ارگان جمعیت هلال احمر در مطلبی کاملا تخصصی مدعی شد 5 برابر کردن یارانه ها که مستلزم آزادسازی قیمت ها، توقف، پرداخت حداقل ۹۰میلیارد دلار یارانه حامل های انرژی است، فقط 12 درصد تورم به دنبال دارد!
امتیاز روزنامه شهروند از سوی سازمان شهرداری های سراسر کشور اخذ شد اما بعدا در اقدامی قابل تامل به جمعیت هلال احمر منتقل شد و هم اکنون در حالی که با هزینه هنگفت این سازمان تخصصی امدادی منتشر می شود، برخلاف مجوز خود تبدیل به روزنامه ای انتخاباتی و سیاسی در خدمت حلقه انحرافی - در کنار روزنامه خورشید وابسته به تامین اجتماعی و ایران- شده است.
این روزنامه از قول مدیرمسئول خود (عبدالرضا -د رئیس سابق صندوق بازنشستگی صنایع مس ایران) تحت عنوان «چرا با یارانه ۲۵۰هزار تومانی مخالفند؟» نوشت: استدلالات منتقدان پرداخت یارانه ۲۵۰هزار تومانی پایه اقتصادی ندارد و هدف اصلی آنان از طرح این قبیل انتقادات خارج نشدن منابع کشور از دست عده ای محدودی سرمایه دار است.
وی افزود: دولت سالانه معادل ۱۲۰میلیارد دلار انرژی شامل نفت، گاز و بنزین را برای مصارف داخلی صرف می کند و تنها ۱۰درصد از این ۱۲۰میلیارد دلار را باز پس می گیرد بنابراین حتی اگر ۹۰میلیارد دلار از محل آزادسازی حامل های انرژی به عنوان مبالغی که در اختیار کارفرمایان و صاحبان ثروت است را اخذ کند امکان پرداخت یارانه ۲۵۰هزار تومانی وجود دارد.
مدیر سابق در خصوص تاثیر افزایش قیمت بنزین بر تورم نیز اظهار داشت: تورم از خلق منابع جدید و سرگردانی نقدینگی ایجاد می شود و افزایش قیمت بنزین به دلیل خلق نشدن منابع جدید اثری مقطعی و حدود 21 ماهه بر تورم دارد به عنوان مثال اگر قیمت بنزین از ۷۰تومان به ۸۲۰تومان افزایش یابد تورم در مقطعی یک ساله حدود 21 تا 51 درصد است و اثر آن در 21 ماه تخلیه می شود.
وی توضیح نمی دهد که اولا آیا سرازیر کردن ۹۰میلیارد دلار مدعایی در بازار مصرف اسمش نقدینگی سرگردان هست و باعث تورم -به تصریح وی- می شود یا نه؟ ثانیاً با کدام منطق اقتصادی 4-5 برابر شدن قیمت های حامل های انرژی فقط 21 درصد تورم با خود می آورد؛ ثالثا در حالی که دولت امکان تامین منابع یارانه 54 هزار تومانی را ندارد و با کسری بودجه مواجه است چگونه می تواند 5 برابر همان رقم را تامین کند؟ رابعاً چرا به جای مهار تورم و ثبات بخشیدن به اقتصاد کشور باید در آستانه انتخابات به کارهای تبلیغاتی با آثار تورمی پرداخت و مثلا از حمایت از بخش تولید و ایجاد اشتغال پایدار که جزو الزامات طرح هدفمندی یارانه ها بوده سخن نگفت؟ خامساً این موضوع چه ربطی به جمعیت هلال احمر دارد و این جمعیت چه نسبتی با انتخابات و حلقه انحرافی پیدا می کند که هر جا صحبت پول پخش کردن و کاسبی و کارهای غیرقانونی و سیاست بازی مطرح می شود، این جمعیت نیز به آن آلوده می شود؟ و بالاخره اینکه آقای مدیرمسئول از این همه پشتک وارو زدن چه سهمی می برد؟
روزنامه کیهان به انتشار حاشیه های از مراسم «حماسه حضور» اهواز پرداخت و نوشت:
علی رغم همزمانی مراسم با وقت اذان مغرب هیچ خبری از پخش نوای ملکوتی اذان نبود که در پی اعتراض مکتوب یکی از حضار با این مضمون که کارهای شما ما را یاد زمان شاه می اندازد مجبور به پخش اذان شدند.
¤ در حالی که هیچ پیش بینی برای محل اقامه نماز نشده بود اما کوچکترین جزئیات درون سالن تدارک دیده شده بود، جزئیاتی مانند حضور افراد پیش بینی شده با لباس های محلی و نصب پرچم ایران کنار هر صندلی و موسیقی های مختلف و برنامه ها و کلیپ های رنگارنگ و...
¤ در هنگام تقدیر رئیس جمهور از تعدادی از نخبگان، جانبازان و خانواده های شهدای استان خوزستان، که مشایی هم در کنار رئیس جمهور حضور داشت، یکی از حاضران که به نظر می رسید از قبل برای این کار مشخص شده است خطاب به احمدی نژاد گفت: اجازه بدهید آقای مشایی هم در این مراسم صحبت کنند تا ما جوانان با عقاید و نظرات ایشان آشنا بشویم.
¤ اما در این هنگام تعدادی از خواهران بسیجی حاضر در جلسه به حضور مشایی در این مراسم اعتراض کردند.
¤ پس از اهدا نشان افتخار به جانبازان و خانواده شهدا نوبت به تقدیر از نخبگان رسید و بلافاصله گروه سرود ناشنوایان به بالای سن آمدند و آقایان احمدی نژاد، مشایی، زریبافان، الهام و خانم سلطان خواه در میان گروه سرود ایستادند و در یک حرکت قابل تأمل شروع به تکان دادن پرچم ایران کردند.
¤ پس از آن رئیس جمهور برای ایراد سخنرانی به پشت تریبون رفت و با اشاره به درخواست یکی از حاضران برای سخنرانی مشایی، گفت: دوست عزیزی فرمودند که آقای مشایی صحبت کنند. اجازه بدهید ایشان در وقت دیگری سخن بگویند.
¤ در این هنگام صدای اعتراض بلند شد که مگر اینجا میتینگ انتخاباتی است و ما اجازه نمی دهیم ایشان سخنرانی کند.
¤ در این لحظه مشایی پشت تریبون آمد و گفت: یکی از خواهران نسبت به سخنرانی بنده اعتراض داشتند به همین خاطر من درخواست می کنم تشریف بیاورند و صحبت کنند تا ما سخنان ایشان را بشنویم.
¤ افرادی که به حضور مشایی معترض بودند گفتند: ما در این مراسم برای شنیدن صحبت های رئیس جمهور حضور پیدا کرده ایم نه صحبت های شما.
¤ واکنش انقلابی خواهران به ترفندها و شگردهای نخ نما شده رئیس جمهور و مشایی باعث ناراحتی و عصبانیت مشایی و نقش بستن خنده ای تلخ بر چهره احمدی نژاد شد.
¤ جوان دیگری گفت: صاحب این مجلس خانواده شهدا هستند و کسی نمی تواند بدون اجازه از آنها صحبت کند.
¤ مشایی نیز در پاسخ اظهار کرد: ما در کشوری زندگی می کنیم که مردمش فهیم هستند و معیار فهم آنها جهانی است. حرف زدن خوب است و من موافق این هستم که مخالفان دولت و من حرف بزنیم، چرا که وقتی حرف زده می شود حقایق روشن خواهد شد.
¤ فضای سنگین و ملتهب جلسه باعث شد مشایی با سرافکندگی از روی سن پایین بیاید و در ادامه احمدی نژاد به چند جمله کوتاه بسنده کرد و گفت: ما نتوانستیم از نظرات مشایی بهره مند شویم، امیدواریم فرصتی فراهم شود تا صحبت های ایشان را بشنویم.
¤ مجریان مراسم زمانی که فضا را برای ادامه جلسه مناسب ندیدند، سالن را ترک و بلافاصله چراغ ها را خاموش کردند تا ماجرا سریعتر فیصله داده شود.
¤ نکته قابل تأمل اینکه تعداد زیادی از حاضرین در جلسه از نیروهای ادارات مختلف بودند که این مسئله توان موضع گیری را از آنها می گرفت و تعداد نخبگان انگشت شمار بود.
¤ در همین حین دو جوان که لباس محلی عشایر عرب و بختیاری خوزستان را به تن داشتند در کنار احمدی نژاد و مشایی ایستادند و عکاسان نیز از فرصت استفاده کرده و به شکار این صحنه ها پرداختند.
¤ تعداد زیادی از حضار که قلباً از موضع گیری جسورانه خواهران در ممانعت از سخنرانی مشایی خشنود بودند مراتب رضایت و خوشحالی خود را به آنان اعلام کردند.
احمدی نژاد در جمع مردم هفتکل طی اظهاراتی تامل برانگیز و مبهم گفت: پیغام دادند که فلانی اگه رویت را زیاد کنی پدرت را درمی آوریم!
محمود احمدی نژاد ظهر دیروز در ادامه روز دوم دور چهارم سفر استانی خود به استان خوزستان در جمع مردم شهرستان هفتکل، گفت: پیغام دادند که فلانی اگه رویت را زیاد کنی پدرت را درمی آوریم. ما تا پایان جان در خدمت عدالت، انقلاب، مردم و راه ولایت و امامت هستیم و هزاران احمدی نژاد فدای یک قطره عدالت و یک موی سر مردم ایران.
وی با بیان اینکه »ما باید حکومت علوی را برپا کنیم و عدالت و آبادانی در کشور حاکم شود«، گفت: می گویند که چرا آخر کار سفر می روی؟ آیا آخر کار و یا اول کار با هم فرقی دارد؟ ما باید در راستای خدمت به مردم، عدالت و آبادانی حرکت کنیم و تلاش کنیم.
رییس جمهور بدون اشاره به مخاطبین سخنان تامل برانگیز خود، با بیان اینکه »می گویند باهات برخورد می کنیم«، اظهار کرد: برخورد کنید؛ شما عددی نیستید در برابر ملت که بخواهید برخورد کنید. ملت ایران هیچگاه در برابر ابرقدرت ها جا نزد و توی دهن آنها زد و باز هم این کار را می کند و شما که کسی نیستید!
احمدی نژاد با بیان اینکه »ما باید ایرانی ولایی و آرمانی را بسازیم و در راستای پیشرفت حرکت کنیم و پرچم توحید و عدالت از سوی مردم ایران همواره برافراشته باشد، وگرنه قدرت های فاسد همه را خواهند بلعید«، افزود: جهانیان منتظر الگو هستند، به دنبال نقطه اتکا هستند و باید ایران نقطه اتکا باشد.
وی در بخشی از سخنان خود خطاب به دشمنان گفت: شما هر کاری در برابر ملت ایران کردید شکست خوردید و شما و دنباله های فاسدتان در داخل کشور نمی توانید جلوی حرکت ملت ایران را بگیرید. باید با کار و تلاش و وحدت ایران را بسازیم. ملت ایران از حقوق خود عبور نخواهد کرد و بر حقوق خود پافشاری خواهد کرد و شما را به زباله دانی می فرستد.
رییس جمهور با تاکید بر اینکه »ما در ابتدای راه هستیم«، گفت: هرجا دیدید وارد شدیم تا کاری بکنیم و جیغ ها بالا رفت، بدانید که دارد حق و عدالتی احیا می شود.
احمدی نژاد در ادامه با بیان اینکه »این ملت چندین هزار سال تاریخ دارد و حوادث زیادی را از سر گذرانده است و دشمنان این ملت آمده اند و رفته اند و به زباله دانی پیوسته اند و این ملت مانده است«، اظهار کرد: ما به وجود ملت ایران افتخار می کنیم.
وی با بیان اینکه «برخی از کسانی که در مسیر تصمیم گیری کشور هستند جز شهرهای آباد و اطراف خود را ندیده اند»، گفت: آنها باید بیایند و شهرستان های مختلف از جمله شهرستان هفتکل را ببینند و ان شاءالله وقت کنند و بیایند مردم را ببیند.
رییس جمهور ادامه داد: برخی تصور می کنند وقتی انقلاب ایجاد و جمهوری اسلامی برپا شد دیگر کاری نمانده و همه چیز تمام شده است در حالی که ما در ابتدای راه هستیم و باید در راه پیشرفت و آبادانی حرکت کنیم؛ باید ایران را بسازیم. اینکه مثلا قرآن بخوانیم و امام جمعه ای داشته باشیم و رییس جمهور نیز مذهبی باشد، تمام کار نیست. ما در ابتدای راه هستیم و تازه پا روی پله اول گذاشته ایم. باید به جامعه علوی برسیم که در آن تبعیض و فسادی وجود نداشته باشد.
احمدی نژاد در بخش دیگری از صحبت های خود با بیان اینکه »جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده که در برابر ظلم چه داخلی و چه بین المللی سکوت نکند«، اظهار کرد: برخی می گویند چرا حرف هایی می زنید که توقع مردم بالا برود در حالی که ما رییس جمهور شدیم که حق مردم را به مردم بدهیم، در برابر فساد و ظلم سکوت نکنیم و جلوی فساد را بگیریم.
وی اضافه کرد: عده ای فکر می کنند در آسمان باز شده و آنها ویژه افتادند پایین و باید برای مردم تصمیم بگیرند و هرچه آنها بگویند انجام شود در حالی که اینگونه نیست.
به گزارش ایسنا، رییس جمهور در بخش دیگری از صحبت های خود نیز به مسائل و مشکلات شهرستان هفتکل و مصوباتی که دولت در مورد این شهرستان در جلسه امروز هیات دولت به تصویب خواهد رساند اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار کیهان، سخنان احمدی نژاد در هفتگل با واکنش سرد و بعضاً تاسف آمیز عده ای از مستمعین روبرو شد. آنان طرح چنین مسائل حاشیه ای و اختلافی را در هفته های منتهی به انتخابات، نوعی رجز انتخاباتی و ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی عنوان می کردند.
به گزارش خبرنگار کیهان در هفتکل، رئیس جمهور در پاسخ به اعتراضات روستاییان به عدم پرداخت حقوق اهالی اطراف سدجره که باگذشت چندین سال هنوز پرداخت نشده است گفت: دولت باید پرداخت کند.
در روز گذشته و در جریان سفر استانی دولت به خوزستان همچنین، نخستین توربین طراحی شده در ایران با ظرفیت 250 مگاوات رونمایی شد و سد نیروگاه گتوند علیا با حضور محمود احمدی نژاد رئیس جمهور، وزیر نیرو و مقامات عالی صنعت آب و برق افتتاح شد.
توربین رونمایی شده توسط متخصصان ایرانی ساخته شده و در دو ماه گذشته در آزمایشگاه های معتبر سوئیس تست شده است، قرار است برای فاز دوم نیروگاه برق آبی گتوند با ظرفیت هزار مگاوات از چهارمین توربین 250 مگاواتی ایرانی استفاده شود.
به گزارش ایسنا، سد و نیروگاه برق آبی گتوند علیا که یکی از پرحاشیه ترین پروژه های عمرانی چند سال اخیر کشور به حساب می آید امروز در حالی بالاخره رسما مورد بهره برداری و افتتاح قرار گرفت که این سد که از آن به عنوان بزرگترین سد خاکی کشور نام برده می شود، از زمان آبگیری یکی از خبرسازترین پروژه های عمرانی کشور بوده و چه زمانی که بحث وجود گنبد نمکی در آن مطرح بود، چه زمانی که به دلیل مشکلات مالی، فعالیت های کارگاهی آن به حالت نیمه متوقف درآمد و به دلیل چندین بار تأخیر در افتتاح رسمی بارها در صدر اخبار حوزه آب و برق قرار گرفت.
در آخرین اعلام از سوی مسئولان وزارت نیرو قرار بود این سد روز یکشنبه با حضور رئیس جمهور به بهره برداری برسد که به دلیل آن چه شلوغی برنامه رئیس جمهور عنوان شد، افتتاح آن به دیروز موکول شد.
سد و نیروگاه گتوند بزرگترین مخزن آبی کشور بر روی رودخانه کارون را دارد و بیشترین میزان برق را از میان نیروگاه های برق آبی تولید می کند. سد گتوند بلندترین سد خاکی کشور است که عمیق ترین دیوار آب بند را در میان سدهای خاکی جهان دارد و نقش تعیین کننده ای در افزایش توان مدیریت مخازن سدها و نیروگاه های بالادست را ایفا می کند و آخرین سد بلندی است که بر روی رودخانه کارون ساخته می شود. به گونه ای که در پایین دست آن سد مخزنی دیگر ساخته نخواهد شد.
ظرفیت کل نیروگاه گتوند نیز در مرحله اول برابر هزار مگاوات و در مرحله دوم برابر با همین مقدار ظرفیت است و شامل 8 واحد 250 مگاواتی می شود.
باند دوم آزاد راه آبادان- ماهشهر توسط رئیس جمهور به بهره برداری رسید. همچنین به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، جاده آبادان- ماهشهر به طول 75 کیلومتر بعد از سال ها انتظار صبح دوشنبه توسط محمود احمدی نژاد رسما به بهره برداری رسید.
این مسیر روزهای واپسین سال 91 چند روز مانده به عید نوروز برای استفاده عموم و کاهش حجم تصادفات مورد استفاده قرار گرفت.
جاده آبادان- ماهشهر به دلیل قرار گرفتن بین بندر امام خمینی به عنوان دومین بندر تجاری کشور و همچنین بندر خرمشهر و مرز بین المللی شلمچه به عنوان یکی از شریان های مهم و حیاتی کشور به شمار می آید.
مسیر آبادان-ماهشهر 75 کیلومتر طول دارد که در سال های گذشته تعداد زیادی از مردم منطقه به دلیل کم عرض بودن جاده به واسطه حوادث رانندگی در داغ از دست دادن عزیزان خود داغدار شدند.
به گزارش خبرنگار ایرنا، در آیین بهره برداری از این پروژه ملی در ماهشهر اعلام شد: برای احداث این آزادراه که نقش مهمی در کاهش سوانح، ارتقای ایمنی، تسهیل در ترافیک و کاهش مصرف سوخت و زمان دارد 600 میلیارد ریال از محل اعتبارات وزارت نفت و راه و شهرسازی هزینه شده است.
رونق بخشی به سرمایه گذاری ملی و گردشگری و بهبود شرایط زیست محیطی با کاهش آلاینده ها، سامان بخشی یکی از مهم ترین کریدورهای جنوب کشور، از دیگر مزایای این آزاد راه عنوان شد.
همچنین بیمارستان 96 تختخوابی تامین اجتماعی ماهشهر در این سفر به بهره برداری رسید.
به گزارش خبرگزاری فارس از ماهشهر، بیمارستان 96 تختخوابی بندر ماهشهر از 4 بخش اصلی شامل اطفال، داخلی، زنان و جراحی عمومی تشکیل شده که در هر بخش به طور متوسط 22 تختخواب وجود دارد.
پروژه این بیمارستان از 20 سال پیش آغاز شد اما از چهار سال قبل فعال شده است.
برای ساخت و تجهیز بیمارستان 400 میلیارد ریال از محل اعتبارات سازمان تامین اجتماعی هزینه شده است.
بیمارستان تامین اجتماعی خوزستان در ماهشهر به شهرهای ماهشهر، سربندر، هندیجان و رامشیر خدمات خواهد داد.
مدیر درمان تامین اجتماعی خوزستان در حاشیه افتتاح این واحد درمانی در گفت وگو با خبرنگار فارس در اهواز اظهار کرد: تمام تجهیزات پزشکی و تخصصی بیمارستان ماهشهر از بهترین نوع موجود در کشور تهیه شده است.
وی خاطر نشان کرد: هیچ مشکلی در زمینه تامین نیازهای مالی بیمارستان وجود ندارد و این مدیریت آمادگی کامل دارد تا به طور کامل در تامین تجهیزات مصرفی و غیرمصرفی بودجه لازم را تامین کند.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، در حال حاضر سازمان تامین اجتماعی بیمارستان 160 تختخوابی آبادان و بیمارستان 96 تختخوابی امیرکبیر اهواز را در دست ساخت دارد و پروژه بیمارستان دزفول با دیوارکشی انجام شده در مرحله مناقصه است.
تامین اجتماعی در اهواز دو بیمارستان و در آبادان، بهبهان، شوشتر و مسجد سلیمان هر کدام یک بیمارستان دارد.
در این سفر همچنین چهار پروژه صنعتی با حضور رئیس جمهور در پتروشیمی بندرامام به بهره برداری رسید.
به گزارش خبرگزاری فارس از ماهشهر، طرح سوم تفکیک مایعات گازی با ظرفیت تولید دو میلیون و 685 هزار تن در سال در پتروشیمی بندرامام، طرح متیل اتیل کتون و بوتانول در شرکت شیمی تکس آریا از جمله این طرح هاست.
تولید سالانه این طرح معادل 2 میلیون و 685هزار تن محصولات از قبیل اتان، پروپان، بوتان، برش های 5 کربنه و سنگین تر و گاز سوخت است. ارزش سالیانه تولیدات این مجتمع معادل یک میلیارد و 884 میلیون دلار برآورد شده است.
همچنین طرح گاز کربنیک شرکت توسعه و تولید گازهای صنعتی اروند، طرح واحد تفکیک هوا در شرکت پتروشیمی اروند از دیگر پروژه هایی است که توسط رئیس جمهور افتتاح شد.
دکتر احمدی نژاد همچنین از محل این پروژه به صورت ویدئو کنفرانس واحد گازکربنیک مایع هور شرکت طرح و توسعه گازهای صنعتی اروند و نیز واحد تفکیک هوای پتروشیمی اروند را با ذکر یا مهدی (عج) افتتاح کرد.
صلوات رحیمی برای تصویب مجدد مصوبات سفرهای قبلی!
عضو هیات رئیسه مجلس از ترک جلسه هیات دولت از سوی نمایندگان استان خوزستان به نشانه اعتراض در برخورد با آنان خبر داد.
سیدشریف حسینی در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی مهر، با اشاره به سفر هیات دولت به استان خوزستان گفت: در جلسه امروز (دیروز) هیأت دولت استان خوزستان که با حضور محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور برگزار شد، به نمایندگان این استان اجازه صحبت درباره مشکلات موجود در مصوبات استانی دولت داده نشد.
نماینده اهواز گفت: در این جلسه از کلمات و جملاتی استفاده شد که در شأن و جایگاه نمایندگان مجلس نبود، گفتند «اگر به این جلسه دعوت شدید صرفا برای احترام بوده است اما حق اظهارنظر ندارید و می توانید تشریف ببرید.» این در حالی است که نمایندگان استان خوزستان در جایگاهی که در آخر سالن بود، مستقر شدند.
به گفته حسینی یکی از نمایندگان این استان به یکی از مصوبات دولت معترض شد و گفت این مورد در گذشته هم تصویب شده، به جای مصوبات جدید یا تکراری، بهتر است مصوبات گذشته را اجرا کنید. به دنبال اعتراض این نماینده، رحیمی معاون اول رئیس جمهور و رئیس جلسه دولت، از این نماینده خواست که ابتدا نوبت گرفته و سپس صحبت کند.
سپس این نماینده خوزستان در واکنش به رحیمی گفت ما هیأت دولت را همراهی می کنیم تا در جریان جزئیات مصوبات قرار بگیریم و به نوعی کمک کنیم، بنابراین اگر بناست ما از جریان تصمیم گیری کنار گذاشته شویم، چرا نمایندگان را به نشست هیأت دولت دعوت می کنید؟
عضو هیات رئیسه مجلس افزود: نوع مصوباتی که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت، این شائبه را بیش از پیش ایجاد کرد که سفر هیات دولت به این استان یک سفر تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است.
حسینی گفت: مصوبات مطرح شده در این جلسه فرمایشی و تنها برای تایید مصوبات استانی قبلی بود بدون اینکه هیج پروژه عمرانی جدیدی را برای این جلسه آماده کرده باشند.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس، افزود: نمایندگان استان خوزستان وقتی که احساس کردند که نسبت به آنان توهین شده، جلسه را به نشانه اعتراض ترک کردند. وی با بیان اینکه نمایندگان مجلس ناظر هستند، گفت: اگر دولت تحمل نظارت مجلس را ندارد، باید این مسئله را علنی کند.
در همین رابطه نماینده مردم آبادان نیز به خبرنگار مهر گفت: برخی از نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی به دلیل رفتار نامناسب معاون اول رئیس جمهور، جلسه عصر دیروز هیأت دولت در استانداری خوزستان را ترک کردند.
سیدحسین دهدشتی پس از شنیدن هر بخش از سخنان وزرا، در پاسخ می گفتند ما هم قبول داریم و باید انجام شود پس ان شاءالله اگر بودجه اش تامین شود انجام می شود و در انتها معاون رئیس جمهور با اعلام اینکه تصویب شد و صلوات بفرستید خواستار اتمام کارهای حل نشده استان شد.
تلویزیون بی بی سی فارسی با استقبال از اظهارات فرافکنانه احمدی نژاد، گفت هم احمدی نژاد و هم خاتمی می گویند عده ای نمی گذارند.
این شبکه وابسته به وزارت خارجه انگلیس که برخی از اصلاح طلبان فراری را نیز به خدمت گرفته، به استقبال از سخنان احمدی نژاد رفته از قول امید پارسانژاد گفت: خاتمی با صراحت زیادی گفته که فضا امنیتی و نظامی شده بنابراین نهادهای نظامی و امنیتی تصمیم گیرنده شدند و گفته است که راه نجات کشور خارج شدن از این فضا است. احمدی نژاد هم هشدار داده است و با کنایه به سپاه اشاره کرده که اجازه نخواهد داد آنها در انتخابات دخالت بکنند. به نظر می رسد که هر دو طرف به سپاه و نهادهای نزدیک به آیت الله خامنه ای اشاره می کنند.
حسین باستانی بولتن نویس متواری حزب مشارکت در دفتر خاتمی نیز که با بی بی سی همکاری می کند، با اشاره به صحبت های رئیس جمهوری ایران مبنی بر این که افرادی وی را تهدید می کنند، گفت: منظور احمدی نژاد نهادهای زیر نظر رهبری بوده و وی نهادهای زیرنظر رهبری را هدف گرفته است.
باستانی افزود: واقعیت این است سؤالی که در ذهن مخاطب ایجاد می شود؛ این است که مخاطب صحبت های احمدی نژاد کی هست و به کی اشاره می کند و این مساله شاید همان چیزی باشد که ایشان دنبالش است.
وی درباره کاهش استقبال از احمدی نژاد در سفرهای استانی گفت: در این سفرها جمعیت استقبال کننده از او قابل مقایسه با سابق نیست بسیار کمتر شدند، می شود حدس زد که دستگاه هایی که در گذشته همکاری می کردند برای این که این تجمعات بیشتر باشند خیلی هایشان همکاری نمی کنند.
باستانی با اشاره به این که احمدی نژاد در برخی جاها قدرت نمایی می کند، ادامه داد: این نوع مراسم ها به نفعش نیست و از طرف دیگر حرف های پرهزینه ای که می زند به تدریج ممکن است برای کسانی که می خواهند در یک شهرستان تدارکات ببینند تردید هایی را ایجاد بکند.
حمایت های مردمی از من به حدی رسیده که اگر وارد صحنه نشوم، صحنه بر من وارد خواهد شد و ملائکه بر صورتم تف خواهند کرد، لذا پنجشنبه این هفته نه، سه شنبه اون هفته، با حضور در قطعه منافقین رسما اعلام نامزدی خواهم کرد!
به گزارش خبرگزاری چیزنا، آقای چیز ضمن بیان مطلب فوق گفت: من هرچند اعتقادی به این نظرسنجی ها ندارم، اما تا الان 238 تن از منافقین، 897726 تن از مجاهدین(!) 112 تن از بهایی ها، تعداد نامشخصی از کفتربازها و 388 ممیز 34 و نصفی از همجنس بازان+ مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی که خودش به تنهایی بالغ بر هفلشت(!) نفر می شود، با امضای طومارهای جداگانه ای، این جانب را تهدید کرده اند که اگر نیایی، چوب در آستینت فرو می کنیم! مدیر چیزنا با اشاره به این مهم که؛ «نامزدی در انتخابات بر من متعین شده است»، به تقبیح تکثر نامزدها در انتخابات پرداخت و افزود؛ دیشب در عالم رویا هوگو چاوز را در خواب دیدم که از مواضع اخیرم رضایت داشت و گفت: «نوبهار است، در آن کوش که خادمین سفرهای نوروزی، ناهار را با بهار طاق نزنند!» این فعال سیاسی خاطرنشان کرد؛ لاکردار از بس تعداد نامزدها زیاد شده، بیم آن می رود که تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان فزونی بگیرد! وی ادامه داد؛ از میان سیاسیون، به جز حاج حسینین شریعت و صفار تقریبا هر که را می شناسیم، نامزد انتخابات شده. با این حساب بهتر است از این به بعد، کسانی که نمی خواهند بیایند، اعلام کنند!
آقای چیز که در جمع شماری از رانندگان متخلف نوروزی سخن می گفت، در بخش دیگری از اراجیف مهم خود، بیان داشت؛ اگر در نظرسنجی ها، اوضاعم خیط بود، ملاک تقواست، اما اگر در نظرسنجی ها وضعم خوب باشد، باید به نظر مردم احترام گذاشت که پیش شرط دموکراسی در همین احترام است! ریاست بنگاه خبرپراکنی چیزنا آنگاه ضمن تحلیلی از آرایش کنونی نامزدها، پیش بینی کرد؛ خروجی ائتلاف اصلح نامقبول و صالح مقبول، اواخر اردیبهشت ماه، به خروجی نهایی ائتلاف نامزد مد نظر دولت و اصلح خیلی معقول، سوئیچ می شود که با فرض آمدن آقای هاشمی، ماجرا از این هم پیچیده تر خواهد شد که من فعلا بنای بر صحبت در این باره ندارم!
مدیرعامل خبرگزاری چیزنا در فراز دیگری از سخنان خود، خاطرنشان کرد؛ عجز من در اداره ستادهای استانی دلیل نمی شود که از پس اداره قوه بزرگ مجریه برنیایم! وی با بیان اینکه؛ «می دانم در انتخابات شکست می خورم»، گفت: نامزد نشدنم در انتخابات، خیانت من به مردم، و رای نیاوردنم، خیانت مردم به من است، بالاخره یکی این وسط دارد خیانت می کند که همه باید هوشیار باشند!
آقای چیز سپس به تشریح برنامه های انتخاباتی خود پرداخت و در ادامه تصریح کرد؛ برای اداره کشور، هیچ برنامه ای ندارم، اما برای خود کشور دارم!! این فعال سیاسی ادامه داد؛ به جای حل مشکلات، مشکلات را با مردم در میان می گذارم و از همه سلیقه ها در اداره کشور استفاده می کنم، مگر اینکه عکسش ثابت شود! وی که به وضوح داشت پر و پوچ می بافت، با انتقاد از کسانی که فرافکنی را از مصادیق بی اخلاقی می خوانند، بیان داشت؛ مشکلات اقتصادی را گردن تحریم خواهم انداخت، مشکلات سیاست خارجی را گردن تهدید، مشکلات سیاست داخلی را گردن لباس شخصی ها، عدم راهیابی به جام جهانی را گردن سوء مدیریت دولت قبلی، مسائل ارزی را گردن فلان خبرگزاری، و نوسان قیمت سکه را گردن شهرداری خواهم انداخت، چرا که به قول شاعر گفتنی؛ «بنی آدم اعضای یک پیکرند»!
این جز جگرزده در بخش آخر سخنان خود، ضمن گرامی داشت یاد و خاطره مرحوم کمبوجیه، نهادهای منتقد را به قطع بودجه تهدید کرد. آقای چیز گفت: حتی مرگ هم قادر نیست مرا از اعلام نامزدی باز دارد، نهی بزرگان که البته روی چشم ما جا دارد!
این گزارش می افزاید؛ آقای چیز در نهایت به پرسش های خبرنگاران پاسخ گفت. وی در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه کثیرالانتشار، اسم این روزنامه را مشکوک خواند و از انتظامات خواست خبرنگار این روزنامه را از سالن بیرون کنند! ریاست عظیم ترین بنگاه خبرپراکنی جهان در جواب سوال خبرنگار مجله کیهان بچه ها گفت: حداد، ولایتی، قالیباف، جلیلی، عارف، روحانی، جسمانی، زاکانی، حتی عبید زاکانی، خودشان هم می دانند که من از همه شان محبوب تر هستم، اینکه حالا چرا به نفع من کنار نمی کشند، چیزی است که تاریخ بعدها درباره آن قضاوت خواهد کرد!
«آرملیا- خبرنگار چیزنا»
گفت: سایت انتخاب نوشته است علت مخالفت خاتمی با نامزدی خود این است که می گوید اگر رد صلاحیت بشوم وجهه بین المللی انتخابات ایران زیر سؤال می رود!
گفتم: مگر همین خاتمی نبود که همه تلاش خود را به کار گرفت تا حماسه عظیم انتخابات 88 را با ادعای تقلب! زیر سؤال ببرد! حالا چی شده که نگران وجهه بین المللی انتخابات است؟!
گفت: اتفاقا رد صلاحیت کسانی که وطن فروشی کرده اند نشانه اقتدار نظام، احترام به رأی مردم و سلامت انتخابات است.
گفتم: اصلا، خاتمی می تواند فقط یک نمونه از اقدامات خود را در جریان فتنه 88 نشان بدهد که قبلا دستور آن از سوی مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس صادر نشده باشد!
گفت: شاید هم جرج سوروس صهیونیست دستورالعمل جدیدی به وی داده است!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می گفت، من تا چند سال پیش فکر می کردم که ماکارونی را هم مثل برنج می کارند! پرسیدند یعنی حالا متوجه شده ای؟ گفت؛ آره! تازه فهمیده ام که ماکارونی میوه یک درخت است!
شاید این جمله «میشل فوکو» فیلسوف مشهور فرانسوی را شنیده باشید: «همیشه اتفاق های بزرگ در خاورمیانه افتاده، از این پس نیز چنین خواهد بود». و البته این فقط فوکو نیست که چنین می اندیشد بلکه امروز بسیاری از دولت ها گمشده خود را در این منطقه جستجو می کنند و دقیقاً از همین روست که منطقه مابین مدیترانه و خلیج فارس در تلاطم فزاینده قرار دارد و به نظر می آید این فشار تا زمانی که سامان جدیدی در عرصه بین الملل پدید نیامده است، ادامه داشته باشد.
خاورمیانه برخلاف آنچه در نگاه اول تصور می شود فقط خاستگاه «خیزش» و «شورش» نیست بلکه بیش از هر جای دیگر خاستگاه اندیشه و تمدن بوده است از این روست که ادیان بزرگ الهی که زمینه ساز تمدن های بزرگ بوده اند همه در این منطقه پدید آمده اند. بعضی از اندیشمندان غربی در واکاوی ریشه های تمدنی غرب به این نکته اذعان کرده اند که تمدن مغرب زمین ریشه در خاورمیانه دارد. اگوست کنت جامعه شناس سرشناس معتقد است زیرساخت پدیدآمدن اندیشه در غرب، اندیشه ورانی نظیر خواجه نصیر و ابوعلی سینا بوده اند این البته به آن معنا نیست که تار و پود و روش و نتایج تمدن غرب از شرق و دانشمندان آن اخذ شده و به آن مربوط است بلکه اندیشه کردن و با اندیشه به حقایق و «راههای جدید» رسیدن در غرب از شرق اخذ شده است.
یکی از موضوعات اساسی که غرب از شرق دریافت کرده توجه به آینده و متوقف نماندن در شرایط جاری است که غرب از آن به «پارادایم» (Paradiyma) تعبیر می کند. دانشمندانی نظیر خواجه نصیر معتقد بودند امور جهان را باید به ثابت و متغیر تقسیم کرد امور ثابت از نظر او «نوامیس» هستند و قرن ها ثابت می مانند یکی از این نوامیس دین است که در گذشته طی قرون به پیامبر جدید (به تعبیر خواجه، صاحب ناموس) احتیاج می شده. اما در هر قرن به «مدیریت جدید» احتیاج پیدا می شود که بدون او امور از هم می پاشد. کما اینکه امیر مؤمنان(ع) ضمن آنکه دین را مقوله ای ابدی و لایتغیر می داند به پیروانش توصیه می فرماید که فرزندانتان را متناسب با فردا تربیت کنید زیرا آنان برای روزگاری متفاوت از روزگار شما خلق شده اند. در واقع این نگرش همان است که در ادبیات رایج از آن به «پارادایم» یاد می نمایند.
در فضا و وضع جدید، حتماً باید نگاه جدید، برنامه جدید و روش جدیدی در پیش گرفت اما این موضوعی است که اگر با «بصیرت» و «ظرافت» همراه نشود، دستاوردها را برباد می دهد و در عین حال نتیجه ای را هم در برنخواهد داشت، بزنگاه و نقطه کانونی این موضوع «مدیریت» یا رهبری است. برای نزدیک شدن به موضوع به سال 1367 برگردید و نوع مدیریت دو شخصیت که اداره دو کشور مهم را برعهده داشتند، مورد ارزیابی قرار دهید؛ «حضرت امام خمینی» و «میخائیل گورباچف». در آن مقطع فهمیدن اینکه تغییرات پرشتابی در پیش است، کار آسانی نبود و گورباچف که از سال 1364 زمام امور بلوک شرق را بدست گرفته بود، عمق تحولی که در چند قدمی او بود را درک نکرد و ظرف ذهنی کوچک او به او می گفت که ایدئولوژی کمونیزم را کنار بگذارد و رئالیسم غربی را دنبال کند تا شوروی را از عقب افتادگی اقتصادی نجات بدهد. گورباچف نیمی از مطلب را فهمیده بود و در نیمه دیگر دچار خطا بود و از این رو فرمول گورباچف «اتحاد جماهیر شوروی» را از بین برد و عقب ماندگی اقتصادی نیز تشدید شد تا جایی که روسیه دوره «یلتسین» صدها میلیارد دلار به غرب مقروض گردید و سالها طول کشید تا از زیربار بدهی خلاص شود. در همین مقطع حضرت امام خمینی-ره- هم بزرگی تحولات و هم سمت و سوی نهایی آن را درک کرد. امام در نامه دی ماه خود به گورباچف، تحولات را حتمی و غریب الوقوع خواندند و در عین حال یادآور شدند که این تحولات ماهیت مادی و اقتصادی ندارد و اگر او با گمانه زنی مادی گرایانه به سمت غرب رو کند، نه تنها مشکل شوروی را حل نمی کند بلکه بر عمق و گستره مشکل می افزاید. امام در آن نامه بعد از تحلیل هوشمند فلسفی عرفانی حقایق جهان، «انقلاب اسلامی» را راه حل و چشم انداز تحولات را هم بر این مبنا تحلیل کردند. چیزی نگذشت که شوروی و بلوک شرق رسماً فرو پاشیدند و جهان شاهد تحولات بزرگ در نیمی از جهان شد. غرب به گمان اینکه به دوره طلایی خود نزدیک شده شروع به داعیه پراکنی کرد. رئیس جمهور وقت آمریکا در حالیکه روی عرشه یک ناو جنگی ایستاده بود گفت «همه از من راجع به قرن 21 می پرسند من با صراحت می گویم که ما یک قرن آمریکایی را در پیش داریم». در این وقت تئوریسین های سرشناسی نظیر فوکویاما و هانتینگتون هم شروع کردند برای این ادعا فلسفه تراشی کردن! فوکویاما گفت پایان تاریخ جهان فرا رسیده و همه دنیا در آستانه تسلیم شدن در برابر لیبرال دموکراسی آمریکا هستند. هانتینگتون هم گفت جنگی خشن میان تمدن ها رخ می دهد و در نهایت با تسلیم شدن اسلام در برابر غرب، این جنگ تمدنی فرو می نشیند و ارزش های آمریکایی جهانی می شوند.
اما امروز حتی در درون آمریکا نیز کسی یافت نمی شود که قرن 21 را آمریکایی بداند و یا غرب را پیروز یک نزاع تمدنی با اسلام معرفی نماید. حدود دو دهه پس از فروپاشی شوروی، بخشی از بلوک غرب نیز فرو پاشید. فروپاشی رژیم های وابسته به آمریکا در شمال آفریقا، فروپاشی رژیم های غرب گرا در آمریکای لاتین و اذعان دستگاه های اطلاعاتی آمریکا به فروپاشی قریب الوقوع رژیم های عربستان، اردن، مراکش، بحرین و... به آن بخش از پیش بینی امام جامه تحقق پوشاند که فرموده بود راه حل در «اسلام» است. آقای گورباچف نمرد تا هر دو بخش پیش بینی آن مرد الهی را ببیند. وی چندی پیش در مصاحبه با روزنامه «لوفیگارو» با اذعان به اهمیت نامه امام، گفت پیام هوشمندانه و شجاعانه ای بود که اگر می پذیرفتم اوضاع جور دیگری می شد و شوروی از بین نمی رفت.
بحث ما در این یادداشت بررسی محتوا و پیامدهای نامه حضرت امام به گورباچف نیست در واقع ما با مرور عملکرد دو رهبر در مواجهه با شرایط پیش رو به این نتیجه رسیدیم که باید «پارادایم» پیش رو را شناخت و متناسب با آن عمل کرد چون اگر کسی از قافله عقب بیفتد قافله برای جبران عقب افتادگی او توقف نمی کند.
اما پارادایم پیش روی ما چیست و چه خصوصیاتی دارد و چگونه می توان به درک آن نایل گردید؟ این البته موضوعی است که به مجال بزرگتری نیاز دارد و در حد و اندازه یک یادداشت نیست.
اگر به گفتمان مسلط کنونی در عرصه بین المللی و منطقه ای نگاه بیاندازیم می بینیم که گفتمان امنیتی است. این گفتمان امنیتی از شورای امنیت تا کره شمالی گسترده است و بخصوص در منطقه ما از فراگیری زیادی برخوردار است اما حتما شما هم با این جمع بندی موافقید که عمر گفتمان امنیتی نمی تواند طولانی باشد. کما اینکه هیچگاه هم بیش از یک دهه به درازا نکشیده است. پس گفتمان آینده امنیتی نیست. گفتمان آینده اقتصادی هم نخواهد بود چرا که از زمان پایان سیطره این گفتمان زمان زیادی نگذشته است. گفتمان حاکم بر عرصه مناسبات بین الملل تا پایان قرن بیستم گفتمان- عمدتاً- اقتصادی بود و ما هر روز آمار جدیدی از رشد کشورها در این حوزه دریافت می کردیم روزی آمریکا، روزی ژاپن، روزی آلمان، روزی هند، روزی چین، روزی ببرهای شرق آسیا و روزی ببرهای آمریکای لاتین حالا زمان این بحث ها هم به سر رسیده است. البته نمی توان گفت که بحث اقتصادی و پارادایم اقتصادی به طور کلی از میدان بیرون رفته ولی اینقدر معلوم است که این موضوعی نیست که بتواند موجی بزرگ به وجود آورد. با این وصف می توان گفت پارادایم آینده طبعا هویتی فرامادی خواهد داشت نه اینکه سرمایه و... در آن راهی نداشته باشد و یا در پیدایی پارادایم آینده کاملا بی اثر باشد بلکه اقتصادهم در این پارادایم منظر جدیدی پیدا می کند به اندازه ای که منظر «توسعه» از «عدالت» متفاوت است.
آینده را می توان با عنصر «فرهنگ» توضیح داد، فرهنگ موضوعی است که در 200 سال گذشته همواره مورد بی اعتنایی واقع شده است. کمونیست ها معتقد بودند فرهنگ روی بنا و اقتصاد زیربناست، غرب نیز به گونه ای دیگر سرمایه و توسعه را اساس شکل گیری قدرت ارزیابی می کرد و بقیه امور را «تکمیل کننده» می دانست و در عمل هم فرهنگ فقط «بازیچه» بود برای سرگرم کردن سرمایه داران. از آن طرف در هر دو نگرش مادی گرایانه کمونیست ها و کاپیتالیست ها، «دین» را که مانا و موثرترین عنصر فرهنگی است، تخدیرکننده و دست و پاگیر معرفی می شد و از این رو اگر از فرهنگ هم ذکری به میان می آورد در آن از روح، یعنی دین خبری نبود، می توانیم با قاطعیت زیادی بگوییم در آینده پارادایم فرهنگ حاکم خواهد شد و مناسبات جهانی تعریفی عمدتا فرهنگی پیدا می کنند و در این بین دین حرف اول را می زند و شما می توانید رشد هر روزه آن را ببینید... و خدا بر درجات امام راحل ما(ره) بیفزاید که می فرمودند «دنیا تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) است».
سعدالله زارعی
79 نماینده دموکرات و جمهوری خواه سنای آمریکا به دنبال تصویب طرحی هستند که دولت آمریکا را ملزم می کند در صورت حمله اسرائیل به ایران، از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی کنار این کشور قرار گیرد.
در شصت و پنجمین سالگرد اشغال فلسطین، کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا طرحی تهیه کرده که براساس آن اگر اسرائیل مجبور شود برای دفاع از خود دست به عملیات نظامی علیه ایران بزند، آمریکا موظف است از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی به اسرائیل کمک کند.
به گزارش دویچه وله به نقل از جروزالم پست روبرت مندنز رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و سناتور لیندزی گراهام از حامیان این طرح هستند که توسط یک گروه 79 نفره از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تهیه شده است.
کمیته روابط خارجی سنا در پیامی رسمی اعلام کرده: «این کمیته پیامی روشن و فوق العاده مهم برای همبستگی با اسرائیل علیه برنامه تهدیدآمیز اتمی ایران که اسرائیل، آمریکا و امنیت جهانی را به خطر می اندازد، ارسال کرده است.»
یادآور می شود اسرائیل در دنیا به عنوان سگ زنجیری آمریکا تلقی می شود و جمهوری اسلامی پیش از این اعلام کرده بود که خبط و خطای کذایی رژیم صهیونیستی را پای آمریکا می نویسد و تلافی می کند. اکنون طرح مورد نظر سناتورها، به موضع ایران سندیت می بخشد. امضای متقابل آن این خواهد بود که ایران تلافی حماقت رژیم صهیونیستی را بر سر نیروها و پایگاه های آمریکا در منطقه درمی آورد. در واقع سنای آمریکا در صورت تصویب چنان طرحی سند رسمی دست جمهوری اسلامی و مراجع بین المللی می دهد که واشنگتن مسئول رسمی تمام اقدامات رژیم صهیونیستی است و طبعا باید هزینه های گزاف آن را نیز به جان بخرد؛ با این فرض مثلا در صورت تکرار جنگ لبنان یا غزه، نیروها و مراکز آمریکایی نیز آماج حملات نیروهای مقاومت در جهان خواهند بود.
شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد ولی رصد و واکاوی رفتار و گفتار دشمن که با شواهد و قرائن غیرقابل خدشه ای گره خورده است؛ نشان می دهد که دشمن بارها شکست خورده به انتخابات 24 خرداد 92، به عنوان ضلع سوم تحرکات و ترفندهای خود علیه نظام، پس از انتخابات سال 88 (ریاست جمهوری دهم)، و سال 90 (مجلس نهم) است.
در سال 88 از مدتها قبل محرز بود که دشمن و نظام سلطه تمام پتانسیل و توان خود را بکار گرفته است تا با استفاده از بزنگاه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، تضعیف ساختار نظام جمهوری اسلامی را نشانه برود.
کلید واژه «تقلب در انتخابات»! که بصورت سازماندهی شده و پیش از موعد انتخابات بصورت گسترده ای پمپاژ می شد به وضوح حکایت از آن داشت که اتاق فکر کفر و جبهه استکبار تا پادوها و پیاده نظام این جبهه در داخل و خارج قصد دارند یک چالش بزرگ را رقم بزنند؛ «مقابله با جمهوریت نظام با ترفند تقلب در انتخابات»!
البته این توطئه که باید آن را کودتای قدرت های غربی علیه ایران اسلامی دانست در نهایت به نتیجه نرسید و فتنه گران و مدیریت بیرونی فتنه طرفی نبستند.
سیلی محکم را مانند همیشه مردم به بدخواهان و معاندان نظام جمهوری اسلامی زدند و حماسه بزرگ 9 دی در سال 88، دشمن را در وضعیت آچمز قرار داد.
بساط فتنه گران و آشوب طلبان در حالی برچیده شد که عصبانیت و عمق خصومت های دشمن هر روز بیشتر برملا می گشت.
بعدها برخی مراکز مطالعاتی و رسانه های غربی، اطلاعاتی از تدارکات و ساماندهی برای فتنه 88 به بیرون درز دادند که آشکارا نشان می داد علت عصبانیت فزاینده دشمنان جمهوری اسلامی پس از حماسه 9دی به چه خاطر بوده است.
جالب اینجاست که یکسال پس از حماسه تاریخی 9 دی و شکست بزرگ جریان فتنه که با مدیریت بیرونی، چالش در مشروعیت نظام را خواب دیده بودند؛ این بار تلاش کردند تا از این شکست و رسوایی بزرگ در انتخابات مجلس نهم انتقام بگیرند.
از همین روی اواخر سال 89 از قضا جرج سوروس که به پدر انقلاب های مخملی شهره است و ردپای او در فتنه 88 مشهود بود در فضای رسانه ای آفتابی شد و شرط بندی کرد که تا یک سال دیگر جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد!
سخنان سوروس با سی ان ان و وعده به سقوط جمهوری اسلامی تا یک سال دیگر، ناظر به انتخابات مجلس نهم در 12 اسفند سال 1390 بود.
راهبرد دشمن که بخشی از آن از زبان جرج سوروس علیه ایران بیان شد نشان می داد برای انتخابات نهمین دوره مجلس این بار هدف تضعیف ساختارها و چالش در مشروعیت نظام نیست، چرا؟ چون دشمن هم فهمیده بود ناکامی او در فتنه 88 دیگر این توانایی را باقی نگذاشته که اهداف و اغراض شان را در سطح حداکثری پیگیری و رهگیری نمایند.
بنابراین هر چند کسی مانند جرج سوروس به گزاف وعده توخالی سقوط نظام جمهوری اسلامی را رسانه ای می کند ولی رفتار و گفتار دشمن ذیل یک راهبرد تعریف شده حکایت از آن داشت که این بار و در انتخابات اسفند 90، می خواهند چالش در مشارکت به وجود بیاورند.
البته این «چالش» برای دشمنی که ضرب شست سنگینی از ملت ایران در سال 88 خورده بود بسیار حیاتی و تاریخی ارزیابی می شد.
به تعبیر روشن تر؛ چالش در مشارکت انتخابات سال 90 پیامدهایی را برای دشمن به ارمغان می آورد که او فکر می کرد می تواند از این دالان، وضعیتی را به وجود آورد که حجم فشارها و تهدیدها را علیه ایران به سقف برساند و در این میان برنامه هسته ای کشورمان را به «نقطه پایان» نزدیک سازد.
این نکته گفتنی است که از ابتدای سال 90 بحث تحریم ها و فشارهای اقتصادی علیه ایران در دستور کار دشمن بود. در ادامه برای تأثیرگذاری بر انتخابات اسفند 90، سه قطعنامه تحریمی، هسته ای و حقوق بشری بر ضد کشورمان صادر شد.
به موازات این تحرکات و ترفندهای دشمن، این خط نیز دنبال شد تا القاء نماید فضای کشور کاملاً بحرانی است و گویا در شرایط «شعب ابی طالب»! قرار داریم.
البته رهبر معظم انقلاب، سناریو و پروژه دشمن در ایجاد رخنه و تردید در اراده مسئولان و همچنین مأیوس کردن مردم را سوزاندند و در بیاناتی حکیمانه- 19 دی 90- خاطرنشان فرمودند؛ «مقامات غربی بارها تکرار کرده اند که هدف از تحریم ها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج کردن مردم و وادار کردن مسئولان به تجدیدنظر در محاسبات خود است. اما آنها اشتباه می کنند و به هدف خود نخواهند رسید زیرا این روسیاه های بدمحاسبه گر، تصور می کنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابی طالب است، در حالی که ملت ایران، امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.» و در ادامه تأکید فرمودند؛ «حضور مردم در این انتخابات (انتخابات 12 اسفند 90) دشمن شکن خواهد بود.»
یادآور می شود انتخابات مجلس نهم در اسفند سال 90 با مشارکت حداکثری -65 درصد- برگزار شد و دشمن یک بار دیگر پس از ناکامی بزرگ در فتنه 88، طعم شکست را چشید و به تعبیر رویترز؛ «مردم ایران ثابت کردند پیروز انتخابات هستند.»
اکنون باید به صدر این یادداشت بازگردیم که چرا از نگاه دشمن، انتخابات 24 خرداد ضلع سوم تحرکات دشمن و در ادامه دو انتخابات قبلی است! همانطور که در بالا آمد دشمن در انتخابات سال 88، چالش در مشروعیت نظام را دنبال می کرد که شکست خورد و در انتخابات سال 90، چالش در مشارکت را نشانه گرفت ولی باز هم تیرش به سنگ خورد و طبیعی است که از پا ننشیند و از آنجایی که وظیفه دشمن، دشمنی است و تدارک می کند و دسیسه می چیند این بار با ترفندی دیگر به صحنه بیاید.
بنابراین شواهد و قرائن نشان می دهد دشمن برای انتخابات در پیش روی که کمتر از دو ماه دیگر برگزار خواهد شد؛ «چالش در کاندیداها» را در دستور کار قرار داده است. چرا و چگونه؟
معادله پیچیده ای در پیش روی نیست. تجربه سال 88 به دشمن فهمانده که نظام جمهوری اسلامی از ساختار بسیار محکم و با ضریب بالای مقاومت مردمی برخوردار است و چالش در مشروعیت با هدف براندازی نظام تنها یک توهم و آرزوی دست نیافتنی است.
در همین جا به عنوان نمونه باید به پژوهش راهبردی مرکز مطالعاتی سابان اشاره داشت که پس از فتنه 88 نوشت؛ «احتمال وقوع براندازی در جمهوری اسلامی ممکن نیست.»
همچنین انتخابات سال 90 که اولین انتخابات پس از فتنه 88 بود، به دشمن نشان داد که پروژه چالش در مشارکت عملیاتی نمی شود و مردم ایران با بصیرت مثال زدنی و در سخت ترین شرایط، «تهدید»ها را به «فرصت»ها تبدیل می نمایند.
دشمن در شرایط کنونی از اینکه یکی از نامزدهای سازشکار در انتخابات 92 پیروز شود ناامید است ولی تلاش می کند، خط سازش را در پوشش خط عبور از مشکلات اقتصادی معرفی کند. خطی که برخی از نامزدهای مدعی اصلاحات با صراحت- و البته کندذهنی- از آن سخن می گویند. نهایت امید دشمن آن است که برای این گفتمان فریبنده و انحرافی در میان گفتمان های جاری راهی باز کند و شماری از نامزدهای دست چندم را در این پازل به بازی بگیرد.
و بالاخره باید گفت این راهبرد دشمن نیز، همچون دو سناریوی قبلی آنها در انتخابات سال 88 و سال 90 به شکست منتهی خواهد شد.
مشکل دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی این است که به تعبیر فارین پالیسی؛ «ما نمی توانیم ایران را تحلیل کنیم» و در اینجا به طور مشخص اشتباه استراتژیک دشمن این است که گمان می کند مذاق مردم ایران عوض شده که به کاندیدایی با مختصات و ویژگی های غربی، سازشکارانه و سکولار روی بیاورند. بدون تردید آحاد ملت بزرگ ایران که حماسه 9 دی را آفریدند و هر سال در 22 بهمن اجتماع عظیم ده ها میلیونی بر «خط مقاومت» تاکید می کنند؛ اکنون و در شرایط حساس منطقه ای و نضج نهضت بیداری اسلامی، نامزدی را به پاستور خواهند فرستاد که در کامل ترین و موجزترین عبارت او «رئیس جمهور انقلابی» خواهد بود.
رئیس جمهوری که به قول رهبر انقلاب نقاط قوت دولت فعلی را دارد و نقاط ضعف این دولت را نداشته باشد و البته این انتخاب بزرگ با بصیرت ملت ایران دور از انتظار نیست. ان شاءالله
حسام الدین برومند
مواضع متناقض علی مطهری در قضاوت های سیاسی تمامی ندارد.
وی در مصاحبه با روزنامه زنجیره ای شرق از یک سو خواستار رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی شد و از طرف دیگر بر لزوم نامزدی خاتمی تاکید کرده است او رد صلاحیت خاتمی را نشانه عدم سعه صدر نظام و تائید صلاحیت مشایی را باعث زیر سؤال رفتن شورای نگهبان توصیف کرده است.
مطهری که چند ماه پیش به خاطر حمله و اهانت به شورای نگهبان و حمایت از برخی دست اندرکاران فتنه از سوی شبکه دولتی انگلیس، عنوان اصلاح طلب جدید را دریافت کرد، خواستار حضور خاتمی در انتخابات با وجود احتمال رد صلاحیت وی شده و می گوید: تهدیدها نباید تاثیری بر نامزدی خاتمی بگذارد. [اگر رد صلاحیت شود] خود همین هم برکاتی دارد؛ از این نظر که میزان سعه صدر نظام در برابر منتقدان مشخص شده و برخی رویکردها شفاف تر می شود. هر چه مسائل برای مردم روشن تر شود بهتر از این است که در هاله ای از ابهام باقی بماند.
وی افزوده است: اگر آقای خاتمی بنا دارند بیایند باید همه هزینه ها را -حتی رد صلاحیت- بپذیرند و آماده باشند. نباید با روحیه منفعل وارد کارزار انتخاباتی شد.
مطهری همچنین گفته که «اگر آقای هاشمی نمی آید اصلاح طلبان باید حضور جدی داشته باشند تا از افراط ها کاسته شود».
وی در عین حال درباره احتمال نامزدی مشایی می گوید به احتمال قوی از دو جهت رد صلاحیت می شود، یکی از جهت رجل سیاسی نبودن و دوم از جهت گرایش های فکری غیراسلامی. اگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید کند مشروعیت خود را زیر سؤال می برد.
آنچه محل تامل در سخنان علی مطهری است اینکه 1- سعه صدر نظام در قبال چه کسانی باید باشد؟ فتنه گرانی که به خاطر حذف اسلام از جمهوری اسلامی و اهانت به امام و ولایت فقیه و سردادن شعارهایی به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی، بارها مورد تحسین سران جبهه استکبار واقع شدند؟ موضع نظام در قبال بانیان و زمینه چینان آن خیانت بزرگ ابهامی ندارد که بخواهد بعد از این روشن شود.مسائل برای مردم هم کاملا روشن است که حماسه نهم دی را رقم زده و چشم فتنه را کور کردند. 2- اگر مشایی به خاطر عملکردش و گرایش های فکری غیراسلامی فاقد صلاحیت است که هست، خاتمی به طریق اولی و به اعتبار پیش قراولی در حمایت از جریان های منحرف روی دست امثال مشایی بلند شده و چند برابر مشایی مرتکب خیانت شده است. تحت مسئولیت آقای خاتمی بود که در نشریات و میتینگ های عناصر ساختارشکن مدعی اصلاح طلبی، از ختم انقلاب و به موزه رفتن امام خمینی(ره) و انکار نبوت و امامت و قداست قرآن و احکام قطعی اسلام سخن گفته شد و برای براندازی جمهوری اسلامی آشوب های زنجیره ای ترتیب یافت. البته آن روزگار هنوز آقای علی مطهری مانند امروز دگرگون نشده بود و در نوشته ها و مصاحبه های به غایت تند و تیز، مدعیان اصلاح طلبی را افراطی تلقی می کرد و امروز در حالی که آنها به نسبت 12-10 سال پیش به مراتب ساختارشکن تر شده اند، از آنها به عنوان مقابله کنندگان با افراط یاد می کند!
با این اوصاف منطقی است که شورای نگهبان برخورد یکسانی با عناصر منحرف داشته باشد نه اینکه مانند برخی سیاست بازان تازه از راه رسیده منش یک بام و دو هوا پیشه کند.
حتی برخی اصلاح طلبان هم نامزدی خاتمی را به منزله مقابله با نظام می دانند. او همچنین یقین دارد که رد صلاحیت خواهد شد و به همین دلیل هم نمی آید.
این تحلیل را وبسایت رادیو زمانه منتشر کرد. اکبر گنجی با طرح این سؤال که چرا خاتمی نمی آید نوشت حسن روحانی و علی یونسی گفته اند که خاتمی قطعاً کاندیدا نخواهد شد. چرا؟ خاتمی بارها این مدعا را تکرار کرده که دنبال مقابله و براندازی جمهوری اسلامی نیست. به گفته عباس عبدی و احمد پورنجاتی، کاندیداتوری خاتمی به منزله مقابله با نظام به شمار خواهد رفت. از این رو، این دو مخالف نامزدی خاتمی هستند.
وی با اشاره به یقینی بودن رد صلاحیت خاتمی توسط شورای نگهبان نوشت: خاتمی به دنبال طرد شدن از سوی جمهوری اسلامی نیست. حتمی بودن تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان شرط لازم کاندیداتوری اوست. پورنجاتی در این باره گفته است «اگر آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند هزینه زیادی داده ایم. شخص خود آقای خاتمی بارها در جمع مشاورانش گفته هرگز حاضر به نامزدی در انتخابات 92 نیست تا تضمینی در مورد تأیید صلاحیتش نداشته باشد... خاتمی می گوید حسین شریعتمداری علیه من می نویسد ولی من نمی خواهم از یک نهاد رسمی نظام مهر عدم صلاحیت بگیرم... پیش بینی ام این است که خاتمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نمی شود. در واقع آقای خاتمی با تحلیل در انتخابات سال 92 نامزد نمی شود.»
رادیو زمانه می افزاید: بسیاری از اصول گرایان بارها گفته اند که خاتمی قطعاً رد صلاحیت خواهد شد. خاتمی اگر بخواهد حملات بی امان شریعتمداری را نادیده بگیرد، تکرار همان مدعیات توسط وزیر اطلاعات ابقا شده با حکم حکومتی آیت الله خامنه ای را نمی تواند نشنیده بگیرد. حیدر مصلحی در 17/12/91 درباره خاتمی گفت «این حضور در صحنه چگونه امکان پذیر است وقتی که به طور مثال یکی از این افراد که همه شبکه های ضد انقلاب در داخل و خارج به دنبال کاندیداتوری وی هستند، بدهی های زیادی به ملت ایران دارد و صرف سوابق مسئولیت وی در گذشته نمی تواند پرونده گذشته وی را به دست فراموشی بسپارد. اردوگاه و تیم این فرد چگونه سخن از فقدان انتخابات آزاد به میان می آورند در حالی که 8 سال صدارت دوم خردادی ها بر مبنای همین انتخابات صورت پذیرفته است، ای کاش امکان انتشار اسنادی مربوط به همین افراد از جلسه خصوصی شان وجود داشت که در این جلسه جسارت هایشان به ساحت امام راحل و سخره گرفتن اصل ولایت فقیه توسط همین فرد برملا می شد که در جلسه می گوید امام هم تحت فشار مقوله ولایت فقیه را قبول کرد. این افراد چگونه می توانند به خود اجازه دهند ضربه هایی که در فتنه 88 به مردم و انقلاب زدند و باعث خسران بسیار شده اند را فراموش کرده و به دنبال کاندیداتوری هم باشند. بی بی سی با چه توجیهی برای این فرد رپرتاژ می رود؟».
رادیو زمانه همچنین با طرح این پرسش که با وجود ادعای تقلب و مهندسی انتخابات چگونه می توان از انتخابات سخن گفت، به احتمال قوی ناکامی اصلاح طلبان اشاره می کند و از قول پورنجاتی می نویسد: حالا فرض کنید آقای خاتمی تأیید شد و 12-10 میلیون رأی برای آقای خاتمی اعلام و در نهایت یک نفر دیگر به عنوان رئیس جمهوری معرفی شد. آن وقت لابد ما اصلاح طلبان باید کماکان بزنیم بر سر خودمان و بگوییم آرای ما را دزدیدند و جابجا کردند و شعار بدهیم رأی ما را پس بده.»
حکومت اخوان المسلمین در مصر با چالش های عمده ای در محیط داخلی و خارجی مواجه است و شرایط به این جمعیت و دولت آن حکم می کنند که به سمت توافق با مخالفین و رقبا روی آورند. از این رو این روزها زمزمه کنار رفتن هشام قندیل نخست وزیر و روی کار آمدن حازم البیلاوی یا نبیل العربی به گوش می رسد. اگر این اتفاق بیفتد به این معنا خواهد بود که اخوان المسلمین از «مطلوبیت»های سازمانی به سمت «ممکن»های میدانی سوق پیدا کرده است.
شرایط کنونی مصر نشان می دهد که از نظر اکثریت گروهها و بخش هایی از مردم، «برادری» اخوان المسلمین به اثبات نیاز دارد. اخوانی ها در سال 1307 نهضت خود را از «اسماعیلیه» و با گروه بسیار کوچکی از طبقات زیرین جامعه شروع کردند. شعار آنان دفاع از «اسلام خالص» در برابر موج بی دینی در جهان اسلام بود و برای رسیدن به این موضوع «اقدامات فرهنگی» را مد نظر قرار دادند.
شروع به کار اخوان المسلمین در مصر بعد از آن بود که در بخش هایی از جهان اسلام شامل افغانستان، ایران و ترکیه رژیم هایی به وجود آمده بودند که آشکارا کارآمدی اسلام را نفی کرده و تبعیت از غرب را تبلیغ می کردند. رژیم های امان اله خان، اتاتورک و رضاخان با تکیه بر نیروی نظامی و سرکوب آزادیخواهان درصدد از بین بردن اسلام بودند.
از سوی دیگر شروع به فعالیت جمعیت تحت رهبری مرحوم «حسن البنا» همزمان بود با شیوع قحطی و بیماری در جهان اسلام و براثر آن روزانه صدها هزار مسلمان می مردند. در این دوران تعداد مرگ و میر در ایران از مرز 30 میلیون نفر فراتر رفته بود. این بیماری و قحطی پیامد جنگ جهانی اول بود که به دلیل ضعف جهان اسلام به درازا انجامید. در این دوران اکثر ممالک اسلامی یا در اشغال کشورهای اروپایی بودند و یا تحت سیطره آنان. از این رو جهان اسلام از شرایط داخلی و خارجی رنج می برد و اخوان المسلمین نمی توانست وضع اقتصادی و امنیتی مسلمین را نادیده بگیرد. بر این اساس مرحوم حسن البنا «جهاد» را به عنوان وظیفه ای دینی در مقابل اشغالگران و حکومت های وابسته به غرب مطرح کرد و راه حل را بازگشت به قرآن و اقدام همگانی معرفی نمود.
از نظر بنیانگذاران اخوان المسلمین، فقها، حقوقدانان، رهبران مسلمان با تجربه و صاحبان نفوذ اجتماعی وظیفه دارند با ایجاد یک «نظام شورایی» که در آن قرآن «قانون اساسی» باشد، به مقابله با مشکلات مصر و جهان اسلام بروند. این موضوعی بود که نیاز اخوان المسلمین را به داشتن یک قدرت نظامی گوشزد می کرد. بر این اساس، بنا سازمان نیمه مخفی نظامی اخوان و نفوذ گسترده در میان افسران ارتش به وجود آورد و به زودی توانست متجاوز از 100 هزار شبه نظامی دوره دیده را در اختیار بگیرد.
اما از آنجا که رویه اخوان المسلمین زنگ خطر را برای حکومت مصر به صدا درمی آورد به زودی درگیری میان حکومت و اخوان المسلمین شروع شد. در این مقطع قاضی برجسته مصر «احمد الخزیندی» به اتهام صدور احکام ناعادلانه علیه اعضای اخوان ترور شد و کمی بعد «نقراسی» نخست وزیر نیز به دست یکی از جوانان مصر ترور گردید. از این پس فشار علیه اخوان به اوج خود رسید و مرشد اخوان المسلمین توسط افسران ارتش ترور شد.
اخوان در دوره عبدالناصر، سادات و مبارک شرایط نسبتاً مشابهی با دوره پادشاهی داشت این موضوع به مرور اخوان المسلمین را از روحیات انقلابی دور کرد و به نوعی عملگرایی کشانید. اوج عملگرایی اخوان در دوره ریاست جمهوری جمال عبدالناصر بود. در این دوره، حسن الهضیبی از میان سه گرایش انقلابی، میانه رو و لیبرال داخل اخوان، به سمت «میانه روها» رفت و بر این اساس فعالیت های شاخه مخفی و شاخه نظامی اخوان را تعطیل نمود. اخوان المسلمین در سه دهه اخیر تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران و پیروزی های مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حال و هوای نسبتا انقلابی پیدا کرد این تغییر فضا در دوره ریاست محمدمهدی عاکف مشهودتر بود. این در حالی بود که در دهه های اخیر حال و هوای مصر نیز تغییر کرد و به سمت انقلاب متمایل شد و در نهایت در این فضا بود که رژیم حسنی مبارک سقوط کرد و امکان رأی آوری اسلام گراها به 4/70درصد در انتخابات آذر و دی 1390 رسید.
اما رأی بالای اخوانی ها طی ماههای اخیر با چالش های جدی مواجه شده است. اخوان در دوره اخیر امکان دریافت کمک از گروهها و احزابی که در گذشته از او در برابر رژیم مبارک حمایت می کردند را از دست داد و حمایت کنندگان به رقیب و مخالف تبدیل شدند. اخوان و دولت آن تا مدتی گمان می کرد که قادر است علیرغم اتحاد مخالفان و کنار هم قرار گرفتن مخالفین انقلابی نظیر حمدین صباحی با طیف هوادار رژیم گذشته، فضا را به نفع خود مدیریت نماید. اما طولانی شدن دوران تنش های خیابانی میان دولت و مخالفین از یک سو و فعال شدن مجدد دستگاههای سنتی نظیر ارتش، دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی علیه دولت قانونی اخوان، از سوی دیگر، آنان را وادار کرد تا در جمعبندی خود تجدیدنظر نمایند. این موضوع ریشه هایی دارد. اخوان المسلمین مظهر حل و فصل مسایل اقتصادی و اجتماعی است و تجربه ای 85 ساله را یدک می کشد اما شرایط اقتصادی مصر تحت تاثیر فشارهای شکننده داخلی و خارجی در دوره ریاست جمهوری اخوان نشانه هایی از بهبود بروز نداده است و این در حالی است که خبرهای مختلفی از کاهش جدی ذخیره ارزی مصر حکایت می کند. مصر 7 میلیون نفر حقوق بگیر دارد و با توجه به برهم خوردن شرایط اقتصادی تامین حقوق این تعداد برای دولت مرسی بار سنگینی است. از سوی دیگر دولت هایی که در گذشته به دولت مبارک کمک می کردند و یا وام می دادند، اینک کمتر تمایل به کمک دولت اخوان دارند. بعضی از این دولت ها نظیر قطر، عربستان و ترکیه عمدتا فقط وعده داده اند و بعضی که کمک کرده اند، کمکشان چندان زیاد نبوده است. براساس گزارش ها، مصر دوره مرسی از حوزه عربی فقط حدود دو میلیارد دلار دریافت کرده است و حال آنکه وعده ای که به مرسی داده اند به حدود 11میلیارد دلار می رسد. از سوی دیگر مراکزی نظیر صندوق بین المللی پول هم کمک به مصر را مشروط به شرایط سیاسی کرده و مرسی را برای کوتاه آمدن در برابر لائیک ها تحت فشار قرار داده اند. آمریکا نیز که در گذشته دست کم سالانه یک میلیارد کمک غیرنظامی به دولت مبارک می کرد، اینک کمک خود را قطع و مشروط به تحقق شرایطی کرده است.
مشکل دیگر اخوان المسلمین با گروه شبه وهابی است که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر در مقام «هم پیمان» ظاهر شده اند. بخشی از گروه های سلفی که به عربستان وابستگی دارند دائما در مسیر حل و فصل مسایل داخلی مصر سنگ اندازی می کنند. این گروه حل و فصل اختلافات دولت و مخالفین را یک تهدید علیه خود به حساب می آورد و از سوی دیگر با ایجاد رابطه مصر با ایران مخالف است و از دولت می خواهد که مواضع صریح و انتقادی علیه ایران و شیعیان داشته باشد. مرسی در مواجهه با این گروه مذهبی با وضع پیچیده ای مواجه است چرا که اگر به اقتضای هم پیمانی انتخاباتی بخواهد به خواسته وهابی ها تن دهد، مشکل دولت با مخالفین غیروهابی بیشتر می شود، و اگر بخواهد با مخالفان به توافق برسد، سلفی ها بشدت با آن مخالفت می نمایند و در همان حال اگر دولت مرسی حمایت گروه های مذهبی هم پیمان خود را از دست بدهد، مخالفان لائیک بر شدت فشار خود بمنظور ساقط شدن دولت ضعیف شده اخوان می افزایند.
شرایط داخلی مصر و عدم توافق جامعه سیاسی روی اصول و بنیانها، سیاست خارجی مصر را بشدت تحت تاثیر قرار داده و از قدرت اثرگذاری مصر در تحولات منطقه ای کاسته است. «ایران» و «فلسطین» دو عنصر مهم هویتی برای سنجش اصالت و عدم اصالت هر انقلاب یا هر دولت تحول خواه به حساب می آیند. مواضع دولت مرسی درباره ایران اگرچه در مجموع دوستانه است ولی از ابتکار عمل و سرعت در آن خبری نیست کمااینکه مواضع دولت اخوان درباره فلسطین هم در هاله ای از ابهام قرار دارد. دولت اخوان در عمل هیچ کمکی به فلسطینی ها برای برون رفت از شرایط محنت بار نکرده و از آن طرف روابط مصر با رژیم صهیونیستی اگرچه «در سایه»، استمرار یافته است بر این اساس به زمانی نیاز است تا اخوان بتواند هویت واقعی خود را نشان دهد.
سعدالله زارعی
شیعیان و دوستداران فاطمه زهرا(س) همواره مشتاق بودهاند که بدانند مزار آن حضرت کجاست و هر محبی که پای به مدینه الرسول مینهد، شیدا و سرگردان بین بقیع و قبر رسول طواف میکند براستی چه کسی است که پرده از این راز سربه مهر برکشد؟ علامه حسنزاده آملی با استفاده از علوم خاصه نظراتی جالب در این زمینه دارد.خبرآنلاین در این زمینه نوشت: در کلمه 345 از جلد سوم کتاب هزار ویک کلمه اثرحضرت علامه حسن زاده آملی نکته جالبی درباره محل قبر حضرت فاطمه(درود خدا بر او باد) آمده است.علامه حسن زاده در این اثر عرفانی و اخلاقی، نوشتهاند:«حق این است که قبر حضرت فاطمه بنت رسولالله (صلوات الله علیهما ) در مدینه در بقعه رسولالله و در جوار آن حضرت است. و آن قبری که در بقیع به نام فاطمه شهرت دارد قبر فاطمه بنت اسد مادر امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) است. بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر نیز جواب گرفتهاند که (جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است) و صورت لوح آن این است: یا علیم قبر فاطمه زهراء -علیها السلام-مختار دویست نهج البلاغه این است: «و من کلام له (علیه السلام) عند دفن سیده النساء فاطمه علیهاالسلام: السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازله فی جوارک ....»به چند سطری که در صحیفه مصادر نهج البلاغه نگاشته ایم،التفات بفرمایید....
هفتمین رئیس جمهور ایران 2 ماه دیگر با رأی ملت معلوم می شود. اینکه کدام نامزد رئیس جمهور آینده خواهد بود، سؤال جذاب و مهمی است اما این موضوع، تنها مجهول معادله انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیست. این معادله مجهول های دیگری نیز در کنار برخی ابعاد معلوم آن دارد. در واقع مجموعه ای از پرسش ها و پاسخ هاست که می تواند به این معادله شکل و شمایل متفاوت ببخشد؛ از جمله اینکه چه کسانی نامزد می شوند؟ صلاحیت کدام آنها تایید می شود؟ چه کسانی با هم رقابت می کنند و کدام طیف ها به ائتلاف می رسند؟ گفتمان و برنامه هریک از رقبا یا طیف های رقیب چه خواهد بود؟ این رقابت مهم در متن کدام فضای سیاسی- بین المللی شکل می گیرد؟ و انتخاب و انتخابات مطلوب کدام است؟
1- تعداد فزاینده نامزدها (بالغ بر 20 نفر) که هریک پاسخی به سؤال های معطوف به انتخابات و دولت آینده می دهند، هرچند به گرم شدن فضای انتخابات کمک می رساند اما این دغدغه را نیز با خود دارد که پاسخ های درست و معطوف به حکمت و مصلحت و عقلانیت در شلوغی تبلیغات طرفین گم شود. به تعبیر امیر مومنان «اذا ازدحم الجواب خفی الصواب. آن هنگام که ازدحام جواب ها پدید آید، امر درست پوشیده و پنهان می ماند» (حکمت 240 نهج البلاغه). با این تلقی باید گفت که ضرورت دارد نامزدهای دارای سلایق نزدیک، حتی المقدور پاسخ ها را یک کاسه کنند و مانع از حیرت و سردرگمی شوند. در عین حال همین کثرت نامزدها موجب شده تا سیاست بازان قائل به گروگانگیری انتخابات و ناز ورزی و طلبکاری به حاشیه بیفتند.
2- برخی طیف های دارای کارنامه آلوده به جفا و خیانت چنین القا می کنند که امکان حضور آنها در انتخابات، شرط لازم برای تحقق حماسه سیاسی است. دو طیف فتنه و انحراف با همین تلقی بود که کوشیدند انتخابات نهمین دوره مجلس در اسفندماه 1390 را به رکود بکشانند اما شرکت 65 درصدی مردم یکی از بالاترین رکوردهای مشارکت در تاریخ 9 دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را رقم زد و این در حالی است که میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری هر مقطع زمانی، معمولا بالاتر از انتخابات مجلس است. از سوی دیگر کارنامه دو طیف فتنه و انحراف در 4-3 سال گذشته نشان می دهد که اتفاقا عملکرد آنها در تناقض با حماسه سیاسی ملت ایران برای هم آوردی جهادی در مقابل فشار و هجمه دشمن است. فتنه انگیزی فتنه گران در سال 88 و رفتارهای خیانت بار حلقه انحرافی حاکی از آن است که این دو طیف نقش اول را در ملکوک کردن حماسه 40 میلیونی انتخابات 4 سال پیش داشته اند و بنابراین شرط الزامی خلق حماسه در انتخابات 24 خرداد 1392، پالایش فضا از تمام فتنه گران و منحرفان فارغ از تابلوهای فریبنده آنهاست.
در واقع انتخابات، جشن بزرگ و مبارک ملی است و طیف هایی که پیش از این نشان داده اند مستعد تبدیل این دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی به چالش امنیتی هستند، حق حضور در این عرصه را ندارند. این یکی از معلوم های معادله انتخابات است. همه سلیقه ها مجازند بلکه مسئولیت دارند به رونق این حرکت ملی مدد رسانند اما آنها که ضد کارکرد انتخابات و مبانی قانونی قبل و بعد از آن عمل کرده اند، کمترین اهلیت حضور در این صحنه را ندارند. با همین منطق روشن است که مقتدای انقلاب فرمودند «در انتخابات همه سلیقه ها و جریان های معتقد به جمهوری اسلامی شرکت کنند. این هم حق همه است، هم وظیفه همه است» و در عین حال تذکر دادند «در مسئله انتخابات و غیرانتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند» و «باید در انتخابات، افرادی حضور یابند که دارای صلاحیت ها و حد و اندازه های لازم برای مسئولیت ریاست جمهوری باشند. اعضای شورای نگهبان باید همان گونه که تا به حال براساس قانون عمل کرده اند، در انتخابات ریاست جمهوری نیز در چارچوب قانون عمل کنند و در نهایت هر فردی که براساس ضوابط قانونی از این صافی عبور کرد، می تواند وارد انتخابات شود».
3- اخلال در انتخابات و ممانعت از برگزاری یا کم رونق کردن آن، توقع راهبردی دشمن است. ثبات و اقتدار و پویایی و سرزندگی امروز ایران، خار چشم دشمن است. آنها از این ثبات و اقتدار ایران از جمله پای میز مذاکرات ضربه خورده اند و اکنون نیز مترصد اخلال در این سرمایه مهم ملت ایران هستند. اما این آرزوی دشمن و برخی حلقه های قانون شکن و زیاده خواه داخلی مجال بروز ندارد. یکی از بدترین شرایط کشور در سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس بود. آن هنگام آمریکا و ناتو تازه افغانستان و عراق را در شرق و غرب ایران اشغال کرده و ایران را تهدید می کردند. تندروهای مجلس ششم مدتی پس از انتشار نامه موسوم به جام زهر و ضمن هماهنگی با اروپا و آمریکا که انتخابات مجلس را مشروع نمی دانستند، دست به تحصن و استعفا زده بودند. در کنار آنها شماری از وزیران و استانداران دولت اصلاحات، تهدید به استعفا کردند و سرانجام رؤسای وقت مجلس و دولت در نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب مدعی شدند که با این وضعیت امکان برگزاری انتخابات مجلس وجود ندارد.
در همان فضای سخت و بی سابقه داخلی- خارجی بود که مقتدای حکیم انقلاب اعلام کردند اجازه نمی دهند انتخابات حتی برای یک روز به تاخیر بیفتد. آن روز بر روی عفونت گردن کلفتی سیاسی و خودکامگی برای همیشه داغ نهاده شد. شرایط امروز انسجام و اقتدار حاکمیت جمهوری اصلا قابل قیاس با 10 سال پیش نیست و از این حیث وسوسه به معارضه با انتخابات، در حکم خودزنی سیاسی خواهد بود. امروز بدنه دولت مانند مجلس پای جمهوری اسلامی ایستاده است و حلقه های کم مایه ای مانند حلقه انحرافی کم مقدارتر از آن هستند که حتی بتوانند از روی دست بازی فتنه گران بازی مشابهی ترتیب دهند. راه شامورتی بازی هایی مثل استعفا و گروگانگیری حق مردم (انتخابات) کلاً مسدود است، همچنان که راه شامورتی بازی هایی نظیر فتنه و بلوای سال 88 -به برکت حماسه نهم دی- بسته است.
4- نامزدها و گروه های حامی آنان نوعاً می گویند از سر احساس تکلیف و دلسوزی برای کشور و ملت به صحنه انتخابات می آیند. صدق و کذب این ادعا را چگونه می توان بدست آورد؟ یک شاخص این است که باید از این طیف ها پرسیده شود چه قدر حاضرید در تراز کار همدلانه جمعی و تیمی- مبتنی بر اصول کلان انقلاب و نظام اسلامی- وارد عرصه شوید و چه قدر آماده گذشت و ایثار هستید؟ آیا این تکلیف صرفا در شخص شما و نامزد پیشنهادی تان متعین است یا این که احساس تکلیف مهمتر، با یاری رساندن به اتحاد و الفت برای پیشبرد اهداف ملی و برداشتن موانع پیشرفت مصداق پیدا می کند؟ این مسئله درباره جبهه اصولگرایی پراهمیت تر از سایر جریان های سیاسی است. البته تجمیع و ائتلاف نامزدها که در حد خود امر دشواری است، بسیط ترین کارها در این زمینه ارزیابی می شود. موضوع مهمتر تجمیع قلب ها و برنامه ها و فراهم کردن یک تیم همدل برای تشکیل دولت مطلوب و کارآمد در تراز دهه چهارم انقلاب و اقتضای موقعیت چشمگیر جمهوری اسلامی در فضای بین المللی است. به یک معنا صرف فزونی نامزدها و گروه ها در ائتلاف کفایت نمی کند، اگر که دل ها برای حرکت جهادی مجتمع نباشد. به تعبیر امیر مومنان «لاغناء فی کثره عددکم مع قلّه اجتماع قلوبکم».
5- رئیس جمهور قرار نیست یک سوپرمن یا فوق ستاره همه کاره و همه فن حریف و معجزه گر باشد. البته هرچه شرایط قانونی و اسلامی و انقلابی در نامزد برگزیده بیشتر باشد، مطلوب تر است اما توقع از نامزد و رئیس جمهور را باید اصلاح کرد. رئیس جمهور در قانون اساسی باید رجل سیاسی و مذهبی مدیر و مدبر باشد. با عنایت به تجارب 43 سال گذشته، رئیس جمهور به عنوان نفر دوم کشور ضمن آن که باید وفادارترین افراد به قانون اساسی و ولایت فقیه باشد، ضمنا باید بتواند به مثابه یک مدیر و مربی خوب، تیمی جامع و مانع از ظرفیت های انقلاب تشکیل دهد که در آن تیم هر عضو براساس احساس مسئولیت جمعی و در چهارچوب برنامه های کلان کشور عمل می کند. خودکامگی رئیس دولت نسبت به اعضای کابینه یا آلت دستی وی در قبال گروه های حامی چنان که در سه دوره سیاسی گذشته بعضا شاهد بوده ایم، کشور را از منطق پیشرفت و عدالت دور می سازد. معنای دیگر این سخن آن است که رئیس جمهور نه الزاما مهندس عمران و سردار سازندگی است، نه متولی تک تک دستگاه ها و نه نظریه پرداز و سیاستگذار کلان کشور. او به مثابه یک مربی خوب باید بتواند یاران هماهنگی را از ظرفیت های بزرگ ملی گرد آورد و به آنها شأنیت کارشناسی بدهد و مافوق همه آنها بر روند کلی حرکت دولت نظارت کند.
از این نظر می توان از نگاه های فانتزی و قهرمان سالارانه و سوپرمنی به نامزدها تنازل کرد و اصل همت را معطوف به همان کار تیمی و جمعی معطوف به گفتمان و برنامه کرد. نامزد مطلوب تر آن کسی است که ضمن دافعه های اصولی قدرتمند، بیشتر اهل تعامل و تدبیر جمعی باشد و در رأس کار بودن وی باعث الفت و انسجام مضاعف در حاکمیت و عقبه اجتماعی اصولگرایان شود. آنچه در کنار این امر، ضرورت دارد و به نظر می رسد تا حدودی مغفول واقع شده، اولویت گفتمان بر اشخاص است. حتی اگر بهترین افراد نامزد شوند اما گفتمان اصولگرایی و ابهامات، سؤالات و شبهات عارض شده خوب تبیین نگردد، از وسعت موج اجتماعی کاسته خواهد شد. بدنه اجتماعی و نخبگان جبهه اصولگرا از همین حالا باید برای حرکت تبیینی کلان- صرف نظر از کیستی نامزد مطلوب که در جای خود مهم است- بسیج شوند. این امر، لازمه پیروزی اصولگرایان است و اقتضای آن، تلقی جهادی نسبت به پیچ مهم تاریخ می باشد؛ اگر نه به سنت تاریخ می توان در نبرد پیروز، از تنگه غنیمت شبیخون خورد.
6- فضای انتخابات از دو سو و توسط دو طیف به ظاهر مخالف در معرض هجوم نگرش های سیاسی- اقتصادی عوام فریبانه (پوپولیستی) قرار دارد. دو طیف فتنه و انحراف مانند دو چرخ دنده معکوس در تعامل با یکدیگر حرکت می کنند. آنها مشترکا کاستی های موجود را که محصول بدعملی سالیان مدیریت هریک از آنهاست پای نظام و اصول انقلاب می نویسند و متقابلا در باغ سبز نشان می دهند و سراب را ترسیم می کنند. از وعده پرداخت های نقدی تا ادعای این که اگر ما سر کار آمده و با غرب کنار بیاییم مملکت را گلستان می کنیم و...همگی از یک آبشخور عوام فریبانه مشترک سرچشمه می گیرد و جملگی سبد تهی دشمن را پر می کند. واقعیت این است که اگر کشور امروز در کنار پیروزی و پیشرفت های خیره کننده، با چالش هایی مواجه است، این چالش ها از یک سو محصول عافیت گزینی و غنیمت طلبی همین جریان های آفت زده و از طرف دیگر هزینه استقلال و عزت ملت ایران در برابر دشمنان تاریخی خود است. تنها کلید حقیقی موفقیت در این میدان، رویکرد ایثارگرانه جهادی است که ضمن آن متولیان امر در برابر دشمن خم به ابرو نمی آورند و خطرپذیری را برای پیشرفت به جان می خرند. لازمه چنین مجاهدتی البته ایثارگری و ترجیح مصالح ملی و آرمان های بزرگ بر روحیه غنیمت خواهی و «برای خودخواهی» است. این روحیه مرتجعانه به وفور در طیف های مختلف فتنه و انحراف قابل مشاهده است. با این وصف هر طیفی که به جای روحیه ایثار، منش استئثار و خودخواهی و خودکامگی را در کارنامه خویش به ثبت رسانده، فاقد کمترین صلاحیت برای حضور در میدان انتخابات است.
محمد ایمانی
در سفر به سمنان
پیرزنی که در محل ورزشگاه به استقبال رئیس جمهور آمده بود به خبرنگاران گفت: فرزندم و همسرش در یک آتش سوزی جان خود را از دست دادند و حالا از رئیس جمهور می خواهم مرا عقد کند و با خود به تهران ببرد!!! این پیرزن این درخواست خود را خیلی جدی مطرح می کرد که موجب خنده خبرنگاران و سایر مردم شد.
به نقل از روز نامه کیهان
سازمان میراث فرهنگی با اختصاص بودجه هنگفت از بیت المال و با استفاده ازکارکنان دستگاه های مختلف، میتینگی را در استادیوم صد هزار نفری آزادی برگزار می کند.
به گزارش رجانیوز، طبق برنامه ریزی رئیس سازمان میراث فرهنگی، این میتینگ در روز پنجشنبه 29/1/92 با حضور بیش از یکصد هزار نفر از اعضای سازمان ها و دستگاه های مختلف سراسر کشور تحت عنوان جشن و مراسم تقدیر از دست اندرکاران سفرهای نوروزی برگزار خواهد شد. انتخاب پوشش تقدیر از برگزارکنندگان سفرهای نوروزی در حالی است که براساس برنامه ریزی های انجام شده، قرار است که ازکاندیدای انتخاباتی جریان انحرافی نیز با وجود اینکه مسئولیت کنونی او هیچ ارتباطی به این همایش ندارد، رونمایی شود!
رجانیوز که سالها از دولت حمایت می کرد و پس از عملکرد حلقه انحرافی، به صف منتقدان پیوسته می افزاید: کلیه هزینه های مربوط به ساخت جایگاه، نور، صدا، تصویربرداری، دعوت از هنرمندان، موسیقی، مجری، قاری، تبلیغات محیطی، چاپ کارت های دعوت و هزینه های مرتبط از محل یکی از مراکز وابسته به سازمان میراث تأمین شده که حدود بیش از 800 میلیون تومان برآورد شده است.
از سوی دیگر برای پر کردن ورزشگاه بزرگ آزادی، برای تمام استان ها و سازمان ها سهمیه مشخص شده است تا با حضور پرسنل و مرتبطین خود استادیوم آزادی را پر کنند که از جمله می توان به سهمیه های اختصاصی زیر اشاره کرد؛ هلال احمر 30 هزار نفر، سازمان میراث فرهنگی 20 هزار نفر، سازمان حمل و نقل و راهداری 10هزار نفر، وزارت کشور(فرمانداران، بخشداران، شهرداران و...) 10 هزار نفر، آموزش و پرورش (دانش آموزان و کادر استان های تهران، البرز، قزوین، قم و...) 10 هزار نفر، بخش خصوصی و گردشگری 10 هزار نفر و... پرسنل سازمان میراث فرهنگی هم برای حضور در مراسم به همراه خانواده های خود (حداکثر تا 10نفر) توجیه شده اند.
همچنین گفته می شود در پی هماهنگی با وزیر ارتباطات مقرر شده است که شرکت رایتل وابسته به سازمان تأمین اجتماعی، مسئولیت پذیرایی (بسته های پذیرایی و ناهار روز مراسم) را به سبک هواپیمایی و توسط کترینگ هواپیمایی ماهان تهیه و آماده و در میان مدعوین توزیع کند که برای این کار هزینه هر نفر 40 هزارتومان برآورد شده است.
سازمان میراث فرهنگی مبالغی را تحت عنوان هزینه های سفر نوروزی به استان ها به منظور هزینه حمل و نقل و پذیرایی بین راهی مدعوین اختصاص داده است که جمعاً حدود 6 میلیارد تومان تخمین زده می شود.
این گزارش حاکی است: برخی از مدعوین مراسم روز 29 فروردین از نحوه جمع آوری لیست افراد و حضور در مراسم و فیلم و عکس برداری و... ابراز نگرانی کرده و احتمال می دهند که پس از سپری شدن این مقطع، در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند، بنابراین تمایل چندانی برای حضور در مراسم ندارند. برخی از مدعوین نیز از نحوه هزینه کردها و مخارج این مراسم که منشأ آن نامشخص و شبهه ناک است ابراز نگرانی کرده و عقیده دارند حضور در این مراسم صحیح نیست.
انتظار مردم از دستگاه های قضایی و اطلاعاتی کشور آن است که در شرایط اقتصادی حساس کنونی و در حالی که اقشار کم درآمد با شرایط معیشتی سختی دست به گریبانند، اجازه ندهند چند میلیارد تومان از کیسه بیت المال برای تبلیغات انتخاباتی حلقه انحرافی هزینه شود.
گفتنی است که از دستگاه های قضایی و اطلاعاتی کشور پذیرفته نیست که بعد از وقوع واقعه و اتلاف میلیاردها تومان از بیت المال فقط در حد گزارش ماجرا بسنده کنند.
آیت الله مومن عضو فقهای شورای نگهبان تاکید کرد: اگر بوی انحراف از کسی احساس کنیم شبهه ای نداشته باشید که او را رد صلاحیت خواهیم کرد.
آیت الله مومن عضو مجلس خبرگان رهبری در دیدار با دبیرکل و برخی اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه تعدد کاندیداهای صلاحیت دار قطعا آرای مردم متدین را هم متشتت می کند اظهار داشت: نیروهای معتقد و وفادار به انقلاب اسلامی می توانند در سایه روحانیت به اجماع برسند و در این راه آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی 2 نفری هستند که می توانند در این باره کمک کنند.
وی خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی یادآور شد: الحمدلله شما آقایان تشخیص دارید که باید در جهت همدلی و هماهنگی در بین نیروهای اصیل انقلابی و معتقد به نظام و ولایت گام بردارید و این مسئله مورد خوشحالی و نشان از سلامت شما آقایان و اهل تشخیص درست بودن است.
این عضو شورای نگهبان در ادامه سخنانش با تاکید بر اینکه نظارت در شورای نگهبان بر انتخابات شوراها و ریاست جمهوری و صلاحیت کاندیداها بسیار با دقت انجام می شود، اظهار داشت: ما اگر بوی انحراف از کسی احساس کنیم شبهه ای نداشته باشید که او را رد صلاحیت خواهیم کرد.
آیت الله مومن در پایان خاطرنشان کرد: هم اکنون به لطف خداوند متعال جمع شورای نگهبان توجه خوبی دارند که هر جا بوی خلاف بیاید و صلاحیت احراز نشود صلاحیت را تایید نمی کنند؛ همه کسانی که نگرانی دارند خوب است بدانند که ما با کسی نه دعوا داریم و نه به کسی باج می دهیم.
خاطرنشان می شود: پیش از این هم آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان طی سخنانی تاکید کرد که شورای نگهبان برای تحقق حماسه سیاسی در انتخابات به نحو احسن انجام وظیفه می کند.
آیت الله جنتی با اشاره به جایگاه ریاست جمهوری تصریح کرد که این شورا افراد واجد صلاحیت را برای حضور در رقابت ها معرفی خواهد کرد، اما این مردم هستند که باید با بررسی دقیق، بهترین فرد را برای این مقام انتخاب کنند.
شاید تیتر یادداشت پیش روی در نگاه اول، «عجیب»! تلقی شود و این پرسش احتمالی را در پی داشته باشد که میان مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 در «آلماتی» پایتخت قزاقستان و مناقشه ای که این روزها به بهانه آزمایش بمب اتمی در کره شمالی، میان واشنگتن و «پیونگ یانگ» در جریان است چه رابطه ای می توان یافت؟! ولی این ماجرا، از زاویه دیگری نیز قابل بررسی است و درباره مناقشه اخیر در شبه جزیره کره، احتمال دیگری نیز در میان است. احتمالی که اگر هم درصد آن اندک باشد، به دلیل اهمیت موضوع نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- روز یکشنبه هفته جاری- 18/1/92- طی یادداشتی در کیهان و با عنوان «دو خط موازی که یکدیگر را قطع کردند!» با اشاره به شواهد و ارائه اسنادی به نقل از مقامات رسمی آمریکایی و اروپایی آورده بودیم که آمریکا در چالش هسته ای 10 ساله خود با ایران به بن بست رسیده است و خط تحریم اگرچه برای جمهوری اسلامی ایران مشکلاتی درپی داشته است ولی برخلاف انتظار آمریکا نه فقط آنگونه که خانم کلینتون ادعا می کرد و نتانیاهو، آرزوی آن را در سر می پروراند، تحریم ها «فلج اقتصادی» ایران را به دنبال نداشته و مانع ادامه فعالیت هسته ای و پیشرفت خیزش گونه علمی و تکنولوژیک کشورمان نشده است، بلکه بحران اقتصادی بی سابقه آمریکا طی 50 سال اخیر (اعتراف «گیتنر» وزیر خزانه داری آمریکا) و بحران مشابه در اروپا، باعث شده است که به جای ایران، آمریکا و متحدان اروپایی آن در آستانه فلج اقتصادی قرار گیرند تا آنجا که «هاآرتص» با عصبانیت می نویسد «آرامش در ایران، دهن کجی به تحریم هاست»، گاردین توضیح می دهد که «بحران اقتصادی غرب، تحریم ها را به نفع ایران رقم زده است» واشنگتن پست طی گزارشی نتیجه می گیرد که «دود تحریم ها به چشم آمریکا رفته است» و این همه در حالی است که ایستادگی و مقاومت 10 ساله ایران در برابر باج خواهی آمریکا و متحدانش، الگوی عزت آفرینی از «مقاومت پیروز» را به دنیای برانگیخته و ملتهب کنونی- جنبش ضد سرمایه داری وال استریت در غرب و بیداری اسلامی در منطقه- پمپاژ کرده است...
با این اشاره مختصر که در یادداشت مورد اشاره کیهان با توضیح و تفصیل بیشتر آمده بود می توان نتیجه گرفت که «آمریکا اگر به چالش هسته ای پایان بدهد، الگوی دیگری از پیروزی برخاسته از مقاومت را به نام جمهوری اسلامی ایران ثبت کرده است. الگویی که موج فراگیر بیداری اسلامی را شتاب بیشتری می دهد و چنانچه به چالش هسته ای ادامه بدهد، این چالش در حالی که اهرم تحریم ها از کار افتاده و یا لااقل کند شده است، نتیجه از قبل طراحی شده و مطلوب آمریکا را در پی نخواهد داشت.»
2- حضور پرقدرت و مثال زدنی تیم مذاکره کننده کشورمان در مذاکرات هسته ای با گروه کشورهای 1+5 که با استدلال قوی، اسناد فنی و حقوقی مستحکم -FIRM DOCUMENTS- همراه بوده است، آخرین امیدهای حریف را برای چانه زنی های یکسویه در مذاکرات، بر باد داده است. گفتنی است در جریان مذاکرات جانبی «آلماتی 2»، نمایندگان 1+5 در مقابل استدلال قوی و اسناد فنی و حقوقی مستحکمی که دکتر جلیلی ارائه کرده بود، آچمز شده و چاره ای جز اعتراف ضمنی نداشتند و هنگامی که نماینده انگلیس برای تغییر فضا، سؤالی را پیش کشید و دکتر جلیلی آغاز به پاسخ کرد، خانم «وندی شرمن» نماینده آمریکا که به جای ماموریت اسمی کاترین اشتون، رهبری واقعی گروه 1+5 را برعهده دارد، دست نوشته ای پیش روی وی گذاشته و او را مجبور به سکوت کرد! و نماینده یکی دیگر از کشورهای 1+5 در پاسخ به این سؤال آقای دکتر جلیلی که آیا نظر کنونی خود را در جلسه رسمی نیز مطرح خواهی کرد؟ گفت؛ از من چنین انتظاری نداشته باشید!
همین جا باید متذکر شد که قبل از مذاکرات آلماتی یک، با اطلاع از درخشش استدلال ها و استنادهای تیم هسته ای کشورمان، طی یادداشتی با عنوان نقطه پایان کجاست؟!- 9/12/91- پیشنهاد کرده بودیم جمهوری اسلامی ایران متن مذاکرات را به صورت مکتوب و صوتی و تصویری در سطح جهان منتشر کند و آورده بودیم «این اقدام می تواند ترفند آمریکا و متحدانش و چنته خالی از قانون و منطق آنها را فاش کند» این پیشنهاد اگرچه - نمی دانیم به چه علت- با موافقت مسئولان محترم کشورمان روبرو نشد ولی بلافاصله واکنش سراسیمه رسانه ها و مقامات رسمی حریف را برانگیخت. «آلن ایر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه ای که شتابزده به نظر می رسید گفت «نمی توان با حضور رسانه ها مذاکره کرد» و خبرگزاری فرانسه به نقل از «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا نوشت که وی در ملاقات با «فرانسوا اولاند» رئیس جمهور فرانسه بر ضرورت غیرعلنی بودن مذاکرات تاکید کرده است و شبکه بین المللی بی بی سی - B.B.C.WORLD- پیشنهاد علنی بودن مذاکرات را ناممکن! توصیف کرد و... و صد البته هنوز هم دیر نشده است، مخصوصا آن که تیم هسته ای کشورمان در مذاکرات آلماتی 2 با درخشش استدلال ها و استنادهای حقوقی، فنی به مراتب برجسته تری حاضر شده است تا آنجا که به نوشته واشنگتن پست، خانم اشتون بعد از پایان دور دوم مذاکرات و در حالی که انتظار می رفت در مقابل مستندات ارائه شده از سوی دکتر جلیلی و تیم همراه وی، پاسخی ارائه کند، اعلام کرد؛ نمایندگان 1+5 به پایتخت های خود بازخواهند گشت و بعد از مشورت و رایزنی، نتیجه- بخوانید پاسخ استدلال ها و استنادهای مستحکم جلیلی- را در یک تماس تلفنی به اطلاع ایشان خواهد رساند.
همه شواهد که به نمونه هایی از آن اشاره شد به وضوح نشان می دهد که انتشار متن مذاکرات «پاشنه آشیل» آمریکاست و معلوم نیست به چه علت تیم هسته ای کشورمان از آن اجتناب می ورزد؟!
3- اکنون به نکته آغازین این نوشته بازمی گردیم و احتمال آن که مناقشه اخیر میان آمریکا و کره شمالی یک «پروژه فریب» بوده و به منظور دامن زدن به ترفند «ایران هراسی» و زمینه سازی برای خروج آمریکا از بن بست در چالش هسته ای با ایران طراحی شده باشد را به ارزیابی می نشینیم. قبل از ورود به این ارزیابی باید اشاره کرد که؛
آمریکا بیش از 7 هزار و 600 کلاهک هسته ای آماده نصب روی موشک های بالستیک و قاره پیما دارد و تاکنون 715 آزمایش هسته ای انجام داده است. فرانسه 300 کلاهک هسته ای آماده نصب داشته و تا امروز 210 بار دست به آزمایش هسته ای زده است و انگلیس متحد دیگر آمریکا دارای 225 کلاهک هسته ای است و 45 بار آزمایش اتمی انجام داده است. رژیم صهیونیستی، صاحب نزدیک به 200 کلاهک هسته ای است، اگرچه همواره تعداد واقعی کلاهک های هسته ای خود و تعداد آزمایش های اتمی انجام گرفته را پنهان نگه داشته است و اما، این همه در حالی است که کره شمالی کمتر از 10 کلاهک هسته ای دارد و تاکنون فقط 3 بار دست به آزمایش هسته ای زده است.
اکنون جای این سؤال است که آیا- حداکثر- 10 کلاهک هسته ای کره شمالی در مقابل 7 هزار و 600 کلاهک هسته ای آمریکا و مجموعه 725 کلاهک هسته ای آماده نصب متحدان استراتژیک آمریکا- فرانسه، انگلیس و اسرائیل- در حد و اندازه ای هست که تهدید کره شمالی به حمله هسته ای علیه آمریکا بتواند اینهمه سر و صدا و هیاهوی آمریکا و متحدانش را در پی داشته باشد؟! مخصوصا آن که آزمایش هسته ای اخیر کره شمالی سومین آزمایش اتمی این کشور است و 2 آزمایش قبلی کره شمالی فقط با اخم دیپلماتیک غرب روبرو شده و مذاکرات 6گانه- آمریکا، ژاپن، کره شمالی، کره جنوبی، چین و روسیه- را در پی داشت و این حجم انبوه از هیاهوی تبلیغاتی را به دنبال نداشت!
4- همزمان با هیاهوی اخیر درباره تهدید اتمی کره شمالی علیه آمریکا و کره جنوبی، دولتمردان آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، رژیم صهیونیستی و رسانه های غربی با استناد به آنچه که از آن با عنوان «خطر سلاح هسته ای کره شمالی علیه جامعه جهانی»! یاد می کنند، درباره خطر دستیابی جمهوری اسلامی ایران هشدار می دهند! نتانیاهو یقه چاک می دهد که «خطر حمله اتمی کره شمالی، ضرورت برخورد قاطع با جمهوری اسلامی ایران را بیشتر از هر زمان دیگری گوشزد می کند»! دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس با اشاره به تهدید اتمی کره شمالی، از ضرورت مقابله با ایران اسلامی یاد می کند و اوباما، اولاند و... این ترجیع بند را تکرار می کنند که «تهدید اتمی کره شمالی برای غرب می تواند یک هشدار جدی درباره دستیابی ایران به سلاح اتمی باشد»!
اشاره به خطر ایران با استناد به آزمایش هسته ای کره شمالی به اندازه ای پرحجم است که انگار جمهوری اسلامی ایران دست به آزمایش هسته ای
- از نوع انفجار برای تولید سلاح اتمی- زده است! و این احتمال را قوت می بخشد که ماجرای اخیر و تبلیغات پر سر و صدای غرب درباره خطر حمله اتمی کره شمالی فقط یک بازی مسخره و صحنه سازی برای توهم پراکنی نسبت به تلاش ایران برای تولید سلاح هسته ای باشد. یعنی دقیقا همان توهمی که در چالش 10 ساله هسته ای و بازرسی های پی درپی و پیوسته آژانس از تاسیسات هسته ای ایران کمترین نشانه ای از آن به دست نیامده است.
از این روی و با توجه به موارد یاد شده، این احتمال قوت می گیرد که آمریکا بعد از ناکامی در چالش هسته ای 10 ساله با ایران اسلامی، در پی آن است که این چالش را از «آلماتی» به «پیونگ یانگ» منتقل کند، چرا که پشت میز مذاکره باید استدلال و سند فنی و حقوقی ارائه کرد ولی در بازی اخیر
- به زعم آمریکا- هیاهو و جنجال می تواند جایگزین سند و استدلال شود!
در این میان، آنچه به کره شمالی مربوط می شود، این که مراقب پروژه فریب آمریکا باشد چرا که شواهد موجود از احتمال این فریب خوردگی حکایت می کند و آنچه به ایران اسلامی مربوط است، این که، جمهوری اسلامی ایران، بن بست آمریکا و متحدانش و تلاش آنان برای خروج آبرومندانه از این بن بست تحقیرکننده را درک می کند و به قول حضرت آقا تنها راه باقیمانده برای آمریکا، اعتراف به حق قانونی ایران اسلامی است و این که آمریکا و متحدانش در یک بازی دوسر باخت وارد شده اند که راه خروجی غیر از پذیرش باخت ندارد.
حسین شریعتمداری
مسأله سوریه، مسأله حکومت سوریه نیست؛ بلکه مسأله این است که در منطقه خاورمیانه دو گروه بر علیه استکبار جهانی مبارزه می کنند و ده ها سال است که شهید و زندانی داده و شکنجه و آواره شده اند. نخست، ملت فلسطین است که شاید بیش از نیمی از جمعیت اصلی آن کشور آواره هستند و در کشورهای دیگر زندگی می کنند. آنها با تأثیرپذیری از جمهوری اسلامی ایران دو گروه به نام های جهاد و حماس برای مبارزه با همه دستگاه کفر و استکبار جهانی تشکیل دادند. البته مدتی کشورهای عربی از جمله عربستان و قطر از فلسطینی ها حمایت می کردند. سال ها پیش حاجی های ایران در عربستان می دیدند که در سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه از مردم فلسطین حمایت می کردند، اما در جنگی که اسرائیل علیه مردم فلسطین راه انداخت، هیچ کدام از این کشورهای عربی به کمک فلسطینی ها نیامدند. در همین جنگ اخیر مردم غزه، تنها کشوری که در عالم از آنان حمایت واقعی کرد ایران بود؛ ما نه عرب بودیم، نه روابط نژادی، نه روابط اقتصادی و سیاسی داشتیم و نه باهم هم مرز بودیم. ما حتی با آنان ارتباط شیعه و سنی نداشتیم. آنها سنی هستند و بعضی هایشان از آن سنی هایی هستند که نسبت به شیعه بسیار بدبین اند، اما آنان مسلمان هستند در مقابل کفر. و بالاخره شاهد بودید که در این جنگ اخیر به واسطه کمک های ایران بود که آنان بر اسرائیل پیروز شدند. البته ما وظیفه اسلامی، دینی، عقلانی و انسانی خودمان می دانیم که به مظلومان فلسطین کمک کنیم. اما پرسش این است که چگونه باید کمک کنیم در حالی که ما باهم مرز مشترکی نداریم؟ توجه داشته باشیم که غزه محصور شده و حتی با یک کشور خارجی نمی تواند ارتباط داشته باشد.
شبیه این گروه، اقلیتی شیعه در لبنان هستند. در این کشور مذاهب مختلفی وجود دارد که با هم اختلاف دارند. کاتولیک ها، پروتستان ها و ارتودکس ها از مسیحیان و از مسلمان ها سنی ها و شیعیان و یک مذهبی به نام دروزی هست که آنها یک قوم خاصی هستند و در کشورهای دیگر کمتر آن مذهب وجود دارد. لبنان مجموعه ای از مذاهب مختلف است که شیعیان در آنجا غالباً در فقر و اقلیت زندگی می کردند که بعد از مهاجرت امام موسی صدر اندکی حیات یافتند. در میان شیعیان نیز گروه های مختلفی وجود دارد که باز اقلیت کوچکی به نام حزب الله وجود دارد که آن هم به دستور امام تأسیس شد. سیدحسن نصرالله ـ که خداوند ان شاءالله وی را در پناه خود از همه آفات و بلیات حفظ کند ـ طلبه ای بود در ایران که در جنگ و جبهه های ایران هم شرکت داشت. امام به او فرمودند تا به لبنان برود و این گروه را تشکیل دهد؛ گروهی که هم اکنون سرنوشت لبنان به دست آنان است. کار به آنجا رسید که سیدحسن نصرالله به عنوان اولین شخصیت معروف عالم شناخته شد، بطوری که بسیاری از اهل تسنن عاشقش شده و عکسش را در آغوش می گیرند. اگر ما هزاران میلیون خرج می کردیم، نمی توانستیم یک چنین تبلیغاتی برای شیعه ترتیب دهیم. البته همه اینها به برکت کمک هایی است که از ایران به آنها می شود. تا به حال خیلی علنی نبود، اما حالا دیگر علنی شده است.
ضرورت حمایت
ازفلسطین و لبنان
جمهوری اسلامی ایران باید فلسطین و لبنان را که علیه کفر جهانی مبارزه می کنند با تمام قوا برای آبرو شدن برای اسلام و بخصوص تشیع کمک کند. اما چگونه باید حمایت کند؟
ما نه با لبنان مرز مشترک داریم و روابط آن چنانی و نه حتی با فلسطین. تنها حلقه واسطه برای کمک رساندن به ان دو کشور، سوریه است. اگر سوریه با ایران باشد، می توان از راه سوریه کمک های مالی، بهداشتی، تاکتیکی و نظامی به فلسطینی ها و لبنانی ها رسانده شود. اگر دولت سوریه مخالف این امر باشد، این راه مسدود است. مسدود شدن این مسیر یعنی شکست حرکت مقاومت در لبنان و فلسطین و شکست خوردن مقاومت در جهان اسلام و تشیع و البته شکست ایران. حمایت ایران از دولت سوریه وسیله ای است که بتواند برای اسلام خدمت کند، حرکت مقاومت را در عالم زنده کند و به کشورهای دیگر یاد بدهد که شما باید مقاومت کنید. فلسطینی ها مقاومت بلد نبودند. آنهایی که مخالف اسرائیل بودند، گرایش به مارکسیسم داشتند و هنوز هم بعضی از گروه هایشان این گرایش را دارند. وقتی فلسطین براساس اسلام حرکت کرد که مقاومت اسلامی را از امام یاد گرفت. تأثیر انقلاب اسلامی در فلسطین بود که گروه های مقاومت و حماس را به وجود آورد. پس برای پیشرفت اسلام و حفظ هویت این دو کشور اسلامی ما نیازمند حلقه ای واسط هستیم به نام سوریه. علاوه بر این که آن کسانی که مخالف سوریه هستند، عمّال آمریکا و اسرائیل هستند. موافقت کردن با آنها یعنی بازی در میدان و زمین آمریکا و اسرائیل؛ همچنانکه عربستان و قطر این کار را می کنند و ترکیه هم به آنها ملحق شده است. ما برای حفظ اسلام و تشیع و برای ترویج ارزش های اسلامی، برای اینکه روحیه مقاومت در مسلمان ها زنده باشد، باید این ارتباط را حفظ کنیم.
مقام معظم رهبری ، پرچمدار بصیرت
در جهان
بصیرت یعنی اینکه مردمی هوشیار شوند، بفهمند و فریب ظواهر و شعارهای فریبنده ای چون آزادی، وحدت، آرامش و صلح را نخورند. »صلح« همیشه مطلوب نیست. اگر این طور بود پیغمبر صلی الله علیه وآله این همه جنگ نمی کرد. امام حسین علیه السلام در طول سیزده سال این همه فداکاری نمی کرد، خود و اهل بیتش و حتی طفل شیرخواره او به شهادت رسیدند. آن حضرت می توانست فقط بیعت ظاهری کند و خود و یارانش را نجات دهد. «آزادی» اگر به معنای ولنگاری و افسارگسیختگی باشد و هرکس هر کاری می خواهد بکند، هیچ وقت مطلوب نیست؛ نه به عنوان عقل مطلوب است و نه به عنوان شرع. باید کنترل وجود داشته باشد. باید هوس های حیوانی مهار شود. ولی آنها با شعار آزادی، اسلام، حقیقت و انسانیت را می کوبند. بصیرت یعنی انسان بفهمد دشمن چه نقشه هایی به کار می گیرد و چگونه باید در مقابلش مقاومت کرد. امروزه پرچمدار بصیرت، رهبر معظم انقلاب است.
سخنرانی آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته)
در جمع ناظران شورای نگهبان - 8/10/1391
شماری از اعضای دولت هاشمی در ستاد انتخاباتی حسن روحانی گرد هم آمده اند.
حسن روحانی که پیش از این از نامزدی خود خبر داده قرار است در پایان این هفته رسما این موضوع را اعلام کند. به گزارش تسنیم ریاست ستاد انتخاباتی حسن روحانی بر عهده محمدرضا نعمت زاده است. وی وزیر صنایع و معادن دولت های اول و دوم هاشمی رفسنجانی بوده است.
اکبر ترکان قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی روحانی است. وی در دولت اول هاشمی به عنوان وزیر دفاع و در دولت دوم به عنوان وزیر راه و ترابری مشغول به کار بود. ترکان در بین سال های 80 تا 88 نیز معاون وزیر نفت بوده است.
محمدباقر نوبخت نیز سخنگوی ستاد مردمی انتخابات روحانی است. وی دبیرکل حزب «اعتدال و توسعه» و معاون «پژوهش های اقتصادی» مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در سال 84 از هاشمی حمایت می کرد.
بابک دربیگی مسئول روابط عمومی ستاد انتخاباتی روحانی است. وی پیش تر مدیرمسئول سایت خبری آفتاب بوده است.
محمد سلطانی فر نیز ریاست کمیته تبلیغات و رسانه ستاد انتخاباتی حسن روحانی را بر عهده دارد. سلطانی فر مدیر گروه مطالعات رسانه ای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مدیرمسئول روزنامه «صبح اقتصاد» است.
ترکان در مصاحبه با یکی از روزنامه ها و در پاسخ به این سؤال که آیا فکر می کنید که آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا می کند؟ اظهار داشت: خیر، آقای هاشمی براساس ارزیابی ما در انتخابات حضور پیدا نمی کنند و به عقیده من نزدیکترین فرد به آقای هاشمی، فکر و عقلانیت و مشی ایشان که طرفداران هاشمی قبولش دارند، دکتر روحانی است.
وی می افزاید: ما طرفداران و دوستداران آقای هاشمی هستیم و جزء اعضای کابینه ایشان بودیم و هنوز هم هاشمی را بهترین گزینه برای اداره کشور می دانیم، ولی ایشان برای حضور در انتخابات در صحنه حاضر نمی شود و چون نزدیکترین شخص از لحاظ فکری به هاشمی، آقای روحانی است، ما دور آقای روحانی جمع شده ایم.
پیش از این علی عسکری مشاور هاشمی از حسن روحانی به عنوان هاشمی جدید و دوم یاد کرده بود.