عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

صمیمانه با سربازان گمنام امام زمان(عج)

 بسمه تعالی 

«حفظ انسجام در وزارت اطلاعات»، «لزوم نگاه فراجناحی و فراگروهی»، «حساسیت در قبال نفوذ دشمن و جریانات معیوب فکری و سیاسی» و «استفاده از تجارب نیروهای مجرب» چهار عنصر اساسی در ماموریت نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی به حساب می آیند که دو روز پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار 6 ساعته خود از وزارت اطلاعات به تبیین آن ها پرداختند. این عناصر البته با این که از اهمیت فراوانی برخوردار می باشند، بدیهی هستند و تاکنون هم مبنای کار وزارت اطلاعات و سایر مجموعه های اطلاعاتی کشور بوده اند و در عین حال در تاکید بر آن ها ضرورتی احساس شده و در این خصوص به نظر می آید:
1- همه دستاوردهای شگرفی که در طول تجربه اطلاعاتی جمهوری اسلامی- اعم از وزارت و سایر مراکز اطلاعاتی کشور- به دست آمده و در بسیاری از موارد «نادر» و «استراتژیک» بوده اند، نظیر شناسایی و ریشه کن کردن منافقین در سال های 60 و 61، شناسایی باند مهدی هاشمی و متلاشی کردن آن در سال های 63 تا 65 و شناسایی و انهدام باند ریگی که بدون نفوذ در سیستم اطلاعاتی دشمن میسر نبوده، محصول انسجام نیروهای اطلاعاتی، فراجناحی بودن، حساسیت آنان نسبت به نفوذی ها و استفاده از نیروهای باهوش و مجرب بوده است. هر فرد اطلاعاتی کشور تا زمانی که از این عناصر بهره مند بوده است در خدمت مردم و کشور قرار داشته و در زمانی که از یک یا دو عنصر از موارد یاد شده فاصله گرفته، طعمه دشمن گردیده است و ما می توانیم نمونه هایی- هرچند اندک و کم شمار- از نوع دوم را نشان دهیم.
2- حفظ انسجام در وزارت اطلاعات و سایر مجموعه های اطلاعاتی یک اصل بدیهی برای کارآمدی آن به حساب می آید. حفظ انسجام در هر جایی که یک معنایی دارد و در درجه ای از اهمیت قرار می گیرد. این «انسجام» در نیروهای اطلاعاتی مهمترین اصل و حساس ترین آن می باشد چرا که عدم انسجام با نشست اطلاعات، انسجام اقدامات خودسرانه و عدول از مرز قانون و اخلاق توام می گردد. وزارت اطلاعات یک وزارتخانه معمولی نیست که تعدد مرکز تصمیم گیری در آن و دخالت فراسازمانی در آن قابل تحمل باشد چرا که کارکرد این وزارتخانه ارتباط مستقیمی با امنیت و حیثیت شهروندان و بقاء نظام سیاسی دارد بر این اساس جا دارد که همانگونه که تاکنون این گونه بوده، مسئولین ذیربط حداکثر حساسیت را در این مورد قایل شوند. اگرچه وزارت اطلاعات یک وزارتخانه در درون دولت است، اما از آنجا که برخلاف وزارت اطلاعات، یک دولت می تواند برآمده از رقابت حزبی باشد یا بر مبنای تفکر و فلسفه سیاسی خاصی روی کار آمده- هر چند این هم مذموم است- فراجناح نباشد و حتی اندازه پیوستگی آن با نظام سیاسی حداکثری نباشد و خسارات ناشی از این بنا به ملاحظاتی پذیرفته شود، اما حکایت وزارت و سایر نیروهای اطلاعاتی حتما حکایت دیگری است. نه وزارت اطلاعات حق دارد در جهت گیری ها و «عمل اطلاعاتی» از سلیقه این یا آن دولت تبعیت کند و نه عوامل دولتی که سر کار هستند به خود اجازه دهند که مدیریت دستگاه های اطلاعاتی کشور به «اعمال سلیقه» کشیده شود. این مهمترین رکن حفظ انسجام در وزارت اطلاعات است.
3- در فراگروهی و فراجناحی عمل کردن نیروهای اطلاعاتی باید گفت معنای فراگروهی و فراجناحی این نیست که نیروی اطلاعاتی کاری به جناح ها و گروه ها نداشته باشد چرا که رصد کردن نفوذ دشمن در جناح ها و گروه ها- که کاملا جدی است و نظام در طول 32 سال گذشته با آن دست به گریبان بوده- یکی از وظایف اساسی وزارت اطلاعات است. جناح های کشور چه حاکم باشند و چه نباشند، بستر نفوذ و برنامه ریزی دشمن هستند. بر این اساس نیروی اطلاعاتی- بدون آنکه از پیش حکمی صادر کند- باید روندهای موجود در گروه های سیاسی را برای «مقابله» با خطر آنی و یا «پیشگیری» از خطر آتی با دقت مورد مطالعه قرار دهد در این میان آن دسته از جریاناتی که با روش های شناخته شده یا شناخته نشده درصدد اثرگذاری بر دستگاه های اطلاعاتی کشورند در اولویت قرار می گیرند. بعضی از گروه های سیاسی که امروزه انحراف و حتی وابستگی آن ها به کانون های جاسوسی خارجی برملا شده است، مدعی بودند که نیروی اطلاعاتی باید بر مبنای اصل فقهی برائت- و به عبارتی با خوشبینی- با گروه ها و جریانات مواجه شود و حال آنکه اصل برائت یک اصل قضایی است و نه اطلاعاتی یعنی یک قاضی در هنگام بررسی پرونده متهم باید بر مبنای دو اصل «برائت» و «اصاله الصحه» حرکت کند. قانون در اینجا به سمت کاهش مجرم و اجازه دادن به متهم برای جبران، کشش دارد که این مستلزم فرا خواندن متهم به محکمه است. اما نیروی اطلاعاتی باید با مهم شمردن اموری که قاضی به چشم پوشی از آن سفارش شده است، درصدد رفع و دفع خطرات «احتمالی» برآید. بدیهی است که در نهایت حکم هر متهم- ولو در جرائم حساس امنیتی- را قاضی صادر می کند و قاضی براساس آنچه شرع و قانون در قضاوت به او توصیه کرده عمل می کند اما نیروی اطلاعاتی باید- بدون اینکه حکم به مجرمیت کسی بدهد- بتواند مجرمین امنیتی را در آغاز راه شناسایی کرده و مانع شکل گیری روندی ضد امنیتی- که مستلزم خطرات فراوان و هزینه های زیاد است- گردد. اگر نیروی اطلاعاتی در بند جناح یا گروهی یا جناح ها و گروه ها باشد قادر به دفع خطر از مردم و کشور نیست و این با فلسفه وجودی مجموعه های اطلاعاتی منافات دارد که خوشبختانه این نکته به عنوان یک اصل در وزارت اطلاعات دنبال می شود و البته در برخی از موارد، نمونه های متفاوتی ولو اندک داشته است.
4- حساسیت نیروهای اطلاعاتی در برابر نفوذ دشمن و جریانات معیوب فکری و سیاسی یکی از دو وظیفه کلیدی وزارت و مجموعه های اطلاعاتی است که جنبه پدافندی دارد. امروزه راه های نفوذ دشمن در یک کشور بسیار متنوع و فراگیر شده و ابزارهای نفوذ گسترش یافته و متنوع تر شده است. در عین حال راههای سنتی نفوذ مثل اینکه فردی را بخرند و از طریق او ابتدا بر یک جناح و سپس بر یک کشور دست پیدا کنند، اهمیت خود را حفظ کرده اند به میزان تنوع راهها و ابزارهای نفوذ، نیروی اطلاعاتی کشور نیز باید به انواع ابزارها و راه ها مجهز شود و نیروهای مناسب آن را پیدا کند. امروزه حجم نیروهای اطلاعاتی در دنیا از حجم نیروهای نظامی بیشتر است.
آمریکایی ها در جریان اشغال افغانستان و عراق به ازای هر دو عنصر نظامی از سه عنصر اطلاعاتی استفاده کرده اند و حال آن که جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بخشی از وظایف جاری آن دو عنصر نظامی نیز بوده و این همه در حالی است که آنان به سطح وسیعی از امکانات فضایی اطلاعاتی- نظیر ماهواره های جاسوسی- و هواپیماهای جاسوسی هم دسترسی دارند و علاوه بر این ها از هم پوشانی اطلاعاتی با سرویس های اروپایی و منطقه ای هم بهره مند می باشند.
البته شکی نیست که در سرویس های اطلاعاتی کیفیت نیروها، شیوه ها و امکانات حرف اول را می زند و کمیت در مرتبه دوم از اهمیت قرار دارد علاوه بر آن ارتباط با توده های مردم- مزیتی که نیروهای اطلاعاتی ما از آن برخوردارند- بسیار تعیین کننده می باشد. با این وصف دستگاه های اطلاعاتی کشور باید تلاش بی وقفه ای در «روزآمد» کردن خود داشته باشند. نکته این است که جمهوری اسلامی از آنجا که برمبنای تفکر و مکتبی عمیق بنا نهاده شده، تنها از طریق تهاجم فکری تهدید می شود اما البته از آنجا که پایه های فکری نظام به مرور در میان همه مردم- اعم از توده ها و نخبگان- جا افتاده است جز از طریق یک برنامه طولانی مدت نمی توان به مقابله با مبانی فکری نظام رفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط با فتنه 88 فرمودند: «دشمن 02 سال کار کرده بود» خب کدام نیرو باید 02 سال پیش کشف می کرد که یک جریان منحرف مشغول ریشه زدن، درست کردن سرپل و سربازگیری است به جز نیروهای اطلاعاتی. امروز هم این نیروی اطلاعاتی است که باید «جوانه ها» را زودتر از دیگران ببیند و قبل از ریشه دوانیدن، آن را برملا نماید. پرواضح است که دشمنی فکری با نظام را کمونیست و سلطنت طلب و ملی گرا- با عناوین افشا شده- نمی تواند سامان دهد ولو 05 سال کار کند. آن کس می تواند این دشمنی را در یک روند 01 یا 02 ساله به نقطه ای پرهزینه برساند که امروز از جنس نظام و جناح های مورد قبول نظام دیده می شود. جریانات «معیوب فکری»، جریانات بالفعل خطرناک نیستند اگر اینطور بود به آنها «معیوب» نمی گفتیم بلکه «فاسد» خطاب می کردیم. جریانات معیوب فکری و سیاسی که- برحسب تجربه- قطعا روزی- در میان مدت یا بلندمدت- به جریانات فاسد و متکی به خارج تبدیل می شوند، چه مشخصه ای دارند؟ چطور آنها را بشناسیم؟ مهمترین و بهترین راه شناخت آنها، ارزیابی مواضع رسمی آنهاست. هرگاه موضع رسمی فردی یا گروه و دسته ای با موضع رسمی نظام تفاوت داشته باشد و این تفاوت ها تکرار شوند، این نشانه «عیب» است که اگر نیروهای اطلاعاتی به موقع پرده از آن برندارند، به جریانی فاسد تبدیل می شوند. بعضی از عناصر کلیدی اطلاعاتی آمریکا که امروزه بازنشسته شده اند، گفته اند که ما از سال 56 با دفتر میرحسین موسوی ارتباط داشتیم امروزه،- تقریبا- همه اعضای آن روز دفتر او یا آشکارا مشغول همکاری با شبکه های رسانه ای و محافل اطلاعاتی آمریکا هستند و یا به دلیل ایفای نقش های محوری در فتنه 88 در زندان به سر می برند، وضعیت میرحسین موسوی هم که در ضدیت آشکار با نظام مشخص است.
و بالاخره، نیروی اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران به دلیل آن که عهده دار حفاظت از یک نظام فکری- فرهنگی است باید خود عمیقا فکری و فرهنگی باشد که خوشبختانه اینطور هم هست. این نیرو باید متخلق به اخلاقی باشد که نظام برای آن به وجود آمده است. از این رو نائب الامام حضرت آیت الله العظمی خامنه ای- دامت برکاته- در این دیدار، مدیران، کارشناسان و کارکنان وزارت اطلاعات را به انس با قرآن، نماز، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و اخلاق متکی بر مبانی الهی توصیه فرمودند.
سعدالله زارعی

نمایندگان خطاب به علی مطهری: خجالت بکش!!

 

  

 ا

نمایندگان خطاب به مطهری به وی می‌گفتند: خجالت بکش، بعد از قرائت این گزارش نباید این موضوع را مطرح می‌کردی/ما فکر می‌کردیم برخی همکاران به ظاهر با جریان 25 بهمن مخالفت کرده‌اند اما گویا این‌گونه نبوده است و ...

تذکرات و اعتراضات پی در پی به حاشیه سازی های علی مطهری/

به گزارش خبرگزاری شبستان، علی مطهری، نماینده تهران پس از قرائت گزارش کمیته پی‌گیری حوادث 25 بهمن در جلسه علنی امروز چهارشنبه 11 اسفند در تذکری آیین‌نامه‌ای گفت: مسئله حادثه 25 بهمن به هیچ‌وجه قابل دفاع نیست اما ما معتقدیم همان‌طور که گزارش این حادثه در مجلس قرائت شد، گزارش پی‌گیری حوادث کوی دانشگاه نیز بعد از گذشت بیش از یک سال در صحن علنی مجلس قرائت می‌شد.

وی با بیان اینکه مجلس موضع خودش را نسبت به حادثه 25 بهمن مشخص کرد، یادآور شد: خوب است دولت نیز موضع خود را مشخص کند.

این سخنان مطهری باعث اعتراضات نمایندگان به وی شد که از آن جمله می‌توان به اعتراض های کوچک‌زاده، کریمی قدوسی، کرمی‌راد و دیگران اشاره کرد.

نمایندگان خطاب به مطهری به وی می‌گفتند: خجالت بکش، بعد از قرائت این گزارش نباید این موضوع را مطرح می‌کردی.

این سخنان مطهری باعث دودو گفتن نمایندگان معترض به وی شد اما مطهری بی‌توجه به نمایندگان معترض با اشاره به مصاحبه تلویزیونی رییس‌جمهور بیان کرد: در مصاحبه تلویزیونی از رییس‌جمهور پرسیدند موضع شما در قبال حوادث 25 بهمن چیست و وی فقط به دفاع کردن از رحیمی و مشایی اکتفا کرد و سخنی در این‌باره نگفت.

لاریجانی در پاسخ به این تذکر مطهری گفت: در مورد کمیته‌ای که شما گفتید نتایج بررسی‌های اولیه‌اش از سوی حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد در صحن علنی مجلس قرائت شد و بررسی‌های نهایی آن به قوه قضاییه ارسال شد.

این سخنان مطهری باعث شد مهدی کوچک‌زاده، نماینده تهران با استناد به بند 11 ماده 23 در تذکری نسبت به سخنان مطهری واکنش نشان دهد.

وی گفت: در همین مجلس گزارش وقایع کوی دانشگاه و کوی سبحان بعد از یک روز بررسی کمیته مسئول قرائت شد.

وی این سخنان مطهری را توهین به مجلس دانست و خطاب به لاریجانی گفت: آنچه همکار شما گفت دروغ بود و اگر وی مسئله‌ای دیگر دارد بهتر است آن را بگوید.

در ادامه این سخنان، محمدرضا خباز، نماینده کاشمر نیز با استناد به بند 11 ماده 23 در تذکری گفت: در رابطه با حادثه کوی دانشگاه گزارش اولیه داده شد و در همان جلسه نیز موجب اعتراضات تعداد زیادی از نمایندگان شد و قرار شد گزارش نهایی به مجلس ارایه شود و ظاهرا هیئت‌رییسه مصلحت ندانست و این گزارش را برای قوه قضاییه ارسال کرد.

لاریجانی در پاسخ به این تذکر خباز گفت: چون قوه قضاییه بررسی این موضوع را در دستور کار قرار داده بود ما نیز گزارش خود را به این قوه ارسال کردیم تا آنان مسئله را پی‌گیری کنند.

همچنین اسدالله عباسی، نماینده رودسر و املش نیز در واکنش به سخنان مطهری در تذکری و با استناد به بند 11 ماده 23 گفت: به جای اینکه برخی همکاران گزارش جامع کمیته بررسی حوادث 25 بهمن را تأیید می‌کردند و یا به آن توجه می‌کردند می‌خواستند با طرح یک موضوع آن را تحت‌الشعاع قرار دهند.

وی با بیان اینکه این کار مطهری حاشیه‌سازی بود، یادآور شد: ما فکر می‌کردیم برخی همکاران به ظاهر با جریان 25 بهمن مخالفت کرده‌اند اما گویا این‌گونه نبوده است و با کار امروزشان قصد داشتند این حرکت بسیار خوب مجلس و از آن طرف قوه قضاییه را تحت‌الشعاع قرار دهند.

اسماعیل کوثری نیز از دیگر نمایندگانی بود که در واکنش به سخنان مطهری تذکر داد.

وی با تشکر از هیئت بررسی کننده حوادث 25 بهمن یادآور شد: حضرت امام (ره) فرمودند در مقابل دشمن بایستید و رزمندگان ما با همین جمله امام عازم میدان‌های مبارزه شدند و در این راه 200 هزار شهید تقدیم کردیم.

وی با بیان اینکه من تأسف می‌خورم که چرا پسر شهید مطهری چنین مسئله‌ای را در مجلس مطرح می‌کند، گفت: آقای مطهری قصد داشت با مطرح کردن فرع موضوع اصل موضوع را از بین ببرد و این دو را با هم قاطی کند.

وی خاطرنشان کرد: آیا اثبات نشده است که آمریکاییان و صهیونیست‌ها و جنایتکاران این‌گونه رفتارها را انجام می‌دهند.

لاریجانی خطاب به کوثری گفت: تریبون مجلس محل نصیحت کردن یکدیگر نیست، اگر می‌خواهید همدیگر را نصیحت کنید با هم بنشینید و صحبت کنید نه اینکه آن را از تریبون مجلس بیان کنید.

در ادامه سلسله تذکرات نمایندگان، حجت‌الاسلام حمید رسایی، نماینده تهران در واکنش به سخنان مطهری و در تذکری آیین‌نامه‌ای گفت: معین و مشخص بود که آقای مطهری چه می‌خواهند بگویند، ما این را متوجه بودیم.

وی اظهار کرد: اگر هیئت‌رییسه این فرصت را به آقای مطهری نمی‌داد این تذکرات دامنه‌دار نیز در مجلس بیان نمی‌شد.

وی اظهار کرد: آن روزی که گزارش هیئت بررسی‌کننده حوادث کوی دانشگاه از سوی آقای زاکانی و ابوترابی‌فرد در صحن علنی مجلس قرائت شد نمایندگان زیادی واکنش نشان دادند که از آن جمله مهدی کوچک‌زاده، نماینده تهران بود.

وی بیان کرد: در آن جلسه یک نماینده خطاب به کوچک‌زاده گفت کوچک‌زادگان حق ندارند در مورد بزرگ‌زادگان نظر بدهند و نکته‌ای که همین برادر یک سال بعد متوجه شد این بود که کروبی هیچ‌گاه بزرگ‌زاده نبوده است.

حجت‌الاسلام رسایی تصریح کرد: شاید آن روز کسی متوجه نبود که حوادث کوی دانشگاه برای تحت‌الشعاع قرار دادن آتش‌هایی بود که توسط افراد خاص در میادین تهران به پا شده بود.

وی گفت: امروز مجددا بعد از یک موضوع اصلی که برخی به آن توجه کرده‌اند مطهری یک موضوع فرعی را مطرح کرد.

این نماینده تهران تصریح کرد: این موضوع یک جریان سیاسی صرف نیست بلکه عناصر ضد انقلاب و گروهک‌ها پشت این قصه هستند و این موضوع امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست و این‌گونه موضع‌گیری در این شرایط از سوی مطهری مصداق این جمله مشهور و معروف است که یک نفر فضله موش را در یک غذای پاک بیاندازد.

اما در ادامه سلسله تذکرات نمایندگان، مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان نیز با استناد به ماده 17 آیین‌نامه داخلی مجلس و قسم هیئت‌رییسه خطاب به لاریجانی گفت: شما را به خدا قسم می‌دهم اگر می‌خواهید اعتدال رعایت شود به همه طیف‌ها و سلایق احترام بگذارید.

لاریجانی نیز در پاسخ به این تذکر کواکبیان گفت: ما برای تشکیل هیئت چند مرجع حقوقی را مشخص کردیم و رؤسای چند کمیسیون را تعیین کردیم که این مسئله در کمیسیون اصل 90 بررسی شود و همان‌طور که می‌دانید در کمیسیون اصل 90 همه طیف‌ها و سلایق سیاسی حضور دارند.

پس از سخنان لاریجانی، کرمی‌راد، نماینده کرمانشاه که تریبونی در اختیار نداشت بلند در صحن علنی مجلس گفت: آمریکا، اسراییل و انگلیس از اینها حمایت کرده‌اند و مشخص است که زور به آنها می‌آید!

موسوی و کروبی خائن و مستحق برخورد هستند.

 بسمه تعالی

کمیته بررسی فتنه‌های اخیر در گزارش خود که در صحن علنی مجلس قرائت شد، تأکید کرد: ‌
دعوت کنندگان و زمینه‌سازان و مشوقان ناامن‌سازی کشور در
25 بهمن و قبل و بعد از آن همچون موسوی و کروبی و دیگران، خائن به ملت، ضد‌انقلاب و مستوجب برخورد قاطعانه و قانونی هستند.

به گزارش فارس،در گزارش کمیسیون اصل 90 قانون اساسی درمورد غائله اسرائیلی، آمریکایی، انگلیسی 25 بهمن 1389 که دیروز توسط ‌محمدابراهیم نکونام رئیس کمیسیون اصل نود ‌در صحن مجلس قرائت شد،‌ آمده است: دخالت سفارتخانه‌های خارجی و عوامل آنها در فتنه 88 و غائله 25 بهمن 89 موضوعی است که به هیچ عنوان قابل پذیرش نمی‌باشد و وزارت امور خارجه مکلف است با این جسارت‌ها و گستاخی‌های غیرقانونی و خارج از عرف بین‌المللی قاطعانه برخورد نمایند و گزارش این اقدام خود را عاجلا به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس منعکس نمایند. شبکه‌های ماهواره‌ای ابزاری برای فرماندهی جریان فتنه و غائله
25 بهمن بوده که لازم است دولت و قوه قضائیه اقدامات حقوقی و فنی را برای پیشگیری و خنثی‌سازی این ابزارها معمول دارند. دستگاه‌های مربوطه لازم است با مدیریت و بهره‌گیری فعالانه از فضای مجازی و ماهواره‌ها فرصت را از نظام سلطه و ضدانقلاب بگیرند.

دراین گزارش آمده است: هیئت منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد ومدارک موجود و متقن، رسیدگی قضائی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشته‌اند، ضروری می‌داند و صراحتا اعلام می‌دارد مجلس و نمایندگان خانه ملت دیگر توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمی‌داند. رهنمودهای حضرت
امام (ره) همواره راهنمای مسئولین بوده و هست و خصوصا آنجا که در نامه
6/ 1/ 68 فرمودند: تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.

‌کمیته بررسی فتنه‌های اخیر در گزارش خود درباره 25 بهمن تأکید کرد: اسناد اطلاعاتی نشان می‌دهد که آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی جهت پشتیبانی از اطلاعیه ‌موسوی و کروبی همه گروهک‌های ضد‌انقلاب را اعم از منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، بهائیان و قوم‌گرایان در 25 بهمن به صحنه آوردند.دستگیری تعدادی از عناصر منافقین در روز 25 بهمن نشانگر این واقعیت است. برای انجام این مأموریت ده‌ها شبکه اینترنتی، ده‌ها هزار ایمیل و بیش از یک میلیون و 200 هزار پیامک به داخل کشور ارسال شد. در گزارش کمیته بررسی فتنه‌های اخیر آمده است: یکی از کارشناسان رژیم صهیونیستی طی مقاله‌ای در سایت وزارت خارجه اسرائیل ‌اعتراف کرد که پروژه راهپیمایی 25 بهمن ریشه اسرائیلی دارد.این گزارش می افزاید:هدف آمریکایی ها انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکایی‌ها تصور می‌کنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. طرف‌های غربی بر این باورند که اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی ایران تاثیر پذیرفته، رو به خاموشی خواهد رفت.

علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی پس از قرائت گزارش کمیته ویژه بررسی فتنه‌‌های اخیر و حوادث 25 بهمن طی سخنانی ضمن تقدیر از تهیه این گزارش اظهار داشت: با توجه به اینکه گزارش کمیته حوادث 25 بهمن به‌صورت دقیق تنظیم شده است، انتظار می‌رود که دستگاه قضائی به وظیفه خود عمل کند. وی با بیان اینکه گزارش کمیته ویژه بررسی حوادث 25 بهمن نظر نمایندگان مردم و سخن ملت است، گفت: البته نمایندگان نظر خود را در کمیته مطرح کردند و به یک جمع‌بندی رسیدند. وی با اشاره به دخالت آمریکا و رژیم صهیونیستی در فتنه اخیر خطاب به آمریکا گفت:‌ شما که امروز حرف‌های سبک می‌زنید، باید بدانید که مجلس شورای اسلامی این حرکات سرسری و بزن‎دررویی شما را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت و قطعا پاسخ مجلس به شما قاطع و گزنده خواهد بود. لاریجانی با بیان اینکه مجلس بر سر منافع ملت ایران ایستادگی خواهد کرد، گفت: مجلس اجازه نخواهد داد منافع ملت پایمال شود.

غلامحسین مسعودی ریحان نماینده مردم اهر و هریس به عنوان اولین ناطق میان دستور جلسه علنی مجلس شورای اسلامی طی سخنانی گفت: پیشرفت‌های کشور پس از پیروزی انقلاب، در سایه رهبری‌های امام راحل، رهبر معظم انقلاب و همچنین پایمردی‌های دولت‌های پیشین و فعلی به دست آمده است.

نور‌الله حیدری نماینده مردم اردل و فارسان طی نطق میان دستور در صحن علنی مجلس اظهار داشت: در طول تاریخ شجره خبیثه نفاق بالاترین خدمت را به دشمنان دین و مسلمان کرده است.

وی به قرائت گزارش مجلس درخصوص حوادث 25 بهمن، گفت: انتظار داریم که قوه قضائیه با تدابیر بیشتری چشم فتنه را برای همیشه در کشور کور کند.

حسن ونایی نماینده مردم ملایر طی نطقی میان دستور در صحن علنی مجلس اظهار داشت: آرزوی دیرینه ملایری‌ها سفر با قطار به شهر مشهد مقدس است. وی با بیان اینکه معلمان به شدت از نبود امکانات فرهنگی، تفریحی و آموزشی رنج می‌برند، گفت: امیدواریم که با اقدامات آموزش و پرورش بخش کوچکی از زحمات معلمین پاسخ داده شود.

محمدرضا رضایی نماینده مردم جهرم در نطق میان‌دستور با اشاره به تحولات اخیر خاورمیانه، تاکید کرد: در آینده سهم جهان اسلام از قدرت جهانی، معادلات بین‌المللی را به نفع مسلمین رقم خواهد زد.وی افزود: تشکیل امت بزرگ اسلامی همان پدیده‌ای است که امام راحل نوید آن را با فروپاشی هیمنه استکبار در مناطق مسلمان‌نشین اعلام کرده بودند؛ در آینده سهم جهان اسلام از قدرت جهانی معادلات بین‌المللی را به نفع مسلمین رقم خواهد زد.

رضا رحمانی نماینده مردم تبریز طی نطق میان دستور در صحن علنی مجلس گفت: بار‌ها شاهد بودم که نمایندگان مجلس برای حل مشکلات موکلین خود در خصوص نقل و انتقال در دانشگاه آزاد حاضر شدند شخصیتشان را در مقابل رفتارهای متکبرانه و بی‌ضابطه شخص رئیس دانشگاه خرد کنند.

ترمینولوژی توهم

 بسمه تعالی 

از دشمن جز انتظار دشمنی نابجاست. دشمن نقشه می کشد، دسیسه ساز می کند، به لطایف الحیل متوسل می شود، هرچه توان دارد سامان می دهد، ع ده و عده را به صحنه آورده و جولان می دهد تا در پهنه مبارزه و در گرماگرم نبرد نرم یا گرم بر حریف غلبه نماید. اما اگر نقشه های دشمن نقش بر آب شد، دسیسه ها کارساز نشد، حیله ها و مکرها نتیجه معکوس داد، عده و عده کارگر نیفتاد و هر چه به آب و آتش زد غالب نگشت و نشد که نشد ... آن وقت آنچه رخ می نماید این پرسش کلیدی است: با حریف چه باید کرد؟ واقعیت آن است تصویری که ارایه شد آینه ای از ناکامی بزرگ نظام سلطه و جریان استکبار در رویارویی و نبرد تمام عیار با انقلاب اسلامی ایران طی سه دهه گذشته است. این ناکامی هنگامی قابل تامل تر است که دشمن از تمامی گزینه های جنگی سخت، نیمه سخت و نرم استفاده کرده است اما هم اکنون خودش فقط از این ناکامی سخن می راند و آرزویی که رنگ عینیت نیافته است.
نشریه آمریکایی «فوربس» -forbes- اوایل امسال و پس از عبور سرافرازانه ایران اسلامی از فتنه آمریکایی-صهیونیستی 88 و کارستانی که ملت با بصیرت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته در پهنه تاریخ نظام جمهوری اسلامی برجا گذاشتند عقده ناکامی در برابر ایران را اینچنین بیرون می ریزد: «تصورش را بکنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای آمریکا در دنیا بوجود می آورد» و می افزاید که اگر این آرزو محقق می شد برای انتقال نیرو به افغانستان مشکلی نخواهیم داشت، عراق به دست شیعیان نمی افتاد، قیمت نفت ارزان می شد، امنیت اسرائیل تامین خواهد شد و چه و چه ... به تعبیر واضح تر یعنی ایران اسلامی در جای جای خاورمیانه سدراه چپاولگری ها و غارتگری های آنها شده است.
از همین روی، در 10 هفته گذشته و به دنبال سونامی تحولات سیاسی در کشورهایی چون تونس، مصر، لیبی، اردن، یمن، بحرین و ... نظام سلطه و استکبار تمامی عزم خود را جزم کرده است تا از یکسو «جهت اسلامی» بودن خیزش و خروش ملت های منطقه علیه حاکمان دست نشانده و نظام های آمریکایی-صهیونیستی را منحرف نماید و از سوی دیگر؛ پروژه انتقال ناآرامی ها و اعتراضات را به سوی ایران اسلامی اجرایی کند. چرا که رسانه ها و مطبوعات غربی و صهیونیستی در هفته های گذشته واهمه و تشویش خاطرشان از شکل گیری یک انقلاب اسلامی دیگر در منطقه را علنی کردند و برای همین در وهله اول و قبل از طراحی هر ترفند و تاکتیکی کوشیدند جلوی موج مواج الهام گیری از ایران اسلامی به عنوان پیشقراول و پرچمدار نهضت بیداری اسلامی و مروج روحیه مستحکم ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی را متوقف کنند.
اینجاست که فراخوان جریان ضد انقلاب و فتنه گر برای ایجاد آشوب و اغتشاش در 25 بهمن یا اول اسفند و مضحک تر در 10 اسفند قابل ارزیابی است.
جالب است که نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» اول هفته جاری و پس از ناکامی جریان ضدانقلاب در 25 بهمن و اول اسفند و همچنین دومینو خیزش و تحول در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به چند نکته اشاره می کند که: 1- خیزش کشورهای مسلمان منطقه ضد آمریکایی است و این تحولات در نهایت بر ضد آمریکا و به نفع ایران تمام خواهد شد.
2- علی رغم آنکه «جرج سوروس» در گفت وگو با «سی ان ان» شرط بسته است جمهوری اسلامی ایران تا یکسال دیگر شکست خواهد خورد! باید گفت تحولات اخیر منطقه نشان دهنده مانایی جمهوری اسلامی ایران است. و بالاخره فارین پالیسی به این نکته درخور تأمل اعتراف می کند که دولت اوباما و رسانه های آمریکایی و کسانی که با هیجان این ادعای بی اساس را مطرح می کردند که پس از انتخابات سال گذشته ایران تقلب صورت گرفته همگی در تحلیل شرایط ایران فقیر و ناتوانند. مقارن با این فضا، بسیاری از تحلیلگران و رسانه های خارجی «الگوی انقلاب اسلامی» آنهم ملهم از انقلاب اسلامی ایران را الگوی کشورهای منطقه می دانند که با شتابی فزاینده در حالت فراگیر شدن است.
به عنوان نمونه همین چند روز پیش روزنامه روسی «ترود» طی تحلیلی با تصریح بر اینکه خیزش و انتفاضه و انقلاب در کشورهایی رخ داده است که دچار دنباله روی شدید از سیاست های آمریکا بودند می نویسد: «کشورهای منطقه سرانجام از الگوی ایران اسلامی پیروی می کنند.» فراگیر شدن «الگوی انقلاب اسلامی» که شاخصه بارز و برجسته روحیه ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی را در پی دارد باعث یک اتفاق تاریخی و سرنوشت ساز شده است: رونمایی از مفاهیم دموکراسی، صلح و حقوق بشر.
به دنبال موج اخیر بیداری اسلامی در منطقه طی 60 روز گذشته، مفاهیم و واژگانی که در بیش از 60 سال گذشته- بعد از جنگ جهانی دوم در 1945- وسیله و حربه دست اندازی و غارت کشورهای منطقه بوده است آنچنان در قلب و جان مردم و افکار عمومی ملل مسلمان منطقه معنای حقیقی خود را یافته است که کارشکنی ها و دسیسه های آمریکایی و صهیونیستی نخواهد توانست چهره اصلی این مفاهیم را رتوش نماید.
حمایت پیدا و پنهان غرب و آمریکا از «بن علی»ها، «مبارک»ها، «قذافی»ها و دیگر دیکتاتورها و پادشاهان مستبد و همکاری های استراتژیک با آنها باعث شده تا همگان بدانند که «دموکراسی» -از جنس آمریکایی آن- چیزی جز ایجاد حکومت های سرسپرده و حاکمان دست نشانده برای دست اندازی به منابع و ثروت های عمومی ملت های منطقه نیست. همچنانکه طرح «صلح و سازش» ناظر بر تضییع حقوق حقه ملت فلسطین و مشروعیت بخشیدن به جنایات و تجاوزهای رژیم جعلی صهیونیستی است. در فقره اخیر مشاهده می کنیم در همین روزهای خیزش و خروش ملت ها علیه سیاست های آمریکایی و صهیونیستی، واشنگتن دو هفته پیش، قطعنامه ضد صهیونیستی درباره شهرک سازی های اسرائیل را وتو کرده و سیاست جانبداری از تل آویو را علنی می کند.
اما شاخص «حقوق بشر» نیز در میان تحولات اخیر منطقه بخوبی رخ نموده است و اکنون علی رغم صدور قطعنامه های نیم بند شورای امنیت یا شورای حقوق بشر آنهم با فاز تأخیری غیرموجه، مفهوم «حقوق بشر» برای افکار عمومی مسلمان منطقه رنگ باخته است.
طرفه آنکه در این میان باز هم دشمنان جمهوری اسلامی به بهانه «حقوق بشر» به رویارویی با ایران آمدند و پس از اینکه هفته پیش وزارت خزانه داری آمریکا با ادعای واهی نقض حقوق بشر فرمانده بسیج و دادستان تهران را تحریم کرد؛ چند روز قبل هم - به نقل از رسانه های اروپایی- اتحادیه اروپا 80 مسئول و شخصیت نظام جمهوری اسلامی را به اتهام پوچ نقض حقوق بشر و ترویج خشونت مورد تحریم قرار داد.
هر چند امروز بی خاصیتی و ناکارآمدی این تحریم ها آشکار شده است اما این تلاش ها و تقلاها در راستای انحراف افکار عمومی ملت ها از نقض حقوق بشری است که حاکمان دست نشانده همچون معمر قذافی با شلیک گلوله و گشودن آتش بر روی مردم بپا کرده اند و مصداق جنایت علیه بشریت است و مهم تر آنکه مسبب اصلی این جنایات آمریکا و اسرائیل هستند. متوسل شدن دشمنان «انقلاب اسلامی»- بخصوص انقلاب اسلامی ایران- به تاکتیک های نخ نما تحریم، حقوق بشر و... ناشی از استیصال استراتژیک در برابر خواسته عمومی ملت ها و نفوذ فزاینده معنوی «اسلام ناب» است.
این استیصال، استراگیجی طراحان و استراتژیست های غربی علیه رویارویی با قدرت نرم اسلام را در پی داشته است. از همین روی است؛ اگر جرج سوروس مؤسس بنیاد جامعه باز آمریکایی که سابقه و تجربه کودتاهای مخملین و براندازی های خاموش را در برخی کشورها دارد وقتی در برنامه GPS شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» در گفت وگو با فرید زکریا- ژورنالیست هندی تبار آمریکایی- نمی تواند دلایلی یا دست کم قرینه ها و نشانه هایی از تضعیف ساختار نظام جمهوری اسلامی ارایه بدهد تنها از روی خشم و عصبانیت مدعی می شود که ایران تا یکسال آینده شکست خورده و سقوط می کند!!
ناگفته پیداست رویگردانی از دلیل و منطق و عدم پذیرش واقعیت ها ثمره ای جز «توهم» را به بار نخواهد نشاند.
«خط توهم» دشمنان انقلاب اسلامی ناشی از «خطای تحلیل» یا به تعبیر فارین پالیسی فقدان تحلیل آنهاست.
نکته حائز اهمیت آن است که عارضه «توهم» به صورت مسری در جان حاکمان دست نشانده و حلقه به گوش های نظام سلطه نیز رسوخ کرده است.
معمر قذافی دو روز پیش در مصاحبه ای که سه خبرنگار «ای.بی.سی»، «بی.بی.سی» و «ساندی تایمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحلیل ناآرامی ها در این کشور به خزعبلاتی روی می آورد که اوج توهم این متحد استراتژیک آمریکا و اذنابش را نشان می دهد: «مردم به من عشق می ورزند و حتی حاضرند برای محافظت از من بمیرند... معترضین عده ای جوان معتاد هستند و این قیام ها و ناآرامی ها کار طالبان است...».
و بالاخره آنکه اگر دشمنان نشان دار ایران اسلامی امروز پس از تجربه چندین بار شکست در رویارویی با ایران دچار فقر تحلیل و اسیر توهم شده اند و به همین موازات نوکرهای جیره خوار آنها در منطقه با شعله گرفتن انقلاب اسلامی شوکه شده و در اوج توهم به سر می برند، می بینیم که گمارده های داخلی مدیریت بیرونی فتنه 88 «توهم براندازی» در سر می پروراندند؛ و با عناد و حرکت در پازل دشمن که اساسا ربطی به مسئله نتیجه انتخابات ندارد، به عدول از قانون اساسی و آرمان ها و اصول نظام جمهوری اسلامی روی آورده اند.
حسام الدین برومند

حقوق چند میلیونی آقای چیز !!

 

بصیرت :مشرق نوشت:بالاخره با رای کمیته انتظامی دانشگاه تربیت مدرس عضویت میر حسین موسوی در هیات علمی این دانشگاه به حالت تعلیق در آمد و کلیه حقوق و مزایای وی قطع و پرونده وی به دادگستری ارسال شد. گفته می شود تا بهمن ماه حقوق حدودا چهار میلیونی موسوی به حسابش ریخته می شده است!

انشتین ! برو سی تی اسکن

 بسمه تعالی 

 

شنبه گذشته، انتظار افسران جوان دانشگاه نظامی «وست پوینت» به سر آمد. انتظار آنها دو علت داشت، اول اینکه قرار بود جشن فارغ التحصیلی دانشگاه افسری را برگزار کنند. علت دوم، کنجکاوی آنها برای دیدار یک مقام بلندپایه امنیتی- اطلاعاتی بود. افسران جوان آمریکایی قرار بود با سخنان وزیر دفاع کابینه های اوباما و بوش، به دوران آموزش پایان دهند و خدمت در پنتاگون را آغاز کنند. برای آنها جالب و مهم بود که رابرت گیتس با کوله باری از تجارب سال های ریاست سازمان «سیا» و «پنتاگون» چه در آستین دارد و با کدام اطلاعات و برآوردها، آنان را غافلگیر می کند. پس حسابی چشم تیز کردند و گوش خواباندند تا در اثنای سخنرانی توأم با مهارت گیتس، از شتاب تحلیل های وی جا نمانند. انصافا وزیر دفاع هم در غافلگیری آنها کم نگذاشت. گیتس سال 1966 که به استخدام سازمان سیا درآمد، 22 ساله بود. او در این 45 سال تجارب بسیاری به دست آورده است.گیتس پس از آن که دکترای تاریخ شوروی را از دانشگاه جرج تاون گذراند، دانشگاه تگزاس را برای 4 سال مدیریت کرد، چند سالی رئیس سازمان سیا شد و از سال 2006 به پنتاگون آمد. هنگامی که اوباما روی کار آمد، گیتس جزو معدود جمهوری خواهانی بود که در کابینه وی ابقا شد.
سورپرایز وزیر دفاع 67 ساله برای افسران جوانی که در جشن فارغ التحصیلی با کنجکاوی تمام گوش می دادند، چه بود؟ گیتس 10 سال پس از اشغال افغانستان و 8 سال بعد از فتح بغداد! عباراتی رازآلود و موجز را بر زبان جاری کرد و گفت: «هر وزیر دفاعی که پس از من، رئیس جمهور آمریکا را برای لشکرکشی به خاورمیانه و آسیا ترغیب کند، حتما مغزش معیوب است و مغز او باید آزمایش شود. این ایده که ارتش را به قشون کشی گسترده دیگری بکشانیم، هراس انگیز است. هر کس پس از این چنین مشورتی بدهد، ابتدا باید مغز او را آزمایش و مداوا کرد.» آنها که شناخت بیشتری از گیتس داشتند احتمالا با شنیدن این کلمات از خود پرسیدند آیا سر و مغز او به جایی خورده است؟ او که این قدر صلح طلب و ضدخشونت نبود؟ از نسل کشی های 5 سال اخیر به دستور وی در افغانستان و عراق که بگذریم، هزاران نفر در روزگار مدیریت او بر سازمان سیا در سراسر جهان با انواع عملیات بمب گذاری و ترور کشته شده اند. پس چرا گیتس یک دهه میلیتاریسم افسارگسیخته آمریکا در آغازه سده 21 را به هجو می کشد و طراحان آن را مجنون و بیمار مغزی توصیف می کند؟ این سخنان را کسی می گوید که در روزگار ریاست بر سرویس جاسوسی آمریکا مکرر گفته بود ایرانی خوب و معتدل وجود ندارد، ایرانی معتدل کسی است که با گلوله کشته شده باشد. « آقای گیتس حالش خوب است؟». خیلی ها از شنبه گذشته این سؤال را می پرسند.
سنگین ترین گوش ها اکنون آهنگ انقلاب را در شمال آفریقا و خاورمیانه می شنوند. گویی این انگشتان ملت های مسلمان است که یک به یک از شمال غرب آفریقا تا جنوب خاورمیانه، این آهنگ هماهنگ را می نوازد. برخی از تحلیل گران غربی که نگاه استراتژیک به این رویدادها دارند می گویند سلسله اتفاقات ماه های اخیر، کم از آغاز فروپاشی بلوک قدرت شوروی در آغاز دهه 1990 میلادی ندارد و اکنون اجزاء بلوک قدرت آمریکاست که یکی یکی از بنیان فرو می ریزد و زیر پای آسمان خراش قدرت کاخ سفید را خالی می کند. این طیف معتقدند بومرنگ انقلاب مخملی در اروپای شرقی و شوروی، اینک کمانه کرده است. چرا؟ دقیقا به همان علت که رئیس پنتاگون و سیا در روزهای کشنده افغانستان و عراق و مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن و اردن و مراکش و عربستان، دنبال چند ده گرم «مغز» در تینک تانک های طراح یک دهه استراتژی آمریکا برای خاورمیانه بزرگ می گردد و دست پشت دست می کوبد.
این اولین آمریکایی نیست که از عملکرد استکباری کور ابراز ندامت می کند. اگر امروز مفسری به نام توماس فریدمن در نیویورک تایمز بنویسد «ما بر دهانه آتشفشان خانه ساختیم و به خاطر نفت و اسرائیل، اجازه دادیم سران کشورهای مستبد خاورمیانه حقوق ملت های خود را ضایع کنند»، نوآوری نکرده است. انقلاب اسلامی ایران که قالب پوسیده رژیم کودتایی پهلوی را شکافت و سر بر آورد، خیلی ها در آمریکا پیدا شدند و گفتند اگر ما در سال 1953 مصدق ناسیونالیست و سکولار را تحمل کرده بودیم، با این انفجار اسلامی انقلاب ملت ایران مواجه نمی شدیم. جیمز بیل و ویلیام راجر لوئیس دو محقق و استاد دانشگاه آمریکایی بودند که در کتاب «مصدق. نفت. ناسیونالیسم ایرانی» نوشتند «هنوز هم درس لازم از مداخله 1953 [1332 شمسی] گرفته نشده است. این مداخله در آگاهی عمومی ایرانیان نقش بست و اشاره مکرر به آن، یکی از شعارهای مؤثر و مکرر انقلاب 1979 بود... اگر آمریکا و انگلیس اجازه داده بودند ناسیونالیسم مسیر خود را دنبال کند، شاید در جوانب افراطی و ضدآمریکایی انقلاب ایران تعدیل حاصل می شد.» و ریچارد کاتم از افسران ارشد سازمان سیا درلانه جاسوسی و از عناصر فعال در کودتای 28مرداد که بعدها رابط سفارت با نهضت آزادی و جبهه ملی شد، در همان کتاب یادآور می شود «دولت های غربی به اهمیت و چشم انداز جدایی دین از سیاست و ناسیونالیسم و لیبرالیسم در ایران و خاورمیانه بسیار کم بها دادند و باعث تضعیف این پایگاه غیرمذهبی شدند.» اما 30سال بعد، برآمدن اسلامگرایان در لبنان و فلسطین و عراق و مصر و بحرین و اردن- با نماد قرآن و نمازجمعه و الله اکبر- از خاکستر ناسیونالیسم عربی، نشان می داد که در دربار طواغیت، در جز بر یک پاشنه مشخص (استکبار و استبداد) نمی چرخد.
کاش می شد آقای گیتس را برای بازجویی و بازپرسی به ایران آورد تا حقیقت ریزش مداوم اقتدار آمریکا را برای دیرباوران روایت کند. اصلاً چرا بازجویی؟ کاش می شد گیتس را به ایران آورد و به اتاق همین «شیخ» و «مهندس» برد تا به آنها بگوید امامزاده قلابی آمریکا، شفا نمی دهد اما قطعاً کور می کند. کاش می شد جماعت دیرباور و بدفهم را سوار همین رزمناوهای خودمان کرد که از سوئز گذشتند، و به مصر و تا شرم الشیخ برد تا در آنجا از حسنی مبارک بپرسند آمریکا سرانجام در ازای 30سال نوکری، با وی چه معامله ای کرد؟ و آن که غرق می شود چه می تواند بکند جز اینکه نوکر را زیرپا گذارد شاید که ساعتی بیشتر، سر از آب بیرون نگاه دارد. آمریکا به داد خود نمی تواند برسد پس چرا باید باور کرد که امثال تامی ویتور سخنگوی شورای امنیت ملی و جی کارنی سخنگوی کاخ سفید، نگران برخی دست اندرکاران فتنه در ایران هستند؟ دیرباوران صدای شکستن استخوان های شوروی در نامه تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف را نشنیدند تا یک دهه بعد که شرق اروپا تا مرزهای آبی ژاپن یکجا فرو ریخت. حالا هم باور نمی کنند که افغانستان طلسم مشابهی برای ارتش آمریکا شده و باور نمی کنند عمق استراتژیک اسرائیل در آن سوی سینا فروریخته است. و چرا باور کنند آنها که همین چند سال پیش در روزگار اصلاحات و به نام «شرق»، چکمه ارتش مهاجم غرب را واکس زدند و به صراحت نوشتند این ارتش آزادی بخش است که به افغانستان و عراق در همسایگی ما قشون کشیده است!کاش می شد این انشتین های نابغه را به همان سی تی اسکنی برد که آقای گیتس برای سنجش سلامت مغز می گوید.
تلخ است اما حقیقت دارد که طایفه ای سیاسی در کشور ما طی همین یکی دو دهه اخیر به صرافت افتادند آرد انقلاب را دوباره به گندم و خاک برگردانند. واقعیت داشت؛ آنها با پشت پا زدن به آرمان عزت و آزادگی، با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به معنای واقعی کلمه «بستند». ابتدا با کنجکاوی و هوس و تفنن آغاز شد و نهایتاً به اعتیاد کامل رسید، چندان که امروز گسیختن نمی توانند. این طایفه عادت کردند که به پشتوانه حمایت و فشار بیگانه، با جمهوری اسلامی چانه بزنند. و آموختند که غرب تا صد دلار نستاند، یک سنت نمی دهد. و یاد گرفتند که برای فرو نشاندن خماری، می توان به اهل خانه خیانت کرد و امانت را دزدید و فروخت. درصد آلودگی که بالا رفت- در راهی بی بازگشت- خیال خام به سرشان افتاد که می شود عربده کشید و به اهل خانه، چاقو و قداره هم نشان داد و ترساند و باج گرفت. فتنه تیرماه 78 و فتنه88، از این خماری تمام ناپذیر و روند گروگان گیری غرب سر برآورد. این بار قیمت نشئگی، یک خیانت تمام عیار به خانواده بود که بی اختیار روا داشتند. گوش مردم ما از 12-10 سال پیش پر است از این جملات آمریکایی که «ما از اصلاح طلبان در ایران و لبنان و سوریه و عراق پشتیبانی می کنیم» و به خاطر داریم ریز به ریز که این جماعت هر جا خیانت کردند و از اهل خانواده انقلاب دزدیدند و به آغوش آمریکا و انگلیس و اسرائیل انداختند، مرحبایی شنیدند و برای ساعتی روی آنتن رفتند و جایزه ای پیش پایشان افتاد. این البته حکایت غمبار طایفه ای از سیاست بازان و روشنفکرمآبان ماست اما تفاوت ماجرای یکی دو سال اخیر این است که نقش آفرینان خیانت جدید، در دوره ورشکستگی مطلق آمریکا و اسرائیل و انگلیس، شریک بدهکاری ها و سقوط آنان شدند و در بدترین وضعیت به سربازی و مزدوری ارتش آمریکا رفتند.
زمان اعتراف ها در غرب کوتاه شده است. اگر برای ابراز ندامت نسبت به کودتای 28مرداد علیه نهضت ملی شدن نفت 30سال زمان لازم بود، برای ابراز ندامت آمریکا از قشون کشی و فریاد «انا ربکم الاعلی» در آغاز قرن 21، کمتر از 10سال زمان صرف شد و برای لعنت فرستادن به خویش به خاطر آنچه در قبال ایران 89-1388 و خاورمیانه انقلابی امروز مرتکب شدند، ظاهراً لازم نیست زمانی سپری شود. مطبوعات همین ماه های اخیر آمریکا و اروپا و اسرائیل را که ورق بزنید، انباشته و متورم است از تحلیل های گوناگونی که نخ تسبیح آنها یک بند بیشتر نیست؛ «کدام مغز معیوبی ما را واداشت تا با ملت ایران دوباره گلاویز شویم و زمان طلایی را از دست بدهیم. و کدام احمقی ما را به اینجا رساند که با طغیان و انفجار خشم ملت ها از شرق و جنوب مدیترانه تا کرانه های اقیانوس هند و کوه های هندوکش غافلگیر شویم.» حالا حکایت شیرجه از آبشار نیاگارا و شکستن رکورد شیرجه است و آن احمقی که هل داد! بماند که سربازان ایرانی پنتاگون در استخر خالی شیرجه زدند.
خسارت استراتژیکی که آمریکا و اسرائیل و انگلیس در همین یکی دو سال گذشته از تحریک خشم و انزجار ملت ایران به جان خریدند و تلافی آن را همین روزها می بینند، هرگز در 65سال بعد از جنگ جهانی دوم ندیده بودند. آنها می دانند که اگر جنگ افروزان عراق و افغانستان را لعنت می کنند، جز به این علت نیست که در ایران متولیان و حاملان انقلاب- مردم- پا پس نکشیدند و شانه خالی نکردند و پای پرچمدار ایستادند. اگر در ایران پرچمداری نبود و حاملانی در قواره یک ملت برای انقلاب اسلامی پیدا نمی شد، همین آقای گیتس به جای این که جنگ سالاران آمریکایی را در جمع افسران جوان «وست پوینت» کودن و بی مغز خطاب کند، قهرمان و نابغه هایی دارای آی کیویی بیش از انشتین معرفی می کرد. اگر ایران نبود، امروز جنگ در خاورمیانه مغلوبه نشده بود و حمام خون را خود آمریکایی ها در جای جای کشورهای منطقه راه می انداختند. آنها قسم خورده بودند در چارچوب جنگ جهانی چهارم تا 2025 میلادی به تمام کشورهای اسلامی قشون بکشند و حمام خون راه بیندازند.... اما ایران، خاری در چشمان جبهه پنتاگون- سیا شد. اکنون نوبت فتوحات اسلامی- ایرانی در جنگ جهانی چهارم است، با کمترین هزینه.
محمد ایمانی

سخنان سید علی خمینی

 بسمه تعالی 

سخنان متفاوت سید علی خمینی در مورد شش انحراف متوجه روحانیت
  

حجت‌الاسلام سید علی خمینی نوه امام راحل که حدود دو ماه پیش، موضوع حضورش در همایش 9 دی مهدیه تهران خبرساز شد، اظهاراتی را در همایش منشور روحانیت در مورد انحراف‌های متوجه این قشر بیان کرده که نشان می‌دهد نگرانی‌های او به دغدغه‌های امام نزدیک است و البته اغلب این موارد به افرادی که امروز خود را به بیت امام نزدیک می‌دانند اما در عمل نسبتی با سیره امام ندارند، تعریض دارد.

به گزارش رجانیوز، این سخنان متفاوت در حالی از سوی سید علی خمینی اظهار شده است که وی در واکنش به فشارهای متعدد افرادی مانند برادر خود سید حسن و برادران انصاری ناچار شد، خبر حضورش در همایش 9 دی امسال رد کند اما از نفس حاضر شدن در آن جمع به‌عنوان یک "توفیق" یاد کرد که از آن بی‌نصیب مانده تا ضمن دفع فشارها علاقه خود را به جمعی که برای تجدید بیعت با رهبری و محکوم کردن سران فتنه و مطالبه برخورد با آن‌ها جمع شده بودند، نشان دهد.

نوه امام راحل در سخنرانی خود که به تشریح شش "انحراف دوگانه در مواجهه صراط مستقیم" پیش روی جریان روحانیت اختصاص داشت، با تاکید براین‌که مواردی را که احصا کرده، در منشور روحانیت امام آمده و جزو دغدغه های ایشان بوده است، تصریح کرد: "دوری ازصراط مستقیم در مواجهه با انحراف دوگانه دوری از مردم و عوام زدگی نخستین انحراف درجریان روحانیت است."

وی خطاب به شرکت کنندگان، علما و روحانیون حاضر درهمایش گفت: "صراط مستقیم روحانیت در لبه ای حرکت می کند که در یک طرف انحراف دوری از مردم قرار دارد و طرف دیگر نیز به عوام زدگی می انجامد و این دو لبه یک قیچی هستند که به روحانیت هجمه آورده است. از یک سو دنیازدگی قرار دارد که حضرت امام نیز از آن با عنوان آخوند درباری یاد کردند و طرف دیگر زهد و عزلت نشینی و گوشه گیری بسیار زیاد که عده ای گمان می کردند و می کنند باید از تمام تعلقات دنیوی حتی مواجهه با مردم فاصله گرفت."

وی با تاکید براین‌که این دو عامل موجب دوری از مردم می گردد، اظهار داشت: "حضرت امام در دوران حضورشان درحوزه علمیه قم با هر دوی این شیوه مواجه بودند، درحالی که چنین شخصی نمی تواند روحانی مقبولی باشد. روحانی و روحانیت باید در دل اجتماع باشد و با مردم ارتباط داشته باشد.از طرف دیگر، عوام زدگی نیز انحراف دیگری است که درمیان معاصرین، شهید مطهری نسبت به این مطلب دغدغه جدی داشتند."

نوه امام راحل در عین حال خاطرنشان کرد: "حضور در اجتماع نباید به این معنا باشد که روحانیت حرف‌های عوامانه بزند، تا مردم راجذب کند. فلسفه تشکیل روحانیت این بوده است که مردم را هدایت و رهبری فرهنگی کند، اینها هستند که رفته‌اند و از منابع حقیقی و حقیقت منابع مطالب را استخراج کرده اند و باید آن را به مردم آموزش دهند و پشتوانه فرهنگی مردم باشند."

وی افزود: "اما بسیاری هستند که دچار عوام زدگی می شوند. احساس می کنند اگر حرفی را بزنند و عوام الناس خوشش نیاید، مقبولیت او در میان عوام پایین می آید. پس حقایق را نمی گویند و به جای این‌که با سنت های غلط اجتماعی مقابله کنند، به خاطر پسند مردم سکوت می کنند که این همان عوام زدگی روحانیت است."

سید علی خمینی تنها راه مقابله با این آفت را تهذیب دانست و گفت: "عالم دینی وقتی چیزی را درست فهمید، نباید کاری به نظر مردم داشته باشد که آنها خوش‌شان بیاید یا نیاید، بلکه او باید با خدا معامله کند. اتفاقا براساس متون دینی ما آنچه باعث محبوبیت میان مردم می شود، اخلاص و قدم برداشتن در راه خداست، این افراد به خاطر محبوبیت دست از اخلاص‌شان بر می دارند. قدم برداشتن در راه خدا شیوه ای بود که در سراسر زندگی پر برکت امام وجود داشت. ابوی ما می فرمود حضرت امام آب هم دست فرزندشان می دادند، با قصد قربت بود."

وی همچنین گفت: "امام کاری نداشتند که اکثر مراجع شطرنج را حرام می دانستند و بسیاری بودند که حرام نمی دانستند، اما اعلام نمی کردند، اما ایشان اعلام می کند و دیدیم که مورد هجمه قشر سنتی حوزه هم قرار گرفت."

سید علی خمینی با اشاره به صراط مستقیم روحانیت و مواجهه با انحرافات دوگانه، استفاده نابه‌جا ازدستاوردهای تمدن و تشریفات و تجمل گرایی را یکی دیگر از انحرافات ذکر کرد و گفت: "روحانیت درطول تاریخ به‌ویژه در دوران معاصر با این انحراف مواجه بوده، روحانیت هیچگاه داعیه دنیاسازی و مظاهر تمدن سازی نداشته است؛ بوده اند کسانی که در علوم نو وارد شده اند، اما روحانیت داعیه ای نداشته است. لذا درمواجهه با دستاوردهای تمدن دو راه درمقابل صراط مستقیم روبرو شده اند."

وی گفت: "راه اول این بوده که اساسا اینها را نفی کرده اند، مثلا راه تبلیغ فرهنگی را فقط و فقط منبر می دانند، درحالی که منبر و مواجهه رو در رو با مردم بسیار مهم و تاثیر گذار است، ولی روش های تبلیغی منحصر در این شیوه نیست. درمقابل نیز برخی مظاهر تمدن را در این می دانند که ساختمان ها ی شیک و بلند مرتبه بسازند و موسسات آنچنانی با امکانات فوق العاده و تشریفات و تجملات گوناگون داشته باشند که دراین صورت از آن روح حوزوی و به تعبیر حضرت امام، منش صاحب جواهر وشیخ انصاری و هدف اصلی حوزه دور خواهیم شد."

نوه امام راحل در ادامه گفت: "مورد دیگر صراط مستقیم در مواجهه با انحراف دوگانه، عدم توجه به عنصر زمان و مکان در اجتهاد و عدم توجه به اصول مسلم اجتهاد و منابع است. روحانیت دراین مساله با دو مسیر انحرافی روبرو است. حضرت امام به صراحت گفته اند که عنصر زمان و مکان در اجتهاد تاثیر می گذارد."

وی با انتقاد از این‌که تحقیق و بحث زیادی درخصوص تاثیر عنصر زمان و مکان در اجتهاد صورت نگرفته است، گفت: " البته دقت بفرمایید امام نمی فرمایند درموضوعات تاثیر می گذارد، چون تاثیر درموضوع از ابتدا مطرح بوده است و چیز جدیدی نیست، بلکه می گویند در اجتهاد اثر می گذارد."

سید علی خمینی با اشاره به این‌که ما در دنیای متفاوتی زندگی می کنیم که لحظه به لحظه درحال تغییر است، اما اینکه شیعه مانده و پویایی خود را حفظ کرده به علت همین اجتهاد است گفت: "ما نباید دراجتهاد بر حرف گذشتگان بسنده کنیم و درگذشته بمانیم."

وی اظهار داشت: "درطرف دیگرمی بینیم بدون توجه به منابع اصیل که حضرت امام به فقه جواهری تعبیر می کنند؛ مسیر غلطی طی می شود که حالا اقتضای دنیا این است، پس ما هم به این سمت برویم و هرچه امروز دستاورد بشری است، کامل قبول کنیم. این هم غلط است، ما باید با منابع اصیل خودمان اینها را بررسی کنیم."

فرزند مرحوم سید احمد خمینی در مورد مواجهه با انحراف دوگانه "جدایی تهذیب به بهانه تحصیل" و "جدایی تحصیل به بهانه تهذیب" نیز گفت: "این آفت درحوزه ها بسیار بوده است؛ به‌ویژه جدایی از تحصیل به بهانه تهذیب. من خود دیده ام کسانی را که برای اینکه تهذیب نفس کنند، درس، بحث و تحصیل را کاملا کنار گذاشته اند، درحالی که هر دو جنبه مهم بوده است."

وی گفت: "اگرروحانی مهذب نباشد، اثر تخریبی‌اش صدها برابر از کافر و ملحد بیشتر است و امروز این سوال جدی وجود دارد که حوزه در راه تهذیب روحانیت چه کاری کرده است. تاکید می کنم اثر گذاری روحانیت درجامعه نیز به‌واسطه همین تهذیب بوده است و بسیاری از مشکلات امروز روحانیت از نبود این امر نشات می گیرد."

سید علی خمینی صراط مستقیم در مواجهه با انحرافات دوگانه "جدایی از علم کلام به بهانه تفقه" و جدایی "تفقه به بهانه علم کلام" را موضوع بعدی دانست و گفت: "درتاریخ علم شیعه، این دوگانگی وجود داشته است، به حدی که برخی فقهای نجف در دوره ای گفته اند که اصلا علم کلام نخوانید. شاید مبانی علمی هم داشته باشند؛ کسی که فقه اصول بخواند و مجتهد شود، راحت تر می تواند مبانی کلامی را از دل گزاره های دینی استخراج کند، اما به هرحال به نظر می رسد ما نباید هر یک از این دو را کنار بنهیم. ما خیلی وقت‌ها در مواجهه با شبهات کلامی چون بلد نیستیم جواب دهیم، رمی به ارتداد می کنیم، چون درسش را نخوانده ایم."

وی گفت: "امام از ابتدا نگاه‌شان این بود که روشنفکران بیایند، حرف‌شان را بزنند، ما مگر نمی گوییم مبانی ما درست است، آنها هرچه بگویند ما هم جواب می دهیم، این تصریح امام است. متاسفانه برخی رسانه ها حرف امام را تحریف کرده اند که امام گفته است آنها تا وقتی می توانند حرف‌شان را بزنند که ما بتوانیم جوابشان را بدهیم که صد در صد غلط است."

سید علی خمینی گفت: "آخرین مساله، صراط مستقیم در مواجهه با انحراف دوگانه "گوشه گیری مطلق و عدم دخالت در سیاست و یا دخالت درکوچک‌ترین مسایل مردم است" که این هم مطلب بسیار مهمی است. روحانیت نباید از جامعه دور باشد و نباید هم به قدری غوطه ور شود که در کوچک‌ترین مسایل مردم نیز دخالت کند و خودش را دارای حق بداند."

دوران امام راحل به روایت داماد تازه درگذشته امام

 بسمه تعالی 

امام(ره) مخالف حضور نزدیکان‌شان در پست‏های بالای سیاسی بودند.

 
سابقه آشنایی خانواده دکتر محمود بروجردی با خانواده امام به زمانی که مرحوم حاج احمد (پدر دکتر بروجردی) در ایام جوانی در حوزه اراک، هم‌درس و هم مباحثه امام خمینی(ره) بود برمی‌گردد. آن زمان شاید کسی فکرش را نمی‌کرد که سال‌ها بعد این دو طلبه جوان با هم رابطه فامیلی برقرار کنند و پسر احمد بشود سومین داماد حاج‌آقا روح‌الله. 
 
به گزارش رجانیوز، محمود بروجردی داماد امام خمینی (ره) بود؛ کسی که چندین سال به‌عنوان یکی از دیپلمات‌های ایرانی در وزارت خارجه خدمت کرد و چندی پیش دار فانی را وداع گفت. آنچه در پی می‏آید چکیده‏ای از چند مصاحبه و گفتگوی تلویزیونی اوست در خصوص آشنایی‏اش با امام راحل و نیز گزیده‏ای از آنچه او از امام و دوران امام به خاطر داشته است.
 
سابقه آشنایی شما با حضرت امام به چه سال‏هایی بازمی‏گردد؟
 
حدود سال 1331 هجری - شمسی بود که من تازه معلم شده بودم و از آنجا که بنده آدم متشرع و متدینی بودم، خوف این را داشتم که مبادا گرفتن حقوق از رژیم بدون اذن مرجع اشکال داشته باشد، به همین جهت به مرحوم پدرم گفتم: می خواهم خدمت آیت الله بروجردی مشرف شوم و از ایشان اجازه بگیرم. ایشان رو کرد به من و گفت:«چرا آقای بروجردی؟ خدمت حاج آقا روح الله برو.» تا اینکه بالاخره به منزل ایشان در قم که آن موقع در همان اتاق گوشه‏ای می‏نشستند مشرف شدم. بعد از سلام و احوالپرسی با توجه به آشنایی قبلی که با هم داشتیم، آقا به من فرمودند:چه عجب؟!
 
خلاصه بعد از اینکه قضیه معلمی و حقوق 150 تومانی خود را به ایشان عرض کردم، حضرت امام فرمودند :«انشاء الله مبارک است. شما کوشش کنید بچه ها مسلمان تربیت شوند چون که تربیت بچه های مسلمان از حتیاجات ضروری ما است.» من هم گفتم انشاء الله. بعدها متوجه شدم که موفقیتم در معلمی مرهون همان توصیه و دعای خیر حضرت امام بود.
 
ماجرای ازدواج شما با دختر حضرت امام چگونه رقم خورد؟
 
سنی از من گذشته بود، جای مناسبی که به اصطلاح برای ازدواج پیدا کنم، پیدا نشده بود، البته کاندیدهایی بودند یا آن ها ما را نمی پسندیدند یا ما آنها را نمی پسندیدیم. خدا رحمت کند امواتتان را پدرم، در صحن می آمدند بعد از نماز مغرب و عشا یک جایی بود می ایستادند دوستانش می آمدند دورش و من هم چون آنجا می رفتند، شبیه دوستان ایشان بودند، یک شب من ایستاده بودم و ایشان آمدند دست کردند در جیبش، تسبیح در آورد، تسبیح های خیلی قشنگی هم داشت، خیلی شیک، استخاره کرد از من پرسید که محمود یک سوال میخواستم از تو بپرسم، گفتم آقا می دانم، گفت چی؟ خیلی هم با تحکم حرف می زد اینجور مواقع، پدرم یک چیز عجیبی بود، شما می‏خواهید از من بپرسید که موافقید من دختر حاج آقا را برای شما خواستگاری کنم. امام را آن وقت می گفتیم حاج آقا، گفتم بله. ایشان بدون اینکه جوابی به من بدهند، تسبیح را گذاشتند در جیبشان رفتند، من نمی دانستم بعد معلوم شد رفته بودند منزل آیت الله اشراقی داماد بزرگ حضرت امام و با ایشان در میان گذاشته بودند. 
 
آیت الله اشراقی به ایشان گفتند که ای بابا، این ها چند تا خواستگار دارند و یکی نزدیک تمام شدن است، اصلا قول قرار عقد و این حرفها است، پدرم گفته بود تو این پیغام من را بده، ایشان هم همان شبانه با خانمشان رفته بودند منزل حضرت امام(ره)، مسئله را مطرح کرده بودند. 
 
 
برخورد حضرت امام چگونه بود؟
 
حضرت امام (ره) با صبایا صحبت می کردند تا نظر خود صبیه بدانند. نه به هیچ وجه، بعد که ازدواج صورت گرفت، خانمم به من گفت که آقا به من فرمودند من می دانم در خانه محمود تو راحت خواهی بود. حالا از خانم ما بپرسید که راحت هستند یا خیر. بنده چون قبل از ازدواج یک فرد معمولی ومطابق روز بودم و حضرت امام مرا بارها با کروات دیده بودند، آن روزی هم که می خواستیم در ارتباط با ازدواجمان خدمت حضرت امام مشرف شویم با کروات نزد ایشان رفتیم.
 
عقد بدون شناسنامه! از خاطرات جالبی بود که در قضیه عقد ما پیش آمد. ماجرا از این قرار بود که چون شناسنامه‎ام خیلی پاره شده بود آن را داده بودم المثنی صادر کنند و متاسفانه برای مراسم عقد که روز پنجشنبه و شب جمعه بود حاضر نشد. دفترخانه که از من درخواست شناسنامه کرد جریان را به ایشان گفتم اما وی نپذیرفت و از ثبت در دفتر استنکاف نمود. در همین حین بود که حضرت امام خود واسطه شدند و به ایشان فرمودند: نه، شما بنویسید، هر چه می‏گویند، بنویسید.
 
این مساله برای من خیلی مهم بود، چرا که معمولا با ارائه شناسنامه است که می توان قضاوت کرد شخص زن دیگری داشته یا خیر؛ و خلاصه عقد صورت پذیرفت.
 
صیغه را حضرت امام خواندند؟
 
کیفیت اجرای صیغه عقد به این نحو بود که حضرت امام (س) از طرف خانم وکیل شدند و آقای حاج علی اصرافی از طرف من حاج آقا مصطفی هم حضور داشتند.حضرت امام (ره)صیغه عقد را خیلی معمولی جاری ساختند: «انکحت...» بعد «زوجت...» و در پایان انکحت و زوجت...» را با هم خواندند.
 
قضاوت شما در مورد امام چگونه بود؟
 
امام (ره) تصمیمی که می‌گرفتند کوشش می‌کردند تا آن تصمیم را محقق سازند. تصمیم‌شان برمبنایی بود که آن مبنا را کرارا در مطالبشان عنوان کردند،  خیلی زیاد. یعنی هر آنچه در رابطه با وحدت صحبت کردند همان مقدار راجع به اتکا به خدا صحبت داشته اند. پس تصمیمی که می‌گرفتند بر مبنای اتکا بر خدا بود که می‌بایست با خواست خدا محقق شود. اما چرا؟ چون این را از جانب خدا می‌دانست. این حقیقت وجود حضرت امام(ره) و راهنمایی‌هایشان است. شاه‌بیت‌هایی هم دارند که الاماشاءالله بزرگان و افراد عادی مثل من بارها به آن اشاره کردند که یکی از آنها مسئله روز 21بهمن بود که امام(ره) فرمودند اعتنا به حکومت نظامی نکنید و بیرون بریزید. 
 
حاج احمد آقا نقل کردند که یک شب حاج عیسی مرا بیدار کرد و گفت فلان آقا از نخست‌وزیری آمد و با شما کار دارد. گفتم حاج عیسی این چه وقتی است که سراغ من آمدی! گفت مرا مجبور کردند. حاج احمدآقا گفت،  رفتم دیدم فلانی است،  گفت فردا صبح ساعت 5 شوروی تصمیم دارد ایران را بمباران کند و از جمله جایی که قصد بمباران دارد جماران است. حاج احمدآقا گفت رفتم اتاق آقا. دیدم در حال نماز هستند. مدتی صبر کردم. امام(ره) چهره‌اش را به این طرف کرد و گفت چه کار داری؟ و من هم همه مطالبم را به عرض رساندم. امام(ره) هم همان طور که سرش کج بود کامل گوش داده بودند با دست اشاره کردند که بروید و مشغول عبادت شدند. این قضیه حکایت از چه می‌کند؟ یک سؤال است! جز یک توحید قوی چیزی نیست. و من یتوکل علی الله وهو حسبه. 
 
شاید یکی از بارزترین خاطرات دوران طلبگی امام این باشد که ایشان به هیچ وجه از سهم امام شهریه نمی گرفتند، و با همان پولی که مرحوم آیت الله پسندیده از خمین می فرستادند ارتزاق می کردند.حتی زمانی که متاهل شده بودند با اینکه شهریه ایشان افزایش یافته بود، باز هم از پذیرفتن شهریه خود داری می کردند و علتش را هم نمی فرمودند.
 
نسبت امام در حوزه با چهره‏هایی مثل آیت الله حائری چگونه بود؟
 
امام در عین حالی که احترام زیادی نسبت به مرحوم حائری قائل می شدند، اختلاف سلیقه هایی هم با ایشان داشتند، امام روش برخورد آیت الله حائری با رضا شاه و سیاست مماشات ایشان با حکومت را نمی پذیرفتند، بلکه اعتقادشان بر این بود که باید روش مرحوم مدرس را به اجرا در آورد.
 
از ماجرای تبعید امام و برخوردهایی که صورت می گرفت خاطراتی دارید؟
 
در سحرگاه پانزده خرداد که رژیم پهلوی به منزل امام در قم یورش برده بود من در پشت بام منزلمان خوابیده بودم. صبح، یکی از همسایه ها به نام آقاجواد محموداف که کارمند مخابرات بود به ما اطلاع داد که آقا را گرفتند. بعد معلوم شد که ماجرا از این قرار بوده است که مامورین از ترس اینکه مردم متوجه آنها نشوند با لباس مشکی و کفش لاستیکی از دیوار منزل امام بالا رفته و ایشان را دستگیر کرده بودند و تا مدتی آثار آن بر دیوار مانده بود. 
 
آنها همچنین از ترس، حتی ماشین خود را که یک فولکس واگن بوده است روشن نکرده بلکه با هل دادن، خود را تا بیمارستان فاطمیه رسانده بودند و اما اینکه در مسیر قم – تهران چه بر امام گذشته بود از زبان خود ایشان نقل به مضمون می کنم:«من تاقبل از رسیدن به چاههای نفت با آنها هیچ صحبتی نکرده بودم اما با دیدن شعله گاز آن چاهها [چاه شماره پنج قم] خطاب به مامورین گفتم که ما داریم فدای این می شویم و اشاره به چاه نفت کردم.» چه، ایران در آن زمان از نظر سوق الجیشی برای آمریکا و روسیه- که رقیب همدیگر بودند- خیلی اهمیت داشت. 
 
ایشان در ادامه چنین می فرمایند:«یک مامور سمت راست و دیگری سمت چپ من در ردیف عقب ماشین نشسته بودند. آنها خودشان مامور سمت راستی را که یک اسلحه بزرگ در دست داشت، دکتر صدا می زدند. و من به شوخی گفتم حتما این هم (اشاره به اسلحه ایشان) آلت دکتر شما است!» 
 
آنها از خونسردی امام تعجب کرده بودند؟
 
بله. «مامورین که همه وجودشان را بهت و وحشت فرا گرفته بود مرتب پشت سرشان را نگاه می کردند. بعد معلوم شد که همکاران دیگری نیز داشته‌اند که از عقب می آمده اند و اینها نگران گیر افتادن آنها بوده اند. وقتی به آنها دلداری دادم. آنها به من گفتند: نخیر شما نمی دانید اگر مردم آنها را دستگیر کنند به دلیل علاقه شدیدی که به شما دارند، چه بلایی سر آنها خواهند آورد؟» «بعد هر چه اصرار کردم که نگه دارید تا من نماز صبح بخوانم، گفتند که نمی شود، حتی اصرار کردم نگهدارید فقط دو تا کف دستم را به زمین بزنم باز اجازه ندادند.»
 
«یک مرتبه دیدم که ماشین ایستاد و معلوم شد که پنچر شده است. آنها پایین آمدند و حدود دو یا سه دقیقه طول کشید که دوباره راه افتادند، من هم از فرصت استفاده کرده، تیمم کردم و در داخل ماشین به همان حالت نشسته و شاید پشت به قبله نماز صبح را خواندم.» البته خود مامورین نیز که همراه امام به قیطریه (منزل آقای روغنی) آمده بودند این خاطره را نقل کرده بودند.
 
ایام بازداشت امام چگونه گذشت؟
 
در ایام بازداشت امام در قیطریه شخصی به نام عصار که فرماندهی مراقبت از آنجا را بر عهده داشت، نسبت به رفت و آمد افراد محدودیت‌هایی را ایجاد کرده بود و همین امر، باعث شده بود که مرحوم حاج آقا مصطفی با یکی از مامورین به نام رضوی درگیر شود.
 
در سومین روز بازداشت، مرحوم آیت الله سید حسن خوانساری به دیدار امام می آیند و این ملاقات حدود سه دقیقه بیشتر طول نمی کشد. امام از نحوه آمد و شد ایشان متوجه می شوند که کسان دیگری هم بایستی بازداشت شده باشند.
 
پس از بازگشت امام از قیطریه به قم، در یک شبی که عده ای از علما و مراجع در منزل ایشان دعوت بودند،حضرت آیت الله مرعشی نجفی از آقا پرسید که وقتی شما را می بردند به طرف تهران آیا نترسیدند؟ امام فرمودند: «اصلا نترسیدم.» در آن شب گویا بحث از اعدام برخی انقلابیون در باتلاق دریاچه نمک نیز مطرح شده بود که باز حضرت امام فرموده بودند:«والله آن وقت هم نترسیده بودم.»
 
چه روحیات دیگری از امام سراغ داشتید؟
 
حضرت امام معمولا این عادت را داشت که قبل از نماز حتما خود را خوشبو می کرد. روزی امام با عده ای از دوستان پدرم در منزل ما میهمان بودند. من آن موقع حدود بیست و دو سال سن داشتم . موقع نماز ظهر که فرا رسید به من فرمودند: آقا محمود عطر داری؟ عرض کردم: عطر ندارم، اما یک «اودکلن» دارم و بعد که خدمتشان بردم، ایشان مقداری از آن را استعمال کردند و فرمودند: به به چقدر خوشبو است؛ و سپس به نماز ایستادند. من که کمی عقب تر از ایشان می خواستم اقتدا کنم، آقا متوجه شدند و فرمودند: جلوتر و در سمت راست بایست. آن روز ظهر، اولین نمازی بود که به تنهایی در منزل به حضرت امام اقتدا کرده بودم.
 
نماز امام بسیار ساده و معمولی بود. ایشان ابتدا اذان و اقامه می گفتند و بعد از حمد در رکعت اول «انا انزلناه...» و در رکعت دوم «قل هوا...» می خواندند. قنوت ایشان معمولا دعای «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه...» بود و در سجده سه مرتبه سبحان الله می گفتند. ایشان معمولا در سلام نمازشان «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله برکاته »را نمی خواندند و در این اواخر فقط به «السلام علیکم و رحمةالله و برکاته» اکتفا می کردند. بنابراین نماز حضرت امام خیلی ساده معمولی و به دور از تشریفات بود.
 
امام معمولا در اواخرشب به حرم امیرالمومنین (ع)مشرف می شدند و کفشدار حرم که خوب می دانست امام چه مواقع وارد می شوند هر شب منتظر می ماند. امام پس از اینکه داخل حرم می شدند به بالای سر مطهر رفته و به حالت ایستاده زیارتنامه را از حفظ می خواندند و سپس دو رکعت نماز زیارت بجا می آوردند. البته دراین اواخر پس از شهادت حاج آقا مصطفی بر سر مزار آن شهید بزرگوار نیز رفته و فاتحه می خواندند.
 
چرا نزدیکان امام در راس امور اجرایی قرار نگرفتند؟
 
اولا حضرت امام هیچ مایل نبودند که نزدیکانشان پست های بالایی کشوری را داشته باشند، پست بالای سیاسی یا مقامات دیگر، خود ایشان صراحتا هم فرمودند، چند مرتبه اتفاقا دو مرتبه اش نسبت به خود حقیر بود، که فرمودند من میل ندارم تا زنده هستم بستگانم پست های بالای حساس داشته باشند. خب این خیلی طبیعی است که بعد از رحلت ایشان، اگر آمدند سراغ حقیر یا گفتند و پیشنهاد کردند بایستی حقیر عقل اش را به کار بیاندازد بگوید خب آن کسانی که این قضیه را می دانند، فکر نمی کنند تو خدا خدا می کردی که امام از دنیا برود و تو همچین پستی داشته باشی؟ 
 
بنابراین پست هایی که در خور بوده بعضی ها داشتند، شایستگی پست آنچنانی هم نبوده، وقتی که بنی صدر آن پیشنهاد را کرده بود خدمت حضرت امام که حاج احمد آقا بیاید نخست وزیر شود ایشان فرمودند که من میل ندارم بستگان من پست های حساس بالای کشوری داشته باشند. تکلیف مشخص بود، آن هم که در خور بوده شاید مسئولان تشخیص دادند که مثلا بنده به درد فلان کار می خورم، از من خواسته شده من هم تمکین کردم. 
 
شرایط جامعه در دوران امام چگونه بود؟
 
عده‌ای در سال 59 روزهای پنجشنبه و جمعه روزه می‌گرفتند و این به اکثریت به اتفاق مردم تسری یافته بود. مردم واقعاً در آن روزها به خاطر انقلاب روزه می‌گرفتند،  به‌دلیل کمبودهایی که بر اساس انقلاب به وجود آمده بود. آیا الان هم همین‌طوری است!؟ الان حرص و ولع حرف اساسی را می‌زنند. الان خناس‌ها به گونه‌ای رفتار کردند که مردم را از آن اهداف اولیه‌شان آهسته‌آهسته دور کردند. شما توجه کنید،  در سخنرانی‌های مقام معظم رهبری حتی یک کلمه انحراف نیست. اما عمال که می‌بایستی بر مبنای آن سخنرانی‌ها و راهنمایی‌ها عمل کنند آن‌طوری عمل می‌کنند!؟ طی یک روز،  دو روز،  چند هفته شعارهایی می‌دهند و بعد از آن منحرف می‌شوند. مردم صداقت را دوست دارند. جنگ‌ جنگ تا پیروزی را در زمان امام(ره) سر دادند و وقتی که امام(ره) جام زهر را نوشیدند و قطعنامه را پذیرفتند،  مردم پذیرفتند و راهپیمایی عظیمی را در روز عید غدیر آن سال برای تأیید تصمیم امام(ره) جهت پذیرش قطعنامه انجام دادند که حتی از راهپیمایی‌های روز 22 بهمن سال های اخیر هم گسترده‌تر بود. پس در رساندن اهداف عوامل خیلی مؤثر هستند.

سناریوی جدید اتاق فکر هاشمی برای فرافکنی

 بسمه تعالی 

دوگانه جعلی مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی

محمدحسن روزی طلب: 1-‌ پس از فتنه 25 بهمن 1389 رسانه‌های وابسته و حامیان آقای هاشمی رفسنجانی در اقدامی هماهنگ می‌کوشند با ایجاد گروهی به‌عنوان «مکتب ایرانی» تمام انتقادات و شبهات عملکردی رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت را به پای این گروه خیالی بگذارند. سایت شخصی آقای هاشمی رفسنجانی نیز با انتشار یادداشت‌های متعدد در تکمیل پازل انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی برای مجلس خبرگان رهبری کوشید تا جبهه وسیع مخالفان هاشمی رفسنجانی را ذیل عنوان گروه مکتب ایرانی جمع‌آوری کند. در این میان نشانه حملات گسترده سایت شخصی هاشمی رفسنجانی به سمت رئیس‌جمهور مردمی ، ولایتمدار و شجاع کشور است. اتاق فکر هاشمی رفسنجانی می‌کوشد تا با ایجاد دوگانه ایرانی- اسلامی و انتساب ناسیونالیزم و خرافه‌های موعود گرایانه به دکتر احمدی‌نژاد، چهره‌ای مصلحانه، عقل‌گرایانه و معتدل از هاشمی رفسنجانی بسازد. 

این در حالی است که دکتر احمدی‌نژاد صراحتاً در توضیح اصطلاح مکتب ایرانی می‌گوید: «برخی خیال نکنند که حرف‌های ما مبنی بر ملی‌گرایی و ناسیونالیسم است. ایران یعنی عدالت، خداپرستی، آزادی و راه نجات. چراکه امروز پرچم عدالت را برداشته و بر سر ظالمان می‌کوبد.»دکتر احمدی‌نژاد در جایی دیگر درباره ایران می‌گوید: این که از ایران به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام یاد می‌شود، بدین معناست که ایران پایگاه اصلی اسلام است. این‌گونه سخنان به‌هیچ عنوان ملی‌گرایی نیست، کسانی که عنوان ملی‌گرایی بر خود گذاشتند به نام ایران در پشت جبهه با دشمنان ملت ایران همکاری و همدستی می‌کردند.رئیس‌جمهور همچنین دولت نهم و دهم را دینی‌ترین دولت ها بعد از انقلاب می‌داند: «این دولت بالاترین فداکاری را برای اسلام نابی که در سرزمین ایران منتشر می‌شود، به‌کار می‌گیرد. بالاترین ادبیات دینی در همه مجامع داخلی و خارجی از سوی این دولت استفاده شده و همواره روی آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی و اخلاقی ملت ایران نه نژاد ایرانی پافشاری کرده است.»از همه مهمتر ، با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری نیز، توهم رسانه شخصی آقای هاشمی رفسنجانی و ترفند سیاسی هواداران او در القای نقش آفرینی مخالفان رئیس‌مجمع تشخیص به‌عنوان مکتب ایرانی نمایان‌تر می‌شود: «دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست... من با طرح مکتب ایرانی مخالفم ولی برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در مقابل اسلامیت باشد.» (به‌نقل از حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامیان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) 
 
2- سال گذشته در جریان فتنه 88 که جمع کثیری از خواص و مدیران ارشد سابق جمهوری اسلامی در برابر آن سکوت کردند بسیاری از فتنه‌گران شعار «جمهوری ایرانی» رادر مقابل «جمهوری اسلامی» قرار دادند اما از پاسخ‌های آتشین آقای هاشمی رفسنجانی که خود را استوانه نظام جمهوری اسلامی می‌داند خبری نبود. در روز پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری، هاشمی رفسنجانی که طراحی «نه به احمدی‌نژاد به هر قیمت» را شکست خورده می‌دید در نامه‌ای سرگشاده و بدون سلام به رهبر معظم انقلاب اسلامی از بیل و پیل و آتش و اغتشاشات سخن گفت. تهدید ناشیانه رهبر انقلاب به گفته علی هاشمی برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی بسیار تند بود و برای موج‌شکنی آرای 40 میلیونی مردم طراحی شده بود. 
 
روز 23 خرداد میرحسین موسوی مجمع تشخیص مصلحت و اکبر هاشمی را مهمترین و بهترین تکیه‌گاه خود دانست و بیانیه معروف «تسلیم صحنه‌آرایی خطرناک نمی‌شوم» را دقایقی بعد از جلسه با تکیه‌گاهش نوشت.هاشمی رفسنجانی در کنار همه حرف‌های گفته و نگفته‌اش بیانیه‌ای در لزوم ابطال انتخابات و تودهنی به 40 میلیون (ایرانی) و تشکیل حکمیت (زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نمی‌روم) دارد که هیچ‌گاه منتشر نشد. 
 
فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی مهمترین لیدرهای در صحنه و پشت صحنه اغتشاشات خیابانی بودند که یکی همیشه برای ساندویچ خوردن و خرید روسری مشکی در میان اغتشاشگران حاضر می‌شد و دیگری پس از آتش‌افروزی‌های خرداد 88 و دستگیری اطرافیانش با مأموریت چند هزار پوندی دانشگاه آزاد به همراه اسناد سری و محرمانه نظام به لندن رفت و به قول پدرش خیالش از بابت پرونده‌اش راحت است. 
 
یک ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و در اوج فتنه 88 هاشمی تمام نفراتش را در نمازجمعه 26 تیر ردیف کرد و با موسوی و کروبی تماس گرفت و گفت که به نمازجمعه بیایند. او در حالی که مهدی را به جایگاه خبرنگاران فرستاده بود و در میان شعارهای «هاشمی، هاشمی سکوت کنی خائنی» هواداران موسوی خواستار آزادی فتنه‌گران، تشکیل حکمیت و دلجویی از خودش شد! 
 
چند ماه بعد و در 16 آذر 1388 هاشمی رفسنجانی در تالار آینه آستان قدس رضوی سخن می‌گوید و پس از دفاع جانانه از فرزند فراری‌اش از این طرف و آن طرف می‌گوید و سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی را در مقابل تحصیلکردگان و دکترها و مهندس‌ها قرار می‌دهد! 
 
روز عاشورای 88 که حرمت اباعبدالله الحسین توسط منافقین، بهایی‌ها و هواداران موسوی شکسته می‌شود هاشمی به روایت فائزه که خود در صحنه حرمت‌شکنی‌ها حضور داشته گوش می‌دهد و سکوت را ترجیح می‌دهد. هاشمی رفسنجانی در همه سکوت‌ها و گفته‌هایش در دو سال اخیر اگرچه کوشیده تا چهره‌ای میانه و غیرافراطی را از خود به نمایش بگذارد اما شعارهای مردم مسلمان ، انقلابی ، مظلوم و داغدیده ایران در 9 دی 1388، 22 بهمن 1388 و 1389 و تشییع شهید صانع ژاله نشان می‌دهد که متأسفانه شاید سخن برخی مبنی بر انتساب عنوان تکیه‌گاه فتنه به جناب آقای هاشمی چندان دور از ذهن نباشد.  
 
3- هفته گذشته بخش‌هایی از مذاکرات هیأت مؤسس دانشگاه آزاد به ریاست حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در رسانه‌ها منتشر شد. روزنامه ایران هم پس از انتشار مطلب در دیگر نشریات و خبرگزاری ها ، بنا بر رسالت مطبوعاتی‌اش تیتر «سخنان عجیب هاشمی رفسنجانی درباره ولایت فقیه» را برگزید. هاشمی رفسنجانی در این جلسه که درباره وقف اموال این دانشگاه برپا شده بود، از امکان رسیدن روزی که نظام، ولایت فقیه نداشته باشد، سخن گفته بود. 
 
انتشار این سخنان عجیب که پشت پرده اقدامات هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 را نمایان می‌ساخت، گرچه مورد استقبال گسترده خوانندگان قرار گرفت اما برخی محافل خاص در یک تصور و برداشت اشتباه، انتشار این سخنان را مضر خواندند. 
 
این در حالی است که این‌گونه اظهار نظرها در خانواده آقای هاشمی رفسنجانی مسبوق به سابقه است. اظهارات مهدی‌هاشمی در سال 83 که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود اختیارات ولی‌فقیه را محدود می‌کند ؛ اظهارات فائزه هاشمی در حاشیه اغتشاشات 25 بهمن که هتاکانه رهبر انقلاب را مورد خطاب قرار می‌داد و در نهایت مصاحبه‌ای که محمد هاشمی رئیس دفتر آقای اکبر هاشمی رفسنجانی دارد و روزنامه ایران به خاطر شدت حرمت شکنی هیچ‌گاه آن‌را منتشر نکرد. 
 
اگرچه روزنامه ایران نیز متأسف است که سیر شخصیتی همچون هاشمی رفسنجانی به نقطه‌ای می‌رسد که برای موروثی کردن سرمایه 250 هزار میلیاردی دانشگاه آزاد از نظام بدون ولایت فقیه سخن بگوید اما باید به این محافل خاص یادآوری کرد که اگر انتشار این سخنان که پیش از «ایران» در ده‌ها رسانه منتشر شده بود، قابل تقبیح باشد، باید هزاران برابر گوینده این سخنان عجیب مورد اعتراض و تنبیه قرار گیرد نه این که آن ضرب‌المثل‌های معروف درباره «بستن سنگ» و «گرفتن یقه مالباخته»به اذهان عمومی متبادر شود. 
 
4- در نهایت رسانه و حامیان آقای هاشمی رفسنجانی می‌کوشند انتقادات گسترده در روزهای اخیر را به یک گروه محدود و خیالی نسبت دهند و در این راستا سایت شخصی اکبر هاشمی رفسنجانی که از سوی وزارت ارشاد به عنوان یک سایت بی‌هویت معرفی شده، میدانداری می‌کند اما آقای هاشمی رفسنجانی، خانواده و رسانه‌های وابسته‌اش احتمالاً تاکنون باید فهمیده باشند که منشأ انتقادات عملکرد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است نه توهمات یادداشت ‌نویسان سایت آقای هاشمی رفسنجانی

پاسخ به چند سؤال درباره تحولات منطقه

 بسمه تعالی 

وقوع انقلاب های همزمان در کشورهای «عرب مسلمان» و فروپاشی نظام های حاکم بر این کشورها سؤالات فراوانی را در مورد علل، انگیزه، هویت، رویکرد و مقصد نهایی آنها به وجود آورده است و تحلیلگران سیاسی بر مبنای اطلاعات و یا علایق خود به تجزیه و تحلیل این «تحولات» پرداخته اند. در این میان پاسخ به چند سؤال ضروری به نظر می رسد:
1- کدام کلید واژه می تواند این تحولات را تعریف کند؟ اگر نگاهی به رژیم های تونس، مصر، بحرین، یمن و لیبی که بیش و زودتر از کشورهای دیگر این تحولات را تجربه کردند، بیاندازیم، درمی یابیم که آنان در وابستگی به غرب، فساد مالی، دیکتاتوری و حکومت های خودکامه، ناکارآمدی و ضدیت با دین و دینداران مشترک بوده اند و می توانیم بگوییم این تحولات به فروپاشی نظام هایی که به این صفات موصوفند منجر خواهد شد. البته با توجه به تفاوت کشورها و نظام های سیاسی و درجه اتصاف به عناصر پنج گانه سرعت تحولات و به نتیجه رسیدن آن تا اندازه ای متفاوت خواهد بود. اما از منظر دیگر موارد یاد شده با مقوله «عزت» ارتباط روشنی دارد و به عبارت دیگر در رژیم های یاد شده آنچه مردم را به خیابان کشانده از بین رفتن عزت و کرامت آنان در عرصه های خارجی و داخلی و نیز در حوزه های دینی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است این موارد همان مواردی است که به پیدایی «انقلاب اسلامی» در ایران منجر شده است. اولین حرکت رسمی حضرت امام(ره) در قامت «قائد مردم» مقابله با تصویب کاپیتولاسیون در مجلس ایران بود و در این ماجرا رساترین فریاد امام این بود که: «عزت ما را فروختند و پایکوبی کردند» و یا می فرمود: «من سینه خود را برای سرنیزه های شما آماده کرده ام ولی برای قبول زورگویی های شما هرگز.» پس «عزت» رمز اصلی انقلاب های ایران و کشورهای عرب شمال آفریقا و خاورمیانه عربی است. این «عزت خواهی» ارتباط کاملا روشن و مستقیمی با اسلام دارد. اولین جمله پیامبر اسلام در مواجهه با کفار این بود: «قولوا لااله الاالله تفلحوا» و نفرمود: «قولوا لااله الاالله تسلموا یا تؤمنوا. راز این موضوع مشخص است فلاح و رستگاری نتیجه ایمان و اسلام است. پس از باب چونکه صد آید نود هم پیش ماست پیامبر(ص) از نقطه انتهایی که «فلاح» (به معنای آزادی و کمال و به تعبیری «عزت») است، سخن گفتند. بنابر این پرواضح است که عزت محصول اسلام است و خداوند متعال در این مورد تحدی کرده و فرموده است: «ان العزه لله جمیعا هوالسمیع العلیم» (یونس 56) به این معنا عزت جز در سایه ایمان به خدا و عمل به تعالیم پیامبر تحقق نمی یابد.
2- تحولات کشورهای یاد شده تحت تاثیر کدام علت یا علل می باشد؟ هیچ تردیدی در این نیست که هر پدیده علوم انسانی- حتی در امور کاملا فردی- بدون سابقه و مقدمه نیست و امکان وقوع ندارد. تحولات در جامعه انسانی به هر میزان از دایره فردی خارج شده و طیف وسیعتری از انسانها را دربر بگیرد، از پیچیدگی بیشتری برخوردار بوده و در تحلیل آن باید سابقه و مقدمات بیشتری را مد نظر قرار داد. در ارتباط با تحولات انقلابی جهان عرب چند رخداد مهم و درس آموز وجود دارند که بدون هیچ تردیدی در این تحولات اثر جدی و تعیین کننده داشته اند. رخداد اول وقوع انقلاب «اسلامی» در ایران است که منجر به غلبه مردم بر پایگاه استراتژیک غرب و از میان برداشتن رژیمی خودکامه و مجهز به ارتشی نیرومند گردید؛ رخداد دوم مقاومت افغان ها درمقابل ارتش سرخ شوروی در فاصله سالهای 1357 تا 1366 بود. در این ماجرا مردمی با حداقل امکانات بر یک ابرقدرت بی رحم غلبه کردند؛ رخداد سوم مقاومت لبنان در فاصله سالهای 1361- زمان اشغال لبنان- تا 1385- جنگ 33روزه- و غلبه بر قدرت افسانه ای هوایی، دریایی و زمینی رژیم صهیونیستی بود؛ رخداد چهارم مقاومت حوثی های یمن در فاصله سالهای، 1382 تا 1388 علیه ائتلاف ضد اسلامی رژیم های یمن، عربستان، اردن و آمریکا بود. در این دوران حوثی ها با حداقل امکانات، شش بار با نظامیان ائتلاف مزبور درگیر شدند و در پایان بر سه استان صعده، عمران و حجه و 53 پایگاه نظامی رژیم سعودی در شمال یمن مسلط گردیدند و رخداد پنجم غلبه مردم عراق بر 300 هزار نیروی نظامی و امنیتی آمریکایی در فاصله سالهای 18 تا 98 بود که با هدف تسخیر طولانی مدت به عراق آمده بودند. مردم عراق در شرایط اشغال کشورشان و علیرغم وجود اختلافات مذهبی و قبیله ای توانستند دولت دلخواه و دمکراتیک خود را به وجود آورند و قانون اساسی مناسب خویش را - علیرغم مخالفت اشغالگران - به تصویب برسانند.
در واقع این پنج تحول عمده چند نکته را به اثبات رساند: اسلام و رهبری اسلامی می تواند مهمترین عامل «برانگیختگی» و «همبستگی» باشد، اسلام می تواند نظامی پاسخگو و کارآمد را به وجود بیاورد و در برابر مخالفت ها مقاومت کند و جبهه غرب قابل عبور است و غلبه بر آن دشوار نیست. این ها بصورت آئینه ای فرا روی مردم در خاورمیانه و آفریقا وجود دارد و از این رو رهبر معظم انقلاب، سیدحسن نصرالله، محمود احمدی نژاد و اسماعیل هنیه محبوب ترین شخصیت ها در نزد مردم این دو منطقه هستند. متاسفانه بعضی از تحلیلگران بدون توجه به این واقعیات و با تناقض گویی مدعی اند این رخدادها بطور دفعی به وجود آمده و صرفا از طریق اینترنت هدایت و رهبری شده اند!
3- آیا به آنچه در حال رخ دادن است می توان واژه «انقلاب» اطلاق کرد؟
آنچه در تعریف واژه انقلاب می آید «وقوع دگرگونی اساسی و سریع در ساختارها، هنجارها و ارزش های حاکم» است در این میان بعضی آن را الزاما توام با خشونت و خونریزی دانسته و بعضی هم خشونت را شرط اساسی ندانسته اند. آنچه تاکنون در کشورهای عربی اتفاق افتاده اگرچه هنوز با «دگرگونی اساسی» فاصله دارد و اگر کسی بخواهد با نگاه به این دستاوردها صحبت کند خواهد گفت انقلابی رخ نداده است ولی این نگاه درستی به تحولات یاد شده نیست چرا که در این کشورها ماجرا تازه شروع شده و مردم میدان را ترک نکرده اند. آنچه در چشم انداز ماجرا وجود دارد وقوع «تحول اساسی» در رژیم های یاد شده می باشد. این تحول اساسی چیست و چگونه واقع می شود. بعنوان مثال اگر در مصر، رژیم فعلی - که ریاستی است - برود و رژیمی پارلمانی - مجلس محور - روی کار بیاید و از سوی دیگر انتخابات واقعا آزاد برگزار شود، تحول اساسی به معنای انقلاب در ساختار نظام سیاسی مصر اتفاق افتاده چرا که ژریمی خودکامه رفته و رژیمی مردم محور روی کار آمده است. چنین رژیمی از نظر هویت نیز دگرگون خواهد شد چرا که انتخابات آزاد قطعا به پیروزی قاطع اسلام گراها منجر می شود و اسلام در محور و کانون قانون گذاری و اجرا قرار می گیرد. خب تا اینجا- بعنوان مثال- در مصر چه اتفاقی افتاده است؛ رأس نظام سیاسی برکنار شده و شورای عالی نظامی- هرچند منصوب رئیس جمهور معزول است- هیئتی از قضات و حقوقدان ها به رهبری «طارق البشری» تعیین کرده تا پیش نویس قانون اساسی جدید مصر را بر مبنای تغییر ساختار و انتقال قدرت از رئیس جمهور به مجلس را انجام دهد در همان حال این شورا اعلام کرده است که قطعا تا ماه سپتامبر- شهریور آینده- انتخابات آزاد را- که چاره ای جز آن نخواهد داشت- برگزار می کند. با این وصف چشم انداز مصر قطعا تحول اساسی است- که البته مصری ها باید مراقب توطئه ها هم باشند- اما این تحول در یک بستر زمانی شش ماه تا یک سال اتفاق خواهد افتاد پس باید به آمریکایی ها و اسرائیلی ها حق داد که می گویند در مصر جدید جایگاهی برای ما وجود ندارد. روزنامه عکاظ چند روز پیش فاش کرد حسنی مبارک یک روز پس از آنکه آمریکایی ها به او گفته بودند چاره ای جز کنار رفتن او وجود ندارد در مکالمه تلفنی با امیر امارات- که به او پیشنهاد سفر و اقامت در امارات را داده بود- با عصبانیت گفت: «آمریکایی ها احمق هستند و نمی دانند که اگر من کناره گیری کنم چه اتفاقی در مصر و در خاورمیانه می افتد.»
4- رژیم ایالات متحده هیچ کنترلی بر تحولات جهان عرب ندارد این در حالی است که گاهی وانمود می کند که سوار کار است ولی اظهارنظرهای ضد و نقیض مقامات این کشور نشان می دهد آمریکایی ها هرچند وقوع این تحولات را پیش بینی می کردند- که پیش بینی آن کار آسانی بود- ولی قادر نبودند برنامه ای برای مهار و یا منحرف کردن آن تنظیم نمایند. در شرایط کنونی هرچند آمریکایی ها روی تحولات این دو منطقه متمرکز شده اند ولی برنامه مشخصی هم ندارند و نمی توانند هم داشته باشند چرا که این انقلاب ها ماهیت ضد غربی دارند و از این رو به تناسب تحولات موضع می گیرند. یک گزارش قطعی بیانگر آن است که در روز سوم تظاهرات مردم در مصر- هشتم بهمن ماه- حسنی مبارک از آمریکا چهل وهشت ساعت فرصت می خواهد تا با کشتار وسیع به تظاهرات مردم خاتمه دهد و آمریکایی ها این اجازه را می دهند اما پس از چهل و هشت ساعت و به شهادت رساندن بیش از 300 نفر که جسد بعضی از آنها در حاشیه نیل پیدا شد، شعله های خشم مردم برافروخته تر شد و آمریکایی ها کانال را عوض کرده و روی جایگزینی عمر سلیمان تاکید کرده و خواستار گفت وگو شدند. به نظر می آید که آمریکا در شرایط فعلی دنبال کند کردن حرکت و خرید زمان باشد که البته این نیز محقق نمی شود.
تردیدی در این نیست که انقلاب های جهان عرب اسلامی است و به نتیجه مطلوب خود که تحول بنیادین در ساختارها و مناسبات داخلی و بین المللی این رژیم هاست، می رسد.
سعدالله زارعی

ایران و مهندسی انقلاب در خاورمیانه

 بسمه تعالی 

شکافتن اتم و آزاد کردن نیروی فراوان نهفته در «ذره»، جوهره غنی سازی هسته ای و انفجار اتمی است. با این رویکرد، اتفاقی که از 33سال پیش با پیروزی انقلاب اسلامی در زیر پوست خاورمیانه و شمال آفریقا به جریان افتاد و از 2ماه پیش سر برآورد، انفجاری به مراتب پر انرژی تر از غنی سازی و انفجار هسته ای است. خاورمیانه و شمال آفریقا 2ماه پرحادثه را سپری کرد، گویی که 30سال حادثه را در کپسولی فشرده باشند و اکنون آن کپسول منفجر شده باشد. گویا محتوای یک تانکر بزرگ گاز را در کپسولی فشرده کرده اند و حالا آن کپسول دیگر ظرفیت این نیروی متراکم را ندارد. خاورمیانه بزرگ از یمن و بحرین تا مصر و سپس امتداد آن تا لیبی و تونس و مغرب، با انفجار و «انقلاب ذرات» (Nano Revolution) یا انقلاب اتمی (Atom Revolution) روبروست. ملت هایی که در نگاه جباران و مستکبران «ریز» به حساب می آمدند و انرژی عظیم نهفته در درون آنها نادیده انگاشته می شد، اکنون به جنبش درآمده اند. فنر فشرده تحقیر و ستم دیکتاتورهای وابسته به غرب، ناگهان از جا دررفته است. شرق و جنوب دریای مدیترانه (از ترکیه تا لبنان و فلسطین و از آنجا تا مصر و لیبی و تونس و مراکش) تبدیل به «بحر مسجور» و دریای آتشفشان شده است.
اگر روزگاری نه چندان دور سخن از غنی سازی اتمی و فناوری ذرات (نانو تکنولوژی) به عنوان توانمندی های برتر بود، امروز باید از غنی سازی انسان و روح او سخن راند. جنگ کاملاً مغلوبه شده است. قدرت های وارث فرعون که روزگاری به فناوری های برتر می نازیدند، اکنون به «امتناع» سوپر فناوری های خود در برابر ملت های عصیان کرده مسلمان واقف شده اند. آمریکا و صهیونیسم بین الملل و غرب، ملت های منطقه را ریز و ناچیز می شمردند و زیر پا لگدکوب می کردند. اما امروز، روز تجلی اجتماعی- و نه صرفاً فردی- این کلام امیرمؤمنان(ع) است که «آیا گمان می بری تو جسم کوچکی هستی حال آن که جهان بزرگ تر در تو نهفته است». امروز روز به کارگیری فن «اسلامی» انقلاب برای آزاد کردن نیروی نهفته در ملت هاست. امروز روز هنرنمایی و مدیریت ایران اسلامی است که 33سال پیش برای اولین بار طعم غنی سازی روح را چشید. اکنون باید این تجربه مدیریتی را در مقیاس جهانی بازگو کرد.
چرا از انقلاب ذرات (Nano Revolution) یا انقلاب اتمی سخن گفتیم؟ در فناوری نانو از طریق جابجایی اتم ها، محصولاتی محکمتر و در مقیاسی به مراتب کوچک تر ساخته می شود. در این روش اتم های مجزا در جایی که باید و شاید قرار می گیرند. یک نانو یک میلیونیم متر یا به عبارتی یک هشتاد هزارم قطر تار موی انسان است. چنین ذره ناپیدایی، در استواری به مراتب محکم تر از پولاد است. با این تعریف، اگر درباره تحولات فشرده و انفجارآمیز شمال آفریقا و خاورمیانه، از انقلاب ذرات و انقلاب اتم سخن می گوییم اولاً برای نشان دادن ابعاد نیروی نهفته- و هنوز آزاد نشده- در این انقلاب پیوسته و فرامرزی است ثانیاً سخن از مدلی از انقلاب است که نسخه عملیاتی اصلی آن در ایران انقلابی پدید آمده و ثالثاً تداوم چنین انقلابی تا رسیدن به مقصد نهایی و ممانعت از هدر رفت انرژی آن، نیازمند تبادل تجربه در زمینه مهندسی «انقلاب ذرات» و «انقلاب اتمی » است. جمهوری اسلامی ایران به برکت آموزه های انقلاب اسلامی، هم تئوری و مدل چنین انقلابی را با خود دارد و هم این پروژه را به برکت معماران بی نظیری چون امام خمینی(ره) و امام خامنه ای با موفقیت پیش برده و به نقطه وسعت یافته فعلی در منطقه رسانده است.
سخن از نقشی است که ایران می تواند در ترسیم چشم انداز انتفاضه ملت های مسلمان ایفا کند. این نقش را چگونه باید تعریف کرد؟ پیش از بررسی ابعاد این پرسش باید خاطرنشان کرد که به مفهوم واقعی، کار از دست آمریکا و صهیونیسم بین الملل و غرب در رفته است، هرچند که آنها می کوشند خود را خونسرد و مسلط بر اوضاع نشان دهند و اصطلاحاً قافیه را نبازند. تا همین چند ماه پیش، آمریکا و رژیم صهیونیستی استوارترین روابط را با نوکران خود در مصر و تونس و بحرین و یمن داشتند. مصر مبارک، جزیره ثبات اسرائیل و آمریکا شمرده می شد. حتی در بحبوجه انتفاضه ملت مسلمان مصر، فرانک وایزنر مشاور امنیتی اوباما به قاهره رفت و اعلام کرد آمریکا مخالف کناره گیری مبارک است. پیش از او جو بایدن معاون اوباما تصریح کرده بود مبارک، هم پیمان ماست نه دیکتاتور و باید بماند. اما آمریکا با وجود مقاومت شدید مجبور شد مبارک را مرخص کند و آنجا بود که اوباما با وقاحت مثال زدنی به ریش مردم مصر خندید و گفت «پرزیدنت مبارک تشنگی مردم مصر برای تغییر و دموکراسی را برطرف کرد»!
همین حالا هم دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس می گوید «اخوان المسلمین نباید در مصر روی کار بیاید» حال آن که طبق برآوردها، در صورت برگزاری انتخابات، اخوانی ها دست کم 60درصد آراء مردم را به خود جلب خواهند کرد. کار از دست مستکبران در رفته چرا که سلیوان شالوم معاون نخست وزیر اسرائیل دوشنبه همین هفته گفت «حکومت اسلامی ایران در حوادث اخیر منطقه دخیل است. جهان غرب در طرفدارای از هم پیمانان خود در خاورمیانه شکست خورده است» و روزنامه هاآرتص با اشاره به عبور 2 رزمناو ایرانی از کانال سوئز نوشت «این اتفاق نشان می دهد مصر دیگر به ائتلاف راهبردی با اسرائیل علیه ایران متعهد نیست و این کشور به جبهه دشمنان اسرائیل می پیوندد. قاهره اکنون علاقمند به تعامل با ایران است و این دقیقاً همان رویه ای است که ترکیه از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در پیش گرفته است».
کار از دست فراعنه در رفته است، به این اعتبار که بحرین ظاهراً باثبات، به عنوان میزبان پنجمین پایگاه نظامی بزرگ آمریکا دستخوش انقلاب است، کشوری که مقامات آن بارها با مقامات رژیم صهیونیستی ملاقات و مذاکره کردند و حتی شاه بحرین یک یهودی صهیونیست را به عنوان سفیر خود در آمریکا انتخاب کرد. کار از دست غرب در رفته، نشان به آن نشان که شبکه دولتی انگلیس، کمال هلباوی از سران اخوان المسلمین را برای مصاحبه دعوت کرد تا شاید علیه ایران سخن بگوید و انقلاب مصر را متفاوت از انقلاب اسلامی ایران نشان دهد اما هلباوی برجک BBC را با دقت و ذکاوت پراند آنجا که گفت: «من از امام خامنه ای و تمام کسانی که از انقلاب مصر حمایت کردند تشکر می کنم... من آرزو می کنم که دولت خوبی مثل ایران و رئیس جمهور خوب و شجاعی مثل آقای احمدی نژاد داشتیم». هلباوی امسال هم مهمان کنفرانس وحدت اسلامی در تهران بود.
فضا هرگز مانند امروز برای بازگویی تجربه مهندسی انقلاب اسلامی مهیا نبوده است. اتفاق کوچکی نیست که 14 عضو دایم و غیردایم شورای امنیت - به استثنای آمریکا - حکم به محکومیت رژیم صهیونیستی بدهند و لیونی وزیر خارجه سابق اسرائیل بگوید «این اتفاق نشان می دهد آمریکا به سوی بن بست پیش می رود». این یعنی جهان به حدی مهیاست که قدرت ها را نیز منفعل و متأثر ساخته است. ایران در چنین فضای مستعدی که آمریکا و صهیونیسم بین الملل تمام برگ های خود را سوزانده اند، هنوز همه توانمندی های خود را به صحنه نیاورده است. بخشی از این توانمندی ها منحصر به فرد است و بخش دیگر از آن در پیوند با «محور و منظومه مقاومت» تکوین پیدا می کند. این حق ملت های انقلابی منطقه و نخبگان آن است که از تجربیات و توانمندهای فکری، فرهنگی، سیاسی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران در صیانت انقلاب خود از «انقلاب دزدها»ی بین المللی بهره مند شوند. مصر اکنون بیش از سایر کشورها در کانون توجهات است، هم به لحاظ اهمیت این کشور و هم از این جهت که باکناره گیری حسنی مبارک و تضعیف دستگاه امنیتی وابسته به اسرائیل و آمریکا، فضای سیاسی در این کشور به نفع ملت مسلمان مصر گشوده شده است.
فارغ از دیپلماسی رسمی، در حوزه دیپلماسی عمومی و مبادلات میان ملت ها ظرفیت های فراوانی وجود دارد که از آن جمله می توان به ظرفیت حوزه های علمیه، رسانه ها، دانشگاهیان و احزاب اشاره کرد. هر یک از این نهادهای مدنی ایران می توانند با الازهر، علما و دانشگاهیان، احزاب و جمعیت های اسلامی و رسانه های مستقل تر مصر تعامل و رفت وآمد داشته باشند. همچنان که حتی در بدنه سیاسی و نظامی مصر نیز می توان علاقمندی هایی برای تبادل تجربه پیدا کرد (نمونه آن صدور مجوز عبور رزم ناوهای ایرانی از کانال سوئز یا نفرت بدنه ارتش مصر از اشغالگران متجاوزصهیونیست). فراموش نکنیم که دوره گذار فعلی هم برای انقلابیون مصر و هم ضدانقلاب آمریکایی و صهیونیستی بسیار مهم است و جریان ضدانقلاب که پشت خود رانزدیک به زمین حس می کند، به دنبال عملیات تأخیری و انحرافی و زدن فن بدل است. از طرف مقابل هم آتش انقلاب، تنور تحولات را برای موفقیت نهایی ملت مصر فراهم کرده است. تدوین قانون اساسی نیز بزنگاه مهمی است که نیاز به هوشیاری ملت و نخبگان مصر دارد و در این راه نباید از معاضدت فکری کوتاهی کرد. جهت گیری کلی این حمایت باید کمک به انسجام و اتحاد بیشتر ملت اسلامگرای مصر و تمرکز قدرت و آرمان های آنان باشد.
در حوزه بین المللی همچنان که نباید از ظرفیت رسانه ای برای گسترش بیداری ملت ها و فشار بر مستکبران و دیکتاتورهای دست نشانده- از جمله در زمینه مهار جنایت علیه ملت های انقلابی- غافل شد، همچنین باید بر ظرفیت های دیپلماتیک جمهوری اسلامی به ویژه در حوزه «محور مقاومت» تأکید کرد. اگر محور سازش و استبداد- شامل رژیم هایی چون مصر و تونس و لیبی و سعودی و بحرین و یمن و اردن- رو به نقصان و از هم پاشی است، متقابلاً خاورمیانه شاهد شکل گیری محور مقاومت و دموکراسی با حضور کشورهایی چون ایران، ترکیه، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین (حماس) است. چنین محوری10 سال پیش اساساً مفهوم چندانی نداشت اما امروز در حال تکوین است و با تدبیر و سرمایه گذاری می توان حتی آن را تبدیل به یک «بلوک» بزرگ قدرت اسلامی کرد. ظرفیت این محور را که هم هویت ضدصهیونیستی و هم ضد آمریکایی دارد و هم برخی از اضلاع اصلی آن نظیر ایران تابلوی الهام بخش مردم سالاری در منطقه هستند، می توان در خدمت زایش انقلاب اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار داد و مشخصاً در خدمت «مصر جدید» و ملت مسلمان آن به کار گرفت.
میزبانی فوری نمایندگان کشورهای محور مقاومت در تهران می تواند اولین گام در این روند تازه باشد، هرچند که برکات چنین محوری منحصر به تحولات اخیر نخواهد ماند. می توان از هم اکنون کرسی مصر و بحرین را در این محور خالی کرد. محور مقاومت می تواند ابتکار عمل را در تحولات جدید و در برابر تلاش توأم با انفعال غرب به دست بگیرد. اکنون نوبت مردم سالاری است که از ایران آغاز شد و به رغم اراده مستکبران به ترکیه و فلسطین و عراق و لبنان رسید. اکنون حامیان دیکتاتورها در موضع اتهام و باخت هستند.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، حضور ملت ها در صحنه تیغ زورگویی قدرت ها را کند می کند. اکنون که انرژی مهارناپذیر ملت های مسلمان آزاد شده، مجموعه تدبیرها باید معطوف به همین روند کند کردن تیغ زورگویی قدرت ها و جلوگیری از هدر رفت یا فرسایش نیروی انقلابیون باشد. ملتی که به برکت روح خدا امام خمینی(ره) از ظرفیت روحی برخوردار شد و به فناوری غنی سازی و نانو دست یافت، اکنون اکسیر معجزه گون و کیمیای نایاب انقلاب را نیز با خود دارد. این فرمول را به رایگان و از سر مسئولیت باید تقدیم ملت های تشنه انقلاب اسلامی کرد.
محمد ایمانی

نگرانی شدید جرج سوروس از محاکمه سران فتنه

 بسمه تعالی 

پدرخوانده آمریکایی کودتاهای مخملی و همکار رده بالای سازمان سیا از اینکه سران فتنه در ایران به محاکمه کشیده شده و مجازات شوند به شدت ابراز نگرانی کرد.
جرج سوروس که در برنامه جی پی اس شبکه تلویزیونی الجزیره با میزبانی فرید ذکریا شرکت کرده بود با اشاره به درخواست های فراگیر اخیر در داخل ایران برای محاکمه سران فتنه گفت به شدت از اینکه «رهبران مخالفان» (!) در ایران گرفتار یک «رویه قضایی» شوند نگران است. سوروس بلافاصله گفت بویژه نگران است که این افراد «اعدام» شوند.
وی در ادامه اظهارات خود که احتمال می رود با هدف پوشاندن آبروریزی 25 بهمن تدارک دیده شده به تمجید از باراک اوباما پرداخت و تاکید کرد که عقیده دارد اینکه اوباما به صراحت از مخالفان ایرانی حمایت نمی کند، سیاست «درست» و «هوشمندانه ای» است.
سوروس در ادامه به صراحت گفت عقیده دارد آمریکا باید به سیاستی که در آن حمایت خود از مخالفان (آشوبگران) در ایران ادامه بدهد چرا که اگر آشکار شود که این جریان وابسته به آمریکاست آن وقت «ادعاهای» نظام ایران درست از آب درخواهد آمد.
سوروس همچنین گفت: «هرگونه تلاش برای تغییر رژیم در ایران از خارج تاثیر عکس خواهد داشت.»
مدیرعامل بنیاد «جامعه باز» که به عنوان یکی از موسسات پوششی سیا عمل می کند در ادامه این برنامه و در حالی که گویی از یاد برده بود چند دقیقه قبل چه گفته از اوباما به این دلیل که «رویه قبلی خود را کنار گذاشته و در حال فشار به ایران در خصوص دموکراسی است» تمجید کرد. سوروس گفت: «این تصمیمی درست در زمان درست است.»
اشاره او به حمایت های صریح و علنی است که اخیرا مقام های آمریکایی از فتنه گران در ایران به عمل آورده اند و حدس زده می شود که علت آن هراس شدید آنها از مرگ همیشگی و دائمی این جریان در ایران باشد؛ اتفاقی که سازمان های اطلاعاتی غربی عقیده دارند مدتها قبل رخ داده است.
جرج سوروس در ادامه این گفت وگو پیش بینی کرد که نظام جمهوری اسلامی یک سال دیگر سقوط خواهد کرد! وی سپس به مقایسه ایران و شوروی پرداخته و گفته است: «همانطور که می دانید در سال 1991 میلادی شوروی سابق فرو پاشید و تغییری مهم در عرصه ژئوپولیتیک به وجود آمد و این اتفاق در خصوص ایران نیز صدق می کند و ممکن است با سقوط رژیم ایران دست کم منطقه خاورمیانه دچار بی ثباتی و ناآرامی شود.»
سوروس هیچ استدلالی برای این ادعای خود عرضه نکرده ولی احتمال می رود مبنای تحلیل وی ارتباطاتی باشد که با برخی چهره های شناخته شده فتنه در داخل ایران دارد و این ارتباط ها همچنان برقرار است.
محمد خاتمی یکی از افرادی است که اسناد ملاقات او با سوروس افشا شده است.

و حالا محاکمه !

 بسمه تعالی 

حضرت امیر علیه السلام در خطبه ای ضمن اشاره به برخی از ابعاد یکی از فتنه های آن دوران خویش و راه برون رفت از آن، درباره علت سکوت-موقت- خود می فرمایند «کسی که میوه را قبل از رسیدن و در حالی که هنوز کال و نارس است بچیند مانند کشاورزی است که در زمین دیگری کشت کرده است» (خطبه5 نهج البلاغه) حضرت امیر(ع) در این کلام که مانند همه بیانات ایشان «حکیمانه» و راهگشاست، از یکسو سکوت خود را «موقت» معرفی می کنند و از سوی دیگر با توجه به غبارآلودگی فضا که باز هم به قول ایشان یکی از ویژگی های فتنه است، بازگو کردن واقعیت ها را به فرو نشستن غبارها و آشکار شدن واقعیت ها برای همگان موکول می فرمایند. این سخن هم از آن امام بزرگوار است که «فتنه ها وقتی از راه می رسند شبهه می آفرینند و با حق شباهت دارند ولی هنگامی که پشت می کنند-پایان می پذیرند- حقیقت آنگونه که هست آشکار می شود.(خطبه93نهج البلاغه)
فتنه 88 نیز اگرچه ابعادی گسترده تر از تمامی فتنه های 3 دهه اخیر داشت و تمامی دشمنان ریز و درشت اسلام و انقلاب از داخل و خارج کشور در آن حضور مستقیم و بی پرده داشتند ولی از قاعده یاد شده مستثنا نبود و دقیقاً با همان فرمول که امیرمومنان(ع) ارائه فرموده اند انطباق داشت. سران داخلی فتنه با مدیریت بیرونی و بی پرده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس در حالی به صحنه آمده بودند که در آغاز پرچم اسلام و امام و انقلاب را در دست داشتند! «علی زمان» اما- که خدایش به ظهور مراد غایبمان(ع) متصل گرداند- بلافاصله «نیزه داران معاویه» را شناخت. همان ها بودند که در «بدر» با قرآن و رسول خدا(ص) جنگیده بودند و اکنون در «صفین» زیر پاره های قرآن سنگر گرفته و با شمشیر آخته به قرآن ناطق تاخته بودند! فضا، ولی، مه آلود و غبارگرفته بود و همگان را چراغ مه شکن و نگاه غبار شکاف نبود. آنان که بصیرت بیشتری داشتند، خروش برداشتند که حرامیان را مهلت ندهید، «علی زمان» اما که درایت از امیرمومنان(ع) به ارث برده بود، همان سخن حکیمانه مولای متقیان را برکام دل می سرود «کسی که میوه را قبل از رسیدن و در حالی که هنوز کال و نارس است بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگری کشت کرده است» هشدار می داد که مبادا به غفلت در زمین دشمن به بازی گرفته شوید! او جرج سوروس صهیونیست را می دید که پارچه ای وام گرفته از رنگ سبز جین شارپ- همان کاخ سبز معاویه- را به خاتمی سپرده است تا «سبزی» آن را به «گنبد سبز» رسول خدا(ص) تشبیه کرده و بر گردن موسوی- همان اشعث بن قیس که با یهودیان پیمان پنهان داشت- بیندازد و ننگ وطن فروشی و خیانت را به فریب «رنگ» هموار کند. توده های عظیم مردم که در مکتب امام راحل(ره) و خلف حاضر او بصیرت آموخته و در کوران فتنه های پیشین آبدیده شده بودند، به وضوح می دیدند که فرعونیان، با نفوذ به میان قوم موسی، بار دیگر «گوساله سامری» را به رقص آورده اند، اما هنوز بودند کسانی که در فضای گرگ و میش فتنه، «گرگ»ها را به تمام قد تشخیص نداده بودند. جلودار این همه را می دید، در خشت خام و عجب آن که برخی از خواص در آینه صاف هم نمی دیدند. و این فاصله پرناشدنی میان «ولی فقیه» با دیگران است. جلودار باید صبر می کرد تا بقیه از راه ماندگان هم برسند. مانند مولایش و مولایمان حضرت امیر مؤمنان(ع) که با تحمل خار در چشم و استخوان در گلو، بصیرت افزایی دیگران را دنبال می فرمود.
«فتنه» هرچه از نقطه آغاز خود فاصله می گرفت، به علت برخورد با بصیرت رهبر و هوشیاری مردم، چهره واقعی خود را بیشتر نمایان می کرد و از سوی دیگر دشمنان بیرونی که به گواهی اسناد موجود و شواهد آشکار، مدیریت فتنه را برعهده داشتند، با مشاهده حرکت هوشمندانه امام و امت، «تاب مستوری» از دست داده و هر روز پرده دیگری از چهره نفرت انگیز خود و فتنه گران را به ناچار فرو می انداختند. اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام، نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)، پاره کردن عکس حضرت امام(ره)، شعار به نفع رژیم صهیونیستی در روز قدس که با دیکته دو روز قبل سایت وزارت خارجه اسرائیل صورت پذیرفت، شعار به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبار جهانی و... سرانجام ماجرای 25 بهمن که آشکارا با اشاره- که نه- با دستور مستقیم و مشترک آمریکا، اسرائیل و انگلیس تدارک شده و به اعتراف صریح «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا در روز 23 بهمن - 12 فوریه- در سنا و تاکید سایت وزارت خارجه اسرائیل- 24 بهمن/13 فوریه- هدف اصلی آن اعتراض به حمایت جمهوری اسلامی ایران از مردم مصر بود و همگان دیدند که دقیقا چنین بود و برای دیرباورترین افراد- عمدتا از خواص- نیز کمترین تردیدی درباره هویت واقعی سران فتنه باقی نگذاشت.
حالا دیگر، محاکمه سران فتنه در دادگاه افکار عمومی پایان پذیرفته است و ارتکاب دهها جنایت از سوی آنان، نظیر «ستون پنجم دشمن بیرونی»، «وطن فروشی»، «مفسد فی الارض»، «قاتل مردم بی گناه کوچه و بازار» و... در افکار عمومی مردم با اسناد و دلایل غیرقابل انکار به اثبات رسیده است و اکنون، نوبت محاکمه آنان در دستگاه قضایی کشور است.
دیروز از یک سو دادستان کل کشور بر محاکمه قریب الوقوع سران فتنه تاکید کرد و از سوی دیگر جرج سوروس، در مصاحبه ای پراضطراب، نگرانی شدید و عمیق خود و دوستان آمریکایی و اسرائیلی خویش را از محاکمه آنان ابراز داشت.
سران فتنه اگرچه مرده اند و به قول «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و استراتژیست کهنه کار رژیم صهیونیستی «چوب هایی هستند که سوخته و به ذغال تبدیل شده اند» و هر چند ننگ خیانت و جنایت را برای همیشه بر پیشانی خود دارند ولی محاکمه علنی آنان به دلایل گوناگون یک ضرورت غیرقابل اجتناب است که پاسخ به خواست توده های عظیم مردم، برملا شدن مستند روابط پنهان و آشکار آنان با سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس، تبدیل ماجرای فتنه و ابعاد آن به یک سند محکم تاریخی برای عبرت وطن فروشان و آگاهی نسل های آینده و مخصوصا کمک به مردم انقلابی مصر، تونس، یمن، اردن، بحرین، لیبی، عربستان و سایر ملت های مسلمان برای شناخت توطئه ها و فتنه های مشابهی که احتمالا از سوی سرویس های اطلاعاتی بیگانه برای مقابله با انقلاب اسلامی و نوپای آنان تدارک دیده خواهد شد و این فقره اخیر مخصوصا در شرایط کنونی خدمت بزرگی به ملت های در حال انقلاب منطقه خواهد بود. نگرانی عمیق و رسما اعلام شده جرج سوروس و سایر مقامات آمریکایی و اسرائیلی از محاکمه سران فتنه نه به خاطر ادامه حیات سیاسی آنان، بلکه وحشت از افشای برخی روابط پنهان مانده سران فتنه با سرویس های اطلاعاتی بیگانه و برملا شدن چرخه ارتباطی و زد و بندها و بده بستان های آنان با افراد و حلقه هایی است که تاکنون برملا نشده است و هنوز به حیات انگلی خود ادامه می دهند.
و اما، علاوه بر ضرورت غیرقابل تردید محاکمه سران فتنه، لازم است که؛
اولا؛ تمامی مراحل این محاکمه به صورت علنی انجام گرفته و بدون سانسور و به صورت زنده از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شود.
ثانیا؛ بدون دغدغه وقت، تمامی موارد جرم همراه با مستندات آن در دادگاه ارائه شده و به متهمان نیز مانند معمول و به روال جاری در دستگاه قضایی کشور، وقت آزاد و فرصت فراوان داده شود تا هر چه در چنته دارند بیرون بریزند. چرا که مطابق فرمول مشترک و دیکته شده «جرج سوروس، جین شارپ و ریچارد رورتی» سران فتنه از تن دادن به قانون اکیداً منع شده اند و بر پایه دستورالعملی که طراحان کودتاهای مخملی نظیر «هابر ماس» و «تیمورتی اش» در ملاقات حضوری با فتنه گران به آنان دیکته کرده اند سران فتنه در صورت اجبار به پاسخگویی- نظیر حضور در دادگاه- به طفره رفتن توصیه شده اند.
و بالاخره، کیهان آمادگی دارد به عنوان عضوی از خیل عظیم مردم شریف و پاکباخته ایران اسلامی و در صورت امکان به نمایندگی دادستان در دادگاه حضور یافته و با ارائه اسناد و مدارک غیرقابل تردید و عمدتا برگرفته از خود فتنه گران، ابعاد خیانت و جنایات آنان و مخصوصا ماموریت آنها از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل را در میدان دید افکار عمومی به چالش قانونی کشانده و اثبات کند.
حسین شریعتمداری

رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از متفکران اسلامی

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری شرایط کنونی دنیای اسلام را یک مقطع تاریخی و بسیار حساس دانستند و تأکید کردند: حرکت کنونی در دنیای اسلام به پیش خواهد رفت و مطمئن هستیم که خداوند به انسانهای مؤمن کمک خواهد کرد.


-------------------------------


گزارش تصویری مرتبط

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز (یکشنبه) در دیدار جمعی از میهمانان و متفکران اسلامی شرکت کننده در بیست و چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی، شرایط کنونی دنیای اسلام را یک مقطع تاریخی و بسیار حساس دانستند و تأکید کردند: شناخت صحیح این مقطع حساس، تقویت ایمان دینی مردم، حفظ وحدت، مرعوب نشدن در مقابل هیمنه امریکا و داشتن حُسن ظن به وعده نصرت الهی، زمینه ساز موفقیت و پیروزی حرکت کم نظیر میلیونی مردم در دنیای اسلام است.

رهبر انقلاب اسلامی در تبیین اهمیت شرایط کنونی دنیای اسلام افزودند: علت اهمیت مقطع تاریخی کنونی، در این است که اگر به صورت صحیح شناخته و هدایت شود، مشکلات دنیای اسلام را حل خواهد کرد اما اگر به درستی شناخته و بهره برداری صحیح نشود، زمینه ساز مشکلات جدید برای دنیای اسلام خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور میلیونی مردم در صحنه را در شرایط فعلی، در دنیای اسلام بی نظیر خواندند و خاطرنشان کردند: پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز مرهون حضور میلیونی مردم بود و این حضور میلیونی جز با ایمان دینی امکان پذیر نیست.

ایشان حضور مردم در صحنه تا رسیدن به نتیجه نهایی و همچنین حفظ نتیجه را دو عامل مهم دیگر در کنار حضور میلیونی برشمردند و افزودند: دشمنان تلاش می کنند تا حرکت مردمی در مصر، تونس و دیگر نقاط دنیای اسلام را غیر اسلامی جلوه دهند در حالیکه این حرکت مردمی، قطعاً اسلامی است و باید تقویت شود.

رهبر انقلاب اسلامی، امریکا را مشکل اصلی دنیای اسلام دانستند و تأکید کردند: باید این مشکل را از دنیای اسلام برطرف و امریکا را تضعیف کرد و تنها راه هم، امید به خداوند و داشتن حسن ظن به وعده الهی است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه وقایع صدر اسلام تابلویی بسیار پیچیده و هنرمندانه از شرایط مختلف امت اسلامی تا به امروز است، به شرایط مسلمانان در جنگ احزاب اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در جنگ احزاب، عده‌ای مرعوب قدرت دشمن شدند و عده‌ای هم با حُسن ظن به وعده نصرت الهی در مقابل دشمن ایستادند، اکنون نیز برخی مرعوب هیمنه و قدرت نظامی، دیپلماسی، تبلیغاتی و حمایتهای مالی امریکا شده اند و معتقدند نمی توان در مقابل امریکا ایستاد، در حالیکه خداوند وعده قطعی کرده است که یاری دهندگان دین را یاری خواهد کرد.

ایشان با اشاره به ضعیف شدن آمریکا نسبت به سالهای گذشته خاطرنشان کردند: نتیجه حُسن ظن به وعده الهی، ایستادگی و حرکت رو به جلو است در حالیکه نتیجه سوءظن به خداوند، مرعوب و تسلیم شدن در برابر دشمن است.

رهبر انقلاب اسلامی موفقیت‌ها و پیروزی‌های چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در 33 سال گذشته را نتیجه حُسن ظن به وعده الهی دانستند و تأکید کردند: ملت ایران علاوه بر زیر پا گذاشتن محاصره اقتصادی و پیروزی در جنگ تحمیلی 8 ساله، اکنون در میدان علم و فناوری به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته که فناوری هسته‌ای یک نمونه از آنها است.

حضرت آیت‌الله خامنه ای پیشرفت‌های علمی ایران به ویژه در عرصه فناوری هسته‌ای را مرهون تلاش و مجاهدت علمی دانشمندان جوان، مؤمن و با اخلاص دانستند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران در عرصه انرژی هسته‌ای توانسته است با وجود همه فشارها، این موضوع را حل کند و به پیش برود.

ایشان تأکید کردند: جنجال غربیها دیگر تأثیری ندارد زیرا آنها از جمهوری اسلامی ایران عقب هستند و گذشت زمان نیز به سود ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران، تجربه ای برای همه کشورهای اسلامی است، افزودند: امروز مردم مصر که مردمی فهیم و دارای سابقه درخشان اسلامی هستند، در صحنه حضور دارند و باید مراقبت شود تا دشمن حرکت مردم را منحرف نکند و یک فرد وابسته به رژیم فرعون مصر را سرکار نیاورد.

حضرت آیت الله خامنه ای مراقبت از حرکت مردم مصر را در وهله اول وظیفه مردم، علماء، متفکران و بزرگان مصر و سپس، وظیفه همه امت اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: احساس وظیفه ملتهای اسلامی نسبت به یکدیگر مهمترین اثر وحدت اسلامی است.
ایشان با تأکید بر اینکه ایجاد اختلاف میان مسلمانان و طرح موضوع شیعه و سنی از توطئه های دشمنان است که باید بر آن فائق آمد، افزودند: حرکت کنونی در دنیای اسلام به پیش خواهد رفت و ما وعده الهی را قبول داریم و مطمئن هستیم که خداوند به انسانهای مؤمن کمک خواهد کرد.

در ابتدای این دیدار علامه شیخ احمد الخیلی مفتی کل عمان، جعفر عبدالسلام دبیرکل اتحادیه دانشگاههای جهان اسلام، منیر شفیق وزیر فرهنگ سابق اردن، کمال هلباوی از رهبران جنبش اخوان المسلمین مصر، محی الدین کبیری دبیرکل حزب اسلامی تاجیکستان، نبیل سلیمان مشاور وزیر اوقاف سوریه، عبدالرحیم عمر رئیس مجلس مشورتی سودان، شیخ احمدالزین رئیس تجمع علمای مسلمین در لبنان، شیخ خالد مُلاّ از علمای اهل سنت عراق، شیخ مصطفی سریچ مفتی اعظم بوسنی و شیخ بلال سعید شعبان رئیس حرکت التوحید لبنان دیدگاههای خود را درخصوص مسائل جهان اسلام بیان کردند.

این علما و اندیشمندان اسلامی در سخنان خود ضمن تأکید بر ضرورت تقویت وحدت اسلامی، شرایط کنونی دنیای اسلام را بسیار مهم و تاریخی خواندند و تأکید کردند: حرکت میلیونی مردم در جهان اسلام بویژه در مصر و دیگر کشورها انعکاس پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) است که بعد از گذشت بیش از سی سال، اکنون بروز کرده است.

علما و اندیشمندان اسلامی همچنین با اشاره به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در دنیای اسلام و پیشرفتهای علمی چشمگیر ایران خاطرنشان کردند: تحولات کنونی دنیای اسلام قطعاً زمینه ساز شکل گیری قطب های جدید اسلامی در کنار قدرت بزرگ ایران خواهد بود و این موضوع معادلات جهانی را تغییر خواهد کرد.

آیت‌الله تسخیری رئیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی نیز در سخنانی با اشاره به برگزاری بیست و چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی گفت: بخشی از دستور کار این کنفرانس بررسی راهکارهای نظری و عملی برای تقریب مذاهب اسلامی است و بخش دیگر مباحث کنفرانس وحدت اسلامی به بررسی تحولات اخیر دنیای اسلام اختصاص یافته است.

وی افزود: چهارصد متفکرا اسلامی از داخل و خارج کشور در بیست و چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی حضور دارند.

کروبی و موسوی نسخه‌های به روز شده بنی‌صدر و رجوی + اسناد

 بسمه تعالی

بنی‌صدر ِ دیروز مثل موسوی ِ امروز به زعم خود علیه دیکتاتوری و استبداد و توقیف مطبوعات و نشریات و … اعتراض می‌کرد و ضدانقلاب هم برای حمایت از او به خیابان می‌آمد. عاقبت همه دشمنان امام و انقلاب از او حمایت کردند حتی بختیار! شباهت را ببینید : «حمایت آخرین نخست وزیر شاه از اولین رییس جمهور اسلامی ایران و حمایت بنی‌صدر از نخست وزیر مادام العمر امام؟!»

به گزارش شبکه ایران، امید حسینی در تازه‌ترین مطلب خود در وبلاگ آهستان نوشت:

من و همسن و سال‌های من شاید سال‌های اول انقلاب را با چشم خود ندیده باشیم اما از پدران و مادران و اطرافیان خود شرایط سخت آن روز‌ها را شنیده‌ایم .

به نظر من برای درک درست فتنه سبز، کافیست یک دوره آرشیو مطبوعات سال‌های اول انقلاب مخصوصا سال ۶۰ را مرور کنیم. سالی که فتنه‌گران به نام خلق ایران به خیابان‌ها می‌آمدند، علیه دیکتاتوری شعار می‌دادند و دقیقا همین رفتار امروز فتنه گران سبز را انجام می‌دادند. همین منطق، همین ادعاها، همین شعارها، همین اتهامات، همین توطئه‌ها، همین فرافکنی‌ها، همین مظلوم‌نمایی‌ها و …

دشمنان امروز امام و انقلاب، همان دشمنان دیروز امام و انقلاب هستند؛ یعنی همانهایی که در سی سال گذشته، حتی یک لحظه از دشمنی با ملت ایران دست بر نداشته‌اند. آمریکا، انگلیس، اسرائیل، سلطنت‌طلب‌ها، منافقین و …

فتنه‌گران ممکن است برای توجیه حمایت دولت‌های غربی از خود، ادعا کنند که سران فتنه از یاران امام هستند، اما مگر فتنه گران اول انقلاب، جزو یاران امام نبودند و یا چنین ادعایی نداشتند؟ یکی از مسائلی که ضمن مرور حوادث سال‌های اول انقلاب بدست می‌آید همین نکته است، اینکه بسیاری از آدم‌هایی که امروز به ضدانقلاب معروف و مشهورند، زمانی جزو انقلابیون بزرگ مملکت بودند. شاید خیلی انقلابی‌تر از امثال موسوی و کروبی و …

بنی‌صدر و رجوی و بازرگان و منتظری و قطب زاده و شریعتمداری و … از ابتدا مخالف امام نبودند و یا لااقل در افکار عمومی به چنین چیزی مشهور نبودند. برخی از این افراد همراه امام از فرانسه به ایران آمده بودند، برخی جزو رهبران اصلی انقلاب و جزو بزرگان و مسئولان نظام بودند.

شعار مرگ بر بنی‌صدر امروز برای مردم ایران عجیب نیست، اما فراموش نکنیم که بنی‌صدر اولین رییس جمهور بعد از انقلاب ایران بود که با حمایت میلیون‌ها ایرانی و بسیاری از مراجع و روحانیون و حتی برخی منسوبین بیت امام به قدرت رسیده بود اما بعد از گذشت دو سال از فردی محبوب به چهره‌ای منفور تبدیل شد!

بنی‌صدر ِ دیروز مثل موسوی ِ امروز به زعم خود علیه دیکتاتوری و استبداد و توقیف مطبوعات و نشریات و … اعتراض می‌کرد و ضدانقلاب هم برای حمایت از او به خیابان می‌آمد. عاقبت همه دشمنان امام و انقلاب از او حمایت کردند حتی بختیار! شباهت را ببینید : «حمایت آخرین نخست وزیر شاه از اولین رییس جمهور اسلامی ایران و حمایت بنی‌صدر از نخست وزیر مادام العمر امام؟!»

فتنه سبز از این جهت فرقی با فتنه منافقین در دهه ۶۰ ندارد. از یک طرف همه دشمنان تاریخی ملت ایران پشت سر آنها هستند و از سویی تمام جریان های ضدانقلابی که در طول سالهای بعد از انقلاب به ملت خود پشت کرده‌اند، امروز در زمره حامیان فتنه سبز قرار دارند. سلطنت‌طلبان، منافقین، توده‌ای‌ها، ساواکی‌ها، فدائیان خلق، گروهک‌های تروریستی دموکرات و کوموله، بهائیان و … (بالاخره این آدم‌ها و وابستگان و بازمانده‌های آنها بعد از سالها کینه و بغض نسبت به انقلاب اسلامی و امام، در شرایط و موقعیت مناسب، به خیابان می‌آیند)

امام خمینی برای رفع فتنه‌های دهه اول انقلاب، از صبر، نصیحت، گذشت زمان و افزایش بصیرت مردم استفاده ‌کرد. امام تا مدتها از در نصیحت وارد ‌شد و از مردم می‌خواست که هوشیار باشند و فتنه‌گران را خوب بشناسند و در نهایت با عوامل فتنه برخورد ‌کرد و قاطعانه در برابر آنها ‌ایستاد. مردم هم در حمایت از امام و انقلاب، به خیابان‌ها آمدند و بساط فتنه‌گران را جمع کردند.

این نشان می‌دهد که در فتنه‌های اول انقلاب، عموم مردم ایران کاملا گوش به فرمان امام بودند نه گوش به فرمان ضدانقلاب و منافقین. سوابق و مسئولیت‌های افراد هرگز اعتقاد مردم نسبت به رهبری و ولی فقیه را کمرنگ نکرد. چون سوابق افراد هر اندازه هم که بزرگ و قابل احترام باشد، ملاک درستی برای حقانیت و نزدیکی به خط امام نیست.

رهبر معظم انقلاب هم در دو سال گذشته، بارها سعی کردند زوایای مختلف فتنه را هم برای مردم و هم برای خود فتنه‌گران تبیین کنند. ایشان برخلاف تندروی برخی افراد، سعی کردند راه بازگشت را برای معترضان باز نگه دارند و به دیگران هم سفارش می‌کردند که همه آدم‌ها را نباید از نظام و انقلاب راند، مگر آنکه خودشان بخواهند!

در جریان فتنه سال گذشته، بهانه‌ی ابتدایی فتنه‌گران، ادعای تقلب در انتخابات بود اما به تدریج شعارهای دیگری مطرح شد و آنها علنا و صراحتا در برابر آرمان‌های اصلی امام ایستادند و علیه جمهوری اسلامی، سیاست‌های نظام و ولایت فقیه شعار دادند.

البته در میان جریان فتنه، گروه‌های مختلفی حضور داشتند که شاید اصلا به این شعارهای انحرافی عقیده نداشتند، اما «منافع مشترک؟!» با دیگر بخش‌های جریان فتنه، آنها را تا حد سکوت و یا حتی رضایت نسبی از این شعارهای انحرافی همراه کرد!

صبر و استقامت و گذشت زمان و تبیین عمق فتنه، مردم را روز به روز نسبت به عمق فتنه آگاه‌تر کرد؛ اما حادثه عاشورای سال گذشته، نقطه‌‌ی عطفی بود که حد و مرز فتنه گران را تا حدود زیادی برای افراد غافل هم مشخص کرد. به همین علت ۹ دی روز تاریخی فریاد و خشم مردم و روز بیداری برخی افراد ساکت در برابر فتنه گران بود.

حادثه ۲۵ بهمن هم چیزی شبیه روزعاشوراست. این بار حتی برای بخش‌هایی از اصلاح طلبان نیز مشخص بود که همراه نشدن با مردم در روز ۲۲ بهمن و درخواست مجوز برای تجمعی جداگانه در روز ۲۵ بهمن، یعنی اعتراف علنی سران فتنه به جدایی از نظام و مردم و همراهی با ضدانقلاب و سقوط همیشگی و راه بی‌بازگشت.

از این جهت، حادثه ۲۵ بهمن، اگر چه با شانتاژ رسانه‌ای و جنجال تبلیغاتی ضدانقلاب و دشمنان ایران همراه بود، اما موجب شد بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان و افرادی که به هر علت تاکنون سکوت کرده بودند، سکوت خود را بشکنند و به صراحت علیه سران فتنه موضع بگیرند. (مثل روزهایی که حامیان بنی‌صدر علیه او موضع می‌گرفتند)

امروز وضعیت موسوی و کروبی شبیه روزهای آخر عمر سیاسی بنی‌صدر و رجوی در جمهوری اسلامی است. مثل روزی که امام خمینی علی‌رغم همه صبر و تحمل بر جفاهای بنی‌صدر و ضدانقلاب، آنها را برای همیشه کنار گذاشت. هر کسی که قلبش فقط ذره‌ای برای انقلاب و امام بتپد، هیچگاه از این مسائل خوشحال نمی‌شود، همچنانکه برای امام هم جدایی و سقوط همراهان تلخ بود، اما  وقتی خود بنی صدر و رجوی و موسوی و کروبی و …، به نصایح امام و رهبری توجه نمی‌کنند، چه می‌شود کرد؟

 

**********************************


تصاویری از آرشیو مطبوعات خرداد و تیر سال ۶۰

آیت الله موسوی اردبیلی: هیچ نظامی توطئه را تحمل نمی‌کند
اعتراض بنی صدر به توقیف نشریات ضدانقلاب

 

هشدار امام به قانون شکنان: هر کس برخلاق قانون عمل کند، دیکتاتور است


اجتماع غیرقانونی ضدانقلاب در تهران


اعلام حمایت سپاه پاسداران برای اجرای فرمان امام
(قابل توجه آنهایی که ادعا می‌کند سپاه در زمان حیات امام هشدار نمی‌داد و دخالت نمی‌کرد!)

 


یادداشت کیهان درباره تجمع غیرقانونی ضدانقلاب و مدعیان مبارزه با دیکتاتوری و استبداد
(سید محمد خاتمی = سرپرست وقت کیهان)
دیروز قرار بود مخالفین استبداد! و اختناق! در میدان های شهدا و انقلاب تجمع کنند و جلوه هایی از «استقامت نسل نو» را به نمایش بگذارند…


حضور مردم انقلابی تهران برای مقابله با فتنه گران

 










برای انتقام از خمینی باید نوک پیکان را سمت خامنه ای بگیریم .

  بسمه تعالی

بصیرت: سایت صهیونیستی بالاترین به توجیه کاربران ضدانقلابی خود درباره مواضع منافقانه موسوی و نام بردن وی از امام خمینی پرداخت.

موسوی هر چند که مورد حمایت کامل جریان های هدایت کننده ضدانقلاب در خارج کشور قرار دارد اما بعضاً به اعتبار نام بردن از امام و انقلاب و قانون اساسی مورد تخطئه نیروهای میدانی در فضای مجازی قرار می گیرد که تأکید می کنند اپوزیسیون سبز با اسلام و امام و قانون اساسی دشمنی کامل دارد.

«بالاترین» برای توجیه این طیف اخیر از عناصر ضدانقلاب نوشت: این بحث ها در فضای مجازی احمقانه است که چرا موسوی از خمینی نام می برد. الکی احساساتی نشوید. فحش دادن یا پاره کردن عکس، کارهای حاشیه ای هستند و هیچ سودی برای ما ندارند. خمینی امروز نیست و مشکل اصلی امروز ما خامنه ای است. هر هدفی غیر از خامنه ای حاشیه ای خواهد بود و نوک پیکان را باید به سمت او نشانه برویم.

این سایت صهیونیستی که پیش از این تا مرز اهانت به پیامبر اسلام(ص) و ستایش از عبیدالله بن زیاد و یزید- به خاطر برپایی جنایت روز عاشورا- پیش رفته، ادامه می دهد: ما باید خمینی را مقابل خامنه ای نشان دهیم. الله اکبر شعار مختص حکومت بود و آن زمان که مخالفان در نمازجمعه از الله اکبر استفاده کردند، کسانی می گفتند ما اعتقاد نداریم به الله اکبر و این بد است و مال اسلام است و از این حرف ها. فکر می کنم وقت آن رسیده که به عقلانیت [نفاق] مورد نظر موسوی برسیم. ما نباید کوتاه بین باشیم. امروز خمینی در قید حیات نیست. ما باید با استفاده ابزاری از نام او، به اپوزیسیون سبز سود برسانیم.

بالاترین در پایان این مطلب توهم آلود و خودفریبانه نوشت: فکر می کنید کسانی که خامنه ای را ولی فقیه و عادل و پاک می دانند با چه وسیله ای می شود بی اعتقاد کرد و به شک انداخت؟ ما برای تفرقه بین ولایت مداران و جنگ انداختن بین آنها و تضعیفشان، باید خامنه ای را به نام خمینی بکوبیم.

این تحلیل اگرچه پرده از عمق نفاق فتنه سبز می گشاید اما در نوع خود نشان می دهد که گردانندگان رسانه های ضدانقلاب تا چه قدر پرت از مرحله و احمق هستند؛ چه اینکه نام بردن از حضرت امام خمینی(ره) به مفهوم تاکید بر همه ارزشهای والای خط امام نظیر اسلام خواهی، عدالت طلبی، استکبارستیزی و در رأس همه آنها ولایت فقیه است، همچنان که امام بارها بر شایستگی های حضرت آیت الله خامنه ای برای رهبری تصریح فرموده اند. از طرف سوم نیز منظومه فکری حضرت امام آن قدر جامع و مانع و روشنگر و بصیرت بخش است که تأکید بر نام و یاد آن حضرت باعث رسوایی منافقین در طول 3 دهه عمرمبارک انقلاب اسلامی شده و آخرین این منافقین، عناصری نظیر موسوی و کروبی و خاتمی هستند که دستشان به برکت تأکید ملت بر خط امام خمینی رو شد.

درخواست گسترده از هاشمی برای مرزبندی فوری با جریان فتنه

 بسمه تعالی



در حالی که اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری در روزهای 17 و 18 اسفندماه برگزار خواهد شد؛ مطالبه گروهها و تشکل های اصولگرایی و شخصیت های سیاسی برای مرزبندی هاشمی رفسنجانی با جریان فتنه روز به روز در حال افزایش است.
بعد از حوادث 25 بهمن در تهران که جریان فتنه بار دیگر با عبور از قانون به آشوب طلبی و اغتشاشگری روی آورد؛ اندک خواصی که سکوت پیشه کرده بودند اقدامات سران فتنه که با حمایت واشنگتن و تل آویو صورت گرفت را محکوم کرده و از فتنه گران تبری جستند.
در این میان هاشمی رفسنجانی در سخنانی کلی، هرگونه اقدام خلاف قانون را مذموم دانست اما شخصیت ها و گروهها و تشکل های سیاسی اصولگرا با تاکید بر ناکافی بودن این اظهارات کلی بر مرزبندی صریح وی با سران فتنه و فتنه گران تاکید دارند. در همین حال، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین جمعه شب در جمع جامعه اسلامی مهندسین استان فارس، نسبت به دوپهلو حرف زدن هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد و گفت: هاشمی رفسنجانی باید موضع خود را در مقابل فتنه گران روشن و صریح اعلام کند، در غیر این صورت معلوم نیست که مردم ادامه حیات سیاسی وی را تحمل کنند.
باهنر همچنین تاکید کرد: رفسنجانی وقت بسیاری برای اینکه موضع شفاف و صریح در مقابل فتنه گران بگیرد، ندارد.
باهنر همچنین دیروز در نشست سیاسی جامعه اسلامی مهندسین تاکید کرد که مسئولیت های هاشمی در صورت عدم موضع گیری وی در قبال فتنه گران مشروعیت ندارد.
تاکید بر وقت نداشتن هاشمی رفسنجانی موضوعی است که آیت الله سیدمحمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه نیز آن را مطرح کرد و با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی باید بگوید از موسوی و کروبی محارب و فتنه گر اعلام برائت می کنم، گفت: هاشمی رفسنجانی باید قدر فرصت ها را بداند و آخرین فرصت را برای اعلام برائت از موسوی و کروبی فتنه گر مغتنم بشمارد؛ زمان برای اعلام برائت هاشمی از سران فتنه رو به پایان است.
این استاد حوزه و دانشگاه که با «فارس» گفت وگو می کرد با تمجید از واکنش لاریجانی و رضایی در قبال سران فتنه گفت: اگر آقای هاشمی مصلحت نمی داند در برابر فتنه گران سکوت خود را بشکند، پس بهتر است نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری بر این مصلحت که آقای هاشمی رئیس مجلس خبرگان است، پایان بدهند.
حجت الاسلام جعفر شجونی نیز بر فوریت مرزبندی هاشمی رفسنجانی با سران فتنه تاکید کرد.
این عضو جامعه روحانیت مبارز طی نامه ای به هاشمی رفسنجانی دیگر عضو جامعه روحانیت مبارز نوشت: آقای هاشمی به سرعت از موسوی و کروبی فتنه گر و محارب اعلام برائت کنید.
برخی از اعضای مجلس خبرگان هم نسبت به مرزبندی قاطعانه هاشمی رفسنجانی تاکید کردند.
آیت الله محسن حیدری، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، در گفت وگویی با خبرگزاری رسا، با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی باید مواضع خود را نسبت به اقدام های فتنه گران مشخص کند، گفت: هاشمی رفسنجانی تاکنون هیچ موضعی نسبت به اعلام برائت از اقدام های فتنه گران نگرفته و حتی آنان را نیز همراهی می کند.
در همین راستا؛ آیت الله اکبر قره باغی عضو دیگر مجلس خبرگان رهبری در گفت وگویی تاکید کرد که هاشمی رفسنجانی تنها یک عضو مجلس خبرگان رهبری است و مواضع وی هیچ ربطی به کلیت مجلس خبرگان ندارد.
گفتنی است؛ مجلس خبرگان رهبری هفته گذشته طی بیانیه ای وقایع 25 بهمن و تحرکات غیرقانونی سران فتنه و فتنه گران را محکوم کرد.
مجلس خبرگان رهبری با صراحت در بیانیه خود آورده بود: «اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضد انقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضد انقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است.»
از سوی دیگر؛ حجت الاسلام والمسلمین میراحمدرضا حاجتی، امام جمعه موقت اهواز، چهارشنبه پیش با حضور در بین تجمع کنندگانی که خواستار محاکمه فوری سران فتنه بودند بر این مطلب تاکید کرد که ریاست مجلس خبرگان رهبری، برازنده هاشمی رفسنجانی نیست.
در همین زمینه، غلامرضا کرمی نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتخابات آتی هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری معتقد است که سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر فتنه گران در نتیجه انتخابات هیئت رئیسه تاثیر مستقیم خواهد داشت.
همچنانکه نعمت الله حکیم دبیرکل حزب عدالت طلبان اسلامی در گفت وگویی، از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواست در انتخابات آتی هیئت رئیسه مجلس در رای خود به هاشمی تجدیدنظر کنند. گویا مرزبندی صریح هاشمی رفسنجانی با جریان فتنه به اعلام برائت وی از موسوی و کروبی برمی گردد. در همین خصوص حجت الاسلام حسن نوروزی نماینده مردم رباط کریم و رئیس مجمع نمایندگان استان تهران در گفت وگویی خاطرنشان کرد: هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باید از منافقین جدید یعنی موسوی و کروبی اعلام برائت کرده و به صراحت نظر خود را اعلام کند که آیا در شرایط حاضر این منافقین در مقابل نظام و انقلاب ایستاده اند یا نه؟
واکنش به مواضع هاشمی رفسنجانی به صحن علنی مجلس نیز راه یافت و حجت الاسلام سیدعلی طاهری نماینده مردم گرگان و آق قلا در نطق میان دستور خود گفت: متاسفانه برخی خواص مانند هاشمی رفسنجانی با سکوت معنادار خود به حمایت آشکار از جریان فتنه مشغولند و خوب است او از سرنوشت منتظری ساده لوح که در اواخر سال 67 خون به دل امام(ره) کرد، عبرت گیرد و خود را از شر فتنه مال و فرزند برهاند.
به نظر می رسد با نزدیک شدن انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری واکنش ها به مواضع خاص هاشمی رفسنجانی ادامه خواهد داشت و کماکان مطالبه اصلی گروهها و تشکلهای سیاسی مرزبندی صریح رئیس مجلس خبرگان رهبری با سران فتنه و فتنه گران است.

طلوع دوباره رسول خدا(ص)

 بسمه تعالی



1- فردا میلاد پیامبر بزرگی است که «خاتم انبیا» بود و ولادت او با تشریفات خاصی همراه گردید چون زاده شد بت ها شکستند، آتشکده ها خاموش شدند، ارکان کاخ های ابرقدرت ها لرزیدند و فرو ریختند، زبان هایی از لکنت آزاد و پرگویانی خاموش شدند. اهالی مکه نور دنباله داری که از کعبه برخاست و به خانه «عبدالله» فرود آمد را به چشم دیدند و بسیاری این ندای آسمانی پرطنین را شنیدند که: «محمد آمد» کم نبودند زنان بنی هاشم و غیربنی هاشم که دور بستر «آمنه» به چشم دیدند که «طفل عبدالمطلب» با انگشت آسمان را اشاره کرد و با زبانی فصیح گفت: «لااله الاالله» و این همه مهر تاییدی بر این روایت است که: «چون پیامبری مبعوث گردد، همه با جانشان آن را شهادت می دهند و وای بر زبان هایی که ترجمان قلب نباشند.»
محمد-ص- چهل سال در میان مردم و با آنان آمیخته بود، با آنان به سفر می رفت و درحضر به سخنان مردم گوش می داد و با آنان سخن می گفت. در هر خیری با مردم بود و در شرور از آنان فاصله می گرفت و آنان را انذار می کرد. از این رو همه می دانستند او «راستگوترین»، «دلسوزترین»، «امین ترین» و «فداکارترین» مردم است. روزی که بعد از مرمت کعبه قرار بود «حجر الاسود» به جای خود بازگردد و این آنان را - از این جهت که چه کسی سزاوارتر است- درگیر منازعه کرد و در نهایت قرار شد اولین کسی که وارد می شود او «حجر» را به جای خود بازگرداند و او «محمد»-ص- بود، هیچ چیز دیگر به اندازه ورود «امین مکه» نمی توانست دو یا چند طرف نزاع را خشنود گرداند و او با تدبیری عالی همه را در این کار شریک گردانید. پیامبر در همه عمر مانند یک «خدمتگزار» بود و مردم را چون «خانواده» خود دوست می داشت. او بویژه با فقرا چنان بود که تشخیص او از آنان کار ساده ای نبود. وقتی به پیامبری برگزیده شد همه اهل مکه با قلب او را تصدیق کردند. اکثر آنان خبر بعثت او را پیشاپیش از «ترسایان» شنیده و خود علائم بعثت را دیده بودند بنابراین جایی برای تردید نمانده بود.
علاوه بر این «نیاز به تحول ریشه ای»، مقابله با فساد و اعتقادات شرک آلود بسیار آشکار بود. کسی جز سران قریش از رسوم جاهلی حمایت نمی کرد و حمایت آنان نیز از قوه استدلال بهره ای نداشت بلکه آنان محافظان و مدافعان آداب و رسومی بودند که بر مبنای آنها حکومت های جبارانه خود را استوار کرده بودند. زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن فرزندان در پای بت ها و سجده بردن به خاک و چوب چیزهایی نبودند که بتوان برای آنها استدلال آورد از این رو مشرکان قریش وقتی مورد پرسش قرار می گرفتند، می گفتند: «ما بر سیره آبا و اجداد خود هستیم» و وقتی گفته می شد: «اگر آبا و اجداد شما بر خطا بودند، چه» پاسخی نداشتند. با این وصف مصطفی- ص- در شرایط «سهل ممتنع» به پیامبری رسید. توده های مردم به زودی گرویدند و سران قریش تا آخر مقاومت کردند و تنها زمانی کوتاه آمدند که آینده خود را درخطر می دیدند. از این رو پیامبر با «خاک نشینان» و به تعبیر حضرت امام با پابرهنگان دمخور بود و می خواست که همواره با آنان باشد و البته خدای متعال هم در همان دوران مکه به پیامبر خود گفته بود اینها را به هیچ قیمتی از دست نده و برای جلب سران قریش جهدی نداشته باش و او خود در سال هشتم بعثت با واسطه عموی گرامش «ابوطالب» به آنان گفته بود: «اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهید و در مقابل آن بخواهید که من از راه برگردم آنها را قبول نمی کنم» و پیام پیامبر(ص) با همین «بی نام و نشان ها» جهانی شد. همان خاک نشین ها که در اوج ناداری «وعده های عظیم» پیامبر را کاملا قبول داشتند- در حالیکه سران قریش به بسیار کمتر از آن وعده ها هم پوزخند می زدند- با اسلام ماندند و سران قریش که با اسلام هم درصدد بازتولید واژگان و رسوم کفرآلود بودند از همان لحظه ای که پیامبر چشم بر هم نهاد به زدن ریشه ها و پیکره اسلام مشغول شدند. اما با این همه، اسلام ماند و پابرهنگان توانستند بر بنی امیه، بنی عباس و... غلبه کنند و میراث محمد-ص- را سینه به سینه، گوش به گوش و دست به دست به «پابرهنگان بعد» بسپارند. پابرهنگان برخلاف ظاهر واژه، وجودشان آمیخته با حکمت، علم و معنویت بود و از این رو همواره در آنان سرآمدانی چون ابی ذر، سلمان، مقداد،... شهید مدرس، شهید نواب صفوی، شهید سعیدی ... و امام خمینی(ره) که در اداره امور زندگی هشت آنان همواره گرو نه شان بوده بروز و ظهور داشته اند. الان هم همین ها حاملان اسلام ناب محمدی-ص- هستند. کما اینکه شاگردان امروزی امام «جعفربن محمد الصادق» علیه السلام که فقهای نامدار شیعه اند از میان همین پابرهنگان برخاسته اند.
2- این روزها، روزهای تولد دوباره انقلاب اسلامی ایران است. انقلاب ایران 32 سال پیش با میدان داری پابرهنگان به پیروزی رسید در حالی که بسیاری از افراد صاحب«نظر»، این را محال می دانستند و با واژه هایی به تمسخر می پرداختند. حکومت پابرهنگان- به تعبیر حضرت امام- در روز 22 فروردین 58 در ایران مستقر گردید و به سرعت به محیط اطراف پراکنده شد و اولین موج های مذهبی در همان ماههای اول در شمال آفریقا و خاورمیانه بپا خاست اما بنا به دلایلی اکثر این امواج وقتی به صخره غرب و رژیم های وابسته برخوردند، فرو نشستند. جنبش النهضه در تونس، جنبش اسلامی در الجزایر، انتفاضه اول فلسطین، انتفاضه جزیره العرب و انتفاضه عراق از این قبیل بودند که در دهه اول انقلاب بر پا شدند و بی آنکه به هدف آنی خود برسند، فرو نشستند. بسیاری با نگاه به این وضعیت تحلیل کردند که «انقلاب ایران به پایان راه رسید» این سخن ابتدا در خارج مطرح گردید و سردمدار آن صهیونیست ها بودند.
حالا 32 سال پس از آن روی کارآمدن حکومت پابرهنگان در ایران و حدود دو دهه پس از زمانی که گمان می شد، شعله های انقلاب فرو نشسته است شاهد موج مجدد در آن کشورها هستیم موجی که به سرعت بن علی ها، مبارک ها، صالح ها و بن خلیفه ها را واژگون می کند و در کشورهایی- نظیر کویت- که سر سوزنی گمان نمی رفت، سر برآورده است. سران غرب ابتدا گمان می کردند که با واژه سازی و تکیه بر عناصر 4گانه قدرت خارجی خود- یعنی رسانه، دیپلماسی، روشنفکران وابسته و ارتش های مصر و...- می توانند بر روند فایق آیند ولی زمان زیادی- یک هفته- طول نکشید که متوجه اشتباه خود شدند. بلی انقلاب تونس، مصر و... اقتصادی نبود، روشنفکری نبود، تویتری نبود، پارلمانتاریستی نبود، رفرم نبود و غرب چگونه می توانست از طریق رسانه و دیپلماسی و... بر قیام هایی تاثیر بگذارد که در آن ها، «متهم ردیف اول» به حساب می آید بر این اساس سردمداران آمریکا و انگلیس و فرانسه خیلی زود دریافتند که در معادله تغییرات خاورمیانه و شمال آفریقا از اساس حرفی برای گفتن ندارند دقیقاً از این رو بود که به جای سخن گفتن به ساکت کردن روی آوردند. وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در 15بهمن ماه- 10 روز پس از آغاز قیام مصر- آن خطبه های حکیمانه و انقلابی- بخصوص خطبه ای به زبان عربی و با تبیین دقیق شرایط و مشخص کردن کارهایی که برای پیروزی بر رژیم وابسته مبارک لازم بود- ایراد کردند و از راه بی بازگشتی رژیم مبارک سخن گفتند، وحشت سراپای غرب را فرا گرفت. آنان به جای دست زدن به اقدام ابتکاری، نسخه های قبلی را دست موسوی و کروبی و... دادند و تعدادی را برای خلق «کاریکاتور» حرکت مردم مصر و تونس به میدان فرستادند بلافاصله بعد از ترسیم کاریکاتور در ایران خانم هیلاری کلینتون در جلوی دوربین های تلویزیونی ظاهر شد و دلیل ماجرای 25 بهمن را بیان کرد و گفت: «با این وصف ایران قابلیت الگو شدن برای دیگران را ندارد و خود درگیر همان موجی است که مصری ها و تونسی ها با آن مواجه اند.»
اگر نظری به ماهیت تظاهرات مردمی و رژیم هایی که به واسطه آن در معرض «فروپاشی آنی» قرار گرفته اند، بیاندازیم، درمی یابیم که 5 موضوع رژیم های در حال فروپاشی را بهم پیوند داده است؛ وابستگی به غرب، ضدیت با اسلام و اصرار بر سکولاریزم، فساد، ناکارآمدی و دیکتاتوری. این پنج خصوصیت به همه رژیم های منطقه ای هوادار آمریکا سرایت دارد و اصولا آمریکا اگر مشکلی دارد با حاکمیت هایی نظیر جمهوری اسلامی ایران است که به پاکدستی، انتخابات سالم و فراگیر، مردم سالاری، دین مداری و عدم وابستگی به غرب و شرق شناخته می شود. ایران اسلامی و برخی دولت های مردمی دیگر نظیر دولت حماس فلسطین و دولت ترکیه همان دولت هایی اند که از تحولات کنونی با جدیت استقبال کرده اند و با استناد به این قیام ها، آینده را از آن خود ارزیابی می نمایند.
موج انقلاب - ضد وابستگی، ضد فساد، ضدسکولاریزم، ضددیکتاتوری و ضد ناکارآیی- یک هفته است که به «شبه جزیره عربستان، حساس ترین نقطه جهان اسلام از نظر اقتصادی -ژئواکونومیک- رسیده و سه کشور یمن، بحرین و کویت را درگیر کرده و رژیم های سعودی، عمان و امارات را به حالت آماده باش درآورده است. اگر این جنبش ها در نهایت به نتیجه مطلوب هم نرسند و فقط اثبات کنند که دوره حکومت «آل ها» و «امیرها» و «سلاطین» به پایان رسیده و دیگر نمی توان اعتقادات مذهبی و علایق سیاسی شهروندان را در نظر نگرفت، کفایت می کند چون این خود پایه اصلی «تحولات بزرگ» و انقلاب خواهد بود.
سعدالله زارعی

مشروح گفت‌وشنود هاشمی و موسوی در جلسه هیئت امنای دانشگاه آزاد

 بسمه تعالی

خبرگزاری فارس: موضوع دانشگاه آزاد و وقف اموال 250 هزار میلیاردی آن از حدود سه سال قبل به یکی از مهمترین سوژه‎های خبری کشور تبدیل شده بود.


به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، هفته نامه 9 دی نوشت: موضوع دانشگاه آزاد و وقف اموال 250 هزار میلیاردی آن از حدود سه سال قبل به یکی از مهمترین سوژه‎های خبری کشور تبدیل شده بود.این موضوع در کش و قوس حرکت اصلاحی شورای عالی انقلاب فرهنگی از یک سو و تلاش هیأت امنای دانشگاه آزاد برای حفظ وضعیت موجودش از سوی دیگر در حالی به یکی از مهم‌ترین موضوعات کشور تبدیل شد که روز تصویب طرح جنجالی آن در مجلس، یک‎شنبه سیاه نام گرفت.

بر اساس مصوبه مجلس که هیأت رییسه از طرف کمیسیون اصل 90 در تصویب آن مقصر شناخته شد، اموال عمومی دانشگاه آزاد به بهانه وقف، تبدیل به اموال خصوصی می شد و این کار، رنگ قانونی می گرفت. این مصوبه البته با مقاومت اکثریت نمایندگان انقلابی پس از دو روز، خنثی و همین موضوع موجب شد تا هیأت امنای دانشگاه آزاد به یک‌باره اعلام کند اموال دانشگاه را وقف کرده و صیغه آن را هم جاری کرده است!

در مقابل این اقدام، شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مصوبه قانونی خود اصرار کرد و تا یک قدمی تغییر رییس دانشگاه آزاد پیش رفت. بحث ناتمام میان هیأت امنا و شورای عالی انقلاب فرهنگی کار را به آنجا رساند که رهبر انقلاب مجبور به مداخله و تعیین یک هیات کارشناسی فقهی به ریاست رئیس قوه قضائیه برای بررسی موضوع شدند. هیأت کارشناسی مربوطه نیز پس از بررسی موضوع به این نتیجه رسید که وقف دانشگاه آزاد، غیرشرعی و غیرقانونی است و از طرف دیگر هم رهبری اعلام کردند اصلاحیه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ماده 5 و 10 اشکالاتی دارد که باید تغییر کند. هفته گذشته، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی موارد اصلاحی را اعلام کرد و اکنون هیأت مؤسس این دانشگاه دو هفته فرصت دارد تا افراد پیشنهادی خود را برای عضویت در هیأت امنا معرفی کند.

در عین حال،‌ هفته‎نامه 9 دی، امروز سندی از مشروح مذاکرات یکی از جلسات هیأت امنای دانشگاه آزاد را منتشر کرده که با مرور آن می توان به ریشه بسیاری از مواضع اتخاذشده و یا سکوت برخی از خواص در حوادث اخیر رسید.

در ادامه، ابتدا خلاصه ای از این جلسه و سپس به دلیل اهمیت مطالب طرح‎شده، عین مذاکرات طرح‎شده آورده می شود:

هیأت امنای سابق دانشگاه آزاد در جلسه تاریخ 7 اسفند 87 در خصوص موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد و تغییر اساسنامه آن تشکیل جلسه می دهد. در این جلسه، هاشمی رفسنجانی ابتدا در خصوص ارسال اساسنامه پیشنهادی در دست بررسی خودشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین ارسال کامل یا ناقص آن برای مقام معظم رهبری، از اعضا نظرخواهی می کند و هریک از اعضا، نظر خود را عنوان می‌کنند. میرحسین موسوی بین حاضرین بیش از دیگران نگران موضوع وقف دانشگاه آزاد است، بنابراین پیشنهاد می کند که وقف اموال در اساسنامه نیاید؛ بلکه اول وقف شود و بعدا اساسنامه پیشنهادی برای رهبری ارسال شود تا وی در برابر عمل انجام‎شده قرار گیرد. برخی از اعضا در مذاکرات خود از این که سازمان اوقاف بتواند نسبت به این وقف اشرافی پیدا کند، احساس نگرانی می کنند و حتی یکی از اعضا خطاب به هاشمی می گوید: "شما باید با آقا صحبت کنید حتماً تولیت دانشگاه آزاد مثل خیلی چیزهای کوچک‌تر از این، زیر نظر ولی فقیه باشد و نفرات آن را هم مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و . . . یعنی افراد هیات موسس را هم ولی فقیه زمان مشخص کنند، در این صورت از شمول کار هم بیرون می‌آید ".

مشروح مذاکرات:

هاشمی: "نه من با این موافق نیستم، اگر بدهیم به اختیار ولایت فقیه، خیلی آسان مثل بقیه جاها در مسیرهایی می‌افتد که نمی خواهیم. مثل بنیاد مستضعفان و تبصره 82 می شود؛ آنها هم اموال‌شان کمتر از دانشگاه آزاد نیست. آن‎وقت آدم نمی‌داند چه اتفاقی ممکن است بیفتد ".

موسوی: "بله می‌توانیم با این قید بیاوریم که وقف با هیات موسسان خواهد بود و هرکدام از ما هم هرزمان فوت کردیم، چه‎کسی جایگزین شود و حتی نفرات بعد از آن را هم می‌توانیم مشخص کنیم ".

هاشمی: "بله، من هم می‌گویم همین طور تغییر کند. چون وقتی برود زیر نظر رهبری، رهبری یک‌سری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست در دانشگاه‌ها بتوانیم آن را اعمال کنیم. مثل اینکه چه‎کسی را نصب بکنیم و چه‎کسی را نصب نکنیم. اصلاً مسئولیت لوث می‌شود ".

جاسبی: "من هم موافق آقای هاشمی هستم . . . ما قبل از اینکه وقف کنیم، بدهیم آقای خامنه‌ای نگاه کنند، نظر بدهند و آنجاهایی که ما نظر داریم، ایشان تأیید بکنند که مثلاً بعداً شورای عالی دبّه درنیاورند و دست‌کاری نکنند. بعد اینجا بیاوریدش و صیغه را بخوانیم و صلوات بفرستیم تا دیگر آنها نتوانند آن قسمت را دست بزنند؛ چون با آن نیتی که واقف وقف می‌کند، هیچ‌کس نمی‎تواند دست‌کاری کند ".

هاشمی: "من هنوز نگران این هستم که حتی با این فرض، اینها در اساسنامه‌ای که اصلاح می‌کنند، بندی را بگنجانند که به نحوی دست اوقاف را به یک جای آن بند کنند تا یک شرّی درست کنند ".

هاشمی سپس ادامه می‌دهد: "در اساسنامه و وقف‌نامه بیاوریم این اعضای هیات موسس که موجودند تا زمانی که هستند، خوب است و کسی نمی‌تواند عزل‌شان کند و برای جایگزینی اینها، هیأت مؤسس، خودش باید افرادی را انتخاب کند و بعد از ما هم همین طور باشد. چون ما افرادی را معرفی می‌کنیم که قبول‌شان داریم. یعنی همیشه، هیأت مؤسس برای جایگزینی افراد، خودش تصمیم می‌گیرد که بنابراین تولیت آن یک تولیت ممتد و بر اساس تفکر همین جمع خواهد بود . . . یعنی باید راه ورود را ببندیم ".

موسوی: "باید به جای اعضای هیأت موسس در اساسنامه، نام این 9 نفر را با عنوان بیاوریم که اینها وقف‌کنندگان هستند تا اگر مؤسس تغییر کرد، وقف برنگردد ".

در این بین، هاشمی پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود: (در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی فقیه تصمیم گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود)، رد کرده می‌گوید: "ولی فقیه خوب است؛ ولی اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی فقیه نداشته باشد . . . تعدادی علی البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود ".

یکی از اعضا می گوید: "پس مرجعیت شیعه را جایگزین کنیم ".

هاشمی: "نخیر! همان که گفتم . . . برای اینکه دست‌مان بسته نباشد، عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق، توسعه کشور، توسعه علم را در وقف‎نامه بیاورید که بعداً متولی وقف مصادیق آن را تشخیص می‌دهد. عناوینی بگویید که همه چیز را شامل بشود ".

هاشمی در پایان در حالی که در ابتدای جلسه اعلام کرده بود در دیدار خصوصی با رهبر انقلاب ایشان به وی فرموده‌اند شورای عالی انقلاب فرهنگی در جریان جلسه فوق قرار گیرد، بدون توجه به آن توصیه می‌گوید: "ما خبر این جلسه را نباید منتشر کنیم چون من به آقای خامنه‌ای گفته‌ام ما در این جلسه می‌خواهیم تصمیماتی بگیریم و بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم. اگر خبر این جلسه را منتشر کنیم و مصوبات را به شورا ندهیم، خوب نیست، بنابراین خبر این جلسه را ندهید ".

اکنون چند سؤال جدی مطرح است که آقای هاشمی به عنوان رییس مجلس خبرگان باید به آنها پاسخ دهد:

در قسمتی از این جلسه، هاشمی می گوید برای این که دست‌مان در وقف اموال دانشگاه باز باشد، باید از عناوین کلی مثل آموزش، تحقیق و توسعه کشور در وقف‎نامه استفاده کنیم. دقت کنید این دقیقاً همان کاری است که در طرح برخی از نمایندگان وابسته به دانشگاه آزاد در مجلس صورت گرفت و مشهور شد به مصوبه یک‎شنبه سیاه. بنابراین به‏خلاف آنچه طراحان مصوبه یک‎شنبه سیاه ادعا می کردند، این طرح از ابتدا برای نجات دانشگاه آزاد بوده است.

اما مهم‌ترین نکته در این مذاکرات این است که هاشمی رفسنجانی در حالی که در رأس مجلس خبرگان قرار دارد و باید مدافع اصلی اصل ولایت فقیه باشد، چگونه احتمال می دهد شاید روزی نظام ما ولی فقیه نداشته باشد؟ آیا اساساً نظام بدون ولایت فقیه، اسلامی و مشروع خواهد بود؟ چگونه است هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد را همیشگی می داند ولی ولایت فقیه را نه؟ کدام نظام مدّنظر هاشمی است که ولی فقیه ندارد؟

شاید گفته شود این ادبیات هاشمی سهو لسان بوده و نه اعتقاد قلبی هاشمی؛ این احتمال، هرچند ممکن است اما با بررسی مواضع هاشمی قبل از فتنه تا امروز به همگان ثابت می کند که این سهو لسان نیست بلکه نشان از تغییر نگاه هاشمی به این مقوله دارد. با این حساب باید پرسید در این صورت آیا واقعاً هاشمی رفسنجانی باز هم باید بر صندلی ریاست خبرگان تکیه بزند؟ سستی در اعتقاد به ولایت فقیه چگونه با چنین جایگاهی تطابق دارد؟

در قسمتی از جلسه، هاشمی دلیل مخالفت خود با پررنگ شدن نقش رهبری در سرنوشت دانشگاه آزاد را این‏گونه اعلام می کند که در این صورت دانشگاه می افتد در مسیری که ما نمی خواهیم! ایشان باید توضیح دهد این چه مسیری است که رهبر انقلاب می خواهد و هاشمی نمی خواهد؟ هاشمی در بخش دیگری می‌گوید: رهبری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست ما بتوانیم اعمال کنیم، مانند عزل و نصب رؤسای دانشگاه‌ها! مگر رؤسای دانشگاه آزاد قرار است چه‎کسانی باشد که تغییر آنها غیرممکن نشان داده می شود؟ به دنبال چه افرادی هستند که مخالفت ولی فقیه را در پی خواهد داشت؟

چرا هاشمی رفسنجانی از اعضای جلسه می خواهد مشروح مذاکرات این جلسه منتشر نشود؟ خود او در ابتدا نظر رهبری را مبنی بر لزوم اطلاع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان می دارد و در پایان به‏خلاف آن دستور می‌دهد. چرا طراحی مشترک ایشان با آقای جاسبی و موسوی منجر به تحت فشار قراردادن رهبری می‌شود؟

هاشمی حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند !

بسمه تعالی

در حالی که "آشوب اسرائیلی" روز 25 بهمن و شهادت دو هموطن در این روز به دست منافقین، خشم ملت و همه خواص را برانگیخته و آنان را به برگزاری تجمعات اعتراض‌آمیز مختلف واداشته است، آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت حاضر نشد که این "آشوب اسرائیلی" را محکوم کند.

به گزارش شبکه ایران، وی پس از خروج از جلسه عصر امروز چهارشنبه با هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با خبرنگار شبکه خبر و سوال وی درباره "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن مواجه شده بود، موضعی عجیب ضمن توصیه به توقف شعارها علیه سران فتنه؛اتخاذ کرد.

رئیس مجلس خبرگان که در دو روز اخیر شعارهای بسیاری را از سوی اقشار مختلف مردم در اعتراض شدید به مواضع خود شنیده است، با بیان جملاتی مبهم و دوپهلو بازهم حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند.

وی وحدت و انسجام را مهمتر از هر چیز دیگری خواند و با اشاره به اینکه همه باید بتوانند حرف و سخن خود را در مجرای قانون بزنند، گفت: اقدامات خلاف قانون و هتاکی مذموم است و همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند.

آقای هاشمی که متهم به حمایت از جریان فتنه است، در جملاتی ملایم اضافه کرد: باید همه اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند و هر اقدامی که با قانون مطابقت نداشته باشد ضربه‌زننده به مملکت و خود انسان و به فتوای امام راحل(ره) حرام است.

الان زمان طرد نیست!

آقای هاشمی در ادامه حتی تلویحا خواستار پایان دادن به شعارها علیه سران فتنه هم شد و با بیان اینکه الان زمان "طرد" و "دعوا" نیست، نظر مخالف خود را درباره شعار "مرگ بر موسوی و کروبی" مجلس که از سوی مردم هم بارها تکرار شده، اعلام کرد.

وی در این باره تأکید کرد: قانون اگر از محور جامعه خارج شود، باعث خودسری است و مردم شریف ما هم درک می‌کنند که الان زمانی نیست که طرد و دعوا صورت بگیرد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد سوءاستفاده رسانه‌های استکباری از وقایع چند روز گذشته و عدم انعکاس مناسب راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفت: رسانه‌های غربی و صهیونیستی همواره چه قبل و چه بعد از انقلاب تلاش کرده‌اند که موارد منفی را بزرگ و نقاط قوت را کم‌رنگ کنند.

وی تصریح کرد: قبل از انقلاب هم رسانه‌های غربی موفقیت‌‌ها و پیروزی‌های مردم و مبارزان را انعکاس نمی‌دادند و بعد از پیروزی انقلاب هم این روند را با شدت بیشتری ادامه دادند و همواره به دنبال نقطه ضعف در میان ما می‌گردند.

نظر متفاوت هیأت رئیسه خبرگان با هاشمی

اما آقای هاشمی در شرایطی از محکوم کردن "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن طفره رفت و موضع دوپهلوی دیگری را به کارنامه اش اضافه کرد که ساعتی پیش از آن، حضرات آیات شاهرودی، محمد یزدی، صادق آملی لاریجانی، ابراهیم رئیسی و احمد خاتمی دیگر اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در بیانیه ای قاطع تاکید کرده بودند که "اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضدانقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضدانقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است، مجلس خبرگان رهبری ضمن محکوم کردن این اغتشاشات و آفرینندگان آن یعنی سران فتنه که بهترین خدمات را به آمریکا و رژیم صهیونیستی نمودند، امت بزرگوارمان را همچنان دعوت به پاسداری از نظام مقدس اسلامی، هوشیاری، وحدت و تبعیت از مقام معظم رهبری مدظله العالی می‌نماید."

در رسانه ملی مطرح شد؛