاب رهبری به دوش کشیده و می کشند.
و اما، خطر احتمالی که به آن اشاره شد کجاست؟!
5- آقایان و خانم های دست اندرکار «جبهه متحد اصولگرایان» و «جبهه پایداری» آیا نمی بینید که دو حلقه یاد شده از طرفداران هر یک از شما عزیزان، مدتی است که از هم فاصله گرفته اند و در وحدت و یکپارچگی آنان «ترک» افتاده است؟! آیا می توانید انکار کنید که شما عزیزان- هر کدام به نوعی و به اندازه ای چه کم و چه زیاد- در ایجاد این «ترک» سهم داشته اید؟! به سایت ها و نشریات و مصاحبه ها و مقالات چند ماهه اخیر خود نیم نگاهی بیندازید. انگار نه انگار که دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها، گوش خوابانیده و در کمین نشسته اند! راستی! خودتان قضاوت کنید، در این مدت چه اندازه به جبهه اصولگرای مقابل خود پرداخته- بخوانید پرخاش- کرده اید و چه میزان به روشنگری و مقابله با دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها تاخته اید؟! با عرض پوزش و باز هم پوزش، آیا نگران نیستید که با غفلت خود نیروهای حزب اللهی را مقابل هم قرار دهید؟! از کاه کوه ساخته شود و عده ای برای «هیچ» درهم بپیچند؟! کاش به توصیه های دلسوزانه و پدرانه حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح توجه بیشتری می فرمودید. عزیزان بزرگوار! آیا توجه دارید که کدام بیراهه احتمالی، پیش روی است؟!
6- بیراهه احتمالی که انشاءالله پیش روی نباشد، آن است که اختلاف هرچند اندک میان دو حلقه یاد شده به بعد از انتخابات مجلس نهم نیز کشیده شود. برادران و خواهران عزیز و دست اندرکار دو جبهه مورد اشاره چه تضمینی می دهند- و می توانند بدهند- که بعد از پایان انتخابات مجلس، اختلاف نظرهای کنونی باقی نماند؟! اگر چنین شود که این فقط یک احتمال است و با توجه به نگاه خط پذیر حزب الله از حضرت آقا، احتمال آن اندک است- اولا؛ آسیب ناشی از آن مستقیما به الگوی ایران اسلامی وارد خواهد شد و این الگو را با خدشه روبرو خواهد کرد! ثانیا؛ کمترین آسیب به وحدت و یکپارچگی حزب الله، به دشمن جرات جسارت می بخشد. راستی! مگر همین حزب الله نبود که با نگاه به رهبر و مقتدای خود فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را از کف خیابان جمع کرد، حماسه های بی نظیر 9 دی و 22 بهمن را آفرید، ترفندهای حلقه انحرافی را به دست باد سپرد و... ثالثا و رابعا و...
ممکن است بفرمائید، حزب الله باز هم و برای همیشه چنین خواهد بود. پاسخ مثبت است ولی چرا در حالی که ایران اسلامی به الگوی پیش روی انقلاب های اسلامی منطقه تبدیل شده و تاریخ به پرچمداری ولی امر مسلمین به پیچ بزرگ و سرنوشت ساز خود رسیده است، برای حزب الله یعنی اصلی ترین، مومن ترین و فداکارترین نیروی سرنوشت ساز انقلاب دغدغه های فرعی آفریده شود؟!
7- حالا به نکته ای که در صدر این نوشته آمده بود بازمی گردیم. نکته ای که به خاطر آن، پیشاپیش از محضر بزرگان پوزش خواستیم و آن درخواست از حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی یعنی دو پیشتاز عرصه علم و تقوی و انقلاب است که با نگاه پدرانه خود پادرمیانی کنند و فهرست واحدی ارائه فرمایند. بدیهی است که یک فهرست 30 نفره، گنجایش 60 نفر را ندارد. بنابراین با احتساب 5 نامزد مشترک، کناره گیری 25 نامزد از هر دو لیست ضروری و اجتناب ناپذیر است. اما، چگونه؟!
الف: کسانی که در مقابل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 دیرتر از آنچه انتظار می رفت موضع گرفته اند، اگرچه به خاطر موضع گیری- هرچند اندکی دیرهنگام- خود قابل تقدیر هستند و در طیف اصولگرایان جای دارند ولی شایسته تر- و شاید بایسته تر- آن که در جایگاه دیگری غیر از مجلس شورای اسلامی به خدمت مشغول باشند. زمینه و جا برای خدمت نه «کم» است و نه «تنگ».
ب: آن عده که در مقابل حلقه انحرافی و پلشتی های آن موضع مشخصی نداشته و یا خیلی دیرتر از آنچه انتظار می رفت موضع گرفته اند نیز شرایطی دقیقا مشابه گروه الف دارند و شایسته تر آن که کنار گذاشته شوند و ضمن تقدیر از موضع نهایی و کنونی آنها و حضورشان در طیف اصولگرایان به خدمت دیگری غیر از نمایندگی مجلس شورای اسلامی بپردازند.
ج: گفتنی است که «مقابله با فتنه و انحراف» یک ارزش است ولی کسانی که زیر این دو تابلو جمع می شوند باید نشانه های قابل استنادی از تقابل خود با فتنه و انحراف داشته باشند و ادعا به تنهایی برای حضور در خانه ملت کافی نیست. شماری از این افراد، وقتی فتنه 88 به زوال گرائید علیه آن موضع گرفتند و برخی دیگر کسانی هستند که کمترین نشانه ای از برخورد و موضع گیری آنها علیه حلقه انحرافی در هیچ جا ثبت و یا دیده نشده است.
د: آنهایی که بعد از برملا شدن ماهیت آمریکایی- اسرائیلی فتنه 88 و یا بعد از آشکار شدن انحراف حلقه انحرافی با برخی از عوامل اصلی «فتنه» و «انحراف» در ارتباط بوده اند، نیز می توانند بخشی از 25 نفر قابل کناره گیری باشند.
هـ: بدیهی است که به هیچوجه سخن از نفی تقابل و ضدیت افراد یاد شده با «فتنه» و «حلقه انحرافی» در میان نیست، بلکه بیم آن می رود که دیرفهمی این عده در موارد مشابه دیگر نیز تکرار شود. بنابراین چه لزومی دارد که در لیست انتخاباتی اصولگرایان جای گیرند؟!
و: افراد مشمول بندهای یاد شده بسیار اندک و کم شمارند. ولی از آنجا که لیست 30 نفره بعد از کناره گیری این تعداد اندک، باز هم برای بقیه جا ندارد، الزاماً و به خاطر مصلحت و مقصود بااهمیت تر تعدادی دیگر نیز باید کناره بگیرند.
8- و بالاخره این ارزیابی که به آن اشاره شد دشوار نخواهد بود و مثلا قرار نیست کسانی که کنار می روند از طیف گسترده اصولگرایان خارج شوند مگر بقیه اصولگرایان که نامزد نشده اند، اصولگرا نیستند؟!
حسین شریعتمداری/font>
هاشمی رفسنجانی سیاست های بی بی سی را استعماری توصیف کرده اما درباره حضور امثال مهاجرانی در این رسانه دولتی انگلیس گفته است من نمی دانم چه دلیلی برای خودشان دارند.
هاشمی در مصاحبه چندی پیش با مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات گفته است: ما توقع نداریم بی بی سی بیاید سیاست کشور خودش را فراموش کند. سیاست آن کشور را در هر برنامه ای می بینید، حتی سیاست استعماری اش را.
مصاحبه کننده از آقای هاشمی می پرسد «فرض کنید آقای مهاجرانی به عنوان کسی که سالها معاون شما بوده، وقتی شما ایشان را در بی بی سی فارسی می بینید، چه احساسی به شما دست می دهد؟» هاشمی در پاسخ گفته است: مایل نیستم هیچ وقت از آن رسانه استفاده کنم. آنها خودشان می دانند و من نمی دانم چه دلیلی برای خودشان دارند. حرف خودم را هم نمی خواهم به آنها تحمیل کنم(!)
به گزارش مهر، وی در بخش دیگری از این گفت وگو، با بیان اینکه «روزهای کاری ام خیلی شلوغ و پر حجم نیست، مقداری اجبار شد و مقداری خودم خواستم»، درباره شروع برنامه های روزانه اش می گوید: به غیر از 6-5 ساعتی که می خوابم یا لحظاتی که سر ناهار یا نماز هستم، بقیه ساعات را کار می کنم. صبح ها برای نماز صبح بلند می شوم، اول نمازم را با مراسمی که دارد، می خوانم و بعد سراغ «گزارش های شب» می روم. معمولا گزارشهای شب خیلی زیاد هستند، به خاطر اینکه ]گزارش[ روز غرب است و خبرهای اساسی هم از آنجا می آید. گزارشهای خودمان خیلی کم حجم است. می بینم در دنیا چه خبر است. بله. بعد رادیوهای خارجی را- هر کدام که خبر بیشتری دارد- می گیرم و بخشهای خبری آن را گوش می کنم.
یادآور می شود مهاجرانی معاون حقوقی و پارلمانی ریاست جمهوری در دوره هاشمی بود و در دوره خاتمی به وزارت ارشاد رسید اما پس از فرار از کشور - به خاطر کلاهبرداری از همسر سوم و شکایت وی- در لندن اقامت گزید و تبدیل به ریپورتر جزء بی بی سی شد. وی به هنگام معاونت ریاست جمهوری، خواستار تغییر قانون اساسی برای ادامه ریاست هاشمی در نوبت سوم شده بود. مهاجرانی به تازگی و به صورت پنهانی در نشست الجنادریه به دعوت دولت سعودی شرکت کرد اما لو رفتن تصاویر این سفر، برای مهاجرانی دردسرساز شد. منتقدان می گویند پذیرفتن دعوت رژیمی که آشکارا مردم بحرین و یمن را قتل عام می کند، حامی رژیم صهیونیستی در حمله به لبنان و غزه بوده و مرتجع ترین و خودکامه ترین رژیم منطقه به شمار می رود، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟/font>
بسمه تعالی
در پی درج گزارشی در روزنامه ایران درباره اولین جلسه دادگاه فساد مالی سه هزار میلیاردی، شخصیت های سیاسی ضمن موضع گیری در این رابطه، از احتمال شکایت 170 نماینده مجلس از این روزنامه خبر دادند.
روز گذشته روزنامه ایران با انتشار گزارشی فرافکنانه، ضمن دخالت در امور قضایی، مسائلی غیرواقعی و قابل تامل را در این زمینه مطرح کرد که با واکنش های گسترده ای روبرو شد.
در این گزارش به شکل ناشیانه ای سعی شده توصیه نامه دفتر ریاست جمهوری درباره گروه متخلف آریا توجیه شده و تقصیرها در زمینه اختلاس بانکی بزرگ با مظلوم نمایی، به گردن افراد و جریان های موهوم و پشت پرده نسبت داده شود.
پیش داوری های عجولانه روزنامه ایران در حالی انتشار می یابد که به جرات می توان گفت این دادگاه به دلیل حجم و ابعاد گسترده پرونده در نوع خود بی نظیر بوده و تازه اولین جلسه آن برگزار شده است.
موسی قربانی، نماینده قائنات در مجلس شورای اسلامی در واکنش به مطلب روزنامه ایران گفت: نگارش چنین مقاله ای اصلا عاقلانه و جوانمردانه نبوده و تخریب دادگاه جمهوری اسلامی تلقی می شود.
وی با اشاره به اینکه چنین صحبت ها و مقاله هایی خراب کاری ها را تشدید می کند، افزود: چنین جوسازی مشروع و عاقلانه نیست و افراد نباید به گونه ای حرف بزنند که با زیر سوال بردن دادگاه بخواهند از متهم دفاع کنند.
نماینده مردم قائنات در مجلس خاطرنشان کرد: توصیه می کنم قوه قضائیه از این روزنامه و مقاله نویس آن شاکی نشود، اما 170 نماینده که در این مقاله به آنان تهمت زده شده است نسبت به احقاق حق خود اقدام کنند.
علی شاهرخی رئیس کمیسیون قضایی مجلس نیز در واکنش به گزارش ایران گفت: در شأن روزنامه ایران هم نیست که بگوید اتهامات اطرافیان رئیس جمهور درست بوده یا غلط، چرا که این روزنامه مرجع تأیید یا رد احکام دادگاه فساد مالی اخیر نیست.
حسن غفوری فرد نماینده مردم تهران نیز با اشاره به بخشی از این مقاله که در آن حمایت مجلس از خاوری درج شده است، افزود: خاوری عضو دولت بوده یا مجلس؟ آیا وی از دولت حکم گرفته یا از مجلس؟
نماینده مردم تهران در مجلس تصریح کرد: ادعای حمایت 170 نفر از نمایندگان مجلس از خاوری هم تعجب آور است، بنده نه کسی را به اسم خاوری می شناختم و نه دیده بودم، خاوری محصول دولت بود.
غفوری فرد ادامه داد: به نظر می رسد که هر وقت امکان واکنش و پاسخگویی به موقع به ادعاهای دولت نیست، این مواضع بیان می شود و تهمت به قوه مقننه دستگاه های امنیتی و قضایی از سوی دولت زده می شود. وی با بیان اینکه ادبیات روزنامه دولتی ایران به عنوان ارگان دولت، در حد یک روزنامه ضد انقلاب است که می تواند مورد سوءاستفاده رسانه های ضدانقلاب قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: این مقاله بر جرم های دولت افزود.
نماینده مردم تهران در مجلس، با تأکید بر اینکه هم قوه قضائیه و هم مجلس علیه مقاله امروز دولت شکایت خواهند کرد، اظهار داشت: چگونه بدون هیچ سندی، همه تخلف دولت به دستگاه امنیتی و قضایی منتسب می شود؟ بنابراین باید به خاطر اتهامی که به دستگاه های مهم کشور زده شده، طرح شکایت شود.
محسن کوهکن نماینده مردم لنجان نیز در این مورد گفت: این قبیل اقدامات به دلیل ترس از باز شدن پای دیگر متهمان این پرونده صورت می گیرد و فرار از پاسخگویی و ترس از مجازات نیز از دلایل مهم برای ایجاد مانع بر سر راه رسیدگی به پرونده فسال مالی است.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس تصریح کرد: توصیه نامه مشائی برای متهم ردیف اول پرونده زیر علامت سوال بوده و این موضوع توسط مقامات قضایی باید مورد بررسی قرار گرفته و برخورد قانونی لازم با مسئله صورت پذیرد.
کوهکن خاطرنشان کرد: مردم از قوه قضائیه توقع دارند تا در روند رسیدگی به پرونده فساد بانکی بدون ملاحظات سیاسی، تاثیرپذیری از حرفها، مقالات و فضاسازیها و بدون توجه به شعارها به اعمال قانون درخصوص این پرونده بپردازند.
همچنین روابط عمومی سازمان بازرسی کل کشور نیز با انتشار جوابیه ای، مسائل مطرح شده علیه پورمحمدی، رئیس این سازمان در گزارش روزنامه مذکور را غیرواقعی خوانده و خواستار آن شد که همه اجازه دهند دادگاه در مسیری طبیعی و قانونی به کار خود ادامه دهد.
در بخشی از این جوابیه آمده است؛ «رئیس سازمان بازرسی کل کشور در جلسه غیرعلنی مجلس عنوان کرده بود مدرکی در رابطه با نقش مسئولان مذکور مبنی بر جعل و سوءاستفاده مالی در پرونده فساد مالی اخیر به دست نیامده است. این در حالی است که به دست نیامدن اسناد در این زمینه نافی حمایت و توصیه آن مقامات از این گروه و مجموعه فاسد نیست. همچنین حجت الاسلام والمسلمین پورمحمدی همین مطلب را در دانشگاه علم و صنعت و در پاسخ به سوالات دانشجویان عنوان کرده بود در پایان لازم است به افرادی که تلاش دارند در پرونده فساد اخیر از جریان سیاسی خاص حمایت کنند توصیه ای شود اجازه دهند این پرونده با قوت مسیر قانونی خود را طی نموده و آنان که سرمایه ملی را به تاراج برده و به این ملت خیانت کرده اند و حامیانشان محاکمه و به سزای اعمال خود برسند.»/font>