عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

پروژه و ضدپروژه در جنگ غزه(یادداشت روز)

«امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد.» رئیس‌جمهور محترم دیروز این باور را در نشست اعضای کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد عنوان کرد. آقای روحانی می‌گوید «تا زمانی که آمریکا دفاع از ظالم را به عنوان رکن سیاست خارجی خود اعلام می‌کند، امیدی به مساعدت آنان وجود ندارد.»
ادامه مطلب ...

اینجا هیچکس بی طرف نیست .

جنگ غزه هرچند در منطقه‌ای به عرض 12 و طول 40 کیلومتر رخ می‌دهد، اما جنگی در مقیاس و ابعاد جهانی است. به یک معنا این جنگ به عنوان نهمین جنگی که مستقیما از سوی صهیونیست‌ها راه‌اندازی شده، ادامه جنگ جهانی چهارم برسر سرنوشت خاورمیانه اسلامی است. مافیای صهیونیستی نقش ویژه در تحریک آمریکا به آغاز پروژه خونین خاورمیانه جدید و قرن جدید آمریکایی در سال 2001 داشت. آن زمان برخی مقامات آمریکایی از جمله رئیس سازمان سیا اعلام کردند جنگ علیه 24 کشور اسلامی آغاز شده است. نقش مستقیم رژیم صهیونیستی در 9 جنگ - به فاصله 66 سال- و البته نقش پنهان صهیونیست‌ها در جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه، روشن می‌کند چرا  حضرت امام خمینی(ره) از رژیم صهیونیستی به عنوان غده‌ای سرطانی که باید از بین برود یاد کرد. به این گفته حضرت امام باید به چشم استراتژی امنیت ملی و منطقه‌ای نگریست.
ادامه مطلب ...

دو راهی باخت ! باخت !

1-فراخوان غیرمنتظره وزرای خارجه کشورهای 5+1 برای حضور مستقیم در مذاکرات که از سوی خانم کاترین اشتون صورت پذیرفت و برخی از اخبار و گزارش‌های پیرامونی دیگر حکایت از آن دارند که «وین 6»  آنگونه که حریف پیش‌بینی می‌کرد، پیش‌ نمی‌رود و محاسبات قبلی آنان با اختلال جدی روبرو شده است. چرا؟! چه اتفاق غیرمنتظره‌ای روی داده که خانم اشتون برای تصمیم‌سازی در برابر آن ناچار به دعوت فوری وزرای خارجه 5+1 شده است؟!
ادامه مطلب ...

دست دشمن خالی است .


حدود سه سال قبل، در کاخ‌ سفید و کنگره آمریکا، واژه جدیدی ابداع شده بود و کم و بیش در بین مقامات سیاسی آمریکا رایج و مصطلح شده بود، واژه‌ای که سرانجام اوباما آن را در یک برنامه رسمی، آشکارا علیه کشورمان به کار برد. او خبر از اعمال «تحریم‌های فلج‌کننده» علیه ایران می‌داد. تحریم‌هایی که قرار بود در مدت کوتاهی اقتصاد ایران را فلج کرده و وادار‌مان کند از مواضع اصولی و به حق خودمان عقب‌نشینی کنیم. این سخنان که در سال90 گفته می‌شد، برای مردم ما بیگانه نبود، ذهن و حافظه آنها، با شنیدن اینکه قرار است آمریکا در مدت کوتاهی - به خیال خودش- به حساب ما برسد، مردم را به یاد جملاتی مشابه در سال‌هایی دور انداخته بود. سال‌هایی که ایران، ایران سال 90 نبود، سال‌های دوری که ایران تازه انقلاب کرده بود. بسیاری از ساختارهای حاکمیتی به درستی شکل نگرفته بود و  منافقان و تفاله‌های آمریکا با قتل و جنایت، ناامنی و وحشت را به هموطنانشان تقدیم می‌کردند! در آن سال‌ها بود که «صدام» در مصاحبه آغاز جنگ در 31 شهریور 59، وعده کرد بقیه سخنانش را یک هفته بعد در تهران به خبرنگاران بگوید! چه شباهت تام و تمامی بین آن ادعای صدام و این لاف اوباما بود!  ایران آن روزها هم در تحریم بود! تا جایی که در خرید ضروری‌ترین مایحتاج حیاتی کشور با  مشکل مواجه بودیم. در آن سال‌ها تامین معاش مردم، کاری سخت و دشوار بود، صنایع داخلی با جنگ و خاموشی و بمباران مواجه بودند، خرید خارجی نیاز به پول داشت، فروش نفت به سختی و دشواری انجام می‌شد و... و همه اینها کافی بود که انقلاب جوان ما از پای بیفتد و کاخ آرزوهای مردم ویران شود! صدام وحشیانه می‌تاخت و مشکلات اقتصادی امان مردم را بریده بود اما آنچه آنها  می‌خواستند، نمی‌شد! مردم، با دست خالی کشور را اداره کردند، جنگ را  پیش بردند، متجاوز را بیرون راندند و از همه عقبه‌ها و گردنه‌های خوفناک و ویرانگری که هر یک به تنهایی و در شرایط عادی- یعنی شرایطی که خدا نباشد و مردم هم حامی نظامشان نباشند- برای نابودی یک تمدن کهن کافی بود،  عبور کردند. عبوری سرفراز و سربلند. گرچه عبور از این شرایط سخت به بهای خون سرخ بهترین فرزندان ایران بود، اما امروز ایران به اقتدار و عزتی رسیده که به یقین حسرت بسیاری از مردمان است و استقلال آن، رشک خیلی از رجال سیاسی دنیا. امروز صدام دیوانه در اسفل‌السافلین است و جز ننگ و پلیدی چیزی از او به یادگار نمانده و در مقابل ملت ایران هر روزه و هر ساله پاسداشت شهیدانش را پرشکوه‌تر برگزار می‌کند. کشوری که در تامین ابتدایی‌ترین امکاناتش با مشکل مواجه بود، اکنون به حیاتی‌ترین و جدیدترین علوم روز دست یافته، ماهواره به فضا می‌فرستد، در ژنتیک مرزهای علم را می‌شکافد و ده‌ها و صدها دست‌آورد علمی و فنی دیگر را با غرور و افتخار به رخ جهانیان می‌کشد. اما راز این اتفاق سترگ و این پیروزی بزرگ چیست؟ چه شد که ایران از آن وضعیت به این نقطه کمال رسید؟
دو روز قبل که مسئولان ارشد کشور به حضور رهبر انقلاب رسیدند، ایشان در سخنان مهمی از راز و رمز این توفیقات سخن گفتند و از وضعیت امروز و آرایش سیاسی دشمن و طمعی که او در ما کرده است پرده برداشتند. تشبیه نظام مقدس اسلامی به «شجره طیبه» از زیباترین سخنانی بود که آن شب از آقا شنیدیم. شجره طیبه‌ای که فهم و درک آن از منظر قرآن، همان راز و رمز پیروزی انقلاب و بالندگی آن تا امروز است. از دید ایشان، اتکا به عالم غیب و باور اینکه نیرویی به جز اسباب و علل مادی و ظاهری در دنیا موثر و موجود است، و باور و اطمینان به سنت‌های الهی رمز مهم پیروزی‌های شگرف مردم ایران است. «در دنیای مادی، در دنیای تسلط ابرقدرت‌ها، در دنیای ستیزه‌گری همه‌جانبه با اسلام و معارف اسلامی و ارزش‌های اسلامی، یک نظامی به وجود بیاید بر پایه اسلام، آن هم درست در نقطه‌ای که بیش از همه جای دنیا عوامل آن قدرت‌های منحرف‌کننده، نفوذ و حضور داشتند. این چیز عجیبی است. من و شما عادت داریم اما این همان «ان تنصرالله ینصرکم» است.» باور به این وعده غیب نصرت الهی بود که دشمن را تا امروز ناکام و ناامید کرده است.
در طول این سال‌ها استراتژی دشمن آنگونه که رهبر عزیز انقلاب در این دیدار تشریح کردند، چیزی جز تهدید و تحریم نبوده و نیست. آنها نه منطق و استدلال مقابله با نظام ما را دارند و نه حاضرند از تفرعن و نخوت خود دست بردارند. پس یا از در جنگ وارد می‌شوند یا از در تحریم. با اینکه بارها و بارها از مردم ما تو دهنی خورده‌اند، اما روش خود را تغییر نمی‌دهند و چون کمتر نتیجه می‌گیرند، به ترفند و حیله‌ دیگری متوسل می‌شوند. آنها می‌دانند که درحرکت نظامی قطعا ناکام خواهند بود. آنگونه که حضرت آقا فرمودند: «اگر حمله نظامی  برای آمریکا مقرون به صرفه بود، یک لحظه تامل نمی‌کرد» سال‌ها پیش، امام راحل عظیم‌الشان هم فرموده بود که آمریکا هر کاری که از دستش برمی‌آمده کرده است و اگر کاری نمی‌کند، توانش را ندارد! پس باکی از تهدیدهای گاه و بیگاه آنها نیست و نصرت الهی و اقتدار نظامی ایران و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح، امکان عملی ساختن هر تهدیدی را از آنها گرفته است. پس راهی که برایشان می‌ماند، تحریم و تشدید تحریم‌هاست. آنها این راه را هم طی کرده‌اند و نتیجه‌ای نگرفته‌اند و امروز که در سخت‌ترین شرایط تحریمی دشمن قرار داریم، راه نجات، تسلیم و کرنش در برابر دشمن نیست تنها راه نجات، «اقتصاد مقاومتی» و عمل همه جانبه به آن در همه ابعاد است. این امر نیاز به عزم جدی و اراده همه جانبه برای اجرایی کردن دارد همانطور که رهبر انقلاب فرموده‌اند: «به مسئولین دولت عرض می‌کنم؛ اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرید... باید عمل کرد... اینجور نباشد که به زبان بگوئیم، در عمل کُند حرکت بکنیم، در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخل است، بر استحکام بنیه درونی اقتصاد است... رونق اقتصاد با تولید حاصل می‌شود با فعال کردن ظرفیت‌های درونی کشور حاصل می‌شود نه با چیز دیگر» عمل به این اصل مهم دشمن را از این حربه هم نا امید می‌کند. اما دشمن دست‌بردار نیست! او برای اینکه مسئولان را از مقاومت و پایمردی بر آرمان‌ها و ارزش‌ها ناامید کند و برای آنکه در صف محکم ایمان و باور مردم رخنه و شکاف ایجاد کند، تلاش می‌کند «دستگاه محاسبه» ما را دچار اختلال کند. آنچه سبب اخلال در دستگاه محاسبه یک نظام می‌شود چند چیز است که یکی ترساندن مقامات ارشد یک کشور است.
آنها به فرموده امام راحل «اُشتلم» می‌زنند تا ما بترسیم و عقب‌نشینی کنیم اما اگر ایستادگی کردیم و نترسیدیم، خلع سلاح می‌شوند، راه دیگر وعده دادن و زیبا نشان دادن آینده دوستی با آنهاست. فریبی که بسیار مؤثر و خطرناک است و بخصوص در شرایط سخت اقتصادی، دست و دل مسئولانی که اندکی بصیرت و تدبیرشان کم باشد را می‌لرزاند. همین محاسبه غلط است که در لحظه حساس تصمیم‌گیری، یک مقام مسئول را به حرف یا تصمیمی رهنمون می‌شود که چون با اعتماد به دشمن حاصل شده، هیچ قابل اعتماد نیست و جز خسران و زیان چیزی در پی ندارد. متأسفانه در مقاطع مختلف، کسانی بوده‌اند که فریب وعده‌های دشمن را خورده و بدون توجه به ظرفیت‌های داخلی، راه برون رفت از مشکلات را در کنار گذاشتن آرمان‌ها و ارتباط با دشمن دانسته‌اند! راهی که قطعاً فرجامی جز پشیمانی ندارد. مفهوم این کلام این نیست که آنها که چنین می‌گویند، از دشمن خط و ربطی می‌گیرند اما هر چه هست این سخنان از یک سو دل مردم را خالی می‌کند و از دیگر سو دشمن را امیدوار می‌کند که نقشه شومش اثر کرده و دستگاه‌های محاسباتی ما را مختل کرده است. چندی قبل و در حالی که سربازان عرصه دیپلماسی ما در حال نبرد در سخت‌ترین عرصه‌ها هستند، قائم مقام بانک مرکزی، در گفتگو با یک نشریه آمریکایی گفته بود: «لغو تحریم‌ها، اقتصاد ایران را به رشد 6 درصدی می‌رساند»! این سخنان دشمن را در پای میز مذاکره جری و گستاخ  و دل مردم را از نگاه به داخل و اقتصاد مقاومتی سرد می‌کند.
سخنان دو شب قبل آقا، آنقدر گویا و شفاف بود که هر شنونده منصف و مؤمنی را به این باور می‌رساند که راه یکی است و آن پایمردی در راه خدا. باوری که مردم، در طول سی و پنج سال عمر با برکت انقلاب با همه وجود درک و لمس کرده‌اند. باور اینکه دشمن قابل اعتماد نیست، راه نجات را فقط در داخل مرزهای کشور و مبتنی بر جوانان مؤمن و متعهد خودمان باید بیابیم و مراقب باشیم نه فریب عشوه و غمزه دشمن را بخوریم نه از اخم او هراسی به دل راه بدهیم که «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم».

حسین راد

اسد ماند نوری مالکی هم می ماند !

تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) در طول 35 سال گذشته هرچند فراز و نشیب و نوسان داشته اما در یک روند کلی پیش رفته و آن روند عبارت از قدرتمند شدن کفه جبهه «مقاومت و بیداری اسلامی» با محوریت جمهوری اسلامی ایران در برابر کفه مثلث غربی- عبری و ارتجاع عرب است. آمریکا می‌خواست ایران، ژاندارم نیابتی غرب در منطقه باشد و ملت ایران خود را از زیر یوغ آمریکا بیرون کشید. آمریکا می‌خواست الگوی مقاومت قدرتمند جمهوری اسلامی تکثیر نشود و در جغرافیای ایران ایزوله بماند اما این الگو در هر دو حوزه «بیداری اسلامی» و «مقاومت اسلامی» گسترش پیدا کرد.
ادامه مطلب ...

آقای روحانی ! به حکم شما خائنند

آقای روحانی رقبای نجیب و باشخصیتی داشت  که بلافاصله با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، این پیروزی را به وی تبریک گفتند و در سالگرد حماسه 24 خرداد 92 نیز دعوت وی برای ضیافت همدلی رقبا را پذیرفتند حال آن که در همین یک سال از سوی برخی مقامات ارشد دولتی- از جمله رئیس‌جمهور و برخی مشاورین وی- علی‌الدوام ادعا شده بود مردم به اعتدال رای دادند و به افراطیون رای ندادند. این نجابت و عقلانیت است که نامزدها پیروزی رقیب خود با 7دهم درصد- 270 هزار رای بیش از نصف کل آرا- را به رسمیت می‌شناسند. 5 سال پیش اما جماعتی لاف‌زن و فاقد کمترین غیرت نسبت به منافع ملی، به 24/5 میلیون شهروند دهن کجی کردند و 11 میلیون رای فاصله رئیس‌جمهور منتخب با نفر دوم را نادیده انگاشتند.
ادامه مطلب ...

فریب دشمن !

حتما دیده یا شنیده‌اید که وقتی یک گروه سارق حرفه‌ای، قصد انجام سرقت  مهم و بزرگی دارند،  ترفندهای مختلفی به کار می‌برند تا هرچه بیشتر موفقیت‌شان را تضمین کند. یکی از این ترفندها، صحنه‌سازی و ایجاد حوادث صوری و ساختگی است. حوادثی که باعث می‌شود حواس مردم و نگهبانان محل مورد نظر به سوی آن حادثه ساختگی پرت شده و سارقان با بهره‌گیری از این غفلت، به راحتی مقصود خود را عملی کنند. در این روش معمولا فرد یا افرادی از باند سارقان  در قالب مردم عادی و حتی در هیات مامور محافظ به قصد کمک کردن و حل مشکل یا برقراری نظم و... در بین مردم عادی و در محل حضور دارند و اتفاقا همان‌ها هستند که هدایت جریان و افکار عمومی را بر عهده می‌گیرند و با زرنگی صحنه را برای حلقه اصلی ماجرا آماده می‌کنند.
این شگرد، تنها در سرقت‌ها و فیلم‌های ژانر پلیسی و کارآگاهی کاربرد ندارد، بلکه کاربرد بسیار مهم و اصلی آن در عالم سیاست، بمنظور جهت دادن و در اصل انحراف افکار عمومی و مسئولان کشورهاست. شگردی که غرب به خاطر سابقه استعماری و سراسر خباثت و جنایتش در آن متبحر و کارکشته است و بارها و بارها آن را در جهان به کار گرفته و در بسیاری از موارد نیز، به نتیجه مطلوب رسیده است. برای آنها مقدمات این روش مهم نیست! مهم این است که مردم و حافظان آن گوهر گرانبها، حواسشان از حادثه اصلی پرت شود. در همه این موارد، از حوادثی استفاده می‌شود که فی نفسه مهم و خطیر است اما در مقایسه با حادثه اصلی و آنچه انتظار مردم را می‌کشد، هیچ است و اصلا نباید آن حادثه فرعی را به هیچ انگاشت! و این فقط در سایه شناخت این شگردها حاصل می‌شود.
در مدل سیاسی این شگرد، برخی خواص و جریانات با همراهی مطبوعات و رسانه‌های آلوده، نقش همان کسانی را ایفا می‌کنند که با صحنه‌سازی حواس مردم را پرت می‌کنند تا دزدان به راحتی به غارت و دستبرد دست بزنند. و البته در این بین نقش رسانه‌ها بسیار برجسته‌تر از سایر اجزا است. به نحوی که قاطعانه می‌توان گفت بدون حضور آنها، امکان شکل‌گیری این‌چنین سناریوهای خیانت‌آمیزی وجود ندارد.
در ایام اخیر شاهد زنجیره‌ای از حوادث و حواشی هستیم که پی در پی سپهر سیاسی کشور را دربر گرفته و هر یک برای مدتی انرژی و توان جامعه را به خود مصروف کرده و پس از مدتی گرد و غبار منازعه سیاسی و جناحی فروکش کرده و البته هنوز فروکش نکرده، مضمون تازه‌ای از گوشه‌ دیگری کوک شده و ماجرای تازه‌ای شکل گرفته است!
چند نمونه دم دستی و آشکار از این حوادث عبارتند از:
1- سخنان سخیف وزیر اسبق اطلاعات و دستیار کنونی رئیس‌جمهور در تقدیس شیر و خورشید و آرزوی بازگرداندن آن که در تقابل صریح و بی‌چون و چرا با فرمایشات امام راحل عظیم‌الشأن بود.
2- اظهارات عجیب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره مسائل فرهنگی و مباح دانستن برخی منکرات عینی، به بهانه پرداختن به امور به اصطلاح ریشه‌ای و مبنایی!
3- برپایی جشنی در روز میلاد حضرت زهرا(س) در کاخ سعدآباد و نقل روایات گوناگون از اشرافیت یا سادگی مبالغه‌آمیز آن.
4- واکنش‌های تعجب‌آور نسبت به تولید و پخش یک فیلم مستند و دعوت از مسئولان قضایی برای برخورد با سازندگان آن، از سوی کسانی که حتی فیلم را ندیده بودند!
به این فهرست می‌توان ده‌ها مورد و نمونه دیگر اضافه کرد. نمونه‌هایی که گاه از سوی حامیان و گاه از سوی منتقدان دولت شکل می‌گیرد و در جامعه منعکس می‌شود. با نگاهی وسیع‌تر می‌توان حتی برخی رفتارهای قانونی در مقطعی خاص را هم حرکت ناخواسته در این الگو دانست. مثل سوالات پیاپی و بعضا بی‌ثمر از وزرا یا بعضی تغییرات مدیریتی بی‌موقع در برخی قوا.
اما ماجرا چیست!؟ آیا همه کسانی که رفتارهای این چنینی را در پیش گرفته‌اند عامل مستقیم دشمن‌اند؟ قطعاً چنین نیست و نمی‌توان به همه آنها چنین نسبتی داد. می‌توان گفت که برخی عامدانه سخنان خلاف اصول و مبانی نظام اسلامی و حتی احکام شرع می‌زنند تا خشم و خروش مردم مومن انقلابی را برانگیزند!  امام راحل(ره) در این خصوص هوشیارانه اندرز داده‌اند:« اهانت به بعض احکام اسلام... من باب اتفاق نیست، نقشه است، توطئه است. نقشه برای اینکه شما را از راه مستقیمی که دارید منحرف کنند و به امور دیگر غیر از این امر مهم منحرف کنند. ملت ایران باید با هوشیاری این توطئه را خنثی کنند.»  اما برخی هم نسبت به نتیجه سخن و رفتارشان بی‌اطلاعند و نمی‌توانند چند گام جلوتر، تاثیر آن را ببینند! اما آنچه مهم است پژواک و انعکاس این رفتار و گفتار در مقطع خاص جامعه است. این همان هدف مهم دشمن است.
رهبر معظم انقلاب سال‌ها قبل فرمودند: «گاه دشمن حرف خود را با ده واسطه از دهان یک فرد موجه می‌زند». این همان وضع امروز ما در بسیاری از اظهار نظرها و اقدامات است. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. بیان یک سخن در جمعی محدود یا انجام یک کار در گوشه‌ای متروک انعکاس اجتماعی ندارد و گردانندگان و صحنه‌پردازان را به هدفشان نمی‌رساند! پس باید حلقه دوم وارد کارزار شود و موضوع را با سر و صدا و جار و جنجال رسانه‌ای تبدیل به موضوع اول کشور کند! اینجاست که دشمن به زنجیره‌ای از رسانه‌های همسو و غوغاسالار نیاز دارد!
اگر فیلم مستندی ساخته شده، باید تمام نظام متهم به توطئه علیه رئیس‌جمهور شود! اگر از وزیری سوال می‌شود، باید ده‌ها یادداشت و گزارش خبری با ذکر تعداد، جزئیات، جناح و سابقه نمایندگان سوال‌کننده نگاشته شود تا موضوع کاملا سیاسی و حاکی از کینه و غرض جلوه کند! اگر کسی حرفی زد باید دهان او را با بی‌سواد و بی‌شناسنامه خواندن بست و آن کلمات را هزاران بار در روزنامه‌ها تکرار کرد و لاجرم در همه این موارد - و دیگر موارد مشابه - گروهی که خود را مظلوم و مورد حمله قلمداد می‌کند به دفاع از خود می‌پردازد و جنگ مغلوبه می‌شود!... و این همان لحظه مطلوب و مورد انتظار غارتگران و دزدان است!
البته این حوادث، برای نخستین بار نیست که در ایران اتفاق می‌افتد! سال‌ها قبل همان وقتی که رهبر معظم انقلاب، صراحتا برخی نشریات زنجیره‌ای را پایگاه دشمن معرفی کردند و البته مدتی بعد مقامات غربی صراحتا به حمایت مالی از این زنجیره‌ای‌ها اعتراف و اذعان کردند، رئیس‌جمهور وقت مدعی بود که هر 9 روز در کشور با یک بحران مواجه است! گرچه آن روز هم  برای خیلی‌ها معلوم بود، اما بعدها بر همگان و حتی هواداران خود او هم معلوم شد که بحران را خودشان می‌ساختند، مدیریت می‌کردند، به اوج می‌رساندند و پس از آنکه هزینه‌های فراوانش را به نظام تحمیل می‌کردند، به کناری می‌نهادند و بحران تازه‌ای به راه می‌انداختند! آن روزها چنین می‌کردند تا مردم نفهمند چه بر سر ارزش‌ها می‌آید! تا کسی خبردار نشود که در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی هسته‌ای چه می‌گذرد! تا خبردار نشویم که از ترس تشر دشمن و قرار گرفتن در محور شرارت، چه نرمش‌های غیرموجهی پشت صحنه صورت می‌گیرد و چه نامه‌هایی به التماس و پوزش نوشته می‌شود!
... و البته خدا چیز دیگری می‌خواست و مثل همیشه حافظ این انقلاب بود.
اما اکنون چه باید کرد!؟ آیا باید منفعل بود و نسبت به هر حرف سخیف و ضد دین و یا هر حرکت خلاف اصول و مبانی نظام چشم‌ها را بست و دم برنیاورد!؟ آیا باید با جوش و خروش، کشور را به صحنه نبرد و تقابل دائمی تبدیل کرد و هر روز، پیگیر و درگیر بحران‌های ساخته و پرداخته شیاطین داخلی و خارجی و رسانه‌های زنجیره‌ای آنها شد!؟ و آیا راه میانه‌ای هم وجود دارد؟ آیا نمی‌توان از ظرفیت‌های تجربی و خسارت‌هایی که پیش از این همین روش به کشور و انقلاب وارد کرده، بهره گرفت و بازی شعبده‌بازان را با هوشیاری خنثی کرد و ناکامشان گذاشت؟ فراموش نکنیم عمده واکنش‌ها، بر حق و از روی غیرت دینی و انقلابی است، درست مثل ضرورت کمک به مصدومان واقعی همان تصادف ساختگی! اما اولویت‌بندی و دید باز داشتن، اقتضا می‌کند که برای حفظ ارزشی عظیم‌تر و گوهری قیمتی‌تر، قربانی شدن آن چند نفر را با چشم اشکبار شاهد باشیم و  آن نقد جان را برای حفاظت از آن گوهر پس‌انداز کنیم! به بیان دیگر هیچ اقدام پلشت و آسیب‌رسان را بی‌پاسخ نگذاریم، اما مراقب باشیم که اینگونه اقدامات و حاشیه‌سازی‌ها نگاهمان را از مسائل اصلی منحرف  نکند.
باید به هوش بود و فراموش نکرد که عقبه‌های مهم و تعیین‌کننده‌ای در پیش داریم. مذاکرات هسته‌ای به حساس‌ترین روزهای خود نزدیک می‌شود و بهانه‌های غرب وحشی برای پنجه کشیدن به روی انقلاب هر روز جدی‌ و جدی‌تر می‌شود. رویکرد به اقتصاد مقاومتی برای مقابله  با توطئه‌های دشمن و گشایش و رونق اقتصادی کشور ضرورتی حیاتی دارد و... باید برای آن روزها و آن صحنه‌ها مهیا باشیم و فریب صحنه‌سازی‌ها را نخوریم و از یاد نبریم که شیطانک‌های بنده شیطان بزرگ، اگرچه از داخل و خارج به حرکت درآمده‌اند، اما لشکر کلاغ‌ها را سنگی کافی است.

حسین شمسیان

سازمان ملل تغییر ساختار و محل استقرار آن

تجربه کارکردهای برخی سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد از سال 1945 م تاکنون نشان داده است که دادن اختیارات ویژه به برخی قدرت‌ها مانند آمریکا و مجموعه دولت‌های غربی تحت عنوان حفظ امنیت بین‌المللی، عملا با اهداف و آرمان‌های تشکیل این سازمان‌ها منافات دارد و این قدرت‌ها به جای پاسداری از امنیت جهانی، از این سازمان‌ها برای افزایش نفوذ و مداخله و پیشبرد اهداف راهبردی خود بهره می‌برند و این امر را با فدا کردن آشکار منافع دیگران و تحت لوای حقوق بین‌المللی انجام می‌دهند.
ادامه مطلب ...

چاقو !

گفت: دست‌اندرکاران هفته‌نامه آسمان متعلق به حزب کارگزاران که بعدا به روزنامه تبدیل شده و سپس به خاطر نفی احکام اسلام توقیف شده بود، از دیروز هفته‌نامه «صدا» را با همان کادر قبلی منتشر کرده‌اند.
گفتم: تازه سر و صدایشان گوش فلک را کر کرده که آزادی نیست!
گفت: خب! راست می‌گویند! منظورشان این است که «آزادی» نیست بلکه شلم شورباست و اصلاحاتچی‌ها و کارگزارانی‌ها هر کاری دلشان خواست می‌کنند و هیچ حساب و کتابی هم در کار نیست!
گفتم: مگر دستگاه قضایی روزنامه آسمان را به جرم نفی احکام صریح اسلام توقیف نکرده بود؟ و مگر دین اسلام پایه و اساس نظام و عمیق‌ترین باورهای مردم نیست پس...
گفت: کار دستگاه قضایی دقیقا مثل آن است که در جریان یک چاقوکشی، چاقو را توقیف کرده و چاقوکش را آزاد کرده باشد.
گفتم: چه عرض کنم؟! دزدی ماشین یارو را دزدیده بود، دوستانش دنبالش کردند و یارو گفت؛ نگران نباشید، شماره ماشین را یادداشت کرده‌ام!

سالی که گذشت

1- همه ساله یادداشت‌ پایانی سال را به همراهی کیهان و خوانندگان در قبال با اهمیت‌ترین رخدادهای سالی که گذشت اختصاص می‌دادیم و امروز که آخرین شماره روزنامه در سال رو به پایان را پیش روی دارید، از منظری دیگر به برخی از رویدادهای مهم سال 1392 می‌پردازیم. از تحلیل و تفسیر دوباره رخدادهای مورد اشاره صرفنظر می‌کنیم چرا که پیش از این درباره این رویدادها، گفتنی‌های فراوانی داشته‌ایم. امروز اما، بر سر آنیم که شماری از رخدادهای سال 1392 را از نگاهی دیگر به ارزیابی نشسته و دستاوردهای آن را که در نگاه اول قابل دیدن نبوده و یا انتظار دیگری از آن بوده است، برشماریم.

ادامه مطلب ...

کدام کوتاهی زبان او را دراز تر کرده است ؟

بان‌کی‌مون نیز مانند برخی دیگر از دبیران کل سابق و اسبق سازمان ملل متحد نشان داده است در اظهارنظر پیرامون مسائل بین‌المللی، از خود اختیاری ندارد و بدون اجازه آمریکا نه سخنی بر زبان می‌راند و نه قلمی بر کاغذ می‌چرخاند. از این زاویه، ادعای دیروز وی درباره نقض حقوق‌بشر در ایران،  ادعای تازه‌ای نیست. این ادعای بی‌پایه و اساس بارها از سوی دولتمردان آمریکایی و همتایان قبلی دبیرکل سازمان ملل متحد تکرار شده است. اما اظهارات اخیر بان‌کی‌مون حاوی نکته‌ای است که آن را از ادعاهای مشابه قبلی متمایز می‌کند.
ادامه مطلب ...

اجاره برای یک مأموریت

آقای ابراهیم اصغرزاده از اعضای شورای شهر اول تهران است؛شورایی که دو طیف اصلاح‌طلب آن بی‌سابقه‌ترین ناکارآمدی‌ها و دهن‌کجی‌ها را به مردم نشان دادند تا آن جا که دولت اصلاحات مجبور شد با انحلال آن، مانع از آبروریزی بیشتر شود. در بحبوحه همان کشمکش‌ها وقتی آقای عطریانفر گفت نمایندگان مجلس (ششم) به گزارش هیئت تحقیق و تفحص از شورا خندیدند، داد آقای کروبی رئیس مجلس درآمد که من یادم نمی‌آید نمایندگان به گزارش خندیده باشند اما شما در شورا به رئیس 7-8 میلیونی مردم تهران خندیدید و اصلاح‌طلبان را سرافکنده کردید.
ادامه مطلب ...

افراطیون به روایت افراطیون

1- وارد رستوران می‌شوید. تا بجنبید و دست به جیب ببرید، چند نفر دور شما را می‌گیرند و با گرمی و صمیمیت تمام به شما خوشامد می‌گویند. اصلا نمی‌گذارند دست به جیب شوید که الا و بالله میهمان مایید و ما باید از شما پذیرایی کنیم. تازه بعد هم که حسابی پذیرایی شدید، شما را به کنسرت و شنیدن یک سمفونی دعوت می‌کنند. کجای این سور و سات بد است؟! الا اینکه آخر کار معلوم می‌شود آن همخوانی جمعی، ارتباطی به مرکب شما دارد که بوده و حالا نیست؛ آن را فروخته‌اند و شما را نیز میهمان ضیافت پرریخت و پاش خود کرده‌اند. چنین مال‌باختگی‌هایی دردناک است.

ادامه مطلب ...

بی ترمز ها !

عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطق‌نوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاج‌ابوالفضل حاجی‌حیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هم‌اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بی‌ترمزها» خطر آفرینند و می‌توانند کشور را با آسیب‌های جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بی‌ترمزی» مصداق و نمونه‌ای ارائه نشود، نمی‌توان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید می‌کنند که هم‌اکنون کشور ما گرفتار تندروها و بی‌ترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را می‌شناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آورده‌اند! و اگرچه آدرس و نشانه‌ای از تندروها و بی‌ترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکرده‌اند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کرده‌اند می‌توان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بی‌ترمز می‌دانند و ... بخوانید!
ادامه مطلب ...

مقایسه کنید این دو راه را (یادداشت روز)


1- یکی از دوستان خبرنگار تعریف می‌کرد، در جریان دیداری که اخیرا با رهبر انقلاب داشت، حضرت آقا درباره شهید حسن باقری و این که آن شهید بزرگوار چگونه ناممکن‌ها را ممکن می‌کرد فرموده بودند:
شهید حسن باقری خبرنگار ساده‌ای بود که حدود یک سال پس از ورود به جبهه‌های جنگ، از یک سرباز «عادی»، تبدیل شد به یک «استراتژیست زبده جنگی». با نقشه و برنامه این شهید بزرگوار بود که خرمشهر آزاد شد. این که یک جوان بی‌تجربه اما معتقد و مومن، چطور ظرف یک سال به یک فرمانده بزرگ و موفق جنگی تبدیل می‌شود، قطعا برای عده‌ای نه باورکردنی است نه قابل فهم. اما ما در طول جنگ، ده‌ها و صدها مورد از این نشدنی‌ها را شدنی کردیم. طبیعی است که این گونه وقایع را نمی‌شود با «محاسبات علمی» و «منطق جاری» دنیای امروز به کنکاش نشست مگر اینکه همچون حسن باقری‌ها، به مسائل نگاه و «کن فیکون» کرد. باقری نشان داد با اعتقاد عملی به «ما می‌توانیم» در کنار «ایمان» به وعده‌های الهی است که می‌شود بسیاری از مشکلات را حل و نشدنی‌ها را شدنی کرد. (نقل به مضمون)
2- آغاز حکومت حسنی مبارک با -یکی دو سال اختلاف- همزمان شد با وقوع انقلاب اسلامی ایران. حکومت نظامی مصر در طول 30 سال حاکمیت مبارک، «کاملا» مورد «حمایت» آمریکا بود و حکومت مردمی ایران اسلامی هم «کاملا» تحت «فشار» آمریکا. ایالات متحده در این 30 سال نه تنها از مصر حمایت می‌کرد بلکه به نوشته «سی‌ان‌ان مانی» به این کشور حقوق می‌داد و در مقابل، علیه جمهوری اسلامی وارد شده و میلیاردها دلار از اموال و دارایی‌های مردم این کشور را بلوکه می‌کرد. جنگ 8 ساله تحمیلی، تحریم‌های بی‌سابقه، تلاش برای کودتا، فتنه 88، ترور دانشمندان و نخبگان و... که جای خود را دارد.
احتمالا حاکمان وقت مصر با محاسبات علمی و عقلی خود به این نتیجه رسیده بودند که بدون نزدیکی به آمریکا و داشتن حمایت‌های این کشور قدرتمند، قادر به ادامه حیات نخواهند بود و احتمالا نتایج همین محاسبات عقلی! نشان می‌داد «نباید» در مقابل چنین قدرتی ایستاد ولو به قیمت از دست رفتن استقلال و حیثیت و پرستیژ و...
شاید حسنی مبارک مانند برخی در کشور خودمان عقلگرایی را مساوی می‌دانست با نزدیکی و اعتماد به دشمن و سپس به این نتیجه می‌رسید که بدون آمریکا و تنش‌زدایی با این کشور قلدر و «مستکبر» راه به جایی نخواهد برد؛ و این که تنها در صورت اراده این کشور، مصر با آن پیشینه تمدنی و ظرفیت‌های عظیم انسانی به جایگاه مطلوب خود خواهد رسید. غافل از این که نزدیکی به استکبار «عین» بی‌عقلی و استکبارستیزی عین عقل و از آموزه‌های اسلامی است. به تعبیر رهبر انقلاب، استکبارستیزی نه یک شعار بلکه «یک واژه قرآنی است» و «ریشه اساسی استکبار نیز در خودبرتربینی و همه چیز را فرع بر خود دانستن است». (دیدار با فرماندهان بسیج 29 آبانماه 92). این که چگونه نزدیکی به دشمنی که «ریشه» اساسی تفکرات آن خودبرتربینی است و «همه چیز» را تاکید می‌شود «همه چیز و همه کس» را فرع بر خود می‌داند، عقل‌گرایی تفسیر می‌کنند، سوالی است که خود باید پاسخ آن را بدهند. واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران با استناد به همین دستورات قرآنی است که طی سی و چند سال گذشته به مقابله با استکبار پرداخته و طبیعی است هزینه آن را هم داده است؛ اما نباید از دستاوردهای بی‌نظیر آن هم غافل شد.
مقایسه‌ای کنید شرایط امروز مصر و ایران را؛ شرایط امروز ایران با بسیاری از متحدین عربی آمریکا در منطقه را. مگر نه اینکه یکی از مهمترین دلایل شکست نشست مهم و سرنوشت‌ساز ژنو2 غیبت ایران در آن بود؟
نتایج نشست ویژه کمیته امنیت ملی مجلس نمایندگان آمریکا در خصوص نفوذ فزاینده ایران در نیمکره غربی که چند ماه پیش و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری ایران منتشر شد نشان می‌دهد قدرت و نفوذ ایران در نیمکره غربی نگرانی‌های «جدی» استراتژیست‌های این کشور را به همراه داشته است؟ این قدرت کی و چگونه حاصل شده؟ جز با مقابله با استکبار؟ این دستاوردها حسادت‌برانگیز است یا پالس‌هایی که متاسفانه از روی کرنش و ضعف از این سو به آن سو ارسال می‌شود؟
توان رشک‌برانگیز  هسته‌ای ایران- که صد افسوس این روزها عده‌ای در داخل حتی با حرارت‌تر از دشمن علیه آن موضع می‌گیرند- دستاورد دیگری است حاصل از «عقلانی» اندیشیدن. همین توان هسته‌ای است که غرب را با آن همه دبدبه و کبکبه و تکبر به تکاپو انداخته طوری که به نوشته روزنامه تایمز اسرائیل در 29 ژانویه 2014، اوباما حل این معضل را برای خود یک «پیروزی بزرگ» و به نوشته روزنامه انگلیسی گاردین در 24 نوامبر 2013، حل آن را یک «پیروزی تاریخی» برای غرب می‌داند.
3- واقعیت این است که حسنی مبارک هم درست طبق محاسباتی که امروز عده‌ای در داخل و در لفافه «عقل»، «علم» «دیپلماسی فعال» و... پیش برده و بر آرمان‌های انقلاب حمله می‌کنند، به استکبار نزدیک شد و مرسی نیز کما بیش به همان راه رفت و امروز هم هزینه همین محاسبات غیرعقلانی را می‌دهد. همین روزها است که خبر ریاست جمهوری ژنرال عبدالفتاح السیسی، مجری کودتای نظامی علیه تنها دولت قانونی مصر منتشر ‌شود تا حاصل اعتماد محمد مرسی به آمریکا را نیز به چشم ببینیم!
4- بحث بر سر استفاده یا به تعبیر بهتر «سوء استفاده» از ابزار «عقل‌گرایی» است که برخی رسانه‌های خاص با پرچم کردن آن ارتباط با آمریکا را توجیه می‌کنند. ظاهرا استفاده از این ابزار همزمان با روی کار آمدن دولت جدید «مد» شده. «شاید» جلوه‌گری و جذابیت استفاده «ابزاری» از این واژه، مرهون برخی اقدامات نسنجیده و غیرکارشناسی چند ماه آخر دولت آقای احمدی‌نژاد باشد. چند ماه که شاهد سوء مدیریت باشی و هزینه‌های سنگین آن را پرداخت کنی، دو مسئله کاربرد پیدا می‌کند. یکی انگشت گذاشتن روی «نقاط ضعف دیگران» و دیگری متمرکز شدن روی نقاطی که مردم از آنها بیشترین لطمه را خورده‌اند! یعنی اقتصاد. اما باید توجه داشت که خواندن انشاء در زنگ حساب شاید چند ماهی «جواب» دهد اما نتیجه ادامه این بازی می‌شود داستان سبد کالا.
چه می‌دانیم... شاید عده‌ای فراموش کرده باشند سخنان امام راحلمان را که می‌فرمود: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بند بند استخوان‌هایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. (صحیفه امام، ج21، ص69)
جعفر بلوری

به کجا می رویم ؟!

1 - رئیس جمهور کشورمان در جمع مردم خوزستان می‌گوید «می‌دانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» و چند ساعت بعد، «جی کارنی» در پاسخ به خبرنگاران که نظر دولت آمریکا را درباره دیدگاه آقای روحانی پرسیده بودند می‌گوید «سخنان رئیس‌جمهور ایران مصرف داخلی دارد» و تاکید می‌کند «این مسئله نه برای ما تعجب‌برانگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود. آنچه مقامات ایرانی می‌گویند اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام می‌دهند مهم است»!
بعد از امضای توافقنامه ژنو- سوم ‌آذرماه جاری/ 24 نوامبر 2013- مقامات آمریکایی، از جمله باراک اوباما، جان کری و «وندی شرمن» در مصاحبه‌های پی‌درپی تصریح می‌کنند که در توافقنامه حق غنی‌سازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است- منظورشان غنی‌سازی صنعتی است که مطالبه اصلی کشورمان است و نه تحقیقاتی- و در مقابل آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان اعلام می‌کند که اظهارنظر مقامات آمریکایی عاری از واقعیت است و مصرف داخلی دارد و تاکید می‌کند که دولتمردان آمریکایی برای قانع کردن کنگره، لابی‌صهیونیستی و تندروهای آمریکا، به اینگونه اظهارات خلاف واقع درباره توافقنامه ژنو متوسل می‌شوند و با لفاظی تلاش می‌کنند نگرانی‌های داخلی خود را حل کنند.»
پس از توافق اخیر ایران و گروه کشورهای 5+1 درباره تفسیر ابعاد و جزئیات اجرایی توافقنامه ژنو- برنامه اقدام مشترک JPA‌- آقای دکتر عراقچی مذاکره‌کننده محترم و ارشد تیم هسته‌ای کشورمان، این توافقنامه را غیرقابل انتشار دانست و گفت «پس از توافق ژنو، مذاکراتی درباره چگونگی اجرای آن انجام دادیم که نتیجه آن برداشت‌های مشترک به صورت شفاهی بود و در قالب ‌NON  PAPER و به عنوان سند غیررسمی مکتوب شد». آقای عراقچی در ادامه می‌گوید «انتشار این سند، به معنای رسمیت دادن به آن است» و توضیح نمی‌دهد که اگر این سند «غیررسمی»! است چرا قرار است اجرای توافقنامه ژنو دقیقاً براساس آن صورت پذیرد؟!
و اما، بر خلاف نظر آقای عراقچی که متن توافق جدید را «غیر‌قابل‌انتشار» و حتی به زیان هر دو طرف مذاکرات دانسته بودند، کاخ سفید علاوه بر آن که متن کامل توافق یادشده را به کنگره تسلیم کرد، خلاصه‌ای 4 صفحه‌ای که اصلی‌ترین محورهای مورد توافق ایران و 1 + 5 در آن آمده‌بود را نیز منتشر کرده و در اختیار خبرگزاری‌ها قرار داد.
در پی این اقدام دولت آمریکا، سرکار خانم افخم سخنگوی وزارت امورخارجه کشورمان این بیانیه را «یکسویه» نامیده و گفت: «بیانیه کاخ‌سفید، برداشت یکسویه و یک جانبه‌ای از توافقات غیررسمی اخیر بین کارشناسان ایران و 5+1 می‌باشد و به هیچوجه ملاک ارزیابی یا قضاوت در مورد نحوه اجرای توافق ژنو نیست» و...
2- با توجه به نمونه‌های یادشده، آیا این پرسش بدیهی و منطقی در ذهن مردم کشورمان پدید نمی‌آید که واقعیت ماجرا چیست؟ و چرا بسیاری از آنچه که برای مردم ایران- و در مواردی حتی برای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی- ناگفتنی است، از نگاه حریف محرمانه نیست؟! مسئولان محترم هسته‌ای کشورمان تقریبا در تمامی موارد یاد شده، قبل از انتشار متن توافقات از سوی حریف، انتشار آن را «محرمانه»! تلقی کرده و یا به مصلحت ندانسته بودند! و بعد از آن که طرف مقابل تفسیر خود از اسناد مورد اشاره -FACT  SHEET- را با صدور بیانیه و به گونه‌ای آشکار اعلام کرده است، مذاکره‌کنندگان کشورمان، این بیانیه‌ها را «یکسویه»، «غیرقابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» معرفی کرده‌اند که باید گفت؛
الف: اگر متن‌های یاد شده غیر قابل انتشار بوده است چرا طرف مقابل بلافاصله دست به انتشار آن زده و می‌زند؟!
ب: چنانچه حریف در جریان مذاکرات متعهد می‌شود که متن مذاکرات و یا محتوا و جزئیات توافق‌ها محرمانه بماند ولی به تعهد خود عمل نکرده و دست به افشا و انتشار آن می‌زند، چرا با مشاهده اولین تخلف و عهدشکنی حریف، باز هم و برای چندمین بار، تعهدات طرف مقابل را می‌پذیریم و نهایتاً خود را در موضع انفعال قرار می‌دهیم؟!
ج: در عصر ارتباطات و در فرهنگ و قواعد شناخته شده آن، کسی که در اعلام نظر خود  پیشدستی می‌کند، برگ برنده بیشتر و مؤثرتری در اختیار خواهد داشت و با این پیشدستی، طرف مقابل را به موضع انفعال می‌اندازد. چرا که از این طریق، افکار عمومی را به نفع خود شکل می‌دهد و طرف دیگر را به جای پرسشگری که موضع برتر در اینگونه چالش‌هاست، به نقطه پاسخگویی، یعنی چند پله پایین‌تر می‌کشاند. متأسفانه و علی‌رغم احترامی که برای تیم محترم مذاکره کننده کشورمان قایل هستیم، باید گفت، در موارد یاد شده، از حریف رو دست خورده و عرصه افکار عمومی را برای شانتاژ و یکه‌تازی دشمن باز گذاشته‌اند!
د: طی چند ماه گذشته و تقریباً در تمامی موارد، بعد از آن که حریف دست به انتشار متن‌های - به اصطلاح- محرمانه زده است، تیم محترم هسته‌ای کشورمان، متن‌های منتشر شده را «یکسویه»، «غیر قابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» دانسته‌اند ولی این انتظار منطقی و طبیعی را در افکار عمومی بی‌پاسخ گذاشته‌اند که در مقابل ادعای «یکسویه» حریف، واقعیت دو سویه چیست؟ و در حالی که می‌دانند و به تجربه دریافته‌اند، طرف مقابل اهل ادعاهای یکسویه است چرا در اعلام واقعیت دو سویه پیشدستی نمی‌کنند تا به جای خود، حریف را در موضع انفعال قرار دهند؟!
بدیهی است که مردم به تیم هسته‌ای مذاکره‌کننده کشورمان اعتماد و اطمینان دارند و دیدگاه و نظر آنان را به همان اندازه قابل قبول می‌دانند که ادعای حریف را فریبکارانه و به دور از صداقت تلقی می‌کنند.
3- «مذاکره» در عرف شناخته شده سیاسی، عرصه معامله است و معامله، میدان «بده و بستان» است. وقتی کار به مذاکره می‌کشد، هر یک از دو سوی مذاکره، در مقابل امتیازی که می‌دهند، امتیاز می‌گیرند و پایان مذاکره هنگامی است که طرفین، از مجموعه «داده‌ها» و «گرفته‌ها» به نقطه «توافق» می‌رسند.
بنابراین، برای ارزیابی دقیق یک توافقنامه باید مجموعه آنچه «داده‌ایم» را با مجموعه آنچه «گرفته‌ایم» مقایسه کنیم و تنها در این صورت است که می‌توان توافق به دست آمده را «مثبت» یا «منفی» ارزیابی کرد.
مسئولان محترم کشورمان در ارزیابی خود از توافقنامه ژنو و یا متن اخیر موسوم به برنامه اقدام مشترک - JPA - از «داده‌ها» کمتر سخن می‌گویند و بیشتر به «گرفته‌ها» اشاره می‌کنند تا آنجا که رئیس‌جمهور محترم در اظهاراتی که- با عرض پوزش- اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، اعلام می‌کند «توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران»! اما، وقتی به متن توافقنامه مراجعه می‌شود، آنچه «داده‌ایم» در مقابل آنچه «گرفته‌ایم» نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه بسیار کم‌اهمیت‌تر و ناچیزتر از آن است که با واژه «برد- برد» کمترین تناسبی داشته باشد، چه رسد به این که، توافقنامه یاد شده را «تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» بدانیم. قدرت‌های بزرگ جهان صدالبته که بارها طی سی و چند سال گذشته، به اجبار- و نه به اختیار- در مقابل ملت ایران سر تسلیم فرود آورده‌اند اما در تمامی این موارد، ایستادگی و استقامت ملت ایران کارساز بوده است که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد و شرح مبسوط و جداگانه‌ای می‌طلبد.
آیا توافقنامه ژنو که اجرای آن از امروز آغاز می‌شود، در این فهرست جای دارد؟! متأسفانه شواهد موجود حکایت دیگری دارند و این بیم جدی هست که حریف در مقابل برخی از کوتاه آمدن‌های ما، گام‌های بیشتری به جلو بردارد. به عنوان مثال، اوباما در توضیح توافقنامه ژنو تصریح کرده بود که در گام اول 6 ماهه، مبلغ 7 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد ولی در متن اعلام شده اخیر، این مبلغ به 4/2میلیارد دلار، آن هم در هشت قسط تنزل یافته است! و یا برنامه تحقیق و توسعه- R&D- ایران در توافق اولیه به رسمیت شناخته شده بود، اما در توافق جدید، حریف حتی نصب یک سانتریفیوژ در بخش روزمینی نطنز که مخصوص تحقیق و توسعه است را نپذیرفت! و موارد دیگری که سرنوشت راکتور آب سنگین اراک، افزایش فراقانونی مداخلات آژانس، پذیرش تلویحی بازرسی‌ها در سطحی بسیار فراتر از پروتکل الحاقی و... از جمله آنهاست و نیاز به تجدیدنظر و پیشگیری ضروری و به‌موقع مسئولان محترم دارد.

حسین شریعتمداری

همدلی از تکصدایی بهتر است (یادداشت روز)

همسویی و همراهی دستگاه‌های مختلف کشور  و تعامل سازنده آنها برای گره‌گشایی از کار مردم و پیشبرد اهداف متعالی و مقدس نظام اسلامی، تکلیفی الهی و خواستی همگانی است و به یقین  هیچ‌یک از آحاد مردم با هر نگاه و گرایش سیاسی را نمی‌توان پیدا کرد که مخالف این همدلی و همراهی باشد بلکه همگان بر این باورند که وقت ارزشمند خدمتگزاری به مردم، نباید صرف منازعات بی‌ثمر و کشمکش‌های بی‌ارزش سیاسی شود. در عین حال تعامل به معنی چشم‌پوشی مسئولان گوناگون از وظایف ذاتی و تکالیف قانونی نیست و عمل به وظایف مصرح قانونی، تکلیف خدشه‌ناپذیر هر کس در هر پست و مقامی است.
ادامه مطلب ...

داستان از میرداماد کلید خورد (یادداشت روز)

بازداشت بابک زنجانی بار دیگر بحث مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی را داغ کرده است. آیا او یک کارآفرین نمونه است که ضمناً در دور زدن تحریم‌ها و فروش 17 میلیارد دلار نفت کمک کرده است؟ یا یک مفسد و متخلف اقتصادی است که بدهی‌های هنگفت خود به بانک مرکزی را تسویه نکرده و 168 شرکت وابسته به شستا (تامین اجتماعی) را بدون برگزاری مزایده در ازای 4 میلیارد یورو خریده است؟ یا یک فعال اقتصادی با مختصات گزینه اول است که در میانه‌ راه به تخلفات آلوده شده و سنتزی از هر دو است؟ از طرف دیگر آیا کارنامه زنجانی صرفاً 2 ساله است یا در ورق زدن پرونده‌ وی، باید به 20 سال پیش بازگشت؟
ادامه مطلب ...

چرا آقای روحانی، این روزها دم از" نرمش قهرمانانه" می زند؟

چرا آقای روحانی در این روزها دم از "نرمش قهرمانانه" می زند؟

اختصاصی " دیپلماسی عزت" – میثم رحمانی

این روزها کشور در "شرایط حساس" و پیچیده ای ست. این شرایط حساس را می توان از جهات گوناگون مورد بررسی قرار داد. جای تردید نیست که توافق 3 آذر ژنو نقش بسیار موثری در بروز این شرایط حساس در جامعه ایران دارد. دولتی بر سر کار آمده است که مدعی ست نوک پیکان حرکتش بر تنش زدایی در عرصه بین المللی و حل پرونده هسته‌ای ایران است. اما هنوز 100 روز از شروع کار دولت نگذشته بود که مذاکرات هسته ای با 1+5 با اتفاقات شگفت آوری مواجه شد و حاصل این رویکرد  100 روزه را می توان در تحلیل متن توافق نامه 3 آذر ژنو جستجو کرد.

ادامه مطلب ...

ملت بزرگ ایران؛ ذخیره جهان اسلام

 علی اکبر عالمیان 

 

شاید یکی از بهترین تعابیر در وصف ملت ایران را بتوان از کلام اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر دولت قانونی فلسطین استخراج نمود. وی پس از مشاهده حضور پرشور و گرم ایرانیان در مراسم جشن انقلاب اسلامی در 22 بهمن امسال، به وجد آمده و خاطرنشان کرد: «امروز من در میدان آزادی تهران، ذخیره جهان اسلام را از نزدیک مشاهده کردم».

ادامه مطلب ...