عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

عروه الوثقی

حضرت امام خمینی (ره): آنها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

روشنفکر یعنی جلال، روحانی یعنی طالقانی

پسرعموها از زبان یکدیگر
روشنفکر یعنی جلال، روحانی یعنی طالقانی

حسین قدیانی: سخن بر سر دو انسان است؛ دو انسان از یک تبار، از یک دیار، از یک آل، از یک ایل، از یک فامیل، از یک قال و قیل، از یک قبیله، از یک قبله، از یک دین، از یک آیین. سخن بر سر دو انسان است که یکی خوب می‌نوشت و دیگری خوب می‌سرشت. یکی خوب قلم می‌زد و دیگری خوب قدم. یکی برای دین، از مردم می‌گفت و دیگری برای مردم، از دین. یکی ترجمه‌هایش را کتاب می‌کرد و دیگری تجربه‌هایش را خطاب. یکی معلم بود و دیگری معمم. یکی روشنفکر مبارز بود و دیگری روحانی بارز. یکی مسلمان بود و دیگری سلمان... دیگری ابوذر... دیگری روحانی اما روحانی مردمی، روحانی خاکی، روحانی ضدغرب و ضدغرب‌زدگی، روحانی رک و راست، روحانی ساده، صاف و بااخلاص؛ نه روحانی فخرفروش به عوام‌الناس، نه روحانی متوهم، نه روحانی متکبر، نه روحانی مغرور، نه روحانی منم منم، نه آن روحانی که امام دل خون از ایشان داشت و «آخوند آمریکایی» خطاب‌شان می‌کرد. آری! سخن بر سر جلال و طالقانی است. یکی ما را به اینجا رساند که بنویسیم؛ «روشنفکر داریم تا روشنفکر!» و دیگری ما را بدین‌جا رساند که بگوییم؛ «روحانی داریم تا روحانی!» فی‌نفسه، نه روشنفکر بودن ملاک است و نه روحانی بودن معیار که جلال چند صباحی ولو به اجبار پدر درس حوزه خوانده بود و طالقانی ولو به جبر روزگار غیرمرتبط با محافل روشنفکری نبود. روشنفکر اگر جلال نباشد و به جای مردم، دل در گرو اجنبی داشته باشد، وای بر روشنفکر. روحانی اگر طالقانی نباشد و به جای مردم، دل در گرو اجنبی داشته باشد، وای بر روحانی. دم زدن از مردم اما فروختن‌‌شان به بیگانه یعنی نفاق. دشمنی با دوست اما دوستی با دشمن و در عین حال سخن گفتن از جانب مردم یعنی نفاق ‌اندر نفاق. نفاق، نفاق است؛ روشنفکر و روحانی نمی‌شناسد. اگر آدمی دل را به جای خدا بدل به جولان دشمن دین خدا کند؛ خواه روشنفکر باشد، خواه روحانی، در وهله اول اتفاقا سیلی از همین کدخدا می‌خورد! غرب، به روشنفکر غرب‌زده، نیز به روحانی غرب‌زده، جور دیگری احترام و ذکاوت خود را نشان می‌دهد! تو وقتی از نفع مردم خود به نفع منافع اجنبی بگذری، چه روشنفکر باشی، چه روحانی، چه کت و شلواری باشی، چه معمم، عن‌قریب خواهی فهمید که از گندم ری نخواهی خورد! و حتم کن که نخواهی خورد! دشمن روی مهره منافق سرمایه‌گذاری می‌کند لیکن باش تا به وعده‌ سرخرمنش به اصحاب نفاق عمل کند! صداقت، صدق و روراستی اما خصیصه مشترک جلال و طالقانی است. جلال وقتی فهمید دل باختن به شرق-غرب آن زمان!- سودایی بی‌سود است، خیلی زود متنبه شد و وقتی فهمید دل باختن به غرب، دارد به عادت جماعت روشنفکر بدل می‌شود، خیلی زود دست به کار نوشتن «غرب‌زدگی» شد تا ناسزای روشنفکران غرب‌زده را به جان بخرد اما ناسزای تاریخ را نه. طالقانی وقتی فهمید منافقین قصد سوءاستفاده از صداقت کم‌نظیرش را دارند و در یک کلام، آدم‌بشو نیستند، با آخرین خطبه‌اش در نماز جمعه تهران، ناسزای این گروهک را به جان خرید اما برای ابد نمادی شد از یک «روحانی وارسته»، نه یک «روحانی وابسته». صدالبته وابستگی آیت‌الله طالقانی و مرحوم آل‌احمد به همان بود که علامه اقبال لاهوری از آن تعبیر به «خودی» می‌کرد. «خودی» یعنی «مردم» یعنی «توده مردم» یعنی «هویت مردم» یعنی «دین مردم» یعنی «پابرهنه‌ترین گروه مردم» یعنی «خدای مردم». «خودی» یعنی به رسمیت نشناختن اجنبی، مشروعیت ندادن به او، باور نکردن خنده او و عدم اعتماد به وعده او. «خودی» یعنی ایمان به صدق وعده الهی. «خودی» یعنی «دشمن چو از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند» فریب این سلسله دوستی را نخوری و الا «به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند». جلال هم شوروی رفت، هم آمریکا و اگر خیلی زود فهمید که بیش از این نباید خودش را در قفس شرق گرفتار کند، اساسا و اصولا بی‌نیاز از ورود به محبس غرب، ملتفت ذات پلید این مار خوش‌خط و خال شد و مبحث «غرب‌زدگی» را گشود.
آیت‌الله طالقانی هم وقتی در راس حکومت، ولی فقیه را می‌دید «وابستگی به حکومت» را عین «وابستگی به مردم» و این هر دو را عین «وارستگی» معنی کرد تا وابسته به هیچ گروه و هیچ گروهکی خوانده نشود. روشنفکرانی را می‌شناسیم ایضا روحانی‌نماهایی را که تا خرخره وابسته به شیطان بزرگ هستند اما در نهایت وقاحت «انگ وابستگی» را گاه به جلال می‌چسبانند که «وابسته به مردم» بود، گاه به طالقانی که «وابسته به امامِ مردم». جلال آل‌احمد یعنی روشنفکر می‌تواند آثار ژان‌پل سارتر را ترجمه کند اما برای چوپان مملکت خودش فیگور نگیرد! و خیال نکند تک‌چرخ زدن دور برج ایفل یا بستنی خوردن زیر مجسمه آزادی، از طواف گرد خانه خدا باکلاس‌تر است! جلال هم شوروی رفت، هم آمریکا لیکن فقط یک جا «خسی در میقات» شد؛ «خانه خدا». ‌ای بسا روشنفکر که به کدخدا می‌رسند «خس» می‌شوند اما به خدا که می‌رسند «کس»! آیت‌الله طالقانی یعنی روحانی می‌تواند محبوب دل همگان باشد اما به بهانه حفظ این محبوبیت، هرگز قید بصیرت و رفتار و گفتار بهنگام را نزند. خطبه معروف امام جمعه دوست‌داشتنی تهران علیه اعوان و انصار نفاق، یعنی برای آیت‌الله طالقانی، اسلام و امام و انقلاب اسلامی ملت شهیدپرور موضوعیت داشت، نه اینکه چند نفر زیادتر و چند صباحی بیشتر ایشان را
«پدر طالقانی» بخوانند! برای مرحوم جلال هم، نه دست زدن روشنفکران موضوعیت داشت، نه فحاشی این جماعت. جلال وقتی از شرق برید، قشری از روشنفکران به او تاختند و موسمی که «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت، قشر دیگری از منورالفکران او را به باد توهین و افترا گرفتند اما گوش جلال بدهکار «خودی» بود، بدهکار «خدا» و بدهکار «روح خدا» که با آن‌ همه سوابق روشنفکری و آن‌همه برو بیا، آخر سر رفت پیش امام و از دیدن «غرب‌زدگی» در خانه حضرت امام متعجب شد: «شما هم این اباطیل را می‌خوانید؟!» روشنفکر اگر روشنفکر اصیل باشد، هرگز پیوند و اتحاد خود را با روحانیت راستین قطع نمی‌کند. چه‌بسا روشنفکر که سفره دل نزد اجنبی باز می‌کنند لیکن جلال حرفی هم اگر داشت، دردی هم اگر داشت، به آیت‌الله طالقانی می‌گفت. چه اینکه با «ابوذر زمان» از یک خاک، از یک خون و از یک خانواده بود؛ «اولا باید بدانید جلال پسرعموی من بود و از بچه‌های طالقان. پدر ایشان از پیشنمازان خوش‌بیان و متعبد بود و تعبدش کمی خشک. آدمی اهل دعا بود و در محله‌های جنوبی تهران یعنی پاچنار می‌نشستند. جلال از بچگی باهوش بود. ما با هم معاشرت خانوادگی داشتیم. در سال 23 شاید هم 22 در خیابان شاهپور «انجمن تبلیغات اسلامی» تشکیل داده بودند و ایشان از همان ابتدا عضو فعال آنجا بود ولی وقتی مکتب کمونیسم به وسیله توده‌ای‌ها گسترش پیدا کرد، جلال عضو فعال و از نویسنده‌های حزب شد که مسائلش را به صورت رمانتیک می‌نوشت و در این اواخر، بعد از اضمحلال توده‌ای‌ها، مطالعاتش که عمیق شد، تقریبا به ملت و آداب و منش خودمان برگشت و تحقیقا به مذهب گرایش پیدا کرد. بهترین کتاب‌هایش به نظر من دو کتاب «غرب‌زدگی» و «خسی در میقات» است که این آخری را در سفر حج خود نوشته که هم جنبه سیاسی دارد و هم فلسفه حج را در بعضی جاها به‌خوبی بیان کرده. خلاصه! جلال نه‌تنها هم‌ولایتی بلکه از اقوام نزدیک ما بود. جوانی واقعا فوق‌العاده و بااستعداد. مبارز. قلم بسیار شیرینی داشت. این اواخر هر چه می‌گذشت درباره اسلام و تشیع به بصیرت و بینش بهتری می‌رسید. جلال بارها با اصرار ورزیدن از من خواسته بود که همراهش به کلبه‌ای که در جنگل اسالم داشت و گاه برای استراحت به آنجا می‌رفت بروم ولی من فرصت نکرده بودم دعوتش را بپذیرم. یکی از روزهای آخر عمر مرحوم جلال، من و پسرم با ماشین آهسته می‌رفتیم که پسرم به من گفت: «آقای آل‌احمد شما را صدا می‌زند!» وقتی پیاده شدیم دیدیم مرحوم جلال کنار یک ماشین ایستاده و به محض اینکه مرا دید، گفت: «آقا! چرا بالاخره نمی‌آیید به آن کلبه حقیر برویم؟» و بعد به خصوص این جمله را به خاطر دارم که گفت: «آقا! سرم آتش گرفته. این روزها دارم منفجر می‌شوم!» متوجه شدم که جلال از اوضاع سیاسی روز بشدت برآشفته و ناراحت است و همان‌طور که خودش اشاره می‌کرد دیگر طاقتش طاق شده بود. جلال بسیار اظهار علاقه می‌کرد که با هم به صحبت و بحث بنشینیم و از مسائل اسلامی، سیاسی و اجتماعی حرف بزنیم. من به جلال قول دادم که در اولین فرصت سراغش بروم و با هم به خانه یا کلبه‌ای که می‌گفت برویم اما متاسفانه چیزی از این ملاقات نگذشته بود که آن خبر تاسف‌آور را شنیدم».
حقا که جلال یک «نویسنده متعهد» بود و قلم برایش 2 کارکرد داشت؛ «هم پایی جهت حرکت، هم توتمی من‌باب برکت». می‌گفت «اگر می‌خواهی بفروشی، همان به که بازویت را، قلم را هرگز!» و اینچنین، حتی آن زمان هم که خودش را گرفتار مکاتب مادی کرد، باز آزادگی خود را و آمادگی خود را برای روز موعود یعنی روز بازگشت، یعنی روز هجرت، یعنی روز اتصال حفظ کرد. گفت: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش». «یک بار به شوخی به «آسدمحمود» گفتم: «آقا! شما هم ما را کافر می‌دانید؟» خندید! آن وقت‌ها بود که در شمیران جلسات تفسیر ایشان را می‌رفتم و چقدر هم خوب بود. یک بار بعد از جلسه، پای درددل باز شد و به او گفتم: «آقا! این وضعی که برای من پیش آمده بود و اینکه رفتم سرکی به حزب توده زدم، خیلی ناراحتم کرده!» گفت: «اینکه شما به مکاتب دیگر روی آوردی، نتیجه فشاری است که خانواده به غلط بر شما وارد آورد. پدرت، خدا بیامرزدش، عموی ما بود. روحانی بزرگی بود ولی یک وقت‌ها تو را مجبور می‌کرد بروی شاه‌عبدالعظیم دعای کمیل بخوانی. تو از این فشارها بریدی، نه از اسلام». راست می‌گفت آسدمحمود. البته ابوی هم خیر ما را می‌خواست. نمی‌خواست که ما برنمی‌گشتیم!»
***
جناب روشنفکر! این جلال آل‌احمد است که نه «خودی» را به «بیگانه» فروخت، نه قلم را به زر و زور و زیور و تزویر. زمان جلال هم، انگلیس رسانه دولتی داشت اما آل‌احمد و نجوا با اجنبی؟ هیهات! جناب روحانی! این آیت‌الله طالقانی است که عنداللزوم موضع بی‌ملاحظه، انقلابی و صریح می‌گرفت حتی علیه مدعیان طرفداری از خودش. آسدمحمود و عافیت‌طلبی؟ هیهات!

ملت ما توافق ندیده نیست(یادداشت روز)

سرانجام مذاکرات هسته‌ای را می‌توان از دو منظر هیجانی و عقلانی قضاوت کرد. طبیعتاً مسائل مهمی که بر سرنوشت یک کشور اثر می‌گذارد، تولید هیجان مثبت و منفی می‌کند. اما قبل و بعد از هر هیجانی باید بررسی کرد که این واکنش هیجانی چه قدر واقعی و مبتنی بر عقلانیت است. عصر دیروز که متن نگاشته شده برجام میان طرف ایرانی و غربی از مرز یکصد صفحه عبور کرده بود، برخی خبرها از نهایی شدن جمع‌بندی توافق حکایت می‌کرد و خبرهای دیگر، حاکی از ادامه مذاکرات برای حل اختلافات باقی مانده بود. برخی رسانه‌ها و سیاسیون در این میان نه از چند روز پیش که 2 سال است دعوت به جشن و پایکوبی می‌کنند! آنها در بحبوحه توافق ژنو و بیانیه لوزان هم ذوق‌زدگی نشان دادند اما گذر ایام معلوم کرد دست‌کم زیاده‌روی کرده‌اند، اگر که نگوییم بیراهه رفته‌اند
ادامه مطلب ...

اعتماد(گفت و شنود)

 

گفت: چه خبر؟!
گفتم: وزیرخارجه آمریکا گفته است باید اطمینان پیدا کنیم که ایران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست.
گفت: یعنی بعد از 12 سال بازرسی‌های گسترده و فراتر از پروتکل و نصب دوربین در مراکز هسته‌ای کشورمان و... هنوز هم اطمینان پیدا نکرده‌اند؟!
گفتم: مشکل آنها برنامه هسته‌ای ایران نیست، آنها از اقتدار ایران و گسترش انقلاب اسلامی وحشت دارند.
گفت: خبرگزاری آسوشیتدپرس از قول یک مفسر آمریکایی نوشته است؛ چطور انتظار داریم با وجود دشمنی‌ها و اقداماتی که علیه ایران کرده‌ایم، ایرانی‌ها به ما اعتماد کنند ولی ما بعد از آنهمه بازرسی به ایران اعتماد نکنیم.
گفتم: چه عرض کنم؟! ماجرای این اعتماد کردن‌ها شبیه ماجرای بانک‌ها شده... که مردم به بانک اعتماد می‌کنند و پولهایشان را نزد آنها امانت می‌گذارند، اما بانک‌ها حتی خودکار روی پیشخوان را هم با زنجیر می‌بندند که مبادا...!

دکل !

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت مدعی اصلاحات در یک اقدام هماهنگ، تیتر زدند و خبر دادند که چه نشسته‌اید! یک دکل نفتی گم شده است!
گفتم: به قول رستم قاسمی، دکل که خودکار و مداد نیست که گم شود؟! دکل نفتی کلی تأسیسات و حداقل 50 خدمه دارد.
گفت: یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای نوشته بود که بعله! این دکل را برده‌اند به خلیج مکزیک!
گفتم: ولی این دکل اصلاً وارد ایران نشده و خریدار که یک پیمانکار بوده بخشی از قسط را نداده و دکل به ایران منتقل نشده بود. تازه ماجرا مربوط به همین مدعیان اصلاحات است.
گفت: مثل اینکه این جماعت مدعی اصلاحات اصلاً نمی‌دانند دکل چیست؟ و چه اندازه‌ای دارد؟ و همین که از اتاق فرمان به آنها دستور می‌دهند شروع به نوشتن می‌کنند و...
گفتم: چه عرض کنم؟! پیرزنی که بعد از خرید خسته شده بود وارد موزه «لوور» در پاریس شد و روی یک صندلی نشست. مدیر موزه به او گفت؛ مادر جان! این صندلی متعلق به ناپلئون است و پیرزن که اصلاً تا آن وقت اسم ناپلئون را هم نشنیده بود جواب داد؛ خب! ننه جان! اگر اومد بلند میشم اون بشینه!

کاتالیزور !

گفت: عبدالله نوری وزیرکشور دولت اصلاحات گفته است دولت روحانی را باید به چشم یک کاتالیزور نگاه کنیم!
گفتم: یکی دیگر از همین مدعیان اصلاحات هم گفته بود، دولت روحانی رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است!
گفت: این عده از مدعیان اصلاحات که برخی از آنها در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 هم حضور داشته‌اند، معتقدند باید از دولت روحانی به عنوان یک واسطه برای حضور دوباره در عرصه سیاسی کشور استفاده کنیم و بعد ...
گفتم: و بعد مثل دزدی که از نردبان برای بالا رفتن از دیوار خانه مردم استفاده می‌کند، بعد از پایان کار، نردبان را بشکند.
گفت: تصور می‌کنند با این اقدامات می‌توانند ننگ حضورشان در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 را پاک کنند.
گفتم: چه عرض کنم؟! استاد دانشکده پزشکی از دانشجویی پرسید؛ برای بیهوشی یک بیمار چه مقدار کلروفرم لازم است؟ دانشجو که سواد درست و حسابی نداشت گفت؛ 25 سی‌سی و بعد متوجه شد که اشتباه بزرگی مرتکب شده گفت؛ ببخشید، الان می‌گویم، و استاد گفت؛ دیگر کار از کار گذشته و مریض شما مرده و هفت کفن هم پوسانده است!

«آقا» بازی آمریکا را به هم ریخت(یادداشت روز)

1- اواخر اسفند 1393 دو نشریه آمریکایی به ارزیابی ‌نقش و اهمیت مدیریت رهبر عالی ایران در مذاکرات هسته‌ای پرداختند. واشنگتن پست آن زمان از قول یک کارشناس بنیاد دفاع از دموکراسی تصریح کرد «آیت‌الله خامنه ای توانسته توازن را بین اصولگراها و تکنوکرات‌ها حفظ کند و جبهه واحدی را در مذاکرات به نمایش بگذارد». چارلز هارکینسون همین تحلیل را در نشریه واشنگتن اگزماینر بسط داد و نوشت «ایران در مذاکرات با اتفاق نظر قابل توجهی در مذاکرات حاضر شده و آیت‌الله خامنه‌ای اختلافات را مدیریت کرده است. علی آلفونه کارشناس مسایل ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ می‌گوید موضع رهبر ایران مبنی بر اینکه آمریکا باید امتیاز دهد موضع دولت را در مذاکرات تقویت کرده است. همچنین ری تکیه کارشناس مسایل ایران در شورای روابط خارجی در گزارشی با تحسین نبوغ رهبر عالی ایران می‌نویسد ایران بارها با موضعی ضعیف وارد مذاکرات شده اما با مدیریت رهبر با دستی پر ظاهر شده است».
ادامه مطلب ...

یارانه سیاست خارجی! (یادداشت روز)


دولت یازدهم فعالیت رسمی خود را قریب به دو سال پیش با شعار «دیگران بلد نبودند، ما بلدیم» آغاز کرد و قول گشایش صد روزه وضعیت اقتصادی مردم را به عنوان مهم‌ترین شعار انتخاباتی خود، برگزید. قول‌های روحانی در حوزه مهم «معیشت مردم» به حدی برای مردم مهم بود که بلافاصله پس از مراسم تحلیف، در فضای مجازی کمپینی به نام «روحانی سنج» با هدف پایش زمانی تحقق شعارهای دولت، با تبلیغات بی‌بی سی فارسی  آغاز به کار کرد.
امروز جای «روحانی سنج» در شرایطی که طبق بررسی‌های انجام شده در بانک مرکزی، نرخ لبنیات در یک سال منتهی به 29خرداد ماه 94 معادل 14/7درصد، تخم مرغ 22 درصد، برنج 8/7 درصد، حبوب 15/3 درصد، میوه‌های تازه 60/1 درصد، سبزی‌های تازه 10/5 درصد، گوشت قرمز 8/3 درصد، قند و شکر 4 درصد، چای 8/4 درصد و روغن نباتی 0/8 درصد افزایش یافته است، حقیقتا خالی است!
در مدت اخیر قیمت نان و برخی خدمات و کالاهای مصرفی همچون حامل‌های انرژی، آب، برق و گاز نیز گران شده است. البته تورم کماکان در حد 15الی 16 درصد قرار دارد و دولت محترم اصرار دارد «سیاست‌های اقتصادی» خود را در شرایط فوق العاده تاثیرگذار «تحریمی» بسیار مثبت ارزیابی کند.
دومین تز سیاسی مهم دولت «تخصصی کردن حوزه سیاست خارجی» و به قول مشاور و تئوریسین دولت یازدهم،«جمع کردن سیاست خارجی از کوچه و بازار» با ممنوع شدن نظر دادن «تاکسی رانان و لبوفروشان» بود. البته مقاومت مردم در برابر تئوری، «تصمیم‌سازی برای مردم» و «تحمیل نتایج به مردم» با حضور پرشور همه اقشار در عرصه دفاع از «استقلال و منافع ملی» موجب شد، کمپین شبه دولتی «به شما ربطی ندارد» در کمتر از دو سال به بحران اجتماعی «تحریمیم، می‌فهمی؟!» تبدیل شود.
پرواضح است که تحلیل «جدی بودن تحریم‌ها» بدون نشانه‌های ملموس بیرونی قابل درک و باورپذیر نیست. برخی تحلیلگران افزایش مکرر قیمت کالاهای مصرفی مهم با دستکاری بازار را، تاکتیکی برای باورپذیری هر چه بیشتر تئوری تاثیر بسیار زیاد تحریم‌ها بر حیات و ممات مردم می‌دانند که اگرچه بدبینانه است ولی در افکار عمومی زمینه‌هایی برای پذیرش دارد.
کارشناسان مهم‌ترین علت گران شدن کالاهای اساسی در حوزه کشاورزی را برآمده از درگیری جدی وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت بر سر اجرای قانون انتزاع در حوزه واردات بر می‌شمارند. مهم‌ترین بند قانون مذکور می‌گوید: «تجارت اعم از صادرات، واردات و تنظیم بازار داخلی محصولات و کالاهای اساسی زراعی، باغی متمرکز در وزارت جهاد کشاورزی می‌شود» تا بدین ترتیب مجلس بتواند اختلالات گسترده شایع در طول سال‌های اخیر در حوزه واردات را پیگیری کند.
با این وجود وزارت صنعت به شدت در حال مقاومت است تا با نمایش ناتوانی وزارت کشاورزی، قانون انتزاع را ملغی یا دست کم تضعیف کند. نتیجه اینکه به سبب عدم اجرای آیین نامه مجلس شورای اسلامی، مصوب 16 دی ماه 92، شرکت مادر تخصصی بازرگانی ایران هنوز به وزارت جهاد ملحق نشده و امکان ثبت سفارش در وزارت صنعت وجود دارد!
به این ترتیب در طول یکسال اخیر به علت واردات بیش از 200 هزار تن شکر بسیاری از کارخانجات داخلی ورشکسته شده‌اند و واردات برنج علی رغم ممنوعیت منجر به افزایش قیمت در بازار شده است. در حوزه گندم و روغن و کنجاله دام و حتی کود شیمیایی و میوه نیز به همین وضعیت دچار هستیم. کار به جایی رسید که قاضی پور نماینده مجلس شورای اسلامی، اسفند 93 با اعتراض به واردات گسترده محصولات کشاورزی و نابودی صنایع وابسته گفت: «تمرکز وزیر صنعت، معدن و تجارت بر واردات کالاهاست و نه تولید داخلی و ما وی را به عنوان وزیر واردات می‌شناسیم!»
سعید زمانیان نماینده مردم شهرکرد نیز وزارت صنعت را مسئول واردات «کالاهای بنجل» می‌داند و پرسشی کلیدی از وزیر دارد: « وقتی اجناس بهتری در داخل تولید می‌کنیم چرا باید محصولات بی‌کیفیت خارجی وارد کنیم؟»
صفایی، مدیر عامل سازمان مرکزی تعاون روستایی هم از روند عدم همکاری و مقاومت بخش‌هایی از وزارت صنعت ابراز گلایه کرده و گفته است: «بخش‌هایی از این وزارتخانه همکاری درخوری ندارند که به نظر می‌رسد این امر با هدف اجرایی نشدن قانون و فرسایش موضوع انجام می‌شود.»
بیابانی، قائم مقام خانه کشاورز نیز در این رابطه گفته است: « قانون انتزاع وظایف بازرگانی بخش کشاورزی از طرف برخی افراد و مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت همواره مورد هجمه و انتقاد قرار گرفته است و این انتقادها نشان می‌دهد تمامی صحنه‌ها و مشکلات بازار میوه و تره بار شب عید و ایام نوروز ساختگی و برای زمین خوردن وزارت جهاد کشاورزی در اجرای این قانون بوده است.»
نوروزی، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس هم  می‌گوید: « جولان دلالان تنها عامل افزایش قیمت‌ها در بازار رمضان است و هیچ کمبودی در بازار نداریم.»
به این ترتیب در حالی آمار واردات کالاهای کشاورزی از ۱۰ میلیارد و ۷۱۲ میلیون دلار فرا‌تر رفته است که منتقدان اقتصادی معتقدند به‌رغم ابزار قدرتمندی نظیر قانون انتزاع، وزارت جهاد کشاورزی به علت برخی کارشکنی‌ها نتوانسته از واردات بی‌ضابطه کالا‌ها جلوگیری کند. در حالی که با چنین ارز بر باد رفته‌ای دولت می‌توانست به جای دامن زدن به شایعات گسترده ترویجی رقبا درخصوص، «بی رونقی کشاورزی در ایران» به علت کم‌آبی و سودآور نبودن و فقدان مزیت نسبی، سرمایه ‌گذاری موثری در بخش کشاورزی فراهم آورد.
علاوه بر بخش کشاورزی در حوزه نفت و صنایع فولاد که از حوزه‌های سودآور و بومی کشورمان محسوب می‌شوند نیز اوضاع به همین منوال است. واردات فولاد و بنزین چیزی نمانده به ورشکستگی رسمی صنایع داخلی بیانجامد.
بر اساس آمارهای رسمی شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی، قرار بود در سال 94 روزانه 1 میلیون و 818 هزار بشکه نفت خام برای پالایش به پالایشگاه‌های داخلی تحویل شود که این رقم در دو ماهه نخست سال با کاهش 100 هزار بشکه‌ای به 1 میلیون و 710 هزار بشکه در روز رسید. با کاهش پالایش نفت و به تبع آن کاهش 13 درصدی تولید بنزین و دیگر فرآورده‌های نفتی، کمبود بنزین با تکیه بیشتر بر واردات جبران شده است، به گونه‌ای که در ابتدای خرداد سال 94 روزانه 40 میلیون لیتر بنزین به کشور وارد و در پایانه‌های جنوبی کشور تخلیه شده است. ذخیره بنزین معمولی نیز در زمان یاد شده به 810 میلیون لیتر رسید که نسبت به مدت مشابه سال قبل 1 میلیون و 162 هزار لیتر کاهش را نشان می‌دهد.
مدیرعامل فولاد مبارکه اصفهان با مقایسه واردات محصولات فولادی تخت در سال‌های 92 و  93 گفته است: «در بخش ورقه‌ای نورد سرد با افزایش 144 درصدی واردات و در بخش ورقه‌ای نورد گرم با وجود افزایش تولید در فولاد مبارکه همچنان با رشد 29 درصدی، در بخش ورق گالوانیزه با رشد 55 درصدی و در ورق رنگی نیز با 48 درصد رشد در واردات مواجه هستیم!» این در حالی است که ایران بزرگ‌ترین تولید‌کننده فولاد خاورمیانه و صاحب رتبه در جهان محسوب می‌شود!
به این ترتیب به واسطه ورشکستگی مکرر صنایع وابسته به تولید داخل در کشور، زیرساخت‌های ملی از بین رفته و وابستگی روزافزون بازار به محصولات وارداتی، شرایط را برای ایجاد بحران‌های ساختگی به دنبال بروز «تحریم یا تهدیدات جدید» در حوزه سیاست خارجی فراهم می‌کند. در طول دو سال گذشته به علت سیاست گذاری‌های اقتصادی مشکوک و درگیری‌های قابل بررسی میان وزارتخانه‌های خود دولت،  میزان آسیب‌پذیری کشوری که در مسیر استقلال و خودکفایی پسا تحریمی قدم بر می‌داشت، در حوزه‌های مختلف اعم از کشاورزی و صنعت چندین برابر شده است. آیا  نباید نگران بود که مبادا در پشت پرده دست‌هایی در حال فراهم آوردن ملزومات یک «قحطی ساختگی» به دنبال ترک میز مذاکرات توسط آمریکا یا یک پلیس بد اروپایی به سبب امتیازگیری حداکثری هستند؟

زهرا طباخی

کبوتر

گفت: آمریکایی‌ها در مقابل  اینهمه زورگویی و باج‌خواهی نظیر بازرسی از مراکز نظامی ایران و بازجویی از دانشمندان و... چه امتیازی خواهند داد؟!
گفتم: امنیت کشورمان را می‌گیرند و هر روز باید شاهد چند عملیات تروریستی باشیم،  اقتصادمان را نابود می‌کنند و...
گفت: مرد حسابی! سؤالم این است که در مقابل اینهمه امتیازی که می‌خواهند قرار است چه امتیازی بدهند!
گفتم: بعد از همه این امتیازات، در نهایت قول داده‌اند که 13 درصد از تحریم‌ها را بردارند!
گفت: ولی برای رفع همین 13 درصد تحریم‌ها، باید چند برابر آن را هزینه کنیم.
گفتم: چه عرض کنم؟! برای کریمخان‌زند یک باز شکاری آوردند. پرسید؛ هنرش چیست؟ گفتند روزی دو کبوتر می‌گیرد. پرسید؛ هزینه‌اش چقدر است؟ گفتند؛  روزی 2 تا کبوتر می‌خورد... کریمخان گفت؛ خب! ولش کنید برود، خودش بگیرد و خودش بخورد، چرا هزینه نگهداریش را ما بپردازیم؟!

آنها که جامعه را در خواب می‌خواهند(یادداشت روز)

1- جامعه‌ای را در نظر بگیرید که تجربه زیست در یکی از پربرکت‌ترین روزگاران تاریخ را دارد. مردمانی که پیامبر اکرم(ص) را دیده‌اند، مواعظ او را از دو لب مبارکش شنیده‌اند، در رکابش جنگیده‌اند و زخم برداشته‌اند، دیده‌اند که او در باره علی (ع) چه گفته، حتی در رکاب علی (ع)هم جنگیده‌اند و پس از او با پسر ارشدش امام حسن (ع) بیعت کرده‌اند و... اما فرجام کار به اینجا می‌رسد که در روز تشییع جنازه او، پیکر مطهرش تیرباران می‌شود و هیچ‌کس چیزی نمی‌گوید!
ادامه مطلب ...

آقای هاشمی نمی‌داند چه کسانی گرای تحریم‌هارا دادند؟!(خبر ویژه)



وی در مراسم رونمایی از کتاب تاریخ جامع ایران گفت: عده‌ای پیدا می‌شوند که تعامل با دنیا را ذلت‌بار می‌شمارند. چه ذلتی! دست از شعارهای کم محتوا بردارید، شعارهایی که جلوی پیشرفت را می‌گیرد.
وی در ادامه گفت: ایران ما نباید از هیچ حرفی بترسد، ما نباید از هیچ مذاکره‌ای بترسیم، چون حرف حسابی و منطق داریم. اما اگر این مسیر را نرویم دچار ابتذال خواهیم شد. ما باید از این مسئله جلوگیری کنیم، ما باید راه‌ها را باز کنیم. تعاملی که امام می‌خواست ایجاد کند در آن انحرافی پیدا شده که باید این انحراف را به نحوی حل کنیم. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند اگر یکی از مشرکین درخواست کرد که بیاید و کلام خدا را بشنود به او این اجازه را بدهید و امنیتش را تأمین کنید. ما این‌طور مذاکره می‌کنیم.
وی گفت: امروز برخی حرف‌های عجیب و غریب می‌زنند، مثلاً می‌گویند تحریم به نفع ما بود. واقعاً اگر از جیب مردم خبر داشتند از این حرف‌ها نمی‌زدند. این قشر مزدبگیر جامعه که اکثریت جامعه را هم تشکیل می‌دهند را ببینید که امروز استخوان‌هایشان هم در حال پوسیده شدن است. امروز ما طرح‌های بسیار بزرگی داریم اما به دلیل همین تحریم‌ها ناقص مانده است. این دلیل شرعی ندارد که ما نتوانیم برای رفع مشکل‌مان با جهان صحبت کنیم. پیامبر اکرم(ص) هم از طبیب ایرانی برای معالجه استفاده می‌کردند.
وی گفت: ما باید به نقطه مشترک با دنیا برسیم و به عقل جمعی دنیا برسیم ولی این عده محدود کار را به جایی رسانده‌اند که دانشگاه‌های بزرگ، دانشجویان ایرانی نمی‌پذیرند که کشورمان به دانش آنان نیاز دارد.
وی همچنین گفته که «اگر در مذاکرات ناحق می‌گوییم باید راهمان را عوض کنیم»!
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است: 1- اینکه «عده‌ای تعامل با دنیا را ذلت‌بار می‌شمارند» یک دروغ بزرگ است؟ کدام سیاستمدار یا جریان مؤثر سیاسی چنین ادعایی را مطرح کرده است؟ 2- چرا آقای هاشمی و برخی افراد مشابه وی اصرار دارند رابطه با «شیطان بزرگ» (تعبیر صریح امام) را «تعامل با دنیا» جا بزنند؟ آیا غیر از این صورت که به شهادت منطق دین،‌اصول امام و رهبری، و تجارب متعدد، ارتباط با شیطان بزرگ به هیچ نحو قابل دفاع نیست و بنابراین در این میان حامیان رابطه به هر قیمت مجبورند مغالطه کنند؟! 3- امام کی دنبال تعامل با آمریکا بود و کجا آمریکا را «کدخدا» یا «ابرقدرتی که نمی‌توان با او رابطه نداشت»- ادعای سابق هاشمی- خطاب می‌کرد؟ چرا آقای هاشمی هم خط امام را تحریف می‌کند و هم با پیشدستی و نوعی فرار به جلوی ناشیانه مدعی انحراف از تعامل مورد نظر امام می‌شود؟! آیا این ظلم مضاعف نیست؟ 4- تلاش برای رابطه یک سویه (رابطه ظالم و مظلومی) با آمریکا چه ارتباطی به فرموده پیامبر(ص) دارد مبنی بر اینکه اگر یکی از مشرکین خواست بیاید و کلام خدا را بشنود، به او این اجازه را بدهید؟! یعنی افکار عمومی و نخبگان ما خبر ندارند اما آقای هاشمی مثلاً خبر دارد که احیاناً اوباما و جان‌کری و دیگر جلادان نسل‌کش آمریکایی درخواست شنیدن پیام اسلام را دارند؛ که مدام ملت ایران را متهم به تروریسم و تهدید به حمله نظامی می‌کنند؟ آیا این رسم جدید درخواست برای شنیدن صدای اسلام است؟!
5- نگرانی آقای هاشمی برای جیب مردم و شکستن استخوان آنان در حالی است که خود ایشان به عنوان یکی از افراد ذی‌مدخل در فتنه سبز بهتر از همه می‌دانند که چه کسانی از طرف سران جنبش سبز کذایی گرای تحریم‌های فلج کننده را به آمریکا و اروپا دادند تا به خیال خود از دولت وقت (دولت دهم) انتقام بگیرند؟ نمی‌شود که جریان مدعیان دروغین اصلاح‌طلبی و اعتدال، از یک طرف گرای فشار اقتصادی علیه ملت ایران را به بیگانگان بدهند تا ناکامی فتنه سبز در بسیج مردم علیه حاکمیت جبران شود و هم خود را به عنوان نگران و دلواپس تحریم‌ها و منجی اقتصاد کشور جا بزنند.
6- پیامبر اعظم(ص) و امت او در سخت‌ترین شرایط تحریم و محاصره در شعب ابیطالب که گاه هیچ غذایی برای خوردن نداشتند، آیا با صدای بلند به نحوی که مشرکان بشنوند گفتند که کمر ما در این محاصره شکست و پوسید؟ یا با صلابت تمام استقامت کردند؟
7- ثم ماذا؟ آقای هاشمی برای چندین بار است که با هر انگیزه‌ای کشور را ضعیف و مستأصل نشان می‌دهد و سؤال این است که آیا چنین تصویری، خدمت به تیم مذاکره کننده است یا بستن دست آنها؟ غرب باید از شنیدن قبیل اظهارات آقای هاشمی، میل به تعامل و دادن حق ملت ایران بکند یا فشارها را بر ملت ما بیفزاید؟
8- اگر فشار دشمن و تحریم‌های خصمانه وی نبود -که معلوم است گرای آن از کجاها داده شد- جریان تجدیدنظرطلب ورشکسته در فتنه سبز، چگونه می‌خواست مردم ما را بترساند و به خود بخواند و خود را منجی جا بزند و معترضان به آن عملکرد سیاه در فتنه را تخطئه نماید؟! البته که از این نظر تحریم برای حامیان فتنه، یک امتیاز(!) محسوب می‌شود هر چند که در ظاهر خود را نگران جیب و زندگی‌ مردم نشان دهند.
به قول معروف فعلاً که تحریم‌های حامیان خارجی فتنه، برای حامیان داخلی آن هم آب شده و هم نان!

برعکس !

گفت: رئیس مجمع تشخیص مصلحت گفته است «تحریم‌ها پدر مردم را درآورده است».
گفتم: ایشان باید به وطن‌فروشانی اعتراض کند که به وزارت خزانه‌داری آمریکا توصیه می‌کردند برای حمایت از فتنه سبز تحریم‌ها را افزایش بدهند!
گفت: ایشان اعتراض کرده که چرا بعضی‌ها می‌گویند «تحریم‌ها به نفع ما بوده است».
گفتم: حضرت امام(ره) می‌فرمودند «تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی تحفه الهی بود که ما از آن غافل بودیم».
گفت: ایشان در همین جلسه گفته است: «تمدنی که امام می‌خواستند با این انقلاب ایجاد کنند الان دچار انحراف شده است»!
گفتم: امام(ره) می‌فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، بعضی‌ها می‌گویند؛ «حضرت امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود»! امام می‌فرمودند اسرائیل باید از صحنه گیتی محو شود، بعضی‌ها می‌گویند «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» امام می‌فرمودند یک موی کوخ‌نشین‌ها به همه کاخ‌نشینان شرف دارد»، بعضی‌ها دنبال مانور تجمل هستند! و...
گفت: پس این چه تصویری است که ایشان از خط امام(ره) ارائه می‌دهند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! معروف است که «عکس»، برعکس است!

تزریق پنی‌سیلین!(یادداشت روز)

کاش نیازی به این نوشته نبود و یا دستکم این که نگارنده می‌توانست خود را قانع کند که نیازی به این وجیزه نیست. اما متاسفانه برخی از اظهارات رئیس‌جمهور محترم درباره چالش هسته‌ای و «توافق احتمالی» به‌گونه‌ای است که اگر مصداق «سهواللسان» و «خطای بیان» نباشد - که ان‌شاءالله باشد- بیم آن می‌رود که با سوءاستفاده دشمنان روبرو شود و زیاده‌خواهی بیشتر آنان را در پی داشته باشد. از این روی اشاره به نکاتی برای پیشگیری از سوءاستفاده حریف ضروری به نظر می‌رسد. از جمله اینگونه اظهارات می‌توان به بخشی از سخنان آقای دکتر روحانی در کنفرانس خبری روز شنبه ایشان اشاره کرد. آنجا که درباره پروتکل الحاقی می‌گویند؛
ادامه مطلب ...

روحانی و لیبرال‌های مغرور(یادداشت روز)

آقای روحانی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر گفت نسبت به مذاکرات دلواپس نیست و امیدوار است. او می‌گوید از جیب و به هزینه مردم شعار ندهید. منتقدان را متهم می‌کند که از جیب مردم بی‌خبرند و از تحریم‌ها سود می‌برند و کذا و کذا. در آغاز سومین سال انتخاب آقای روحانی، پرسش‌های مهمی درباره جهت‌گیری وی و استراتژی و دغدغه‌های دولت در حوزه‌های سیاست خارجی (مذاکرات)، اقتصاد، سیاست داخلی و فرهنگی مطرح شده که به نوعی در سرنوشت کشور تأثیرات مهم دارد.
ادامه مطلب ...

آینده علمی کشور اسیر جریان تندرو(یادداشت میهمان)

زمزمه‌هایی مبنی بر اینکه وزارت علوم در دولت یازدهم، سهمیه یک جریان خاص و تندرو است در اوایل رأی آوردن آقای روحانی به گوش می‌خورد. این زمزمه‌ها با معرفی اولین نامزد تصدی وزارت علوم توسط آقای روحانی بیشتر شد، اما با هوشیاری نمایندگان مجلس پروژه تسخیر وزارت علوم توسط جریان تندروی اصلاح‌طلب ناکام ماند. در ادامه رئیس جمهور محترم با سرپرست کردن توفیقی در وزارت علوم، خود به شائبه اختصاص وزارت علوم به جریان تندرو و  بدسابقه عینیت بخشید؛ گویی تمام آن زمزمه‌ها درست بود و وزارت علوم «باید» به فتنه‌ای‌های تندرو می‌رسید. در همان برهه سرپرستی توفیقی بود که بحث سیاسی و کذب غیرقانونی بودن دانشجوهای بورسیه پیش آمد و .... اما این همه ماجرا نبود و نیست. سیر کند شدن، توقف و در نهایت نزول رتبه علمی ایران، وجه دیگر این ماجراست. علاوه بر این، نتایج غیرقابل قبول دیگری هم از «سهمیه»ای شدن وزارت علوم پدید آمده و بعد از این هم خواهد آمد که اشاره‌ای هرچند گذرا به آنها خالی از لطف نیست. ادامه مطلب را بخوانید.

ادامه مطلب ...

کارآگاه گجت!(گفت و شنود)

گفت: چند سایت زرد وابسته به اصلاح‌طلبان با چاپ تیتر و عکس دو نسخه از کیهان به فاصله 8 سال، مدعی تناقض‌گویی کیهان شده است.
گفتم: حالا چی گفته؟! چی نوشته؟!
گفت: نوشته است کیهان در سال 86 پیروزی اردوغان را پیروزی اسلام‌گرایان دانسته و از آن استقبال کرده بود ولی چند روز قبل از شکست وی نیز استقبال کرده است!
گفتم: عجب هالو هفت شنبه‌هایی، خب! اردوغان در آن دوران در خط اسلام‌گرایی بود و حالا در مقابل آن ایستاده است.
گفت: با این حساب هالو هفت شنبه‌های اصلاح‌طلب، جنایت شمر در کربلا را تأیید می‌کنند، چون در جنگ صفین در رکاب حضرت امیر(ع) بوده و جانباز هم شده بود!
گفتم: چه عرض کنم؟! شاید خودشان را به حماقت زده‌اند؟
گفت: شاید! ولی اگر هم خودشان را به حماقت زده باشند، دیگر موفق به خروج از آن نشده‌اند.
گفتم: یارو پلیس مخفی شده بود، چند سال خودش را پنهان کرد و هر چه اداره پلیس دنبال او می‌گشت که حقوقش را بپردازد نمی‌توانست پیدایش کند!

فک و فامیل!(گفت و شنود)

گفت: خلبانان آمریکایی اعتراف کرده‌اند که به آنها اجازه حمله‌هوایی و بمباران تروریست‌های داعش داده نشده است.
گفتم: از قدیم و ندیم گفته‌اند که چاقو دسته خودش را نمی‌برد، تروریست‌های داعش به اعتراف خانم کلینتون در کتاب خاطرات خویش، ساخته و پرداخته خود آمریکاست.
گفت: یک نشریه آمریکایی هم نوشته است مقامات آمریکا برخلاف ادعای ظاهری خود، از شکست داعش و هلاکت تروریست‌ها در عراق به شدت نگران هستند و در نهان از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کنند.
گفتم: الاغ یارو مرده بود، عده‌ای برای تسلیت نزد او رفتند و دلداریش دادند که امیدواریم آخرین غم شما باشد! هرچه خاک آن حیوان زبان‌بسته است، عمر شما باشد و... هنگام خداحافظی یارو به آنها گفت؛ غم و ماتم مرا بیشتر کردید، چون اصلا نمی‌دانستم که الاغ مرحوم بنده این همه فک و‌فامیل دارد!

پالس‌های اشتباه به طرف مذاکره سوء تدبیر یا تعمد؟!(خبر ویژه)

حیدر مستخدمین حسینی معاون اسبق وزارت اقتصاد در گفتگو با نسیم با انتقاد از تقارن زمان افزایش قیمت بنزین با مذاکرات هسته‌ای اظهار کرد: اگر افزایش قیمت حامل‌های انرژی و نان به بعد از تعیین تکلیف مذاکرات در دهم تیرماه موکول می‌شد صورت خوشایندتری از برهه کنونی پیدا می‌کرد.
مستخدمین‌ حسینی با تاکید بر لزوم بهبود شرایط داخلی اقتصاد کشور در آستانه مذاکرات برای حمایت از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به نسیم تصریح کرد: تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای زحمت و وقت زیادی را صرف مذاکرات می‌کند و مسئولیت سنگینی را برعهده گرفته است، بنابراین باید به آنها کمک شود تا با آرامش بهتری در مذاکرات حضور پیدا کنند؛ نه این که کاری کنیم آنها در پشت سر خود احساس کنند که مردم از وضع اقتصاد کشور با توجه به افزایش قیمت‌ها ناراضی هستند.
در همین حال رجانیوز با طرح این سوال که آیا افزایش قیمت بنزین و گاز و ایجاد نارضایتی در مردم قرار است جامعه را به «توافق به هر قیمت» راضی کند؟ نوشت: به فاصله چند ساعت بعد از اعلام یکباره افزایش قیمت بنزین و قطع شدن سهمیه خودروها و موتورسیکلت‌های شخصی، افزایش قیمت گاز خانگی و تجاری نیز قطعی شد. این روند عجیب در حالی از سوی «دولت تدبیر» صورت گرفته است که دولت می‌توانست از عجله در تصمیم‌‌گیری دراین‌باره اجتناب کند زیرا در شرایط کنونی که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در حال مذاکرات نهایی است، ممکن است این تلقی ایجاد شود که هدف نهایی دولت از افزایش شتابزده قیمت سوخت آن هم بدون اعلام قبلی، ایجاد یک «اهرم فشار» برای نارضایتی عمومی در جامعه بوده است تا با گره زدن حداکثری وضعیت اقتصادی مردم با مذاکرات هسته‌ای، جامعه آماده «توافق به هر قیمت» باشد.
لازم به ذکر است اعلام گران شدن قیمت بنزین در حالی  امسال همزمان با سالروز فتح خرمشهر از سوی دولت انجام شد که پیش از این نیز همزمان با دهه فجر در سال 92 دولت تصمیم به پخش سبد کالا گرفت و با تشکیل صف‌های طولانی در شهرهای مختلف و درست کردن خوراک خبری برای رسانه‌های ضدانقلاب، عملا سی و پنجمین سالگرد جشن انقلاب اسلامی را با حواشی مختلف رسانه‌ای مواجه کرد.
از سوی دیگر سایت راه دانا در تحلیلی نوشت: اظهارات مسئولان دولت تدبیر و امید به ویژه درخصوص مسائل اقتصادی هر روز موجب ابهام‌های بیشتری در بین مردم می‌شود و ضد و نقیض‌گویی‌های مطرح شده از یک سو و اقدامات بی‌سر و صدای دولتی‌ها از سوی دیگر موجب شده تا مردم با نوعی سردرگمی در مسائل اقتصادی مواجه شوند. در این بین با توجه به نزدیک شدن زمان ضرب‌الاجل برای نهایی شدن توافقات ایران و 5+1، این دست اقدامات دولتی‌ها رشد بیشتری یافته است. از همین رو به نظر می‌رسد برخی دولتی‌ها با افزایش قیمت‌ بنزین و نان و حذف یارانه‌ها قصد دارند تا به مردم این‌گونه القا کنند که راهی جز پذیرش توافق هسته‌ای با غرب وجود ندارد و مشکلات مالی فقط در صورت پذیرش این توافق است که حل خواهد شد.
2 سال پیش نیز برخی مسئولان دولتی به غلط گفته بودند خزانه خالی است!

تنها راه بازگشت امنیت به منطقه(یادداشت روز)

آمریکا به جز ایران و چند کشور مستقل دیگر، تقریبا در بیشتر کشورهای دنیا  و به اشکال مختلف حضور نظامی دارد. طبق گزارشی که وزارت دفاع آمریکا در سال 2007 تحت عنوان Base structure Report منتشر کرده است، این کشور در 39 کشور پایگاه نظامی «بزرگ» و در140 کشور نیز ایستگاه‌های نظامی دارد.  گزارش مرکز پژوهش‌های بین‌المللی «کندی» آمریکا نیز نشان می‌دهد، این کشور در حال حاضر ۷۰۰ تا ۸۰۰ پایگاه زمینی، دریایی، هوایی و جاسوسی در خارج از خاک خود دارد. بطور مشخص ۷۳۷ پایگاه نظامی آمریکا در ۱۳۰ کشور خارجی قرار دارند که تعدادی از آنها تحت عنوان «اردوگاه‌های موقت» در حال فعالیت هستند.
ادامه مطلب ...

خلع ید شورای عالی انقلاب فرهنگی با تغییر روند انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها

رئیس سازمان بسیج اساتید با بیان اینکه واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها از شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کمیته چند نفره سبب کاهش بیشتر شتاب علمی است، گفت: واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها به یک کمیته به نفع پیشرفت علمی کشور نیست.


سهراب صلاحی رئیس سازمان بسیج اساتید، واگذاری تعیین ریاست دانشگاه‌ها از شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کمیته چند نفره را سبب کاهش بیشتر شتاب علمی دانست و گفت: بحث علم و فناوری مبنای قدرت کشورها است و دلیل اینکه ما در دهه اخیر به شیب علمی قابل قبولی دست یافتیم این بود که ستادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی این بخش را تحت نظر رهبر معظم انقلاب به خوبی پیگیری می‌کرد ولی در دو سال اخیر به دلیل دخالت‌های جریان سیاسی در مدیریت دانشگاه‌ها کاهش شتاب علمی را شاهد هستیم.
وی افزود: براساس پیش‌بینی‌ها باید امسال 5 پله در تولید علم پیشرفت می‌کردیم و به رتبه 10 جهان می‌رسیدیم، ولی 2 رتبه سقوط کردیم و از 15 به 17 رسیدیم و اگر دوباره دخالت جریان‌های سیاسی در مدیریت دانشگاه‌ها تشدید شود و جریان علمی متعهد دلسوز اجازه اظهار نظر در رابطه با تعیین ریاست دانشگاه‌ها را نداشته باشد وضعیت شتاب علمی بدتر می‌شود.
رئیس سازمان بسیج اساتید تشکیل یک کمیته برای تعیین ریاست دانشگاه‌ها به جای شورای عالی انقلاب فرهنگی را سبب سرخوردگی بیشتر فرهیختگان برشمرد و گفت: دانشمندان ما در بحث مذاکرات هسته‌ای دچار سرخوردگی شدند و جابه جایی‌های زیاد و متوالی روسای دانشگاه‌ها نیز باعث شد خیز علمی کشور دچار رکود شود، همچنین تلاش برخی جریان‌های سیاسی برای تبدیل دانشگاه به باشگاه سیاسی هم در روند تضعیف دانشگاه‌ها تاثیرگذار بود و اگر در حال حاضر تعیین ریاست دانشگاه‌ها نیز در حد یک کمیته تقلیل یابد به نفع پیشرفت کشور نیست.
وی افزود: اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی افراد صاحب‌نظری هستند و اگر این اعضا به برخی افراد برای ریاست دانشگاه‌ها رای نمی‌دهند حتما استدلال‌هایی دارند. به طور مثال برای دانشگاه فرهنگیان فردی پیشنهاد شده که خودش فلسفه وجودی این دانشگاه را قبول ندارد، بنابراین چطور برخی مراجع برای ریاست این فرد در دانشگاه فرهنگیان فشار وارد می‌کنند؟!
صلاحی گفت: اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با استدلال علمی و با توجه به سابقه افراد به وی برای ریاست دانشگاه‌ها رای می‌دهند و اگر دولت بخواهد بر روی این موضوع چنگ بیندازد روند افت علمی کشور تشدید می‌شود.
اقوام رئیس جمهور پشت پرده!
گفتنی است پیش از سر برآوردن طرح ایجاد یک کمیته مستقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تعیین روسای دانشگاه ها به منظور حل بن‌بست خود ساخته دولت در معرفی نامزدهای سیاسی و بدسابقه، دیگر طرح عبدالحسین فریدون، پسر عموی رئیس جمهور و مدیرکل دفتر وزارتی و سرپرست مرکز جذب اعضای هیئت‌ علمی وزارت علوم که از ابتدا در پشت پرده پرونده سازی علیه بورسیه‌های علمی دولت قبل نقش آفرین بود، در  شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده بود. بر اساس این طرح یک هیئت عالی با ترکیبی متشکل از 7 عضو دولتی و دو نفر از اعضای شورای انقلاب فرهنگی به اضافه دبیر شورا تشکیل می‌شود تا درخصوص مسائل و امور دانشگاهیان تصمیم‌گیری کند. رسیدگی به مسائلی چون تجدیدنظر در تصمیمات نهایی هیئت‌ امنا ممیزه دانشگاه‌ها، مسائل انضباطی دانشجویان، آزمون‌ها، بورسیه دانشجویان و فرصت‌های مطالعاتی از موارد مورد توجه در این دستورالعمل است. به این ترتیب با سهل‌اندیشی برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، پرونده بورسیه‌ها پس از اعلام رای برائت کمیسیون اصل 90 مجلس برای همیشه سیاسی شد و رای سیاسیون با توجه به ترکیب اعضای کمیته مذکور همواره به نفع دولت خواهد بود.
امکان ندارد شورا رای بدهد
با این وجود حسین کچویان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی  در رابطه با طرح جدید واگذاری تعیین روسای دانشگاه‌ها به دولت، گفت: با توجه به تاکیدات امام خمینی(ره) نسبت به وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی و حساسیت رهبر معظم انقلاب، باید همه مدیران فرهنگی کشور از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شوند و حتی در قانون مدیریت خدمات کشوری هم این موضوع آمده است، بنابراین تغییر این روند دارای مشکل است.
کچویان اظهار داشت: اگر اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی به دولت واگذار شود، بخش مهمی از تاثیری که شورا در دانشگاه‌ها داشت منتفی می‌شود که این اتفاق به نفع دانشگاه‌ها نیست.
شهروندان آمریکا
 رئیس دانشگاه نباشند
احمد چلداوی عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت نیز تشکیل کمیته تعیین روسای دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی را دور زدن انتخاب اصلح دانست و گفت: حداقل انتظار مردم از یک رئیس دانشگاه که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان کشور را برعهده دارد این است که «گرین کارت آمریکا» نداشته باشد و اعضای درجه 1 خانواده وی در کشورهای متخاصم زندگی نکنند!
چلداوی اضافه کرد: روسای دانشگاه‌ها محرم اسرار استادان هستند و اطلاعات مهمی از آنان دارند، بنابراین نباید به راحتی به کشورهای متخاصم رفت‌وآمد داشته باشند، این حداقل انتظار مردم از یک رئیس دانشگاه است.
آخرین خبر
آخرین گزارش‌ها حاکی است در جلسه دیروز شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس نهاد نمایندگی، رئیس هیئت‌نظارت و بازرسی شورای انقلاب فرهنگی، وزیر بهداشت، وزیر علوم و دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان اعضای کمیته انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها تعیین شدند.

این مجسمه کیست ؟!(یادداشت روز)

1- وقتی «برنارد شاو» نویسنده شوخ‌طبع و بلندآوازه انگلیسی در بندرنیویورک از کشتی پیاده شد و چشمش به «مجسمه آزادی» افتاد، از میزبان آمریکایی خود که به استقبالش آمده بود پرسید؛ این مجسمه کیست؟ و میزبان آمریکایی پاسخ داد؛ مجسمه آزادی است و می‌خواست توضیح بیشتری بدهد که برناردشاو کلام او را قطع کرد و گفت؛ متشکرم، نیازی به توضیح نیست، این کار در انگلیس و سایر کشورها نیز مرسوم است که وقتی شخصیت برجسته‌ای از دنیا می‌رود، مجسمه‌اش را به عنوان یادبود در یکی از مراکز شهر نصب می‌کنند تا یاد و خاطره او باقی بماند و مردم فراموش نکنند که روزی، روزگاری چنین شخصیت برجسته‌ای در میان آنها بوده است و اگر حالا  نیست، می‌توانند به آن روزها که زنده بود افتخار کنند! و البته فقط افتخار کنند!
ادامه مطلب ...