| |||||
![]() | |||||
|
خط کردی برای کم شدن فاصله ی نوشتار و گفتار تغییراتی در خط فارسی به وجود آمده است که به طور خلاصه بیان می کنم . البته برای یاد گرفتن کامل خط کردی می توانید به کتاب فرهنگ کردی هه ژار مراجعه کنید.
۱- فتحه: در خط کردی به صورت (ه) نوشته می شود مانند به همه ن به جای بهمن.
۲- ضمه: در خط کردی به صورت (و) نوشته می شود مانند کورد به جای کرد
۳-او در خط کردی به صورت (وو) نوشته می شود.
۴- تشدید : کلمات مشدد به صورت تکرار حرف نوشته می شوند مانند مه ککه به جای مکه
۵- الف در خط کردی در وسط کلمه به صورت ا نوشته می شود ودر آغاز کلمه به صورت ئ نوشته می شود مانند ئه حمه د به جای احمد و بار به جای بار
۶- در خط کردی حروفی چون ث س ص به صورت س نوشته می شوند مانند سه د به جای صد
۷- در خط کردی حروفی چون ز ذ ض ظ به صورت ز نوشته می شوند مانند زوهر به جای ظهر
۸- در خط کردی حروفی چون ت ط به صورت ت نوشته می شوند مانند ته ناب به جای طناب .
لغت کردی | معنای فارسی |
به شان سینگ | قسمت های سینه |
ده نِگ | دنده |
پووس | پوست |
ناو زِگ | بخش های داخلی بدن |
دل | قلب |
ولک ، گورچگ | کلیه |
گه یه | معده گاو و گوسفند |
جه رگ | جگر |
لخه روو | روده |
لخه رووی گه وره | روده بزرگ |
لخه رووی بویچک | روده کوچک |
ناو شان | میان شانه ها |
تیول | پیشانی |
بژانگ | مژه |
گوپ | گونه |
چاو ، چه و | چشم |
لویت ، پت | بینی |
لچ | لب |
ریش | ریش |
چناوه / چناکه | چانه |
مل | گردن |
بووق مل | پس گردن |
ده م | دهان |
دنان / دیان | دندان |
کاکیله | دندان آسیاب |
ده س | دست |
زگ | شکم |
قول | پا |
ران | ران |
زرانی | زانو |
کِلِگ | انگشت |
ره ش / سی | سیاه |
چه رمگ / چرمی | سفید |
که و | آبی |
سور | قرمز |
زه رد | زرد |
سه وز | سبز |
قاوه ی | قهوه ای |
بوور | خاکستری |
گه وره | بزرگ |
بووچک / بویچک | کوچک |
خاس | خوب |
گه ن | بد |
تیه ریک | تاریک |
رووشن | روشن |
ته مه ل | تنبل |
چاغ | چاق |
له ر | لاغر |
دریژ | دراز |
کول | کوتاه |
پیر | پیر |
جووان | جوان |
هّشک | خشک |
بان | بالا |
خوار | پایین |
چوول | خالی |
تورش | ترش |
درووزن | دروغگو |
دروو | دروغ |
راس | راست |
ته میس | پاک |
چرکن | کثیف |
دوله مه ن | پولدار |
هه ژار / فقیر | فقیر |
ژن(ئافره ت): | زن |
پیا | مرد |
کور | پسر |
دوه ت(کیچ) / دّد | دختر |
باوِک | پدر |
دالِک(دایک) | مادر |
بِرا | برادر |
خوه یشِک | خواهر |
داپیر(نه نِگ) | مادربزرگ |
مام(تاتگ) ؟ ممو | عمو |
خالوو | دایی |
میمِگ | خاله و عمه |
زاوا | داماد |
وه یو | عروس |
خه سوره / خه سوی ره | مادرزن و پدر زن و پدر شوهر و مادر شوهر و برادر زن |
ئامووزا | پسر عمو و دختر عمو |
خالووزا | پسر دایی و دختر دایی |
میمزا | پسر عمه و پسر خاله و دختر عمه و دختر خاله |
ژن خالوو / خالوو ژن | زن دایی |
ژن تاتگ / ممو ژن | زن عمو |
شو میمگ | شوهر خاله و شوهر عمه |
دوه ته ر زا | نوه دختری |
کوررزا | نوه پسری |
بهار / وه هار | بهار |
هاوین / تاوسان | تابستان |
پایز | پاییز |
زیستان / زمسان | زمستان |
اصفهان-خبرنگار کیهان:
دختر مسیحی بلاروسی پس از تشرف به دین مبین اسلام، به عقد جوان مسلمان مورد علاقه خود درآمد و خطبه عقد آنان در بارگاه ملکوتی امامزاده احمد(ع) اصفهان جاری شد.
همزمان با آیین ویژهای که در آستان مقدس امامزاده احمد(ع) برپا بود این زوج جوان تحت تاثیر آیین عبادی مردم متدین اصفهان قرار گرفتند و از هیات امناء آستان درخواست کردند تا زمینه عقد آنان در جوار بارگاه این امامزاده واجبالتعظیم فراهم شود.
محمد-ص داماد ایرانی که مسلمان و بزرگ شده در کشور بلژیک است با دختر بلاروسی به نام «کترینا» که یک محقق ادیانشناسی است آشنا شده و به وی پیشنهاد ازدواج به شرط مسلمان شدن داد.
کترینا از این پیشنهاد به شرط سفرش به ایران و آشنا شدن با محیط زادگاه داماد (اصفهان) استقبال کرد تا نسبت به خانواده محمد و رفتار مردم مسلمان ایران درک بیشتری پیدا کند.
این زوج جوان در آخرین ساعات اقامت خود به اصفهان پس از بازدید از مجموعه آثار تاریخی میدان امام در مسیر بازگشت از این مجموعه با آیین عبادی مردم مومن در شبهای ماه رجب در صحن مطهر امامزاده احمد(ع) مواجه شدند که در این هنگام «کترینا» که گرایش به اسلام را برای خود انتخاب کرده بود از محمد همسر خود خواست تا شرایط ازدواج با وی را در این بارگاه فراهم سازد.
این پیشنهاد مورد موافقت هیات امناء امامزاده قرار گرفت و خطبه عقد آنان با حضور تنی چند از آشنایان داماد و مردم نمازگزار در جوار بارگاه امامزاده انجام شد.
کترینا با انتخاب نام «مریم» با مهریه یک جلد کلاما... مجید، مهرالسنه حضرت زهرا(س)، 14 شاخه گل رز و یک سفر حج عمره به عقد دائمی محمد درآمد و صیغه ازدواج آنان نیز توسط حجتالاسلام والمسلمین اکبریان امام جماعت جاری شد.
از نکات قابل توجه این مراسم، همکاری مردم مومن و نمازگزار آستان امامزاده احمد(ع) بود که براساس آیین ازدواج زوجهای جوان قند بر سر عروس و داماد سائیدند و به هنگام خواندن خطبه عروسی این زوج جوان چشم از سوره نور برنمیداشتند. همچنین پس از اعلام سه بار مهریه، عروس که تنها کلمه فارسی بله را یاد گرفته بود به وکیل خود اجازه داد در این هنگام حاضرین با شور و شعف فراوان به عروس هدیه ازدواج دادند.
مریم «کترینا» که برایش این مسئله تازگی داشت از محمد سوال کرد ما فقیر نیستیم چرا مردم به ما پول میدهند و داماد نیز به همسرش گفت که این هدیه مسلمانان به ازدواج توست و مریم که اشک شوق در چشمانش برق میزد با زبان خود گفت اسلام دین انسانیت و محبت است.
«شرایط سنی من به گونهای است که توان لازم برای مسئولیت سنگین ریاست جمهوری و اداره امور اجرایی کشور را ندارم و معتقدم رئیس جمهور شدنم خلاف شرع و به زیان نظام خواهد بود». این دیدگاه و نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی، چند ماه قبل و در حالی ابراز شده بود که علاوه بر اصرار اصحاب وطنفروش فتنه 88، برخی از مقامات و مراکز آمریکایی و اروپایی نیز ایشان را برای نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تشویق و ترغیب میکردند. همان روزها- 15 مهرماه 1391 یعنی 7 ماه قبل- مرکز استراتژیک «شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا- U.S. NATIONAL SECURITY COUNCIL- طی گزارشی درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران از ابراز تمایل آمریکا به نامزدی آقای هاشمی خبر داده و آورده بود «از نگاه غرب آقای رفسنجانی بهعنوان یک شخصیت میانهرو بهترین گزینه برای ریاست جمهوری آینده ایران است». در این گزارش آمده بود «اگرچه رسانهها و تحلیلگران آمریکایی و اروپایی تاکنون در چند نوبت پایان عمر سیاسی آقای اکبر رفسنجانی را اعلام کردهاند که ناکامی وی در بازگشت به مقام ریاست جمهوری در انتخابات ژوئن 2005- خرداد 84- خروج از امامت جمعه تهران و برکناری از ریاست مجلس خبرگان از جمله این موارد بوده است ولی حضور پررنگ وی در اجلاس سران عدم تعهد در کنار رهبر ایران و خوشامدگویی وی به مقامات عالیرتبه میهمان و جایگاه تعیین شده برای او در کنار «بان کیمون»، میهمان ویژه اجلاس را باید یک رنسانس برای این بازمانده سیاسی بزرگ ایران تلقی کرد که نشان میدهد این شخصیت هفتاد و چندساله با رویکردی میانهرو نسبت به غرب این امکان را دارد که یک بار دیگر در کانون قدرت ایران ایفای نقش کند (بهتاکید این اندیشکده آمریکایی روی قید «یک بار دیگر» یعنی آخرین فرصت برای بهرهگیری از آقای هاشمی توجه کنید)».
رصد رسانهها و مراکز استراتژیک آمریکایی و اروپایی و مقایسه آن با تحرک انتخاباتی مدعیان اصلاحات در داخل کشور حکایت از آن دارد که بعد از گزارش تحلیلی مرکز آمریکایی یاد شده، تلاش گسترده اصحاب فتنه با محوریت- البته ظاهری- آقای خاتمی و تلاش پیرامونی، اما پررنگ جریاناتی نظیر مجمع روحانیون، برخی از فتنهگران زندانی و یا پناهنده به کشورهای آمریکایی و اروپایی با هدف راضی کردن آیتالله رفسنجانی به نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آغاز میشود. نکته درخور توجه آن که اصحاب فتنه نیز همخوان با شورای آمریکایی مورد اشاره، از نامزدی آقای هاشمی با عنوان «آخرین شانس» و «تنها فرصت باقیمانده» برای بازگشت راندهشدگان فتنه 88 به نظام یاد میکنند. ولی پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی همچنان منفی است و این پاسخی هوشمندانه است چرا که بازگشت به نظام، آرزوی برباد رفته اصحاب فتنه است و حال آن که آقای هاشمی رفسنجانی با حکم رهبر معظمانقلاب در جایگاه برجسته «ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام» قرار دارد بنابراین بیرون از حلقه نظام نیست که برای ورود به این حلقه ریسک کند و در مقابل اصرار جریانات یاد شده توضیح میدهد که مجمع تشخیص یک مرکز مستشاری است و ایشان میتواند تجربیات چند ده ساله خود را به عنوان رئیس مجمع به نظام ارائه بدهد ولی ریاستجمهوری و کشیدن بار سنگین آن با سن و سال ایشان مناسبتی ندارد. این چالش مطابق شواهد موجود نزدیک به 2 ماه ادامه مییابد و در این فاصله الف: چند گروه مختلف- و در برخی از موارد با اعضای مشترک- به دیدار آقای هاشمی میروند و با سخنان تکراری و مشابه از آمادگی جامعه برای پذیرش ریاستجمهوری ایشان خبر میدهند و این که مردم از آقای هاشمی انتظار دارند به عنوان منجی وارد گود شود!
ب: رسانههای خارجی در تفسیر و تحلیلهای پی در پی و با توهمپراکنی درباره آماده بودن زمینهها برای نامزدی و نهایتا پیروزی ایشان، آقای هاشمی را به کاندیداتوری تشویق میکنند.
ج: سایتهای اینترنتی و روزنامهها و نشریات زنجیرهای در اقدامی هماهنگ بیشترین مقالات، مصاحبهها و گزارشهای خود را به ضرورت نامزدی آقای رفسنجانی اختصاص میدهند.
د: مدعیان اصلاحات و عوامل فتنهگری که پیش از این بیادبانهترین اهانتها نظیر عالیجناب سرخپوش! عامل اصلی قتلهای زنجیرهای! سیاستمدار تاریک اندیش! دیکتاتور! و... روا میداشتند در یک چرخش یکصد و هشتاد درجهای به تعریف و تمجید از ایشان میپردازند!
هـ: تمامی جریانات ضد انقلابی که در فتنه 88 با یکدیگر ائتلاف کرده بودند در اقدامی بیسابقه از ادعاهای قبلی نظیر تقلب در انتخابات دست کشیده و به استقبال از نامزدی آقای هاشمی برمیخیزند.
و: نکته درخور توجه این که تمامی جریانات داخلی و خارجی یاد شده و مراکز استراتژیک آمریکایی و اروپایی از کاندیداتوری آقای رفسنجانی با کلید واژههای مشابهی نظیر «آخرین پنجره»! «آخرین شانس»! «فرصت غیرقابلتکرار»!، «بازیآخر» و مانند آن یاد میکنند و...
و سرانجام آقای هاشمی رفسنجانی تحت تاثیر عوامل یاد شده و مخصوصا اصرار نزدیکان خود که از یکسو با اصحاب فتنه در ارتباط پیوسته هستند و از سوی دیگر آقای هاشمی بارها نشان داده است تاب مقاومت در برابر اصرار آنها را ندارد، تسلیم میشود و چند روز قبل از ثبتنام، موافقت خود را اعلام میکند و بدین ترتیب «قربانی» برای قربانی شدن چند باره- و این دفعه برای آخرین بار- آماده میشود!
آقای خاتمی در حالی که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد، خبر اعلام آمادگی آقای رفسنجانی را به نشستی که به طور پیدرپی با حضور تعدادی محدود از اصحاب فتنه و بدون حضور آقای هاشمی تشکیل میشود میرساند و در همان نشست تصمیم گرفته میشود که؛
از معرفی آقای هاشمی به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان به شدت اجتناب شود تا اولا؛ حساسیت مردم نسبت به اصلاحطلبان مانع رویکرد به ایشان نشود. ثانیا؛ شکست وی در انتخابات به حساب شکست اصلاحطلبان نوشته نشود. ثالثا؛ برای جلب نظر هواداران داخلی و بیرونی فتنه حمایت اصلاحطلبان از نامزدی ایشان به صورت پررنگ و علنی مطرح شود. درباره این بند از تصمیم یاد شده، اختلاف نظری پدید میآید و آقای «م» میگوید: باید حمایت اصلاحطلبان از هاشمی به گونهای باشد که گروههای اصلاحطلب مخالف ایشان انگیزه بیشتری برای فعالیت به نفع نامزدی وی را داشته باشند و جای اصلاحطلبان را در این حرکت خالی احساس نکنند. آقای «م» میافزاید؛ حمایت پررنگ اصلاحطلبان از هاشمی، این تلقی را نیز پدید میآورد که اصلاحطلبان- منظورش اصحاب فتنه است و نه همه اصلاحطلبان- مجوز ورود به نظام را یافتهاند! در پی این تذکر، تصمیم گرفته میشود که از نامزدی آقای رفسنجانی با عنوان گزینه هاشمی- خاتمی یاد شود. تصمیمهای اتخاذ شده در آن نشست بلافاصله به تیم رسانهای فتنه در داخل و خارج کشور ابلاغ میشود و فردای آن روز آقای خاتمی در مصاحبهای این جمله از قبل توافق شده را مطرح میکند که «خداکند هاشمی بیاید»!
تمامی شواهد یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که مجموعه هماهنگ اصحاب فتنه در داخل کشور و مدیران بیرونی آنها در ماجرای پیش روی به آقای هاشمی فقط «نقش یک قربانی» را دادهاند، چرا که علیرغم هیاهوی این روزها به خوبی میدانند آقای هاشمی در صورت تایید صلاحیت هم شانسی برای پیروزی ندارد چرا که حمایت تمامقد ایشان از فتنه 88 بر کسی پوشیده نیست و تبلیغات این روزها که هاشمی در پی نجات اقتصاد کشور است نیز با توجه به حامیان و اطرافیان وی و سابقه ناموفق اقتصادی ایشان در دوران 8 ساله دولت سازندگی جایی برای باور اینگونه تبلیغات باقی نگذاشته است، ضمن آن که تجربه پیدرپی این سالها نشان داده است تودههای مردم وفادار به اسلام و انقلاب در بزنگاهها با بصیرتی مثالزدنی به صحنه میآیند و حماسههای بهیاد ماندنی میآفرینند. بنابراین با استناد به مختصات صحنه کنونی میتوان بدون کمترین تردیدی گفت؛ اصحاب فتنه و مدیران بیرونی آنها برای هاشمی یک بازی دو سر باخت تدارک دیدهاند. اول؛اعلام نامزدی با توجه به آن که پیش از این به صراحت از کاندیداتوری خود با عنوان «اقدام خلافشرع و زیان به نظام» یاد کرده بود و دوم؛ باخت ایشان در وزنکشی انتخابات و اگر رد صلاحیت احتمالی نیز به آن اضافه شود میتوان این بازی را «سه سر باخت»! تلقی کرد. و از سوی دیگر اصحاب فتنه برای خود- به خیال خام- بازی دو سربُرد در نظر گرفتهاند، چرا که از یکسو آقای هاشمی را بی آن که وی را نامزد جبهه اصلاحات معرفی کنند به قربانگاه باخت در انتخابات بردهاند و از سوی دیگر در پوشش حمایت از وی، وارد عرصهای شدهاند که مطابق قانون و به دلیل وطنفروشی و خیانت، مجاز به ورود نبودهاند.
و اما، در این میان وظیفه الهی، خطیر و سنگینی بر عهده شورای محترم نگهبان است. این وظیفه خطیر در یک کلمه نجات آیتالله هاشمی رفسنجانی از دام خطرناکی است که دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها پیش پای ایشان پهن کردهاند. شورای محترم نگهبان اسناد و دلایل قانونی قابل توجهی برای رد صلاحیت ایشان در اختیار دارد و با استناد به آن میتواند چرخه فریبی که برای وی تدارک دیدهاند را مختل کند. حالت آقای هاشمی را بعد از پایان این بازی دو سر باخت در نظر بگیرید، آیا به ایشان حق نمیدهید که آرزو کند کاش نامزد نشده بود و یا کاش شورای نگهبان صلاحیت وی را احراز نکرده بود؟! تا از این دام نجات پیدا میکرد؟! آیتالله هاشمی در صورت احراز صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان حق دارد فردای قیامت از اعضای محترم این شورا شکایت کند که چرا ایشان را از دامی که پیش روی او گسترده بودند، نجات ندادهاند؟!
حسین شریعتمداری
آقای هاشمی حق دارد نسبت به سرنوشت کشور دغدغهمند باشد. حتی حق دارد نسبت به تداوم توانمندیهای خویش باور داشته باشد و اداره دستگاه اجرایی کشور را در هر شرایطی یکسان بپندارد اما یک سؤال بزرگ وجود دارد که پاسخ به آن حق افکار عمومی است.
چه انگیزه ای باعث شده تا آیت الله هاشمی رفسنجانی در سن 80 سالگی کاندیدای منصب پرمشغله ریاست قوه مجریه شود؟ آنچه از فحوای مواضع ایشان در بیانیه ها و سخنرانی ها برمی آید؛ دو دلیل، انگیزه اصلی چنین اقدامی است. نخست آن که مملکت در «شرایط بحران» قرار دارد؛ دوم آن که فرد توانمندی در بین رجال سیاسی دیده نمی شود که بتواند کشور را از ورطه بحران به ساحل آرامش بکشاند.
برای «بحران» و «موقعیت بحرانی» تعاریف مختلف و متفاوتی وجود دارد که این مقال، جای پرداختن بدان نیست و مجال دیگری می طلبد. در نیت خیر و دغدغه دلسوزانه آقای هاشمی رفسنجانی برای اوضاع کشور نیز شک نمی کنیم که بواسطه سابقه حضور ایشان در میادین مختلف انقلاب و نظام، کاملاً بجا و بسزاست. اگرچه ناظران و پایش گران متعدد دیگری هستند که نگاه متفاوتی از اوضاع کنونی کشور نسبت به منظر آیت الله هاشمی دارند یا حتی دوران ریاست جمهوری ایشان را به واسطه مسائلی چون تورم 50 درصدی، شورش های اجتماعی ناشی از طرح تعدیل اقتصادی و خروج سفرای 17 کشور اروپایی از تهران، بحرانی تر از هر دوره دیگری ارزیابی می کنند.
اما فارغ از این مقولات، چند نکته و ابهام جدی تاریخی وجود دارد که مناسب است آیت الله هاشمی یا برنامه ریزان انتخاباتی ایشان، بدان ها پاسخ روشنی دهند تا خدای ناکرده در فضای غبارآلود، هیچ شک و سوء ظنی باقی نماند.
الف) انتخابات سال 92 اولین انتخابات ریاست جمهوری نیست که آقای هاشمی رفسنجانی – پس از دو دوره حضور در راس قوه مجریه- بدان ورود پیدا کرده است. ایشان در سال 1384 نیز پس از چند ماه کش و قوس، نهایتاً پای به میدان رقابت نهاد و نامزد دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری شد. بازخوانی پرونده آن آزمون ملی و مواضع آن روزگار، بیانگر آن است که آقای هاشمی در مقطع مذکور نیز دقیقاً همین دو دلیل را به عنوان انگیزه نامزدی خود مطرح کردند. اول، وجود بحران در کشور و دوم، فقدان مرد عبور از بحران.
آن سال پرحادثه - درست در ایام و شرایطی مثل هفته های اخیر - آیت الله هاشمی در پاسخ به گروه هایی که به وی مراجعه می کردند، مدام بر این نکته تاکید داشت که اگر من بیایم به معنای فقدان فرد کارآمدی برای اداره کشور است. حتی مشهور بود که ایشان یکی از نامزدهای صاحب نام را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود مطرح کرده است. اما فرجام کار آن بود که آیت الله خود پای به عرصه رقابت بگذارد و عملاً چنین قلمداد کند که کسی جز وی در تراز ریاست جمهوری نیست. البته نگاه اکثریت مردم غیر از این بود و آقای هاشمی در جمعه تاریخی سوم تیر، یک «نه» روشن و آشکار ذیل کارنامه سیاسی خود دریافت کرد.
ب) در این که دولت خاتمی کشور را به شرایط بحران نزدیک کرده بود، شکی نیست. منازعه گرایی، تز حاکمیت دوگانه، بی مبالاتی فرهنگی، رادیکالیسم سیاسی، انفعال در سیاست خارجی، بی توجهی به رفع مشکلات معیشتی مردم و...از جمله مسائلی بود که بسیاری از مردم و نخبگان را به ضرورت تغییر در سیاست ها و شاکله این دولت رهنمون ساخته بود.
اما شاکله دولت خاتمی را چه کسان و چه جریاناتی تشکیل می دادند؟ بی هیچ تردیدی بخش عمده ای از مدیران عالی و میانی دولت خاتمی را وابستگان و نزدیکان سیاسی آقای هاشمی تشکیل می دادند. حزب کارگزاران که توسط دولت آقای هاشمی تاسیس شد و ایشان را پدر معنوی این حزب تلقی می کنند، یکی از سهامداران اصلی دولت خاتمی و جریان اصلاح طلب حاکم در این دوران بود. طرفه این که با ورود هاشمی به عرصه انتخابات سال 84 اکثریت بدنه مدیریتی دولت خاتمی به حمایت از سردار سازندگی برخاست و شخص آقای خاتمی در بیانیه ای که در آستانه انتخابات صادر کرد، همه مشخصات آقای هاشمی را به عنوان کاندیدای مطلوب خود فهرست نمود. بهزاد نبوی از لیدرهای جریان رادیکال اصلاح طلب نیز- که با مهره دکتر معین به میدان انتخابات وارد شده بودند- پس از انتخابات صراحتاً اعلام کرد که نامزد اصلی و «خاکریز آخر» ما فی الواقع هاشمی رفسنجانی بوده است.
حال سئوال اینجاست که اگر آقای هاشمی رفسنجانی در سال 84 به وجود بحران در کشور اعتقاد داشت چگونه مستظهر به حمایت دولت و جریاناتی شد که خود از مسببان جدی ایجاد بحران به شمار می آمدند؟ و دیگر این که آقای هاشمی چگونه می خواست با جماعتی که خود در زمره بحران سازان بودند، به مهار بحران بپردازد.
ج) همین سئوال در شرایط کنونی و در آستانه انتخابات 92 که باز هم آقای هاشمی کاندیدای آن شده اند، پابرجاست. طی سال های اخیر بخصوص پس از ماجرای فتنه 88 آقای هاشمی رفسنجانی که در گذشته معمولاً در میانه میدان سیاست قرار داشته و تلاش می کرد تا خارج از گردونه جناحین و حتی فراتر از آنها به شمار آید، چسبندگی بسیار زیادی به جریان سیاسی موسوم به اصلاحات پیدا کرده است به گونه ای که صراحتاً به عنوان یکی از رهبران این جریان تلقی می شود. علاوه بر بحران های دوره دوم خرداد، جریان اصلاحات اکنون متهم اصلی فتنه 88 و هزینه ها و بحران آفرینی های آن برای نظام و کشور است. اگر مسامحتاً نقش خود آقای هاشمی را در شعله ورتر کردن آتش فتنه نادیده بگیریم، ایشان که بخش عمده توش و توان سیاسی و رسانه ای خود را از جریان بحران آفرین اصلاحات می گیرد، چگونه می خواهد کشور را از ورطه بحران رهایی بخشد؟
د) یک گام به گذشته بر می گردیم. به ماقبل دوم خرداد. سال 75 در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم آن زمان که هاشمی، سردار سازندگی لقب یافته بود و غلامحسین کرباسچی مجسمه او را به مثابه امیرکبیر زمان در میادین شهر برمی افراشت؛ در حالی که افراد مختلفی پا به رکاب حضور در عرصه رقابت بر سر مسند ریاست جمهوری بودند، ناگهان طیفی از اطرافیان آقای هاشمی نغمه آغاز کردند که شرایط کشور به گونه ای است که باید قانون اساسی را تغییر داد تا بتوان حضور سردار سازندگی را بر کرسی ریاست جمهوری تداوم بخشید. جالب آن که ایده پردازان اصلی ریاست جمهوری مادام العمر هاشمی رفسنجانی، آقایان عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی بودند که پس از دوم خرداد در زمره حامیان آتشین مزاج دمکراسی و توسعه سیاسی درآمدند. البته آیت الله امیرکبیرنشان نیز در این باره هیچ نگفت تا سکوتش علامت رضا باشد.
شاید اگر نبود تدبیر مقام معظم رهبری و سخنان معروف ایشان در سفر آذربایجان غربی – مبنی بر این که ضمن حفظ شان و جایگاه آقای هاشمی، هیچ گاه قانون اساسی به خاطر فرد تغییر نمی کند – رویای تبدیل ایران به ترکمنستان و استقرار دیکتاتوری مصلح توسط مدعیان سالها بعد دمکراسی و گردش نخبگان، تحقق می یافت یا شاید به تجربه مصر مبارک و لیبی قذافی و زیمبابوه موگابه نزدیک می شدیم. همان زمان بود که خیلی ها معنای جمله معروف امام(ره) را با تماتم وجود دریافتند که: ولایت فقیه است که در برابر دیکتاتوری می ایستد.
******
یک بار دیگر سه مقطع تاریخی را مرور می کنیم. از سال 68 تا 76 آقای هاشمی رئیس جمهور است. سال 75 اطرافیان آقای هاشمی به دنبال مادام العمر کردن ریاست جمهوری ایشان از طریق تغییر قانون اساسی برمی آیند که به فرجام نمی رسد. سال 84 آقای هاشمی مجدداً به عرصه می آید و نامزد ریاست جمهوری می شود ولی با رای منفی مردم مواجه شده و رقیب او بر مسند ریاست قوه مجریه قرار می گیرد. اکنون یعنی سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم ، باز هم آقای هاشمی است با دغدغه وجود بحران در کشور و فقدان مرد عبور از بحران! فی الواقع، از سال 68 تا 92 یعنی قریب به 24 سال نه دغدغه آقای هاشمی مرتفع شده و نه در این حدود ربع قرن، مدیر مورد نظر او برای سکانداری قوه مجریه پای به عرصه گذاشته است.
قطعاً آقای هاشمی رفسنجانی حق دارد نسبت به سرنوشت کشور و نظام دغدغه مند باشد. حق دارد اوضاع کشور را آن گونه که از زاویه دید خود می بیند، تحلیل کند.حتی حق دارد نسبت به تداوم توانمندی های خویش باور داشته باشد و اداره دستگاه عریض و طویل اجرایی کشور را در سن 80 سالگی با 56 سالگی یکسان بپندارد.
اما یک علامت سئوال بزرگ در افکار عمومی وجود دارد که نمی توان به راحتی از آن گذشت و پاسخ ندادن به چنین سئوالی را نیز در زمره حقوق آقای هاشمی برشمرد. سئوال این است: آیا در این سالیان طولانی که کشور و نظام در معرض فراز و نشیب های متعدد بوده و در کوران ابتلائات مختلف قرار داشته اند، مردان قابل اتکایی از دل این حوادث عظیم آبدیده نشده اند که بتوانند سکان اداره یک قوه کشور را بر عهده گیرند و بر بحران ها فائق آیند؟
آیا شوربختی ملتی تلقی نمی شود که در این 34 سال، در برابر عظیم ترین طوفان ها و فتنه های داخلی و خارجی ایستاده و شوکت قدرت های جهانی را در هم شکسته است اما عاجز از آن بوده که حتی یک چهره کارآمد و توانمند برای مدیریت اجرایی بپروراند؟ در این وادی قحط الرجالی که آیت الله هاشمی رفسنجانی به تصویر می کشند، چگونه می توان امید به فرداهای روشن و رویش های مبارکی داشت که امام(ره) وعده آن را می داد؟ اگر عمق فاجعه چنان است که «در این عرصه جز یک مرد بیش نیست» و دنیا باید به استقبال رئیس جمهور 80 ساله ایران برود، نسل جوان ما چگونه سر فراز آورد که کشورش پرچمدار مردمسالاری و گردش نخبگان و خودباوری ملی است؟ و...
امید است این سئوالات و پرسش هایی از این دست، پاسخی فراخور یابد.
«هاشمی آمد». این تیتر اکثر روزنامه های اصلاح طلب، فردای ثبت نام دقیقه نودی هاشمی رفسنجانی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری بود. مواضع ابهام آلود آیت الله 80 ساله، موجب شده بود تا برای بسیاری از افراد - جز آنان که به معیار تجربه و شناخت نزدیک، پیش بینی دقیقی نسبت به رفتار سیاسی هاشمی دارند - این حضور ناگهانی به عنوان یک شوک بزرگ تلقی شود.
یک ویژگی رخدادهای به ظاهر ناگهانی و شوک آفرین عرصه سیاست، غبارآلوده شدن فضا و جابجایی متن و حاشیه و در نتیجه، شکل گیری نوعی سردرگمی اجتماعی است که به زایل شدن سئوالات اساسی و واقعی در افکار عمومی می انجامد.
فضاسازی سیاسی و رسانه ای که به دنبال ثبت نام غیرمنتظره آقای هاشمی رفسنجانی ایجاد شد، علی الظاهر این هدف را دنبال می کند که سئوالات اساسی افکار عمومی درباره وی را به حاشیه رانده و صورت مسئله های جدیدی را جایگزین کند.
ادبیات حاکم بر بیانیه ها و مواضع اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز این گمانه را تقویت می کند که ایشان تاکتیک «حرکت از پله دوم» را در پیش گرفته است.
اما حقیقت امر این است که گرچه اقدامات شوک آور تا حدودی می تواند افکار عمومی را به صورت مقطعی تحت تاثیر قرار دهد، اما حافظه تاریخی مردم، صورت مسئله ای نیست که به آسانی قابل پاک شدن باشد.
آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک چهره سیاسی دارای سابقه اجرایی در کشور، کارنامه و عملکردی دارد که به طور طبیعی از جوانب و مناظر مختلف قابل نقد یا تمجید است و طبیعتاً ایشان با اتکا به همین کارنامه، مجدداً خود را در معرض رای ملت قرار داده است. اما فارغ از این کارنامه اجرایی، طی سال های اخیر مواضعی از جانب وی اتخاذ شده که شاکله وجودی هاشمی سال 92 تا حدود زیادی متاثر از این مواضع است و قطعاً افکار عمومی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نمی تواند به آسانی از این سئوالات و ابهامات عبور کند.
یکی از اصلی ترین سئوالات فراروی آقای هاشمی، موضع ایشان در قبال انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و 88 است. در انتخابات سال 84 آقای هاشمی در قامت کاندیدا وارد عرصه شد و در انتخابات 88 نیز تمام قامت به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت. نتیجه این دو آزمون ملی، به ضرر آقای هاشمی و به نفع رقیب وی بود.
آقای هاشمی در سال 84 به رغم آن که برگزار کننده انتخابات، دولت خاتمی بود نتیجه را عملاً نپذیرفت و با ادعای تلویحی تقلب در انتخابات، کار را به خدا واگذار کرد! در انتخابات سال 88 نیز آقای هاشمی از ماهها پیش ، موضوع «تقلب» را به عنوان یکی از کلیدواژه های دائمی در دستور کار قرارداد و نهایتاً نیز، همراه و همسو با فتنه گران، مدعی وجود ابهام در انتخابات شد و تا به امروز نیز هیچ قرینه ای مبنی بر پذیرش اشتباه از جانب وی دیده نشده است. این موارد غیر از نقش آفرینی مستقیم خانواده و فرزندان آقای رفسنجانی در فتنه 88 از جمله آشوب های خیابانی غیرقانونی است.
اکنون و در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر خود به صحنه رقابت پای گذاشته است. البته چنین حضوری حق قانونی وی می باشد و تنها شورای نگهبان است که می تواند درباره صلاحیت افراد اظهار نظر کند. اما حق مردم و افکار عمومی هم هست که از آقای هاشمی رفسنجانی سؤال کنند:
1- آقای هاشمی! شما که در دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته، مهر عدم سلامت بر روند انتخابات زده و ادعای غیرمستند تقلب را مطرح کرده اید، اکنون با چه منطقی مجدداً وارد صحنه رقابت شده اید؟
2- آقای هاشمی! اگر مجریان انتخابات ایران (چه در دولت خاتمی و چه در دولت احمدی نژاد) سالم نیستند و حدود 400 هزار دست اندرکار انتخابات برای شکست شما دست به یکی کرده و تقلب می کنند، حضور مجدد شما در عرصه ای که قبلاً دو بار آزموده اید، چه توجیه عقلانی دارد؟
3- حضرت آیت الله! عرصه رقابت انتخاباتی قابل پیش بینی نیست. اگر برای بار سوم، آرای اکثریت مردم به نفع شما نبود و بر اساس آنچه که صندوق های رای مشخص می کنند، رقبایتان پیروزی را از آن خود کردند، آیا حاضر به پذیرش نتیجه هستید؟ چه تضمینی وجود دارد که مشابه دو دور گذشته، با اعراض از پذیرش رای مردم، روند انتخابات را ملکوک و مخدوش نخوانید و خدای ناکرده زمینه برای حوادثی مشابه فتنه 88 فراهم نشود؟
به نظر می رسد، پاسخ به این سئوالات از جانب آیت الله هاشمی رفسنجانی تا پیش از شروع رسمی رقابت های انتخاباتی بسیار مهم و اساسی است و بی پاسخ ماندن آنها ، رونق دادن به بازار پرابهامی است که در آینده مشکلات اساسی تری به وجود خواهد آورد.
صادق زیباکلام میگوید هاشمی دوست دارد رد صلاحیت شود.
وی در مصاحبه با تسنیم اظهار داشت: هاشمی از خدای دو جهان و از ته دل دوست دارد که شورای نگهبان وی را رد صلاحیت کند، چرا که او به وظیفهاش عمل کرده و در مقطعی که نظام و انقلاب نیاز داشته، پا جلو گذاشته و به میدان آمده است و شاید بدشان هم نیاید که چنین موردی پیش آید.
او در عین حال در مصاحبه با «مسیح-ع» همکار خارجنشین نشریات زنجیرهای گفته است: فکر نمیکنم شورای نگهبان صلاحیت آقای هاشمی را رد کند البته اگر ایشان رد صلاحیت شوند معنایش این نیست که با حکم حکومتی خواهد آمد.
حامی دیرینه هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این سؤال که این پیروزی هاشمی توهم مجازی و روشنفکری نیست میگوید به هر حال هاشمی رای منفی را همچنان دارد یعنی کم نیستند کسانی که اصلا از او خوششان نمیآید.
وی در پاسخ این سؤال که مردم عادی که خیلی سیاسی نیستند تکیه کلامشان این است که آقای هاشمی [...] است، بچههایش، پول بالا کشیدند. به اینها چه جوابی شما میدهید؟ میگوید: پاسخی که من به شما میتوانم بدهم این است که چنین ادبیات و چنین نگاه و چنین احساسی در خصوص آقای هاشمی رفسنجانی وجود دارد و این همان رای منفی است که گفتم در مورد هاشمی وجود دارد. منتها این حس سال 84 خیلیخیلی قوی بود.
زیباکلام در ادامه با این پرسش مواجه شد که «خیلیها فکر میکنند شخصیت فائزه هاشمی مستقل از پدرش است به این دلیل که وقتی زندان بود مطلبی نوشت که به بهائیان، احترام گذاشته بود و یا مجاهدین خلق را منافق خطاب قرار نداده بود. آیا خود آقای هاشمی اصلا چنین نظری دارد که حالا زندانی شدن فرزندش به عنوان امتیاز برای ایشان محسوب شود؟»
زیباکلام در پاسخ اظهار داشت: اگر یک سی یا چهل سال دیگر هم خداوند به هاشمی رفسنجانی عمر بدهد مطمئن باشید که ایشان هم 40 سال بعد نه میگوید بهائیان خائن هستند و نه به مجاهدین میگوید منافق، ایشان هم مثل من و شما و مثل دخترش فائزه به جای منافقین میگوید مجاهدین و به بهاییها هم خواهد گفت بهاییها. منتها یادمان باشد که انتظارات ایدهآل نداشته باشیم. این را من بارها و بارها در دوران دوم خرداد به آقای عبدی به آقای بهنود به آقای گنجی و به خیلیها میگفتم که هاشمی رفسنجانی واتسلاو هاول نیست، نلسون ماندلا نیست ولی هادی غفاری هم نیست، شیخ صادق خلخالی هم نیست و سعی نکنیم او را در این جایگاه هل دهیم.
وی درباره این سؤال که «اسم هاشمی، به عنوان تروریست در پرونده میکونوس ثبت شده آیا او اساسا میتواند به خارج سفر کند؟» گفت که قطعا این چیزی که میگویید مطرح است اما او سعی میکند بهبود در روابط ایجاد کند و بتواند به اروپا برود.
موضع مقامات آمریکایی و سیاستهای این کشور در قبال «سوریه اسد» چیست؟ این سوال، ظاهر سادهای دارد ولی پاسخ آسانی ندارد و این به دلیل آن است که طی دو سال گذشته بارها شاهد نوسان در سیاست و موضع واشنگتن نسبت به دمشق بودهایم.
تردیدی در این نیست که آمریکا نمیخواهد «اسد» بماند. اظهارات چند روز پیش اوباما در حضور رجب طیب اردوغان مبنی بر اینکه «هر طرح درباره سوریه باید متضمن کنار رفتن اسد از قدرت باشد» مانع تردید میشود اما در عین حال آمریکاییها قادر به پاسخ به این سوال نیستند که چگونه و چه زمانی میتوان اسد را از قدرت کنار زد. چند هفته پیش آمریکاییها رسما اعلام کردند که به مخالفان مسلح بشاراسد رئیسجمهور سوریه، سلاح میدهند و برای این منظور مبالغی را در کنگره به تصویب رساندهاند. دو هفته پیش باراک اوباما گفت که طرح ژوئن2 را قبول دارد و برای توقف خونریزی تلاش میکند با این وجود رئیسجمهور آمریکا، چند روز پیش باردیگر از لزوم حمایت از مخالفان اسد سخن گفت. این مواضع نشان میدهد که آمریکا به درستی نمیداند با سوریه چه بکند.
آمریکا میخواهد اسد برکنار شود اما در عین حال در عرصه بینالمللی با موانع متعدد مواجه است. روسیه و چین اجازه مجازات سوریه را نمیدهند چه رسد به برکناری اسد. این در حالی است که استفاده از ابزار سلبی شورای امنیت به همراهی روسیه و چین نیاز دارد. با این وصف صحبت کردن از منطقه حایل و یا منطقه پرواز ممنوع در سوریه عملا به جایی نمیرسد البته صحبت کردن از ایجاد منطقه حایل و ممنوعیت پرواز هواپیماهای ارتش سوریه برای تروریستهای محاصره شده فایدهای دارد و اندکی آنها را تسکین میدهد. استفاده از ابزار ناتو علیه سوریه هم احتیاج به موافقت همه اعضای این سازمان دارد و حال آنکه اکثر اعضای این سازمان، مداخله در سوریه را ورود به جنگی با تبعات نامحدود و نتایج غیرقابل محاسبه ارزیابی مینمایند.
آمریکا در داخل سوریه نیز با مشکلات عدیدهای مواجه است. علاوه بر آنکه مردم، دولت و ارتش سوریه بعد از 25ماه دو یا چند دسته نشدهاند و فشارها نتوانسته به آنان آسیب جدی وارد کند، در عین حال مخالفان دولت سوریه نیز از یکپارچگی و وحدت نظر برخوردار نیستند. نیروهای موسوم به ارتش آزاد که عمدتا در استانهای شمالی سوریه شامل ادلب، حلب و رقه حضور نسبی دارند. منطقه شمال بویژه حلب منطقهای است که دولت در آن همواره محبوب بوده است. سنیهای حلب در طول دوران حکومت حافظ و بشار همیشه رابطه گرمی با حکومت دمشق داشتهاند. مردم استان ادلب در شمال غرب سوریه نیز به دلیل مجاورت با استانهای لازقیه و حلب همواره به دولت دمشق اعتماد داشتهاند. اجرای منطقه حایل یا پرواز ممنوع در چنین شرایطی امکانپذیر نمیباشد. با این وصف امکان کمک ویژه غرب به عناصر مسلح ارتش آزاد وجود ندارد. مشکل دیگر آمریکا این است که ورود کشورهای مختلف به سوریه و محور شدن نیروهای اطلاعاتی امنیتی این کشورها در سوریه سبب شکلگیری یک جریان اپوزیسیون عمدتا اطلاعاتی امنیتی و فاقد درک درست سیاسی شده است. معارضه سوریه بخصوص در بخش میانی سوریه یعنی در دو استان «ریف» و «دیرالزور» شکل پیمانکاری به خود گرفته است، یعنی در هر بخش یک گروه دست به اقداماتی میزند بدون آنکه تاثیر مثبت یا منفی این اقدام درگروه مسلح دیگر را در نظر بگیرد. هر کدام از این دستهها به یک سرویس اطلاعاتی عربی یا غربی وصلند، مبلغی پول دریافت میکنند و به اقدامی دست میزنند. اقدامات گروههای تروریستی بخصوص در بخش میانی سوریه بیش از آنکه به حکومت دمشق آسیب وارد کند باعث استحکام بیشتر آن شده است. تروریستهای مسلح که تا حدود یک ماه قبل بر بخش اعظم استان ریف تسلط داشتند، مقبره صحابی جلیلالقدر و محبوب پیامبر یعنی «حجر بن عدی» را در منطقه تحت سیطره خود ویران کردند و دهها بار از این منطقه به سمت پایتخت، خمپاره پرتاب کردند که در یکی از این موارد اصابت خمپاره به دانشگاه دمشق سبب شهادت 22 دانشجو گردید. در یک اقدام دیگر تروریستها در مسجدی بمبگذاری کردند و علامه سعید رمضان البوطی روحانی برجسته اهل سنت را به همراه 50 نمازگزار دیگر به شهادت رساندند. چنین اقداماتی بطور طبیعی به ضرر حکومت تمام نمیشود ولی تروریستها که آموزشی جز آموزشهای نظامی و اطلاعاتی ندیدهاند از درک پیامدهای اقدامات کور امنیتی عاجزند و لذا میتوان گفت هرچند غرب و بعضی از کشورهای عرب و غیرعرب منطقه هزینههای هنگفت و سخاوتمندانهای علیه سوریه کردهاند ولی به هدف نرسیدهاند. دقیقا به همین دلیل بود که چند روز پیش وزارت خارجه آمریکا «محمد الجولانی» سرکرده تروریستهای النصره را در لیست تروریستها قرار داد.
آمریکاییها 25 ماه پس از آغاز مسائل اخیر در سوریه، در روی زمین سوریه به چیزی دست نیافتهاند. حزبالله لبنان که یکی از اهداف محاصره امنیتی سوریه بوده، اینک با اقتدار بیشتری در صحنه حضور دارد و ایران با صراحت لهجه بیشتری از مردم و دولت سوریه حمایت میکند. امروز 25 ماه پس از شروع اقدامات تروریستی علیه اسد، آمریکا نگران سرریز شدن این جریان به کشورهای متبوع خود است. تردیدی نیست که نزدیک به یک سوم از عوامل تروریستی که علیه دمشق فعالیت میکنند، خارجی میباشند. این نیروها به زودی به کشورهای خود بازمیگردند. آیا نیروهایی که با دریافت مبالغ هنگفتی به یک شبکه تروریستی پیوستهاند تمایلی به در پیش گرفتن یک زندگی معمولی را دارند؟ بعضی از خبرها بیانگر آن است که دولتهای عربستان، پاکستان، تونس و لیبی بشدت نگران پایان قصه سوریهاند. گفته میشود از هرکدام از این 4 کشور چند هزار نفر در شبکههای تروریستی فعالیت دارند در این میان تاکنون دستکم 300 پاکستانی در جریان حملات ارتش سوریه کشته شدهاند و دولت پاکستان بیسر و صدا از کنار آن گذشته و در واقع حساب خود را از تروریستهای اعزام شده جدا کرده است.
یک گزارش بیانگر آن است که آمریکاییها نگران بازگشت تروریستهای پاکستانی به پاکستان هستند و آثار آن را تقویت موضع تهاجمی طالبان علیه غرب میدانند. همین نگرانی را مقامات عربستان سعودی هم دارند و از این رو وزارت خارجه عربستان اخیرا تماسهایی را با مقامات ترکیه و قطر برقرار نموده و نگرانی خود را از تمام شدن پرونده سوریه در یک روند نظامی- امنیتی ابراز کرده و حل و فصل مسئله در مناسبات و چارچوبهای سیاسی را به منظور مهار قدرت شبهنظامیان ضروری دانسته است. کاملا واضح است که اگر تروریستها بتوانند با استفاده از موشک و بمب «تغییر در سوریه» را تحقق ببخشند، در کشور خود نیز به محض مواجه شدن با یک مانع حکومتی به درگیری نظامی- امنیتی متوسل میشوند و آن موقع کار از دست حکومتها خارج میشود.
آمریکا به این دلایل، برای برونرفت از «بحران سوریه» راهحل ندارد، آمریکا روی شبکههای تروریستی احاطه کافی ندارد و هرچند با واسطه ترکیه سلاحهای زیادی را در اختیار تروریستها قرار داده اما نتوانسته است با اجزاء و دستههای تروریستی رابطه آمر و مامور برقرار نماید. از سوی دیگر دستگاههای امنیتی سعودی و قطر ضعیفتر از آن هستند که بتوانند چنین روندی را به نفع آمریکا مدیریت نمایند از این رو در روزهای گذشته فاش شد که تعداد زیادی از عناصر برجسته و کارکشته موساد در ترکیه دیده شدهاند. ضعف آمریکا در مدیریت تروریسم ضد سوری سبب اعتراض همراهان آن هم شده است. انگلیس، فرانسه و آلمان طی هفتههای اخیر نارضایتی خود را در قالب اظهارنظرهای مخالف اظهارات مقامات آمریکایی بروز دادهاند. بحران سوریه میتواند به یک بحران معکوس در اروپا تبدیل شود. کم نیستند کشورهایی در اروپا که پایان بحران سوریه را به سبب شرکت داشتن برخی از شهروندان آنان در شبکههای تروریستی آغاز بحران تروریستی در غرب ارزیابی کردهاند.
به موازات شکست برنامه اطلاعاتی و نظامی غرب در سوریه، جبهه مقاومت به وضعیت مناسبتری رسیده است. با تشدید حملات تروریستی علیه مردم و شخصیتهای سوری، حقانیت مواضع ایران آشکارتر شده است. اگر تا سال پیش ایران برای توضیح حمایت خود برای مردم عرب مشکل داشت و این سبب فاصله گرفتن بعضی از دوستهای سنتی از ایران میشد امروز همان دوستان بر حقانیت مواضع ایران تاکید مینمایند. امروز بر همه آشکار شده است که جبهه مقاومت در سوریه از مردم سوریه و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی آن دفاع میکند. این مسئله راه پیشرفت جبهه مقاومت در مناطق آلوده به عوامل تروریستی سوریه را به قصد پاکسازی و بازسازی سوریه هموارتر میکند. ارتش سوریه طی یک ماه و نیم گذشته پیشرفتهای مهمی داشته و توانسته است بخش زیادی از مناطق آلوده را پاکسازی کرده و تروریستها را در مناطق مختلف در استانهای ادلب، حلب، دیر الزور و ریف به محاصره درآورده و جریان سلاح به سمت بخش اعظم آنان را قطع نماید.
سعدالله زارعی
گفت: یک سایت وابسته به اپوزیسیون نوشته است مردم شعار هاشمی برای مقابله با گرانیها و سر و سامان دادن به اقتصاد کشور را باور نمیکنند. گفتم: حرف حساب زده ولی نگفته چرا؟! گفت: نوشته است؛ هاشمی در میان مردم به حمایت از سرمایهداران و مانور تجمل معروف است و در دوران ریاست جمهوری خود کمترین توجهی به مردم محروم و فقیر نداشته است. گفتم: شاید تصور میکند که مردم آن دوران را فراموش کردهاند. گفت: خب! مردم میگویند این چه نامزد طرفدار محرومان است که آمریکا و اروپا و شیوخ عیاش عرب و کلان سرمایهداران از او حمایت میکنند؟! مگر قرار است آمریکاییها به جای او برنامهریزی کنند؟! گفتم: چه عرض کنم؟! یارو جلوی یک تاکسی را گرفت و گفت؛ 2 نفر تجریش! راننده گفت؛ ولی تو که یک نفر هستی و یارو گفت؛ مگه خودت نمیای؟!
1- در گلستان سعدی داستان مردی آمده است که به رسم علویان آن روزگار، گیسو به هم بافته بود تا «علوی» به نظر آید و با قافله حجاز به شهر آمده بود که تصور شود از سفر حج بازمیگردد و شعری به نزد پادشاه برده و ادعا کرده بود که خود سروده است. این همه ادعای خلاف و لافگزاف میتوانست برای او جایگاه برجستهای دست و پا کند اما، دقت در سوابق او، چنین اجازهای را نداد. سعدی میگوید «یکی از ندیمان پادشاه که آن سال از سفر دریا آمده بود گفت؛ او را عید اضحی- عید قربان- در بصره دیدم، حاجی چگونه تواند بود؟! و دیگری گفت؛ پدرش نصرانی است، علوی چگونه باشد؟! و شعرش را به دیوان انوری یافتند»!
این روزها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، بازار «ادعا» داغتر از همیشه است و نامزدها، با تابلوهای رنگارنگ و پلاکاردهایی که شعارهای دهان پرکن روی آن نقش بسته است به میدان آمدهاند و سؤال این است که آیا به آنچه روی تابلوها نوشته شده میتوان اعتماد کرد؟ پاسخ نه مثبت است و نه منفی، باید دید تابلو نوشتهها و ادعاها تا چه اندازه با هویت واقعی کاندیداها همخوانی دارد و نباید هر گیسو به هم بافتهای را «علوی»! دانست و یا هر که با قافله حجاز به شهر آمده را زائر خانه خدا تلقی کرد! شاید گیسو به فریب بافته و یا از میانه راه با قافله حجاز همراه شده باشد! اما، به قول حضرت آقا انتخابات ریاست جمهوری اگرچه «یک حادثه یک روزه است» ولی گاهی اوقات دولتها کارهایی میکنند که تاثیرات آن تا سالها باقی میماند، چه کارهای خوب و چه کارهای غیرخوب... گاهی آثار آن تا 40 سال باقی میماند». اکنون باید دید که آیا در انتخابات پیش روی و در ارزیابی نامزدها، تشخیص سرهاز ناسره و آبازسراب دشوار است؟ البته که نه! هیچیک از نامزدهای ریاست جمهوری که از کره مریخ نیامدهاند! هریک از آنها بیش از سه دهه و یا نزدیک به سه دهه در چرخه سیاسی کشور حضور داشتهاند و عملکرد و مواضع آنان به آسانی قابل ارزیابی است. آن عده هم که در این چرخه حضور فعال- چهخوب و چهبد- نداشتهاند، بدیهی است که برای ریاستجمهوری احراز صلاحیت نخواهند شد. بنابراین، سخن درباره آن عده از نامزدهاست که در بستر سیاسی کشور حضور فعال داشتهاند و از این روی هویت آنها به آسانی قابل شناسایی است. نیست؟!
2- نگاهی به اطراف بیندازید، تمامی شواهد و قرائن موجود و اسناد غیرقابل تردید حکایت از آن دارد که بار دیگر «اتاقهای فکر» دشمن فعال شدهاند و مهرههای خود را برای فتنه دیگر به میدان آوردهاند با این دو تفاوت عمده که؛ اولا؛ این دفعه، مهره مصرف نشده ندارند چرا که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88- بخوانید جنگ احزاب-به تصور آن که حتما پیروز خواهند شد، تمامی مهرهها و جریانات وابسته به خود را به کار گرفته و سوزانده بودند. بنابراین امروزه ناچارند با مهرههای سوخته بازی کنند. یعنی مهرههایی که برای مردم ناشناخته نیستند و ثانیا؛ امروزه همان مهرههای سوخته با شعارهای ارزشی به میدان آمدهاند. انگار نه انگار که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 آشکارا دست به وطنفروشی زدهبودند و باز هم انگار نه انگار که فاصله زمانی 4 ساله، کوتاهتر از آن است که خاطره تلخ جنایت و خیانت آنها را از خاطر مردم پاک کند!
3- آیا به این نکته با اهمیت توجه کردهاید؟ اصحاب فتنه به شدت از این که ماجرای آن خیانت آشکار بازگو شود، پرهیز دارند و در هیچیک از مصاحبهها، مناظرهها و یا نوشتهها و سخنرانیهای خود حاضر به یادآوری آن ماجرای پلشت نیستند. چرا؟! تنها به این علت که کمترین زمینهای برای انکار آن خیانت بزرگ وجود ندارد. ائتلاف مدعیان اصلاحات با منافقین، بهاییها، سلطنتطلبها، مارکسیستها، عبدالمالک ریگیها و... قابل انکار است؟ شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، شعار به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبار جهانی، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره)، ادعای تقلب در انتخابات، خط زدن روی قید اسلام از جمهوری اسلامی ایران، آتش زدن مسجد، اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) و... رخدادهایی نیست که یادآوری آن برای اصحاب فتنه امکانپذیر باشد. دریافت کمک مالی از ملک عبدالله سعودی، ملاقاتهای پیدرپی با جرجسوروس صهیونیست، ملاقات با راسموسن- فرمانده ناتو و نخستوزیر پیشین دانمارک- که آشکارا از کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام(ص) حمایت کرده بود...
وقتی اصحاب فتنه قادر به انکار هیچیک از این نمونهها نیستند، بدیهی است که از بازگویی و بازخوانی آن نیز وحشت داشته باشند.
4- از هم اکنون با جرأت میتوان گفت نامزدهای وابسته به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 کمترین شانس پیروزی در انتخابات پیش روی را ندارند. چرا که با همان تودههای عظیم مردمی روبرو هستند که جنایات آنها را فراموش نکردهاند و حماسه بینظیر 9 دی و انتخابات اسفند 90، راهپیمایی 22 بهمن و... فقط چند نمونه از بصیرت مثالزدنی آنان است و همگان دیدهاند که این خیل عظیم را در روزهای حادثه میتوان دید. روز واقعه که میرسد گویی از زمین و زمان و از تکتک کوچهها و خیابانها میجوشند و میخروشند. یادتان که هست. بنابراین، بدیهی است که شورای محترم نگهبان صلاحیت آنها را تایید کند یا نکند، نتیجه یکسان است، اما در این باره گفتنیهایی نیز هست.
الف: شورای محترم نگهبان امین مردم و نظام است، از اینروی - ودقیقا به همین علت- تایید صلاحیت کسانی که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی88 حضور داشتهاند و هنوز هم با سران فتنه در ائتلاف هستند، اهانت به مردم پاکباخته و فداکار این مرز و بوم و صدهاهزار شهید است که برای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در خون پاک خود غلتیدهاند.
ب: تایید صلاحیت اینگونه نامزدها، چه بخواهیم و چه نخواهیم به معنای همراهی با فتنه آمریکایی- اسرائیلی یاد شده است و این پیام ضمنی را برای مردم در پی دارد که انگار خیانت آشکار به مردم و نظام، نهفقط جرم نیست بلکه فتنهگران میتوانند مدال شایستگی برای حضور در رأس قوه مجریه نیز دریافت کنند!
ج: حضرت آیتالله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان- که خدای مهربان بر عمر باعزت و همواره به خدمت ایشان بیفزاید- دیروز در خطبههای جمعه تهران به رد صلاحیت برخی از نامزدها اشاره فرمودند که هرچند از سلامت نفس و تعهد اسلامی و انقلابی برخوردارند ولی صلاحیت آنها برای تصدی ریاست جمهوری نظام احراز نشده است، بنابراین وقتی صلاحیت یک نامزد پاک و انقلابی به علت ناتوانی در مدیریت کشور احراز نمیشود، میتوان و باید امیدوار بود صلاحیت کسانی که به روال عرفی توان مدیریت دارند ولی مدیریت آنان به نفع دشمنان نظام بوده است نیز به طریق اولی تایید نشود، چرا که مدیر ضعیف ولی وارسته و پاک فقط در اداره کشور مشکل میآفریند اما، مدیری که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 دخالت و حضور داشته و هنوز هم از سران فتنه حمایت میکند و با فتنهگران در ائتلاف نیز هست میتواند اساس نظام را به مخاطره اندازد.
یاد امام راحل ما(ره) به خیر که با چه دلشورهای میفرمود «نبایدبهگونهای عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند» صحیفه امام(ره) ج 21 ص 284.
حضرت آقا تاکید فرمودهاند که شورای نگهبان به مُر قانون عمل کند و حضرت آیتالله جنتی نیز اعلام داشتهاند، شورای نگهبان تنها به قانون مینگرد و از مصلحتاندیشی بهدور است.
5- متاسفانه شماری- البته اندک- از عزیزان صورت مسئله را آنگونه که هست نمیبینند و مثلا با اشاره به برخی از اقدامات ناپسند و خسارتآفرین اخیر دولت تصور میکنند نامزدهای وابسته به فتنه برای مقابله با پلشتیهای حلقه انحرافی به میدان آمدهاند. شرح این نکته اگرچه به فصل جداگانهای نیاز دارد ولی در این مختصر گفتنی است که مخالفت اصحاب فتنه با دولت نهم هنگامی بود که دولت در مقابل باجخواهی بیگانگان ایستاده بود و از دستاندازی رانتخواران ثروت و قدرت جلوگیری میکرد ولی امروزه به گواهی شواهد غیرقابل تردید، دست اصحاب فتنه و حلقه انحرافی در یک کاسه است. کافی است که فقط به مواضع و عملکرد این دو جریان نیم نگاهی بیندازید تا هر گیسوبافتهایرا «علوی» مپندارید و هرکه با قافله حجاز به شهر وارد شد را زائر خانه خدا تصور نفرمائید.
و در این باره، مخصوصا تقابل دو گفتمان حامیان سرمایهداری با حامیان مردم محروم و مستضعف، یا به فرموده حضرت امام(ره) جنگ فقر و غنا در انتخابات پیش روی گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم، انشاءالله.
حسین شریعتمداری
خطیب موقت جمعه تهران گفت: دیده میشود بعضی کاندیداها میگویند من با آمریکا مذاکره میکنم و مشکل تحریمها را برمیدارم که این سخن بیشتر به جُک شبیه و خندهدار است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس/a>، آیتالله احمد جنتی خطیب موقت نماز جمعه تهران در خطبه اول خود با اشاره به فرا رسیدن ماه رجب به فرائض این ماه اشاره کرد و گفت: رجب اولین ماه خدا که حرام اعلام و جنگ و خونریزی تحریم شده است و در این ماه بندگان خدا به عبادت میپردازند.
وی به نمازگزاران توصیه کرد: در ماه رجب از شببیداری و خواندن دعاهای مربوط به این ماه خودداری نکنند و در اعتکاف سه روزه ماه رجب حتما شرکت کنند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران به اهمیت روزه گرفتن اشاره و خاطرنشان کرد: روزه سلامت انسان راحفظ میکند و بنابراین ثواب بسیاری دارد. اگر توان دارید روزه بگیرید اگر هم نه شکم گرسنهای را سیر کنید.
آیتالله جنتی ادامه داد: مبادا کسی در ماه رجب به غیبت کردن و تهمت کردن بپردازد چرا که در ماه رجب گناهان مضاعف و ثوابها نیز مضاعف است.
آیتالله جنتی با بیان اینکه ما در زندگی به دنبال سعادت دنیا و آخرت، قدرت جامعه اسلامی، عقب راندن دشمن و برخورداری از زندگی روان و رفاه مناسب هستیم با طرح پرسشی مبنی بر اینکه برای رسیدن به این خواستههای مشروع باید چه کاری انجام داد، اظهار داشت: معمولا افراد همه راهها را به جز راه اصلی طی میکنند و برخی نیز به دنبال فعالیتهای اقتصادی و سیاسی هستند.
امام جمعه موقت تهران با اشاره به اینکه قرآن میفرماید برای نجات از گرفتاریها باید تقوا پیشه کنید، تصریح کرد: اگر میخواهید بر دشمن پیروز شوید لازمه آن برخورداری از قدرت نظامی است ولی آنچه کارایی دارد انتنصرالله ینصرکم است.
وی با اشاره به در پیش بودن ایام شعبان و رمضان خاطر نشان کرد: ما باید در این ماهها به خودمان برسیم و عیوب جامعه و خود را برطرف کنیم و خطبا وظیفه دارند جامعه اسلامی که مد نظر قرآن است را تبیین کنند.
آیتالله جنتی با اشاره به سبک زندگی مورد نظر قرآن به مذموم بودن تمسخر دیگران پرداخت و گفت: ممکن است بالا شهریها پایین شهریها را، اغنیاء فقرا را و جوانان افراد پیرتر را مسخره کنند در حالی که ممکن است کسی که او را مسخره میکنید پیش خداوند مقربتر باشد.
امام جمعه موقت تهران عدم عیبگیری از یکدیگر و لقبها بد به هم ندادن را یکی دیگر از ویژگیهای سبک زندگی اسلامی برشمرد و تصریح کرد: جامعه اسلامی جامعهای است که امنیت داشته باشد و اگر امنیت جان، اموال و آبروی مردم برقرار نباشد، اسلامی نیست.
خطیب موقت نماز جمعه تهران به درجات گناه غیبت کردن پرداخت و تاکید کرد: غیبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده است.
آیتالله جنتی به سفارشات لقمان به فرزندش اشاره و تصریح کرد: لقمان به فرزندش میگوید به نخوت از مردم رخ متاب یعنی وقتی با مردم حرف میزنی با نخوت از آنها روی برنگردان و در میان مردم نیز با تواضع راه برو و خود را بزرگ مبین و در راه رفتن متعادل باش.
وی به این سخن لقمان به فرزندش مبنی بر اینکه صداها را کوتاه کن و داد نزن، اشاره و خاطرنشان کرد: متاسفانه ما صداهای بلند مکرر در جامعه خودمان گرفتار هستیم مخصوصا در این جلسات وقتی با آدم حرف میزنند انگار با یک شخص کر حرف میزنند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران با تاکید بر اینکه حرفهای آرام بهتر از حرفهای بلند و کشدار بر کرسی مینشیند صداهای بلند را به صدای الاغ و آوای عرعر این حیوان تشبیه کرد و آن را از زشتترین صداها دانست.
آیتالله جنتی با بیان اینکه باید به مسائلی که اسلام دستور داده عمل کنیم، به فضائل این اجرا پرداخت و گفت: خداوند میفرماید اگر به این مسائل عمل کنیم باران به وقت، افزایش مال،دادن اولاد به شما خواهم داد و هر مصیبتی که امروز بر سر انسانها هست، تقصیر خود آنها است.
وی ادامه داد: خداوند هنگامی که بشر را خلق کرد هرگز نمیخواست بشر بیچاره، ضعیف و یا در یک جمله بدبخت باشد، بنابراین ریشه این بدبختیها خود ما هستیم.
* خطبه دوم
آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی و خطیب امروز نمازجمعه تهران در خطبه دوم با اشاره به درگذشت ایتالله سیدعزالدین زنجانی از علمای بزرگ مشهد گفت: ایشان فرد بسیار فرهیخته و عالمی بودند و از ارکان حوزه علمیه مشهد محسوب میشدند که یکی از کارهای ایشان شرح خطبه حضرت زهرا (س) بود.
وی افزود: همچنین ما درگذشت آقای مرتضاییفر را داریم که درگذشت ایشان را هم تسلیت عرض میکنم. ایشان همیشه در نمازجمعه حضور داشت و شما جواب شعارهای وی را میدادید حقیقتاً وی مردی پاک و خالص بود.
خطیب امروز نمازجمعه تهران در سخنان خود با اشاره به اینکه مهمترین مسئله امروز ما انتخابات است گفت: مقام معظم رهبری در ابتدای سال بحث حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی را مطرح کردند که بار معنایی خود را دارد.
آیتالله جنتی ادامه داد: حماسه یک کار خاص است وگرنه کار اقتصادی و سیاسی معمولی حماسه نیست حماسه آن کاری است که یک گروه خطشکن در میدان جنگ انجام میدهد و خط دشمن را با سینهسپر کردن و ایثار میشکند.
وی افزود: مهمترین مسئله در بحث حماسه سیاسی انتخابات است و مسائل دیگر جنبه فرعی دارد ما امسال دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا را داریم.
دبیر شورای نگهبان قانون اساسی با اشاره به اهمیت انتخابات شوراها گفت: شوراها جایی است که مردم با آن سروکار دارند چه در روستاها و چه در شهرهای کوچک و بزرگ اگر شوراها سالم باشند به مردم خدمت میکنند و اگر هم ناسالم باشند به مردم جفا و ظلم میکنند متأسفانه مسئله نظارت بر صلاحیت اعضاء شوراها نزدیک به صفر است.
وی افزود: ما در شورای نگهبان 3 تا 4 سال به صورت ممتد و در بین دورههای مختلف کار میکنیم در جاهای مختلف دفتر داریم و هیئتهای نظارتی فعال هستند از مراجع اطلاعاتی، وزارت اطلاعات، سپاه و ناجا استعلام میگیریم و البته با این حال کار ما هم بسیار زیاد است.
آیتالله جنتی با اشاره به ثبتنام 676 نفر در انتخابات ریاستجمهوری گفت: بر طبق قانون تایید صلاحیت انتخابات شوراها به عهده مجلس است اما اعضاء شوراها باید چگونه تایید صلاحیت شوند و آیا مجلس میتواند همه را بررسی صلاحیت کند؟ آنها به ما میگویند که به ما کمک کنید که ما می گوئیم ما در کار خودمان هم مانده ایم.
وی با اشاره به اهمیت انتخابات ریاستجمهوری در کشور گفت: انتخابات ریاستجمهوری بسیار مهم است چرا که زندگی، معاش مردم در دست یک نفر خواهد بود.
جنتی در ادامه اظهار داشت: مجلس که کار خودش را میکند ولی کسی که نخواهد قانون را اجرا کند، هم کار خودش را انجام میدهد و به آن عمل نمیکند.
دبیر شورای نگهبان گفت: صفاتی که در اصل 115 برای رئیسجمهور آمده صفات خوبی است؛ در آنجا گفته شده رئیس جمهور مذهبی و سیاسی باشد و تقوا را رعایت کند و مدیر و مدبر باشد.
وی اضافه کرد: اگر این صفات را در حد بالا بخواهیم، باید سفارش بدهیم تا خدا با این خصوصیات چند نفر را برای ما بسازد و بفرستد.
جنتی ادامه داد: اکثر این افرادی که ثبتنام کردهاند را مردم میشناسند؛ برخی از آنها حرفهایی میزنند که شبیه جک و خندهدار است.
خطیب موقت نماز جمعه تهران اظهار داشت: شورای نگهبان میگردد کسی که حداقل شرایط را داشته باشد انتخاب میکند؛ کسی که همه این صفات را داشته باشد فکر نمیکنم پیدا شود.
جنتی گفت: کسی که مثلا ایمان و تقوا را نداشته باشد هر چیزی که باشد و اگر همه صفات دیگر هم دارا باشد، قدرتش را در مسیر دیگری خرج میکند و در مسائلی مانند رانتخواری از آن بهره میبرد.
وی گفت:همچنین مسئله بعدی که حائز اهمیت است مدیر و مدبر بودن و توجه به این مسئله است. کسی که میخواهد مملکتی را اداره کند که با مشکلات اقتصادی،تحریمها، بیکاری و مسائلی از این دست مواجه است باید مدیر و مدبر باشد و حداقل یک مدیریت نسبی را داشته باشد.
دبیر شورای نگهبان اضافه کرد:ما نمیتوانیم بنشینیم و به داوطلبان بگوییم میخواهید با مشکلات چه کار کنید؛ دیده میشود بعضی کاندیدا میگویند من با آمریکا مذاکره میکنم و مشکل تحریمها را برمیداریم که این سخن بیشتر به جک شبیه و خندهدار است.
وی اظهار داشت: آمریکا مگر با مصر چه کار کرد؛ آنقدر گرسنه در مصر است که عدهای در آنجا شبها در قبرستان میخوابند، مگر امکان دارد آمریکا به نفع کسی کار کند و خیر کسی را بخواهد؛ اگر کسی این طرز تفکر را دارد آیا واقعا میشود به او رای داد؟
جنتی گفت: کسانی که دنبال اشرافیگری هستند آیا میشود به آنها اعتماد کرد. بر همین اساس باید به کسی رای داد که مورد اعتماد است.
دبیر شورای نگهبان ادامه داد: افراد باید با تشخیص خودشان عمل کنند و کسانی که اهل تشخیص نیستند باید از اهل تشخیص بپرسند و بعد رای بدهند.
جنتی با بیان اینکه کاندیدا باید موضع خود را در مقابل فتنه مشخص کنند، افزود: یک فتنه به اسم تقلب در کشور به وجود آمد که افراد باید موضع خود را در مقابل آن مشخص کنند.
وی با تاکید بر اینکه هر کسی که قصد رئیسجمهور شدن دارد باید بگوید که نظرش در مورد فتنه چیست، ادامه داد: بر اساس فرمایش رهبری کاندیدا باید به خدا، انقلاب و مردم ایمان داشته باشند و نترس و مقاوم باشند و با یک اخم آمریکا نترسند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران اضافه کرد: همچنین رئیسجمهور باید فسادستیز باشد و اگر فساد دید با آن مبارزه کند؛ عدالتخواهی از صفات دیگر رئیسجمهور است و این فرد نباید تبعیض بین افراد قائل شود.
جنتی تاکید کرد: رئیسجمهور باید سادهزیست باشد؛ این نمیشود که با بنز برود و بیاید و خانه آنچنانی داشته باشد؛ همچنین باید به طبقات محروم توجه کند و دلش به حال محرومان بسوزد.
آیتالله احمد جنتی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه رئیس جمهور باید به قانون عمل کند، گفت: حتی اگر قانونی هم قانون بدی باشد تا زمانی که آن قانون نسخ نشده است، باید به آن عمل شود. قانونشکنی اگر آغاز شود، قانون زیر پا خواهد رفت از این رو رئیس جمهور باید قانونگرا باشد.
وی افزود: رئیس جمهور باید اهل مشورت و اهل جمعی باشد با کارشناسان، با وزرا و با صاحب نظران که از مردم هستند مشورت کند و با عقل جمعی اعتقاد داشته باشد، دیکتاتور نباشد و مستبدانه عمل نکند.
خطیب امروز نماز جمعه تهران با اشاره به اینکه انتخابات باید آزاد باشد و حتما هم اینگونه است، گفت:سلیقههای مختلف با آزادی تمام در انتخابات ثبتنام کردند و کسی هم به آنها چیزی نگفت در بررسی صلاحیتها نیز سلیقهها معیار بررسی نیست، بلکه شرایط است که بررسی میشود.
آیتالله احمد جنتی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه رئیس جمهور باید ولایت فقیه را قبول داشته باشد، گفت:ایمان بدون ولایت فقیه معنی ندارد و رئیس جمهور باید این شرایط را به صورت کاملا مشخص در حرف و عمل خود نشان بدهد. شما رئیس جمهور هستید، پول دارید و بیتالمال در دستان شماست ولی مملکت یک مقام بالاتر به نام رهبر دارد و رهبر است که حکم شما را تنفیذ میکند و اگر رهبر حکم شما را تنفیذ نکند مشروعیت ندارید.
وی افزود: اگر هم اختلاف نظری پیش آمد و سلیقهها از هم جدا شد شما باید تابع رهبر باشید و نه اینکه رهبر تابع شما باشد.
آیتالله احمد جنتی در پایان ابراز امیدواری کرد که این انتخابات به یک حماسه سیاسی تبدیل شود
اونقدر بدم که جرات ندارم صدات کنم
ولی حاضرم بی بی جون ، جونمو فدات کنم
یاور مولا بودی تو روز سختی می دونم
کاش می شد منم یه روز یاری بچه هات کنم
نفسم بند اومده از بس که بغض تو گلومه
بپذیر تا اشکمو ، نثار گریه هات کنم
اگه توفیقی بدی آرزومه تا بتونم
تا ابد خادمی ، خادم و نوکرات کنم
دو تا آرزو دارم یکی ظهور پسرت
بشه پیدا فبر تو اونجا بیام صدات کنم
چی می شه قبول کنی تا به زیارتت بیام
جونمو نثار قبرِ ، بی سر و صدات کنم
شیفته کرمانشاهی
تقدیم به منتظر واقعی ، یوسف زهرا (عج)
شیعیان را مژدگانی ، وعده دیدن یار نزدیک است
می شود عالم گلستان ، دیدن روی نگار نزدیک است
همه آمــاده ز بهــر، دیــدن مــاه رخــش
آری آری فرج ، آن گل عــذار نزدیک است
دشمنان از هیبتش ، در خوف و در تاب و تبند
لحظه خروج آن ، مظهر صبر و قرار نزدیک است
سر گذاریم بر قدومش ، دیده را روشن کنیم
توتیای چشم سازیم ، گردی از مقدم یار نزدیک است
یک جهان عدل و عدالت ، پر شود در سایه اش
روز پایان غم و ، انتهای انتظار نزدیک است
داد جــد و مــادرش را ، تــا ســتاند از عدو
دادخواه منصف حق ، آن یل کافر شکار نزدیک است
آید از سوی حجاز با ، ذوالفقار حیدری
شیعیانش خنده بر لب ، با دو چشمی اشکبار نزدیک است
با امید لطف یزدان ، گر چه باشیم رو سیه
چشممان روشن شود بر ، آن شه والا تبار نزدیک است
شیفته کرمانشاهی
رئیسجمهور به شورای نگهبان توصیه کرد که در بررسی صلاحیتها طوری عمل کنند تا همه سلایق در عرصه انتخابات حضور داشته باشند.
محمود احمدینژاد در پایان جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی درباره اینکه توصیه شما به شورای نگهبان چیست، گفت: همه سلایق در انتخابات حضور داشته باشند تا ملت بتوانند انتخاب خود را انجام دهند.
به گزارش فارس وی همچنین درباره حماسه سیاسی در سال جاری گفت: به نظر من انتخابات یک فرصت همگانی برای همافزایی حرکت ملت است. انتخابات میتواند زمینهای برای یک حماسه سیاسی بزرگ در کشور باشد.
رئیسجمهور درباره اینکه صدا و سیما حرکت وسیعی را برای تخریب دولت آغاز کرده است، گفت: بالاخره رابطه ملت و دولت رابطهای مشخص و شفاف است و هیچ کس نمیتواند آن را تخریب کند.
همچنین رئیسجمهور در پاسخ به این سؤال که واکنش شما در صورت رد صلاحیت مشایی از سوی شورای نگهبان چیست گفت: امروز چقدر هوا خوب است و به نظرم یکی از بهترین روزهای بهاری است!همچنین اسفندیار رحیممشایی درباره احتمال عدم احراز صلاحیت خود گفت: این بحث جدیدی نیست و از ماهها پیش مطرح بود، درباره صلاحیت خودم و هرکس دیگر باید بگویم طرح بحث رد صلاحیتها اصالت ندارند و نگاهی منفی در جهت تحقق حماسه سیاسی است.
وی با بیان اینکه همه مردم و مسئولان باید بستر انتخابات پرشور را برای خلق حماسه ملی فراهم کنند، گفت: برخی مطالبی مطرح میکنند که سبب ایجاد فتنه و آشوب خواهد شد. برخی حرفها بیاساس و برخلاف مصالح ملی است و ما تنها به خلق حماسه فکر میکنیم.رحیممشایی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر واکنش به رد صلاحیت خود اظهار داشت: بارها من جواب این سؤال را دادهام. ما باید به تمام مسئولیتها در چارچوب قانون عمل کنیم. پس هر کس که انتقاد و نظری دارد باید از مسیر قانونی پیگیری کند.
حسن روحانی ضمن ابراز تمایل به مذاکره با آمریکا گفت: آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحتتر است!
وی که در دانشگاه صنعتی شریف سخن میگفت، درباره مذاکره با آمریکا گفت: هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم از این رو مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی است اما سخت است هر چند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است برساند.
وی اضافه کرد: آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و حالا که رهبر انقلاب در سخنان اول فروردین امسال راه مذاکره را باز گذاشتند دولت بعد با رعایت خطوط قرمز میتواند این رابطه را برقرار کند.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره نامزدی هاشمی گفت: آقای هاشمی تا روزهای آخر قاطعانه به بنده گفت که کاندیدا نمیشود اما دلایلی پیش آمد که ایشان نامزد شد؛ آقای هاشمی به بنده گفت که ساعت 3 بعدازظهر روز آخر ثبتنامها به تصمیم برای ثبتنام رسیده است.
وی تاکید کرد: هاشمی و بنده کاندیدا هستیم و با هماهنگی این مسیر را ادامه میدهیم اما در روز رای و در 24 خرداد یک نفر از ما در لیست رای قرار خواهد گرفت(!)
اظهارات حسن روحانی در زمینه مذاکره با آمریکا که تحریف صریح مواضع مقام معظم رهبری و حاکی از سادهدلی در قضاوت نسبت به آمریکاست، در حالی عنوان میشود که وزارت خارجه دولت اصلاحات - مقارن با تصدی شورای عالی امنیت ملی از سوی حسن روحانی- برخی مکاتبات را برای انجام مذاکره با آمریکا صورت داد اما با موضع متکبرانه و تحقیرآمیز طرف آمریکایی روبرو شد.
از سوی دیگر با عنایت به اینکه همچنان لابی ایپک به واسطه کنگره بر سیاستهای دولت آمریکا درباره ایران نظارت فائقه دارد، بنابراین به سیاق اظهارات آقای حسن روحانی لابد باید گفت که باید دم صهیونیستها را دید؛ از سوی دیگر جنس خوشبینیهای امثال روحانی در مذاکرات هستهای باعث دو سال و نیم تعطیلی مطلق فعالیتهای هستهای ایران در ازای هیچ شد و اگر درایت و مقاومت رهبر معظم انقلاب و ملت ایران نبود احتمالا برخی حضرات به شیوه معمر قذافی دم آمریکا و انگلیس را کامل میدیدند و تمام تأسیسات و تجهیزات هستهای را بار کشتیها میزدند و به سمت غرب ترانزیت میکردند!
و نهایتا قابل ذکر است که آقای حسن روحانی فعلا نمیتواند چالش نامزدی خود با هاشمی را حل کند و به سادگی آب خوردن از طرف وی دور میخورد و در فضای انتخابات معلق میماند. با این وصف چگونه میتواند مسائلی به مراتب بزرگتر و پیچیدهتر را با آمریکا و غرب حل کند؟