دهمین دور مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 امروز و فردا در ژنو سوئیس برگزار میشود. مروری بر ادبیات مقامات آمریکایی نشان میدهد لحن آنها به ادبیات ده سال پیش برگشته است. طرف غربی در آخرین دور مذاکرات، اصل غنیسازی در ایران را پذیرفته بود و بر سر چند و چون غنیسازی 20 درصد در ایران حرف داشت. آنها همان زمان پیشنهاد لغو تحریمهای پتروشیمی و فلزات گرانبها (طلا) را در ازای «تعلیق» غنیسازی 20 درصد روی میز داشتند که طرف ایرانی دو کفه این معامله را هموزن ندانست. اما امروز- با وجود ملاقات دکتر ظریف با همتای آمریکایی خود در نیویورک و همچنین مکالمه تلفنی رئیسجمهور کشورمان با باراک اوباما- ادبیات مقامات آمریکایی طلبکارانهتر شده و اگر این ادبیات غیرمنطقی و زورگویانه به مذاکرات ژنو کشیده شود، نمیتوان به نتیجه آن امیدوار بود.
باراک اوباما در سخنرانی مجمع عمومی غیر از همه لفاظیها یک جمله کلیدی گفت و آن اینکه «ما حق مردم ایران برای دسترسی به انرژی صلحآمیز هستهای را به رسمیت میشناسیم.» این سخن ظاهری جذاب داشت اما در مفهوم فنی بازگشت به توقعات سال 2003 بود. سوزان رایس مشاور اوباما و وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا (رئیس هیئت مذاکرهکننده در ژنو) به مرور عبارت مبهم اوباما را تبیین کردند و از جمله رایس در مصاحبه با فرید زکریا در سیانان که میپرسید که آیا اوباما در گفتن این جمله دچار بیدقتی شده، گفت «نه! اوباما این عبارت را با دقت و تعمداً به کار برد.» به تدریج مقامات آمریکایی و متحدان صهیونیست آنها اعلام کردند که آمریکا مخالف اصل غنیسازی در ایران است و ایران تنها حق دارد برای استفاده از انرژی هستهای، سوخت را از بازارهای جهانی تهیه کند! عبارت اوباما با صهیونیستها هماهنگ شده بود چنان که نتانیاهو پس از ملاقات با رئیسجمهور فرانسه و شنیدن این سخن از اولاند که «فرانسه در برابر ایران قاطع و جدی است و از موضع اسرائیل در این زمینه حمایت میکند»، به روزنامه فرانکفورتر آلگماینه گفت: «ایران حق دارد انرژی هستهای را برای اهداف صلحآمیز مورد استفاده قرار دهد بدون اینکه بخواهد به غنیسازی اقدام کند.» اکنون صهیونیستها یکجا و محافل آمریکایی به صورت توقعات پلکانی اعلام میکنند که اولا توقع دارند غنیسازی فردو و 20 درصد و رآکتور آب سنگین اراک متوقف شده و اورانیومهای غنی شده به خارج منتقل شود. ثانیا عجلهای در لغو تحریمها ندارند و ابتدا ایران باید تمام تضمینهای اعتمادساز را به غرب ارائه کند.
چرا آمریکا با وجود اقدامات تنشزدایانه دولت جدید ایران طلبکارتر شده و به توقعات غیرقانونی 10 سال پیش بازگشته است؟ چرا اوباما در حالی که ظاهرا برای مصافحه با دکتر روحانی آماده میشد- و قرار بود وزیر خارجهاش اولین بار افتخار مذاکره با وزیر خارجه ایران را پیدا کند- از نقشه جدید آمریکا در مجمع عمومی رونمایی کرد و شرح و بسط آن را به عهده کری، رایس و شرمن گذاشت؟ این سوال، پرسش مهمی است. آمریکا و صهیونیسم بینالمللی با برخی قرینهها احساس کردند که زمان، زمان تشدید فشار و امتیازخواهی است و نه تعامل و مصالحه با ایران. آنها این «گرا» را از کجا گرفتند که حتی برخی رفتارهای توأم با هیجانزدگی و خوشگمانی هیئت ایرانی در نیویورک را که در نوع خود یک امتیاز به شمار میرفت، به هیچ انگاشتند و گستاختر شدند؟ البته میتوان احتمال داد شتابزدگی هیئت ایرانی در برخی مراودات و اظهارنظرها در این ماجرا بیتاثیر نبوده است. یعنی ولو با قصد خیر، علامت نامناسب و نابهجا به طرف آمریکایی داده شد اما موضوع مهمتری در این میان وجود دارد که به مثابه یک پروژه دو لایه، اصطلاحاً در کار هیئت ایرانی گذاشته و در واقع گل به دروازه خودی زده است. اینکه میگوییم پروژه دو لایه به این معنا که خوشگمانی به خرج داده و فرض را بر این میگذاریم یک سر این پروژه با خامی در چنبره لایه دوم افتاده و ندانسته، مقصود لایه دوم در زدن گل به دروازه دولت دکتر روحانی و وزارت خارجه را در آستانه مذاکرات عملی کرده است. این جریان، مجهول معادله ماست و عجالتا نام آن را حلقه یا کمیته ایکس میگذاریم.
برای دقایقی خودتان را جای رصدگران اطلاعاتی در آمریکا و غرب بگذارید. ناگهان میبینید در میان طیفی از مطبوعات ایران موجی درباره لزوم مذاکره با آمریکا راه میافتد. و میبینید که یک سیاستمدار شناخته شده در ایران، از نامهای محرمانه خبر میدهد که 6-25 سال پیش برای آیتالله خمینی نوشته است. «من در سالهای آخر عمر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم... یکی از مسائل رابطه با آمریکا بود»، مضمون نامه این است که آمریکا قدرت برتر دنیاست و نمیتوانیم به سبک فعلی که با آمریکا رابطه نداریم، ادامه بدهیم! ادعا میشود این نامه حتی تایپ هم نشده تا دست کسی جز امام نیفتد و حالا همان نامه سرّی، توسط طیفی از نشریات شبکهای سر کوی و برزن جار زده میشود. نفس این مصاحبه نقض مصلحت مدعایی در عدم تایپ نامه و تقدیم حضوری آن به امام است. این رفتار- بخوانید خودزنی- علامت مهمی در آن سوی مرزهاست و بوی تند کم آوردن میدهد. چنین علامت نابهجا و نابهنگامی به جای اینکه میل نرمش و مذاکره را در آمریکا تقویت کند، اشتهای گستاخی و جسارت و تهاجم را در کاخ سفید به حرکت درآورد.
زشتی و نابه جایی این حرکت به حدی تابلو بود که گوینده آن سخنان (نویسنده نامه) روز گذشته به واسطه یک روزنامه حامی اعلام میکند اقدام دفتر و سایت وی بدون هماهنگی با او «اقدامی نادرست» بوده است. آیا این چهره سیاسی طی 6-5 ماه گذشته در کشور نبود و لااقل صفحه اول روزنامهها را نمیدید که متوجه شود بازنشر چند باره اظهارات وی در فاصله این 6-5 ماه از سوی نشریات زنجیرهای بودار است؟ این پرسش صرفا از سر خوشگمانی مطرح میشود وگرنه معنی ندارد که سایت یک چهره سیاسی ساز خود را بزند و او حتی توان نظارت بر سایت خویش را نداشته باشد (این هم سندی دیگر بر درستی تصمیم چند ماه پیش شورای نگهبان است). در واقع با توجه به تکرار ماجرا- به ویژه توسط نشریاتی که ارتباط ارگانیک با بستگان درجه اول چهره سیاسی مورد بحث دارند- به احتمال قریب به یقین میتوان گفت که فرآیند جریانسازی یک سال گذشته با استفاده از چهره سیاسی مذکور با هماهنگی شخص وی بوده است. البته در این میان میتوان و باید میان کارگردانان زنجیرهای این سناریو و بازیگر به ظاهر نقش اول آن به لحاظ انگیزه و اهداف فاصلهگذاری کرد. اما در نتایج ماجرا هیچ فرقی حاصل نمیشود و آن گلی است که سیاستمدار به ظاهر زیرک در بدترین زمان به دروازه دولت و ملت زده است. بدین ترتیب فعلا باید دولت و نظام تا مدتها هزینه و انرژی صرف کنند تا آثار این گل یادگاری را از چهره اقتدار ملی پاک کنند!
بیایید فرض را بر این بگذاریم که این گل به خودی ندانسته صورت گرفته است. اکنون سوال مهمتر این است که چه کسانی پشت ماجرا بوده و تعمد داشتهاند؟ اگر کسانی باید در میان سیاستمداران غرب این برداشت را داشته باشند که «ایران کم آورده چون یک سیاستمدار معروف کم آورده»! کسانی هم هستند که در هماهنگی با داخل ایران این صحنه به ظاهر مستند را تدارک کردهاند. یک حلقه داخلی به علاوه یک جریان خارجی در اقدامی که خیلی هم پنهان نیست بنا دارند «کم آوردن ایران» را به نمایش بکشند تا از یک سو به دولتمردان غرب انرژی مثبت تهاجم بدهند و از دیگر سو انرژی منفی تسلیمطلبی و ترس و انفعال و ضعف را به افکار عمومی ایران پمپاژ کنند. در حقیقت جریان خیانتکار فتنه و سازش پس از شکست در آشوب افکنی سال 88 و ارزیابی دلایل آن به این جمع بندی رسید که باید به زندگی مردم فشار آورد تا جریان انگشتنما و منزوی سازش جرئت عرض اندام پیدا کند و بتواند پارسنگ کفه آمریکا و غرب در باجخواهی از ایران باشد.
21 مهر 1388 (13 اکتبر 2009) جان هانا مشاور امنیت ملی دیک چنی در دولت بوش و از اعضای ارشد موسسه واشنگتن، در گفتوگو با لسآنجلس تایمز از دیدارش با شماری از مخالفان ایرانی خبر میدهد و میگوید «مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز نیز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موفق باشد باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن»! باید به واسطه تشدید فشارها، نیازی مصنوعی در ایران مقتدر برای کرنش در برابر آمریکا ایجاد میشد تا بتوان گره همه بنبستهای اپوزیسیون و آمریکا مقابل ایران را یکجا گشود! خبر دیگر به فرزند سیاستمدار مورد اشاره مربوط میشود که مدتی هم متواری بود. او سالهای متمادی با یکی از همکاران نشریات زنجیرهای در داخل و خارج ایران مراوده نزدیک داشت و راهاندازی شبکه مجازی ستاد بهینهسازی مصرف سوخت را به همین روزنامهنگار سپرده بود. ارتباطات این دو در خارج کشور نیز برقرار بود. این روزنامهنگار تیرماه گذشته اعلام کرد دوست قدیمیاش 13 اکتبر 2010 (21 مهر 1389) به او پیشنهاد کرده «در تدارک تماس با افرادی در وزارت خزانهداری آمریکا برای افزایش تحریم علیه ایران باشد. به نظر میرسد آن روز هدف تضعیف دولت احمدینژاد از طریق افزایش تحریمها بود.» این خبر هرگز تکذیب نشد چرا که گویا روزنامهنگار کلاهبردار فراری به سیاق کارهای قبلی، فایل صوتی نیز در اختیار دارد!
اجمالا باید گفت در موقعیت فزونی فشارهای دشمن عنود و خبیث، جریان نفاق بدترین بازی را به اجرا گذاشت و با اصرار بر شکستن فضای ضد آمریکایی و تخطئه شعار مرگ بر آمریکا، کوشید دولت و دستگاه دیپلماسی را در برابر دشمنان، کتف بسته و خلع سلاح کند. البته باید میان «سادهلوحی» و «لجاجت» فاصله گذاشت. خیلی که خوشبینانه قضاوت کنیم باید گفت فضای رمانتیک و موهوم فعلی هیچ تناسبی با واقعگرایی ندارد. با این اوصاف کار دولت محترم و وزارت خارجه قدری سختتر شده اما آنچه مایه بشارت است حقیقت افکار عمومی ماست که به پیروی از حضرت امام(ره) آمریکا را دشمن شماره یک ملتها میدانند و از شیطان بزرگ بیزارند. باید دانست که آمریکا در پی مصالحه و حل مسئله نیست بلکه میخواهد غرور و عزت ملت ایران را بشکند.
محمد ایمانی
یک طراح چادر گفت: جلابیب دارای یک شبه مقنعه است که شما را از سر کردن روسری بینیاز میکند. این مقنعه کاملا به چادر دوخته شده و با بغل کردن کودک یا بر اثر باد، تکان نمیخورد و محکم روی سرتان میماند و میتوانید مقنعه را با توجه به صورتتان تنظیم کنید.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت رجانیوز نوشت: همیشه کوهپیمایی با چادر برایم سخت ترین کار دنیا بود، شاید بارها با چادرم زمین می خوردم ولی حاضر نبودم مثل خیلی از دوستانم آن را در کیفم گذاشته و به راهم ادامه دهم. بارها با خودم تصمیم گرفتم که دیگر به این کوهپیمایی های ماهانه در کنار دوستان خاتمه دهم ولی نمی شد و نمی توانستم...
این کشمکش ها بین من و چادرم ادامه داشت تا اینکه یکروز جمعه در میانه راه چادرم به زیر پایم رفت و من محکم به زمین خوردم و کمی آنسوتر دختری با حجاب نامتعارف شروع به تمسخر من کرد و همین موضوع باعث شد تا مدتی کوهپیمایی را کنار بگذارم نه چادرم را! ولی تحریم کوهپیمایی در آن روزها باعث آشنایی من با «جلابیب» شد؛ چادری که حالا با آن به راحتی کوهپیمایی می کنم، پشت فرمان می نشینم، پسرم را در آغوش می گیرم و حتی صبح ها به راحتی به پیاده روی می روم و در پارک می دوم.
مینا سرمدی امروز در پارک آنچنان از خاطره آشنایی اش با جلابیب برایم می گوید که دلم می خواهد یکی مثل این چادر داشته باشم! هم ظاهرش زیباست، هم حجابش کامل است، هم زییپی برای قرار دادن کیف پول و تلفن همراه دارد و ده ها ویژگی دیگر که در ادامه در گفتگو با معصومه کریمی زاده طراح جلابیب بدان اشاره می کنیم.
معصومه کریمی زاده طراح جلابیب، کارشناس الهیات با گرایش ادیان و عرفان و مربی حفظ قرآن است. وی اصلا طراح لباس نبوده و قبل از طراحی جلابیب، چادر دیگری طراحی نکرده بوده ولی تا به امروز توانسته است 40 طرح در طراحی چادر جلابیب ارائه دهد.
* چادری که خودش حجاب مرا حفظ می کند
وی به رجانیوز می گوید: چند سال پیش در زمان دانشجوییم هر دو فرزندم کوچک بودند، فعالیت اجتماعی زیادی نیز داشتم، همیشه آرزو می کردم ای کاش چادری داشتم که با پوشیدن آن نیازی به مقعنه و مانتو نداشته باشم، چادری که خودش بتواند حجاب من را حفظ کند و در عین حال بسیار راحت باشم. به دنبال این احساس نیاز تصمیم گرفتم چنین چادری را برای خودم طراحی کنم و دقت زیادی داشتم که ظاهر آن بسیار شبیه چادر های عادی باشد. با استناد از آیه "ای در قرآن که فرموده است:" یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یو ذین و کان الله غفورا رحیما"،"ای پیامبر به همسرانت، دخترانت و زنان مؤمن بگو جلبابهای خود را فرو افکنند تا به خوبی شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خداوند بخشنده و مهربان است."
* جلابیب به معنای پوشش سراسری است
این آیه جرقه طراحی جلابیب را در ذهن خانم کریمی زاده روشن می کند، این طراح چادر تصریح کرد: در حال حاضر زنان با مسئولیت مادری و اشتغالی که در خارج از منزل دارند، احتیاج به یک حجاب کامل در چارچوب دین و همراه با عرف جامعه و در عین حال دارای خصوصیات و ویژگیهایی که آسودگیهایی را برای او ایجاد کند، دارند.
از او در خصوص انتخاب نام جلابیب نیز سئوال کردیم که گفت: جلابیب از آیه 59 سوره احزاب گرفته شده و به معنای پوشش سراسری است که شامل روسری بلند، مقنعه و پیراهن گشاد می شود. از این آیه معنای علاقه به حجاب و حفظ کردن آن برداشت می شود که به عقیده من جلابیب رسالت خودش را در زمینه پوشش حفظ کرده است.
* انواع جلباب؛ جلباب روسری دار مشکی، جلباب رنگی جهت اقامه نماز و جلباب سفید جهت احرام
این طراح چادر در خصوص ویژگی های چادر جلابیب گفت: چادرهای جلابیب 14 قابلیت دارد و در طول چهار سال به چهل طرح رسیده و رتبه های بسیاری را کسب کرده است، در ابتدا که در نمایشگاه قرآن شرکت کردیم تنها 14 نوع جلابیب بود و در عرض یکسال مدلهای دیگری هم به ذهنم رسید.
وی ادامه داد: از این 40 طرح تاکنون سه طرح وارد بازار شده است که شامل جلباب روسری دار مشکی، جلباب رنگی جهت اقامه نماز و جلباب سفید جهت احرام است، فلسفه جیب دار شدن جلابیب به خاطر رمی جمرات احرام بود تا خانم ها در مناسک حج راحت باشند، این چهارده قابلیت کاملا منحصر به فرد بوده و اسکلت اصلی چادرهای جلابیب بر اساس چادرهای عادی طراحی شده است.
* جلباب نیاز به سرکردن روسری یا مقنعه و پوشیدن مانتو و ساق دست ندارد
کریمی زاده افزود: این چادرها به هیچ عنوان بدن نما، اندامی و چسبان نیست و حتی فاصله بین دست و بدن توسط آستین مخفی که دارای آستین ساق دست و آستین زمستانی است، پوشانده شده. این چادر طوری طراحی شده که نیاز به سرکردن روسری یا مقنعه و پوشیدن مانتو و ساق دست ندارد و خودش به تنهایی حجاب شما را کامل می کند.
این طراح چادر اضافه کرد: جلابیب دارای یک شبه مقنعه است که شما را از سر کردن روسری بی نیاز می کند. این مقنعه کاملا به چادر دوخته شده و با بغل کردن کودک یا در اثر باد، تکان نمی خورد و محکم روی سرتان می ماند و می توانید مقنعه را با توجه به صورت تان تنظیم کنید. آستین چادر هم طوری طراحی شده که خودش ساق دست دارد و با یک زیپ مخفی محکم می شود و نمی گذارد آستین حرکت کند و دست تان پیدا شود.
* چادری با آستین زمستانی
کربمی زاده گفت: یک آستین زمستانی هم در چادر تعبیه شده که کمی آزادتر است و به شما این امکان را می دهد که در فصل سرد سال، لباس ضخیمی زیر چادرتان بپوشید. جیبهای مخفی که داخل چادر طراحی شده شما را از کیف دست گرفتن بی نیاز می کند. چون می توانید وسایلی مثل کیف پول و موبایل تان را در آنها جا بدهید و مطمئن باشید که کیف و گوشیتان دزدیده نمی شود.
* آسان برای معاینات پزشکی
وی عنوان کرد: زیپی که در فاصله بین مقنعه و چادر قرار دارد، معاینات پزشکی را هم آسان می کند، چون دیگر نیاز نیست چادرتان را درآورید. یک مزیت دیگر این چادر هم آن است که با باز کردن زیپ این چادر می توانید به راحتی به فرزندتان شیر بدهید و قابلیت رو گیری را برای زنان دارد. بیشترین دقت من این بود که در درجه اول پوشش چادر کامل باشد و زیبا شدن این چادر از عنایات خداوند بود.
* جلابیب و استقبال زنان و دختران ایرانی
طراح جلابیب از استقبال زنان و دختران از این چادر نیز برایمان گفت: پس از طراحی این چادر، با استقبال بسیار دوستان و آشنایان روبرو شدم، در واقع هر یک از دوستان که این چادر را مشاهده میکرد، متقاضی آن برای استفاده در خارج از منزل میشد؛ 2 ماه پس طراحی چادرهای جلابیب، برای نخستین بار در چهاردهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم به صورت گسترده، این طرح برای عموم نمایش داده شد که در این نمایشگاه، حدود 200 سفارش قبول شده و همانجا بود که چادرهای جلابیب در بین مردم معروف شد.
به گفته وی حجاب باید آسان شود تا رغبت به آن زیاد شود و باعث دل زدگی نشود.
* جلابیب تاثیر زیادی در گرایش زنان و دختران به چادر داشته است
کریمی زاده تاکید کرد: جلابیب تاثیر زیادی در گرایش زنان و دختران به چادر داشته است و این مسئله به وفور دیده شده است، طراحی این چادر از ابتدا برای محجبه ها بود و ما در نمایشگاه بین المللی مشاهده کردیم که افراد بسیاری شیفته این چادر می شدند، آن را می خریدند و برای این افراد پوشش راحت و کاربردی چادر مهم بود، علاوه بر این تازه مسلمانان روسی و انگلیسی نیز از این چادر استقبال می کنند.
کریمی زاده ادامه داد: بعد از برگزاری نمایشگاهی که به درخواست دانشگاه ملی زابل برپا شد، طی تماسهای به اطلاع بنده رساندند که زنانی که تاکنون چادری نبودند و به هیچ نوع طرح چادر علاقهای نشان نمیدادند، با دیدن چادرهای جلابیب اظهار خوشحالی کرده و عنوان کردهاند این همان چادری بود که میخواستند چراکه این چادرها در مقابل بادهای 120 روزه و شدید زابل مقاومت میکند.
* چه پارچه ای جلابیب را زیباتر می کند؟
وی در خصوص نوع پارچه استفاده شده برای جلابیب نیز گفت: اسکلت اصلی چادرهای جلابیب بر اساس چادرهای عادی طراحی شده است بنابراین 5 متر کامل پارچه برای دوخت چادر جلابیب استفاده میشود؛ پارچه ای که برای دوخت جلابیب عرضه می شود، باید ویژگی هایی داشته باشد. مثلا ضخیم بوده و دوام خوبی داشته باشد. از طرف دیگر نیازی به اتوکشی نداشته باشد و پرز هم ندهد.
* افتخارات جلابیب
جلابیب تاکنون رتبههای فراوانی را نیز از آن خود کرده است، در نخستین همایش تجلیل از طلایه داران عفاف و حجاب مورد تقدیر و تشکر قرار گرفت و تنها حجابی بود که به صورت عملی مورد تجلیل قرار گرفت و تندیس حجاب و عفاف دریافت کرد. در حوزه بین الملل نیز در جشنواره زنان سرزمین من نیز مقام کسب کرده است.
جلابیب در همه استانها نیز شعبه دارد و به راحتی در دسترس زنان ایرانی خواهد بود، کافیست آن ها به نمایندگی این چادر در استان مراجعه کرده و پوششی با این همه کارکرد را تجربه کنند. دوستان ما در تهران نیز می توانند با مراجعه به شعب فروشگاه های دینا و تیام اقدام به خرید جلابیب نمایند.
حالا خانم سرمدی یک گروه راه انداخته و همه با هم جلابیب به سر می کنند و به کوه می روند تا هم فرهنگ عفاف و حجاب را ترویج کرده باشند و هم به کسانی که چادر در دست و پایشان گیر می کند و زمین می خورند، جلابیب را معرفی کنند.
او می گوید خیلی ها با مشاهده جلابیب در مترو، اتوبوس، پارک، کوه و مهمانی از من آدرس مراکز فروش آن را می گیرند و این حجاب آسان، زنان چادری را به داشتن حجاب بهتر و زنان غیر چادری را برای داشتن حجاب برتر ترغیب می کند.
خانم سرمدی پسرش را در آغوش می گیرد و از پارک خارج می شود و من به چادری فکر می کنم که به دور از خودنمایی حجابی کامل را تبلیغ می کند و به دل می نشیند.
اقدام ناشیانه و جفاکارانه هاشمیرفسنجانی در ایراد اتهام به حضرت امام خمینی(ره) و ادعای موافقت امام به حذف شعار مرگ بر آمریکا، موجب واکاوی عمیقتر سیره و سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی از سوی رسانهها شده است.
به یک معنا میتوان گفت آقای هاشمی با این جفای خود نسل جوانان پژوهشگر و انقلابی را به بازخوانی عمیقتر سیره حضرت امام در قبال شیطان بزرگ تشویق کرده و سبب خیر شده است.
در این زمینه سایت جهاننیوز با مرورشماری از اظهارات انقلابی حضرت امام درباره استکبار و شعار مرگ بر آمریکا نوشت: امام در سال 1367 و کمتر از یک سال قبل از رحلت، در پیامی تاریخی به مناسبت پذیرش قطعنامه، تاکید میکنند: «دستنشاندگان آمریکا آتشزدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند... انشاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنیناندازد، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود و از خدا میخواهیم که قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام خمینی در جای دیگر (صفحه 29 از جلد 15 صحیفه امام) به این سوال و شبهه پاسخ دندانشکن دیگری میدهند و میفرمایند: «خط این بود که اصلا آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته اللهاکبر را کنار میگذاشتند، سوت میزدند و کف میزدند، آن هم روز عاشورا. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی [فراموش] بشود...»
امام خمینی همچنین در مقدمه وصیتنامه تاریخی خود تاکید میکنند: ملت ما، بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان، که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود، دوست و دشمن را نمیشناسند و در رأس آنان، آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و همپیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود، جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند».
رسانههای دیگر نیز در این زمینه تحقیق و بررسیهای فراوانی را انجام داده و منتشر کردهاند. رجانیوز بخشهایی از بیانات حضرت امام در ادوار مختلف را جمعآوری و منتشر کرده که از آن جمله است:
- «بسیاری از سران کشورهای اسلامی به جای مقابله با این اعمال وحشیانه و جلوگیری از این کشتار بیرحمانه، به عاملین این جنایت یعنی اسرائیل غاصب، دستمزد داده و او را به رسمیت میشناسند و به جای قطع رابطه با عامل اصلی یعنی آمریکای جهانخوار، هر روز روابط خود را با او محکمتر و گستردهتر میکنند، و گذشته از اینکه خود در سکوت مرگباری فرو رفتهاند، حتی از شنیدن شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا واهمه داشته و بشدت از آن جلوگیری میکنند. فانالله و انا الیه راجعون. وسیعلمُ الذین ظلمُوا ایَّ مُنقلبٌ ینقلبُون.» (صحیفه امام، ج 17، ص8)
- « از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دستنشاندگان آمریکا آتشزدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند.» (صحیفه امام ج21، ص 79)
- «خط این بود که اصلا آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی (فراموش) بشود، یک دسته «اللهاکبر» را کنار میگذاشتند، سوت میزدند و کف میزدند آن هم روز عاشورا، خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود.»(صحیفه امام، ج 15، ص25)
- «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.» (صحیفه امام، ج 21، ص 286)
گفته میشود اقدام تحریفآمیز و جفاکارانه هاشمی برخی تحلیلگران را بر آن داشته تا به تبیین عمیقتر و مسبوطتر سیره حضرت روحالله(ره) بپردازند که معتقد بود «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
فکر میکنید در اماکن پر رفت و آمد پایتخت، چند خانم با پوشش مناسب و بدون آرایش زننده میتوان پیدا کرد؟ اگر به یکی از این مکانها نظیر مترو گذرتان افتاد، خودتان بشمارید تا وضعیت حجاب در جامعه را بهتر ارزیابی کنید!
با گذشت چند روز از بازگشت رئیسجمهور محترم از نیویورک، اخبار آن سفر، هنوز هم خبر اول رسانههاست و تحلیلها پیرامون آن ادامه دارد. به رغم عهدشکنی و کلاهبرداری آمریکاییها- که از ابتدا هم واضح و قابل پیشبینی بود- عدهای که میدانیم برخی از آنها کمترین ارادتی به رئیسجمهور محترم ندارند و به اقتضای منافع شخصی و حزبی به ایشان نزدیک شدهاند؛ دست از جشن و پایکوبی برنمیدارند و سر از پا نمیشناسند!
نشریات زنجیرهای در اقدامی هماهنگ با گردانندگان سایت هاشمیرفسنجانی اقدام به بازپخش سه باره! مصاحبه وی کردند.
این مصاحبه مربوط به سال گذشته است و جریان آلوده رسانهای در اقدامی غیرحرفهای برای سومین بار آن را منتشر کرده و ضمناً چنین القا کردهاند که مصاحبه مذکور، مصاحبه تازهای است! این مصاحبه روز گذشته تبدیل به تیتر اول روزنامه اجارهای آرمان (با تیتر؛ هاشمی: قهر با آمریکا ابدی نیست) شد و همین مضمون را روزنامههای اعتماد و آفتاب یزد نیز عیناً در صفحه اول تکرار کردند. هاشمی در این مصاحبه مدعی شده بود نامهای محرمانه را خطاب به حضرت امام نوشته - و حتی آن را تایپ هم نکرده- و ضمن آن خواسته موضوع رابطه با آمریکا را حل کند چرا که نمیتوان تا ابد با آمریکا قهر کرد. البته آقای هاشمی به روال و شیوه ناپسند و غیراخلاقی و غیر امانتدارانه نگفته که موضع قاطع امام در پاسخ چه بوده است.
در همین حال روزنامه سیاست روز از هاشمی خواست توضیح دهد که پاسخ امام به آن نامه چه بوده است. این روزنامه مینویسد: گر چه آقای هاشمیرفسنجانی این جمله را برای چندمین بار است که بیان میکند، اما هیچگاه از پاسخ حضرت امام(ره) به نامه دستخط خود سخنی نگفته است. اگر حضرت امام(ره) به این نامه پاسخی دادهاند مکتوب یا شفاهی بهتر است آیتالله هاشمی رفسنجانی از پاسخ آن هم سخن بگوید تا همگان بدانند که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نظرشان درباره نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چه بوده است.
این روزنامه میافزاید: به نظر میرسد که حضرت امام (ره) مخالف این پیشنهاد آقای هاشمیرفسنجانی بودند چون اگر موافق بودند در این زمینه دستور میدادند و حتی خود آقای هاشمیرفسنجانی را مسئول و مامور پیگیری آن میکردند. مواضع حضرت امام(ره) درباره آمریکا ثبت و ضبط شده است و به راحتی میتوان آنها را دریافت کرد. پس چگونه است که آقای هاشمیرفسنجانی اینگونه سخن میگوید؟ در این میان یادآوری یک ملاحظه ضروری است و آن اینکه به نظر میرسد گردانندگان سایت آقای هاشمی، مدتهاست مشغول بازی با وی هستند و در واقع به جای مدیریت شدن در حال مدیریت کردن تصویر رسانهای هاشمیاند.