عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

این سه‌گزاره‌ را کنار هم بگذارید!


چند سال قبل طی یادداشتی با عنوان «راست‌بگو، نهان مکن» به خاطره‌ای که در پی خواهد آمد اشاره کرده بودیم و امروز تکرار آن را برای نزدیک شدن ذهن به یکی از مسائل حساس این روزها بی‌فایده نمی‌دانیم، و ماجرا اینگونه بود؛
«مهرماه سال 1376 بود و 2 ماه قبل از برپایی کنفرانس سران کشورهای اسلامی که قرار بود آذرماه همان سال و برای اولین‌بار در تهران برگزار شود. آقای دکترحسن روحانی به عنوان نماینده حضرت آقا و دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، از مسئولان رسانه‌های کشور دعوت کرده بود تا درباره اهمیت کنفرانس سران و نقشی که رسانه‌ها می‌توانند در انعکاس اخبار اجلاس و مسائل پیرامونی آن داشته باشند، رایزنی و تبادل‌نظر کند. آن روزها در روزنامه کیهان سلسله گزارش‌های مستندی با موضوع «ثروت‌های بادآورده» را به دست چاپ می‌سپردیم و پرونده‌های متعددی از غارتگری بیت‌المال که حاصل تلاش میدانی خبرنگارانمان و همکاری و اطلاع‌رسانی برادران حزب‌الله بود را برای اطلاع مردم و پی‌گیری مسئولان می‌گشودیم. در نشست آن روز شورای عالی امنیت ملی، مدیرمسئول یکی از روزنامه‌ها، خطاب به آقای دکتر روحانی، رئیس جلسه گفت: پیشنهاد می‌کنم روزنامه کیهان در این فاصله 2ماهه تا برگزاری اجلاس سران، گزارش‌های خود درباره دله‌دزدی‌ها- دقیقا با همین تعبیر- را متوقف کند که باعث آبروریزی نشود! آقای روحانی که قصد داشت مذاکرات جلسه را جمع‌بندی کند نظر نگارنده را جویا شد که به ایشان گفته شد؛ پیشنهاد بنده آن است که به جای درخواست توقف سلسله گزارش ثروت‌های بادآورده در کیهان، از «دله‌دزدها» بخواهید برای حفظ آبروی کشور، لااقل در این دو‌ماه باقیمانده تا اجلاس سران، از دله‌دزدی دست بردارند و غارت بیت‌المال را دستکم برای همین دو ماه متوقف کنند! و توضیح داده شد چرا باید به جای نهیب بر غارتگران بیت‌المال، روزنامه کیهان را که نسبت به این غارتگری‌ها هشدار می‌دهد، سرزنش کرد»؟!
کیهان به گواهی عملکرد و مواضع خود طی 20 سال گذشته نشان داده است که اهل زدوبند با این یا آن گروه سیاسی و سهم‌خواهی از قدرت نیست. این واقعیت در صفحه صفحه روزنامه و سطرسطر آن ثبت و ضبط شده و برای همگان قابل مراجعه می‌باشد و از این طریق که نه پیچیده است و نه پنهان، به آسانی می‌توان دید نگاه و مواجهه کیهان با دولت‌ها و مسئولان نظام، در چارچوب «صراحت آمیخته به صداقت» قابل تعریف است. کیهان برخلاف برخی از جریانات سیاسی که هر روز به اقتضای منافع شخصی و گروهی خود رنگ عوض می‌کنند، دامن یکرنگی را رها نکرده است.
این روزها، باز هم کیهان با همان نگاه در میدان است و به لطف خدای تبارک و تعالی و بی‌اعتناء به وسوسه خناسان و هجوم همه‌جانبه نان به‌نرخ‌روزخورهای وطن‌فروش‌، قصد ندارد از روشنگری‌های مستند خود دست بردارد و دقیقا به همین علت و در بستر همین وظیفه مقدس اصرار دارد آقای روحانی، رئیس‌جمهور منتخب را از خواب شوم و خیانت‌آمیزی که اصحاب‌فتنه و مدعیان اصلاحات برای دولت ایشان دیده‌اند باخبر کند. اگرچه بر این باوریم دکتر روحانی باهوشتر از آن است که از ترفند آنان بی‌خبر مانده باشد.
آنچه کیهان دراین‌باره نگاشته و می‌نگارد با شواهد و قرائن غیرقابل تردید و اسنادی همراه است که انکار کردنی نیستند و اگر غیر از این بود، اصحاب جنایتکار فتنه آمریکایی- ‌اسرائیلی 88 و اعوان و انصار پیدا و پنهان آنها به‌جای فحاشی و ناسزاگویی، برای نفی نظرات مستند کیهان به استدلال منطقی روی می‌آوردند و یا دستکم، برای آن که نشان بدهند قصد مصادره آرای آقای روحانی را ندارند، شاهد و قرینه‌ای ارائه می‌کردند...
و اما، شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد اصحاب فتنه و مدعیان اصلاحات در پی مصادره ریاست‌جمهوری آقای روحانی هستند و این خیال شوم- که امید است خام نیز باشد- را از گذرگاه نفوذ عوامل خود به کابینه ایشان پی گرفته و با همه توان دنبال می‌کنند. براساس گزارش‌های موثق که برخی از اطرافیان و نزدیکان عوامل فتنه با احساس مسئولیت اسلامی و انقلابی در اختیار کیهان گذاشته‌اند، مدعیان اصلاحات برای تصاحب چهار وزارتخانه اطلاعات، کشور، علوم و امور خارجه خیز برداشته‌اند ولی از آنجا که دورخیز آنها با هوشیاری آقای دکتر روحانی روبرو شده است، پروژه مصادره ریاست‌جمهوری آقای روحانی را روی سه وزارتخانه اطلاعات و کشور و علوم متمرکز کرده‌اند. مطابق گزارش موثق یاد شده یکی از سردمداران جبهه اصلاحات که از عوامل نشان‌دار فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 نیز هست، اعلام کرده است که اگر سه وزارتخانه اطلاعات و کشور و علوم را در اختیار داشته باشیم، روحانی از جایگاه ریاست‌جمهوری رسمی به یک رئیس‌جمهور اسمی تنزل می‌کند و در این حالت، ناکامی‌ها و شکست‌های احتمالی وی به حساب خودش نوشته می‌شود و در مقابل، زمینه‌سازی برای تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی جبهه اصلاحات دستاوردی است که نصیب ما خواهد شد. در پی درز کردن این خبر به بیرون است که یکی از روزنامه‌های عمیقا وابسته به آیت‌الله هاشمی مجبور می‌شود ملاحظات تاکید شده را کنار گذارده و در اقدامی غیرمنتظره که با توجه به ائتلاف مستحکم و تعریف شده جبهه اصلاحات با آیت‌الله هاشمی بعید به نظر می‌رسید، بنویسد «اظهارات، اشارات و تحلیل‌های سران جناح اصلاح‌طلب، این روزها نشان می‌دهد آنها دولت دکتر حسن روحانی را به منزله پلی برای عبور از شرایط کنونی جهت رسیدن به قدرت می‌دانند. یکی از سران جناح اصلاحات در تشریح وضعیت دولت روحانی می‌گوید: «شاید بهتر باشد اصلاح‌طلبان، درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیا کنند.» به نظر می‌رسد با توجه به شرایط دشوار اقتصادی کشور، اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهند خود را با مشکلات این مرحله درگیر نکنند و با این تحلیل که دولت دکتر روحانی نمی‌تواند توفیق چندانی به دست آورد، خود را برای در دست گرفتن قدرت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1396 آماده کنند.» این اقدام و افشاگری غیرمنتظره روزنامه یاد شده، گزارش موثقی را که به کیهان رسیده است تائید می‌کند و نشان می‌دهد اصحاب فتنه به دولت آقای روحانی نگاه «نردبانی» دارند.
همین گزارش موثق حکایت از آن دارد که اصحاب فتنه اصرار چندانی برای تسخیر پست معاون اولی ندارند و در توانمندی‌ آقای عارف بر فرض تصدی پست معاون اولی تردید جدی دارند و بر این باورند که ناتوانی عارف با توجه به عضویت اعلام شده ایشان در جبهه اصلاحات، برای این جبهه دردسرآفرین خواهد بود. گزارش یاد شده که بسیاری از شواهد بیرونی دیگر نیز، صحت آن را تائید می‌کند حاکی از آن است که اصحاب فتنه فلش حرکت خود را از تسخیر پست معاون اولی به تسخیر وزارت علوم تغییر جهت داده‌اند. چرا؟!
شاید کیهان را به بدبینی متهم کنند که کرده‌اند و می‌کنند ولی آنچه دراین‌باره ارائه می‌دهیم فقط یک «ادعا» نیست بلکه اسناد و شواهد فراوانی بر درستی آن گواهی می‌دهند، بخوانید؛
پایگاه «اسکوپوس» که معتبرترین پایگاه داده‌ها و سنجش‌های علمی دنیاست رسما اعلام کرده است که ایران در «تولید علم» رتبه پانزدهم جهانی را کسب کرده است و چنانچه با همین روند و آهنگ رشد پیش برود، در سال 2018 رتبه چهارم «تولید علم» دنیا را به خود اختصاص خواهد داد. حالا به این آمار که در مراکز معتبر علمی ثبت شده و به آسانی قابل دسترسی است توجه فرمائید.
در طول 4 سال دوم دولت آقای خاتمی مجموعا 2000 فرصت مطالعاتی به اساتید و دانشجویان داده شده است و در دولت کنونی هر سال 9 هزار فرصت مطالعاتی و در مجموع 4سال بیش از 36هزار فرصت مطالعاتی داده شده است، یعنی 16 برابر دولت اصلاحات. از مجموع 194هزار مقاله علمی ثبت شده در ISI، بیش از 152 هزار مقاله در دولت کنونی به ثبت رسیده و تنها 42 هزار مقاله علمی ثبت شده در ISI مربوط به دولت‌های قبلی بوده است.
در مجموع 4 سال دولت آقای خاتمی اساتید و دانشجویان در 3هزار همایش بین‌المللی شرکت داشته‌اند و این رقم در دولت کنونی هر سال 16 هزار و در مجموع 4 سال اخیر 64 هزار همایش بوده است.
حالا به سابقه مدعیان اصلاحات در دوران حاکمیت خود بر وزارت علوم نگاه کنید، وزرای دولت اصلاحات مخصوصا در دوره تصدی آقای «ج-ت» دانشگاه‌ها را به مرکز جولان احزاب سیاسی تبدیل کرده و با تنش‌آفرینی‌‌های پیوسته «خط علم» را کور کرده بودند. آیا غیر از این است؟! از فرزندان با استعداد این مرز و بوم به جای کسب علم و دانش برای مقاصد سیاسی و دم‌دستی خود بهره می‌گرفتند و در نهایت نیز آقای «س-ح» خطاب به آنها گفته بود؛ «جنبش دانشجویی حرف مفت است، زیاد دویدید و درگیر شدید، حالا دیگر باید بروید کار تئوریک بکنید»! تمامی این نمونه‌ها ثبت و ضبط شده و غیرقابل انکار است.اکنون، این سه گزاره را کنار هم بگذارید؛
اول؛ نگرانی و اضطراب بارها اعلام شده دشمنان بیرونی از پیشرفت‌های علمی حیرت‌آور دانشجویان و اساتید ایرانی، دوم؛ خیانت برملا شده اصحاب فتنه در همراهی با دشمنان بیرونی و سوم؛ تلاش کنونی آنها برای تسخیر دوباره وزارت علوم. آیا از کنار هم گذاردن سه‌گزاره یاد شده به این نتیجه نمی‌رسید که اصحاب فتنه به منظور کور کردن خط علم و خوش‌رقصی دیگری برای دشمنان بیرونی در پی تسخیر وزارت علوم هستند؟! برای آنها همین خوش‌رقصی‌ها حائز اهمیت است و نه موفقیت آقای دکتر روحانی. و در این باره باز هم گفتنی‌هایی هست.

حسین شریعتمداری

ناخرسندی رئیس‌جمهور منتخب از برخورد طلبکارانه خاتمی


اظهارات از موضع بالای خاتمی مبنی بر معرفی وزیر ارشاد دولت خود به عنوان وزیر ارشاد دولت جدید با ناراحتی حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی روبه‌رو شده است.
خاتمی اخیرا در جمع گروهی از سینماگران و در جواب اصغر فرهادی، احمد مسجدجامعی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کرده بود.
به گزارش مشرق، اطرافیان حسن روحانی از موضع‌گیری سیدمحمد خاتمی درباره وزیر ارشاد دولت یازدهم در دیدار با اصغر فرهادی به شدت ناراحت هستند و می‌گویند چرا باید خاتمی اعلام کند که احمد مسجدجامعی وزیر ارشاد خواهد بود. نزدیکان روحانی می‌گویند این‌گونه برخوردها اخلال در روند بررسی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها به وجود آورده و علایم سهم‌خواهی افراد و گروه‌ها را آشکار می‌کند.
ظاهرا پس از اظهارات خاتمی بخت وزارت مسجدجامعی کاهش یافته چرا که این تلقی را به وجود آورده که معرفی و تحمیل مسجدجامعی توسط خاتمی صورت گرفته است. گفته می‌شود رئیس‌جمهور منتخب نیز از این جنس اظهارنظرها ابراز ناراحتی کرده است.
این گزارش همچنین حاکی است تلاش برخی چهره‌های نزدیک به فتنه برای حضور خاتمی در مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس‌جمهور منتخب نقش بر آب شده است. این افراد می‌خواستند خاتمی را بدون عذرخواهی از فتنه 88 و اعتراف به دروغ بزرگ تقلب به صحنه سیاسی کشور بازگردانند این در حالی است که خاتمی هنوز مرزبندی خود را با فتنه اعلام نکرده است.
در راستای برخوردهای طلبکارانه فعالان جریان فتنه و افراطی‌گری با رئیس‌جمهور منتخب، سعید حجاریان نیز به مجله آسمان گفته که «روحانی باید بداند آرای او متعلق به خاتمی و هاشمی بوده است. روحانی باید بداند این رای‌ها از کجا آمده»!

حمایت مجدد رئیس جمهور از خانه غیرقانونی سینما!


محمود احمدی‌نژاد سرانجام با پیروی از سیاست‌های مشکوکی که خارج از ساز و کار قانونی وزارت ارشاد با هدف جلب حمایت عوامل فتنه طراحی شده است، ساعاتی پس از حمله برخی از سینماگران قانون‌شکن به خانه سینما و پس از جلسه هیأت دولت گفت: پلمب خانه سینما کار بسیار اشتباهی بوده است و به زودی باز خواهد شد. در عین حال، سازمان امور سینمایی در موضعی متفاوت با احمدی‌نژاد پیرامون شکستن پلمب خانه سینما که روز سه‌شنبه توسط گروه فشار خانه منحله سینما صورت گرفت در توضیحاتی اعلام کرد که به دنبال دستور مقام عالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مقرر شده است که خانه سینما به هیأت مدیره قانونی جدید تحویل شود.
به همین منظور، حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی صورتجلسه‌ای اموال و خانه سینما را تحویل هیئت نظارت داد تا به نحو مقتضی تحویل هیأت مدیره جدید شود. بر همین اساس حراست وزارتخانه محل ساختمان خانه سینما را برای اطمینان از جابجا نشدن اموال و ورود افراد غیرمسئول موقتاً تا زمان تحویل پلمب کرد. اما برخی از اعضای هیأت مدیره سابق خانه سینما نقشه حمله و تصرف غیرقانونی این نهاد را کشیدند که موفق به اجرای کامل آن نشدند. گفتنی است، رئیس جمهور در حالی برای چندمین بار پیاپی طی هفته‌های اخیر از بازگشایی خانه منحله سینما حمایت کرده که این تشکل غیرقانونی است و در نهادهای ذیصلاح قانونی ثبت نشده است. ضمن اینکه هیئت مدیره خانه منحله سینما به صورت غیرقانونی اقدام به تغییر اساسنامه این مؤسسه و حذف مواردی چون لزوم التزام اعضا به قانون اساسی، عدم اشتهار به فساد اخلاقی و... نمودند که همه این مسائل باعث تعطیلی دائم و پلمب شدن خانه سینما شد.
در این میان، شکستن پلمب خانه سینما در روز سه‌شنبه توسط «علیرضا داودنژاد» با عربده‌کشی و تجمع غیرقانونی 50 نفره قانون‌گریزان، ‌می‌باید هدف توجه نهادهای قضایی و امنیتی قرار گیرد و اقدامات تأمینی و قانونی مناسب جهت پیشگیری و نیز برخورد با چنین جرائمی انجام شود.
برقراری ارتباطات پنهانی با برخی کارگزاران اسکار و حمایت از دو فیلم‌ساز مجرم و تکریم آنها و پشتیبانی جدی از مستندسازان بی‌بی‌سی فارسی، بخشی دیگر از اتهامات گردانندگان سابق خانه سینماست که نباید از چشم نهادهای مسئول دور بماند. گفتنی است تجمع غیرقانونی با قصد حمله به یک نهاد عمومی و با هدف تسخیر آن از جرائم مشهود و دارای جنبه عمومی است و «نیروی انتظامی» علیرغم حضور در صحنه جرم هنوز درباره چگونگی عمل به وظایف قانونی خود توضیحی نداده است.
از سوی دیگر، حمله‌کنندگان به خانه سینما در روز سه‌شنبه با ارزیابی شرایط موجود، حمایت رئیس جمهور از طیف‌های غیرقانونی و سکوت نهادهای انتظامی و امنیتی باز هم قصد اجرای پروژه آشوب جدیدی را دارند و با ادامه رویه شعبون بی‌مخ‌ها در تدارک حمله مجدد به ساختمان خانه سینما برای تصرف غیرقانونی آن هستند.
این گروهک فشار در فراخوان جدیدی از اعضای خود خواسته است تا مجدداً روز پنجشنبه در مقابل خانه سینما تجمع نمایند. در این میان،‌ «انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران» در پیامکی که به اعضای خود ارسال کرده از آنها خواسته تا مانند روز سه‌شنبه آنها را تنها نگذارند!
به نظر می‌رسد این روند بیش از آنکه موجب اغتشاش در روند قانونی فعالیت‌های سینمایی گردد، امنیت حامیان فتنه را با مخاطرات جدی روبرو خواهد ساخت و برای همیشه آرامش را از اصناف سینمایی سلب خواهد نمود؛ مگر آن‌که نهادهای قانونی بدون مسامحه به وظایف خود در مقابل اغتشاشات عمل کنند.
شورجه: جایگاه مخملباف
در موزه خائنین سینماست
جمال شورجه کارگردان سینما در واکنش به نامه اخیر فریدون جیرانی در اعتراض به دستور جمع‌آوری و حذف آثار محسن مخملباف، نامه سرگشاده‌ای را نوشت. وی در این نامه با اقدام جهادی و انقلابی دانستن حذف آثار مخملباف از موزه سینما آورده است: جریانی از داخل کشور، آنها که سینما را برای سینما و هنر را برای هنر می‌دانند و اصالت می‌دهند و هیچگاه و در هیچ برهه‌ای از تاریخ انقلاب با ملت شریف و شهیدپرور ایران همگرا و همسویی نکردند و همیشه آب به آسیاب دشمنان این ملت ریختند لب بر نصیحت و اعتراض گشوده‌اند و این عمل انقلابی و شجاعانه را سیاست‌زده و عجولانه و یا جو زده عنوان می‌کنند. همان‌ها که در ایام فتنه در خیابان‌ها شعار اسرائیلی نه لبنان نه غزه جانم فدای ایران سر می‌دادند و با دشمنان این ملت بزرگ هم‌صدا می‌شدند و حالا در قالبی و چهره‌ای دیگر مقابل این احکام لب به اعتراض می‌گشایند.
شورجه در بخش دیگری از این نامه نوشته است: آنها که به ارزش‌ها و باورها و اعتقادات ملت بزرگ این مرز و بوم پشت می‌کنند و آغوش به سوی رژیم صهیونیستی جنایتکار و متجاوز همچون اسرائیل غاصب و آمریکای جهان‌خوار و جنگ‌طلب باز می‌کنند هیچ گاه جایگاهی در دل ملت بزرگ ایران ندارند و مطرودان سیه‌روی هستند به مثابه «خسرالدنیا و الاخره».
وی با اشاره به سیر رفتارهای محسن مخملباف در سه دهه گذشته ادامه داد:حال سؤال اینجاست چرا باید برای چنین منافق وطن فروشی که دین و ایمان خود را هم از دست داده و خود را بی‌دین می‌نامد دل بسوزانیم و آثار ننگ‌آلود او را جزو افتخارات موزه سینما بدانیم. بله اگر موزه خائنین به وطن روزی دایر شود، آثار ایشان در آن موزه جای می‌گیرد و خیلی از وطن‌فروشان جیره‌خوار دیگر که در حال حاضر در زمین دشمن باز می‌‌کنند.
گفتنی است، فریدون جیرانی کارگردان سینما چند روز پیش به حذف جوایز مخملباف از موزه سینما اعتراض کرد و آن را خسارتی به تاریخ سینمای ایران دانست که باید گفت، موزه سینما تنها محل نمایش افتخارات سینمای کشورمان است و آنچه ننگ این عرصه محسوب می‌شود، مایه افتخار نیست.
کناره‌گیری هنرمند کویتی
در حمایت از سیدحسن نصرالله
کمدین کویتی پس از آنکه تهیه‌کنندگان برنامه کمدی «وای فای» از او خواستند شخصیت سیدحسن نصرالله را تقلید و تمسخر کند، از کار با این برنامه شبکه «mbc» کناره‌گیری کرد.
به گزارش فارس به نقل از المنار، منابع نزدیک به «داوود حسین» کمدین کویتی اعلام کردند وی پس از آنکه تهیه‌کنندگان برنامه کمدی «وای فای» از او خواستند تا شخصیت سیدحسن نصرالله را تقلید و تمسخر کند از این برنامه کناره‌گیری کرده است. بنابر این گزارش وی با اعتراض به این خواسته این برنامه را برای تکریم شخصیت‌های دینی و مقابله با سیاسی کردن هنر تحریم کرده و گفته است حاضر نیست در تسویه حساب‌های سیاسی حاضر شود.
پس از انتشار این خبر در فضای مجازی، فعالان شبکه‌های اجتماعی در کشورهای عربی ضمن تحسین اقدام این کمدین کویتی تصمیم وی را شجاعانه خوانده و الگو گرفتن از او توسط دیگر هنرمندان را خواستار شدند.
شایعه برکناری شمقدری تکذیب شد
در حالی که برخی از رسانه‌ها از برکناری رئیس سازمان سینمایی از سوی رئیس جمهور به خاطر مسائل خانه سینما خبر داده بودند، جواد شمقدری این خبر را شایعه‌ای بیش ندانسته و آن را تکذیب کرد. وی درباره این شایعه گفت: به وجود آوردن چنین شایعه‌ای نشان می‌دهد که افرادی که به دنبال متشنج کردن فضا هستند، دستشان خالی است. آن‌ها به دنبال کورسویی هستند تا بتوانند در مدت باقیمانده اقدامات خود را به سرانجام برسانند. آن‌ها فکر می‌کنند در آینده می‌توانند از قانون عبور کنند. رئیس سازمان سینمایی در ادامه اظهار داشت: تحلیل این ماجرا و اینکه چرا پس از اتفاقات امروز چنین شایعه‌ای مطرح می‌شود، به عهده رسانه‌ها است و باید تحلیل شود که چرا این جریان این چنین دچار سقوط شده است که دست به شایعه‌سازی می‌زند.
شمقدری در پایان تاکید کرد: ما بنا داریم در فرصت باقی‌مانده با دوستان به یک تفاهمی برسیم تا خانه سینما به شکل منطقی بازگشایی شود که تا آخرین لحظه به دنبال ایجاد این تفاهم هستیم و امیدوارم دوستان از این فرصت 48 ساعته برای دستیابی به تفاهم استفاده کنند.

قناعت و دوری از اسراف

رهبر معظم انقلاب: اگر در جامعه قناعت وجود داشته باشد، زیاده‌روی و اسراف و ریخت و پاش نباشد، اگر حرص و افزون‌طلبی در امور مادی نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل می‌شود.

متاسفانه در زندگی بیشتر مردم اسراف های زیادی وجود دارد که به بعضی از آن ها اشاره می شود . نمونه بارز آن خرید و اهداء گل برای مجالس ترحیم و فاتحه است . در بعضی از مجالس ترجیم میلیون ها تومان گل و تاج گل هدیه شده که پس از ساعتی و یا حداکثر یک روز آن ها را دور ریخته و هیچ استفاده ای ندارد . همان طور که می دانید در اسلام اصلا دستوری برای این عمل نیامده ُ بلکه اسراف و از گناهان کبیره نیز هست . برای کسی که از دنیا رفته قرائت قرآن و دادن خیرات به نیازمندان از اعمالی است که ثوابش را برای میت هدیه می کنند . ولی اهداء گل و تاج گل هیچ فایده ای برای شب اول قبرش ندارد .

   مورد دیگر چاپ اعلامیه و بنر که به تازگی رسم شده مثل نامزد های نمایندگی عکس فرد متوفی هم در بنر ها چاپ می کنند . اگر واقعا دلسوز فرد متوفی هستید هزینه آن را به افراد فقیر بدهید و ثواب آن را به میت هدیه کنید .

   در مراسم عقد و عروسی که اسراف بی داد می کند . هزینه فیلمبرداری ُ لباس عروس ُ آرایشگاه و غیره که می توان با روش های ساده ای این هزینه ها را کم کرد .

پدران معنوی منافقین برای راه‌اندازی حزب زیرپای عارف نشسته‌اند .

هاشم صباغیان از اعضای گروهک نهضت آزادی می‌گوید با محمدرضا عارف دیدار دسته جمعی داشته‌اند اما چون دسترسی به حسن روحانی ندارند از طریق عارف این پیغام را منتقل کرده‌اند که انتظاری از دولت جز حفظ منافع ملی ندارند. 


وی که سابقه وزارت کشور در دولت موقت را در کارنامه خود دارد، به روزنامه زنجیره‌ای بهار گفته است: تاکنون هیچ یک از اعضای نهضت با حسن روحانی یا نزدیکان او دیدار رسمی نداشته است و خواسته‌ای را از او یا دولتش مطرح نکرده‌اند. اما پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات ما برای تشکر از اقدام آقای عارف به دیدار او رفتیم. 


وی می‌افزاید: ما چون متوجه شدیم امکان دسترسی آقای عارف به حسن روحانی یا نزدیکان او زیاد است،‌ از او خواستیم که از قول فعالان نهضت آزادی به آقای روحانی بگوید ما هیچ انتظاری از دولت آینده نداریم. تنها از او می‌خواهیم در جهت منافع ملی قدم بردارد. 


ادعای نگرانی برای «منافع ملی و حفظ آن» در کنار این گفته صباغیان که «تندروهای هر دو جناح باید کنترل ‌شوند»، در حالی است که اسناد خیانت وسیع گروهک نهضت آزادی پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) لو رفت و طیف یاد شده ریشه بسیاری از تندروی‌ها و تحرکات ضد انقلابی در کشور بودند به نحوی که حضرت امام، سازمان تروریستی منافقین را فرزندان معنوی سران گروهک نهضت آزادی معرفی کردند. امام خمینی همچنین درباره خیانت‌های ممتد این گروه تصریح کرده‌اند که اگر آنها سرکار می‌ماندند سیلی به اسلام و ایران می‌زدند که تا قرن‌ها سر بلند نمی‌کرد. 


صباغیان در پاسخ این سؤال که «اگر هاشمی رفسنجانی در صحنه انتخابات باقی می‌ماند، نهضت آزادی چه رویکردی در پیش می‌گرفت؟» اظهار داشت: مهندس سحابی با وجود این که در سال‌های سازندگی برای مدتی طولانی زندانی بود، در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. در این دوره هم، اگر صلاحیت هاشمی احراز می‌شد، نهضت آزادی به او رأی می‌داد. اگر هاشمی در انتخابات می‌ماند، نهضت آزادی بین بد و بدتر، بد را انتخاب می‌کرد(!) اگر هاشمی رفسنجانی در انتخابات می‌ماند و گزینه نهایی و واحد اصلاح‌طلبان و میانه‌روها می‌شد، اعضای نهضت آزادی در انتخابات شرکت می‌کردند و به او رأی می‌دادند.
 

وی درباره مشورتشان به عارف نیز گفت: «من و دیگر اعضای نهضت آزادی جزو گروهی هستیم که به آقای عارف پیشنهاد دادیم وارد کابینه نشود و پیگیر تأسیس حزبی اصلاح‌طلب باشد. چرا؟ اصلاح‌طلبانی دیگر هستند که می‌توانند نامزد پست وزارت در کابینه یازدهم شوند و برای حل مشکلات کشور تلاش کنند. اما امروز اصلاح‌طلبی در کشور نیازمند مدیریت قوی است که بتواند دوباره این جناح را یکپارچه کند». 


عضو نهضت آزادی می‌گوید خاتمی با روحیاتی که دارد نمی‌تواند به تنهایی اصلاح‌طلبان را هدایت کند و بهتر است عارف هم به او کمک کند چرا که ریسک‌پذیری خاتمی کم است. 


در حالی که برخی اعضای گروهک نهضت آزادی در فتنه و آشوبگری سال 88 نقش داشتند و شماری از آنها بازداشت شدند، صباغیان گفته است: «اگر ما در آن سالها تندروهای جناح خودمان را کنترل می‌کردیم، طرف مقابل آنچنان واکنش نشان نمی‌داد که بخش اعظمی از نیروهای جناح ما برای مدتی طولانی از صحنه حذف شوند. در سال 88 آن قدر در تندروی افراط کردند که به برخورد قهرآمیز ختم شد.» 


وی درباره دور شدن از خاتمی پس از یک دوره نزدیکی به وی می‌گوید: ارتباط با نهضت آزادی مشکلاتی را برای هر گروه یا جریانی به وجود می‌آورد. دولت اصلاحات نیز در شرایطی نبود که به واسطه نزدیکی با نهضت آزادی برای اصلاحات با مشکلات جدید مواجه ‌شود. نزدیک شدن ما به هر گروهی در حال حاضر برای آن گروه هزینه در بر دارد. اعضای نهضت آزادی نمی‌خواهند این هزینه را به دولت یازدهم تحمیل کنند. این دولت به حد کفایت درگیری و مشکل دارد. روزهایی بود که بعضی از دوستان حتی از سلام و احوال‌پرسی با ما ابا داشتند. از آن زمان مدت زیادی نگذشته است و چیزی تغییر نکرده است. 


وی این را هم گفته که «نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها نمی‌توانند با اصولگراها وارد تعامل شوند؛ زیرا هیچ محور مشترکی با آن‌ها ندارند.»
یادآور می‌شود در اسناد لانه جاسوسی برخی اعضای نهضت آزادی به عنوان رابطین خوب و دوستان خوب آمریکا معرفی شده‌اند و اینکه برخی از آنها تا دلتان بخواهد آمریکایی هستند!

عروس هزارداماد


تحمیل سرنوشت «دولت اصلاحات»‌ به «دولت اعتدال»، یکی از اولویت‌بندی‌های اصلی طیف ساختارشکن و تندرو به شمار می‌رود. این جریان همان‌گونه که در پوشش اصلاحات، «ضد اصلاحات» را در پیش گرفت و موجی از ناکارآمدی، ناراضی تراشی، درگیری درون حاکمیت، آشوب‌افکنی و قفل کردن امور ملی را پدید آورد، اکنون درصدد است با مصادره و تحریف شعار دینی و عقلانی «اعتدال» که از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی مطرح شده، همان جریان «ضد اعتدال» (افرط و تفریط) را باز تولید کند. طیف مذکور به رئیس‌جمهور و دولت جدید به چشم یک «پل گذار» و «نردبان» می‌نگرد.

آنها مدعی‌اند به خاطر اعلام حمایت- از سر اضطرار- از دکتر روحانی در انتخابات، باید در کابینه به مثابه یک شرکت سهامی شریک شوند یا به دولت خط اصلی را بدهند؛ با این تفاوت که از این دخالت و شراکت سود ببرند اما در زیان‌های محتمل که از رهگذار ترویج تندروی حادث خواهد شد، سهیم نباشند. به این ترتیب می‌توان مخالف‌خوانی را از سال دوم و سوم فعالیت دولت، آغاز کرد و تبدیل به اپوزیسیون آن در انتخابات بعدی (سال 1396) یا حتی زودتر از آن در انتخابات مجلس دهم (1394) شد. افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی آشکارا و بی‌تعارف می‌کوشند رای مردم به شعار اعتدال آقای روحانی را رای به اصلاح‌طلبی مورد ادعای خود جا بزنند و با این شیوه پیشاپیش، قالبی خودساخته برای دولت جدید و مشی و استراتژی آن ببندند. همه این پروژه البته با حفظ فاصله ایمنی! با دولت و رئیس‌جمهور جدید صورت خواهد گرفت و لحن طلبکاری و مؤاخذه‌گری کنار گذاشته نخواهد شد. آنها این روش را از پدرخوانده‌های حامی خود در اروپا و آمریکا یاد گرفته‌اند.
سه‌شنبه گذشته آقای «ن-ق» از اعضای حزب منحله مشارکت در مصاحبه با روزنامه شرق و درکنار اینکه ادعا می‌کرد اصلاح‌طلبان سهمی از کابینه نمی‌خواهند، پیش‌بینی کرد نسبت این طیف به اصولگرایان در کابینه 100 به 5 باشد. او در عین حال روز گذشته به خبرگزاری ایسنا گفته است «دولت اعتدال به دلیل اینکه خود را از وابستگی جناحی جدا کرده، از نوعی آزادی برخوردار است اما از سویی خود دولت هم باید مسئولیت شکست احتمالی خود را بپذیرد». این یعنی شراکت در غنیمت و طفره از زیان‌های احتمالی که در هیچ قراردادی پذیرفته نیست. اما مسئله مهم‌تر این است که آیا طیف مورد اشاره، اهل طالع بینی و غیب‌گویی هستند که پیشاپیش در جبین دولت هنوز تشکیل نشده، شکست را می‌بینند یا از مسائلی خبر دارند که افکار عمومی بی‌خبرند!؟ چرا از همین حالا باید رئیس‌جمهور جدید را تهدید به شکست کرد، صرفاً به این خاطر که به اقتضای عقل و شرع و قانون وعده کرده مستقل از نگاه‌های جناحی تصمیم بگیرد؟ آیا جریانی که نامزد آنها طبق نظرسنجی‌های انتخاباتی خودشان 7 تا 11 درصد بیشتر رای نداشت- و به همین دلیل او را مجبور کردند کنار بکشد تا روغن ریخته را نذر امامزاده کنند- و جریانی که به تصریح آقای «ع» عضو مستعفی حزب مشارکت حداکثر 10 درصد درمشارکت مردم سهم داشت، حق دارد که توقع 95 درصدی از کابینه داشته باشد و با این همه ادعا کند که سهم نمی‌خواهد؟!
عبرت‌های دولت سازندگی و دولت اصلاحات هنوز فراموش نشده و سزاوار درس‌آموزی است. ترویج یک سویه سیاست تعدیل اقتصادی که تورم لجام گسیخته را تا مرز رکورد بی‌سابقه 49 درصد رساند در کنار زراندوزی، اشرافیگری و مسابقه تجمل طیفی از مدیران دارای گرایش‌های کارگزارانی، مردم را به ستوه آورد و کار را به بروز برخی نارضایتی‌های فراگیر- و بعضاً اعتراضات اقشار حاشیه‌نشین در برخی شهرهاـ کشاند. همزمان آن‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها هشدار می‌دادند، غفلت از شبیخون فرهنگی دشمن، موجب برخی آسیب‌های جدی فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی در جامعه می‌شد. ضلع سوم ماجرا، سیاست تنش‌زدایی یکطرفه دولت وقت بود که موجب طلبکارتر شدن اروپا و آمریکا گردید و به خروج تهدید‌آمیز 17 سفیر اروپایی از تهران در سال 75 انجامید. انتخابات سال 76 در چنین فضای به هم ریخته‌ای برگزار شد و آقای ناطق‌نوری درحقیقت چوب عملکرد دولت آقای هاشمی را که هم طیف او محسوب می‌شد، خورد. موضوع تکان‌دهنده در این میان آن است که آقای حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران تازه 15 سال بعد در مصاحبه با روزنامه اعتماد فاش می‌کند که 6 ماه پیش از انتخابات 76 (پاییز و زمستان 1375) از آقای هاشمی استفسار کرده و او گفته که بروید سراغ حمایت از آقای خاتمی! یعنی حمایت‌های بی‌شائبه آقای ناطق‌نوری در مجالس چهارم و پنجم از دولت سازندگی موجب آن نشد که طیف کارگزاران و لیدر آنها در انتخابات 76 کنار او بمانند و ریل خود را- اعلام نشده و بی‌سر و صدا- عوض نکنند. اکنون طیفی از همین کارگزارانی‌ها برای دولت اعتدال دندان تیز کرده‌اند. آیا از نگاه آنان روحانی ارجمندتر از ناطق است؟!
اما دولت پس از سازندگی، دولتی ائتلافی بود که طیفی متناقض از چپ و راست‌های سابق را دورهم جمع کرده یا به اعتبار بهتر سهمی به هر یک از این طیف‌های کارگزارانی و چپ تجدیدنظرطلب(مشارکتی‌های بعدی) داده بود. بنابراین زیر تقسیم‌بندی‌‌های جعلی خودساخته زد و تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب- محافظه‌کار را در میان نهاد. جل‌الخالق! سیاستمدارانی که اغلب آنها طی 20 سال گذشته مدیران دولت بودند و وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را خوب یا بد ساخته بودند، این بار سند زمین بازی «تحول‌خواهی و اصلاح‌طلبی» را به نام خود می‌زدند و جریان حامی انقلاب را محافظه‌کار و انحصارطلب و تمامیت‌خواه می‌خواندند! و... شد آنچه که از فجایع کم‌سابقه بر سر عنوان مقدس و مظلوم اصلاحات و اصلاح‌طلبی آمد. اتوبوسی که خوب بود، قطار قطار نیرو در دستگاه‌ها پیاده کردند و هر نیروی خدمتگزاری را که بوی حریت و طرفداری از نظام و انقلاب می‌داد حذف کردند. پای اپوزیسیون را به ساختار باز کردند و بنای تعارض با دیگر اجزای حاکمیت- ابتدا مجلس پنجم و سپس قوه قضائیه و شورای نگهبان و سپاه پاسداران و حوزه‌های علمیه و روحانیت- را گذاشتند. تا توانستند از کار‌آمدی دولت کاستند و فتیله حاکمیت دوگانه و آشوب خیابانی را بالا کشیدند. هر چه از تسلیم‌طلبی در مقابل غرب دم ‌زدند و جام زهر تسلیم را به نظام تعارف ‌کردند، در داخل بیشتر بنای ناسازگاری را ‌گذاشتند تا آنجا که سیاست فشار به نظام و تهدید به استعفا و خروج از حاکمیت را پیشه کردند و تا مرز اعلام اینکه انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمی‌کنند، پیش رفتند. کار افراط‌گری و رادیکالیسم کور را به آنجا رساندند که شورای شهر اول تهران قفل شد و دولت اصلاحات مجبور به اعلام انحلال آن گردید.
حکایت بلبشوی «دولت- شرکت اصلاحات» و ناکارآمدی آن را باید در نوشتاری مستقل بحث کرد. نگارنده مایل است اگر فرصتی پدید آید دوره 6 جلدی مجموعه «اصلاحات- ضد اصلاحات» را که بالغ بر 10 سال پیش و از جمله در حوزه «اصلاحات اقتصادی» به نگارش درآمده تقدیم رئیس‌جمهور منتخب کند. به خاطر تعارضات سه ضلع اقتصادی کابینه اصلاحات (وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی) تدوین و شروع اجرای «طرح ساماندهی اقتصادی» قریب 3 سال زمان برد. اول شهریور 1379 در حالی که کمتر از 11 ماه تا پایان دولت زمان باقی بود، آقای خاتمی در هفته دولت اعلام کرد «بخشی از ناکامی‌های طرح ساماندهی اقتصادی به خاطر ناموفق بودن مدیریت‌هایی بوده که ما داشتیم یعنی کار انجام نمی‌دادند. طرح‌هایی که بنا بوده مثلاً طرف 6 ماه تهیه شود، فراهم نشد». یک سال بعد، دولت دوم اصلاحات روی کار آمد. اما در این دولت شترگاو پلنگی نیز تعارضات ادامه داشت. آقایان طهماسب مظاهری، محمد ستاری فر و (مرحوم) محسن نوربخش با هم سازگار نبودند... حالا سوم اردیبهشت 1383 یعنی هفتمین سال دولت اصلاحات بود و آقای خاتمی مجبور شد حقیقتی را که 5-4 سال بود در میان اقتصاددانان و رسانه‌ها هشدار داده می‌شد اما از سوی دولت انکار می‌گردید، بپذیرد و با اشاره به برکناری همزمان آقایان مظاهری و ستاری‌فر بگوید «این دو دستگاه ]وزارت اقتصاد و سازمان مدیریت [که پشتوانه حرکت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورند، در آنجایی که باید به هم می‌رسیدند، هماهنگی پیدا نمی‌کردند و جرقه می‌زدند[!] این موضوع از دو سال پیش ادامه یافت و بنده توفیق نداشتم که هماهنگی را بین آنها ایجاد کنم. حتی منشوری مکتوب میان دو دستگاه نوشته شد ولی متأسفانه به خاطر روش‌های سلیقه‌ای این چفت شدن ایجاد نشد. نتیجه این ناهماهنگی را سال گذشته در مسئله پرداخت حقوق و مزایای کارمندان که به شدت بنده را نگران کرد، دیدیم».
به این کلمات قصار توجه کنید: ‌«نسبت به سیاست‌های اقتصادی گذشته [تعدیل] انتقاد وجود داشت ولی کابینه آقای خاتمی هماهنگ با طرح ساماندهی نبود. این مدیران به تعدیل اقتصادی عقیده داشتند و موجب نابسامانی اقتصادی حاکم بر جامعه امروز شدند»‌(رسول منتجب‌نیا،‌19 تیر 1380). «تیم اقتصادی دولت، آلیاژی و شکننده است. رک بگویم، قابل قبول نیست که بعد از گذشت 5/3 سال تازه شاهد بروز اختلاف میان دو نظریه اقتصادی در یک کابینه مشترک باشیم. سیستم اقتصادی آقای خاتمی آلیاژی است و آزمون و خطاهای زیادی در این 5/3 ساله داشته اما چون آلیاژها ذاتاً ناهمگونند، نمی‌توان کاری کرد» (محمد عطریانفر،13 بهمن 1379). «تیم اقتصادی دولت خاتمی تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند. کسانی که در دولت سابق، تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب می‌کردند، با بن‌بست مواجه شدند و قطعاً در دولت خاتمی هم ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور ایجاد مشکل کردند» ( محمد سلامتی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب، 30 بهمن 1379). « فکر می‌کنند با بیل و کلنگ می‌شود کشاورزی را درست کرد. مشکل اصلی در سازمان مدیریت است. تا اینها سرکار هستند وضع بهتر از این نمی‌شود» (عیسی کلانتری وزیر کشاورزی، دوم شهریور 1380) و ... مرور این اظهارات خود مثنوی هفتاد من کاغذ است.
منطق کیهان در این عرصه روشن است. «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». اکنون که رئیس‌جمهور جدید با شعار اسلامی اعتدال روی کار ‌آمده، باید مراقب بود که فرصت‌طلبان غدار- این عروسان هزار داماد سرخور- سرنوشت تیره «اصلاحات» را در قبال دولت امید و تدبیر تکرار نکنند. البته چنین هشداری تاوان و مجازات دارد و این تاوان همین توپخانه پر حجم خشم و اهانت و ناسزا و دروغی است که این روزها به سوی کیهان شلیک می‌شود؛ پیداست که این روزنامه دست بر نکته‌ای استراتژیک گذاشته که این همه جیغ از سوی سلسله جنبان افراط و تندروی بلند شده است.

محمد ایمانی
ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید ابراهیم نجابی

 

خدایا دوست دارم موقعی که شهید می شوم سر در بدن نداشته باشم ؛ تا فردای قیامت از مولایم حسین ( ع ) شرمنده نباشم. خداوندا دوست دارم شهید شوم و دست در بدن نداشته باشم و بدنم تکه تکه شود تا فردای قیامت از آقا و مولایم عباس( ع )  شرمنده نباشم. واینجا می خواهم چند کلمه ای با برادران عزیزم حرف بزنم ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی( ع )  در محراب عبادت شهید شد . مبادا در رختخواب بمیریدکه امام حسین(ع) در میدان  نبرد شهید شد و مبادا درحالت بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر امام حسین ( ع )  در راه امام حسین(ع) و با هدف شهید شد .

 

هبه غیرقانونی نمایشگاه بین‌المللی به صدا و سیما

فارس گزارش می‌دهد :
بذل و بخشش تامل برانگیز 

هبه غیرقانونی نمایشگاه بین‌المللی به صدا و سیما توسط معاون اول رئیس‌جمهور تا آنجا پیش رفته است که اکبر ترکان نماینده ویژه رئیس‌جمهور منتخب در امور انتقال دولت اعلام کرده است بذل و بخشش‌های دولت در روزهای پایانی قابل تأمل است.

خبرگزاری فارس: هبه غیرقانونی نمایشگاه بین‌المللی به صدا و سیما/ بذل و بخشش تامل برانگیز

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس واگذاری اراضی و همچنین مستغلات و املاک دولت برای رد دیون در برخی موارد و یا تخصیص ردیف درآمدی در بودجه سالیانه از جمله مواردی بود که در دولت نهم و دهم بسیار بر سر زبان‌ها افتاد و حاشیه‌های فراوانی را هم ساخت.

شاید بتوان گفت یکی از پر حاشیه‌ترین و جنجالی‌ترین واگذاری در بین مواردی که گفته شد مربوط به واگذاری نمایشگاه بین‌المللی تهران باشد. محلی که زمین آن اوقاف و متعلق به آستان قدس رضوی است و از طرف دیگر برای واگذاری آن در ابتدای دولت دهم اتفاقات مختلفی افتاده است.

به گزارش فارس واگذاری نمایشگاه بین‌المللی تهران در گروه یک لیست واگذاری‌ها قرار داشت و براساس اقداماتی که سازمان خصوصی‌سازی انجام داده بود در ابتدای دولت دهم نمایشگاه بین‌المللی تهران به ساتا یعنی سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح واگذار شد به نحوی که مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره ساتا در آن زمان در دفتر مدیریت نمایشگاه بین المللی مستقر شد و از نظر همگان کار تمام شده به نظر می‌رسید چرا که اقدامی قانونی و با رعایت مواردی که سازمان خصوصی‌سازی تعیین کرده بود انجام شد.

اما با توجه به اینکه در این زمین ارزشمند دو شرکت زیر مجموعه وزارت صنعت یعنی شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین‌المللی و سازمان توسعه تجارت قرار دارد، به عقیده مدیران هر دو شرکت امور جداسازی ساختمان‌ها به طور کامل انجام نشده است و نمی‌توان گفت که چه بخشی از این اراضی مربوط به سازمان توسعه تجارت و چه بخشی مربوط به نمایشگاه بین‌المللی تهران است.

در آن زمان که واگذاری صورت گرفت اختلاف نظر زیادی بین بابک افقهی رئیس وقت سازمان توسعه تجارت و همچنین عباس قلی‌زاده رئیس وقت شرکت سهامی نمایشگاه بین‌المللی تهران وجود داشت و از طرف دیگر طرف سوم یعنی سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح  نیز وارد کار شده بود اما در اقدامی غیرمنتظره واگذاری نمایشگاه بین‌المللی به دستور محمود احمدی‌نژاد لغو و در همان روز مدیرعامل شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین‌المللی نیز از سمت خود برکنار و کاظم اکبرپور که پیش‌تر معاون این شرکت بود مدیرعامل نمایشگاه شد، شاید یکی از افتخارات اکبرپور این باشد که در زمان مدیریت او هیچ بخشی از نمایشگاه بین‌المللی جدا نشده چرا که پیش‌تر و در دوره مدیریت مدیران پیشین بخش‌هایی از نمایشگاه به بهانه‌های مختلف به سالن اجلاس سران و یا صدا و سیما داده شده بود.

البته در این میان نباید از نقش پررنگ بخش خصوصی در ایجاد جنجال و قیمت‌گذاری برای نمایشگاه بین‌المللی تهران نیز غافل شد چرا که در ان زمان روسای دو اتاق ایران و تهران نیز به میان میدان آمدند اعلام کردند که نمایشگاه باید به بخش خصوصی واگذار شود، کلیه امور مربوط به آن نیز باید با مدیریت بخش خصوصی باشد و حتی نهاوندیان با ابتکاری اعلام کرده بود که مدیریت نمایشگاه باید به صورت پیمانی و با همکاری بخش خصوصی باشد و کار تا آنجا رسیده بود که کهنه‌ تاجر خشکبار جهان یعنی اسدالله عسگراولادی نیز اعلام کرده بود که می‌تواند چک خرید نمایشگاه بین‌المللی را امضا کرده و نمایشگاه را تحویل بگیرد.

با جنجال‌های بوجود آمده در نهایت کار به آنجا رسید که با لغو واگذاری با دستور محمود احمدی‌نژادق قضیه فیصله پیدا کرد و سر و صدای واگذاری نمایشگاه فروکش کرد، تا اینکه هفته گذشته کاظم اکبرپور مدیرعامل شرکت نمایشگاه بین‌المللی تهران در گفت‌وگو با فارس اعلام کرد نمایشگاه بین‌المللی تهران امسال واگذار می‌شود. او تأکید کرده بود که در حال حاضر نمایشگاه بین‌المللی در گروه دوم لیست واگذاری‌ها قرار دارد یعنی 20 درصد آن در اختیار دولت و 80 درصد آن واگذار می‌شود،

 

 اما پس از آن محمدرضا رحیمی روز چهارشنبه گذشته در حاشیه جلسه هیئت دولت در اقدامی عجیب اعلام کرد نمایشگاه بین‌المللی را به صدا و سیما واگذار می‌کند و در این میان بسیاری از کارشناسان این موضوع را به برنامه‌های اخیر صدا و سیما در تقدیر از رئیس جمهور ربط دادند.

به عقیده برخی کارشناسان نیز این اقدام محمدرضا رحیمی اقدامی غیرقانونی و برخلاف اصل 44 است، چرا که واگذاری باید با شرایط سازمان خصوصی‌سازی صورت گیرد و اینگونه نیست که معاون اول رئیس جمهور به یکباره درخصوص واگذاری یک شرکت و اراضی آن بتواند تصمیم‌گیری کند.

گمانه‌زنی‌ها در همین حد ادامه داشت که اکبر ترکان نماینده رئیس جمهور منتخب در امور انتقال دولت نسبت به آنچه واگذاری شبهه‌دار امکانات دولتی در روزهای پایانی دولت دهم از جمله واگذاری اراضی نمایشگاه بین‌المللی تهران به صدا و سیما بود انتقاد کرد.

او گفت: ممکن است اینگونه تصور شود که چون صدا و سیما در مراسمی از رئیس جمهور تقدیر کرده است او هم متقابلا با واگذاری اراضی ارزشمند نمایشگاه بین‌المللی قصد جبران داشته است و اگر دولت واقعا چنین قصدی داشت می‌توانست در 8 سال گذشته با طی مراحل قانونی چنین کاری را انجام دهد.

نماینده ویژه رئیس جمهور منتخب در امور انتقالی دولت همچنین به فارس گفته است:زمین نمایشگاه بین‌المللی با ارزش است و از وقتی که بحث واگذاری‌اش مطرح شده خیلی‌ها برایش نقشه کشیده‌اند و همچنین اعلام کرده است براساس قانون خصوصی‌سازی باید نمایشگاه واگذار شده اما کاربری آن نباید تغییر کند و حتی سکوت وزیر صنعت نیز در قبال این اقدام عجیب است.

ترکان همچنین به فارس گفت: بذل و بخشش‌های دولت در روزهای پایانی قابل تأمل است.

 

در این میان مدیرعامل نمایشگاه بین المللی در این رابطه حاضر به اظهار نظر نشده و تلاش خبرنگار فارس برای گفت و گو با وی بی نتیجه بوده است، احمدوند رئیس سازمان خصوصی سازی نیز در پاسخ به خبرنگار فارس که از چند و چون واگذاری نمایشگاه بین‌المللی پرسید، پاسخ به این سوال را به فردا موکول کرد.

به گزارش فارس به نظر می‌رسد براساس قانون اصل 44 و همچنین مقررات و شرایط سازمان خصوصی‌سازی هر گونه واگذاری و انتقال املاک باید بر اساس قوانین این سازمان باشد، لذا هبه یک شرکت با اراضی ارزشمند در اقدامی ارزشمند از سوی معاون اول رئیس جمهور نه تنها غیرقانونی است بلکه بسیاری از توجهات را در روزهای پایانی دولت دهم به این موضوع جلب کرده است.

گزارش از رضا کیمیایی

اظهارات سخیف آقای دکتر الهام

آقای الهام!از شما بعید بود!

اظهارات سخیف آقای دکتر الهام در گردهمایی سوم تیر که به منظور تجلیل از خدمات رئیس جمهور برپا شده بود، با حیرت آمیخته به تأسف در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی کشور روبرو شد و برخی از حاضران در جلسه یاد شده نیز که اظهارات وی را دور از انتظار تلقی می‌کردند از اینکه دکتر الهام با این سخنان سخیف، شخصیت و سابقه اسلامی- انقلابی خود را تخریب کرده است، ابراز تأسف می‌کردند.

سخنگوی دولت در بخشی از اظهارات غلوآمیز خود در تجلیل از آقای دکتر احمدی‌نژاد گفت؛ «احمدی‌نژاد توانست در جامعه جهانی مهدویت را معرفی کند» و در ادامه گفت «متأسفانه برخی‌ها توجه به دولت امام زمان(عج) را خرافه تعبیر کردند و تمام تلاش احمدی‌نژاد در مسیر استقرار حکومت علوی را تنها به یک بشقاب خالی محدود کردند و افزود؛ «انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدی‌نژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود». درباره این اظهارات سخیف و غلو‌آمیز گفتنی است؛

الف: سخنگوی دولت در حالی از تلاش آقای رئیس جمهور برای استقرار اسلام ناب سخن می‌گوید که آقای مشایی- یعنی کسی که آقای احمدی‌نژاد ایشان را، نسخه دیگری از شخصیت سیاسی و عقیدتی خود می‌داند- به صراحت تأکید دارد که «دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده است(!) معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه، اسلام هست اما دوره‌اش به پایان رسیده است. اکنون دوره اسب‌سواری تمام شده،‌ اما اسب هست و سوارش هم هست... روند تحولات بشر این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد.»! حالا باید از آقای دکتر الهام پرسید: آیا به عقیده جنابعالی قرار است حضرت صاحب‌الزمان(عج) - نستجیربالله- برای مقابله با اسلام بیایند؟! و اگر چنین نیست- که نیست- و حضرتش برای تشکیل حکومت عدل جهانی براساس اسلام ناب محمدی(ص) ظهور می‌فرمایند، کسانی که دوران اسلام‌گرایی را تمام شده می‌دانند چه نسبتی با حضرت خواهند داشت که به قول شما قرار است با ظهور حضرت، رجعت کنند؟! ادعای جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» و دهها نمونه پلشت دیگر از این دست پیشکش!

ب: دکتر الهام می‌گوید؛ «برخی‌ها توجه به دولت امام زمان(عج) را خرافه تعبیر کردند و تمام تلاش احمدی‌نژاد در مسیر استقرار حکومت علوی را تنها به یک بشقاب خالی محدود کردند»! و توضیح نمی‌دهد که اولاً؛ چه کسانی توجه به دولت امام زمان(عج) را خرافه تعبیر کرده‌اند؟! مگر نه این که انقلاب اسلامی در بستر اعتقاد به استقرار حکومت علوی برپا شده و مردم این مرز و بوم، از جمله رزمندگان اسلام، همه هستی خود را بر سر این اعتقاد مقدس به میدان آورده و در این راه خون داده و سختی کشیده و خون دل‌ها خورده‌اند. بنابراین باید پرسید کسانی که دوران اسلام‌گرایی را تمام شده می‌دانند! و کسانی که چشم و گوش بسته از آنها حمایت و تقدیر می‌کنند، به مقابله با استقرار حکومت علوی برخاسته‌اند یا توده‌های عظیم مردمی که بارها نشان داده‌اند جان و دل در گرو حضرتش دارند؟!

ثانیاً: ظاهراً سخنگوی محترم دولت فراموش کرده که اعتراض‌ها به ادعای «هاله نور» بود که آقایان ابتدا بر آن تأکید کردند ولی هنگامی که با اعتراض روبرو شدند، آن را تکذیب کردند و نهایتاً وقتی نوار صوتی کسی که چنین ادعای سخیفی را مطرح کرده بود، منتشر شد، ترجیح دادند درباره آن سکوت کنند و معلوم نیست سخنگوی دولت را چه می‌شود که از اعتراض به یک ادعای سخیف و بی‌پایه با عنوان «بی‌توجهی به استقرار حکومت علوی»! یاد می‌کند؟!

ج: سخنگوی دولت گلایه می‌کند که چرا بعضی‌ها «تلاش احمدی‌نژاد در مسیر استقرار حکومت علوی را تنها به یک بشقاب خالی محدود کرده‌اند»! و گفتنی است تاکنون تصور می‌شد ماجرای بشقاب خالی فقط یک شایعه است و این که می‌گویند حلقه انحرافی این بشقاب خالی را برای حضرت صاحب‌الزمان(عج) روی میز می‌گذارد، تهمتی است که به آنها می‌زنند ولی حالا جناب الهام می‌فرمایند؛ تلاش احمدی‌نژاد برای استقرار حکومت علوی تنها به یک بشقاب خالی محدود نمی‌شود؟! آیا این سخن را باید به حساب سهواللسان آقای الهام گذاشت یا اعتراف به این که «بشقاب خالی» شایعه نیست، بلکه به قول ایشان تلاش آقایان برای استقرار حکومت اسلامی را نبایستی فقط به این «بشقاب خالی» محدود کرد!

د: آقای دکتر الهام در تعریف و تمجید از آقای احمدی‌نژاد چنان اغراق می‌کند که گویی انقلاب اسلامی و گسترش دامنه اسلام همه و همه مدیون ایشان است!

در آخرین ساعات دیروز باخبر و خوشحال شدیم که آقای دکتر الهام اظهارات خود را تصحیح کرده است ولی خبر که آمد، متاسفانه خوشحال‌کننده نبود. کاش آقای الهام با سابقه دیانتی که از ایشان داریم به جای توجیه آنچه گفته‌اند، در یک کلمه از اشتباه خود پوزش بخواهند.

توضیح دفتر الهام درباره ماجرای رجعت احمدی‎نژاد

دفتر سخنگوی دولت در اطلاعیه ای درباره انعکاس تحریف شده خبر سخنان دکتر غلامحسین الهام در همایش تجلیل از گفتمان سوم تیر، توضیحاتی را منتشر و از تحریف معنایی این سخنان و قضاوتهای عجولانه برخی افراد و رسانه ها درباره آن ابراز تاسف کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، دراین اطلاعیه آمده است: برخی رسانه ها بدون توجه دقیق به معنا و محتوای سخنان دکتر الهام، با ذهنیت قبلی نسبت به کلمه «رجعت» و قرینه سازی برای آن در زمینه مهدویت، نسبت به تحریف معنایی این سخنان اقدام کرده اند در حالیکه منظور و مراد دکتر الهام از کلمه رجعت آقای دکتراحمدی نژاد و آرزوی بازگشت وی در آینده نزدیک به عرصه سیاسی و اداره دولت باز می گردد از این رو کلمه"رجعتی دیگر" از سوی سخنگوی دولت به کار رفته است.

دکتر الهام با تاکید بر اینکه احمدی نژاد در تبعیت از نایب امام زمان حضرت آیت الله خامنه ای سنگ وفاداری بتمامه گذاشت، با قرائت فرازهایی از زیارت جامعه کبیره، به تطبیق دیدگاه های اعتقادی احمدی نژاد در مورد امام(علیه السلام) با شاخصه های مذکور در زیارت جامعه کبیره پرداخته و آرزو کرده است با اتصال انقلاب اسلامی ایران به انقلاب مهدوی(عج)، دکتر احمدی نژاد در کنار رهبر فرزانه انقلاب در آن دولت کریمه خدمت کنند.


تناقضی که در تحریف منتشرشده مستتر است؛ "آرزوی رجعت برای دکتر احمدی نژاد" در حالی است که وی زنده می باشد و چنین پنداری از رجعت خلاف اصول و مبانی اعتقادی است و قطعا مراد گوینده نیز چنین نبوده است.

بدیهی و مبرهن است که در نگاه و اعتقادات شیعه تعیین زمان ظهور برای امام عصر علیه السلام باطل است لذا نه می توان زمانی را برای آن و نه همراهان ایشان را تعیین کرد. لکن از آموزه های موکد دینی است که شیعیان باید پیوسته فرج و ظهور را نزدیک دانسته و برای همراهی با آن موعود منتظر خود را آماده کنند چنانکه در دعای عهد وارد شده است حتی اگر مرگ بین آنها و زمان ظهور فاصله انداخت خدای متعال ایشان را برای خدمت در رکاب حضرت ولی عصر به دنیا بازگرداند و چنین است که آرزو و دعای رجعت برای بندگان مومن و صالحی که از دنیا رفته اند ، صحت داشته و به کار می رود، آنگونه که هر روز آرزو می کنیم: اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری ، مُؤْتَزِراً کَفَنى ، شاهِراً‌ سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی.

جهت اطلاع

* شرکت خدمات ماهواره‌ای "اینتل ست" تصمیم گرفته است برنامه‌های شبکه‌های وابسته به جمهوری اسلامی را از 10 تیر ماه قطع کند. شبکه خبری پرس تی وی، شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی ایران، روز چهارشنبه، پنجم تیرماه اعلام کرد که شرکت خدمات ماهواره‌ای "اینتل ست"، که مقر آن در لوکزامبورگ است، با ارسال نامه‌ای به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد تصمیم به قطع برنامه‌های شبکه‌های ایرانی گرفته است. شبکه خبری پرس تی وی و شبکه اسپانیایی زبان هیسپان تی وی از جمله شبکه‌هایی هستند که پخش برنامه هایشان از دوشنبه هفته آینده، 10 تیرماه، قطع می‌شود. این اقدام نشان دهنده تأثیر رسانه‌های اروپائی زبان ایرانی بر افکار عمومی غرب است.
* وزارت امور خارجه آمریکا گزارشهای رسانه‌های ایران مبنی بر احتمال آغاز پروازهای مستقیم میان دو کشور را بی‌اساس خواند. صدای آمریکا گفت: گزارشهایی با این مضمون در چند روز گذشته در رسانه‌های ایران منتشر شده و از فردی نام برده شد که خود را نماینده یک شرکت آمریکایی برای تحقق این امر معرفی کرده است. اما با پیگیری بخش فارسی صدای آمریکا، وزارت امور خارجه آمریکا گفت گزارشها مبنی بر گفته‌های فرد مدعی، تخیلی است. شرکتی که فرد ایرانی خود را نماینده آن معرفی کرده است، دفتر حقوقی وینابل است که ادعای نمایندگی آن فرد را تکذیب کرد. شرکت هواپیمائی دلتا نیز، که آن فرد به عنوان شرکت آمریکایی مورد نظر از آن نام برده بود، گزارشها را بی‌اساس خوانده و در بیانیه‌ای گفته است تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران مانع از پرواز هواپیماهای آمریکایی به ایران، و یا انعقاد قرارداد با همتایان ایرانی می‌شود. همین گزارش می‌افزاید بر مبنای این گزارشها بود که علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به سؤال یک خبرنگار از احتمال برقراری پرواز مستقیم بین دو کشور استقبال کرده بود.

زشته پیوند دولت با ملت

نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در بیشتر کشورها ورود به عرصه رقابت انتخاباتی را با شعار و کلیدواژه هایی آغاز می کنند که قادر باشد نظر رأی دهندگان را به خود جلب کند. این شعارها و کلیدواژه ها هم باید از لحاظ ظاهری زیبا باشند و هم از لحاظ مفهومی حاوی پیام بلند و عمیق. این شعارها و کلیدواه ها رشته قوی پیوند نامزدی که رئیس جمهور می شود با مردم است و پس از انتخاب شدن به ترسیم کننده خط مشی دولت جدید و هویت آن تبدیل می شود و مردم، دولت جدید را با آن شعار و کلیدواژه ها می شناسند. پس از آن است که مردم انتظار دارند در هر رفتار دولت آن نشان دیده شود و در نهایت هم مردم دولت ها را با همین شعارها و کلیدواژه ها که نقش شاخص را هم پیدا می کنند، می سنجند و ارزیابی می کنند. دوم خردادی ها کارشان را باشعار «توسعه سیاسی» آغاز کردند و برنامه های شان را با همین شعار و نشان پیش بردند و دولت شان را نیز با آن در تاریخ ثبت کردند. احمدی نژاد نیز شعار «عدالت» را برای دولتش برگزید و در برنامه هایش تلاش داشت تا «عدالت» برجسته و فراگیر دیده شود. حتی پیش از این دو دولت، دولت آقای هاشمی که معروف به دولت سازندگی شد، نشان «توسعه اقتصادی» را برای خود برگزید و بیشتر برنامه ها و اقداماتش نیز از جنس همین شعار بود. مطالعه عملکرد دولت ها و شعارهای شان نشان می دهد که آنها در چه بخش هایی موفق بوده اند و در چه بخش هایی ناموفق. کامیابی و ناکامی دولت ها در این باره به دو عامل بستگی داشته است:
1- تشخیص درست و شعار نادرست؛ رئیس جمهور و یا همان رئیس دولت، پیش از ورود به عرصه رقابت دریافته بود که اقدامات دولت حاکم و یا تفکراتش مردم را راضی و نظر آنها را تأمین نمی کند و به تغییر مناسب نیاز دارد، اما در جایگزین کردن، خوب عمل نکرده و با اینکه نظر مردم را جلب کردند، اما چون شعار و تفکر جایگزین درست نبود در عمل به نتایج خوبی منجر نشد. دولت دوم خرداد مصداق این مورد است.
2- تشخیص و شعار درست و اجرای نادرست؛ تشخیص و شعار درست هم همیشه به نتیجه نمی رسد، زیرا هر دو، در مرحله نظر است و در بوته امتحان قرار نگرفته اند و پس از ورود به عرصه عمل تعیین کننده می شوند. هرگاه دولت بتواند شئونات و الزامات آن را در عرصه های مختلف اجرایی رعایت کند، موفق است در غیر این صورت ناکام می شود.

دولت اول احمدی نژاد و حدود دو سال از دولت دوم وی تا حدی توانست این رابطه را حفظ کند و دولتش موفق شناخته شود، اما در دو سال آخر به دلایلی نتوانست آن مسیر را ادامه دهد و دچار چالش با شعار اصلی خودش شد.
آقای روحانی هم مانند هر یک از نامزدهای پیشین انتخابات و آنهایی که با وی در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری رقابت کردند، شعاری برگزید. شعار وی «اعتدال» بود و در مراحل مختلف تبلیغات انتخاباتی بر آن تأکید می کرد و حتی پایه سخنانش در مباحث داخلی و خارجی که در همایش «افق رسانه» ایراد کرد نیز مفهوم توسعه یافته «اعتدال» بود. شعار «اعتدال» وی در نزد افراد و گروه های مختلف جا باز کرده و با استقبال مواجه شده است. تجربه دولت های گذشته و نقاط ضعف و قوت آنها در چگونگی حفظ و به کارگیری شعار انتخابات شان نیز در اختیار اوست. آقای روحانی با مطالعه دقیق و عمیق این تجربه گرانبها می تواند به حقیقت و نسخه ای دست پیدا کند که بالندگی روزافزون این شعار در تمامی برنامه های دولتش مشاهده و عامل موثر و قدرتمندی برای تقویت دولت و حفظ حمایت مردمی برای کابینه شود. کم رنگ شدن شعار برگزیده دولت در برنامه ها و رفتار موجب تضعیف رابطه مردم و دولت می شود و چون تکرار بدون نکته نو و با یک لحن و بیان ثابت نیز ملال آور است باید قالب های عرضه «اعتدال» نوبه نو شود تا دولت رشته ارتباطش با مردم را از دست ندهد. ان شاء الله

 

  رضا گرمابدری

القطیف دو شهید خود را در میان شعارهای «مرگ بر آل‌سعود» تشییع کرد

اهالی القطیف روز گذشته دو شهید خود را با سر دادن شعارهایی علیه حکومت آل‌سعود در عربستان و درخواست کناره‌گیری این خاندان از قدرت به خاک سپردند.

خبرگزاری فارس: القطیف دو شهید خود را در میان شعارهای «مرگ بر آل‌سعود» تشییع کرد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در عربستان، بعد از ظهر روز گذشته چهارشنبه ده‌ها هزار نفر از اهالی منطقه «القطیف»‌، در شرق عربستان سعودی شهید «علی المحروس» و شهید «مرسی آل ربح» را در میان شعارهای ضد حکومتی علیه آل سعود به خاک سپرد.

تشییع پیکر این دو شهید عربستانی که به تظاهراتی علیه رژیم سعودی تبدیل شد، از مسجد «الإمام المهدی» در منطقه «الخویلدیه» آغاز شد و پس از گذر از منطقه «التوبی» در قبرستان «الخباقه» این منطقه پایان یافت و اهالی این منطقه شهید «علی المحروس» را در این مقبره به خاک سپردند.

اما اهالی منطقه «العوامیه» از توابع القطیف نیز ضمن شرکت در مراسم خاکسپاری شهید «مرسی آل ربح» در قبرستان این منطقه، مراسم خاکسپاری این شهید را به راهپیمایی علیه رژیم سعودی تبدیل کردند.

منابع حقوقی شرکت کننده در این مراسم تشییع در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس تاکید کردند: شرکت کنندگان در مراسم تشییع و خاکسپاری تصاویر شهدای منطقه القطیف و همچنین تصویر «آیت الله شیخ نمر باقر النمر»، روحانی برجسته عربستانی را در دست داشتند که نیروهای امنیتی سعودی سال گذشته وی را پس از هدف قرار دادن از ناحیه ران بازداشت کردند.

این منابع حقوقی عربستانی در ادامه توضیح دادند که شرکت‌ کنندگان در هر دو مراسم تشییع و خاکسپاری شعار «مرگ بر آل سعود» را سر داده و از مسئولان سعودی خواستار آزادی فوری آیت الله نمر شدند.

آنان در ادامه افزودند: تشییع کنندگان عربستانی همچنین با اعلام همبستگی با مردم بحرین و انقلاب آنها علیه رژیم آل خلیفه شعار «مرگ بر حمد» و «مرگ بر آل خلیفه» و «قضیه مردم عربستان و بحرین یکی است» را سر دادند.

در همین ارتباط «شیخ عباس السعید»، روحانی شیعی عربستانی در سخنانی ضمن درخواست از مردم عربستان جهت پاسداری از خون شهدای خویش، تعامل امنیتی حکومت سعودی با مردم این کشور که تنها خواهان حقوق بر حق و مشروع خویش هستند، را محکوم کرد.

شیخ السعید در سخنرانی خود از حکومت سعودی خواست در قضیه اعتراض‌های مردمی به جای تعامل سرکوبگرانه با مردم و روی آوردن به راه حل‌های امنیتی، زبان عقل و منطق و شنیدن به خواسته‌های مردمی را پیش بگیرند .

عقربه‌های مقاومت شتاب گرفته‌اند


ضربه سنگین ارتش لبنان به تکفیری‌های وابسته به قطر و رژیم صهیونیستی در شهر «صیدا» و از هم پاشیده شدن گروهی جنایتکار که حدود دو سال برای آنان سرمایه‌گذاری شده بود، یک موفقیت بزرگ میدانی برای مردم منطقه به حساب می‌آید و متقابلا یک شکست جدید میدانی برای تروریزم غربی-عربی محسوب می‌شود و می‌تواند پیامدهای جدی بر جای بگذارد کمااینکه دردناک بودن این شکست، جبهه تروریزم را واداشت که دست به اقدام دیوانه‌واری در مصر بزند. قتل فجیع عالم برجسته شیعی «حسن شهاته» و سه تن از برادرانش و یکی از شیعیان دیگر در روستای «زاویه ابومسلم» در 15 کیلومتری قاهره در روز میلاد حضرت بقیهًْ‌الله الاعظم- عجل‌الله‌تعالی فرجه- بدون تردید در واکنش به این شکست صورت گرفته است.
صیدا طی دو سال اخیر یکی از نقاط تحریک غربی-عربی علیه مقاومت به حساب آمده است اما واقعیت این است که مردم سنی صیدا به دلیل وجود علمای برجسته و واقع‌بینی نظیر شیخ قبلان و شیخ ماهر حمود امام‌جمعه مسجدقدس صیدا، همواره رابطه مناسبی با مقاومت و شیعیان داشته‌اند بگونه‌ای که در جریان جنگ 33 روزه تعداد زیادی از آوارگان شهر شیعه‌نشین «صور» را برادرانه در میان خود جای دادند و در جریان این جنگ کاروانهای انسانی و تسلیحاتی حزب‌الله بدون مانع از این مناطق عبور کرده‌اند. از سوی دیگر مردم صیدا در مقایسه با سنی‌های دیگر، از جمله مردم «طرابلس» روشنتر دیده شده‌اند. براین اساس می‌توان گفت آنچه طی دو سال اخیر توسط یک گروه کوچک در این شهر مهم لبنان انجام شده تناسبی با بافت‌اجتماعی و فرهنگی آن ندارد.
صیدا بعنوان زادگاه «رفیق حریری»- نخست‌وزیر قدرتمند لبنان که در بهمن‌ماه سال 1383 در بیروت ترور شد- و محل زندگی خاندان حریری یک پایگاه برای جریان سنی المستقبل به حساب آمده ولی از آنجا که به جز «سعد»، بقیه اعضای خانواده حریری به میانه‌روی شهرت دارند، نفوذ این خانواده و حزب‌المستقبل به خودی خود نمی‌تواند زمینه‌ساز اصلی نزاع مذهبی در این شهر باشد. کمااینکه استراتژی المستقبل هم در ایجاد درگیری در مناطق سنی‌نشین بویژه شهر صیدا که برای اهل‌سنت و بخصوص خانواده حریری الهام‌بخش به حساب آمده، نبوده است. گفتنی است که صیدا در میانه دو منطقه شیعی‌نشین صور در جنوب و بیروت در شمال قرار دارد و درگیری در صیدا قاعدتا به پراکنده شدن اهل سنت این شهر و ضربه خوردن شهری که سمبل اهل سنت لبنان محسوب شده، می‌باشد. هر کس از بیروت به صور برود موقعیت بسیار ممتاز عمرانی و اقتصادی صیدا را تصدیق می‌کند.
از حدود دو سال پیش وضعیت آرام صیدا دگرگون شد. یک گروه تحت امر افرادی که درس ناخوانده صاحب فتوا معرفی می‌شدند! به مرور بر این شهر مسلط گردیدند و نام یکی از این افراد در رسانه‌های مجازی به سرعت بعنوان رهبر روحانی صیدا مطرح گردید؛ «احمد اسیر»! وی پیش از تحولات اخیر سوریه یک دکان ساده عطاری در صیدا داشته و در زمستان 1390 چند هفته به قطر رفته و پس از بازگشت به صیدا، لباس روحانیت پوشیده و مدعی دفاع از اهل‌سنت در برابر شیعیان شده است! از این پس وی گروهی از جوانان را دور خود جمع کرده و به آموزش نظامی آنان پرداخته و یک سازمان شبه نظامی را راه‌اندازی کرده است. وی در این مدت سخنرانی‌های آتشینی علیه سیدحسن نصراله، جبهه مقاومت، شیعیان و ایران ایراد کرده و هر از گاهی به همراه گروهی از اعضای همین سازمان شبه نظامی خود به پایتخت لبنان آمده و در سخنرانی‌هایی که در میدان اصلی بیروت ارائه کرده، با اهانت سخیف علیه سیدحسن نصراله و جامعه شیعه لبنان سعی کرده شیعیان را وادار به ورود به صحنه نماید که البته موفق نشده است. با توجه به رابطه قدیمی سازمان اطلاعات قطر با سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و پروژه‌های مشترکی که بین این دو رژیم به اجرا گذاشته شده، کمتر تحلیل‌گری در مشترک بودن پروژه صیدا بین اسرائیل و قطر تردید دارد.
رژیم صهیونیستی همواره در صدد بوده تا راههای اصلی ارتباطی لبنان را برای حزب‌الله ناامن نماید و بخصوص روی جاده شمال جنوب که از لاذقیه در شمال سوریه شروع شده و پس از عبور از طرطوس، طرابلس، بیروت و صیدا به صور در جنوب لبنان می‌رسد، حساسیت زیادی داشته است. اسرائیل این مسیر را مسیر انسانی و تسلیحاتی برای حزب‌الله می‌شناسد و برای قطع آن برنامه‌ریزی کرده است. پرواضح است که چنین کاری بطور مستقیم از توان رژیم تل‌آویو خارج است و بدون ایجاد یک ساز و کار داخلی و محوریت یک کشور عربی امکانپذیر نمی‌باشد. می‌توان گفت آنچه طی حدود یک سال اخیر در صیدا اتفاق افتاده و یک محیط امن اقتصادی را به یک محیط پرتلاطم امنیتی تبدیل کرده،‌مثلثی است که اضلاع آن را پول و تسلیحات قطر،‌اطلاعات و مدیریت رژیم صهیونیستی و نیروی میدانی که علی‌الظاهر لبنانی هستند، تشکیل می‌دهند. باید گفت برخلاف تصور اولیه،‌این جریان از پشتوانه قوی داخلی در لبنان برخوردار نیست و حتی جریان المستقبل هم علناً از آن حمایت نمی‌کند و از این رو دیدیم در ایامی که ارتش با این جریان درگیر شد شخصیت‌های المستقبل از جمله فؤاد سینیوره هم درنهایت از ارتش حمایت کردند.
گروه تکفیری تحت امر «احمدالاسیر» طی حدود یک سال گذشته عملاً بر صیدا مسلط شده بودند و علیرغم شرارت‌هایی که انجام می‌دادند، با مانعی مواجه نبودند نه ارتش و نه حزب‌الله لبنان که بیش از همه در معرض دشمنی این گروه قرار می‌گرفت، به کار آنها کاری نداشت. بعد از عملیات موفق ارتش سوریه در منطقه کوچک ولی استراتژیک القصیر که استان حساس حمص را به تندروهای وهابی در طرابلس لبنان وصل می‌کرد، بخش عمده‌ای از این تروریست‌ها به دو منطقه طرابلس و صیدا هجوم آورده و در صدد برآمدند تا با توسعه درگیری در لبنان انتقام شکست در القصیر را بگیرند. آنان ابتدا از طرابلس شروع کردند. درگیری علیه مناطقی از استان هرمل که اکثریت آنان را «علوی‌ها» تشکیل می‌دادند، قبل از شکست نهایی در القصیر آغاز گردید و پس از آنکه این درگیری توسط ارتش مهار شد، تروریست‌ها تحرک خود را در صیدا شروع کردند که البته این اشتباه استراتژیک آنان بود چرا که برخلاف القصیر و طرابلس،‌صیدا در میانه دو قطعه شیعه‌نشین قرار داشت. تروریست‌های تحت امر احمد اسیر کار خود را با حمله به ارتش در روز جمعه گذشته شروع کردند. آنان با حمله به یگانهای ارتش، 22 نفر را به شهادت رساندند که این تعداد در تاریخ ارتش لبنان بسیار کم سابقه بود. ارتش متقابلا در مقابل این جریان قرار گرفت و پس از آن که حدود 32 نفر از آنان را به هلاکت رسانده و حدود 100 نفر دیگر از آنها را مجروح نمود، شهر از وجود تروریست‌ها پاکسازی گردید. حمله به ارتش، یک خطای بزرگ راهبردی برای مثلث اسرائیل، قطر و تکفیری‌ها به حساب می‌آید چرا که برخلاف سایر کشورهای عربی، در لبنان اصولا ارتش در دفاع از یک مذهب و علیه مذهب دیگر عملیات نمی‌کند و نوعا بیطرف می‌ماند و در نهایت در زمانی که راه‌حل‌های سیاسی به بن‌بست می‌رسد، فرماندهی ارتش به عنوان یک گزینه وارد صحنه سیاسی می‌شود، و اختلافات را به نفع آرامش و ثبات راهبری می‌نماید. همین الان ریاست جمهوری ژنرال «میشل سلیمان» فرمانده سابق ارتش، محصول عدم توافق در فضای سیاسی است. در اجلاس دوحه- اردیبهشت 87- خود سران گروه‌ها وقتی نتوانستند روی یکی از کاندیداهای خود به توافق برسند، به ریاست جمهوری فرمانده کل وقت ارتش تن دادند.
در لبنان حمله به ارتش توسط هیچ گروهی حمایت نمی‌شود و از این رو دفاع ارتش لبنان وقتی مورد حمله قرار گرفت، از مشروعیت بالایی برخوردار شد و همه لبنان به طور یکپارچه از پاکسازی استان صیدا به دست ارتش حمایت کردند و ارتش با بهره‌گیری از این مشروعیت بالا، در سه روز توانست کاملا بر صیدا مسلط گردد. با شکست تروریست‌ها و مثلث اسرائیل، قطر، تکفیری‌ها در صیدا، در واقع این پدیده در لبنان شکست خورده و حالا دیگر تهدید کردن شیعیان و حزب‌الله به اینکه اگر دست از حمایت دولت سوریه برندارید، زمین لبنان را زیر پای شما به لرزه درمی‌آوریم، بی نتیجه است.
تروریزم در سوریه نیز در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته و تقریبا در همه جا در محاصره ارتش و نیروهای جوان «دفاع وطنی» قرار دارد. امروز پایتخت تا حد زیادی از تیررس تروریست‌ها خارج شده است. عملیات روزهای اخیر ارتش در جنوب شرق و شمال غرب دمشق، مرکز حکومت را ایمن کرد و عملیات اخیر ارتش در «تلکلخ»- منطقه‌ای که طرطوس را به حمص و هرمل و طرابلس وصل می‌کند- استان حساس حمص- که مرزهای اردن و عراق را به مرزهای لبنان پیوند می‌دهد- را از تعرض احتمالی تروریست‌ها دور کرد و دست ارتش را در عملیات پاکسازی استان پهناور و حساس «حلب» باز کرد. با عملیات دو ماه اخیر ارتش سوریه، امکان ارسال تسلیحات حساس از مرزهای ترکیه تا حد زیادی از بین رفته است و قطع ارتباط دیرالزور از رقه و نفوذ جدی ارتش سوریه در اطراف شهر حلب، ارتباط تروریست‌ها را در رقه و حلب تا حد زیادی قطع کرده و در صورت آزادسازی کامل حلب، تروریست‌ها باید از همه خاک سوریه بگریزند و این موضوعی است که غرب، رژیم صهیونیستی و رژیم‌های وابسته عربی را به شدت نگران کرده و به دست و پا انداخته است. در این روزها آمریکایی‌ها که از روز اول بحران از هیچ کمکی به تروریست‌ها دریغ نکرده‌اند، در بالاترین سطح دیپلماسی- اظهارات وزیر خارجه- اعلام کردند که روند ارسال تسلیحات را سرعت می‌بخشند و وزیر خارجه عربستان سکوت چند ماه اخیر را شکست و از روند اوضاع سوریه ابراز نگرانی کرد و به ایران و حزب‌الله لبنان هشدار داد اما واقعیت این است که امروز کمک رساندن به تروریست‌های سوریه از هر زمان دیگر سخت‌تر شده است. در عمل امکان ارسال حجم سنگین تسلیحات از مرزهای لبنان، ترکیه، عراق، اردن و رژیم صهیونیستی وجود ندارد و همانطور که محافل آمریکایی پیش‌بینی کرده‌اند، بحران سوریه به کنترل دولت و ارتش این کشور درآمده است.
سعدالله زارعی

ستایش رهبر انقلاب از حبیب‌الله معلمی

در روز انتظار، دعا برای شاعر حماسه‌ها را فراموش نکنیم

برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»

نام حاج حبیب‌الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی می‌اندازد که اینک در بستر بیماری، از ارادتمندان اهل ‌بیت عصمت و طهارت(ع) التماس دعا دارد.

خبرگزاری فارس: برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»/ ستایش رهبر انقلاب از حبیب‌الله معلمی

خبرگزاری فارس- پریسا چیذری: این روزها حبیب الله معلمی، شاعر نوحه‌های صادق آهنگران در 8 سال جنگ تحمیلی به علت بیماری تنفسی و ریوی در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری است.

وی با اولین شعرش (ای شهیدان بخون غلطان خوزستان درود) نام حاج صادق آهنگران را بر سر زبان ها انداخت. آهنگران با خواندن این شعر در اوایل دفاع مقدس در محضر امام خمینی(ره) ،نوحه خوانی و نغمه سرایی را در جبهه‌ها رواج داد. تمام اسامی در شعر، نام شهدای مسجد جزایری و بسیاری از شهدای اهواز بودند که در اوایل جنگ به شهادت رسیده بودند. هیچکس از پشت پرده این نوحه خبر نداشت که سراینده او کیست. از آن روز به بعد هر بار ردیف کردن سجع و قافیه، شوری در دل رزمندگان با نواخوانی حاج صادق به پا می‌کرد.

 

 

نگاهی به زندگینامه حبیب الله معلمی

حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال 1305 شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتب‌خانه گذراند و ادامه‌ آن را تا سیکل قدیم پی‌گرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه‌ شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویق‌های یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به ‌نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.

 

 

معلمی در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصت‌های بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز می‌پرداخت که خاطره نخستین نوحه‌ای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال 1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر می‌گوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم‌ها نوحه می‌خوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.

روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیت‌ها آورده است.

نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سر‌نوحه‌اش این بود:

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود

لاله‌های سرخ پرپر گشته ایران، درود

همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.

من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه می‌کردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه می‌دهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.

معلمی شاعر نام‌آشنای جبهه‌های جنگ است، که سروده‌های وی در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده می‌شود و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان می‌کرد.

 

 

* کشاورزی با قریحه شعری بالا

صادق آهنگران درباره ارتباط خود با ‌آقای معلمی در ایام جنگ می‌گوید: « آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار می‌کرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام می‌داد. گاهی تا صبح با هم می‌نشستیم و شعر و سبک آن را آماده می‌کردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.

خیلی مواقع پیش می‌آمد که نه شعر آقای معلمی می‌آمد و نه سبک من و کار قفل می‌شد. در اینگونه موارد توسلی می‌کردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل می‌شدیم.

به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردان‌ها و تیپ‌ها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا می‌کردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود. از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردان‌ها‌ی‌شان بروم و نوحه بخوانم...»

نوحه های شیوا و حزین صادق آهنگران در ایام محرم و فاطمیه هم از سروده‌های این مرد اهل قلم است.

 

 

حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش می‌گوید: در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه می‌شدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:

«عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله»

از معلمی نوحه‌های به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چه‌ها می‌کند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است.

عمده سروده‌های وی توسط صادق آهنگران، مداح نام ‌آشنای جبهه‌ها اجرا شده است.

بیشتر اشعار معلمی در کتاب « خونین نامه‌ عاشقان حسین » در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید، کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر می‌توان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد. بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است گرچه در غزل و مثنوی نیز طبع‌آزمایی کرده‌ است.

 

ستایش رهبر ایران آیت الله خامنه‌ای از معلمی

پس از جنگ، بارها حبیب الله معلمی مورد ستایش رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت که تقدیر نامه زیر، نمونه‌ای از آنهاست:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر عزیز آقای معلمی

هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان می‌ریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده می‌بخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس می‌گردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایه‌های جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک می‌گویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم می‌دارم و شما را دعا می‌کنم.

برادر شما سید علی خامنه‌ای

 

صادق آهنگران کتابی را که از خاطرات و نوحه‌های وی با قلم علی اکبری نوشته شده است تقدیم به استاد خود حبیب الله معلمی کرده است.

نام حاج حبیب الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی می‌اندازد که اینک در بستر بیماری از ارادتمندان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) التماس دعا دارد. وی از هفته گذشته تاکنون به دلیل کهولت سن و بیماری در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری شده است و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد

آیت‌الله مکارم‌شیرازی‌ :روحانی تسلیم تندروهای ‌‌احزاب نشود

 یکی از مراجع عظام تقلید گفت: ‌تندروها در میان اصلاح‌طلبان و نیز اصولگرایان وجود دارند و در این بین رعایت خط اعتدال ضروری است لذا ‌رئیس جمهور منتخب نباید تسلیم تندروهای ‌ احزاب شود.

خبرگزاری فارس: روحانی تسلیم تندروهای ‌‌احزاب نشود / انتقاد از قطع ارتباط دولت نهم و دهم با مراجع

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی عصر امروز در دیدار هیئت نمایندگی رئیس جمهور منتخب اظهار کرد: حماسه 24 خرداد پایان همه نگرانی‌هایی بود که بسیاری افراد پیش از انتخابات داشتند زیرا دشمنان هجمه‌های خود را آغاز کرده بودند و تحریکات داخلی هم وجود داشت.

وی افزود: همگان برای پیروزی مردم در این انتخابات دعا می‌کردند و من نیز به نوبه خود صبح‌ها پس از اقامه نماز برای این امر دعا می‌کردم.

این مرجع تقلید با بیان اینکه از نظر میزان حضور و شخص منتخب شاید بهتر از این وجود نداشت که خداوند برای ما مقدر کرده است گفت: در این میان با وجود اینکه حوادث زیادی پیش بینی می‌شد اما هیچ مشکلی به وجود نیامد.

وی ادامه داد: شکر این نعمت باید به وسیله عملکرد صحیح صورت بگیرد؛ نکته اساسی در این میان توجه به میزان رای رئیس جمهور منتخب است که کمی بیشتر از 50 درصد است و این مسئله باید در انتخاب اعضای کابینه و استانداران و سایر مدیران لحاظ شود.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به سخنانی که روحانی پس از انتخابات بیان کرده است عنوان داشت: این صحبت‌ها نشان داد روحانی شخصیتی معتدل و هوشیار دارد و در پی جذب همه گروه‌ها یا همان آشتی داخلی است که زمانی سخن از آن ضد ارزش بود؛ امروز شاهد انسجام خوبی در داخل هستیم و ما هم به سهم خود این مسئله را تایید می‌کنیم.

استاد برجسته حوزه علمیه قم اتحاد همه گروه‌ها در داخل را منجر به حل یکی از مشکلات اساسی کشور دانست و تاکید کرد: امیدواریم در ادامه مسیر سایر معضلات جامعه نیز برطرف شوند.

وی بیان داشت: تندروها در میان اصلاح‌طلبان و نیز اصولگرایان وجود دارند و در این بین رعایت خط اعتدال ضروری است و نباید تسلیم تندروهای هیچ یک از احزاب شد.

آیت‌الله مکارم شیرازی خدمات عمرانی دولت‌های نهم و دهم را مورد توجه قرار داد و افزود: با این حال مردم کارنامه خوبی برای این دولت‌ها در نظر نمی‌گیرند و دلیل آن هم قطع ارتباط با رهبری، مراجع تقلید و قوای مقننه و قضائیه است.

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: گفته شده که رئیس دولت می‌خواهد تجربیات خود را به دولت بعدی منتقل کند و به نظر ما اگر می‌خواهد چنین کاری انجام دهد بهتر است همین مسئله یعنی قطع ارتباط و ضررهای آن را به رئیس جمهور بعدی بگوید.

وی با بیان اینکه ملاقات با گروه‌های مختلف نباید مانع از آن شود که رئیس جمهور منتخب از مشورت‌های اساسی غافل باشد گفت: مشورت با دیگران باید در این راستا صورت بگیرد که افراد خوبی برای همکاری در دولت بعدی یافت شوند.

آیت‌الله مکارم شیرازی تورم و گرانی را یکی از مشکلات کنونی دانست و بیان داشت: تعطیلی کارخانه‌ها که مولد تولید هستند در کنار گرانی و سایر معضلات اقتصادی کلاف پیچیده‌ای را به وجود آورده و برای حل این مشکلات نمی‌تواند وعده‌هایی زودهنگام داد.

استاد خارج فقه حوزه علمیه قم افزود: مشکلات اقتصادی ارتباط تنگاتنگی با معضلات فرهنگی دارند و هر یک بر دیگری تاثیرگذارند و در مجموع هر دو اینها بر سیاست اثر می‌گذارند بنابراین باید به همه این مسائل توجه ویژه داشت.

وی با بیان اینکه انتخاب شخصی روحانی به ریاست جمهوری نشان‌دهنده اعتماد دوباره مردم به حوزه‌های علمیه است ابراز کرد: این مسئله موجب خوشحالی است و موفقیت دولت موفقیت مراجع و حوزه‌ها خواهد بود.